تاثير قرآن در انديشه امام علي عليه السلام
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1405
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 20242
بازدید ماه : 194631
بازدید کل : 1606310
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 22 / 1 / 1396



دو. تبيين معارف دينى
محور دوم در تأثيرپذيرى امام از قرآن, تبيين معارف دينى است. در اين بخش امام با بهره گيرى از محتواى قرآن به توضيح يا تبيين معارف دينى مى پردازد.
زمينه هاى تأثيرپذيرى در اين بخش به گستردگى تمام معارف دينى است; از توحيد و نبوت و معاد گرفته تا دستورات اخلاقى و احكام تشريعى همه مورد بحث امام قرار گرفته است, اما از نظر شيوه بحث و چگونگى بهره گيرى از قرآن, در سه نوع قابل دسته بندى است:

اينك به توضيح فشرده اين عناوين مى پردازيم.


1. تعريف و توضيح حقايق دينى 2. توصيف تحليلى از موضوعات دينى 3. استدلال براى اثبات حقايق دينى
1. تعريف و توضيح
در اين بخش امام با استفاده از منطق قرآن يك سلسله موضوعات و مفاهيم را توضيح مى دهد كه پس از قرنها انديشمندان راز و رمز آن را كشف كردند و حقانيت تفسير امام آشكار گرديد.
در اينجا به يك موضوع بسنده مى كنيم كه عبارت است از وحدانيت خداوند.
مسئله توحيد ذات, يكى از مسائل بنيادين باورهاى اسلامى است و قرآن بدان اهتمام زيادى نشان داده است.
(و الهكم اله واحد لااله الا هو الرحمن الرحيم) بقره/163
(لقد كفر الذين قالوا انّ الله ثالث ثلاثة انتهوا خيراً لكم انّما الله اله واحد) نساء/171
(قل انّما هو اله واحد و انّنى برىء ممّا تشركون) انعام/19
(ان الهكم لواحد. ربّ السموات و الأرض و ما بينهما) صافات/4

و ده ها آيه ديگر كه همگى بر وحدت خداوند و نفى شريك از او تأكيد دارند.
از سوى ديگر برداشت عمومى نسبت به وحدت ذات, وحدت عددى است; يعنى عموم انسانها و شايد برخى متكلمان در گذشته مى پنداشتند كه وقتى مى گوييم خدا يكى است يعنى دو تا يا سه تا نيست. اما امام على(ع) در سخنان خود اين پندار را ردّ مى كند.

(واحد لابعدد)38 (كلّ مسمّى بالوحدة غيره قليل.)39 (الأحد لابتأويل عدد.)40
امام در اين تعبيرات با نفى تصور وحدت عددى, نوع ديگرى از وحدت را معرفى مى كند كه در برابر وحدت عددى است و پس از آن فيلسوفان آن را وحدت حقّه حقيقيه ناميدند.

از آنجا كه وحدت عددى نتيجه عارض شدن مرز بر چيزى است; يعنى تا حدّ براى چيزى نباشد و بر آن عارض نشود و آن را محدود نكند, آن چيز به شمارش درنمى آيد و معروض عدد قرار نمى گيرد.

در نتيجه وحدت غيرعددى يا وحدت حقه, وحدتى خواهد بود كه بر پايه مرز و محدوديت نداشتن تحقق مى يابد و به همين دليل, چنين وحدتى قابل تكرار و اثنينيت نيست.
پس امام با تفسير وحدت به وحدت غيرعددى به مبناى ارزشمندى اشاره مى كند كه عبارت است از نبود محدوديت در ذات خداوند.

ا هميت اين نكته در الهيات كمتر از غناى ذات كه مبناى وجوب است و در كلمات امام مطرح گرديده, نيست.
حال مى خواهيم بدانيم كه آيا اين حقيقت ارجمند ريشه قرآنى دارد يا خير.
حقيقت اين است كه در آيات قرآن درباره وحدت خداوند, تعبيرى وجود دارد كه به نوعى اشاره به مطلب يادشده دارد, و آن عبارت است از تعبير(قهّار).

تعبير قهاريت كه بارها پس از وصف (واحد) آمده و جالب اينكه اين صفت در قرآن تنها همراه با وصف واحد آمده و در كنار هيچ صفت ديگرى به كار نرفته است, بيانگر اين واقعيت است كه وحدت خداوند, وحدت قهارى است; يعنى وحدتى كه از قهاريت و سلطه همه جانبه خداوند بر همه چيز از جمله حدود برخاسته است. به اين آيات بنگريد:
(أأرباب متفرّقون خير ام الله الواحد القهّار) يوسف/39
(قل الله خالق كلّ شيئ و هو الواحد القهّار) رعد/16
(و برزوا لله الواحد القهّار) زمر/4
(لمن الملك اليوم للّه الواحد القهّار) غافر/16

بنابراين بعيد نمى نمايد كه وحدت حقه مطرح شده از سوى امام برگرفته از كلام وحى باشد, اگر چه به لحاظ مهجوريت قرآن در ميان فيلسوفان, اين حقيقت مدتها بعد كشف شد.






2. توصيف موضوعات دينى
بخش ديگرى از سخنان امام مربوط به توصيف قرآنى ازموضوعات دينى است; مانند توصيف جريان نفاق و منافقان, توصيف متقيان, توصيف فرشتگان, توصيف بهشت و جهنم و… .
دراين بخش امام يك سلسله اوصاف و ويژگيهايى را كه قرآن درباره گروه يا موضوع خاص مطرح كرده است مى آورد, اما نه به صورت تكرار و تقليد, بلكه نوعى تحليل در آن صورت مى دهد, از اين رو دامنه اوصاف فراتر از آنچه كه در ظاهر قرآن است مى رود.
از بررسى كه در اين زمينه صورت گرفت و البته نمى توان ادعاى جامعيت آن را كرد, اين نتيجه به دست آمد كه تحليلهاى صورت گرفته در اين بخش, بيشتر در يكى از دو ناحيه است; يا در ناحيه موضوع و موصوف, به اين صورت كه با تكيه بر فرهنگ قرآن موضوع اوصاف به چندين عنوان توسعه داده مى شود و سپس تمام اوصاف عنوانهاى يادشده بر موضوع بار مى شود, و يا در ناحيه خود اوصاف و ويژگيها; به اين صورت كه از اوصاف بنيادى ذكر شده در قرآن اوصاف ديگرى به تناسب نتيجه گيرى مى شود و به موضوع نسبت داده مى شود. دراينجا به نمونه اى از توصيف برپايه تحليل در ناحيه موضوع و موصوف اشاره مى كنيم.
مى دانيم كه امام از تقوا و متقيان سخن زياد گفته است, گاهى به تقوا تشويق و ترغيب كرده است و گاهى آثار و پيامدهايى براى تقوا يا ويژگيهايى براى متقيان بيان فرموده است. بخش دوم كه جنبه اخبارى دارد و حكايت از واقعيتهايى در مورد تقوا و متقيان مى كند به طور عمده به سه بخش دسته بندى مى شود:
2. آثار تقوا در بهبود زندگى دنيوى 3. تأثير تقوا در سعات اخروى
مثلاً آن گاه كه مى فرمايد: (فان التقوى دواء داء قلوبكم, و بصر عمى افئدتكم, و صلاح فساد صوركم, و طهور دنس نفوسكم.)41 اشاره به تأثير تقوا در روح و نفس انسان دارد.
چنان كه وقتى مى گويد: (ان تقوى الله حمت اولياء الله محارمه.)42 و يا درباره متقيان مى فرمايد: (منطقهم الصواب, و ملبسهم الاقتصاد, و مشيهم التواضع, غضّوا ابصارهم عمّا حرّم الله عليهم…)43 اشاره به تأثير تقوا در رفتار مى كند.
آن گاه كه مى فرمايد: (فمن اخذ بالتقوى عزبت عنه الشدائد بعد دنوّها, و احلولت له الامور بعد مرارتها, و انفرجت عنه الامواج بعد تراكمها, و أسهلت له الصعاب بعد إنصابها, و هطلت عليه الكرامة بعد قحوطها, و تحدّبت عليه الرحمة بعد نفورها, و تفجّرت عليه النعم بعد نضوبها, و وبلت عليه الكرامة بعد إرذاذها… )44 تأثير تقوا در بهبود زندگى دنيوى را گوشزد مى كند.
و سرانجام وقتى مى گويد: (و ان التقوى مطايا ذلل, حمل عليها اهلها و اعطوا أزمّتها, فأوردتهم الجنة)45 يا (فان التقوى فى اليوم الحرز, و الجنّة و فى غد الطريق الى الجنة)46 يا (خير الزاد التقوى)47 سخن از آثار اخروى تقوا گفته است.
حال اگر در جست وجوى تطبيق اين اوصاف با قرآن باشيم خواهيم ديد كه برخى از آنها خاستگاه قرآنى دارد, و برخى ديگر به ظاهر نه; مثلاً آياتى چون:
(و تزوّدوا فإنّ خير الزاد التقوى) بقره/197
(و سيق الذين اتقوا ربّهم الى الجنة زمراً) زمر/73
(و لو انّ اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الأرض) اعراف/96
(و من يتّق الله يجعل له من امره يسراً) طلاق/4
(يا ايها الذين آمنوا ان تتقوا الله يجعل لكم فرقاناً) (انفال/29) مى تواند بسترساز برخى از ويژگيهاى يادشده درباره تقوا و متقيان در سخنان امام باشد, اما واقعيت اين است كه مجموع آنچه در اين زمينه از امام بيان گرديده در ظاهر آيات مربوط به تقوا و متقيان مطرح نشده است. ولى اين ظاهر امر است; در حقيقت اگر نگاه و تلقى كه امام از تقوا دارد مورد توجه قرار گيرد همه آن اوصاف ريشه قرآنى پيدا مى كنند.
توضيح سخن آن كه از نظر امام, تقوا تنها يك حالت روحى محض جدا از واقعيت و رفتار انسان نيست, بلكه حالتى است كه در نمودهاى گوناگون تجلّى و عينيّت مى يابد. تفكر, تهجّد, خوف از خدا, توبه, عمل صالح, دنياگريزى, نگاهبانى زبان, شكر, استفاده بهينه از عمر, روزه و… و در يك كلام آنچه مصداق عبوديت و مظهر ديندارى در قرآن شمرده شده است, جلوه ها و چهره هاى عينى تقوا هستند.
(اوصيكم عباد الله بتقوى الله و طاعته, فانّها النجاة غداً و المنجاة ابداً.)48
(فاتقوا الله عباد الله, و فرّوا الى الله من الله, و امضوا فيما نهجه لكم… )49
(فاتقوا الله عباد الله و بادروا آجالكم بأعمالكم… )50
اين تعبيرات به روشنى نگاه امام را به گستره تقوا نشان مى دهد, نگاهى كه تقوا و عبوديت به معناى شامل و گسترده كلمه را در رديف يكديگر قرار مى دهد.
نتيجه اين تلقى نسبت به تقوا آن خواهد بود كه تمام اوصاف و احكامى كه در قرآن براى يك انسان ايده آل, و براى عبوديت با همه چهره ها و ابعادش مطرح شده اوصاف و احكام تقوا و متقيان شمرده شود. مثلاً اگر قرآن مى گويد خوف و خشيت از خدا موجب شب زنده دارى مى شود (تتجافى جنوبهم عن المضاجع يدعون ربّهم خوفاً و طمعاً)(سجده/16) چون خوف و شب زنده دارى از مصاديق طاعت و عبوديت است پس متقيان هم اهل خوف و رجا هستند و هم شب زنده دار (و اما الليل فصافّون اقدامهم…) اگر حق گويى و حق گرايى ارزش دينى و مورد سفارش خداوند است (و الوزن يومئذ الحق)(اعراف/8) اهل تقوا كه به سفارش خدا عمل مى كنند همنشين حق هستند. (و منطقهم الصواب). اگر تواضع و فروتنى خواسته خداوند از انسان است (و لاتصعّر خدّك للناس و لاتمش فى الأرض مرحاً ان الله لايحب كلّ مختال فخور)(لقمان/18) اهل تقوا كه خود را وقف خواسته هاى خدا كرده اند, در رفتار متواضع و فروتنند (و مشيهم التواضع). و همين گونه موارد ديگر.
به اين ترتيب توصيف امام از تقوا و متقيان با توسعه اى كه در گستره تقوا مى دهد, در حقيقت ترسيم يك فرد ايده آل و كامل است, و تمام ارزشهايى كه قرآن ذكر كرده و هر يك نظر به بُعدى از ابعاد اين انسان ايده آل و كامل دارد, در مجموعه اوصاف متقيان مى گنجد.
همانند چنين تحليلى در موضوعات ديگر نيز انجام گرفته است كه از يادكرد آن صرف نظر مى كنيم.


1. آثار روحى و رفتارى تقوا


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی