بنده نه جزییات این پژوهش را خواندهام و نه اگر هم بخوانم احتمالاً متوجه کیفیت و چگونگی انجام آن نخواهم شد و اگر هم بشوم، به طور قطع در مقامی نیستم که بتوانم آن را از منظر کارشناسی نقد کنم. ولی یک چیز دیگر را میدانم. اینکه این مدلسازی هر چه باشد، باید با واقعیت یکسان یا حتیالمقدور نزدیک باشد. اکنون ببینیم که آمار رسمی کشور چه میگوید؟
مطابق آمار رسمی در ۱/۱/۱۳۹۹، تعداد تراکمی مبتلایان ۱۹۴۶۶ نفر و تعداد فوتیها ۱۴۳۳ نفر بوده است. به عبارت دیگر تعداد مبتلایان تخمین زده شده حدود ۵۰ برابر و تعداد فوتیها نیز حدود ۱۱برابر اعلام شده است. در مورد تخمین تعداد مبتلایان نظر قطعی نمیتوان داد. زیرا بسیاری از افراد مبتلا شده بهویژه در مراحل اولیه ابتلا به بیماری علایم کمی دارند و اصولاً مراجعهای برای تست نمیکنند. آنهایی هم که مراجعه میکنند، تست نمیشوند، و توصیه به ماندن در خانه میشوند. در هفتههای اول حتی از بیماران نیز تست گرفته نمیشد. به علاوه کیفیت تستها هم به گونهای بود که در برخی از موارد پاسخها دقیق نیست، لذا آمار قطعی از مبتلایان نه در ایران که در هیچ کشور دیگری نیز نمیتوان ارایه کرد و هیچگاه هم چنین آماری جز از راه تخمینهای علمی و معتبر مشخص نخواهد شد. و طبعاً سازمان بهداشت جهانی این کار را انجام خواهد داد.
ولی قضیه مرگومیر به کلی متفاوت است. هر مرگی باید در جایی ثبت شود. در قبرستانی خاک شود و دیر یا زود نیز جزییات مرگ در دوران این اپیدمی مشخص خواهد شد. آمار مرگومیرهای کرونایی را هم میتوان تا حدی از تفاوت مرگومیر سال گذشته با مقطع کرونا به دست آورد. هر چند ممکن است کرونا به عللی برخی از مرگومیرها را کمتر کرده باشد، مثل تصادفات جادهای که طبعاً همه اینها را باید در محاسبات منظور داشت.
به همین علت اعتبار صحت تخمین دو پژوهشگر ایرانی در باره مرگومیر کاملاً قابل سنجش است. بنده از طریق برخی از پزشکان و دستاندرکاران سعی کردم که ایدهای کلی در باره مرگومیر در برخی از مناطق کشور که به صورت حادتری با مسأله کرونا مواجه شدند به دست آورم. با مطالعه وضعیت پیش آمده در کاشان، گلستان و رشت که مناطق حاد بودند میتوان گفت که حداکثر تفاوت تعداد مرگومیر رسمی با مرگومیرهای واقعی ناشی از کرونا و آنفلوانزا، بعید است که بیش از دو یا سه برابر باشد. به عنوان مثال استان گلستان در شرایط عادی روزانه ۲۵ نفر فوت میکردند که ماهانه ۷۵۰ و سالانه حدود ۹۰۰۰ نفر میشود. از این تعداد حدود ۱۵فوتی هر روز در بیمارستانهای استان رخ میداده است و حدود ۱۰ نفر نیز در خانه فوت میکردند. در اسفندماه متوسط فوتیهای روزانه بیمارستانی حدود ۲۵ نفر بوده است. یعنی حداکثر ۳۰۰ نفر در این استان که یکی از بدترین استانهای درگیر با کرونا بود در آنجا فوت کردهاند. البته این رقم حداکثر است زیرا دلایل دیگری وجود دارد که در ابتدای شیوع بیماران بیشتری به بیمارستانها میآوردند، لذا بخشی از فوتیهای در خانه به بیمارستان منتقل شدند. آمار رسمی اعلام شده فوتیها در این استان بیش از نیمی از این رقم است. تقریباً همین نسبت و شاید قدری کمتر برای گیلان و تا حدی کاشان نیز وجود دارد. در کاشان شاید نسبت مذکور به ۲.۵ برابر هم برسد. بنابراین حداکثر تعدادی فوتیهای ناشی از کرونا در پایان اسفند ماه بسیار بعید است از ۴۰۰۰ نفر بیشتر باشد و این ۴ برابر کمتر از رقم تخمین زده پژوهش مذکور است. البته در ده روز گذشته و به دلیل افزایش تستها و بهبود پروتکلهای تشخیص، آمار مرگومیر رسمی به امار واقعی نزدیکتر شده است.
علت شکاف میان آمار رسمی و رقم واقعی نیز در موضوع چگونگی ثبت آنها است. در ابتدا کرونایی به کسی اطلاق میشد که تست کرونای او مثبت باشد. حالا اگر تست نداده بود یا تست او منفی بود او را در آمار فوتیهای کرونا محسوب نمیکردند، در حالی که براساس معیارهای کرونایی به خاک سپرده میشد. در هر حال مرگومیر ناشی از کرونا تا کنون از مرحله تخمین عبور کرده و به واقعیت پیوسته است و هر تخمینی را باید با واقعیت سنجید.
خوشبختانه آمار بستریشدگان و نیز مرگ ومیر در مناطق بحرانی اولیه مثل قم، کاشان، رشت، گرگان و... به نحو چشمگیری بهبود یافته و امیدواریم که این فرآیند ادامه یابد و دچار موج بعدی نشویم، هر چند همه نگران موج دوم هستند.
پینوشت:
طبق تخمینهای شبیهسازی انجامشده توسط نوید غفارزادگان و هژیر رحمانداد، تا تاریخ ۱ فروردین مجموعا حدودا ۹۰۰ هزار نفر در ایران به کرونا مبتلا بودهاند و تعداد فوتیها هم بالغ بر ۱۵ هزار نفر بوده. تعداد مرگومیرها تا پایان بهار در بهترین حالت به ۵۰ هزار نفر و در سناریوی بدبینانه به بالای ۱۰۰ هزار نفر میرسد. این شبیهسازی قویا تاثیر تفکر مدلسازی مهندسی است و عدهای نیز به روششناسی و سیستم سنجش آن انتقاد وارد کردهاند. متن مدلسازی انجامشده را میتوانید در اینجا مطالعه کنید.
- منبع: کانال تلگرامی پنجره
نظرات شما عزیزان: