ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

چه كسي براي حسينم گريه مي كند؟

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

چه كسي براي حسينم گريه مي كند؟

چه كسي براي حسينم گريه مي كند؟

هنگامي كه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم شهادت حسين عليه السلام و ساير مصيبت هاي او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه عليهاالسلام سخت گريه نمود و عرض كرد:
- پدر جان! اين گرفتاري چه زماني رخ مي دهد؟
رسول خدا فرمود:
- زماني كه من و تو و علي در دنيا نباشيم.
آن گاه گريه فاطمه شديدتر شد. عرض كرد:
- چه كسي بر حسينم گريه مي كند، و به عزاداري او قيام مي نمايد؟
پيامبر فرمود:
- فاطمه! زنان امتم بر زنان اهل بيتم، و مردان بر مردان گريه مي كنند و در هر سال، عزاداري او را تجديد مي كنند. روز قيامت كه فرا رسد، تو براي زنان شفاعت مي كني و من براي مردان، و هر كه بر گرفتاري حسين گريه كند، دست او را مي گيريم و داخل بهشت مي كنيم. فاطمه جان! تمام ديده ها روز قيامت گريان است، مگر چشمي كه بر مصيبت حسين گريه كند! آن چشم براي رسيدن به نعمت هاي بهشت خندان است!

نسخه اي براي گناه كردن!

مردي خدمت امام حسين عليه السلام رسيد، و عرض كرد كه شخص گنه كاري هستم و نمي توانم خود را از معصيت نگهدارم، لذا نيازمند نصايح آن حضرت مي باشم. امام عليه السلام فرمودند:
پنج كار را انجام بده، بعد هر گناهي مي خواهي بكن!
اول: روزي خدا را نخور، هر گناهي مايلي بكن!
دوم: از ولايت خدا خارج شو، هر گناهي مي خواهي بكن!
سوم: جايي را پيدا كن كه خدا تو را نبيند، سپس هر گناهي مي خواهي بكن!
چهارم: وقتي ملك الموت براي قبض روح تو آمد اگر توانستي او را از خودت دور كن و بعد هر گناهي مي خواهي بكن!
پنجم: وقتي مالك دوزخ تو را داخل جهنم كرد، اگر امكان داشت داخل نشو و آن گاه هر گناهي مايلي انجام بده!

 

اقبت ابن زياد!

ابراهيم (پسر مالك اشتر) سرهاي بريده ابن زياد و سران دشمن را براي مختار فرستاد. مختار در حال غذا خوردن بود كه سرهاي بريده دشمنان را در كنار وي به زمين ريختند.
مختار گفت:
- سر مقدس حسين عليه السلام را هنگامي كه ابن زياد غذا مي خورد نزدش آوردند، اكنون حمد و سپاس خداوند را كه سر نحس ابن زياد در هنگام غذا خوردن نزد من آورده شده است!
در اين هنگام، مار سفيدي در ميان سرها پيدا شد و درون سوراخ بيني ابن زياد رفت و از سوراخ گوش او بيرون آمد، و اين عمل چندين بار تكرار شد!
مختار پس از صرف غذا برخاست و با كفشي كه در پايش بود به صورت نحس ابن زياد زد، سپس كفشش را نزد غلامش انداخت و گفت:
- اين كفش را بشوي كه آن را بر صورت كافري نجس نهادم!
مختار سرهاي نحس دشمنان را براي محمد حنفيه در حجاز فرستاد.
محمد حنفيه نيز سر ابن زياد را نزد امام سجاد عليه السلام فرستاد، امام عليه السلام در آن هنگام مشغول غذا خوردن بودند، فرمودند:
- روزي كه سر مقدس پدرم را نزد ابن زياد آوردند او غذا مي خورد. از خداوند خواستم، مرا زنده نگهدارد تا سر بريده ابن زياد را در كنار سفره غذا بنگرم. خداوند را سپاس كه اكنون دعايم مستجاب شد.

 

طلب روزي حلال، صدقه است!

امام زين العابدين عليه السلام سحرگاه در طلب روزي از منزل خارج شد، عرض كردند:
- يابن رسول الله! كجا مي رويد؟
فرمود:
- از منزل بيرون آمدم تا براي خانواده ام صدقه اي بدهم.
عرض كردند:
- چطور به خانواده تان صدقه مي دهيد؟
فرمود:
- هركس از راه حلال روزي را به دست آورد (و براي خانواده خود خرج نمايد) در پيشگاه خداوند براي او صدقه محسوب مي شود!

 

 

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: بااندکی تامل
برچسب‌ها: بااندکی تامل

تاريخ : شنبه 20 / 2 / 1401 | 21:24 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.