تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 76498
بازدید دیروز : 79470
بازدید هفته : 76498
بازدید ماه : 496485
بازدید کل : 11553336
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 25 / 1 / 1396

معیار و محدوده دوستی ها

 الَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ميثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون (توبه، 31)

(اهل کتاب،) دانشمندان و راهبان خود و مسیح فرزند مریم را به جای خداوند به خدایی گرفتند، در حالی که دستور نداشتند جز خدای یکتا را که معبودی جز او نیست بپرستند. خداوند از هرچه برای او شریک می پندارند، منزّه است.

«اَحبار»، جمع «حِبر»، به معنای دانشمند و «رُهبان»، جمع «راهب»، به معنای تارک دنیا و دیرنشین است. آنان با همه قداستشان بنده خداند، نه معبود.

امام صادق «علیه السلام» فرمود: اهل کتاب برای علمای خود، نماز و روزه انجام نمی دادند،  بلکه علمای آن ها حرام های را حلال و حلال هایی را حرام کرده بودند و مذدم از آنا پیروی می کردند.[1]

اطاعت بی قید و شرط از دیگران، نوعی پرستش آنان است و امام صادق «علیه السلام» فرمود: «مَن اطاعَ رجلاً فی معصیه اللهِ فقد عَبَدَه» هرکس در راه معصیت خدا، از دیگری پیروی کند، او را پرستش نموده است.[2]

بنابراین عشق ها، دوستی  و اطاعت ها باید حدّ و مرز داشته باشد. هر نوع نظام، قطب، مراد، مرشد، اطاعت تشکیلاتی و حزبی و... ، اگر سرچشمه اش وحی و امر خدا نباشد، همچنین غلو و زیاده روی درباره ی انبیا، پرستش انبیا و یا آنان را فرزند خدا دانستن، شرک است.

 



1.بحار الانوار، ج2، ص98

2.تفسیر نور الثقلین

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 11 / 1 / 1396

 

 تدبر در سوره ي مبارکه ي يس (4)

 

مجري طرح: علي صبوحي طسوجي




 

 


نمودار شماره 4- نمودار سوره مبارکه يس

2- هدايتي بودن سخن در سوره مبارکه يس

1-2- فضاي سخن سوره مبارکه يس

در اين قسمت از نوشتار، با حرکتي مرحله به مرحله از کلام ها تا فصل ها به کشف فضاي سخن سوره مبارکه يس مي پردازيم:

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 11 / 1 / 1396

 

  تدبر در سوره مباركه ي شعراء (1)

 مجري طرح: علي صبوحي طسوجي
هر يک از سوره هاي قرآن کريم، به عنوان مصداق تام و رسمي سخن حکيمانه، داراي دو ويژگي اساسي است: نخست، انسجام سخن؛ دوم، هدايتي بودن سخن؛ در کتاب آموزش تدبر در سوره هاي قرآن کريم «3»، در ارائه تدبر هر سوره بخشي مستقل براي تبيين هر يک از اين دو ويژگي اساسي در نظر گرفته شده است، گفتني است سوره هاي مورد بحث در اين کتاب، غالباً چند فصلي هستند:

انسجام سخن در سوره هاي قرآن کريم

اقتضاي حکمت متکلم آن است که منسجم سخن بگويد و اجزاء کلام او از هم گسسته و در هم ريخته نباشد. عقل سليم چنين حکم مي کند که سخن منسجم از سخن پراکنده، با اجزاي بي ربط و درهم بهتر است؛ پس اگر چنين است، بايد اقرار کنيم که اولين و والاترين سخن منسجم، کلام خداي سبحان در قرآن کريم است. خلافِ اقرار به حکمت اعلاي خداي متعالي است، که انسجام را براي سخن خويش، کمال بدانيم و در عين حال، کلام حضرتش را از انسجام بي بهره تلقي کنيم، به ويژه آنکه ذات پاکش در قرآن نورانيش، هر گونه اختلاف و ناهماهنگي را از ساحت کلام خويش دور دانست و آن را لايق نطق پرحجاب بشر معرفي کرد، پس چرا بشري که به اقتضاي جهل و جهالت، از ناهماهنگي و پراکندگي در سخن گفتن مبرا نيست، سخن خداي منزه از هر نقص و عيب را، منزه از در هم ريختگي و ناهماهنگي نمي داند؟ علت اين پندار، تدبر نکردن در قرآن است، چه اينکه خدا فرمود: « أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا » (1)
انسجام در هر يک از سوره هاي قرآن کريم با توجه به چهار محور زير بررسي مي شود:

 

 

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 11 / 1 / 1396

 

 

 تدبر در سوره مباركه شعراء (3)

 

مجري طرح: علي صبوحي طسوجي




 

 


نمودار شماره 5- نمودار سوره مباركه شعراء

2- هدايتي بودن سخن در سوره مباركه شعراء

1-2- فضاي سخن سوره مباركه شعراء

در اين قسمت از نوشتار، با حركتي مرحله به مرحله به كشف فضاي سخن سوره مباركه شعراء مي پردازيم:

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 11 / 12 / 1395

تدبر در سوره مباركه ي شعراء (2)

 تدبر در سوره مباركه ي شعراء (2)

مجري طرح: علي صبوحي طسوجي
 
1-3-1- كلام اول. آيات 105 تا 122

كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ (105) إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ (106) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (107) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (108) وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ (109) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (110) قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ (111) قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (112) إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ (113) وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ (114) إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ (115) قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ (116) قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ (117) فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَن مَّعِي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (118) فَأَنجَيْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (119) ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ (120) إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ (121) وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (122)

پيوستگي آيات كلام 1:

آيات اين كلام داراي سه مطلب است: مطلب نخست، آيات 105 تا 116 كه چگونگي تكذيب قوم نوح ( عليه السلام ) را در دو فراز اجمال و تفصيل مطرح مي كند؛ مطلب دوم، آيات 117 تا 120 كه بيان دعاي حضرت نوح ( عليه السلام ) براي رهايي از قوم خود و استجابت آن است؛ مطلب سوم، آيات 121 و 122 كه ترجيع بند اين كلام است. در اين كلام نيز مانند كلامهاي گذشته ارتباط آيات دروني مطالب و همچنين ارتباط سياقي مطالب، نيازي به توضيح ندارد.

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 11 / 12 / 1395

تدبر در سوره مباركه ي شعراء (3)

 تدبر در سوره مباركه شعراء (3)

 

مجري طرح: علي صبوحي طسوجي
 

 


نمودار شماره 5- نمودار سوره مباركه شعراء

2- هدايتي بودن سخن در سوره مباركه شعراء

1-2- فضاي سخن سوره مباركه شعراء

در اين قسمت از نوشتار، با حركتي مرحله به مرحله به كشف فضاي سخن سوره مباركه شعراء مي پردازيم:

طليعه

اين آيات در فضايي نازل شده است كه شدت تكذيب و انكار مشركان نسبت به قرآن كريم، پيامبر اكرم ( صلي الله عليه و آله و سلم ) را به شدت متأثر كرده است ( : لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ) به همين جهت، اين آيات در خطابي به نبي مكرم اسلام ( صلي الله عليه و آله و سلم ) با تبيين قدرت خدا بر خاضع كردن مشركان، سيره مستمره آنان در اعراض از ذكر محدث ( آيات تشريعي خداي متعالي ) و تهديد ايشان، درصدد تسلي خاطر پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم ) برآمده است.

فصل اول

كلام 1: به جا بودن نزول اين آيات، حاكي از فضاي اقتدار و شوكت ظاهري مشركان و نگراني پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم ) موفقيت در مقابله با آنان است و خداي متعالي با طرح داستان موسي ( عليه السلام ) و حمايتهايي كه از او در برابر فرعون داشته است، اين فضا را به نفع حق تغيير مي دهد.
كلام 2: لزوم به جا بودن و مؤثر بودن اين آيات مي فهماند كه مشركان در ظاهر به ابراهيم ( عليه السلام ) اعتقاد داشته اند، اما در واقعيت، راهي در جهت عكس دين و آيين ابراهيم ( عليه السلام ) را برگزيده اند. طرح حقايق اسلام از زبان گوياي حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) راهي براي تأثيرگذاري بر مشركان بوده است.
مجموع دو كلام اين فصل، حاكي از فضاي اقتدار ظاهري مشركان و اتكاء سوري آنان به ابراهيم ( عليه السلام ) است. همانطور كه از شدت تأسف و تأثر و نگراني پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم ) در پيشبرد امر خطير رسالت در اين اوضاع نيز خبر مي دهد.

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 11 / 12 / 1395

تدبر در سوره ي مباركه ي كهف (1)

 تدبر در سوره ي مباركه ي كهف (1)

 

مجري طرح: علي صبوحي طسوجي
 

هر يک از سوره هاي قرآن کريم، به عنوان مصداق تام و رسمي سخن حکيمانه، داراي دو ويژگي اساسي است: نخست، انسجام سخن؛ دوم، هدايتي بودن سخن؛ در کتاب آموزش تدبر در سوره هاي قرآن کريم «3»، در ارائه تدبر هر سوره بخشي مستقل براي تبيين هر يک از اين دو ويژگي اساسي در نظر گرفته شده است، گفتني است سوره هاي مورد بحث در اين کتاب، غالباً چند فصلي هستند:

انسجام سخن در سوره هاي قرآن کريم

اقتضاي حکمت متکلم آن است که منسجم سخن بگويد و اجزاء کلام او از هم گسسته و در هم ريخته نباشد. عقل سليم چنين حکم مي کند که سخن منسجم از سخن پراکنده، با اجزاي بي ربط و درهم بهتر است؛ پس اگر چنين است، بايد اقرار کنيم که اولين و والاترين سخن منسجم، کلام خداي سبحان در قرآن کريم است. خلافِ اقرار به حکمت اعلاي خداي متعالي است، که انسجام را براي سخن خويش، کمال بدانيم و در عين حال، کلام حضرتش را از انسجام بي بهره تلقي کنيم، به ويژه آنکه ذات پاکش در قرآن نورانيش، هر گونه اختلاف و ناهماهنگي را از ساحت کلام خويش دور دانست و آن را لايق نطق پرحجاب بشر معرفي کرد، پس چرا بشري که به اقتضاي جهل و جهالت، از ناهماهنگي و پراکندگي در سخن گفتن مبرا نيست، سخن خداي منزه از هر نقص و عيب را، منزه از در هم ريختگي و ناهماهنگي نمي داند؟ علت اين پندار، تدبر نکردن در قرآن است، چه اينکه خدا فرمود: « أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا » (1)
انسجام در هر يک از سوره هاي قرآن کريم با توجه به چهار محور زير بررسي مي شود:
1.
پيوستگي: منظور از پيوستگي، ارتباط ادبي، اسلوبي و محتوايي آيات سوره است. با بررسي پيوستگي آيات، سطحي از انسجام سوره، کشف؛ و به تبع آن، گسست هاي ادبي، اسلوبي و محتوايي نيز آشکار مي گردد؛ بدين ترتيب، سوره کلام بندي مي شود.
2.
هم بستگي، مراد از هم بستگي، ارتباط و اشتراک ظاهري کلام هاي سوره است. با مطالعه هم بستگي کلام ها، سطحي ديگر از انسجام سوره، کشف؛ و به دنبال آن، مرزهاي فقدان هم بستگي نيز مشخص مي شود؛ بدين ترتيب، سوره فصل بندي مي شود.

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 6 / 11 / 1395

تدبر در سوره ي مبارکه ي کهف (2)

مجري طرح: علي صبوحي طسوجي

3-1-1- کلام سوم. آيات 22 تا 26

گسست کلام 3 از کلام 2:

آيه 22 هرچند از نظر موضوعي درباره اصحاب کهف است، اما سير مفهومي تازه اي را آغاز کرده است. اين آيه ادامه داستان اصحاب کهف به شمار نمي رود، بلکه سرآغاز مجموعه هاي جديد از آيات، در بررسي برخي از حواشي داستان مانند تعداد اصحاب کهف و مدت زمان خواب ايشان است و در اين خصوص به اختلافات پاسخ مي دهد. غرض اين مجموعه در خدمت غرض مجموعه قبل است اما جزء آن نيست، بنابراين کلامي مستقل است.
سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا (22) وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا (23) إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا (24) وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا (25) قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا (26)

پيوستگي آيات کلام3:

صدر و ذيل اين آيات ( 22 و 25 و 26 ) درباره تعداد اصحاب کهف و مدت زمان خواب ايشان است و همين نشانه پيوستگي آيات کلام سوم به شمار مي رود. آيات 23 و 24 به طور مستقيم درباره مسائل مربوط به اصحاب کهف نيست، اما به طور غيرمستقيم با آيات قبل و بعد مرتبط است. از اين ايات اين گونه استفاده مي شود که پيامبر مکرم اسلام ( صلي الله عليه و آله و سلم ) وعده آگاه سازي سائلان درباره اصحاب کهف را داده بودند و در اين باره اظهار اتکاء به مشيت الهي نکرده بودند. در بحث مربوط به غرض توضيح بيشتري در اين باره داده خواهد شد. از اين توضيحات دانسته مي شود که آيات اين کلام به سه مطلب تقسيم مي شود. نخست: آيه 22 که درباره تعداد اصحاب کهف است. دوم، آيات 23 و 24 که توصيه اي به پيامبر مکرم اسلام ( صلي الله عليه و آله و سلم ) است و سوم، آيات 25 و 26 که درباره مدت زمان خواب اصحاب کهف است.

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 6 / 11 / 1395

 

تدبر در سوره ي مبارکه ي کهف (4)
 
2-2-1- کلام دوم. آيات 45 و 46

گسست کلام 2 از کلام 1:

پايان يافتن مثل مربوط به دو مرد مذکور و آغاز تبيين مثل حيات دنيا دليل گسست کلام دوم از کلام نخست است. گفتني است نزديکي غرضي آيات 45 و 46 با آيات کلام قبل، دليلي بر يک کلام بودن آنها نيست، زيرا دو مجموعه مفهومي جدا از هم است که هر يک به طور مستقل غرضي را تأمين مي کند، هرچند اين اغراض نزديک به هم باشند.
وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِيمًا تَذْرُوهُ الرِّيَاحُ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُّقْتَدِرًا (45) الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا (46)

پيوستگي آيات کلام 2:

آيه 45 ضرب المثلي از حيات فاني دنياست و آيه 46 مصاديق حيات دنيا را در مقايسه با رهتوشه مفيد آخرت مشخص مي کند.

غرض کلام 2:

نخستين آيه اين کلام، تبيين ماهيت فناپذير دنيا از طريق ضرب المثل است. آري مثل حيات دنيا مانند آبي است که سبب رويش گياهان مي شود، اما آبادي حاصل از آن دوامي ندارد و در نهايت پژمرده و نابود مي شود. بنابراين آبادي دنيا محکوم به فناست و اين امر در يد قدرت خداست. دومين آيه اين کلام مصاديق حيات دنيا را مشخص مي کند و مي فهماند که مال و بنون زينت حيات دنياست که در مثل گذشته فناپذيري آن مطرح شد و در مقابل آنچه باقي خواهد ماند باقيات صالحات است. اينک سؤال اينجاست که هدف از تبيين ماهيت فناپذير حيات دنيا ( مال و بنون ) چيست؟ پاسخ روشن است: نفي دلبستگي به مال و بنون به عنوان زينت فناپذير حيات دنيا و ايجاد انگيزه در توجه به باقيات صالحات؛ بنابراين عنوان متناسب با اين کلام عبارت است:

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 6 / 11 / 1395

 

تدبر در سوره ي مبارکه ي کهف (5)


مجري طرح: علي صبوحي طسوجي
 
خاتمه

کلام: تأييد فضاي مستفاد از کل سوره است.
در نهايت مي توان چنين نتيجه گرفت که سوره مبارکه کهف، در فضاي غلبه جبهه شرک بر جبهه توحيد نازل شده است. شرايطي سخت که مشرکان به خاطر وجود ثروت و قدرت در دست خويش بر مؤمنان برتري طلبي کرده و آنان را مورد اهانت و آزار و اذيت قرار مي دادند. اين اوضاع بر پيامبر رئوف اسلام ( صلي الله عليه و آله و سلم ) هم گران مي آمد و بر مراتب غرور مشرکان مي افزود.

2-2- سير هدايتي سوره مبارکه کهف

اينک در تناسب با فضاي مذکور، فصل نخست سوره، شرايط ناشي از غلبه ظاهري شرک و مشرکان و ضعف ظاهري توحيد و موحدان را در هم ريخته و اين مهم را از طريق تبيين ماهيت پوچ و فاني ثروت و قدرت ( آيات 7 و 8 )؛ ذکر داستاني در بيان سنت خدا در غلبه دادن موحدان راست قامت بر مشرکان شرور و توحيد بر شرک ( آيات 9 تا 26 )؛ و در نهايت ايجاد روحيه تبليغ متوکلانه وحي بدون توجه به آثار و نتايج آن ( آيات 27 تا 31 ) پيش برده است. يعني پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم ) متأسف از اوضاع نابسامان غلبه مشرکان دنيادار را به آزادگي از وجود يا عدم وجود ثروت و قدرت در اختيار مؤمنان به يا کافران به او؛ و بالاتر از آن به آزادگي از نتيجه تبليغ حق رسانده و ديگر بيان هدايت هاي لازم بينشي، انگيزشي و روشي در برخورد با اوضاع عليه مشرکان دنيادار بر موحدان را نصيب ايشان کرده است.
فصل دوم با ذکر مثل هايي براي در هم شکستن فضاي برتري طلبي مشرکان ثروتمند و قدرتمند بر مؤمنان فقير و ضعيف اقدام کرده و اين هدف مهم را از طريق تبيين ناپايداري دنيا و برتري طلبي مبتني بر آن ( کلام اول و دوم ) و انذار از حساب و بي تأثيري شرکاء پنداري در دفع عذاب ( کلام سوم ) و خنثي سازي مجادله آنان در برابر مثل هاي هدايت گرانه قرآن کريم ( کلام چهارم ) پيش برده و بدين ترتيب بيانات لازم براي مقابله با اعتقادات، اوصاف و رفتار مشرکان ارائه داده است.
فصل سوم و انتهايي سوره، به تأمين بينش لازم براي صبر و اميد در پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم ) و موحدان مؤمن به ايشان و تضعيف اطمينان و اميد مشرکان، از طريق تبيين دو داستان بسيار مهم پرداخته است.
در نهايت کلام انتهايي و خاتمه سوره در يک جمع بندي حکيمانه عاقبت شرک و دنياپرستي را ورود زيانکارانه به جهنم دانسته و همگان را به توحيد و عمل صالح دعوت کرده است.
بدين ترتيب سوره مبارکه کهف با فضاي غلبه جبهه شرک بر جبهه توحيد مقابله کرده و راهبرد ايمني پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم ) و مؤمنان به ايشان از شرايط سخت تفوق مشرکان و ضعف مؤمنان را بيان کرده است و در عين حال به تضعيف فزاينده مباني و رفتارهاي مشرکان در برخورد با مؤمنان، يعني برتري طلبي بر آنان پرداخته است.

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 4 / 10 / 1395


شگفتی های آفرینش در حیوانات

 

نوزادان گربه، چشم بسته به دنیا می آیند و مدتی نیز در این حالت زندگی می کنند، ولی نوزادان سگ برعکس گربه ها، در لحظه تولد چشم شان باز است. این مسئله حکایت از سنجش و حسابگری خاصی دارد. زیر شکم گربه پر از موست که لوله های پستان در بین این موها نهفته است. پس اگر چشم بچه گربه در نوزادی باز می شد، هنگام شیر خوردن، این موها به چشم هایش آسیب می رساند. در حالی که زیر شکم سگ در قسمت پستان، خالی از مو است و بچه سگ برای استفاده از آن با چشم باز مشکلی ندارد.

نکته دیگر اینکه بدن حیوانات سُم دار مانند گاو، گوسفند و اسب از نوک گوش تا بالای سم و انتهای دمشان از مو و پشم پوشیده شده است، مگر دو نقطه بغل دست آنها در (انتهای بازو) که به اندازه یک پنج ریالی خالی از پشم و موست؛ ولی در شتر و زرافه آن دو نقطه هم مو دارد. رمز این حسابگری و حکمت کار را چنین گفته اند: هنگامی که بچه های این حیوانات در شکم مادر هستند، دست ها به جلو کشیده شده و سر در بین دست ها افتاده است و درست آن دو نقطه ای که در آنها مو نمی روید، موازی با دو گوشه دو چشم آنهاست که مو ندارد و اگر مو می داشت، باعث آزار و اذیت چشم ها می شد. به همین خاطر، خداوند آن دو نقطه را از مو نپوشانده است. ولی در شتر و زرافه به حساب طول گردن آنها، سرشان مقداری جلوتر از دست ها قرار دارد و موازی بغل دست شان نیست و چون به چشم شان آسیبی نمی رسد، زیر بغل آنها پوشیده از مو است. با این حساب، آیا شایسته نیست ما نیز از سویدای جان بگوییم: «فَتَبارَکَ اللّه ُ اَحْسَنُ الْخالِقین».

 

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 5 / 10 / 1395

خلقت مرغان

درون تخم مرغانی که از راه تخم گذاری به دنیا می آیند، سه مایع وجود دارد: سفیده، زرده و نطفه. نطفه باعت پیدایش جوجه می شود و زرده خوراک اوست تا بتواند بیست و یک روز ارتزاق کند. مقدار این مایع خوراکی به گونه ای تنظیم شده است که در طی این مدت، جوجه دقیقه ای گرسنه نمی ماند و ذره ای از زرده تخم مرغ نیز باقی نمی ماند. در قسمت انتهای تخم، یک قسمت خالی به چشم می خورد که در آن هوایی برای تنفس جوجه ذخیره شده است. به راستی کدام قدرت است که آن مقدار هوا را درون تخم نهاده است تا جوجه برای ادامه حیات از آن استفاده کند؛ جز قدرت خداوند حکیم.

نکته دیگر اینکه، جوجه های مرغان خانگی، هنگام خارج شدن از تخم، با پر و بال روییده بیرون می آیند، ولی جوجه های دیگر پرندگان مثل کبوتر، بلبل و گنجشک و به طور کلی مرغانی که در هوا پرواز می کنند، همچون قطعه گوشت قرمزی بدون پر و بال از تخم خارج می شوند و پدر و مادر باید مدتی غذای مخصوص به آنها بدهند و از آنها مراقبت کنند، تا پر و بالشان بروید و قدرت پرواز بیابند. این خود، از نظم و حسابی حکایت می کند و آن اینکه مرغان خانگی نیاز به پرواز ندارند، ولی مرغان دیگر باید نیروی پرواز را به تدریج به دست آورند. بر این اساس، خداوند حکیم هم تهیه غذای آنها را به عهده پدر و مادر نهاده و هم ابزار پرواز را از ابتدا به آنها نداده است که خود را به رنج و زحمت بیندازند. پس آنها باید مدتی صبر کنند تا ابزار و توان کافی برای پرواز را به دست آورند.

 

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسب‌ها: خلقت مرغان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 4 / 10 / 1395

Image result for ‫تولید مثل‬‎

کنترل مرموز تولید مثل

یکی از موضوع های تأمل برانگیز هستی، کنترل تولیدمثل و جلوگیری از ازدیاد نسل در برخی حیوانات و از سویی کمک به ازدیاد نسل در بعضی دیگر است. این مسئله، خود شاهدی است بر اثبات یگانگی و حکمت بی نظیر آفریدگار توانا و برهانی است بر نظم و حساب دقیق در عالم موجودات. این نکته مهم را می توان در تکثیر ماهیان به خوبی بررسی کرد. نوعی از ماهی ها در حدود سه میلیون بچه به دنیا می آورند که با توجه به مصرف زیاد ماهی در میان مردم، از همه آنها استفاده می شود، ولی از ازدیاد نسل حیوانات و حشراتی که تولیدمثل آنها بالاست و فایده چندانی برای بشر و محیط زیست ندارند، جلوگیری می شود.

در این باره به خلقت عجیب مگس ها توجه کنیم. گفتنی است از مگس ماده، چهار بسته و کیسه خارج می شود و در هر بسته سی عدد تخم است که از هر تخم نیز باید مگسی متولد شود. با این حال، بنابر تدبیر خداوندی در خلقت، هم تعداد مگس ها به شدت کنترل می شود و هم طول عمر مگس چندان زیاد نیست. مصداقی عجیب تر در هستی موجودات اینکه، مرغی به نام آکسیکلوب هنگامی که احساس تخم گذاری می کند، در شاخه درختی شکافی عمیق ایجاد می کند و سپس به جمع آوری آذوقه می پردازد. بدین گونه که از برگ ها و شکوفه هایی که برای تغذیه نوزادن به کار می آید، به اندازه آذوقه یک سال آنها تهیه می کند و در انتهای شکاف قرار می دهد. سپس یک تخم روی آن می گذارد و سقف نسبتا محکمی نیز از خمیرهای چوب بر بالای آن می سازد. باز مشغول جمع آوری آذوقه و تأمین احتیاج برای نوزاد دیگر به مدت یک سال می شود و آن را روی سقف اتاق اول قرار می دهد و تخم دیگری بر آن می گذارد و بدین ترتیب، چندین طبقه را می سازد. و بعد از پایان کار، خود می میرد.

هنگامی که جوجگان از تخم بیرون می آیند، در حالی که مادر خود را قبلاً از دست داده اند، غذای یکسال آنها موجود است و از آن استفاده می کنند. پس از یک سال که قدرت پرواز و زندگی مستقل را می یابند، اولی سقف خانه خود را می شکافد و از آن خارج می شود، سپس دومی، سومی، چهارمی و به همین ترتیب، بقیه نیز عمل می کنند.

این پرنده موجودی است که نه او مادر را دیده و نه مادر موفق به دیدن او شده است و سؤال اصلی و عجیب اینجاست که این حیوان ضعیف از کجا می داند که نوزادان او چنین احتیاجی را دارند و این آموزش ها را چه کسی به او داده است؟ آیا از مادر آموخته، مادری که هرگز او را ندیده و یا به تجربه دریافته است، با اینکه این عمل در طول زندگی او یک بار بیشتر اتفاق نمی افتد؛ زیرا پس از تخم گذاری می میرد؟!

آیا جز این است که این کار تنها به یک الهام غیبی و غریزی متکی است که دست قدرت خداوند بنابرحساب و میزان و آینده نگری دقیق، به مرغ آکسیکلوب عطا کرده است. همان خداوند حکیمی که به هر جانداری غریزه ای خاص بخشیده است تا نیازهای خود را به خوبی تأمین کند؛ همان مبدأ فیاضی که «قَدَّرَ فَهدی».

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 12 / 9 / 1395

ترازویی که فسق را می‌سنجد!

بنا به فرموده خدا در قرآن، دوستی اهل و عیال و مال و منال و حتی تجارت و مسکن، باید تابع دوستی خدا و رسولش باشد. یعنی اگر لازم شود همه آنها باید در راه خدا و رسول هزینه شوند. در غیر این صورت، مدعی ایمان، فاسقی بیش نیست.

شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان

دوستی خدا

چون ایمان حقیقتی است مربوط به قلب آدمی، لذا با صرف ادعا، نمی‌توان کسی را داخل در دایره ایمان و یا بیرون از آن انگاشت. بنا به فرموده خدا در قرآن، دوستی اهل و عیال و مال و منال و حتی تجارت و مسکن، باید تابع دوستی خدا و رسولش باشد. یعنی اگر لازم شود همه آنها باید در راه خدا و رسول هزینه شوند. در غیر این صورت، مدعی ایمان، فاسقی بیش نیست. قرآن در کریمه 24 توبه، در مقام تشخیص مومن از مومن‌نُما، ترازو و شاخصی به دست داده است که همگان می توانند ایمانشان را با آن محک بزنند؛ می فرماید:
قُلْ‌ إِنْ‌ کَانَ‌ آبَاؤُکُمْ‌ وَ أَبْنَاؤُکُمْ‌ وَ إِخْوَانُکُمْ‌ وَ أَزْوَاجُکُمْ‌ وَ عَشِیرَتُکُمْ‌ وَ أَمْوَالٌ‌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَ تِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ‌ کَسَادَهَا وَ مَسَاکِنُ‌ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَ‌ إِلَیْکُمْ‌ مِنَ‌ اللَّهِ‌ وَ رَسُولِهِ‌ وَ جِهَادٍ فِی‌ سَبِیلِهِ‌ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى‌ یَأْتِیَ‌ اللَّهُ‌ بِأَمْرِهِ‌ وَ اللَّهُ‌ لاَ یَهْدِی‌ الْقَوْمَ‌ الْفَاسِقِینَ‌ (24/توبه)
بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و خویش شما و اموالى كه بدست آورده‏اید و تجارتى كه از كساد آن مى‏هراسید و مسكن‏هایى كه بدان علاقمندید در نظر شما محبوب‏تر است از خدا و رسول او و جهاد در راه او، پس منتظر باشید تا خدا فرمان خود را بیاورد، و خدا مردم تبه‏كار را هدایت نمى‏كند.
خلاصه این آیه آن است كه براى یك موحد و مسلمان مكتبى، خدا و رسول و جهاد در راه خدا باید از پدر و فرزند و برادر و همسر و اقوام و ثروت و تجارت و خانه مسكونى محبوبتر باشد، آنها را به خطر اندازد نه مكتب را، از آنها دست بكشد نه از خدا و رسول و جهاد، به طور كلى اینها نمى‏توانند بهانه باشند، و گر نه آن مؤمن، فاسق است و از بندگى ساقط شده و در ضلالت مى‏باشد.(1)

نكته‏ ها و اشاره ‏ها:

1. هنگامى كه به مسلمانان دستور جهاد داده شد، برخى به فكر پدران، برادران و فرزندان كافر خویش بودند كه مى‏بایست با آنان بجنگند، و برخى دل در گرو سرمایه‏ها و تجارت خویش داشتند كه تا حد زیادى در دست مشركان بود و با مسافرت‏هاى آنان به مكه رونق مى‏گرفت و گروهى نیز كه خانه‏هاى خوبى در مكه داشتند، از ویرانى یا تعطیلى آن‏ها در جنگ هراس داشتند.
این آیه ناظر به حال این افراد بوده و به آنان سخت هشدار مى‏دهد.
2.
در آیه به سرمایه‏هاى هشت‏گانه زندگى مادى بشر اشاره شده است كه چهار قسمت آن‏ها یعنى پدران، فرزندان، برادران و همسران، به گروه خویشان نزدیك مربوط است و قبیله نیز به گروه اجتماعى بشر مربوط مى‏باشد و دو قسمت نیز به سرمایه و كار انسان‏ها ارتباط دارند و سرانجام به مسكن و خانه‏هاى پر ارزش اشاره شده است.
3.
مقصود آیه آن نیست كه انسان سرمایه‏هاى اقتصادى و عواطف انسانى خود را نادیده بگیرد، بلكه منظور آن است كه معیار ایمان واقعى را بیان كند. مؤمن واقعى كسى است كه بر سر دو راهى حق و باطل، عشق به امور اقتصادى و زن و فرزند و خویشان، او را از خدا، پیامبر و جهاد باز نكند؛ مؤمن واقعى كسى است كه امور اقتصادى در نظرش از دین او مهم‏تر نباشد.
4.
آیه شامل همه‏ى مسلمانان در همه‏ى عصرها مى‏شود؛ در جهان امروز نیز اگر مسلمانان براى جهاد آماده نباشند و منافع مادى خود را بر رضاى خدا و رسول ترجیح دهند، آینده آنان تاریك خواهد شد و به خطر خواهند افتاد.
5.
ترجیح امور مادى بر خدا، پیامبر و جهاد، نوعى نافرمان‏بردارى و فسق است، و این‏گونه دل‏باختگان زرق و برق زندگى مادى، شایستگى هدایت الهى را ندارند.
6.
در آیه، با جمله‏اى مبهم و سربسته دل‏باختگان دنیا تهدید شده‏اند؛ یعنى كسانى كه منافع مادى خود را بر رضاى خدا مقدم مى‏دارند، صبر كنند تا كیفر الهى برسد، و یا این‏كه خدا پیروزى پیامبرش را از راه دیگرى و به واسطه‏ى افراد شایسته‏ترى تحقق بخشد.
7.
آیه نفرموده است كه خویشاوندان و سرمایه‏هاى مادى خود را دوست نداشته باشید، بلكه فرموده است آن‏ها را بیش‏تر از خدا و پیامبرش و جهاد دوست نداشته باشید.(2)

 پی‌نوشت ها:

1. تفسیر احسن الحدیث، ج‏4، ص: 207
2.
تفسیر قرآن مهر، ج‏8، ص: 175و 176

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 12 / 9 / 1395

مروری بر خطبه معروف امام رضا (ع) دربارۀ امامت، گواه این واقعیت است که خطبه مذکور با تعابیر و مفاهیم والای قرآن، پیوندی عمیق دارد و امام (ع) برای بیان ابعاد و زوایای گوناگون امامت، از واژگان، تعابیر و مفاهیم قرآنی به صورت گسترده استفاده کردند.

نویسنده: حسین افسردیر

امام رضا

بهرهگیری و تأثیرپذیری معصومان (ع) از قرآن با انگیزههایی چون تبرک و تمین، تحمید، تهلیل و تسبیح خداوند، تبیین، تفسیر و توضیح آیات قرآن، تعلیل و توجیه سخن خود؛ تحریض و تحذیر مخاطب؛ جری و تطبیق؛ تزیین و تجمیل؛ استدلال و احتجاج و ... صورت میگیرد. (اقتباس گونهای از تجلی آیات قرآن در نیایش معصومان، ص9). امام رضا(ع) در خطبه امامت در موارد فراوانی ـ به طور صریح و غیر صریح ـ به آیات زیادی از قرآن استشهاد و استناد کردهاند که در ادامه به ذکر برخی از آنها پرداخته میشود.

جایگاه امامت

در فراز ابتدایی این خطبه حضرت درباره جایگاه و ارزش امامت میفرماید: «...إِنَّ الْإِمَامَةَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْنا...»؛ یعنی مقولۀ امامتدارای ارزشی بلند و شأنی رفیع است. حضرت در این فقره به داستان حضرت ابراهیم اشاره کرده و با اشاره به آیۀ ﴿ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ﴾، بیان می‎‎‎دارند که امامت به ظالمان نمیرسد و با اشاره به آیۀ ﴿ وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً وَ کُلاًّ جَعَلْنا صالِحینَ﴾ (الانبیاء/ 72)، از لزوم صالح بودن امام خبر میدهند.

امام رضا (ع) در فراز دیگری، امام را به چراغی فروزان و ستارهای راهنما تشبیه میکنند و میفرمایند «الْإِمَامُ … وَ السِّرَاجُ الزَّاهِرُ … وَ النَّجْمُ الْهَادِی فِی غَیَاهِبِ الدُّجَى»، «امام، چراغ درخشان و ستارۀ راهنما در دل تاریکیها است. قرآن کریم نیز از پیامبر اکرم (ص) به عنوان «سراج منیر» تعبیر میکند: ﴿ وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً﴾، (الاحزاب/ 46)؛ «و تو را دعوت کننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى فروزان [براى هدایت جهانیان‏] قرار دادیم.

نصب الهی امام

امام رضا (ع) در فرازی از خطبه می‎‎فرماید : «رَغِبُوا عَنِ اخْتِیَارِ اللَّهِ وَ اخْتِیَارِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَهْلِ بَیْتِهِ إِلَى اخْتِیَارِهِمْ وَ الْقُرْآنُ یُنَادِیهِمْ»، مردم از انتخاب خدا، رسول(ص) و اهلبیت پیامبر(ص) رویگردان شده و به انتخاب خودشان تمایل پیدا کردند، در حالیکه قرآن آنان را فرا می‎‎خواند.(عیون أخبارالرضا‏، ج‏1، ص216). امام (ع) در اینجا به آیات متعددی از قرآن اشاره میکنند که در آن بر عمل به دستور خدا و پیامبر(ص) تأکید شده است که از جملۀ آن آیات در ذیل آمده است:
الف: ﴿ وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ﴾، و پروردگارت آنچه را بخواهد میآفریند و [آنچه را بخواهد] بر مى‏گزیند، براى آنان [در برابر اراده او در قلمرو تکوین و تشریع‏] اختیارى نیست منزّه است خدا و برتر است از آنچه براى او شریک مى‏گیرند. (قصص/68)
ب: ﴿ وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً﴾، و هیچ مرد و زن مؤمنى را نرسد هنگامى که خدا و پیامبرش کارى را حکم کنند براى آنان در کار خودشان اختیار باشد و هرکس خدا و پیامبرش را نافرمانى کند یقیناً به صورتى آشکار گمراه شده است. (الاحزاب/36)

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 21 / 8 / 1395

تدبر در سوره ي مبارکه ي کهف (4)

تدبر در سوره ي مبارکه ي کهف (4)

 مجري طرح: علي صبوحي طسوجي
2-3-1-
کلام 2. آيات 83 تا 98

گسست کلام 2 از کلام 1:

واضح است و نيازي به تبيين ندارد.
وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا (83) إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا (84) فَأَتْبَعَ سَبَبًا (85) حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا (86) قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا (87) وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا (88) ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا (89) حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا (90) كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا (91) ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا (92) حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا (93) قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا (94) قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا (95) آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا (96) فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا (97) قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا (98)

پيوستگي آيات کلام 2:

آيات اين کلام داراي دو مطلب است: نخست، آيات 83 و 84 که طليعه ورود به داستان ذي القرنين و بيان اجمالي تمکين او در زمين است؛ و دوم، آيات 85 تا 98 که در سه فراز، تفصيل اجمال مذکور در مطلب نخست به شمار مي آيد و صحنه هايي از اعمال حکومت و قدرت ذي القرنين در زمين است. اتصال آيات درون مطالب و همچنين ارتباط سياقي مطالب اين کلام روشن است و نيازي به توضيح آن نيست.

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 21 / 8 / 1395

تدبر در سوره ي مباركه ي يوسف (1)

تدبر در سوره ي مباركه ي يوسف (1)

 مجري طرح: علي صبوحي طسوجي
هر يک از سوره هاي قرآن کريم، به عنوان مصداق تام و رسمي سخن حکيمانه، داراي دو ويژگي اساسي است: نخست، انسجام سخن؛ دوم، هدايتي بودن سخن؛ در کتاب آموزش تدبر در سوره هاي قرآن کريم «3»، در ارائه تدبر هر سوره بخشي مستقل براي تبيين هر يک از اين دو ويژگي اساسي در نظر گرفته شده است، گفتني است سوره هاي مورد بحث در اين کتاب، غالباً چند فصلي هستند:

انسجام سخن در سوره هاي قرآن کريم

اقتضاي حکمت متکلم آن است که منسجم سخن بگويد و اجزاء کلام او از هم گسسته و در هم ريخته نباشد. عقل سليم چنين حکم مي کند که سخن منسجم از سخن پراکنده، با اجزاي بي ربط و درهم بهتر است؛ پس اگر چنين است، بايد اقرار کنيم که اولين و والاترين سخن منسجم، کلام خداي سبحان در قرآن کريم است. خلافِ اقرار به حکمت اعلاي خداي متعالي است، که انسجام را براي سخن خويش، کمال بدانيم و در عين حال، کلام حضرتش را از انسجام بي بهره تلقي کنيم، به ويژه آنکه ذات پاکش در قرآن نورانيش، هر گونه اختلاف و ناهماهنگي را از ساحت کلام خويش دور دانست و آن را لايق نطق پرحجاب بشر معرفي کرد، پس چرا بشري که به اقتضاي جهل و جهالت، از ناهماهنگي و پراکندگي در سخن گفتن مبرا نيست، سخن خداي منزه از هر نقص و عيب را، منزه از در هم ريختگي و ناهماهنگي نمي داند؟ علت اين پندار، تدبر نکردن در قرآن است، چه اينکه خدا فرمود: « أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا » (1)
انسجام در هر يک از سوره هاي قرآن کريم با توجه به چهار محور زير بررسي مي شود:
1.
پيوستگي: منظور از پيوستگي، ارتباط ادبي، اسلوبي و محتوايي آيات سوره است. با بررسي پيوستگي آيات، سطحي از انسجام سوره، کشف؛ و به تبع آن، گسست هاي ادبي، اسلوبي و محتوايي نيز آشکار مي گردد؛ بدين ترتيب، سوره کلام بندي مي شود.
2.
هم بستگي، مراد از هم بستگي، ارتباط و اشتراک ظاهري کلام هاي سوره است. با مطالعه هم بستگي کلام ها، سطحي ديگر از انسجام سوره، کشف؛ و به دنبال آن، مرزهاي فقدان هم بستگي نيز مشخص مي شود؛ بدين ترتيب، سوره فصل بندي مي شود.
3.
تناسب: منظور از تناسب، نسبت ظواهر فصل هاي سوره با يکديگر است. با مطالعه تناسب آخرين سطح از انسجام سوره نيز کشف مي شود.

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 21 / 8 / 1395

 

تدبر در سوره ي مباركه ي يوسف (3)

تدبر در سوره ي مباركه ي يوسف (3)


مجري طرح: علي صبوحي طسوجي
 
8-2-1- كلام هشتم. آيات 100 و 101

گسست كلام هشتم از كلام هفتم:

اين آيات ناظر به صحنه تحقق محسوس تأويل رؤياي حضرت يوسف ( عليه السلام ) و ناظر به تمام داستان است.
وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بَي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاء إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (100) رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ (101)

پيوستگي آيات كلام 8:

هر يك از دو آيه اين كلام، يك مطلب است. هر دو مطلب، جمع بندي داستان يوسف ( عليه السلام ) است. يكي در قالب برشماري الطاف خدا بر يوسف ( عليه السلام ) در برطرف كردن شدايد و خطاب به پدر؛ و ديگري در قالب شكر خدا بر اعطاي نعمات؛ با اين توضيح، پيوستگي سياقي مطالب اين كلام روشن شد.

غرض كلام 8:

معاني منسجم مطالب اين كلام بدين شرح است:
معني منسجم مطلب نخست: تنها آيه اين مطلب حاكي از آن است كه يوسف ( عليه السلام )، پدر و مادر خويش را بر تخت نشانيد و پس از آن همگي براي يوسف به سجده افتادند. آنگاه يوسف ( عليه السلام ) اين صحنه را تأويل رؤياي خويش دانست كه پروردگارش آن را محقق كرده است. سپس در مقام شكر، از احسان خداي متعالي، نسبت به خود در نجات از زندان و الطاف او در گرد آوردن خانواده اش نزد وي بعد از جدايي افكني هاي شيطان، سخن گفت. بنابراين عنوان مناسب براي معني منسجم اين مطلب عبارت است از: « تحقق محسوس تأويل رؤياي يوسف ( عليه السلام ) با به سجده افتادن پدر و مادر و برادران براي او كه قدرداني يوسف ( عليه السلام ) از الطاف الهي را در پي داشت »
معني منسجم مطلب دوم: تنها آيه اين مطلب، داراي دو فراز است: بيان دو نعمت ويژه پروردگار به او به عنوان قدرداني، يعني نعمت ايتاء ملك و تعليم تأويل احاديث، تحت ولايت خدا؛ دعا براي اسلام محض در مقابل پروردگار تا زمان وفات و دخول در زمره صالحان؛ بنابراين عنوان مناسب براي غرض اين كلام، عبارت است از: « شكرگزاري يوسف ( عليه السلام ) در برابر پروردگار به خاطر ايتاء ملك و تعليم تأويل احاديث تحت ولايت خدا و دعاي ايشان براي مسلمان ماندن و ملحق شدن به صالحان »
با توجه به معني منسجم دو مطلب اين كلام، عنوان مناسب براي غرض آن عبارت است از:

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 24 / 7 / 1395

تدبر در سوره ي مباركه ي يوسف (4)

 تدبر در سوره ي مباركه ي يوسف (4)

 مجري طرح: علي صبوحي طسوجي


نمودار شماره 7- سوره مباركه يوسف ( عليه السلام )

2- هدايتي بودن سخن در سوره مباركه يوسف ( عليه السلام )

2-1- فضاي سخن سوره مباركه يوسف ( عليه السلام )

طليعه: طليعه اين سوره تأكيد مي كند كه قرآن، آيات كتاب مبين است و براي فراهم آمدن زمينه تعقل آدميان در قالب قرآن عربي نازل شده است و قصه حضرت يوسف ( عليه السلام ) نيز در چارچوب وحي همين قرآن بوده و پيش از نزولش حتي پيامبر خدا ( صلي الله عليه و آله و سلم ) از آن غافل بوده است؛ به جا بودن اين محتوا در ابتداي سوره حاكي از فضاي ترديد نسبت به وحياني بودن قرآن عربي، به ويژه بيانات داستاني آن است. يعني عربي بودن قرآن كريم و داستاني بودن برخي از بيانات آن، سبب شده بود كه عده اي گمان كنند اين كتاب ريشه ملكوتي و وحياني ندارد.
فصل: با توجه به طليعه و خاتمه و انتخاب داستان يوسف ( عليه السلام )، مي توان فهميد كه در فضاي اين سوره، پيامبر اسلام ( صلي الله عليه و آله و سلم ) مصداق بارز بنده اي مؤمن و محسن ( مانند حضرت يوسف، عليه السلام ) است كه خداي متعالي، ولايت امر او را تا تحقق اراده ربوبي بر عهده دارد و مشركان و ملحدان و توطئه هايشان، مصداق بدخواهان اعتلاي بنده مخلص خدا هستند كه ناكام خواهند ماند. بنابراين جنبه هايي از فضاي اين سوره، بدين بيان قابل ذكر است:
1.
فضاي سختيها و ابتلائات پياپي در مسير تحقق اراده ربوبي براي رسول خويش ( صلي الله عليه و آله و سلم ) كه با توجه به توطئه برادران و به چاه انداختن حضرت يوسف ( عليه السلام ) و دسيسه زليخا و زنان و به زندان انداختن آن حضرت قابل استفاده است.
2.
نياز پيامبر ( صلي الله عليه و آله و سلم ) و مؤمنان، به اطمينان افزايي و اميدبخشي براي موفقيت نهايي كه از ذكر نجات و رهايي حضرت يوسف ( عليه السلام ) و تمكن ايشان و بيان نصرت الهي درباره ايشان قابل استفاده است.

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 24 / 7 / 1395

چگونه قرآن بخوانیم و بفهمیم؟

 چگونه قرآن بخوانیم و بفهمیم؟
 
نویسنده: فاضل صالح سامرایی
برگردان: حمیدرضا میرحاجی
تفسیر بیانی و اهمیت آن در فهم قرآن
در تعریف تفسیر گفته شده که علمی است که بوسیله آن فهم کتابی را که خداوند بر پیامبرش محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل نموده امکان پذیر می‌شود و معانی موجود در آن تبیین می‌گردد و دستورات و حکمت‌های آن استخراج می‌شود! (1)
اما «تفسیر بیانی» تفسیری است که رازهای ترکیباتی را که در تعبیرات قرآن به کار رفته، آشکار می‌کند. بنابراین این نوع تفسیر، جزئی از آن تفسیر عام است که در آن توجه و دقت، روی بیان اسرار موجود در تعبیر به کار برده شده در قرآن از جنبه هنری معطوف می‌شود، یعنی موضوعاتی از قبیل علل تقدیم و تأخیر واژه‌ها، ذکر و یا حذف آنها و یا گزینش یک لفظ به جای لفظی دیگر و مسائل دیگری که معمولا در نحوه تعبیر از یک موضوع به کار گرفته می‌شود.

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی