پرسش وپاسخ های قرآنی
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 71835
بازدید دیروز : 136836
بازدید هفته : 71835
بازدید ماه : 394116
بازدید کل : 10785871
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 22 / 10 / 1398

گاهى مى پرسند: چرا نماز را فارسى نخوانیم و یا چرا اذان را فارسى نگوییم تا به جاى «حى على الصلاة» مثلاً بگوییم «بشتابید به سوى نماز» تا تأثیر بیشترى بر روى مستمعین داشته باشد؟ مرا راهنمایى کنید.دلبستگى مسلمانان به «زبان وحى»، علاوه بر حفظ رمز وحدت، موجب احساس نزدیکى بیشتر وپیوستگى آوایى با پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و امامان علیهم السلام مى شود.از نظر محتوا و ژرفایى معنا نیز بهره هاى فراوانى نصیب آشنایان به زبان عربى مى گردد که اکتفا به ترجمه و زبان فارسى هرگز نمى تواند جایگزین آن شود. در این باره خوب است داستانى شیرین و خواندنى بازگو شود:

دارالعلم اصفهان ـ که از ابتداى قرون اسلامى تاکنون در انتشار و توسعه علوم و تربیت دانش پژوهان جایگاهى خاص داشته ـ در قرن اخیر نیز پرورش دهنده بسیارى از مشعلداران دانش و تقوا بوده است. فقیه وارسته و دانشمند مهذّب حاج آقا رحیم ارباب یکى از این شخصیت ها است.۱۶این عالم فرهیخته در سال ۱۲۹۷ ق در «چرمهین» از توابع لنجان دیده به جهان گشود. درکودکى همراه پدرش به اصفهان رفت و پس از آموزش مقدمات ادبى و بخشى از سطح، در محضراستادانى چون حاج میرزا بدیع (م ۱۳۱۸ ق) و علامه آقا سیدمحمدباقر درچه اى (م ۱۳۴۲ق) به تکمیل اصول و فقه پرداخت. سپس از محضر آیه اللّه سید ابوالقاسم دهکردى (م۱۳۵۳ ق) و آیه اللّه حاج آقا منیر احمدآبادى (متوفاى ۱۳۴۲ ق.) بهره برد و در خدمت دو فیلسوف بزرگ، آخوند ملامحمد کاشى و حکیم جهانگیرخان قشقایى فلسفه، هیئت وریاضیات آموخت.

«ارباب» پس از یک قرن تحصیل و تدریس و اقامه نماز جمعه و جماعت و حضور در صحنه هاى علمى، اجتماعى، فرهنگى و تربیتى در سال ۱۳۹۶ ق جهان خاکى را بدرود گفت. یک بار دکترمحمد جواد شریعت با جمعى از دانشجویان با مرحوم حاج آقا رحیم ارباب اصفهانى دیدارکرد. وى خاطره آن ملاقات را چنین باز مى گوید: در سال ۱۳۳۲ ش بود، من و عده اى ازجوانان پر شور آن روزگار، پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره، به این نتیجه رسیده بودیم که چه دلیلى دارد نماز را به عربى بخوانیم؟ چرا نماز را به زبان فارسى نخوانیم؟ عاقبت تصمیم گرفتیم نماز را به فارسى بخوانیم و همین کار را هم کردیم.والدین ما کم کم از این موضوع آگاهى یافتند و به فکر چاره افتادند. آنان پس ازتبادل نظر با یکدیگر، تصمیم گرفتند با نصیحت ما را از این کار باز دارند و اگر مؤثرنبود، راهى دیگر برگزینند. چون پندهاى ایشان مؤثر نیفتاد؛ ما را نزد یکى ازروحانیان آن زمان بردند. آن روحانى وقتى فهمید ما به زبان فارسى نماز مى خوانیم، به شیوه اى اهانت آمیز نجس و کافرمان خواند. این عمل او ما را در کارمان راسخ تر ومصرتر ساخت. عاقبت یکى از پدران، والدین دیگر افراد را به این فکر انداخت که ما رابه محضر حضرت آیه اللّه حاج آقا رحیم ارباب ببرند و این فکر مورد تأیید قرار گرفت.آنان نزد ایشان شتافتند و موضوع را با وى در میان نهادند. او دستور داد در وقتى معیّن ما به خدمتش برویم. در روز موعود ما را ـ که تقریباً پانزده نفر بودیم ـ به محضر مبارک ایشان بردند.

در همان لحظه اول، چهره نورانى و خندان وى ما را مجذوب ساخت؛ آن بزرگ مرد را غیر ازدیگران یافتیم و دانستیم که با شخصیتى استثنایى رو به رو هستیم. آقا در آغاز دستورپذیرایى از همه ما را صادر فرمود. سپس به والدین ما فرمود: شما که به فارسى نمازنمى خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتى آنان رفتند، به ما فرمود: بهتر است شما یکى یکى خودتان را معرفى کنید و بگویید در چه سطح تحصیلى و چه رشته اى درس مى خوانید. آن گاه به تناسب رشته و کلاس ما، پرسش هاى علمى مطرح کرد و از درس هایى مانند جبر و مثلثات و فیزیک و شیمى و علوم طبیعى مسائلى پرسید که پاسخ اغلب آنها از توان ما بیرون بود. هر کس از عهده پاسخ بر نمى آمد، با اظهار لطف وى و پاسخ درست پرسش رو به رو مى شد. پس از آنکه همه ما را خلع سلاح کرد، فرمود: والدین شما نگران شده اند که شما نمازتان را به فارسى مى خوانید، آنان نمى دانند من کسانى را مى شناسم که ـ نعوذباللّه ـ اصلاً نماز نمى خوانند!! شما جوانان پاک اعتقادى هستید که هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانى مى خواستم مثل شما نماز را به فارسى بخوانم؛ ولى مشکلاتى پیش آمد که نتوانستم. اکنون شما به خواسته دوران جوانى ام جامه عمل پوشانیده اید، آفرین به همّت شما! در آن روزگار،نخستین مشکل من ترجمه صحیح سوره حمد بود که لابد شما آن را حلّ کرده اید. اکنون یکى از شما که از دیگران مسلّط تر است، بگوید «بسم اللّه الرحمن الرحیم» را چگونه ترجمه کرده است؟ یکى از ما به عادت دانش آموزان دستش را بالا گرفت و براى پاسخ دادن داوطلب شد. آقا با لبخند فرمود: خوب شد، طرف مباحثه ما یک نفر است؛ زیرا من از عهده پانزده جوان نیرومند بر نمى آمدم. بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید «بسم اللّه »را چگونه ترجمه کردید؟ آن جوان گفت: طبق عادت جارى به نام خداوند بخشنده مهربان.
حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نمى کنم ترجمه درست «بسم اللّه » چنین باشد. درمورد «بسم» ترجمه «به نام» عیبى ندارد. اما «اللّه» قابل ترجمه نیست؛ زیرا اسم علم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمى توان ترجمه کرد؛ براى مثال اگر اسم کسى «حسن» باشد،نمى توان به آن گفت «زیبا». ترجمه «حسن» زیبا است؛ امّا اگر به آقاى حسن بگوییم آقاى زیبا، خوشش نمى آید. کلمه «اللّه» اسم خاصى است که مسلمانان بر ذات خداوندمتعال اطلاق مى کنند. نمى توان «اللّه» را ترجمه کرد، باید همان را به کار برد.

خوب «رحمان» را چگونه ترجمه کرده اید؟ رفیق ما پاسخ داد: بخشنده. حضرت ارباب فرمود:
این ترجمه بد نیست؛ ولى کامل نیست؛ زیرا «رحمان» یکى از صفات خداوند است که شمول رحمت و بخشندگى او را مى رساند و این شمول در کلمه بخشنده نیست؛ «رحمان»؛ یعنى،خدایى که در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر کافر رحم مى کند و همه را در کنف لطف وبخشندگى خود قرار مى دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن عطا مى فرماید. در هرحال، ترجمه بخشنده براى «رحمان» در حد کمال ترجمه نیست.

خوب، «رحیم» را چطور ترجمه کرده اید؟ رفیق ما جواب داد: «مهربان». آیه اللّه ارباب فرمود: اگر مقصودتان از «رحیم» من بودم ـ چون نام وى رحیم بود ـ بدم نمى آمد«مهربان» ترجمه کنید؛ امّا چون «رحیم» کلمه اى قرآنى و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده» ترجمه کرده بودید، راهى به دهى مى برد؛ زیرا«رحیم»؛ یعنى، خدایى که در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو مى کند. پس آنچه در ترجمه «بسم اللّه » آورده اید، بد نیست؛ ولى کامل نیست و اشتباهاتى دارد. من هم در دوران جوانى چنین قصدى داشتم؛ امّا به همین مشکلات برخوردم و از خواندن نماز فارسى منصرف شدم. تازه این فقط آیه اول سوره «حمد» بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم، موضوع خیلى پیچیده تر مى شود. امّا من معتقدم شما اگر باز هم بر این امر اصرار دارید، دست ازنماز خواندن به فارسى برندارید؛ زیرا خواندنش از نخواندن نماز به طور کلى بهتر است.

در اینجا، همگى شرمنده، منفعل و شکست خورده از وى عذرخواهى کردیم و قول دادیم، ضمن خواندن نماز به عربى، نمازهاى گذشته را اعاده کنیم. ایشان فرمود: من نگفتم به عربى نماز بخوانید، هر طور دلتان مى خواهد بخوانید. من فقط مشکلات این کار را براى شما شرح دادم. ما همه عاجزانه از وى طلب بخشایش و از کار خود اظهار پشیمانى کردیم.آیه اللّه ارباب، با تعارف میوه و شیرینى، مجلس را به پایان برد. ما همگى دست مبارکش را بوسیدیم و در حالى که ما را بدرقه مى کرد، خدا حافظى کردیم. بعد نمازها را اعاده کردیم و از کار جاهلانه خود دست برداشتیم. بنده از آن به بعد گاه به حضورآن جناب مى رسیدم و از خرمن علم و فضیلت وى خوشه ها بر مى چیدم و...۱۷.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی