ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

ادعای توهین در قرآن؟!

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

ادعای توهین در قرآن؟!

ادعای توهین در قرآن؟!

آيا سزاوار است خدا به کافران فحاشي کند و آن ها را خوک و بوزينه و فاسق و ابله و نادان صدا کند؟

آيا سزاوار است خدا به کافران فحاشي کند و آن ها را خوک و بوزينه و فاسق و ابله و نادان صدا کند؟ آیا این توهین و بی ادبی با شان خدا سازگار است؟ چطور باید این آیات را توضیح بدهیم تا بی ادبی نباشد؟

ما در قرآن کریم خطابی با هیچ یک از کلماتی که بیان کردید نداریم.
اما آیاتی در قرآن کریم وجود دارد که به بیان وضعیت و اوصاف دقیق کفار، منافقان و یا اهل کتاب پرداخته است. مثلا آن چه آن را اهانت تلقی کرده و خطاب خوک و بوزینه می خوانید، مربوط به مسخ شدن اهل کتاب است به شکل بوزینه یا خوک. این که خداوند به عده ای امرکند که بوزینه شوید و آنان هم مسخ شده و بوزینه شوند ، اهانت نیست زیرا اگر عملکرد آنان این گونه نبود، به شکل بوزینه مسخ نمی شدند. چرا مثلا کفار صدر اسلام به شکل بوزینه مسخ نشدند؟
لذا این امر به بوزینه شدن یک اهانت نیست بلکه مجازات عملکرد بد آنان است که در توضیحات استاد جوادی آملی به خوبی به شرح آن پرداخته شده است.(1)

هم چنین در سایر موارد ما آیاتی که خطاب فاسق یا نادان نماید نداریم، بلکه در آیاتی از قرآن کریم پس از بیان یک عملکرد یا سخن یا عکس العملی از کفار و منافقان، آنان را به اوصافی معرفی می نماید که علت اصلی آن فعل است یا اساسا تعریف آن عمل ناصحیح است که از جانب برخی تلقی به اهانت می شود؛ مثلا در آیه 47 سوره مائده توضیح می فرماید که اگر آن چه خداوند نازل فرموده و در کتب آسمانیشان بیان شده را انجام ندهند فاسق خواهند بود: «وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ و اهل انجيل بايد به آنچه خدا در آن نازل كرده داورى كنند و كسانى كه به آن چه خدا نازل كرده حكم نكنند آنان خود نافرمانند»؛ این اهانت نیست بلکه تعریف حدود است.
هم چنین است آیه 82 آل عمران: «فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ پس كسانى كه بعد از اين [پيمان] روى برتابند آنان خود نافرمانانند.»
یا در مورد نادان که خبر از ندانستن عده ای م یدهد: «وَمَا لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا كَانُوا أَوْلِيَاءَهُ إِنْ أَوْلِيَاؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ؛چرا خدا [در آخرت] عذابشان نكند با اينكه آنان [مردم را] از [زيارت] مسجدالحرام باز مى دارند در حالى كه ايشان سرپرست آن نباشند چرا كه سرپرست آن جز پرهيزگاران نيستند ولى بيشترشان نمى‏ دانند»(2)
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ؛ و چون به آنان گفته شود به سوى آن چه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر[ش] بياييد مى‏ گويند آن چه پدران خود را بر آن يافته‏ ايم ما را بس است آيا هر چند پدرانشان چيزى نمى‏ دانسته و هدايت نيافته بودند»(3)

و اما در مورد ابله و سفیه
در قرآنی کریم خطابی با این عبارات وجود ندارد. اما در آیه 13 سوره مبارکه بقره در پاسخ به اتهامی که کفار و بویژه منافقین به مومنین زدند و آنان را "سفیه" نامیدند خداوند در پاسخ، همین منافقین را سفیه معرفی فرمود و علت این مساله نیز در خود آیات مشخص است:
«وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ؛ و چون به آنان گفته شود همان گونه كه مردم ايمان آوردند شما هم ايمان بياوريد مى‏ گويند آيا همان گونه كه كم خردان ايمان آورده‏ اند ايمان بياوريم هشدار كه آنان همان كم ‏خردانند ولى نمى‏ دانند»(4)

«افراد پاكدل و حق طلب و حقيقت جو را كه با مشاهده آثار حقانيت در دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و محتواى تعليمات او، سر تعظيم فرود آورده ‏اند به سفاهت متهم م ى‏كند و شيطنت و دورويى و نفاق را دليل بر هوش و عقل و درايت مى ‏شمرد، آرى در منطق آن ها عقل، جايش را با سفاهت عوض كرده است.
لذا قرآن در پاسخ آن ها مى‏ گويد: " بدانيد سفيهان واقعى اين ها هستند اما نمی ‏دانند" (أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ).
آيا اين سفاهت نيست كه انسان خط زندگى خود را مشخص نكند و در ميان هر گروهى به رنگ آن گروه در آيد و به جاى تمركز و وحدت شخصيت، دوگانگى و چندگانگى را پذيرا گردد، استعداد و نيروى خود را در طريق شيطنت و توطئه‏ و تخريب به كار گيرد، و در عين حال خود را عاقل بشمرد؟!»(5)

بنابراین به کاربردن لفظ سفیه با توجه به معنای لغوی و حقیقی آن و با توجه به عملکرد کفار و منافقین بکار برده شده است. این که افرادی به جای به کار بردن عقل و اندیشیدن در سخن و دعوت پیامبر الهی و یا پیروانش، هر روز در فکر دسیسه و توطئه برآیند و رویه واحدی در مقابل مردم نداشته باشند و تسلیم در مقابل حق را تخطئه نمایند و پاکی و صداقت و حق طلبی را سفاهت دانسته و در مقابل آن صف آرایی کنند و در مقابل خود را با این اوصاف عاقل بدانند آیا جز سفاهت است؟ بنابراین به کار بردن این کلمات نه توهین بلکه عین بیان اوصاف و عملکرد واقعی این گروه است.

پی نوشت ها:
1. ر.ک: بنیاد اسراء استاد جوادی آملی، تفسیر سوره بقره، جلسه 158:
http://www.portal.esra.ir/Pages/Inde...7SGrfJ0FyNI%3d
وجلسه 159:
http://www.portal.esra.ir/Pages/Inde...Pgjx1XOCurY%3d
2. انفال/ 34
3. مائده/ 104
4. بقره/ 13
5. مکارم شیرازی، تفسير نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1371، چاپ دهم، ج‏1، ص96


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: سئوالات ویژه
برچسب‌ها: زبان قرآن ،بوزینه ،سفیه ،کافران ،توهین ،رعایت ادب ،قرآن

تاريخ : پنج شنبه 14 / 12 / 1399 | 9:2 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.