اساسنامه خانواده قرآنی(4) اشاره: سلسله نوشتارهای "اساسنامه خانواده قرآنی"، مجموعه ای است که می کوشد در پرتو تبیین ویژگیهای خانواده از منظر قرآن، با تکیه بر یک سلسله راه کارهای عملی و کاربردی، شما را در دستیابی به یک خانواده موفق قرآنی رهنمون شود. این سلسله به قلم و کوشش استاد دکتر سید محسن میرباقری، عضو هیأت علمی دانشگاه و چهره نام آشنا در عرصه قرآن پژوهی کشور نوشته و با اندکی تصرف به صورت روزانه پیش کش حضورتان می گردد؛ امید که سودمند و مقبول نظر افتد. در نوشتار گذشته گفته شد که قوامیت مرد در خانواده از سه بُعد قابل بررسی است: 1.تأمین اقتصاد خانواده 2.هدایت خانواده به سوی فلاح و رستگاری 3.تربیت فرزندان در این نوشتار، این مسؤولیت ها را به صورت ریز تر به صورت زیر مورد توجه قرار می دهیم: الف : تأمین اقتصاد خانواده قرآن کریم می فرماید: «بِما فَضَّلَ الله بَعضَهم عَلی بَعضٍ وَ بِما أنفَقُّوا مِن أموالِهم» ازدواج برای مرد بدان معناست که او وظیفۀ تأمین اقتصاد خانواده را پذیرفته است و از آن جا که مشغول انجام وظیفه ای می باشد نباید منتی برخانواده اش نهد.
موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
برچسبها: اساسنامه خانواده قرآنی(4)
اساسنامه خانواده قرآنی (3) (بایسته های خانواده از دیدگاه قرآن) اشاره: ویژگیهای مسؤول خانواده مسؤول خانواده، مانند هر مدیر و مسؤول دیگری صفات و ویژگیهایی دارد. این ویژگیها عبارت است عبارت است از: الف: وفای به عهد اولین و مهمترین ویژگی یک مسؤول وفادار بودن اوست. هر مدیری در هر جایگاه و مقامی باید نبت به انجام وظایفی که برعهده دارد، وفادار باشد. در بحث مربوط به «وفای به عهد» توضیح بیشتری در این زمینه بیان خواهد شد. ب: خداترسی یک مدیر همیشه در دل هراسی دارد که آیا می تواند مسؤولیت خود را آن گونه که خدا می خواهد به انجام برساند. اینان همواره این بیان قرآنی را سرلوحه کار خود قرار می دهند: «وَیَخشَونَ رَبَّهُم وَ یخافُونَ سُوءَ الحِساب» و از پروردگارشان می ترسند و از خستی حساب بیم دارند.
موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
برچسبها: اساسنامه خانواده قرآنی3
(بایسته های خانواده از دیدگاه قرآن) اشاره: سلسله نوشتارهای "اساسنامه خانواده قرآنی" – که ان شاء الله بناست انتشاری مستمر داشته باشد- مجموعه ای است که می کوشد در پرتو تبیین ویژگیهای خانواده از منظر قرآن، با تکیه بر یک سلسله راه کارهای عملی و کاربردی، شما را در دستیابی به یک خانواده موفق قرآنی رهنمون شود. این سلسله به قلم و کوشش استاد دکتر سید محسن میرباقری، عضو هیأت علمی دانشگاه و چهره نام آشنا در عرصه قرآن پژوهی کشور نوشته و با اندکی تصرف به صورت روزانه پیش کش حضورتان می گردد؛ امید که سودمند و مقبول نظر افتد. همچنان که در جامعه ای بزرگ مسؤولیتها کارساز است و انجام درست آن جامعه را سامان می بخشد. در خانواده هم احساس مسؤولیت و انجام درست و به موقع آن خانواده را که جامعه ای کوچک و مقدس به شمار می رود. به سوی فلاح و رستگاری رهنمون می گردد. برای رسیدن به این مهم در آغاز باید جایگاه افراد مشخص شود؛ چون مسؤولیت زمانی معنا می یابد که وظیفه و جایگاه فرد مسؤول مشخص شده باشد. همان طور که هیچ فردی بدون وظیفه نیست، هیچ یکی از افراد هم همه وظایف را ندارند. دوم این که باید مسؤولیتها تقسیم شود. در خانواده باید در گام اول جایگاه مرد و زن مشخص شود. هنگامی که مسؤولیتها بنابر جایگاه فرد معنا پیدا می کند. در گام بعدی به تقسیم مسؤولیتها پرداخته می شود. قرآن کریم همان طور که برای مرد مسؤولیتهایی را بیان می کند برای بانوان هم به وظایفی اشاره می کند. باید توجه داشته باشیم که تقسیم مسؤولیتها به معنای تعیین ارزشمندی و کرامت افراد نیست، بلکه بر اساس توانمندیهاست که هر مسؤولیتی مشخص می گردد. مهمترین نکته در مسأله مسؤولیت و مسؤولیت پذیری امانتداری است. این نکته را در سوره یوسف هنگامی که آن حضرت می خواهد خزانه داری حکومت مصر را قبول کند، می یابیم: «إِنّی حَفیظُ علیمُ» نمونه دیگری که قرآن کریم به آن اشاره می کند، هنگامی است که دختر حضرت شعیب علیه السلام به پدر پیشنهاد می کند که حضرت موسی علیه السلام را برای کار اجیر کند؛« یا أبَتِ استَاجِرهُ إِنَّ خَیرَ مَنِ استَأجَرتَ القَوِیُّ الآمینٌ» ای پدر، او را استخدام کن؛ چرا که بهترین کسی است که استخدام می کنی: هم نیرومند [و هم] در خور اعتماد است. در این بیان نیز به خوبی می بینیم توانمندی و قدرت یکی دیگر از نکته های شایان توجه در پذیرش مسؤولیت است. احساس مسؤولیت به یک معنا عبارت است از به انجام رساندن تمامی وظایف که افراد مسؤول به آن نیاز دارند، لذا مسؤولیت امری فراگیر است و برای تعیین یک مسؤول ویژگیهای گوناگونی را می بایست در نظر داشت. در نظام خانواده نه زن بودن ملاک کرامت و برتری است و نه مرد بودن دلیلی برای ارزشمندی بیشتر، از نظر قرآن کریم ملاک برتری و کرامت انسانی فقط تقواست. از میان زن و مرد هر کدام که با تقواتر باشند نزد خداوند محبوبترند و از درجه کرامت بیشتری برخوردار. قرآن کریم می فرماید: «یا اَیُّها النّاسُ إِنّا خَلَقناکُم مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی وَ جَعَلناکُم شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا إِن اَکرمَکُم عِندَ اللهِ أتقاکُم» مردم، ما شمار را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید. در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست». از دیدگاه قرآن کریم ارزش اعمال انسان به جنسیت وی مربوط نمی شود. اگر کسی عمل خوبی انجام دهد،نتیجه عملش رامی بیند و تفاوتی نمی کند که زن باشد یا مرد. در پیشگاه الهی همه یکسانند و به یک میزان از کرامت انسانی بهره مند و کرامت بیشتر زمانی به دست می آید که فرد در راه تقوا گام بیشتری بردارد و تلاش بیشتری کند.اساسنامه خانواده قرآنی
(2)
مسؤولیت پذیری در خانواده
موضوعات مرتبط: آرامش در زندگی
برچسبها: اساسنامه خانواده قرآنی
این کودک نازنین امیر دلهاست/او باب مراد است و جواد ابن الرضاست/از آمدن او به محمد سوگند/خوشحال تر از امام هشتم زهراست… بقیه در ادامه ی مطلب…. امام جواد(ع): مؤمن به سه ویژگی نیاز دارد: توفیق از جانب خدا، واعظی از درون و پذیرش نصحیت از ناصحین. ولادت جواد الائمه برشما مبارک باد _______________________________________ ای حجت برحق خدا ادرکنی/محبوب تمام اولیا ادرکنی/ای آنکه به برکت قدومت هستی/دلداده حضرت رضا ادرکنی _______________________________________ شد باز به روی خلق، باب برکات/ای غرق گنه رسید کشتی نجات/زن دست به دامان جواد و بفرست/بر احمد و آل او دمادم صلوات _______________________________________ برخیز به شادى، گه برخاستن است/چون شادى امشب ز گنه تاختن است/امشب شب میلاد تقى هست و شب/عیدى ز جواد و اهل بیت خواستن است _______________________________________ ولادت با سعادت امام جواد الائمه (ع)، فرزند برومند آقا علی بن موسی الرضا (ع) بر تمامی شیعیان جهان مبارک باد. _______________________________________ میلاد تقى نهم امام است امروز/در کشور جود، بار عام است امروز/تبریک فرشتگان به درگاه رضا/هم در صلوات است و سلام است امروز _______________________________________ امام جواد آن شه ملک بود/که بد عالم علم غیب و شهود/ز تقوی «تقی» بود آن نور پاک/ز بخشش «جواد» آن مه تابنک/ابوجعفر آن رهبر انس و جان _______________________________________ آفتابی امشب از بیت رضا سر میزند/کودکی لبخند در دامان مادر میزند/آن که جودش خیره سازد چشم هر فرزانه را/و آن که با علمش به جان خصم آذر میزند/میلادامام جواد(ع) مبارک باد.متن ادبی تبریک میلاد امام جواد ( امام محمد تقی)
_______________________________________
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: متن ادبی تبریک میلاد امام جواد
وقتی مأمون از طوس به بغداد آمد، نامه ای برای حضرت جواد - علیه السلام- فرستاد و امام را به بغداد دعوت کرد. البته این دعوت نیز مثل دعوت امام رضا به طوس، دعوت ظاهری و در واقع سفر اجباری بود. حضرت پذیرفت و بعد از چند روز که وارد بغداد شد، مأمون او را به کاخ خود دعوت کرد و پیشنهاد تزویج دختر خود ام الفضل را به ایشان کرد. امام در برابر پیشنهاد او سکوت کرد. مأمون این سکوت را نشانه رضایت حضرت شمرد و تصمیم گرفت مقدمات این امر را فراهم سازد. او در نظر داشت مجلس جشنی تشکیل دهد، ولی انتشار این خبر در بین بنی عباس انفجاری به وجود آورد: بنی عباس اجتماع کردند و با لحن اعتراض آمیزی به مأمون گفتند: این چه برنامه ای است؟ اکنون که علی بن موسی از دنیا رفته و خلافت به عباسیان رسیده باز می خواهی خلافت را به آل علی برگردانی؟! بدان که ما نخواهیم گذاشت این کار صورت بگیرد، آیا عداوتهای چند ساله بین ما را فراموش کرده ای؟! مأمون پرسید: نظر شما چیست؟ گفتند: این جوان خردسال است و از علم و دانش بهره ای ندارد. مأمون گفت: شما این خاندان را نمی شناسید، کوچک و بزرگ اینها بهره عظیمی از علم و دانش دارند و چنانچه سخن من مورد قبول شما نیست او را بیازمایید و مرد دانشمندی را که خود قبول دارید بیاورید تا با این جوان بحث کند و صدق گفتار من روشن گردد. عباسیان از میان دانشمندان، یحیی بن اکثم را (به دلیل شهرت علمی وی) انتخاب کردند و مأمون جلسه ای برای سنجش میزان علم و آگاهی امام جواد علیه السلام ترتیب داد. در آن مجلس یحیی رو به مأمون کرد و گفت: اجازه می دهی سؤالی از این جوان بنمایم؟ مأمون گفت: از خود او اجازه بگیر. یحیی از امام جواد علیه السلام اجازه گرفت. امام فرمود: هر چه می خواهی بپرس. یحیی گفت: درباره شخصی که مُحْرِم بوده و در آن حال حیوانی را شکار کرده است، چه می گویید؟ (یکی از اعمالی که برای اشخاص در حال احرام، در جریان اعمال حج یا عمره حرام است شکار کردن است. در میان احکام فقهی، احکام حج، پیچیدگی خاصی دارد، از این رو افرادی مثل یحیی بن اکثم، از میان مسائل مختلف، احکام حج را مطرح می کردند تا به پندار خود، امام را در بن بست علمی قرار دهند!) امام جواد علیه السلام فرمود: آیا این شخص، شکار را در حِلّ (خارج از محدوده حرم) کشته است یا در حرم؟ عالم به حکم حرمت شکار در حال احرام بوده یا جاهل؟ عمدا کشته یا بخطا؟ آزاد بوده یا برده؟ برای اوّلین بار چنین کاری کرده یا برای چندمین بار؟ شکار او از پرندگان بوده یا غیر پرنده؟ از حیوانات کوچک بوده یا بزرگ؟ باز هم از انجام چنین کاری اِبا ندارد یا از کرده خود پشیمان است؟ در شب شکار کرده یا در روز؟ در احرام عمره بوده یا احرام حج؟! یحیی بن اکثم از این همه فروع که امام برای این مسئله مطرح نمود، متحیّر شد و آثار ناتوانی در چهره اش آشکار گردید و زبانش به لُکنت افتاد، به طوری که حضّار مجلس ناتوانی او را در مقابل آن حضرت نیک دریافتند. در پی آن مأمون به بستگان و افراد خاندان خود نظر انداخت و گفت: آیا اکنون آنچه را که نمی پذیرفتید دانستید؟!2 آن گاه پس از مذاکراتی که در مجلس صورت گرفت، مردم پراکنده گشتند و جز نزدیکان خلیفه، کسی در مجلس نماند. مأمون رو به امام جواد علیه السلام کرد و گفت: قربانت گردم خوب است احکام هر یک از فروعی را که در مورد کشتن صید در حال احرام مطرح کردید، بیان کنید تا استفاده کنیم. امام جواد علیه السلام فرمود: بلی، اگر شخص مُحرم در حِلّ (خارج از حرم) شکار کند و شکار از پرندگان بزرگ باشد، کفّارهاش یک گوسفند اگر در حرم بکشد کفّارهاش دو برابر است؛ اگر جوجه پرندهای را در بیرون حرم بکشد کفّارهاش یک برّه است که تازه از شیر گرفته شده باشد، اگر آن را در حرم بکشد هم برّه و هم قیمت آن جوجه را باید بدهد؛ اگر شکار از حیوانات وحشی باشد، چنانچه گورخر باشد کفّاره اش یک گاو است اگر شتر مرغ باشد کفّاره اش یک شتر است اگر آهو باشد کفّاره آن یک گوسفند است اگر هر یک از اینها را در حرم بکشد کفّاره اش دو برابر می شود. اگر شخص مُحرم کاری بکند که قربانی بر او واجب شود، اگر در احرام حج باشد باید قربانی را در منی ذبح کند اگر در احرام عمره باشد باید آن را در مکه قربانی کند. کفّاره شکار برای عالم و جاهل به حکم، یکسان است؛ ولی در صورت عمد، (علاوه بر وجوب کفّاره) گناه نیز کرده است، اما در صورت خطا، گناه از او برداشته شده است. کفّاره شخص آزاد بر عهده خود اوست و کفّاره برده به عهده صاحب او است بر صغیر کفّاره نیست، ولی بر کبیر واجب است عذاب آخرت از کسی که از کرده اش پشیمان است برداشته می شود، اما آن که پشیمان نیست، کیفر خواهد شد.3دانشمندی هیچ چیز بلد نبود
مناظره با یحیی بن اکثم1
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: دانشمندی هیچ چیز بلد نبود
عیادت امام جواد علیه السلام ، وقتی خبر بیماری کسی را می شنید، به عیادتش می شتافت و از او دلجویی می کرد. روزی امام جواد علیه السلام به عیادت یکی از یاران خود رفت. وقتی در بالین او نشست، متوجه شد بیمار گریه می کند. حضرت فرمود: «ای بنده خدا! آیا از مرگ می ترسی؟ اگر چرک و کثافات تو را فرا گرفته و موجب ناراحتی شود و جراحات و زخمهای پوستی در بدن به وجود آید و بدانی که شستشوی در حمام، همه ناراحتیها وامراض را از بین می برد، آیا دوست داری وارد حمام شده و بدنت را بشویی و از زخمها و آلودگیها پاک شوی؟» بیمار مقداری آرام شد و رو به امام کرد و گفت: البته که دوست دارم. امام فرمودند: «مرگ برای مؤمن همانند حمامی است که انسان را از تمام رنج ها و سختیها رهانیده و به سوی شادکامی می برد». بیمار از کلام امام آرام گرفت و عافیت و نشاط پیدا کرده، نگرانیاش از بین رفت. پرهیز از تجمل غذای امام جواد علیه السلام همانند جد بزرگوارش امیرمؤمنان علیه السلام خیلی ساده و به دور از تشریفات بود. ایشان همانند تنگدستان جامعه غذا می خورد و با دیگران هم غذا می شد. امام جواد علیه السلام از این که در کاخهای عباسیان به آسودگی و در رفاه زندگی کند و امور دینی شیعیان را به فراموشی بسپارد، راضی نبود و اگر شرایطی برای ترک اقامت در بغداد فراهم می شد، آن شهر را ترک می کرد. یکی از یاران امام می گوید: در بغداد بر امام جواد علیه السلام وارد شدم و زندگی او را مشاهده نمودم. با خود گفتم: حال که امام به این زندگی مرفه رسیده، هرگز به مدینه باز نمی گردد. امام لحظه ای سر به زیر افکند و آن گاه سر برداشت. دیدم رنگ چهره امام از اندوه زرد شده است. حضرت رو به من کرد و فرمود: "ای حسین! نان جوین و نمک نیمکوب در حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله بهتر از این هاست. به همین دلیل امام در بغداد نماند و به همراه همسرش ام الفضل به مدینه بازگشت و تا سال 220 در مدینه بود".نیم نگاهی به سیره امام جواد علیه السلام
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: نیم نگاهی به سیره امام جواد علیه السلام
امام بخشنده چند خطی از امام جواد علیه السلام برای دانش آموزان شکفتن نور امروز، روز عید و شادی است. یکی از روزهای خوب و شاد خدا؛ روزی که همه شیعیان اهل بیت علیهم السلام دل هایشان غرق نور و شادمانی است.امروز روز ولادت یکی از امامان خوب و مهربان ماست. امامِ با محبتی که اتفاقاً سنش به شما دوستان خوب، نزدیک تر است. امروز، روز تولد امام نهم شیعیان، یعنی امام محمد تقی علیه السلام فرزند بزرگوار امام رضا علیه السلام است. فرارسیدن این روز خوب و با صفا را به شما تبریک می گویم. آیا هیچ فکر کردید که اگر یک روز صبح، ما از خواب بیدار شویم، ولی خورشید از خواب بیدار نشود چه اتفاقی می افتد؟ اگر خورشید نباشد و با نور و گرمی خودش دنیا را نورانی و با صفا نکند، هیچ کس نمی تواند برای کار، تلاش، درس و مدرسه قدمی بردارد. امامان ما هم در واقع هر کدام خورشیدی هستند که زندگی معنوی ما را روشن می کنند، راه و رسم درست زندگی کردن را به ما یاد می دهند، و در پرتو نور آنهاست که ما می توانیم به سعادت دنیا و آخرت برسیم. اگر امامان ما نبودند، هرگز نمی توانستیم توی زندگی دنیا، راه درست و صحیح را انتخاب کنیم و کارهایمان را آن طور که مورد رضایت خداست انجام بدهیم؛ بنابراین باید به خاطر این نعمت بزرگ که خدا به ما داده از او تشکر کنیم. وقتی بچهها سر کلاس قرآن مسجد نشستند، آقای ایمانی، تولد امام جواد علیه السلام را تبریک گفت. بعد هم روی تخته سیاه کلاس نوشت: «بهترین اسم» آن وقت رو به بچهها کرد و پرسید: «بچههای خوب! به نظر شما بهترین اسم چه اسمی است؟» با شنیدن این سؤال، هر کس جوابی داد. احمد گفت: «بهترین اسم، اسمی است که خیلی راحت بشود صدایش کرد» رضا گفت: «اسمی است که معنای خوبی داشته باشد» هر کس برای نظر خودش یک مثال هم می گفت. آقای ایمانی گفت: «همه شما درست گفتید؛ امّا به نظر من بهترین اسم، اسمی است که همه این ویژگی ها را داشته باشد و اسم آدمهای خوب و برگزیده خدا هم باشد و شنیدن آن ما را به یاد خدا بیندازد. بهترین اسم، اسم بهترین بندههای خداست؛ یعنی پیامبران و امامان خوب ما. مثل نام آن کسی که این روز قشنگ، روز تولدش است؛ امام جواد علیه السلام . جواد یعنی بخشنده.» همه مردم دنیا معلمانشان را خیلی دوست دارند. از هر کسی که بپرسید چرا این قدر معلمت را دوست داری، می گوید: «چون معلم کسی است که علاوه بر علم و دانش، راه و رسم درست زندگی کردن را به ما یاد داده و در این راه هم از هیچ زحمتی دریغ نکرده است.» بهترین و دلسوزترین معلم های انسان، پیامبران الهی و امامان معصوم علیهم السلام هستند. آنها در تمام مدت عمرشان سعی می کردند روش درست زندگی کردن را به مردم آموزش بدهند؛ حتی در این راه جان عزیز خودشان را هم فدا کردند. یکی از این امامان امام جواد علیه السلام است.
چراغ زندگی
زیباترین اسمها
بهترین معلم دنیا
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: امام بخشنده
تشنه معرفت حضرت عبدالعظیم حسنی، از شاگردان برجسته امام جواد علیه السلام می گوید: به محضر مبارک امام جواد علیه السلام رسیدم و از حضرت درخواست حدیثی نمودم که از پدران بزرگوارش نقل شده باشد. حضرت فرمودند جد بزرگوارم امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند: «تا وقتی مردم با هم تفاوت داشته باشند، در خیر و سعادت هستند و وقتی یکسان شدند هلاک می شوند». گفتم: ای فرزند رسول خدا! باز هم بفرمایید. فرمود: امیرمؤمنان علیه السلام فرمودند: «اگر عیب شما بر دیگری آشکار شود، همدیگر را دفن نمی کنید». گفتم: باز هم بفرمایید. فرمود: امام علی علیه السلام می فرماید: «همنشینی با اشرار و انسان های بد، سبب بدگمانی به خوبان می شود». عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! باز هم بفرمایید. حضرت فرمودند: امیرمؤمنان فرموده است: «بدترین توشه برای سفر قیامت، ظلم و ستم کردن بر بندگان خداست». گفتم: باز هم بفرمایید. حضرت فرمودند: امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «تدبیر و اندیشه قبل از اقدام به کار، تو را از پشیمانی حفظ می کند». پیام رستگاری یکی از آرزوهای دیرینه جوامع بشری، سعادت و خوشبختی آنان در تمام زمینه های زندگی است. این امر، در جوامع اسلامی از اهمیت زیادی برخوردار بوده و مسلمانان افزون بر نیک بختی دنیوی، خواهان سعادت اخروی و هم نشینی با رهبران و اولیای الهی در جهان پس از مرگ هستند. برای رسیدن به این مقام والا، راهنمایی هایی از بزرگان دین رسیده که عمل به آنها، ضامن نیک بختی و هم نشینی با اولیای الهی شمرده شده است. اسماعیل بن سهل می گوید: به امام جواد علیه السلام نامه نوشته و از ایشان خواستم چیزی به من تعلیم دهد تا با عمل کردن به آن، در دنیا و آخرت همراه آنان باشم و از آنان جدا نشوم. حضرت در جواب نامه نوشتند: «سوره قدر را زیاد بخوان و لب های خود را به استغفار و طلب آمرزش تازه کن». نصیحت امام جواد علیه السلام همواره در خدمت مردم بود و از هدایت آنان غفلت نمی کرد. درِ خانه آن حضرت به روی تمام مردم باز بود و ایشان نیز به تمام درخواستهای آنان پاسخ می داد. روزی شخصی خدمت امام جواد علیه السلام رسید و از حضرت درخواست نصیحت و موعظه نمود. امام رو به او کرد و فرمود: آیا گفته مرا قبول می کنی تا تو را نصیحت کنم؟ سؤال کننده گفت: آری، ای فرزند رسول خدا. امام فرمود: «صبر و تحمل را بالش خود قرار بده و با تنگدستی دست به گردن شو و آرزوها و درخواستهای نفسانی را ترک کن و با هوای نفس خود مخالفت نما. بدان که در حقیقت تو هیچ گاه از نظر و نگاه خداوند دور نیستی و خدای متعال تمام کارهای تو را می بیند و به آن ها بیناست. پس مواظب باش و دقت کن که چگونه با خدای خود معامله می کنی».حرفهای شیرین امام جواد علیه السلام
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: ویژه نامه میلاد حضرت محمد تقی (ع)
همین جلوه هستی
سید علی اصغر موسوی
مدینه است و شادمانی های خانه حضرت جواد.
مدینه است و طلوع خورشیدی دیگر در خانه امامت.
مدینه است و شکوفایی دهمین بهار ولایت؛ بهاری که از شکوفه های آسمانی اش، «هدایت» می شکفد و «هادی» امت را به تماشاگران عالم لاهوت معرفی می کند.
تبارک الله از حضور دهمین حجت خداوند در زمین!
تبارک الله از حضور آسمانی فرزندی از فرزندان حضرت رسول صلی الله علیه و آله !
تبارک الله از حضور خورشید پرفروغ هدایت!
می آید؛ هم نام مولایی که مجموع صفات الهی است. اصل و فرع تمام اوصاف حسنه!
«علی» است؛ همانند نیایش. در شجاعت و غیرت، در کمال و کرامت، در عبادت و تسبیح، در مناعت وجود!
او ادامه انبیاست. تبلور اندیشه های الهی در عصر خویش است. می آید؛ اشراق آدم علیه السلام در نگاه؛ صداقت نوح علیه السلام در زبان؛ ایمان ابراهیم علیه السلام در دل. شهود موسی علیه السلام در بیان، قدرت عیسی علیه السلام در نفس، نور محمد صلی الله علیه و آله در جبین.
می آید؛ بلاغت علی علیه السلام در بیان، صداقت زهرا علیهاالسلام در زبان، کرامت حسن علیه السلام در نفس، شهامت حسین علیه السلام در دل، عبادت سجاد علیه السلام در جبین؛ شرافت باقر علیه السلام در وجود، صلابت جعفر علیه السلام در ضمیر، نجابت کاظم علیه السلام در شأن، سخاوت جواد علیه السلام در جود.
می آید تا از مدینه تا سامرا، مسیر تازه ای از جاده های هدایت را فراراه گمگشتگان بگشاید.
می آید تا آیینه ای از پرتو طور، در تجلی گاه سامرا باشد.
می آید تا «متوکلین» گم کرده مسیر «توکل» را، سیر الی الله بیاموزد.
می آید تا با چلچراغ هدایت خویش، آدمیان را از اشراقی دیگر در شناخت معبود، آگاه سازد.
می آید علی وار، برای رهایی امت از قید و بردگی، از قید کج اندیشی عباسیان. از قید جهل.
صلوات و درود خداوند بر تو باد، ای برگزیده خداوند برای هدایت بشر!
صلوات و درود خداوند بر تو باد ای ولی خداوند در زمین!
صلوات و درود خداوند بر تو باد ای وارث علم انبیا و اولیای الهی!
صلوات و درود خداوند بر تو باد ای وارث ولایت پیامبر صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام !
صلوات و درود خداوند بر تو باد، ای وارث کرامت حسن علیه السلام ، شهامت حسین علیه السلام ، عبادت سجاد علیه السلام ، فقاهت باقر علیه السلام ، صداقت صادق علیه السلام ، نجابت کاظم علیه السلام ، رضایت رضا و سخاوت جواد! صلوات و درود خداوند بر تو باد ای خورشید هدایت، ای هادی ره گم کردگان، به سوی حق! حضرت ابالحسن، علی بن محمد هادی!
صلوات و درود خداوند بر تو باد، مادام که خورشید برمی آید و آسمان آبی ست. مولاجان! بی پناهیم؛ ما را در پناه نام هدایت گسترت گیر!
-------------------------------------------------------------
دنیای گل نرگس
روزبه فروتن پی
از فرش تا عرش، امتدادِ فرشته است و نور... .
...و مدینه، چشم به راهِ طلوعِ دهمین خورشید، لحظه ها را می شمارد.
امشب، دلِ شب، چلچراغی درخشان در آسمانِ مدینه است. امشب، حرم آسمان، چراغانی ست.
ستاره ها، فانوس هایی روشن در دستِ فرشتگان، و ماه، روشن ترین آیینه بر طاقچه آسمان است امشب.
امشب، فرشتگان بر خانه خورشید نُهُم، سبد سبد گلِ بهشتی می پاشند.
امشب، نوزادِ مبارکی به دنیا می آید تا خورشیدِ هدایتِ انسان به ملکوت شود.
او می آید تا پرچمدار علم مکتب جعفری باشد.
او می آید تا با نورِ دانش، ظُلمت «متوکل عباسی» را بشکافد.
او می آید تا خون خدا را در شریان جهان مرده جاری کند. او می آید تا آسمان را چون کوله باری سبز بر دوش گیرد و رسالت هزاران ساله دین را به مقصد برساند.
خورشید دهم، می آید تا پدر خورشید یازدهم و نیای گل نرگس باشد.
امشب، مدینه در باغی از عطر گُل محمدی جاری ست.
شانه های شهر، خیس باران گُل و ستاره است.
از هفت آسمان، صدای دَف می بارد.
و آوای تهنیت فرشتگان در ملکوت شب شنیدنی ست.
-----------------------------------------------------------
خورشید دهم
حمزه کریم خانی
سلام بر نور، بر روشنایی، بر دهمین خورشید!
سلام بر تابناک ترین ودیعه الهی در زمین، بر مجد و شرافت، بر پاکی و عزت!
سلام بر او که یادگار فضیلت و پارسایی، سخاوت و پاکیزگی بود!
نخل های هدایت از برکت دستانش ثمربخش بود و سَحَر از دیدن قامت زیبایش تبسم بر لب داشت.
دست های حاجتمندان، بی آنکه سرشار باشند، از درگاهش دور نمی شد و همگان در برابر شکوهش فروتن بودند.
باران رحمت آگاهی را بر سر و قلب مردمان جاری می کرد و مؤمنان از پیشگاه همتش نیرو می گرفتند.
آن گاه که ناباوران و دشمنان به شکستن قداست و شکوهش می اندیشیدند، خود، می شکستند و فرو می ریختند!
او خواب تاریک دلان را برمی آشفت و پرچم توحید را در بلندترین قله های حیات برمی افراشت.
او چراغ فروزان هدایت بود و یاور و راهنمای همیشه امت؛ کتاب دانایی و پارسایی و زهد را به هم درآمیخته بود و از مدینه تا سامرا، نور و روشنایی ریخته بود.
میلاد خجسته و پرفروغش مبارک باد!
--------------------------------------------------------------
خورشیدِ دهم...
روزبه فروتن پی
خورشید دهم، افق، مدینه، نور
آوای فرشتگان، دف و تنبور
امشب، دف ماه؛ در دو دست عشق
امشب، هستی؛ سیاهْ مستِ عشق
امشب، هستی؛ رکوع خواهد کرد
خورشید دهم طلوع خواهد کرد
جدّ گل نرگس است این مولود
یاری ده مفلس است این مولود
نور ازلی ست این که می آید
از نسل علی علیه السلام ست این که می آید
می آید تا امامِ جان باشد
هادی علیه السلام هدایت جهان باشد
می آید آسمان شود دین را
پرواز دهد تُرَنگِ آمین را
او در دل جهل، نور خواهد کاشت
شب از دل او هراس خواهد داشت
جهلی که از آن جهان به زنجیر است
در پرتو علم او زمین گیر است
نوری ست که ریشه کن کند ظلمت
می آید تا کفن کند ظلمت
حیران شده خاندانِ عباسی
انگشت به لب، کسانِ عباسی:
ـ کاین نورِ شگفت، از کجا آمد؟!
انگار که از دلِ خدا آمد
کم مانده از او تَلَف شود ظلمت!
قربانیِ نور و دف شود ظلمت!
پاییز دلِ خلیفه شد ویران!
از جلوه این بهارِ بی پایان
این کیست که نور مُطلقش یار است؟!
یاری بکنید! ظلم، بر دار است!
گفتند؛ ولی نور؛ تلاطم کرد
ظلمت، سر و جانِ خویش را گم کرد
شب، باطل شد، دلِ جهان آمد
خورشیدِ دهم از آسمان آمد
او آمد و جانِ خانه روشن شد
چشمِ پدر و «سمانه» روشن شد.
«امشب، شبِ تهنیت، شبِ شادی»
امشب، شبِ ارتقای آزادی
منبع: اشارات شماره 80
موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسبها: ویژه نامه میلاد حضرت محمد تقی (ع)
عيب جوئي
عيب زدايي آري عيب جويى نه
فرق ميان اين دو بسيار ظريف و لطيف است زيرا عيب جويى و عيبزدايى به حسب ظاهر هر دو با يادآورى و بازگو كردن عيوب همراه است، ولى اوّلى با انگيزه تحقير و تنقيص ذكر مىشود و دومى به قصد خير خواهى و اصلاح، اولى با دشمنى و خصومت و دومى با دلسوزى و نصيحت توأم است. اگر انگيزه انسان در ذكر عيوب ديگران خيرخواهى باشد قهرا كيفيت برخورد مشفقانه و آبرومندانه خواهد بود، ولى اگر هدف تنقيص و تحقير باشد قهرا با تحقير و توهين ادا مىشود. خلاصه اگر چه هدف وسيله را توجيه نمىكند لكن آن را تحديد مىكند، يعنى هدف وسيله را متناسب با خود مىسازد:
كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى شاكِلَتِهِ[1] ، هر كس طبق نيّت و انگيزهاش كار مىكند.
به همين جهت، كسى كه مىخواهد عيب ديگرى را به او تذكر دهد بايد با حسن نيّت و دلى پاك و بىآلايش نقايص او را ياد آورى كند و در حال سخن گفتن كمال ادب و احترام را رعايت نمايد و دقت كند كه به شخصيت طرف مقابل خود اهانت روا ندارد و انتقاد صحيح و سالم و سازنده به نيش زدن و عيبجويى تبديل نگردد، كه نتيجه معكوس خواهد داشت. براى اينكه هيچ انسانى از خطا و اشتباه مصون نيست و هيچ كس نمىتواند ادعا كند كه مرتكب خطا و اشتباه نمىشود جز ائمه معصومين عليهم السّلام كه آنان نيز با اينكه از مقام عصمت برخوردارند خود را در برابر پروردگار گناهكار و ناقص مىدانند. به عنوان نمونه، امام سجّاد عليه السّلام عرض مىكند:
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: عيب جوئي
غفلت
رذيله «غفلت» ضدّ توجه و تفكر است. از نظر اخلاق، هر چه «توجه و تفكر» عالي و بالا باشد و موجب تعاليِ انسان مي شود، «غفلت» رذيلهاي است بسيار پست كه انسان را به سقوط ميكشاند؛ و به قول قرآن شريف، انسان را تا سرحدّ حيوان، بلكه پستتر تنزّل ميدهد:
«وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْأنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ اَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَلَهُمْ اذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها اوُلئِكَ كالأَنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ اوُلئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ»[1]؛ تحقيقاً (گروه) كثيري از جنّ و انس را (گويا) براي جهنم آفريديم؛ (زيرا) اينان قلب دارند، ولي (حقايق را) نميفهمند؛ و چشم دارند، ولي نميبينند (كه سرانجام نافرماني خدا چيست؛) و گوش دارند ولي نميشنوند؛ (و خود را به كري ميزنند) اينان همچون چهارپايان بلكه گمراهترند؛ آنها غافلند. (و غفلتشان از شنيدن و ديدن انساني و تفكر محرومشان كرده است).»
افرادي كه غفلت بر دلشان حكم فرماست چشم دارند اما نميبينند؛ گوش دارند اما نميشنوند؛ دل دارند اما نميفهمند؛ و اينها حيوانند، از حيوان هم پستترند؛ و اگر دربارهي غفلت جز اين آيهي شريفه چيزي نداشتيم، بس بود تا بگوئيم كه صفت غفلت، صفت مذمومي است.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: غفلت
غيبت
بدان كه حقيقت غيبت آن است كه چيزى نسبت به شخصي كه شيعه باشد ذكر كنى كه اگر به گوش او برسد او را ناخوش آيد و به آن راضى نباشد، خواه آن نقص، در بدن او باشد، مثل اين كه بگويى: فلانى كور، يا كر، يا گنگ، يا نيم مرده، يا كوتاه، يا بلند، يا سياه، يا زرد و امثال اينها است، يا در نسب او باشد مثل اين كه بگويى: پسر فلان، فاسق، يا ظالم، يا حمال زاده، يا نانجيب و نحو اينها است. يا در صفات و افعال و اقوال او باشد مثل اين كه بگويى: بد خلق، يا بخيل، يا متكبّر، يا ترسو، يا ريا كار، يا دروغگو، يا دزد، يا ظالم، يا پرگو، يا پرخور، يا بىوقت به خانه مردم مىرود، و نحو اينها است، يا در چيزى باشد كه متعلق به او باشد از: لباس، يا خانه، يا مركب. چنان كه بگويى: جامه فلان كس چركين است. يا خانه او چون خانه يهوديان است. يا عمامه او مثل گنبدى است، يا بقدر گردويى است. يا كلاه او دراز است. يا مركب او (جلف) است. و امثال اينها.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: غيبت
ملاك انتخاب همسر
1. اوصاف همسر شايسته:
قرآن، درباره لزوم رعايت شايستگى و اهمّيّت اوصاف همسرى كه انسان در ابتدا برمىگزيند يا اگر ازدواج با همسر نامناسبى صورت گرفته، بايد اين شايستگى را در او پديد آورد، مباحثى را مطرح كرده و درباره همسران نامناسب كه گاه در حدّ دشمن مىتوانند كانون خانواده را فاسد كنند، هشدار مىدهد: «يـايُّها الَّذين ءَامَنوا اِنَّ مِن اَزوجِكُم و اَولـدِكُم عَدُوّاً لَكُم فَاحذَروهُم...».(تغابن/64، 14)
تكيه قرآن در موارد متعدّد بر صلاحيّت و شايستگى همسر، مفهومى عام است و شامل جنبههاى گوناگون ظاهرى (جسمى) و معنوى (دينى و اخلاقى) مىتواند باشد; آيه90 انبياء/21 كه گزارشى از اجابت دعاى زكريا* است، مىفرمايد:«واَصلَحنا لَهُ زَوجَه». برخى اين آيه را به اصلاح ظاهرى و جسمى معنا كرده و گفتهاند: همسر زكريا عقيم بود، خداوند نازايى او را از بين برد يا پير و شكسته بود و خداوند او را جوان كرد و برخى، آيهرا به اصلاح اخلاقى معنا كرده و گفتهاند: خداوند، همسر زكريا را خوش اخلاق قرار داد.[59] آيه34 نساء/4، زنان صالح و درستكار را كسانى مىداند كه در برابر نظام خانواده خاضع هستند و نهتنها در حضور شوهر، بلكه در غياب او مرتكب خيانت مالى و ناموسى نمىشوند و حقوق او را مراعات مىكنند[60]: «فالصّـلِحـتُ قـنِتـتٌ حـفِظـتٌ لِلغيبِ بِما حَفِظَ اللّهُ...». در حديثى از امام صادق(عليه السلام) آمده است:«تزوّجوا فى الحجر الصالح فاِنّ العِرق دسّاس» ;[61] با خانواده شايسته ازدواج كنيد; زيرا خصايص والدين و اجداد، به نسل بعد سرايتمىكند.
موضوعات مرتبط: ازدواج
برچسبها: ازدواج
اقسام ازدواج:
در كتابهاى فقيهان پيشين، نكاح به 3 قسم تقسيم شده است:[26] 1.نكاح دائم; 2. نكاح منقطع يا موقّت (متعه); 3.ملك يمين. مؤيّد نظر فقيهان، روايتى است كه در آن نكاح بر 3گونه دانسته شده است: نكاح به ميراث (ازدواج دائم)، نكاح بدون ميراث (متعه)، و نكاح به ملك يمين[27] كه قرآن به دو قسم آن در اين آيه اشاره دارد: «والَّذينَ هُم لِفُروجِهِم حـفِظونَ * اِلاّ على اَزوجِهِم اَو ما مَلَكَت اَيمـنُهُم...». (مؤمنون/23،5ـ6; معارج/70، 29ـ30) نكاح دائم و موقّت، هر دو ازدواج و در بسيارى از احكام مشتركند; بدين سبب به زن و مرد در متعه نيز زوج و زوجه مىگويند. (=>ازدواج موقّت)
ملك يمين به دو گونه ترسيم مىشود: گاه انسان مالك عين كنيز است. در اين صورت، آميزش مالك با كنيز جايز است، مگر آن كه به ازدواج شخص ديگرى درآمده باشد.[28] و گاه، انسان مالك منفعت كنيز است، درصورتى كه مالك، آن را به شخص ديگرى مباح كند كه در اصطلاح به آن تحليل گويند و هر دو فرض مذكور، در ملك يمين قرار دارد. اغلب، تحليل را تمليك منفعت دانستهاند; ولى برخى، آن را نيز نوعى از عقد بهشمار آوردهاند.[29]
موضوعات مرتبط: ازدواج
برچسبها: ازدواج
ازدواج: پيمان زناشويى
ازدواج، مصدر باب افتعال، و حروف اصلى آن، «ز ـ و ـ ج» است. از نظر لغت «زوج» بهمعناى جفت، (در مقابل فرد[1]) عبارت از دو چيز همراه و قرين است; چه مماثل باشند، مانند دو چشم و دو گوش، و چه متضاد،[2]مانند شب و روز. در مواردى، واژه زوج در معناى فرد، به شرط داشتن قرين، بهكار رفته است.[3] بر اين اساس، به هريك از زن و شوهر، زوج و به هر دوى آنها زوجين اطلاق مىكنند; چنانكه در قرآن آمده است: «واَنّه خَلَقَ الزَّوجينِ الذَّكَرَ والأُنثى». (نجم/53، 45) بهكار بردن دو واژه زوج و زوجه (مذكّر و مؤنّث)، براى زن صحيح است; ولى قرآن، در مورد زن، همهجا «زوج و ازواج»، به جاى «زوجه و زوجات» بهكار برده است. (بقره/2، 35، 102، 234 و 240 و احزاب/33، 28، 50، 59 و...) راغب مىگويد: از آيه49 ذاريات/51، بهدست مىآيد كه همه چيز در جهان داراى زوج و قرين (ضد يا مثل يا جزء تركيبى) هستند.[4] در كتابهاى لغت، كمتر به واژه ازدواج توجّه شده است;[5] ولى با توجّه بهمعناى زوج، كلمه ازدواج، مفهوم اقتران و اتّحاد دو چيز را در برخواهدداشت.
ازدواج، در عرف و شرع، پيمان زناشويى است و بر اساس آن، براى مرد و زن نسبت به يكديگر، تعهّداتى اخلاقى و حقوقى پديد مىآيد كه سرپيچى (از بسيارى) از آنها، عقوبت و كيفر را در پى خواهد داشت.[6] ازدواج در هر آيينى، با قوانين و مقرّرات ويژهاى صورت مىگيرد و اسلام به آداب و رسوم ديگر اقوام احترام گذاشته است: لكلِّ قومنكاحٌ.[7]
از پيمان زناشويى در قرآن به «نكاح» نيز تعبير شده، و به دو معنا بهكار رفته است: 1.آميزش* جنسى. (بقره/2،230; نساء/4، 6) 2.عقد ازدواج. (نور/24،32) لغويان و مفسّران در تعيين معناى حقيقى و مجازى آن، بر يك نظر نيستند.[8] گروهى معناى حقيقى نكاح را آميزش و كاربرد آن در عقد را مجاز مىدانند.[9] متقابلا برخى معناى حقيقى آن را عقد ازدواج قرار دادهاند.[10] گروهى معتقد به اشتراك لفظى شدهاند،[11] و هر گروهى براى خود استدلالهايى دارند; ولى فيّومى مىگويد: عقد و آميزش، هر دو معناى مجازى هستند و معناى حقيقى نكاح در لغت، چسبيدن و به هم پيوستن يا مخلوط شدن است.[12]
در قرآن، بيش از 80 بار مادّه «زوج» و مشتقّات آن و حدود 23 بار، كلمه «نكاح» و مشتقّاتش بهكار رفته است. ازكلمه «استمتاع» نيز درباره ازدواج، در قرآن بهره گرفته شده است و واژههايى از قبيل طلاق*، ظهار، ايلاء، عدّه، مرئه، بعل،نساء، ذكر وانثى، احصان، صداق، مهريّه، اجر، مَس، تحريم و احلال نيز در دامنه گسترده بحث ازدواج قرارمىگيرند.
موضوعات مرتبط: ازدواج
برچسبها: ازدواج
در مورد حجاب زنان در نماز، در روایات، به دلیل و روایت خاصی در بیان حکمت آن برخورد نکرده ایم، در حالی که اصل وجوب پوشش زنان در آنها بیان شده است. در عین حال که میدانیم و اطمینان داریم احکام دین اسلام بر اساس مصالح واقعی است که خداوند عالَم به تمام اسرار آنها آگاهی داشته و بر بندگان مقرر و معین کرده تا به مصالح واقعی احکام دست یافته و به سعادت و کمال برسند.
همچنین به عنوان یک حکمت عام در احکام دین اسلام میدانیم که مقررات الهی سنجشی برای میزان تعبد و تسلیم انسان در مقابل پروردگار است که چقدر اهمیت و ارزش به رضای الهی مینهد. اگر خواستة دل بر خلاف رضای الهی باشد، چگونه عمل خواهد کرد و میزان تعبد و تسلیم او در مقابل آفریدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستی چگونه خواهد بود.
با این توضیحات در مورد حجاب در نماز می گوییم : حکمت پوشش بدن و رعایت حجاب اسلامى بر زن در حال نماز پنهان کردن و مستور نمودن خود از خدا نیست؛ زیرا چیزى از علم خدا پنهان نیست و خداوند بر همه چیز در همه حالات آگاه است، بلکه یکى از حکمتهاى این حکم رعایت ادب است، یعنى بدون ستر و پوشش لازم، هنگام نماز خواندن، نوعی بى احترامى به حساب می� ��آید. این مسئله در تمام ادیان در هنگام عبادت وجود داشته و برای زنان این اهمیت ویژه بوده است.
در دین اسلام برای نماز و ایستادن در مقابل پروردگار و راز و نیاز با او، آداب و احکامی قرار داده شده تا انسان آمادگی لازم برای حضور در مقابل پروردگار را پیدا کند. از جمله طهارت قبل از نماز و وضو و رو به قبله ایستادن و ... که برخی از آن موارد آداب مستحب است، مانند لباس پاکیزه پوشیدن، استفاده از عطر و به طور کامل پوشیده بودن. مورد اخیر در مورد زنان واجب است که می تواند به دلائل مختلف باشد، از جمله این که به زنان میفهماند حجاب و پوشاندن بدن در مقابل دیگران آن قدر اهمیت دارد که خداوند آن را حتی در نماز و راز و نیاز با خود نیز خواسته است. .هم چنین حجاب در نماز نوعی تمرین مستمر و روزانه برای حفظ حجاب و تاکید بر آن در درون جامعه و اجتماع است. در حقیقت همراه نماز، درس عفّت و پوشش مناسب می دهد، تا الگوی رفتاری و کرداری زن مسلمان را معرفی کند. در عین حال پوشش کامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرین و تلقین عملی بسیار خوب و مناسبی بر پوشش و حجاب اسلامی زن مسلمان است.
بنابر این میتواند حجاب ازجمله عواملی باشد که در پاسداشت دائمی پوشش اسلامی زن و جلوگیری از آسیب پذیری او نقش مهمی ایفا کند. اگر بپذیریم اسلام همواره درصدد حفظ حجاب بانوان و مصونیت آنها است و به عفّت و پاکدامنی سفارش میکند، متوجه می شویم پوشش کامل همسو با این ایده است.
از طرف دیگر نماز خواندن در منظر مردم و در اماکن عمومی و مساجد و مجامع، حجاب کامل میطلبد، به ویژه برای زنان تا از نگاه دیگران مصون بمانند، مخصوصاً که در نماز رکوع و سجده و نشست و برخاست است، در این صورت حجاب کامل موجب مصون ماندن زنان از نگاه دیگران و باعث حفظ آرامش روحی نمازگزار، نیز پاسداری از عفّت عمومی میشود و چون تفاوتی بین نوع پوشش نماز گزار در موارد و شرایط متفاوت نیست، در مواردی نیز که زن در خانه خود ودر جای خلوت است، این حکم در آنجا نیز هست و استثنا نشده است، در عین حال که این احتمال وجود دارد که در هر لحظه نامحرمی داخل خانه و حتی در جای خلوت شده و زن را در حالی که حجاب ندارد، ببیند. در هر حال این مسئله در احساس آرامش زن و احساس حضور در مقابل پروردگار تاثیر بسیار دارد.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
راه مبارزه با حواس پرتی ریشه کنی خیالپردازیها است. مبارزه با خیالپردازی آن است که قبل از نماز، تمرین و ممارست در حفظ قوه خیال و متمرکز کردن آن صورت میگیرد، به این صورت که در ابتدا تمرین کنیم تا فکر و خیال خود را به امور خاصی مثل پرستش و نیایش تمرکز دهیم و دائماً مواظبت نماییم خیال به جای دیگر نرود.(1)
در نماز نیز باید با خیالپردازیها مبارزه شود، بدین معنا که انسان تصمیم بگیرد خیال خود را در نماز یا معنای نماز متمرکز نماید و هر وقت کنترل آن از اراده انسان خارج شد، دوباره برگرداند. امام راحل(س) مینویسد: "طریقه رام نمودن آن (خیال) عمل نمودن بر خلاف است و آن چنان است که انسان در وقت نماز خود را مهیا کند که حفظ خیال در نماز کند و آن را حبس در عمل نماید... در هر یک از حرکات و سکنات و اذکار و اعمال نماز ملتفت حال آن (قوه خیال) باشد...".(2)
پینوشتها:
1. علی اصغر عزیزی، علل و درمان حواسپرتی، ص 31 - 32.
2. امام خمینی، آداب الصلوة، ص 44.
لازم است که چند کار را انجام دهید:
1- چون بیشتر اوقات بیدار نشدن برای نماز ناشی از سستی و تنبلی است ، عوامل آن را شناسایی کنید و آنها را برطرف نمایید، مثلاً شب ها زودتر بخوابید یا شام را زودتر بخورید تا با شکم سبک به خواب روید.
2- آگاهی از فواید و اثار وبرکات خواندن نماز در وقت می تواند شما را به خواندن در وقت تشویق نموده و اراده شما را تقویت نمایید.
3- ترک گناهانی که باعث ضعف ایمان می شود و انسان را در اعمال و عبادات سست می کند.
4- استفاده از ساعت زنگ دار که دور باشد تا مجبور شوید برای خاموش کردن آن بلند شوید.
5- خواندن برخی دعاها برای زود بیدار شدن یا آیه آخر سوره کهف را بخوانید و سپس نیت کنید که چه زمانی بیدار شوید.
6- چنانچه هیچ کدام موثر واقع نشد، با خود عهد و نذر کنید که اگر یک نماز ترک شد ، در عوض آن مقداری صدقه بدهید یا یک روز را روزه بگیرید .
ضمناًحتما قضای نماز ترک شده را در اولین فرصت بخوانید.
امام صادق(ع) فرمود: السجود على طین قبر الحسین(ع) ینوّر إلى الارضین السبعه و من کانت معه سبحه من طین قبر الحسین (ع) کتب مسبّحاً و ان لم یسبح بها. (1)
سجده بر خاک قبر امام حسین، زمین را تا هفت طبقه اش نورانى میکند. هر کس تسبیحى از گِل قبر حسین(ع) همراه داشته باشد، همواره تسبیح گو محسوب میشود، گر چه مشغول به ذکر نباشد.
معاویة بن عمار میگوید :همیشه همراه امام صادق مقدارى از خاک کربلا بود. هنگامى که میخواست نماز بخواند ، بر آنها سجده میکرد و میفرمود: سجده بر تربت امام حسین از هفت آسمان بالا میرود. (2)
پی نوشت ها:
1. وسائل الشیعه، ج 3، ص 608.
2. همان.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
رسول خدا صلى الله وعلیه وآله فرمود: «نماز ستون دین است و اولین چیزى که از اعمال بندگان در قیامت رسیدگى مىشود، نماز است. پس اگر نماز قبول شود و صحیح باشد، به اعمال دیگر بنده رسیدگى مىشود. اگر نمازش قبول نباشد، به بقیه اعمالش رسیدگى نمىشود». (1)
این روایت به صراحت تأکید دارد که قبولى سایر اعمال و شرط آن، پذیرش نماز انسان است. اگر نماز مقبول درگاه الهى قرار گیرد، بقیه اعمال بررسى گردیده و اعمال صالح مُهر تأیید مىخورند. این در صورتی است که نماز انجام شود، اما اگر نماز ترک شود، مطمئناً اعمال دیگر ناقص خواهد بود.
این قاعده در مورد سایر واجبات نیز مىآید، یعنى اگر کسى روزهاش را عمداً ترک کرده و تا آخر عمر توبه نکند و قضایش را به جا نیاورد، مسائل اعتقادى او زیر سؤال مىرود. پس انجام واجبات الهى و ترک محرّمات نزد خداوند بسیار اهمیت دارد.
امام صادقعلیهالسلام در آخرین لحظات عمر شریف خود، خانواده و نزدیکان را فراخواند و فرمود: «شفاعت ما شامل حال کسانى که نماز را سبک بشمارند نمىشود».(2)
پیامبرصلى الله وعلیه وآله فرمود: «کسى که نماز را سبک بشمارد، از من نیست. قسم به خدا! کنار حوض کوثر بر من وارد نمىشود».(3)
این روایت در مورد سبک شمردن نماز است تا چه رسد به این که نماز انکار و ترک شود.
ترک نماز بسیار بدتر از سبک شمردن نماز است به طوری در روایات وارد شده : هر کس عمداً نماز را نخواند مثل کسی است که کافر شده است.(4)
مقصود از ترک عمدی این است که واجب بودن نماز را انکار کند وبه خاطر انکار وجوب نماز، آن را نخواند، چنین کسی کافر ونجس است در صورتی که بداند و متوجه باشد که انکار نماز که از ضروریات اسلام است، ملازم با انکار رسالت پیامبر(ص) و قرآن مجید است.
اما کسی که منکر وجوب نماز نباشد و حق بودن قرآن ورسالت حضرت محمد(ص)را قبول دارد و معتقد است که نماز از طرف خدا واجب شده اما از روی تنبلی نماز را ترک نماید، فاسق و معصیتکار است نه کافر.( 5)
در روایت دیگرى داریم که «مرز بین بندگى خدا و کفر، ترک نماز است».(6) زیرا ترک نماز، نشان انکار عبودیت و بندگی است و چنین انسانی در حقیقت مقام پروردگاری خداوند را و این که او لایق پرسش است، انکار کرده است.
بنابراین ترک و انکار نماز عقوبتی سنگین در پی دارد؛ همان طور که قرآن می فرماید مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ؛ قَالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ ؛(7)
به جهنمیان می گویند چه باعث شد به جهنم بیافتید، می گویند ما از نماز گزاران نبودیم".
پینوشتها:
1. رى شهرى، میزان الحکمه، ج 2، ص 1630، باب 2273.
2. همان، ص 1664، ح 10696، (ماده صلاة).
3. همان، ص 1645، ح 10706.
4. همان، ص 1645، ح 10705.
5. آیت الله شهید دستغیب، گناهان کبیره، ج2،ص183.
6 . رى شهرى، میزان الحکمه، ج 2، ص 1645، ح 10705.
7. مدثر(74) آیه 42-43.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
زندگی هر یک از ما انسانها مملو از استرسها، ترسها و اضطرابهاست. گاه این استرسها چنان شدید و زیاد میشوند که باورمان میشود زندگی فقط به همین صورت است و صورت دیگری ندارد. اما روانشناسان، روانکاوان و رفتارشناسان همگی بر این باورند که بهرغم تمام این استرسها و دلمشغولیها میتوان لحظاتی را خلق کرد که همراه با آرامش باشد. آنها برای رسیدن به این لحظات چهار نکته را پیشنهاد کردهاند. نقاط ضعف خود را بپذیرید به گفته دومینیک میلر، روانکاو: «نگرانی یا اندوه همواره نشاندهنده امری واقعی است که در درون ما میگذرد. بهتر است به جای تلاش برای از بین بردن آنها، سعی کنیم علتشان را بفهمیم.» درک عمیق منشأ اضطراب و کار کردن روی خود به ما امکان میدهد مسائل را روشنتر ببینیم. این روانکاو ادامه میدهد: «اگر لحظاتی توأم با آرامش داشته باشیم، میدانیم که این لحظات ادامهدار نیستند. در واقع، بهدنبال نبود هرگونه تنش و کشش، درونی بودن اشتباه است و ناآگاهی از طبیعت درون را نشان میدهد، زیرا انسان در عمق وجود خود، آنقدر که مشتاق لحظات هیجانانگیز است، مشتاق آرامش نیست.» پذیرفتن تضادها و ضعفهای خود، مرحلهای ضروری است. این احساسات که در روانکاوی «بیمارگونه» توصیف شدهاند، بدون اینکه بخواهند از ما مردان و زنان بدی بسازند، ما را وادار به عمل میکنند. مساله این است که چگونه ناراحتیهایمان را تغییر دهیم. بعضیها راه خلق هنری را برمیگزینند و برخی دیگر به فعالیتهای خیرخواهانه رومیآورند و همین «تغییر ناگهانی» است که آرامش به وجود میآورد.روشهایی عملی برای رسیدن به آرامش
موضوعات مرتبط: ناگفته های زندگی
برچسبها: روشهایی عملی برای رسیدن به آرامش
قرآن كریم كه بزرگترین معجزه پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله) است و تمام آنچه را كه بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، كاملترین نسخه برای آرامش روح است. دستیابی به آرامش واقعی یكی از خواسته های همیشگی بشر بوده است و دراین راستا انسان در طول تاریخ تلاشها و رنج های بسیاری را به جان دل پذیرفته است. درسالهای اخیر كوشش های زیادی در زمینه روان درمانی افرادی كه دچار بیماری های روانی و اضطراب های شخصیتی و عدم تعادل آن هستند، انجام شده است و در این زمینه روش های مختلفی برای روان درمانی پدید آمده است كه هیچ كدام موفقیت مورد انتظار را در ازمیان بردن یا پیشگیری از بیماری های روانی كسب نكرده است. برخی از تحقیقات نشان می دهد كه میانگین درمان از 70 درصد تجاوز نمی كند. وانگهی حال عده ای از بیماران پس از روان درمانی گاه بدتر هم شده و یا بیماری پس از مدتی بازگشته است. از این رو روانشناسان به دنبال یافتن علت این امر برآمدند و از طریق آمارگیری به این نتیجه رسیدند كه مهمتریم عامل در درمان بیماریهای روانی "دین" است و درصد بهبودی بیمارانی كه معتقد به دین هستند بسیار بیشتر از دیگران است. لذا آنان بر این باورند كه "ایمان بدون شك موثرترین درمان بیماری های روانی بویژه اضطراب و افسردگی است. حتی جوامع غربی هم متوجه شده اند كه برای درمان بیماری های روحی باید به دین پناه برد و چون دین اسلام خاتم ادیان و اكمل ادیان است پس منشأ اصلی آرامش را باید در آن جست. قرآن كریم كه بزرگترین معجزه پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله) است و تمام آنچه را كه بشر برای هدایت نیاز داشته و در آن آمده است، كاملترین نسخه برای آرامش روح است. از این رو برآنیم تا با نگاهی اجمالی دیدگاه قرآن را در مورد آرامش روحی و روانی و راههای رسیدن به آن را مورد بررسی قرار دهیم. یقیناً داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وكسی كه از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید. انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافكار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است. ولذا دائما در درون خود دچار پیكاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است. انسان با ایمان از همة اینها آسوده است وهمة افكار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یك هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می كندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از خشنودی خدای متعال. دیگر كاری به این ندارد كه مردم از او خشنود باشند یا بر او خشم گیرند. ولذا هیچ وقت سردر گم نیست وهمیشه در یك آرامش روحی به سر می برد. قرآن كریم كه بزرگترین معجزه پیامبراكرم(صلی الله علیه وآله) است و تمام آنچه را كه بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، كاملترین نسخه برای آرامش روح است توبه وباز گشت از گناه وحركت به سوی خدا، تنها راه نجات گناهكاران، وسیله تقرّب ودوستی با خدا، تبدیل كننده سیئات به حسنات ومایةامید نا امیدان ونخستین مقام عارفان واوّلین منزل سالكان كوی دوست است.اصلی ترین راه کسب آرامش
کامل ترین نسخه برای آرامش روح
چشمه ی خوشبختی را کشف کنیم !
توبه کردن به آدمی آرامش می دهد !
موضوعات مرتبط: ناگفته های زندگی
برچسبها: اصلی ترین راه کسب آرامش