تربیت با عشق و منطق

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

تربیت با عشق و منطق

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

تربیت با عشق و منطق

امّا هنوز جنگ تمام نشده است.در ادامه تاکتیک«ج»اجرا می شود-«چرخ خرید را وقتی که مادر حواسش نیست، پر کن.»و خیلی زود بسته های شکلات،ویفرهای وانیلی،اسنیکرها وتنقّلات دیگر روی هم انباشته شدند.مادر متوجه این وضعیت می شودو به سرعت در راهروهای فروشگاه به جلو و عقب می رود تا آنها را سرجای شان بگذارد.سپس پسرها لبخند شیطنت آمیزی می زنند و این یعنی شروع راند بعدی.ابتدا تهدیدی از جانب مادر:«نکنین ،بس کنین،روی دست تان می زنم.» 

پاورقی


ولی بعد مادر از سر ناراحتی و استیصال گریه می کند.«ازاین به بعد تا آخر عمرتان اجازه ندارید از خانه خارج شوید.» 
و سرانجام این مادر است که خسته،درمانده و خردشده تسلیم می شود،و با پرداخت بهای جعبه های شیرینی، آرامش و سلامت گرانبهای خود را باز می خرد.به نظر شما این امر عادلانه است؟درنهایت آتش بس برقرار می شود،ولی ضامن صلح و پایداری آن تنها تسلیم شدن مادر است و بس.

آیا تربیت هنوزهم امری مسرّت بخش و سرگرم کننده برای ماست؟


بله،تربیت سرشار از شادی،و پاداش است.ما با امیدها و آرزوهای فراوان پدرو مادر می شویم.درطی آن شب های طولانی که به کودک خود غذا می دهیم و کهنه هایش را عوض می کنیم،می دانیم شالوده و بنیاد رابطه ای ابدی و جاودانی را پایه گذاری می کنیم،و زمانی که موهای ما می ریزد و یا رنگ آن به سپیدی می گراید،این رابطه به بار می نشیند.در آینده مهربانی و عشق را در پیش روی خود داریم.ما در غم ها و شادی های هم شریکیم.نوازش ها،دلگرمی ها و تشویق ها کلمات تسلّی دهنده،گفتگو و ارتباطات روحیه بخش،همگی حسی از درک متقابل میان ما و فرزندمان است.هنگامی که نگاه های مان به هم گره می خورد،درآن زمان خواهان عشقی هستیم که درمیان ما بدون هیچ حجاب و پرده ای آشکار و نمایان شود
امّا لذّت و شادی های تربیت کردن از ذهن و اندیشه ی مادری که در فروشگاه بود،بسیار دور است.زیرا این مادر در سرتاسر زندگی اش چهره ی معصوم و رنگ پریده ی فرزندانش را نوازش نکرده است،و
کلمه ای آرام بخش از لبان مادر بیرون نیامده است تا کودکان به آن بیاویزند.پس آن دل خوشی،عشق و ارتباط تنگاتنگ میان والدین و کودک کجاست؟نگرانی ها و دل واپسی های آنی و زودگذر والدین درحقیقت لذّت ها و شادی های ارزشمند تربیتی را از بین می برند و این چیزی نیست جز:مبارزه ای برای بقا
نوع تربیت این مادر،همان تربیت کابوس گونه است
صحنه هایی از این دست برای اغلب ما اتفاق افتاده است،شاید زمانی که کودکان با ما بدرفتاری می کنند، دست های مان را به سوی آسمان بلند می کنیم و فریاد می زنیم:«بچّه ها!آیا پدرومادرتان واقعاً سزاوار این رنج و ناراحتی هستند؟» 
گاهی اوقات بچّه ها می توانند،مشکلی به مراتب بزرگ تر از مشکل خانه ای بدون حمام باشند.زمانی که فکر می کنیم چه عشق بی حد و حصری را به زندگی فرزندان خود بخشیده ایم،ولی درعوض آن همه عشق،بی احترامی، نافرمانی، و ناسپاسی را متحمّل می شویم.دراین هنگام این توانایی را در خود می یابیم تا تمامی مراحل طی شده را به بهترین وجهی ازبین ببریم و خراب کنیم.به علاوه با تفکیک مشکلات هر روزه ی زندگی مان از هم،که بچّه ها هم جزیی از آن می باشند، با چالشی دراز مدت تا دوران بلوغ آنها مواجه می شویم که:چگونه فرزندان مان را افرادی مسئول پرورش دهیم؟ 
با معجزه ی تولّد،موجودی کوچک به دست ما سپرده می شود،عزیزی بی پناه،غریبه ای دراین دنیای ناآشنا که برای رفع هرنیاز فیزیکی خود کاملاً به ما وابسته است.ما تنها هجده سال فرصت داریم تا این طفل شیرخواره را برای زندگی در دنیایی که می تواند ظالم و بی رحم باشد،آماده کنیم.موفقیّت این بچّه در دنیای واقعی،بستگی کامل به نحوه ی عملکرد ما به عنوان پدرو مادر دارد.ارتقای سطح مسئولیت پذیری، در
کودکان،لرزش ملایمی بر پیکره ی فلسفه های تربیتی کهنه و قدیمی می اندازد.چه تعداد ازما،بعد از این اندیشه ی هولناک،احساس ناراحتی و دلهره پیدا کرده ایم که:«اگر نتوانم کودک 5 ساله ای را در مغازه ی خواربار فروشی کنترل کنم،آن وقت با نوجوانی 15 ساله که دانسته های زیادی از مسائل مختلف دارد و برای گرفتن گواهی نامه ی رانندگی روزشماری می کند،چه باید بکنم؟»

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: نهال امور تربیتی
برچسب‌ها: تربیت با عشق و منطق

تاريخ : شنبه 5 / 11 / 1395 | 18:44 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.