تقوا و طهارت شرط فهم قرآن
تلاوت قرآن و اندیشه در آن قاری را در آستانه فهم معارف بلند سخن حق قرار می دهد ولی برای راه یابی به چشمه سار زلال آن، تلاوت تنها کافی نیست. آنگاه که تلاوت و تدبّر در قرآن قرین تقوا و طهارت گردد، تابش انوار قرآن آغاز می شود. تقوا و طهارتِ فکر و جان دو شرط مهم در بصیرت قرآنی است.
قرآن کتابی ساده و معمولی نیست تا انسان بتواند بر اثر آشنایی با قواعد عربی و مانند آن به همه معارفش دست یابد؛ کتابی است که ریشه در اوج آسمان دارد و از علم خداوند سرچشمه می گیرد و درک معارف بی انتهای آن بدون نردبان تقوا و ارتباط با خدا امکان پذیر نیست. اگرچه چشم و گوش و حواس انسان در بهره مندی از علم دخالت دارند ولی جانِ علم و مخزن اصلی آن همان قلب است و خدای سبحان علم الهی را به قلب کسی القاء و الهام می کند که با نیروی تقوا از سلامت و طهارت لازم برخوردار باشد.(تفسیر موضوعی قرآن کریم، آیةاللَّه جوادی آملی، قرآن در قرآن، ج1، نشر اسراء، چاپ دوم، 1378، ص370)
چنان که ظاهر قرآن را بدون طهارت ظاهری و غسل و وضوء نمی توان دست زد، معارف بلند و بطون قرآن را نیز نمی توان بدون طهارت باطنی لمس کرد، چنان که خود می فرماید:
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ × فِی کتَابٍ مَکنُونٍ × لَایمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ (واقعه: 77 - 79)
که این قرآن ارجمند است، در نوشته ای فروپوشیده، که جز پاکان را به آن دسترس نیست.
قرآن ریشه و اصلی دارد به نام کتاب مکنون که این قرآن در آن کتاب مکنون و مرتبط با آن است. معانی اولیه الفاظ قرآن را می توان با طهارت ظاهری از قرآن استفاده کرد ولی درک معارف بلند کتاب مکنون امکان پذیر نیست مگر با طهارت باطنی و قلبی. اگر کسی بخواهد با ظاهر قرآن در تماس باشد بدون طهارت و غسل و وضوء نمی شود، حتی نمی تواند آیات آن را ببوسد اما ارتباط با محتوای عمیق قرآن و با جان و باطن، نیاز به قلبی سلیم و جانی با طهارت دارد.(تفسیر موضوعی قرآن، ص 371)
از این نگاه اهل بیت عصمت علیهم السلام که اراده الهی بر طهارت آنان از هر رجس و ناپاکی قرار گرفته است از کتاب مکنون و اسرار معارف قرآن باخبرند. عالم و عارف(احزاب (33)، آیه 33)
بزرگ شیعی ملامحمدتقی مجلسی می گوید:
شبی در حالتی بین خواب و بیداری پیامبراکرم صلی الله وعلیه وآله را دیدم. با خود گفتم در کمالات و اخلاقشان اندیشه کنم. هر چه می اندیشیدم، عظمت و نورانیتش برایم آشکار می گشت، تا بدان جا که نور وجودش تمام عالم را فراگرفت و من به خود آمدم. به قلبم الهام شد که قرآن خُلق پیامبر اکرم صلی الله وعلیه وآله است، پس شایسته است در آن اندیشه کنم. قرآن را گشودم هر چه در یک آیه می اندیشیدم، حقایق بیشتری برایم آشکار می گشت تا جایی که علوم بی انتها به یکباره بر قلبم وارد می شد. در هر آیه ای می اندیشیدم، چنین بود.(روضة المتقین، ملامحمدتقی مجلسی، ج 13، ص 127)
نظرات شما عزیزان: