ارتقاء فرهنگ شهادت و ايثار در بين نسل جوان
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2962
بازدید دیروز : 4917
بازدید هفته : 8588
بازدید ماه : 135292
بازدید کل : 11192143
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 25 / 8 / 1398

دريك فرايند طبيعي براي شكل گيري فرهنگي خاص،ابتدا افراد جامعه نسبت به موضوعات وعناصر تشكيل دهندهي آن فرهنگ و مسايل مطرح در آن آشنايي پيدا مي كنند و سپس با آگاهي يافتن از مزايا و آثار موجود درآن، انگيزه و تمايل لازم نسبت به آن فرهنگ وجودشان را فرا مي گيرد. آنگاه براي دستيابي و بهره مندي ازآنچه شناخته اند دست به تلاش و كوشش خواهند زد.بدين صورت فرهنگ مورد نظر گليم خويش را در آن جامعه پهن كرده و همگان را به مهماني بر سرخان فر اهم شده دعوت خواهد نمود. بنابراين چنانچه اجتماعي بخواهد ازفرهنگ سازنده ودستاوردهاي پيش برندهي ايثار و شهادت بهره مند گردد لازم است آگاهانه، هدفمند وبرنامه ريزي شده براي ايجاد وگسترش اين فرهنگ سعي و كوشش كرده و هر يك از عوامل تأثيرگذار در اين عرصه را به گونه اي چينش كند كه در جمع، از كاركرد مناسب آنها به اهداف گرانسنگ خويش نايل آيد.درفرهنگ بشري، هميشه انسان هاي فداكار مورد احترام بوده اند.حتي كساني كه شهامت از خود گذشتگي ندارند ، در برابر عظمت انسان هاي از جان گذشته ، خضوع مي كنند و زبان به تحسين آنان مي گشايند .

اهميت وضرورت تحقيق:
 

در فرهنگ دين ،ايثار و شهادت علاوه بر نيكنام ،داراي ارزش معنوي و روحاني است.انسان فداكار،ازعلائق خويش در راه هدف هاي متعالي،مي گذرد،تا به رضايت حضرت حق دست يابد. قداست شهيدبر اصولي چون از اويي و به سوي اويي،كرامت و منزلت انسان ،پويايي انسان،كمال نيكوي ،مسابقه در نيكي ها،مرگ آگاهانه،اخلاص، زندگي راستين وتأسي به الگوهاي جاودانه متكي است. واژه شهيد از اسماء الله مي باشد . شهيد مسلماني است كه اين واژه در لغت به معاني مختلف به كار رفته است .دراصطلاح ادبيات اسلامي به مساله شهادت رويكردي ويژه دارد .در قرآن در راه خدا كشته شود كريم ماده شهد يكصدوشصت( 160 )بار به صورت مشتقات مختلف ذكر شده است واحاديث متعدد نبوي و مروي از ائمه مساله شهيد و شهادت را چون ميراثي عظيم به ما رسانيده است.شعرعربي دوره اسلامي با توجه خاص به اين موضوع،ميزان تعهد خود رابه ادبيات متعهد به اثبات رسانده است.حسان ابن ثابت،كعب بن مالك و عبدالله رواحه و شمار كثيري از شاعران مسلمان در اين دوره در پاسداري ازحريم دين حق،با ايمان وسلاح لسان به جنگ با كفار رفته وآنگاه كه درصحنه كارزارشاهد نبرداسلام و كفر هستند،با ترسيم دلاوري هاي جهادگران و دشمن تازيهايشان تاريخي هنرمندانه ومكتوب ازآن دوره برجاي گذاردند،اين اسنادهم اكنون در زمره شواهد تاريخي دوره صدر اسلام محسوب مي شود. چنانچه جامعه اي خواهان برخورداري از نسلي با عزت و آماده ي ايثار و شهادت است بايد بطور بنيادي به فرهنگسازي در اين زمينه پرداخته وعوامل تأثيرگذاردر اين عرصه راشناسايي كرده وباتمام ظرفيت وتوان براي هركدام از آنها برنامه ريزي نمايد.
اهداف تحقيق: هدف كلي :مفهوم شناسي فرهنگ ايثار وشهادت وارتقا اين فرهنگ بين نسل جوان
اهداف جزئي: ايثار وشهادت درقرآن - ايثار وشهادت درروايات واحاديث معصومين- ايثار وفداكاري در قبايل مختلف – بازشناسي مباني ايثار وشهادت براي نسل جوان
روش تحقيق: روش پژوهش :مستندمابراين مطالب آيات قرآني وروايات معصومين وهمچنين نظرشاعران ونويسندگان نامي وآراعرفا وفرزانگان دراين زمينه مي باشد.(كتابخانه اي -توصيفي)

مقدمه
 

شهادت هنر مردان خداست و شهيدان هنرمنداني بزرگ، در بازنمايي وترسيم مفاهيم تعالي انسان خاكي اند. گام زدن در راه كسب دانش وخرد ناب نيز جهادي است كه انسان جوينده را به سرچشمه هاي حقيقت و لطف الهي رهنمون مي سازد. هركس كه گام دراين دو راه نهاد، بدون شك اجري عظيم نزد پروردگار خواهد داشت وچه مقامي والاتر از اينكه در هردو جهاد، سربلند و آزاده اي وارسته شوي
دراسلام و زبان قرآن و زبان اهل بيت معصومين، شهادت گزينش مرگ سرخ متكي بر شناخت و آگاهي و بر مبناي آزادي و اختيار در مبارزه عليه موانع تكامل و خطوط انحرافي و طاغوتي است كه مجاهد با همه ي منطق و شعورو بيداري و بينايي وحضورخود انتخاب مي كند،رسوا مي كند،انشاء مي كند وحيات يك ملت و تاريخ را تضمين مي كند . شهادت يكي از حقايق قرآني است كه در موارد متعدد ياد شده و داراي معناي وسيعي اين خون است. شهادت خون دوباره اي است كه به كالبد نيمه جان جامعه وارد مي شود و عنصر لطيف حياتي، در نظام اجتماعي به عنوان گوياترين و موثرترين عامل تبليغ وآگاهي وسازندگي است. شهادت به معناي واقع و كامل كلمه ابتدا « و ذاتا » متعلق به پروردگار متعال مي باشد « ان الله كان علي كل شيئي شهيدا » بي ترديد خداوند بر همه چيز گواه و شاهد است » در مرتبه ي بعد شهادت از ويژگي هاي پيامبر و ملائكه الله است. (نساء، 33 ) " يا ايها النبي انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا "اي پيامبر ما تو رافرستاديم تاشاهد همگان ومژده دهنده دوستان وترساننده ي دشمنان باشي. (احزاب، 45 ) اسلام با طرح شهادت نه تنها تحول نويني در مساله مرگ ايجاد كرده، بلكه از او به عنوان حيات جاويد و زندگي راستين نام برده و در حقيقت شهادت را تولدي دوباره مي داند. وقتي كه انسا ن ها شهادت را يك ارزش و شهادت خواهي را به عنوان والاترين آرمان خود برگزيدند و انتخاب مي كنند و در جستجوي آن، حجاب ها و موانع را در هم مي شكنند، بارزترين خصلتي كه در مسلمانان مجاهد متجلي م يشود مانع براندازي و بت شكني است. شهادت جهاد رنگين و سرخ رنگ است و رنگ خون دارد، خوني كه به پيشگاه مقدس الهي تقديم مي شود . شهادت قرباني كردن در راه حق است. شهادت وقتي است كه هدف، حق باشد و آرمان خدا باشد. شهيد نزد همه ي جهانيان مقامي بلند و منزلتي ارجمند دارد. همه كس شهيد را به ديده احترام مي نگرد ولي نزد پيروان قرآني مقامي بالاتر و منزلتي والاتر دارد .اسلام در معني شهيد با اقوام ديگر اختلاف نظر دارد. پاداش شهيدي در اسلام رضوان الله مي باشد كه مقامي از آن بالاتر و سعادتي ازآن بيشتر وبرترنخواهد بود .شهادت خواهي دراسلام بسيار پرارزش است.ازجمله ي ايثارها، ايثار جان است و خون، آنچه كه در فرهنگ مذهبي و با عنوان شهادت بيان مي شود ارزش « قتل في سبيل الله » و اسلامي بسياردارد.شهادت خواهي زماني كه تعيين كننده ي استراتژي جنگ است،اين آرمان است كه هنرمي آفريند، خلاقيت مي بخشد،ابداع وابتكارمي آورد وبالاخره زندگي وحيات وهمه چيز،وبه رهبري زمينه مي دهدوامكان مي دهد كه ابتكار عمل دردست گرفته وسياست حاكم برجنگ راتعيين نموده وفرماندهي كندهمان گونه كه امروزدررابطه بين امام وامت قهرمان متبلور است واين رهبري است كه بايد پيروز شود و بر اين اساس است كه شهادت يك ارزش مي شود.

فرهنگ شهادت
 

مجموعه اي از اعتقادات و آموزه هايي است كه باعث شكل گيري روحيه ي شجاعت ، مبارزه و جهاد در راه خداي متعال و نهايتاً كشته شدن در راه ايمان و عقيده است . محور اصلي اين فرهنگ نيز همان شهيد و انگيزه هاي متقن و مقدسي است كه او را به سمت شهادت طلبي سوق مي دهد . (پژوهشگاه فرهنگ ، هنر و ارتباطات ، 1381 )

واژه ي شهيد
 

شهيد و شهادت طلبي از جمله عبارات مقدس و قابل احترام در كليه ي جوامع و اديان مختلف است كه قدمت زيادي( حتي قبل از ظهور دين اسلام ) دارد . اين واژه ي مقدس تداعي كننده ي بسياري از صفات حسنه و مورد احترام انسانها از قبيل:فداكاري ، شجاعت ، آزادگي ، عزت و غيره مي باشد . و صرفاً از زاويه ي مذهبي و اعتقادي به آن توجه نشده است . درطول تاريخ بشريت انسانهايي بوده و هستند كه از گرانقدر ترين هديه ي الهي به وديعت گذاشته شده در كالبد آنها به راحتي صرف نظر كرده و اين گوهر ارزشمند جان خود را در نهايت آگاهي و اخلاص با خالق خويش معامله كرده اند . شهادت بالاترين آزمايشي است كه شهيد با موفقيت ازآن بيرون مي آيد رستگاري وجايگاه رفيع او درجنت نعيم الهي تضمين خواهد شد . آري شهداء همان انسانهاي بزرگ وارزشمندي هستند كه براي جلب رضايت معبودازهمه ي هستي وحق حيات خود دراين دنياي فاني انقلاب اسلامي گذشته و از نثارعزيزترين سرمايه ي خود درراه جانان دريغ نكرده اند ايران و جنگ تحميلي ( هشت سال دفاع مقدس ) از جمله وقايعي بود كه شهادت را در عرصه ي نظر و عمل معنا نمود و امروز با گذشت 31 سال از پيروزي انقلاب اسلامي جامعه ي ايران با تقديم 219 هزار شهيد ، در مرحله ي تثبيت پايه ها و سير تكاملي خود است ، و از آنجا كه ظهور پديده انقلاب اسلامي و ثبات نظام اجتماعي برآمده از آن ، مديون هزاران شهيدي است كه به دفاع از ميهن و مكتب خود برخاسته و خويشتن را در راه آن قرباني نموده اند . لذا توجه به شهيدان و معرفي و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه، مخصوصاً در بين نسل جوان لازم و ضروري مي باشد . (پاسدار اسلام 1382 ش 266 )

شهيد و شهادت در آيات قرآن
 

ادبيات ديني با اين واژه تعاملي چندان دارد.در قرآن كريم ماده شهد 160 بار به صورت مشتقات مختلف ذكر شده كه واژه شهيد 35 باروجمع آن شهدا 20 بارو مثني آن شهيدين 1 باربه كار رفته است علاوه برآيات قرآن،روايات اسلامي نيزدر پرداختن به مساله شهيد وشهادت،ازچنان غنايي برخوردارند كه خود تحقيقاتي مفصل ومستقل مي طلبد.وسايل شيعه،مستدرك،بحارالانوار،ميزان الحكمه ، نورالثقلين،كنزالعمال وديگرمنابع اسلامي بابهره گيري از كلام پيامبر اسلام (ص)وامامان معصوم (ع)،ديدگاه ديني رادرباب بار معنايي كه واژگان شهيد وشهادت ازآن برخورداراست واجر منزلتي كه اسلام براي شهيد بر مي شمارد تبيين نموده اند. (قرائتي 1377 ).در قرآن كريم آيات بسياري مي باشد كه مستقيم و يا غير مستقيم مربوط به شهيد و شهادت و فضائل و مناقب و خصائل آنها مي باشد،ولي بدليل قلت بضاعت اين حقير ومحدوديت مقاله نمي توان به همه ي آن نكات و دقت ها و اشارت هايي كه دراين خصوص دركلام الهي هست حتي درحدمحدود پرداخت؛ لذا به آنچه ذكر شد بسنده مي شودقرآن در آيات 169 تا 175 سوره آل عمران به مقام شهيدان مي پردازد." البته نپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده اند بلكه زنده به حيات ابدي شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود. آنان به فضل ورحمتي كه از خداوند نصيبشان گرديده شادمان اند و به آن مؤمنان كه هنوز به آنها نپيوسته اند و بعداً در پي آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده دهند كه از مردن هيچ نترسند و از فوت متاع دنيا هيچ غم مخورند.و آنها را بشارت به نعمت و فضل خدا دهند و اينكه خداوند اجر اهل ايمان را هرگز ضايع نگرداند آيات 169 تا 171 سوره آل عمران:
« ولا تحسبنَّ الَّذينَ قُتلُوا في سبِيلِ اللَّه أَمواتَا بلْ أَحياء عند ربِّهِم يرْزقُون ( 169 ) فَرِحينَ بِما ءاتَاهم اللَّه من فَضله و يستَبشرُونَ بِالَّذينَ لَم يلْحقُوا بهِم مّنْ خَلْفهِم أَلاخَوف علَيهِم و لا هم يحزَنُونَ( 170 ) ستَبشرُونَ بِنعمةٍ مّنَ اللَّه و فَضلٍ و أَنَّ اللَّه لا ضيع أَجرَ الْمؤْمنينَ (171) »در قرآن آيات متعددي درباره شهيد و فضيلت آن در راه خدا ذكر شده است كه به اختصار قسمتي از آن را بيان مي كنيم.
1- سوره بقره، آيه 154: " و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموت بل احياء ولكن لا تشعرون" " كسي را كه در راه خدا كشته شد، مرده نپنداريد، بلكه اوزنده جاويد است، وليكن شما اين حقيقت را نخواهيد يافت." در آيه بالا 3 تذكر بسيار مهم درباره شهدا به انسان هاي ديگر شده است:
1- در پندار و گفتار در مورد شهدا نبايد لفظ (مرگ) را بكار برد. 2- حيات شهدا بعد از شهادت براي هميشه جاودان است. 3- ما توان درك زندگي شهدا را نخواهيم داشت.در حقيقت اين سوره جايگاه شهيد را نشان مي دهد، تا جايي كه بشر نمي تواند مقام رفيع شهيد را درك كند.
سوره آل عمران،آيه 14-139 "و لا تهنوا و لا تخرنوا و انتم الاعلون ان كنتم " «سست نشويد و اندوهگين نباشيد وشما برتريد، اگر هستيد مومنان »« اين آيه بعدازجنگ احد نازل شد،كه مومنان درجنگ شكست خوردند . اينجا مي خواهدتذكربدهدكه اگر داراي ايمان استوار باشيد وبراي هميشه برتريدوشماشاهدان ورهبران برهم نيز هستيد.
3- سوره حج،آيه 58 :" والذين هاجروا في سبيل الله ثم قتلوا او ماتوا ليرزقنهم الله رزقا حسنا وان الله لهوخير الرازقين" " و آنان كه درراه خدا از وطن هجرت گزيده و در اين راه كشته شده يا مرگشان فرا مي رسد. البته خدا رزق و روزي نيكويي نصيب شان مي گرداند، كه هماناخداوندبهترين روزي دهندگان است" دراين آيه پاداش كساني كه براي رضاي خدا هجرت را برگزيند، رزق و روزي خاص معرفي مي كند، يعني برندگان اين صحنه پاداش را از خود خدا مي گيرند. درحقيقت اين آيه ايجاد انگيزه مي كند و شارژ كننده براي كساني كه م يخواهنددرمقابل اهريمنيان ايستادگي كنند.
4- سوره آل عمران،آيه 169 : "و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون "مرده نپنداريد كساني كه در راه خدا كشته مي شوند،بلكه زنده اند ونزد خداي خود روزي مي برند". در اين آيه تفاوت مردن معمولي با كساني كه درراه خدا شهيد شدند،بوضوح ديده مي شود ويك پاداش بزرگ براي اين گروه درنظرگرفته شده است و آن روزي خوردن درنزد خداوند متعال مي باشد.اين آيه ازويژگي هاي شهدا پرده برداشته كه آنان زنده اند وتمام خصوصيات حيات را دارا مي باشند. از آثار حيات، روزي خوردن و ارزاق است كه شهدا به نحو احسنت از آن برخوردارند.
5- سوره توبه، آيه 20 : "الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا في سبيل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجة عندالله واولئك هم الفائزون" " كساني كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند، نزد خدا مقامي هر چه والاتر دارند و اينان همان رستگارانند." دراين آيه جهاد گران با مال و جان در راه خدا را رستگاران معرفي كرده و سعادت آنها را تظمين كرده چرا كه مقام شان درنزد خداوند بلند است يعني كساني كه بي تفاوت به مستبد نيستند و در برابر كافران قيام مي كنند را تشويق مي كند و پاداش آنها را سعادت و مقام بلند و رستگاري معرف كرده است.
6- سوره نساء، آيه 73 :" ليقتل في سبيل الله الذين يشرون الحيوة الدنيا بالاخرة و من يقتل في سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نوتيه اجرا عظيما" " مومنان بايد در راه خدا با آنان كه حيات مادي دنيا را بر آخرت گزيدند جهاد كنند وهركسي در جهاد به راه خدا كشته شود فاتح است زود باشد كه او را اجري عظيم دهيم". در اين آيه ابتدا تكليف مومنان را مشخص مي كند كه در برابر كساني كه دنياي مادي را بر آخرت ترجيح دادند، بايد جهاد كنند. و حالا اگر در اين جهاد كشته شوند و چه فاتح هر دو را پيروز مي داند و پاداش عظيم مي دهد.در آيات فوق شهدا را انسان هايي برجسته و بيدار معرفي مي كند و آنها را پيروز واقعي اين دنيا و آن دنيا و روزي خور در نزد خداوند و سعادتمند و فاتح و داراي مقام بلند و شاهد بر ديگر امت ها معرفي مي كند و پاداش شهدا را خداوند بر خود مفروض مي داند.
7- " ومن يقاتل في سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نوتيه اجرا عظيما" كسي كه به دستورخدا در راه خدا با دشمن مي جنگد(از براي آنكه ظلم و فساد را ريشه كن كند ودين خدا را درزمين استوار نمايد،تا آنكه مستضعفين و محرومين از چنگال اهريمنان نجات يابند، هر گاه اين مجاهد راه خدا) كشته شود و يا پيروز شود خداوند به او اجر و پاداش عظيم خواهد داد. (نساء، 74)
8- « و لئن قتلتم في سبيل الله او متم لمغفره من الله و رحمه خير مما يجمعون اگر شما در راه خدا كشته شويد يا بميريد هرآينه مغفرت ورحمت خدابراي شما خواهد بود(و رحمت و مغفرت خدا براي شما بهتر است)ازآنچه را كه در دنيا براي خوداندوخته ايد.(آل عمران، 157)همه گناهان شهيد مورد عفو و مغفرت قرار مي گيرد و بخشيده مي شود.
9- شهادت تجارت و معامله باخداوند است كه سودمندترين معاملات است.( توبه/ 111 ) 10- شهادت در طول تاريخ و نزد همه ي اديان الهي داراي ارزش بوده و محبوبيت تاريخي دارد . (توبه / 111 )
11 - شهادت بالاترين رستگاري و فوز عظيم است(توبه/ 111)
12 - ايمان و هجرت وجهاد،زمينه ، عناصر و عوامل شهادت مي باشند .(آل عمران/ 195)
13 - ثواب و پاداش شهيدان از سوي خداوند ضمانت شده و ضايع نمي گردد. (آل عمران/ 195 )
14 - اجر و مزد شهيدان بهشت الهي است، يعني جواررحمت و رضوان حضرت حق (آل عمران / 195 )
15 - شهيدان قبل از شهادت به جايگاه خود معرفت پيد مي كنند (محمد/ 6 )
16 - آثار واعمال شهيدان پايدار و جاويد است و از بين نخواهد رفت (محمد/ 5)
17 - شهيد به تمام آرزوها و آرمان هاي مقدسش نائل مي شود . (محمد/ 5)
18 - شهيد به لقاءالله ميرسد وپيروزي حقيقي ازآن اوست(آل عمران/ 158)
19- شهادت رجعتي است به ميعاد و وطن اصلي(آل عمران/ 158)
20 - شهادت معرفي كننده ي مومنين است. (آل عمران/ 153)
21 - شهادت جامعه را تصفيه و پالايش مي كند .(آل عمران/ 154)
22- شهادت آزمايشگاه مومنين است. (آل عمران/ 154)
23 - شهادت رهايي ازمرگ بيهوده و ارزان است.(آل عمران/ 145 )
24 - شهادت جامعه را مقاوم و پويا نموده مشتاق ايثارمي سازد. (آل عمران/ 139 )
25 -شهيد به كمال نهايي رسيده وبزرگ ترين عارف است ؛
26 - شهيدهمنشين پيامبران و صديقين مي باشد.( نساء/ 69)
27 -درعرفان عملي شهيد علاوه برخودسازي،ديگرسازي واصلاح ازاركان طريقت است(توبه/ 112 )

شهادت وايثار در روايات واحاديث
 

1- "عن الصادق عليه السلام عن آبائه ان رسول الله صلي الله عليه و آل قال ثلاثه يشفعون الي الله تعالي يوم القيمه فيشفعهم الابناء ثم العلماء ثم الشهدا" " امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرمودند: "سه طايفه شفاعت مي كنند و شفاعتشان پذيرفته مي شود: پيغمبران، علماء و شهدا" ( سفينه البحار ،ج 1،ماده شهد)
2- رسول خدا (ص) مي فرمايند:" كسي كه از خانه خود به قصد نگهباني مرزها و يا براي جنگ و جهاد در راه خدا بيرون آيد، در هر قدمي كه بر مي دارد، هفتصد هزار حسنه داده مي شود و هفتصدهزار گناه از وي بخشيده مي شود، او در ضمان و بر عهده خدا خواهد بود به هر نحوي كه بميرد، چه با اجلش بميرد و يا اينكه شهيد شود و چنانچه برگردد، بخشوده شده و پاك گشته و دعايش در پيشگاه خدا مستجاب خواهد بود.
3- رسول خدا (ص) فرمود :مافوق هرنيكي،نيكي بيشترو هنري وجوددارد،آنجا كه مردي درراه خداكشته مي شود، بالاتر از آن نيك نيست.
4- امام رضا(ع)ازعلي(ع)نقل مي كند كه جواني درهنگام سخنراني امام علي(ع)از امام سوال كردكه فضيلت جنگجويان خدارا براي من تشريح كن. امام علي (ع) از رسول خدا حديث مفصلي را نقل مي كنداز لحظه اي كه جهادگربه ميدان جنگ مي رود تا لحظه شهادت كه دراينجا قسمتي از آن را ذكر مي كنيم:" هنگامي كه جهت نبرد پا به ميدان مي نهد ونيزه ها و تيرها رد و بدل مي شود و جنگ تن به تن شروع مي گردد، فرشتگان با پر و بال اطراف آنان رامي گيرند و از خدا مي خواهند كه او در ميدان ثابت قدم باشد. دراين هنگام منادي فرياد مي زند « بهشت زير سايه شمشيرهاست. » دراين هنگام ضربات دشمن برپيكره شهيد ساده تر و گواراتر از نوشيدن آب خنك درروز گرم تابستان است.هنگامي كه شهيد هنوزبه زمين نرسيده،حوريان بهشتي به استقبال او مي شتابند و نعمات بزرگ معنوي ومادي كه خدا جهت وي فراهم ساخته است،براي وي شرح مي دهند وهنگامي كه به روي زمين قرارمي گيرد، زمين مي گويد: آفربن برروح پاكيزه اي كه ازبدن پاكيزه عروج مي كند. بشارت باد بر تو. چيزي كه نه چشمي آن را ديده است ونه گوشي آن را شنيده است و نه از قلبي خطور كرده است، مخصوص توست وانتطارتورا مي كشد". خداوند متعال چنين مي فرمايد: "من سرپرست بازماندگان توام هر كسي بازماندگان توراخشنود كند مرا خشنود كرده است و هركسي آنها را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است".
5- رسول خدا(ص)فرموده است:" خداوند چنين فرموده است، من جانشين شهيد خانواده وي هستم هر كسي رضايت خانواده شهيد راجلب كند،رضايت مراجلب كرده است وهركسي آنها رابه خشم آورد،مرا به خشم آورده است".( وسائل الشيعه، باب 25 ، حديث 3 )
6- »: رسول خدا(ص)فرمود:" شفع الشهيد نبي سبعين من اهله" شهيد هفتاد نفر از بستگان خودرا شفاعت مي كند . (كنز العمال، ج 4، ص 1) در اين حديث واحاديث ديگري كه درمورد شهادت و مقام شهيد آمده است، همه درجه بلند ومقام عظيم شهيد را نشان مي دهد كه بهترين نيكي است و شهيدرا به عنوان شاهد جامعه معرفي مي كند كه رضايت خداوند را شهيد با كارش جلب مي كند، حتي تا جايي كه سرپرست خانواده شهيد را خداوند خود به عهده مي گيرد. بلندترين مقام در آخرت شفاعت است كه اين مقام از آن پيغمبران، بزرگان و امامان است كه در اين كار نيز شهدا با آنان برابري مي كنند، يعني مي توانند شفاعت هفتاد نفر را بكنند.حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم در سخنان مباركي كه ابو داوود آن را از ثوبان رضي الله عنه روايت كرده است، راز سستي و كاهلي را كه امروزه امت اسلامي به آن دچارشده اند،تشريح كرده است. آن حضرت مي فرمايد ": زماني فرا مي رسد كه ملتهاي ديگر مانند گرسنگاني كه به غذا حمله مي برند بر شما هجوم آورند. فردي پرسيد آيا آنگاه ما اندك هستيم؟ حضرت فرمودند : نه، آن روز تعداد شما بسيار است، اما شما مانند كف روي آب هستيد و خداوند هيبت شما را از دل دشمنانتان برداشته و شما در آن زمان بسيار سست و تنبل هستيد. پرسيده شد اي رسول خدا! سستي در چيست؟ ايشان فرمودند: علاقه به دنيا و تنفر و كراهت از مرگ ". اين همان درد مزمني است كه مسلمانان معاصر به آن مبتلا هستند. علاقه و عشق به دنيا انسان را بنده شهوات و هوا و هوسهاي دنيايي مي كند. تنفر و هراس از مرگ نيز موجب ذلت و خواري و حقارت دنيا و آخرت خواهد بود. لذا قرآن كريم نگراني انسان را نسبت به روزي برطرف ساخته و دراين كتاب مقدس تأكيد شده است كه روزي به دست خداوند است. خداوند متعال بر اين مسأله سوگند ياد كرده است و مي فرمايد،"و في السماء رزقكم و ما توعدون فو رب السماء و الأرض إنه لحق مثل ماأنكم تنطقون "(ذاريات / 22 و 23 ) در آسمان روزي شماست و نيز چيزهايي كه بدان وعد و وعيد داده مي شويد به خداي آسمان و زمين سوگند كه اين حق است، درست همانگونه كه شما سخن مي گوييد (و سخن گفتن كاملاً برايتان محسوس است و درباره آن شك و ترديدي نداريد)
خداوند متعال درباره مرگ نيز فرموده است كه آن نيز در دست خود اوست:و لكل أمة أجل فإذا جاء أجلهم لا يستأخرون ساعة و لا يستقدمون (اعراف / 34 )هر گروهي داراي مدت زماني (مشخص و معلوم) است و هنگامي كه زمان (محدود) آنان به سر رسيد، نه لحظه اي تأخير خواهند كرد و نه لحظه اي بر آن پيشي مي گيرند.خداوند متعال همچنين مي فرمايد:قل لو كنتم في بيوتكم لبرز الذين كتب عليهم القتل إلي مضاجعهم " (آل عمران/ 154 ) بگو، اگر در خانه هاي خود هم بوديد،آنان كه كشته شدن در سرنوشتشان بود، به قتلگاه خود مي آمدند(و در مسلخ مرگ كشته مي شدند).پس اگر سرنوشت مؤمنان در وقت مرگ اين گونه است، پس شهيداني كه خداوند متعال آنان را به اين مقام برگزيده است و آنان جان خود را في سبيل الله تقديم كرده اند، چه حالي خواهند داشت؟ يقيناً آنان گرامي ترين و محبوب ترين مخلوقات در نزد خداوند مهربان هستند و چرا اين گونه نباشند كه خداوند متعال خود به ايشان وعده نيكو ترين زندگي را داده است.سعد بن ابي وقاص مي گويد: يكبار ما به امامت پيامبر نماز مي خوانديم، مردي وارد مسجد شد و هنگامي كه به صف جماعت پيوست گفت : اللهم آتني ما تؤتي عبادك الصالحين، (خداوندا به من چيزي بده كه به بندگان صالح خود مي دهي. هنگامي كه پيامبر نماز را به پايان رساند، فرمود: كداميك ازشما اين گونه دعا كرد؟ آن مرد گفت كه من گفتم يا رسول الله، ايشان فرمودند: "تو بر اسب خويش سوار مي شوي و در راه خدا به شهادت مي رسي". اين حديت را حاكم روايت كرده و گفته است كه به شرط امام مسلم صحيح است. پس نه رفتن به جنگ مرگ را نزديك مي كند و نه فرار از جنگ، آن را به تأخير مي اندازد. در اينجا خوب است به يك نكته تاريخي در اين باره اشاره گردد .خداوند متعال براي خالد بن وليد كه از قهرمانان صدر اسلام بود شهادت در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل را مقدر نكرده بود. خالد پس از سالها شركت در جنگهاي متعدد در بسترمرگ جان به جان آفرين تسليم كرد. او پيش از مرگ گفت:به خدا قسم درهر وجب از بدنم جاي ضربه شمشير يا محل اصابت تيري وجود دارد،اما من هم مانند شتر مي ميرم، ولي بزدلان هرگز اين را نمي فهمند! اين همان چيزي است كه علي بن ابي طالب را بر آن داشت كه اين شعر معروف را بسرايد كه:
أي يومي من الموت أفر / يوم لا يقدر أو يوم قدر
يوم لا يقدر لا أحذره/ و من المقدور لا ينجو الحذر
(از كدام روز مرگ مي توانم بگريزم آن روزي كه مرگ در آن مقدر نشده يا آنكه مقدر شده است اگر مرگ در روزي مقدرنشده باشدمن از آن باكي ندارم و هشيار هم نمي تواند از روزي كه درآن مرگ برايش مقدر شده است، بگريزد.) به همين دليل، در دين مبين اسلام تأكيد شده است كه مرگ انتقال از مرحله اي به مرحله ديگر و از خانه اي به خانه ديگر و از زندگيي به زندگي ديگر است. الذي خلق الموت و الحياة ليبلوكم أيكم أحسن عملاً و هو العزيز الغفور"(ملك/ 2)"آن كسي كه مرگ و زندگي را پديد آورده است تاشما را بيازمايدكدامتان كارتان بهتر و نيكوتر خواهد بود .اوچيره وتوانا وآمرزگار و بخشاينده است.خداوند متعال هيچ نعمتي را از بندگانش نمي ستاند مگر آنكه نعمت بزرگ تري را به جاي آن به آنها بدهد. "إن الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة ألا تخافوا و لا تحزنوا و أبشروا بالجنة التي كنتم توعدون نحن أولياؤكم في الحياة الدنيا و في الآخرة و لكم فيها ما تشتهي أنفسكم و لكم فيها ما تدعون نزلاً من غفور رحيم (فصلت/30 -32) "كساني كه مي گويند پروردگار ما خداست و سپس پابرجا و ماندگار مي مانند، فرشتگان به پيش ايشان مي آيند و بدانان مژده مي دهند كه نترسيد وغمگين مباشيد و شما را بشارت با به بهشتي كه به شما وعده داده شده است ما ياران و ياوران شما در زندگي دنيايي و در آخرت هستيم و در آخرت براي شما هر چه آرزو كنيد هست. و هر چه بخواهيد برايتان فراهم است اينها به عنوان پذيرايي ازسوي خداوند آمرزگار و مهربان است" عن ابي بصير قال:قال ابو عبدالله عليه السلام من قتل في سبيل الله كم يعرفه الله شيئا سياته" ابوبصير از امام صادق(ع) روايت مي كند كه امام فرمود: كسي كه در راه خدا كشته شود خداوند سيئات و گناهان كه كرده است مواخذه و مجازات نخواهد كرد. قال اميرالمومنين عليه السلام ان الله فرض الجهاد و عظمه و جعله نصره و ناصره و الله ما صلحت دنيا و لا دين الا به" علي (ع) فرمود: خدا بر بندگانش واجب كرد جهاد را و آن را بزرگ داشت و وعده نصرت و پيروزي را براي دين و دنياي مردم در سايه جهاد قرار داد . به خدا سوگند كارهاي دنيا و آخرت اصلاح نمي شود مگر در سايه ي جهاد و پيكار با دشمن. پس بايد با دشمن جنگيد و استقامت و پايداري درراه نابودي دشمن وجود داشته باشد تا فتح و پيروزي نصيب مسلمانان شود . "عن ابي عبدالله عليه السلام قال : رسول الله صلي الله عليه و اله الخير كله في السيف و تحت ظل السيف و لا يقيم الناس الا سيف مقاليه الجنه و النار" امام صادق (ع) از پيغمبر اكرم(ص) فرمود: تمام خوبي ها و ارزش ها در شمشير و زير سايه ي شمشير است كه مردان جنايتكار و آلوده را سر جايشان مي نشاند و ريشه ي فتنه و فساد را قطع مي كند. مسلمين و مجرومين جهان هرگز نخواهند آرامش و آسايش داشته باشند مگر آن كه شمشيرها را در راه عدالت و قطع ريشه ي كفر به كار برند و اين سلاح ها و شمشيرها هستند كه كليدهاي دوزخ و بهشتند اگر در راه خدا و سعادت بشر به كار افتند. در سايه ي همين شمشيرها و سلاح ها بهشت براي زندگي جامعه فراهم مي شود و اگر در راه بدبختي و بيچارگي وبه استثمار كشيدن توده ي مردم مجروم و مستضعف به كار افتد همين سلاح ها و شمشيرها انسان را به بردگي و غلامي مي كشد و سرانجام انسان را به دوزخ مي افكند. عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم في فضل الفزاء في سبيل الله و قال اذا زال الشهيدعن فرسه بطغته اوضربه لم يصل الي الارض حتي بعث الله زوجته من الحور العين فتبشره بما اعد الله له من الكرامه فاذا وصل الي الارض تقول مرحبا بالروح الطيبه التي اخرجت من البدن الطيب ابشر فان لك ما لا اذن سمعت و لا خطر علي قلب بشر" پيغمبر اكرم (ص) درباره ي ثواب مبارزين راه خدا فرمود : وقتي كه مجاهد في سبيل الله بر اثر تير دشمن از اسب بر زمين افتد، هنوز پيكر پاكش نقش بر زمين نشده كه خداوند متعال فرشته اي را به استقبال روحش مي فرستد و او را به بهشت و نعمت ها و كرامت هايي كه برايش مهيا شده است بشارت مي دهد. وقتي كه پيكر پاكش نقش بر زمين شد فرشته الهي به او مي گويد آفرين بر تو اي روح پاك كه از بدن پاك خارج شدي، براي تو مقام و منزلتي است كه هرگز چشمي آن را نديده و گوشي آن را نشنيده و به قلب ( كسي خطور نكرده است.

ايثار و شهادت در نهج البلاغه
 

امام علي (ع) در آخرين روزهاي زندگي و كمتراز يك هفته مانده به ضربت خوردن، براي شروع پيكار مجدد با معاويه سخنراني هيجان انگيزي نمود، در اين سخنراني امام براي تقويت رواني ارتش خود، و آماده ساختن آنها براي فداكاري و پيكار صفين سخن فرمود… '': ازمع الترحال عبا دالله الاخيار !، و باعوا قليلا من الدنيا لا يبقي بكثير من الاخره لا يفني'' ''بندگان نيك خدا ''در ايام تيره روزي مسلمين، باتصميم شهادت عزم كوچ كردن از اين جهان نمودند،و اندكي از دنياي ناپايدار را به بسياري از آخرت جاويد فروختند ''. ''ما ضرا اخواننا الذين سفكت دمائهم بصفين الا يكونوا اليوم احياء، يسيغون الغصص، و يشربون الرنق''برادران ماكه درصفين،خونهايشان به زمين ريخت زيان نكردند زيراكه ديگر امروز نيستند تا شرنگ تلخ اندوهها و ناروائيها را بياشامند''. ''قد والله لقوا الله فوفاهم اجورهم، و احلهم دار الامن بعد خوفهم ''''به خدا قسم كه آنان خدا را ملاقات كردند،وخداوند پاداش آنها را به طور كامل داد، و به جايگاه آرامش پس از بيمشان برد '' (شرح ابن ابي الحديد جلد 10 ص 99 ).

شهيد و شهادت در شعر اسلامي
 

در دوره اسلامي آن اغراض و مفاهيمي كه با تعاليم آئين جديد در تضاد بود مهجور ماند. غزل مادي،فخر كاذب ،هجاي گزنده ،خمريات و اغراض ديگر كه از آن بوي لهو و لهب به مشام مي رسيد به انزوا رفت . در عوض دعوت به اسلام و احتجاج با مخالفان و هجو ايشان ،رثاي شهداي غزوه هاي رسول و فتوحات ، فخر به پيروزي مسلمانان ،مدح،حكمت و وعظ و شعر زهدي با الگو پذيري از اسلام رواج يافت . (خفاجي، 1992،297-298) هم چنان كه اشاره به حوادث تاريخي، گرايش ادبيات را به سمت ، واقع گرايي سوق مي دهد.به مدد قرآن ،اين مفاهيم بلند، شعرايي چون حسان بن ثابت ،كعب بن زهير و عبدالله بن رواحه و كعب بن مالك را در صف مدافعان پيشگام از حريم اسلام قرار داد كه با شعراي مشركي چون زبعري ، ابو سفيان ،عمر بن العاص و ضرار بن خطاب با سلاح زبان به مقابله بر خيزند.(عزام ؛ 1989 -123) حسان مشهور ترين شاعر مدافع حريم اسلامي و نبوي است.گفته مي شود اولين اشعاري كه بر زبان وي جاري گرديد همزيه وي مي باشد.(ضيف،ص 48 )او در بخشي از اين قصيده خطاب به ابو سفيان بن حارث مي گويد:هجوت محمدا فاجبت عنه وعند اليه في ذاك الجزاء اتهجوه ولست له بكفيء فشركما لخيركما الفداءفان ابي و والده و عرضي لعرض محمد منكم وقاء(ديوان، 1987:9 )تو هجاي محمد كني و من پاسخ دهم و پاداش در نزد خدا ثابت است .آياهجاي او كني در حاليكه هم شأن او نباشي. پس از بين شما دو تن بدترين شما فداي بهترينتان باد.پدر من و پدر پدر من و آبرويم،اعتبار وآبروي محمد را ضامن گردد" .شعر دوره اسلامي آنگاه كه به مسأله جنگها ،در گيريها، و فتوحات مي پردازداز يكسو اشعار حماسي ديني را مي آفريند و از سوي ديگر جايگاه ادبيات متعهد را در عرصه ادب عربي مستحكمنر مي گرداند .در اين عرصه رثاي شهداي كارزارها و فتوحات حجم عظيمي از شعر صدر اسلام را به خود اختصاص داده است.هم چنان كه شيعه در شهادت امامان و اعوان و انصار و محبان اهل بيت اشعاري جانگداز سروده اند كه سراسر حاكي از اندوه و محبت و اخلاص و دريغ بر حق از دست رفته و مذمت باطل مدعي حق مي باشد. ابوالاسود دؤلي يار وفادار امام علي(ع) آنگاه كه حضرتش به شهادت مي رسد دررثايش مي سرايد:الا ابلغ معاويه بن حرب فلا قرت عيون الشامتينا أفي شهر الصيام فجعتمونا بخيرالناس طرا أجمعينا؟ هان به معاويه پسر حرب بگو كه هرگز ديده ملامتگرانمان مسرورمباد.آيا در ماه رمضان ما را داغدار بهترين خلق نموده ايد؟ (حوفي: 189)

سخنان بزرگان
 

استاد شهيد مطهري مي نويسد:" شهادت واژه اي است كه در اسلام قداست خاصي دارد ، در عرف خاص اسلامي هاله اي از نور اين كلمه را فرا گرفته است . اين كلمه در همه عرف ها توأم با قداست و عظمت است، چيزي كه هست معيارها و ملاك ها متفاوت است. از نظر اسلام هر كس به مقام و درجه شهادت نائل آيد، يعني واقعا در راه هدف هاي عالي اسلامي ، به انگيزه برقراري ارزش هاي واقعي بشري كشته بشود به يكي از عالي ترين و راقي ترين درجات و مراتبي كه يك انسان ممكن است در سير صعودي خود نائل شود ، رسيده است. شهيد كسي است كه با فداكاري و از خود گذشتگي خود و با سوختن و خاكستر شدن خود محيط را براي ديگران مساعد مي كند . مثل شهيد مثل شمع است كه خدمتش از نوع سوختن ، فاني شدن و پرتو افكندن است ، تا ديگران در اين پرتو كه به بهاي نيستي او تمام شده بنشينند و آسايش بيابند و كار خويش را انجام دهند . آري شهدا شمع محفل بشريتند. آنان كه هستي خويش را براي وصال دوست ، مهيا كرده اند ، از دام هاي منيت رهيده و شيطان را در بند كشيده و او را به يأس كشانده اند".( مطهري:72-84) شهيد مطهري(ره) در خصوص نقش اجتماعي شهيد مي گويند : درسي كه مردم بايد از شهادت شهيد بگيرند اينست كه اولاً نگذارندآنچنان زمينه هاپيدا شود،ازآن جهت آن فاجعه ها بصورت يك امرنبايستي بازگوشودكه به قهرمانان ظلم و تجاوز وقاتلين شهيد مربوط است،براي اينكه افراد جامعه ازتبديل شدن به امثال آن جنايتكاران خودداري كنند. علامه طباطبايي (ره) حيات شهيد را نوعي حيات حقيقي دانسته، مي نويسد:" ممكن است مرادبه حيات درخصوص شهدا اين باشدكه تنها اين طايفه حيات برزخي دارندواين معنا را بسيارازمعتقدين به معاد جاهلند ،هر چند هم بسيارازآن آگاه باشند وسخن كوتاه اينكه مرادبه حيات درآيه شريفه،حيات حقيقي است"( علامه طباطبايي، 254 ج 2 ) شهيد ازآن جهت كه زنده است وصاحب حيات به تعبير روشن تر،حجاب هاي تعيني را كنار زده ودر حضرت لاتعين درموقعيت احاطه برتعين وارد شده وازلاتعين به تعين مي نگرد،محيط برتعين خواهد بود.( مولوي، 1378 54-59) گرامي باد بر ملت بزرگ ايران و بر پيروان شاهد بزرگ، حضرت محمد (ص)، وجود رادمرداني كه راه شهادت را برگزيده اند، در هجرت از زندگي عالم ادني و جهان سفلي به وادي ايمن و ملكوت اعلي رسيده اند و در جستجوي حيات، سرچشمه را يافته اند و سيراب و سرمست از جرعه ي« ارجعي الي ربك » به رويت جمال و كشف رضايت حق نائل آمده اند « و كفي بهم فخرا » (امام خميني (ره) 1375: 19-44 (امام خميني(ره) در توضيح اين جايگاه رفيع فرموده اند : "مقام العنديه التي فيها مفاتيح الغيب لا يعلمها الا هو ، مقام عنديت جايگاهي است كه كليدهاي غيب در آن است و جز خداي تعالي بدانها دست نيابد" ( امام خميني (ره) ، 1373 164) بنابراين در مقام « عند ربهم » است كه هيچ حائلي ميان انسان و خدا وجود ندارد و در واقع، اتصال به مقام ربوبي و لقاء الهي است كه در نهايت كمال انسان و قرب الهي است و عرفا درباره ي آن گفته اند:" قرب عبارت از سير قطره است به جانب دريا و وصول به مقصود حقيقي و اتصاف به صفات الهي ويا اينكه قرب آن است كه هرچه پيش آيد از ميان برداري و آنچه حائل ميان محب و محبوب است برطرف كني (لاهيجي، 1377 : 305 و 30 ) شرف بزرگ شهداي در راه حق ،حيات « عند الرب » و ورود در ضيافت الهي است... اين حيات واين روزي ، غير از زندگي در بهشت و روزي در آن است. اين « لقاءالله » و ضيافت الله مي باشد... شهدا شمع محفل دوستانند ، شهدا درقهقهه ي مستانه شان ودرشادي وصول شان" عند ربهم يرزقون اند و ازنفوس مطمئنه هستند كه مورد خطاب "فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي" پروردگارند ، اين جا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسيمش برخود مي شكافد( امام خميني (ره) ، 1375 :36 و41 )

ايثار وفداكاري در بين اقوام مختلف
 

از زماني كه ناآدميت هاي آدم بر شاخسار جذاب و ساقه هاي فريبنده شجره ممنوعه نشست، از وقتي كه آدم با گناه نخستينش اسباب هبوط وفرودشرادر دنيا فراهم نمودوبا سكنايش بنيانگذار زندگي جديد و تازه درعالم سفلي شد ابليس براي انتقال وعمل به سوگندش با فريفتن قابيل طعم تلخ عصيان وشرمندگي را در كام مصيبت زده آدم ريخت. از اينجا بودكه زشتي ها وزيبايي ها شكلي اسطوره اي به خودگرفتندتا اهريمنان رابه ابليس و قابيل و مجاهدان ايثارگر فرشته خود را به هابيل و شهادت فرا خوانند بي شك آدمي با فطرت ميل اجتماعي كه در نهاد دارد از همان لحظات آغازين كه گروههاي كوچك شكل هاي قوي تر و بزرگتري به خود گرفتند، زيستن و بودن درجمع و قرار گرفتن در جماعت سبب شد كه حماسه ها،جانفشاني ها، ايثارگري هاي شكيل وچالاكي، دهاكي و جسارت و جراتهاي جميل افراد برتر آن قبيله واجتماع براي همه ستودني،شنيدني وغرورآفرين شود! بر اثرهمين حماسه ها و از خودگذشتگي ها و به خاطر آرامش و نجات ديگران و مقاومت در برابر متخاصمين كتاب قطور قهرمانان حماسه ساز تاريخ ملت ها شكل گرفت. و اين گونه آن قهرمانان راستين سرمشق و الگويي براي جوانان و ديگران شدند و در قبيله ها و طايفه هاي متفاوت به صورت هاي متناوب و گوناگوني ظهور يافتنددر يونان باستان زنان به جهت زاييدن مردان نيرومند و قوي و پرورش مردان سلحشور شكست ناپذير از احترام خاصي برخوردار بودند، آنچنان كه « لوكورگوس »معتقد بود كه: براي به دنيا آوردن مردان نيرومند و پرورش بي ضعف و فتور آنان زناني سخت كوش و آبديده لازم است" نمونه ديگر آن ظهور شواليه هاي اروپا است؛ اينان كه گروهي از نجيب زادگان اروپايي قرون وسطي در هنگام جنگ هاي صليبي بودند كه داراي آداب و رسوم جوانمردانه اي بودند. اين عده در آن قرون، مظهر قهرماني، نيكوكاري و شجاعت به شمار مي رفتند در هند " كشاترياها " بودند كه همزمان با ساسانيان در ايران به قدرت رسيدند. اينان نيز يك طبقه از حكمرانان و نظاميان حكومتي بودند كه پادشان از اين طيف انتخاب مي گرديد، اين گروه در هندوستان عليه حكومت هاي خارجي كه بر كشورشان سلطه داشتند قيام مي كردند و تحت عنوان جهاد مقدس عده بي شمناري را با خود توانستند همراهي كنند، به طوري كه رشادت اينان نسل به نسل همچنان روايت مي شد. همچنين بودا به عنوان انساني نيروانايي منجي و مراد بشريت هماره پيشوايي براي هندوهاي نيكوكار آيين پرست است . در نظام ژاپن سام وراييها به وجود آمدند؛ سامورايي نامي بود كه بر شهسواران نظام فئوداليته در ژاپن اطلاق مي شد . اين طبقه كه از اشراف به شمار مي رفتند در جنگهاي داخلي قرن دوازدهم ميلادي پايه گذار قيام مردمي عليه نظام حاكم بر ژاپن بودند و مردمان آنها را به خاطر مقابله با ظلم حاكمان و مبارزه خستگي ناپذيرشان دوست مي داشتند. در چين كنفوسيوس (تولد 551 ق، 479 ق) به عنوان يك مصلح و الگو و پيشواي اجتماعي به حمايت از مردمي كه از جور اميران جنگ طلب خون آشام مورد ظلم و ستم واقع مي شدند برخاست . پيروان و مريدانش راه و روشش را انتشار دادند و از او يك الگو و يك قديس تاريخي ماندگارساختند.اين گونه است كه آن قهرمانان محبوب، اطاعت و اعتقاد راسخ و پابرجاي مردم را نسبت به خويشتن برانگيختند. به نظر مي رسد كه نياز به اين قهرمانان جزء لاينفكي از زندگي انساني شده است، چرا كه ستودن آيين سلحشوران و پهلوانان و از خود گذشتگان و جنگاوران نيك نام دلير در همه مذاهب و سنن دنيا پذيرفته وستودني ازآن ياد شده است« آدلو »يكي ازروانشناسان تربيتي غرب بيان مي كند: از بزرگترين مايه هاي تربيتي روح بشر كه انسانها را ازمرحله پست به مراحل متعالي درراه فضايل بزرگ شيللر و هگل با « انساني كشانده اعتقادداشتن به انسان هاي برجسته (ابرمردها)بوده است آنهمه انتقاداتي كه به اعتقاد داشتن وپيروي ازنظام قهرمانان دارند درجاهاي بسياري از سخنان خويش قهرمانان را مي ستايند.اماوقتي كه حماسه قهرماني وجانبازي وايثاردرفرهنگ ناب اسلامي مطرح مي شود رنگ و بوي متفاوت و متغاير با ديگر انديشه ها و نگرش هاي ديگران پيدا مي كند. دراين فرهنگ، هدف و مقصود و انگيزه رزمنده و مجاهد در قالبي الهي ريخته مي شود تا ارزشمندي يك حماسه و ايثار مشروط به في سبيل الله بودن، براي خدا قيام كردن و خدايي شدن صورت پذيرد و اينجاست كه همه حركتها در راستاي قرب الهي مقدس و قابل تكريم مي شوند.

اهميت نسل جوان
 

ويژگي ها و استعدادهاي نهفته در وجود جوانان، مناسب ترين زمينه براي طراحي و ايجاد هرگونه تغيير و تحول فردي و اجتماعي است بطوريكه چرخهاي كثيري از انقلاب ها و تحولات توسط اين گروه به حركت درآمده و سرعت مي گيرد . كنكاش در تاريخ ملل مختلف و از جمله جريانات حاكم بر ايران در يكصد سال گذشته مؤيد اين ادعاست . بخش انبوهي از بازيگران و نقش آفرينان حوادث مختلف وامكانات وانرژي هاي بسياري مصروف و جذب و هدايت آنان به سمت اهداف معين(اعم ازاهداف مثبت يا منفي ارزشي و ضد ارزشي) شده است نكته مهم اينكه "جوانان بيش از بزرگسالان به ارزشهاي فرامادي اعتقاد دارند و اين تفاوت ارزشي جوانان وبزرگسالان ناشي از تفاوت تجربه واجتماعي شدن آنها باشد" دراسلام به جوانان توجهي خاص مبذول شده است. حضرت محمد (ص) مي فرمايد:" اوصيكم بالشباب خيراً فَانّهم اَرق افئده" توصيه ي من به شما اين است كه نيكي به جوانان را ازياد نبري" امروزه پاسداري از خون شهيدان و ابلاغ پيام انقلاب اسلامي به همت جوانان غيرتمند وآزاده متكي است. عبور از سالهاي سخت جهاد و مقاومت و الگوي كامل و سنت مطلوبي است كه جوانان را به آينده ي درخشان واميد بخش و افقهايي روشن دلگرم مي سازند (دبيرخانه ي شوراي عالي جوانان ، 1368 )

نسل جوان مهم ترين گروه مورد نظر استعمارگران
 

از ديرباز، دشمنان انسانيت، هرگاه مي خواسته اند جامعه اي را به انحطاط و تباهي بكشند، بيشترين توجه خود را به نسل جوان جامعه معطوف مي كردند، زيرا اين قشر جامعه هستند كه مي توانند به علت استعدادها و نيروها و تحرك خود، شرايط موجود را متغير سازند و اجتماع آينده را به كمال و سعادت افزونتر يا به انحراف و انحطاط بيشتر برسانند.پيامبر اكرم (ص) از همان آغاز رسالت خود، با توجه به نقش و اهميت جوانان در جامعه، سعي داشت با تهذيب و تشويق هرچه بيشتر نسل جوان، بر تحكيم پايه هاي اصيل اجتماع اسلامي بكوشد و بدين سبب نمايندگان و فرماندهاني را از سوي جوانان براي اداره ي امور انتخاب مي كرد كه در راس همه آنان، اميرالمومنين علي (ع) قرار داست كه در بسياري از نبردها، نقش عمده را بر عهده مي گرفت. امامان گرانقدر اسلام نيز، در برنامه هاي خود، به جوانان توجه بيشتري مبذول داشته و اصحاب جوان خ ود را در راه كسب علم و مبارزه با ستمگران، بسيار تشويق مي كردند.در انقلاب اسلامي ايران نير، كه حماسه ي بزرگ قرن است و به ياري خدا، زمينه ساز انقلاب جهاني اسلام، حضور جوانان و رشادت و فداكاري و ايثار آنها يكي از اركان مهم پيروزي انقلاب و حفظ ارزش هاي اصيل بوده است.به گفته ي امام خميني:"اين جوان هاي ما بودند كه فرياد زندن و مشتشان را گره كردند و « الله اكبر » گفتند. اگر فرض كنيد كه جوان هاي ما، خداي نخواسته، مبتلا به هروئين بودند، مي توانستند اين كار را بكنند؟ آدم وافوري مي تواند بلند شود و در خيابان مشتش را گره كرده و جنگ كند؟"بنابراين، مستكبران شرق و غرب، همه تلاش خود را، براي به انحطاط كشاندن جوامع، بر روي جوانان آن ها متمركز ساخته و به منظور تخدير افكار و انحراف آنان، به سرمايه گذاري هاي كلان در زمينه ي اشاعه ي فحشا، اعتياد، مراكز قمار و... پرداخته اند؛ زيرا شكي نيست كه جامعه آلوده به فساد و اعتياد به مواد مخدر، هيچ گاه قادر نخواهد بود از منافع و حقوق خود بدفاع كرده، و اساسا شناخت كاملي نسبت به آن پيدا كند(اداره امور تبليغي، 1362:16 )

اهميت معرفي و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در بين نسل جوان از ديدگاه امام خميني(ره)
 

منش و ديدگاه هاي به جاي مانده از آن مرد بزرگ حضرت امام خميني (ره) همچون سرمايه ي گرانقدري روي مردم ما و همه ي جويندگان راه حق و فضيلت، بخصوص جوانان و نوجوانان موحد و مسلمان است . آن حضرت پيرامون شهادت طلبي سخنان زيادي به يادگار گذاشته كه در ذيل به چند مورد اشاره مي شود : الف : منطق قرآن آن است كه ما از خداييم و به سوي او مي رويم:مسير اسلام ، شهادت در راه هدف است و اولياي خدا (ع) شهادت را يكي پس از ديگري به ارث مي برند و جوانان متعهد ما براي نيل به شهادت، در راه خدا درخواست دعا مي كرده و مي كنند . ب: شهادت سعادت جوانان و رمز پيروزي : جوان هاي ما شهادت را سعادت مي دانند . اين رمز پيروزي آنهاست .ج: جوانان شهادت طلب : جوان هاي ما شهادت را مي خواهند . همين امروز هم كه من اين بيرون ايستاده بودم يك جوان برومندي فرياد مي كرد از آنجا كه شما دعا كنيد كه من شهيد بشوم" د: استقبال از شهادت : جوانان ما شهادت را استقبال مي كردند همان طور كه در صدر اسلام سربازهاي اسلام شهادت را استقبال مي كردند .

فرهنگ ايثار و شهادت از ديدگاه مقام معظم رهبري
 

« حضرت آيت الله خامنه اي » فرمانده ي معظم كل قوا، حضرت آيت الله العظمي خامنه اي درخصوص فرهنگ ايثار و شهادت مي فرمايد:پاسدارانقلاب اسلامي، آگاهانه راه حسين(ع) را كه ادامه ي راه انبياء الهي است، انتخاب مي كند و در اين راه، فروغ خون حسين(ع) و شهيدان گلگون كفن كربلا را چراغ راه خويش قرارمي دهد( پيام رهبري به سمينار سراسري سپاه، 1362 )آيت الله خامنه اي در سخنراني در جمع فرماندهان و بسيجيان لشكر 27 محمدرسول الله (ص) فرمودند:" درس هاي عاشورا جدا است، درس شجاعت و درس چه و درس چه؛ از درس هاي عاشورا مهمتر؛ عبرت هاي عاشورا است ."
ديدگاه رهبرمعظم انقلاب پيرامون اهميت و نقش ترويج و معرفي فرهنگ ايثار و شهادت در بين نسل جوان
نسل جوان هر كشور يكي از بزرگترين سرمايه هاي آن كشور محسوب مي شود.جوانان استعدادها وامتيازاتي دارند كه نقطه ي اميد و نيروي محركه ومبتكرملت به حساب مي آيند . اين امتيازي است كه ملت ايران بيش از ساير كشورها از آن برخورداراست. رهبر انقلاب اسلامي از جوانان به عنوان "يك نعمت الهي " و "مركز نيرو و اميد و ابتكارعمل و در جايي ديگر آنها را ميراث گرانقدر حضرت امام خميني( ره) " و "فتح الفتوح آن حضرت" ياد مي فرمايند . رهبر معظم انقلاب اسلامي جوانان را به زنده نگه داشتن ياد و خاطره شهداي عزيز انقلاب و جنگ تحميلي و تكيه بر عظمت ، شجاعت ، تقوا و طهارت آنان و مطالعه ي وصيت نامه ي شهدا دعوت كرده و آن را موجب تحول معنوي و حقيقي جوانان مي دانند "نبايد پنداشت كه با گذشت دوازده سال از پيروزي و دو سال از پايان جنگ تحميلي ، خاطره ي شهداي عزيز انقلاب و جنگ كمرنگ شده و از يادها زدوده خواهد شد و به عكس ، تصوير آن چهره هاي مقدس،در هاله اي از نور و طهارت، روز به روز بايد در ذهن ملت ما با عظمت تر و چون چهره هاي اسطوره اي قهرمانان بزرگ ، محبوبتر و رفيع تر گردد و نام آنها و ياد آنها به همه، مخصوصاً جوانان و نوجوانان درس عظمت و شجاعت و تقوا و صفا و طهارت بدهد و خواهد داد. بخش مهمي از اين كار وظيفه ي نويسندگان وهنرمندان است. البته دوران جنگ و شرايط خاص آن روزها براي عده اي از جوانان اين مملكت يك انقلاب معنوي و حقيقي بوجود آورد.اين وصيت نامه هاي شهدا كه امام (ره)توصيه به مطالعه ي آن مي كردند به خاطر اين است كه هركدامش نمايشگر انقلاب يك نفر آدم است درجاي ديگر شهيدان را مايه ي عظمت ايران و اسلام معرفي مي فرمايند. "اگر شما جوانان در دوران جنگ تحميلي به جنگ نمي رفتيد و به جبهه خدمت نمي كرديد شهادت را به خود نمي پذيرفتيد ، امروز ايران واسلام به اين عظمت نبود و در فرازي ديگر جوانان بسيجي شهدا و جانبازان را الگوهايي فرا راه جوانان مي دانند كه بايستي شناخته شده، و راهشان براي آنها تبيين شود :در زمان خودمان هم الگو داريم ، امام الگوست . اين جوانان بسيجي ما الگو هستند.

چگونگي گسترش فرهنگ ايثار وشهادت در نسل جوان
 

فرهنگ ايثار و شهادت را در صورتي مي توان در بين اقشار مختلف جامعه وبه ويژه نسل جوان، كه به دلايل مختلف جامعه شناختي و فرهنگي درمعرض انواع تهاجمات قرار گرفته اند، تقويت نمود كه اصول تربيتي و روان شناختي موضوع را مد نظر قرار داد . يكي از بهترين راهبردهاي تقويت اين فرهنگ، معرفي اسوه هاي موجود در آن است . اسوه، عبارت ازحالتي است كه انسان به هنگام پيروي ازغيرخود پيدامي كند وبرحسب اينكه پيروي از چه كسي باشد،ممكن است اسوه اي نيك يابد براي انسان فراهم آيد.( باقري، 1379 :1)
با معرفي و ارائه ي اسوه، نمونه رفتار وكردار مطلوب در معرض ديد فراگير قرار مي گيرد وموقعيت او دگرگون مي شود تا اوبه پيروي پردازد وحالت نيكوئي، در خود پديدآورد . معلم بايد حالات مطلوب فراگير را كه عملا در وجود كسي آشكار شده، به او نشان دهد، اين كار اساسا در شرايط واقعي اجتماعي مدنظر است ولي حاصل آن اين است كه شخصيت هاي تاريخي نيز الگوي عمل محسوب مي شوند.در قرآن اين روش به كار گرفته شده است، كه گاهي در آيات مستقيما به پيروي از كسي تصريح مي شود وگاه بدون چنين تصريحي، اسوه ها در معرض ديد گذاشته مي شوند .(باقري، 1379 :1.2) بر اساس اين روش، مي توان ارزش هاي مورد نظر واز جمله فرهنگ ايثار وشهادت را با ايجاد بصيرتي نو در دانش آموزان، به آنان معرفي نمود .راه برد ديگر در زمينه ي تقويت فرهنگ ايثار وشهادت در بين دانش آموزان، ايجاد احساس خودباوري مذهبي وملي در آنان است . خودباوري اصطلاحي است كه امروزه در جامعه شناسي، روا نشناسي و علوم تربيتي به كار مي رود و منظور از آن يك حالت مثبت روحي و رواني است كه در نتيجه ي احساس ارزش مندي در نفس انسان پديد مي آيد و او را آماده مي سازد تا از طريق بهره گيري از لياقت ها و توانمندي هايي كه دارد به انجام وظايفي كه برعهده اوست، قيام نمايد و دراين راه، از مشكلات وموانعي كه پيش مي آيد هراسي به دل راه ندهد. از اين حالت روحي در فرهنگ اسلامي با تعابيري چون علوهمت،مناعت طبع، اعتماد به نفس، عزت نفس و ... ياد مي شود. در واقع، خودباوري، باور به استعدادها، توانايي ها و نيروهاي نهفته ي فطري دروني است كه با اتكاء به آن، مي توان به اهداف مورد نظر درزندگي رسيد و به آنان جامه عمل پوشاند. ومرحله عالي خود باوري، شكوفايي همه استعدادهاي بالقوه فرد است.(شعاري نژاد، 1378 :166-167)خود باوري ملي، در مقابل از خود بيگانگي وخودباختگي ملي مطرح مي شود. گاهي افراد يك جامعه در اثر ناآگاهي و يا تحت تاثير تبليغات سوء و جذاب دشمنان، به سنت و باورهاي ملي و فرهنگي خود پشت مي كنند و از نمادها و ارزش هاي رايج در جوامع ديگر پيروي و تقليد مي كنند. اين كار به تدريج، راه نفوذ و تسلط همه جانبه ي بيگانگان را در عرصه هاي مختلف آن جامعه هموارمي سازد. در نهايت، كيان و استقلال آن جامعه را با خطر جدي مواجه مي سازد . در تاريخ جوامع اسلامي به نمونه هاي زيادي از اين گونه جامعه ها برمي خوريم. تركيه دوران آتاترك و حتي تركيه امروز در مقابل غرب، و ايران دوره رضاخان وبسياري از جوامع ديگر، مصداق روشني از مردمي هستند كه به خود باختگي ملي گرفتار آمده اند . بنابراين، اگر افراد جامعه اي خواهان پيشرفت و تعالي هستند بايد از طريق اصلاح نظام آموزشي و تربيتي جامعه و بازنگري در باورها و ارزش هاي فكري و فرهنگي به جاي مانده از گذشته، تمام اين گونه اوصاف و ويژگي هاي نادرست فكري و اخلاقي را اصلاح نمايند و به يك انقلاب فكري و فرهنگي، به ويژه در سطح انديشه و اعتقادات نسل جوان دست بزنند . آن گاه از طريق احياي ارزش هاي اصيل و حياتبخش روح اعتماد به نفس و خودباوري را در وجود اين قشر، كه مهمترين سرمايه جوامع محسوب مي گردند، شكوفا ساخته و حفظ و استمرار خواهند بخشيد. دفاع مقدس وشهدا دراين زمينه نقشي اساسي ايفا مي كنند، به شرط آنكه كساني از قبيل معلمان كشور با نحوه ي ايجاد خودباوري در جوانان آشنا بوده و از طريق اين احساس، فرهنگ ايثار و شهادت را تبيين وترويج نمايند. ارائه و معرفي جلوه هاي زيباي وصيت نامه هاي شهدا به دانش آموزان، راهبرد مهم ديگر در تقويت فرهنگ ايثار وشهادت است. وصيت نامه هاي شهدا از بهترين اسناد مكتوب دوران جنگ تحميلي است كه علاوه بر استفاده تاريخي از آن ها مي توان نمونه هاي عالي ارزش ها را در آن ها يافته و به نسل جديد معرفي نمود . از آنجا كه اين وصيت نامه ها بيان گر حس وحال واقعي شهداي دفاع مقدس مي باشند، تاثير شگرفي در تقويت فرهنگ ايثار وشهادت دارند. متاسفانه در كتب درسي از متون وصيت نامه شهدا هيچ استفاده اي نشده است كه به نظر مي رسد، بسيار به جا وشايسته است كه وزارت آموزش وپرورش بنحوي شايسته وجذاب از اين اسناد باارزش براي معرفي هر چه بيشتر فرهنگ ايثار وشهادت استفاده كند. مسلما اين كار كمك بزرگي به معلمان خواهد نمود تا ارز ش ها را به دانش آموزان معرفي نمايند.تشويق ودعوت دانش آموزان به تحقيق وبررسي دركتب ومقالات مربوط به شهدا از راهبردهاي مهم تقويت فرهنگ ايثار وشهادت است . امروزه ثابت شده است كه انجام تحقيق ومطالعه از سوي دانش آموزان، يكي از بهترين راه هاي تفهيم موضوعات مختلف به آن هاست. متاسفانه انجام تحقيق وپژوهش در سيستم آموزشي ما از جايگاه مهم خود برخوردار نيست ومعلمان به تاثير آن آگاهي كامل ندارند .تحقيق يك فعاليت منظم، منسجم و با روش سنجيده اي است در جهت رسيدن به هدف و هدف كشف حقيقت است. (كاردان، 1377 :8)تعاريف مختلفي از تحقيق شده است ولي به نظر، مي رسد مي توان گفت تحقيق فرآيندي است كه از طريق آن مي توان درباره ي ناشناخته به جستجو پرداخت ونسبت به آن شناخت لازم را كسب كرد، در اين فرآيند از چگونگي گردآوري شواهد وتبديل آن ها به يافته ها، تحت عنوان روش شناسي ياد مي شود . رسالت اصلي تحقيق، به كارگيري روش ها براي انجام نظريه سازي است. براي اين كه پژوهش در آموزش وپرورش نهادينه شود بايد به ايجاد روحيه پژوهش گري، اعطاي قابليت ها ومهارت هاي لازم پژوهشي وهم چنين اعطاي فرصت به دانش آموزان جهت انجام پژوهش همت گماشت.برنامه هاي درسي وروش هاي آموزشي بايد به گونه اي متحول شودكه به دانش آموزان در دست يابي به اين اهداف ياري رساند.خوشبختانه كتب ومقالات زيادي در زمينه ايثار وشهادت نگاشته وچاپ شده است . در اين ميان غني سازي كتابخانه هاي مدارس از اين جهت وارائه اين كتب به دانش آموزان از طريق كتابخانه ها حائز اهميت است.از آنجا كه مقالات بسياري نيز در زمينه ايثار وشهادت در اينترنت منتشر شده است، از يكسو فراهم آوردن امكان استفاده دان شآموزان از اين پديده مفيد علمي و از سوي ديگر آموزش نحوه ي استفاده از اينترنت ومنابع مفيد آن، مي تواند در تقويت اين فرهنگ مفيد وموثرباشد.تحليل و بررسي فرهنگ ايثاروشهادت در طول تاريخ براي دانش آموزان هم مي تواند تاحد زيادي در اين زمينه كارگشا باشد. هرحادثه تاريخي نياز به تحليل تاريخي نيز دارد. اين تحليل به ويژه پس از پايان يافتن آن حادثه وبراي معرفي بيشتر آن به كساني كه در زمان وقوع حادثه، حضور يا وجود نداشته اندحائزاهميت است.درمورد فرهنگ ايثاروشهادت اين امرازاهميت ويژه اي برخوردار است،چرا كه موارد زيادي مبني برايجاد شبهه در اين فرهنگ وزيرسؤال بردن آن مشاهده مي شود. اين شبهه ها ازسوي كساني دامن زده مي شود كه با انقلاب اسلامي ومباني آن مخالفت مي ورزند و بيشترنيز سعي در انتقال اين شبهه ها به مراكز فرهنگي كشور مثل مدارس و دانشگاهها دارند. دراين ميان وظيفه معلمان بيشتراز ديگراقشار جامعه مهم به نظرمي رسد وآن ها بايد به خوبي با فرهنگ ايثار وشهادت آشنا بوده و اين آشنائي خود را از طريق بيان ساده وشيوا به دانش آموزان منقل نمايند.

بازشناسي مباني ديني فرهنگ ايثار و شهادت براي نسل جوان
 

فداكاري و از خود گذشتگي ، يك ارزش جهاني و فرا مذهبي است . همه انسان ها نسبت به افرادي كه با شجاعت در مقابل ستم قد بر افراشته اند و تن به ذلّت و خواري نداده اند ، اداي احترام كرده و آنان را ستايش مي كنند . حتي افراد ناتوان و زبوني كه جرأت اظهار وجود در برابر ستم و ياراي مخالفت با ستمگري نيافته اند ، نسبت به انسان هاي قهرمان و مقاوم ابرازاحترام مي كنند.پيامبرعزيز اسلام (ص) ، قبل از بعثت در پيمان حلف الفضول كه فلسفه آن دفاع از مظلومان و ستمديدگان بود شركت كرد. چون به رسالت مبعوث شد ، فرمود : در خانه عبدالله بن جدعان ، شاهد پيماني بودم كه اگر مالك همه شتران سرخ مو بودم ، مرا چنين شادمان نمي كرد و اگر در اسلام نيز كسي بر اين اساس از من ياري بطلبد آماده ياري او هستم (ابراهيمي، 1382: 133 )حملات انتحاري مجاهدان گمنام مسلمان ، عليه صهيونيست غاصب و زورگو، : بدون ملاحظه سن و جنسِ قهرمانان آن،موردتقدير وتحسين همه حق طلبانه جهان است .ايثار و شهادت،جايگاه فوق العاده ارزشمندي در فرهنگ ديني دارد .آنچه كرامت و عزّت انسان را تثبيت و تقويت مي كند و روح متلاطم و پوياي او رابه نهايت كمال و اوج تعالي رهنمون مي شود ، دراين حقيقت متجلي است . ايثاروشهادت،منشأ تربيت انسان جاودانه و جاودانگي انسان است و حقيقت وجود او را تبيين و تفسير مي كند . برخي از مباني ، اين حركت عميق انساني در فرهنگ دين ، عبارتند از:
الف ) از اويي و به سوي اويي :در نگرش الهي ، انسان مورد عنايت خاص خداوند است . حضرت حق تعالي او را براي معرفت نسبت به خويش و عبوديت در برابر خود آفريده است . و ما خَلَقْت الْجِنَّ و الْإِنْس إِلاَّ ليعبدونِ ( ذاريات 56 )من جنّ و انس را نيافريدم جز براي اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند ( عبوديت نهايت و اوج تكامل انسان و قرب او به خدا است. عبوديت كامل آن است كه انسان جزبه معبود واقعي يعني كمال مطلق نينديشد،جز درراه اوگام بر ندارد، وهر چه غير او است، را فراموش كند، حتي خويشتن را (مكارم،387:22 )برمبناي فرهنگ" ازويي و به سوي اويي" انسان پيوسته آماده حضور در آزمون هاي دشوار است و چون ، سنگي گرانبها از كوره آزمون هاي سخت مي گذرد تا گوهر خالص وناب وجودش آشكار گر . آنان كه به نداي خيرخواهانه فَأَينَ تَذهبونَ (تكوير/ 26 )پس به كجا مي رويد؟ودعوت آسماني فَفرّواإلي اللهِ (ذاريات/ 50) پس به سوي خدا بگريزيد اعتنا نمي كنند،در مواجهه با حوادث سهمگين قيامت بدنبال راه فرارمي گردند يقُولُ الْإِنْسانُ يومئذ أَينَ الْمفَرُّ (قيامت/ 10) آن روز انسان مي گويد راه فرار كجاست!؟ وپاسخ مي شنوند:" كَلاَّ لا وزرإِلي ربك يومئذ الْمستَقَر(قيامت /11-12)هرگزچنين نيست، راه فرارو پناهگاهي وجود ندارد آن روز،قرارگاه نهايي تنها به سوي پروردگار تو است . شكوه به سويي اويي آنگاه به نهايت مي رسد كه بانگ مي زنند : لمنِ الْملْك الْيوم حكومت امروز براي كيست؟ وهمه ناگزير فرياد مي زنند: للَّه الْواحد الْقَهار براي خداوند يكتاي قهار است (غافر/16)
ب ( كرامت و منزلت انسان:انسان ها دو گونه اند : عده اي زبون ، ذليل و خود باخته اند و با سستي و تن پروري به پروار كردن جسم خود مي پردازند و با هر طعمه اي مي سازند و در هر مزبله اي رحل اقامت مي افكنند. وهرگز خود را براي رويارويي با موانع تكامل مهيا نمي كنند و بر زمين چسبيده اند . قرآن كريم آنان را توبيخ مي كند و مي فرمايد : يا أَيها الَّذينَ آمنُوا ما لَكُم إِذا قيلَ لَكُم انْفرُوا في سبيلِ اللَّه اثَّاقَلْتُم إِلَي الْأَرضِ أَرضيتُم بِالْحياةِ الدنْيا منَ الآخرَةِ فَما متاع الْحياةِ الدنْيا في الآخرَةِ إِلاَّ قَليل (توبه / 38 ) اي كساني كه ايمان آورده ايد! چرا هنگامي كه به شما گفته مي شود: به سوي جهاد در راه خدا حركت كنيد "!بر زمين سنگيني مي كنيد (و سستي به خرج مي دهيد )؟! آيا به زندگي دنيا به جاي آخرت راضي شده ايد؟! با اينكه متاع زندگي دنيا، در برابر آخرت، جز اندكي نيست . اينان از اوج شكوه به كنج ذلت خزيده اند و هويت و شخصيت عظيم انساني خويش را پاس نداشته و حرمت روح متعالي را نشناخته و خود را موجودي بيهوده و بي ارزش پنداشته اند . و در امور زندگي به طفيلي گري تن داده اند اما گروه دوم ، از لذّت معرفت بهره مند شده و با چشمان باز پا به عرصه آفرينش نهاده اند و در پرتو عظمتي كه خداوند به آنان ارزاني داشته و همه موجودات هستي را در برابر اراده آنان رام و مسخر كرده ، به بهره گيري از لذائذ معنوي پرداخته و در كشتزار طبيعت در پي به دست آوردن مغز و ريشه نعمت هاي الهي كوشيده اند . سبك بار و چالاك پا درميدان فداكاري نهاده و رضايت خداوند را بر همه چيز ترجيح داده اند و در اوج نداي خوش آمد ملائك پا بر عرصه بهشت نهاده اند. اينان به عظمتي دست يافته اند كه خداوندي كه كمال مطلق و مطلق كمال است و هرگز در وعده اش ناراستي و كژي وجود ندارد،خريدارجان آنان است .إِنَّ اللَّه اشْتَري منَ الْمؤْمنينَ أَنْفُسهم و أَموالَهم بِأَنَّ لَهم الْجنَّةَ(توبه/ 111) خداوندازمؤمنان،جانها و اموالشان را خريداري كرده ،كه در برابرش بهشت براي آنان باشد.
ج ) پويايي و تكامل انسان :برخي ازانسان ها ، بسان عنكبوت خود را در تارهايي كه مي بافند، زنداني مي كنند و پيوسته كاخ هاي خيالي خود را براي صيد موجودات ضعيف زينت مي بخشند ، غافل از آنكه سست ترين خانه ها،خانه عنكبوت است . اينان زنداني خويش اند. طبيعت ، جامعه و تاريخ را در قالب ذهن ناتوان خويش تفسير مي كنند. اهل هجرت حركت ، سازندگي،ارتباط با مردم ومشاهده حقايق عالم نيستند. اما گروهي از انسان ها،اهل حركت و هجرتند و لحظه اي آرام نمي گيرند وايستايي و سكونت را موجب مرگ وخواري مي دانند. ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم موجيم كه آرامش ما در عدم ماست. پيوسته مي كوشند تا گامي به پيش بردارندوبا موانع راه بستيزندهجرت اصل حياتي ومهم زندگي آنان محسوب مي شود. زيرا تاريخ پر شكوه اسلام با هجرت آغاز مي شود.
د ) نيكوكاري كامل و كمال نيكوكاري قرآن كريم ، بالاترين درجه نيكوكاري را انفاق و گذشت از آنچه كه مود علاقه شديد انسان است ، معرفي مي كند و مي فرمايد : لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حتَّي تُنْفقُوا مما تُحبون (آل عمران/ 92) هرگزبه (حقيقت) نيكوكاري نمي رسيد مگر اينكه از آنچه دوست مي داريد، (در راه خدا) انفاق كنيد. و در سوره هل اتي كه سند عظمت و شكوه ائمه اهل بيت (ع) است ، رمزاين عظمت رادرانفاق آنچه كه مورد علاقه آنان بود معرفي مي كند و مي فرمايد : و يطْعمونَ الطَّعام علي حبه مسكيناً و يتيماً و أَسيرا ( انسان/ 31 ) و غذاي (خود) را با اينكه به آن علاقه و نياز دارند، به« مسكين » و« اسير »و « يتيم » مي دهند! بالاترين چيزي كه مورد علاقه انسان است ، جان اوست . حب نفس يكي از مهم ترين عوامل حيات انسان و موجب رقابت ، تلاش ، خلاقيت است. آنگاه كه انسان به اوج عظمت و فداكاري برسد، بهترين سرمايه زندگي كه جان اوست را در راه خدا ايثار مي كند. شهيد با خون خود يعني تمام وجود و هستي خود ارزش ، ابديت وجاودانگي مي يابد . خون شهيد براي هميشه دررگ هاي اجتماع مي جهد. پيامبر عزيز فرمود: فَوقَ كُلِّ ذي بِرٍّ بِرٌّ حتَّي يقْتَلَ الرَّجلُ في سبِيلِ اللَّه فَإِذَا قُتلَ في سبِيلِ اللَّه فَلَيس فَوقَه بِر) كافي، 2/348) برتر و بالاتر از هر نيكوكاري ، نيكوكار ديگري است ، تا آنگاه كه در راه خدا شهيد شود ، وقتي كه در راه خدا شهيد شد ، ديگر بالاتر از او كسي نيست . و نيز فرمود : إِنَّ أَبخَلَ النَّاسِ منْ بخلَ بِالسلَامِ و أَجود النَّاسِ منْ جاد بِنَفْسه و ماله في سبِيلِ اللَّه تَعالَي (6) بخيل ترين انسان ها كسي است كه در سلام كردن ، بخل بورزد و بخشنده ترين انسان ها ، كسي است كه جان و مال خويش را در راه خدا ، بذل و ايثار نمايد.
ه ) مسابقه در نيكي ها :دنيا محل رقابت و مسابقه است . انسان فطري و سليم النفس مي كوشد تا با كسب فضائل اخلاقي ، علمي ، هنري و ... گوي سبقت را از همنوعان خود بربايد . رمز پويايي زندگي آن است كه انسان در بروز استعدادها و كمالات خود بكوشد . اين انگيزه به قدري قوي است كه گاه موجب مي شود كه انسان براي خود فضائل دروغين ادعا كند ، تا موقعيت و منزلتي براي خود فراهم آوردبدون ترديد يكي از زمينه هاي مسابقه جهان ، برداشتن موانع رشد و تكامل معنوي جامعه است وآن نيازمند فداكاري ، ازخود گذشتگي و ايثارجان و مال وآمادگي براي استقبال از جهاد و شهادت است. انسان در ميدان مبارزه حق وباطل براي دفاع ازآرمانهاي اصيل معنوي ، كه بالاترين درجه خير و نيكي است تلاش مي كند و با درك شهادت در مغفرت و رحمت الهي غرق مي شود.
و ) انتخاب مرگ ( مرگ آگاهانه):امام علي(ع)مي فرمايد : اگرانسان را ازمرگ گريزي نيست،بهتراست كه با شمشير در راه خداكشته شود وإن تكن الأبدان للموت أنشأت فقتل امرئ بالسيف في الله أفضل( علي(ع)/ 315 )اگر بدن (انسان ها ) براي مرگ آفريده شده است ، كشته شدن انسان باشمشير با ارزشتر است. و تأكيد مي كند كه تحمل هزاران ضربه شمشير ، آسان تر از پذيرش مرگ در بستر است ان أَفْضَلَ الْموت الْقَتْلُ و الَّذي نَفْسي بِيده لَأَلْف ضَرْبةٍ بِالسيف أَهونُ علَي منْ ميتَةٍ علَي فرَاش ) كافي ، 5/53)
همانا بالاترين نوع مرگ ،شهادت است. و سوگند به كسي كه جانم در دست اوست ، تحمل هزار ضربه شمشير، از مردن در بسترآسانتراست. شهيد با آگاهي از اينكه ، ميدان جهاد محل فداكاري ، از خود گذشتگي و شهادت است ، از كام جويي مادي دل مي كند و به ميدان ايثار پا مي گذارد . او تسليم مرگ نمي شود، بلكه مرگ را تسليم خود مي كند.
ز ) اخلاص:شهيد به تعريف و تمجيد ديگران دل نبسته است ، يعني در جامعه حضور فيزيكي ندارد كه به ارتقاي ظاهري در نظر مردم و كسب اعتبار و شئون فردي دل خوش كند . او با نهايت اخلاص و به دور از هر گونه تعلّقي جان خويش را تقديم دوست مي كند تا به اعتلا و تداوم آرمان هاي معنوي ، كمك كند و همين صفا موجب قداست، شهرت وجاودانگي اوست. يكي از آفات مهم اعمال انسان كه موجب تباهي ، حبط و زوال اعمال انسان مي شود و خطرناك ترين دشمن انسان ، " ريا " است ، كه همانند موريانه ، كارهاي نيكوي انسان را از درون تهي مي كند وهمه چيزرا به آتش مي كشد . بدون ترديد يكي از مصاديق زيانكارترين چهره هاي انسان قرآني ، رياكاران هستند. قُلْ هلْ نُنَبئُكُم بِالْأَخْسرينَ أَعمالاً الَّذينَ ضَل سعيهم في الْحياة الدنْيا و هم يحسبونَ أَنَّهم يحسنُونَ صنْعا (كهف/ 103-104) بگو: آيا به شما خبردهيم كه زيانكارترين مردم دركارها، چه كساني هستند؟ آنها كه تلاشهايشان در زندگي دنيا گم (و نابود ) شده با اين حال، مي پندارند كار نيك انجام مي دهند "اما شهدا به درجه خلوص رسيده وازدام شيطان گريخته اند . قالَ فَبِعزَّتك لَأُغْوِينَّهم أَجمعينَ إِلاَّ عبادك منْهم الْمخْلَصين (ص/ 82-83 ) گفت: به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان خالص تو، ازميان آنها (. برو اين دام بر مرغي دگر نه كه عنقا را بلند ست آشيانه (حافظ/ 268 )
ح ) زندگي راستين :در منطق شهيد،مرگ انتقال از جهاني به جهان ديگراست و رابطه انسان با جهان و روح با بدن از نوع رابطه كشاورز و مزرعه است.پيامبر عزيز فرمود: الدنيا مزرعه الآخرَه (مجلسي، 67/225) دنيا مزرعه آخرت است. شهيد با مرگ خود به جاودانگي مي رسد و زندگي خويش را از سطح ظاهري بالا مي برد . خداوند كريم مي فرمايد : و لا تَحسبنَّ الَّذينَ قُتلُوا في سبيلِ اللَّه أَمواتاً بلْ أَحياء عنْد ربهِم يرْزقُون (آل عمران 169 ) اي پيامبر! هرگزگمان مبركساني كه در راه خدا كشته شدند،مردگانند!بلكه آنان زنده اند،ونزد پروردگارشان روزي داده مي شوند. علي (ع) فرمود : به خدا كه با مردن ، چيزي به سر وقت من نيامد كه آن را نپسندم و نه چيزي پديد گردد كه آن را نشناسم ، بلكه چون جوينده آب به شب هنگام بودم كه ناگهان به آب رسد ، يا خواهاني كه آنچه را خواهان است بيابد وآنچه نزد خداست، نيكوكاران را بهتر است )شهيدي ، 23/284 )اهميت شهيد به قدري است كه آنگاه كه پيامبر (ص)،تسبيحات اربعه رابه فاطمه زهرا(س) تعليم داد آن حضرت ازتربت حمزه شهيد، تسبيح ساخت وبا اين عمل خود به قداست شهيد وجاودانگي اورسميت بخشيد. امام صادق (ع) فرمودند: إِنَّ السجودعلَي تُرْبةِ أَبِي عبد اللَّه(ع) يخْرِقُالْحجب السبع( آملي،5/366 (سجده بر تربت حسين (ع )، حجاب هاي هفتگانه را پاره مي كند .اگر انسان ارزش شهيد را درك كند، خاك تربت او به نمازش ارزش مي دهد راز بقاي شهيد آن است كه حركت اويك بعد عقلي دارد وازناحيه منطق حمايت مي شود و از طرف ديگر درعمق احساسات و عواطف راه يافته است . از اين روي ائمه توصيه كرده اند تابرشهادت امام حسين (ع) گريه كنيم،اين گريه ها،نهضت امام حسين (ع) را در اعماق جان مردم فرو مي برد.
ط ) تأسي به الگوهاي جاودانه:انسان موجودي قهرمان آفرين والگو ساز است . قرآن كريم پيامبر عزيز اسلام (ص) را به عنوان الگوي متعالي بشريت معرفي كرده و مي فرمايد: لَقَد كانَ لَكُم في رسولِ اللَّه أُسوةٌ حسنَة (احزاب/ 21 ) مسلّماً براي شما درزندگي رسول خدا سرمشق نيكويي بود.همچنين حضرت ابراهيم وپيروان واقعي اورا الگوي مناسبي براي هدايت جامعه معرفي مي كند : قَد كانَت لَكُم أُسوةٌ حسنَةٌ في إِبراهيم و الَّذينَ معه (ممتحنه/ 4) براي شما سرمشق خوبي در زندگي ابراهيم و كساني كه با او بودند وجود داشت . اين الگوهاي جاودانه براي دفاع از حق مردم و پيشبرد آرمان هاي والاي الهي از همه چيز خود گذشتند. آزمون هاي سخت الهي را پشت سر گذاشتند تا ارزش هاي والاي انساني راتحقق بخشند.دراين ميان امام حسين (ع) بنيان گذار الگوي كامل و بي بديلي در تاريخ بشريت است. امام حسين (ع) ، سيد الشهداء و بالاترين اسوه و مقتداي كساني است كه چون مي بينند كه به حق عمل نمي شود و از باطل جلوگيري به عمل نمي آيد ، بي تاب رؤيت حق وملاقات خداوند مي شوند و فرياد بر مي آورند كه : و إِنِّي لَا أَري الْموت إِلَّا سعادةً و الْحياةَ مع الظَّالمينَ إِلَّا برَما (مجلسي44/192)من مرگ را جزسعادت و زندگي با ستمكاران را جز ملالت و خستگي و كسالت نمي بينم.

آموزش و احياي هويت
 

دغدغه اصلي آنان كه درد دين، جامعه و مردم را دارند، اين است كه براي تغيير وضعيت فعلي و بهبود آن، چه راه كاري وجود دارد تا جوانان، اعتمادشان را دوباره به دست آورند، هويت اصيل و فرهنگ ناب ملي اسلامي شان را بازيافته و به اصل خويش بازگردند و بحران فعلي را پشت سربگذارند.بدون ترديد، دين و مذهب، در جهت بازشناسايي هويت انسان از غنا و توانمندي لازم برخوردار است، دين به آدمي مي آموزد كه انسان كيست؟ و انسانيت چيست؟ در واقع دين انسان را متوجه ارزش و كرامت ذاتي او مي كند و از پوچ گرايي، دور ساخته و او را به ادامه حيات اميدوار مي سازد و با برانگيختن آتش عشق و محبت در وجود وي، انسان را به زندگي سرشار از شورو شعف، استغنا و بي نيازي، توأم با تلاش و فعاليت براي خدمت به همنوعان و دوري از كژي ها و كاستي ها، رهنمون مي سازد.منتهي براي انتقال آموزه ها و ارزش هاي الهي و آسماني ومفاهيم بلند ديني، به تلاش و فعاليت، تعليم و تعلم و آموزش وپرورش، احتياج و نيازمند هستيم،چراكه سنگ زيرين ساختمان فرهنگ و هويت افراد هر سرزميني را نحوه آموزش و ارتباطات آن، رقم مي زند و هرقدر كه اصول آموزشي و ابزارارتباطي، درجهت انتقال مفاهيم، غني تر و قوي تر باشد و در عين حال سطح وسيع تري را پوشش دهد، مي تواند سلامت آحاد جامعه و مردم به خصوص نسل جوان را در برابر سيل تهاجمات، حفظ نموده و نسبت به حوادث كشنده و مهلك، بيمه نمايد، چراكه انسان اوليه و دست نخورده حكم خميرمايه را دارد و با آموزش هاي لازم و ارتباط با اطرافيان، فرم و شكل خاصي پيدا مي كند و بدون آموزش و ارتباط به همان حالت اوليه و ابتدايي باقي مي ماند چنانچه آموزش و ارتباطات هم اگرسالم وسازنده نباشد بازشكل ديگري به خود گرفته وهويتش نيز فرم خاصي پيدا مي كند .دين انسان سازاسلام ازتوانمندي لازم براي بازشناسايي هويت برخورداراست.دين الهي به بشر مي آموزد كه كيست وانسانيت چيست؟ به اين صورت كه انسان را متوجه ارزش وكرامت ذاتي خود كرده وبا دورنمودن ازپوچ گرايي، وي را به ادامه زندگي اميدوارمي سازد. با اين حال براي انتقال آموزه ها وارزشهاي الهي ومفاهيم ارزشمند ديني، به نظام آموزشي وساختاررسانه اي قدرتمندي نيازمند هستيم . با تحولات گسترده فناوري ارتباطات درعصرحاضر، انتقال هرچه بيشتر، غني تروقوي ترمفاهيم و ارزشها را درسطح وسيع شاهد مي باشيم . بنابراين با برنامه ريزي دقيق وحساب شده براي برقراري يك ارتباط سالم ،مي توان آموزه هاي ديني وملي را درذهن وضميروروح جوانان نهادينه كرده، درنتيجه ضريب اعتماد واطمينان آنها را بالابرده وتوان شان را براي مقابله دربرابرتهاجم گسترده فرهنگي افزايش داد، درغيراين صورت درمواجهه با فرهنگ مهاجم وفناوري ديگران ، اعتمادشان راازدست داده، دچاربحران هويت خواهند شد . (رسالت، 1386: 20). لذا با آموزش هاي دقيق و حساب شده وارتباطات سالم، مي توان آموزه هاي اصيل ملي اسلامي را در ذهن و ضمير و روح و روان نسل جوان، نهادينه كرده وتوسعه و گسترش داد، درنتيجه ضريب اعتماد و اطمينان جوانان و نوجوانان را بالابرده و توان آنان را براي مقابله و مقاومت در برابر تهاجمات وسيع و گسترده دشمنان وبيگانگان، مضاعف و دوچندان نمود درغير آن صورت در مواجهه با فرهنگ مهاجم وصنعت وتكنولوژي غرب، رنگ باخته،اعتمادشان را از دست خواهند داد و گرفتار بحران هويت خواهند شد.نكته اي كه بايد توجه داشت اين است كه، آموزش،منحصربه مدرسه و دانشگاه نيست رسانه هاي گروهي نيز در اين زمينه نقش مؤثر دارند، راديو، تلويزيون و مطبوعات به همان نحو كه در ايجاد زمينه هاي ذهني غلط، نقش مخرب دارند، متقابلاً با برنامه هاي آموزشي مناسب مي توانند درارتقاء فرهنگ جامعه نقش ارزنده خويش را ايفا كنند. ( كيهان،12:1385) امام (ره) مي فرمايد: رسانه هاي گروهي، بويژه صدا و سيما، اين مراكز آموزش و پرورش عمومي مي تواند خدمتهاي گرانمايه اي رابه فرهنگ اسلام وايران بنمايند، بنگاه هايي كه شب و روز، ملت در سراسر كشوربا آنها تماس سمعي و بصري دارند چه مطبوعات در مقالات و نوشته هاي خود و چه صدا و سيما در برنامه ها و نمايشنامه ها و انعكاس هنرها و انتخاب فيلم ها... و ازهنرمندان متعهد بخواهند كه درراه تربيت صحيح وتهذيب جامعه،وضعيت تمام قشرها را درنظرگرفته راه و روش زندگي شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها ونمايشنامه ها به ملت بياموزند وازهنر هاي بدآموزومبتذل جلوگيري كنند.سهل انگاري در اين امور، ساده انديشي است و بر متعهدان است كه كوشش كنند و از انحرافات، گرچه جزئي، جلوگيري نمايند.

نتيجه گيري
 

رشد و گسترش سريع اطلاعات در دنياي امروزكه مرزهاي سياسي، فرهنگي، اجتماعي، و... را درنورديده، براي ملت ها هم مي تواند فرصت باشد؛ هم تهديد. فرصت از اين جهت كه در برابرايشان دنيايي گسترده است ازاطلاعات كه دستاوردهاي فرهنگي ديگر ملل را در اختيارآنان مي گذارد و تهديد از آن رو كه هويتهاي مستقل فرهنگي تمدني را در معرض هجوم وآسيب قرار مي دهد. يقيناً در اين عصر اطلاعات، اگر ملتي در راه حفظ و تقويت دستاوردهاي فرهنگي خود قدم پيش نگذارد، نمي تواند در مقابل اين تهديد مصون بماند. در فرهنگ ايراني اسلامي هر چند بنمايه هاي عميقي وجود دارد كه مي تواند هر تهديد و آسيبي را دفع كند، نمي توان به صرف اتكا به اين پشتو انه از نوآوري و اقدامات لازم و مؤثر جهت حفظ و ارتقاي عناصر فرهنگي چشم پوشي كرد. امروزه مهم ترين اصل براي متوليان فرهنگي توليد انديشه و خلق نوآوري در ادبيات حوزه هاي مختلف فرهنگي اجتماعي است كه در ضمن حفظ دستاوردهاي كنوني موجب نوآوري هاي روز افزون نيز مي شود. درتاريخ ادبيات ما منابع نغز بسياري پيرامون ارزش هاي فرهنگ ايراني اسلامي در باب فرهنگ ايثار و شهادت وجود دارد كه از نظر كمي و كيفي در ميان ادبيات ديگرملل نظيري ندارد. همچنين بعد از انقلاب و دوران دفاع مقدس و پس از آن نيز به تأثير از آن ادبيات پرباري در حوزه هاي مختلف پديد آمد كه غناي روزافزون آن را نشان مي دهد. اما واقع امر اين است كه ما ه مچنان نيازمند تحقيق، پژوهش و نوآوري هستيم.
فرهنگ ايثار وشهادت مجموعه اي ازمعاني نمادين است كه ايثارگري وميل به شهادت رادرافراد به وجود مي آورد وبا نهادينه شدن آن،نگرشها ورفتار افراد را به سمت رفتارهاي ايثارگرانه سوق خواهد داد.انقلاب اسلامي كه خود ثمره ايثار وشهادت است،موجب تغيير وتحول درتمامي سطوح جامعه گرديد. فرهنگ ايثار وشهادت، فرهنگي است كه بدون خود خواهي وخود محوري وبا آزاد انديشي ورسوخ دراعماق قلب نوجوان هاي جامعه نسبت به ويژگيهاي نوجواني وضعف هاي او وتهديدات زمانه بي تفاوت نيست،بلكه به جاي ديدن ضعف ها ازقوت هاي نوجواني مي گويد وبه جاي مرغوب شدن نسبت به تهديدات زمانه، همان را به فرصتي جهت پيشبرد اهداف ماندني خود تبديل مي نمايد .همجنان كه امام حسين (ع)درجاي حركت اصلاحي خويش حجت را برهمگان تمام كرد وبازباني نرم فطرت انسانها را مخاطب ساخت ولغزش ها وخطاهاي دوست ودشمن را با برزگواري نديده انگاشت وبا اين حماسه بزرگ، ارزش هاي عالي انساني را تمام طول تاريخ جاري ساخت وتازماني كه فرهنگ حسيني درجامعه اي حاكم نيست. سخن ازگسست بين نسلها جايي ندارد.فقط كافي است كه فرهنگ ايثاروشهادت رابشناسيم وبه آنها متعهد بمانيم.قيام سرخ امام حسين(ع) و يارانش همه تبهكاران و طغيان گران را در طول تاريخ رسوا كرد و نمونه اي روشن از جهاد آرماني را به منصه ظهور آورد . او فرياد بر آورد كه : إِن كانَ ديِنُ محمد لا يستَقم إِلّا بِقَتلي فَيا سيوف خُذيني اگر دين محمد (ص) جز با قتل من استوار نمي گردد، اي شمشيرها مرا دريابيد. امام حسين(ع) قرباني هوس هاي جاه طلبانه ديگران نيست . او با ايستادگي آگاهانه و مقاومت هشيارانه در راه هدف مقدس به شهادت رسيد .حسين (ع) الگوي همه كساني است كه در پي سلطنت و قدرت دروغين دنيوي ورقابت براي جمع مال و ثروت اندوزي نيستند ودل درگروبرداشتن موانع تكامل دين واجراي دستورات خداوند دارند.امروزتهاجم دشمن يك تهاجم ضد فرهنگي است كه هويت نسل امروزوآينده ماراهدف قرارداده است يعني همان روندي كه درطول سلطنت پهلوي براين كشورجريان داشت وامروزه دربسياري ازكشورها وجوامع بشري به چشم مي خورد آري تأسي به اين فرهنگ غني وارزشمند بود كه ازپير وجوان ومرد وزن ما انسانهاي فداكاري ساخت كه ضمن خضوع وخشوع درمقابل ذات باري تعالي چون سدي استوار دربرابرظلم وتجاوز ايستادند وهمين باعث شد تا عده قليلي برعده كثيري غلبه نمايند وعينيت بخش آيه شريفه « كم من فئته قليله غلبت فئه كثيره باذن ا... » باشند . اماهم امروزوهم آينده ، اگرملت رشيد ما مي خواهد آزاد ومستقل وبا عزت زندگي كند ، بايد اين فرهنگ را حفظ وترويج كند ومسئولان ودستگاههاي ذيربط نيز درجهت تبيين ابعاد مختلف اين فرهنگ وحفظ و ترويج آن تلاش كنند كه لازمه حيات عزتمند جامعه اي مستقل است.

پيشنهادها و راهكارها
 

1- شناسايي پيشينه فرهنگي شهادت، تأسيس موزه وايجاد نمايشگاههاي دائمي ازآثار فرهنگي شهدا وايثارگران براي انتقال فرهنگ
2- نگهداري وفضا سازي متناسب با شرايط زماني ومكاني بعضي ازمناطق جنگي كه يادآور پايمرديها ، مقاومتها وشهادت مظلومانه پيكارگران دفاع مقدس مي باشد.
3- نصب يادمان وتنديس هاي هنري وحماسي درميادين ونقاط حساس شهرها به عنوان پيام رسان آنچه اتفاق افتاده ازتوصيه هاي ديگر است .
4- شايسته است به مناسبتهاي مختلف ازشهدا وايثارگران صنوف مختلف مانند كارگران ، دانش آموزان ،دانشجويان ، روحانيون ،معلمان و... تجليل شود.
5- بايد داستان نويسان وآنهايي كه دركار قصه ورمان قلم مي زنند، روحيات ،خلقيات، مبارزات ،تلاشهاي خستگي ناپذير ،خاطرات ايثارگران وشهدا درلابلاي صفحات كتابها رقم بزنند ونقشي درجاودان نمودن آنها داشته باشند تابه عنوان سيره وروش زندگي ،الگو بخش نسلهاي بعدي شوند.
6- هنرمندان چيره دست ،شاعران شوريده دل ،نويسندگان متعهد، عظمت ها وظرافتها وزواياي مختلف اين فرهنگ عزت آفرين والهام بخش را در قالبهاي مختلف هنري ماندگار نمايند وبا آفرينش هنروحماسه، اثر شگفت خلق نمايند.
7- تشكيل محافل به ياد شهيدان
8- تشكيل كانونهايي براي فرهنگ سازي درمساجد،مدارس،دانشگاه ها،كارخانه هاوادارات
9- تشكيل كتابخانه ونواخانه باموضوع شهادت وايثار
10- پخش بروشورهاوجزوه هاوكتاب درباره شهيدان بين علاقمندان وبلكه درسطح عموم افراد جامعه
11- برگزاري مسابقات كتابخواني با موضوع فرهنگ ايثار در مساجد ،مدارس ،دانشگاه ها
12- برپايي نمايشگاه هايي با موضوع ايثار و شهادت و...
13- فراخوان آثار علمي وهنري CD درزمينه ايثار وشهادت مثل نقاشي وپژوهشهاي علمي در سطوح مختلف و نمايشگاه كتاب، عكس، پوستر، فيلم و ؛
14- معرفي منابعي كه پيرامون فرهنگ ايثار وشهادت به رشته تحرير در آمده است به اقشار مختلف جامعه.
شهادت حركت ارزشمندي است كه نتايج ارزشمند واثربخش آن همواره درجامعه جاري است واگر فداكاري وايثار شهدا نبود ، اسلام زنده نمي ماند وامنيت جامغه ازميان مي رفت.بنابراين برهمه واجب است ازخون شهدا پاسداري كنند وياد ونام آنان رازنده نگه دارند.هر گونه نقص و كاستي در هر گوشه اين تابلو به معني كمبود ونارسايي در حقيقت شهيد وشهادت نيست،نقص از جانب قلمي است كه كوشيده است اين تابلو را ترسيم كند.
پروردگارا! خداوندا! تو را قسم مي دهيم به محبوبيت حسين(ع) ما را براي برخورداري از فرهنگ ايثار و شهادت آماده بفرما و همانگونه كه گذشتگان ما، نيكان ما، اين فرهنگ عظيم خدايي به ما معرفي كردند و دامان علي و آل علي را به ما سپردند، ما را موفق بفرما تا دامان علي و آل علي و حسين(ع) را به نسل هاي آينده و به فرزندانما ن بسپاريم!

پي نوشت ها :
 

1- از مرحوم طبري در مجمع البيان
2- وسائل الشيعه، ج 11 ، كتاب الجهاد مع العدو، باب 1، حديث 19
3- وسائل الشيعه، ج 11 كتاب الجهاد مع العدو، باب 1، حديث . 15
4- وسائل الشيعه، ج 11 ، كتاب الجهاد مع العدو، باب 1، حديث 1 ،
5- سفينه البحار، جلد 1، ماده شهد، خصال شيخ صدوق، ص 56 حديث 196
6- نوري ، 11/8- مجلسي، 73
 

منابع:
اداره امور تبليغي( 1362 )اعتياد ره آورداستعمار،اداره كل تبليغات وانتشارات.
ابراهيمي وركياني ،( 1382 ) محمد ، تاريخ اسلام ، قم ، دفتر نشر معارف.
باقري، خسرو( 1379 ) نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، انتشارات مدرسه.
پژوهشگاه فرهنگ ، هنر و ارتباطات ( 1381 )آيينه ي پژوهش ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
حافظ ، شمس الدين محمد ، ( 1380 )ديوان حافظ ، به اهتمام جهانگير منصور ، تهران، نشر دوران.
خامنه اي، سيد علي. سخنراني آيت الله خامنه اي در جمع فرماندهان و بسيجان لشكر 27محمدرسول الله، عاشوراي 1372 ش، روزنامه ي جمهوري اسلامي، (26/2/76)
خميني،روح الله،( 1361 ) صحيفه نور; چاپ اول، تهران: مركز مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي.
خميني ، روح الله ،( 1376 ) صحيفه نور ، تهران ، مؤسسه نشر آثار امام.
خميني(ره) ، روح الله( 1373 ) مصباح الهداية و الخلافة . مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره).
خميني(ره)،روح الله( 1375 ).ايثار و شهادت درمكتب امام خميني(ره).مؤسسه تنظيم ونشرآثار امام خميني(ره).
خفاجي عبد النعم در اسارت في الشعر الجاهلي واسلامي، 1992 ،ط 1،دارالجيل.
دبيرخانه ي شوراي عالي جوانان ( 1368 )جايگاه نسل جوان در پرتو منشور تربيتي نسل جوان ، چاپ اول، تهران، انتشارات دبيرخانه ي شوراي عالي جوانان ، .
روزنامه رسالت، 1386 ص 20 .
روزنامه كيهان، 1385 ص 12
شعاري نژاد، علي اكبر( 1378 ) روانشناسي عمومي، نشر دوران.
شهيدي ، سيد جعفر( 1377 ) ، ترجمه نهج البلاغه ، تهران ، انتشارات علمي فرهنگي .
ضيف شوقي ،تاريخ الادب العربي- العصر الاسلامي،ط 21 ،دارالمعارف ،مصر.
طباطبايي ، سيد محمد حسين. ترجمه تفسير الميزان. [بي تا]. قم: انتشارات دارالعلم.
عاملي حر ( 1391 )، محمد ، وسائل الشيعه ، تهران ، مكتبه الاسلاميه.
عزام محمد،قضيه الالتزام في الشعر الاموي ، 1989 ،ط 1،دارطلاس،دمشق
قرائتي ،محسن ( 1377 ) تفسير النور، چاپ سوم ،موسسه در راه حق، قم.
كاردان، عليمحمد( 1377 ) ضرورت بسط وتوسعه ي تحقيقات در آموزش وپرورش، انتشارات پژوهشكد هي تعليم وتربيت، تهران.
كليني; اصول كافي; ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوي، تهران: دفتر نشر فرهنگ اهل بيت.
لاهيجي ، محمد( 1377 )شرح گلشن راز شبستري. انتشارات كتابخانه محمودي.
ماهنامه پاسدار اسلام( 1382 ) ، قم ، دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميه ي قم ، شماره 266
مطهري ، مرتضي ( 1367 ) قيام و انقلاب مهدي (عج) به ضميمه شهيد ، قم ، صدرا.
مجلسي ، محمد باقر،( 1403 ق) بحار الانوار الجامعه لعلوم الائمه الاطهاربيروت ، دار احياء التراث العربي.
مولوي ، علي محمد.( 1378 ). شاهدان شهادت. نشر شاهد.
مكارم شيرازي ، ناصر ( 1384 ) ترجمه قرآن ، قم ، مدرسه امام علي (ع)دريك فرايند طبيعي براي شكل گيري فرهنگي خاص،ابتدا افراد جامعه نسبت به موضوعات وعناصر تشكيل دهندهي آن فرهنگ و مسايل مطرح در آن آشنايي پيدا مي كنند و سپس با آگاهي يافتن از مزايا و آثار موجود درآن، انگيزه و تمايل لازم نسبت به آن فرهنگ وجودشان را فرا مي گيرد. آنگاه براي دستيابي و بهره مندي ازآنچه شناخته اند دست به تلاش و كوشش خواهند زد.بدين صورت فرهنگ مورد نظر گليم خويش را در آن جامعه پهن كرده و همگان را به مهماني بر سرخان فر اهم شده دعوت خواهد نمود. بنابراين چنانچه اجتماعي بخواهد ازفرهنگ سازنده ودستاوردهاي پيش برندهي ايثار و شهادت بهره مند گردد لازم است آگاهانه، هدفمند وبرنامه ريزي شده براي ايجاد وگسترش اين فرهنگ سعي و كوشش كرده و هر يك از عوامل تأثيرگذار در اين عرصه را به گونه اي چينش كند كه در جمع، از كاركرد مناسب آنها به اهداف گرانسنگ خويش نايل آيد.درفرهنگ بشري، هميشه انسان هاي فداكار مورد احترام بوده اند.حتي كساني كه شهامت از خود گذشتگي ندارند ، در برابر عظمت انسان هاي از جان گذشته ، خضوع مي كنند و زبان به تحسين آنان مي گشايند .

اهميت وضرورت تحقيق:
 

در فرهنگ دين ،ايثار و شهادت علاوه بر نيكنام ،داراي ارزش معنوي و روحاني است.انسان فداكار،ازعلائق خويش در راه هدف هاي متعالي،مي گذرد،تا به رضايت حضرت حق دست يابد. قداست شهيدبر اصولي چون از اويي و به سوي اويي،كرامت و منزلت انسان ،پويايي انسان،كمال نيكوي ،مسابقه در نيكي ها،مرگ آگاهانه،اخلاص، زندگي راستين وتأسي به الگوهاي جاودانه متكي است. واژه شهيد از اسماء الله مي باشد . شهيد مسلماني است كه اين واژه در لغت به معاني مختلف به كار رفته است .دراصطلاح ادبيات اسلامي به مساله شهادت رويكردي ويژه دارد .در قرآن در راه خدا كشته شود كريم ماده شهد يكصدوشصت( 160 )بار به صورت مشتقات مختلف ذكر شده است واحاديث متعدد نبوي و مروي از ائمه مساله شهيد و شهادت را چون ميراثي عظيم به ما رسانيده است.شعرعربي دوره اسلامي با توجه خاص به اين موضوع،ميزان تعهد خود رابه ادبيات متعهد به اثبات رسانده است.حسان ابن ثابت،كعب بن مالك و عبدالله رواحه و شمار كثيري از شاعران مسلمان در اين دوره در پاسداري ازحريم دين حق،با ايمان وسلاح لسان به جنگ با كفار رفته وآنگاه كه درصحنه كارزارشاهد نبرداسلام و كفر هستند،با ترسيم دلاوري هاي جهادگران و دشمن تازيهايشان تاريخي هنرمندانه ومكتوب ازآن دوره برجاي گذاردند،اين اسنادهم اكنون در زمره شواهد تاريخي دوره صدر اسلام محسوب مي شود. چنانچه جامعه اي خواهان برخورداري از نسلي با عزت و آماده ي ايثار و شهادت است بايد بطور بنيادي به فرهنگسازي در اين زمينه پرداخته وعوامل تأثيرگذاردر اين عرصه راشناسايي كرده وباتمام ظرفيت وتوان براي هركدام از آنها برنامه ريزي نمايد.
اهداف تحقيق: هدف كلي :مفهوم شناسي فرهنگ ايثار وشهادت وارتقا اين فرهنگ بين نسل جوان
اهداف جزئي: ايثار وشهادت درقرآن - ايثار وشهادت درروايات واحاديث معصومين- ايثار وفداكاري در قبايل مختلف – بازشناسي مباني ايثار وشهادت براي نسل جوان
روش تحقيق: روش پژوهش :مستندمابراين مطالب آيات قرآني وروايات معصومين وهمچنين نظرشاعران ونويسندگان نامي وآراعرفا وفرزانگان دراين زمينه مي باشد.(كتابخانه اي -توصيفي)

مقدمه
 

شهادت هنر مردان خداست و شهيدان هنرمنداني بزرگ، در بازنمايي وترسيم مفاهيم تعالي انسان خاكي اند. گام زدن در راه كسب دانش وخرد ناب نيز جهادي است كه انسان جوينده را به سرچشمه هاي حقيقت و لطف الهي رهنمون مي سازد. هركس كه گام دراين دو راه نهاد، بدون شك اجري عظيم نزد پروردگار خواهد داشت وچه مقامي والاتر از اينكه در هردو جهاد، سربلند و آزاده اي وارسته شوي
دراسلام و زبان قرآن و زبان اهل بيت معصومين، شهادت گزينش مرگ سرخ متكي بر شناخت و آگاهي و بر مبناي آزادي و اختيار در مبارزه عليه موانع تكامل و خطوط انحرافي و طاغوتي است كه مجاهد با همه ي منطق و شعورو بيداري و بينايي وحضورخود انتخاب مي كند،رسوا مي كند،انشاء مي كند وحيات يك ملت و تاريخ را تضمين مي كند . شهادت يكي از حقايق قرآني است كه در موارد متعدد ياد شده و داراي معناي وسيعي اين خون است. شهادت خون دوباره اي است كه به كالبد نيمه جان جامعه وارد مي شود و عنصر لطيف حياتي، در نظام اجتماعي به عنوان گوياترين و موثرترين عامل تبليغ وآگاهي وسازندگي است. شهادت به معناي واقع و كامل كلمه ابتدا « و ذاتا » متعلق به پروردگار متعال مي باشد « ان الله كان علي كل شيئي شهيدا » بي ترديد خداوند بر همه چيز گواه و شاهد است » در مرتبه ي بعد شهادت از ويژگي هاي پيامبر و ملائكه الله است. (نساء، 33 ) " يا ايها النبي انا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا "اي پيامبر ما تو رافرستاديم تاشاهد همگان ومژده دهنده دوستان وترساننده ي دشمنان باشي. (احزاب، 45 ) اسلام با طرح شهادت نه تنها تحول نويني در مساله مرگ ايجاد كرده، بلكه از او به عنوان حيات جاويد و زندگي راستين نام برده و در حقيقت شهادت را تولدي دوباره مي داند. وقتي كه انسا ن ها شهادت را يك ارزش و شهادت خواهي را به عنوان والاترين آرمان خود برگزيدند و انتخاب مي كنند و در جستجوي آن، حجاب ها و موانع را در هم مي شكنند، بارزترين خصلتي كه در مسلمانان مجاهد متجلي م يشود مانع براندازي و بت شكني است. شهادت جهاد رنگين و سرخ رنگ است و رنگ خون دارد، خوني كه به پيشگاه مقدس الهي تقديم مي شود . شهادت قرباني كردن در راه حق است. شهادت وقتي است كه هدف، حق باشد و آرمان خدا باشد. شهيد نزد همه ي جهانيان مقامي بلند و منزلتي ارجمند دارد. همه كس شهيد را به ديده احترام مي نگرد ولي نزد پيروان قرآني مقامي بالاتر و منزلتي والاتر دارد .اسلام در معني شهيد با اقوام ديگر اختلاف نظر دارد. پاداش شهيدي در اسلام رضوان الله مي باشد كه مقامي از آن بالاتر و سعادتي ازآن بيشتر وبرترنخواهد بود .شهادت خواهي دراسلام بسيار پرارزش است.ازجمله ي ايثارها، ايثار جان است و خون، آنچه كه در فرهنگ مذهبي و با عنوان شهادت بيان مي شود ارزش « قتل في سبيل الله » و اسلامي بسياردارد.شهادت خواهي زماني كه تعيين كننده ي استراتژي جنگ است،اين آرمان است كه هنرمي آفريند، خلاقيت مي بخشد،ابداع وابتكارمي آورد وبالاخره زندگي وحيات وهمه چيز،وبه رهبري زمينه مي دهدوامكان مي دهد كه ابتكار عمل دردست گرفته وسياست حاكم برجنگ راتعيين نموده وفرماندهي كندهمان گونه كه امروزدررابطه بين امام وامت قهرمان متبلور است واين رهبري است كه بايد پيروز شود و بر اين اساس است كه شهادت يك ارزش مي شود.

فرهنگ شهادت
 

مجموعه اي از اعتقادات و آموزه هايي است كه باعث شكل گيري روحيه ي شجاعت ، مبارزه و جهاد در راه خداي متعال و نهايتاً كشته شدن در راه ايمان و عقيده است . محور اصلي اين فرهنگ نيز همان شهيد و انگيزه هاي متقن و مقدسي است كه او را به سمت شهادت طلبي سوق مي دهد . (پژوهشگاه فرهنگ ، هنر و ارتباطات ، 1381 )

واژه ي شهيد
 

شهيد و شهادت طلبي از جمله عبارات مقدس و قابل احترام در كليه ي جوامع و اديان مختلف است كه قدمت زيادي( حتي قبل از ظهور دين اسلام ) دارد . اين واژه ي مقدس تداعي كننده ي بسياري از صفات حسنه و مورد احترام انسانها از قبيل:فداكاري ، شجاعت ، آزادگي ، عزت و غيره مي باشد . و صرفاً از زاويه ي مذهبي و اعتقادي به آن توجه نشده است . درطول تاريخ بشريت انسانهايي بوده و هستند كه از گرانقدر ترين هديه ي الهي به وديعت گذاشته شده در كالبد آنها به راحتي صرف نظر كرده و اين گوهر ارزشمند جان خود را در نهايت آگاهي و اخلاص با خالق خويش معامله كرده اند . شهادت بالاترين آزمايشي است كه شهيد با موفقيت ازآن بيرون مي آيد رستگاري وجايگاه رفيع او درجنت نعيم الهي تضمين خواهد شد . آري شهداء همان انسانهاي بزرگ وارزشمندي هستند كه براي جلب رضايت معبودازهمه ي هستي وحق حيات خود دراين دنياي فاني انقلاب اسلامي گذشته و از نثارعزيزترين سرمايه ي خود درراه جانان دريغ نكرده اند ايران و جنگ تحميلي ( هشت سال دفاع مقدس ) از جمله وقايعي بود كه شهادت را در عرصه ي نظر و عمل معنا نمود و امروز با گذشت 31 سال از پيروزي انقلاب اسلامي جامعه ي ايران با تقديم 219 هزار شهيد ، در مرحله ي تثبيت پايه ها و سير تكاملي خود است ، و از آنجا كه ظهور پديده انقلاب اسلامي و ثبات نظام اجتماعي برآمده از آن ، مديون هزاران شهيدي است كه به دفاع از ميهن و مكتب خود برخاسته و خويشتن را در راه آن قرباني نموده اند . لذا توجه به شهيدان و معرفي و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در جامعه، مخصوصاً در بين نسل جوان لازم و ضروري مي باشد . (پاسدار اسلام 1382 ش 266 )

شهيد و شهادت در آيات قرآن
 

ادبيات ديني با اين واژه تعاملي چندان دارد.در قرآن كريم ماده شهد 160 بار به صورت مشتقات مختلف ذكر شده كه واژه شهيد 35 باروجمع آن شهدا 20 بارو مثني آن شهيدين 1 باربه كار رفته است علاوه برآيات قرآن،روايات اسلامي نيزدر پرداختن به مساله شهيد وشهادت،ازچنان غنايي برخوردارند كه خود تحقيقاتي مفصل ومستقل مي طلبد.وسايل شيعه،مستدرك،بحارالانوار،ميزان الحكمه ، نورالثقلين،كنزالعمال وديگرمنابع اسلامي بابهره گيري از كلام پيامبر اسلام (ص)وامامان معصوم (ع)،ديدگاه ديني رادرباب بار معنايي كه واژگان شهيد وشهادت ازآن برخورداراست واجر منزلتي كه اسلام براي شهيد بر مي شمارد تبيين نموده اند. (قرائتي 1377 ).در قرآن كريم آيات بسياري مي باشد كه مستقيم و يا غير مستقيم مربوط به شهيد و شهادت و فضائل و مناقب و خصائل آنها مي باشد،ولي بدليل قلت بضاعت اين حقير ومحدوديت مقاله نمي توان به همه ي آن نكات و دقت ها و اشارت هايي كه دراين خصوص دركلام الهي هست حتي درحدمحدود پرداخت؛ لذا به آنچه ذكر شد بسنده مي شودقرآن در آيات 169 تا 175 سوره آل عمران به مقام شهيدان مي پردازد." البته نپنداريد كه شهيدان راه خدا مرده اند بلكه زنده به حيات ابدي شدند و در نزد خدا متنعم خواهند بود. آنان به فضل ورحمتي كه از خداوند نصيبشان گرديده شادمان اند و به آن مؤمنان كه هنوز به آنها نپيوسته اند و بعداً در پي آنها به راه آخرت خواهند شتافت مژده دهند كه از مردن هيچ نترسند و از فوت متاع دنيا هيچ غم مخورند.و آنها را بشارت به نعمت و فضل خدا دهند و اينكه خداوند اجر اهل ايمان را هرگز ضايع نگرداند آيات 169 تا 171 سوره آل عمران:
« ولا تحسبنَّ الَّذينَ قُتلُوا في سبِيلِ اللَّه أَمواتَا بلْ أَحياء عند ربِّهِم يرْزقُون ( 169 ) فَرِحينَ بِما ءاتَاهم اللَّه من فَضله و يستَبشرُونَ بِالَّذينَ لَم يلْحقُوا بهِم مّنْ خَلْفهِم أَلاخَوف علَيهِم و لا هم يحزَنُونَ( 170 ) ستَبشرُونَ بِنعمةٍ مّنَ اللَّه و فَضلٍ و أَنَّ اللَّه لا ضيع أَجرَ الْمؤْمنينَ (171) »در قرآن آيات متعددي درباره شهيد و فضيلت آن در راه خدا ذكر شده است كه به اختصار قسمتي از آن را بيان مي كنيم.
1- سوره بقره، آيه 154: " و لا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموت بل احياء ولكن لا تشعرون" " كسي را كه در راه خدا كشته شد، مرده نپنداريد، بلكه اوزنده جاويد است، وليكن شما اين حقيقت را نخواهيد يافت." در آيه بالا 3 تذكر بسيار مهم درباره شهدا به انسان هاي ديگر شده است:
1- در پندار و گفتار در مورد شهدا نبايد لفظ (مرگ) را بكار برد. 2- حيات شهدا بعد از شهادت براي هميشه جاودان است. 3- ما توان درك زندگي شهدا را نخواهيم داشت.در حقيقت اين سوره جايگاه شهيد را نشان مي دهد، تا جايي كه بشر نمي تواند مقام رفيع شهيد را درك كند.
سوره آل عمران،آيه 14-139 "و لا تهنوا و لا تخرنوا و انتم الاعلون ان كنتم " «سست نشويد و اندوهگين نباشيد وشما برتريد، اگر هستيد مومنان »« اين آيه بعدازجنگ احد نازل شد،كه مومنان درجنگ شكست خوردند . اينجا مي خواهدتذكربدهدكه اگر داراي ايمان استوار باشيد وبراي هميشه برتريدوشماشاهدان ورهبران برهم نيز هستيد.
3- سوره حج،آيه 58 :" والذين هاجروا في سبيل الله ثم قتلوا او ماتوا ليرزقنهم الله رزقا حسنا وان الله لهوخير الرازقين" " و آنان كه درراه خدا از وطن هجرت گزيده و در اين راه كشته شده يا مرگشان فرا مي رسد. البته خدا رزق و روزي نيكويي نصيب شان مي گرداند، كه هماناخداوندبهترين روزي دهندگان است" دراين آيه پاداش كساني كه براي رضاي خدا هجرت را برگزيند، رزق و روزي خاص معرفي مي كند، يعني برندگان اين صحنه پاداش را از خود خدا مي گيرند. درحقيقت اين آيه ايجاد انگيزه مي كند و شارژ كننده براي كساني كه م يخواهنددرمقابل اهريمنيان ايستادگي كنند.
4- سوره آل عمران،آيه 169 : "و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون "مرده نپنداريد كساني كه در راه خدا كشته مي شوند،بلكه زنده اند ونزد خداي خود روزي مي برند". در اين آيه تفاوت مردن معمولي با كساني كه درراه خدا شهيد شدند،بوضوح ديده مي شود ويك پاداش بزرگ براي اين گروه درنظرگرفته شده است و آن روزي خوردن درنزد خداوند متعال مي باشد.اين آيه ازويژگي هاي شهدا پرده برداشته كه آنان زنده اند وتمام خصوصيات حيات را دارا مي باشند. از آثار حيات، روزي خوردن و ارزاق است كه شهدا به نحو احسنت از آن برخوردارند.
5- سوره توبه، آيه 20 : "الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا في سبيل الله باموالهم وانفسهم اعظم درجة عندالله واولئك هم الفائزون" " كساني كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته اند، نزد خدا مقامي هر چه والاتر دارند و اينان همان رستگارانند." دراين آيه جهاد گران با مال و جان در راه خدا را رستگاران معرفي كرده و سعادت آنها را تظمين كرده چرا كه مقام شان درنزد خداوند بلند است يعني كساني كه بي تفاوت به مستبد نيستند و در برابر كافران قيام مي كنند را تشويق مي كند و پاداش آنها را سعادت و مقام بلند و رستگاري معرف كرده است.
6- سوره نساء، آيه 73 :" ليقتل في سبيل الله الذين يشرون الحيوة الدنيا بالاخرة و من يقتل في سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نوتيه اجرا عظيما" " مومنان بايد در راه خدا با آنان كه حيات مادي دنيا را بر آخرت گزيدند جهاد كنند وهركسي در جهاد به راه خدا كشته شود فاتح است زود باشد كه او را اجري عظيم دهيم". در اين آيه ابتدا تكليف مومنان را مشخص مي كند كه در برابر كساني كه دنياي مادي را بر آخرت ترجيح دادند، بايد جهاد كنند. و حالا اگر در اين جهاد كشته شوند و چه فاتح هر دو را پيروز مي داند و پاداش عظيم مي دهد.در آيات فوق شهدا را انسان هايي برجسته و بيدار معرفي مي كند و آنها را پيروز واقعي اين دنيا و آن دنيا و روزي خور در نزد خداوند و سعادتمند و فاتح و داراي مقام بلند و شاهد بر ديگر امت ها معرفي مي كند و پاداش شهدا را خداوند بر خود مفروض مي داند.
7- " ومن يقاتل في سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نوتيه اجرا عظيما" كسي كه به دستورخدا در راه خدا با دشمن مي جنگد(از براي آنكه ظلم و فساد را ريشه كن كند ودين خدا را درزمين استوار نمايد،تا آنكه مستضعفين و محرومين از چنگال اهريمنان نجات يابند، هر گاه اين مجاهد راه خدا) كشته شود و يا پيروز شود خداوند به او اجر و پاداش عظيم خواهد داد. (نساء، 74)
8- « و لئن قتلتم في سبيل الله او متم لمغفره من الله و رحمه خير مما يجمعون اگر شما در راه خدا كشته شويد يا بميريد هرآينه مغفرت ورحمت خدابراي شما خواهد بود(و رحمت و مغفرت خدا براي شما بهتر است)ازآنچه را كه در دنيا براي خوداندوخته ايد.(آل عمران، 157)همه گناهان شهيد مورد عفو و مغفرت قرار مي گيرد و بخشيده مي شود.
9- شهادت تجارت و معامله باخداوند است كه سودمندترين معاملات است.( توبه/ 111 ) 10- شهادت در طول تاريخ و نزد همه ي اديان الهي داراي ارزش بوده و محبوبيت تاريخي دارد . (توبه / 111 )
11 - شهادت بالاترين رستگاري و فوز عظيم است(توبه/ 111)
12 - ايمان و هجرت وجهاد،زمينه ، عناصر و عوامل شهادت مي باشند .(آل عمران/ 195)
13 - ثواب و پاداش شهيدان از سوي خداوند ضمانت شده و ضايع نمي گردد. (آل عمران/ 195 )
14 - اجر و مزد شهيدان بهشت الهي است، يعني جواررحمت و رضوان حضرت حق (آل عمران / 195 )
15 - شهيدان قبل از شهادت به جايگاه خود معرفت پيد مي كنند (محمد/ 6 )
16 - آثار واعمال شهيدان پايدار و جاويد است و از بين نخواهد رفت (محمد/ 5)
17 - شهيد به تمام آرزوها و آرمان هاي مقدسش نائل مي شود . (محمد/ 5)
18 - شهيد به لقاءالله ميرسد وپيروزي حقيقي ازآن اوست(آل عمران/ 158)
19- شهادت رجعتي است به ميعاد و وطن اصلي(آل عمران/ 158)
20 - شهادت معرفي كننده ي مومنين است. (آل عمران/ 153)
21 - شهادت جامعه را تصفيه و پالايش مي كند .(آل عمران/ 154)
22- شهادت آزمايشگاه مومنين است. (آل عمران/ 154)
23 - شهادت رهايي ازمرگ بيهوده و ارزان است.(آل عمران/ 145 )
24 - شهادت جامعه را مقاوم و پويا نموده مشتاق ايثارمي سازد. (آل عمران/ 139 )
25 -شهيد به كمال نهايي رسيده وبزرگ ترين عارف است ؛
26 - شهيدهمنشين پيامبران و صديقين مي باشد.( نساء/ 69)
27 -درعرفان عملي شهيد علاوه برخودسازي،ديگرسازي واصلاح ازاركان طريقت است(توبه/ 112 )

شهادت وايثار در روايات واحاديث
 

1- "عن الصادق عليه السلام عن آبائه ان رسول الله صلي الله عليه و آل قال ثلاثه يشفعون الي الله تعالي يوم القيمه فيشفعهم الابناء ثم العلماء ثم الشهدا" " امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرمودند: "سه طايفه شفاعت مي كنند و شفاعتشان پذيرفته مي شود: پيغمبران، علماء و شهدا" ( سفينه البحار ،ج 1،ماده شهد)
2- رسول خدا (ص) مي فرمايند:" كسي كه از خانه خود به قصد نگهباني مرزها و يا براي جنگ و جهاد در راه خدا بيرون آيد، در هر قدمي كه بر مي دارد، هفتصد هزار حسنه داده مي شود و هفتصدهزار گناه از وي بخشيده مي شود، او در ضمان و بر عهده خدا خواهد بود به هر نحوي كه بميرد، چه با اجلش بميرد و يا اينكه شهيد شود و چنانچه برگردد، بخشوده شده و پاك گشته و دعايش در پيشگاه خدا مستجاب خواهد بود.
3- رسول خدا (ص) فرمود :مافوق هرنيكي،نيكي بيشترو هنري وجوددارد،آنجا كه مردي درراه خداكشته مي شود، بالاتر از آن نيك نيست.
4- امام رضا(ع)ازعلي(ع)نقل مي كند كه جواني درهنگام سخنراني امام علي(ع)از امام سوال كردكه فضيلت جنگجويان خدارا براي من تشريح كن. امام علي (ع) از رسول خدا حديث مفصلي را نقل مي كنداز لحظه اي كه جهادگربه ميدان جنگ مي رود تا لحظه شهادت كه دراينجا قسمتي از آن را ذكر مي كنيم:" هنگامي كه جهت نبرد پا به ميدان مي نهد ونيزه ها و تيرها رد و بدل مي شود و جنگ تن به تن شروع مي گردد، فرشتگان با پر و بال اطراف آنان رامي گيرند و از خدا مي خواهند كه او در ميدان ثابت قدم باشد. دراين هنگام منادي فرياد مي زند « بهشت زير سايه شمشيرهاست. » دراين هنگام ضربات دشمن برپيكره شهيد ساده تر و گواراتر از نوشيدن آب خنك درروز گرم تابستان است.هنگامي كه شهيد هنوزبه زمين نرسيده،حوريان بهشتي به استقبال او مي شتابند و نعمات بزرگ معنوي ومادي كه خدا جهت وي فراهم ساخته است،براي وي شرح مي دهند وهنگامي كه به روي زمين قرارمي گيرد، زمين مي گويد: آفربن برروح پاكيزه اي كه ازبدن پاكيزه عروج مي كند. بشارت باد بر تو. چيزي كه نه چشمي آن را ديده است ونه گوشي آن را شنيده است و نه از قلبي خطور كرده است، مخصوص توست وانتطارتورا مي كشد". خداوند متعال چنين مي فرمايد: "من سرپرست بازماندگان توام هر كسي بازماندگان توراخشنود كند مرا خشنود كرده است و هركسي آنها را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است".
5- رسول خدا(ص)فرموده است:" خداوند چنين فرموده است، من جانشين شهيد خانواده وي هستم هر كسي رضايت خانواده شهيد راجلب كند،رضايت مراجلب كرده است وهركسي آنها رابه خشم آورد،مرا به خشم آورده است".( وسائل الشيعه، باب 25 ، حديث 3 )
6- »: رسول خدا(ص)فرمود:" شفع الشهيد نبي سبعين من اهله" شهيد هفتاد نفر از بستگان خودرا شفاعت مي كند . (كنز العمال، ج 4، ص 1) در اين حديث واحاديث ديگري كه درمورد شهادت و مقام شهيد آمده است، همه درجه بلند ومقام عظيم شهيد را نشان مي دهد كه بهترين نيكي است و شهيدرا به عنوان شاهد جامعه معرفي مي كند كه رضايت خداوند را شهيد با كارش جلب مي كند، حتي تا جايي كه سرپرست خانواده شهيد را خداوند خود به عهده مي گيرد. بلندترين مقام در آخرت شفاعت است كه اين مقام از آن پيغمبران، بزرگان و امامان است كه در اين كار نيز شهدا با آنان برابري مي كنند، يعني مي توانند شفاعت هفتاد نفر را بكنند.حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم در سخنان مباركي كه ابو داوود آن را از ثوبان رضي الله عنه روايت كرده است، راز سستي و كاهلي را كه امروزه امت اسلامي به آن دچارشده اند،تشريح كرده است. آن حضرت مي فرمايد ": زماني فرا مي رسد كه ملتهاي ديگر مانند گرسنگاني كه به غذا حمله مي برند بر شما هجوم آورند. فردي پرسيد آيا آنگاه ما اندك هستيم؟ حضرت فرمودند : نه، آن روز تعداد شما بسيار است، اما شما مانند كف روي آب هستيد و خداوند هيبت شما را از دل دشمنانتان برداشته و شما در آن زمان بسيار سست و تنبل هستيد. پرسيده شد اي رسول خدا! سستي در چيست؟ ايشان فرمودند: علاقه به دنيا و تنفر و كراهت از مرگ ". اين همان درد مزمني است كه مسلمانان معاصر به آن مبتلا هستند. علاقه و عشق به دنيا انسان را بنده شهوات و هوا و هوسهاي دنيايي مي كند. تنفر و هراس از مرگ نيز موجب ذلت و خواري و حقارت دنيا و آخرت خواهد بود. لذا قرآن كريم نگراني انسان را نسبت به روزي برطرف ساخته و دراين كتاب مقدس تأكيد شده است كه روزي به دست خداوند است. خداوند متعال بر اين مسأله سوگند ياد كرده است و مي فرمايد،"و في السماء رزقكم و ما توعدون فو رب السماء و الأرض إنه لحق مثل ماأنكم تنطقون "(ذاريات / 22 و 23 ) در آسمان روزي شماست و نيز چيزهايي كه بدان وعد و وعيد داده مي شويد به خداي آسمان و زمين سوگند كه اين حق است، درست همانگونه كه شما سخن مي گوييد (و سخن گفتن كاملاً برايتان محسوس است و درباره آن شك و ترديدي نداريد)
خداوند متعال درباره مرگ نيز فرموده است كه آن نيز در دست خود اوست:و لكل أمة أجل فإذا جاء أجلهم لا يستأخرون ساعة و لا يستقدمون (اعراف / 34 )هر گروهي داراي مدت زماني (مشخص و معلوم) است و هنگامي كه زمان (محدود) آنان به سر رسيد، نه لحظه اي تأخير خواهند كرد و نه لحظه اي بر آن پيشي مي گيرند.خداوند متعال همچنين مي فرمايد:قل لو كنتم في بيوتكم لبرز الذين كتب عليهم القتل إلي مضاجعهم " (آل عمران/ 154 ) بگو، اگر در خانه هاي خود هم بوديد،آنان كه كشته شدن در سرنوشتشان بود، به قتلگاه خود مي آمدند(و در مسلخ مرگ كشته مي شدند).پس اگر سرنوشت مؤمنان در وقت مرگ اين گونه است، پس شهيداني كه خداوند متعال آنان را به اين مقام برگزيده است و آنان جان خود را في سبيل الله تقديم كرده اند، چه حالي خواهند داشت؟ يقيناً آنان گرامي ترين و محبوب ترين مخلوقات در نزد خداوند مهربان هستند و چرا اين گونه نباشند كه خداوند متعال خود به ايشان وعده نيكو ترين زندگي را داده است.سعد بن ابي وقاص مي گويد: يكبار ما به امامت پيامبر نماز مي خوانديم، مردي وارد مسجد شد و هنگامي كه به صف جماعت پيوست گفت : اللهم آتني ما تؤتي عبادك الصالحين، (خداوندا به من چيزي بده كه به بندگان صالح خود مي دهي. هنگامي كه پيامبر نماز را به پايان رساند، فرمود: كداميك ازشما اين گونه دعا كرد؟ آن مرد گفت كه من گفتم يا رسول الله، ايشان فرمودند: "تو بر اسب خويش سوار مي شوي و در راه خدا به شهادت مي رسي". اين حديت را حاكم روايت كرده و گفته است كه به شرط امام مسلم صحيح است. پس نه رفتن به جنگ مرگ را نزديك مي كند و نه فرار از جنگ، آن را به تأخير مي اندازد. در اينجا خوب است به يك نكته تاريخي در اين باره اشاره گردد .خداوند متعال براي خالد بن وليد كه از قهرمانان صدر اسلام بود شهادت در جبهه هاي نبرد حق عليه باطل را مقدر نكرده بود. خالد پس از سالها شركت در جنگهاي متعدد در بسترمرگ جان به جان آفرين تسليم كرد. او پيش از مرگ گفت:به خدا قسم درهر وجب از بدنم جاي ضربه شمشير يا محل اصابت تيري وجود دارد،اما من هم مانند شتر مي ميرم، ولي بزدلان هرگز اين را نمي فهمند! اين همان چيزي است كه علي بن ابي طالب را بر آن داشت كه اين شعر معروف را بسرايد كه:
أي يومي من الموت أفر / يوم لا يقدر أو يوم قدر
يوم لا يقدر لا أحذره/ و من المقدور لا ينجو الحذر
(از كدام روز مرگ مي توانم بگريزم آن روزي كه مرگ در آن مقدر نشده يا آنكه مقدر شده است اگر مرگ در روزي مقدرنشده باشدمن از آن باكي ندارم و هشيار هم نمي تواند از روزي كه درآن مرگ برايش مقدر شده است، بگريزد.) به همين دليل، در دين مبين اسلام تأكيد شده است كه مرگ انتقال از مرحله اي به مرحله ديگر و از خانه اي به خانه ديگر و از زندگيي به زندگي ديگر است. الذي خلق الموت و الحياة ليبلوكم أيكم أحسن عملاً و هو العزيز الغفور"(ملك/ 2)"آن كسي كه مرگ و زندگي را پديد آورده است تاشما را بيازمايدكدامتان كارتان بهتر و نيكوتر خواهد بود .اوچيره وتوانا وآمرزگار و بخشاينده است.خداوند متعال هيچ نعمتي را از بندگانش نمي ستاند مگر آنكه نعمت بزرگ تري را به جاي آن به آنها بدهد. "إن الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكة ألا تخافوا و لا تحزنوا و أبشروا بالجنة التي كنتم توعدون نحن أولياؤكم في الحياة الدنيا و في الآخرة و لكم فيها ما تشتهي أنفسكم و لكم فيها ما تدعون نزلاً من غفور رحيم (فصلت/30 -32) "كساني كه مي گويند پروردگار ما خداست و سپس پابرجا و ماندگار مي مانند، فرشتگان به پيش ايشان مي آيند و بدانان مژده مي دهند كه نترسيد وغمگين مباشيد و شما را بشارت با به بهشتي كه به شما وعده داده شده است ما ياران و ياوران شما در زندگي دنيايي و در آخرت هستيم و در آخرت براي شما هر چه آرزو كنيد هست. و هر چه بخواهيد برايتان فراهم است اينها به عنوان پذيرايي ازسوي خداوند آمرزگار و مهربان است" عن ابي بصير قال:قال ابو عبدالله عليه السلام من قتل في سبيل الله كم يعرفه الله شيئا سياته" ابوبصير از امام صادق(ع) روايت مي كند كه امام فرمود: كسي كه در راه خدا كشته شود خداوند سيئات و گناهان كه كرده است مواخذه و مجازات نخواهد كرد. قال اميرالمومنين عليه السلام ان الله فرض الجهاد و عظمه و جعله نصره و ناصره و الله ما صلحت دنيا و لا دين الا به" علي (ع) فرمود: خدا بر بندگانش واجب كرد جهاد را و آن را بزرگ داشت و وعده نصرت و پيروزي را براي دين و دنياي مردم در سايه جهاد قرار داد . به خدا سوگند كارهاي دنيا و آخرت اصلاح نمي شود مگر در سايه ي جهاد و پيكار با دشمن. پس بايد با دشمن جنگيد و استقامت و پايداري درراه نابودي دشمن وجود داشته باشد تا فتح و پيروزي نصيب مسلمانان شود . "عن ابي عبدالله عليه السلام قال : رسول الله صلي الله عليه و اله الخير كله في السيف و تحت ظل السيف و لا يقيم الناس الا سيف مقاليه الجنه و النار" امام صادق (ع) از پيغمبر اكرم(ص) فرمود: تمام خوبي ها و ارزش ها در شمشير و زير سايه ي شمشير است كه مردان جنايتكار و آلوده را سر جايشان مي نشاند و ريشه ي فتنه و فساد را قطع مي كند. مسلمين و مجرومين جهان هرگز نخواهند آرامش و آسايش داشته باشند مگر آن كه شمشيرها را در راه عدالت و قطع ريشه ي كفر به كار برند و اين سلاح ها و شمشيرها هستند كه كليدهاي دوزخ و بهشتند اگر در راه خدا و سعادت بشر به كار افتند. در سايه ي همين شمشيرها و سلاح ها بهشت براي زندگي جامعه فراهم مي شود و اگر در راه بدبختي و بيچارگي وبه استثمار كشيدن توده ي مردم مجروم و مستضعف به كار افتد همين سلاح ها و شمشيرها انسان را به بردگي و غلامي مي كشد و سرانجام انسان را به دوزخ مي افكند. عن النبي صلي الله عليه و آله و سلم في فضل الفزاء في سبيل الله و قال اذا زال الشهيدعن فرسه بطغته اوضربه لم يصل الي الارض حتي بعث الله زوجته من الحور العين فتبشره بما اعد الله له من الكرامه فاذا وصل الي الارض تقول مرحبا بالروح الطيبه التي اخرجت من البدن الطيب ابشر فان لك ما لا اذن سمعت و لا خطر علي قلب بشر" پيغمبر اكرم (ص) درباره ي ثواب مبارزين راه خدا فرمود : وقتي كه مجاهد في سبيل الله بر اثر تير دشمن از اسب بر زمين افتد، هنوز پيكر پاكش نقش بر زمين نشده كه خداوند متعال فرشته اي را به استقبال روحش مي فرستد و او را به بهشت و نعمت ها و كرامت هايي كه برايش مهيا شده است بشارت مي دهد. وقتي كه پيكر پاكش نقش بر زمين شد فرشته الهي به او مي گويد آفرين بر تو اي روح پاك كه از بدن پاك خارج شدي، براي تو مقام و منزلتي است كه هرگز چشمي آن را نديده و گوشي آن را نشنيده و به قلب ( كسي خطور نكرده است.

ايثار و شهادت در نهج البلاغه
 

امام علي (ع) در آخرين روزهاي زندگي و كمتراز يك هفته مانده به ضربت خوردن، براي شروع پيكار مجدد با معاويه سخنراني هيجان انگيزي نمود، در اين سخنراني امام براي تقويت رواني ارتش خود، و آماده ساختن آنها براي فداكاري و پيكار صفين سخن فرمود… '': ازمع الترحال عبا دالله الاخيار !، و باعوا قليلا من الدنيا لا يبقي بكثير من الاخره لا يفني'' ''بندگان نيك خدا ''در ايام تيره روزي مسلمين، باتصميم شهادت عزم كوچ كردن از اين جهان نمودند،و اندكي از دنياي ناپايدار را به بسياري از آخرت جاويد فروختند ''. ''ما ضرا اخواننا الذين سفكت دمائهم بصفين الا يكونوا اليوم احياء، يسيغون الغصص، و يشربون الرنق''برادران ماكه درصفين،خونهايشان به زمين ريخت زيان نكردند زيراكه ديگر امروز نيستند تا شرنگ تلخ اندوهها و ناروائيها را بياشامند''. ''قد والله لقوا الله فوفاهم اجورهم، و احلهم دار الامن بعد خوفهم ''''به خدا قسم كه آنان خدا را ملاقات كردند،وخداوند پاداش آنها را به طور كامل داد، و به جايگاه آرامش پس از بيمشان برد '' (شرح ابن ابي الحديد جلد 10 ص 99 ).

شهيد و شهادت در شعر اسلامي
 

در دوره اسلامي آن اغراض و مفاهيمي كه با تعاليم آئين جديد در تضاد بود مهجور ماند. غزل مادي،فخر كاذب ،هجاي گزنده ،خمريات و اغراض ديگر كه از آن بوي لهو و لهب به مشام مي رسيد به انزوا رفت . در عوض دعوت به اسلام و احتجاج با مخالفان و هجو ايشان ،رثاي شهداي غزوه هاي رسول و فتوحات ، فخر به پيروزي مسلمانان ،مدح،حكمت و وعظ و شعر زهدي با الگو پذيري از اسلام رواج يافت . (خفاجي، 1992،297-298) هم چنان كه اشاره به حوادث تاريخي، گرايش ادبيات را به سمت ، واقع گرايي سوق مي دهد.به مدد قرآن ،اين مفاهيم بلند، شعرايي چون حسان بن ثابت ،كعب بن زهير و عبدالله بن رواحه و كعب بن مالك را در صف مدافعان پيشگام از حريم اسلام قرار داد كه با شعراي مشركي چون زبعري ، ابو سفيان ،عمر بن العاص و ضرار بن خطاب با سلاح زبان به مقابله بر خيزند.(عزام ؛ 1989 -123) حسان مشهور ترين شاعر مدافع حريم اسلامي و نبوي است.گفته مي شود اولين اشعاري كه بر زبان وي جاري گرديد همزيه وي مي باشد.(ضيف،ص 48 )او در بخشي از اين قصيده خطاب به ابو سفيان بن حارث مي گويد:هجوت محمدا فاجبت عنه وعند اليه في ذاك الجزاء اتهجوه ولست له بكفيء فشركما لخيركما الفداءفان ابي و والده و عرضي لعرض محمد منكم وقاء(ديوان، 1987:9 )تو هجاي محمد كني و من پاسخ دهم و پاداش در نزد خدا ثابت است .آياهجاي او كني در حاليكه هم شأن او نباشي. پس از بين شما دو تن بدترين شما فداي بهترينتان باد.پدر من و پدر پدر من و آبرويم،اعتبار وآبروي محمد را ضامن گردد" .شعر دوره اسلامي آنگاه كه به مسأله جنگها ،در گيريها، و فتوحات مي پردازداز يكسو اشعار حماسي ديني را مي آفريند و از سوي ديگر جايگاه ادبيات متعهد را در عرصه ادب عربي مستحكمنر مي گرداند .در اين عرصه رثاي شهداي كارزارها و فتوحات حجم عظيمي از شعر صدر اسلام را به خود اختصاص داده است.هم چنان كه شيعه در شهادت امامان و اعوان و انصار و محبان اهل بيت اشعاري جانگداز سروده اند كه سراسر حاكي از اندوه و محبت و اخلاص و دريغ بر حق از دست رفته و مذمت باطل مدعي حق مي باشد. ابوالاسود دؤلي يار وفادار امام علي(ع) آنگاه كه حضرتش به شهادت مي رسد دررثايش مي سرايد:الا ابلغ معاويه بن حرب فلا قرت عيون الشامتينا أفي شهر الصيام فجعتمونا بخيرالناس طرا أجمعينا؟ هان به معاويه پسر حرب بگو كه هرگز ديده ملامتگرانمان مسرورمباد.آيا در ماه رمضان ما را داغدار بهترين خلق نموده ايد؟ (حوفي: 189)

سخنان بزرگان
 

استاد شهيد مطهري مي نويسد:" شهادت واژه اي است كه در اسلام قداست خاصي دارد ، در عرف خاص اسلامي هاله اي از نور اين كلمه را فرا گرفته است . اين كلمه در همه عرف ها توأم با قداست و عظمت است، چيزي كه هست معيارها و ملاك ها متفاوت است. از نظر اسلام هر كس به مقام و درجه شهادت نائل آيد، يعني واقعا در راه هدف هاي عالي اسلامي ، به انگيزه برقراري ارزش هاي واقعي بشري كشته بشود به يكي از عالي ترين و راقي ترين درجات و مراتبي كه يك انسان ممكن است در سير صعودي خود نائل شود ، رسيده است. شهيد كسي است كه با فداكاري و از خود گذشتگي خود و با سوختن و خاكستر شدن خود محيط را براي ديگران مساعد مي كند . مثل شهيد مثل شمع است كه خدمتش از نوع سوختن ، فاني شدن و پرتو افكندن است ، تا ديگران در اين پرتو كه به بهاي نيستي او تمام شده بنشينند و آسايش بيابند و كار خويش را انجام دهند . آري شهدا شمع محفل بشريتند. آنان كه هستي خويش را براي وصال دوست ، مهيا كرده اند ، از دام هاي منيت رهيده و شيطان را در بند كشيده و او را به يأس كشانده اند".( مطهري:72-84) شهيد مطهري(ره) در خصوص نقش اجتماعي شهيد مي گويند : درسي كه مردم بايد از شهادت شهيد بگيرند اينست كه اولاً نگذارندآنچنان زمينه هاپيدا شود،ازآن جهت آن فاجعه ها بصورت يك امرنبايستي بازگوشودكه به قهرمانان ظلم و تجاوز وقاتلين شهيد مربوط است،براي اينكه افراد جامعه ازتبديل شدن به امثال آن جنايتكاران خودداري كنند. علامه طباطبايي (ره) حيات شهيد را نوعي حيات حقيقي دانسته، مي نويسد:" ممكن است مرادبه حيات درخصوص شهدا اين باشدكه تنها اين طايفه حيات برزخي دارندواين معنا را بسيارازمعتقدين به معاد جاهلند ،هر چند هم بسيارازآن آگاه باشند وسخن كوتاه اينكه مرادبه حيات درآيه شريفه،حيات حقيقي است"( علامه طباطبايي، 254 ج 2 ) شهيد ازآن جهت كه زنده است وصاحب حيات به تعبير روشن تر،حجاب هاي تعيني را كنار زده ودر حضرت لاتعين درموقعيت احاطه برتعين وارد شده وازلاتعين به تعين مي نگرد،محيط برتعين خواهد بود.( مولوي، 1378 54-59) گرامي باد بر ملت بزرگ ايران و بر پيروان شاهد بزرگ، حضرت محمد (ص)، وجود رادمرداني كه راه شهادت را برگزيده اند، در هجرت از زندگي عالم ادني و جهان سفلي به وادي ايمن و ملكوت اعلي رسيده اند و در جستجوي حيات، سرچشمه را يافته اند و سيراب و سرمست از جرعه ي« ارجعي الي ربك » به رويت جمال و كشف رضايت حق نائل آمده اند « و كفي بهم فخرا » (امام خميني (ره) 1375: 19-44 (امام خميني(ره) در توضيح اين جايگاه رفيع فرموده اند : "مقام العنديه التي فيها مفاتيح الغيب لا يعلمها الا هو ، مقام عنديت جايگاهي است كه كليدهاي غيب در آن است و جز خداي تعالي بدانها دست نيابد" ( امام خميني (ره) ، 1373 164) بنابراين در مقام « عند ربهم » است كه هيچ حائلي ميان انسان و خدا وجود ندارد و در واقع، اتصال به مقام ربوبي و لقاء الهي است كه در نهايت كمال انسان و قرب الهي است و عرفا درباره ي آن گفته اند:" قرب عبارت از سير قطره است به جانب دريا و وصول به مقصود حقيقي و اتصاف به صفات الهي ويا اينكه قرب آن است كه هرچه پيش آيد از ميان برداري و آنچه حائل ميان محب و محبوب است برطرف كني (لاهيجي، 1377 : 305 و 30 ) شرف بزرگ شهداي در راه حق ،حيات « عند الرب » و ورود در ضيافت الهي است... اين حيات واين روزي ، غير از زندگي در بهشت و روزي در آن است. اين « لقاءالله » و ضيافت الله مي باشد... شهدا شمع محفل دوستانند ، شهدا درقهقهه ي مستانه شان ودرشادي وصول شان" عند ربهم يرزقون اند و ازنفوس مطمئنه هستند كه مورد خطاب "فادخلي في عبادي و ادخلي جنتي" پروردگارند ، اين جا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسيمش برخود مي شكافد( امام خميني (ره) ، 1375 :36 و41 )

ايثار وفداكاري در بين اقوام مختلف
 

از زماني كه ناآدميت هاي آدم بر شاخسار جذاب و ساقه هاي فريبنده شجره ممنوعه نشست، از وقتي كه آدم با گناه نخستينش اسباب هبوط وفرودشرادر دنيا فراهم نمودوبا سكنايش بنيانگذار زندگي جديد و تازه درعالم سفلي شد ابليس براي انتقال وعمل به سوگندش با فريفتن قابيل طعم تلخ عصيان وشرمندگي را در كام مصيبت زده آدم ريخت. از اينجا بودكه زشتي ها وزيبايي ها شكلي اسطوره اي به خودگرفتندتا اهريمنان رابه ابليس و قابيل و مجاهدان ايثارگر فرشته خود را به هابيل و شهادت فرا خوانند بي شك آدمي با فطرت ميل اجتماعي كه در نهاد دارد از همان لحظات آغازين كه گروههاي كوچك شكل هاي قوي تر و بزرگتري به خود گرفتند، زيستن و بودن درجمع و قرار گرفتن در جماعت سبب شد كه حماسه ها،جانفشاني ها، ايثارگري هاي شكيل وچالاكي، دهاكي و جسارت و جراتهاي جميل افراد برتر آن قبيله واجتماع براي همه ستودني،شنيدني وغرورآفرين شود! بر اثرهمين حماسه ها و از خودگذشتگي ها و به خاطر آرامش و نجات ديگران و مقاومت در برابر متخاصمين كتاب قطور قهرمانان حماسه ساز تاريخ ملت ها شكل گرفت. و اين گونه آن قهرمانان راستين سرمشق و الگويي براي جوانان و ديگران شدند و در قبيله ها و طايفه هاي متفاوت به صورت هاي متناوب و گوناگوني ظهور يافتنددر يونان باستان زنان به جهت زاييدن مردان نيرومند و قوي و پرورش مردان سلحشور شكست ناپذير از احترام خاصي برخوردار بودند، آنچنان كه « لوكورگوس »معتقد بود كه: براي به دنيا آوردن مردان نيرومند و پرورش بي ضعف و فتور آنان زناني سخت كوش و آبديده لازم است" نمونه ديگر آن ظهور شواليه هاي اروپا است؛ اينان كه گروهي از نجيب زادگان اروپايي قرون وسطي در هنگام جنگ هاي صليبي بودند كه داراي آداب و رسوم جوانمردانه اي بودند. اين عده در آن قرون، مظهر قهرماني، نيكوكاري و شجاعت به شمار مي رفتند در هند " كشاترياها " بودند كه همزمان با ساسانيان در ايران به قدرت رسيدند. اينان نيز يك طبقه از حكمرانان و نظاميان حكومتي بودند كه پادشان از اين طيف انتخاب مي گرديد، اين گروه در هندوستان عليه حكومت هاي خارجي كه بر كشورشان سلطه داشتند قيام مي كردند و تحت عنوان جهاد مقدس عده بي شمناري را با خود توانستند همراهي كنند، به طوري كه رشادت اينان نسل به نسل همچنان روايت مي شد. همچنين بودا به عنوان انساني نيروانايي منجي و مراد بشريت هماره پيشوايي براي هندوهاي نيكوكار آيين پرست است . در نظام ژاپن سام وراييها به وجود آمدند؛ سامورايي نامي بود كه بر شهسواران نظام فئوداليته در ژاپن اطلاق مي شد . اين طبقه كه از اشراف به شمار مي رفتند در جنگهاي داخلي قرن دوازدهم ميلادي پايه گذار قيام مردمي عليه نظام حاكم بر ژاپن بودند و مردمان آنها را به خاطر مقابله با ظلم حاكمان و مبارزه خستگي ناپذيرشان دوست مي داشتند. در چين كنفوسيوس (تولد 551 ق، 479 ق) به عنوان يك مصلح و الگو و پيشواي اجتماعي به حمايت از مردمي كه از جور اميران جنگ طلب خون آشام مورد ظلم و ستم واقع مي شدند برخاست . پيروان و مريدانش راه و روشش را انتشار دادند و از او يك الگو و يك قديس تاريخي ماندگارساختند.اين گونه است كه آن قهرمانان محبوب، اطاعت و اعتقاد راسخ و پابرجاي مردم را نسبت به خويشتن برانگيختند. به نظر مي رسد كه نياز به اين قهرمانان جزء لاينفكي از زندگي انساني شده است، چرا كه ستودن آيين سلحشوران و پهلوانان و از خود گذشتگان و جنگاوران نيك نام دلير در همه مذاهب و سنن دنيا پذيرفته وستودني ازآن ياد شده است« آدلو »يكي ازروانشناسان تربيتي غرب بيان مي كند: از بزرگترين مايه هاي تربيتي روح بشر كه انسانها را ازمرحله پست به مراحل متعالي درراه فضايل بزرگ شيللر و هگل با « انساني كشانده اعتقادداشتن به انسان هاي برجسته (ابرمردها)بوده است آنهمه انتقاداتي كه به اعتقاد داشتن وپيروي ازنظام قهرمانان دارند درجاهاي بسياري از سخنان خويش قهرمانان را مي ستايند.اماوقتي كه حماسه قهرماني وجانبازي وايثاردرفرهنگ ناب اسلامي مطرح مي شود رنگ و بوي متفاوت و متغاير با ديگر انديشه ها و نگرش هاي ديگران پيدا مي كند. دراين فرهنگ، هدف و مقصود و انگيزه رزمنده و مجاهد در قالبي الهي ريخته مي شود تا ارزشمندي يك حماسه و ايثار مشروط به في سبيل الله بودن، براي خدا قيام كردن و خدايي شدن صورت پذيرد و اينجاست كه همه حركتها در راستاي قرب الهي مقدس و قابل تكريم مي شوند.

اهميت نسل جوان
 

ويژگي ها و استعدادهاي نهفته در وجود جوانان، مناسب ترين زمينه براي طراحي و ايجاد هرگونه تغيير و تحول فردي و اجتماعي است بطوريكه چرخهاي كثيري از انقلاب ها و تحولات توسط اين گروه به حركت درآمده و سرعت مي گيرد . كنكاش در تاريخ ملل مختلف و از جمله جريانات حاكم بر ايران در يكصد سال گذشته مؤيد اين ادعاست . بخش انبوهي از بازيگران و نقش آفرينان حوادث مختلف وامكانات وانرژي هاي بسياري مصروف و جذب و هدايت آنان به سمت اهداف معين(اعم ازاهداف مثبت يا منفي ارزشي و ضد ارزشي) شده است نكته مهم اينكه "جوانان بيش از بزرگسالان به ارزشهاي فرامادي اعتقاد دارند و اين تفاوت ارزشي جوانان وبزرگسالان ناشي از تفاوت تجربه واجتماعي شدن آنها باشد" دراسلام به جوانان توجهي خاص مبذول شده است. حضرت محمد (ص) مي فرمايد:" اوصيكم بالشباب خيراً فَانّهم اَرق افئده" توصيه ي من به شما اين است كه نيكي به جوانان را ازياد نبري" امروزه پاسداري از خون شهيدان و ابلاغ پيام انقلاب اسلامي به همت جوانان غيرتمند وآزاده متكي است. عبور از سالهاي سخت جهاد و مقاومت و الگوي كامل و سنت مطلوبي است كه جوانان را به آينده ي درخشان واميد بخش و افقهايي روشن دلگرم مي سازند (دبيرخانه ي شوراي عالي جوانان ، 1368 )

نسل جوان مهم ترين گروه مورد نظر استعمارگران
 

از ديرباز، دشمنان انسانيت، هرگاه مي خواسته اند جامعه اي را به انحطاط و تباهي بكشند، بيشترين توجه خود را به نسل جوان جامعه معطوف مي كردند، زيرا اين قشر جامعه هستند كه مي توانند به علت استعدادها و نيروها و تحرك خود، شرايط موجود را متغير سازند و اجتماع آينده را به كمال و سعادت افزونتر يا به انحراف و انحطاط بيشتر برسانند.پيامبر اكرم (ص) از همان آغاز رسالت خود، با توجه به نقش و اهميت جوانان در جامعه، سعي داشت با تهذيب و تشويق هرچه بيشتر نسل جوان، بر تحكيم پايه هاي اصيل اجتماع اسلامي بكوشد و بدين سبب نمايندگان و فرماندهاني را از سوي جوانان براي اداره ي امور انتخاب مي كرد كه در راس همه آنان، اميرالمومنين علي (ع) قرار داست كه در بسياري از نبردها، نقش عمده را بر عهده مي گرفت. امامان گرانقدر اسلام نيز، در برنامه هاي خود، به جوانان توجه بيشتري مبذول داشته و اصحاب جوان خ ود را در راه كسب علم و مبارزه با ستمگران، بسيار تشويق مي كردند.در انقلاب اسلامي ايران نير، كه حماسه ي بزرگ قرن است و به ياري خدا، زمينه ساز انقلاب جهاني اسلام، حضور جوانان و رشادت و فداكاري و ايثار آنها يكي از اركان مهم پيروزي انقلاب و حفظ ارزش هاي اصيل بوده است.به گفته ي امام خميني:"اين جوان هاي ما بودند كه فرياد زندن و مشتشان را گره كردند و « الله اكبر » گفتند. اگر فرض كنيد كه جوان هاي ما، خداي نخواسته، مبتلا به هروئين بودند، مي توانستند اين كار را بكنند؟ آدم وافوري مي تواند بلند شود و در خيابان مشتش را گره كرده و جنگ كند؟"بنابراين، مستكبران شرق و غرب، همه تلاش خود را، براي به انحطاط كشاندن جوامع، بر روي جوانان آن ها متمركز ساخته و به منظور تخدير افكار و انحراف آنان، به سرمايه گذاري هاي كلان در زمينه ي اشاعه ي فحشا، اعتياد، مراكز قمار و... پرداخته اند؛ زيرا شكي نيست كه جامعه آلوده به فساد و اعتياد به مواد مخدر، هيچ گاه قادر نخواهد بود از منافع و حقوق خود بدفاع كرده، و اساسا شناخت كاملي نسبت به آن پيدا كند(اداره امور تبليغي، 1362:16 )

اهميت معرفي و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در بين نسل جوان از ديدگاه امام خميني(ره)
 

منش و ديدگاه هاي به جاي مانده از آن مرد بزرگ حضرت امام خميني (ره) همچون سرمايه ي گرانقدري روي مردم ما و همه ي جويندگان راه حق و فضيلت، بخصوص جوانان و نوجوانان موحد و مسلمان است . آن حضرت پيرامون شهادت طلبي سخنان زيادي به يادگار گذاشته كه در ذيل به چند مورد اشاره مي شود : الف : منطق قرآن آن است كه ما از خداييم و به سوي او مي رويم:مسير اسلام ، شهادت در راه هدف است و اولياي خدا (ع) شهادت را يكي پس از ديگري به ارث مي برند و جوانان متعهد ما براي نيل به شهادت، در راه خدا درخواست دعا مي كرده و مي كنند . ب: شهادت سعادت جوانان و رمز پيروزي : جوان هاي ما شهادت را سعادت مي دانند . اين رمز پيروزي آنهاست .ج: جوانان شهادت طلب : جوان هاي ما شهادت را مي خواهند . همين امروز هم كه من اين بيرون ايستاده بودم يك جوان برومندي فرياد مي كرد از آنجا كه شما دعا كنيد كه من شهيد بشوم" د: استقبال از شهادت : جوانان ما شهادت را استقبال مي كردند همان طور كه در صدر اسلام سربازهاي اسلام شهادت را استقبال مي كردند .

فرهنگ ايثار و شهادت از ديدگاه مقام معظم رهبري
 

« حضرت آيت الله خامنه اي » فرمانده ي معظم كل قوا، حضرت آيت الله العظمي خامنه اي درخصوص فرهنگ ايثار و شهادت مي فرمايد:پاسدارانقلاب اسلامي، آگاهانه راه حسين(ع) را كه ادامه ي راه انبياء الهي است، انتخاب مي كند و در اين راه، فروغ خون حسين(ع) و شهيدان گلگون كفن كربلا را چراغ راه خويش قرارمي دهد( پيام رهبري به سمينار سراسري سپاه، 1362 )آيت الله خامنه اي در سخنراني در جمع فرماندهان و بسيجيان لشكر 27 محمدرسول الله (ص) فرمودند:" درس هاي عاشورا جدا است، درس شجاعت و درس چه و درس چه؛ از درس هاي عاشورا مهمتر؛ عبرت هاي عاشورا است ."
ديدگاه رهبرمعظم انقلاب پيرامون اهميت و نقش ترويج و معرفي فرهنگ ايثار و شهادت در بين نسل جوان
نسل جوان هر كشور يكي از بزرگترين سرمايه هاي آن كشور محسوب مي شود.جوانان استعدادها وامتيازاتي دارند كه نقطه ي اميد و نيروي محركه ومبتكرملت به حساب مي آيند . اين امتيازي است كه ملت ايران بيش از ساير كشورها از آن برخورداراست. رهبر انقلاب اسلامي از جوانان به عنوان "يك نعمت الهي " و "مركز نيرو و اميد و ابتكارعمل و در جايي ديگر آنها را ميراث گرانقدر حضرت امام خميني( ره) " و "فتح الفتوح آن حضرت" ياد مي فرمايند . رهبر معظم انقلاب اسلامي جوانان را به زنده نگه داشتن ياد و خاطره شهداي عزيز انقلاب و جنگ تحميلي و تكيه بر عظمت ، شجاعت ، تقوا و طهارت آنان و مطالعه ي وصيت نامه ي شهدا دعوت كرده و آن را موجب تحول معنوي و حقيقي جوانان مي دانند "نبايد پنداشت كه با گذشت دوازده سال از پيروزي و دو سال از پايان جنگ تحميلي ، خاطره ي شهداي عزيز انقلاب و جنگ كمرنگ شده و از يادها زدوده خواهد شد و به عكس ، تصوير آن چهره هاي مقدس،در هاله اي از نور و طهارت، روز به روز بايد در ذهن ملت ما با عظمت تر و چون چهره هاي اسطوره اي قهرمانان بزرگ ، محبوبتر و رفيع تر گردد و نام آنها و ياد آنها به همه، مخصوصاً جوانان و نوجوانان درس عظمت و شجاعت و تقوا و صفا و طهارت بدهد و خواهد داد. بخش مهمي از اين كار وظيفه ي نويسندگان وهنرمندان است. البته دوران جنگ و شرايط خاص آن روزها براي عده اي از جوانان اين مملكت يك انقلاب معنوي و حقيقي بوجود آورد.اين وصيت نامه هاي شهدا كه امام (ره)توصيه به مطالعه ي آن مي كردند به خاطر اين است كه هركدامش نمايشگر انقلاب يك نفر آدم است درجاي ديگر شهيدان را مايه ي عظمت ايران و اسلام معرفي مي فرمايند. "اگر شما جوانان در دوران جنگ تحميلي به جنگ نمي رفتيد و به جبهه خدمت نمي كرديد شهادت را به خود نمي پذيرفتيد ، امروز ايران واسلام به اين عظمت نبود و در فرازي ديگر جوانان بسيجي شهدا و جانبازان را الگوهايي فرا راه جوانان مي دانند كه بايستي شناخته شده، و راهشان براي آنها تبيين شود :در زمان خودمان هم الگو داريم ، امام الگوست . اين جوانان بسيجي ما الگو هستند.

چگونگي گسترش فرهنگ ايثار وشهادت در نسل جوان
 

فرهنگ ايثار و شهادت را در صورتي مي توان در بين اقشار مختلف جامعه وبه ويژه نسل جوان، كه به دلايل مختلف جامعه شناختي و فرهنگي درمعرض انواع تهاجمات قرار گرفته اند، تقويت نمود كه اصول تربيتي و روان شناختي موضوع را مد نظر قرار داد . يكي از بهترين راهبردهاي تقويت اين فرهنگ، معرفي اسوه هاي موجود در آن است . اسوه، عبارت ازحالتي است كه انسان به هنگام پيروي ازغيرخود پيدامي كند وبرحسب اينكه پيروي از چه كسي باشد،ممكن است اسوه اي نيك يابد براي انسان فراهم آيد.( باقري، 1379 :1)
با معرفي و ارائه ي اسوه، نمونه رفتار وكردار مطلوب در معرض ديد فراگير قرار مي گيرد وموقعيت او دگرگون مي شود تا اوبه پيروي پردازد وحالت نيكوئي، در خود پديدآورد . معلم بايد حالات مطلوب فراگير را كه عملا در وجود كسي آشكار شده، به او نشان دهد، اين كار اساسا در شرايط واقعي اجتماعي مدنظر است ولي حاصل آن اين است كه شخصيت هاي تاريخي نيز الگوي عمل محسوب مي شوند.در قرآن اين روش به كار گرفته شده است، كه گاهي در آيات مستقيما به پيروي از كسي تصريح مي شود وگاه بدون چنين تصريحي، اسوه ها در معرض ديد گذاشته مي شوند .(باقري، 1379 :1.2) بر اساس اين روش، مي توان ارزش هاي مورد نظر واز جمله فرهنگ ايثار وشهادت را با ايجاد بصيرتي نو در دانش آموزان، به آنان معرفي نمود .راه برد ديگر در زمينه ي تقويت فرهنگ ايثار وشهادت در بين دانش آموزان، ايجاد احساس خودباوري مذهبي وملي در آنان است . خودباوري اصطلاحي است كه امروزه در جامعه شناسي، روا نشناسي و علوم تربيتي به كار مي رود و منظور از آن يك حالت مثبت روحي و رواني است كه در نتيجه ي احساس ارزش مندي در نفس انسان پديد مي آيد و او را آماده مي سازد تا از طريق بهره گيري از لياقت ها و توانمندي هايي كه دارد به انجام وظايفي كه برعهده اوست، قيام نمايد و دراين راه، از مشكلات وموانعي كه پيش مي آيد هراسي به دل راه ندهد. از اين حالت روحي در فرهنگ اسلامي با تعابيري چون علوهمت،مناعت طبع، اعتماد به نفس، عزت نفس و ... ياد مي شود. در واقع، خودباوري، باور به استعدادها، توانايي ها و نيروهاي نهفته ي فطري دروني است كه با اتكاء به آن، مي توان به اهداف مورد نظر درزندگي رسيد و به آنان جامه عمل پوشاند. ومرحله عالي خود باوري، شكوفايي همه استعدادهاي بالقوه فرد است.(شعاري نژاد، 1378 :166-167)خود باوري ملي، در مقابل از خود بيگانگي وخودباختگي ملي مطرح مي شود. گاهي افراد يك جامعه در اثر ناآگاهي و يا تحت تاثير تبليغات سوء و جذاب دشمنان، به سنت و باورهاي ملي و فرهنگي خود پشت مي كنند و از نمادها و ارزش هاي رايج در جوامع ديگر پيروي و تقليد مي كنند. اين كار به تدريج، راه نفوذ و تسلط همه جانبه ي بيگانگان را در عرصه هاي مختلف آن جامعه هموارمي سازد. در نهايت، كيان و استقلال آن جامعه را با خطر جدي مواجه مي سازد . در تاريخ جوامع اسلامي به نمونه هاي زيادي از اين گونه جامعه ها برمي خوريم. تركيه دوران آتاترك و حتي تركيه امروز در مقابل غرب، و ايران دوره رضاخان وبسياري از جوامع ديگر، مصداق روشني از مردمي هستند كه به خود باختگي ملي گرفتار آمده اند . بنابراين، اگر افراد جامعه اي خواهان پيشرفت و تعالي هستند بايد از طريق اصلاح نظام آموزشي و تربيتي جامعه و بازنگري در باورها و ارزش هاي فكري و فرهنگي به جاي مانده از گذشته، تمام اين گونه اوصاف و ويژگي هاي نادرست فكري و اخلاقي را اصلاح نمايند و به يك انقلاب فكري و فرهنگي، به ويژه در سطح انديشه و اعتقادات نسل جوان دست بزنند . آن گاه از طريق احياي ارزش هاي اصيل و حياتبخش روح اعتماد به نفس و خودباوري را در وجود اين قشر، كه مهمترين سرمايه جوامع محسوب مي گردند، شكوفا ساخته و حفظ و استمرار خواهند بخشيد. دفاع مقدس وشهدا دراين زمينه نقشي اساسي ايفا مي كنند، به شرط آنكه كساني از قبيل معلمان كشور با نحوه ي ايجاد خودباوري در جوانان آشنا بوده و از طريق اين احساس، فرهنگ ايثار و شهادت را تبيين وترويج نمايند. ارائه و معرفي جلوه هاي زيباي وصيت نامه هاي شهدا به دانش آموزان، راهبرد مهم ديگر در تقويت فرهنگ ايثار وشهادت است. وصيت نامه هاي شهدا از بهترين اسناد مكتوب دوران جنگ تحميلي است كه علاوه بر استفاده تاريخي از آن ها مي توان نمونه هاي عالي ارزش ها را در آن ها يافته و به نسل جديد معرفي نمود . از آنجا كه اين وصيت نامه ها بيان گر حس وحال واقعي شهداي دفاع مقدس مي باشند، تاثير شگرفي در تقويت فرهنگ ايثار وشهادت دارند. متاسفانه در كتب درسي از متون وصيت نامه شهدا هيچ استفاده اي نشده است كه به نظر مي رسد، بسيار به جا وشايسته است كه وزارت آموزش وپرورش بنحوي شايسته وجذاب از اين اسناد باارزش براي معرفي هر چه بيشتر فرهنگ ايثار وشهادت استفاده كند. مسلما اين كار كمك بزرگي به معلمان خواهد نمود تا ارز ش ها را به دانش آموزان معرفي نمايند.تشويق ودعوت دانش آموزان به تحقيق وبررسي دركتب ومقالات مربوط به شهدا از راهبردهاي مهم تقويت فرهنگ ايثار وشهادت است . امروزه ثابت شده است كه انجام تحقيق ومطالعه از سوي دانش آموزان، يكي از بهترين راه هاي تفهيم موضوعات مختلف به آن هاست. متاسفانه انجام تحقيق وپژوهش در سيستم آموزشي ما از جايگاه مهم خود برخوردار نيست ومعلمان به تاثير آن آگاهي كامل ندارند .تحقيق يك فعاليت منظم، منسجم و با روش سنجيده اي است در جهت رسيدن به هدف و هدف كشف حقيقت است. (كاردان، 1377 :8)تعاريف مختلفي از تحقيق شده است ولي به نظر، مي رسد مي توان گفت تحقيق فرآيندي است كه از طريق آن مي توان درباره ي ناشناخته به جستجو پرداخت ونسبت به آن شناخت لازم را كسب كرد، در اين فرآيند از چگونگي گردآوري شواهد وتبديل آن ها به يافته ها، تحت عنوان روش شناسي ياد مي شود . رسالت اصلي تحقيق، به كارگيري روش ها براي انجام نظريه سازي است. براي اين كه پژوهش در آموزش وپرورش نهادينه شود بايد به ايجاد روحيه پژوهش گري، اعطاي قابليت ها ومهارت هاي لازم پژوهشي وهم چنين اعطاي فرصت به دانش آموزان جهت انجام پژوهش همت گماشت.برنامه هاي درسي وروش هاي آموزشي بايد به گونه اي متحول شودكه به دانش آموزان در دست يابي به اين اهداف ياري رساند.خوشبختانه كتب ومقالات زيادي در زمينه ايثار وشهادت نگاشته وچاپ شده است . در اين ميان غني سازي كتابخانه هاي مدارس از اين جهت وارائه اين كتب به دانش آموزان از طريق كتابخانه ها حائز اهميت است.از آنجا كه مقالات بسياري نيز در زمينه ايثار وشهادت در اينترنت منتشر شده است، از يكسو فراهم آوردن امكان استفاده دان شآموزان از اين پديده مفيد علمي و از سوي ديگر آموزش نحوه ي استفاده از اينترنت ومنابع مفيد آن، مي تواند در تقويت اين فرهنگ مفيد وموثرباشد.تحليل و بررسي فرهنگ ايثاروشهادت در طول تاريخ براي دانش آموزان هم مي تواند تاحد زيادي در اين زمينه كارگشا باشد. هرحادثه تاريخي نياز به تحليل تاريخي نيز دارد. اين تحليل به ويژه پس از پايان يافتن آن حادثه وبراي معرفي بيشتر آن به كساني كه در زمان وقوع حادثه، حضور يا وجود نداشته اندحائزاهميت است.درمورد فرهنگ ايثاروشهادت اين امرازاهميت ويژه اي برخوردار است،چرا كه موارد زيادي مبني برايجاد شبهه در اين فرهنگ وزيرسؤال بردن آن مشاهده مي شود. اين شبهه ها ازسوي كساني دامن زده مي شود كه با انقلاب اسلامي ومباني آن مخالفت مي ورزند و بيشترنيز سعي در انتقال اين شبهه ها به مراكز فرهنگي كشور مثل مدارس و دانشگاهها دارند. دراين ميان وظيفه معلمان بيشتراز ديگراقشار جامعه مهم به نظرمي رسد وآن ها بايد به خوبي با فرهنگ ايثار وشهادت آشنا بوده و اين آشنائي خود را از طريق بيان ساده وشيوا به دانش آموزان منقل نمايند.

بازشناسي مباني ديني فرهنگ ايثار و شهادت براي نسل جوان
 

فداكاري و از خود گذشتگي ، يك ارزش جهاني و فرا مذهبي است . همه انسان ها نسبت به افرادي كه با شجاعت در مقابل ستم قد بر افراشته اند و تن به ذلّت و خواري نداده اند ، اداي احترام كرده و آنان را ستايش مي كنند . حتي افراد ناتوان و زبوني كه جرأت اظهار وجود در برابر ستم و ياراي مخالفت با ستمگري نيافته اند ، نسبت به انسان هاي قهرمان و مقاوم ابرازاحترام مي كنند.پيامبرعزيز اسلام (ص) ، قبل از بعثت در پيمان حلف الفضول كه فلسفه آن دفاع از مظلومان و ستمديدگان بود شركت كرد. چون به رسالت مبعوث شد ، فرمود : در خانه عبدالله بن جدعان ، شاهد پيماني بودم كه اگر مالك همه شتران سرخ مو بودم ، مرا چنين شادمان نمي كرد و اگر در اسلام نيز كسي بر اين اساس از من ياري بطلبد آماده ياري او هستم (ابراهيمي، 1382: 133 )حملات انتحاري مجاهدان گمنام مسلمان ، عليه صهيونيست غاصب و زورگو، : بدون ملاحظه سن و جنسِ قهرمانان آن،موردتقدير وتحسين همه حق طلبانه جهان است .ايثار و شهادت،جايگاه فوق العاده ارزشمندي در فرهنگ ديني دارد .آنچه كرامت و عزّت انسان را تثبيت و تقويت مي كند و روح متلاطم و پوياي او رابه نهايت كمال و اوج تعالي رهنمون مي شود ، دراين حقيقت متجلي است . ايثاروشهادت،منشأ تربيت انسان جاودانه و جاودانگي انسان است و حقيقت وجود او را تبيين و تفسير مي كند . برخي از مباني ، اين حركت عميق انساني در فرهنگ دين ، عبارتند از:
الف ) از اويي و به سوي اويي :در نگرش الهي ، انسان مورد عنايت خاص خداوند است . حضرت حق تعالي او را براي معرفت نسبت به خويش و عبوديت در برابر خود آفريده است . و ما خَلَقْت الْجِنَّ و الْإِنْس إِلاَّ ليعبدونِ ( ذاريات 56 )من جنّ و انس را نيافريدم جز براي اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند ( عبوديت نهايت و اوج تكامل انسان و قرب او به خدا است. عبوديت كامل آن است كه انسان جزبه معبود واقعي يعني كمال مطلق نينديشد،جز درراه اوگام بر ندارد، وهر چه غير او است، را فراموش كند، حتي خويشتن را (مكارم،387:22 )برمبناي فرهنگ" ازويي و به سوي اويي" انسان پيوسته آماده حضور در آزمون هاي دشوار است و چون ، سنگي گرانبها از كوره آزمون هاي سخت مي گذرد تا گوهر خالص وناب وجودش آشكار گر . آنان كه به نداي خيرخواهانه فَأَينَ تَذهبونَ (تكوير/ 26 )پس به كجا مي رويد؟ودعوت آسماني فَفرّواإلي اللهِ (ذاريات/ 50) پس به سوي خدا بگريزيد اعتنا نمي كنند،در مواجهه با حوادث سهمگين قيامت بدنبال راه فرارمي گردند يقُولُ الْإِنْسانُ يومئذ أَينَ الْمفَرُّ (قيامت/ 10) آن روز انسان مي گويد راه فرار كجاست!؟ وپاسخ مي شنوند:" كَلاَّ لا وزرإِلي ربك يومئذ الْمستَقَر(قيامت /11-12)هرگزچنين نيست، راه فرارو پناهگاهي وجود ندارد آن روز،قرارگاه نهايي تنها به سوي پروردگار تو است . شكوه به سويي اويي آنگاه به نهايت مي رسد كه بانگ مي زنند : لمنِ الْملْك الْيوم حكومت امروز براي كيست؟ وهمه ناگزير فرياد مي زنند: للَّه الْواحد الْقَهار براي خداوند يكتاي قهار است (غافر/16)
ب ( كرامت و منزلت انسان:انسان ها دو گونه اند : عده اي زبون ، ذليل و خود باخته اند و با سستي و تن پروري به پروار كردن جسم خود مي پردازند و با هر طعمه اي مي سازند و در هر مزبله اي رحل اقامت مي افكنند. وهرگز خود را براي رويارويي با موانع تكامل مهيا نمي كنند و بر زمين چسبيده اند . قرآن كريم آنان را توبيخ مي كند و مي فرمايد : يا أَيها الَّذينَ آمنُوا ما لَكُم إِذا قيلَ لَكُم انْفرُوا في سبيلِ اللَّه اثَّاقَلْتُم إِلَي الْأَرضِ أَرضيتُم بِالْحياةِ الدنْيا منَ الآخرَةِ فَما متاع الْحياةِ الدنْيا في الآخرَةِ إِلاَّ قَليل (توبه / 38 ) اي كساني كه ايمان آورده ايد! چرا هنگامي كه به شما گفته مي شود: به سوي جهاد در راه خدا حركت كنيد "!بر زمين سنگيني مي كنيد (و سستي به خرج مي دهيد )؟! آيا به زندگي دنيا به جاي آخرت راضي شده ايد؟! با اينكه متاع زندگي دنيا، در برابر آخرت، جز اندكي نيست . اينان از اوج شكوه به كنج ذلت خزيده اند و هويت و شخصيت عظيم انساني خويش را پاس نداشته و حرمت روح متعالي را نشناخته و خود را موجودي بيهوده و بي ارزش پنداشته اند . و در امور زندگي به طفيلي گري تن داده اند اما گروه دوم ، از لذّت معرفت بهره مند شده و با چشمان باز پا به عرصه آفرينش نهاده اند و در پرتو عظمتي كه خداوند به آنان ارزاني داشته و همه موجودات هستي را در برابر اراده آنان رام و مسخر كرده ، به بهره گيري از لذائذ معنوي پرداخته و در كشتزار طبيعت در پي به دست آوردن مغز و ريشه نعمت هاي الهي كوشيده اند . سبك بار و چالاك پا درميدان فداكاري نهاده و رضايت خداوند را بر همه چيز ترجيح داده اند و در اوج نداي خوش آمد ملائك پا بر عرصه بهشت نهاده اند. اينان به عظمتي دست يافته اند كه خداوندي كه كمال مطلق و مطلق كمال است و هرگز در وعده اش ناراستي و كژي وجود ندارد،خريدارجان آنان است .إِنَّ اللَّه اشْتَري منَ الْمؤْمنينَ أَنْفُسهم و أَموالَهم بِأَنَّ لَهم الْجنَّةَ(توبه/ 111) خداوندازمؤمنان،جانها و اموالشان را خريداري كرده ،كه در برابرش بهشت براي آنان باشد.
ج ) پويايي و تكامل انسان :برخي ازانسان ها ، بسان عنكبوت خود را در تارهايي كه مي بافند، زنداني مي كنند و پيوسته كاخ هاي خيالي خود را براي صيد موجودات ضعيف زينت مي بخشند ، غافل از آنكه سست ترين خانه ها،خانه عنكبوت است . اينان زنداني خويش اند. طبيعت ، جامعه و تاريخ را در قالب ذهن ناتوان خويش تفسير مي كنند. اهل هجرت حركت ، سازندگي،ارتباط با مردم ومشاهده حقايق عالم نيستند. اما گروهي از انسان ها،اهل حركت و هجرتند و لحظه اي آرام نمي گيرند وايستايي و سكونت را موجب مرگ وخواري مي دانند. ما زنده از آنيم كه آرام نگيريم موجيم كه آرامش ما در عدم ماست. پيوسته مي كوشند تا گامي به پيش بردارندوبا موانع راه بستيزندهجرت اصل حياتي ومهم زندگي آنان محسوب مي شود. زيرا تاريخ پر شكوه اسلام با هجرت آغاز مي شود.
د ) نيكوكاري كامل و كمال نيكوكاري قرآن كريم ، بالاترين درجه نيكوكاري را انفاق و گذشت از آنچه كه مود علاقه شديد انسان است ، معرفي مي كند و مي فرمايد : لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حتَّي تُنْفقُوا مما تُحبون (آل عمران/ 92) هرگزبه (حقيقت) نيكوكاري نمي رسيد مگر اينكه از آنچه دوست مي داريد، (در راه خدا) انفاق كنيد. و در سوره هل اتي كه سند عظمت و شكوه ائمه اهل بيت (ع) است ، رمزاين عظمت رادرانفاق آنچه كه مورد علاقه آنان بود معرفي مي كند و مي فرمايد : و يطْعمونَ الطَّعام علي حبه مسكيناً و يتيماً و أَسيرا ( انسان/ 31 ) و غذاي (خود) را با اينكه به آن علاقه و نياز دارند، به« مسكين » و« اسير »و « يتيم » مي دهند! بالاترين چيزي كه مورد علاقه انسان است ، جان اوست . حب نفس يكي از مهم ترين عوامل حيات انسان و موجب رقابت ، تلاش ، خلاقيت است. آنگاه كه انسان به اوج عظمت و فداكاري برسد، بهترين سرمايه زندگي كه جان اوست را در راه خدا ايثار مي كند. شهيد با خون خود يعني تمام وجود و هستي خود ارزش ، ابديت وجاودانگي مي يابد . خون شهيد براي هميشه دررگ هاي اجتماع مي جهد. پيامبر عزيز فرمود: فَوقَ كُلِّ ذي بِرٍّ بِرٌّ حتَّي يقْتَلَ الرَّجلُ في سبِيلِ اللَّه فَإِذَا قُتلَ في سبِيلِ اللَّه فَلَيس فَوقَه بِر) كافي، 2/348) برتر و بالاتر از هر نيكوكاري ، نيكوكار ديگري است ، تا آنگاه كه در راه خدا شهيد شود ، وقتي كه در راه خدا شهيد شد ، ديگر بالاتر از او كسي نيست . و نيز فرمود : إِنَّ أَبخَلَ النَّاسِ منْ بخلَ بِالسلَامِ و أَجود النَّاسِ منْ جاد بِنَفْسه و ماله في سبِيلِ اللَّه تَعالَي (6) بخيل ترين انسان ها كسي است كه در سلام كردن ، بخل بورزد و بخشنده ترين انسان ها ، كسي است كه جان و مال خويش را در راه خدا ، بذل و ايثار نمايد.
ه ) مسابقه در نيكي ها :دنيا محل رقابت و مسابقه است . انسان فطري و سليم النفس مي كوشد تا با كسب فضائل اخلاقي ، علمي ، هنري و ... گوي سبقت را از همنوعان خود بربايد . رمز پويايي زندگي آن است كه انسان در بروز استعدادها و كمالات خود بكوشد . اين انگيزه به قدري قوي است كه گاه موجب مي شود كه انسان براي خود فضائل دروغين ادعا كند ، تا موقعيت و منزلتي براي خود فراهم آوردبدون ترديد يكي از زمينه هاي مسابقه جهان ، برداشتن موانع رشد و تكامل معنوي جامعه است وآن نيازمند فداكاري ، ازخود گذشتگي و ايثارجان و مال وآمادگي براي استقبال از جهاد و شهادت است. انسان در ميدان مبارزه حق وباطل براي دفاع ازآرمانهاي اصيل معنوي ، كه بالاترين درجه خير و نيكي است تلاش مي كند و با درك شهادت در مغفرت و رحمت الهي غرق مي شود.
و ) انتخاب مرگ ( مرگ آگاهانه):امام علي(ع)مي فرمايد : اگرانسان را ازمرگ گريزي نيست،بهتراست كه با شمشير در راه خداكشته شود وإن تكن الأبدان للموت أنشأت فقتل امرئ بالسيف في الله أفضل( علي(ع)/ 315 )اگر بدن (انسان ها ) براي مرگ آفريده شده است ، كشته شدن انسان باشمشير با ارزشتر است. و تأكيد مي كند كه تحمل هزاران ضربه شمشير ، آسان تر از پذيرش مرگ در بستر است ان أَفْضَلَ الْموت الْقَتْلُ و الَّذي نَفْسي بِيده لَأَلْف ضَرْبةٍ بِالسيف أَهونُ علَي منْ ميتَةٍ علَي فرَاش ) كافي ، 5/53)
همانا بالاترين نوع مرگ ،شهادت است. و سوگند به كسي كه جانم در دست اوست ، تحمل هزار ضربه شمشير، از مردن در بسترآسانتراست. شهيد با آگاهي از اينكه ، ميدان جهاد محل فداكاري ، از خود گذشتگي و شهادت است ، از كام جويي مادي دل مي كند و به ميدان ايثار پا مي گذارد . او تسليم مرگ نمي شود، بلكه مرگ را تسليم خود مي كند.
ز ) اخلاص:شهيد به تعريف و تمجيد ديگران دل نبسته است ، يعني در جامعه حضور فيزيكي ندارد كه به ارتقاي ظاهري در نظر مردم و كسب اعتبار و شئون فردي دل خوش كند . او با نهايت اخلاص و به دور از هر گونه تعلّقي جان خويش را تقديم دوست مي كند تا به اعتلا و تداوم آرمان هاي معنوي ، كمك كند و همين صفا موجب قداست، شهرت وجاودانگي اوست. يكي از آفات مهم اعمال انسان كه موجب تباهي ، حبط و زوال اعمال انسان مي شود و خطرناك ترين دشمن انسان ، " ريا " است ، كه همانند موريانه ، كارهاي نيكوي انسان را از درون تهي مي كند وهمه چيزرا به آتش مي كشد . بدون ترديد يكي از مصاديق زيانكارترين چهره هاي انسان قرآني ، رياكاران هستند. قُلْ هلْ نُنَبئُكُم بِالْأَخْسرينَ أَعمالاً الَّذينَ ضَل سعيهم في الْحياة الدنْيا و هم يحسبونَ أَنَّهم يحسنُونَ صنْعا (كهف/ 103-104) بگو: آيا به شما خبردهيم كه زيانكارترين مردم دركارها، چه كساني هستند؟ آنها كه تلاشهايشان در زندگي دنيا گم (و نابود ) شده با اين حال، مي پندارند كار نيك انجام مي دهند "اما شهدا به درجه خلوص رسيده وازدام شيطان گريخته اند . قالَ فَبِعزَّتك لَأُغْوِينَّهم أَجمعينَ إِلاَّ عبادك منْهم الْمخْلَصين (ص/ 82-83 ) گفت: به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم كرد، مگر بندگان خالص تو، ازميان آنها (. برو اين دام بر مرغي دگر نه كه عنقا را بلند ست آشيانه (حافظ/ 268 )
ح ) زندگي راستين :در منطق شهيد،مرگ انتقال از جهاني به جهان ديگراست و رابطه انسان با جهان و روح با بدن از نوع رابطه كشاورز و مزرعه است.پيامبر عزيز فرمود: الدنيا مزرعه الآخرَه (مجلسي، 67/225) دنيا مزرعه آخرت است. شهيد با مرگ خود به جاودانگي مي رسد و زندگي خويش را از سطح ظاهري بالا مي برد . خداوند كريم مي فرمايد : و لا تَحسبنَّ الَّذينَ قُتلُوا في سبيلِ اللَّه أَمواتاً بلْ أَحياء عنْد ربهِم يرْزقُون (آل عمران 169 ) اي پيامبر! هرگزگمان مبركساني كه در راه خدا كشته شدند،مردگانند!بلكه آنان زنده اند،ونزد پروردگارشان روزي داده مي شوند. علي (ع) فرمود : به خدا كه با مردن ، چيزي به سر وقت من نيامد كه آن را نپسندم و نه چيزي پديد گردد كه آن را نشناسم ، بلكه چون جوينده آب به شب هنگام بودم كه ناگهان به آب رسد ، يا خواهاني كه آنچه را خواهان است بيابد وآنچه نزد خداست، نيكوكاران را بهتر است )شهيدي ، 23/284 )اهميت شهيد به قدري است كه آنگاه كه پيامبر (ص)،تسبيحات اربعه رابه فاطمه زهرا(س) تعليم داد آن حضرت ازتربت حمزه شهيد، تسبيح ساخت وبا اين عمل خود به قداست شهيد وجاودانگي اورسميت بخشيد. امام صادق (ع) فرمودند: إِنَّ السجودعلَي تُرْبةِ أَبِي عبد اللَّه(ع) يخْرِقُالْحجب السبع( آملي،5/366 (سجده بر تربت حسين (ع )، حجاب هاي هفتگانه را پاره مي كند .اگر انسان ارزش شهيد را درك كند، خاك تربت او به نمازش ارزش مي دهد راز بقاي شهيد آن است كه حركت اويك بعد عقلي دارد وازناحيه منطق حمايت مي شود و از طرف ديگر درعمق احساسات و عواطف راه يافته است . از اين روي ائمه توصيه كرده اند تابرشهادت امام حسين (ع) گريه كنيم،اين گريه ها،نهضت امام حسين (ع) را در اعماق جان مردم فرو مي برد.
ط ) تأسي به الگوهاي جاودانه:انسان موجودي قهرمان آفرين والگو ساز است . قرآن كريم پيامبر عزيز اسلام (ص) را به عنوان الگوي متعالي بشريت معرفي كرده و مي فرمايد: لَقَد كانَ لَكُم في رسولِ اللَّه أُسوةٌ حسنَة (احزاب/ 21 ) مسلّماً براي شما درزندگي رسول خدا سرمشق نيكويي بود.همچنين حضرت ابراهيم وپيروان واقعي اورا الگوي مناسبي براي هدايت جامعه معرفي مي كند : قَد كانَت لَكُم أُسوةٌ حسنَةٌ في إِبراهيم و الَّذينَ معه (ممتحنه/ 4) براي شما سرمشق خوبي در زندگي ابراهيم و كساني كه با او بودند وجود داشت . اين الگوهاي جاودانه براي دفاع از حق مردم و پيشبرد آرمان هاي والاي الهي از همه چيز خود گذشتند. آزمون هاي سخت الهي را پشت سر گذاشتند تا ارزش هاي والاي انساني راتحقق بخشند.دراين ميان امام حسين (ع) بنيان گذار الگوي كامل و بي بديلي در تاريخ بشريت است. امام حسين (ع) ، سيد الشهداء و بالاترين اسوه و مقتداي كساني است كه چون مي بينند كه به حق عمل نمي شود و از باطل جلوگيري به عمل نمي آيد ، بي تاب رؤيت حق وملاقات خداوند مي شوند و فرياد بر مي آورند كه : و إِنِّي لَا أَري الْموت إِلَّا سعادةً و الْحياةَ مع الظَّالمينَ إِلَّا برَما (مجلسي44/192)من مرگ را جزسعادت و زندگي با ستمكاران را جز ملالت و خستگي و كسالت نمي بينم.

آموزش و احياي هويت
 

دغدغه اصلي آنان كه درد دين، جامعه و مردم را دارند، اين است كه براي تغيير وضعيت فعلي و بهبود آن، چه راه كاري وجود دارد تا جوانان، اعتمادشان را دوباره به دست آورند، هويت اصيل و فرهنگ ناب ملي اسلامي شان را بازيافته و به اصل خويش بازگردند و بحران فعلي را پشت سربگذارند.بدون ترديد، دين و مذهب، در جهت بازشناسايي هويت انسان از غنا و توانمندي لازم برخوردار است، دين به آدمي مي آموزد كه انسان كيست؟ و انسانيت چيست؟ در واقع دين انسان را متوجه ارزش و كرامت ذاتي او مي كند و از پوچ گرايي، دور ساخته و او را به ادامه حيات اميدوار مي سازد و با برانگيختن آتش عشق و محبت در وجود وي، انسان را به زندگي سرشار از شورو شعف، استغنا و بي نيازي، توأم با تلاش و فعاليت براي خدمت به همنوعان و دوري از كژي ها و كاستي ها، رهنمون مي سازد.منتهي براي انتقال آموزه ها و ارزش هاي الهي و آسماني ومفاهيم بلند ديني، به تلاش و فعاليت، تعليم و تعلم و آموزش وپرورش، احتياج و نيازمند هستيم،چراكه سنگ زيرين ساختمان فرهنگ و هويت افراد هر سرزميني را نحوه آموزش و ارتباطات آن، رقم مي زند و هرقدر كه اصول آموزشي و ابزارارتباطي، درجهت انتقال مفاهيم، غني تر و قوي تر باشد و در عين حال سطح وسيع تري را پوشش دهد، مي تواند سلامت آحاد جامعه و مردم به خصوص نسل جوان را در برابر سيل تهاجمات، حفظ نموده و نسبت به حوادث كشنده و مهلك، بيمه نمايد، چراكه انسان اوليه و دست نخورده حكم خميرمايه را دارد و با آموزش هاي لازم و ارتباط با اطرافيان، فرم و شكل خاصي پيدا مي كند و بدون آموزش و ارتباط به همان حالت اوليه و ابتدايي باقي مي ماند چنانچه آموزش و ارتباطات هم اگرسالم وسازنده نباشد بازشكل ديگري به خود گرفته وهويتش نيز فرم خاصي پيدا مي كند .دين انسان سازاسلام ازتوانمندي لازم براي بازشناسايي هويت برخورداراست.دين الهي به بشر مي آموزد كه كيست وانسانيت چيست؟ به اين صورت كه انسان را متوجه ارزش وكرامت ذاتي خود كرده وبا دورنمودن ازپوچ گرايي، وي را به ادامه زندگي اميدوارمي سازد. با اين حال براي انتقال آموزه ها وارزشهاي الهي ومفاهيم ارزشمند ديني، به نظام آموزشي وساختاررسانه اي قدرتمندي نيازمند هستيم . با تحولات گسترده فناوري ارتباطات درعصرحاضر، انتقال هرچه بيشتر، غني تروقوي ترمفاهيم و ارزشها را درسطح وسيع شاهد مي باشيم . بنابراين با برنامه ريزي دقيق وحساب شده براي برقراري يك ارتباط سالم ،مي توان آموزه هاي ديني وملي را درذهن وضميروروح جوانان نهادينه كرده، درنتيجه ضريب اعتماد واطمينان آنها را بالابرده وتوان شان را براي مقابله دربرابرتهاجم گسترده فرهنگي افزايش داد، درغيراين صورت درمواجهه با فرهنگ مهاجم وفناوري ديگران ، اعتمادشان راازدست داده، دچاربحران هويت خواهند شد . (رسالت، 1386: 20). لذا با آموزش هاي دقيق و حساب شده وارتباطات سالم، مي توان آموزه هاي اصيل ملي اسلامي را در ذهن و ضمير و روح و روان نسل جوان، نهادينه كرده وتوسعه و گسترش داد، درنتيجه ضريب اعتماد و اطمينان جوانان و نوجوانان را بالابرده و توان آنان را براي مقابله و مقاومت در برابر تهاجمات وسيع و گسترده دشمنان وبيگانگان، مضاعف و دوچندان نمود درغير آن صورت در مواجهه با فرهنگ مهاجم وصنعت وتكنولوژي غرب، رنگ باخته،اعتمادشان را از دست خواهند داد و گرفتار بحران هويت خواهند شد.نكته اي كه بايد توجه داشت اين است كه، آموزش،منحصربه مدرسه و دانشگاه نيست رسانه هاي گروهي نيز در اين زمينه نقش مؤثر دارند، راديو، تلويزيون و مطبوعات به همان نحو كه در ايجاد زمينه هاي ذهني غلط، نقش مخرب دارند، متقابلاً با برنامه هاي آموزشي مناسب مي توانند درارتقاء فرهنگ جامعه نقش ارزنده خويش را ايفا كنند. ( كيهان،12:1385) امام (ره) مي فرمايد: رسانه هاي گروهي، بويژه صدا و سيما، اين مراكز آموزش و پرورش عمومي مي تواند خدمتهاي گرانمايه اي رابه فرهنگ اسلام وايران بنمايند، بنگاه هايي كه شب و روز، ملت در سراسر كشوربا آنها تماس سمعي و بصري دارند چه مطبوعات در مقالات و نوشته هاي خود و چه صدا و سيما در برنامه ها و نمايشنامه ها و انعكاس هنرها و انتخاب فيلم ها... و ازهنرمندان متعهد بخواهند كه درراه تربيت صحيح وتهذيب جامعه،وضعيت تمام قشرها را درنظرگرفته راه و روش زندگي شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها ونمايشنامه ها به ملت بياموزند وازهنر هاي بدآموزومبتذل جلوگيري كنند.سهل انگاري در اين امور، ساده انديشي است و بر متعهدان است كه كوشش كنند و از انحرافات، گرچه جزئي، جلوگيري نمايند.

نتيجه گيري
 

رشد و گسترش سريع اطلاعات در دنياي امروزكه مرزهاي سياسي، فرهنگي، اجتماعي، و... را درنورديده، براي ملت ها هم مي تواند فرصت باشد؛ هم تهديد. فرصت از اين جهت كه در برابرايشان دنيايي گسترده است ازاطلاعات كه دستاوردهاي فرهنگي ديگر ملل را در اختيارآنان مي گذارد و تهديد از آن رو كه هويتهاي مستقل فرهنگي تمدني را در معرض هجوم وآسيب قرار مي دهد. يقيناً در اين عصر اطلاعات، اگر ملتي در راه حفظ و تقويت دستاوردهاي فرهنگي خود قدم پيش نگذارد، نمي تواند در مقابل اين تهديد مصون بماند. در فرهنگ ايراني اسلامي هر چند بنمايه هاي عميقي وجود دارد كه مي تواند هر تهديد و آسيبي را دفع كند، نمي توان به صرف اتكا به اين پشتو انه از نوآوري و اقدامات لازم و مؤثر جهت حفظ و ارتقاي عناصر فرهنگي چشم پوشي كرد. امروزه مهم ترين اصل براي متوليان فرهنگي توليد انديشه و خلق نوآوري در ادبيات حوزه هاي مختلف فرهنگي اجتماعي است كه در ضمن حفظ دستاوردهاي كنوني موجب نوآوري هاي روز افزون نيز مي شود. درتاريخ ادبيات ما منابع نغز بسياري پيرامون ارزش هاي فرهنگ ايراني اسلامي در باب فرهنگ ايثار و شهادت وجود دارد كه از نظر كمي و كيفي در ميان ادبيات ديگرملل نظيري ندارد. همچنين بعد از انقلاب و دوران دفاع مقدس و پس از آن نيز به تأثير از آن ادبيات پرباري در حوزه هاي مختلف پديد آمد كه غناي روزافزون آن را نشان مي دهد. اما واقع امر اين است كه ما ه مچنان نيازمند تحقيق، پژوهش و نوآوري هستيم.
فرهنگ ايثار وشهادت مجموعه اي ازمعاني نمادين است كه ايثارگري وميل به شهادت رادرافراد به وجود مي آورد وبا نهادينه شدن آن،نگرشها ورفتار افراد را به سمت رفتارهاي ايثارگرانه سوق خواهد داد.انقلاب اسلامي كه خود ثمره ايثار وشهادت است،موجب تغيير وتحول درتمامي سطوح جامعه گرديد. فرهنگ ايثار وشهادت، فرهنگي است كه بدون خود خواهي وخود محوري وبا آزاد انديشي ورسوخ دراعماق قلب نوجوان هاي جامعه نسبت به ويژگيهاي نوجواني وضعف هاي او وتهديدات زمانه بي تفاوت نيست،بلكه به جاي ديدن ضعف ها ازقوت هاي نوجواني مي گويد وبه جاي مرغوب شدن نسبت به تهديدات زمانه، همان را به فرصتي جهت پيشبرد اهداف ماندني خود تبديل مي نمايد .همجنان كه امام حسين (ع)درجاي حركت اصلاحي خويش حجت را برهمگان تمام كرد وبازباني نرم فطرت انسانها را مخاطب ساخت ولغزش ها وخطاهاي دوست ودشمن را با برزگواري نديده انگاشت وبا اين حماسه بزرگ، ارزش هاي عالي انساني را تمام طول تاريخ جاري ساخت وتازماني كه فرهنگ حسيني درجامعه اي حاكم نيست. سخن ازگسست بين نسلها جايي ندارد.فقط كافي است كه فرهنگ ايثاروشهادت رابشناسيم وبه آنها متعهد بمانيم.قيام سرخ امام حسين(ع) و يارانش همه تبهكاران و طغيان گران را در طول تاريخ رسوا كرد و نمونه اي روشن از جهاد آرماني را به منصه ظهور آورد . او فرياد بر آورد كه : إِن كانَ ديِنُ محمد لا يستَقم إِلّا بِقَتلي فَيا سيوف خُذيني اگر دين محمد (ص) جز با قتل من استوار نمي گردد، اي شمشيرها مرا دريابيد. امام حسين(ع) قرباني هوس هاي جاه طلبانه ديگران نيست . او با ايستادگي آگاهانه و مقاومت هشيارانه در راه هدف مقدس به شهادت رسيد .حسين (ع) الگوي همه كساني است كه در پي سلطنت و قدرت دروغين دنيوي ورقابت براي جمع مال و ثروت اندوزي نيستند ودل درگروبرداشتن موانع تكامل دين واجراي دستورات خداوند دارند.امروزتهاجم دشمن يك تهاجم ضد فرهنگي است كه هويت نسل امروزوآينده ماراهدف قرارداده است يعني همان روندي كه درطول سلطنت پهلوي براين كشورجريان داشت وامروزه دربسياري ازكشورها وجوامع بشري به چشم مي خورد آري تأسي به اين فرهنگ غني وارزشمند بود كه ازپير وجوان ومرد وزن ما انسانهاي فداكاري ساخت كه ضمن خضوع وخشوع درمقابل ذات باري تعالي چون سدي استوار دربرابرظلم وتجاوز ايستادند وهمين باعث شد تا عده قليلي برعده كثيري غلبه نمايند وعينيت بخش آيه شريفه « كم من فئته قليله غلبت فئه كثيره باذن ا... » باشند . اماهم امروزوهم آينده ، اگرملت رشيد ما مي خواهد آزاد ومستقل وبا عزت زندگي كند ، بايد اين فرهنگ را حفظ وترويج كند ومسئولان ودستگاههاي ذيربط نيز درجهت تبيين ابعاد مختلف اين فرهنگ وحفظ و ترويج آن تلاش كنند كه لازمه حيات عزتمند جامعه اي مستقل است.

پيشنهادها و راهكارها
 

1- شناسايي پيشينه فرهنگي شهادت، تأسيس موزه وايجاد نمايشگاههاي دائمي ازآثار فرهنگي شهدا وايثارگران براي انتقال فرهنگ
2- نگهداري وفضا سازي متناسب با شرايط زماني ومكاني بعضي ازمناطق جنگي كه يادآور پايمرديها ، مقاومتها وشهادت مظلومانه پيكارگران دفاع مقدس مي باشد.
3- نصب يادمان وتنديس هاي هنري وحماسي درميادين ونقاط حساس شهرها به عنوان پيام رسان آنچه اتفاق افتاده ازتوصيه هاي ديگر است .
4- شايسته است به مناسبتهاي مختلف ازشهدا وايثارگران صنوف مختلف مانند كارگران ، دانش آموزان ،دانشجويان ، روحانيون ،معلمان و... تجليل شود.
5- بايد داستان نويسان وآنهايي كه دركار قصه ورمان قلم مي زنند، روحيات ،خلقيات، مبارزات ،تلاشهاي خستگي ناپذير ،خاطرات ايثارگران وشهدا درلابلاي صفحات كتابها رقم بزنند ونقشي درجاودان نمودن آنها داشته باشند تابه عنوان سيره وروش زندگي ،الگو بخش نسلهاي بعدي شوند.
6- هنرمندان چيره دست ،شاعران شوريده دل ،نويسندگان متعهد، عظمت ها وظرافتها وزواياي مختلف اين فرهنگ عزت آفرين والهام بخش را در قالبهاي مختلف هنري ماندگار نمايند وبا آفرينش هنروحماسه، اثر شگفت خلق نمايند.
7- تشكيل محافل به ياد شهيدان
8- تشكيل كانونهايي براي فرهنگ سازي درمساجد،مدارس،دانشگاه ها،كارخانه هاوادارات
9- تشكيل كتابخانه ونواخانه باموضوع شهادت وايثار
10- پخش بروشورهاوجزوه هاوكتاب درباره شهيدان بين علاقمندان وبلكه درسطح عموم افراد جامعه
11- برگزاري مسابقات كتابخواني با موضوع فرهنگ ايثار در مساجد ،مدارس ،دانشگاه ها
12- برپايي نمايشگاه هايي با موضوع ايثار و شهادت و...
13- فراخوان آثار علمي وهنري CD درزمينه ايثار وشهادت مثل نقاشي وپژوهشهاي علمي در سطوح مختلف و نمايشگاه كتاب، عكس، پوستر، فيلم و ؛
14- معرفي منابعي كه پيرامون فرهنگ ايثار وشهادت به رشته تحرير در آمده است به اقشار مختلف جامعه.
شهادت حركت ارزشمندي است كه نتايج ارزشمند واثربخش آن همواره درجامعه جاري است واگر فداكاري وايثار شهدا نبود ، اسلام زنده نمي ماند وامنيت جامغه ازميان مي رفت.بنابراين برهمه واجب است ازخون شهدا پاسداري كنند وياد ونام آنان رازنده نگه دارند.هر گونه نقص و كاستي در هر گوشه اين تابلو به معني كمبود ونارسايي در حقيقت شهيد وشهادت نيست،نقص از جانب قلمي است كه كوشيده است اين تابلو را ترسيم كند.
پروردگارا! خداوندا! تو را قسم مي دهيم به محبوبيت حسين(ع) ما را براي برخورداري از فرهنگ ايثار و شهادت آماده بفرما و همانگونه كه گذشتگان ما، نيكان ما، اين فرهنگ عظيم خدايي به ما معرفي كردند و دامان علي و آل علي را به ما سپردند، ما را موفق بفرما تا دامان علي و آل علي و حسين(ع) را به نسل هاي آينده و به فرزندانما ن بسپاريم!

پي نوشت ها :
 

1- از مرحوم طبري در مجمع البيان
2- وسائل الشيعه، ج 11 ، كتاب الجهاد مع العدو، باب 1، حديث 19
3- وسائل الشيعه، ج 11 كتاب الجهاد مع العدو، باب 1، حديث . 15
4- وسائل الشيعه، ج 11 ، كتاب الجهاد مع العدو، باب 1، حديث 1 ،
5- سفينه البحار، جلد 1، ماده شهد، خصال شيخ صدوق، ص 56 حديث 196
6- نوري ، 11/8- مجلسي، 73
 

منابع:
اداره امور تبليغي( 1362 )اعتياد ره آورداستعمار،اداره كل تبليغات وانتشارات.
ابراهيمي وركياني ،( 1382 ) محمد ، تاريخ اسلام ، قم ، دفتر نشر معارف.
باقري، خسرو( 1379 ) نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، انتشارات مدرسه.
پژوهشگاه فرهنگ ، هنر و ارتباطات ( 1381 )آيينه ي پژوهش ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي.
حافظ ، شمس الدين محمد ، ( 1380 )ديوان حافظ ، به اهتمام جهانگير منصور ، تهران، نشر دوران.
خامنه اي، سيد علي. سخنراني آيت الله خامنه اي در جمع فرماندهان و بسيجان لشكر 27محمدرسول الله، عاشوراي 1372 ش، روزنامه ي جمهوري اسلامي، (26/2/76)
خميني،روح الله،( 1361 ) صحيفه نور; چاپ اول، تهران: مركز مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي.
خميني ، روح الله ،( 1376 ) صحيفه نور ، تهران ، مؤسسه نشر آثار امام.
خميني(ره) ، روح الله( 1373 ) مصباح الهداية و الخلافة . مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره).
خميني(ره)،روح الله( 1375 ).ايثار و شهادت درمكتب امام خميني(ره).مؤسسه تنظيم ونشرآثار امام خميني(ره).
خفاجي عبد النعم در اسارت في الشعر الجاهلي واسلامي، 1992 ،ط 1،دارالجيل.
دبيرخانه ي شوراي عالي جوانان ( 1368 )جايگاه نسل جوان در پرتو منشور تربيتي نسل جوان ، چاپ اول، تهران، انتشارات دبيرخانه ي شوراي عالي جوانان ، .
روزنامه رسالت، 1386 ص 20 .
روزنامه كيهان، 1385 ص 12
شعاري نژاد، علي اكبر( 1378 ) روانشناسي عمومي، نشر دوران.
شهيدي ، سيد جعفر( 1377 ) ، ترجمه نهج البلاغه ، تهران ، انتشارات علمي فرهنگي .
ضيف شوقي ،تاريخ الادب العربي- العصر الاسلامي،ط 21 ،دارالمعارف ،مصر.
طباطبايي ، سيد محمد حسين. ترجمه تفسير الميزان. [بي تا]. قم: انتشارات دارالعلم.
عاملي حر ( 1391 )، محمد ، وسائل الشيعه ، تهران ، مكتبه الاسلاميه.
عزام محمد،قضيه الالتزام في الشعر الاموي ، 1989 ،ط 1،دارطلاس،دمشق
قرائتي ،محسن ( 1377 ) تفسير النور، چاپ سوم ،موسسه در راه حق، قم.
كاردان، عليمحمد( 1377 ) ضرورت بسط وتوسعه ي تحقيقات در آموزش وپرورش، انتشارات پژوهشكد هي تعليم وتربيت، تهران.
كليني; اصول كافي; ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوي، تهران: دفتر نشر فرهنگ اهل بيت.
لاهيجي ، محمد( 1377 )شرح گلشن راز شبستري. انتشارات كتابخانه محمودي.
ماهنامه پاسدار اسلام( 1382 ) ، قم ، دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميه ي قم ، شماره 266
مطهري ، مرتضي ( 1367 ) قيام و انقلاب مهدي (عج) به ضميمه شهيد ، قم ، صدرا.
مجلسي ، محمد باقر،( 1403 ق) بحار الانوار الجامعه لعلوم الائمه الاطهاربيروت ، دار احياء التراث العربي.
مولوي ، علي محمد.( 1378 ). شاهدان شهادت. نشر شاهد.
مكارم شيرازي ، ناصر ( 1384 ) ترجمه قرآن ، قم ، مدرسه امام علي (ع)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: دفاع مقدس
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی