مقدمه:

وصف تو قابل ادارک عقول ما نیست

عالمی مانده به توصیف تو حیران زهرا

جز علی و پدرت قدر تو را کس نشناخت

شب قدری بود قدر تو پنهان زهرا

(یونسیان، بیت 3-2، ص 86)

بر طبق روایات سوره قدر سوره نبوت و ولایت است. و بعد از سوره توحید اعظم سوره های قران است. سوره های قرآن کریم را ظاهری است و باطنی یکی از آن معانی باطن سوره قدر و شب قدر که مفسرین و اهل معرفت از دیرباز تاکنون به آن پرداخته اند این است که: «حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها» شب قدر است. در شب قدر تقدیر و سرنوشت عالم و آدم شخص می شود و فاطمه زهرا سلام الله علیها که مصداق شب قدر است ظرف تحقق این تقدیر الهی است. حقیقت وجودی فاطمه سلام الله علیها همچون شب قدر قابل شناخت برای همگان نیست و همچون شب قدر پنهان و مستور است. در این مقاله این مصداق مورد بررسی قرار گرفته است.

ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)

ولادت حضر فاطمه (علیها السلام) در خانواده ای شکل گرفت که پدر ایشان رسول اکرم (ص) اشرف مخلوقات و مادر ایشان خدیجه کبری (س) دختر خویلد زنی با فضیلت و صاحب مقامی ارجمند نزد رسول خدا است. زنی که هنگام تولد فاطمه (س) چهار بانوی آسمانی او را یاری دادند.

تاریخ تولد کوثر خیر و برکت در بین علما مورد اختلاف است. اما طبق نظر اکثر محدثین شیعه و از جمله مرحوم کلینی در اصول کافی «ولادت ایشان در روز جمعه بیستم ماه جمادی الثانی سال پنجم بعثت و سه سال پس از معراج در مکه می باشد. و عمر شریف ایشان هیجده سال و هفتاد و پنج روز بود» (کلینی، بی تا ج 1: ص458)

حقیقت نوری حضرت زهرا (س)

همانطور که می دانیم آفرینش جسمی تمامی انسان ها از جمله انبیاء و محمد (ص) و ائمه اطهار (ع) از خاک آفریده شده است. امیرالمومنین علی (ع) در محراب شهادت فرمودند: «مِنها خَلَقناکُم وَ فیها نُعیدُکم و مِنها نُخرجُکُم تارَةً اُخری» (طه: 55) «ما شما را از آن (زمین) آفریدیم و در آن باز می گردانیم، و بار دیگر شمار را از آن بیرون می آوریم» «اما در مورد خاک منشاء آفرینش بدن ظاهری و عنصری نشده است. و آن هم بدن مطهر فاطمه زهرا (س) است؛ چرا که خلقت و آفرینش ایشان نوری است، نه خاکی.» (ن ک: گنجی، 1393: ص 18)

در این باره شیخ صدوق روایتی نورانی از رسول اکرم (ص) نقل کرده است که حضرت فرموده اند: «خداوند نور وجود فاطمه را قبل از آفرینش عالم ایجاد فرموده بود. هنگامی که آدم آفریده شد نور او بر آدم جلوه نمود و وقتی خداوند آدم را خلق نمود، نور وجود مرا در صلب او قرار داد، خداوند دوست داشت که فاطمه را از صلب من بیافریند، مبداء وجود او را در سیبی در بهشت قرار داد، و جبرئیل گفت یا محمدا آن را تناول نما. من آن سیب را دو تکه نمودم و دیدم که نوری از آن می درخشد. از آن هراسناک شدم، جبرئیل گفت: یا محمدا چرا آن را تناول نمی نمایی؟ آن را بخور و هراسی نداشته باش، زیرا آن نوری است که در آسمان منصوره و در زمین فاطمه خوانده می شود. گفتم: چرا در آسمان به منصوره و در زمین فاطمه نامیده می شده؟ جبرئیل گفت: چون شیعیان او از آتش در نجات، و دشمنان او از محبتش بی نصیب هستند، و این که در آسمان «منصوره» خوانده شده، همان است که خداوند فرمود: یَومَئِذٍ یَفرَحُ المؤمنون* بِنَصرِاللهِ یَنصُرُ من یشاءِ (روم: 5-4) و مراد از این، نصرت فاطمه به محبانش است. » (صدوق، 1399: 396)

حوریه انسیه

در روایتی پر رمز و راز از رسول اکرم (ص) در مورد حوریه انسی بودن فاطمه (س) چنین آمده است: «خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ قَبْلَ أَنْ یخْلَقَ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ. فَقَالَ بَعْضُ النَّاسِ یا نَبِی اللَّهِ! فَلَیسَتْ هِی إِنْسِیةً؟ قَالَ فَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِیةٌ، قَالوا: یا نَبِی اللَّهِ! وَ کیفَ هِی حَوْرَاءُ إِنْسِیةٌ؟ قَالَ: خَلَقَهَا اللَّهُ _عَزَّ وَ جَلَّ_ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ یخْلُقَ آدَمَ، إِذْ کانَتِ الْأَرْوَاحُ، فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ عُرِضَتْ عَلَی آدَمَ قِیلَ: یا نَبِی اللَّهِ! وَ أَینَ کانَتْ فَاطِمَةُ؟ قَال: کانَتْ فِی حُقَّةٍ تَحْتَ سَاقِ الْعَرْشِ، قَالُوا: یا نَبِی اللَّهِ! فَمَا کانَ طَعَامُهَا؟ قَالَ التَّسْبِیحُ وَ التَّهْلِیلُ وَ التَّحْمِید » (شیخ صدوق، 1399، ص 396)

«رسول خدا (ص) فرمودند: نور فاطمه (س) پیش از خلقت زمین و آسمان آفریده شده است. بعضی از حاضران پرسیدند: مگر او انسان نیست؟ حضرت فرمودند: فاطمه (س) حوریه ای انسان گونه است. حاضران سوال کردند: چگونه او حوریه ای انسان گونه است؟ حضرت فرمودند: خداوند _عز و جل_ پیش از آن که آدم را بیافریند، فاطمه را از نور خود آفرید، آن هنگام که تنها ارواح بودند و چون خداوند – عزوجل آدم را آفرید فاطمه را به او عرضه نمودند. سوال کردند: فاطمه در آن هنگام کجا بود؟ فرمودند: در حقه و جایگاهی در زیر ساقه عرش. پرسیدند: ای پیامبر خدا! غذای او چه بود؟ فرمودند: غذای او «تسبیح» و «تقدیس» و «تهلیل» یعنی لا اله الا الله و «حمد و ثنای الهی» بود. »

«فاطمه انسان حوری است. یعنی حضرت فاطمه (س) در مقام خود هم جنبه روحانی بهشتی دارد و هم جنبه جسمانی و زمینی دارد «در ظاهر به صورت انسان است ولی در صفات و اخلاق مانند حوریه است» (گنجی، 1393: ص19)

روایاتی که تصریح بر «لیلة القدر» بودن حضرت فاطمه (س) نموده اند

در بسیاری از کتاب های روایی و تفسیری به لیله القدر بودن حضرت فاطمه زهرا (س) اشاره شده است. در بین این روایات شاید روایت جناب (فرات کوفی) که از امام صادق (ع) نقل شده است کامل ترین این روایت می باشد.

1- تفسیر فرات کوفی (رحمه الله)

جناب فرات کوفی(رحمه الله) در تفسیر شریف «فرات کوفی» پیرامون این معنی روایتی بس نورانی را نقل نموده که از قرار ذیل است.

(حدثنا محمد بن القاسم بن عبید معنعناً: عن ابی عبدالله انه قال: «انا انزلنا فی لیله القدر» (قدر: 1) اللیلة فاطمة و القدر الله فمن عرف فاطمه حق معرفتنها فقد ادرک لیلة القدر، و انّما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن (کنه)[1] معرفتها[2].  و قوله: «و ما ادراک ما لیله القدر* لیلة القدر خیر من الف شهر» (قدر: 4-3) یعنی خیر من الف مومن و هی ام المومنین «تنزل الملائکه و الروح فیها» (قدر: 5) و الملائکه المومنون الذین یملکون علم آل محمّد «صلی الله علیه و آله و سلم» و الروح القدوس هی فاطمه «علیها السلام».  «باذن ربهم من کل امر* سلام هی حتی مطلع الفجر» (قدر: 6-5) یعنی: حتی یخرج القائم علیه السلام. ) (کوفی: بی تا، ج 2، ص 582-581) (فرات گوید: محمد بن قسم بن عبید معنعن از ابی عبدالله - یعنی حضرت امام جعفر صادق – ما را حدیث کرده است که آن جناب در تفسیر سوره قدر فرموده است: «اِنّا اَنزَلناهُ فی لَیلَةِ الْقَدْر» (قدر: 1) «لیلة» فاطمه «سلام الله علیها» است و «قدر» «الله» است، و آن جناب یعنی حضرت فاطمه «سلام الله علیها» است – بدین جهت فاطمه نامیده شده است که خلایق از معرفت او بریده شده اند. [3]

و قول او «وَمَا أَدْرَاک مَا لَیلَةُ الْقَدْر* لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ» یعنی چه چیز تو را دانا گردانید که شب قدر چیست؟ شب قدر بهتر از هزار ماه است، یعنی بهتر از هزار مومن است، و آن حضرت – یعنی عصمت الله الکبری فاطمه «سلام الله علیها» - ام المومنین است.

«تَنَزَّلُ الْمَلَائِکةُ وَالرُّوحُ فِیهَا» (قدر: 4) و ملائکه مومنانی اند که مالک یعنی واجد و دارنده علم آل محمد «صلی الله علیه و آله و سلم» اند. و «روح القدوس» همان فاطمه «سلام الله علیها» است. «بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کلِّ أَمْرٍ * سَلَامٌ هِی حَتَّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ» (قدر: 5-4) به اذن و فرمان آفریدگارشان از جهت هر کاری، این شب سلام است، یعنی سلامت و برکت و فضیلت است تا وقت طلوع فجر یعنی تا زمان خروج قائم آل محمد «صلوات الله علیهم»).

2-کتاب «تاویل الآیات الظاهره»

ابن عباس بن ماهیار (رحمة الله) در کتاب « تاویل الآیات الظاهره فی العترة الطاهره» این روایت را نقل می نماید که: (شرف الدین نجفی عن محمد بن جمهور عن موسی بن بکر عن زراره عن همران، قال: سالت اباعبدالله عما یفرق فی لیله القدر هل هو یقدّر سبحانه و تعالی فیها؟ قال: لا توصف قدره الله (الا انّه قال: «فیها یفرق کل امر حکیم» (دخان: 3) فکیف یکون حکیما الا ما فرق) و لا یوصف فدره الله سبحانه لانه یحدث ما یشاء.  و اما قوله: «خیر من الف شهر» (قدر: 3) یعنی فاطمه «سلام الله علیها» و قوله تعالی: «تنزل الملائکه و الروح فیها» (قدر: 4) و الملائکه فی هذا الموضع المومنون الذین یملکون علم آل محمد: ، و الروح، روح القدس و فی فاطمه «علیها السلام».  «من کل امر*سلام» (یقول کل امر سلمه مسلمه «حتی مطلع الفجر» (قدر: 5) یعنی حتی یقوم القائم (ع)). (استرآبادی، 1409: ص 818)

ترجمه روایات از قرار ذیل است:

شرف الدین نجفی(رحمه الله) از محمد بن جمهور(رحمه الله)، از موسی بن بکر(رحمه الله) از زراره(رحمه الله)، از حمران(رحمه الله) آورده که گفت: از حضرت ابوعبدالله صادق(ع) پرسیدم از آنچه را که در شب قدر ممتاز و پراکنده می شود آیا همان اموری است که خدای سبحان و تعالی در آن تقدیر می کند؟ امام صادق(ع) فرمودند:

قدرت خداوند توصیف نمی شود (زیرا که او فرموده: «در آن شب هر امری با حکمت ممتاز و جدا می شود» پس چگونه امری با حکمت خواهد بود مگر آنچه را که او ممتاز ساخته) و قدرت خداوند سبحان وصف ناپذیر است زیرا که او آنچه را که بخواهد پدید می آورد، و این که فرموده: «از هزارماه بهتر است» یعنی حضرت فاطمه «علیها السلام» و اینکه خدای تعالی فرموده: «فرشتگان و روح در آن شب فرو می آیند» فرشتگان در اینجا مومنانی هستند که علم آل محمد «صلی الله علیه و آله و سلم» را دارند، و «روح» روح القدس است، و آن فاطمه «علیها السلام» است، از هر امر (و فرمان و سرنوشتی) سلام و رحمت است» می فرماید: هر امری که تسلیم کند «تا طلوع سپیده دم» یعنی تا وقتی که قائم(ع) قیام کند).

علامه سید هاشم بحرانی(رحمه الله) عین همین روایت را در تفسیر «البرهان»[4] و کتاب «المحجه فی ما نزل فی القائم الحجه»[5] به عینه نقل نموده است.

روایت اصول کافی

از امام موسی کاظم(ع) نقل می کند: (فقال نصرانی: انی اسئلک-اصحک الله-؟ قال: سَلْ. قال: اخبرنی عن کتاب الله تعالی الذی انزل علی محمد و انطبق به، ثم وصفه بما وصفه به، فقال: «حم*والکتاب المبین* انا انزلناه فی لیله مبارکه انا کنا منذرین* فیها یفرق کل امر حکیم» (دخان: 4-1) ما تفسیرها فی الباطن؟

فقال: اما «حم» فهو محمد (ص) و هو فی کتاب هود(ع) الذی انزل علیه و هو منقوص الحرئف.

و اما «الکتاب المبین» (دخان: 2) فهو امیرالمومنین علی(ع)،

و اما «الیله» (دخان: 3) ففاطمه «علیها السلام». . . . ) (کلینی، بی تا: ص 390)

ترجمه عبارت: (پس نصرانی گفت: «اصلحک الله» پس من اکنون از شما سوال می کنم.

فرمودند: بپرس.

گفت: به من خبر بده از کتاب خدای تعالی که آن را بر محمد «ص» نازل کرده و بدان سخن گفته و آن را آنچه که باید معرفی کرده و فرموده: «حم*سوگند به کتاب روشن* که آن را در شبی مبارک نازل کردیم* که ما بیم دهنده ایم در آن شب هر امر محکمی را فیصل دهند» تفسیر باطنی این آیات چیست؟

فرمود: اما «حم» محمد «ص» است و آن کتابی است که بر هود نازل گشت و از حروفش کاسته شد (یعنی در کتاب هود از محمد «ص» به حم «ص» تعبیر شده و دو حرف میم و دال آن از نظر تخفیف یا جهت دیگری افتاده است).

و اما «کتاب روشن» امیر المومنین علی است.

و اما «فاطمه» «علیها السلام» است. . . )

قول علما در شرح «لیله القدر» بودن حضرت فاطمه «س»

بسیاری از بزرگان در کتابهای تفسیری و عرفانی خود در مورد مقام «لیله القدر»ی حضرت زهرا «سلام الله علیها» مطالبی را نوشته اند.

1-علامه حسن زاده آملی «مد ظله»

علامه حسن زاده آملی تفصیل مفصلی پیرامون این روایت و مقام «لیله القدر» حضرت زهرا «سلام الله علیها» بیان نموده اند که در این جا فقط عبارات ایشان را از کتاب «شرح فص حکمه عصمتیه فی کلمه فاطمیه» را نقل می نماییم: «حضرت فاطمه «صلوات الله علیها» «لیله القدر» بوده است، و «لیله القدر» دارای مراتبی است، چنانکه همه حقایق وجودی اینگونه اند، که دارای مراتب اند، هر مرتبه دانی رقیقه مرتبه عالی خود است و هر مرتبه عالی حقیقت مرتبه دانی خود است، خدا سبحان فرموده است: «و لقد علمتم انّشأه الاولی فلو لاتذکرون». . . .

بدان که منازل سیر حبی وجودی در قوس نزولی به لیل و لیالی تعبیر می شود و در قوس صعودی به یوم و ایام، لذا عصمه الله الکبری حضرت فاطمه «س» همانگونه که «لیله القدر» است همچنین یوم الله است.

و انسان کامل در عصر محمدی وعاء حقایق قرآن است و اگر خواهی بگو که انسان کامل در عصر محمدی «ص» قرآن ناطق است، پس یازده قرآن ناطق از این «لیله القدر» مبارک حضرت عصمه الله فاطمه زهرا «س» فرود آمده اند و آن جناب «ام الائمه(ع)» است چنان که انسان کامل کتاب الله است و حضرت فاطمه «س» ام الکتاب است، پس در قول خدای تعالی تدبر نما که به پیامبر اکرم فرمود: «انا اعطیناک الکوثر» (حسن زاده آملی، 1385: ص 260)

2-آیت اللّه شیخ محمّد رضا ربانی خراسانی

آیت اللّه شیخ محمّد رضا ربانی خراسانی از علما و حکمای بزرگ تهران در این باره می نویسد: (کم کسی است که بتواند به افق اعلای حضرت فاطمه «سلام اللّه علیها» اکتناهاً معرفت حاصل نماید و کم کسی است که بتواند به مقام نورانیت حضرت فاطمه«س» را بشناسد.

زیرا در مقام معرفت آن حضرت عقول ذی العقول حیاری و افهام ذی الافهام صَرْی است، رفعت شأن و عظمت مرتبه شامخه این بانوی عظمی به قدری بالاست که در حیطه ادراک نیاید. که فاطمه از نظر حقیقت باطن «لیلة القدر» است و مگر می توان کسی ادراک «لیلة القدر» نماید.

ارباب عرفان و معرفت و کرسی نشینان عرش علم و حکمت را محور این حدیث شریف نسبت به تشابه و مُضاهات «لیلة القدر» با وجود حضرت فاطمه«سلام اللّه علیها» توجیهاتی دارد.

از جمله آنکه همانطوری که معرفت اکتناهی به کنه ذات الهی برای احدی میسر نیست، معرفت اکتناهی به کنه ذات فاطمه لاهوتی صفات نیز برای احدی امکان پذیر نیست، و همانطوری که حقیقت «لیلة القدر» و منزلت و عظمت قدر آن برای خلق مجهول است، نیز قدر و منزلت حضرت فاطمه زهرا «سلام اللّه علیها» بر خلق مجهول است.

و همانطوری که در شأن «لیلة القدر» در قرآن آمده است «فیها یفرَقُ کلَ اَمرٍ حَکیم» (دخان: 5) نیز وجود حضرت فاطمه «سلام اللّه علیها» از جهت اینکه اسوه و الگوست برای مردم، پس در واقع میزان تفریق حق از باطل است.

و نیز همانطوری که «لیلة القدر» ظرف است از برای آیات و سور قرآنی به حکم «انا انزلناه فی لیلة القدر» چه قرآن در لیلة القدر نازل شده است، همینطور وجود فاطمه «سلام اللّه علیها» وعاء و ظرف است برای آیات نورانیه وجودیه ائمه اطهار و مظاهر تامه اسماء و صفات پروردگار که همه نسل و ذریعه آن بزرگوار یعنی فاطمه زهرا «سلام اللّه علیها» می باشند. زیرا صدف وجود فاطمه زهرا«سلام اللّه علیها» ظرف وجود همه امامان و وعاء گوهرهای ائمه اطهار علیهم السلام است و او «امّ الائمه علیهم السلام» است و هر امام خود کلام اللّه ناطق و هر یک آیه کبرای الهی هستند، که از صقع ربوبی در ظرف «لیلة القدر» فاطمی تجلی و ظهور نموده و به عبارت دیگر نازل شده اند.

مضافاً به این که مصحفی نورانی محتوی جمیع حقایق الهی بر حضرت فاطمه«س» نازل گردیده که جمیع علوم و اسرار از ازل تا ابد در آن صحیفه مبارکه منطوی است و آن مصحف همیشه مورد استفاده ائمه (ع) بوده است و الساعة آن مصحف شریفه نزد حضرت ولی عصر مهدی «ارواحنا له الفداء» موجود است.

و از جمله تشابه «لیلة القدر» با وجود حضرت فاطمه «سلام اللّه علیها» آن است که چنانکه «لیلة القدر»، لیله مخصوصه تجلیات خاصه الهیه باسماء لطیفه و فیوضات و برکات و اشراقات ربانیه است و در لیلة القدر است که ادعیه و حاجات بندگان در دربار الهی باجابت می رسد، نیز با توسل بندگان و مخلوقات با ایمان به ذیل عنایات حضرت فاطمه زهرا«سلام اللّه علیها» که «لیلة القدر» معنوی و ظرف تجلی رحمت رحیمیه ربّانی است و در واقع باب رحمت واسعه و مظهر اللّه و وجیهه عند اللّه و مصداق «خیرٌ من الف شهر» و مصداق کوثر اعطائی الهی و منبع خیر کثیر نا متناهی الهی به حضرت ختمی مرتبت محمّد «صلی اللّه علیه و آله» است) (آیینۀ ایزدنما، ص 45- 47) (ربانی خراسانی، 1376: ص 47-45)

3- آیت الله داوود صمدی آملی «مدظله»

آیت اللّه داوود صمدی آملی در این باره می نویسند: (همانطور که خدای سبحان وجود غیر متناهی است، آثار او و کلمات و او کتاب او نیز غیر متناهی است که«قُل کلُّ یعمَلُ عَلی شاکلَتِه»(اسراء: 85)، پس کتاب اللّه را حدّ یقف نیست که در آن حدّ بایستیم و بگوییم به انتها رسیده ایم، بلکه اقر اوراق، بخوان و بالاتر برو.

در حدیث آمده است: «انّ للقرآن ظهراً و بطناً و لبطنه بطناً الی سبعین ابطن» و در روایت دیگری «الی سبعین بطناً». (همانا برای قرآن ظاهر و باطنی است و برای باطن آن باطنی است تا 7 بطن)

قرآن جوامع کلم است که خاتم انبیاء صلی الله علیه و آله فرمود: «اُتیت جوامع الکلم». (ما جامع تمام کلمات را به تو عطا نمودیم)

قرآن صورت حقیقت محمّدیه (ص) و جامع همه کتب آسمانی است.

قرآن صورت حکم علم محیط به اشیاء است که برای تأدیب و تقویم گوهر وجودی انسانی آمده است.

قرآن تجلی حق، و صراط مستقیم بر هر خیر است.

قرآن مأدبه ای است که برای اقتضای روح انسانی گسترده شده تا این ودیعه الهی در نظام هستی و لوح محفوظ حق یعنی نفس ناطقه ربانی به واسطه اقتذای از آن با حفظ حدود الهی در مسیر تکاملی انسانی به کمال مطلق اتصال وجودی یابد، و با اشتداد جوهری نفسانی در مدارج قرآنی به معارج انسانی و قلعه شهود تام، نزد رب مطلق وصول یابد.

قرآن تجلی اعظم حق است که سرّ تجلی و تنزل آن را باید در خلقت وجود انسان جستجو نمود، که نه معنای آیات آن را نفاد است و نه مفاهیم هر حرف آن را انتهایی است و نه انسان را در قابلیت آن حدّ یقف، و لذا قرآن معاد است.

قرآن کتاب مکتوب صورت کتبیه انسان کامل است و قرآن کتاب مکنون صورت عینیه او است. و هر کسی به هر اندازه که قرآنی است به همان مقدار انسان است، زیرا که انسانیت را همانند قرآن معارج غیر متناهی است و اگر در کلام قدوسی حضرت امّ الانوار و الفضائل، فاطمه انسیه حوراء آمده است: «در فهم هیچ چیز از قرآن معطلی ندارد، که تمام اسرار کتاب بی پایان حق برایش مکشوف است» پس او را مقام لایقفی انسانی است که از هرگونه قید و بند رهایی یافته است و به عبودیت مطلق رب مطلق درآمده است که فرمود: «و الحمد للّه الذی. . . . لم یجعلنی أعبد شیأً غیره. . . ». (خداوند را حمد می کنم. . . که قرار نداده برای من شی را مگر آن که به آن آگاهم)

اگر قرآن دین صمد محمدی (ص) است و صدیقه کبری سیده نساء اولین و آخرین به همه مدارج آم معارج یافته تا به قلعه رفیع معرفت شهودی آن دست یافته، پس او را در هیچ چیز از امر الهی تحیر نیست که فرمود: «و لا متحیرة فی شی ء من أمره، و الحمد للّه الذی هدانی الی دینه». (و متحیر نمانده در هیچ شی از امرش و حمد خدایی را که هدایت کرد مرا به دینش)

پس مقامات انسان همان درجات آیات قرآن در همه عوالم وجودی تا به علم ذاتی حق که اعلی درجه قرآنی است می باشد.

قرآن جفر جامع انسان است و جفر مقام است پس قرآن مقام جمعی انسانی است، لذا در قوس صعود معاد

انسان است که انسان به سوی قرآنی شدن در حرکت اشتدادی جوهری است تا انسانی قرآنی گردد که «لا یمَسَهُ اِلّا المُطَهَرون»، (واقعه: 79) «یریدُ اللّهُ لِیذهِبَ عَنکمُ الرِجسَ اَهلَ الَبیتِ وَ یطَهِرَکُم تَطهیرا»، (احزاب: 33) قرآن در مرتبه هویت ذاتیه الهیه همان علم ذاتی حق است که در مقام انزال، از آن غیب ذاتیه تنزل نمود و در اولین مرتبه ظهور به عالم مشیت قدم نهاده است تا با طی مراتب به صدر مشروع محمّدی صلی الله علیه و آله تنزل یافت که «انا انزلناه فی لیلة القدر» (قدر: 1) چه اینکه فرمود: «انا اعطیناک الکوثر» (کوثر: 1) و در مورد ارتباط «انا انزلناه فی لیلة القدر» (قدر: 1) که «لیلة القدر» فاطمه است و همان بینّه محمدیه است، با «انا اعطیناک الکوثر»، (کوثر: 1) و «الم نشرح لک صدرک» (انشراح: 1) درست تدبر کن تا روشن شود که چرا فرمود: «و الحمد للّه الذی. . . . لم یجعلنی أعبد شیأً غیره. . . ».

جناب شیخ اکبر محیی الدین بن عربی در «فتوحات مکیه» در بیان حضرت شهادت عبارتی است که از جمله آن این است:

«و فی القیامة منابر علی عدد کلمات القرآن، و منابر علی عدد حروفه یرقی فیها العلماء باللّه، العالمون بما اعطاهم اللّه من العلم بذلک فیظهرون علی معارج حروف القرآن و کلماته بسور تلک الحروف و الکلمات و الآیات و السور و الحروف الصغار منه، و به یتمیزون علی اهل الموقف فی هذه لالأمة لأن أناجیلهم فی صدورهم فیا فرحة القرآن بهؤلاء فانهم محل تجلیه و ظهوره. . . . ». ، (ابن عربی، بی تا، ج 4: ص 86).

اهل قرآن را در قیامت منابری از نور است که درجات منبرها یعنی پله های آنها به عدد آیات قرآن است، و همچنین منابری به عدد کلمات قرآن و منابری به عدد حروف قرآن است و هر کسی به مقدار آنچه از قرآن در سینه اش حفظ کرده است بر این منابر صعود می کند و بدین صعود وجودی از اهل موقف متمیزند زیرا که محل تجلی و ظهور قرآنند.

و همه قاریان کتاب اللّه در صفوف مختلف با سکوت تام به تلاوت آیات و سور و کلمات و حروف قرآن گوش فرا می دهند. و در صف اوّل در پیشگاه حق متعال در مجلس تلاوت، گروهی قرار دارند که شبیه ترین آنها به حق اند در صورت قرآن برآمده که با سکوتی خاص از دیگران متمیزند و ساعتی لذت بخش تر برای آنها بغیر از این نیست.

پس کسی که قرآن را با همه روایات در آن به نحو حفظ و علم و عمل ظهور تام دهد، بدانچه که خداوند تعالی برای او از قرآن نازل فرموده است دست می یابد و امامت لایق او می گردد و بر صورت الهیه جامع خواهد بود.

پس عیبه علم و وعاء معرفت، کلمه علیای وجود، فاطمه معصومه زهرا«س» بر صورت الهیه جامعه است.

البته مثل شیخ اکبر رحمه الله مثل بلبلی است که از فیض گل سخن آموخت وگرنه این همه قول و غزل در منقار وی تعبیه نشده بود.

زیرا که این معانی عرشی در ابتداء در روایات صادره از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بما رسیده است. امام ملک و ملکوت، کاشف حقایق و ناطق به اسرار ربوبی صادق آل محمّد صلی الله علیه و آله فرموده است: «و اللّه لقد تجلی اللّه عزوجل لخلقه فی کلامه و لکن لایبصرون»، (قسم به خدا که خداوند تجلی کرده برای خلقش در کلامش ولی آن ها نمی دانند)

در روایات ما آمده است «قلب مؤمن عرش اللّه اعظم»، (قلب مومن عرش اعظم خداوند است ) این کلام معصومِ صادر از معصوم (ع) را با این اصول و امهات تجلیات ربانی و درجات قرآنی و مقامات انسانی تلفیق کن و انسجام ده تا دولت قرآن در صقع عرش الرحمن که قلب انسان است طلعت دل آرایش را ارائه دهد.

قرآن کتاب صمد است و جوهره قدسیه و زوجه ولی اللّه صدیقه عظمی نیز در فهم هیچ مرتبه ای از مراتب این کتاب صمدی حق معطلی ندارد، پس فاطمه هم قرآن ناطق صمدی است و همان طور که قرآن صامت صمد را در همه اعصار و امصار تحدّی است، که یعنی کتاب أحد و بی همتاست و او را کفوی نخواهد بود، حقیقت ام الکتاب، ریحانه مصطفی را نیز در مقابل معاندین تحدی است که وی را نیز در بین نساء عالمین کفوی در عصمت نیست زیرا که عصمت اللّه الکبری است.

قرآن واجد صفت «مهیمن» است و مظهر اسم شریف «مهیمن» حق متعال است که «قل کلٌّ یعمل علی شاکلة»، (اسراء: 85) و لذا بر همه صحف نوریه سماویه هیمنه دارد و همه کتب منزله از آسمان برای انبیاء عظام از مشکات علم قرآن بهره جسته اند، همچنین عیبه علم و ظرف معرفت و أمّ الائمه را نیز در مقام عصمت مظهریت اسم شریف «مهیمن» است که هیمنه بر عصمت همه انبیاء (ع) دارد و آنها را در صمت از مشکاة عصمة اللّه الکبری فاطمی استضائه است، چه اینکه در نبوت و رسالت و ولایت از مشکات حضرت خاتم (ص) بهره می گیرند و فاطمه نیز مشکاة الولایة و امّ ابیها الخاتم (ص) است.

قرآن را با اکوان و عوالم وجودی تطابق است، لذا همانند آنها میزان حق و معیار صدق است که جامعیت در تغذیه همه نفوس انسانی در همه فنون الهی را داراست، چه اینکه عوالم نیز در تغذیه همه موجودات جامعیت دارند و خطابهای تعالوا قرآن برای دعوت به مهمانی افراد لایق است، چون رزق نفوس انسانی در آسمانهاست و خداوند سبحان نیز فیاض علی الاطلاق است، و قابلیت و استعداد هم داده است که انسان را در نقطه مقابل نباتات، درخت باژگونه ای قرار داده که سرش به طرف آسمان است، و کتاب بی نهایت قرآن حکیم را که حامل همه حکم و معارف و شامل جمیع کلمات نوریه وجودیه است، غذای جان مقرر فرمود و شرط یافتن آن را هم توّحد روحانی جعل کرد.

بنابراین کون جامع و معدن حکمت و ولیده أغصان نبوت، ربیبه بیت نبوت فاطمه زهرا «سلام اللّه علیها» با گسترده نمودن یازده قرآن ناطق یعنی ذوات نوریه ائمه هدی (ع) میزان حق و معیار صدق است و جامعیت در تغذیه معارف حقه الهیه به همه نفوس مستعدین را دارد و لذا در افق اعلای کمالات انسانی همانند قرآن کریم خطاب تعالوا به همه جانهای شیقه به سوی کمال مطلق را دارد.

قرآن خزائن حق است و دریایی است که روایات سواحل و جداول آنند، قرآن بهشت آفرین است و حبل اللهی است که از عرش حقیقت به فرش طبیعت آویخته شده است، تا قاریان آن آنچه در توان دارند بخوانند و بالا روند.

کتاب عظیم قرآن، امام انسان است و منطوی بر حقایق کلیه و جامع حکم علمیه و عملیه است و تبیان کلمات غیر متناهی کتاب بی پایان هستی و مبین اسرار اسماء غیبی و عینی است. و آن قلمی که عالم را بدین زیبایی نگاشت که دانشمندان یونانی اسم آن را «قوسموس» یعنی زینت نهاده اند، و آدم را به نیکوترین صورت درآورده است که از حسن صنعتش به خویش تبریک گفته است، همان قلم اعلای الهی نگارنده قرآن است که همو نیز صدیقه طاهره و عقلیه رسالت و مطلع انوار علوی و ودیعه مصطفی، زوجة الوحی فاطمه عارفه به اشیاء را به عصمت کبری نگاشته است، لذا عالم و آدم و قرآن و کفوّ الوصی از یک قلمند، که نه شیرین تر از عالم تصور شدنی است و نه محکم تر از قرآن کتابی و نه مخفی تر از زهرای اطهر معصومی که در قیامت کبرای انسانی شخصیت وجودی او همانند قرآن در نزد نقطه جامعه بین همه به صورت «بِکر» محشور می شود. فافهم.

باید در مباحث معنی «لیلة القدر» فرق بین نبوت تشریعی و نبوت انباعی را گذاشت که زن اگرچه به نبوت تشریعی نمی رسد، ولی می تواند از نبوت انباعی برخوردار باشد و هرچه را که نبی تشریع می گیرد، او هم می گیرد اگرچه زن باشد و چه بیشتر از مردان هم در نبوت انباعی نصیب داشته باشد، همانند جناب صدیقه«س» نسبت به همه انبیاء عظام غیر از حضرت خاتم (ص) لذا به مقام شریف «لیلة القدر»ی نائل آمده که یازده قرآن ناطق از او متجلی شده اند). [6]

4- استاد اصغر طاهر زاده

استاد اصغر طاهر زاده در این باره می فرماید:

(امام صادق علیه السلام می فرماید: «فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد أدرک لیلة القدر» چه رازی را از طریق معرفت فاطمه«س» می خواهند به ما بگشایند؟ و آیا از این سخن برنماید که باید با توجه خاص به فاطمه زهرا«س» نگریست و تمام حرکات و گفتار آن حضرت را با دقت خاصی ارزیابی کرد تا بتوان به «لیلة القدر» رسید؟ آیا «لیلة القدر»ی که خداوند در رابطه اش با آن به پیامبرش (ص) می فرماید: «و ما أدراک ما لیلة القدر» یعنی آنقدر مقامش بلند مرتبه است که به راحتی نمی توان به حقیقت آن دست یافت. حالا شما حساب کنید چقدر باید بحث کنیم و ابعاد حضرت فاطمه«س» را مطرح نماییم تا بلکه از طریق معرفت فاطمه«س» به درک شب قدر نائل شویم و وسعت بیکرانه هزار ماه را در یک شب ببینیم، همچنان که علی علیه السلام همه قرآن را در خود دید و فرمود: «أنا النقطه التی تحت الباء» «من نقطه باء بسم اللّه سوره فاتحه هستم»، (آملی، 1385، ج 1: ص 211) یعنی یک انسان وسعتی به وسعت قرآن یافته است.

حالا فاطمه«س» وسعتی به وسعت شب قدر دارد که از هزار ماه بهتر است و محل نزول ملائکه و روح است «فی کل امر».

حقیقت قرآن به صورت دفعی در شب قدر بر قلب مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده و حالا فاطمه«س» همان شب است که قرآن در دل آن ظاهر شده و ظرف وجودی او وسعت پذیرش همه قرآن را در خود دارد و این است که امام صادق علیه السلام می فرماید: ««لیله» که قرآن در آن نازل شده همان فاطمه«س» است» و این که امام علیه السلام «قدر» را به «اللّه » تفسیر نمودند شاید به اعتبار جامعیت آن بانوی بزرگ در تجلیات جامع اسماء الهی باشد.

عمده آن است که از طریق این روایات متوجه ظرفیت وجودی حضرت زهرای بتول«س» شویم و سعی در هماهنگی قلبی با آن حضرت نماییم).

5- آیت اللّه سید عادل علوی«مد ظله»

استاد سید عادل علوی در کتاب «فاطمة الزهرا لیلة القدر» چهارده وجه اشتراک و تشابه «لیلة القدر»و حضرت زهرا«س» را بیان نموده که چندی از آنها را نقل می نماییم:

(1 - «لیلة القدر خیر من الف شهر» برای عبادات در شب قدر بسیار بسیار ثواب در نظر گرفته شده است. برای هر رکعتی نماز در شب قدر هزار رکعت ثواب در نظر گرفته شده است و همچنین است محبت و دوستی حضرت زهرا«س» که تسبیح آن بعد از هر نماز واجب یا مستحبی هر رکعتش را به هزار رکعت تبدیل می کند، کما اینکه در روایت آمده است. (بحارالانوار، ج 21، ص 24)

2 - شب قدر ممتاز از شبهای دیگر است به خاطر خیر و برکت و شرافتی که دارد و همچنین است حضرت زهرا«س» که بهترین فرد در آسمانها و زمین است از نظر شرف و کرامت و عظمت و برکت بعد از پدرش محمّد مصطفی (ص) و شوهرش علی مرتضی (ع)

3 - شب قدر شب مبارکی است که «انا انزلناه فی لیلة مبارکة» (دخان: 4) برکت به معنای رشد و زیادی و خیر و مستمر و ثابت و دائم است و همچنین است فاطمه زهرا«س» که یکی از القاب آن حضرت «مبارکه» است، او برکات آسمان و زمین است و او کوثر دنیا و آخرت است.

4 - عبادت در شب قدر منشأ فیوضات الهی و کمالات ربانی و برکات آسمانی است، همچنین است توسل به حضرت زهرا«س» که منشأ برکات و خیرات است.

5 - قرآن کریم که نور و فرقان و بیان و تبیان است، در شب قدر نازل شده است پس «لیلة القدر» شب نزول نور الهی است و همچنین است فاطمه زهرا«س» که نور خداست و او همان «کوکب دری» است که در تفسیر آیه نور آمده است.

6 - شب قدر شب سعادت است و همچنین است حضرت فاطمه زهرا«س» که سرّ سعادت است و محبت و معرفت و پیروی و اطاعت از او موجب سعادت همیشگی خواهد بود.

7 - خداوند متعال برای هر امر مقدس و پرعظمتی، حریمی قرار داده است، مثلاً برای نماز طهارت را قرار داده و همچنین مکه مکرمه را حرم قرار داده و غیر از محرم کسی واردش نمی شود. . .

مکه مکان نزول قرآن بود و شب قدر زمان نزول و برای کعبه حرم قرار داده شده به خاطر عظمت وحی، همچنین است حضرت زهرا که در نزد پروردگارش مقدس شمرده شده است. پس خداوند متعال اکرام و اجلال او را واجب گردانید بلکه امر به تکریم و تعظیم فرزندان و ذریه اش نمود.

8 - شب قدر از نظر عظمت بین شبهای سال منفرد است و شبی به اندازه آن و به قدر و منزلتش نیست و به عبارت دیگر آقای شبهای سال شب قدر است و همچنین است حضرت زهرا«س» که بین زنان عالم منفرد است و او سیده زنان عالمین از اوّل تا آخر در دنیا و آخرت است، او منفرد است چرا که به قول اخبار اگر حضرت علی علیه السلامنبود هیچ کفوی از فرزندان آدم پیدا نمی شد.

9 - برای خداوند متعال در خلقتش اسراری است که کسی از آنان آگاه نیست، مگر خدا و رسول و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و شب قدر سری از اسرار خداست، و همچنین است فاطمه زهرا«س» آن عصمت خدا که سرّی از اسرار الهی است، هیچ خلقی حقیقت و مقام رفیع او را نمی شناسد، مگر خدا و رسولش و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و در آن حضرت اسرار بسیار نهفته است). (فاطمه الزهرا لیله القدر، ص 45)

6- استاد محمّد جواد رودگر

استاد محمّد جواد رودگر در مقاله مفصلی که پیرامون این موضوع نگاشته می نویسد:

(شخصیت جامع الابعاد و بلکه جامع الاضداد انسان کاملی همچون فاطمه زهرا«س» و وجود نورانی و الهی آن انسان معصوم و حجت بالغه و خلیفه خدای سبحان به دلیل قرب وجودی به وجود مطلق، قابل ادراک به تمام معنی و معرفت پذیر به صورت کامل و جامع و تمام عیار نیست و از جمله، تشابه و تقارب وجودی لیلة القدر و فاطمه زهرا«س» در همین نکته بلیغ، عمیق و انیق نهفته است که چنانکه «لیلة القدر و ما أدراک ما لیلة القدر» پس «انّما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن (کنه) معرفتها» و لیلة القدر مراتب پذیر و مشکک و فاطمه«س» نیز از حیث وجودی مرتبه پذیر و دارای درجات وجودی است که باید برای ادراک قدر میسور و ممکنِ آن یادگار رسول خدا صلی الله علیه و آله رقای وجودی و توسعه در هستی و بسط ذاتی یافت و به مقام «لیلة القدر» تقرب پیدا کرد.

خدای سبحان عقل و دل انسان را مستعد و شایسته معرفت و اسوه های جمال و جلالش قرار داد که انسان

متکامل در پرتو هدایت، حمایت، ارشاد و اشارات انسان کامل، که انسان مکمل است، باید به عقل پروری و مهر ورزی و محبت وجودی، سیر صعودی یابد و قوص صعود را در عوالم وجود طی نماید تا به شبستان شهود و بزم وجود همچون فاطمه ای معصوم و ثمره شجره وجود بار یابد). (رودگر، 1384: ص226)

7- استاد محمود جویباری

جناب آقای استاد محمود جویباری در کتاب «خصایص الفاطمیه» در این باره می نویسد:

(از وجود مقدس مولا امام جعفر صادق (ع) سوال شد:

«چگونه است که به هر یک از معصومین (ع) روزی اختصاص شده، یعنی شنبه مربوط به وجود مبارک حضرت رسول گرامی (ص)، یک شنبه متعلق به وجود ذی جود حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین (ع)، دو شنبه مرتبط است به وجود نازنین امام حسن مجتبی علیه السلام و امام حسین علیه السلام، سه شنبه مختص به وجود شریف امام زین العابدین علیه السلام و امام محمّد باقر علیه السلام و امام جعفر صادق علیه السلام، چهارشنبه متعلق به حضرات امام موسی کاظم علیه السلام، علی بن موسی الرضا علیه السلام، امام جواد علیه السلام، و امام هادی علیه السلام، پنج شنبه وابسته است به وجود امام حسن عسکری علیه السلام و جمعه مربوط به وجود انور حضرت حجت بن الحسن العسکری علیه السلام است و در این باره هیچ روزی به حضرت صدیقه کبری علیه السلام تعلق نیافته است؟

حضرت در جواب فرمودند: «آیا در سوره دخان خوانده ای که فرموده است: «انا انزناه فی لیلة مبارکة»؟

عرض کرد: «آری».

فرمودند: «آن لیله مبارکه مرتبط است با مادرمان حضرت فاطمه زهرا«س»».

از بیان این روایت و امثال آن درمیابیم که «لیلة مبارکه» و «لیلة القدر» که در آن قرآن نازل شده مربوط به حضرت صدیقه کبری«س» است.

پر واضح است وقتی شب قدر متعلق به ایشان باشد پس سایر شبها را دیگر حسابی نیست، چون که صد آمد نود هم پیش ماست.

پس مطلق شب، مختص به آن وجود مبارک است و جالب است که توجه کنی به این که هر یک از روزها را شبی هست. یعنی همه ائمه علیهم السلام و حضرت رسول صلی الله علیه و آله در ارتباط با حضرت صدیقه اطهر هستند، جالبتر اینکه خزانه داران بانکهای دنیا، همه موجودی را که به بانک مرکزی می فرستند، که محل امن و جای مناسب برای نگهداری امانات مردم آنجاست). (جویباری، 1379: ص 95)

8- استاد سلیمانی بروجردی

استاد سلیمانی بروجردی می نویسد:

(یکی از اسراری که حضرت فاطمه«س» را در روایات تفسیری «لیلة القدر» و «کوثر» نامیده اند این است که نطفه حضرت فاطمه«س» در شب قدر بسته شده است و در روز عید قربان روح در جان آن حقیقت قرآن دمیده شده بدین توضیح که:

روز میلاد حضرت فاطمه«س» روز بیستم ماه جمادی الثانی می باشد و در روایت وارد شده است که مدت حمل حضرت فاطمه«س» نه ماه تمام بدون کم و کاست بوده که اگر بیستم جمادی الثانی 9 ماه به عقب برگردیم 20 ماه رمضان و لیالی مبارک قدر برخورد می کنیم، پس نطفه فاطمه لیلة القدر در «لیلة القدر» زمانی بسته شده است.

همچنین مشهور است که روح بر بدن فرزند در رحم مادر در چهار ماه و ده روز کم دمیده می شود، حال اگر از لیالی قدر زمانی چهار ماه ده روز کم جلو برویم به روز عید قربان برخورد می کنیم حال دریابیم که «فصل لربک والنحر»، (کوثر: 3) و «انا انزلناه فی لیلة القدر» یعنی چه.

آری نه تنها روح و حقیقت فاطمه حقیقت «لیلة القدر» و قرآن ناطق می باشد، بلکه جسم نازنین آن بانوی

ارزشمند و بقیة اللّه و بقیة النبوة، نیز در شب قدر زمانی از لیلة القدر محمدی صلی الله علیه و آله بر رحم پاک و مطهر حضرت خدیجه«س» از آن سیبی که از بهشت آمده بود نازل شد. (سلیمانی بروجردی، 1387، ج 2: ص 60)

9- استاد سید هدایت الله طالقانی

مرحوم سید هدایت الله طالقانی در این موضوع می نویسند:

تاویل «قدر» خداست و «قدر» معرفت «لیله» است، پس خداوند معرف فاطمه «س» است.

این «لیله القدر» فاطمیه که بر مردمان عادی پوشیده است و کسی قادر بر شناخت او نیست، تنها خداوند عالم که از نظر رتبه وجودی بالاتر از فاطمه «س» می تواند او را معرفی نماید. (طالقانی، 1377، ص 197)

10- استاد سیدجواد هاشمی

جناب سید جواد هاشمی پس از نقل روایت فرات کوفی در این باره می نویسد:

(ارباب معرفت نیز در بعضی از تفاسیر این روایت را نقل کرده و آن را پذیرفته اند، و براساس مبانی عرفان اسلامی «لیله القدر» یا «لیله مبارکه» را به «انسان کامل» تفسیر نموده اند.

انسان کامل در این مکتب جایگاه محوری دارد، قرآن کریم بر انسان کاملی یعنی حضرت محمد «ص» نازل گردید. معارف فراوانی بر حجت های الهی وحی و الهام شد.

از نظر روایات مسلم است که جبرئیل امین بر فاطمه «س» نازل می شد.

حضرت امام خمینی نزول فرشته وحی پروردگار را از بالاترین فضائل آن حضرت می شمارد و می فرماید:

«نزول مکرر جبرئیل بر حضرت زهرا «س» در طی هفتاد و پنج روز زندگی اش پس از رحلت رسول الله «ص» درباره ائمه هم وارد نشده، تناسبی بین روح و شخص و جبرئیل لازم است تا جبرئیل نازل شود، این از بالاترین فضائل آن حضرت است و از مختصات آن حضرت») (هاشمی، 1383: ص 145)

11- حجت الاسلام عبدالحسین قدسی خوشنویس

مرحوم عبدالحسین قدسی خوشنویس در این باره می نویسد:

(چون امام علیه السلام فرمود: «اللیلة فاطمة و القدر اللّه » بنابر این چنانچه «لیلة» اضافه شده باشد به «قدر»، همین طور فاطمه اضافه می شود به «اللّه » و تقدیر چنین می شود: «انّا انزلنا القرآنَ فی فاطمة اللّه ».

و این اضافه را اضافه تشریفیه می نامند.

چون ذکر اضافه شد خوب است به مناسبت مطلبی عرض کنیم که در ضمن هم این اضافه معلوم شود و آن این است که: از برای ماسوی اللّه از مخلوقات و مکوّنات و مصنوعات و کلّ ما فی الکون و ما فی الوجود سه جهت است:

یکی از جهات جهت صدور آنهاست از خدای تعالی و نسبت و ارتباط آنها به حضرت حق جله شأنه.

و یکی دیگر جهت ذوات آنهاست بما هوهو و کینونیت آنها فی حدّ ذاته.

و یکی دیگر از جهات جهت اضافه آنهاست بعضی به بعضی یا اضافه آنها به زمانی و مکانی.

پس هر موجودی من الدّرة الی الذّرة، از جهت اولی که جهت صدور آنها از حق تعالی باشد، بزرگ و صاحب شأن رفیع و مرتبه منیع می باشد.

و شاید جهت اغلب اخباری که مشتمل بر فضائل حضرت صدیقه است به لسان صدور و اضافه و ارتباط به حق تعالی بیان فرموده اند، به جهت اظهار همین مطلب که اظهار رتبه حضرت صدیقه باشد). (قدسی خوشنویس، 1379: ص 180)

نتیجه گیری

درک شب قدر، درک تمامی حقایق است. تجلی حقایق عالم و تنزل حقایق بر قلب انسان کامل است. و فاطمه زهرا سلام الله علیها سرچشمه و منبع معارف عمیق خداوندی است. مصداق انسان کامل، و تاویل و حقیقت شب قدر است. هرکس به اندازه ای که نور ملائکه بر قلب او تجلی کند می تواند حقایق را درک می کند و می تواند معانی متعدد شب قدر از جمله لیله القدر بودن فاطمه زهرا سلام الله را درک کند یا بفهمد.

و البته شناخت شب قدر و درک این موضوع که فاطمه زهرا شب قدر است خبر با کمک گرفتن از اهل بیت میسر نیست. برای شناخت شب قدر نیز باید وجود نورانی حضرت فاطمه زهرا را درک کنیم.

منابع

قرآن.

آملی، سید حیدر؛ 1385، تفسیر محیط الاعظم و البحر الخضم فی تاویل کتاب الله العزیز المحکم، چاپ چهارم، نشر نور علی نور، قم.

ابن عربی، محیی الدین؛ بی تا، فتوحات مکیه، نشر دار احیا التراث العربی، بیروت.

؛ (1363)، مناقب، شارح: سید محمد صالح بن محمد موسوی خلخالی تهران. بی تا، بی جا.

بحرانی، سیدهاشم؛ بی تا، تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن، تصحیح: محمود بن جعفر موسوی زرندی، چاپ دوم، موسسه اسماعیلیان، قم.

بحرانی، سیدهاشم؛ (1376)، المحجه فی ما نزل فی القائم الحجه علیه السلام، ترجمه سیدمهدی حائری قزوینی، چاپ سوم، دفتر نشر آفاق، تهران.

استرآبادی، سیدشرف الدین علی؛ (1409ق)، تاویل الایات ظاهره فی فضائل العترة الطاهره، چاپ اول، نشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم.

جویباری، محمود؛ (1379)، الخصائص الفاطمیه، چاپ دوم، انتشارات ام ابیها، قم.

حسن زاده آملی، حسن؛ (1385)، شرح نص حکمة عصمتیة فی حکمة فاطمیه، چاپ چهارم، نشر طوبی، قم.

ربانی خراسانی، محمدرضا؛ (1376)، آیینه ایزد نما، چاپ اول، نشر جانان، تهران.

رودگر، محمد؛ (1384)، فصلنامه تخصصی بانوان شیعه، لیله القدر فاطمه زهرا، سال دوم، شماره 4-

 سلیمانی بروجردی، میرزاعلی؛ (1384)، مادرم فاطمه (س) لیله القدر است، چاپ اول انتشارات دارالتفسیر، قم.

صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه؛ (1399)، معانی الاخبار، با تصحیح علی اکبر غفاری، نشر دارالمعرفه، بیروت.

صمدی آملی، داوود؛ (1379)، شرح دفتر دل، چاپ اول، انتشارات نبوغ، قم.

طالقانی اصفهانی، سیدهدایت الله؛ (1377)، بر کرانه قدر، چاپ اول، مرکز نشر راسخون، قم.

علوی، سیدعادل؛ (1385)، فاطمه الزهرا لیله القدر، بی نا، قم.

قدسی خوشنویس، عبدالحسین؛ (1379)، سیمای حضرت فاطمه (س)، تحقیق و تعلیق سیدجواد میرشفیعی خوانساری، چاپ اول، پژوهشهای علمی فرهنگی نورالاصفیاء، قم.

فرات کوفی، ابوالقاسم؛ بی تا، تفسیر فرات کوفی، تحقیق محمدکاظم، نشر موسسه تاریخ مربی، بیروت.

کلینی رازی، ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ (بی تا)، اصول کافی، ترجمه سیدجواد مصطفوی، نشرمسجد چهارده معصوم، تهران.

گنجی، حسین؛ (1393)، کوثر رسول، چاپ هفتم، انتشارات طوبای محبت قم.

هاشمی، سیدجواد؛ (1383)، فاطمه گل محمدی (ص)، چاپ اول، انتشارات لاهیجی، قم.

یونسیان، علی اصغر؛ (1372)، ریحانه النبی، چاپ اول، با همکاری موسسه الغدیر، قم.

پی نوشت ها


[1] در بعضی از نسخ «کنه» آمده است.

[2] او من معرفتها.

[3] راوی در شک افتاده است که آیا امام (ع) صله فعل «فطموا» را با «عن» حرف جرّ استعمال کرده است یا بدون آن.

[4] البرهان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 487، حدیث 24.

[5] المحجة فی ما نزل فی القائم الحجه. ص 433

[6] نبوت انباعی مقاماتی است که انسان کامل دارد و نبوت تشریعی دستور ابلاغ آن مقامات به دیگران است. اگر انسان معصومی فقط مقامات را داشته باشد ولی دستور ابلاغ نداشته باشد آن شخص نبی انباعی یا تعریفی است. و اگر دستور ابلاغ گرفت آن شخص نبی انباعی یا تعریفی است. و اگر دستور ابلاغ گرفت آن شخص افزون بر نبوت انباعی مبعوث به نبوت تشریعی می شود.