اگه ما به خونه ای كه اجارش كردیم برسیم، رنگش بزنیم و پرد های زیبا درش نصب كنیم دلمون نمی یاد از اونجا دل بكنیم، چون خیلی براش زحمت كشیدیم و دلمون می خواد مدتها توش زندگی كنیم، دنیام مثل اون خونه اجاره ای و موقته ، كه آبادش كردیم و به خونه اصلی، یعنی آخرت نرسیدیم و اونو خرابش كردیم ، به همین خاطر خیلی سخته از اون خونه آباد به یه خونه خراب بریم.

مرگ هم شترى است كه درخونه همه می خوابه و خدا در قرآن می فرماید: قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیكُمْ؛ بگو: مرگى كه از آن فرار مى كنید سرانجام با شما ملاقات خواهد كرد.(جمعه، آیه 8)

اما چرا ما ازمرگ می ترسیم و ازش فرار می كنیم ؟!

شخصی از أبوذر غِفاری‌ سؤال‌ می كنه: ما لَنا نَكْرَهُ الْمَوْتَ ؟ قالَ: لاِنَّكُمْ عَمَّرْتُمُ الدُّنْیا وَ خَرَّبْتُمُ ا لاْ خِرَةَ؛ فَتَكْرَهونَ أنْ تَنْتَقِلوا مِنْ عُمْرانٍ إلی‌ خَرابٍ.

چرا ما از مرگ خوشمون نمی یاد ؟ أبوذرپاسخ داد:

برا‌ی اینكه‌ شما دنیای‌ خود رو آباد نموده‌ و آخرت‌ خود را خراب‌ كردید؛ برا همین سخته كه‌ از محلّ آباد به‌ محلّ خراب‌ و ویران‌ برید. ( بحار الانوار،ج‌ 6، ص‌ 137)

پس بیایید تا دیر نشده كاری بكنیم!!