ندای وحی

قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

گوناگون

اکبر احمدی
ندای وحی قرآنی ،اعتقادی،مذهبی ، تربیتی

گوناگون

 



8.انواع ابتلائات مومنان


به طور كلي ابتلائات مومنان دو گونه است يا خير و نيكي است و يا شر و بدي:

«وَ بلَوناهُم بِالحَسَناتِ وَ السَّيئاتِ ...» (اعراف / 168)
«وَ نَبلوَكُم بِالشَّر وَ الخَيرِ فِتنَةً ...» (انبيا / 35)
اين تقسيم به حسب ظاهر است يعني چيزي كه ظاهرا مردم آن را خير و خوبي مي‌دانند مثلاً ثروت ابتلاي حسن است و فقر كه عرفاً ناپسند است، ابتلاي به شر ناميده شده است. در حالي كه اگر مومن از اين ابتلائات با روي سفيد بندگي بيرون آيد، در هر صورت حسنه است و اگر سياهي عصيان و نسيان را بر قلب خود بگذرد هر چه باشد، سيئه است.
البته به سه دليل ابتلا به شر و بدي ميان مومنان بيشتر و فراگيرتر است. يكم – دنيا اساسا سراي رنج محنت و تزاحم بوده و پليدي در ذات حيات تنگ مادي قرار دارد.هم از اين روي بيشترين سهم مومنان و در دنيا رنج است كه فرمود «لَقَد خَلَقنا الاِنسانَ فِي كَبَدٍ» به درستي كه انسان را در رنج آفريديم (بلد / 4)
لقمان به فرزند خود سفارش كرده است: «يا بُنَي لا تَركَن اِلي الدُّنيا وَ لا تَشغَل قَلبَكَ بِها فَما خَلَق اللهُ خَلقاً هُوَ اَهونُ عَليه مِنها ألا تَري أنَّه لَم يجعَل نَعيمُها ثواباً للمُطيعين وَ لَم يجعَل بَلاءَها عُقُوبَةً للعاصِين» .
دوم: ابتلا چه خير باشد و چه شر بايد شخص مبتلا را با مشكلاتي روبرو كند. اگر بيشتر مومنان با ثروت و دارايي آزموده شوند كمتر به مشكل بر مي‌خورند. اما اگر افراد كمتري ثروتمند باشند، آنگاه ابتلاي ثروتمندان معنا دارد چون آنها بايد بخش زيادي از اموالشان را انفاق كنند.
ابن نباته مي‌گويد روزي نزد علي بن ابي طالب (ع) نشسته بودم، كه مردي آمد و گفت: اي امير المومنين به خدا قسم كه من شما را بسيار دوست دارم در نهان دلم همانطور كه در آشكار ابراز مي‌كنم ... امام پاسخ دادند: پس براي فقر لباسي آماده كن.70

سوم: بخش عمده اي از مومنان متوسط به خاطر آمرزش گناهانشان در اين دنيا و برخورداري از عفو و رحمت در آخرت مبتلا مي‌شوند و اين نوع از ابتلائات قاعدتا ً بايد با امور ناپسند و ناخوشايند باشد. امير المومنين علي ابن ابي طالب (ع) فرموده اند: «ما مِن الشِيعَةِ عَبدٌ يقارِفُ اَمراً نَهَيناه عَنه فَيموت حَتّي يبتَلي بِبَليةٍ تُمحُصُ بِها ذُنُوبُه امّا في مالٍ وَ امّا فِي ولدٍ وَ امّا فِي نَفسِه حتّي يلقي الله عزُّوجلَّ و مالَه ذَنبُ وَ انّه ليبقي عَليهِ شَيءٌ مِن ذُنوبِه فَيشتَدد بِه عَلَيه عِندَ مَوتِه»71 بنده اي از شيعيان نيست كه كار نهي شده اي را انجام دهد و بميرد مگر اين كه به بلايي مبتلا شد تا از آن گناه پاك گردد بلايي در دارايي يا فرزند يا در خودش تا در حالي كه گناهي ندارد ملاقات كند و اگر چيزي از گناهان باقي باشد ساعت مرگ برايش دشوار مي‌گردد.

قال رسول الله (ص) «السُّقمُ يمحُو الذُّنوبَ وَ ساعاتُ الوَجَع يذهَبنَ ساعاتَ الخَطايا و ساعاتُ الهُمومِ ساعاتُ الكفّارات وَ لايزالُ الهَمُّ بالمومِنِ حتّي يدَعه وَ مالَه مِن ذَنبٍ»72 بيماري گناهان را نابود مي‌كند و ساعات در دو رنج از بين برنده ساعات خطاكاري است و ساعات غم و گرفتاري ساعات كفاره است و گرفتاري همواره براي مومن است تا اين كه او را رها كند و او گناهي نداشته باشد.




ابتلائات حسنه و نيكو تمام نعمت‌ها و برخورداري‌هاي مومنان را فرا مي‌گيرد كه مي‌توان موارد زير را با استفاده از آيات و روايات برشمرد:
1 – زينت‌هاي دنيايي: «انّا جَعَلنا ماعَلي الاَرضِ زينَةً لَها لِنَبلوُهُم اَيهُم اَحسَنُ عَمَلاً»
بدرستي كه آنچه بر زمين است مايه زيبايي آن قرار داديم تا آنها را بيازماييم ... (كهف / 7)
هر كدام از حوادث و امور تكويني در بستر تشريع موقعيت آزمايشي را براي انسان پديد مي‌آورد. بنابراين مواردي را كه در اين بخش مي‌شماريم بايد به جايگاه آن در شريعت توجه كنيم تا ببينيم چگونه با آنها آزموده مي‌شويم. براي مثال همين مورد اول را در شريعت رديابي مي‌كنيم.
زينت‌هاي دنيا انواعي دارد مثلا «ثروت و فرزندان زينت زندگي دنيايي هستند.»73 و قرآن همين دو را مايه آزمايش معرفي مي‌كند74. اين طور كه مي‌فرمايد انسان مي‌تواند از اين زينت‌هاي مادي بهره برداري كند ولي بايد آن‌ها را در راه خدا استفاده كند و رضاي او را در نظر بگيرد براي نمونه قرآن مي‌فرمايد «خُذُوا زِينَتكُم عِندَ كُلِّ مَسجِدٍ» براي نماز و حضور در مسجد آراسته و زيبا باشيد (اعراف / 31) زينت‌هاي دنيايي نبايد اسباب رو گرداني از ذكر حق تعالي و اهل معنويت شود «وَ اَصبِر نَفسَكَ معَ الذَين يدعونَ رَبَّهُم بِالغِداوَةِ وَ العَشي يريدونَ وَجههُ وَ لا تَعُدُّ عَيناكَ عَنهُم تُريدُ زينَةً الحياةِ الدُّنيا ...» با كساني كه پروردگار خود را صبح و عصر مي‌خوانند، و تنها رضاي او را مي‌جويند، همراه باش و هرگز به خاطر زيور‌هاي دنيا چشمان خود را از آنها برنگردان ... (كهف / 28) نه تنها نبايد خود را از زينت‌هاي باطني به زينت‌هاي مادي و ظاهري مشغول كنيم بلكه نبايد با بهره‌ي خود از دنيا اسباب اعجاب و غفلت ديگران از حق تعالي و عبوديت را فراهم كنيم. چنانكه قرآن كريم درباره‌ي قارون مي‌گويد: «فَخَرَجَ عَلي قَومه فِي زِينَته قال الذَّينَ يريدونَ الحَيوةَ الدُّنيا يا لَيتَ لَنا مِثلَ ما أوتِي قارونَ إنَّه لَذو حظٍّ عَظيمٍ» با زينت در برابر قومش ظاهر شده آنها كه خواهان زندگي دنيا بودند، گفتند: اي كاش همانند آنچه به قارون داده شده؛ براي ما هم بود بدرستي كه او بهره‌ي فراواني دارد. (قصص / 79)
زيورها و نعمت‌هاي دنيا بهره‌هاي الهي است كه مسلمان مومن نبايد از آنها مطلقا دوري گزيند و بهره‌ي آن را حرام شمارد بلكه بايد در حال بهره مندي از آن، حدود الهي را نيز رعايت كند. كسي كه دست از دنيا مي‌كشد و عزلت و رهبانيت پيش مي‌گيرد از آزمون الهي گريخته و به راحت طلبي روي آورده است و كسي هم كه در آزمون آمده، اما هواي نفس را پيشواي خود قرار مي‌دهد از اين آزمون ناكام بيرون خواهد رفت. رسول الله (ص) فرمودند: «إِنَّ مالَ الدُّنيا كُلَّما ازدادَ كَثرةً و عِظماً اَرادَ صاحِبَهُ بَلاءً فَلا تَغتَبطوا اَصحابَ الاَموالِ الاّ بِمَن جاءَ بِمالَه فِي سَبيلِ اللهِ»75 بدرستي كه مال دنيا هر چه زياد شود براي دارنده‌ي آن موجب افزايش رنج است پس بر ثروتمندان دريغ مخوريد مگر به بخشش دارايي‌اش در راه خداوند تعالي.
2 – زيبايي چهره: يكي ديگر از آزمون گاه‌هاي خداوند است. اين مورد در داستان حضرت يوسف (ع) به خوبي بيان شده است. امام صادق (ع) فرموده اند: «روز قيامت زن زيبا روي را مي‌آورند كه به زيبايي‌اش امتحان شده پس مي‌گويد: پروردگارا مرا زيبا آفريدي تا پيش آمد، آنچه پيش آمد. پس حضرت مريم (س) را مي‌آورند و به آن زن مي‌گويند تو زيباتر بودي يا اين بانوي بزرگوار ؟ بي ترديد او را زيباتر آفريديم ولي هرگز دچار خطا نشده است.
«و مرد خوش چهره را مي‌آورند كه به واسطه زيبايي‌اش آزموده شده پس مي‌گويد: پروردگارا مرا نيكو آفريدي تا اينكه پيش آمد، آنچه پيش آمد. سپس حضرت يوسف (ع) را مي‌آورند و به آن مرد مي‌گويند تو زيباتري يا او ؟ به تاكيد كه او را زيبا تر آفريديم اما هرگز آلوده نشد ...»76
 


ابتلائات حسنه و نيكو تمام نعمت‌ها و برخورداري‌هاي مومنان را فرا مي‌گيرد كه مي‌توان موارد زير را با استفاده از آيات و روايات برشمرد:
1 – زينت‌هاي دنيايي: «انّا جَعَلنا ماعَلي الاَرضِ زينَةً لَها لِنَبلوُهُم اَيهُم اَحسَنُ عَمَلاً»
بدرستي كه آنچه بر زمين است مايه زيبايي آن قرار داديم تا آنها را بيازماييم ... (كهف / 7)
هر كدام از حوادث و امور تكويني در بستر تشريع موقعيت آزمايشي را براي انسان پديد مي‌آورد. بنابراين مواردي را كه در اين بخش مي‌شماريم بايد به جايگاه آن در شريعت توجه كنيم تا ببينيم چگونه با آنها آزموده مي‌شويم. براي مثال همين مورد اول را در شريعت رديابي مي‌كنيم.
زينت‌هاي دنيا انواعي دارد مثلا «ثروت و فرزندان زينت زندگي دنيايي هستند.»73 و قرآن همين دو را مايه آزمايش معرفي مي‌كند74. اين طور كه مي‌فرمايد انسان مي‌تواند از اين زينت‌هاي مادي بهره برداري كند ولي بايد آن‌ها را در راه خدا استفاده كند و رضاي او را در نظر بگيرد براي نمونه قرآن مي‌فرمايد «خُذُوا زِينَتكُم عِندَ كُلِّ مَسجِدٍ» براي نماز و حضور در مسجد آراسته و زيبا باشيد (اعراف / 31) زينت‌هاي دنيايي نبايد اسباب رو گرداني از ذكر حق تعالي و اهل معنويت شود «وَ اَصبِر نَفسَكَ معَ الذَين يدعونَ رَبَّهُم بِالغِداوَةِ وَ العَشي يريدونَ وَجههُ وَ لا تَعُدُّ عَيناكَ عَنهُم تُريدُ زينَةً الحياةِ الدُّنيا ...» با كساني كه پروردگار خود را صبح و عصر مي‌خوانند، و تنها رضاي او را مي‌جويند، همراه باش و هرگز به خاطر زيور‌هاي دنيا چشمان خود را از آنها برنگردان ... (كهف / 28) نه تنها نبايد خود را از زينت‌هاي باطني به زينت‌هاي مادي و ظاهري مشغول كنيم بلكه نبايد با بهره‌ي خود از دنيا اسباب اعجاب و غفلت ديگران از حق تعالي و عبوديت را فراهم كنيم. چنانكه قرآن كريم درباره‌ي قارون مي‌گويد: «فَخَرَجَ عَلي قَومه فِي زِينَته قال الذَّينَ يريدونَ الحَيوةَ الدُّنيا يا لَيتَ لَنا مِثلَ ما أوتِي قارونَ إنَّه لَذو حظٍّ عَظيمٍ» با زينت در برابر قومش ظاهر شده آنها كه خواهان زندگي دنيا بودند، گفتند: اي كاش همانند آنچه به قارون داده شده؛ براي ما هم بود بدرستي كه او بهره‌ي فراواني دارد. (قصص / 79)
زيورها و نعمت‌هاي دنيا بهره‌هاي الهي است كه مسلمان مومن نبايد از آنها مطلقا دوري گزيند و بهره‌ي آن را حرام شمارد بلكه بايد در حال بهره مندي از آن، حدود الهي را نيز رعايت كند. كسي كه دست از دنيا مي‌كشد و عزلت و رهبانيت پيش مي‌گيرد از آزمون الهي گريخته و به راحت طلبي روي آورده است و كسي هم كه در آزمون آمده، اما هواي نفس را پيشواي خود قرار مي‌دهد از اين آزمون ناكام بيرون خواهد رفت. رسول الله (ص) فرمودند: «إِنَّ مالَ الدُّنيا كُلَّما ازدادَ كَثرةً و عِظماً اَرادَ صاحِبَهُ بَلاءً فَلا تَغتَبطوا اَصحابَ الاَموالِ الاّ بِمَن جاءَ بِمالَه فِي سَبيلِ اللهِ»75 بدرستي كه مال دنيا هر چه زياد شود براي دارنده‌ي آن موجب افزايش رنج است پس بر ثروتمندان دريغ مخوريد مگر به بخشش دارايي‌اش در راه خداوند تعالي.
2 – زيبايي چهره: يكي ديگر از آزمون گاه‌هاي خداوند است. اين مورد در داستان حضرت يوسف (ع) به خوبي بيان شده است. امام صادق (ع) فرموده اند: «روز قيامت زن زيبا روي را مي‌آورند كه به زيبايي‌اش امتحان شده پس مي‌گويد: پروردگارا مرا زيبا آفريدي تا پيش آمد، آنچه پيش آمد. پس حضرت مريم (س) را مي‌آورند و به آن زن مي‌گويند تو زيباتر بودي يا اين بانوي بزرگوار ؟ بي ترديد او را زيباتر آفريديم ولي هرگز دچار خطا نشده است.
«و مرد خوش چهره را مي‌آورند كه به واسطه زيبايي‌اش آزموده شده پس مي‌گويد: پروردگارا مرا نيكو آفريدي تا اينكه پيش آمد، آنچه پيش آمد. سپس حضرت يوسف (ع) را مي‌آورند و به آن مرد مي‌گويند تو زيباتري يا او ؟ به تاكيد كه او را زيبا تر آفريديم اما هرگز آلوده نشد ...»76





3 – ويژگي‌ هاي ممتاز افراد و ملت‌هاي مختلف يكي از موارد آزمون الهي به نيكي هاست. «وَ لَو شاءَ اللهُ لَجَعلكُم اُمَةً واحدةً وَلكن لِيبلوكُم في ما آتاكُم فَاستَبقوا الخَيراتَ ...» اگر خداوند مي‌ خواست شما را همسان و يك امت قرار مي‌ داد اما براي آزمونتان در آنچه به شما داده شده گوناگوني پيش آورد. پس به سوي نيكي‌ ها پيشي بگيريد. (مائده / 48)
4 – مقامات و برتري‌ ها‌ي اجتماعي از امتحانات الهي معرفي شده است «وَ رَفَع بَعضَكُم فَوقَ بَعضٍ دَرَجاتٍ ليبلوكُم في ما آتيكُم» وعده اي نسبت به گروهي ديگر بالا رفتند براي اينكه در آنچه به شما داده شده امتحان شويد. (انعام / 165)
5 – قدرت هم يكي ديگر از مواد امتحاني خداوند براي بندگان معرفي شده است. بنده اي از صالحان زمان حضرت سليمان به خواست آن پيامبر تخت بلقيس را در يك چشم به هم زدن از سرزمين دور به حضور حضرت سليمان آورد؛ پس از اين كار شگفت انگيز سليمان نبي مي‌ گويد اين از فضل پروردگارم و براي آزمودن من است «فَلَمّا رَآهُ مُستَقَرَّاً عِندَه قالَ هذا مِن فَضلِ رَبّي لِيبلوَنِي» (نمل / 40) اين نمونه اي بود از توانمندي آن پيامبر كه خداي تعالي همه‌ي امكانات و نيروهاي عالم را در اختيارش نهاده بود. و به همه مردم اعلام مي‌ كرد اين‌ها فضل پروردگار است و از اين آزمون غافل نبود»[77].
6 - غلبه بر دشمن و پيروزي: «فَلَم تَقتُلوهُم ولكنَّ اللهَ قَتَلهُم وَ ما رَمَيتَ إذ رَمَيتَ وَ لكِنَّ اللهَ رَمي وَ لَيبلي المُومنينَ مِنهُ بَلاءً حَسَناً» شما آنها را نكشتيد بلكه خداوند آنها را نابود كرد و تو نيز نينداختي هنگامي كه مي‌افكندي بلكه خداوند مي‌انداخت و براي آزمودن مومنان به امتحاني نيكو در اين پيروزي (انفال / 17)
7- نعمت‌ هاي حلال هم گاهي وسيله‌ي امتحان الهي قرار مي‌ گيرد: «أ لَّو استَقاموا عَلي الطَريقَهِ لاسقَيناهُم ماءً غَدَتاً لِنَفتنَهُم فيه» اگر بر راه ايمان پايداري ورزند نعمت فراوان به آنها مي‌ دهيم تا در آن امتحانشان كنيم.[78] (جن / 16 و 17)
«فأما الانسان اذا ما ابتليه ربه فأكرمه و نعمه ...» اما انسان هنگامي كه پروردگارش براي آزمايش اكرام مي‌ كند و نعمت مي‌ بخشد ... (فجر / 15) غير از اين وضعيت عمومي گاهي نعمت‌ ها به طور خاص وسيله‌ي امتحان مومنان قرار مي‌ گيرند. هنگامي كه طالوت سپاهي براي جنگ با جالوت آراست در مسير حركت طالوت به لشكريانش گفت «خداوند به نهري شما را مي‌آزمايد، هر كس از آن بنوشد از من نيست.[79]
همچنين قوم بني اسرائيل با شكاري كه در دسترس و تيررس شان بود آزموده شدند.[80]
در امت محمد (ص) شبيه اين آزمون در ترك تجارت روز جمعه تا پيش از پايان نماز قرار داده شده است «يا ايها الذَّينَ آمَنوا اِذا نُودِي لَلصلوةِ من يوم الجُمعةِ فَاسعَوا الي ذِكرِ اللهِ وَ ذَروا البَيعَ ...» اي كساني كه ايمان آورده‌ايد هنگامي كه در روز جمعه براي نماز خوانده مي‌ شويد به سوي ياد خداوند بكوشيد و معامله را رها كنيد .... (جمعه / 9)
8 – آيات الهي و معجزات انبيا نيز دستمايه‌ ي ابتلاي الهي بودند مثل شتري كه خداوند براي هدايت قوم صالح از دل كوه بيرون آورد «اِنّا مُرسَلوا الناقَةً فِتنَة لَهُم» همانا ما فرستنده‌ ي اين شتر هستيم براي امتحان آنها (قمر / 27) اين عنايت الهي حتي به حسب ظاهر خير و نيكي است اما بعضي با آن هدايت يافته و عده اي گمراه مي‌ شوند.
با مروري بر آيات قرآن كريم روشن مي‌شود كه قرآن به عنوان معجزه و يادگار پيامبر اكرم (ص) وسيله‌ي امتحان ما معرفي شده و حقوقش بر ما و وظايفي در برابر آنها براي ما تعريف شده است. هم از اين رو براي متقين مايه‌ي هدايت «هُدَي للمتَّقين» (بقره / 2) و براي ظالمان موجب زيان و گمراهي است «ولا يزيدُ الظّالمينَ الاّ خَساراً» (اسراء / 82)
9 – شهرت: عن النبي (ص) قال: «كَفي بِالرَّجُل بَلاءً أَن يشارُ اِليه بَالاصابِعَ فِي دِينٍ أَو دنيا»[81] از جهت بلا براي شخص كافي است كه در امور ديني و دنيايي انگشت نما شود.
شهرت به حسب ظاهر بسيار جذاب و مطلوب است اما كسي كه به دارايي دنيايي شهرت پيدا كرد بايد نيازمنداني كه به او چشم اميد دارند را دريابد و اگر در امور ديني بود بايد باطن خود را در حد گمان مردم اصلاح كند تا از دو رويي فاصله بگيرد.
10 – كل آفرينش: «وَ هُوَ الذّي خَلَق السَّموات وَ الارضَ في سِتَةِ اَيام وَ كانَ عَرشُهُ عَلي الماءِ لِيبلوَكُم ...» او كسي است كه آسمان‌ها و زمين را در شش روز آفريد و عرش (فرمانفرمايي) او بر آب (حيات) قرار داشت؛ (آفريد) تا شما را بيازمايد ... (هود / 7) اين آيه از دو جهت قابل تبيين است يكي كلمه عرش كه مركز فرماندهي خداوند در كل عالم است و بر اساس اوامر و تكاليف است كه آزمون شكل مي‌ گيرد. و ديگر آب است كه كنايه از رحمت خداوند بوده، نشانگر رحمت عامه اي است كه وضع انسان را از ناچيز بودن به ظهور آورده و ابتلائات را براي رشد او فراهم ساخته.

 


11 – اهل بيت و امامان: امام حسين (ع) به اهل كوفه فرمود: «يا اهلَ الكوفَه يا اَهلَ المَكرِ وَ الغَدر وَ الخُيلاء فَانّا اَهلُ بَيت ... وَ اِبتلاكُم بِنا فَجعلَ بَلاءَنا حَسَناً وَ جَعَل عِلمَهُ عِندَنا وَ فَهمَه لَدَينا فَنَحنُ عَيبةُ عِلمِه وَ وِعاءُ فَهمه وَ حِكمَتَه وَ حُجَّتَه عَلي الاَرضِ فِي بَِلاده لعِبادِه»[82] اي اهل كوفه اي اهل نيرنگ و فريبكاري و خيال پرداز. براستي كه ما اهل بيت هستيم ... و شما بوسيله ما آزموده مي‌شويد پس ابتلاي به ما نيكو قرار داده شده و علم و فهم آن پيش ماست ...»
12 – اولياي خدا كه در بين ما هستند: «وَلا تَطرُدِ الذَينَ يدعونَ رَبَّهُم بِالغَداوَةِ وَ العَشي يريدونَ وَجهَه ما عَليكَ مِن حِسابَهُم مِن شَيءٍ وَ ما مِن حِسابِكَ عَليهِم مِن شيءٍ فَتُطرد هُم فَتَكونَ مِن الظّالمينَ وَ كذلِك فَتنّا بَعضَهُم بِبَعضٍ ليقولوا أَهولاءِ مِنَ اللهِ عَليهِم مِن بَينِنا ...» و كساني را كه صبح و شام خدا را مي‌خوانند و جز ذات پاك او نظري ندارند، از خود دور مكن. نه چيزي از حساب آنها بر توست و نه چيزي از حساب تو بر آنها. پس اگر آنها را از خود براني از ستمگران هستي و اين چنين بعضي از آنها را با عده اي ديگر آزموديم تا بگويند: آيا اين‌ها را خداوند از ميان ما برگزيده و منت نهاده است (انعام / 53)
بي ترديد اين موارد از امتحان‌هاي نيكو نمونه‌ هايي است كه به صراحت در قرآن بيان شده و در واقع هر چه كه تكاليف شرعي به آن تعلق گرفته يكي از مواد امتحانات و ابتلائات الهي است.
از موارد ناخوش آيند و شر آزمون‌هاي الهي نيز نمونه‌ هايي بيان شده است كه برخي از آنها عبارت‌اند از:
1) فقر: « ... و امّا اذا ما ابتليها فَقَدر عَليهِ رِزقَهُ ...» و هنگامي كه خداوند بنده را مي‌ آزمايد و روزي‌ اش را محدود مي‌ كند ...» (فجر / 15)
قال رسول الله (ص) قال الله عز و جل: «لو لا انَّي اَستَحيي مِن عَبدي المُومِنِ ما تَرَكتُ عَليه خِرقَةً يتَواري بِها ...»[83] اگر از بنده‌ ي با ايمانم شرم نداشتم حتي لباس فرسوده براي پوشاندن برايش نمي‌ گذاشتم.
احمد بن سليمان قمي مي‌ گويد از امام صادق (ع) شنيدم كه: ممكن است پيامبري از پيامبران به گرسنگي مبتلا شود تا بميرد. ممكن است پيامبري از انبيا به عطش دچار شود تا بميرد. ممكن است پيامبري از پيامبران به برهنگي آزموده شود تا مرگش فرا رسد ...»[84]
امام صادق (ع) فرمود: همواره از فرزندان آدم (ع) مومني نبود مگر فقير و كافري نبود مگر اين كه ثروتمند هم بود. تا اين كه حضرت ابراهيم (ع) آمد و دعا كرد «ربَّنا لا تَجعَلنا فِتنَةً للذّينَ كَفَروا» خدايا ما را مايه‌ ي آزمايش كافران {در اين مورد} قرار نده: سپس خداوند در ميان هر دو گروه دارايي و نيازمندي را قرار داد»[85]
2) ترس: يكي ديگر از موارد امتحان خداوند است كه چند نوع دارد:
1- 2 از حاكم ستمگر: رسول الله (ص) فرمود «اِنَّ المومنَ اِذا قارَفَ الذُّنوبَ ابتَلي بِالخَوف مِن السُلطانِ يطلُبُه ...»[86] اگر مومن گناهاني را انجام دهد به تراز حاكمي كه در جستجوي اوست دچار مي‌شود.
امام رضا (ع) نيز فرمودند: «انَّ الانبياء و اولادِ الانبياء وَ اَتّباع الانبياء خَصّوا بثلاثِ خصال السُّقم في البَدَنِ وَ خَوف السُلطانِ و الفقرِ»[87] به راستي كه پيامبران و فرزندان و پيروان آن‌ ها سه ويژگي دارند: بيماري، ترس از پادشاهان و حاكمان و فقر.
2- 2 دشمني ها: «وَ لَو يشاءَ اللهُ لانتَصَر مِنهُم ولكِنَ لِيبلو بَعضُكُم بِبَعضٍ» اگر خدا مي‌ خواست به تاكيد مجازاتشان مي‌ كرد ولي اين دشمني‌ها براي آزمودن بعضي از شما به واسطه گروهي ديگر است (محمد / 4) امام صادق (ع) فرمودند: «انّ الله جَعَل المومنينَ في دار الدُّنيا غَرَضاً لَعَدوِّ هم.»[88] واقعا كه خداوند مومنان را در دنيا مورد دشمني قرار داده است.
3) بيماري: امام صادق (ع) فرمودند: «انَّ في الجَنَّة مَنزِلَةً لا يبلُغُها عَبدٌ الاّ بِإبتلاءِ في جَسَدِه»[89]
بدرستي كه در بهشت منازلي است كه بنده اي به آن نمي‌ رسد مگر با بيماري.
در كافي از آن امام بزرگوار نقل شده است: «ان المومن من الله عزوجل لبأفضل مكان ثلاثا انه ليبتليه بالبلاء ثم ينزع نفسه عضوا عضوا من جسده و هو يحمد الله علي ذلك»[90].
 


4) ناكامي در نتيجه‌ ي كارها: خداوند درباره‌ي ماجراي جنگ احد مي‌ فرمايد خداوند وعده‌ ي خود را عملي نمود تا اينكه سست شديد و عده اي از شما به غنايم دنيايي روي آوردند و گروهي ديگر خواهان آخرت بودند سپس شما را مغلوب آنها نمود تا آزمايشتان كند «ثُمَّ صَرَفكُم عَنهُم لِيبتَليكُم» (آل عمران / 152)

5) شكستهاي مالي: ممكن است كسي دچار شكست مالي شود يا زيان عمده اي به دارايي‌اش برسد اما فقير نشود. اين هم يكي از ابتلائات خداي تعالي پنج موردي كه تا اين جا شمرده شد در اين آيه شريف يكجا آمده است «وَ نَبلُوكُم بِشَيءٍ مِن الجوعِ وَ الخَوفِ وَ نَقصٍ مِن اَموالِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمراتِ ...» با گرسنگي، هراس و كاستي در دارايي‌ ها و جان‌ ها و نتايج كارها شما را مي‌آزماييم ... (بقره / 155)

6) آمدن به اين دنيا و زندگي مادي: «الذَّي خَلَقَ الموتَ وَ الحياةَ لِيبلُوَكُم ...» كسي كه مرگ و زندگي را آفريد تا شما را بيازمايد (ملك / 2) مرگ به معناي انتقال از يك عالم به عالم ديگر است. بنابراين مي‌تواند موضوع آفرينش قرارگيرد.[91] و دراينجا كه پيش از حيات ذكر شده و ظهور آن در حيات اين دنياست. به معناي انتقال از عالم نوراني ارواح پيش از جهان به دنياي تاريك مادي است. هم از اين رو آن را از موارد شر آزمونهاي الهي به شمار آورديم.
7) بتواره‌ ها‌ي دلربا: اين مورد از ابتلائات را قرآن كريم در ماجراي رفتن حضرت موسي (ع) از ميان بني اسرائيل و روي آوردن آنها به پرستش گوساله اي زرين بيان كرده شده است. «قالَ لَهُم هارونُ مِن قَبلِ يا قَومِ اِنَّها فَتَنتُم بِه» جناب هارون قبل از بازگشت موسي (ع) به آنها گفت كه شما به اين وسيله آزمايش شده ايد. (طه / 90)

البته ممكن است به نظر‌ايد كه اين مورد ابتلا به خير است. زيرا آنها دلداده و فريفته‌ي گوساله‌ي زرّين شدند و از كارشان سرخوش بودند. اما معيار براي تمايز ابتلا به خير يا شر خير يا شر حقيقي در عالم تكوين است. مثلا ثروت سلامت، پيروزي و زيبايي واقعا خير است. اما بتي آراسته و گوساله اي زرّين سر؛ شر و فساد است.
در زندگي پيشرفته روزگار ما نيز هر روز بتي آراسته برمي‌ايد و گوساله اي زرين دلربايي مي‌كند. و چشم‌ها و دلها را به سوي خود جذب مي‌كند اما مومنان آزموده در اين ميان دل به محبوب ازلي سپرده و غير از عبوديت او دغدغه‌ي ديگري ندارند.
8) القائات شيطاني: «وَ ما اَرسَلنا مِن قَبلِكَ مِن رَسولٍ وَلا نَبي الاّ اِذا تَمَنّي اَلقي الشَّيطانُ في اُمنيته ... لِيجعَلَ ما يلقي الشَّيطانُ فِتنَةً للذّينَ في قُلوبِهم مَرَضٌ ...» و ما پيام آوري را پيش از تو نفرستاديم مگر اينكه وقتي آرزو مي‌كرد (در رسالتش موفق شود) شيطان در اين آرزو القا مي‌كرد (تا اهل عناد با او مقابله كنند)[92] براي اينكه خداوند وسوسه‌ي شيطان را آزموني قرار داد براي بيمار دلان ... (حج / 52 – 53)
البته واضح است اين آزمون براي كساني است كه ايمان فطري دارند و بالقوه مومن‌ اند اما در اين آزمونها كفر خود را شكوفا مي‌كنند و بعد از اين به ابتلائات كافرانه عقاب مي‌شوند. و اما مومنان در برابر اين وسوسه‌ها گويي بنايي آهنين و شكست ناپذيرند «صَفّاً كَأنَّهُم بُنيانٌ مَرصُوصٌ» (صف / 4)

زراره از امام حعفر صادق (ع) نقل مي‌ كند: «لَو أَن مُومِناً عَلي قُلَّةِ جَبَلٍ لَبَعَثَ الله اِليهِ شيطاناً وَ يجعلَ لَه مِن ايمانِه أُنساً لا يستَوحِشُ اِلي اَحَدٍ»[93] اگر مومني بر فراز كوهي باشد خداوند شيطاني براي او بر مي‌انگيزد و از ايمان همدمي برايش قرار مي‌ دهد كه از ترس به سوي كسي ميل نكند و در روايت ديگري از آن امام بزرگوار مي‌ خوانيم: «إنَّ الشَياطينَ عَلي المُومِنينَ اَكثَرُ مِن الزَنابيرَ عَلي اللَّحمِ ثُمَّ قالَ هكذا بِيدِه الاّ ما دَفَع اللهُ»[94] همانا شياطين براي مومنان بيشتر از زنبورها بر تكه اي گوشت هستند سپس با دست به آسمان اشاره كرد و فرمود مگر اينكه خدا آنها را دور كند.


9) آزارهاي ديگران: امام صادق (ع) فرمودند: «لَو أَنَّ مُومِناً كانَ في قُلَّة جَبَلٍ لَبَعَث اللهُ عَزَّ وَ جلَّ اليهِ من يؤذيهِ لِيأجُرَه عَلي ذلكَ»[95] اگر مومني بر فراز كوهي باشد به درستي كه خداوند كسي را براي آزار او بر مي‌انگيزد تا به اين علت به مومن پاداش دهد. و از رسول الله نقل شده «لَو كانَ المومِنُ في حُجرِ فَأرَةِ لَقُيضَ اللهُ فيه مَن يؤذيهِ وَ قالَ المُومِنُ مُكَفَّرٌ»[96] اگر مومن در سوراخ موشي باشد خداوند كسي را براي آزار او بر مي‌انگيزد. البته اين آزارها از سوي افراد مختلف به مومن مي‌رسد. 1 - 9 منافقان: امام صادق (ع) فرمود: «ماكان و لن يكون مومن الاوله ... منافق يقفوه اثره او منافق يري قتاله جهادا ...»[97] هيچ گاه مومني نبوده و نخواهد بود مگر اين كه منافقي او را دنبال مي‌كند يا منافقي كه كشتن او را جهاد مي‌پندارد. عظيم ترين بلا اين گونه مصايبي است كه منافقان مومن نما بر سر اهل بيت رسول الله (ص) آوردند به ويژه د رماجراي كربلا كه حضرت ابا عبدالله الحسين (ع) فرمود: «يا اهل الكوفه يا اهل المكر و الغدر و الخيلاء فإنه اهل بيت ابتلانا الله و بكم ...»[98] اي اهل كوفه ! اي اهل نيرنگ و خيال پرداز ! بدرستي كه ما اهل بيت هستيم و خداوند ما را گرفتار شما كرده است. 2- 9 مومنان: امام صادق (ع) فرمودند: «ما كان و لن يكون مومن الاوله ... مومن يحسده ...»[99] هميشه چنين بوده كه مومني نيست مگر اين كه مومني ديگر بر اوحسد مي‌ورزد رسول الله (ص) فرمود: «ان الله اخذ ميثاق المومن علي بلايا اربع، اشد‌ها عليه: مومن يقول بقوله يحسده ...»[100] به درستي كه خداي تعالي با مومن بر چهار بلا پيمان بسته است كه دشوارترين آنها مومني است كه با او هم عقيده است ولي بر او رشك مي‌ورزد. 3 – 9 خويشان: رسول الله (ص) فرمود: «ما كان و لا يكون و لا هو كائن نبي و لا مومن الاوله قرابة يؤذيه»[101] هيچ پيامبر يا مومني نبوده و نيست و هيچ گاه نخواهد بود مگر اين كه خويشاوندي دارد كه او را آزار مي‌دهد. 4 – 9 همسايه: امام رضا (ع) از پدرانش از رسول الله (ص) نقل كردند: «ما كان و لا يكون الي يوم القيامة مومن الا له جار يؤذيه.»[102] هيچ وقت نبوده و تا قيامت هم نخواهد بود مومن مگر اين كه همسايه اي دارد كه او را مي‌آزارد. 5 – 9 همسر: سكوني از امام صادق (ع) نقل كرده: «قال اميرالمومنين (ع) اياكم و تزويج الحمقاء فإن صحبتها بلاء و ولدها ضياع»[103] برحذر باشيد از ازدواج با همسر سبك سر، براستي كه همراهي با او بلا و فرزند او تباه است.


 


10) غم و اندوه:
قال الصادق (ع): «إن العبد إذا كثرت ذنوبه و لم يجد ما يكفرها به ابتلاه الله عز وجل بالحزن في الدنيا ليكفرها به فإن فعل ذلك به و إلا فعذبه في قبره ليلقاه الله عزو جل يوم يلقاه و ليس شي يشهد علي بشي من ذنوبه»[104] براستي كه اگر گناهان بنده زياد شود و چيزي براي پوشاندن و بخشيدن آن نباشد خداوند او را به اندوه در دنيا دچار مي‌كند تا پاك شود و اگر نشد در گور عذابش مي‌كند تا در قيامت خدا را در حالي ملاقات كند كه چيزي بر گناهش شهادت ندهد.
«يونس بن يعقوب قال سمعت جعفر بن محمد (ع) يقول: ... يا يونس إن المومن اكرم علي الله تعالي من أن يمر عليه اربعون لا يمحص فيها ذنوبه و لو بغم بصيبه لا يدري و ما وجهه و الله إن احدكم ليضع الدارهم بين يديه فيزنها فيجد‌ها ناقصة فيغتم بذلك. فيجدها سوا فيكون ذلك حطا لبعض ذنوبه»[105] امام صادق (ع) به يونس بن يعقوب مي‌فرمود: اي يونس براستي كه مومن گرامي تر از آن است براي خداوند كه چهل روز بگذرد و او را از گناهان پاك نسازد اگر چه با اندوهي كه نمي‌داند علتش چيست.
به خدا اگر يكي از شما درهمي به دست گيرد و گمان كند كم است و غمگين شود سپس دريابد كه اندازه است، اين غم موجب ريزش گناهان اوست و از آن امام ارجمند نقل شده: «لا تزال الغموم و الهموم بالمومن حتي لا تدع له ذنبا»[106] همواره مومن با گرفتگي و اندوه دست به گريبان است تا گناهي براي او نماند.
11) هواي نفس:
رسول الله (ص) فرمودند: «المومن بين خمس شدايد: مومن يحسده و منافق يبغضه و كافر يقاتله و نفس تنازعه و شيطان يضله»[107]
مومن با پنج گرفتاري دست به گريبان است: مومني ديگر كه به او حسادت مي‌ورزد، منافقي كه با او دشمني مي‌ كند، كافري كه با او مي‌ ستيزد، نفسي كه با او كشمكش دارد و شيطاني كه براي گمراهي‌ اش مي‌ كوشد.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسب‌ها: گوناگون

تاريخ : شنبه 17 / 9 / 1394 | 18:27 | نویسنده : اکبر احمدی |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.