توضیح این که در اسلام، نهی از منکر درجاتی دارد که اولین درجه آن انزجار قلبی از بدی و بدکاران است. از این روست بر همه مسلمانان واجب است که نسبت به بدی و بدان منزجر باشد؛ این انزجار قلبی است و باید نسبت به بدی و بدکار در قلب آدمی تحقق یابد، حالا خواه در مقام عمل بتوان مانع منکر و بدکاری آنان شد یا امکان چنین عملی و کاری نباشد؛ با این همه همگان در مقام قلب موظف هستند که هم بدی را بد دانسته و هم بدان را دوست نداشته باشند. پس اگر مسلمان و مؤمنی انسان معصیت کاری را دوست داشته باشد، در حقیقت وی اولین درجه نهی از منکر را عمل نکرده است؛ چون بر هر مسلمانی واجب است که از معصیت و معصیت کار منزجر باشد. البته از آن جایی که انسان ها سیاه و سفید نیستند، بسیاری در زمینه خاکستری زندگی و حرکت می کنند، و خوب و بد اعمالشان مخلوط است؛ چنان که خداوند در آیه ۱۰۲ سوره توبه فرموده است: وَآخَرُونَ اعْتَرَفُواْ بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُواْ عَمَلاً صَالِحًا وَآخَرَ سَیِّئًا ؛ و دیگرانى هستند که به گناهان خود اعتراف کرده و کار شایسته را با کارى دیگر که بد است درآمیختهاند؛ چنین افرادی به سبب معصیت مورد تنفر و انزجار قرار می گیرنه از باب کارهای مثتبی که دارند. پس انسان ممکن است به شخصی که این گونه است از آن جهت آن که منشأ کار مثبتی است دوست داشته باشد؛ ولی اگر کار منفی داشته باشد، شخص مومن کار منفی و صاحب کار منفی را از جهت دوست نمی دارد.
این درباره مومنان و مسلمانان است؛ هم چنین در باره کافران و روابط با ایشان باید به این نکات توجه داشت؛ یعنی دست کم باید نسبت به آنان از نظر قلبی انزجار و تنفری در دل داشته باشد، نه آن مودت و محبت آنان را در دل جا دهد.
پس بر اساس این آیات، مؤمنان نه تنها ولایت کافران را نمی پذیرند، بلکه به آنان مودت نیز ندارند؛ یعنی هیچ یک از مراحل سه گانه «مودت»، «تولی» و «اتخاذ ولی» را ندارند؛ بر اساس این آیه مومنان حتی اصل مودت را ندارند که پایین ترین مرحله از مراحل است؛ چه رسد به «تولی» یا «اتخاذ ولی» که مستحکم ترین رابطه است.
قرآن کریم راز ممنوعیت پیوندد ولایی با کافران و منافقان را چنین بیان می کند: وَدُّواْ لَوْ تَکْفُرُونَ کَمَا کَفَرُواْ فَتَکُونُونَ سَوَاء فَلاَ تَتَّخِذُواْ مِنْهُمْ أَوْلِیَاء (نساء، آیه ۸۹ )؛ یعنی منحرفان از دین خدا دوست دارند که شما کافر شوید و همسان آن ها باشید.
خداوند هر گونه رابطه ای که بر مدار ایمان نباشد، نادرست می شمارد و خواهان رابطه بر مدار ایمان است. این که خداوند رابطه ولایی در هر سه سطح از سطوح میان جامعه و دولت اسلامی با بیگانگان را نفی کرده است، به دلیل این است که این رابطه ولایی حتی در کم ترین سطح یعنی رابطه مودت و دوستی می تواند در سیره و سنت مومنان تاثیر بگذارد و رفتارهای بد و زشت را موجب شود و تاثیر منفی به جا گذارد؛ زیرا روابط خواه و ناخواه تاثیراتی را در دو طرف موجب می شود و این تاثیر بی گمان در افکار و عقاید و رفتار خواهد بود. از آن جایی که از نظر اسلام هر گونه ارتباط باید بر مدار ایمان باشد، ارتباط میان مومنان و غیر مومنان اگر برای ایجاد تاثیر در آنان و گرایش آنان به ایمان و توحید و اسلام نباشد و در قالب دعوت و تبلیغ انجام نگیرد، رابطه منفی و باطلی است؛ زیرا این رابطه موجب می شود تا مومنان از کافران اثر بپذیرند و این به سود کافران و دشمنان خواهد بود؛ چون این رابطه، زمینه کژراهه رفتن و انحراف از معارف اسلامی از سوی مسلمانان را فراهم می آورد.
خداوند ارتباط میان افراد جامعه و دولت اسلامی با دیگران را بر پایه یک اصل ایمانی تعریف کرده است و با تاکید بر «مِن دونِ المؤمنین» هر گونه رابطه مؤمن با کافر باطل دانسته است؛ زیرا چنین رابطه ای در مداری غیر از ایمان است.
البته غیر از این آیه ، آیاتی دیگری این معنا را تایید می کند. خداوند می فرماید فَرِیقًا هَدَى وَفَرِیقًا حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلاَلَهُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاء مِن دُونِ اللّهِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ؛ در حالى که گروهى را هدایت نموده، و گروهى گمراهى بر آنان ثابت شده است، زیرا آنان شیاطین را به جاى خدا، دوستان خود گرفتهاند و مىپندارند که راهیافتگانند.(اعراف، آیه ۳۰ )
و نیز می فرماید: وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَهِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاء مِن دُونِی وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا ؛ و یاد کن هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: «آدم را سجده کنید،» پس همه- جز ابلیس- سجده کردند، که از گروه جن بود و از فرمان پروردگارش سرپیچید. آیا با این حال، او و نسلش را به جاى من دوستان خود مىگیرید، و حال آنکه آنها دشمن شمایند؟ و چه بد جانشینانى براى ستمگرانند. (کهف، آیه ۵۰ )
از نظر خداوند پذیرنده ی ولای « مِن دونِ الله» ، یعنی کس که به کافر می پیوندد، گویا به تار عنکبوت و محصول کار او چنگ زده است : مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاء کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ؛ مثل و داستان کسانى که غیر از خدا دوستانى اختیار کردهاند، همچون داستان عنکبوت است که با آب دهان خود خانهاى براى خویش ساخته، و در حقیقت- اگر مىدانستند- سستترین خانهها همان خانه عنکبوت است.(عنکبوت، آیه ۴۱ )
نظرات شما عزیزان: