1) بسیجی کیست؟
آن کسی که با ایمان است، آن کسی که دنبال اهداف والاست، آن کسی که حاضر است از وجود خود برای کشورش برای اسلامش برای نظام اسلامی، برای آحاد ملتش، با وجود خود با استعداد خود، با جان و تن خود سرمایه گذاری کند او بسیجی است، در هر کجا که باشد. افتخار کنند جوانان عزیز بسیجی ما در گردان های مخصوص بسیج، گردان های عاشورا و الزهرا(س) در نیروی مقاومت، در بخش ها مختلف بسیج که توانسته اند با حضور سازمانی در بسیج، این احساس را مجسم کنند.
2) ایا رعایت ظواهر دینی در بسیج کافی است؟
من طرفدار این هستم که شما ظواهر دینی و ظواهر عاطفی اعتقادی و عملی را همان طور که حفظ کرده اید، همچنان حفظ کنید. همین زیارت عاشورا، همین توسل به امام زمان(عج)، همین مسجد جمکران، همین رفتن به نمازجمعه، همین روضه خوانی، همین سینه زنی، اینها خیلی خوب است، عده ای می خواهند بگویند اینها خوب نیست، نه، اینطور نیست، اما اینها کافی نیست. فضای ذهنی جامعه را باید در اختیار بچه های خوب باشد. اجتماعات خود، گروه های تحقیقی خوب، همین مباحث راجع به عدالت اجتماعی، اینها چیز کوچکی نیست.
4) مسئولیت بسیج چیست؟
نظام جمهوری اسلامی پرچم معنویت و اخلاق را بلند کرد. برافراشتن پرچم اخلاق، فقط از موضع موعظه گری قابل تأمین نیست. با حرکت عظیم و اقتدار ناشی از حشور مردم، این پرچم در دنیا افراشته شده است. امروز ما در سبزهای عظیم جهانی و بین المللی، از عدالت و مظلومیت ملتها سخن می گوییم و این به برکت نظام جمهوری اسلامی است. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، چنین چیزی نبود. حضور مردم و بسیج حقیقی دل ها و جسم ها و جان ها می تواند پشتوانه این حرکت عظیم جهانی باشد این مسئولیت عظیم بسیج است.
5) منظور از بصیرت و روشن بینی در نیروی بسیجی به چه معناست؟
بسیج یک حقیقت منحصر به فردی در نظام جمهوری اسلامی است که حاکی از نهایت توانایی مکتب و تفکر عمیق و ماندگار انقلابی و اسلامی در این سرزمین است. اگر ما بخواهیم از اول پیروزی انقلاب تا کنون، در میان عوامل انسانی، به دنبال مؤثرترین عامل بگردیم، عامل بسیج را پیدا می کنیم، معنا و مفهوم و حقیقت بسیج چیزی جز این نیست، یک انسان به خاطر بصیرت و روشن بینی خود که با روح گذشت و فداکاری همراه است. آسایش و راحتی خود و کسب امتیازات شخصی را در درجة بعد قرار می دهد. اما منافع ملت و کشور و سربلندی مردم و پیشرفت انقلاب و آبرومندی نظام را بزرگترین هدف خود می کند، این چیز بسیار بزرگ و با اهمیتی است.
در جنگ هم همین روحیه بسیجی بود که توانست برای کشور ما افتخار به بار آورد. هر جا این روحیه بسیجی وارد شد، گروه ها را باز کرد. در جنگ هم هر گاه در سازمان های موظف نظامی، یک فرمانده یا یک نظامی با روحیه بسیجی حضور داشت. همه چیز رنگ دیگری به خود می گرفت و فداکاری برجسته تر و پیشرفت و امید و نگاه به اینده روشن تر می شد و هرجا که این روحیه باشد و هر ملتی که مردمانی با چنین روحیه داشته باشد، بدون تردید آن ملت موفقیت های بزرگی به دست خواهد آورد.
6) نسبت انقلاب و جوان ها چگونه است؟
انقلاب ما را جوان ها پیروز کردند. جنگ را هم جوان ها اداره کردند. کشور را هم باید جوان ها پیش ببرند، این انقلاب را هم باید جوان ها به ثمر برسانند. نیروی جوان و جوان بسیجی نیروی مستحکم و قاعده اصلی مقاومت در نظام اسلامی را تشکیل می دهد و همچنان با قدرت و قوت و ایمان راسخ در مقابل دشمن ایستاده اند و یقیناً شما جوان ها آن روزی را خواهید دید که دشمن به زانو دربیاید و به شکست خود اعتراف کند.
جوانان، بسیج آن روز از مرزهای نظامی جغرافیایی کشور دفاع کرد و در میدان رزم توانست خود را نشان دهد، اما مگر مرزهای دفاعی انقلاب فقط به مرزهای جغرافیایی منحصر می شود.
بسیجی کیست؟
داود عباسیترسیم سیمای یک بسیجی واقعی در پرتو نظر ولی امر مسلمین جهان
اشاره: بنیانگذار شجرهی طیبهی بسیج فرموده بود: «من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه میخورم و از خدا میخواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجیام».
خلف صالح و جانشین آن پیر سفر کرده نیز فرمود:«من هم افتخار میکنم که یک بسیجی باشم... همه باید به این عضویت افتخار کنیم»
وقتی این دو رهبر نورانی خود را بسیجی میدانند و شهدای با عظمت دفاع مقدس نیز به بسیجی بودن خود افتخار مینمودند و نائب امامزمان(عج) بسیجیان را سربازان امامزمان(عج) معرفی میفرماید، قداست بسیجی بودن روشن میگردد. اما به یقین این قداست صرفاً با عضویت در بسیج و گرفتن کارت بسیجی حاصل نمیگردد و فرد بسیجی دارای صفاتی است که آن صفات باعث این قداست میشود و هرکس بیشتر خود را به این صفات متصف کند قطعاً بسیجیتر خواهد بود.
معظمله فرمودهاند: « بسیجی هم شدت و ضعف دارد. بعضی در میدان بسیج، خلوص و صفایشان مثل خورشید میتابد و انسان را مجذوب میکند. بههرحال، بسیج یک فرهنگ است؛ بسیج، یک ذهنیت برجسته و والا در جامعهی ماست».
بهترین و به تعبری تنها کسی که میتواند این صفات را تبیین، تشریح و مشخص نماید نیز کسی جز نائب عام امامزمان(عج) نخواهد بود.
با این وصف تلاش نمودیم تا بیانات آن رهبر فرزانه در خصوص صفات فرد بسیجی را از منظر شما و خود بگذرانیم تا سنگ محکی باشد برای سنجش میزان نزدیکی ما به یک بسیجی واقعی.
***
علیبنابیطالب که مصداق کامل یک بسیجی فداکار انقلاب است... بسیجی یعنی این. یعنی همهی وجودش وقف اسلام است. وقف است برای آنچه پیغمبر میخواهد و خدا را خشنود میکند...آن حضرت برای خودش کاری نمیکرد. این، همان مصداق کامل بسیجی است.
پس، بسیج یعنی متن مردم، آن مردمی که میتوان امید دفاع از انقلاب را از آنها داشت.
اگر روزی دشمنی به کشوری حمله کند حمله ی نظامی چه کسی در مقابل این دشمن میایستد. آن کسی که از همه به سرزمین خود علاقهمندتر است، به ملت خود علاقهمندتر است، به زخارف دنیوی بیعلاقهتر است، احساس مسئولیت بیشتر میکند و متعهدتر است، خوب، او می رود دفاع میکند... بسیج یعنی همین، یعنی عنصر مومن انقلابی علاقهمند به سرنوشت میهن، و علاقهمند به سرنوشت کشور، و یک فرد فداکار.
امروز همهی جوانان ما، پیران ما، دانشجویان ما، قشرهای مختلف ما، روحانیون ما، بزرگان ما، کوچکان ما مگر من شذ و ندری که دل به زندگیهای رنگ و لعابی دروغین غرب بسته باشند فهمیدهاند که سعادتشان در این است که اسلام را با بصیرت، با روشنبینی، با خردمندی بفهمند و آن را به کار بگیرند، تا بتوانند از دشمنیها کم کنند، دشمنیها را دفع کنند، این همان بسیج است، حقیقت بسیج یعنی این، ارتش بیست میلیونی که امام فرمودند، یعنی این.
بسیج از طرفی به معنای حرکت خودجوش مردمی است؛ مردمی که خودشان را صاحب مملکت خویش میدانند؛ مردمی که بخصوص جوانانش با معنویّت هستند و دلشان با خدا آشناست؛ مردمی که اوّلاً از هر گونه انحراف در مشی کلّی کشورشان آگاه میشوند، ثانیاً از آن رنج میبرند و ثالثاً در مقابل آن انحراف میایستند. این، معنای بسیج است.
(بسیجی بودن) یعنی به صحنه آمدن و به میدان آمدن. چه میدانی؟ میدان چالشهای حیاتی و اساسی. میدانها و چالشهای اساسی زندگی چیست؟ فقط آن وقتی است که به کشوری حمله شود و مردم آن کشور به صحنه بیایند تا از مرزهای خودشان دفاع کنند؟ البته که نه؛ این فقط یکی از موارد به میدان آمدن است. آن وقتی هم که هویت ملی و سیاسی یک ملت مورد مناقشه قرار میگیرد، جای به میدان آمدن است. آن وقتی هم که به فرهنگ و اعتقادات و باورهای ریشهدار یک ملت اهانت میشود و آن را تحقیر میکنند، جای به میدان آمدن است. آن وقتی هم که نسل برگزیدهی یک ملت احساس میکنند از غافلهی دانش عقب ماندهاند و باید علاجی بکنند، جای به میدان آمدن است. آن وقتی هم که احساس بشود پایههای یک زندگی مطلوب و عادلانه در کشور احتیاج به تلاش دارد تا ترمیم و یا استوار شود، جای به میدان آمدن است. آن وقتی هم که جبهههای فکری و فرهنگی دنیا برای تسخیر ملتها با ابزارهای فوق مدرن میآیند تا ملتی را از سابقه و فرهنگ و ریشهی خود جدا کنند و به راحتی آن را زیر دامن خودشان بگیرند، جای به میدان آمدن است.
(بسیجی) عدالتطلب است. عدالتطلبی فقط این نیست که انسان شعار عدالتطلبی بدهد؛ نه، باید این را واقعاً بخواهد.
بسیج یعنی اینکه هر جوانی بداند و بفهمد که باید کشورش مستقل و آزاد و آباد باشد و بخواهد در این راه تلاش کند و نقش بر عهده بگیرد؛ مسئولیت بر عهده بگیرد. این میشود بسیج.
نام بسیج، نام مقدسی است. بسیج عمومی یک ملت یعنی آمادگی و هوشیاری دائمی یک ملت، بخصوص جوانهایی که در راه تحصیل علمند؛ دانشآموزی و دانشجویی. مسئولان کشور هم همینجور؛ همه باید به این معنا، بسیجی باشند.
(بسیجی) یعنی آن عنصر دلسوزی که کشور را متعلق به خود و آینده را وابستهی به تلاش خود میداند.
بسیجی کسی است که سینهاش را سپر میکند و با هر وسیلهای که در اختیارش باشد، دفاع از انقلاب را به عهده میگیرد، چون درحقیقت از اسلام و قرآن دفاع کرده است.
هرکس که در دل برای سرنوشت خود، سرنوشت این ملت و اینده ایران اسلامی ارزش قائل است، آن کسی که برای استقلال و هویت ملت خود ارزش قائل است، آن کسی که از تسلط قدرتهای بیگانه بیزار است، آن کسی است که برایش ایندهی کشور و این ملت وایندهی دنیای اسلام یک هدف بزرگ محسوب میشود، آن کسی که از رنجهای ملت فلسطین دلش خون است ... آن کسی که مایل است بیش از یکمیلیارد مسلمان دنیا قدرت عجیبی را تشکیل بدهند که بشریت را به سمت کمال هدایت کنند و خودشان در قله کمال قرار بگیرند، آن کسی که این احساسات و این درکها را دارد و حاضر است در این راه قدمی بردارد؛ او بسیجی است.
شما بسیجیها باید به گونهای رفتار کنید که احترام و محبت مردم جلب شود. شما باید نمونهی اخلاق و تواضع و مهربانی و رعایت مقررات باشید. آن کسی بسیجیتر است که مقررات را بیشتر رعایت میکند، به خاطر آنکه این فرد بیشتر از همه برای نظام دل میسوزاند و مقررات، لوازم قطعی ادارهی درست نظام است.
بسیجی یعنی دل با ایمان، مغز متفکّر، دارای آمادگی برای همهی میدانهایی که وظیفه این انسان را به آن میدانها فرا میخواند، این معنای بسیجی است.
بسیجی به کسانی اطلاق میشود که از متن جامعه برخاستهاند و آماده شدهاند تا برای شخصیت، عزت و اعتلای کشور و ملت خویش اهتمام کنند. بسیجی کسی است که در برابر یک تجاوز خارجی در نقش مدافع و در خط اول جبهه ظهور میکند، در عرصهی سازندگی به ایفای نقشی که از او انتظار میرود میپردازد، در صحنه علم و تحصیل به فراگیری و آموزش روی میآورد و در هنگام تعلیم دادن، سواد و علم و تخصص و فن و صنعت و هنر را به دیگران میآموزد.
بسیجی کسی است که برای ارزشهای اسلام، اهمیت قایل است و معتقد به خدا و خاضع و خاشع در مقابل پروردگار عالمیان است. در دل، مشتاق صلاح است و میخواهد صالح و پاک باشد و از رذایل اخلاقی دور بماند. میخواهد روز به روز انس خود را با خدا بیشتر کند و بندهی او باشد و بر طبق فرمان او زندگی کند. بسیجی این راه را، راه سعادت میداند. او سعادت را در شهوات زودگذر زندگی و پوشیدن لباس الوان و رنگارنگ و قرار گرفتن در معرض دید این و آن به خاطر ارضای یک ساعته، نمیداند. روح او با این چیزهای کوچک و حقیر، ارضا نمی شود، روح او با معارف الهی ارضا میگردد.
بسیجی بلندهمت است. خواستههای او بزرگ و در حد اعتلای کشور میباشد. خواستهی او، نجات همهی آحاد بشر و رفع فساد و فقر و تبعیض و بیعدالتی و سلطهی دشمن است. او از این که زیر پرچم امریکا یا دیگر قدرتهای بیگانه زندگی بکند و مثل حیوانات بچرد، بیزار است. برای او فرق میکند و مهم است که چه کسی بر کشور او فرمان براند. یک انسان فاسد و فاسق و فاجر و مزدور بیگانه، یا بندگان صالح خدا. او به این که در خانه و در محیط زندگی او، حکومت الله مستقر باشد یا حکومت دشمنان الله، اهمیت میدهد. لذا برای این کار میایستد.
آن کس که با ایمان است، آن کس که دنبال اهداف والاست، آن کس که حاضر است از وجود خود برای کشورش، برای اسلامش، برای نظام اسلامی، برای آحاد ملتش، با وجود خود، با استعداد خود، با جان و تن خود، سرمایهگذاری کند او بسیجی است، در هرکجا که باشد.
دانشجوی بسیجی، آن عنصر نورانی و پاک نهادی است که در حال فراگرفتن دانش و آمادهسازی علمی و فکری خود برای شرکت در پیشرفت مادی ملت و کشورش چراغ ایمان و هدایت را نیز در دل خود و در محیط دانشگاه فروزان میکند و فضا را با صلاح و صفا و نورانیت خود، نورانی میسازد.
دانشجوی بسیجی کسی است که دشمن کمین گرفته را از یاد نمیبرد و غافلانه، خود و دانشگاه و کشورش را به دست تطاول دشمن نمیسپرد.
دانشجوی بسیجی، جوانی خود را مغتنم میشمرد و از لحظههای گرانبهای آن برای خودسازی علمی و فکری و روحی بهره میگیرد.
دانشجوی بسیجی، پیکار فرهنگی و فکری و عقلانی را نیز مانند حضور در میدانهای جنگ، با تکیه بر هوشمندی و تلاش و توکل به پیش میبرد و خود را در همه حال، سرباز اسلام و انقلاب و فرزند خمینی کبیر(ره) میشمرد.
هر دانشجویی با هر سلیقهی سیاسی، اگر پایبند به ارزشهای انقلاب و آمادهی حضور در عرصهی مبارزهی فرهنگی و سیاسی با استکبار و ایادی آشکار و نقابدار آن است، میتواند در خیل بسیجیان دانشگاه و عضوی از بسیج دانشجویی باشد.
بسیج یعنی حرکت عظیم ملت ایران، همراه با آگاهی؛ احساس آمیختهی با عقلانیت؛ حرکت و عمل آمیختهی با مبنای فکری؛ عملگرایی همراه با آرمانگرایی و دیدن افقهای دوردست؛ اینها مجموعهیی است که ذهنیت و هویت بسیج را تشکیل میدهد.
با خدا باشید؛ دل به خدا بسپارید؛ توکلتان را به خدای متعال از دست ندهید؛ به نیروی عظیمی که خدای متعال در دل شما، در ذهن شما، در ارادهی شما، در وجود شما و در جسم شما به ودیعه قرار داده است، باور و ایمان بیاورید و بدانید با این نیرو میتوانید کوههای عظیم را جابهجا کنید.
بلکه بسیج، یعنی مجموعهی انسانهایی که نیروی خودشان را به میدان میآورند تا در جهاد عمومی کشور و ملتشان، در جهت رسیدن به قلهها، فعال باشند و با آنها همکاری کنند و در کارشان سهیم باشند؛ این، معنای بسیج است.
آن مادری که با عشق به فرزند خود... او را راهی جبههی دفاع میکند و بعد که جنازهی فرزند شهیدش را تحویل میگیرد، به جای اظهار پشیمانی، به جای اظهار گله، اظهار سرافرازی و افتخار میکند، مظهر یک بسیجی کامل است.
یک سیاستمدار بسیجی، یک نظامی بسیجی، یک دانشجوی بسیجی، یک روحانی بسیجی، یک کشاورز بسیجی، یک کارگر بسیجی، یک محقق و دانشمند بسیجی، یک استاد بسیجی، از همهی قشرها یک بسیجی، آن کسی است که مقدورات و امکان خود را در راه هدفهای عظیم این ملت به میدان میآورد؛ خود را سهیم میکند؛ خود را مسؤول میداند و مایل نیست کنار بنشیند، تا دیگران تلاش کنند، او هم نگاه کند؛ یا آنجایی که سودمند است، سودش را ببرد؛ و یا تا یک گوشهاش ساییده شد، بنا کند به ایراد گرفتن و اعتراض کردن؛ اینجور انسان هم در جامعه داریم؛ بسیجی آن کسی است که اینگونه نیست.
آنجایی که نیازمند رفتن به عرصهی نظامی است، او پیشاهنگ است؛ جوان و پیر هم نمیشناسد؛ دور و نزدیک هم نمیشناسد؛ آنجایی که جای حضور در عرصهی سیاسی و میدان سیاست است، او فعال و پُرنشاط است؛ آنجایی که در عرصههای بینالمللی باید حضور پیدا کرد عرصههای گوناگون بینالمللی؛ عرصهی سیاسی، عرصهی فرهنگی، عرصهی ورزشی او در آنجا، مظهر عزت ملت و کشور خود است. با این روحیه، با این احساس، در آنجا حاضر میشود؛ آنجایی که جای علم است، جای تحقیق است، جای صبر کردن بر مشکلاتِ نوآوری علمی است، از جان و ذهن خودش مایه میگذارد؛ آنجایی که جای پول خرج کردن است، اگر پولی دارد، پول خرج میکند. این، بسیجی است.
نظرات شما عزیزان: