داستانی وحشتناک از مشاهده عذاب قبر

ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

داستانی وحشتناک از مشاهده عذاب قبر

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

داستانی وحشتناک از مشاهده عذاب قبر

با این حال اجازه می فرمایید نبش قبر کنم و آن مدارک رو برداریم یا نه؟ چنانچه امروز می فرمایید، نامه ای به مسئولین قبرستان مرقوم فرمایید تا اجازه نبش قبر دهند.

آقا فرمودند: همان قسمتی از قبر رو که می دانید مدارک در آنجاست، بشکافند و مدارک رو بردارند و سریعاً قبر را بپوشانید. پس نامه ای به همین مضمون برای مسئولین قبرستان نوشتند. بعد از چند روز ان جوان به منزل آقای اردبیلی آمد و در حالی که غمناک و مضطرب می نمود، آقا از او پرسید آیا شما کارتان را انجام دادید و به نتیجه رسیدید؟

 

جوان با ناراحتی گفت: وقتی نبش قبر کردم ، دیدم مار سیاه و باریکی دور گردن مادرم حلقه زده و سرش را در دهان مادرم فرو برده و او را نیش میزند ! این منظره به قدری وحشتناک بود که طاقت مرا گرفت و از شدت ترس و هراس فوری روی قبر را پوشاندم.

آقا از او پرسید: آیا مادرت کار زشتی مرتکب می شد؟

جوان گفت: من چیزی به خاطر ندارم ، ولی همیشه پدرم او را نفرین میکرد؛ زیرا مادرم نسبت به ارتباط با نامحرم پروایی نداشت و با سر رو روی باز با مردان نامحرم رو به رو میشد و بی حجاب و بی پروا با انان سخن میگفت و با نامحرمان شوخی میکرد و می خندید و به همین خاطر همیشه مورد عتاب و نفرین  و سرزنش پدرم بود.

چه بد جایگاهی است قبر برای زنان بد حجاب و بی حجاب

و اضافه شود: که در قیامت، هر قسمتی از بدن زن رو که نامحرم دیده،

از همان قسمت به دار آویخته میشود.

و چه بسیارند زنانی که از موی سر و سینه هایشان آویزان می شوند.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: فرجام شناسی
برچسب‌ها: فرجام شناسی

تاريخ : شنبه 27 / 1 / 1399 | 4:0 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.