ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

راهی به آئین آسمان

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

راهی به آئین آسمان

نویسنده: زهرا حاجی آخوندی



 
تربیت عقل از منظر قرآن کریم
قرآن کریم، همچون قوه هادی انسان در جهان، بر قوه خدادادی عقلانیت در آدمی در راه هدایت انسان حسابی ویژه گشوده است. خداوند متعال، آدمیان را به قدرت عقل و تدبر مجهز کرده است تا در عرصه های مختلف حیات راه را از بیراهه پیدا کنند و نشانه های وجود متعالی خالق را تشخیص دهند. در مقاله ای که خواهید خواند، نویسنده سعی کرده است تا با بررسی ابعاد و وجوه مختلف تاکیدات و اشارات قرآنی به عقل و عقلانیت، روشی را روشن کند که قرآن از آن طریق در پی تربیت و پرورش عقلانیت انسانی به سیاقی صالح و خداباورانه است.

مقدمه

یکی از جنبه های بارز و ممتاز وجود آدمی، برخورداری از قدرت تفکر، استدلال و به طور خلاصه عقل است. از دیدگاه اسلام، مهمترین مرحله صعود به مراحل عالی انسانی و نیل به هدف نهایی، پرورش و به کارگیری صحیح این توانایی و استعداد است.
توجه و عنایت خاص الهی به هدایت انسان از طریق عقل و اندیشه، در بسیاری از آیات و روایات به صورت های مختلف بیان شده و تاکید شده است که برای نیل به قرب الهی به کارگیری عقل و اندیشه اجتناب ناپذیر است.
بنابراین، پرورش استعدادهای ذهنی و شناختی و رشد عقلانی و فراگیری علوم و معارف برای بارور کردن هرچه بیشتر این توانایی ها، اهداف واسطه ای به شمار می آیند. اندیشه و تعقل، اصلی ترین تکیه گاه اسلام در عقاید، اخلاق و اعمال است. از نظر این آیین آسمانی، انسان حق ندارد آنچه را که عقل نادرست می داند باور کند، صفاتی را که عقل ناپسند می داند، بدان ها متصف شود و کارهایی را که عقل ناشایست می داند، انجام دهد.
از این رو در فرهنگ قرآن و احادیث اسلامی، واژه هایی که مردم را به تعقل و اندیشه دعوت می کنند مانند تفکر، تذکر، تدبر، تعقل، تفقه، ذکر، لُب و نُهی، مورد توجه و تاکید قرار گرفته اند.
در قرآن کریم، مشتقات علم 779 بار، عقل 49 بار، فقه 20 بار، فکر 18 بار، ذکر 274 بار، تدبر چهار بار و لُب 16 بار به کار رفته اند.
از نظر اسلام، عقل، اصل انسان، معیار ارزش و درجات کمال او، ملاک ارزیابی اعمال، میزان جزا و حجت باطنی خداوند متعال است. عقل از بهترین هدیه های الهی انسان، نخستین پایگاه اسلام، اساسی ترین پایه های زندگی و زیباترین تکیه گاه اهل ایمان است. از نظر اسلام، علم نیازمند عقل است. زیرا علم بدون عقل برای عالم زیانبار است و تنها راه تکامل مادی و معنوی و سازندگی دنیا و آخرت و رسیدن به جامعه مطلوب و مقصد اعلای انسانیت، درست فکر کردن است و همه گرفتاری های انسان، نتیجه به کار نگرفتن اندیشه و جهل است. آیات فراوانی در قرآن وجود دارد که بر اهمیت پرورش عقل تأکید کرده و انسان ها را برای رسیدن به قرب الهی و طی کردن مسیر تکامل، به استفاده از قوه عقلانی تشویق می کنند. علاوه بر آیاتی که به طور مستقیم انسان را به فکر کردن دعوت می کنند، آیاتی هم وجود دارد که در آنها از استدلال ها و براهین منطقی در قرآن مورد توجه قرار گرفته و عملا انسان ها را هم به منطقی و عقلانی بودن سوق داده است. استفاده از این استدلال های منطقی و همچنین واژه هایی که صراحتا بر تفکر و تعقل تأکید دارند، شواهد قاطعی بر ارزش این مقاله و اهمیت پرورش عقل از دیدگاه قرآن به دست می دهند.

مفهوم عقل در قرآن

خود واژه «عقل» در قرآن نیامده است اما فعل ثلاثی مجرد از ماده (ع قل) به معنای «دریافتن » و «شناختن » 49 مرتبه به کار رفته است؛ فعل «تعقلون» 24 مربته، فعل «یعقلون» 22 مرتبه و فعل های «عقلوا»، «نعقل» و «یعقل» هر کدام یک مرتبه (عبدالباقی). معنای عقل در قرآن پیوندی نزدیک با مفهوم عقل در شعر جاهلی دارد. این کلمه در دوران جاهلی به معنای «شعوری عملی»ای بود که افراد در اوضاع پیوسته در حال تغییر از خود نشان می دهند.
مرد صاحب عقل کسی بود که اگر در شرایط پیش بینی نشده ای قرار می گرفت می توانست بر مساله یا مشکلی که بدان سبب برایش پیش آمده بود. فایق آید. در قرآن واژه عقل به عنوان اصطلاحی کلیدی، معنای خاص دینی یافته است. بنابر آیات قرآن، عقل قابلیتی انسانی است که انسان به وسیله آن می تواند آیات (=نشانه های خدا) را بشناسد، بفهمد و از ملازمات دینی آنها آگاه شود؛ مثلاً در آیه 24 سوره روم، رعد و برق و بارانی که خدا از آسمان فرو می فرستد تا زمین را پس از مرگ موقتی آن دوباره زنده کند، یا در آیه 35- 34 سوره عنکبوت، شهرهای باستانی ای که در نتیجه فرو ریختن خشم و غضب خدا بر ساکنانشان - به سبب کارهای بدی که کرده اند- ویران شده اند، نشانه هایی برای مردمانی که عقل دارند (یعقلون)، شمرده شده اند (ایزوتسو).
البته در بسیاری از آیات قرآن، عقل با فؤاد یا قلب پیوند خورده است(1) که در معناشناسی قرآنی، نه جایگاه احساسات بلکه ابزار دریافت و فهم تلقی شده اند. عقل در قرآن به مثابه فرایند شناخت که به ایمان می انجامد، دریافت حسی و فهم قلبی را هم شامل می شود و به هر حال بر استفاده از حواس استوار است؛ چنان که در آیاتی از قرآن تاکید شده است کسانی که از عقل خود بهره نمی گیرند، از دیگر توانمندی های حسی انسانی (دیدن، شنیدن و سخن گفتن) هم محروم مانده اند.(2) بنابراین عقل قرآنی، به معنای خرد در دوران معاصر، یعنی حصول علم از طریق اندیشه و فعالیت محض ذهنی و نه به واسطه حواس پنجگانه، نیست (Kermain). واژه عقل در قرآن همواره در سیاق سخن از آیات (الهی) به کار رفته است. در جهان بینی قرآنی همه مخلوقات - هرچه در هستی وجود دارد یا رخ می دهد - نشانه های خدایند. به بیان دیگر خدا یا بشر به واسطه نشانه هایش سخن می گوید. در قرآن از عمل تفسیر همچون خود آیات، گوناگون و متفاوت است. مثلا در آیات 24- 21 سوره روم چهارگونه مختلف (تفکر، علم، سمع، عقل) برای شناخت آیات الهی به دنبال هم ذکر شده اند. روشن است که اینها مترادف نیستند و بر راه های گوناگون دستیابی به فهم دلالت دارند؛ از عقلی(تفکر) و حسی(سمع) گرفته تا اندیشه(عقل) که دیگر موارد را هم شامل می شود. بنابراین می توان گفت عقل در قرآن ناظر به عمل فهم انسانی از آیات الهی است (همو).چنان که در قرآن هم هدف از عقل بیان و تبیین این آیات شمرده شده است.(3) بدین ترتیب، تعقل و اندیشه در قرآن، ابزار و وسیله ای برای دستیبای به مطلوب دیگری است که همانا عبارت است از شناخت خدا، معارف و حقایق دینی، علوم و همچنین شناخت خود انسان برای وصول به قرب الهی که در آیات مختلف قرآن به آن اشاره شده است.(4) در قرآن آیات بسیاری وجود دارد که ما را به تعقل و تفکر دعوت می کند.
این آیات با مضامین گوناگون در صدد ابراز این نکته اند که انسان برای تجربه اندوزی و درس گرفتن از امور مختلف و راهیابی به مقام و بارگاه الهی، چاره ای جز تفکر و تدبر ندارد. به طور مشخص می توان آیاتی را ذکر کرد که بعد از بیان امری خاص، آن را آیه و نشانه ای از جانب خدا قلمداد می کند و نشانه بودن آن را منوط به تعقل و تفکر می داند. ثمره چنین تعقلی آگاهی از اسرار خلقت (5)، کسب تجربه(6) و پرهیز از سفاهت و جهالتی است که باعث تباهی گذشتگان و دوری آنها از مقام قرب الهی شره است (حوزه و دانشگاه، ج2).
بنابر آیات قرآن، تمام انسان ها می توانند حقیقت خداوند را به واسطه استدلال های مناسب و حقایق آشکار بفهمند و کاملا آن را دریابند. در اینجا تاکید بر روشنی و وضوح آیات است.بنابراین کفر در وهله نخست به عدم اراده فرد مربوط نمی شود بلکه به فقدان استعداد و دریافت عقلانی باز می گردد.
کافران نمی توانند آیات آفاقی یا انفسی الهی را ببینند و دریابند.(7) خداوند آیات را نشان داده است و این به فرد بستگی دارد که این آیات را تشخیص دهد و هدایت آنها را پذیرا شود یا نه. (8)چنان که به گفته قرآن(ملک: 10)، دوزخیان در واکنش به عذابی که دچارش شده اند، می گویند: «اگر... تعقل کرده بودیم، در [میان]دوزخیان نبودیم».بنابراین عقل از کارکردی بسیار ممتاز و مستحکم در رابطه میان خدا و نوع بشر برخوردار است.
فعالیت عقل آن گونه که در قرآن ترسیم شده، صرفا به آیات الهی پیوند می خورد و برخلاف مفهوم خرد در دوران معاصر، فعالیت عقلانی به خود ختم نمی شود بلکه هدف از آن، بازتاب آن چیزی است که قرار است از نشانه ها استنباط شود؛ یعنی عبادت خدا و ایمان به او (Kermani).

تاکید بر اندیشه در قرآن

علاوه بر آنچه درباره واژه و مفهوم عقل در قرآن ذکر شد، آیات متعددی وجود دارد که در آنها با واژگان و مفاهیم دیگری بر تفکر و اندیشه تاکید شده است که در زیر به اجمال به آنها اشاره می شود:
1- دعوت به تفکر: در آیات متعدد واژه هایی از ریشه تفکر به کار رفته است. در بعضی از این آیات، دنیا و موجودات حاضر در آن فرصتی برای اندیشه درباره هستی و خالق آن تلقی شده است.(9)
آیات دیگری هم به تفکر از جنبه معنوی آن اشاره دارند؛ مثلا علاقه بین زن و مرد در ازدواج و آرامشی که در کنار هم به آن خواهند رسید، یکی از آیات الهی برای اهل تفکر است که بیندیشند، خداوند چگونه این دو جنس را در کنار هم به آرامش می رساند.(10)
2- دعوت به تذکر: آیاتی از قرآن به ذکر و تذکر اشاره دارد. البته تذکر غیر از تفکر است، زیرا تفکر درباره چیزهایی است که انسان به تازگی نسبت به آنها شناخت پیدا کرده است؛ حال آنکه تذکر برای یادآوری چیزهایی است که انسان از قبل نسبت به آنها وقوف داشته و برای یادآوری و عدم فراموشی آنها باید به انسان تذکر داده شود.
بنابراین در بعضی آیات مستقیما به این لغت اشاره شده (11) و گاهی بر غفلت انسان از آنچه در این دنیا حائز اهمیت است، تاکید شده تا تلنگری باشد برای کسانی که دچار غفلت شده اند.(12)
3- گرامی داشتن صاحبان عقل و اندیشه:
واژه های «اولی الالباب» و «اولوالالباب» (به معنای خردمندان) در 16 آیه از قرآن به کار رفته و با انتساب افعال و صفاتی ممتاز به آنها، مورد ستایش قرار گرفته اند.(13)
4- اشاره قرآن به علم و فضیلت آن: اشاراتی که قرآن در آیات متعددی به علم و فضیلت کسب آن و همچنین جایگاه والای علما دارد، دلیلی دیگر بر تاکید قرآن بر اندیشه و کسب علم به کمک قوای عقلانی است. واژه هایی که از ریشه علم مشتق شده اند بیش از 100 بار در قرآن تکرار شده اند. در زیر نمونه های دیگری از جایگاه و منزلت علم و علما در قرآن فهرست شده است؛
- دلالت اولین آیات وحی: آیات یک تا پنج سوره علق نمونه بارزی از توجه به علم و آگاهی در اولین آیاتی است که بر پیامبر (ص) نازل شده و انسان را به دانستن آنچه از آنهایی اطلاع است، دعوت می کند.
- قسم خوردن به قلم: در آیه اول سوره قلم، قسم خوردن به قلم که ابزار دست علما برای تحصیل علم است، به طور غیرمستقیم به فضیلت علم اشاره دارد.
- مساوی نبودن عالم و جاهل: آیه 9سوره زمر به عدم تساوی عالمان با جاهلان بلکه برتری آنان اشاره دارد.
- اهل، علم، اهل خشیت الهی: در آیه 28 سوره فاطر علما اهل خشیت از خدا شمرده شده اند.
- قرار گرفتن گواهی اهل علم در کنار شهادت خدا و ملائکه: در آیه 18 آل عمران خداوند، خود، ملائکه و صاحبان خرد را در یک ردیف قرار داده، در حالی که همگی بر یگانگی خداوند شهادت می دهند که خود حاکی از برتری صاحبان علم و اهمیت علم در قرآن است.
- برتری آدم بر ملائکه به سبب علم: آیات 30تا32 بقره این برتری و رجحان را آشکارا بیان می کنند.
- انبیای الهی صاحب علم بوده اند: انبیا(ع) که از برترین انسان ها در دوران خود بوده اند، مجهز به سلاح علم و دانش بوده اند. شاهد این موضوع آیات فراوانی در قرآن است که در آنها بر این موضوع تاکید شده است (14)(قرضاوی).

تربیت عقل و اندیشه در قرآن

علاوه بر آنچه درباره مفهوم عقل و تاکید خاص بر اندیشه و تعقل در قرآن ذکر شد، می توان شواهد و آیات فراوانی یافت که با تکیه بر این ویژگی، به تربیت و شکوفایی عقل و اندیشه پرداخته اند. این آیات را می توان در نگاهی کلی به دو دسته سلبی و ایجابی تقسیم کرد. دسته نخست، آیاتی هستند که در آنها موانع خردورزی و تعقل مورد نقد قرار گرفته و به انسان ها گوشزد شده تا با این عوامل که موجب سستی و رکود اندیشه اند، مقابله کنند. در دسته دوم آیاتی قرار می گیرند که انسان ها را به رشد و شکوفایی هرچه بیشتر عقل سوق داده تا زمینه استقلال فکری و عقلی آنها فراهم شود.

عوامل پرورش عقل و اندیشه

دلیل جویی و برهان طلبی؛ قرآن انسان ها را تشویق می کند که برای ادعاهای خود برهان و دلیل کافی ارائه داده و برای گفته های دیگران هم تقاضای حجت و دلیل کنند و خصوصا از عقل و منطق برای تبیین این دلایل بهره بگیرند.
برهان هایی که در قرآن به آنها اشاره شده و معتبر دانسته شده اند، عبارتند از: برهان حسی: « و فرشتگانی را که خود، بندگان رحمانند، مادینه پنداشتند. آیا در خلقت آنان حضور داشتند؟ گواهی ایشان به زودی نوشته می شود و [ازآن] پرسیده خواهند شد.» (زخرف: 19)
برهان مبتنی بر وحی: «اگر راست می گویید، از روی علم به من خبر دهید.» (انعام: 143)
برهان تاریخی: «کتابی پیش از این [قرآن] یا بازمانده ای از دانش نزد من آورید.» (احقاف: 4)
برهان نظری یا عقلی: «آیا به جای او خدایانی برای خود گرفته اند؟ بگو برهانتان را بیاورید» (انبیاء: 24)
به علاوه در موارد بسیاری در قرآن برهان ها و استدلال های عرضه شده است. این برهان ها به طور غیرمستقیم انسان ها را به پرورش قوای عقلانی و منطقی دعوت می کنند.
از جمله در قرآن برای مسائل اعتقادی از برهان و استدلال استفاده شده است که در زیر به نمونه هایی از آنها اشاره می شود:
الف- وجود خدا: «آیا از هیچ خلق شده اند؟ یا آنکه خودشان خالق هستند؟ * آیا آسمان ها و زمین را [آنان] خلق کرده اند؟» (طور: 35- 36)
ب- یگانگی خدا: «اگر در آنها [=زمین و آسمان] جز خدا، خدایانی [دیگر] وجود داشت، قطعا [زمین و آسمان] تباه می شد.» (انبیاء: 22)
ج- نفی ولد از خدا: «گفتند خدا فرزندی برای خود اختیار کرده است. منزه است او. او بی نیاز است. آنچه در آسمان و در زمین است از آن اوست.» (یونس: 68)
د- نزول کتاب و رسالت پیامبران: «ای اهل کتاب، پیامبر ما به سوی شما آمده که در دوران فترت رسولان [حقایق را] برای شما بیان می کند تا مبادا [روز قیامت] بگویید برای ما بشارت گر و هشداردهنده ای نیامد. پس قطعا برای شما بشارت گر و هشداردهنده ای آمده است و خدا بر هر چیزی تواناست.» (مائده: 19)
ه- معاد و جزا: دلایل زیر برای وجود معاد و جزا در قرآن ذکر شده است.
- دلیل خلقت اول: «و اوست آن کس که آفرینش را آغاز می کند و باز آن را تجدید می نماید و این [کار] بر او آسان تر است.» (روم: 27)
- خلقت زمین و آسمان: «قطعاً آفرینش آسمان ها و زمین بزرگ تر از آفرینش مردم است ولی بیشتر مردم نمی دانند.» (غافر: 57)
- احیای زمین مرده: «و از نشانه های او این است که تو زمین را فسرده می بینی و چون باران بر آن فرو ریزیم به جنبش درآید و بردَمَد آری، همان کسی که آن را زندگی بخشید، قطعا زنده کننده مردگان است. در حقیقت، او بر هر چیزی تواناست.» (فصلت: 39)
- نادرستی برابری خوبان و بدان: «و آسمان و زمین و آنچه را که میان این دو است به باطل نیافریدیم. این گمان کسانی است که کافر شده اند، پس وای از آتش بر کسانی که کافر شده اند * یا کسانی را که گرویده و کارهای شایسته کرده اند، چون مفسدان در زمین می گردانیم، یا پرهیزگاران را چون پلیدکاران قرار می دهیم؟» (ص27- 28)،(قرضاوی).

نتیجه گیری

تفکر و تعقل که از ویژگی های بارز و ممتاز انسان است، وسیله ای در نهاد آدمی است که به او کمک می کند درست را از نادرست تشخیص دهد.
در قرآن بارها به واژه هایی نظیر عقل، ذکر، تدبر، تفکر، علم و همخانواده های آنها اشاره شده که حاکی از اهمیت تعقل و اندیشه ورزی است که خود ابزار و وسیله ای برای دستیابی به مطلوب دیگری است که همانا عبارت است از شناخت خدا، معارف و حقایق دینی، علوم و همچنین شناخت خود انسان برای وصول به قرب الهی است. علاوه بر این، آیات فراوانی در قرآن می توان یافت که با تکیه بر ویژگی فوق، به تربیت و شکوفایی عقل و اندیشه پرداخته اند. این آیات به دو دسته سلبی و ایجابی قابل تقسیمند: نخست، آیاتی که در آنها موانع خردورزی و تعقل مورد نقد قرار گرفته اند و دوم آیاتی که انسان ها را به رشد و شکوفایی هرچه بیشتر عقل سوق داده تا زمینه استقلال فکری و عقلی در آنها فراهم شود. قرآن انسان ها را تشویق می کند که برای ادعاهای خود برهان و دلیل کافی ارائه دهند و برای گفته های دیگران هم تقاضای حجت و دلیل کنند و خصوصا از عقل و منطق برای تبیین این دلایل بهره بگیرند.

پی‌نوشت‌ها:

1- برای نمونه نگاه کنید به: اسراء: 36؛ بقره: 7.
2- (بقره: 171)، (انفال: 22).
3- بقره: 242؛ نور: 61؛ حدید: 17.
4- انعام: 32؛ اعراف: 169؛ یوسف: 109، قصص: 60.
5- ق: 6
6- محمد: 10.
7- اشاره به فصلت: 53.
8- بسیاری از این قبیل آیات با عبارت لعلکم تعقلون پایان یافته است. برای نمونه نگاه کنید به بقره: 242، نور،61، انعام: 151، یوسف: 2؛ زخرف: 3.
9- روم: 8.
10- روم: 21.
11- نحل: 90.
12- اعراف: 179.
13- بقره: 179
14- برای مثال علم حضرت محمد (ص) در آیات زیر آمده است: آل عمران: 48، 164؛ نساء: 113، نمل: 6؛ شوری: 52؛ نحل: 82، بقره: 129، 151: جمعه: 2.

منابع
علاوه بر قرآن کریم؛
- ایزوتسو، توشیهیکو(1374)، خدا و انسان در قرآن، ترجمه: احمد آرام، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
- پژوهشکده حوزه و دانشگاه (1383)، درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی(1): فلسفه تعلیم و تربیت، جلد اول، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها(سمت).
- راغب اصفهانی (1418 ق/1997م)، معجم مفردات الفاظ القرآن، بیروت: دارالکتب العلمیه.
- عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، قم: منشورات ذوی القربی.
- علم الهدی، جمیله (1386)، فلسفه تعلیم و تربیت رسمی از دیدگاه اسلام.
- غزالی، ابوحامد(1983م)، القسطاس المستقیم، بیروت- لبنان: توزیع المکتبه الشرقیه.
- محمدی ری شهری، محمد (1378)، خردگرایی در قرآن و حدیث، ترجمه: مهدی مهریزی، قم: دارالحدیث
- مصطفوی، حسن (1368)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
Kermani, Navid,"Intellect", in Encyclopaedia of Qur' an,Leiden: Brill.
همشهری خردنامه شماره 55

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: امور تربیتی و عملکرد آن
برچسب‌ها: امور تربیتی و عملکرد آن

تاريخ : چهار شنبه 3 / 4 / 1399 | 4:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.