ـ ترتيل :
يعني حروف كاملاً ادا و بيان و وقوف رعايت گردد.
حضرت كاظم (ع) مي فرمايد :
از پيامبر اكرم در باره معناي «وَ رَتَّلِ الْقُرآنَ تَرْتيلا» (4) پرسيدند ، در پاسخ فرمود : (5)
يعني قرآن را واضح و كاملاً روشن بيان كن و حروفش را مانند رمل و شن هايي كه باد يكباره مي پاشد بر روي هم نريز و آن را مانند شعرخواني پشت سر هم و با شتاب مخوان ؛ نزد شگفتي هاي قرآن بايستيد و دلها را با آن تكان دهيد و همت و نظر شما رسيدن به آخر سوره نباشد ، يعني به كيفيت بپردازيد نه به كميّت. (6)
3ـ ارج نهادن به حاملان قرآن :
آن حضرت در حديثي از جدّ بزرگوارش نقل مي فرمايد :
خداي تعالي بخشنده است و جود را دوست دارد و كارهاي عالي را دوست مي دارد و از كارهاي پست ناخرسند است و واقعا از احترام به جلال الهي بزرگداشت سه گروه است :
الف) ريش سفيد مسلمان ، ب) امام عادل ، ج) آن كسي كه حامل و تسليم قرآن كريم است به گونه اي كه نه اهل غلوّ است و نه از بار تكاليفش شانه خالي مي كند. (7)
4ـ اهداي ثواب قرائت به معصومان (ع) :
علي بن مغيره به امام كاظم (ع) مي گويد : پدرم از جدّ شما پرسيد آيا رواست شبي يك ختم قرآن بخوانم ؟
جدّ شما فرمود : هر شب.
دوباره پرسيد : آيا در ماه رمضان هم ؟ جدّ شما فرمود : در ماه رمضان نيز ، جدم عرض كرد : بلي هر چه توانستم.
و برنامه پدرم اين بود كه در ماه رمضان چهل بار قرآن را ختم مي كرد ؛ و من نيز پس از پدر قرآن مي خوانم بيشتر و گاهي كمتر از پدرم ، كم و زياديش بستگي داشت به اندازه فرصت و فراغت و يا كار و سرگرمي و نشاط و بيماريم و هنگام عيد فطر ، قرآن هايي كه خوانده بودم ، يك ختمش را براي رسول اكرم (ص) يكي براي علي (ع) ، يكي براي فاطمه (ع) و همچنين براي هر كدام از امامان تا به شما رسيد و يكي هم براي شما قرار مي دادم ، از هنگامي كه خدا اين بينش و حال را به من عنايت كرده است و در سلك پيروان شما قرار گرفته ام.
حال آيا براي خودم نيز پاداشي هست ؟
حضرت فرمود : پاداش تو آن است كه در قيامت با آنها هستي ، گفتم اللّه اكبر ، آيا چنين اجري دارم ؟
حضرت سه بار فرمود : بلي. (8)
شيعه و قرائت قرآن :
حضرت كاظم به مردي فرمود : آيا دوست داري در دنيا بماني ؟
پاسخ داد : بلي ، پرسيد : براي چه ؟
گفت : به خاطر قرائت قل هو اللّه أحد ، آنگاه حضرت ساكت شد و پس از زماني گفت : اي حفص ! هركس از دوستان و شيعيان ما بميرد و قرآن را خوب نداند ، در عالم برزخ آموزش داده مي شود تا خدا به واسطه آن درجه و مقامش را بالا ببرد
زيرا درجات بهشت به قدر آيه هاي قرآن كريم است : به قاري گفته مي شود : بخوان و ترقّي كن پس او مي خواند و ترقّي مي كند.
حفص گويد :
در عمرم نديدم كسي را كه از امام كاظم (ع) بيشتر خداترس و به رحمت حق اميدوار باشد و قرآن خواندنش همراه با حزن بود و گويا هنگام قرائت به شخصي خطاب مي كند. (9)
پرهيز از بحث هاي بي فايده :
همچنانكه امروزه ، پرداختن به طرح و حلّ بسياري از معمّاهاي قرآني ، وقت گير ، كم فايده و مايه غفلت از اهداف اصلي قرآن كريم است ، در گذشته نيز مباحثي چون مخلوق بودن يا قديم بودن قرآن ، به صورت مشكلي جنجالي درآمده بود و مايه درگيري و خونريزي ها و اتلاف وقت و ... مي شد.
هنگامي كه در اين باره از امام كاظم (ع) نظرخواهي و گفته شد مردم در اين باره اختلاف دارند برخي قرآن را مخلوق مي دانند و بعضي غير مخلوق ؛ فرمود : من آنچه را آنان مي گويند ، نمي گويم ولي مي گويم : «إنّه كلام اللّه» قرآن سخن خداست. (10)
اين روش و منش بايد سرمشق امروز و هميشه ما باشد كه از مباحث نظري بي فايده و مشكل آفرين بپرهيزيم.
عنايت به تفسير قرآن :
به جاست كه قاري به معني و تفسير هم توجه نمايد ، در سخنان امام كاظم (ع) مواردي از تفسير آيات بيان شده مثلاً «توبه نصوح» در آيه «يا اَيُّهَا الّذينَ آمَنُوا تُوبُوا اِلَي اللّهِ تَوْبَةً نَصَوُحا» (11) را چنين تفسير مي فرمايد :
بنده به درگاه خدا توبه مي كند و ديگر برنمي گردد و توبه نمي شكند و به راستي كه محبوب ترين بندگان خدا در پيشگاه حق ، فريب خوردگان توبه كننده اند. (12)
تفسير واژه هاي مشكل :
در تفسير «اَلَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» (13) ـ سهو در نماز را تضييع نماز مي داند. (14)
و يا در تفسير «اللّه الصَّمد» (15) مي فرمايد : «الصمد الذي لا جوف له» (16) يعني صمد كسي است كه تو خالي نيست ؛ بديهي است كه اجسام همه توخالي و داراي هسته مركزي و پروتون هستند ، و طبق اين تفسير صمد يعني غير مادي و غير جسم.
بيان مصداق و مورد آيه :
شأن نزول و يا روشن ترين مصداق هاي برخي آيات ، در سخنان امام بيان شده است مثل مصداق «ماء معين» كه منظور از آن غيبت حضرت مهدي امام زمان (ع) است. در اين آيه از انسان سؤال شده : «قُلْ أَرَءَيْتُمْ إنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْرا فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعينِ» (17)
يعني بگو : به من خبر دهيد ، اگر آب شما فرو رود ، چه كسي آب روان برايتان خواهد آورد ؟
و در توضيح «فجّار» در آيه : «كَلاً إِنّ كِتابَ الْفُجّارِ لَفي سِجّين» (18) مي فرمايد :
بدكاران و فاجران كساني هستند كه در حق ائمه (عليهم السلام) نافرماني و بر آنان قلدري كردند. (19)
گفتني است كه بيشترين تفسيرهاي آن بزرگوار در شرح آيه هايي است كه در اثبات امامت و رهبري و يا بيزاري و مذّمت منحرفانِ از امامت نازل شده است.
در معرفي مهمترين مصداق منافقان ، كساني را نشان مي دهد كه به ولايت حضرت علي (ع) ايمان نمي آوردند ، قرآن كريم مي فرمايد : «هنگامي كه منافقان نزد تو آيند مي گويند : «ما شهادت مي دهيم كه يقينا تو رسول خدايي» خداوند مي داند كه تو رسول او هستي ، ولي خداوند شهادت مي دهد كه منافقان دروغگو هستند ...» (20)
اين به خاطر آن است كه نخست ايمان آوردند سپس كافر شدند از اين رو بر دل هاي آنان مهر نهاده شده و حقيقت را درك نمي كنند.
امام(ع) مي فرمايد : منظور منافقاني است كه نخست ايمان آوردند به رسالت پيامبر (ص) و سپس به ولايت حضرت علي (ع) وصيّ آن حضرت كفر ورزيدند.
ب ـ ثواب تلاوت :
در سخنان امام (ع) ثواب و آثار تلاوت بسياري از آيه ها و سوره ها بيان شده كه نمونه هايي را مرور مي كنيم :
1ـ هرگاه از چيزي ترسيدي صد آيه از هر جاي قرآن كه خواستي ، بخوان ، آنگاه سه بار بگو : اللّهم اكشف عنّي البلاء. (21)
2ـ امام كاظم (ع) : نسيم رحمت الهي در هر روز جمعه هزار بار مي وزد و به هر بنده اي هر چه خدا بخواهد مي دهد پس هر كه بعد از عصر جمعه صد بار سوره قدر را بخواند خداوند آن هزار رحمت و همانند آن را به او مي بخشد. (22)
پاورقي ها :
1ـ ارشاد مفيد ، ص 235 ؛ بحارالانوار ، ج 48 ، ص 102
2 ـ كافي ، ج 2، ص 606، به نقل از مسند الامام الكاظم (ع) ، ج 2، ص 11 3ـ بحارالانوار ، ج 48 ، ص 104 4 ـ سوره مزمّل ، آيه 4 5 ـ بحارالانوار ، ج 76، ص 63 ؛ مسند الامام الكاظم (ع) ، ج 2، ص 44 6 ـ مسند الامام الكاظم (ع) ، ص 44 ، نقل از بحارالانوار ، ج 92، ص 215 7 ـ بحارالانوار ، ج 92، ص 184 8 ـ كافي ، ج 2، ص 418 ؛ مسند الامام الكاظم (ع) ، ج 2، ص 8 ـ 9 9 ـ همان ، ص 606؛ نقل از مسند الامام الكاظم(ع)، ص 11 10 ـ توحيد صدوق ، ص 224 ، مسند الامام الكاظم (ع) ، ج 2، ص 7 11ـ سوره تحريم ، آيه 77 12ـ تفسير نورالثقلين ، ج 5، ص 374 ؛ مسند الامام الكاظم (ع) ، ج 2، ص 42 ، با اندكي تفاوت 13ـ سوره ماعون 14 ـ مسند الامام الكاظم (ع) ، ج 2، ص 47 15ـ سوره توحيد 16ـ مسند الامام الكاظم (ع) ، ج 2، ص 48 17ـ سوره ملك ، آيه 30 18ـ سوره مطففين ، آيه 8 19ـ مناقب ابن شهر آشوب ، ج 2، ص 352 ، نقل از مسند الامام الكاظم (ع) ، ج 2، ص 46 20ـ سوره منافقون ، آيه 3 ـ 1 21 ـ مناقب ابن شهرآشوب ، ج 1، ص 559 ، نقل از مسند الامام الكاظم (ع) ، ص 41 22 ـ ثواب الاعمال، ص 157 ، نقل از مسند الامام الكاظم (ع) ، ج 2، ص 11 23ـ امالي صدوق ، ص 361 ، نقل از مسند الامام الكاظم (ع) ، ج 2، ص
نظرات شما عزیزان: