ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

پند های نهج البلاغه

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

پند های نهج البلاغه

در پايان اين كلام باز به دليل و نكته ديگرى براى حمد پروردگار اشاره مى فرمايد، مى گويد: چرا كه ستايش او در ترازوى سنجش، از همه چيز سنگين تر و براى ذخيره كردن از هر گنجى برتر است (فانه ارجح ما وزن و افضل ما خزن).در واقع فوايد و آثارى كه در جمله هاى قبل آمده، مربوط به اين جهان است و آنچه در دو جمله اخير آمده، مربوط به جهان ديگر و ذخيره يوم المعاد است و به اين ترتيب حمد پروردگار مايه نجات در دنيا و آخرت است و چه زيباست كه در اين جمله هاى كوتاه تمام ابعاد و نكات را در كوتاهترين عبارت بيان فرموده است.بى جهت نيست كه ابن ابى الحديد هنگامى كه به شرح اين خطبه مى رسد و از كنايات و تعبيرات لطيف و بديع آن سرمست مى گردد، مى گويد: فسبحان من خصه بالفضائل التى لا تنتهى السنه الفقهاء الى وصفها و جعله امام كل ذى علم و قدوه كل صاحب خصيه، منزه است خدايى كه على (ع) را به فضايلى مخصوص كرد كه زبان فصيحان توان وصف آن را ندارد و او را بر هر عالمى مقدم داشت و پيشوا و اسوه هر صاحب فضيلتى كرد.سپس به سراغ ريشه تمام نيكيها و پاكيها و فضايل و افتخارات يعنى شهادت به توحيد مى رود و مى فرمايد: من گواهى مى دهم كه جز خداوند معبودى نيست، يگانه و بى شريك است (و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له).پناه گرفتن، در سايه توحيد هم به خاطر آن است كه ريشه تمام عقايد و افكار پاك و اعمال صالح است و هم به خاطر اين كه كسانى كه مدعى الوهيت آن حضرت بودند به نادرستى اعتقاد خود پى ببرند.سپس مى افزايد: (اين شهادت و گواهى من به حقيقت توحيد يك شهاد ت ساده نيست بلكه) شهادتى است كه خلوص آن آزموده شده و عصاره و جوهره آن را در عمق عقيده خود، جاى داده ام (نه تنها زبان من كه تمام ذرات وجودم و اعماق روح و جانم به آن گواهى مى دهد) (شهاده ممتحنا اخلاصها معتقدا مصاصها).نه يك شهادت و گواهى زودگذر بلكه شهادتى كه تا خداوند ما را زنده دارد به آن پايبنديم و آن را براى صحنه هاى هولناكى كه در پيش داريم ذخيره كرده ايم (نتمسك بها ابدا ما ابقانا و ندخرها لاهاويل ما يلقانا).امام (ع) در اين گفتار عمق ايمان و وفادارى خود را به حقيقت توحيد در تمام ابعاد و همه صحنه هاى زندگى اعلام مى دارد و هر كس تاريخ زندگى آن بزرگوار را مطالعه كند، اين حقيقت را به روشنى در تمام زندگى آن حضرت مى بيند كه لحظه اى به شرك آلوده نشد و در برابر هيچ بتى سجده نكرد و هميشه در سايه توحيد گام برمى داشت و از هرگونه شرك خفى و جلى بيزار بود.سپس دلايل چهارگانه اى براى تمسك جستن به اين اصل اصيل ذكر مى فرمايد، مى گويد: زيرا شهادت به توحيد پايه اصلى ايمان و ريشه و قوام آن است و همچنين سرچشمه همه نيكيها و سبب جلب خشنودى خداوند و موجب طرد و دورى شيطان است (فانها عزيمه الايمان و فاتح الاحسان و مرضاه الرحمن و م دحره الشيطان).چنانچه در بحث نكات خواهد آمد خواهيم ديد كه هيچ يك از مراتب ايمان به اصول دين، بدون توحيد، اساسى ندارد و نيز تمام نيكيها و اعمال صالح از حقيقت توحيد سرچشمه مى گيرد و به همين دليل سبب خشنودى خدا و دورى شيطان است چرا كه مهمترين ابزار شيطان شرك است- خواه به صورت جلى و آشكار باشد و يا مخفى و پنهان.بعضى از مفسران نهج البلاغه تعبير به (فاتحه الاحسان) را اشاره با پاداشهاى نيك الهى دانسته اند كه سرآغازش توحيد است ولى تفسيرى كه در بالا گفته شد صحيح تر به نظر مى رسد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: پند های نهج البلاغه
برچسب‌ها: پند های نهج البلاغه

تاريخ : سه شنبه 15 / 9 / 1394 | 15:45 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.