محرم 1383 قمری/ 1342 شمسی اندك اندك از راه میرسید و ایران اسلامی در شرایطی ویژه و خاص، خود را برای استقبال از ماه خون و شرف آماده میكرد. محرم سال 1342 شمسی، حال و هوایی عاشورایی داشت. آقا سید روح الله كه از ددمنشی و وطن فروشی حاكمان آلت دست بیگانه ملول بود، سر به جیب تفكر فرو برده و با نگرانی تحولات ایران و جهان اسلام را مرور میكرد، نفوذ خزنده صهیونیسم در ایران اسلامی و جسارت آنان به ساحت قدس شریف و مسلمین، مداخله بیمحابای آمریكا در امور ایران، سرسپردگی رژیم به بیگانگان و مقابله آن با مردم ایران، خدشهدار شدن استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران و دهها مشكل دیگر فكر و ذهن زعیم نهضت اسلامی را به خود مشغول كرده بود. از ابتدای دهه 40 شمسی امپریالیسم آمریكا و صهیونیستهای غاصب به عوامل داخلی خود امر كرده بودند تا با انجام بعضی تغییرات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به بهانه مبارزه با كمونیسم، موجبات بسط سلطه آنها را فراهم كند. لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و اصلاحات ارضی اقداماتی بود كه به همین منظور شكل گرفت. مقاومت جانانه مردم و علما به رهبری امام خمینی با دسیسههای دشمن و عوامل داخلی آنها، آنان را كه میپنداشتند میتوانند به راحتی به اهداف خود برسند با مانع سختی مواجه كرد. مرجعیت شیعه یك بار دیگر در مقابل امتحانی سخت به منظور دفاع از كیان اسلام، تشیع و استقلال ایران قرار گرفته بود و میبایست همچون گذشته به وظیفه خود عمل كند. مخالفت قاطع امام خمینی و علما با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و اصلاحات ارضی ضربه سختی بر پیكر امپریالیسم و رژیم پهلوی وارد آورد و آنان را به فكر چاره انداخت. دشمن مصمم بود كه برنامههای خود را محقق سازد و در این راه بزرگترین مانع را روحانیت آگاه شیعه و مردم غیرتمند ایران میدانست. با نزدیك شدن نوروز 1342، امام خمینی اعلام داشتند كه ملت ایران به دلیل صدماتی كه از ناحیه آمریكا، اسرائیل و رژیم پهلوی بر استقلال آن وارد شده است، عید نداشته و عزاداری خواهد كرد. عكسالعمل رژیم شاه، حمله به فیضیه قم و طالبیه تبریز بود كه تلفات زیادی بر جا گذاشت. حركت ددمنشانه دشمن نشان داد كه آنان حاضرند ملت خود را مقابل پای بیگانگان قربانی كنند. اعضای "گروه بی پدران" كه مسئولیت حمله به فیضیه را به عهده داشت، با مجبور كردن طلاب به دادن شعار مرگ بر اسلام، نیات واقعی شاه و اتباع او را آشكار ساخت. رژیم گمان میكرد كه با ددمنشیهای كه عوامل او در قم و تبریز از خود نشان داده بودند، دیگر كسی جرات مخالفت با دستگاه دیكتاتوری پهلوی و بیگانگان حامی او را نخواهد داشت، اما همان شب قائد نهضت لب به سخن گشود و فرمود: "... ناراحت و نگران نشوید، مضطرب نگردید، ترس و هراس را از خود دور كنید. شما پیرو پیشوایانی هستید كه در برابر مصایب و فجایع صبر و استقامت كردند... پیشوایان بزرگ ما حوادثی چون روز عاشورا و شب پانزدهم محرم را پشت سر گذاشتهاند و در راه دین خدا یك چنان مصایبی را تحمل كردند. شما امروز چه میگویید. از چه میترسید؟ برای چه مضطربید؟ عیب است برای كسانی كه ادعای پیروی از حضرت امیر(ع) و امام حسین(ع) را دارند در برابر این نوع اعمال رسوا و فضاحت آمیز دستگاه حاكمه، خود را ببازند... دستگاه جبار با دست زدن به این فاجعه، شكست و نابودی خود را حتمی ساخت، ما پیروز شدیم... ." این سخنان، روح تازهای در كالبد مبارزان دمید. رهبری نهضت در پی این سخنان با صدور اعلامیه كوبندهای مشروعیت رژیم پهلوی را به دلیل جنایت علیه مردم و اسلام زیر سؤال برد. شاه دوستی یعنی غارتگری، هتك اسلام، تجاوز به حقوق مسلمانان و تجاوز به مراكز علم و دانش شاه دوستی یعنی ضربه زدن به پیكر قرآن و اسلام... . حضرات آقایان توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است. با این احتمال، تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب "ولو بلغ ما بلغ". در پی این فتوا، تمام گروههای اجتماعی به حركت درآمدند. علمای بلاد، دانشگاهیان و عشایر به دفاع از امام پرداختند. ائمه جماعت برخی شهرها دست به اعتصاب زدند و از شركت در نماز جماعت خودداری كردند. بازاریان با بستن مغازههای خود به خیل معترضان پیوستند. در مقابل اعتراضات گسترده علیه رژیم، شاه كه ماموریت اضمحلال ایران را به عهده داشت، اعلام كرد كه برای رسیدن به مقصود خود حاضر است انقلاب سفید خود را با خون مردم مظلوم ایران رنگین سازد.مروری بر وقایع پیرامونی سخنرانی امام
در عصر عاشورای 1342
پيش زمينه هاي قيام 15 خرداد سال 42
روز 6 بهمن 1341 برای شش اصل پیشنهادی شاه رأی گیری شد. در مدت اخذ رأی دو صندوق وجود داشت. یكی برای آرای موافق و دیگری برای مخالف. در تهران در همان دقایق اول این خبر چون بمبی صدا كرد كه چند نفری كه رأی مخالف در صندوق ها ریخته اند، مورد ضرب و شتم مأموران قرار گرفته و به زندان انتقال یافته اند. مخالفان به جای دادن رأی مخالف، از شركت در رفراندوم خودداری كردند. در هر حال دولت اعلام كرد 000، 598، 5 نفر در رفراندوم شركت و رأی مثبت دادند. آرای مخالف فقط 4015 رأی اعلام شد.
شاه در روز 8 بهمن به دنبال اعلام نتیجه رفراندوم، طی نطقی گفت:
«در آینده، كشور ایران را كشور آزاد مردان و آزاد زنان می سازیم. زن و مرد ایرانی با استفاده از شرایط جدید اجتماعی، دوشادوش یكدیگر برای ساختن ایران آباد خواهند كوشید. آنچه روی داد انقلابی بزرگ، قانونی و مقدس است كه شما بر آن صحه نهادید و ما به همت شما مملكتی خواهیم ساخت كه با پیشرفته ترین ممالك برابری كند.»
یكی از اصولی كه به رأی عمومی گذاشته شد، تجدید نظر در قانون انتخابات بود. هیأت وزیران بر اساس مصوبه ی تجدیدنظر در انتخابات، تصویب نامه ای صادر كرد و دولت به استناد این تصمیم خلاف قانون اساسی، برای زنان حق انتخاب كردن و انتخاب شدن را به رسمیت شناخت. با توجه به این كه این موضوع نه معنای آزادی زن در حق رأی دادن بود، بلكه ترویجِ بی بندوباری و حضور زنان در كانون های فحشا و منكرات بود و این مطلب را امام و علما به خوبی دریافتند، لذا برای حفظ كیان و كرامت انسانی زنان بزرگوار، جامعه ی روحانیت قم به زعامت آیت الله العظمی امام خمینی« قدس سره» این تصمیم دولت را بدون عكس العمل نگذاشت و واكنشی شدید نشان داد .
آیات عظام پس از نشست و گفتگو، مبادرت به صدور اعلامیه ای 6 صفحه ای مستند و مستدل نمودند و زیر آن را امضا كردند. امضا كنندگان عبارت بودند از: آیات عظام امام خمینی« قدس سره»، لنگرودی، زنجانی، علامه طباطبایی، موسوی یزدی، گلپایگانی، شریعتمدای، آملی، و مرتضی حائری.
در اعلامیه ی یاد شده با توجه به قانون اساسی و قوانین موضوعه كشور، اقدام دولت را در صدور تصویب نامه ی هیأت وزیران مبنی بر اصلاح قانون انتخابات، غیر قانونی اعلام و به دولت به شدت اعتراض شد.
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: مروری بر وقایع پیرامونی سخنرانی امام
يادگاری است از پيوند معنوی توده های عظيم مردم کشور ما؛
واکنشی است از احساس عميق مذهبی ملت ايران؛
نمايشی است ازبه پاخاستن مردمی
که می خواستند ظلم و ستم را از بن بر کنند؛
تجسمی است از تاريخ اسلام و درجه ای است
برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی
انسان هايي که به دنبال آرمان الهی حرکت می کنند.
پانزدهم خرداد، روز قيام خونين مردم جان برکفی است
که به نام اسلام و برای اسلام به ميدان آمدند
تا سلطه طاغوتيان را از کشورشان برچينند.
نويسنده:رسول جعفريان
امام خشمگين از اين وضعيت، بيانيه «شاهدوستي؛ يعني غارتگري» را صادر کرد. ماجرا به محرم، که مصادف با خرداد بود، کشيده شد. سخنراني شگفت امام در عصر عاشورا در فيضيه با حضور صدها هزار نفر، آغازي بر مخالفتهاي عمومي بود. دستگيري امام در شب 5 خرداد، دامنه مخالفتها را بيشتر کرد و تظاهرات بر ضد رژيم و اين بار شخص شاه در بيشتر شهرها بر پا شد که طي آن، صدها نفر به شهادت رسيدند. در تهران، بازار مرکز اين تظاهرات و شعارهاي اصلي ضدسلطنت و در دفاع از امام بود...
وقتي امام توبه روحانيت را شکست- شرح کوتاه 15 خرداد و نکاتي درباره آن
داستان 15 خرداد از آنجا آغاز شد که شاه، پس از بيرون کردن علي اميني از ميدان، به آمريکاييها تعهد داد که خود اصلاحات مورد نظر آنان را انجام دهد. درگذشت آيتالله العظمي بروجردي در فروردين ماه 40 راه را براي اين حرکت آغاز کرد.
نخستين اقدام آن بود که در مهر 41 در تعطيلي طولاني مجلس شوراي ملي و سنا، هيأت دولت، مصوبه انجمنهاي ايالتي و ولايتي را تصويب کرد که ضمن آن، اولا شرط اسلام از انتخاب کنندگان برداشته شده و ثانيا قسم خوردن به کتاب مقدس، جاي قسم خوردن به قرآن را گرفته بود.
مرجعيت قم، که اين زمان، ميان چند نفر تقسيم شده و بخشي هم به نجف منتقل شده بود، وضعيت روشني نداشت. در اين زمان، امام خميني با جمع کردن مراجع و توضيح مشکل، زمينه را براي تلگرافهاي مخالفت آغاز و جو عمومي هم زمينه را فراهم کرد تا آن که اسدالله علم در پاسخ مراجع – بدون ياد از امام – خواستههاي آنان را پذيرفت.
اما براي اين که اين عقب نشيني به معناي شکست نباشد، بحث لوايح ششگانه در دي ماه همان سال 41 مطرح شد و به دنبال آن، طرح رفراندم. اين بار امام، علماي بيشتري را جمع کرد و مخالفتها عمومي تر شد. رژيم که يک بار عقب نشيني کرده بود، مقاومت کرد. رفراندم برگزار شد و شاه براي اهانت به علما در 4 بهمن 41 به قم آمد و در حرم اعلام کرد که تنفر او از ارتجاع سياه، بيش از ارتجاع سرخ است.
اين توهين مقاومتهاي قم را بيشتر کرد. نوروز عزاي عمومي اعلام شد و رژيم که مصمم به سرکوبي بود در 2 فروردين، به مجلس عزاي امام صادق (علیه السلام) با حضور آيتالله گلپايگاني در مدرسه فيضيه حمله کرد.
امام خشمگين از اين وضعيت، بيانيه «شاهدوستي؛ يعني غارتگري» را صادر کرد. ماجرا به محرم، که مصادف با خرداد بود، کشيده شد. سخنراني شگفت امام در عصر عاشورا در فيضيه با حضور صدها هزار نفر، آغازي بر مخالفتهاي عمومي بود. دستگيري امام در شب 15 خرداد، دامنه مخالفتها را بيشتر کرد و تظاهرات بر ضد رژيم و اين بار شخص شاه در بيشتر شهرها بر پا شد که طي آن، صدها نفر به شهادت رسيدند. در تهران، بازار مرکز اين تظاهرات و شعارهاي اصلي ضدسلطنت و در دفاع از امام بود.
امام تا مرداد ماه در زندان بود و سپس در منزلي تحت نظر، تا آن که در فروردين 43 آزاد شد. به مناسبت ورود امام به قم، جشن بزرگي برگزار شد.
در مهر ماه 43 بار ديگر لايحه کاپيتولاسيون مطرح شد که امام به مخالفت با آن برخاست و به دنبال آن، در آبان 43 به ترکيه تبعيد و يازده ماه بعد به نجف منتقل شد.
درباره 15 خرداد چند نکته مهم و قابل اشاره است:
1. در هشت سال که از نهضت ملي شدن صنعت نفت گذشته بود، مبارزه با شاه، به طور کامل، براي کمونيستها، مليها، و ملي ـ مذهبيها با بن بست رو به رو شد. در هشت سال ، از کودتاي 28 مرداد سال 32 تا سال 41، استبداد، چنان استوار شده بود که گويي، شکست دادن آن، امري محال مي نمود. جبش خرداد اين جو را شکست و نه تنها با دولت، که با شخص شاه آن هم بدون واهمه در افتاد.
2. مبارزه در قالب ادبيات مشروطه و مجلس آزاد بي نتيجه مانده بود. سه سال مبارزات ملي شدن صنعت نفت که اوج قدرت ملي گرايان بود، در حالي که آنان، و همه چيز، حتي ارتش و نيروي انتظامي را در اختيار داشتند، شکست خورده و مردم را هم سرخورده کرده بود. اين سرخوردگي، معلول آن هم بود که آن جناح؛ يعني رهبران ملي، طي مدتها، متدينان را به بازي گرفته بودند و پس از استفاده از آنان، ايشان را به بيرون از دايره قدرت پرتاب و حتي بدنام هم کردند.
3. در اين دوره، مبارزه سياسي بدون اعتقاد مذهبي، امري بي محتوا شده بود. البته براي کمونيستها، همان باورهاي خودشان کارساز بود، اما ديگر اقشار جامعه، نمي توانستند مبارزه سياسي طولاني مدت با چنين استبدادي را بدون پشتوانه فکري ـ ديني انجام دهند؛ بنابراين، خلأ فکري بزرگي وجود داشت که تنها پر کردن آن، مي توانست راه را براي تودهاي کردن مبارزه با شاه هموار کند. جنبش اسلامي خرداد، اين خلأ را پر کرد و اسلام، دوباره مبناي سياست شد. از آن پس هم سازمانهاي اسلامي متعددي پديد آمد.
4. در جنبش خرداد، فقط مذهبيها آمدند و مليها از حرکت بازماندند. جبهه ملي که اصلا قابل ذکر نبود. اين جبهه آن قدر گرفتار اختلافات داخلي و در طمع رياست و خواب ديدنهاي پنبه دانهاي بود که ذرهاي اميد به آن نبود، اما ملي ـ مذهبيها که همان نهضت آزاديها بودند، قدري با تأمل به ميدان آمدند و البته مورد استقبال روحانيت قرار گرفتند. اما مهم اين بود که جنبش خرداد، اين بار، روي پاي خود ايستاد و حرکت کرد و آنان را هم به دنبال خود کشاند. براي نخستين بار، دانشجويان دانشگاه تهران به قم آمده و به ديدن آيتالله خميني رفتند. زان پس، جنبش دانشجويي، راهي براي پيوستن به روحانيت پيدا کرد و امام با هدايت اين جريان، آنان را در کنار نهضت نگاه داشت (حيف که در سالهاي اخير، بخشي از جنبش دانشجويي، که مدعي هم هست، نه تنها از مرجعيت، که راه خود را از تدين هم جدا کرده است).
5 . راستش آن که روحانيت و جناح متدين جامعه، تا اين زمان، دو بار کلاه سرش رفته بود؛ بار نخست در مشروطه که روحانيت، آن هم در حد مرجعيت، با تمام قوا به ميدان آمد و دست خالي که سهل است، لت و پار ميدان را ترک کرد يا به زور ترکش داد. روحانيت در مشروطه به ميدان مبارزه آمد تا شريعت را زنده کند. استبداد را محدود سازد و استعمار را از ميان ببرد، اما با کمال شگفتي ديد، هم استبداد ماند، هم استعمار بازگشت و هم شريعت و روحانيت به نام تجدد، مورد حمله قرار گرفت.
بار دومي که در نهضت ملي کلاه به سرش رفت؛ اين بار خوشبختانه با تمام قوا نيامد و آيتالله بروجردي به مصدق اعتماد نکرد و روحانيت همه چيز خود را فداي نهضت ملي نساخت، اما همان چند نفري هم که در تهران و اصفهان به مليها اعتماد کردند، ناظر بودند که چگونه کنار گذاشته شدند. اين جماعت هم توبه کار شدند. اکنون روحانيت جنبش جديدي را آغاز کرده و اين بار، تا انقلاب 57 حتي يک زمينه ساده هم براي حضور مليها در صحنه جنبش اسلامي نوين فراهم نشد. البته يک اشتباه کوچک رخ داد که ميداني براي ملي ـ مذهبيها فراهم شد که آن هم خيلي زود جبران شد.
6. رهبري اين جنبش در اختيار يک مرجع تقليد قرار گرفت و اين يک استثنا در حرکتهايي بود که پس از مشروطه ايجاد شده بود. مرجعيت در قم که در زمان مرحوم آيتالله حائري يزدي با چراغ کاملا خاموش حرکت کرد و در زمان مرحوم بروجردي، با چراغ فتيلهاي ـ و اين از روي اجبار و سياستمداري بود ـ اين بار در جنبش خرداد، با نورافکن به ميدان آمد. آيتالله خميني درک مي کرد که دوران سياست مرحوم حائري و بروجردي گذشته است و اين بار، بايد روحانيت با تمام قوا به ميدان بيايد، براي همين، اعلام کرد «تقيه حرام است، ولو بلغ ما بلغ». و بدين ترتيب همه روحانيت را خواسته و ناخواسته به ميدان کشاند. سالها بود که حوزه علميه، جايش در صحنه رهبري جامعه خالي مانده بود و اين بار با چنان قوت و قدرتي آمد که کسي تصورش را نمي کرد. زماني که آيتالله خميني در مدرسه فيضيه «آقاي شاه را نصيحت مي کرد»، شاه گمان نمي کرد که به دست همين مرد و در اثر نشنيدن نصايح او، اين چنين مفتضحانه از کشور خارج شود. به طور مسلم، هيچ کس جز امام نمي توانست اين حرکت را ايجاد و رهبري کند. چنان که هيچ کسي هم جز او سهم اساسي ندارد. اگر کساني سهم دارند، شاگردان او هستند که با تمام قوا در آن سالها در کنارش بودند.
7. اگر انقلاب اسلامي در سال 57 رخ نداده بود، گمان مي شد که نهضت خرداد به هدر رفته است، اما نهضت اسلامي در همان سه سال، چندان استوار شده بود که نابود کردن آن کار سادهاي نبود که هيچ، روشن بود به زودي، دوباره شعله ور شده و آتش به خرمن سلطنت پهلوي، که همه ميراث مشروطه و نهضت ملي را نابود کرده بود، خواهد افتاد. پهلويها چندان به نابود کردن دستاوردهاي نهضتهاي ملي و اسلامي پرداختند که کمترين مدافعي در ميان ملت نداشتند و همان اندازه که مردم از رفتن رضا شاه خوشحال شدند، اين بار از رفتن فرزندش خشنود شدند. مرجعيت ديني و در رأس آن امام خميني، سرافراز از اين مبارزه بيرون آمد و با شجاعت تمام، دولت نوين اسلامي را تأسيس کرد.
اما يک سند شگفت هم در باره 15 خرداد بخوانيد:
موضوع: ابراهيم فخاري ، پديده اي شگفت در قيام پانزده خرداد قم
عنوان:
تظاهرات مردمي ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در قم
تاريخ:25 خرداد 1342
توضيحات:
[متن سند:]
وزارت کشور
شهرباني کل کشور
پرونده ۹۵۷/۵
به پيوست سه برگ پرونده ابراهيم فخاري نيز همراه است
به تاريخ ۲۵/۳/۱۳۴۲
گزارش
محترمآ به عرض مي رساند گزارش مامورين حاکي است که در روز ۱۵/۳/۴۲ شخصي به نام شيخ ابراهيم بزاز ( به اين نام معروف است )در حالي که گل به صورت خود ماليده و کفن به گردن انداخته در خيابان آذر همچنين دروازه کاشان اظهار نموده که[:]
من امام زمان را به خواب ديده و [ايشان] گفته است من خودم کار را تمام کرده ام و آقاي خميني را جانشين خودم قرار داده ام [،]
و [شيخ ابراهيم ] جمعيت را تحريک به اغتشاش و تظاهر نموده و چندين هزار نفر را با خود به صحن مطهر برده و در راه نيز در جلو[ي] جمعيت با شعار يا مرگ يا خميني حرکت مي نموده سپس در صحن مطهر خود را به بلندگو رسانده و جريان خواب خود را با اظهارات تحريک کننده بيان [کرده] و گفته است[:]
مادري دارم نابينا [،] صبح رفتم به مادرم وصيت کرده ام و اين کفن را مادرم به من پوشانده و من با او و پدر پيرم وداع کرده ام و اکنون آماده فداکاري هستم [.]
و ضمنآ در خيابان به مردم گفته است [:] امروز روز جهاد است و روز غيرت است[.]
و در ضمن نيز مردم را به قيام و مقاومت و حمله به مامورين تحريک مي نموده است[،] لزومآ براي دستگيري شخص مزبور اقدام [گرديد] در ساعت ۱۸ روز ۲۴/۳/۴۲ [ به ] وسيله مامورين دستگير [شد] از ابراهيم فرزند اصغر شهرت فخاري اهل و ساکن قم [،] گذر يعقوب بيگ [،] منزل شخصي [،] شغل کارگر کوره پزخانه [،] معروف به شيخ ابراهيم بزاز [،] دارنده شناسنامه شماره ۲۹۷۱۷ [،] سن درحدود ۳۵ سال [،] داراي عيال و اولاد [،] داراي سواد جزئي [،] بازجوئي [شد] اظهار مي دارد [:]
عصر روز ۱۴/۳/۴۲ به مسجد جمکران رفته شب را آنجا بوده خواب ديدم که سيدي به من گفت ما کار آقا (منظورش خميني است) [را] اصلاح مي کنيم [.] صبح براي نماز مي خواستم چائي بخورم از طرف آبادي سروصدا بلند بود و فرياد مي زدند که آقا را بردند [،] من با دوچرخه فوري آمدم [،] جمعيت هم زياد بود از زن و مرد از جمکران به طرف قم مي آمدند [،] آمدم دم دروازه کاشان که رسيدم ديدم جمعيت زياد است و آنها هم مي گفتند آقا را گرفته اند [،] همانطور که روي دوچرخه سوار بودم با صداي بلند گفتم [:] من امام زمان را به خواب ديدم که گفت کار آقا [=امام خميني] را درست مي کنم [.] با دوچرخه آمدم منزل [،] خريت مرا گرفت [،] سر و صورت خود را گل ماليدم يک تکه چلوار در حدود سه چارک به گردنم انداختم [،] مادرم گفت نمي خواهد بروي [،] با او خداحافظي کردم و بيرون منزل هم با پدرم خداحافظي نمودم [.] در خيابان آذر نزديک حسين آباد با صداي بلند خوابم را به مردم گفتم [،] آمدم صحن ديدم پسر حاجي وکيلي پشت بلندگو صحبت مي کند [،] من هم رفتم پشت بلندگو چون دهانم خشک بود با اشاره آب خواستم و گفتم من از مسجد جمکران مي آيم و خواب ديدم که سيدي به من گفت خودم کار آقا را اصلاح مي کنم [،] و موضوع مادرم را هم گفتم[.]
ولي [وي] از گفتن بقيه اظهارات خود خودداري مي نمايد و اظهار مي دارد[:] من اشخاصي که در صحن بودند نشناختم ولي [مردم] مي گفتند از پائين شهر جمعيت دارد مي آيد مسلح است -
چون با اعتراف خود شخص مزبور که به جمعيت اظهار نموده من امام زمان را خواب ديده ام و همچنين گزارش مامورين که در باره وي داده اند و نحوه رفتار و حرکات وي مسلم است که در تحريک جمعيت و مردم بسيار موء ثر بوده و گرچه در مقابل سئوالي که در باره محرک وي شده اظهار مي دارد خريت خودم[،] ولي قدر مسلم اين است که با اعمال وي جمعيت در صحن مطهر و همچنين در خيابان آذر به شدت تحريک شده اند [،] چون براي تحقيق از وي وقت بيشتري لازم است [،] پرونده کار با خود متهم تقديم [مي شود] در صورتي که اجازه فرمايند به سازمان محترم اطلاعات و امنيت شهرستان قم ارسال و اعزام گردد -
رئيس شعبه اطلاعات [امضاء]
[پي نوشت در حاشيه بالاي سمت چپ :]
پرونده و متهم به سازمان اطلاعات و امنيت شهرستان قم ارسال و اعزام گردد - رئيس شهرباني قم - سرهنگ سيد حسين پرتو [امضاء و مهر]
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: يادداشتي درباره 15 خرداد 42
ريشههاي شكلگيري
از سخنان حضرت آيتالله خامنهاي امام جمعه موقت تهران ـ در خطبههاي نماز جمعه 18 خرداد 1363.
در تاريخچه زندگي سراسر حماسه و مبارزه امام خميني عليه رژيم پهلوي و حاميان امريكايي و صهيونيستي آن، نهضت 15 خرداد 1342 يك نقطه عطف محسوب ميشود، به طوري كه انقلاب اسلامي ايران را تداوم نهضت 15 خرداد ميدانند. قيام 15 خرداد، مبارزهاي بود كه سه عنصر اسلام، امام خميني و مردم، پايهها و عوامل اصلي تشكيل آن بودند.
مقاله زير به تشريح زمينهها، جزئيات و نتايج قيام اسلامي 15 خرداد پرداخته است.
روي كارآوردن دولتهاي غيرنظامي دست نشانده از جمله ابزارهاي دولت كندي براي رسيدن به اين هدف بود. در بعد اقتصادي نيز ايجاد طبقه متوسط، به راه انداختن صنايع وابسته و مونتاژ و گسترش اقتصاد مصرفي از برنامههاي اصلي بود. لازمه رونق اقتصاد سرمايهداري، داشتن بازار مصرف گسترده و قدرت خريد بيشتر مردم است و براي رسيدن به اهداف اقتصادي ميبايست ساختار سياسي ـ اجتماعي مناسبي فراهم شود. در اين ميان در ايران كه شاه ـ پس از كودتاي 28 مرداد ـ خود را مديون امريكا ميدانست براي ادامه سلطنت، عليرغم ميل باطني خود از سياستهاي جديد كندي راه گريزي نداشت.
محصول اين سياست روي كار آوردن دولت شريف امامي و طرح شعارهاي آزادي احزاب و فضاي باز سياسي و اصلاحات اداري بود. اما وي چندان مورد تاييد كندي نبود و هيأت حاكمه جديد امريكا بر روي علي اميني حساب ويژهاي باز كرده بود.
اميني در 17 ارديبهشت 1340 به نخست وزيري منصوب شد و شعار مبارزه با فساد و همچنين انحلال مجلس، اولين ژست وي براي ايجاد اصلاحات مورد نظر امريكا بود. در اين راستا قانون موسوم به «اصلاحات ارضي» در دي 1340 مورد حمايت مقامات امريكايي قرار گرفت و سپس براي تأمين هزينه اين «انقلاب» كنسرسيوم نفت، با اشاره امريكا توليد نفت را افزايش داد و ايران را به سومين صادركننده نفت جهان رساند.1
با اين حال اميني با توجه به تجارب دوران حكومت مصدق، بر كنترل ارتش نيز اصرار داشت، چيزي كه مخالف خواست شاه بود. اين اختلاف به تدريج عميق تر شد. در پي سفر فروردين 1341 شاه به امريكا و اطمينان دادن وي به كندي در مورد اجراي برنامههاي مورد نظر واشنگتن، باعث شد كندي با تغيير دولت در ايران به عنوان راه تضمين حكومت شاه موافقت نمايد. در نتيجه شاه در بازگشت دولت اميني را بركنار و در 28 تير 1341 اسدالله علم را جايگزين وي كرد. از اين رو دوران حكومت علم سرآغاز يكپارچگي در ساختار حكومت شاه و شروعي بر ديكتاتوري مطلق وي در كشور بود.
در 16 مهر 1341، اولين اقدام دولت علم در جهت اجراي سياستهاي جديد اعلام شد و لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي در هيأت دولت به تصويب رسيد. اين لايحه در غياب مجلس، حكم قانون را داشت و در واقع، زمينه سازي براي لوايح و قوانين ديگر بود.
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: ريشهها و دستاوردها ی قيام 15 خرداد ۴۲
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: تصاویر
«باري خميني عزيز ما را کيست که نشناسد و کيست که به شايستگي بشناسد، الفاظ مرا تحمل آن نيست که آن حقيقت فاخر و آن گوهر نفيس را در خود بگنجاند.» (رهبر معظم انقلاب اسلامي 23/4/68) به نظر ميرسد: «دستکم دو قرن لازم است تا [امام و] تاثيري که ايشان در جامعه بشريت گذاشته دقيقا ارزشيابي شود.» 1 در عين حال از آنجا که تحليل و کشف رموز شخصيت الهي امام رهگشاي حيات با عزت همه مومنان و آزادي خواهان جهان است: «همه بايد سعي کنند شخصيت امام خميني را با همان ابعاد عظيم به درستي شناسايي کنند.» 2 در تحليل شخصيت امام خميني با نگاهي عميق به روح ملکوتي و افکار بلند و ويژگيهاي منحصر به فرد روحي و معنوي ايشان و آثار و برکات فراوان حيات طيبه ايشان بايد گفت: «صداي امام خميني براي مردم ايران حکم صداي خدا را داشت» 3 در نظر ميليونها انسان موحد: «او دست خدا بر روي زمين» 4 و «هديه آسماني و ملکوتي براي خاکيان بود.» 5 سلوک معنوي و افکار متعالي وتقيد بيچون و چراي ايشان به دستورهاي شرع انور و تعاليم اهلبيت عصمت و طهارت عليهالسلام هر مسلمان منصفي را بر اين باور استوار ميساخت که: «گويي شخصيتي از شخصيتهاي آزمون بزرگ صدر اسلام (فتنةالکبري) با معجزهاي به دنيا بازگشته تا پس از پيروزي امويان و به خون غلتيدن شهيدان اهلبيت عليهالسلام سپاه علي عليهالسلام را رهبري کند.»6 «نداي امام خميني از قلب فرهنگ و از اعماق تاريخ و از ژرفاي روح اين ملت برميخاست؛ مردمي که در طول چهارده قرن حماسه محمد صليالله عليه وآله وسلم، زهرا سلامالله عليها، حسين عليهالسلام، زينب سلام الله عليها، سلمان، ابوذر و صدها هزار زن و مرد ديگر را شنيده بودند و اين حماسهها با روحشان عجين شده بود، بار ديگر همان نداي آشنا را از حلقوم اين مرد شنيدند و علي عليهالسلام و حسين عليهالسلام را در چهره او ديدند... مردمي که سالها اين آرزو را که در زمره ياران امام حسين عليهالسلام باشند در سر ميپروراندند ... به ناگاه خود را در صحنهاي اين چنين مشاهده کردند، گويا حسين عليهالسلام را به عينه ميديدند... کربلا و حنين، بدر، احد، تبوک و خيبر... را ميديدند.» 7 گرچه «امام خميني تجلي منحصر به فرد مبارزه طلبي اسلام در قبال استيلاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي غرب بود» 8 اما «پيام امام قدسسره در ميان مسلمانان نه فقط شيعيان (بلکه) در همه منطقه و جهان طنين افکند.» 9 شخصيت الهي و پيامهاي معنوي حضرت امام قدسسره بسياري از پيروان ساير اديان و مذاهب را به شدت تحت تاثير خود قرار داد تا آنجا که در نظر برخي از تحليلگران و متفکران مسيحي «او مسيح معاصر بود و دقيقا اشعه صلابت و سازش ناپذيري عيسي بن مريم- علي نبينا وآله و عليه السلام- بود» 10. و برخي ديگر از مسيحيان سخن از «تاثيرپذيري شديد از مقام و عظمت و تحمل و بردباري شکوهمند امام خميني قدسسرهو درک احساس عطيه و موهبت الهي در اولين ديدار با ايشان» به ميان آوردهاند 11. «امام رهبر منحصر به فردي بود 12» که در اوج ناباوري تحليل گران بينالمللي «در حالي که دستاندرکاران و نظريهپردازان توسعه سياسي در غرب در دهههاي 1960 و 1970 بهطور کلي به تحولات سياسي و ديني در ايران و ساير کشورهاي بياعتنا بودند» 13 «با عقايد مذهبي که غرب آنها را کهنه و قرون و سطايي ميدانست جهان را تکان داد» 14 و «شرق و غرب را لرزانيد و ميراثي بر جاي گذاشت که هنوز زنده و فعال است»15. وي «توانست اثر بزرگي در تاريخ جهان بر جاي بگذارد» 16 و بيترديد «جهانيان همچنان تحت تاثير انقلاب معنوي او قرار دارند» 17. رهبر کبير انقلاب اسلامي که از صبر و استقامت محمدي صليالله عليه واله وسلم، زهد و عدالت علوي و تدبير حسني عليهالسلام و توکل و شجاعت حسيني عليهالسلام درسها فرا گرفته و توشهها به همراه داشت با تاييدات و عنايات خاصه حضرت وليعصر- ارواحنا فداه- 18: «در نزديک شدن انسان به خدا فصل جديدي را گشود و با حمايت مردم انقلاب اسلامي را که نقطه عطف مهمي در تاريخ قرن بيستم است، به سرانجام پيروزمندانهاي رساند.» 19 «امام مفهوم فرهنگ فرمانبري جامعه را تغيير داد، ديوار ترس را شکست و مردم را به سوي چشمه پاک فطرت الهي هدايت کرد... او جهانبيني مذهبي را احيا و نور ايمان را روشن کرد و بزرگترين حماسه عظيم فداکاري عصر ما را به وجود آورد.» 20 تاثيرگذاري امام عجلالله تعالي فرجه الشريف و انقلاب اسلامي بر حيات معنوي انسان معاصر آنچنان عميق و گسترده ارزيابي ميگردد که ميتوان گفت: «انقلاب امام خميني حتي سير تطوري21 انسان را تغيير داد» 22. حضرت امام قدسسره بسان آيينه شفافي بود که به بهترين وجه ممکن انوار خورشيد تابان پيامبر گرامي اسلامي صليالله عليه و اله وسلم و اوصياي طاهرين ايشان علهيم السلام را بر بشريت تشنه معنويت قرن بيستم منعکس نمود. «او هم چون گلولهاي بود که از صدر اسلام شليک شده و بر قلب قرن بيستم نشسته بود» 23. «ايشان از گذشته آمده بود و در حال زندگي ميکرد ولي بيانگر و نمايانگر آينده بود»24. «وي از جمله افرادي بود که خداوند سبحان علمي نافع و عقلي و جلوتر از زمان به وي اعطا کرده بود» 25 و به بيان ديگر «او فراتر از زمان ميانديشيد و در بعد مکان نميگنجيد» 26در واقع بايد گفت: امام خميني قدسسره مبشر عصر جديدي در ادوار زندگي بشريتاند که «به نظر ميرسد در اين مرحله براي روحيه آشفته بشريت بيش از هر چيز به معنويت مورد نياز خواهد بود.»27 به برکت حضرت امام خميني قدسسره و انقلاب آسماني و پيامهاي قدسي او بار ديگر شکوفههاي خداجويي و دينگرايي در بستر خشکيده جهان معاصر جوانه زد و نغمه ايمانگرايي و توحيد و خداپرستي در سراسر جهانطنينانداز گرديد: (مثلهم في التورية و مثلهم في الانجيل کزرع اخرج شطاه فازره فاستغلظ فاستوي علي سوقه يعجب الزراع ليغيظ بهم الکفار) 28 1- حضرت آية الله مصباح يزدي در مصاحبه پرفسور لنسل با ايشان، مجله معرفت، شماره 31، ص 20. (اما) به عقيد من: براي شناسايي شخصيت تاريخي امام بايد درس ويژهاي ارائه داد، زيرا اين چنين دروسي با طبقهبنديهاي نظري و عملي خود قادر به تبيين رهبري چند بعدي بنيانگذار جمهوري اسلامي و جايگاه او در تاريخ نيستند و زندگي قريب به يک قرن امام و تحولات جهاني بر آمده از او، فراتر از آن است که بتوان ايشان را در رديف ديگران تحليل کرد. امام تنها رهبر ديني يک انقلاب عظيم در هزاره اخير بوده و اين در تاريخ بشريت بيسابقه است. پرفسور حميد مولانا، روزنامه کيهان، ستون چشمانداز، به مناسبت يکصدمين سالگرد ولادت امام 8/7/78. 2- مقام معظم رهبري، سخنراني به مناسبت عيد 78 (مصادف با يکصدمين سالگرد امام – رضوانالله تعالي عليه-. 3- شبکه تلويزيوني ايتاليا در گزارش ويژهاي به مناسبت ارتحال امام قدسسره (روزنامه اطلاعات 11/4/68). 4- کشيش يوناني موستاکيس، نشريه Zavaira ، چاپ مسکو (کيهان هوايي 25/8/73). 5- محمد حسنين هيکل، نويسنده و روزنامه نگار معروف جهان غرب، (روزنامه مصري الاهرام. 17/3/68). 6- محمد حسنين هيکل، مدافع آية الله، ص 8. 7- استاد شهيد آية الله مرتضي مطهري، پيرامون انقلاب اسلامي، ص 119. 8- کليم صديقي، رئيس وقت پارلمان مسلمانان انگليس، نهضتهاي اسلامي و انقلاب اسلامي ايران، ترجمه سيدهادي خسروشاهي، ص 193. 9- نشريه پروفيل، چاپ اتريش، ژوئن 1985؛ نشريه اميد انقلاب، ش 222. 10- رابين وود زورث. زيباترين تجربه من، ترجمه خديجه مصطفوي، ص 38. 11- اوربانا فالاچي، خبرنگار معروف ايتاليايي، روزنامه جمهوري اسلامي 29/7/58. 12- نلسون ماندلا، رهبر شهير مبارزه با آپارتايد و نژادپرستي در آفريقاي جنوبي، ماهنامه اسلام و غرب، سال سوم، بهمن و اسفند 78. 13- نمونه بارز آن کتاب ايران: توسعه سياسي در جامعه در حال تغيير نوشته لئونارد بانيدر استاد دانشگاه شيکاگو و يکي از کارشناسان ارشد ايرانشناسي است که چند ماه قبل از قيام پانزده خرداد در مقارن با حمله ماموران انتظامي رژيم پهلوي به مدرسه فيضيه در آمريکا منتشر شد. بانيدر يکي از موسسان اصلي پروژه مطالعات سياست تطبيقي و توسعه در آمريکا، فصل اول کتاب خود را تت عنوان «انقلاب چيست؟» با گفتار احمد کسروي آغاز ميکند و با استناد به نوشتههاي او از امکان يک انقلابي که نظام شاهنشاهي را سرنگون کند و سنت سياسي را ايجاد گرداند اظهار ياس ميکند. در تمام 362صفحه اين کتاب که در دهه 1960 به عنوان معتبرترين منبع اطلاعات درباره ايران و توسعه سياسي» در بين نسل آينده و جديد کارشناسان و پژوهشگران و توسعه به کار برده ميشد. اشارهاي به مبارزات امام خميني نيست. ولي در سراسر کتاب روي اين نکته تاکيد ميشود که منابع مشروعيت نظام سياسي در ايران سلطنت مالکيت، ناسيوناليسم (يا مليگرايي)، مذهب، و مشروطه، هستند ... .: (پرفسور حميد مولانا، کيهان، ستون چشمانداز، 13/3/78). 14- پرفسور ويليام پيمان، از دانشگاه براون آمريکا، نشريه Zavaira، چاپ مشکو، کيهان هواي، 25/8/73. 15- محمد العاصي امام جماعت سابق مسجد واشنگتن، روزنامه جمهوري اسلامي، 5/5/71. 16- ميخاييل گورباچف، رئيسجمهوري اسبق اتحاد جماهير شوروي (در مصاحبه با واحد مرکزي خبر، روزنامه جمهورياسلامي، 15/3/78. 17- آنتونيومدرانو، نويسنده اسپانيايي، در مصاحبه با راديو اسپانيايي برونمرزي جمهوري اسلامي، راديو معارف، 28/11/78. 18- «بنده با بزرگان زيادي در نجف نشست و برخاست داشتم، همه آنها ممترف بودند که در طول تاريخ تشيع که ما به ياد داريم سابقه نداشته بزرگي از بزرگان شيعه (بمانند امام- رضوانالله عليه -) تمام طول سال را هر شب يا هر روز به حرم مشرف بشود در حالي که حساب يک سال نبود، حالتي نيست که بدون برخوردار بودن از معنويات فوقالعاده ... و بهرهمند بودن از توجهات خاص در انسان پيدا بشود». آزاده قهرمان حجت الاسلام والسلمين سيد علي اکبر ابوترابي قدسسره، روزنامه رسالت، ويژهنامه مهر دهر، خرداد 81. 19- لنسر (پرفسور اتريشي) نشريه Zavaira، چاپ مسکو، کيهان هوايي، 25/8/73. 20- والنتين پروساکوف، انديشمند و نويسنده رومي، نشريه صبح صادق، ويژهنامه حجة موجه 13/3/81. 21- تطور: سير تکاملي، تکامل تدريجي، «فرهنگ بزرگ جامع نوين (ترجمه المنجد)، ج2، ص 1187». 22- لنسر (پرفسور اتريشي) نشريه Zavaira، چاپ مسکو، کيهان هوايي، 25/8/73. 23- محمد حسنين هيکل، مدافع آية الله، ص8. 24- احمد هوير محقق و متفرک سوييسي، فصلنامه حضور، ش 29، پاييز 79. 25- شيخ محمد طنطاوي (مفتي اعظم الازهر مصر) در مصاحبه با راديو خبر، روزنامه رسالت، 4/11/81. 26- ميخاييل گورياچف، رئيس جمهوري وقت اتحاد جماهير شوروي سابق، در مصاحبه با واحد مرکزي خبر، روزنامه جمهوري اسلامي، 15/3/78. 27- والنتين پروساکوف، انديشور و نويسنده روسي، نشريه Zavaira، چاپ مسکو، کيهان هوايي، 25/8/73. 28- فتح (48) آيه 29: مثل ياران رسول خدا در تورات و انجيل مانند زراعتي است که برون دهند بوتههاي خود را پس استوار کند، تا سطبر گردد و بر پايههاي خويشايند؛ (آن چنان که شگفتآورد کشاورز را، تا به خشم آورد به وسيله ايشان کفار را. منبع: برگرفته از کتاب عصر امام خميني - مير احمد رضا حاجتيامام خميني که بود و چه کرد؟
پي نوشت:
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: امام خميني که بود و چه کرد؟
عصر امام خميني، قطعه اي نوراني از تاريخ بشر است که از ويژگي هاي منحصر به فردي برخوردار است. در اين جا به پاره اي از آن ها اشاره مي کنيم: موهبت آسماني انقلاب عظيم اسلامي که در حقيقت سرآغاز عصر جديدي در حيات بشري گرديد مبدأ زماني تجديد هويت معنوي و ديني و اسلامي انسان معاصر محسوب مي گردد، چنان که مقام معظم رهبري فرمودند: «انقلاب اسلامي هويت اسلامي را در دنياي اسلام و هويت معنوي را در کل جهان زنده کرد.»(1) تحليل گران زيادي به مانند رهبر حکيم انقلاب بر اين اعتقادند که تجديد حيات معنوي و ديني بشر «با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران آغاز شده است و به اين لحاظ دهه شصت را بايد اولين دهه از اين تجديد عهد محسوب داشت.»(2) به همين جهت بايد گفت: اگر بنا باشد تاريخي را براي احياي هويت ديني (در جهان معاصر) در نظر بگيريم آن تاريخ 1979 ميلادي است؛ يعني مقارن با پيروزي انقلاب اسلامي ايران که خيزش عظيمي را براي تفکرات ديني در تمام اديان به وجود آورده است. آخرين آمارها در مورد احياي تفکر ديني که در سال 1990 م صورت پذيرفته نشان مي دهد که تقريباً 70% مردم اروپا احساس دينداري مي کنند. در تمام اديان از هندوئيسم گرفته تا بوديسم و ... و انواع فرقه هاي مسيحيت همه از يک نوع بازگشت به تفکر ديني خبر مي دهند و انقلاب اسلامي ايران موجب احياي تفکر ديني در جهان گشت. (3) صاحب نظران زيادي بر اين اعتقادند که تاثيرات انقلاب اسلامي بر تجديد حيات هويت ديني بشر بسيار عميق مي باشد. دکتر سعيد محمدالشهابي سردبير مجله معروف پرتيراژ العالم در اين باره مي گويد: «انقلاب اسلامي ايران نه تنها در جامعه اسلامي بلکه در اکثر جوامع تاثير اساسي بنيادي داشته است. بي شک طي بيست سال گذشته هيچ حرکتي به اندازه انقلاب ايران نتوانست بر جامعه بشري تاثيرگذار باشد، دين نقش اساسي و حياتي در اجتماع دارد و انقلاب اسلامي اين نور را بر بشريت تاباند و روشني بخشيد.» وي اضافه نمود: «انقلاب اسلامي سبب شد تا روشنفکران و متفکرين ضرورت توجه به مسائل ديني و تاثير آن بر وجدان بشريت و افکار سياسي- اجتماعي را به خوبي مورد توجه قرار دهند. ما در عصر انقلاب اسلامي شاهد رجوع و تمسک مسلمين و غيرمسلمين به اهل دين شديم.(4) تاثيرات گسترده حضرت امام خميني و انقلاب اسلامي بر حيات ديني و معنوي انسان معاصر، توجه تحليل گران بين المللي را به شدت به خود جلب نموده است. شبکه اول تلويزيوني بي بي سي انگليس در يکي از قسمت هاي مجموعه برنامه مستند خود به نام «قرن دوم» که به مناسبت نزديک شدن قرن 21 تهيه کرده بود به بحث و بررسي پيرامون موضوع مورد اشاره پرداخته مي گويد: «آن چه در ايران در سال 1979 رخ داد نه تنها براي ايرانيان بلکه براي تمام اديان جهاني نقطه عطفي که از بازگشت ميليون ها نفر در سراسر دنيا به اصول گرايي مذهبي خبر مي دهد.» به گفته اين شبکه: «در سراسر جهان، پيروان ديگر اديان مانند مسيحيت، يهوديت و هندو نيز به اصول گرايي مذهبي روي آوردند؛ حتي در ترکيه نيز که هفتاد سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود روند بازگشت به اصول اسلامي سرعت گرفته است.(5) در سال هاي متمادي پيش از انقلاب اسلامي «پيروزي نظريات مادي آن چنان حتمي به نظر مي رسيد که انديشوران قرن هيجدهم مانند «بيل» و فلاسفه دائره المعارفي فرانسه به طور کلي، مکان و منزلتي براي دين در آينده قائل نبودند، به همين نحو در قرن نوزدهم فلسفه هايي پديد آمد که يا به طور کلي منکر دين مي شد مانند فلسفه مارکس و يا خود مذهبي دروغين را جايگزين اديان آسماني مي کرد.(6) در قرن بيستم ماترياليست هاي شرقي و غربي به بسط مبارزه علني خود با دين و باورهاي ديني در سطح جوامع پرداختند اما سير تحولات تاريخي و وقوع انقلاب اسلامي ايران آن چنان شرايط موجود را در آخرين سال هاي قرن بيستم تغيير داد که نظريه پردازان بين المللي و جامعه شناسان ... با اعتراف به حيات مجدد دين در جوامع بشري به طرح نظريه «تجديد حيات ديني در قرن بستم» به عنوان يک نظريه معتبر علمي، طي سال هاي اخير پرداخته اند؛ از آن جمله گيدنز، جامعه شناس مشهور انگليسي، در فصلي از کتاب خود با عنوان پديده نوزايي ديني مي نويسد: «در گذشته سه غول فکري جامعه شناسي يعني «مارکس»، «دورکيم» و «ماکس وبر» با کم و بيش اختلافاتي فرآيند عمومي جهاني را به سمت سکولاريزيسيون و به حاشيه رفتن دين مي ديدند ولي از آغاز دهه هشتاد و با انقلاب اسلامي ايران شاهد تحقق عکس اين قضيه هستيم؛ يعني فرآيند عمومي جهان روند معکوسي را آغاز و به سمت ديني شدن پيش مي رود.» (7) به بيان ديگر با وقوع معجزه انقلاب اسلامي به رهبري امام عظيم الشأن و گسترش خيره کننده حوزه نفوذ اديان بزرگ الهي- به ويژه دين مبين اسلام- امروز ديگر تحليل گران وقايع سياسي و تحولات اجتماعي به خود جرأت انکار جايگاه رفيع دين در اجتماع بشري و پيش بيني انزواي آن را در آينده جهان معاصر نمي دهند بلکه با چرخشي 180 درجه اي از مواضع پيشينيان خود تصريح مي نمايند: «بازي قدرت جهاني که در دهه هاي آينده پديد خواهد آمد بدون در نظر گرفتن قدرت روزافزون اسلام، مذاهب کاتوليک و مذاهب ديگر قابل درک نيست. (8) پيتر. ال. برگر (9) (Peter L Berger) از مشهورترين جامعه شناسان ديني و استاد دانشگاه بوستون (آمريکا) و مدير موسسه مطالعات فرهنگ اقتصاد در اين دانشگاه در اين زمينه مي نويسد: «جهان امروز جهاني به شدت ديني است و نمي توان آن را چنان که بسياري از تحليلگران نوگرا (خواه از روي تفنن و خواه از روي يأس) اعلام کرده اند جهاني سکولار ناميد. ... ميل به دين همواره در بشر وجود داشته است و از ميان بردن آن عملاً امري محال است. البته متفکران تندرو عصر روشنگري و اخلاف امروزي آن ها به چنين چيزي انديشيده و مي انديشند، ولي تاکنون اين ميل از ميان نرفته است.» «آنان که از نقش دين در تحليل مسائل جهان معاصر غفلت مي ورزند، مرتکب خطاي بزرگي مي شوند.» (10) با پيروزي انقلاب اسلامي علاوه بر بي اعتبار شدن مکاتب مادي و الحادي زمينه فروپاشي نظام هاي الحادي و تجديدنظر تئوري پردازان اين گونه نظام ها در عقايد مبنايي خود، فراهم گرديد. چنان که با گذشت يک دهه از پيروزي انقلاب اسلامي بسياري از سران احزاب و نظام هاي کمونيستي و شخصيت هاي مارکسيست، با پشت پا زدن به عقايد باطل خود، از هرگونه عقيده اي که در تعارض مسلم با ايمان مذهبي، اعلام برائت نمودند. براي نمونه، الکساندر زوگانف رهبر حزب کمونيست روسيه، در اظهارنظرهاي صريح خود گفت: «ما از افکاري که وجود خداوند را انکار مي کند دست برداشته ايم.»(11) فيدل کاسترو، رهبر قدرتمند يکي از مقاوم ترين نظام هاي کمونيستي در دنيا، با افتاخار اعلام مي دارد: «تا وقتي که خدا بخواهد اداره کشور را در دست خواهم داشت. ابتدا خواست و اراده خدا، و پس از آن خواست و اراده مردم بالاتر از هر چيزي است!»(12) حشمت اوزال، شاعر برجسته و مارکسيست معاصر ترکيه نيز که سال ها به خاطر اعتقاداتش در زندان به سر برده، ضمن روي آوردن به اسلام اظهار داشت: «اصلاً از اعتقادات جديدم (اسلام) پشيمان نيستم، زيرا در زندان اين فرصت را داشتم که ارزش اعتقادات خود را بيابم.» وي مي گويد: «هموطنان من از گرسنگي ماوراء الطبيعه رنج مي برند؛ گرسنگي که فقط با قرآن رفع مي شود.» (13) ولاديمير پوتين، رئيس جمهوري روسيه هم در گفت و گو با روزنامه فرانسوي فيگارو بعد از يادآوري اين مطلب که «اجراي فرايض ديني در شوروي سابق بدون خطر نبوده اما مادرش او را در کليسا غسل تعميد داده است» مي گويد: «من به نوبه خودم از اين که به کليساي ارتدوکس روسيه تعلق دارم افتخار مي کنم. اين تعلق مرا غني مي کند و يک ارتباط شخصي با ملتم و فرهنگش به وجود مي آورد.» (14)ويژگي هاي عصر امام خميني(ره)
الف- تجديد حيات ديني و معنوي انسان معاصر
ب- بطلان نظريه هاي ضد ديني
ج- برائت جهاني از عقايد الحادي
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: ويژگي هاي عصر امام خميني(ره)
ابعاد وجودى حضرت امام، سرشار از برجستگيها و خصايص ممتازى است كه هر يك به نوبه خود و به تنهايى كافى است تا از امام چهرهاى استثنايى و سرآمد معرفى كند. يكى از اين ويژگيها، فراست و دقت فطرى امام در شناخت دشمن و حربهها و راهبردهاى اوست. در پرتو اين ويژگى است كه امام دشمن اصلى و خطر عمده را در مراحل مختلف حيات سياسى خويش باز شناخت و متناسب با آن به مقابله با توطئهها و دسيسههاى دشمن همت گماشت و در دام مشغوليتبا مسائل حاشيهاى و فرعى و فراموشى دشمن اصلى گرفتار نيامد و متقابلا تكيهگاهها و نقاط قابل اتكا و اعتماد و مراكز و منابع تامين نيرو و امكانات جبهه اسلام و انقلاب را در مقابله با دشمن بخوبى شناخت و از تمامى آن امكانات بدرستى سود جست. درك اهميت مسئله فرهنگ در معناى عام و گسترده آن و جايگاه عظيم جبهه فرهنگى در صحنه مبارزه همه جانبه حق و باطل بويژه در شرايط امروزين جهان از مصاديق بارز اين تيزبينى و دقت نظر ايشان است. از ميان گسترده مسائل فرهنگى، شناخت اهميت نقش دانشگاهها و قشر دانشگاهيان اعم از استادان و دانشجويان و به طور كلى حاملان و مسلحان به سلاح دانش و تخصص و صاحبان فكر و انديشه كه مغز متفكر جامعه را تشكيل مىدهند و در اين معنا طبعا در برگيرنده هر دو قلمرو حوزه و دانشگاه و روحانى و دانشگاهى است از برجستگى خاصى برخوردار است. امام در تدارك و آرايش نيروهاى جبهه انقلاب در مقابل استكبار، از يك سو شناخت دقيق و درستى از فرزندان و سربازان بالقوه و بالفعل انقلاب در اين قشر به دست مىدهد و از سوى ديگر لغزشگاهها و خطرات ناشى از نفوذ و سلطه دشمن از اين دريچه را بخوبى تشخيص مىدهد. در جاى جاى سخن امام، مسئله تامين و تربيت نيروى انسانى خود يافته و داراى اعتماد به نفس و مسلح به دانش و تخصص و مبرا از خودخواهيها و نفس پرستيها به عنوان اصليترين عامل ايجاد، بسط، تداوم و صيانت انقلاب رخ مىنمايد. صراحت، تكرار و تاكيدات حضرت امام در اين زمينه تا به حدى است كه لااقل در شرايط فعلى و براى اين نسل، نيازى به ارائه موارد و نمونههاى آن نيست. از همين زاويه نگرش است كه اصولا امام مسئله دانشگاهها را حتى در بحرانىترين شرايط جنگ تحميلى، از اهم مسائل كشور معرفى مىنمايند و در تاريخ 19/9/64 خطاب به اعضاى شوراى عالى انقلاب فرهنگى مىفرمايند: "ما جنگ داريم، جنگ چيز مهمى نيست، حل مىشود. . . اما مسئله دانشگاه يك مسئله فوقالعاده است. " در همين راستا، امام نسبتبه راههاى نفوذ و شيوهها و مكانيسمهاى تسلط دشمن بر دانشگاهها كه نهايتا به سلطه همه جانبه بر كشور مىانجامد، حساسيت و تيزبينى ويژهاى داشتند و مسئله اعزام دانشجو به خارج را از اين نقطه نظر مورد مداقه قرار دادند. ايشان در فرصتها و موارد متعدد اين نكته را يادآور مىشوند كه خارجيها و بيگانگان بنا ندارند جوانان و فرزندان ملتهاى مسلمان و جهان سوم را كه براى تحصيل به آنها رو مىآورند با دست پر برگردانند و به همين لحاظ نوعا نسبتبه اصل اين سياستبا نوعى ترديد نگريسته، تاكيد بر مراكز داخلى و بسط و توسعه آنها را به نحوى كه ما را از خارج بىنياز كند، مورد نظر داشتهاند. به عنوان نمونه مىتوان به موارد زير اشاره كرد. "جوان عزيز ما كه سرمايهها ميهن هستند بايد بدانند كه رفتن به غرب و شرق براى آموختن علوم مختلف، آنان را از رسيدن به مقصود كه استقلال و آزادى استباز مىدارد و وابستهشان خواهد نمود. بايد به خود تلقين كنيم كه در غرب هيچ خبرى جز عقب نگه داشتن ما از قافله تمدن و تعالى نيست (1) " ". . . در خارج به جوانان ما درس اساسى نمىدهند. . . اين طرز تفكر كه غير از خارج در جاى ديگر نمىشود تحصيل كرد امرى استباطل چرا كه با اينگونه تبليغات مىخواهند جوانان ما را به خارج بكشند و با تفكر خودشان به ايران برگردانند." (2) در موارد معدودى نيز كه با توجه به واقعيت ها و ضرورت ها، اساس اعزام دانشجو به خارج را نفى نفرمودهاند، اصل نفى سلطه و بيگانه ستيزى و هوشيارى در قبال دريچههاى سلطه جويان را در اين مقوله دقيقا مورد عنايت قرار داده، اعزام دانشجو به كشورها و مراكزى كه قصد سلطه بر كشور ما را دارند منع نمودهاند. ايشان مىفرمايند: "ما بايد فكرى بكنيم كه جوان هاى ما در همين جا خوب تحصيل بكنند و بر فرض احتياجى به خارج رفتن باشد، به كشورهايى بروند كه استعمارى نباشد و طمع اينكه ما تحتسلطه آنان باشيم نداشته باشند. . . استفاده از علوم و گرفتن آن از ديگران مانعى ندارد ولى بايد توجه داشت كه از جايى علوم را بگيريم كه نخواهند ما را منحرف كنند. " "دانشجويان متعهد را در كشورهايى كه صنايع بزرگ پيشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نيستند بفرستند و از فرستادن به امريكا و شوروى و كشورهايى كه در مسير اين دو قطب هستند احتراز كنند." (3) صحت و دقت مواضع امام در اين زمينه هنگامى روشنتر مىشود كه با مراجعه به اسناد لانه جاسوسى نقطه نظرات دشمن و انتظارات امريكا، سمبل و سردمدار قدرتهاى استكبارى و مصداق بارز قدرتهايى كه قصد سلطه بر كشور ما را دارند باز يابيم. اين اسناد كه به حق ارزشمندترين اطلاعات در بيان حقايق مربوط به روابط اين قدرت شيطانى با ملت ماست، و در استثنايىترين وضعيت، در تاريخ روابط ديپلماتيك معاصر، به بركتحركت انقلابى - اسلامى دانشجويان مسلمان پيرو خط امام در اختيار ما قرار گرفته است، حاوى نكات و اطلاعات ارزندهاى در معرفى نقطه نظرهاى امريكا در قبال دانشجويان ايرانى در امريكا به طور اخص و تحصيلات خارج كشور به طور اعم است و انتظارات و توقعات اين رژيم را درباره اين مقوله روشن مىسازد. بررسى كلى اين اسناد حاكى از آن است كه "سباقه تحصيلات در امريكا" يكى از كليديترين اطلاعاتى است كه از نظر تنظيمكنندگان اين اسناد مىتواند معرف علاقه و تمايل افراد ايرانى به داشتن حسن رابطه با امريكا تلقى گردد. به طورى كه در آن قسمت از اسناد، كه به توصيف خصوصيات افراد يا بيان بيوگرافى اشخاص اختصاص دارد، تقريبا در مورد همه تحصيلكردههاى امريكا، از سوابق تحصيلى و اقامت آنها در امريكا به عنوان يك خصوصيت مثبت و قابل اتكا و اطمينان در هتحفظ منافع آن كشور ياد شده است.دشمن شناسى امام
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: دشمن شناسى امام
به هر حال ما هم آمدیم جماران خدمت امام . امام آن روز ملاقات نداشت اما مردم آنقدر شعار دادند که حاج احمد آقا گفت : شما صبر کنید ساعت ده و نیم به بعد بیایید دست امام را ببوسید و بروید .ما هم ساعت ده و نیم به صف برای دست بوسی امام ایستادیم ؛ همه دست امام را بوسیدند تا نوبت به من رسید .تا آمدم دست امام را ببوسم ایشان دستشان را کشیدند !من خیت شدم و امام هم فهمید که من خیت شدم .تو همان حال و هوای لوطی گری و لاتی با خودم گفتم :بابا مرد حسابی برای همه داشتی ، اما برای من دست کشیدی ؟ خوب اگه میدونستم نمی آمدم .
بعد آمدم که از درب بروم بیرون ، محافظ امام برگشت و گفت :آقای فلان ! جوان ! شما بیرون نرو .با خودم گفتم نکند می خواهند من را بازداشت کنند ؟مجدداً محافظ گفت :به شما میگویم نرو ! امام با شما کار داره .منتظر ماندم تا همه دست امام را بوسیدند و رفتند .من رفتم داخل اتاق امام و دیدم حاج احمد آقا هم داخل اتاق نشسته است .امام با اشاره به حاج احمد آقا فرمود برو بیرون .بعد امام فرمود : دستم را کشیدم ناراحت شدی ؟گفتم :بله آقا . اینها همشهری های من هستند ، همه دستتان را بوسیدند چرا من نه ؟
امام فرمود :پسرم چرا نماز نمی خوانی ؟گفتم : تو از کجا می دانی من بی نمازم .
امام فرمود :پسرم چرا گناه میکنی ؟ خدا چه بدی به تو کرده ؟گفتم :حاج آقا شما از کجا می دانید ؟
امام فرمود :شما هم به این مقام می رسید ، عمل کن به دینت .
بعد انگشترشان را درآورد و گفت :این انگشتر مال تو ، به کسی نگو ، و انگشتر را به من داد .
بعد فرمود :تو خوب میشوی ، خوب میشوی ! و با دختر یک آیت الله ازدواج میکنی ، بعد که ازدواج کردی بچه دار نمیشوی ، راه کربلا باز میشود . در سفر اول کربلا نه ، در سفر دوم پایین پای حضرت عباس (ع) ایست قلبی میکنی و می میری و تو را کنار قبر حضرت عباس (ع) دفن میکنند ! ولی این مطالب را به کسی نگو .
حاج آقای احدی همه مطالب امام تا اینجا درست بود . داماد یکی از آیات شدم ( آقای احدی : اسمش را بگویم می شناسید) بچه دار هم نشدم . سفر اول کربلا را رفتم و حالا دومین و آخرین سفر کربلای منه .کل مطالب را بر روی نوار هم ضبط کردم . همه را گفتم . فقط سّر من را بدونید . اگر من از دنیا رفتم مطلب را آشکار کنید . ( این نوار به نشر آثار امام هم فرستاده شد )بعد ایشان رفت کربلا و ما منتظر بودیم .درست کنار قبر حضرت عباس (ع) در حال زیارت نامه خواندن ایست قلبی کرد و از دنیا رفت .آمدند که او را برای دفن از حرم بیرون ببرند ، خدام حرم حضرت عباس (ع) آمدند و گفتند : کجا ؟حضرت عباس (ع) به ما پیغام داده که این مرد را پایین پای من دفن کنید .الان کفشداری حضرت عباس (ع) که میروید ، در پایین پای حضرت دفن است .
بالایش نوشته شده : عباس مرندی... ( به روح حضرت امام و این مرد خدا صلوات )
منبع: طریق الی الله
http://mehrdadghan.blogfa.com/
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: کرامتی عجیب از عارف کامل سالک مجذوب حضرت امام روح الله الخمینی (ره)
در غمت ای گل وحشی من ای خسرو من................ جور مجنون ببرم , تیشه فرهاد کشم
مُردم از زندگی بی تو که با من هستی.........طرفه سری است که باید بر استاد کشم
سالها می گذرد حادثه ها می آید ..........................انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
.یا ستار..
با سلام ..
برخی از کرامات امام و پویندگان مسیر ایشان را ذکر می کنیم؛تا یادی باشد از مقام و منزلت ایشان و سبیلی که از قبل مشخص شده بود...
آيت الله طالقاني نقل ميكنه كه روز 22بهمن كه اوضاع خيلي خراب شده بود امام خميني(رض) رفتند توي يك اتاق وسجاده انداختند ومشغول رازونياز شدم. ميگه وقتي صدايم زدند رفتم تو وديدم تمام سجاده خيس اشك وعرق شده .ميگه فرمودند: كه به مردم بگيد به خيابون ها بريزين. ميگه گفتم آقاجان حكومت ديوانه است همه رو قتل وعام ميكنه فرمودند: گفتم بريزيد به خيابونها هيچ اتفاقي نمي افته.ميگه تاسه بار اصرا كردم كه يك مرتبه امام فرمودند
:اگردستورازجاي ديگه باشه چي؟ميگه گفتم چشم .والحمدالله اون روز يه قطره خون برزمين ريخته نشد...
آيت الله اشراقي داماد امام نقل ميكنه كه تونوفل لوشاتو به دليل ازدحام جمعيت ملاقات كننده با امام وترس ازترور شبها بعدازساعت 11 كسي روراه نمي داديم .يه شب يه جوان خوش سيمايي اومد درخونه (بعدازساعت11)و تقاضاي ملاقات امام روداشت ولي بهش گفتم كه ساعت از11 گذشته وامام كسي رونمي پذيرند هرچه اصرار ميكرد من بهش اجازه ندادم .نهايتا گفت:به حاج روح الله بگوييد كه حركتش مورد تاييد وحمايت ماست فردا به ايران برود.ميگه من كه رفتم تو امام مشغول صحبتهاي مهمي با نزديكان بودند .برخلاف هميشه سوال كردند كي بود ؟من اون اسمي كه اون جوان گفته بود گفتم. امام سرووضعشون رو مرتب كردند وگفتند بگيد بفرمايند .ميگه گفتم :آقاردشون كردند.يه مرتبه امام يك نگاه پرازغضب به من كردند كه من گفتم اين چنين فرمودند وبراشون حرفهاي اون جوان روگفتم .ميگه امام فرمودند فردا به ايران مي رويم! بعدها فهميدم اون جوان امام زمان بود...
مرحوم حجه الاسلام سید محمد کوثری :
یک روز من منزل آقای فاضل لنکرانی (که ایشان هم اکنون در قید حیات نیستندو خداوند او را بیامرزد) از استادان حوزه علیه قم بودم و یکی از فضلای مشهد هم آنجا بود ند. ایشان به نقل از یکی از دوستانش تعریف می کردند که : در نجف خدمت امام بودیم وصحبت از ایران به میان آمد من گفتم این چه فرمایش هایی است که در مورده بیرون کردن شاه از ایران می فرمایید؟ یک مستاجر رانمی شود از خانه بیرون کردآن وقت شما می خواهید شاه یک مملکت را بیرون کنید ؟امام سکوت کردند. من فکر کردم شاید عرض من را نشنیده اند . سخنم را تکرار کردم .امام برآشفت و فرمودند:فلانی ! چه می گویی ؟ مگر حضرت بقیه الله امام زمان صلوات الله علیه به من (نستجیر بالله )خلاف می فرمایندشاه باید برود. وهمان شد وشاه از مملکت بیرون رفت . می بینیم که ایشان چنین پیوندی با حضرت بقیه الله داشتند واگر این طور نبود این وضع پیش نمی آمد."..
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: مقام امام راحل و برخی پویندگان راه او
نظام تكوينى و سامان اجتماعى
ياد كرديم كه حضور تربيتىِ «حُجّت»، و حاكميت او در ميان اجتماعات، يكى از آثار وجودى است. بايد بگوييم كه دو جريان، به وجود «حجّت» و خليفه ى خدا، در زمين، بستگى دارد:
1 ـ سامان داشتن كاينات ارضى.
2 ـ سامان يافتن اجتماعات بشرى.
جريان نخست ـ مربوط است به تداوم نظم و تكوين در جهان.
جريان دوم ـ مربوط است به سامان يافتن زندگى و حركت انسان.
به تعبير ديگر: جريان اول مربوط است به «ولايتِ تكوينى» و جريان دوم مربوط به «ولايت تشريعى». پيداست كه جريان نخست اصل است و مقدم است و اهمّ است و اعم. و اگر در زمانهايى جريان دوم ـ كه فرع است و مؤخَّر است نسبت به جريان اول و مهمّ است و عام نه اهمّ و اعمّ ـ بطور كامل قابل اجرا و انفاذ نبود، جريان نخست پابرجاى و استوار خواهد بود; و جز اين نتواند بود. بنابراين غيبت در موردِ «حضورِ كائناتىِ امام» هيچ مفهومى ندارد; چنانكه در بحث «غيبت شأنيّه» ياد كرديم.
پس آنچه در مورد لزوم حجّت و حتميّت وجود او در درجه ى نخست اهميّت قرار دارد، «حضور» اوست در جهان; نه «ظهور» او در ميان مردمان. و به اصطلاح علماى منطق: لزوم حجّت اعم است از غيبت و ظهور، نه اينكه مساوى است با ظهور.
اكنون براى حسن ختام اين فصل و تأييد آنچه در اين مقوله گفته شد و هم تيمن و تبرّك استشهاد مى جوييم به كلام امام اهل يقين وصىِّ اوصيا و مقتداى صِدّيقين، حضرت اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ :
«اللّهمّ بَلى! لا تَخْلُو الأرض، مِن قائِم للّهِ بِحُجَّة، إمّا ظاهِراً مَشهوراً، وإمّا خائِفاً مَغموراً، لَئَلاّ تَبْطُلَ حُجَجُ اللّهِ وَبَيِّناتُهُ . . .» (54).
ـ بار خدايا! البته چنين است كه زمين از حجّت خدا تهى نخواهد ماند، چه او آشكار باشد و شناخته، و چه (بنا به علتها و حكمتها) نگران از ستمكران و در پهناور گيتى و مجامع ـ نهان. اينچنين است (و حجّت همواره هست)، تا تداوم حجّتها و بيّنات الاهى از هم نگسلد . . .
بهره ورى از امام غائب
روايات متعدّدى در مورد ترسيم ثمرات و فوايد وجود گرانمايه ى امام غائب ـ ارواحنا فداه ـ رسيده كه در آن چگونگى بهرهورى از وجود مبارك آن حضرت نيز بيان شده است. برخى را به تناسب بحث، مى آوريم:
1 ـ از «جابر بن عبداللّه انصارى» است كه از پيامبر گرامى ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ پرسيد:
«هل ينتفع الشيعة بالقائم
ـ عليه السلام ـ في غيبته؟»
آيا شيعيان در زمان غيبت «قائم» از وجود مبارك او بهرهور مى گردند؟
پيامبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ پاسخ داد:
«إي والذي بعثني بالنبوّة إنّهم لينتفعون به ويستضيئون بنور ولايته في غيبته، كإنتفاع النّاس بالشمس وإن جلَّلَها السحاب» (55).
آرى! سوگند بخدايى كه مرا به رسالت برانگيخت، آنان در غيبت او، از وجودش بهره مند مى گردند و از نور ولايت و امامت او، نور و روشنايى براى زندگى خويش مى گيرند، درست همچون بهرهور شدن از خورشيد، اگر چه ابرها چهره ى آن را بپوشانند.
2 ـ «سليمان بن اعمش» از امام صادق ـ عليه السلام ـ آورده است كه فرمود:
«لم تَخْلُ الأرض مُنْذُ خَلَق اللّه آدم من حجّةِ للّه فيها، ظاهر مشهور، أو غائب مستور، ولا تخلو إلى أن تقوم الساعة من حجَّةِ للّه فيها، ولولا ذلك، لم يُعبد اللّه».
زمين از آفرينش آدم تا كنون و تا هميشه ى تاريخ، از حجّت خدا تهى نخواهد بود، خواه حجّت حق ظاهر و آشكار و شناخته شده باشد، يا بنا به مصالحى، نهان و پوشيده. و تا رستاخيز نيز چنين خواهد بود، كه اگر جز اين باشد خداى يگانه پرستيده نمى شود.
سليمان مى گويد، گفتم: «سرورم! مردم چگونه از امام غائب از نظر، بهرهور مى گردند؟»
حضرت فرمودند:
«كما ينتفعون بالشمس إذا سترها السحاب»(56).
همانگونه كه جهان و جهانيان از خورشيد بهرهور مى گردند گرچه ابر، چهره ى آن را پوشانده باشد.
3 ـ و درست نظير همين روايت، از چهارمين امام نور، حضرت سجّاد ـ عليه السلام ـ نيز آمده است(57).
4 ـ و نيز در توقيع مباركى كه از سوى حضرت مهدى ـ عليه السلام ـ صادر شده است، در اين مورد به «اسحاق بن يعقوب» كه يكى از خوبان است، مرقوم داشته است كه: «. . . وأمّا وجه الانتفاع بي في غيْبتي فكالإنتفاع بالشّمس إذا غيّبها عن الأبصار السّحاب . . .» (58)
امّا چگونگى بهرهورى جامعه و مردم از من در عصر غيبت، درست همانند بهرهورى زمين و پديده هاى آن از خورشيد است، به هنگامى كه ابر آن را از چشمها بپوشاند.
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: غيبت معجزه نا پيدايي
وساطت در فيض تكوينى
هر گونه فيضى كه از مبدأ فياض مى رسد، از طريق واسطه ى فيض افاضه مى گردد. در واقع فيض اعظم خود واسطه ى وجود و خلقت است. و به اعتبارى خلقت اصلى خودِ اوست. او نخستين خلق است و سبب پديد آمدنِ ديگر مخلوقات. و فيض الاهى پيوسته از طريق او و امتداداتِ وجودىِ او به كاينات ايصال مى گردد. كسب فيض از مبدأ مُفيض، نيازمند به واسطه ى قابل است. واسطه ى قابل به قابليت خود فيض را كسب مى كند و به مستفيض مى رساند.
به تعبيرى ديگر در اينكه همه ى هستى و سراسر كاينات و آنچه در عالم وجود هست ـ مجردات همه . . . و ماديات همه ـ از ذره و كوچكتر از ذره، تا كهكشانها و بزرگترين جهانها و عوالم، تمام به فعل الاهى تحقّق يافته است، سخنى نيست; فعل الاهى صادر از مشيّت و اراده است. و از مشيتِ غنىِّ مطلَق و اراده ى جواد على الاطلاق افاضه و انعام مقصود است. بلكه بايد گفت: متعلَّق مشيت، همان افاضه و انعام است. حال، سخن در اين است كه اين فيض رسانى (افاضه) به موجودات، بىواسطه است يا با واسطه؟
واقع اين است كه تعلق فيض به موجودات عالى و دانى با واسطه است. و واسطه ى فيض نيز فيض است، بلكه حقيقت فيض همان است ـ چنانكه ياد شد.
حقيقت ولايت مطلقه همان فيض است و واسطه ى رسيدن فيض به ديگر كاينات. نفس ولىِّ مطلق «وعاءِ مشيّت» است و مبدأ سَرَيان فيض الاهى است، و سرچشمه ى فَيَضانِ جود و وجود و ديگرِ فيوضات است به موجودات.
بنابراين نفس ولى (پيامبر يا امام) صاحب چنين مركزيتى است در بطن هستى. و ملكوت او معبر تداوم هستى و فَيَضانِ جود و تسلسل آفرينش وجود است. از اين رو در احاديث بسيارى آمده است كه اگر حجت نباشد زمين نابود خواهد شد(39)
به بيان ديگر جهان جهان سببيّت است; همه چيز حساب شده است و بر اساس وسايط و اندازه و تقدير، تقديرى از سوى مقدِّرِ عليم حكيم. در نفس همين جريان سببيّت، و تقدير ازلى عظيم، وجود ولىّ، نخستين نقطه ى فَيَضان است، و مبدأ فَيَضانهاى ديگر. بدينگونه ولى، در بطن و متن هستى جاى دارد. و او خود، سبب همه ى افاضه ها و انعامهاست: هستى ولى، سببيّت دارد براى هستيهاى ديگر.
اين امر، در نظام حكيمانه ى وجود، چنان عام و شامل است ـ و در واقع قانون است ـ كه مى بينيم حضرت آدم صَفىُّ اللّه ـ عليه السلام ـ نيز در مقام استفاضه ى توبه، بايد وسيله اى بجويد و تلقّىِ «كلمات»(40)كند (فَتَلَقّى آدمُ مِن رَبِّهِ كَلِمات فَتابَ عَلَيْه )(41). «فاء»، در تعبير «فَتابَ»، براى تفريع و ترتيب است و اشاره است به همين تَرَتُّب و عليّت.
وساطت در فيض تشريعى
در امر هدايت انسان و تشريع قوانين و تعيين احكام و بيان «صراط مستقيم» نيز امر همينگونه است. امر هدايت و تشريع، خود فيضى عظيم است و افاضه اى بزرگ. پس اين امر نيز نيازمند واسطه ى قابل است. بايد نفوس قابل، وحى و هدايات و آيات الاهى را دريافت كنند و به بشريّت برسانند و بياموزند. اينگونه نيست كه هر نفسى مستعد قبول وحى باشد و هر كسى يا هر قومى خود، پيامبر خود و امام خود باشند. بايد واسطه ى فيض ـ كه مستعد پذيرفتن وحى است ـ بيايد و نفوس را تزكيه كند و كتاب و حكمت تعليم دهد. اين حقايق در «قرآن كريم» ياد شده است. و مبعوث ساختن و فرستادن معلم هدايت جزء نعمتهاى الاهى به شمار آمده است، نعمتهاى بزرگ، كه خداوند آن را با تعبير (لَقَد مَنَّ اللّه . . .
)(42) ذكر فرموده است.
بشر خودبخود نمى تواند به كشف حقايق برسد و به پايگاه عالى خداشناسى و توحيد دست يابد و «تكليف الاهى» خود را بشناسد(43). بشر نمى تواند مسائل جهان بعد را بفهمد و بدون تعاليم آسمانى و گفتار انبيا از آن دانستنيها آگاه گردد و آنچه براى «حيات جاويد» لازم است و توشه ى آن راه و وسائل آن حيات است، تشخيص دهد. بشر نمى تواند شكل اعمال تكاملى و حكمت و اسرار آنها را بيابد و راه حركت صحيح و مستقيم را كشف كند. عقل نيز براى وصول به اين مقصدها كافى نيست(44). عقل به منزله ى چراغى بيش نيست. اگر راه را به او نشان دادند، چه بسا بتواند آن را بپيمايد; اما نه خود مى تواند اصل راه را پيدا كند و نه مى تواند مستقيم بودن راهى را ـ اگر خود پيدا كرد ـ تضمين نمايد(45). اين است كه عقل نيز خود نيازمند به مددرسانى و دستگيرى است. اين چراغ پيوسته به ريختن زيت و روغن و پيراستن فتيله نيازمند است. پس در فيض هدايت نيز بايد به انسان مدد برسد و دست بشر گرفته شود و عقل او به استوارى و استوار روى وادار گردد.
واسطه ى فيض تكوينى و واسطه ى فيض تشريعى در مصداق خارجى يكى است: پيامبر و به نيابت از پيامبر، امام. در پيامبر اكرم ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ مرتبه ى كامل ولايت و رسالت تحقّق يافته است. در ائمه ى طاهرين ـ على و اولاد على ـ عليهم السلام ـ ـ نيز هم ولايت است و هم امامت، كه نيابت از رسالت است. اينان هم واسطه ى فيض تكوينند.
لَولا وُجودُهُمْ لَمْ تَأْوِ صورَتُنا إلى الهَيُولى، فَلَمْ نَخْرُجْ مِنَ العَدَمِ
و هم واسطه ى فيض تشريع،
بِآلِ مُحمّد عُرِفَ الصَّوابُ وَفي أبياتِهِم نَزَلَ الكِتابُ
از اين رو در تعاليم دينى ما آمده است: «بنا عبد اللّه و بنا عرف اللّه»
(46) بوسيله ى ما خداوند پرستش مى شود و بواسطه ما او شناخته خواهد شد.
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: غيبت معجزه نا پيدايي
كوتاهى مردم
يكى از مهمترين انگيزه هاى پنهان زيستى و رازهاى غيبت حضرت حجّت ـ ارواحنا فداه ـ اين است كه مردم به حمايت و اطاعت آن حضرت برنخاستند و در وفا به پيمان ولايت، همداستان و يكدل نگشتند. يعنى بايد علت اساسى غيبت را در خود مردم جستجو كرد و بايد جامعه را مسئول آن دانست.
چرا كه خود در نامه اى فرمود: ولو ان اشياعنا ـ وفقهم اللّه لطاعته ـ على اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم، لما تأخّر عليهم اليمن بلقائنا ولتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا على حق المعرفة وصدقها منهم بنا، فما يحسبنا عنهم إلاّ ما يتصل بنا مما نكرهه ولا نؤثره منهم
(33)، اگر شيعيان ما ـ كه خداوند بر طاعتش موفقشان دارد ـ هم دل و هم رأى مى شدند كه بر عهدى كه بر گردن آنهاست عمل كنند، هرگز سعادت ديدار ما از آنان به تأخير نمى افتاد و رستگارى با ديدار برخاسته از معرفت حقيقى و صدق راستين درباره ما به سوى آنان سرعت مى گرفت.
ليكن آنچه ما را از ايشان دور نگاه داشته كردارى ست كه از آنان به ما رسيده و آن را زشت مى داريم و از آنان روا نمى شماريم.
آرى! مسلم است وقتى جامعه پذيرش حجت الاهى را نداشته باشد و از فرمان او اطاعت نكند، حجّت خدا خانه نشين مى شود و اگر در خانه راحتش نگذارند و قصد جانش كنند، غائب مى شود و به زندگى پنهانى پناه مى برد، تا وقتى كه شرايط ظهورش فراهم آيد و مردم با جان و دل دستوراتش را اجرا كنند.
حضرت اميرالمؤمنين ـ عليه السلام ـ بر منبر مسجد كوفه فرمودند:
«واعلموا أنّ الأرض لا تخلو من حجّة للّه عزّ وجلّ ولكن اللّه سَيُعمي خلقه عنها بظلمهم وجورهم واسرافهم على أنفسهم» (34).
«بدانيد كه زمين از حجّت خدا خالى نمى ماند، امّا خداوند در اثر ظلم و ستم و اسراف بر نفس (گناهان) مردم آنان را از ديدن او كور و محروم خواهد ساخت».
فقيه بزرگوار و محقق عاليمقام مرحوم علاّمه حلّى ـ قدس سره ـ ، در شرح اين جمله ى خواجه نصيرالدين طوسى كه گفته است: «وجودهُ لطفٌ وتصرُّفُه لطف آخر وعدمه منّا» وجود امام معصوم لطف است و زمامدارى و تصرف او در كارها لطفى ديگر و فقدان وى از ناحيه ى مردم است. مى نويسد:
تماميت و كامل شدن لطف امامت به سه امر بستگى دارد:
1 ـ آنچه مربوط به خداوند تبارك و تعالى است و آن آفرينش وجود امام است و دادن قدرت و علم به او و معرفى وى به نام و نسبش، كه اينها را خداوند متعال انجام داده است.
2 ـ آنچه در رابطه با خود امام است و آن اين است كه امامت را بپذيرد و بر دوش كشد، و امام نيز وظيفه اش را به انجام رسانده است.
3 ـ آنچه بر مردم واجب و لازم است و آن اينست كه با امام مساعدت نمايند، او را يارى كنند، دستوراتش را بپذيرند و فرمانش را اطاعت كنند، امّا مردم در اجراى اين مسئوليت، كوتاهى كردند و وظايف خود را نسبت به امام انجام ندادند، پس علت كامل نشدن لطف امامت از سوى مردم است، نه از جانب خداوند تبارك و تعالى و نه از ناحيه ى خود امام.
بنابراين اگر مردم به حسن اختيار بار مسئوليت خود را به دوش كشند و از امام زمان شان اطاعت و حمايت كنند، لطف امامت كامل گشته و حجت خدا زمام امور جامعه را به دست مى گيرد و ملّت را به سعادت مى رساند; اما اگر به سوء اختيار امام را وا گذارند و دستوراتش را بكار نبندند، از كامل شدن لطف امامت مانع شده و زمام امور مملكت را به نااهلان و جاهلان سپرده به انحراف و گمراهى دچار مى شوند و اگر به اين مقدار هم قناعت نكرده، بر قتل امام مصمم گردند; حجت خدا غائب مى شود.
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: غيبت معجزه نا پيدايي
فرهنگى، روانى
از جمله اسرار غيبت امام ـ ارواحنا فداه ـ آن است كه در دوران غيبت ملل جهان به تدريج براى ظهور آن مصلح حقيقى و سامان دهنده وضع بشر آمادگى علمى و اخلاقى و عملى پيدا كنند، زيرا ظهور آن حضرت مانند ظهور پيامبران و ديگر حجتهاى خداوند نيست كه بر پايه اسباب و علل عادى باشد، چرا كه روش آن بزرگوار در رهبرى جهان مبنى بر حقايق و حكم بواقعيات و ترك تقيّه و شدت در امر به معروف و نهى از منكر و مؤاخذه ى سخت از كارگزاران و صاحب منصبان و رسيدگى بكارهاى آنها است; كه انجام اين امور نياز به تكامل علوم و معارف و ترقى و رشد فكرى و اخلاقى بشر دارد; بطورى كه استعداد عالم گير شدن تعاليم اسلام و جهانى شدن حكومت قرآن فراهم باشد.
نيروى انسانى
امر بسيار جالب و مهم و بسيار مغفول، امر آمادگى نظامى در عصر انتظار است. انسانى كه منتظرِ قيامى بزرگ و انقلابى خونين و شورشى شعلهور و درگيريى عظيم و جهانى است، ممكن است كه خود هيچ گونه آمادگى براى حضور در اين درگيرى و كمك به اين انقلاب نداشته باشد؟
مسلمان بايد هميشه آمادگى نظامى و نيروى سلحشورى داشته باشد، تا به هنگام طلوع طلايع حق، به صف پيكارگران ركاب مهدى ـ ارواحنا فداه ـ بپيوندد، و در آن نبرد بزرگ حق و باطل حماسه آفريند و كمك رساند و حضور فعال داشته باشد.
در اينجا تعليمى است خورشيد سان و دستورى است درخشان از حضرت امام جعفر صادق ـ عليه السلام ـ امام در اين تعليم حوزه ى منتظران را فرا مى خواند تا همواره نيرومند و مسلح باشند و دوره ى انتظار مهدى ـ ارواحنا فداه ـ را با دست پر به سر آورند:
«لِيعدَّنَّ أحدكم لخروج القائم ولو سهماً. فإنّ اللّه إذا علم ذلك من نيَّتِه، رجوت لان ينسئَ في عمرهِ حتّى يدركه، ويكون من أعوانه وأنصاره»
(22).
«بايد هر يك از شما براى خروج قائم اسلحه تهيه كنند، اگر چه يك نيزه، چون وقتى خداوند ببيند كسى به نيّت يارى مهدى اسلحه تهيه كرده است، اميد است عمر او را دراز كند تا ظهور را درك نمايد و از ياوران مهدى باشد [تا براى اين آمادگى، به ثواب درك ظهور برسد].
دورى از ظالمان
در تشرفى كه جناب على بن مهزيار اهوازى خدمت امام عصر ـ عليه السلام ـ داشتند حضرت بيان مى فرمايند كه:
پدرم ـ امام حسن عسكرى ـ عليه السلام ـ ـ از من عهد گرفته كه جز در جاهاى مخفى و دور از چشم مردم سكونت نكنم; به خاطر اين كه از اذيت و آزار گمراهان در امان باشم تا زمانى كه خداى تعالى اجازه ى ظهور بفرمايد.
و به من فرموده است: فرزندم، خدا در شهرها و دسته هاى مختلفِ مخلوقاتش هميشه حجّتى قرار داده است تا مردم از او پيروى كنند و حجّت بر خلق تمام شود. فرزندم تو كسى هستى كه خداى تعالى او را براى اظهار حق و محو باطل و از بين بردن دشمنان دين و خاموش كردن چراغ گمراهان ذخيره و آماده كرده است. پس در مكانهاى پنهانِ زمين زندگى كن و از شهرهاى ظالمان فاصله گير و از اين پنهان بودن وحشتى نداشته باش; زيرا كه دل هاى اهل طاعت به تو مايل است مثل مرغانى كه به سوى آشيانه پرواز مى كنند و اين دسته كسانى هستند كه به ظاهر در دست مخالفان خوار و ذليل اند، ولى در نزد خداى تعالى گرامى و عزيز(23).
امام باقر ـ عليه السلام ـ مى فرمايد:
«إذا غضب اللّه تبارك وتعالى على خلقه، نحّانا عن جوارهم» (24)
هنگامى كه خداى تبارك و تعالى بر مردمان خشمگين شود، ما را از مجاورت آنها دور مى سازد.
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: غيبت معجزه نا پيدايي
آزمايش مردم
امتحان و آزمايش يكى از حكمت هاى غيبت ولى زمان ـ ارواحنا فداه ـ مى باشد كه خود از سنتهاى الاهى است.
خداوند، بندگان خويش را با آزمايش هاى گوناگونى به بوته ى امتحان مى سپارد; از اين رو كسانى كه به خدا و پيام آورش و هر آنچه آن حضرت در مورد حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ آورده است، ايمان بياورند; ديگر درازى غيبت آن گرانمايه هر اندازه اى كه باشد و انتظار غمبار او هر چند طولانى گردد، از ثبات قدم و ايمان عميق و تزلزل ناپذير آنان نمى كاهد; اما نفاق پيشگان فرصت مناسبى براى استهزاء و ياوه گويى درباره اين انديشه ى والا و عقيده ى مقدس مى يابند و آيات قرآن و روايات پيامبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ در اين مورد را به ديوار مى كوبند و همه را كنار مى گذارند كه اين منش باطل گرايان در همه ى عصرها و نسل هاست.
از امام كاظم ـ عليه السلام ـ آورده اند كه در مورد غيبت حضرت مهدى ـ عليه السلام ـ فرمود:
«انّما هي محنة من اللّه عزّ جلّ، امتحن بها خلقه . . .» (16).
غيبت آن حضرت، رنج و آزمايشى از جانب خداست كه بندگان خويش را بدان مى آزمايد.
روشن است كه معنا و مفهوم امتحان اين نيست كه خداوند از واقعيت كار بندگانش آگاه نيست و آنچه در درون دارند، تا آزمايش نكند نمى داند; نه هرگز! بلكه خداوند به هر چيزى داناست از آنچه در سينه ها مى گذرد آگاه است و چيزى بر او مخفى نمى ماند كه قرآن در اين باره مى فرمايد:
(أحسب النّاس أن يتركوا أن يقولوا آمنّا وهم لا يفتنون ولقد فتنّا الذين من قبلهم فليعلمنّ اللّه الذين صدقوا وليعلمنّ الكاذبين )(17).
آيا مردم پنداشته اند همانقدر كه گفتند: ايمان آورديم، به حال خود رها مى شوند و آزمايش نخواهند شد؟ ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينان را نيز مى آزمائيم) بايد علم خدا در مورد كسانى كه راست مى گويند و كسانى كه دروغ مى گويند، تحقّق يابد.
حال اين آزمايش در قالبهاى گوناگونى طراحى خواهد شد: سختى ها و دين و ايمان
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: غيبت معجزه نا پيدايي
ممكن است اين قدرت استتار و اختفا از برابر ديدگان را معجزه اى از معجزات حجّت خدا و ولىّ او امام مهدى ـ ارواحنا فداه ـ بدانيم، زيرا معجزه آن است كه ديگران از آوردن آن ناتوان باشند.
معجزه نوعى مبارزه طلبى با طبيعت نيز هست و همانگونه كه تفسير و تحليل اعجاز در پرتو قوانين مادّى و طبيعى ممكن نيست، استتار و اختفاى وجود گرامى امام مهدى ـ ارواحنا فداه ـ نيز با اين مفهوم و بيان، از مسائل معنوى و حقايق، فراتر از جهان مادّه و طبيعت است و آن حضرت در پرتو اين قدرت خدادادى مى تواند هرگاه اراده فرمود در برابر ديدگان، ظاهر و آشكار گردد و هرگاه خواست پنهان و ناپديد.
احتمال ديگر اين است كه: آن حضرت با همان قدرت اعجاز، در ديدگان نظاره گر، به گونه اى تأثير و تصرّف نمايد كه آنان نتوانند جمال دلآراى او را بنگرند و اين كار از اولياى خدا كه داراى قدرت تصرّف در جهان آفرينش هستند، بعيد نيست.
معناى غيبت و چگونگى آن
غيبت را مى توان در اينجا به چند معنى تفسير كرد:
1 ـ نخست بدين مفهوم كه آن حضرت در درون جوامع بشرى زندگى نمى كند و در دسترس مردم نيست ـ تا بسان ديگر انسانهاى عادى هر كس خواست او را ببيند و آشنا و بيگانه و دوست و دشمن او را ملاقات كنند ـ .
2 ـ دومين معناى غيبت اين است كه: حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ در ميان همين جامعه و همين انسانهاست اما به قدرت خدا هرگاه اراده كند از برابر ديدگان آنان غايب مى گردد و ديدگان مردم ـ با اينكه آن حضرت موجود و حاضر است ـ او را نمى بينند; همانگونه كه موجودات ديگرى چون فرشتگان، ارواح و . . . را ـ با اينكه به نص قرآن شريف همه در ميان جامعه ها هستند و در اين جهان موجودند، اما نمى بينند.
3 ـ سومين معناى غيبت اين است كه آن حضرت در ميان مردم و جامعه زندگى مى كنند و حتى بنا بر رواياتى افراد جامعه آن حضرت را رؤيت مى نمايند در حالى كه وى را نمى شناسند.
آنچه بديهى ست و بنا بر احاديث ضرورى مى باشد اينكه معناى نخست به طور كلى و عمومى قابل پذيرش نيست. چه آنكه او ولى خدا و هادى و راهنماى حق خواهان است در نتيجه مى بايست به هنگام بروز ضرورتها و مصلحتها در جامعه مؤثر باشد، زيرا او براى انسان و هدايت او مأموريت يافته است. لذاست كه آنچه از احاديث ائمه هدى ـ عليهم السلام ـ استفاده مى شود. آميزه اى از معناى دوم و سوم است. هم هست ـ براى مشتاقان سالك ـ و هم نيست، ـ در نظر ظالمان و بد خواهان ـ در اين باره به سه آيه از قرآن كريم و سخنان ذيل آن اشاره مى كنيم.
1ـ خداوند در قرآن مى فرمايد: (وجعلنا من بين أيديهم سدّاً ومن خلفهم سدّاً فأغشيناهم فهم لا يبصرون )(1).
وما در برابر آنان ديوارى كشيديم و در پشت سرشان (نيز) ديوارى و بر ديدگانشان نيز پرده اى افكنديم تا نتوانند بنگرند و ببينند.
در مورد اين آيه مفسّرين از «عبداللّه بن مسعود» روايت كرده اند كه: حق ستيزان قريش بر درب خانه پيامبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ گرد آمدند تا با او درگير شوند، آن حضرت با نام خدا از خانه خارج گرديد و مشتى خاك بر سر و روى آنان پاشيد و آنان با اينكه حاضر بودند آن حضرت را نديدند.
و نيز از «ابن عباس» آورده اند كه: قريش درب خانه پيامبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ اجتماع نمودند و گفتند: «اگر محمّد بخواهد داخل خانه شود، همگى بصورت يكپارچه بر ضد او بپا خواهيم خواست».
امّا پيامبر گرامى ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ وارد شد و خدا در برابر ديدگان و پشت سر آنان ديوارى قرار داد كه آنان پيامبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ را نديدند. پيامبر نماز خواند و به خانه بازگشت و مشتى خاك بر سر و روى آنان پاشيد و آنان آن وجود گرانمايه را نديدند. هنگامى كه پيامبر از آنجا گذشت، قريش خاك و گرد و غبار را كه در هوا پراكنده بود ديدند و گفتند: «اين همان سحر و جادوى «ابن ابى كبشه»(2) يعنى محمّد ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ است»(3).
طبرى، در تفسير آيه ى مباركه روايتى آورده است كه: ابو جهل گفت: «اگر محمّد را ببينم، چنين و چنان مى كنم». كه اين آيه شريفه نازل گرديد:
(إنّا جعلنا في أعناقهم أغلالاً فهي إلى الاذقان فهم مقمحون وجعلنا من بين أيديهم سدّاً ومن خلفهم سدّا )(4).
ما در گردنهاى آنان غلهايى قرار داديم، از اين رو، سرهايشان بسوى بالاست و نمى توانند پايين بياورند. و ما در برابر آنان، ديوارى كشيديم و در پشت سرشان (نيز) ديوارى و بر ديدگانشان نيز پرده اى افكنديم تا نتوانند بنگرند و ببينند.
عكرمه كه اين روايت را آورده است مى گويد: پس از فرود آمدن اين آيه ى شريفه قريش به ابو جهل مى گفتند: «اين محمّد است». امّا او، آن وجود گرانمايه را نمى ديد و مرتب مى گفت: «كو؟ كجا ؟ . . . محمّد كجاست؟»(5)
2 ـ خداوند مى فرمايد: (وإذا قرأت القرآن جعلنا بينك وبين الذين لا يؤمنون بالآخرة حجاباً مستوراً )(6).
(اى پيامبر!) هنگامى كه تو قرآن تلاوت نمايى، ما ميان تو و آنانى كه به قيامت ايمان ندارند، پرده اى ستبر قرار مى دهيم.
در تفسير اين آيه ى مباركه آمده است كه منظور از: (الّذين لا يؤمنون بالآخرة ) عبارتند از: «ابو سفيان»، «نضر بن حرث»، «ابو جهل»، و «امّ جميل» همسر ابو جهل كه نسبت به پيامبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ شرارت بيشترى مى كردند و خداوند پيامبر ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ را به هنگام تلاوت قرآن از برابر ديدگان آنان پوشيده مى داشت، آنان به سراغ حضرت مى آمدند و از كنارش مى گذشتند امّا او را نمى ديدند.
نكته اى كه در اينجا جلب نظر مى كند و انسان را به شگفتى وا مى دارد اين است كه قرآن مى فرمايد: (حجاباً مستوراً ) پرده اى نهان و ناپيدا.
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: غيبت معجزه نا پيدايي
اگر شيعيان بر اين باورند که امام زمان آن ها وجود دارد، ولي غايب است ، چرااز مکان زندگي اش خبر ندارند و پس از گذشت حدود 1200 سال ، هيچ گونه اثري از وي آشکار نمي شود؟ اين در حالي است که خداوند «جل ّوعلي » از چنين کاري به دور است و غيبت امام با حکمت و تدبير الهي ، منافات دارد؟
بايد گفت : 1. نه تنها علما و راويان شيعه به وجود امام زمان اعتقاد دارند، بلکه بر اساس روايت هاي فراواني که از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله ) رسيده است ، علماي اهل سنّت نيز موضوع مهدويّت را قبول دارند. باري ، مهدويت از موضوع هايي است که همه بر آن اجماع نظردارند. در روايت آمده است که حضرت مهدي از فرزندان حضرت فاطمه (سلام الله عليها) است . پس از آن که مدتي امامت اهل بيت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله ) قطع مي گردد و زمين را ستم فرا مي گيرد،مردي از اهل بيت پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله ) به نام مهدي (عج ) خروج مي کند و به اذن و بَعث الهي ،زمين را از عدل و داد پُر مي سازد. هر کس که او را درک و پيروي کند، در شمار هدايت شدگان قرار خواهد گرفت . اين کار در زماني رخ خواهد داد که امّت به 73 دسته تقسيم شده باشند. در اين ميان ، تنها يک فرقه از آنان به بهشت وارد مي شود و ديگران به دوزخ خواهند رفت . از ميان اين روايت ها به اين موارد مي توان اشاره کرد:
در صحيح ابي داود به سند خود از ام سلمه آمده است :
قالت : سمعت رسول اللَّه (صلي الله عليه و آله ) يقول : المهدي من عترتي من ولد فاطمة .[1]
ام سلمه مي گويد: از پيامبر(صلي الله عليه و آله ) شنيدم که مي فرمايد: مهدي از عترت من و فرزندان فاطمه است .
در کنزالعمال چنين آمده است :
عن علي (عليه السلام) قال : المهدي رجل منّا من ولد فاطمة .[2]
امام علي (عليه السلام) فرمود: مهدي ، مردي از ما اهل بيت و از فرزندان فاطمه است .
سيوطي نيز در «الدرّ المنثور» در تفسير سوره ي محمد آورده است :
أخرج ابن ابي شيبه عن ابي سعيد الخدري قال : قال رسول اللَّه (صلي الله عليه و آله ) يخرج رجل من اهل بيتي عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن يکون عطاؤه حثياً.
ابي سعيد خدري از پيامبر(صلي الله عليه و آله ) نقل کرده است که مردي از اهل بيت من درآخرالزمان خروج مي کند و اين در حالي است که فتنه ها فراگير و بخشش او گسترده مي شود.
هم چنين صحيح ابي داود در کتاب «المهدي (عليه السلام) » به سند خود از ابي الطفيل ازعلي (عليه السلام) ، از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله ) روايت کرده است که فرمود:
لم يبق من الدهر الا يوم لبعث اللَّه رجلاً من اهل بيتي يملاها عدلا کما مُلئت جوراً.[3]
دنيا به پايان نمي رسد مگر اين که روزي فرا رسد که خداوند مردي از اهل بيت مرا (به ولايت مردم ) برمي انگيزد و او دنيا را هم چنان که از ظلم و جور پر شده است ، از عدل وداد پر خواهد کرد.
متقي هندي در کنزالعمال از پيامبر(صلي الله عليه و آله ) روايت مي کند که فرمود:
کيف أنت يا عوف اذا افترقت علي ثلاث و سبعين فرقه ، واحدة منها في الجنة و سائرهن ّ في النّار (الي أن قال ) ثم تجي ء فتنة غبراء مظلمة ثم تتبع الفتن بعضها بعضاً حتي يخرج رجل من اهل بيتي يقال له المهدي فان أدرکته فاتبعه و کن من المهتدين .[4]
اي عوف ! تو چگونه هستي هنگامي که (امت من ) بر هفتاد و سه دسته جدا مي گردند،تنها يک دسته به بهشت مي روند و بقيه به دوزخ فرستاده مي شوند (تا اين جا که مي فرمايد) سپس فتنه اي تاريک و سخت فراگير مي شود و سپس هر فتنه اي ،فتنه اي ديگر را در پي دارد تا اين که مردي از اهل بيت من مي آيد که به او مهدي گفته مي شود. پس کسي که او را درک و تبعيت کند، از هدايت شدگان است .
2. افزون بر اين روايت ها که ديدگاه موضوع را بيان مي دارند، شمار فراواني ازتاريخ نگاران و راويان اهل سنّت ، تولد آن حضرت را در کتاب هاي خود آورده و آن رايک واقعيت دانسته اند. برخي پژوهش گران بيش از صد تن از آنان را نام برده اند.[5] به اين ترتيب ، وجود آن حضرت به اثبات مي رسد؛ زيرا ايشان با تولد به وجود آمده است . براي اثبات اين گفته ، به چند نمونه از اين موارد اشاره مي کنيم :
در کتاب «الزام الناصب » از عبداللَّه بن محمّد مطري حکايت شده است که شيخ جلال الدين عبدالرحمن أبي بکر سيوطي در کتاب «احياء الميت بفضائل اهل البيت »مي گويد: «همانا از ذريه ي حسين بن علي (عليه السلام) مهدي (عج ) در آخر الزمان مبعوث مي گردد» تا اين که مي گويد: «پس امام اول ، علي بن ابي طالب (عليه السلام) است » و نام ائمه رامي برد. سپس مي گويد:
يازدهم از ايشان ، پسر اوست به نام «الحسن العسکري » و دوازدهم پسر اوست به نام «م ح م د»، القائم المهدي (عج ) و اين که نصوص درباره ي دولت اسلامي او، ازپيامبر(صلي الله عليه و آله ) و از جدش ، علي بن ابي طالب (عليه السلام) و از ديگر آباء و اجدادش که اهل شرف و مرتبت هستند، آمد و اوست که صاحب شمشير است و قيام کننده اي است که درانتظار اويند.[6]
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: حکمت غيبت امام زمان (عج )
طوفان زده ام راه نجاتي بفرست
فرمود که با زمزمه ي يا مهدي
نذر گل نرگس صلواتي بفرست
از ديدگاه مكتب تشيّع، مسأله مهدويت و نويد ظهور مصلح جهاني يك مسأله كهن و ريشهدار است و سابقة آن به نخستين روزهاي طلوع فجر اسلام و عصر پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله) بر ميگردد.
به اعتقاد شيعه، علاوه بر آيات متعددي كه در قرآن كريم وارد شده و پيشوايان معصوم (عليهم السلام) آنها را به وجود مقدس حضرت مهدي (عليهالسلام) تفسير و تأويل كردهاند، هزاران روايت و حديث معتبر از پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله) و جانشينان آن حضرت از روزهاي نخستين ظهور دين مبين اسلام بيان گرديده كه در آنها از كليّه صفات، خصوصيّات و جزئيات زندگي حضرت مهدي (عليهالسلام) اين كه پس از تولّد دوباره غيبت خواهد داشت و بعد از غيبت طولاني ظهور خواهد كرد، و با تشكيل حكومت واحد جهاني، عالم را از عدل و داد پُر خواهد كرد، بيان شده است.
شيعيان بر اساس روايات اسلامي بر اين باورند كه مهدي موعود (عليهالسلام) سرّي از اسرار حق و رازي از رازهاي نهفتة خداوند و آخرين برگزيدة الهي است.
ايشان از نسل پاك پيامبر (صلي الله عليه و آله) و نهمين فرزند از فرزندان امام حسين (عليهالسلام) و فرزند بلافصل امام حسن عسكري (عليهالسلام) است.
آن حضرت همنام و هم كنية پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله) و هم اكنون زنده است و آنگاه كه اخلاق و معنويّت از ميان بشر رفت بربندد و ظلم و ستم سراسر عالم را فراگيرد، اسباب ظهور مهيّا گردد، حضرت مهدي (عليهالسلام) به فرمان حق قيام ميكند و به همة ظلم و جورها و بيعدالتيها پايان ميدهد.
شيعيان بر اساس عقل، كتاب و سنّت عقيده دارند كه با ظهور وليّ خدا و آمدن آن موعود مكتبها هيچ حكومت باطلي روي زمين باقي نميماند. بلكه همة مكتبهاي موجود و حكومتهاي مقتدر زمان يكي پس از ديگري از بين رفته و متلاشي ميگردند. مظهر شرك، كفر، الحاد و بيعدالتي از بين ميرود. عدالت به معني واقعي كلمه محقق ميگردد و هر حقّي به صاحب حق ميرسد.
همگان در رفاه و آسايش زندگي ميكنند، از ظلم و ستم و بيعدالتي خبري نيست، و در سرتاسر جهان هستي، تنها يك نظام حكومت ميكند كه آن هم نظام عادلانة اسلام و احكام نجاتبخش آسماني قرآن كريم است.
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: اهميت و جايگاه موضوع مهدويت در مكتب تشيّع
ويژگي هاي حضرت مهدي (عج)
در اين مجال مختصر بر آنيم كه خصوصيات و ويژگيهايي را كه خداوند به حضرت ولي عصر (عليه السلام) اختصاص داده به اختصار ذكر كنيم.
ستاره درخشان
1ـ نور و درخشندگي آن حضرت است كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و أله و سلم) در حديث معراج فرمود: نور مهدي (عليه السلام) در ميان انوار ساير ائمه مانند ستارههاي درخشان بود در ميان ساير ستارگان.
نوازش چشم عرشيان
2ـ در روز ولادت أن حضرت دو ملك آن، بزرگوار را به سراپرده عرش بردند وحق تعالي به او فرمود: مرحبا به تو أي بنده من!
3- جمع شدن بين كنيه و اسم رسول خدا در حضرتش.
4ـ او آخرين وصي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله)و اخرين حجت خدا در زمين است.
5ـ حضرت مهدي از همان كودكي در انظار خيلي به چشم نميخورد و براي پرورش يافتن به عالم قدس سپرده شد و همواره در مجالست و مؤآنست ارواح قدسي و ملكوتي بود.
6ـ هيچگاه با كفار و منافقين و فساق بخاطر تقيه مجالست و مدارا ننموده و تا كنون دست هيچ ظالمي به دامانش نرسيده.
7ـ بيعت احدي از جباران و ستمگران بر گردن حضرتش نيست
8 ـ در كتب آسمان و اخبار شب معراج خداوند تبارك و تعالي او را با القابي ذكر كرده و نام او را نبرده است. كه اين مطلب عظمت و علوّ و درجه آن امام را ميرساند.
9ـ ظهور آيات و نشانههاي آسماني و زميني قبل از ظهور حضرت مهدي (عج).
10ـ هم زمان با ظهورش ندايي از آسمان به اسم آن حضرت شنيده ميشود كه همه اهل زمين اين ندا را ميشنوند
11ـ حركت افلاك و سيارات و اجرام آسماني كند ميشود به طوري كه روزها طول ميكشد سالها طولاني ميگردد.
12ـ ظاهر شدن مصحف اميرالمؤمنين (عليهالسلام) كه بعد از شهادت رسول خدا (صلي الله عليه و آله) همه قرآن را با شأن نزول و تأويلات بدون هيچ تغيير و تبديلي جمع آوري كردند.
13ـ جن ملك حضرتش را ياري ميكند و در ركاب حضرت به مبارزه و دفاع ميپردازند.
14ـ گردش روز و شب و گذشت زمان در قوت و نيروي حضرت و شكل و شمايل او هيچ تأثيري نگذارد چنانكه وقتي ظهور كند در صورت جواني سي ساله باشد.
15ـ وحشت و نفرت و هراس از ميان مردم و موجودات زنده برداشته ميشود و مهر و محبت و امنيت وآرامش بر كل زمين سايه ميافكند.
16ـ عدهآي از مردگان و اموات در زمان حضرت زنده ميشودند و حضرت مهدي (عج) را ياري ميكنند.
17ـ زمين گنجها و ذخاير خود را در اختيار حضرتش قرار ميدهد و سپردهها و ذخاير را از خود خارج كند.
18ـ باران و گياه و درختان و ميوهها و همه نعمتهاي زمين زياد ميشود به طوري كه زمين چهرهاي متفاوت و زيبا پيدا ميكند.
19ـ عقلها به بركت وجود آن حضرت كامل شود و كينه و حسد از دلها كوچ ميكند، سينه مؤمنان پر از علم و معرفت ميشود.
20ـ قوت و نيروي غير متعارف و مضاعف در اصحاب آن حضرت به گونهاي كه هر كدام از آنها ساليان درازي عمر كنند و هر يك از آنان قدرت چهل مرد را به تنهايي داشته باشند و ضعف و سستي از بدنهاي ايشان رفته باشد.
21ـ مردم به واسطه نور چهره دلرباي حضرت مهدي (عج) از نور آفتاب و ماه بي نياز ميشوند
22ـ پرچم رسول خدا (صلي الله عليه و آله) با آن حضرت است.
23ـ زره حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) فقط بر بدن شريف حضرت مهدي (عج) اندازه و موزون است.
24ـ برداشته شدن تقيه و خوف از كفار به طوري كه مؤمنين و شيعيان ميتوانند بغض و برائت خود را از دشمنان ائمه آزادانه ابراز كنند.
25ـ حضرت مهدي (عج) بر تمام زمين حكومت ميكند و حكمش در تمامي اين كره خاكي نافذ است.
26ـ پر شدن تمام زمين از عدل و داد چنانكه در بيشتر آيات و اخباري كه درباره حضرت مهدي (عج) است اين وعده به چشم ميخورد كه زمين پر از عدل و داد شود.
27ـ حضرت مهدي (عج) در زمان حكومتش در بين مردم به علم امامت حكم ميكند و از كسي بينه و شاهد بر مدعايش نميخواهد.
28ـ اجرا شدن احكام مخصوصي كه تا زمان آن حضرت اجرا نشده است مثل آنكه حضرتش پيرمرد زناكار و مانع الزكاة را به قتل ميرساند.
29ـ آشكار شدن تمامي مراتب علوم و معارف به گونهاي كه حضرت صادق (عليهالسلام) ميفرمايند: علم بيست و هفت حرف است و تمامي آنچه را كه پيامبران آوردهاند دو حرف از علم بوده و مردم نشناختند غير از اين دو حرف را و هنگامي كه قائم ما (عليهالسلام) خروج كند بيست و پنج حرف ديگر را آشكار نمايد [و در بين مردم پراكنده كند].
30ـ براي اصحاب و ياران آن حضرت شمشيرهايي از آسمان آورده ميشود.
31ـ حيوانات و وحوش از اصحاب حضرت اطاعت مينمايد.
32ـ جاري شدن و دو نهر در پشت [مركز فرماندهي حضرت] كوفه، يكي از آب و ديري از شير، به گونهاي كه هر تشنهاي را سيراب و هر گرسنهاي را سير گرداند.
33ـ حضرت عيسي (عليهالسلام) از آسمان نازل گردد و پشت سر حضرت مهدي صلوات الله عليه نماز گذارد و حضرتش را ياري فرمايد.
34ـ دجال لعين كه وجودش عذابي الهي است بدست امام زمان (عليهالسلام) كشته ميشود.
35ـ شيطان با ذلت و خواري به دست حضرت مهدي (عج) يا رسول الله (صلي الله عليه و آله) كشته ميشود.
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: امام مهدی (عج) در قرآن، سنت و تاریخ
طلیعه
در هشتاد سوره از قرآن کریم به اشاره و اجمال، از حرکت عظیم الهی امام مهدی(ع) پرده برداشته شده است که این اشارات را پیامبر(ص) و معصومان(ع) در ذیل 270 آیه تفسیر و تبیین کرده اند. و هر یک از سوره های قرآنی از یک تا پانزده آیه و گاهی تمام یک سوره به قیام و انقلاب حضرت مهدی تفسیر شده است مفسران عالی قدر به این روایات در ذیل آیات مربوط اشاره کرده اند.
از یک نگاه می توان گفت که روز ظهور امام مهدی(ع) روز تأویل قرآن است. محدث بزرگوار علی بن ابراهیم قمی در ذیل آیه )هَلْ یَنظُرُونَ إِلاَّ تَأْوِیلَهُ یَوْمَ یَأْتِی تَأْوِیلُهُ ([1]؛ آیا آنها انتظار تأویل آیات دارند؟ آن روز که تأویل آنها فرارسد»، فرموده: این آیه درباره حضرت قائم(ع) و روز قیامت است.[2]
امام مهدی(ع) مصداق بارز قرآن ناطق است که با آمدن وی همه ِآیات قرآن تفسیر می شود، قرآن بر جهان حکومت می کند، از مهجوریت بیرون می آید، همه مردم به معارف ناب آن به سرعت دست پیدا می کنند و حتی ضعیف ترین افراد جامعه به این موهبت الهی خواهند رسید.
آن حضرت را به حق می توان فرزند قرآن دانست. او با غیر از قرآن انسی ندارد و او است که پیش از ولادت در شکم مادر قرآن می خواند و نیز در حین ولادت و پس از آن، یا به تلاوت قرآن می پرداخت و یا به آن استدلال می کرد. این نوشتار به چند دوره از زندگانی امام مهدی(ع) و به سیره و سخن او می پردازد.
دوره نخست: پیش از ولادت
اگر چه خواندن قرآن و یا سخن گفتن در جنین مادر امری برخلاف عرف و عادت است، اما این امر در خاندان وحی و نبوت و در بین فرزندان فاطمه و علی بسیار عادی بوده است؛ چرا که در حالات هر یک از معصومان(ع) آمده است که پیش از ولادت سخن می گفته و یا قرآن می خوانده است؛ از جمله امام مهدی که این چنین بود.
حکیمه دختر امام جواد(ع) که به دعوت امام حسن عسکری(ع) شب را در خانه امام بیتوته کرده بود، گوید: وقتی که نیمه شب فرارسید، من و نرجس نماز شب خواندیم، سپس پیش خود گفتم سپیده دم نزدیک شده، اما هنوز حملی از او ظاهر نشده است که حضرت ابومحمد عسکری از درون حجره صدا زد که شتاب مکن. گوید از روی شرمساری به حجره برگشتم که نرجس به استقبالم شتافت؛ در حالی که به خود می لرزید. من نیز او را به سینه ام چسباندم و سوره )قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ( را و سوره )إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ( و آیة الکرسی را بر او خواندم. هر چه را می خواندم، آن جنین نیز که در شکم او بود، همراه من می خواند.[3]
در روایت دیگری آمده که امام حسن عسکری به من امر کرد تا بر او )إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ( را بخوانم. وقتی که خواندم، از درون نرگس شنیدم آنچه را که می خواندم، جنین نیز می خواند و به من سلام می کند. من از این جریان بسیار ترسیده بودم که امام صدا زد: هرگز از امر پروردگار تعجب نکن؛ چرا که پروردگار در کودکی حکمت را بر زبان ما جاری می سازد و در بزرگی ما را حجت خود در روی زمین قرار می دهد.[4] در همین گفتگو که میان حکیمه دختر امام جواد و امام حسن عسکری(ع) بود، امام به عمه اش فرمود: «و إن الصبیّ منّا یَتکلّم فی بطن أمّه و یقرأ القرآن و یعبد ربه عزّوجل؛ کودکان ما در شکم مادر خود سخن می گویند و قرآن می خوانند و خدای خود را عبادت می کنند».[5]
دوره دوم: هنگام ولادت
امام مهدی(ع) به هنگام ولادت علاوه بر اینکه برخی آیات قرآن مجید را می خواند، تمام قرآن کریم بلکه تمام کتاب های آسمانی را نیز تلاوت می کرد.
شیخ طوسی به سند خود از حکیمه دختر امام نقل کرده: وقتی که امام مهدی(ع) به دنیا آمد، امام عسکری(ع) دستی بر سر مبارک فرزندش کشید و به او فرمود: فرزندم! به قدرت خداوند سخن گوی. پس ولی خدا از شیطان رجیم به او پناه برده چنین گفت: )وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ ...([6]؛ ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم ....». آن گاه بر پیامبر خدا(ص) و بر علی امیرمؤمنان و بر هر یک از امامان درود فرستاد تا اینکه به پدر بزرگوارش رسید.[7]
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: قرآن در سیره و سخن امام مهدی (عج)
زندگينامه امام مهدي (ع)
1.ولادت
2. شيعيان خاص ، مهدی ( ع ) را مشاهده کردند
3. ضرورت غيبت آخرين امام
4.صورت و سيرت مهدی ( ع )
5.شمشير حضرت مهدی ( ع )
6.غيبت کوتاه مدت يا غيبت صغري
7.غيبت دراز مدت يا غيبت کبری و نيابت عامه
8.اعتقاد به مهدويت در دوره های گذشته
9.اعتقاد به حضرت مهدی ( ع ) منحصر به شيعه نيست
10.قرآن و حضرت مهدی ( ع )
11.طول عمر امام زمان ( ع )
12.انتظار ظهور قائم ( ع )
ولادت
ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نيمه شعبان سال 255يا 256 هجری بوده است . پس از اينکه دو قرن و اندی از هجرت پيامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام يازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسيد ، کم کم در بين فرمانروايان و دستگاه حکومت جبار ، نگراني هايی پديد آمد . علت آن اخبار و احاديثی بود که در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی تولد خواهد يافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشين ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احاديثی که بخصوص از پيغمبر ( ص ) رسيده بود ، اين مطلب زياد گفته شده و به گوش زمامداران رسيده بود . در اين زمان يعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع ) ، معتصم عباسی ، هشتمين خليفه عباسی ، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد . اين انديشه - که ظهور مصلحی پايه های حکومت ستمکاران را متزلزل مي نمايد و بايد از تولد نوزادان جلوگيری کرد ، و حتی مادران بيگناه را کشت ، و يا قابله هايی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاريخ نظايری دارد . در زمان حضرت ابراهيم ( ع ) نمرود چنين کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نيز به همين روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران مي خواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوند نور خود را تمام و کامل مي کند ، اگر چه کافران و ستمگران نخواهند . در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نيز داستان تاريخ به گونه ای شگفت انگيز و معجزه آسا تکرار شد . امام دهم بيست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام يازدهم ( ع ) نيز در آنجا زير نظر و نگهبانی حکومت به سر مي برد . " به هنگامی که ولادت ، اين اختر تابناک ، حضرت مهدی ( ع ) ، نزديک گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پديد آمدن اين نوزاد جلوگيری کنند ، و اگر پديد آمد و بدين جهان پای نهاد ، او را از ميان بردارند . بدين علت بود که چگونگی احوال مهدی ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته مي شد ، جز چند تن معدود از نزديکان ، يا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمي ديد . آنان نيز مهدی را گاه بگاه مي ديدند ، نه هميشه و به صورت عادی " .
شيعيان خاص ، مهدی ( ع ) را مشاهده کردند
در مدت 5 يا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدی که پدر بزرگوارش حيات داشت ، شيعيان خاص به حضور حضرت مهدی ( ع ) مي رسيدند . از جمله چهل تن به محضر امام يازدهم رسيدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنماياند تا او را بشناسند ، و امام چنان کرد . آنان پسری را ديدند که بيرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبيه به پدر خويش . امام عسکری فرمود : " پس از من ، اين پسر امام شماست ، و خليفه من است در ميان شما ، امر او را اطاعت کنيد ، از گرد رهبری او پراکنده نگرديد ، که هلاک مي شويد و دينتان تباه مي گردد . اين را هم بدانيد که شما او را پس از امروز نخواهيد ديد ، تا اينکه زمانی دراز بگذرد . بنابراين از نايب او ، عثمان بن سعيد ، اطاعت کنيد " . و بدين گونه ، امام يازدهم ، ضمن تصريح به واقع شدن غيبت کبری ، امام مهدی را به جماعت شيعيان معرفی فرمود ، و استمرار سلسله ولايت را اعلام داشت . يکی از متفکران و فيلسوفان قرن سوم هجری که به حضور امام رسيده است ، ابو سهل نوبختی مي باشد . باری ، حضرت مهدی ( ع ) پنهان مي زيست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری در روز هشتم ماه ربيع الاول سال 260هجری ديده از جهان فرو بست . در اين روز بنا به سنت اسلامی ، مي بايست حضرت مهدی بر پيکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفای ستمگر عباسی جريان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند ، و يا بد خواهان آن را از مسير اصلی منحرف کنند ، و وراثت معنوی و رسالت اسلامی و ولايت دينی را به دست ديگران سپارند . بدين سان ، مردم ديدند کودکی همچون خورشيد تابان با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بيرون آمد ، و جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پيکر امام بود به کناری زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد .
ضرورت غيبت آخرين امام
بيرون آمدن حضرت مهدی ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد . کارگزاران و ماموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بيشتر جستند کمتر يافتند ، و در چنين شرايطی بود که برای بقای حجت حق تعالی ، امر غيبت امام دوازدهم پيش آمد و جز اين راهی برای حفظ جان آن " خليفه خدا در زمين " نبود ، زيرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بين مردم همان بود و قتلش همان . پس مشيت و حکمت الهی بر اين تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وی کوتاه گردد ، و واسطه فيوضات ربانی ، بر اهل زمين سالم ماند . بدين صورت حجت خدا ، هر چند آشکار نيست ، اما انوار هدايتش از پس پرده غيبت راهنمای مواليان و دوستانش مي باشد . ضمنا اين کيفر کردار امت اسلامی است که نه تنها از مسير ولايت و اطاعت امير المؤمنين علی ( ع ) و فرزندان معصومش روی بر تافت ، بلکه به آزار و قتل آنان نيز اقدام کرد ، و لزوم نهان زيستی آخرين امام را برای حفظ جانش سبب شد . در اين باب سخن بسيار است و مجال تنگ ، اما برای اينکه خوانندگان به اهميت وجود امام غايب در جهان بينی تشيع پی برند ، به نقل قول پروفسور هانری کربن - مستشرق فرانسوی - در ملاقاتی که با علامه طباطبائی داشته ، مي پردازيم : " به عقيده من مذهب تشيع تنها مذهبی است که رابطه هدايت الهيه را ميان خدا و خلق ، برای هميشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پيوستگی ولايت را زنده و پابر جا مي دارد ... تنها مذهب تشيع است که نبوت را با حضرت محمد - صلی الله عليه و آله و سلم - ختم شده مي داند ، ولی ولايت را که همان رابطه هدايت و تکميل مي باشد ، بعد از آن حضرت و برای هميشه زنده مي داند . رابطه ای که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی کشف نمايد ، بواسطه دعوتهای دينی قبل از موسی و دعوت دينی موسی و عيسی و محمد - صلوات الله عليهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولايت جانشينان وی ( به عقيده شيعه ) زنده بوده و هست و خواهد بود ، او حقيقتی است زنده که هرگز نظر علمی نمي تواند او را از خرافات شمرده از ليست حقايق حذف نمايد ... آری تنها مذهب تشيع است که به زندگی اين حقيقت ، لباس دوام و استمرار پوشانيده و معتقد است که اين حقيقت ميان عالم انسانی و الوهی ، برای هميشه ، باقی و پا برجاست " يعنی با اعتقاد به امام حی غايب .
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: زندگينامه امام مهدي (ع)
جهان ز دود ستم شد سیاه در بر چشمم فروغ صبح سعادت , خدا کند که بیایی
در این کویر خطر زاکه نیست راه گریزی دلیل راه هدایت , خدا کند که بیایی
سموم باد خزانی گرفته گلشن دین را بهار باغ ولایت , خدا کند که بیایی
رسیده جان به لب از انتظار طولانی تسلی دل امت , خدا کند که بیایی
به شیعیان تو دنیا شده همچو جهنم شمیم روضه ی جنت , خدا کند که بیایی
هزار جمعه به یادت,چه ندبه ها که نکردم تو ای تجلی رحمت , خدا کند که بیایی
نشسته اند گروهی به آرزوی نگاهی سحاب جود و سخاوت ,خدا کند که بیایی
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: نسیم سعادت
امروزه افراد زيادي از بيماري درد مفاصل و غضروفها شكايت ميكنند و بسياري هم بر اين تصورند كه آرتروز درمان ندارد.
دكتر مجيد هاشميزاده ، متخصص تغذيه با تاكيد بر نقش تغذيه در پيشگيري از ابتلا به آرتروز ميگويد غذاهايي كه سرشار از اسيدهاي چرب امگا 3 هستند مانند دانه سويا و انواع ماهي در پيشگيري از آرتروز مفيدند و ضمنا كاهش مصرف گوشت قرمز نيز به اين مساله كمك ميكند.
وي ميافزايد: تجربه نشان داده كه افراد چاق بيشتر به آرتروز مبتلا ميشوند، بنابراين رژيم غذايي لاغري به كاهش دردهاي مفصلي كمك كند.
دكتر هاشميزاده تاكيد ميكند: افراد لاغر هم در معرض ابتلا به آرتروز هستند، چرا كه اگر وزن بدن با قد ما متناسب نباشد، احتمال بروز آرتروز تشديد ميشود. به همين دليل رژيم مناسب غذايي براي افراد چاق و خيلي لاغر ميتواند در پيشگيري از آرتروز موثر باشد.
وي افراد را از مصرف غذاهاي چرب، سرخكردنيها و شكر منع كرده و ميگويد: كاهش تمام چربيهاي حيواني، انواع گوشتهاي قرمز، تخممرغ، انواع شيريني و نمك ميتواند در درمان آرتروز موثر باشد.
بر اساس پژوهشهاي انجام شده بسياري از مبتلايان به آرتروز درد ندارند، ولي يك عكسبرداري تصادفي وجود آن را ثابت ميكند.
اولين قسمتي از بدن كه در آرتروز آسيب ميبيند، غضروف مفصل است كه ناهموار و فرسوده ميشود ، بعد از تخريب غضروف استخوانهاي مجاور دچار ضايعه ميشوند، مثل سخت شدن استخوان، به وجود آمدن حفرههاي خالي در استخوان، تيزي نوك استخوان و در آخر سفت شدن مايع مفصلي و كپسول مفصل آرتروز در افراد بين 20 تا 30 ساله هم ديده ميشود.
كساني كه شبكه خونرساني مفاصل آنها بد كار ميكند در معرض ابتلا به آرتروز هستند، مثلا خانمهايي كه مبتلا به واريس ساق پا هستند در معرض ابتلا به آرتروز زانوها قرار دارند، به اين جهت است كه آرتروز زانو در خانمها بيشتر از مردها ديده ميشود.
آفتاب اثر مهمي در كاهش آرتروز دارد زيرا منبع اصلي ويتامين D با تابش آفتاب تغيير شكل يافته و موجب تثبيت ويتامين د ميشود و همين ويتامين است كه موجب جذب كلسيم و تثبيت استخوانها ميشود.
از 40 تا 50 سالگي سرعت ترميم مفاصل شروع به كم شدن ميكند و اگر اين آهستگي زيادتر شده و روزبه روز سلولهاي مفاصل با تحمل كار زياد ناتوانتر ميشوند، اين آغاز بيماري آرتروز است. پس ما بايد با انجام حركت درماني، ماساژ آبدرماني، حمام با آب دريا، درمان با آفتاب و مصرف نمكهاي معدني سرعت ابتلا به اين بيماري را كند كنيم.
هدف از انجام حركات درماني حفظ و نگهداري، نرمش و سهولت حركت مفاصل است، به طوري كه هر چه بيشتر آنها را وادار به حركت طبيعي خود سازيم.
چند توصيه به مبتلايان به آرتروز
- درمان فيزيوتراپي و پيشگيريهاي روزانه در آرتروز مفصل ران
- پرهيز از پيادهروي، سرپا ايستادن و ورزشهاي سر خود
- پيادهروي تا هنگامي مجاز است كه درد ظاهر نشده است
- استفاده از عصا، فشار روي مفاصل را كم ميكند
- پيادهروي نبايد سريع و با قدمهاي بلند انجام گيرد
- خانمهاي خانهدار براي حمل اشيا از زنبيلهاي چرخدار استفاده كنند.
- حتيالامكان از توالت فرنگي يا صندليهاي مخصوص استفاده شود.
موضوعات مرتبط: پزشکی
برچسبها: آرتروز و تغذيه مناسب
پونه گیاه بومی قاره اروپا، متعلق به خانواده نعناع است. به علت دارا بودن خواص دارویی متعدد، از زمان های قدیم از این گیاه برای درمان بیماری های مختلف استفاده می شود. در این مطلب از « ehow» به چند خاصیت این گیاه اشاره شده است که امیدواریم مورد توجه خوانندگان قرار گیرد.
▪ جویدن پونه باعث برطرف شدن سکسکه می شود.
▪ مصرف کم آن تاثیر ملایمی روی عضلات دارد که در برطرف کردن سوءهاضمه، گرفتگی معده و سرفه موثر است.
▪ سردرد و حالت سرگیجه را برطرف می کند.
▪ درد مفاصل از جمله نقرس را تسکین می دهد.
▪ دم کرده آن برای درمان اضطراب، آسم، سرطان، گرفتگی قفسه سینه، سرفه، اسهال، نفخ، سردرد و سوءهاضمه موثر است.
▪ قرن هاست که به عنوان یک ماده ضد حشرات به کار برده می شود.
▪ ضدتشنج و آرام کننده اعصاب است.
▪ از دم کرده آن برای درمان مشکلات گوارشی، کم کردن تب و بی خوابی استفاده می شود.
▪ حالت تهوع، دردهای قاعدگی خفیف و گلودرد را تسکین می دهد.
▪ دم کرده آن را نباید برای بیش از ۵روز استفاده کرد زیرا می تواند به کلیه ها، کبد و سیستم مرکزی اعصاب آسیب برساند.
▪ مصرف این چای به کودکان زیر ۱۸ سال و زنان حامله یا زنانی که شیر می دهند توصیه نمی شود.
منبع:روزنامه خراسان
موضوعات مرتبط: پزشکی
برچسبها: پونه برطرف کننده سکسکه
حالت معمول خوابیدن افراد می تواند باعث ایجاد کمر درد شود
درمان کمر درد و درد مفاصل در اثر نحوه خوابیدن افراد
حالت معمول خوابیدن افراد می تواند باعث ایجاد کمر درد شود. همچنین نحوه خوابیدن تاثیر زیادی بر روی کمر درد فعلی بیمار دارد. خواب خوب می تواند آن را کاهش داده و خواب بد می تواند باعث درد و کلافگی شما در طول روز بعد شود. در بعضی موارد حادتر این احتمال وجود دارد که به خاطر الگوی اشتباه خوابیدن در طی شب کمر درد های شدید به سراغ شما بیاید و باعث شود تمام شب شما را بیدار نگه دارد.
حالت معمول خوابیدن افراد می تواند باعث ایجاد کمر درد شود. همچنین نحوه خوابیدن تاثیر زیادی بر روی کمر درد فعلی بیمار دارد. خواب خوب می تواند آن را کاهش داده و خواب بد می تواند باعث درد و کلافگی شما در طول روز بعد شود. در بعضی موارد حادتر این احتمال وجود دارد که به خاطر الگوی اشتباه خوابیدن در طی شب کمر درد های شدید به سراغ شما بیاید و باعث شود تمام شب شما را بیدار نگه دارد.
-سعی کنید در وضعیتی بخوابید که قوسهای طبیعی ستون فقراتتان حفظ گردند.
- از تشک سفت استفاده کنید. تشکی که فرو رفتگی داشته و به اصطــلاح شکم داده استفاده نکنید. اگر لازم بود زیر تشک یک تخته قرار دهید.
- بالش همانطور که تکیه گاهی برای سر شما می باشد بـرای گردن نیز باید تکیه گاه فراهم آورد.
- هنگام برخاستن از روی رختخواب با کمک دستها بلند شده و نـاگـهـان از نـاحـیه کمر خم نشوید.
در این مقاله سعی شده است ۳ الگوی صحیح خوابیدن که باعث جلوگیری از درد در مفاصل می شود پیشنهاد شود.
الگوی اول
الگوی صحیح خوابیدن که باعث جلوگیری از درد در مفاصل می شود
بهترین و معمول ترین مدل خوابیدن خوابیدن به پهلو می باشد.بصورتی که پاها و باسن در یک راستا قرار گرفته و پاها از زانو خم شود.در این وضعیت چون پای فوقانی به جایی تکیه ندارد در حین خواب ،پای فوقانی تمایل به چرخش و پیدا کردن فضای راحتی بر روی تشک دارد همین حرکات پا باعث می شود که ستون فقرات تحت فشار قرار گیرد و در طولانی مدت باعث درد در کمر شود.برای رفع این مشکل یک عدد بالش بین زانو ها و ران قرار دهید.
الگوی دوم
الگوی صحیح خوابیدن که باعث جلوگیری از درد در مفاصل می شود
اگر عادت به خوابیدن بر روی پشت خود دارید یک عدد بالش زیر زانو های خود قرار دهید.این حرکت باعث می شود که شکل طبیعی بدن شما حفظ شود.در بعضی افراد برای اینکه حالت طبیعی بدن حفظ شود شاید نیاز باشد که یک حوله نازک زیر گودی کمر قرار گیرد همچنین حتما از بالش استفاده کنید.این حالت برای افرادی که کمر درد دارند توصیه می شود.
الگوی سوم
الگوی صحیح خوابیدن که باعث جلوگیری از درد در مفاصل می شود
خوابیدن بر روی شکم می تواند باعث بروز صدماتی برای کمر شما شود.در صورتی که شما نمی توانید به حالت دیگری بخوابید برای کاهش فشار بر روی کمر خود یک عدد بالش زیر لگن و شکم خود قرار دهید. در صورتی از بالش استفاده کنید که مطمئن شوید فشاری به کمر شما وارد نمی شود در صورتی که به وسیله بالش احساس درد و فشار در کمر خود کردید خوابیدن بدون بالش را امتحان کنید.
منبع: omedclinic.com
موضوعات مرتبط: پزشکی
برچسبها: درمان کمر درد و درد مفاصل در اثر نحوه خوابیدن افراد
ناراحتی مفاصل از جمله شایعترین بیماریهایی است که با افزایش سن به سراغ افراد میآید.
سالم نگه داشتن مفاصل میتواند سلامت آینده شما را تضمین کند. یکی از راههای حفظ سلامت مفاصل، حرکت دادن آنهاست.
سعی کنید در هر حالتی مانند مطالعه، کارکردن و تماشای تلویزیون مفاصل تان تغییر حالت داشته باشند و کمی به خود استراحت دهید اما فراموش نکنید که استفاده بیش از حد از مفاصل و آسیب وارده به آنها باعث تحلیل رفتن غضروف انتهای مفاصل و باریک شدن فضای مفصلی و ساییده شدن استخوانها به یکدیگر میشود. رشد استخوانی در این حالت دردناک بوده و منجر به بروز تورم و سفتی، التهاب و روماتیسمی مفاصل میشود.
محافظت از مفاصل خود را در همه حال رعایت کنید. به طوری که در زمان انجام فعالیتهای ورزشی پرخطر مانند اسکی حتماً از زانوبند و آرنج بند استفاده کنید. تناسب اندام و نگه داشتن وزن بدن در حد تعادل کمک شایانی به سالم ماندن مفاصل میکند. گاهی حتی کاهش چند کیلوگرم از وزن اضافی نیز میتواند تأثیر چشمگیری داشته باشد.
بالا بودن وزن در افراد چاق غضروفها را به مرور از بین برده و بخصوص فشار زیادی به مفاصل زانوها وارد میکند. قبل از گرم کردن بدنتان هرگز شروع به ورزش و انجام حرکات کششی نکنید. سعی کنید ورزشهای کششی را حداقل 3 بار در هفته انجام داده و حتماً پیش از نرمش، بدنتان را گرم کنید چرا که ایجاد کشش در عضلاتی که گرم نشدهاند باعث کشیدگی عضلات، لیگامنتها، تاندونها و آسیب مفصلی میشود.
بهترین ورزشی که میتوانید برای حفظ سلامت مفاصل خود انجام دهید ورزشهایی است که کمترین آسیب را به مفاصل وارد میآورد مانند پیاده روی، دوچرخه سواری و شنا. انجام ورزشهای پرخطر آسیب وارده به مفصل را افزایش داده و رفته رفته باعث آسیب غضروفی میشود.
یکی از راههای محافظت از مفاصل، تقویت عضلات و ماهیچههای اطراف مفصل است.
تحقیقات صورت گرفته حاکی از آن است که داشتن عضلات ضعیف در این نواحی خطر ابتلا به التهاب مفاصل و آرتروز را افزایش میدهد. هر چه عضلات اطراف مفاصل قویتر باشد، استرس و کششی که به مفصل وارد میشود، کاهش مییابد. ولی فراموش نکنید که به مفاصل آسیب دیده فشار زیاد وارد نکرده و حرکات ورزشی را تحت نظر پزشک انجام دهید.
سعی کنید با ورزش دامنه حرکتی مفاصل خود را افزایش دهید تا انعطافپذیری آنها تقویت شود. تقویت عضلات و ماهیچههای کمر و باسن به حفظ تعادل کمک شایانی کرده و هر چه تعادل بیشتری داشته باشید خطر آسیب مفصلی نیز کاهش مییابد.
محدودیتهای مفاصل خود را بشناسید. معمولاً دردهای عضلانی بعد از ورزش امری طبیعی است ولی چنانچه درد بیش از 48 ساعت طول بکشد نشانه این است که فشار بیش از حدی به مفاصل شما وارد آمده است. برای از بین بردن این وضعیت دفعه بعدی که ورزش میکنید مقدار فشار وارده را کاهش دهید چرا که تداوم درد منجر به آسیب میشود.
برای کاهش التهاب مفاصل خود ماهی بخورید. ماهی با دارا بودن اسیدهای چرب امگا 3 سلامت مفاصل را تضمین کرده و التهاب آن را کاهش میدهد. مصرف مواد غذایی حاوی کلسیم و ویتامین دی به محکمتر شدن استخوانها کمک میکند و در نتیجه از آسیبهای مفصلی نیز جلوگیری میکند. در این میان، علاوه بر محصولات لبنی، سبزیجات برگ سبز مانند بروکلی و کلم پیچ نیز توصیه میشوند.
یکی از راهکارهایی که میتواند به شما در تقویت مفاصل کمک کند صاف نشستن و صاف ایستادن است به گونهای که این وضعیت مفاصل گردن تا زانو را حفظ کند. در زمان برداشتن وسایل یا حمل اشیا مراقب باشید به جای اینکه باری را روی دست هایتان بگذارید، آن را روی بازوهایتان حمل کنید چرا که مفاصل بازوها قویتر بوده وزن بار را راحتتر تحمل میکنند.
اگر از درد مفصل رنج میبرید، میتوانید به عنوان یک درمان طبیعی از یخ به عنوان مسکن استفاده نمایید. یخ عضو را بیحس کرده و به کاهش تورم کمک میکند. ولی هرگز یخ را به طور مستقیم روی عضو قرار نداده و آن را داخل کیسه بگذارید و سپس روی عضو قرار دهید.
منبع : iran-newspaper.com
موضوعات مرتبط: پزشکی
برچسبها: چگونه مفاصل سالمی داشته باشیم؟
کشف جدید در انعقاد خون سرعت جریان خون در تنظیم انقعاد خون موثر است.
به گزارش کائسنا به نقل از واحد مرکزی خبر به نقل از روزنامه اینترنتی روسی ایزوستیا، گروهی ازدانشمندان دانشگاه هاروارد اعلام کردند نتایج تازه ترین تحقیقات آنها به نفع کسانی است که ازبیماریهای مختلف خونی رنج می برند.
بر اساس نتایج پژوهشی که به تازگی منتشر شده است اگر جریان گردش خون در بدن خیلی تند باشد احتمال لخته شدن خون بیشتر است و اگر خیلی کند باشد احتمال بروز خونریزی افزایش می یابد.کشف جدید در انعقاد خون به گفته پژوهشگران در بخشی ازیک ملکول کلیدی در انقعاد و لخته شدن خون به نام "ون ویلبراند"، حسگرهایی وجود داردکه اندازه این مولکول را تنظیم و عملکرد آن را مشخص می کند.
ملکول "ون ویلبراند"، پروتئینی است که در تنظیم لخته شدن و انعقاد خون نقش مهمی دارد و اندازه آن در عملکردش موثراست. بر اساس نتایج پژوهش اخیر سرعت جریان خون با تغییر در اندازه این ملکول، بر فرایند انعقاد خون اثر می گذارد و ازطریق این سازوکار مولکولی، انعقاد و لخته شدن خون را متعادل نگه می دارد.
دانشمندان معتقدند نتایج این پژوهش سازوکارهای تنظیم کننده روندهای ایجاد لخته خون را روشن و به درک بهتراثربیماریهای خونی بر فعالیت این سازوکارها کمک می کند و در نهایت به کشف روشهای جدید تشخیص و درمان بیماریهای خونی منجر می شود.
موضوعات مرتبط: پزشکی
برچسبها: کشف جدید در انعقاد خون
مطالعات جدید دانشمندان نشان می دهد مصرف روزانه اندکی شکلات به اندازه نیم ساعت ورزش در روز، موجب کاهش فشار خون می شود.
پژوهشگران با انجام تحقیقاتی دریافته اند افرادی که فشار خون بالا دارند ، می توانند با مصرف روزانه شکلات احتمال بروز سکته قلبی و یا سکته مغزی را تا ۲۰ درصد کاهش دهند.
به گفته این محققان شکلات به ویژه "شکلات تلخ " حاوی ماده شیمایی فلاوانول است که به طور طبیعی رگ های خونی را باز می کند. این اتفاق به معنای جریان یافتن راحت تر خون و کاهش فشار آن است.
دکتر "کارین رید" از دانشگاه آدلاید و مجری این تحقیقات گفت که همیشه برای کاهش فشار خوننیازی به دارو نیست. این تحقیقات نشان می دهد برخی مواد غذایی نیز می توانند در کاهش پرفشاری خون موثر واقع شوند.
پژوهشگران نتایج ۱۵ تحقیق در مورد شکلات و کاکائو را که در فاصله سال های ۲۰۰۹- ۱۹۵۵ بر روی صدها نفر انجام شده است را تلفیق و بررسی کردند.
آنها دریافتند در افراد مبتلا به پرفشاری خون مصرف شکلات می تواند فشار خون را تا پنج درصد کاهش دهد. اما خوردن شکلات برای افرادی که فشار خون طبیعی دارند ، اثری ندارد..../تحلیل:irna.ir
موضوعات مرتبط: پزشکی
برچسبها: درمان فشار خون با شکلات
داروهای فشارخون به ترمیم كلیههای آسیب دیده كمك میكنند
در یك تحقیق جدید نشان داده شد كه داروهای فشار خون به ترمیم و بهبود كلیههای آسیب دیده كمك میكنند.
این یافته حاصل مطالعات انستیتو تحقیقات فارموكولوژی ماریو نیگاری در ایتالیا است.
آزمایشاتی كه در این زمینه روی ۱۱۲ بیمار انجام شده، نشان داد كه نیمی از این بیماران كه از بازدارنده آی سی ای استفاده كرده بودند، كمتر از افرادی كه فقط تحت روشهای درمانی استاندارد قرار داشتند به نارسایی كلیوی مبتلا شدند.
محققان معتقدند كه اگر نتایج نهایی این آزمایشات كاملا موفقیتآمیز باشد با این روش درمانی میتوان نیاز سالانه بیماران كلیوی را به پیوندهای كلیه و یا حتی دیالیز كاهش داد.
متخصصان میگویند؛ اگرچه كلیهها اعضای كوچكی در بدن هستند اما وظایف حیاتی زیادی از جمله تصفیه مواد زاید و مایعات اضافی از خون را به عهده دارند كه در حفظ سلامت عمومی بدن موثر است. بیماری شدید كلیه ممكن است منجر به نارسایی كامل آن شود كه نیازمند درمان با دیالیز یا پیوند كلیه برای جلوگیری از مرگ است. هرچند امروزه روشهای درمانی موثری برای بسیاری از بیماریهای كلیه وجود دارد ولی مردم هنوز نمی دانند که بیماریهای كلیوی قابل پیشگیری هستند.
به گفته پژوهشگران؛ شایعترین علائم هشداردهنده بیماریهای كلیوی و دستگاه ادراری شامل فشار خون بالا، مشاهده خون با پروتئین در ادرار، وجود كراتینین خون بالاتر از حد تعیین شده در زنان و مردان، تكرر ادرار به ویژه در شب، مشكل در ادرار كردن یا ادرار درد آور و تورم در چشم ها و تورم دستها و پاها به ویژه در كودكان هستند. در مراحل اولیه بیماری ممكن است هیچ گونه علامتی دیده نشود. با گذشت زمان توانایی بدن در دفع مواد زائد كمتر خواهد شد لذا ممكن است بیمار متوجه ادم و ورم در دستها و پاها شود. احتمالا احساس نفسهای كوتاه و یا كاهش انرژی خواهد كرد. اما جای نگرانی نیست؛ زیرا به محض آن كه بیمار به کمک پزشك اقدام به درمان كند، احساس بهتری خواهد یافت، اما ممكن است بیماری كلیه هنوز در حال پیشرفت كردن باشد و در صورتی كه تحت درمان قرار نگرفته و پیشرفت كند هر دو كلیه از كار خواهند افتاد.
محققان با انتشار این یافتههای جدید در مجله پزشكی لانست همچنین خاطرنشان كردند كه در آینده از سلولهای بنیادی نیز میتوان برای ترمیم كلیههای آسیب دیده استفاده كرد.
موضوعات مرتبط: دانستنی ها
برچسبها: داروهای فشارخون به ترمیم كلیههای آسیب دیده كمك میكنند
*اسبها قادرند در حالت ایستاده بخوابند.
*کانگروها قادرند ۳ متر به سمت بالا و ۸ متر به سمت جلو بپرند.
*قلب میگو در سر آن واقع است.
*گونه ای از خرگوش قادر است ۱۲ ساعت پس از تولد جفت گیری کند.
*دارکوب ها قادرند ۲۰ بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند.
*سالانه ۵۰۰ فیلم در امریکا و ۸۰۰ فیلم در هند ساخته میگردد.
*آدولف هیتلر گیاهخوار بوده است.
*تمامی پستانداران به استثنای انسان و میمون کور رنگ میباشند.
*عمر تمساح بیش از ۱۰۰ سال میباشد.
*تمام قوهای کشور انگلیس جزو دارایی های ملکه انگلیس میباشند.
*موریانه ها قادرند تا ۲ روز زیر آب زنده بمانند.
*مزه سیب، پیاز و سیب زمینی یکسان میباشد.و تنها بواسطه بوی آنهاست که طعم های متفاوتی می یابند.
*فیلها قادرند روزانه ۶۰ گالن آب و ۲۵۰ کیلو گرم یونجه مصرف کنند.
*جغدها قادر به حرکت دادن چشمان خود در کاسه چشم نمیباشند.
*۸۰ درصد امواج مایکرو ویو تلفنهای همراه بوسیله سر جذب میگردد.
*قد فضانوردان هنگامی که در فضا هستند ۵ تا ۷ سانتی متر بلنتر میگردد.
*بلژیک تنها کشوری است که فیلمهای غیر اخلاقی را سانسور نمیکند.
*جلیغه ضد گلوله، برف پاک کن شیشه خودرو و پرینتر لیزری همگی اختراعات زنان میباشند.
*موز پر مصرف ترین میوه کشور امریکا میباشد.
*درتمام انسانهای کره زمین ۹۹٫۹ % شباهت ژنتیکی وجود دارد.
*۹۸٫۵ % از ژنهای انسان و شامپانزه یکسان میباشند.
* قلب انسان بطور متوسط ۱۰۰ هزار بار در سال میتپد.
*لئوناردو داوینچی مخترع قیچی میباشد.
*سطح شهر مکزیک سالانه ۲۵ سانتی متر نشست میکند.
*۵۰ %جمعیت جهان هیچگاه در طول حیات خود از تلفن استفاده نکرده اند.
*در هر ۵ ثانیه یک کامپیوتر در سطح جهان به ویروس آلوده میگردد.
*ظروف پلاستیکی ۵۰ هزار سال طول میکشد تا در طبیعت شروع به تجزیه شدن کنند.
*اغلب مارها دارای ۶ ردیف دندان میباشند.
*۹۰% سم مارها از پروتئین تشکیل یافته است.
موضوعات مرتبط: دانستنی ها
برچسبها: دانستنی های جالب و مفید