ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

چگونه مي توان ميان جوان و نماز پيوند آفريد؟

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

چگونه مي توان ميان جوان و نماز پيوند آفريد؟

چگونه اشتیاق جوانان و نوجوانان به فریضه نماز افزایش می یابد؟

چگونه مي توان ميان جوان و نماز پيوند آفريد؟

نويسنده / منبع : دكتر محمدرضا سنگري-مجله پيوند-اسفند1385

هستي زيباست؛ همراه با تقارن ها ، تناسب ها و هندسه شگفت و چشم نوازي كه تامّل و تفكّر در آن روح و جان را به شكوفايي و بالندگي مي برد . جوان نيززيباست؛ عواطف جوشان ، ارمان جويي، شور نشاط و زيباخواهي فضاي زندگي جوان را پر كرده است. نماز هم زيباست؛فرصت زيبا شدن روح،پيوند با هم? زيبايي ، همه خوبي براي رسيدن به كرانه هاي كمال و جمال.
سخن بر سر اين است كه چگونه مي توان ميان جوان و نماز و به ديگر زبان ، دو زيبايي، پيوند و يگانگي آفريد. پرسش جدّي اين است كه چرا نسلي كه به دليل ((زيبايي جويي)) نمي تواند از كنار زيبايي روح (نماز) ساده بگذرد ، اقبال و استقبال و نشاط نماز نمي بينم؟
درست تر و راست تر آن است كه روح عريان نماز كه تماشاگه هم? رمز و رازها و زيبايي هاست ، هنوز در معرض ديد جوان قرار نگرفته است.روش هاي جذّاب و زيبا در ايجاد گرايش و كشش به كار گرفته نشده و آنان كه مناديان و ناشران فرهنگ نمازند ، عمدتاً شيوه انتقال و ارتباط با جوان را نمي دانند.آيا يك هدي? زيبا را با خشونت، بي مهري،سردي و رفتاري غير زيبا مي توان عرضه كرد و به تاثير و تحولي عميق دل بست؟اگر آموخته ايم كه (( مَنْ لَهُ صَبّيُ فَلَيَتصاب)) ، اين نه بدان معناست كه تنها زبان كودكانه بايد داشت كه روش ، منش و دانش ارتباط كودكانه را نيز بايد به دست آورد.زبان، تنها كلام نيست كه هر آنچه ابزار و زمينه ساز ارتباط است،((زبان)) است . در ((ارتباط)) ، هماره چند عامل مهم و تعيين كننده وجود دارد كه حذف يا ناديده گرفتن هر كدام به اختلال در ارتباط مي انجامد.
اركان ارتباط عبارتند از :
1- ارتباط گيرنده
2- مخاطب ارتباط
3- پيام ارتباط
4- شيوه ارتباط
5- ابزار ارتباط
ما عادت كرده ايم كه در ناكامي هاي خود ، بلافاصله مخاطب را متهم كنيم و به تبرئه خويش بپردازيم.اگر مخاطب از سخن و رفتار ما تاثير نپذيرفت، در دادگاهي كه به سادگي و سرعت تشكيل مي دهيم، به داوري مي پردازيم كه حرف شنو نيست، حقيقت پذير نيست، زيربار نمي رود و در بياني شكننده تر : نرود ميخ آهنين در سنگ ! اما كم شنيده ايم كه شخص بگويد : نكند نقص در من باشد، نكند نحو? بيان من، محتواي بيان من و ابزاري كه به كار گرفته ام نامناسب باشد.نكند ناساختگي من از تاثير سخن كاسته است، كه در اسلام همه چيز به شرط من است. تو كيستي كه سخن مي گويي؟ اگر جريان تهذيب و تقوا از قلمرو روح و قلبت عبور نكرده باشد، منتظر تاثير مباش كه: (( مَنْ لَمْ يَعْمَل بِعِلمِهِ زَلّتْ موْعِظَتُهُ عَنِ القلوبِ كَما يزّلُ الْمَطَرُ عَنِ الصّفا)).هر كس به علم خويش عمل نكند موعظه و نصيحتش همچون لغزش قطرات باران از سطح سنگ لغزان، فرو خواهد ريخت(برقلب ها اثر نخواهد گذاشت).پس در بي تاثيري كلام ، نخست بايد در خود ترديد كنيم، در روش ها ، در منش ها و حتي در دانش خويش و بعد تعبير لطيف و گوياي امير بلاغت: المُتقونَ ... فَهمْ لاَنفُسِهمْ مُتّهمون:تقوا پيشگان نفس خويش را متهم مي دارند.برهمين اساس، تحليل و نقد وضعيت موجود ارتباط ما با نسل جوان و يافتن راه كارها و روش هاي مناسب در گسترش و تعميق فرهنگ نماز ميان نسل جوان لازم است. در زمينه ارتباط با مخاطب هاي جوان به مرور برخي كاستي ها و ضعف ها مي پردازيم و در حد توان روش هايي را پيش نهاد مي كنيم.
1- روان شناسان ارتباط ، ارتباط(COMMUNICATION) را داراي دو بخش مي دانند:
الف- هدايت كردن(LEADING)
ب- همدلي كردن(PACING)
ما معمولاً در هدايت كردن ، نصيحت كردن و باب موعظه هاي كشدار و طولاني را گشودن قهرمانيم اما در همدلي نه ، و به همين دليل پل هاي ارتباط را مي شكنيم و توان تاثيرگذاري را به حداقل مي رسانيم. وقتي جوان احساس كند در موضع موعظه نشسته ايم و تنها از او (( گوش)) انتظار داريم، چيزي به نام ((پذيرش و تسليم)) اتفاق نمي افتد. براي توفيق در ارتباط بايد به ((همدلي)) رسيد و همدلي نيازمند چند مسئله است:
- درك ذهن و ضمير جوان
- انعطاف
- صبوري
درك شرايطي كه جوان در آن به سر مي برد ،موقعيت روحي و رواني جوان و انعطاف يا به بيان قرآن ((تنزل)) از دنياي خويش به دنياي جوان وصبوري در مقابل گفتار و رفتار او، شرايطي فراهم خواهد ساخت كه جوان ، قلبش را به ما بسپارد و در پي آن ذهن و انديشه ي وي نيز كاملاً تسليم ما شودهمه اين مفاهيم را در اين مفهوم قرآني مي توان خلاصه كرد كه خداوند به پيامبرش فرمود:( وَ لَوْ كنتَ فَظّاً غَليظَ القلبِ لاَ نفَضّوُا مِنْ حَوْلكَ)).اگر تند و خشن بودي ، همه از دور و برت پراكنده مي شدند.
غلظت قلب و عمل ، رمندگي ، زدگي، گريز و پرهيز مي آفريند و ميان ما و نسلي كه دمي رها كردن آن باعث پرتاب شدن به پرتگاه هاي هولناك مي شود، فاصله و درّه ايجاد مي كند.
2- ما هندس? گفتن با جوانان را به خوبي نمي دانيم. پرگويي،دارزگويي، مكرّر گويي هاي كسالت آور، سنت سيئه ماست. براي روشن شدن اين موضوع اگر به پرسش هايي كه از ائمه اطهار و مجموعه سخنراني هاي روان شناسان و انسان آشنايان بزرگ مراجعه كنيم خواهيم يافت كه بسياري از پاسخ ها به چند ثانيه نمي رسد و بي شك اگر همين پرسش ها با ما مطرح شود بايد منتظر سخنراني ها و خطابه ها نشست! در مجموعه نهج البلاغه جز چند سخنراني(خطبه) نسبتاً طولاني -با در نظر گرفتن حذف بخش هايي از خطبه- كه از نظر زماني خواندن هريك از آن ها به نيم ساعت و در مواردي اندك به بيش از يك ساعت نمي رسد.، بقيه خطبه ها در حدود ده دقيقه بيشتر نيستند.دقت در سوره هاي قرآن نيز گوياي همين مسئله است. جامعه اي كه در آغاز بعثت مخاطب پيامبر است- مكه - به دليل ظرفيت محدود و كشش اندك ذهني و رواني با سوره هايي مواجه است كه نه تنها آهنگين ، زيبا و قاطع اند كه بسيار كوتاه نيز هستند، اما در مدينه كه زمينه فراهم شده و ظرف وجودي مخاطب ها گسترش يافته ، سوره هاي بلند مطرح مي شود كه البته هواندن آن ها نيز به ندرت به يك ساعت مي رسد! شايد تعبير ظنز گونه نويسنده اي خوش ذوق در مورد ما درست باشد كه اگر العياذباالله برهي از ما جاي خدا بوديم از همان آسمان هفتم يك سره سيم كشي مي كرديم بهكرات پايين و بلندگويي خداپسندانه نصب مي كرديم در وسط اسمان و زمين و يكسره براي عالم و آدم سخن راني مي كرديم! همين و بس! در برخي تحقيقات، به ويژه تحقيقاتي كه در آموزش و پرورش انجام پذيرفته است، يكي از دلايل بي علاقگي و گريزدانش آموزان از نماز جماعت ، سخنراني هاي طولاني و تكراري مطرح شده است. بايد خطبا و گويندگان براي ايراد سخنراني هاي پنج تا ده دقيقه اي كوتاه ، مفيد ، جذّاب ، مناسب و متناسب تمرين و ورزيدگي داشته باشند.به ديگر زبان ، روح زيبا طلب جوان ، كلام جوان ،زيبا ، رسا و كوتاه مي طلبد.
3- جوان از جوان بهتر و زودتر مي پذيرد.با لحن جوان، هيات جوان ، برخورد جوان و مهم تر از هر چيز به دليل نزديك بودن جهان احساسي ، عاطفي و روحي دو جوان ، تفهيم و تفاهم سريع تر اتفاق مي افتد. ائم? جماعت بسياري از مساجد پيرند و با دنياي جوان بيگانه. در اين ميان پيران خوش انديش و خوش روش و توانايي مي توان يافت ، اما اگر به نوعي جوان گرايي دست بزنيم كارا و گره گشا خواهد بود. تفاوت نسل ها ، كندي رفتار، طولاني كردن نماز ، طرح مسائلي بيگانه با فضاي امروز ، ميان مخاطب و گوينده فاصله مي افكند.برخي دانش آموزان طولاني شدن نماز و عدم امكان ارتباط با ائم? جماعت سالمند را دليل اجتناب از نماز جماعت دانسته اند.
زيبايي ظاهري و آراستگي نيز در اين ميانه بي تاثير نيست.در مدارس متعددي شاهد هستيم كه امام جماعت، توصيه قرآن در باب زينت خويش و آراستگي مناسب را در وقت نماز لحاظ نمي كند.همين جا طرحو تذكر اين نكته لازم است كه ائم? جماعت بايد با مسائل تربيتي و رواني نسل جوان آشنا شوند.تغذيه مداوم آن ها در اين زمينه از بايسته ترين كارهايي است كه پرداختن به آن ضروري احساس مي شود.بهتر است تعدادي كتاب مناسب در اين زمينه ها به همه ائم? جماعت و هدايتگران فكري در مساجد و مدارس معرفي شود و در صورت امكان در طول سال، در شهرستان ، سمينارهاي توجيهي براي ائم? جماعت و مبلغان برگزار شود.
4- بهره گيري از زمان هاي خاص براي ارتباط عاطفي ميان مدرسه و مسجد از يك سو و خانه و مسجد از سوي ديگر در جذب و جلب خانواده ها، به ويژهجوانان ، موثر است.در فرصت هاي عاطفي مانند عروسي، سفر حج، رفع يك خطر و ولادت فرزند مي توان به سراغ افرادي رفت كه احياناً با مسجد ارتباطي دارند.هديه بردن به نام مسجد براي اين افراد ، گذشته از تحول در ديدگاه ، عايق هاي ميان خانه و مسجد را از ميان برمي دارد. اگر در جشن مدرسه مجاورف شيريني به شكل بسته بندي شده و با نام مسجد به دانش آموزان داده شود چه تاثيري خواهد داشت؟اگر امام جماعت و هيات امناي مسجد در مراسم مدرسه شركت كنند چه فضاي مناسب ساخته خواهد شد؟فراتر از اين ها، اعضاي مساجد مي توانند در مدارس شركت كنند، مثلا در تعمير ميز و صندلي ف گروه نجار مسجد همكاري كنند يا پزشك مسجد-اگر ممكن شود- با مدرسه مرتبط باشد. اين ها بهانه هاي مقدسي براي برداشتن سدها و مانع ها ميان مسجد و مدرسه است.
5- مساجد از همان سر در ، تا درون مسجد(صحنف محراب، فضا، ديوارها و ...) بايد اراسته ، پيراسته و جوان پسند باشد.از جاذبه هاي هنري و علمي در پيشاني مسجد باشد.نوشته هاي مساجد آن قدر تكراري و ناهمخوان با ذهن و ضمير نوجوان و جوان است كه رغبتي براي خواندن نمي انگيزد.
پاكيزگي، طراوت وزيبايي مسجد نيز مسئله مهمي است.برخي دانش آموزان بوي بد، فضاي تنگ نمازخانه، فرش ها و موكت هاي آلوده را باعث بي رغبتي به نماز مي دانند.به رغم تلاش هاي ارزنده و سازنده اي كه در ساختن مسجدهاي شايسته و مناسب در جاده ها شده است-خداش خير دهاد آن كه اين عمارت كرد-هنوز دخمه هاي تاريك ، فرسوده، نمور با موكت آلوده و فرسوده فراوان است.
از اين گذشته مساجد جديد را بايد به گونه اي ساخت كه كانون هم? فعاليت ها بتواند باشد.انحصار مسجد به نماز ، خلاف سنّت و سيره اسلامي است.مطالعه عصر پيامبر نشان مي دهد كه مسجد همه چيز است؛پايگاه تصميم گيري اجتماعي ، نظامي ، سياسي ، عبادي و فرهنگي .بايد هر مسجد يك مجتمع باشد.امكانات هنري ، ورزشي؛نمايشي،كتابخانه-با شيوه هاي نو-بايد در كنار مسجد به عنوان جزئي از پيكره مسجد محسوب شود.در برنامه ريزي هاي آينده ((بازسازي مساجد)) بايد به اين نته توجه شود.اگر اين امكانات در مسجد و ((از))مسجد باشدف جوانان به مسجد راغب تر مي شوند.از لحظه هاي ناب و خاص نيز استفاده كنيم.اگر در مساجد بين راه ها و جاده ها، نوشته هايي مناسب نصب شود، طنين آن ها در ذهن مسافران ، در طول راه كه فرصت تامل و تفكر بيشتر است، تاثير مطلوب برجاي خواهد گذاشت.بسياري از نمازخانه هاي بين راه از اين جهت خالي و تهي اند.
در مساجد شهرها و نمازخان? مدارس و نهادها ، مي توان از گروه هايي استفاده كرد كه تناسب جملات زيبا و تاثيرگذاري نصب كنند بي آنكه تنها جملات سياسي، مكرر و معمولي به كار گرفته شود.
6- نماز، به ويژه نماز اول وقت، مصونيت رواني مي آورد.پيامبر(ص) مي فرمايد:(لا يزالُ الشيطانُ هائباً لابن آدَم زَعْرامنْهُ ما صَلّي الصلوات الْخمْسَ لِوَقتهنَّ فَاذا ضيعهنّ اِجْتَرَا عليهِ فادْخَلَهُ في العظام.))
شيطان تا هنگامي كه انسان نمازش را در وقت فضيلت مي خواند در خوف و وحشت است، ولي نماز را اول وقت نخواند ، شيطان جرئت فريب او را مي يابد و او را به گناهان بزرگ وا مي دارد.
واقعيت اين است كه در خانواده ها چنين موضوعي كمتر رعايت مي شود.اگر در مدارس، نهادها و ادارات ، سنت نماز جماعت به هنگام برقرار باشد، بازتاب آن نوعي مصونيت و بازدارندگي و انضباط رفتاري خواهد شد.در مدارس به دليل فقدان يا كمبود امكانات وضو گرفتن، به گونه اي بايد عمل كرد تا دانش آموزان فرصت وضو گرفتن داشته باشند. برخي دانش آموزان مشكل وضو گرفتن را در مدرسه به دليل نبودن سرويس هاي بهداشتي كافي و شيرآب كافي ، علت شركت نكردن در نماز جماعت مي دانند.
7- جوانان حساس و زودشكن اند.رؤيت فاصله ميان گفتن و بودن در جامعه زمينه رمندگي جوانان است.آنها كمتر مي توانند به تحليل عميق بپردازند و مرز ميان راه و منتسبان به ((راه)) را دريابند.خيانت هيچ كس به اندازه آناني نيست كه منتسب به دين و انقلاب اند و كجرو و بد عمل. اسلام در پي نمازي است كه مدافع مكتب بسازد و به تعبير روايت، انسان را ((زين)) دين كند نه ((شين)) آن. بايد هماره اين نكته را به اوليا، معلمان و هم? كساني كه چشم جوانان به آنان دوخته است يادآور شد كه لغزش هاي ما ، تباهي و انحراف يك نسل را در پي خواهد داشت و به همين دليل اصلاح هميشه رفتار، بازنگري در خود و بازسازي و تصحيح اعمال هيچ گاه نبايد فراموش شود.در بياني رساتر و گوياترف يادمان باشد كه نماز زنگ تفريح زندگي نيستف هنگام? تصحيح زندگي است.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: ازدواج
برچسب‌ها: ازدواج

تاريخ : دو شنبه 29 / 12 / 1400 | 6:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.