مقدمة معاونت پژوهش
حقيقت اصيلترين، جاودانهترين و زيباترين راز هستي و نياز آدمي است كه سلسلة مؤمنان و عالمان صادق چه جانها كه در راه آن نباخته، و جاهلان و باطلپرستان چه توطئهها و ترفندها كه براي محو و مسخ آن نساختهاند. چه تلخْواقعيتي است مظلوميت حقيقت، و چه شيرينْحقيقتي است اين واقعيت كه در مصاف هميشگي حق و باطل، حق سربلند و سرفراز است و باطل از بينرفتني و نگونسار. اين والا و بالانشيني حقيقت، گذشته از سرشت حق، وامدار كوششهاي خالصانه و پايانناپذير حقيقتجوياني است كه در عرصة نظر و عمل كمر همت محكم بسته و از دام و دانة دنيا رستهاند، و در اين ميان، نقش و تأثير اديان و پيامبران الاهي، و بهويژه اسلام و پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و جانشينان برحق و گرامي آن حضرت، برجستهترين است.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: انسانشناسي در قرآن
تکریم شخصیت انسان
تکریم شخصیت انسان امام (علیه السلام) در دستوری خطاب به یکی از ماموران زکات نوشت: «مسلمانی را مترسان و اگر او را خوش نیاید بر سر وی مران و بیش از حق خدا از مال او مستان، چون به قبیله رسی بر سر آب آنان فرود آی و به خانه هاشان در میای، پس آهسته و آرام سوی ایشان رو تا به میان آنان رسی، و سلامشان کن و در درود گفتن کوتاهی مکن، سپس بگو بندگان خدا، مرا ولی خدا و خلیفه او سوی شما فرستاد تا حقی را که خدا در مالهایتان نهاده از شما بگیرم، آیا خدا را در مالهای شما حقی هست تا آن را ادا سازید و به ولی او بپردازید؟ اگر کسی گفت نه متعرض او مشو و اگر کسی گفت آری با او برو، بی آنکه او را بترسانی یا بیمش دهی یا بر او سخت گیری یا کار را بر او سخت گردانی.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: تکریم شخصیت انسان
موانع تحقق کرامت انسانی
موانع تحقق کرامت انسانی تحقق کرامت انسانی ممکن است موانع عدیده ای پیش روی خود داشته باشد. ما سه شاخص برابری، حفظ عزت نفس انسانی و تکریم و احترام به شخصیت انسان را به عنوان راهکارها یا جلوه های تحقق کرامت انسانی برشمردیم. بدون تردید هر اقدامی که بر خلاف جهت این سه شاخص انجام پذیرد از موانع تحقق کرامت انسانی به شمار می رود. در این قسمت تنها از فقر، بعنوان مهمترین مانع تحقق کرامت انسانی سخن می گوییم :شاید در دنیا هیچ پدیده ای را سراغ نداشته باشیم که به اندازه فقر و نیاز، مناعت طبع و عزت نفس انسانها را لگدمال کرده و از بین برده باشد. البته فقر برای بزرگان و اولیای خدا فخر بوده و موجب تکامل و تعالی آنهاست ولی در هر زمان، چند درصد مردم جامعه اینگونه اند؟ بنابراین فقر موجب فساد اخلاق عامه مردم می شود. به عقیده حضرت علی (علیه السلام) «فقر بزرگترین مرگ است» و برای انسان نیازمند «قبر بهتر از فقر است» . امام علی (علیه السلام) بر این نکته تصریح دارند که فقر، نفس انسان را ذلیل و عقل او را سرگردان کرده و موجب غم و غصه می شود. بدیهی است که نفس ذلیل و عقل سرگردان، هیچ سازگاری و تناسبی با کرامت انسانی ندارند و انسان اندوهناک و غمگین به تنها چیزی که نمی اندیشد کرامت انسانی است.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: موانع تحقق کرامت انسانی
ارزش زن از نظر اسلام
ارزش زن از نظر اسلام دیدگاه اسلام درباره زن را می توان دیدگاهی مترقی و در عین حال متعادل دانست. انسان زن را همچون مرد انسان می داند که سه ویژگی مهم انسانی یعنی اختیار، مسئولیت پذیری و توان ارتقاء و کمال را دارا است و همانند مرد از امکانات رشد و کامیابی برخوردار است. از دیدگاه قرآن، هدف از خلقت زن و مرد عبودیت خداوند و تقرب به درگاه اوست و زن نیز چون مرد برای رسیدن به چنین هدفی خلقت شده است. از نظر اسلام آفرینش اصیل زن و مرد، به این معناست که هرکدام برای رسیدن به کمال خود خلق شده اند نه آنکه اصل، کمال مرد باشد و زن تنها ابزاری برای کمال یابی مرد به حساب می آید. البته اصالت خلقت زن و مرد هرگز بدین معنا نیست که آنها مستقل از یکدیگر می توانند کاملا به کمال خویش دست یابند. بلکه زن و مرد در کمال یکدیگر نقش مؤثری ایفا می کنند.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: ارزش زن از نظر اسلام
وضع زنان قبل از اسلام (قسمت دوم)
وضع زنان قبل از اسلام (قسمت دوم) یکی از موضوعاتی که غرب در حوزه حقوق زنان مطرح کرده است، اشتغال زنان است. غرب با نادیده گرفتن تفاوتهای تکوینی و طبیعی زن و مرد، برابری حق اشتغال زنان و مردان را مطرح می کند، حال آن که دولتهای غربی، خود در عمل با مشکلات و موانع زیادی در خصوص برابری حق اشتغال زنان و مردان روبه رو هستند و تبعیض در این مورد کاملا در جوامع غربی مشهود است به رغم کوششهایی از این دست که به مناسبت تغییر نقش زنان به عمل می آید، مسائل بیشماری هنوز باقی است. بسیاری از زنان به دشواری می توانند نقش کارمند را با نقش مادر و همسر در آمیزند و هر سه نوع مسئولیت را به طرزی مناسب برعهده بگیرند. در بیشتر موارد، ضرورتهای حرفه ای حالت غالب به خود می گیرد و تعهدات مادری و همسری به دست اهمال سپرده می شود. تغییرات حاصل در نقش زنان، آشکارا در شیوه زندگی آنان بازتاب یافته است. شگفت انگیز نیست که در زمینه هایی فراسوی اشتغال و زندگی خانوادگی، بسیاری از تفاوتهای سنتی بین دو جنس رنگ و بوی خود را از دست داده است. این امر در تمام زمینه ها به چشم می خورد، از طرز لباس پوشیدن تا بهداشت روانی و جسمانی، از مصرف دخانیات و الکل تا تعدد جنایتها و حوادث رانندگی، و خودکشی ها از منظر غرب اشتغال زنان، خود موضوعیت دارد و سرشت و طبیعت تکوینی زنان نادیده گرفته می شود. از اینرو در بسیاری از مواقع به جای این که اشتغال زنان در خدمت نهاد خانواده قرار گیرد، به تعارض و تقابل با آن می پردازد و در بسیاری از موارد موجب زوال نهاد مقدس خانواده می شود. به این ترتیب، در غرب نوعی تقسیم کار «مردانه» و «زنانه» به چشم می خورد. علت چیست و چرا این همه تفاوت در کار مردان و زنان وجود دارد؟ ریشه تقسیم کار را باید تفاوت تکوینی سرشت مردان و زنان دانست. غرب باید بپذیرد که زن به ایفای نقش زنانه در خانواده و اجتماع بپردازد و مرد هم به ایفای نقش مردانه بپردازد و اگر جامعه ای به حدی برسد که در آن زن، زن نباشد و مرد، مرد نباشد، آن جامعه قطعة سقوط کرده، تباه می شود.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: وضع زنان قبل از اسلام (قسمت دوم)
وضع زنان قبل از اسلام (قسمت اول)
وضع زنان قبل از اسلام (قسمت اول) زن در یونان باستان تنها مخلوقی حقیر شمرده می شد بلکه حداقل به عنوان انسان با زن رفتار نمی شد. زن همانند شیء در اختیار مرد بود و مرد هرگونه رفتاری را با او انجام می داد و زن در این دوره از هیچ حقوقی برخوردار نبود، در نتیجه از فعالیت اقتصادی و اشتغال نیز محروم بود.
وضع زنان و دختران در عربستان قبل از اسلام وجاهلیت بسیار رقت بار بوده است؛ دختران در نظر پدران، و زنان در نظر شوهران موجودی ضعیف و بی قیمت و قابل تملک و معامله بوده اند. اختیارات مرد نامحدود بود و مادر در محدوده خانه زندگی می کرد ولی حق هیچ گونه مداخله ای در امر زندگی نداشت. یکی از بدترین سنت های جاهلی در عربستان قبل از اسلام، زنده به گور کردن دختران بوده است. ظاهرا اولین قبیله ای که عمل غیرانسانی دختر کشی را انجام داد قبیله بنی تمیم بود. البته جای تعجب ندارد چون در عصری که در جوامع به اصطلاح متمدن آن روز، یعنی ایران، یونان و روم با زنان همانند برده رفتار می کردند، در عربستان جاهلی نباید بیش از این متوقع بود. در این دوران فعالیت اقتصادی و اشتغال زنان اصلا مطرح نبوده است. زن در اروپای قرون وسطی از هیچگونه حقوقی برخوردار نبود و در این دوران اگر چه زنان به کار کشاورزی می پرداختند اما نه به عنوان مالک، بلکه به عنوان افرادی مملوک برای دیگران کار می کردند.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: وضع زنان قبل از اسلام (قسمت اول)
ایمان و عمل صالح، مؤثر است نه نام ایمان و آرزوی عمل صالح
انسان میتواند به جان و درون عالم راه پیدا کند و میتواند راه انبیای الهی را ادامه بدهد، برای طی این راه، نوری لازم است و برای پیمودن این راه طمأنینه و آرامشی لازم است که هم در پرتو آن نور، انسان راه را ببیند و هم در اثر این آرامش و اطمینان از هیچ عاملی نهراسد و از هیچ عاملی بیمناک نباشد. چهار اصل از اصول قرآن کریم است که آن چهار اصل راهگشای کافی و کاملی است.
اصل اول: آن نوری که هرگز خاموش نمیشود نور الهی دین و قرآن است، و با هیچ عاملی نمیتوان آن را خاموش کرد. هم اقتضای بقا در اوست، یعنی خود هرگز خاموش نمیشود، و هم قدرت مقاومت در اوست یعنی هیچ مانعی نمیتواند آن را افسرده و خاموش کند.
اصل دوم: اگر بیگانه آتشی روشن کرد و نور ضعیفی از آن آتش پیدا شد، این نور حتماً خاموش میشود و خدا یقیناً این نور را خاموش خواهد کرد «فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ» (1) نور غیرالهی برای طی این راه کافی نیست.
اصل سوم: هیچ عاملی برای جان بیدار، نمیتواند بیم و هراس بیاورد. آتشی که آتشافروزان روشن کردهاند نمیتواند وحشت و رعبی در دل انسان بیدار ایجاد کند که راهزن او باشد «كُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ» (2) در این آیه فرمود؛ هرگاه بیگانگان آتش جنگ را افروخته کنند، خدا خاموش میکند.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: ایمان و عمل صالح، مؤثر است نه نام ایمان و آرزوی عمل صالح
انسان از نظر قرآن
منبع:راسخون
گرچه قرآن کریم وحی الهی است و از نظم و هماهنگی خاصی برخوردار است، ولی بین بعضی از سورهها پیوند مخصوصی است، بطوریکه آن سورههای خاص با یک نام شروع شده، و به یک مطلب معین ختم میشوند، و محتوای واحدی را با شواهد و ادله گوناگون دربردارند، و در نهایت به هدف واحدی میرسند. این انسجام همه جانبهی بعضی از سور، آنها را از سورههای دیگر ممتاز میسازد. مثلاً حقیقت انسان که مجموعه منسجم و در نتیجه یک واحد است، با وجود آنکه همه اعضا و جوارح او منظم آفریده شده و هر عضوی دارای وظیفه خاص خود است، اما رابطهای را که بین اعضا و جوارح خاص موجود است، نمیتوان نادیده گرفت. پیوندی که بین نیروی دید و ابزار بینایی چشم موجود است متمایز از انسجامی است که در نسجهای عضو شنوایی وجود دارد، پیوند اعضای بینایی با یکدیگر غیر از انسجام اعضای چشایی و مانند آن است. سورههائی در قرآن با «حم» شروع میشوند. از این سورهها به حوامیم تعبیر میکنند. اینگونه سورهها با اوصاف خاصی شروع میشوند و محتوا و هدفی ویژه را دنبال میکنند. لذا این هفت سوره که به حوامیم معروفند، آغاز هر یک با «حم» بیان شده و سرآغاز مطلب هم درباره وحی و تنزل وحی و دریافت وحی و محتوای وحی است.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: انسان از نظر قرآن
عمل تعیین کنندهی نحوه پیوند انسان با خارج
قرآن که بر اساس حکمت نازل شده است، از هرگونه خیالبافی و شعرسازی منزه و مصون است. تمام محتویات قرآن همراه با حکمت و حق و برهان است. خیالبافی یا تمثیلات شعری در هیچ حکمی از احکام قرآن کریم نیست.
یکی از اصول قرآنی اینست که عمل هیچ انسانی از بین نمیرود و در جهان ثبت است، و چون از بین نمیرود و در جهان موجود است، قهراً به جایی و به چیزی مرتبط و در آن مؤثر است. زیرا یک شیء موجود، از جهان هستی بیگانه نخواهد بود، و اینچنین نیست که به چیزی مرتبط نباشد، و در چیزی اثر نکند و از چیزی اثر نگیرد و مانند آن.
و چون عمل موجود است و حتماً باید به جایی مرتبط باشد، قرآن این ارتباط را در سورهی اسراء مشخص کرد که عمل به صاحب عمل وابسته است، و هرگز از او جدا نیست، و چون انسان با این عمل در ارتباط است و با جهان خارج پیوند عمیق دارد، و از جهان جدا نیست، عمل او نحوهی این پیوند و ارتباط با جهان خارج را تعیین میکند. بهرهای که انسان از جهان خارج میبرد؛ و اثری که از جهان خارج در انسان پیدا میشود، به وسیلهی عمل او تبیین میشود و این اصل چهارم است.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: عمل تعیین کنندهی نحوه پیوند انسان با خارج
ایمان و عمل صالح، مؤثر است نه نام ایمان و آرزوی عمل صالح
انسان میتواند به جان و درون عالم راه پیدا کند و میتواند راه انبیای الهی را ادامه بدهد، برای طی این راه، نوری لازم است و برای پیمودن این راه طمأنینه و آرامشی لازم است که هم در پرتو آن نور، انسان راه را ببیند و هم در اثر این آرامش و اطمینان از هیچ عاملی نهراسد و از هیچ عاملی بیمناک نباشد. چهار اصل از اصول قرآن کریم است که آن چهار اصل راهگشای کافی و کاملی است.
اصل اول: آن نوری که هرگز خاموش نمیشود نور الهی دین و قرآن است، و با هیچ عاملی نمیتوان آن را خاموش کرد. هم اقتضای بقا در اوست، یعنی خود هرگز خاموش نمیشود، و هم قدرت مقاومت در اوست یعنی هیچ مانعی نمیتواند آن را افسرده و خاموش کند.
اصل دوم: اگر بیگانه آتشی روشن کرد و نور ضعیفی از آن آتش پیدا شد، این نور حتماً خاموش میشود و خدا یقیناً این نور را خاموش خواهد کرد «فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ» (1) نور غیرالهی برای طی این راه کافی نیست.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: ایمان و عمل صالح، مؤثر است نه نام ایمان و آرزوی عمل صالح
انسان از نظر قرآن
نویسنده: آیت الله عبدالله جوادی آملی
گرچه قرآن کریم وحی الهی است و از نظم و هماهنگی خاصی برخوردار است، ولی بین بعضی از سورهها پیوند مخصوصی است، بطوریکه آن سورههای خاص با یک نام شروع شده، و به یک مطلب معین ختم میشوند، و محتوای واحدی را با شواهد و ادله گوناگون دربردارند، و در نهایت به هدف واحدی میرسند. این انسجام همه جانبهی بعضی از سور، آنها را از سورههای دیگر ممتاز میسازد. مثلاً حقیقت انسان که مجموعه منسجم و در نتیجه یک واحد است، با وجود آنکه همه اعضا و جوارح او منظم آفریده شده و هر عضوی دارای وظیفه خاص خود است، اما رابطهای را که بین اعضا و جوارح خاص موجود است، نمیتوان نادیده گرفت. پیوندی که بین نیروی دید و ابزار بینایی چشم موجود است متمایز از انسجامی است که در نسجهای عضو شنوایی وجود دارد، پیوند اعضای بینایی با یکدیگر غیر از انسجام اعضای چشایی و مانند آن است. سورههائی در قرآن با «حم» شروع میشوند. از این سورهها به حوامیم تعبیر میکنند. اینگونه سورهها با اوصاف خاصی شروع میشوند و محتوا و هدفی ویژه را دنبال میکنند. لذا این هفت سوره که به حوامیم معروفند، آغاز هر یک با «حم» بیان شده و سرآغاز مطلب هم درباره وحی و تنزل وحی و دریافت وحی و محتوای وحی است.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: انسان از نظر قرآن
معنویت و ابعاد وجودی انسان در قرآن
چکیده
علیرغم پیشرفتهای چشمگیر مادی، اضطراب و نگرانی همیشه یکی از بزرگترین بلاهای زندگی انسانها بوده و هست و عوارض ناشی از آن نیز در زندگی فردی و اجتماعی انسان سرگردان امروزی کاملاً محسوس است. از طرف دیگر، آرامش نیز همیشه یکی از گمشدههای بشر بوده که برای یافتن آن به هر دری میزند تا آن را فراچنگ آورد، و اگر تلاش و کوشش بشر در زمینه یافتن آرامش جمعآوری شود، خود کتاب قطوری را تشکیل میدهد. وجود چنین بحران دهشتناکی؛ یعنی جولان اضطراب و نگرانی در زندگی کنونی و نیز نبود آرامش روحی و روانی در عصر پیشرفت و تکنولوژی، ناشی از آن است که انسان معاصر با تمام وجود، زندگی خود را از معنویت تهی نموده و به طور فزایندهای به مادیگری گرایش یافته است. مقاله حاضر که با استفاده از روش کتابخانهای و منابع نرم افزاری و نوشتاری انجام گردیده، بر آن است تا با استفاده از متون دینی و غیره، دیدگاه اسلام را در رابطه با نقش معنویت و به حاشیه راندن آن در دنیای کنونی را مورد کنکاش قرار دهد. نتایج تحقیق به صراحت بیانگر این موضوع میباشد که تنها راه خلاصی از اضطراب و نگرانی و نیز یگانه رهیافت بشر امروزی جهت فراچنگ آوردن آرامش، چنگ زدن و دست یازیدن به معنویت و ایجاد تعادل میان مادیات و معنویات در زندگی بوده و حتی سلامت جسم و ماده انسان نیز تا حد بسیار زیادی وابسته و مرتبط با سلامت روان و بعد معنوی او میباشد و با تمدن بدون تدین، زندگی به کام بشریت تلخ و اضطراب و نگرانی ملازم دایمی او گردیده و در جستجوی آرامش خسته و بازنده میماند حتی اگر در قله پیشرفت و اوج مادیات باشد.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: معنویت , مادیگرایی , زندگی معنوی , عناصر اربعه
جایگاه خدا در انسانشناسی قرآنی
هنگام بحث از انسان از دیدگاه قرآن همواره باید این نکته را در نظر داشت که جهانبینی قرآن خدا مرکزی و خدامحوری است، نه انسان مرکزی و انسانمداری.
در نظام خدا مرکزی محور همه امور خداست. مبدأ عالم وجود، ذات بیمنتهای خداست. هدف انسان و جهان سیر به سوی خداست، یعنی هستی هم از خداست و هم به سوی خداست، هم از خدا منشأ گرفته است و هم به سوی خدا در حرکت و تکاپوست. مبنا و اساس همه بایدها و نبایدها خداست. آن قانون و تکلیفی مورد پذیرش است که از خدا صادر شده باشد و خدا به آن دستور داده باشد. حاکمیت از آن خداست و هیچ قدرتی جز او حق حکومت مطلقه بر انسانها را ندارد. فرمانده و حکمران حقیقی فقط خداست.
مالکیت حقیقی نیز از آن خداست، چرا که او خالق زمین و آسمانهاست و هرچه در هستی وجود دارد پرتوی از ذات لایتناهای اوست. محور حیات و زندگی نیز باید خدا باشد. هر انسانی زندگی خود را باید آن گونه شکل دهد که خدا خواسته است. هر انسانی باید تنها او را ناظر بر احوال خود دانسته و از او انتظار بیم و امید داشته باشد.
اما در نظام انسان مرکزی یا اومانیسم محور همه امور انسان است. انسان است که قانونگذاری میکند و تکلیف صادر مینماید. انسان است که ارزشگذاری میکند.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: انسان , انسانشناسی , خدا , قرآن , ادیان , اریک فروم , مسیحیت , فطرت
نیازهای انسان
نویسنده: عبدالله نصری
انسان دارای نیازهای متعددی است که ارضاء و اقناع آنها موجب رشد و تکامل وی میشود. و اگر این نیازها به گونه صحیح ارضاء نشوند موجبات ناهماهنگی ابعاد شخصیت انسان را فراهم میآورند.
اینکه انسان چه نیازهایی دارد در میان مکاتب مختلف روانشناسی مورد گفتگو است. و روش این مقاله نیز ایجاب نمیکند که ما نظریات روانشناسان مختلف را مطرح سازیم، بلکه در اینجا به برخی از نیازهای انسانی پرداخته و نظرگاه قرآن را در این زمینه روشن میسازیم. ما قبل از آنکه به بحث پیرامون برخی از نیازهای انسانی بپردازیم چند نکته را خاطر نشان میسازیم:
1. قرآن کریم مجموعه نیازهای اصیل انسانی را در نظر میگیرد، نه آنکه برخی از نیازهای انسانی را در نظر آورده، برخی دیگر را به فراموشی بسپارد، و این از ویژگیها و ابعاد جاودانه این کتاب مقدس است. بدون هیچگونه مبالغهای باید گفت که هیچ مکتبی را نمیتوان سراغ گرفت که یک یا چند نیاز انسانی را به فراموشی نسپرده باشد. اسلام هم به نیازهای مادی انسان توجه دارد و هم به نیازهای اخلاقی و معنوی؛ هم به روح توجه دارد و هم به جسم؛ هم به عقل توجه دارد و هم به دل.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: انسان , نیازهای انسان , نیازهای اجتماعی , بدن , روح , اسلام , قرآن , نیازهای فردی , نیاز اقتصادی , نیاز جنسی , ریاضت , اخلاق
بحثی دربارهی اصطلاح فطرت
کلمه فطر از نظر لغوی به معنای شکافتن است. طبرسی مفسر معروف آن را به معنای شکافتن طولی میداند. در بسیاری از آیات قرآنی نیز به معنای آفریدن آمده است. مثل آیه
وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ؛ من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده است. (انعام 79)
مؤلف قاموس قرآن میگوید:
«با در نظر گرفتن معنای اولی فطر، افریدن از آن نظر فطر نامیده شده که خداوند موجودات را با شکافتن میآفریند. تخم مرغ تخم و جنبندگان دیگر شکافته شده بچههای آنها به دنیا میآیند، حبوبات در زیر خاک شکافته شده و روییده، مبدل به ساقهها، برگها و حبوبات دیگر میشوند...» (1)
کلمه فطرت نیز بر وزن فعله است که در زبان عربی برای بیان کیفیت فعل به کار میرود و از آن کیفیت ایجاد و وجود شی مراد میشود.
در قاموس اللغه در تعریف واژه فطرت چنین آمده است:
اَلفِطرَةُ: اَلخِلقَهُ الَّتی خُلِقَ عَلَیهاالمَولُودُ فی رَحِمِ اُمِّهِ؛ فطرت عبارت است از آفرینشی که بر اساس آن فرزند در رحم مادرش آفریده میشود.
فرهنگ اقرب الموارد نیز فطرت را چنین معنا کرده است:
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: فطرت , قرآن , غریزه , جبلت
فطریات انسان از دیدگاه قرآن
نویسنده: عبدالله نصری
اینکه از نظر قرآن کریم آیا اساساً انسان دارای فطرت هست یا نسبت به شهادت یک سلسله آیات باید بگوییم که انسان دارای فطرت میباشد. ما مجموع این آیات را در بحثهای بعد مطرح خواهیم کرد و در اینجا برای نمونه فقط به دو آیه زیر اشاره خواهیم کرد:
زُینَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ؛ برای مردم علاقه به زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهار پایان و زراعت، زینت داده شده است. (آل عمران 14)
در این آیه لفظ حب که به معنای علاقه و گرایش است و همچنین لفظ «زین» که به صورت مجهول آمده و به معنی «زینت داده شده» میباشد، نشانگر آن است که تمایل به زن و فرزند و مال و منال در نهاد انسان قرار دارد، یعنی این امور از جمله فطریات انسان به شمار میروند.
هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ؛ آیا جزای احسان چیزی جز احسان است؟ (الرحمن- 60)
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: فطریات , فطرت , امور فطری , انسان , قرآن , خیر و شر , مطهری
ارزش و مقام انسان از نگاه قرآن
نویسنده: عبدالله نصری
در این گفتار سخن پیرامون مقام و ارزش انسان است- آن هم از دیدگاه قرآن.
اگر بخواهیم به انصاف سخن بگوییم باید اذعان کنیم که هیچ مکتبی را در جهان- چه در شرق و چه در غرب، چه در گذشته و چه در حال- نمیتوان سراغ گرفت که چون قرآن برای انسان ارزش و اهمیت قایل شده باشد.
قرآن انسان را جانشین خدا بر روی زمین میداند. وی را موجودی میداند که فرشتگان او را سجده کردهاند. همه آسمانها و زمین مسخر اویند و موجودات جهان آفرینش سر تمکین در برابر او فرود آوردهاند.
قرآن انسان را چونان مکاتب مادی مطرح نمیسازد. او را موجودی در عرض سایر موجودات به شمار نمیآورد. برای انسان ارزشی بالاتر از همه موجودات جهان آفرینش قایل است. وی را ترکیبی از جسم و روح، ماده و معنا میداند. وی را موجودی میداند که حیات او تا ابدیت ادامه دارد. قرآن انسان را موجودی میداند که توانسته بار امانت الهی را که آسمانها و زمین و کوهها از پذیرش آن سرباز زدهاند به دوش گیرد. قرآن انسان را موجودی میداند که خدا او را گرامی داشته و او را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری داده است.
ما در این گفتار طی چند بحث ارزش و مقام انسان را از دیدگاه قرآن مطرح میسازیم.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: ارزش انسان , تقوا , قرآن , خلیفه , سجده , فرشتگان
اصطلاح رشد در قرآن
نویسنده: عبدالله نصری
کلمه رشد و مشتقات آن چون یرشدون، راشدون، مرشد، رشاد حدود 19 بار در قرآن به کار رفته است، از جمله در آیات زیر:
وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَلْیؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ؛ و چون بندگان من از تو درباره من سؤال کنند (بگو) که به درستی من به آنها نزدیک هستم و دعای کسی را که مرا بخواند اجابت میکنم. پس باید از من بپذیرند و به من ایمان آورند تا شاید رشد پیدا کنند. (بقره 186). مَنْ یهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ یضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیا مُرْشِدًا؛ هر که را خداوند هدایت کند پس او راه یافته است و هر که (به کیفر کردارش) گمراه شود هرگز او را باور و رهبری نباشد. (کهف 17)
کلمه رشد به معنی رسیدن به واقع است و در قرآن به معنای هدایت یافتن و رسیدن انسان به کمال وجودیش به کار رفته است، چنانکه قرآن در مورد حضرت ابراهیم میگوید:
وَلَقَدْ آتَینَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِینَ؛ به تحقیق که ما قبلاً به ابراهیم آن رشدی (را که میتوانست داشته باشد) دادیم و ما (به شایستگیهای) او دانا بودیم. (انبیاء 51)
اصحاب کهف نیز از خداوند چنین تقاضا میکنند:
رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَهَیئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا؛ پروردگارا از جانب خودت بر ما رحمت فرست و راه نجاتی برای ما فراهم ساز. (کهف 10)
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز هدف دعوت خود را چیزی جز رشد و کمال انسانها نمیداند.
مَا أَهْدِیكُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشَادِ؛ شما را جز به راه رشد هدایت نمیکنم. (غافر 29)
در مقابل کلمه رشد، در قرآن کلمه غی به کار رفته است که به معنای گمراهی و دور شدن از واقع است. این کلمه نیز 4 بار در قرآن به کار رفته است، از جمله در آیه زیر:
لَا إِكْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَینَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی؛ در پذیرش دین اجبار نیست، (زیرا) راه رشد از راه گمراهی آشکار گردیده است. (بقره 256)
منبع مقاله :
نصری، عبدالله؛ (1394)، انسانشناسی در قرآن، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ نهم
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: رشد , قرآن , راشدون
هدف از رشد انسان از دیدگاه قرآن
مهمترین مسئلهای که در بحث از رشد مطرح است هدف رشد میباشد. سایر مسایل مربوط به رشد نیز متفرع بر این مسئله و تابع آن میباشد. تا هدف رشد مطرح نشود نمیتوان سخن از راه و مسیر رشد به میان آورد، تا هدف رشد مطرح نشود نمیتوان سخن از راه و مسیر رشد به میان آورد، تا هدف رشد مطرح نشود سخن گفتن از روشهای رشد بیهوده است. اما اینکه هدف رشد چیست باید گفت که هدف رشد در هر مکتبی معنای خاصی دارد. هر مکتبی در رابطه با تفسیری که از انسان میکند هدف خاصی را برای رشد انسان در نظر میگیرد. مکتبی که انسان را چیزی جز ماده نمیداند و جز نیازهای حیوانی، نیاز دیگری را برای انسان در نظر نمیگیرد هدفی را برای رشد در نظر میگیرد که مکتبی که انسان را دارای دو بعد ماده و روح دانسته و نیازهای معنوی برای او قایل است، آن هدف را مطرح نمیسازد، بلکه هدف دیگری را برای رشد انسان در نظر میگیرد. بنابراین نمیتوان هدفی را برای رشد انسانها ارائه داد که مورد پذیرش همه مکاتب بشری باشد. ما در اینجا به نمونهای از هدفهایی که از سوی مکتبها و متفکران برای رشد انسان در نظر گرفته شده است اشاره میکنیم:
1. یکی از اهدافی که برای رشد انسان در نظر گرفته شده این است که میگویند باید فرد به گونهای رشد کند که برای زندگی در جامعه آماده شود. به عبارت دیگر باید الگوهایی که در جامعه برای رشد وجود دارد، همان الگوها را در فرد پیاده نموده تا فرد هماهنگ و همگام با جامعه بشود.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: رشد , انسان , قرآن , هدف از رشد , کمال , جامعه , فلسفه آفرینش , لقاءالله , شهود عرفانی
راه و مسیر رشد انسان از دیدگاه قرآن
نویسنده: عبدالله نصری
انسان از دیدگاه قرآن نه تنها هدف رشد و تکاملش مشخص و معین است که راه و مسیر رشدش را نیز خداوند به او نشان داده است.
قرآن کریم از راه رشد تعبیر به صراط مستقیم کرده است. چنان که میگوید:
«وَأَنِ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ» مرا عبادت کنید که این راه مستقیم است. (یس 61)
«وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ» مرا پیروی کنید که راه مستقیم این است. (زخرف 61)
«وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ» همانا تو آنها را به راه راست فرا میخوانی (مؤمنون 73).
صراه مستقیم یا راه رشد تنها راه و مسیری است که گام زدن در آن استعدادهای مثبت انسان را شکوفا میسازد و از به فعلیت درآمدن استعدادهای منفی انسان که به حاکمیت شهوت و هوا و هوس در انسان میانجامد جلوگیری به عمل میآورد.
انسان در جهانبینی قرآن موجودی است که از دو سوی راه رشد به او نشان داده شده است: یکی هدایت فطری یا هدایت درونی و دیگری هدایت بیرونی یا هدایت تشریعی. خداوند انسان را به گونهای آفریده است که با الهام فطری میتواند بسیاری از امور را تشخیص بدهد؛ میتواند تشخیص بدهد که کدام مسیر حق است و کدام مسیر باطل؛ کدام چیز در جهت رشد اوست و کدام چیز در جهت سقوط او؛ کدام عمل میتواند او را به کمال وجودیش برساند، و کدام عمل او را از کمال وجودیش دور سازد.
موضوعات مرتبط: انسان از نگاه قرآن
برچسبها: رشد , راه رشد , قرآن , انسان , صراط مستقیم , هدایت , انبیاء , تعلیم , تزکیه , کبر , غرور