تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5882
بازدید دیروز : 7590
بازدید هفته : 14331
بازدید ماه : 67609
بازدید کل : 10459364
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 6 / 7 / 1399

خاطره‌ خنده دار علامه جعفری

خاطره ای مربوط به علامه جعفری در شبکه های اجتماعی نقل شده است که در نوع خود جالب و بامزه است.

علامه جعفری میگوید که برای پابوسی آقا امام رضا به شهر مقدس مشهد رفته بودیم و وقتی وارد صحن شدم به امام رضا گفتم: یا امام هشتم میخوام که توی این زیارت خودمو بشناسم و تو به من کمک کنی که منو چجور ادمی میبینی؟

گفتم واسه اینکه بهم بفهمونی که منو چجور آدمی میبنی وقتی از صحن خارج شدم از اولین کسی که به من میرسه و باهام حرف میزنه پیامتو بهم بگو.

وقتی از صحن خارج شدم دیدم همسرم نیستش و گمش کردم .
دنبال همسرم میگشتم که دیدم داره به طرف بالا میره و رفتم به طرفش و بهش گفت پس تو کجایی؟ اون خانمه سرشو برگردوند دیدم اشتباهی گرفتم و همسرم نیست.
بعد خانمه برگشت گفت: “عجب خری هستی”

من کاملا مات و مبهوت مونده بودم که امام رضا چقدر رک پیامشو بهم رسوند! و همینجوری داشتم خانمه رو نگاه میکردم که خانمه عصبی شد و گفت: “نه انگار فقط خودت خر نیستی جد و آبادتم خرن”

علامه جعفری میگوید این خاطره را برای شهید مطهری تعریف کردم تا ۲۰ دقیقه میخندید.

خاطره‌ خنده دار علامه جعفری در حرم امام رضا

منبع: انصاف نیوز

موضوعات مرتبط: بااندکی تامل
برچسب‌ها: بااندکی تامل
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 6 / 7 / 1399

اندکی تامل...

متن های زیبا و خواندنی, جملات آموزنده

همه دیر یا زود می‌میریم...

نباید نگران "مرگ‌مان" باشیم!

باید نگران "زندگی‌مان" باشیم که موقع مرگ، کوله‌بار آخرت‌مان خالی نباشد...

 

اندکی تامل, جملات اندکی تامل

 

موضوعات مرتبط: بااندکی تامل
برچسب‌ها: بااندکی تامل
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 3 / 5 / 1399

غدیر

موافقان و مخالفان ولایت خدا

أللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَاتِ أُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُم فِیهَا خالِدُونَ (بقره، 257)

خداوند دوست و سرپرست مؤمنان است، آنها را از تاریکی ها(ی گوناگون) بیرون و به سوی نور می برد. لکن سرپرستان کفّار، طاغوت ها هستند که آنان را از نور به تاریکی ها سوق می دهند، آنها اهل آتشند و همانان همواره در آن خواهند بود.

سیمایی از موافقان ولایت خداوند:

* آنکه ولایت خدا را پذیرفت، کارهایش رنگ خدایی پیدا می کند. «صبغه اللّه»(3)

* برای خود رهبری الهی برمی گزیند. «ان اللّه قد بعث لکم طالوت ملکاً»(4)

* راهش روشن، آینده اش معلوم و به کارهایش دلگرم است. «یهدیم ربّهم بایمانهم»(5)، «انّا الیه راجعون»(6)، «لانضیع اجر المحسنین»(7)

 


1- 12. تتمه المنتهی، ص 329 .

2- 13. بحار، ج 1، ص 225.

3- 14. بقره، 138.

4- 15. بقره، 247.

5- 16. یونس، 9.

6- 17. بقره، 156.

7- 18. یوسف، 56.

* در جنگ ها و سختی ها به یاری خدا چشم دوخته و از قدرت های غیر خدایی نمی هراسد. «فزادهم ایماناً»(1)

* از مرگ نمی ترسد و کشته شدن در تحت ولایت الهی را سعادت می داند. امام حسین علیه السلام فرمود: «انّی لا اری الموت الاّ السعاده».(2)

* تنهایی در زندگی برای او تلخ و ناگوار نیست، چون می داند او زیر نظر خداوند است. «ان اللّه معنا»(3)

* از انفاق و خرج کردن مال نگران نیست، چون مال خود را به ولی خود می سپارد. «یقرض اللّه قرضاً حسناً»(4)

* تبلیغات منفی در او بی اثر است، چون دل به وعده های حتمی الهی داده است: «والعاقبه للمتّقین»(5)

* غیر از خدا همه چیز در نظر او کوچک است. امام علی علیه السلام فرمود: «عظم الخالق فی أنفسهم فصغر مادونه فی أعینهم...».(6)

* از قوانین و دستورات متعدّد متحیّر نمی شود، چون او تنها قانون خدا را پذیرفته و فقط به آن می اندیشد. و اگر صدها راه درآمد برایش باز شود تنها با معیار الهی آن راهی را انتخاب می کند که خداوند معیّن کرده است. «ومن لم یحکم بما انزل اللّه»(7)

و مخالفان ولایت الهی، از این برکات محروم و در ظلمت های متعدد به سرمی برند.

 


1- 19. بقره، 173.

2- 20. بحار، ج 44، ص 192.

3- 21. توبه، 40.

4- 22. بقره، 245.

5- 23. اعراف، 128.

6- 24. نهج البلاغه، خ 193.

7- 25. مائده، 44 و45.

موضوعات مرتبط: بااندکی تامل
برچسب‌ها: بااندکی تامل
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 3 / 5 / 1399

توحید و مالکیتّ حقیقی

أللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَوَاتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیْهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَی ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شَآءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ الْسَّمَوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَا یَؤُدُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (بقره، 255)

اللّه که جز او معبودی نیست، زنده و برپادارنده است. نه خوابی سبک او را فراگیرد و نه خوابی سنگین. آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند. گذشته و آینده آنان را می داند. و به چیزی از علم او احاطه پیدا نمی کنند مگر به مقداری که او بخواهد. کرسی (علم و قدرت) او آسمان ها و زمین را دربرگرفته و نگهداری آن دو بر او سنگین نیست و او والا و بزرگ است.

مالک حقیقی همه چیز اوست و مالکیّت انسان در واقع عاریتی بیش نیست. مالکیّت انسان، چند روزه و با شرایط محدودی است که از طرف مالک حقیقی یعنی خداوند تعیین می شود. حال که همه مملوک او هستند، پس چرا مملوکی مملوک دیگر را بپرستد؟

دیگران نیز بندگانی همچون ما هستند؛ «عباد امثالکم»(1) طبیعت، ملک خداست و قوانین حاکم بر آن محکوم خدا. ای کاش انسان ها هم از مِلک او و هم از مُلک او بهتر استفاده می کردند. اگر همه چیز از خدا و برای خداست، دیگر بخل و حرص چرا؟ آیا خدای

خالق، ما را رها کرده است؟ «أیحسب الانسان ان یترک سدی»(2)

امام کاظم علیه السلام از در خانه ی شخصی به نام «بُشر» می گذشت، متوّجه سر وصدا و آواز لهو ولعبی شدند که از خانه بلند بود. از کنیزی که از آن خانه بیرون آمده بود پرسیدند صاحبخانه کیست؟ آیا بنده است؟! جواب داد: نه آقا، بنده نیست آزاد است.

امام فرمود: اگر بنده بود این همه نافرمانی نمی کرد. کنیز سخن امام را وقتی وارد منزل شد به صاحبخانه باز گفت. او تکانی خورد و توبه کرد.(1)

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: اوّلین درجه تقوا و بندگی خدا آن است که انسان خودش را مالک نداند.(2)

 


1- 10. اعراف، 194.

2- 11. قیامت، 36.

 

موضوعات مرتبط: بااندکی تامل
برچسب‌ها: بااندکی تامل
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 3 / 5 / 1399

علت تحریم شراب

 

علت حرمت شراب

یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَآ إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِن نَفْعِهِما وَ یَسْئَلُونَکَ ماذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُم تَتَفَکَّرُونَ (بقره، 219)

از تو درباره شراب و قمار می پرسند، بگو: در آن دو گناهی بزرگ است و منافعی (مادّی) نیز برای مردم دارند. (ولی) گناه آن دو از سود آنها بزرگ تر است. (همچنین) از تو می پرسند که چه انفاق کنند؟ بگو: افزون (بر نیاز خود را)، خداوند اینچنین آیات را برای شما روشن می سازد تا شاید اندیشه کنید.

«خمر» به معنای پوشش است و لذا به پارچه ای که زنان سرِ خود را با آن پوشانده، مراعات حجاب می کنند، «خِمار» می گویند. از آنجا که شراب، قدرت تشخیص را از عقل گرفته، در واقع آن را می پوشاند، به آن «خمر» می گویند.

همچنین «مَیسر» از «یُسر» به معنای آسان است. گویا در قمار، هر یک از دو طرف می خواهند مال همدیگر را بدون زحمت و به آسانی بربایند.

سؤال اوّلِ مردم درباره ی حکم خمر و میسر است.

آیه در پاسخ پرسش آنها می فرماید: شرابخواری و قماربازی، گناهان بزرگی هستند، گرچه ممکن است منافعی داشته باشند. چنانکه عده ای از راه کشت انگور یا شراب فروشی و گروه هایی با دایر کردن قمارخانه، ثروتی به دست می آورند. در کتاب های علمی و تربیتی، آثار و عوارض منفی و مفاسد فردی و اجتماعی شراب و قمار به تفصیل بازگو شده است.

در اینجا فهرستی از زیان های شراب و قمار را از تفسیر نمونه بیان می کنیم: کوتاه شدن عمر، عوارض منفی در کودکان؛ مخصوصاً اگر آمیزشی در حال مستی صورت گیرد. گسترش فساد اخلاقی و بالا رفتن آمار جنایات از قبیل: سرقت، ضرب و جرح، جرایم جنسی و افزایش خطرات و حوادث رانندگی.

از دانشمندانی نقل شده است: اگر دولت ها نیمی از شراب فروشی ها را ببندند، ما نیمی از بیمارستان ها و تیمارستان ها را می بندیم.

هیجان منفی، بیماری های عصبی، سکته های مغزی و قلبی، بالا رفتن ضربان قلب، بی اشتهایی، رنگ پریدگی و بیماری های جسمی و روحی - روانی بررسی آمار نشان می دهد که سی درصد از جنایات مرتبط با قمار است.

قمار، در شکوفایی اقتصادی نقش تخریبی داشته و نشاط کار مفید را از بین می برد. در بعضی از کشورهای غیر اسلامی نیز در سال هایی قمار را ممنوع و غیر قانونی اعلام کرده اند. مثلاً انگلستان در سال 1853، شوروی در سال

1854 و آلمان در سال 1873 قمار را ممنوع اعلام کردند.

موضوعات مرتبط: بااندکی تامل
برچسب‌ها: بااندکی تامل
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 3 / 5 / 1399

اخلاص

بسم الله الرحمن الرحيم، بركات اخلاص!
معناي اخلاص اين نيست كه پول نگير، براي پول كار نكن. بارها من اين مثل را زدم. شما اينجا كه آمديد هيچ كدام براي اكسيژن نيامديد. آمديد حرف‌هاي مرا گوش بدهيد. اما خوب از اكسيژن هم استفاده مي‌كنيد. يك كسي كه مي‌رود صله رحم، عمو و عمه و خاله و دايي‌اش را ببيند، نيتش ديدن عمه و عمو است. ديدن خاله و دايي است. اما راه كه مي‌رود غذايش هم هضم مي‌شود. يك ورزشي هم مي‌كند. نيت ما خدا باشد دنيا هم به ما بدهد.

موضوعات مرتبط: بااندکی تامل
برچسب‌ها: بااندکی تامل
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 3 / 5 / 1399

کلام امام حسن علیه السلام در ارتباط با دیگران

پاسخ خوب امام حسن علیه السلام به رفتار بد دیگران(بااندکی تامل)
یک آیه داریم. «ادْفَعْ‏ بِالَّتِي‏ هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَة» (مؤمنون/96) یعنی چه؟ یعنی «سیئه» کار بد را با خوبی جواب بده. او به تو بدی کرد، تو به او خوبی کن. یک آیه دیگر داریم « وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَة» (رعد/22) به تو بدی کرد؟ همین الآن خانه می‌روی، چه کسی به شما بدی کرده است؟ عمه، خاله، پسر عمو، پسر دایی، شریک، شاگرد، همسایه، هرکس بدی کرده زنگ بزن و بگو: سلام علیکم، آقا شب تولد امام حسن است، ماه رمضان است. می‌خواهیم وارد شب قدر شویم. شما از من ناراحت هستی. کاری ندارم حالا حق با من، حق با شما، حق با هرکس می خواهد باشد. من تقاضا می‌کنم ببخشید... خودت را بشکن. ما بعضی بچه‌های خوش فطرت داریم. من سراغ دارم بچه مدرسه‌ای و دبیرستانی آمد به معلمش گفت: شما یک نمره از من کم کن. بیست دادی! نمره من را هجده و نوزده کن. گفت: چرا؟ گفت: یکی کنار من نشسته بود به من کمک کرد. من یک نمره تقلب کردم، شما یک نمره مرا پایین بیاور. سراغ دارم بچه مدرسه‌ای که اینطور است.

 

 

موضوعات مرتبط: بااندکی تامل
برچسب‌ها: بااندکی تامل
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 3 / 5 / 1399

https://lh3.googleusercontent.com/proxy/6WpL6-_felev7y3J0zgSDHPmz323qVYoGcFQXXjPGIeFMZQRIeE9XfkgPeF6-m_Fqq0XTqVd5Mt5MF06Ti8X905UJfaDhGaU8xLE0KRFXlPPid77epw

خاطره ای از امام علی علیه السلام و ابوذر غفاری(باندکی تامل)
یک قصه برای شما بگویم.  یکبار ابوذر وارد جلسه معاویه شد. دید معاویه نشسته و همه سران کشور هم از رژیم بنی امیه، یک نگاهی معاویه به سالن کرد و دید همه شخصیت‌های مملکت از بنی امیه هستند. خندید! گفتند: چرا خندیدی؟ گفت: پیغمبر فرموده: اگر دیدید رژیم دست بنی امیه افتاده است، همه مسئولین مملکتی از بنی امیه هستند، خاک بر سر این کشور کند! عجب حدیثی است! ابیذر از اصحاب پیغمبر با این حدیث ریشه حکومت بنی امیه را به هوا می‌کند. گفتند: شاهدت کیست؟ به چه دلیل پیغمبر یک چنین حرفی را زده است؟ یا شاهد بیاور یا معلوم می‌شود این حدیث‌ها را دروغی جعل می‌کنی که ریشه ما را بکنی. گفتند: شاهدت

موضوعات مرتبط: بااندکی تامل
برچسب‌ها: بااندکی تامل
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 3 / 5 / 1399

اثرات اخلاص

اخلاص، کار کم را زیاد می کند.( بااندکی تامل)

برکت اول این است که حدیث داریم «قَلِيلَهُ‏ كَثِيرٌ» (نهج‏البلاغه/حكمت422) اگر کسی برای خدا کار کند، کمش هم زیاد است. کم است ولی چون قصدش خوب است زیاد می‌شود. خود شما هم همینطور هستی. اگر کسی دست شما را ببوسد ولی با محبت و اخلاص، یکبار این ارزش دارد یا اینکه یک کس دیگر صد بار پای شما را ببوسد ولی روی کلک؟ آن یک بوس به دست برای شما ارزش دارد که با حسن نیت است. یا صد دفعه پای شما را ببوسد ولی حقه‌باز است. آن یکی است یا آن صد تا؟ بگویید... یکی. خود ما هم همینطور هستیم. اگر نیت خوب باشد و اخلاص باشد، خدا کمش را قبول می‌کند ولی اگر خودنمایی و ریاکار باشد، زیادش هم قبول نمی‌شود. 2- یک آیه‌ای هست در قرآن می‌گوید: «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ‏ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏لَا انْفِصامَ لَها» (بقره/256) این آیه یکبار در آیت الکرسی است. یک جای دیگر هم هست، «وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ‏ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏» (لقمان/22) یعنی اگر برای خدا کار کردید، عروه به معنی طناب است. وثقی به معنی محکم است. دیشب هم گفتم. ریسمان محکم خداست. باقی ریسمان‌ها همه پاره می‌شود.
حدیث داریم اگر کسی برای خدا کار بکند، «تنزه‏ عن الدنية» (غررالحكم/ص 198) یعنی آدم وقتی... اگر یک کسی استاندار یک استان بزرگی شد، بعد خواسته باشند بخشدار یک منطقه کوچکش کنند، قبول نمی‌کند. کسی که با خدا معامله می‌کند، حاضر نیست با غیر خدا معامله کند. ببین اگر امام در حسینیه جماران یا مقام معظم رهبری در حسینیه امام خمینی صحبت می‌کند، یک گنجشک هم در حسینیه آمده، شما اگر دیدی یک نفر پشتش را به رهبری کرد و هی به این گنجشک نگاه کرد، هرجا این ملخ و گنجشک می‌رود این هم می‌رود. هرکس این را پای تلویزیون ببیند، می‌گوید: این عجب آدم بی‌شعوری است. امام دارد حرف می‌زند این چشمش دنبال گنجشک است. کسی که رو به خدا می‌ایستد دلش جای دیگر است. رو به قبله ایستاده ولی حواسش این طرف و آن طرف است.

موضوعات مرتبط: بااندکی تامل
برچسب‌ها: بااندکی تامل
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی