آیت الله سبحانی: ضیافت رمضان به خاطر نزول قرآن است/ نزول دیگر کتب آسمانی در رمضان
حضرت آیتالله سبحانی، پیامی به همایش هماندیشی نخبگان، فرهیختگان و پیشکسوتان قرآن و عترت صادر کرد که متن آن توسط مرتضی قدسینجفی، مسئول دارالقرآن امام علی(ع) صبح امروز در این همایش که در مجموعه فرهنگی شهدای هفتم تیر (سرچشمه) برگزار شد، قرائت شد.
متن این پیام بدین شرح است:
«شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ»
فرا رسیدن ماه رمضان ماه ضیافت الهی و ماه نزول قرآن فرصت مناسبی است تا با حضور در ضیافت الهی بر سر سفره قرآن کریم نشسته، چرا که در حقیقت این ضیافت به واسطه نزول این کتاب الهی بوده است، البته آنچه از روایات مستفاد میشود نزول دیگر کتب آسمانی نیز در همین ماه مبارک رمضان بوده است و این ماه از برکات عظیمی برخوردار است.
به هر حال این ماه در شرافت بی نظیر است و برای مؤمنان و روزه داران این ماه فرمودهاند که «انفاسکم فیه تسبیح و نومکم فیه عباده» در هیچ ماهی نفس کشیدن انسان ثواب ندارد و تسبیح محسوب نمیشود الا ماه مبارک رمضان. در هیچ ماهی خواب ایشان عبادت محسوب نشده است الا ماه شریف رمضان. فرا رسیدن این ماه عزیز و بهار قرآن برای مفسران قرآن، اساتید عالیمقام، قاریان و حافظان قرآن کریم و همه مؤمنان و دلدادگان آیات الهی مبارک است و اولیای الهی در آرزوی درک این ماه باعظمت بودهاند و در پایان نیز وداعشان با ماه مبارک رمضان بسیار اندوهبار و سخت بوده است.
شیخ صدوق در کتاب ثواب الاعمال به سندش از حضرت امام صادق(ع) نقل کرده است که حضرت فرمودند: جوان مؤمنی که قرآن بخواند قرآن با گوشت و خون او عجین میشود و خداوند جایگاه او را با سفیران باکرامت و نیکان قرار می دهد و قرآن کریم در روز قیامت مدافع او خواهد بود و برای او و به نفع او دلالت می کند. از این حدیث شریف مستفاد میشود که در آموزش قرآن باید وجهه همت به سمت جوانان و نوجوانان باشد تا ان شاء الله از هجوم فرهنگی دشمنان در پناه قرآن مصون باشند و در آخرت نیز در زمره پاکان و خاصان مقرب پروردگار قرار گیرند.
اهتمام شما اساتید محترم قرآن کریم نسبت به آموزشهای قرآن و عترت به جوانان را ارج نهاده و برگزاری همایش هماندیشی شما نخبگان، فرهیختگان و پیشکسوتان قرآن و عترت در آستانه ماه مبارک رمضان که اقبال عمومی نسبت به کسب معارف قرآن و عترت را بیشتر میکند، ان شاء الله سبب گسترش هر چه بیشتر فرهنگ قرآن و تلاش برای دریافت علوم قرآنی و معارف اهل بیت عصمت و طهارت(ع) شود».
والسلام و علیکم و رحمةالله و برکاته
با تقدیم احترام حوزه علمیه قم، جعفر سبحانی
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: ضیافت رمضان به خاطر نزول قرآن است
نرم افزارصوتی تصویری دعای روزهای ماه مبارک رمضان
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: نرم افزارصوتی تصویری دعای روزهای ماه مبارک رمضان
نکاتی مهم در ماه مبارک رمضان برای تغذیه و سلامت روزه داران !!!
با آغاز شدن ماه مبارک رمضان ، روزه داران به این ضیافت الهی دعوت می شوند اما روزه داران عزیز باید به این نکته توجه داشته باشند که در وعده سحر و افطار باید انرژی بدن را از طریق جذب پروتئین، ویتامین و مینرال های لازم برای بدن تامین کنند.روزه داران امسال باید حدود ۱۶ ساعت در طول روز بتوانند با گرسنگی و تشنگی مبارزه کنند.به روزه داران عزیز توصیه می شود در وعده های سحر و افطار تا حد ممکن از سبزیجات و میوه های تازه استفاده کنند و مصرف گوشت و غذاهای سرخ کردنی را به حد اقل برسانند.

موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: نکاتی مهم در ماه مبارک رمضان برای تغذیه و سلامت روزه داران !!!
سه روز روزه در آخر شعبان
السنن الكبرى عن أنس: قیلَ: یا رَسولَ اللهِ، أیُ الصَّومِ أفضَلُ؟ قالَ: «صَومُ شَعبانَ تَعظیما لِرَمَضانَ»(2)؛ السنن الكبرى ـ به نقل از انس ـ به پیامبر خدا گفتند: كدام روزه برتر است؟ فرمود: «روزه شعبان در بزرگداشتِ رمضان.»
الإمام الصادق علیهالسلام: مَن صامَ ثَلاثَةَ أیّامٍ مِن آخِرِ شَعبانَ و وَصَلَها بِشَهرِ رَمَضانَ، كَتَبَ اللهُ لَهُ صَومَ شَهرَینِ مُتَتابِعَینِ
(3) ؛ امام صادق علیهالسلام: هر كس سه روزِ آخر شعبان را روزه بدارد و آنها را به ماه رمضان متّصل كند، خداوند براى او پاداش روزه دو ماه پیاپى را مىنویسد.
اصلاح غذا
خوردن و نوشیدن به هنگام افطار و سحر، جانمایه روزهدارى است. از این رو، در نظر اسلام، حلال یا حرام بودن خوردنىها و نوشیدنىها، اندازه و نوع آنها و همچنین انگیزه روزهداران از خوردن و آشامیدن، در میزان بهرهورى از روزه نقشى اساسى دارند و در دستاوردهاى روزهدار از بركات این میهمانى، بسیار مؤثّرند.
نخستین شرط بهرهورى از روزه، آن است كه نیروى تأمینكننده و پشتوانه انسان براى روزه گرفتن، حلال باشد. غذاى حرام، نه تنها در بهرهمندى انسان از آثار و بركات روزه، نقش تخریبى دارد، بلكه آفتى است كه همه عبادتها را تهدید مىكند، از این رو، از پیامبر خدا روایت شده است:
العِبادَةُ مَعَ أكلِ الحَرامِ كَالبِناءِ عَلَى الرَّملِ(4)؛ عبادت همراه با حرامخوارى، مثل بنا ساختن بر شنزار است .
بر این اساس، براى روزهدار، شناخت غذاهاى حرام، اهمّیتى ویژه دارد. لذا در اینجا روایاتی را جهت توجه بیشتر به این امر متذكر میشویم.
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: كُلُوا الحَلالَ یَتِمَّ لَكُم صَومُكُم(5) ؛ غذاى حلال بخورید تا روزه براى شما كامل گردد .
- قال رسول الله صلىاللهعلیهوآله: «إنَّ قَوما یَجیؤونَ یَومَ القِیامَةِ و لَهُم مِنَ الحَسَناتِ أمثالُ الجِبالِ، فَیَجعَلُهَا اللهُ هَباءً مَنثورا، ثُمَّ یُؤمَرُ بِهِم إلَى النّار.ِ» فَقالَ سَلمانُ: صِفهُم لَنا یا رَسولَ اللهِ .
فَقالَ: «أما إنَّهُم قَد كانوا یَصومونَ و یُصَلّونَ، و یَأخُذونَ اُهبَةً مِنَ اللَّیلِ، ولكِنَّهُم كانوا إذا عَرَضَ لَهُم شَیءٌ مِنَ الحَرامِ وَثَبوا عَلَیهِ.» (6)
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: سه روز روزه در آخر شعبان
اسباب آمادگى براى میهمانى خدا
توبه، پیش از فرا رسیدن ماه رمضان
عیون أخبار الرضا علیهالسلام عن عبدالسلام بن صالح الهرویّ: دَخَلتُ عَلى أبِی الحَسَنِ عَلِیِ بنِ موسَى الرِّضا علیهالسلام فی آخِرِ جُمُعَةٍ مِن شَعبانَ، فَقالَ لی: «یا أبَا الصَّلتِ، إنَّ شَعبانَ قَد مَضى أكثَرُهُ، و هذا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنهُ، فَتَدارَك فیما بَقِیَ مِنهُ تَقصیرَكَ فیما مَضى مِنهُ، و عَلَیكَ بِالإِقبالِ عَلى ما یَعنیكَ و تَركِ ما لا یَعنیكَ، و أكثِر مِنَ الدُّعاءِ وَالاِستِغفارِ و تِلاوَةِ القُرآنِ، و تُب إلَى اللهِ مِن ذُنوبِكَ ... . (1)
عیون أخبار الرضا علیهالسلام به نقل از عبد السلام بن صالح هروى ـ نقل میكند در آخرین جمعه ماه شعبان، خدمت امام رضا علیهالسلام رسیدم. به من فرمود:
«اى ابوصَلْت! بیشترِ شعبان گذشته است و این، آخرین جمعه از آن است. پس در آنچه از آن مانده، كوتاهىهایت را در آنچه گذشته است، جبران كن. به كارى روى آور كه برایت مفید باشد و آنچه را بیهوده است و به تو مربوط نیست، وا گذار .
زیاد دعا و استغفار و تلاوت قرآن داشته باش و از گناهانت به درگاه خدا توبه كن، تا در حالى ماه خدا سوى تو آید كه براى خدا خالص شده باشى . هیچ امانتى را بر عهده خویش باقى نگذار، مگر آن كه ادا كرده باشى، و هیچ كینهاى را در دلت نسبت به مؤمنى نگاه مدار، مگر آن كه از دل به در آورده باشى، و هیچ گناهى را كه مرتكب مىشدى، رها مكن، مگر این كه از آن، دست برداشته باشى .
از خدا پروا كن و در نهان و آشكار كارت، بر او توكّل كن؛ «و هر كس بر خدا توكّل كند، او برایش بس است . خداوند، فرمان خویش را پیش خواهد برد. به یقین، خداوند براى هر چیزى اندازهاى قرار داده است.»
و در باقىمانده این ماه، زیاد بگو:
"خدایا! اگر ما را در آنچه از شعبان گذشته است، نیامرزیدهاى، پس ما را در باقیمانده آن ببخشاى!"
همانا خداوند متعال، در این ماه به احترام ماه رمضان، بسیارى را [از آتش] آزاد مىكند.»
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: اسباب آمادگى براى میهمانى خدا

شامل : 1- خطبه شعبانيه 2- رمضان در مفاتيح الجنان 3- احکام روزه مطابق با فتواي مرحوم امام خميني (ره )4- روزه از نظر قرآن کريم 5- چهل حديث 6- توصيه هاي بهداشتي در ماه مبارک رمضان 7- آداب و شرايط روزه 8- فلسفه و حکمت روزه 9- مناسبتهاي ماه مبارک رمضان 10- چهل داستان از امام حسن مجتبي عليه السلام 11- چهل حديث گهربار منتخب از امام حسن مجتبي عليه السلام 12- تفسير سوره قدر از تفسير الميزان 13- آخرين برگ از زندگي حضرت علي عليه السلام 14- ضربه ابن مجلم 15- زمان و مکان و چگونگي شهادت حضرت علي عليه السلام 16- ابن ملجم و انگيزه هايش 17- قطار افسانه يا واقعيت 18- وصيت علي عليه السلام 19- داستانهايي از امام علي عليه السلام 20- اشعار در وصف امير المومنين علي عليه السلام 21- سي روضه و مصيبت از علي عليه السلام 22- زندگينامه علامه مجلسي 23- وداع با ماه خدا 24- عيد سعيد فطر 25- وجوب زکات فطره و شرايط آن 26- دعاي جوشن کبير
ويژگيها : امکان نصب بر روي تمامي گوشيهاي موبايل ،نرم افزار با زبان برنامه نويسي java و jad تهيه شده . عملكرد مستقل برنامه براي نمايش و تايپ زبان فارسي پشتيباني از زبان فارسي در تمام گوشي ها) پشتيباني از صفحات لمسي) ، جستجوي پيشرفته در متن ، امکان تغير فونت در متن ، رنگي شدن اعراب در متن ، امکان تغيير تم ، امکان پرش به صفحه ، قابليت تماشاي عکس در متون ، سرعت بالا و حجم بسيار کم نرم افزار
رمضانیه با حجم خالص 500 کیلوبایت بایت بهمراه 400 کیلوبایت آواتار بسیار زیبا حتما دانلود کنید
Ramazaniyeh-[askquran.ir].rar (924.1 کیلو بایت, 47 نمایش)
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: نرم افزار دانستنيهاي رمضان بهمراه چند آواتار ماه رمضانی برای مومنین
"شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی"
ماه رمضان نهمین ماه از ماههای سال قمری و عربی است، که بین ماه شعبان و شوال واقع است، و در قرآن کریم از ماههای دوازده گانه غیر از ماه رمضان نام هیچ ماه دیگری نیامده. فرق بین"انزال"و"تنزیل"و اشاره به وجه تسمیه قرآن
و کلمه نزول به معنای پائین آمدن و وارد شدن از نقطه بلند است، و فرق میان انزال و تنزیل این است که انزال به معنای نازل کردن دفعی و یک پارچه است، و تنزیل به معنای نازل کردن تدریجی است، و کلمه(قرآن)اسم کتابی است که خدای تعالی آنرا بر پیامبر گرامیش محمد ص نازل کرده، و به این جهت آن را قرآن نامیده که(قبلا از جنس خواندنیها نبود، و به منظور اینکه درخور فهم بشر شود نازلش کرد و در نتیجه کتابی) خواندنی شد، چنانکه فرمود: "انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون" (1) و این کلمه هم بر مجموع قرآن اطلاق می شود و هم بر اجزای آن. مراد از نزول قرآن در ماه رمضان و نقد و بررسی اقوال مختلف در باره تدر
یجی یا دفعی بودن نزول آن
و این آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه قرآن یک پارچه در ماه رمضان نازل شده، از سوی دیگر ظاهر آیه شریفه: "و قرآنا فرقناه لتقراه علی الناس علی مکث، و نزلناه تنزیلا" (2) دلالت دارد بر اینکه قرآن کریم به تدریج و در مجموع مدت دعوت رسولخدا ص یعنی در مدت تقریبا بیست و سه سال نازل شده، تاریخ هم مؤید این معنا است، و از همین جهت بعضی گمان کرده اند که آیه مورد بحث با این آیه منافات دارد.
و بعضی دیگر در پاسخ گفته اند: قرآن کریم دو بار نازل شده، یک بار در ماه رمضان بطور یک پارچه به آسمان دنیا نازل شد و بار دیگر از آسمان دنیا به تدریج بر زمین نازل شده، و این پاسخی است که مفسرین نامبرده آنرا از روایات گرفته اند که بعضی از آنها را در بحث روایتی آینده نقل خواهیم کرد.ان شاء الله ولی بعضی دیگر به این مفسرین اشکال کرده اند، که در آیه مورد بحث که تعبیر به انزال - یعنی نازل شدن یک پارچه - فرموده دنبالش فرموده: "هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان" به این منظور نازل شده که باید هدایتگر مردم و فارق میان حق و باطل باشد، و دلائلی روشن از هدایت ارائه دهد، و این معنا با نازل شدن به آسمان دنیا نمی سازد، چون بنا بر این
تفسیر قرآن کریم سالها در آسمان دنیا بود، در حالی که هدایتگر برای مردم نبود.
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: رمضان ماه نزول قرآن است
آیه
إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ[1]
ترجمه
همانا ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم.
نکته ها
خداوند، امور عالم را از طریق فرشتگان و با واسطه آنان به انجام می رساند. لذا در بسیاری از آیات قرآن، فعل ها و ضمیرهای مربوط به خداوند به صورت جمع آمده است. چنانکه در آغاز این سوره می فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ» ما قرآن را نازل کردیم. بر اساس نظر مفسّران،[2] قرآن دو بار نازل شده است. یکبار به صورت یکپارچه در شب قدر که این سوره به آن اشاره دارد و بار دیگر به صورت تدریجی در مدت بیست و سه سال دوره رسالت پیامبر. تعبیرات قرآن نیز درباره نزول این کتاب آسمانی دو گونه است. برخی با واژه «انزلنا» از ریشه انزال به معنای نزول دفعی آمده و برخی دیگر با واژه «نزلنا» از ریشه تنزیل به معنای نزول تدریجی آمده است.
از انضمام آیه «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ» با آیه «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»[3] معلوم می شود که شب قدر در ماه رمضان است، امّا اینکه کدام یک از شب های ماه رمضان است، در قرآن چیزی بر آن دلالت ندارد و در روایات نیز به صورت مردّد میان یکی از سه شب آمده است. چنانکه از امام صادق علیه السلام در مورد شب قدر پرسیدند: آن حضرت فرمود: در شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم رمضان جستجویش کن.[4] البته معروف میان اهل سنّت آن است که شب بیست و هفتم رمضان، شب قدر است.
مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیه اول سوره قدر می نویسد : «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ» ضمیر در« انزلناه» به قرآن برمی گردد، و ظاهرش این است که: می خواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعضی از آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار یکپارچگی است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجی است. و در معنای آیه مورد بحث آیه زیر است که می فرماید:«وَ الْکتابِ الْمُبِینِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَکةٍ»[5]، که صریحا فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم. پس مدلول آیات این می شود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکی یکپارچه در یک شب معین، و یکی هم به تدریج در طول بیست و سه سال نبوت که آیه شریفه «وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُکثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا»[6]، نزول تدریجی آن را بیان می کند، و همچنین آیه زیر که می فرماید:« وَ قالَ الَّذِینَ کفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً کذلِک لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤادَک وَ رَتَّلْناهُ تَرْتِیلًا» [7].
بنابر این، دیگر نباید به گفته بعضی[8] اعتنا کرد که گفته اند: معنای آیه" انزلناه" این است که شروع به انزال آن کردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، که در آن شب یکباره نازل شد نه همه آن.[9]
پیام ها
1- شب قدر، شب شکرگزاری و تشکر از خداوند است. زیرا مهم ترین نعمت خداوند بر بشر، یعنی قرآن نازل شده است. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ»
2- ظرف و مظروف باید متناسب باشند. بهترین کتاب در بهترین شب بر بهترین انسان ها نازل می شود. «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ»[10]
پی نوشت ها
[1] سوره قدر آیه 1
[2] تفسير الميزان.
[3] بقره، 185.
[4] وسائل الشيعه، ج 10، ص 360.
[5] سوگند به كتاب مبين، ما آن را در شبى مبارك نازل كرديم. سوره دخان، آيه 3.
[6] ما قرآنى بر تو نازل كرديم كه به صورت آيات جدا از هم مىباشد، تا آن را تدريجا و با آرامش بر مردم بخوانى. و به طور قطع اين قرآن را ما نازل كرديم. سوره اسراء، آيه 106.
[7] آنان كه كافر شدند گفتند: چرا قرآن يكباره بر او نازل نشد، بله يكباره نازل نكرديم، تا قلب تو را ثبات و آرامش بخشيم، و بدين منظور آيه آيهاش كرديم. سوره فرقان، آيه 32.
[8] مجمع البيان، ج 10، ص 518.
[9] طباطبايى، محمدحسين، ترجمه تفسير الميزان، 20جلد، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دفتر انتشارات اسلامى - ايران - قم، چاپ: 5، 1374 ه.ش.
[10] محسن قرائتى، تفسير نور، 10جلد، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن - تهران، چاپ: 4، 1389.
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: نزول قرآن در شب قدر
دانستنی هایی از قرآن (نزول قرآن در شب قدر)
انا انزلناه فی لیله القدر مبارکه انا کنا منزلین فیهایفرق کل امر حکیم » - (سوره دخان، آیات 3 و 4)
ما قرآن را در شبی مبارک فرستادیم، زیرا همواره هشدار دهنده وانذار کننده بوده ایم. در آن شب مبارک هر امری طبق حکمت خداوندتنظیم می شود.
مبارکه: مبارک از ماده برکت است. یعنی بسیار سودمند و جاویدان که از رحمت گسترده الهی برگرفته شده. برکت به معنای افزونی وفراخی و زیادی نعمت و روزی نیز گویند. در آیه می خوانیم: «ولو ان اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماءوالارض » اگر مردم قریه ها (شهرها) ایمان آورده و تقوا پیشه خودمی ساختند، بی گمان، از آسمان و زمین بر آنها درهای برکت وافزونی می گشودیم.
شب قدر که در آن قرآن نازل شده، مبدا تمام خیرات و برکات وسرچشمه نیکی ها و خوبی ها است. شبی است که مقدرات جهان بشریت بانزول قرآن در آن استحکام می پذیرد و مشخص می گردد.
از کجا بدانیم که «لیله مبارکه » همان شب قدر است؟
در سوره بقره آیه 185 می خوانیم: «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن » ماه رمضان که قرآن در آن نازل شد. و در سوره قدر نیزمی خوانیم: «انا انزلناه فی لیله القدر» ما آن را در شب قدرنازل کردیم. بنابراین قطعا شب قدر در ماه رمضان است و قطعاقرآن در این شب نازل شده است.
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: دانستنی هایی از قرآن
یکى از جلوههاى بسیار بارز تقوا، دل نسپردن به این دنیاى فانى و فریبنده است. از این رو حضرت علی علیه السلام در ادامه سفارش به تقوا مىفرماید:
«و ان لا تبغیا الدنیا و ان بغتکما ولا تاسفا على شىء منها زوى عنکما»؛ به شما سفارش مىکنم که دنیا را طلب نکنید هر چند که دنیا به دنبال شما بیاید. و بر چیزى از این دنیاى گذرا، که از شما کناره جسته است، افسوس مخورید. (1)
آخرت آفریدهاند.
به همان فراوانى و کثرتى که آن بزرگوار درباره تقوا سخن گفته است، درباره دل نبستن به دنیا بیانات بسیار روشنگر و هشدار دهندهاى دارد:
به بزرگى و فخر ظاهرى این دنیا رغبتى نداشته باشید و به وسیله زینت و نعمت آن فریفته نشوید و از سختىها و زیانهایش بىتابى نکنید، چرا که عزت و فخر این دنیا تمام شدنى است و زینت و نعمت آن نابود گشتنى است و سختى و زیانش پایانپذیر است. هر مدت و دورانى در این دنیا سرآمدى دارد و هر زندهاى، مردنى... «فلا تنافسوا فى عز الدنیا و فخرها، ولا تعجبوا بزینتها و نعیمها، و لاتجزعوا من ضرائها و بوسها، فان عزها و فخرها الى انقطاع، و ان زینتها و نعیمها الى زوال، و ضراءها و بوسها الى نفاد، و کل مده الى انتها، و کل حى الى فناء»(2) ؛
نزد خداوندى که اسرار شما را مىداند پرده درى نکنید. دل از دنیا بر کنید پیش از آن که جسم شما از آن خارج شود. شما را در دنیا مىآزمایند در حالى که شما را براى آخرت آفریدهاند.
ایهاالناس! انما الدنیا دار مجاز و الاخرة دار قرار. فخذوا من ممرکم لمقرکم، و لا تهتکوا استارکم عند من یعلم اسرارکم. و اخرجوا من الدنیا قلوبکم من قبل ان تخرج منها ابدانکم. ففیها اختبرتم، و لغیرها خلقتم. ان المرء اذا هلک قال الناس: ما ترک؟ و قالت الملائکه: ما قدم؟ لله آباوکم! فقدموا بعضا، یکن لکم، ولا تخلفوا کلا، فیکون علیکم!(3)
تمامى معناى زهد در این دو کلمه قرآن فراهم آمده است که مىفرماید: «لکیلا تاسوا على ما فاتکم و لا تفرحوا بما آتاکم.»
(سوره حدید، آیه 23)
تا این که بر آنچه از دست مىدهید دریغ نورزید و به آنچه که به دست مىآورید شادمان نگردید. آرى آن کس که بر گذشته افسوس نخورد و بر آینده دل نبست و از آن شادمان نگشت هر دو سوى پارسایى را پاس داشته است. «الزهد کله بین کلمتین من القرآن: قال الله سبحانه: لکیلا تاسوا على مافاتکم ولا تفرحوا بما آتاکم، و من لم یاس على الماضى، و لم یفرح بالاتى، فقد اخذ الزهد بطرفیه.»(4)
پینوشتها:
1- نهج البلاغه، وصیت حضرت به امام حسن علیه السلام.
2- نهج البلاغه نسخه صبحى صالح خطبه 96 .
3- نهج البلاغه نسخه فیض الاسلام، خطبه 194.
4- نهج البلاغه نسخه صبحى صالح، حکمت 439.
و در راستاى همان استوار ساختن پیوند برادرى و نیز دورى از قهر و تفرقه، نخست پیوند با خویشاوندان مورد تاکید قرار گرفته است. خداوند درباره "صله رحم" یعنى پیوستن به خویشاوندان، چنین مىفرماید:
"انما یتذکر اولوالالباب الذین یوفون بعهدالله ولا ینقضون المیثاق. و الذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب"
(رعد/ 21- 19)؛
خداوند فقط به خردمندان تذکر مىدهد و هشیارشان مىسازد، همان کسانى که به عهد الهى وفادار مىمانند و پیمان خویش با خدا را نمىشکنند. آنان که به آنچه خداوند فرمان داده است که بپیوندند، مىپیوندند و از پروردگارشان مىترسند از بدی حساب در روز قیامت هراس دارند .
و پس از بیان ویژگیهاى دیگرى از این گروه خردمندان، ادامه مىدهد:
"و الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه و یقطعوا ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فى الارض اولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدار(رعد/ 25)؛
و کسانى که پس از پیمان بستن با خداوند، پیمان مىشکنند و پیوند خویش با خویشاوند مىگسلند و در زمین فساد و تباهى مىکنند، لعنت و نفرین خدا بر آنان باد و جایگاهى دردناک بهره و نصیبشان!
حضرت امیرالمومنین در یکى از سخنان خود، به یکى از ثمرات صله رحم اشاره فرموده است، به همان مطلبى که از رسول خدا شنیده است. امام صادق از پدران خویش، از حضرت على علیه السلام نقل مىکند که آن جناب از قول پیامبر فرمود: صله رحم حسابرسى روز قیامت را آسان مىکند و از مرگ دلخراش پیشگیرى مىنماید. «عن ابى عبدالله، عن آبائه، عن على - علیهم السلام - قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: صلة الرحم تهون الحساب و تقى میتة السوء.»(2)
مضمون فوق اینگونه هم نقل شده است: عن ابى جعفر علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله بر ّالوالدین و صلة الرحم یهونان الحساب. ثم تلا هذه الایه: "والذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون و الحساب."(3) سفارش به صله رحم آنقدر فراوان است و روایات نقل شده در این زمینه چنان زیاد، که در این مختصر جز به برخى از آن بیانات راهگشا نمىتوان اشاره کرد: پیامبر درباره تاثیر صله رحم بر فراوانى و تاخیر اجل فرمود: هر کس که شادمان و مسرور مىشود از این که روزىاش فراوان شود و اجلش دیر فرارسد پس باید که صله رحم کند. «من سره ان یبسط له فى رزقه، و ینسا له فى اجله فلیصل رحمه.»(4)
امام باقر علیه السلام نیز درباره تاثیرات صله رحم فرمود:
صله ارحام اعمال دینى آدمى را پاکیره مىسازد و دارایى را فزونى مىبخشد و بلا را برطرف مىسازد و حساب روز قیامت را آسان مىکند و مرگ را به تأخیر مىاندازد.
قال ابوجعفر علیه السلام
صلة الارحام تزکى الاعمال و تنمى الاعمال، و تدفع البلوى، و تیسر الحساب و تنسى ء فى الرزق.) (5)
صله رحم داراى مراتبى است. پیامبر صلى الله علیه و آله در این باره فرمود: صله رحم کن، هر چند به شربتى از آب، برترین چیزى که مىتوان به وسیله آن صله رحم کرد بازداشتن دیگران از آزار اوست. در دنیا صله رحم کنید، هر چند به یک سلام.
(قال رسول الله صلى الله علیه و آله:
صل رحمک و لو بشربه من ماء و افضل ما یوصل به الرحم کف الاذى عنها. و قال صلى الله علیه و آله: صلوا ارحامکم فى الدنیا و لو بسلام.)(6)
آثار صله رحم چنان است که همه را در برمىگیرد. چنانچه حضرت على علیه السلام از پیامبر اکرم نقل مىکند که فرمود: صله رحم سرزمینها را آباد مىکند و عمرها را طولانى مىسازد، هر چند که اهل آن سرزمین خوبان نباشند. (عن على علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: صله الرحم تعمر الدیار و تزید فى الاعمار، و ان کان اهلها غیر اخیار.) (7)
همچنین از پیامبر نقل است که فرمود:
ان القوم لیکونون فجره ولا یکونون برره. فیصلون ارحامهم فتنمى اموالهم و تطول اعمارهم"
شرط صله رحم عمل متقابل نیست. یعنى ما وظیفه داریم صله رحم کنیم، هر چند متقابلا این امر صورت نگیرد.
دستور صریح در این مورد این است که امیرالمومنین فرمود: به خویشاوندان بپیوندید، هر چند آنها از شما بگسلند.
(صلوا ارحامکم و ان قطعوکم. و قال ابوذر:
اوصانى رسول الله صلى الله علیه و آله ان اصل رحمى و ان ادبرت.)(8)
به همان شدت و اهمیت که درباره صله رحم سخن گفتهاند، درباره قطع رحم نهى اکید فرموده، و آثار سوئى براى آن برشمردهاند. از جمله آن که:
- قاطع رحم به بهشت نمیرود. (9)
- قطع رحم موجب سرعت مرگ و کوتاهى عمر مىشود. (10)
- قطع رحم داراییها را به باد مىدهد. (11)
- سرزمینها را ویران مىسازد. (12)
- نسل آدمى را منقطع مىکند. (13)
پینوشتها:
1- نهج البلاغه، وصیت حضرت به امام حسن علیه السلام.
2- بحارالانوار، ج 71، ص 94.
3- تفسیر عیاشى، ج 2، ص 223 .
4- بحار الانوار، ج 71، ص 9.
5- اصول کافى، ج 2، ص 150.
6- بحارالانوار، ج 71، صص 103 و 104.
7- بحارالانوار، ج 71، ص 94.
8- بحارالانوار، ج 72، صص 91 و 92 .
9- بحارالانوار، ج 71، ص 91.
10- بحارالانوار، ج 71، ص 94 و 138.
11- بحارالانوار، ج 71، ص 138.
12- بحارالانوار، ج 71، ص 134.
13- بحارالانوار، ج 71، ص 134.
و در راستاى همان استوار ساختن پیوند برادرى و نیز دورى از قهر و تفرقه، نخست پیوند با خویشاوندان مورد تاکید قرار گرفته است. خداوند درباره "صله رحم" یعنى پیوستن به خویشاوندان، چنین مىفرماید:
"انما یتذکر اولوالالباب الذین یوفون بعهدالله ولا ینقضون المیثاق. و الذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون سوء الحساب"
(رعد/ 21- 19)؛
خداوند فقط به خردمندان تذکر مىدهد و هشیارشان مىسازد، همان کسانى که به عهد الهى وفادار مىمانند و پیمان خویش با خدا را نمىشکنند. آنان که به آنچه خداوند فرمان داده است که بپیوندند، مىپیوندند و از پروردگارشان مىترسند از بدی حساب در روز قیامت هراس دارند .
و پس از بیان ویژگیهاى دیگرى از این گروه خردمندان، ادامه مىدهد:
"و الذین ینقضون عهدالله من بعد میثاقه و یقطعوا ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فى الارض اولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدار(رعد/ 25)؛
و کسانى که پس از پیمان بستن با خداوند، پیمان مىشکنند و پیوند خویش با خویشاوند مىگسلند و در زمین فساد و تباهى مىکنند، لعنت و نفرین خدا بر آنان باد و جایگاهى دردناک بهره و نصیبشان!
حضرت امیرالمومنین در یکى از سخنان خود، به یکى از ثمرات صله رحم اشاره فرموده است، به همان مطلبى که از رسول خدا شنیده است. امام صادق از پدران خویش، از حضرت على علیه السلام نقل مىکند که آن جناب از قول پیامبر فرمود: صله رحم حسابرسى روز قیامت را آسان مىکند و از مرگ دلخراش پیشگیرى مىنماید. «عن ابى عبدالله، عن آبائه، عن على - علیهم السلام - قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: صلة الرحم تهون الحساب و تقى میتة السوء.»(2)
مضمون فوق اینگونه هم نقل شده است: عن ابى جعفر علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله بر ّالوالدین و صلة الرحم یهونان الحساب. ثم تلا هذه الایه: "والذین یصلون ما امر الله به ان یوصل و یخشون ربهم و یخافون و الحساب."(3) سفارش به صله رحم آنقدر فراوان است و روایات نقل شده در این زمینه چنان زیاد، که در این مختصر جز به برخى از آن بیانات راهگشا نمىتوان اشاره کرد: پیامبر درباره تاثیر صله رحم بر فراوانى و تاخیر اجل فرمود: هر کس که شادمان و مسرور مىشود از این که روزىاش فراوان شود و اجلش دیر فرارسد پس باید که صله رحم کند. «من سره ان یبسط له فى رزقه، و ینسا له فى اجله فلیصل رحمه.»(4)
امام باقر علیه السلام نیز درباره تاثیرات صله رحم فرمود:
صله ارحام اعمال دینى آدمى را پاکیره مىسازد و دارایى را فزونى مىبخشد و بلا را برطرف مىسازد و حساب روز قیامت را آسان مىکند و مرگ را به تأخیر مىاندازد.
قال ابوجعفر علیه السلام
صلة الارحام تزکى الاعمال و تنمى الاعمال، و تدفع البلوى، و تیسر الحساب و تنسى ء فى الرزق.) (5)
صله رحم داراى مراتبى است. پیامبر صلى الله علیه و آله در این باره فرمود: صله رحم کن، هر چند به شربتى از آب، برترین چیزى که مىتوان به وسیله آن صله رحم کرد بازداشتن دیگران از آزار اوست. در دنیا صله رحم کنید، هر چند به یک سلام.
(قال رسول الله صلى الله علیه و آله:
صل رحمک و لو بشربه من ماء و افضل ما یوصل به الرحم کف الاذى عنها. و قال صلى الله علیه و آله: صلوا ارحامکم فى الدنیا و لو بسلام.)(6)
آثار صله رحم چنان است که همه را در برمىگیرد. چنانچه حضرت على علیه السلام از پیامبر اکرم نقل مىکند که فرمود: صله رحم سرزمینها را آباد مىکند و عمرها را طولانى مىسازد، هر چند که اهل آن سرزمین خوبان نباشند. (عن على علیه السلام قال: قال رسول الله صلى الله علیه و آله: صله الرحم تعمر الدیار و تزید فى الاعمار، و ان کان اهلها غیر اخیار.) (7)
همچنین از پیامبر نقل است که فرمود:
ان القوم لیکونون فجره ولا یکونون برره. فیصلون ارحامهم فتنمى اموالهم و تطول اعمارهم"
شرط صله رحم عمل متقابل نیست. یعنى ما وظیفه داریم صله رحم کنیم، هر چند متقابلا این امر صورت نگیرد.
دستور صریح در این مورد این است که امیرالمومنین فرمود: به خویشاوندان بپیوندید، هر چند آنها از شما بگسلند.
(صلوا ارحامکم و ان قطعوکم. و قال ابوذر:
اوصانى رسول الله صلى الله علیه و آله ان اصل رحمى و ان ادبرت.)(8)
به همان شدت و اهمیت که درباره صله رحم سخن گفتهاند، درباره قطع رحم نهى اکید فرموده، و آثار سوئى براى آن برشمردهاند. از جمله آن که:
- قاطع رحم به بهشت نمیرود. (9)
- قطع رحم موجب سرعت مرگ و کوتاهى عمر مىشود. (10)
- قطع رحم داراییها را به باد مىدهد. (11)
- سرزمینها را ویران مىسازد. (12)
- نسل آدمى را منقطع مىکند. (13)
پینوشتها:
1- نهج البلاغه، وصیت حضرت به امام حسن علیه السلام.
2- بحارالانوار، ج 71، ص 94.
3- تفسیر عیاشى، ج 2، ص 223 .
4- بحار الانوار، ج 71، ص 9.
5- اصول کافى، ج 2، ص 150.
6- بحارالانوار، ج 71، صص 103 و 104.
7- بحارالانوار، ج 71، ص 94.
8- بحارالانوار، ج 72، صص 91 و 92 .
9- بحارالانوار، ج 71، ص 91.
10- بحارالانوار، ج 71، ص 94 و 138.
11- بحارالانوار، ج 71، ص 138.
12- بحارالانوار، ج 71، ص 134.
13- بحارالانوار، ج 71، ص 134.
آن حضرت دو فرزند گرامى خویش را مخاطب ساخته، به آنان فرمود: «اوصیکما بتقوى الله»
نور چشمانم شما را به ترس از خدا سفارش مىکنم. (1)
سفارش به تقوا پیش از همه و بیش از همه توسط خداوند صورت گرفته است. خداوند خطاب به مسلمانان مىفرماید:
و لقد وصینا الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقوا الله
شما و پیشینیان شما را - که کتاب آسمانى به آنها دادهام - به تقوا سفارش مىکنم.
در میان فرمانهایى که خداوند در قرآن به مردم و مسلمانان و مومنان داده است بیشترین فرمان امر به تقواست. (حدود 78 مرتبه در قرآن امر به تقوا شده است.)
آثارى را هم که خداوند براى تقوا بر شمرده است، شگفت انگیز است. از آن جملهاند:
و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض.
* هر کس تقوا داشته باشد خداوند بینشى به او مىدهد که تفاوت میان حق و باطل را به آسانى مىیابد. (سوره انفال، آیه 29)؛
یا ایها الذین آمنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا.
و من یتق الله یجعل له مخرجا.
* هر کس تقوا داشته باشد خداوند کارش را آسان قرار مىدهد. (سوره طلاق، آیه 4)؛
و من یتق الله یجعل له من امره یسرا.
و اتقوا الله و یعلمکم الله.
* و نیز فرمان خداست که توشه تقوا برگیرید که براى جهان آخرت بهترین توشه تقواست. (سوره بقره، آیه 197)؛
عصاره و خلاصه زندگى پیامبر و به پیروى از آن حضرت، تمام زندگى او نیز قرین و همراه تقواست. تعابیر زیبایى که او درباره تقوا دارد فراوان و شنیدنى است که چند مورد را به اشاره مىآوریم:
* تقوا همانند شتر رام و راه شناسى است که اگر اهل تقوا زمام امر خویش را به او سپرند به سلامت آنان را به بهشت برین وارد مىکند.
الا و ان التقوى مطایا ذلل حمل علیها اهلها و اعطو ازمتها، فاوردتهم الجنه. (نهج البلاغه، کلام، 16)
* تقوا دژ استوارى است که هر کس به آن درآید در امان مىماند؛
اعلموا عبادالله! ان التقوى دار حصن عزیز.
(نهج البلاغه نسخه صبحى صالح، خطبه 156)
* تقوا ریسمانى است که دستگیره آن بسیار استوار و مطمئن است. تقوا پناهگاهى است که در بلندایى امن قرار دارد؛
فاعتصموا بتقوى الله، فان لها حبلا وثیقا عروته، و معقلا منیعا ذروته.
(نهج البلاغه، نسخه صبحى صالح، خطبه 190)
فان تقوى الله دواء داء قلوبکم، و بصر عمى افئدتکم، و شفاء مرض اجساکم، و صلاح فساد صدورکم، و طهور دنس انفسکم... .
(نهج البلاغه، نسخه صبحى صالح، خطبه 198)
* به وسیله تقوا آدمى از هر هلاکتى نجات مىیابد؛ ... و نجاة من کل هلکه. (نهج البلاغه، نسخه صبحى صالح، خطبه 230)
پینوشت:
1- نهج البلاغه، وصیت حضرت به امام حسن علیه السلام.
همانگونه که خداوند به شما فرمان داده است، با مردم به نیکویى سخن بگویید.»
نهج البلاغه، وصیت حضرت به امام حسن علیه السلام.
آیه شریفهاى را که این فرمان در آن آمده است ذکر مىکنیم:
و اذ اخذنا میثاق بنى اسرائیل لاتعبدون الا الله و بالوالدین احسانا و ذى القربى و الیتامى و المساکین و قولوا للناس حسنا و اقیموا الصلاة و اتوا الزکاة ثم تولیتم الا قلیلا و انتم معرضون (بقره/ 83)
«الله الله فى جیرانکم! فان النبى صلى الله علیه و آله و سلم اوصى بهم. و مازال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم یوصى بهم حتى ظننا انه سیورثهم» ؛
شما را درباره همسایگانتان سفارش مىکنم. زیرا پیامبر درباره ایشان سفارش فرموده است. و آنقدر آن جناب درباره آنها سفارش مىفرمود که ما پنداشتیم همسایه را از همسایه ارث خواهد داد.
«الله الله فى القرآن! فلا یسبقکم الى العمل به احد غیرکم؛
حرمت قرآن را پاس بدارید. مراقب باشید، مبادا که کسى در عمل به آن بر شما سبقت بگیرد.»
حضرت على علیه السلام هم که شاگرد نخست مکتب قرآن بود، سخنانى درّ آسا و گهربار در عظمت قرآن، گفته است، چنانچه در یکى از آن گفتارهاى فراوان مىفرماید: قرآن را بیاموزید، زیرا که نیکوترین گفتار است، ژرفاى آیات آن را خوب بفهمید، چون که بهار و طراوت دلهاست. به نور قرآن شفا بجویید، چرا که شفابخش سینههاست، آن را به نیکویى بخوانید، زیرا که سودمندترین قصههاست، و آگاه باشید - دانشمندى که به آنچه غیر از دانش اوست عمل کند، همانند جاهل سرگشتهاى است که از بیمارى جهل بهبودى نیابد. بلکه حجت خدا - به خاطر علمش - بر او بزرگتر، و حسرت و پشیمانىاش لازمتر، و نزد خداوند سرزنش بر او بیشتر است.
نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 110
زهر کشنده است
فریب خورده ی نادان به طرف آن می رود
و خردمند پایان بین از آن دوری می گزیند
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: سفارشات حضرت علی (ع)
يَا مَن لايشغَله إلحَاحُ المُلِحّين
روزهای رمضانی همه رحمانی
و شبهايش همه روحانی
از بندگان همه نيايش
و از خدا همه آمرزش
از روزهداران همه خواهش
و از پروردگار، همه بخشش
تا هر کس چه خواهد
و چگونه طلبد
بخشايشگرا !
امروز بهرهام را از کردارهای خوشِ خويش بيشتر فرما
و درهای رحمتت را بر من گشادهتر بنما
چه خواستههای فراوانی دارم
و چه دعاهای بیشماری به درگاهت آورَم
چه شود که به منِ کمترين عنايت فرمايی؟
و خواستههای هرچند بیپايانم را اجابت؟
دستاويز من برای راز و نياز به درگاه بلندت بسيار است
و وسيلههای خواهش من بیشمار
اما اين تويی که واسطهی مرا نزديکتر کنی
و پذيرايی پرسشهای مرا بيشتر
ای که مردم هر چه پای بفشارند
تو را از آن چه میخواهی، باز ندارند.
يَا رَحيماً بِعِبادِه المُؤمِنين
مهربان خدايا !
تو چتر رحمت خويش بر همه عالم گستردهای
و ردای مهرورزی خود بر دوش همه کس افکنده
اين ماييم که ردا از دوش میاندازيم
و از سايهسار چتر رحمتت میگريزيم
امروز مرا مگذار که گريزان شوم
که اگر چنين کنم، سخت افسوسخور و پشيمان شوم
کامروا کس که نصيب از تو بَرد
و درپناه، آن که پناه به تو آورَد
امروز کاميابی و عصمت را بهرهی من ساز
و مرا در شمار ياران خويشتن انداز
که توفيق و کردار پاک، روزی هر کس کی شود؟
چه ظلمتکدهای است، تهمت!
چه تاريکخانهای است بدنامی!
دل به سياهی میزند، آنگاه که در دام تهمت درغلتد
و قلب تاريک میشود، آن هنگام که به زندان بدنامی درافتد
مگر آن که تو خود با زلال خويش شستوشويش دهی
و دست مهر خويش بر دوشش نهی
بندهی مؤمن هماره در زير قطرههای نقرهای باران تو است
و آسوده در سايهساران تو.
عَلَی مَا تَرضَاهُ وَ يَرضَاهُ الرَّسُول
مُحکمة فُرُوعُه بالاُصُول
بِحَقِّ سيِّدنا محمَّد وَ آلِهِ الطّاهِرين
وَ الحَمدُ لله ربِّ العَالَمين
مگر درهای رحمت خدا هم هيچگاه بسته میشود؟
مگر انسان رسَنِ خويش از درگاه حق میگسلد؟
مگر خدا هماره بر بندگانش بخشش نمیآورَد؟
رمضان هم که پايان يابد
ماه هم که پنهان شود
خورشيد هم که به خاموشی رود
خدا همان خداست، همان خدای رحيم بیانباز
و بنده همان بنده، با همان ناتوانی و دست نياز
رمضان اما، خوانی است گسترده
و سفرهای چيده
و فرشتگان همه در شدآمد و جوش و خروش
و صدای بالهاشان پيوسته در گوش
سفره را برچيدهاند و زين پس
هر کس به قدر کوشش خويش خورَد
و هر آدمی به اندازهی تلاش خويش روزی بَرد
بار معبودا !
امروز که واپسين روز ماه ما است
گستاخانه از تو خواهم که با سپاس، روزههايم بپذيری
و مرا در صف خاصان خويش گيری
گويی آنسان روزه گرفتهام
که تو و رسولت را خوش آمده است
هر چند در اين ميانه، ناپسندهايی هم از من سر زده
بار الها !
اگر نهالی کاشتهام
و آن را بهخوبی داشتهام
و از آن ميوهها برداشتهام
شاخسارانش را به مدد ريشههای دَرهم تنيدهاش استوار دار
و ميوههايش را به برکت سبزی بيشهاش، برقرار
تو را به چه کس سوگند دهم
بهتر از پيامآورت که وی را ستودهای؟
تو را به کدامين بندگانت سوگند دهم؟
برتر از محمد و تبار طاهرش؟
. . . اينک، در پايان ماهی که خود را در آن آزمودم
و در انتهای راهی که آن را منزل به منزل پيمودم
تو را سپاس گويم و بستايم
که تويی خدای همه عالم
و تويی که بر بندگانت مهر میورزی
از آدم تا خاتم
و از او تا نقطهی پايان عالم
... و الحَمد لله ربّ العالمين
منبع: شفقنا
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: سی ساغر سحری
وَ طَهِّرنی فيه مِن العُيُوب
وَ امتَحِن قلبی فيه بِتَقوَی القلوب
يَا مُقيلَ عَثرَةِ المُذنِبين
دوش بر زمين فرشته باريده بود
و صدای بال ملائک همه جا پيچيده
زمزمهی مردمان شيفته با همهمهی فرشتگان در هم آميخته بود
و زلال آبی که بر مؤمنانت نثار میکردی، همه جا ريخته
... من در ميان گروهی دلشکسته
و گَرد گناه بر پيکر نشسته
ايستاده بودم
و خود را در خنکای آبشار رحمتت نهاده
بدان اميد که بر من منت نهی
و گناهم شستوشو دهی
گنهپوشا !
کردههای ناپسندِ بسيارم بگذار
و اندک مناجاتهای مرا بدار
امروز خود را چنان میبينم که پاييز از من رخت بربسته
و برگهای خزانی من فرو ريخته
و عيبهايم را با برف سفيد رحمت تو شستهام
و به نهالی میمانم که در بهاری تازه، از نو رُستهام
اين نونهال نورَسته را پاک و پاکيزه بدار
تا دوباره گرد گناهی بر اندامش منشيند
و جز ذات پاک تو را پسنديده نبيند
امروز اگر جانم را به آزمون کشی
و دلم را با سنجهی تقوی بيازمايی
خواهم گفت: حکم آن چه تو فرمايی!
پالايشی را که به برکت شب قَدرت بهرهام کردی از من مزدای
و دلم را همواره به راه پاکان درگاهت رهنمايی فرمای
اگر از انسانها گناهی سر زند
تويی که لغزشهاشان میپوشانی
و باز هم با فراخوانیِ مهرورزانهی خود
آنان را به آستان خويش میکشانی
وَ أسألُک التّوفيقَ فيه لاُطيعَک و لاأعصيکَ
يَا جَوادَ السّائِلين
بزرگی تو آنسان است
که به کمترين کردهها، سوی کسب خرسندیات توان شتافت
و اميدواری ما به تو چندان که
نه از يک راه و دو راه
که از فراوان راهها خشنودی تو را توان يافت
بندهنوازیات آن گونه است که
خود، راه خشنودی خويش را به بندهات مینمايانی
و او را به مقام امن خود میکشانی
اگر از تو بخواهم که امروز
بسترهای رضامندی خود را برای من بگسترانی
آيا ناروا خواستهام؟
میدانم که چنين نيست!
گو اين که بر کبريا و عظمت تو گردی نمینشيند
و بلندای تو را ناپسندی نمیآلايد
اما اگر من دست به ناشايستی زنم
و کردهی ناخوشايندی را روا دارم
اين خود من هستم که آسيب میبينم
. . . و تو همين را نمیپسندی
و ناخوش میداری
پس بايد به ذات تو پناه آورد و در سايهسار تو نشست
تا بتوان از گناه رَست و به آستان تو پيوست
فرمانبرداری تو توفيقی است که آن را نه به هر کس دهی
و پرهيز از سرکشی در برابر دستورت
نشانی که آن را نه بر هر کس نهی
امروز از تو میخواهم که مرا زيبندهی اين بهرهمندی بشناسی
و زيور فرمانبری و بندگی را بر گردن من اندازی
هر که از تو پرسيد
به هدف رسيد
و هر که از تو زيور خواست
جان خويش بياراست
مُستنّاً بسُنّةِ خَاتم أنبيائِک
يَا عَاصِمَ قلوبِ النّبيّين
حتی اگر لَختی از ماجرای اوليای تو را خوانده و دانسته
و نيک و بد روزگارانشان را شناخته باشم
خواهم دانست که آن بزرگمردان
در رويارويی با دشمنان چه سختیها کشيدهاند
و در روايی کيش تو چه پريشانیها چشيدهاند
خواهم فهميد که آن انسانهای پاک، در نبرد با بدکرداران
چه مايه اندوه خوردهاند
و برای فراز آوردن پرچم آيين تو، چه رنجها بردهاند
بدين سان
امروز از تو میخواهم که مرا در شمارِ دوستان آنان برشماری
و با دوستیشان مرا از بدیها ايمن و آسوده داری
دانستهام که بنيادِ دين بر دوستی و دشمنی استوار باشد
و انسان تا آن هنگام دينباور است که مرز حبّ و بغضش آشکار باشد
چون خواستهام که با دوستانت دوستی ورزم
و آيين و مَنش آنان را چراغ راه خويش سازم
تنها نيمی از راه را پيمودهام
اکنون خواهم خواست که با دشمنانت نيز از سر دشمنی برخيزم
و هماره با آنان بستيزم
که اگر چنين کنم
به ساحل رسيده و رستهام
پاک خدايا !
واپسين پيامآورت همو است که برترين پيامت را آورد
و آيينی را گسترانيد که مايهی زندگانی شد
و سرمايهی جاودانی
اگر پند او بنيوشيم
رستگاری سود ما است
و اگر از سرچشمه زلالش نوشيم
طراوت بهرهی تاروپود ما
ای که دلهای پيامبران را تو پاس داشتی
و بذر سُتواری در قلبهاشان کاشتی
ما را نيز شمهای از اين زاد افزا
و پاکيزگی جانمان را بهعطا درآ

وَ عَيبی فيه مَستوراً
يا أسمَعَ السّامِعين
روزهای من همه سرشار از فرود است و لبريز از فراز
يک سو گناه و ناپسند و ناشايست، و يک سو راز و نياز و نماز
يک سو بازیهای اين جهانی
و يک سو کردارهايی برای رضای رحمانی
و در اين ميانه، اميدم به تو است که دستم بگيری
و پرستشها و ناشايستها را با هم بپذيری
نيک و بدم را با هم ببينی
و سره و ناسره را دَرهم بچينی
تلاش امروز مرا قبول کنی
و از سزا دادن به گناهان من عدول
عبادتهای پيدا و پنهانم را به زيور پذيرش خويش بيارايی
و عيبها و ناپسندهايم را پوشيده فرمايی
چه خواستههای گزافی!
و چه آرزوهای کلانی!
اما اگر نويدهای روحبخش و جانفزای تو نبود
و اميدهای ما را نمیافزود
من آيا چنين میکردم که
از تو بخواهم تا کشش و کوشش مرا قدر بشناسی
و گناه مرا ناديده انگاری
آيا اين رخصت را به خود میدادم که
اندک اعمال مرا بپذيری
و عيبهايم را در پرده گذاری؟
معبودا !
که نامت اميدآفرين است و پيامت نويدبخش!
ما را درياب
که تو از هر که گمان بريم شنواتری
و خواستههای ما را زودتر به بوتهی اجابت میبَری
يا رَؤوفاً بعِبادِهِ الصّالِحين
از آنگاه که قرآن را فرو فرستادی
و قدر را به ما شناساندی
و هزار ماه را در کفهای و يک شب را در کفهای سنگينتر نشاندی
تا کنون هنوز راز اين شب که هيچ
خودش نيز برای ما خاکيان ناپيداست
ما آن را گم نکردهايم
اما تو خود رؤيای اين شبهای نورانی را در دلمان نهادی
و ليک، شِمای آن را نشانمان ندادی
همين دانيم که واپسين روزهای رمضان است
و طنين آوازهايی از ملکوت در همه جا پيچان
همين دانيم که پيامبر در چنين گاهی
از هر طرف آوای اجابت تو را میشنيد
و بستر به هم میپيچيد
پس به عبادت مینشست
و بند دل را به درگاه تو گره میبست
و ما را آموخت که چنين باشيم
آيا توانمان دهی که حلاوت آن را بچشيم؟
گشاينده خدايا !
تو که هر بندِ دَرهم تنيدهای را میگسلی
و هر کوه سهمگينی را میشکنی
گرههای زندگی ما را به دست توانايت بگشای
و دشواریهای زندگی پرخموپيچ ما را آسان فرمای
آمرزنده معبودا !
پوزش آوردن به درگاه تو نه کاری بيهوده و ناروا است
که تو توبهپذيری و پوشانندهی هر گناه
بارم سنگين است و دوشم خسته
پشتم خميده است و زانوانم بسته
بار گناه را از وجود خشک من بريز
آنسان که درختان را از برگهای زرد و پوسيدهی خزانی
تهی کنی
ای که باران مهرت پيوسته بر بندگان شايستهات ريزان است
و تازيانهی خشمت از اندام آنان گريزان
مرا نيز در کنار آنان بنشان
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: سی ساغر سحری
اللّهُمّ نَبِّهنی فیهِ لِبَرَکات اَسحارِه
وَ نَوِّر فيه قَلبی بِضِياءِ إنوَاره
وَ خُذ بِکُلّ أعضَائی إلَی اتبَاع آثارِه
بِنورِک يَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ العَارِفين
سحر، آنگاه که با تيغ رخشان خود در پردهی سياه شب شکاف اندازد
و به روشنای خيرهکنندهی خود نازد
پنجرههايی از بهشت بر مردمان باز شود
و دست نيازمند مؤمنان به درگاه خدای بیمثالشان دراز
سحر، آنگاه که برکت از آسمان میبارد
و بذر عشق را در نهاد مردمان میکارد
دلسوختگانِ تشنهلب که در شوق لقای دوست میسوزند
چشم به آسمان میدوزند و رحمت میخواهند
سَحرآفرينا !
مرا هم از خجستگی سحرگاهان بهرهای!
پرتو نورگستر سحر تا سويدای دل عاشقان میدود
و شعاع روشنگر آن تاريکای جان آدميان را روشنی میدهد
امروز دلم در انتظار تابش نوری ديگر است که از برکت سحر خيزد
و با نهادِ جانم آميزد
در چکاچک عقل و دل، دوم را برگزيدهام
و خود بدان سپردهام
دلم فرمانفرمای وجودم شده است
و حاکم بیبديل تار و پودم
آن چه از برکتهای سحری برانگيختهای
و آبشاری از آن را بر دلم ريختهای
پايدار ساز
و بندبند کيانم را بر همان روال انداز
ای که دلهای عارفان با نام تو رنگ و جلا گيرد
و شمع جانهاشان از سرچشمهی نور تو صفا پذيرد
منِ کمترين را از بارگاهت مران
و نور جهانتابات را بر اين اندک آفريدهات نيز بتابان.

امروز هم مانند هر روز
از آسمان داره و برکت میبارد
و تا ژرفای مردمان رَه میبُرد
امروز هم مانند هر روز
خدا بندگانی را برای نعمتهای کلانتر برگزيند
هر که بختش بيشتر، برکتش افزونتر
و هر که را پذيرش گستردهتری، بهرهاش فراوانتر
نعمتگسترا !
بخت امروز مرا فزونتر کن
و برکت خويش بر من بيش
امروز هم مانند هر روز
خيراتی از سرچشمهی نعمت به آدميان میرسد
و در وجود انسانها سرای میگزيند
امروز هم مانند هر روز
روزنگاههای نعمت باز میشود
و تابش خويش را نصيب هر گوش و کران میکند
دستان من که به درگاهت دراز است
ندانم آيا راهِ من هم به اين کرانهها باز است؟
خدايا !
راهم بگشا
و هدايتم فرما
چه کنم من
اگر کشتزار وجودم شايستهی پذيرش برکات رمضان نباشد؟
چه کنم من
اگر مزرع جانم پذيرای اين نعمتهای فراوان نباشد؟
از تو خواهم که جان مرا برای دريافت اين خوبیها آماده سازی
که تو خدای بندهنوازی و بیهنبازی
ای که حقيقت روشنگر را تو مینمايی
و مردمان را به پيروی از آن میفرمايی
دست مرا نيز بگير
و در شمار نيکانت بپذير.

وَ وَفّقنی فيه لِتِلاوةِ القـرآن
يَا مُنزِلَ السّکينةَ فی قلوبِ المُؤمنين
رمضان را باغباغ پيمودم
و امروز به بوستان بيستم رسيدم
از هر باغ گلی چيدم
و از لابهلای هر گلبوته نغمهای شنيدم
جانم صفا گرفت و مشامم طراوت
روحم تازگی يافت و کامم حلاوت
در اين پويش روحانی، اکنون به منزلی رسيدهام که
دروازههای بهشت پيشِ روی من است
و درآمدن بدان آرزوی من
بار خدايا !
شود آيا که امروز پنجرههای مينوی بر من گشايی؟
و مرا به کاخ بلند آرزوی ديرينم رسانی؟
بار الها !
شود آيا که نسيمی از باغ بهشت نصيبم کنی؟
و مرا در کنار درگاهيانت بنشانی؟
بيست منزل پيمودهام
و هر روز از آتش سوزان دوزخ دور و دورتر شدهام
بيست منزل را پشت سر گذاشتهام
و هر روز از لهيب جَمَرات جهنم گريختهام
اينک آرامشی يافتهام که پيشتر نمیانگاشتم
اکنون به اميدی رسيدهام که پيشتر نمیپنداشتم
شود آيا که امروز مرا به کرانهای امن اندازی؟
و اين آتش، يکسره از من دور سازی؟

وَ لاتجعَل لِلشّيطانِ فيه عَلَیَّ سَبيلاً
وَ اجعَل الجَنّةَ لی مَنزلاً وَ مَقيلاً
يا قاضِیَ حَوائِج الطّالِبين
به رسم سنتی که آموختهام، خود را همدوش بندگان پاکت پنداشتم
و دوش را تا سحر زنده داشتم
و قرآن بر سر گذاشتم
در عزای بزرگرهنمايی که خويش و خويشان در راه تو داد
دوش را تا سپيده به سوگ نشستم
و با او برای پيمودن راهش پيمان بستم
. . . و امروز سالياد شهادت آن دامدَرِ دنيای دنی است
همو که از کعبهای رستمزاد شد که
همگان بر آن قِبله، قُبله نهند
و در محرابی بانگ رستگاری سر داد که
جان را نه باخت، که بُرد
يگانه خانهزاد تو بود و از همان سرا سوی تو شتافت
جاینشين پيامبر ماست
و بهين راهبر ما
اگر امروز از تو بخواهم
برای نيل به خرسندیات کسی را به من نشان دهی
آيا کسی جز او هست که در پيش روی من نهی؟
گيرم راه علی بپيمايم
گيرم سر بر آستان او سايم
گيرم منش او را برگزينم
گيرم در کشتی نجاتبخش او بنشينم
دگر، ابليس و يارانش مرا وارهانند
و در اين دشواررَه بايد از تو مدد خواهم
و دست سوی تو فراز آرم
تا همهی راههابر شيطان بسته آيد
و ديگر نه من از او، که او از من برَمد
ای که نياز همهی خواهندگان روا کنی
و درد همهی دردمندان دوا
ای که پرسشهای دستان نيازمند را پاسخی درخور دهی
و حاجتهای ايشان را در دستشان نهی
من بهشت را منزل و آرامشگاه خود خواهم
چه زيان تو را که من هم برسم به آرزويی؟!

وَ أسکِنّی فيه بُحبوحاتِ جَنّاتِک
يا مُجيبَ دَعوَةِ المُضطرّين
کدامين انسان، که از بارش بخششهای تو بیبهره؟
کدامين جنبده،که در جانش نشانی از کرامتهای تو نی؟
کدامين جا، که نسيم رحمت تو بر آن ناوزيده؟
کدامين زمان، که رشتهاش از برکتهای بیدريغ تو بريده؟
امروز هم بر من منّتی چندباره گذار
و دروازهی نعمتهای بیشمارت را بر من گشوده دار
خرسندی تو آبروی من است
و رضامندی تو آبِ روی من
اگر تو از من خشنود باشی، توفيق، رفيق راهم شده
و عفوت پوشانندهی گناهم
امروز که رمضان رو به پايان دارد
از تو خواهم که مرا در ميانههای مينوی مانايت جای دهی
و مرا در بهشت خويش بنشانی
و جویهای روان و سايهسار گستردهی فردوس را به من بنمايانی
ای که هر کس دست نياز به سوی تو فراز آورد بیپاسخ نماند
و هر که با راز نياز و نماز به آستانت پناهنده شد
توسن تيزتک خويش را تا قلههای عزت و عظمت براند
اسب مرا راهوار ساز
و جانم را به لطفت اميدوار

موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: سی ساغر سحری
فلسفة روزه :
روزه هم مانند ساير احكام متين اسلام ، از حكمت و مصلحت خاصي سرچشمه مي گيرد. روايات متعددي با تعبيرهاي گوناگون ، گوشه اي ازحكمت نهفته آن را بيان مي كند، در زير به چهار مورد آن اشاره مي كنيم :
الف – اخلاص و خود سازي
حضرت زهرا سلام الله عليها فرموده است :
« فرض الله الصيام تثبيتاً للاخلاص » (1)
خداوند ، روزه را براي تثبيت اخلاص ( در دل مردم ) واجب كرده است .
« صائم » باخودداري از خواسته هاي نفساني ، فرمان خدا را به اجرا مي گذارد و با عالم ملكوت ، پيوند معنوي برقرار ميكند و چون كارهاي حيواني را رها كرده ، درونش صفا و جلا مي يابد . همين طور ، همگام با امساك از لذات جسماني ، از لذت هاي حرام روحاني نيز پرهيز مي كند. و امتناع مي ورزد .و از آنجا كه روزه عبادتي است كه به دليل « ديدني » نبودن عمل كمتر مي توان به وسيله آن مرتكب گناه ريا شد و لذا اين عمل از اخلاص بيشتري برخوردار است .
ب – تعديل قواي جسماني
دستگاههاي مختلف بدن درطول يك سال فعاليت شبانه روزي ، ممكن است دچار عارضه و فرسودگي با خستگي مفرط گردندكه اگر به آنها رسيدگي نشود. آسيب كلي ببيند . از اين رو خداوندحكيم براي حفظ سلامتي و ترميم و تعديل قواي جسماني مؤمن ، روزه را واجب كرده است . شاهد اين گفتار ، سخن حكيمانه رسول خدا – صلي الله عليه وآله – است كه فرمود :
« صوموا تصحوا» (2)
روزه بگيريد تا سالم بمانيد.
ج – تمرين تقوا
سومين حكمت مهم روزه داري ، ممارست وتمرين « پرهيزكاري » است . مسلمان با تمرين يك ماهه خود در ماه مبارك ، از ارضاي تمايلات نفساني خودداري مي كند تابه نفس خويش بقبولاند كه توانايي ايستادگي در برابر كارهاي ناروا را دارد ، به عنوان نمونه روزه دار :با نخوردن غذاي حلال خود ، تمرين مي كند كه به اموال ديگران دست درازي نكند. با نرفتن نزد همسر خويش ، درك مي كند كه به ناموس ديگران نبايد چشم طمع دوخت .
با بستن زبان از دروغ برخداو پيامبر – صلي الله عليه و آله – ياد مي گيرد كه هر كلامي را بر زبانش جاري نكند.
مسأله تمرين تقوا و افزايش درجه آن را به قرآن در آيه « روزه » بصراحت بيان كرده ، پس از بيان وجوب روزه فرموده است :
« لعلكم تتقون » (3)
شايدشما تقوا پيشه كنيد.
د – كم شدن فاصله فقير وغني
احساس نياز ونداري و چشيدن طعم گرسنگي و تشنگي و محروميت ، حكمت ديگر روزه است . به اين معنا كه ثروتمندان مسلمان در طول سال ، از نعمت و رفاه برخوردارند و هر زمان ، هر چه اراده كنند ، در اختيارشان قرار مي گيرد ، ديگر چگونه به يادمحرومان باشند؟ و از كجا بفهمند كه « گرسنگي » چه دردي است ؟ آنان بايد يك ماه باگرسنگي و تشنگي .
دمساز شوند تا طعم تلخ آن را بچشند و دل رفاه زده آنان قدري به حال محرمان بسوزد : از امام حسين – عليه السلام – پرسيدند : چرا خدا روزه را واجب كرده است ؟ فرمود :
« ليجد الغني مس الجوع فيعود بالفضل علي المسكين » (4)
تا توانمند گرسنگي را لمس كندو مازاد برنياز را بر مستمند باز گرداند.
5- يادآوري آخرت
آخرين حكمتي كه دراينجا به آن مي پردازيم به خاطر آوردن آخرت است . حضرت رضا – عيه السلام – طي گفتار متيني اين پرسش را طرح مي كند كه :
چرا فرمان روزه داري بر بندگان صادر شده است . آن گاه در پاسخ مي فرمايد:
« لكي يعرفوا ألم الجوع و العطش فيستدلوا علي فقر الاخره » (5)
تا درد گرسنگي وتشنگي را بفهمد و بر بيچارگي سراي ديگر رهنمون كردند.
از اين رو ، پيامبر خدا – صلي الله عليه و آله – در يكي از خطبه هايي كه در آستانه ماه مبارك رمضان ايراد كرد ، فرمود :
« ... واذكروا بجوعكم وعطشكم فيه جوع يوم القيمه و عطشه ...» (6)
باگرسنگي و تشنگي تان دراين ماه گرسنگي و تشنگي روز قيامت رابه ياد آوريد.
مراتب روزه داري :
امير مؤمنان ، صلوات الله عليه روزه را داري سه مرتبه دانسته و مي فرمايد :
« صوم القلب خير من صيام اللسان و صيام اللسان خير من صيام البطن » (7)
روزه دل بهتر از روزه زبان و روزه زبان برتر از روزه شكم است.
ملامهدي نراقي اين مراتب را نام گذاري و درتوضيح هر يك مي نويسد :
1- روزه عام كه نگه داشتن شكم وشهوت است و فايده آن ، رفع تكليف و آزادي از دوزخ است .
2- روزه خاص كه بايستي علاوه بر مرتبه اول ، چشم ، گوش ، زبان ، دست ، پا وديگر جوارح را نيز از آلوده شدن به گناه حفظ كرد و ثواب هاي وعده داده شده از سوي خدا ( بيشتر ) به چنين روزه اي تعلق مي گيرد.
3- روزه خاص الخاص كه در اين مرحله ، علاوه بر رعايت دو مرحله پيش ، دل نيز از افكار دنيوي ، اخلاق زشت و همت پست ، روزه مي گيرد و از غير خدا بكلي گسسته مي گردد. (8)
آداب روزه داري
آيا تاكنون ديده ايد كسي درمجلس عزا و سوگواري ، اشعار شاد و فرحزا بخواند و شاد وخندان باشد ؟ يا ديده ايد شخصي با شال عزا در مجلس جشن وسرور شركت كند و گريه كند ؟
اگر پاسختان منفي است ، دليلتان چيست ؟ شايد شما هم به اين مطلب اذعان داشته باشيد كه شركت در هرمجلسي تشريفات خاص خودرا مي طلبد .
حال ، باتوجه به اينكه « صائم » در مدت روزه داري ، در حريم قدس الهي و ضيافت الله داخل مي شود و از سوي پروردگار پذيرايي مي شود. شايسته است آداب ويژه چنين محفلي را مراعات كند، تا بيشتر مورد لطف « صاحب خانه » قرار گيرد .اينك از آن آداب :
الف – پرهيز از گناهان
هر گناهي ، خشم وغصب الهي را بر مي انگيزد ؛ اما در ماه مبارك رمضان ، آلوده شدن به گناه ، زشتي بيشتري دارد ، بدين خاطر ميهمان خدا نبايد گرد آن بگردد.
روزي پيامبر – صلي الله عليه و آله – پيرامون ماه مبارك رمضان سخن مي گفت ، امير مؤمنان – عليه السلام – پرسيد :
اي رسول خدا ! برترين عمل دراين ماه چيست !
پيامبر – صلي الله عليه و آله – پاسخ داد :
پرهيز از هر چه خدا حرام كرده است . (9)
با اين وصف ، بسياري از روزه داران اگر دست از گناه نشويند ، جز تشنگي و گرسنگي ، طرفي نمي بندند . حضرت زهرا سلام الله عليها مي فرمايد :
« ما يصنع الصائم بصيامه اذا لم يصن لسانه و سمعه و بصره وجوارحه » (10)
روزه داري كه زبان ، گوش ، چشم و اعضا و جوارحش را ( از گناه ) حفظ نكند ، با روزه خود چه مي كند ؟
يعني اين روزه چه سودي براي او دارد ؟
ب – انجام واجبات
دومين وظيفه ميهمان خدااين است كه بقيه دستورات الهي راناديده نگيرد ، كه اين خود ، بزرگترين بي ادبي در محضر ربوبي است و چنين ميهماني نزد ملكوتيان انگشت نما مي شود.
به نظر شما آيا روزه داشتن و نماز نخواندن ، روزه گرفتن و خمس ندادن ، روزه داري و مردم آزاري و ... باهم سازگاري دارد ؟
ج – پرستش و نيايش
از ديگر آداب ماه خدا ، نيايش و پرستش داوطلبانه است. فراواني نمازها ودعاهاي ماه رمضان ، گوياي اهميت آن است . روزه دار با تشريفات ويژه به « ضيافت الله » دعوت شده و چه نيكوست كه با هديه گرانبهايي به محضر خداي سبحان شرفياب گردد و زيباترين هديه به پيشگاه الهي ، ساييدن پيشاني به خاك و بالا بردن دست نياز است .
د -تلاوت قرآن
ماه رمضان ، بهار قرآن است ، قرآن و رمضان ؛ پيوندي ديرينه دارند زيرا يكي از شب هاي ماه مبارك رمضان ، يعني شب قدرظرفيت نزول قرآن را دارا بوده و سزاوار است كه روزه دار ، اين پيوند را نگسلد و با ترتيل آيه هاي روح بخش قرآن ، فضاي ملكوتي ماه خدا را عطرآگين سازد كه به گفته آورنده قرآن :
« من تلا فيه آيه من القرآن كان له مثل أجر من ختم القرآن في غيره من الشهور »(11)
كسي كه يك آيه از قرآن را در ماه رمضان تلاوت كند، به اندازه اجر يك ختم قرآن در ديگر ماهها نصيبش مي شود.
5- آداب ديگر
آنچه گفته شد ، مهمترين آداب ميهماني خدا بود ، به برخي ديگر فقط اشاره مي كنيم . صدقه به فقرا و مستمندان ، احترام به بزرگترها ، مهرباني نسبت به كوچك ترها ، صله رحم ، ترحم به يتيمان ، توبه واستغفار ، افطاري دادن ، خوش خلقي ،مارا نسبت به زيردستان ، صلوات برمحمد و آل محمد و... . (12)
آثار ارزشمند روزه داري
ارزنده ترين آثارهر عبادتي ، همان اطاعت از دستور خداوند بزرگ است و آثار ديگر به دنبال آن نصيب شخص عابد مي گردد . اما انسان روزه دار علاوه بر تمام آثار گرانبهايي كه از اين رهگذار به دست مي آورد. مشمول لطف ويژه الهي مي گردد. خداونددر باره آن چنين فرموده است :
« الصوم لي و أنا أجزي به » (13)
روزه براي من است و من به آن پاداش مي دهم ( ي4ا من خود پاداش آن هستم ) .
_________________________________
(1) بحارالانوار ، ج 96 ، صفحه 368
(2) همان ، صفحه 255
(3) بقره (2) ، آيه 183
(4) بحارالانوار ، ج 96 ، صفحه 375
(5) همان ، صفحه 396
(6) همان ، صفحه 356
(7) شرح غررالحكم ، ج 4 ، صفحه 223
(8) جامع السعادات ، ج 3 ، صفحه 381 ، بيروت
(9) بحارالانوار ، ج 96 ، صفحه 358
(10)همان ، صفحه 295
(11)بحارالانوار ،ج 96 ، ص 357
(12)همان صص 356 ، 357
(13)همان ص 255
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: فلسفة مراتب و آداب روزه در اسلام
پس كسى كه بازگشت انسان را از اسفل سافلين به عهده گرفته و او را از دوزخ تاريك، به محل كرامت و امن الهى باز میگرداند و از تاريكیها به نور میكشاند و از راهزنان سلوك محافظت می كند همان اللّه است.
نوای دعای سحر از به یادماندنی ترین نواهای ماه مبارک رمضان است که خاطره ای مشترک میان نسل های مختلف از سحر های این ماه مبارک محسوب می شود. اگر چه در سال های اخیر با باز شدن پای تلوزیون به سفره های سحر و برنامه های متنوع این نوا مانند گذشته منحصرا سحرهای ماه مبارک را پر نمی کند اما هنوز در آستانه اذان صبح" اللهم انی اسئلک من بهائک بابهاه و کل بهائک بهی" روح را نوازش می دهد.
با وجود این خاطرات شیرین از این کلمات روح بخش کمتر درباره محتوای عظیم این مناجات زیبا سخن به میان آمده است در حالی که این دعا آن قدر پر مغز و محتوا و دارای لایه های معرفتی است که امام خمینی(ره) برای تبیین این معارف کتابی را با عنوان "شرح دعای سحر" به رشته تحریر در آورده اند که خواهیم کوشید در روزهای ماه مبارک رمضان بخشهایی از شرح دعای سحر را به مرور در اختیار مخاطبان مشرق قرار دهیم؛ باشد که این دعای روح بخش را با معرفت بیشتر به معارف عظیمی که در فرازهای آن مکتوم است هر سحرگاه زمزمه کنیم. التماس دعا
فقير درگاه پروردگار عظيم، و مفتخر به انتساب به رسول كريم، سيد روح اللّه فرزند سيد مصطفى موسوى خمينى- كه هر دو را آمرزش باد- از آنجايى كه يكى از بزرگترين نعمتها بر بندگان و رحمت گسترده در ميان اهل شهرها دعاهايى است كه از گنجينههاى وحى و شريعت و حاملان دانش و حكمت نقل شده است، زيرا همين دعاهاست كه رابطه معنوى ميان خالق و مخلوق، و رشته پيوند ميان عاشق و معشوق است، و وسيلهاى است براى درآمدن به اندرون قلعه محكم، و چنگ زدن به آن دستاويز استوار و ريسمان پر توان، و روشن است كه به اين غرض نهايى و مقصد اعلى امكان وصول نيست مگر آنكه به هر اندازه كه ممكن است به معناى دعاها توجه يافته و به مقدار توانايى به سرّ و حقيقت آنها پى برده شود، و من ديدم كه دعايى كه مشهور است و به نام دعاى مباهله ناميده شده است و از ائمه اطهار عليهم السّلام در سحرگاهان براى توسل به نور الانوار نقل شده، از دعاهايى است كه قدرش جليلتر و منزلتش رفيعتر است، زيرا آن دعا شامل صفات حسناى الهى و امثال علياى ربوبى است و اسم اعظم و تجلّى اتمّ اقدم در آن دعاست، پس خواستم كه آن را از بعضى جهات به مقدار آمادگى خويش، با توانى اندك و آگاهى ناچيزى كه دارم شرح كنم، ولى حرباء (12) را چه رسد كه بخواهد خورشيد تابان را توصيف كند، و يا بيمار چشم كجا تواند كه قصد نگاه كردن به تابش نور آن را نمايد! و لكن مىگويم و به راستى مىگويم كه:
نزد سليمان رسيد مرغك مسكين ران ملخ در دهان به پيشكش دوست
از پى عذر قصور خدمت خود گفت هديه هر كس به قدر منزلت اوست(13)
اكنون من با طلب توفيق از پروردگار مهربان و مددجويى از روانهاى پاك و نفسهاى پاكيزه پيامبران بزرگ و اولياء بزرگوار به مقصودم آغاز مىكنم.
اللّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ مِنْ بَهائِكَ بِابْهاهُ، وَ كُلُّ بَهائِكَ بَهِىُّ، اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِبَهائِكَ كُلِّهِ.
ح 1ح بار الها از تو سؤال مىكنم به زيباترين زيبايىات، و همه زيبايى تو زيبا است، خداوندا از تو سؤال مىكنم به همه زيبايىات.
جامعيت انسان همه عوالم را اللّهمّ) دعا كننده كه مىگويد: اللهم، اصل اين كلمه يا اللّه است (و مثل اين است كه يا اللّه گفته است).
بدان كه انسان، تنها وجودى است كه جامع همه مراتب عينى و مثالى و حسى است و تمام عوالم غيب و شهادت و هر چه در آنهاست در وجود انسان پيچيده و نهان است، چنانكه خداى تعالى مىفرمايد: خداوند همه نامها را به آدم آموخت.
و مولاى ما و مولاى همه توحيديان (صلوات اللّه عليه) بنابر نقل بعضى شعرى بدين مضمون فرموده است:
تو پندارى همين جرم صغيرى جهانى در نهاد تو نهان است
بنابراين آدمى با ملكيان، ملكى است، و با ملكوتيان ملكوتى، و با جبروتيان جبروتى. و روايت شده از آن حضرت و حضرت صادق عليهما السّلام كه فرمودند: بدان كه صورت انسانى بزرگترين حجتهاى الهى است بر خلقش، و او همان كتابى است كه خداى تعالى آن را با دست خود نوشته است، و او همان هيكلى است كه آن را با حكمت خود بنايش نموده، و اوست مجموعه صورت جهانيان، و اوست مختصرى از لوح محفوظ، و او بر هر غايبى شاهد است، و اوست راه راست به هر گونه خير و نيكى، و همان راهى است كه در ميان بهشت و دوزخ كشيده شده است.
پس انسان خليفه خداست بر خلق او، و بر صورت الهى آفريده شده است، (14) متصرف در بلاد خداست و خلعتهاى اسماء و صفات خداوندى را در بر كرده و در گنجينههاى ملك و ملكوت او نفوذ دارد، روحش از حضرت الهيه بر او دميده شده، ظاهرش نسخهاى است از ملك و ملكوت، و باطنش گنجينههاى خداى لا يموت. و چون جامع همه صورتهاى كونيه الهيه بود، از اين رو در تحت تربيت اسم اعظمى كه به همه اسماء و صفات محيط بود و بر همه رسمها و تعيّنها حكومت داشت قرار گرفت، پس رب انسان جامع كامل همانا حضرت الهيه است و سزاوار است كه او خداى را به نامى كه با مقامش تناسب دارد و او را از امورى كه با او سازگار نيست محافظت مىكند بخواند، و از اين روست كه بايد در مقام استعاذه و پناهندگى از شيطان رجيم به نام اللّه پناهنده شود نه ديگر نامها، و طبق آيه قُلْ اعُوذُ بِرَبِّ النّاسِ به او امر شده است تا به پروردگار مردم پناهنده شود از شر كسى كه با مرتبه او و كمالات او ضديت و تنافر دارد، و آن وسوسه باطنى است، و پناه به خدا برد از كسى كه در باطن او وسوسه ايجاد مىكند و در راه معرفت، راهزن اوست.
عارف كامل كمال الدين عبد الرزاق كاشانى در تأويلات مىگويد:
انسان همان وجود جامعى است كه همه مراتب وجود را در انحصار خود قرار داده است. پس پروردگارى كه او را ايجاد كرده و كمال انسانى را به او افاضه فرموده همان ذات خداوندى است، به اعتبار همه اسماء به حسب بدايت كه از آن به اللّه تعبير مىشود، و از اين روست كه خداى تعالى به شيطان فرمود: چرا سجده نكردى به آنچه من با دو دستم او را آفريدم؟ دو دست متقابل، مانند دو دست لطف و قهر و يا دو دست جلال و جمال كه شامل همه اسماء است.
در سرّ ابتدا به اللهم در اكثر دعاها
پس كسى كه بازگشت انسان را از اسفل سافلين به عهده گرفته و او را از دوزخ تاريك، به محل كرامت و امن الهى باز مىگرداند و از تاريكىها به نور مىكشاند و از راهزنان سلوك محافظت مىكند همان اللّه است، چنانكه فرمود: اللّه ولىّ كسانى است كه ايمان آوردهاند و آنان را از تاريكىها به نور مىكشاند. پس سالك كه با قدم معرفت سلوك إلى اللّه مىكند مانند مسافرى است كه در راه وحشتناك تاريكى، بار سفر به سوى حبيب خود را بسته است و شيطان، راهزن اين راه است و خداى تعالى با اسم جامع محيطش حافظ و نگهبان اوست، پس بر دعا كننده و سالك لازم است كه به نگهبان و مربى خود توسل جسته و با گفتن اللهم يا يا اللّه تضرع به او نمايد. و سرّ اينكه بيشتر دعاها با اين كلمه شروع مىشود همين است، گر چه از نظرى تمسك جستن به ديگر اسماء الهيه خوب است و آن نظر عبارت است از استهلاك تعينهاى اسمائى و صفاتى در احديت جمع، چنانكه در سرّ اينكه در جملات اين دعا پس از اثبات افضليت، دوباره بازگشت نموده و مىگويد: همه بهاى تو بهى است و همچنين بقيه جملات، چنانكه خواهيم گفت.
من گفتن در دعاها منافاتى با فقر ذاتى ندارد انّى) گفتن كلمه من در اينجا نه براى اثبات منيّت است، زيرا اظهار منيّت با گدايى منافات دارد، در صورتى كه دعا كننده مىگويد من از تو سؤال مىكنم و گدايى مىكنم، بلكه اين من گفتن مانند شما گفتن است كه خداى تعالى مىفرمايد: شما نيازمندان به خدا هستيد. با اينكه شمايى كه سواى حق باشد خود ملاك استغناء و بى نيازى است نه ملاك فقر و نيازمندى. پس آنچه با مقام سالك الى اللّه منافات دارد آن گونه استقلال و بىنيازى است كه در كلمه شما در آيه شريفه إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُموها أَنْتُمْ (اينها نامهايى است كه شما آنها را نامگذارى كردهايد) ذكر شده، و اما در مقام اظهار ذلت و اظهار فقر اثبات انانيت نكوهيده نيست، بلكه اصلا از باب اثبات انانيت نيست، مانند كلمه شما است كه در آيه شريفه: اى مردم شما نيازمندان به خدا هستيد آمده است، بلكه حفظ مقام عبوديت و توجه به نياز و تنگدستى اگر در حالت صحو دوم (صحو بعد از محو)(15)باشد خود يكى از تمامترين مراتب انسانيت است.
چنانكه در روايت شريفه بنابر آنچه گفته شده به آن اشاره شده است كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: برادرم موسى از چشم راست نابينا بود، و برادرم عيسى از چشم چپ نابينا بود، و اين منم كه هر دو چشمم بيناست.
پس بنا بر اين روايت، حفظ مقام كثرت در وحدت و وحدت در كثرت، براى احدى از انبياء مرسل ميسر نشده مگر براى خاتم پيامبران بالاصاله و براى اوصياء آن حضرت به تبعيت او؛ درود خداوند بر همه آنها باد.
دستور دعا كردن
اسْئَلُكَ) از تو سؤال مىكنم. سؤال اگر به زبان استعداد شد دست رد به سينه سائل نمىخورد و دعايش پذيرفته و مستجاب خواهد شد، زيرا فاعل و كسى كه خواسته را انجام مىدهد تمام و فوق تمام است و فيض آن حضرت، كامل و فوق كمال است و اگر فيض، ظهور ندارد و افاضه نمىشود از ناحيه نقصان استعداد است. پس اگر پذيرنده، استعداد پذيرش فيض را داشته باشد فيض الهى از خزينههايى كه پايان ندارد و كمبودى در آنها ايجاد نمىشود و از معادن فيضى كه غير متناهى است و نقصان پذير نيست، بر او افاضه خواهد شد.
در حقيقت اخلاص
پس دعا كننده را سزاوار چنين است كه تا مىتواند باطن خود را منزه كند و آن را از آلودگىها و ملكات پست تهى سازد تا دعايش از مرحله گفتار به مقام حال، و از مقام حال به لسان استعداد رسد و از ظاهر به باطن سرايت كند تا دعايش مستجاب گردد و به مقصدش نائل شود. پس كوشش كن تا مگر باطنت دعا كند و باطنت طالب باشد تا درهاى ملكوت بر قلبت گشوده شود و اسرار جبروت بر سرّت و ضميرت منكشف گردد و كشتى عقلت در درياهاى خير و بركات به حركت درآمده، به ساحلهاى نجات برسد و تو را از گردابهاى هلاك نجات بخشد و با دو بال (علم و عمل) از اين سراى تاريك و خانه هلاكت و بدبختى به عالم انوار پرواز نمايد. و مبادا در مقابل اين صفات حسنى و امثال عليا كه آسمانها و زمينها بر آنها استوار است و همه عوالم با نور آنها روشن است، رسيدن به شهوتهاى پست و لذتهاى فانى و پوسيده و غرضهاى حيوانى و كمالات چهارپايان و درندگان را در نظر داشته باشى، بلكه بايد در طلب كرامتهاى الهى و انوار عقلى و كمالات لايق مقام انسان به عنوان آنكه انسان است، باشى و بهشتى را كه به پهناى آسمانها و زمين طلب كنى. تازه اين هم در ابتداى سير و سلوك است و گر نه نيكىهاى نيكمردان براى مقربين گناه محسوب مىشود. بنابراين، عارف كامل كسى است كه قلب خود را همچون هيولى كه هر صورتى را مىپذيرد آماده پذيرش هر صورتى سازد كه محبوب، آن صورت را به آن قلب بدهد و هيچ صورت و فعليّتى را از پيش خود مطالبه نكند، و از هر دو عالم بگذرد و به هر دو نشأه پشت پا زند، چنانكه عارف شيراز گويد:
در ضمير ما نمىگنجد به غير از دوست كس هر دو عالم را به دشمن ده كه ما را دوست بس
و در جاى ديگر گويد:
نيست در لوح دلم جز الف قامت دوست چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم
و اين است حقيقت آن اخلاصى كه در روايت به آن اشاره شده كه هر كس چهل روز براى خدا اخلاص از خود نشان دهد چشمههاى حكمت از دل او بر زبانش جريان مىيابد. و در كافى از امام رضا عليه السّلام نقل شده است كه امير المؤمنين عليه السّلام مىفرمود: خوشا به حال كسى كه عبادت و دعا را براى خدا خالص كند، و دلش را به آنچه چشمش مىبيند مشغول نسازد، و ياد خدا را به آنچه گوشش مىشنود فراموش نكند، و به آنچه به ديگرى داده شده سينهاش اندوهگين نگردد.
پس مرگ بر بندهاى كه ادعاى بندگى كند آنگاه آقا و مولاى خود را به اسماء و صفاتى بخواند كه آسمانهاى ارواح و زمينهاى اشباح با آن اسماء و صفات استوار است، ولى خواستهاش شهوتهاى نفسانى و رذايل حيوانى باشد و تاريكيهايى را بخواهد كه روى هم انباشته شده است و رياستهاى باطل و دست باز و قدرت كامل در شهرها و مسلط شدن بر بندگان خدا خواسته او باشد.
تو را ز كنگره عرش مىزنند صفير ندانمت كه در اين دامگه چه افتاده است؟
و اى خوشا به حال بندهاى كه پروردگارش را به خاطر خود او عبادت كند و خالص براى او شده باشد و بجز او منظورش نباشد و شهوتهاى دنيوى و مقامات اخروى را خريدار نباشد.
غلام همت آنم كه زير چرخ كبود ز هر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است
منبع : مشرق
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: راز شروع شدن اکثر دعاها با "اللهم"
پاسخ اجمالی
رمضان در لغت به معنای شدّت حرارت، و حرارت سنگ، بر اثر شدّت حرارت خورشید آمده است. نیز گفته شده است که از «حرّ» گرفته شده که به معنای برگشت از بادیه به شهر می باشد. امّا در اصطلاح، رمضان نام ماه نهم از ماه هاى عربى و ماه روزه اسلامى و ماه نزول قرآن است. امام سجاد (ع) در توصیف ماه مبارک رمضان می فرماید: سپاس خداى را که از جمله آن راه های هدایت، ماه خود، ماه رمضان را قرار داد، ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت، ماه آزمایش، ماه قیام، ماهى که قرآن را در آن نازل کرد، براى هدایت مردم ... و مشخص شدن حق از باطل.
بنابراین، می توان گفت ماه مبارک رمضان، ماه طهارت و ماه تخلق به اخلاق الاهی است، و حقیقت و باطن آن عبارت است از رسیدن به لقای خداوند، آزادی از خود؛ آزادی از خود حیوانی، و تولد خود الاهی.
پاسخ تفصیلی
رمضان به معانی ذیل آمده است:
1. رمضان مشتق از «رَمَض» به معنای شدّت حرارت، و حرارت سنگ، بر اثر شدّت حرارت خورشید آمده است.[1] همچنین گفته شده که از «حرّ» گرفته شده که به معنای برگشت از بادیه به شهر میباشد.[2] بنابر این وقتی گفته میشود، ارْتِمَاضاً [رمض] من الحزن؛ یعنی باطن آن مرد از غم و اندوه سوخت، یا وقتی گفته می شود، ارْتِمَاضاً [رمض] لِفُلان؛ یعنی براى فلانى اندوهگین شد، و همچنین وقتی گفته می شود، ارْتِمَاضاً [رمضتْ کبدُهُ؛ یعنی کبد او تباه شد؛ مثل این که گونهاى بیمارى آن را مىسوزاند.[3]
2. «رمضان» از «رمیض»، به معناى ابر و باران در پایان چلّهی تابستان و ابتداى فصل پاییز است که گرماى تابستان را دور میکند. به این دلیل این ماه را «رمضان» گفتهاند که بدنهاى آدمیان را از گناهان میشوید.[4]
3. «رمضان» بر گرفته از «رمضت النصل ارمضه رمضاً» است؛ به این معنا که نیزه را میان دو سنگ میگذاشتند و بر آن میکوفتند تا نازک شود.[5] به این تعبیر، رمضان؛ یعنى، انسان خود را میان طاعت الهى قرار میدهد تا نفس او نرم و آمادهی بندگى شود.
4. معناى «رمضان» در روایات؛ در بسیارى از احادیث اهل بیت(ع) از گفتن کلمهی «رمضان» به تنهایى نهى شده و سفارش شده است که آنرا «ماه رمضان» نام گذارند؛ زیرا «رمضان» یکى ازاسماى الهى است.[6] از امام علی(ع) نقل شده است: «نگویید رمضان، بلکه بگویید ماه رمضان و احترام آن را رعایت کنید».[7]
امّا در اصطلاح، رمضان نام ماه نهم از ماههاى عربى و ماه روزه اسلامى است و آن ماه نزول قرآن است: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ ...»[8]. [9]
حقیقت و باطن ماه مبارک رمضان
هر آنچه که در عالم هستی وجود دارد، حقیقت و باطنی دارد؛ زیرا دنیا تنزّل یافتهی عوالم بالا است، هرچه در عالم دنیا است نمونهای است از آنچه در عالم معنا است. احکام و قوانین الهی هم که در دنیا به صورت دین و دستورات عبادی ظهور کردند، اسرار و باطنی دارند. اشیا، زمانها و مکانها نیز دارای حقیقت و باطن میباشند. یکی از آن زمان ها، ماه مبارک رمضان است. در فرهنگ اسلامی ماه رمضان یکی از مهم ترین و محترم ترین ماه های سال است؛ ماهی که نزد مسلمانان به ماه عبادت و طهارت معروف بوده و آن را -به تعبیر پیامبر(ص)- ماه خدا می نامند.[10]
امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه در استقبال از ماه مبارک رمضان با بیانی شیوا و رسا از ماه رمضان سخن گفته و حقیقت آن را روشن ساخته است. ما در این مقال تنها گوشه ایی از آن را بیان می کنیم. امام در این دعا، ابتدا خداوند متعال را جهت هدایت شدن به دین الاهی و بهرهمندی از نعمت بندگی و عبادت، شکرگذاری می کند، سپس می فرماید: «سپاس خداى را که از جمله آن راه های هدایت، ماه خود، ماه رمضان را قرار داد: ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت، ماه آزمایش، ماه قیام، ماهى که قرآن را در آن نازل کرد، براى هدایت مردم، و بودن نشانههایى روشن از هدایت و مشخص شدن حق از باطل، و بدین جهت برترى آن ماه را بر سایر ماه ها بر پایه احترامات فراوان، و فضیلتهاى آشکار روشن نمود».[11]
توصیف ماه رمضان با عباراتی؛ نظیر ماه اسلام، ماه نزول قرآن، حاکی از آن است که در نظر امام سجاد (ع) و در مکتب اهل بیت (ع)، ماه مبارک رمضان، عرصه برای تجلی حقیقت اسلام؛ یعنی تسلیم محض در برابر خداوند متعال است. این عرصه، مجالی است تا بندگان خدا به امر و رضای او، حتی از نیازهای طبیعی و حلال خود چشمپوشی کنند و سر تسلیم بر بندگی شکوه مند خالق بی همتای خویش فرود آورند. این تمرین یک ماهه در کفّ نفس و خودداری از درخواست نفسانی، تمرینی مفید و نیکو است برای تقویت اراده و خویشتن داری در باقی سال؛ چون انسانی که یک ماه به دستور الاهی در مقابل خواست حلال نفس خویش مقاومت کرده و فقط به خاطر رضای خداوند از نیازهای طبیعی خود مانند خوردن و آشامیدن اجتناب نموده است، این قدرت را خواهد داشت تا در یازده ماه دیگر سال در مقابل وساوس شیطانی و درخواست های نفسانی نفس اماره خویش مقاومت نموده و اهل تقوا و رستگاری شود.
ماه مبارک رمضان، ماه طهارت است. ماهی که بنده وجود خود را از تمایلات مادی و حیوانی زدوده و با روزه ضمن تطهیر جسم، به تطهیر جان نیز می پردازد تا روحش در عالم پاکی و رشد و تعالی، از انوار هدایت بخش خدای متعال بهره مند شود.
پس می توان گفت حقیقت ماه رمضان عبارت است از: آزادی از خود؛ آزادی از خود حیوانی، و تولد خود الاهی. ماه مبارک رمضان، ماه تخلق به اخلاق الاهی است و حقیقت و باطن آن عبارت است از: رسیدن به لقای خداوند. در حدیثی آمده است که خداوند سبحان فرمود: «الصَّوْمُ لِی وَ أَنَا أَجْزِی بِه»؛[12] روزه مال من است و من خود به آن جزا می دهم. بعضی کلمه «اجزی» در این روایت را به صیغه مجهول «اُجزَی» خوانده اند؛ یعنی روزه برای من است و من پاداش آن هستم. حیف است که انسان به خودش و به غیر خدا و به هر آنچه که متغیر است، دل ببندد؛ زیرا هرچه غیر خدا است، در معرض زوال و تغییر است و نمی تواند جزای انسان باشد؛ جزای روزه دار، لقای حق است.[13]
- پاورقی -
[1]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 7، ص 160، چاپ سوم، دار صادر، بیروت، 1414 ق.
[2]. همان.
[3]. مهیار، رضا، فرهنگ أبجدی عربی - فارسی، ص 41، بی تا، بی جا.
[4]. لسان العرب، ج 7، ص 161.
[5] همان، ص 162.
[6]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق: حسینی، سید احمد، ج 2، ص 223، کتابفروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 4، ص 69، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[8]. بقره، 185.
[9]. قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج 3، ص 123، چاپ ششم، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1371 ش.
[10] شیخ صدوق، أمالی، ص 93، انتشارات کتابخانه اسلامیه، 1362.
[11] . صحیفه سجادیه کامله، شعرانی،ابوالحسن، دعای 44، ص 267، چاپ ششم، قائم آل محمد، قم، 1386ش.
[12]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 75، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413 ق.
[13] . جوادی آملی، عبد الله، حکمت عبادات، ص 33و131- 135و 145- 147، اسراء، قم، چاپ اول، 1378ش.
منبع:اسلام کوئست
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: رمضان به چه معنا است و حقیقت آن چیست؟
علاوه بر اینکه در ماه رمضان روزه واجب است می بینیم که در ماه هایی مانند رجب و شعبان روزه گرفتن مستحب است. سؤالم این است که روزه چه آثار تربیتی بر انسان می گذارد؟
روزه نوعی تمرین تهذیب، تزکیه نفس و راهی مناسب برای تحقق تسلط انسان بر نفس خویش و مبارزه با هوس های نفسانی است.روزه در دو بُعد فردی و اجتماعی، افزون بر ثمرات جسمی، آثار و فایده های تربیتی و سازندگی؛ مانند: تقویت صبر، آخرت گرایی، قدرت بر کنترل شهوت، شکوفایی حسّ هم دردی با فقرا و کم شدن شکاف طبقاتی و ... را به همراه دارد.
امام صادق (علیه السلام) یکی از آثار روزه را این گونه بیان فرمودند: روزه به این دلیل واجب شده است که میان فقیر و غنی مساوات برقرار گردد، و این به جهت آن است که غنی طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق کند؛ چرا که اغنیا معمولاً هر چه را بخواهند برای آنها فراهم است، خدا می خواهد میان بندگان مساوات باشد، و طعم گرسنگی و درد و رنج را به اغنیا بچشاند تا آنان به ضعیفان و گرسنگان رحم کنند.
پاسخ تفصیلی
روزه نوعی تمرین تهذیب، تزکیه نفس و راهی مناسب برای تحقق تسلط انسان بر نفس خویش و مبارزه با هوس های نفسانی است، روزه عاملی مؤثر در راه تحقق بخشیدن به مهم ترین هدف و فلسفه حیاتی انسان، یعنی کمال و قرب الاهی است.
خداوند با تشریع روزه فرصتی مناسب را در بیشتر روزهای سال به ویژه در ماه مبارک رمضان در اختیار انسان قرار داده تا او استعداد بالقوه اش را در راه رسیدن به قرب الاهی به فعلیت رسانده، به مقام خلیفة اللهی خویش نزدیک گردد. چه این که روزه هر چه آثار و فوائد بدنی و اخلاقی و اجتماعی دارد، در مسیر تقوا است، همان گونه که قرآن کریم می فرماید:«اى افرادى که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده، همان گونه که بر کسانى که قبل از شما بودند نوشته شد، تا پرهیزکار شوید».[1]
شایان ذکر است که گرچه اصل روزه در جسم و روان انسان مؤثر است، از این رو روزه یکی از نعمت های فراگیر و از
مصادیق رحمت عامه خداوند بوده و همه مردم از آن می توانند بهره مند شوند، ولی اگر این عمل عبادی، با ویژگی های روحی و صفات کمالی و فضائل اخلاقی همراه گردد، قطعاً، آثار روزه در به کمال رسانی نفس انسانی بسیار مؤثر خواهد بود؛ از این رو روزه یک فرد عادی با کسی که مراحل تقوا و کمال انسانی را طی نموده، و متخلق به اخلاق الاهی شده، متفاوت است.روزه در دو بعد فردی و اجتماعی، افزون بر ثمرات جسمی، آثار و فایده های تربیتی و سازندگی بسیاری دارد. در این جا به برخی از آنها به گونه اختصار پرداخته می شود
آثار فردی روزه
1. تقویت پایداری و صبر: صبر یکی از فضیلت های اخلاقی و انسانی است که بر تحصیل آن بسیار تأکید شده است؛ زیرا شخص سالک به سوی قرب الاهی در حرکت است و با داشتن این صفت نیکو است که می تواند با نشیب و فرازها، مشکلات، مصیبت ها و مانند آن دست و پنجه نرم کند و به مقصود خود نایل آید.
یکی از راه های رسیدن به این توانایی نفسانی و فضیلت انسانی، روزه داری است؛ بر اساس روایاتی که از معصومان به ما رسید[2] کلمه «صبر» در آیه مبارکه «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»،[3] به روزه تفسیر شده است.[4]
و نیز پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) ماه مبارک رمضان را ماه صبر دانسته و می فرماید: «ای مردم! به درستی که ماهی بر شما سایه افکنده است که در آن شبی است بهتر از هزار شب، و آن ماه رمضان است، خداوند روزه گرفتن در آن را واجب نمود... و آن ماه صبر است».[5]
در حقیقت یکی از مهم ترین آثار روزه همین اثر روحانی و معنوی صبر در روح و جان روزه دار است؛ زیرا روزه با فراهم
نمودن محدودیت های موقت در برابر گرسنگی و تشنگی و دیگر موارد، به او توان پایداری، شکیبایی و توان مبارزه با حوادث سخت در زمان های ممتدّ می بخشد و چون غرائز سرکش را کنترل مىکند بر قلب انسان نور و صفا مىپاشد.[6]
2. آرامش و نشاط: روزه به ویژه روزه ماه مبارک رمضان، از دو جهت مایه آرامش برای روزه دار است و شخص روزه دار
را از نگرانی ها و اضطراب ها به دور نگه می دارد؛ یکی از آن جهت که، انسان را به مرحله صبر می رساند و انسان صابر را، مسلط بر نفس و پیرو عقل و تسلیم خدا می سازد و کسی که چنین باشد دارای نفسی آرام و مطمئن خواهد بود؛ زیرا حقیقت و معنای صبر ملازم با سکون و آرامش نفس است و در واقع صابر کسی است که به زودی تحت تأثیر حوادث واقع نگردد و بادهای مخالف او را تکان ندهد و وی را مضطرب نگرداند.[7]
از سوی دیگر روزه نوعی یاد و ذکر عملی خداوند است و مسلّم است که یاد و ذکر الاهی مایه آرامش دل ها است، همان گونه که قرآن کریم می فرماید:«آنها کسانى هستند که ایمان آوردهاند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش مىیابد».[8]
به علاوه، آرامشی که نصیب روزه دار می شود می تواند ناشی از لذتی باشد که هنگام انجام فریضه روزه، به ویژه هنگام افطار از آن بهره مند می شود؛ از این رو امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «برای روزه دار دو شادمانی وجود دارد؛ شادمانی هنگام افطار و شادمانی دیگر هنگام ملاقات با خداوند عز و جل».[9]
نیز پیامبر (صلی الله علیه واله) در یکی از سفارش هایشان به امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: «اى على! مؤمن در دنیا در سه وقت خوشحال مىگردد: هنگام ملاقات با برادران، هنگام افطار در ماه رمضان، و هنگام نماز در آخر شب».[10]
3. آخرت گرایی: یکی دیگر از آثار فردی روزه این است که آدمی را در مسیر آخرت گرایی قرار می دهد؛ زیرا انسان روزه دار با گرسنگی و تشنگی خود، به یاد گرسنگی و تشنگی روز قیامت می افتد و تصمیم می گیرد برای آن روز واپسین، توشه ای آماده سازد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) در خطبه شعبانیه می فرماید:«با گرسنگی و تشنگی تان [در روزه رمضان] به یاد گرسنگی و تشنگی روز قیامت باشید».[11] نیز در حدیث دیگری از آن حضرت می خوانیم: «بهشت دری دارد به نام ریان (سیراب شده) که تنها روزه داران از آن وارد می شوند».[12]
مرحوم صدوق در شرح این حدیث می نویسد: انتخاب این نام برای این در بهشت به جهت آن است که بیشترین زحمت روزه دار از ناحیه عطش است، هنگامی که روزه داران از این در وارد می شوند چنان سیراب می گردند که بعد از آن هرگز تشنه نخواهند شد.[13]
4. قدرت بر کنترل شهوت ها: از مهم ترین زمینه های دوری از رحمت الاهی و محرومیت از الطاف بی کران خداوند، گرفتار شدن انسان در دام خواسته های نفسانی و شهوت ها به ویژه شهوت جنسی است. در آموزه های دینی دستورالعمل های بسیاری برای کنترل و جهت دهی به آن شهوت ها و تعدیل در غرائز بیان شده که یکی از آن راه کارها، روزه داری است؛ زیرا روزه نوعی ریاضت طبیعی و معقول است که اگر به گونه منظم و مرتب تکرار شود، به تدریج نیروی خویشتن داری از گناهان را در انسان تقویت می کند و او را بر اراده خود مسلّط می نماید، و در این جا است که شخص روزه دار در برابر هر گناهی عنان اختیار از کف نمی دهد، و در تقرب به خدای سبحان دچار سستی نمی گردد، و از گناهان دوری می کند. همان گونه که قرآن کریم با جمله: «لعلّکم تتّقون»،[14] به این مسئله اشاره می فرماید.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) می فرماید:«ای جوانان! هر کس از شما که از وضعیت زندگانى خوبى برخوردار باشد، ازدواج کند؛ زیرا ازدواج، برای حفظ چشم و فرج، بهتر است و هرکس توانایی مالی برای ازدواج ندارد، روزه بگیرد؛ زیرا روزه برای او کاهش دهنده شهوت است».[15]
5. عامل تقویت اخلاص: امیرالمومنین (علیه السلام) هنگامی که فلسفه عبادات را بیان می کند درباره روزه چنین می فرماید:«
خداوند روزه را برای آزمودن و آموزش اخلاص واجب نمود».[16]
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در این باره می فرماید:«خدا روزه را برای تثبیت اخلاص واجب نمود».[17]
بنابراین روزه برای ایجاد، پرورش و رشد اخلاص در انسان مؤثّر است؛ زیرا روزه با توجه به این که کفّ و خودداری است، یگانه عبادت مخفی است و تا خود شخص آن را بیان نکند کسی جز خداوند از آن آگاهی پیدا نمی کند.
آثار اجتماعی روزه
برخی از آثار اجتماعی روزه داری عبارت است از:
یک. شکوفایی حسّ هم دردی با فقرا و کم شدن شکاف طبقاتی: روزه حسّ هم دردی و هم سویی با قشر مستضعف را در انسان بیدار می کند. روزه دار با گرسنگی و تشنگی موقتی خود، عاطفه اش شکوفا شده و موقعیت گرسنگان و مستمندان را بهتر درک می کند و مسیری در زندگی او باز می شود که حقوق زیردستان را ضایع نکرده و از دردهای محرومان غافل نباشد. گرچه ممکن است افراد متمکن و ثروتمند را با توصیف حال گرسنگان و محرومان، متوجه حال آنان ساخت، ولی اگر این مسئله جنبه حسی و عینی به خود بگیرد بهتر اثربخش است. در حدیث معروفی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که «هشام بن حکم» از علت تشریع روزه پرسید، امام (علیه السلام) فرمود: «روزه به این دلیل واجب شده است که میان فقیر و غنی مساوات برقرار گردد، و این به جهت آن است که غنی طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق کند، چرا که اغنیا معمولاً هر چه را بخواهند برای آنها فراهم است، خدا می خواهد میان بندگان مساوات باشد، و طعم گرسنگی و درد و رنج را به اغنیا بچشاند تا آنان به ضعیفان و گرسنگان رحم کنند».[18]
دو. حسن معاشرت: روزه داری زمینه پردازش به امور معنوی در انسان را فراهم کرده و عاملی است برای این که او را از ناهنجاری های اجتماعی دور و در مسیر تقوای اجتماعی و حسن معاشرت با هم نوعان خود قرار می دهد. البته این اثرگذاری از ناحیه ماه مبارک رمضان که نوع مردم در آن روزه هستند و شامل برنامه های ویژه ای همچون استحباب افطاری دادن و مانند آن است، جلوه بیشتری خواهد داشت.
سه. ایجاد فضای معنوی در جامعه و کاهش آسیب های اجتماعی: روزه، روحیه تقوا و خویشتن داری انسان را ایجاد و آن را به مرور زمان افزایش می دهد و در تربیت روحی تک تک افراد جامعه تأثیر مستقیم دارد؛ زیرا بیشتر گناهان فردی و اجتماعی، از دو ریشه غضب و شهوت سرچشمه مىگیرند و روزه، جلوى تندىهاى این دو غریزه را مىگیرد. لذا سبب کاهش فساد در جامعه و افزایش تقوا می شود.[19]
مسلّم است جامعه ای که بیشتر افراد آن به ویژه در ماه رمضان روزه دار هستند، از فضای معنوی ویژه ای برخوردار خواهد بود. و باعث ایجاد همدلی، همگرایی اجتماعی و کاهش آسیب های فرهنگی و اجتماعی می شود.
- پاورقي -
[1]. بقره 183.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 4، ص 63 و 64، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش؛ مجلسی، محمد باقر،
بحارالانوار، ج 93، ص 254، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404ق؛ عاملی، شیخ حرّ، وسائل الشیعة، ج 10، ص 408، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1409ق.
[3]. بقره، 45 و 153:«از صبر (روزه) و نماز، کمک بگیرید».
[4]. ولى مسلماً منحصر به روزه نیست، بلکه ذکر روزه به عنوان یک مصداق بارز و روشن آن است؛ زیرا انسان در پرتو این عبادت بزرگ ارادهاى نیرومند و ایمانى استوار پیدا مىکند و حاکمیت عقلش بر هوس هایش مسلم مىگردد، مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 218، دارالکتب الاسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش؛ حسینى همدانى، سید محمد حسین، انوار درخشان، تحقیق: بهبودى، محمد باقر، ج 1، ص 144، کتاب فروشى لطفى، تهران، چاپ اول، 1404ق.
[5]. کافی، ج 4، ص 66.
[6]. رک: تفسیر نمونه، ج 1، ص 629.
[7]. بانوى اصفهانى، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 1، ص 306، نشر نهضت زنان مسلمان، تهران،
1361ش؛ بلاغى، سید عبد الحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الاکسیر، ج 1، ص 135، انتشارات حکمت، قم، 1386ق.
[8]. رعد، 28.
[9]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 76، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413ق.
[10]. من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 360.
[11]. وسائل الشیعة، ج 10، ص 313.
[12]. همان، ص 404؛ شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 409، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1361ش.
[13]. معانی الاخبار، ص 409،
[14]. بقره، 183، اى افرادى که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانى که قبل از شما بودند نوشته شد تا پرهیزکار شوید.
[15]. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 153، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1408ق.
[16]. سید رضی، نهج البلاغه، ص 512، نشر هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[17]. بحارالانوار، ج 93، ص 368.
[18]. من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 73.
[19]. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج 1، ص 281، مرکز فرهنگى درس هایى از قرآن، تهران، چاپ چهارم، 1389ش.
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: آثار اجتماعی و تربیتی روزه چیست؟
اللّهُمّ طَهِّرنی فيه مِن الدّنَس و الاقذار
وَ صَبِّرنی فيه عَلی کائِناتِ الاقدار
وَ وَفِّقنی فيه للتّقی وَ صُحبَةِ الابرار
بِعَونِک يا قـُرةَ عَينِ المَساکين
تو انسان را پاک آفريدی
و او را بر آفريدگانت برتری بخشيدی
راهش نمودی و از گناه بازَش داشتی
هدايتش کردی و بذر محبت خويش در نهادش کاشتی
دنيا اما چه فريبا!
و پديدههايش چه نامانا!
اگر کامياب شوم و خود را از ناپاکیها دور دارم
و اگر توفيق يابم و خويشتن را به نبرد با پليدیها بگمارم
به سرشت خويش نزديک شدهام
و در شمار انسانهای نيک درآمدهام
آفريدگارا !
ای که مرا پاک خواستهای !
امروز تو خود گونهگونه پليدی از من بزدای
و مرا هماره پاک، پاک و پاکيزه فرمای
گردونهی بازیِ روزگار است و هزار رنگ و هزار گردِش
چرخهی پرپيچوتاب زندگی است و هزار شکل و هزار چرخِش
آن که از تو نگسست
و دل به تو بست
و بر زورق پراميد تو نشست
از اين گرداب هولناک برست
و آن که بند خويش از تو بريد
و کبوتروار اين سو و آن سو پريد
هرگز به ساحل امن و آسايش نرسيد
اگر حال و روز مرا تماشا کنی
و مرا بر دگرگونیهای روزگار شکيبا کنی
آبرويم را نبردهای
و خواستهی امروزم برآوردهای
من از رسم عارفان آموختهام که از غير تو بپرهيزم
و تنها و تنها به ريسمان محکم و استوار تو درآويزم
من از نيکمردان فرا گرفتهام که در زندگی خويش بهگزين باشم
و پيوسته با بهترين مردمان همنشين
من از بزرگان درسآموز شدهام که از خواستههای خود نکاهم
و اين همه را از خدای بزرگ خويش خواهم
امروز خواهش از من و دهش از تو
زاری و لابه از من و نوازش از تو
درد از من و درمان از تو
ناله از من و احسان از تو
بر منِ بیمَنَت منّت نه
و مرا به پارسايی و خويشبانی و همنشينی با نيکان توفيق ده
ديدگانِ بینورِ بينوايان که تماشا نتواند
تنها در برابر مددهای بیدريغ تو درخشندگی يابد
و چشمان بیسوی مسکينان
تنها تا به برق نگاه پرمهر تو افتد، خوش بتابد
ياری تو دستگير ما
و دست بیمثال تو ياور بینظيرمان
اللّهم لاتؤاخذنی فيه بالعَثرات
و أقِلنی فيه مِن الخطايا و الهَفَوات
و لاتَجعَلنی فيه غرَضاً للبَلايا و الافات
بعِزّتک يا عِزّ المُسلِمين
دوش که به سينهی فراخ آسمان نگريستم
و چشم به چشمکهای اختران دوختم
در آن ميانه، ماه را ديدم
که چونان گويی سفيد در آسمان پهنهور میدرخشيد
و بر زمين نور میپاشيد
ديدم که مهتاب همهی بسيط خاک را روشن کرده
و بر راه پيش روی من تابيده است
ديدم که اگر چشم خود نيک بگشايم
و خود با لغزش در راه نيايم
او راه را به من نموده است
ديدم که اگر ديده از راه خويش برنگيرم
و هدايتهای او را بپذيرم
راهم روشن است و رخشان و به مقصد توانم رسيد
ماهآفرينا !
اگر پايم لرزيد
و اين بنده به مقصد نرسيد
مرا سزا مده
و اگر گامم استوار نبود، بار کيفر بر دوش خستهام منه
من را از خطا برَهان
و از لغزش بگريزان
يک ماهِ چهاردهشَبه، چنان بر بستر زمين نور میريزد
که همگان راه خويش میيابند
و ياوه نمیشوند
و در پرتو تابش آن از آفات میرهند
رحمت بیپايان تو با اين بشر سردرگم چه میکند!
و دستش را تا کجا میگيرد!
مرا در بوتهی آزمون و آسيب مگداز
مباد که سرافکنده شوم
و شرمسار گردم
پروردگارا !
ای که امت اسلام را جامهی ارج و ارز پوشاندهای!
و پيروان اين آيين را حرمت نهادهای
ما را نيز در شمار عزيزان خويش بر شمار
اللّهُمّ ارزُقنی فيه طاعَةَ الخاشِعين
وَ اشرَح فيه صَدری بإنابَة المُخبِتين
بأمانِک يا أمانَ الخائِفين
رمضان به نيمه رسيد
و خواستههای پايانناپذير من کرانه نيافت
ماه نيايش و بخشش به نيمه رسيد
و روزهدار با اميدهای بسيار به آستان معشوق خويش شتافت
آن که به شوق حق کام از طعام بسته
و به عبادت تو نشسته
در اين نيمهی ماه چنان به درگاه تو چشم دارد
که او را در شمار فروتنان نهی
و سعادت بندگی به سان آنان را به او دهی
امروز و در اين نيمهی راه
نيازی ديگر به پيشگاه بینيازیات آوردم
و زبان به زبونی گشودم
تا سينهام فراخ سازی
و شنيدن و ديدن و پندپذيری از هر انديشهای را در دامم اندازی
هر که هراسيد
و از کش و کوش زمانه ترسيد
دژ بلند تو را پناه گزيد
و هر که خوف و وحشتی او را فرا رسيد
جان خود به کوشکِ تو کشيد
مرا نيز در نگاه خويش گير
و بر سر سفرهات سيرَم کن، سير
وَ جَنِّبنی فيه مُرافقةَ الاشرَار
وَ آوِنی فيه بِرَحمَتِک إلی دَارِ القَرَار
بِإلهيَّتِک يا إلَه العَالَمِين
نيکان چراغ راه مايند
کليدهای بهروزی را از آنان سراغ بايد گرفتن
بهينمردان آيينهداران مايند
در زمانه همسوی آنان بايد بودن
از درس بزرگان آموختهام
که گام در گامجای آنان نهم
تا کامياب شوم و رستگار
و از سخن رهنمايان خود چنين اندوختهام
که دست خويش به ايشان دهم
تا خوشبخت گردم و کامکار
خداوندا !
مرا از همگامی با نيکمردان بهرهمند کن
و در همسويی با آنان سزامند
دوستی با بَدان مايهی زبونی من است
و موجب سرنگونی من
اگر با آنان گام زنم
اگر با آنان نشينم و برخيزم
اگر از آنان بشنوم
و با آنان از دوستی گويم
در پيشگاه تو آبرويی برايم نخواهد ماند
و اگر بَدان را راهبلدِ خود گيرم
و حرف و حديث آنان بپذيرم
کس مرا در شمار دوستانت نخواهد نشاند
امروز مرا از دوستی آنان بپرهيزان
و از مجالس آنان برخيزان
سراپردهی تو سرای آسايش است و بهروزی
و آستان تو بوستان آرامش است و فيروزی
امروز مرا در پردهی مهروزی خود درآر
و از جوار دوستی خويش بهرهمند کن و برخوردار
جهانيان همه، تو را به خدايی میپرستند
و جنبدگان همه، ذات تو را به پاکی میستايند
خدايیات را سوگند
که نيازهای مرا روا کن
و دل و دماغ اين بندهی ناتوان را باصفا
وَ اقضِ لِی فيه الحَوائِجَ وَ المَال
يَا مَن لايَحتاجُ إلی التّفسِير و السُّؤال
يَا عَالِماً بِمَا فی صُدورِ العَالَمِين
صَلِّ عَلَی مُحمّدٍ وَ آلِهِ الطّاهِرين
کردار نيک، ايمای ايمان است و آيت مسلمانی
مؤمن را با ترازوی عملش بايد سنجيد
و بهرهی او از دين را در آيينهی رفتارش بايد ديد
آن که کارنامهاش را از خوبیها سرشار کرد
ره به سلامت بُرد
و آن که به رفتار ناپسندش ديگران را از خود بيزار کرد
نيمجرعهای از سعادت هم نخورد
هدايتگرا !
امروز مرا با شيوههای درست زندگی آشنا کن
و زندگیام را با صفا
ندای پاسخگويیات را نيوشيدهام
و دستانم را با هزار نياز و آرزو به سويت گشودهام
سحرگاهان که روزنههای آسمانت باز است
من بیکس را با توِ تنها راز و نياز است
امروز نگاهی از سر لطف به اين بندهی زار و نالان انداز
و تاريکخانهی جانم را با اجابت دعايم چراغان کن
من سراسر احتياجم و نياز
و تو ذات بیانباز
من سراسر خواستهام و پرسش
و تو شايستهی پرستش
من هماره در بندِ توضيح و تعبيرم
و تو منزّه از هر تفسير
آن چه در ذهن ما جاری است
آن چه در انديشهی ما میخلد
آن چه سينهی ما را میآکند
تنها تو بدان آگاهی
ای کردگار آگاه !
درودی بر محمد (ص) نثار کن
و تبار پاکش را از سلام و صلوات خويش سرشار
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: سی ساغر سحری
اللّهمَّ اجعَلنی فيه مِن المُتوکّلين عَليک
وَ اجعلنی فيه مِن الفائِزين لَدَيک
وَ اجعَلنی فيه مِن المُقرّبين إليک
بإحسانِک يا غايَة الطّالبين
خدايا !
دريايی موجخيز مرا فرا گرفته
پيکر رنجورم را اين سو و آن سو میبرد
ابرهايی سياه بر سَرم سايه افکنده
هراسِ گم شدن، تار و پود سويدای خستهام را از هم میدرد
تنها يک نقطهی اميد برای منِ درمانده به جا مانده
که با نويدی جانفزا مرا به خويش خوانده است
و آن آهنگ دلنوازی است که از آستان تو برمیخيزد
و روح و روان مرا برمیانگيزد
جانآفرينا !
مرا آنسان گردان که به رشتهی سُتوار عنايات تو چنگ زنم
و به ذات جاودانهی تو تکيه کنم
هر که به ريسمان صدگره تو بَرآويخت
گناهانش يکيک بريخت
و هر که آهنگ تو کردارمغانی از رهايی با خود آورد
الها !
کاميابی من در رستگاری نزد تو است
مرا بیبهره مگردان
و رهايی من در پرهيز و دوری از غير تو است
مرا آلوده مگردان
خدايا !
دَه روز است که کام از طعام فرو بستهام
و از شهد و شيرينی گسستهام
دَه روز است که به لطف و کرم تو، گناه و ناپسند را فروهشتهام
و اگر تو بپذيری، در صف پرستندگانت نشستهام
امروز اميد آن دارم که در اين بزم
گاهِ خويش مرا نزديکتر بنشانی
و لذت قرب آستانت را نيز به من بچشانی
ای که همهی پويندگان، راه تو را میپويند
و همهی دردمندانِ خواهنده، نزديکی به درگاه تو را میجويند
بر من نيز نيکی و پاکی تمام کن
و آتش سوزان دوزخ را بر پيکر رنجورم حرام فرما.
اللّهُمّ حَبِّب إلیّ فيه الإحسانَ
وَ کَرِّه إلیّ فيه الفُسوقَ و العِصيانَ
وَ حَرِّم عَلیّ فيه السَخَطَ و النّيرانَ
بعَونِک يا غياثَ المُستَغيثين
روزها را میشمارم؛
يک، دو، سه . . .
اکنون از ده گذشته
و من همچنان بر درگاه تو نشسته
ندانم از روزان و شبان پيش بهرهای اندوختهام؟
و از صيام و قيام خويش جامهای جميل دوختهام؟
يا من ـ اگرَم به پايان رمضان هم رسانی ـ همان باشم که بودهام
و همان راهی را روم که پيشتر بريدهام و پيمودهام؟
اگر راز و نيازم بشنوی و بپذيری
و دستان محتاجم بگيری
به سعادت دست يابم و رستگار شوم
و اگرَم وا نهی ـ که نَنهی ـ
افسوسخورِ نابرخورداری از اين رحمت سرشار شوم
خدايا !
آنان که در پيرامون ما میزيند، برادران مايند
اگر ما به دريای رحمت تو چشم داريم
آنان هم به دستان ما نظر میکنند
و اگر ما به باران محبت تو اميد داريم
آنان هم به مهرورزیهای اندک ما نگه میافکنند
امروز آنان به نيکی ما محتاجند
و فردا ما به ياری آنان نيازمند
امروز دست ما را دهندهکن
و ما را بخشنده
گناه و نافرمانی
مايهی خشم و آتش تو بر بندگان است
و کجروی و سرپيچی
سبب فرود آمدن عذاب دردناک تو بر آفريدگان
سرکشیِ امروز ما پيشدرآمدِ پشيمانیِ فردای ما است
و گامهای کژمان نشانهی خطای ما و خشمخوانِ خدای ما
امروز اگر تو نافرمانی و سرکشی را در چشم ما ناساز سازی
و اگر ما گشتن بر گرد گناه را ناپسند خوانيم
فردای رستاخيز، از خشم و آتش سوزان خويش رهامان سازی
و تو را از خود خرسند دانيم
و نعمت خويش بر ما تمام نُمايی
و شعله های دوزخ را بر ما حرام فرمايی
آن که فرياد زند
و داد خواهَد
و از جايی ندايی نشنود
اين تويی که فريادش رسی
و از او پرسی و ياریاش رسانی
و آن که ياری طلبد
و کمک خواهد
و از هيچ زاويه صدايی نشنود
اين تويی که غبار اندوه از رخسار غمزدهاش برگيری
و او را در آستان بلند خويش بپذيری
فريادرسا !
مرا هم ياری رسان و فريادَم رس
اللّهُمّ زَيِّنّی فيه بالسِّتر و العِفاف
و استُرنی فيه بلِباس القُنوع و الکِفاف
و احمِلنی فيه علی العَدل و الإنصاف
و آمِنّی فيه مِن کلِّ ما أخاف
بعِصمَتک يا عِصمَة الخائِفين
رمضان برای منِ بنده ماه خودسازی است
و برای توِ آفريننده ماه بندهنوازی
رمضان برای من ماه خوردنها و آشاميدنهای اندک
و رازها و نيازهای بسيار است
و برای تو
ماه بخششها و دهشهای پرشمار
پروردگارا !
امروز از تو میخواهم که زيوری از پوشش به من دهی
و افسری از پاکدامنی بر سرَم نهی
افزونخواهی کشنده است
و چونان گرگان گرسنه، دونده و درنده
و بسندگی و کماندوزی
به سان همهی سيرتهای نيک، پايا و ماننده
پوشنده خداوندا !
جامهای از درويشی و کماندوزی بر پيکرم انداز
و مرا به کمترين نيازهای زندگی خرسند ساز
امروز، هم آن روزی است که نَشايد از نيايش بکاهم
و بر من است که همهی نيکیها از تو خواهم
دادمندی اگر پيشهی من شود
و دادپيشگی اگر انديشهی من
انتظار من برای دادورزی ديگران بِهوده باشد
دادگسترا !
تو خود مرا به داد راه بنُما
و شهد داد در کامم ريز
آسمان مرا ابرهايی هراسناک پوشانده
و بر اندام من غباری از وحشت افشانده
هول و هراس من بیپايان
و ترس من آشکار و نمايان
نگرانی مرا سر آور
و جان مرا در پناه خويشت در آور
هر که ترسيد به تو گرويد
و هر که زاريد ندای محبت از تو شنيد
پردهی هراسزدايت را بر من افکن
و بساط نابسامانی انديشهام را بر هم زن
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: سی ساغر سحری
اللّهم أعنّی فيه علی صِيامه و قِيامه
و جنِّبنی فيه مِن هَفَواتِه و آثامِه
و ارزقنی فيه ذِکرَک بدوامِه
بتوفيقک يا هادِی المُضِلّين
يارا !
پرستش و ستايش تو، آنگاه ميسر شود
که مدد تو مرا ياور شود
و روزهداری و شببيداری، آن هنگام بر من آسان آيد
که عنايتهای بیمنّت تو بر من پنهان نايد
دست ياری تو است که مرا بر صيام توانا سازد
و کمکهای بیدريغ تو که بيداری را بر من گوارا
دستگيرا !
تا پرتو تابِ تو بر من تابيدن دارد، از لغزش برکنارم
و تا شعلهای از عشق تو در من انگيختن دارد، از گناه بيزارم
تو اما اگر عنايتِ خويش از من برگيری
به تاريکای هراسناکی باز میگردم که ديگر يارای گام زدنم نباشد
و اگر پرستشهای مرا نپذيری
به سيهدرّهای درمیغلتم که توان رهايیام نمانَد
نجاتبخشا !
ياریام دِه، تا از لغزش در امان مانم
و بر من منّت نِه، تا در پناه تو از گناه گريزان
زمزمهی نام تو جانم صفا دهد
و آهنگِ دلانگيز پيام تو بر روانَم مرهم نهد
تا نسيم جانفزای ذکر تو بر جانم وَزان است
نفْسم از گنه گريزان است
و تا ياد تو در رگرگ وجودم میدود
ابليس پرنيرنگ از من میرمد
جان پرورا !
ياد خوشِ خويش در همهی هستی من پيوسته بِدار
و مرا از حلقهی دوستان خود گسسته مَدار
ای که گمرَهان را با مشعل فروزان هدايت خويش ره نُمايی
و گمگشتان را با عنايتهای خود هدايت فرمايی
توفيق ناپيداکرانهات را از من نيز دريغ مدار
و هم مرا با رهروان رهيافته، همراه و همرَو شمار
الّلهُم ارزُقنی فيه رَحمةَ الايتام
و إطعامَ الطّعام
و إفشاءَ السَّلام
و صُحبةَ الکِرام
بطَولِک يا مَلجَأ الامِلين
در زندگی دردهايی است که جز به همياری همگان درمان نشود
و در ميان انسانها نابرابریهايی که مگر با ياری همگان بهسامان نشود
خدايا !
تو که خود دستگيرِ افتادگانی و ياور ضعيفان
ما را نيز به همراهی شکستهدلان خواندهای و غمگساریِ يتيمان
اشک يتيمان، عرشيان را بلرزاند
و سرشکِ ديدگانِ بیسوشان، ما فرشيان را بهراساند
رحمتی !
تا در برابر آنان راه رحم پيماييم
و منّتی !
تا دستانمان به ستم نيالاييم
نان برکت زندگی ما است
و پاسِ آن نشانِ بندگی ما
سفره، خوانِ پرصفای نعمت تو است
و تهی نماندن آن نمادی از کرامت تو
گستراندن بساطِ طعام
بهرهای است که تو آن را ارزانی داری
و فراخوان خاص و عام
آيينی که تو پسنديدهاش شماری
روزیبخشا !
مرا نيز بر اين کار توانا کن
و دستانم را با طعام دادن آشنا
ما از پيامبرت آموختهايم که
برادری منشِ امّت مسلمان است
و احترام به يکدگر نشان مؤمنان
پيامآورت چنان بود که کسی در سلام بر او پيشی نداشت
و او خود هرگز اين کردار نيک فرو نگذاشت
پس ما را بر سلام که شعار ما است
و فاش گفتن آن نشانی از درستیِ رفتار ما
موفق دار
دوست، آيينهی تمامنمای انسان است
و همنُمای نهادِ آدميان
ما در اين صحرای پرهراس دوستانی خواهيم که
دستمان گيرند و پيرِ راهمان شوند
و در اين دريای ناپيداکرانه همرهانی جوييم که
ياریمان دهند و ناخدايمان گردند
دستگيرا !
دستمان در دستان مِهترانی گذار که رفيقمان باشند
و در راهبری، آگه به طريقمان
ای که همهی آرزومندان به درگاه تو پناه آرند
و همهی اميدواران چشم به عنايات و بزرگواریهای تو دارند
اميدمان برآورده ساز
ای خدای بندهنواز!
اللّهم اجعَل لی فيه نصيباً مِن رَحمَتِکَ الواسِعَة
وَاهدِنی فيه لِبراهينِک السّاطِعة
وَ خُذ بِناصيتی إلی مَرضاتِک الجامِعة
بمحبَّتِک يا أمَل المُشتاقين
خدايا !
آهنگ دلانگيز رحمتت را همه کس شنيده
و نعمت بیدريغت از کران تا کران کشيده
مهرورزی تو آنسان است که کس از آن برکنار نباشد
و محبتت چندان که کس نيست که از آن برخوردار نباشد
مهربانا !
امروز مرا بهرهای ده که باران رحمتت بر من نيز ببارد
بارشی که قطرهقطرهاش گل بخشش به بار آرد
از هر طرف که نگريستم نشانههای عظمت تو را درخشان ديدم
و آيات شگفتانگيزت را نُمايان
ديده به هر سو که انداختم
در قاب آينهی چشمانم آيتی از تو اندوختم
و در سودای عشقت سوختم
بار الها !
برق جهيده از برهانت را تا سويدای جانم روان کن
و پذيرش آيين پاکت را بر جان شيفتهام آسان کن
خدايا !
سرودهای سراسر سودا سرودهام
و پيشانی بر آستان بیمانند تو سودهام
رضايت تو مايهی نجات من است
و عنايت تو توشهی حيات من
در اين دنيای پريشان، رسيدن به ستيغ رضای تو افتخاری است بزرگ
و رَه يافتن به قلّهی خشنودیات اعتباری سترگ
تو خود زمام مرا برگير و فرايَم خوان
و به خرسندیِ فراگير خويشَم بَرخوان
همهی شيفتگان، واله و سرگشتهی تواَند
و سوختگان، سربهسر، تشنهی تو
هر که جانش در آتش عشق تو سوخت
و پيوسته چشم به اميد تو دوخت
با يک نگاه محبتآميز تو دل از همه کس گسست
و سايهی آرامش بر جانش نشست.
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسبها: سی ساغر سحری