اثرات سوء بدبینی
1-نارضایتی پروردگار
شاید مهمترین اثر سوئی که این رفتار غیر اخلاقی در پی دارد از بین رفتن رضایت خداوند عزیز از کردار ما می باشد .
بدست آوردن رضایت الهی یکی از آرزوهای اولیاء و مقربان درگاه الهی و یا شاید اصلی ترین هدف زندگی خوبان خدا می باشد .
خداوند عزیز به صراحت بیان نموده که از این رفتار غیر اخلاقی خوشنود نیست چرا که از آن نهی فرموده است
2-سلب آرامش
یکی از اثرات این بیماری روحی سلب آرامش و از بین رفتن حس اعتماد و حسن ظن به دیگران است
همین اندازه که انسانی در زندگی اجتماعی و یا زندگی مشترکی که با خانواده و نزدیکان خود دارد احتمالات غیر عقلی و به دور از اخلاق و عرف را بدهد موجب می شود
که آن آرامشی که در مصاحبت و همراهی با دیگران دارد را از دست بدهد
3-از هم گسستگی عاطفی و خانوادگی
چه بسیار خانواده هایی که برای شروع زندگی مشترک و عاشقانه خود بر اساس محبت و دوستی و عشق بنا شده ،ولی متاسفانه به خاطر وجود این رفتار
در یکی و یا طرفین موجود در خانواده باعث لطمات جبران ناپذیری شده است که از جمله این لطمات می توان به طلاق هایی که در اثر سوء برخورد و یا همان
سوء ظن و بدبینی یکی از اعضاء خانواده به وجود آمده است که به دنبال آن پیامد فرزندان طلاق که خود از بدترین پیشامدهای یک زندگی مشترک می باشد
4-از دست دادن جایگاه اجتماعی
یکی از نیازهای هر انسان ارتباط و همدلی با سایر افراد اجتماع می باشد. وقتی کسی در یک محیط اجتماعی مدام به دنبال تجسس و بدبینی به دیگران باشد،
این رفتار موجبات نارضایتی دوستان و اطرافیان این شخص را به دنبال دارد که همین احساس ناراحتی باعث کناره گیری از این فرد مریض می شود. چرا که
دیگران نمی پسندند مدام زیر نظارت های بدبینانه و غیر اخلاقی و توهمات و خیالت بی اساس باشند به ناچار تنهاترین کار ، در مواردی کناره گیری از این افراد می باشد
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: اثرات سوء بدبینی
یکی از رفتارهای ناپسند و غیر اخلاقی مساله بدبینی و تجسس است
یکی از رفتارهای ناپسند و غیر اخلاقی مساله بدبینی و تجسس در اموری می باشد که به ما مربوط نیستند این رفتار غیر اخلاقی و غیر دینی یکی از گناهان بزرگ
به حساب می آید که هم در کلام الهی و هم در روایات معصومین علیهم السلام مورد نکوهش قرار گرفته است
این صفت در موارد بسیار زیاد همانند یک بیماری مزمن باعث تخریب روح و سلب آرامش شخص می شود و اگر بگوییم این رفتار باعث مریضی جسم هم می شود
سخن بدون دلیلی نگفته ایم چرا که با وجود این خصلت آرامش و آسایش که جزء خواسته های جسم و روح هست از بین می رود
آنچه که در این رفتار بسیار خودنمایی می کند استواری اطلاعات و داده ها بر اساس توهمات و خیال های باطل در مورد دیگران می باشد
چه بسیار خانواده های که برای شروع زندگی مشترک و عاشقانه خود بر اساس محبت و دوستی و عشق بنا شده ،ولی متاسفانه به خاطر وجود
این رفتار در یکی و یا طرفین موجود در خانواده باعث لطمات جبران ناپذیری شده است
که از جمله این لطمات می توان به طلاق های که در اثر سوءبرخورد و یا همان سوء ظن و بدبینی یکی از اعضا ء خانواده به وجود آمده است که
به دنبال آن پیامد فرزندان طلاق که خود از بدترین پیشامدهای یک زندگی مشترک می باشد
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ یَأْكُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ
اى كسانى كه ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمان ها بپرهیزید، چرا كه بعضى از گمان ها گناه است و هرگز (در كار دیگران) تجسّس نكنید و هیچ یك از شما
دیگرى را غیبت نكند، آیا كسى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر كراهت دارید تقواى الهى پیشه كنید
كه خداوند توبه پذیر و مهربان است! (سوره مبارکه الحجرات آیه 12)
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: مساله بدبینی و تجسس
اهانت و تحقير نمودن بندگان خدا و مذمت آن
شكي نيست كه اين صفت مذمومه در شريعت مقدسه حرام، و موجب هلاكت صاحب آن است.
از حضرت پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ روايت شده است كه: «خداي ـ تعالي ـ فرمود: هر كه اهانت برساند به يكي از دوستان من، پس كمر به مبارزهي با من بسته است».[1]
و در حديث ديگر از آن سرور منقول است كه: «پروردگار عالم ـ جل شأنه ـ فرمود: به تحقيق كه با من جنگ كرده است هر كه ذليل كند يكي از بندگان مؤمن مرا».[2]
و از حضرت امام جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ مروي است كه: «هر كه پست و حقير كند مؤمني را ـ خواه مسكين باشد و خواه غير مسكين ـ خداي ـ تعالي ـ باز نميايستد از پست كردن و دشمني او، تا رجوع كند از آنچه به آن مؤمن كرده است.»[3]
و احاديث در اين خصوص بسيار است.
و هر كه نسبت ميان خدا و بندهي او را في الجمله ادراك كند، و ربط خاصي كه ميان خالق و مخلوق است بفهمد، ميداند كه اهانت بنده، اهانت مولاي اوست، و تحقير مخلوقي، في الحقيقه تحقير خالق اوست. و همين قدر در مذمت اين عمل كافي است.
پس بر هر عاقلي واجب است كه پيوسته متذكر اين معني بوده باشد، و اخبار و آثاري را كه در مذمت اهانت بندگان خدا وارد شده در نظر داشته باشد، و آنچه در خصوص مدح و تعظيم ايشان رسيده است نصب العين خود نمايد، و خود را از اين عمل (كار) قبيح باز داد تا موجب رسوايي او در دنيا و آخرت نگردد.
تعظيم و احترام كردن به بندگان خدا و فضيلت آن
و مخفي نماند كه ضدّ اين صفت، كه اكرام و تعظيم و احترام داشتن بندگان خدا بوده باشد، از شريفترين عملها و با فضيلتترين كارها است.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: اهانت و تحقير نمودن بندگان خدا و مذمت آن
بخل عبارت است از خسيس بودن در جايي كه بايد خرج كرد و ندادن آنچه را كه بايد داد و آن طرف تفريط است و افراط آن، اسراف است، كه عبارت است از:
خرج كردن آنچه نبايد خرج كرد و اين دو طرف، مذموم است و وسط آنها، كه صفت جود و سخا بوده باشد پسنديده و محمود است.
مخفي نماند كه صفت بخل، نتيجه محبت دنيا و ثمره آن است و اين، از جمله صفات خبيثه و اخلاق رذيله است.
و خداي تعالي ميفرمايد: «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَبْخَلُونَ بِما اتيهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيرا لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرُّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيمَه»[1] خلاصه معني آنكه: «گمان نكنند كساني كه بخل ميورزند به آنچه خدا از فضل خود به ايشان عطا فرموده، كه اين خير ايشان است بلكه اين شرّ است از براي ايشان و زود باشد كه در روز قيامت آنچه را بخل كردهاند طوق شود و به گردن ايشان افتد» و حضرت رسول - صلّي اللّه عليه و آله - فرمود كه: اصلاً و ابداً دور بخل نگرديد كه آن هلاك كرد كساني را كه پيش از شما بودند و ايشان را بر اين داشت كه خون يكديگر را ريختند و آنچه بر ايشان حرام بود حلال شمردند» و از آن حضرت روايت شده است كه: «بخل، دور است از بهشت و نزديك است به آتش و جاهل سخي محبوبتر است نزد خدا، از عالم بخيل» و فرمود كه: «بخل، درختي است كه: ريشه آن به درخت زقّوم فرو رفته و بعضي از شاخهاي خود را به دنيا آويخته است. پس هر كه به شاخي از آن چنگ زند او را داخل آتش ميكند. آگاه باشيد كه بخل، ناشي از كفر است و عاقبت كفر آتش است» و نيز از آن سرور روايت شده است كه اگر كسي از شما بگويد كه بخيل بهتر است از ظالم. جوابش اين است كه چه ظلمي بدتر است در نزد خدا از بخل. قسم ياد نموده است خدا به عزّت و عظمت و جلال خود كه بخيل را داخل بهشت نكند». «شخصي در جهاد در خدمت آن حضرت كشته شد زني بر او ميگريست و ميگفت: «وا شهيداه» حضرت فرمود كه: چه ميداني كه او شهيد است؟ شايد كه او سخن بيفايده ميگفته يا بخيل بوده». روزي آن بزرگوار مردي را ديد كه پرده كعبه را گرفته ميگويد: «خدايا به حرمت اين خانه، گناه مرا بيامرز. حضرت فرمود: بگو ببينم چه گناه كردهاي؟ عرض كرد كه:
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: بخل
بداخلاقي نزديك به غلظت و بدخوئى است و ظاهر آن است كه: غلظت و درشتى از ثمرات كج خلقى باشد. همچنان كه انقباض روى و دلتنگى و بد كلامى نيز از آثار آن است. و اين صفت از نتايج قوه غضبيه است. و اين از جمله صفاتى است كه آدمى را از خالق و خلق دور مىكند، و از نظر مردم مىافكند، و طبعها را از او متنفر مىكند.
و هر كج خلقى اغلب مسخره مردمان و مضحكه ايشان مىشود، و لحظهاى از حزن و الم و اندوه و غم خالى نيست.
و از اين جهت حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - فرمودند كه: «هر كه بد خلق است خود را معذب دارد». و بسيار مىشود كه به واسطه كج خلقى ضررهاى عظيم به آدمى مىرسد، و از نفعهاى بزرگ محروم مىشود، و عاقبت هم آدمى را به عذاب اخروى مىافكند.
مروى است كه: روزى به حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - عرض كردند كه:
«فلان زن روزها روزه مىگيرد و شبها را به عبادت به پاى مىدارد و ليكن بد خلق است و از كج خلقى به همسايگان خود آزار مىرساند. آن حضرت فرمودند: هيچ خيرى در او نيست، و او از اهل جهنم است». و آن حضرت فرمودند كه: «بد خلقى بنده را مىرساند تا اسفل درك جهنم». و باز آن حضرت فرمودند كه: «خدا منع كرده است قبول توبه بد خلق را. عرض كردند كه: چرا يا رسول اللّه؟ فرمودند: به علت اينكه هر وقت از گناهى توبه كرد در گناهى بدتر مىافتد». و فرمودند كه: «بد خلقى گناهى است كه آمرزيده نمىشود». و بعضى از بزرگان گفتهاند كه: «اگر مصاحبت و همنشينى كنم با فاسق فاجر خوش خلقى، دوستتر دارم كه با عابد كج خلقى بنشينم».
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: بداخلاقي و کج خلقي
بذله گويي و مزاح يكي از موارد حسن رفتار است ولي بايد توجه داشت كه از جمله آفات زبان كه مانند ديگر آفات آن آثار سوء و عواقب خطرناكي را به دنبال دارد مزاح و شوخي است. به همين جهت، در آداب ديني براي مزاح و شوخ طبعي حدّ و مرزي مشخص شده است كه اگر از آن حد تجاوز كنند آثار نا مطلوبي به بار خواهد آورد. بنابر اين، انسان بايد مالك زبان خود باشد و هنگام مزاح و شوخي بعد مثبت و منفي آن را در نظر بگيرد و حتي الامكان از بذله گويي بپرهيزد، كه هر سخن جايي و هر نكته مقامي دارد. زيرا اگر كسي زندگي خود را با شوخي و بذله گويي سپري كند و در مزاح كردن به حدّ افراط كشيده شود به تدريج در اثر عادت به مزاح در برخورد با مسائل جدّي نيز جدّي نخواهد بود و كسي كه در زندگي و در برابر وظايف خود احساس مسئوليت نكند نميتواند به حال خود و اجتماع مفيد باشد. بديهي است كسي كه روح شوخي و مزاح بر او غلبه كند حسّ واقع بيني را از دست ميدهد و آن گونه كه بايد حقايق را درك نميكند و ديگران نيز مطالب او را جدّي تلقّي نميكنند.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
يكي از مهمترين نقاط آغاز، اداء فرايض و اهتمام به واجبات است به ويژه نماز، روزه، زكات، حج، جهاد، امر به معروف و نهي از منكر. مؤمن سالك بايد نماز را در وقت بخواند، نه تنها در وقت كه در اول وقت و هميشه بايد پيش از وقت خود را آماده كند تا در اول وقت به نماز برخيزد، كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«أوَّل الْوقْتِ رِضْوانُ اللهِ و اخرُهُ عَفْوُاللهِ و الْعفْوُ لا يكونُ إلا منْ ذَنبٍ.»[1]
نماز اول وقت سرشار از خشنودي خدا و در پايان وقت مشمول عفو و بخشش خداوند مي شود. بديهي است عفو و بخشش جز در مورد گناه صدق نمي كند.[2]
اهتمام به فرايض، كاشف از روح انقياد و موجب تقويت اساس تقوا و ايمان و اخلاق است.
رسول خدا ـ صل الله عليه و آله و سلم ـ فرمود:
«إعْمل بِفَرائِض اللهِ تَكُن اَتْقَي النّاسِ.»[3]
به آنچه خدا واجب كرده عمل كن تا باتقواترين مردم باشي.
ابوحمزة ثمالي از امام سجّاد ـ عليه السّلام ـ نقل مي كند كه فرمود:
«مَن ْعمِلَ بمَا افْتَرَضَ الله عَلَيْهِ فَهُو مِنْ خيرِ النّاس.»[4]
هر كس عمل كند به آنچه خدا بر او واجب كرده از بهترينِ مردم است.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: بي توجهي به واجبات
بي غيرتي «غيرت» به معناي رَشك و حسد مردانه و سرشار از صفات آن است و در تداول فارسي زبانان به معناي حميّت و محافظت عصمت و آبرو و ناموس ونگهداري عزّت و شرف آمده است.[1]
علماي اخلاق نيز غيرت را چنين تعريف كرده اند، غيرت و حميّت، يعني تلاش در نگهداري آنچه كه حفظش ضروري است، اين صفت در قالب مطلوبش از شجاعت، بزرگ منشي و قوت نفس انسان سرچشمه مي گيرد و يكي از ملكه هاي نفساني انسان و سبب مردانگي است و مردِ بي غيرت از زمره مردان خارج است.[2]
اگر غيرت بري با درد باشي وگر بي غيرتي نامرد باشي[3]
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: بي غيرتي
بيحرمتي به مقدسات و ارزشها
يكي از روش ها براي تعيين گناه كبيره، هر گناهي است كه دينداران آن را بزرگ ميدانند به طوري كه ثابت شود كه در تمام دورهها تا زمان ائمه و پيغمبر ـ عليهم السّلام ـ ، نزد هر دينداري بزرگ بوده است. پس آن گناه كبيره خواهد بود؛ مانند هتك احترام و اهانت كردن به مقدسات و محترمات ديني ـ يعني آنچه لزوم احترامش در دين امر بديهي باشد. مانند قرآن مجيد، كعبه معظمه، مساجد، مشاهد مشرفه حتي تربت حسيني ـ عليه السّلام ـ و در اينجا به حرمت اهانت و وجوب تعظيم هر يك از امور مزبور و احكام آنها به طور اختصار اشاره ميشود.
هتك قرآن
احترام قرآن ضروري مذهب است: نزد هر مسلماني بديهي است كه از قرآن كه كلام حضرت آفريدگار است، عزيزتر و شريفتر و لازم الاحترامتر در عالم اسلام، چيزي نيست. و رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ آن را ثقل اكبر ياد فرموده كه دو چيز پربها بين شما مسلمانان پس از خود ميگذارم: آنكه بزرگتر است قرآن است، كوچكتر اهل بيت من[1] (علي و حسن و حسين و اولاد طاهرين ايشان و سلسلهي جليله سادات).
بهترين ثوابها: ضمن حديث طولاني در باب عظمت شأن قرآن، حضرت باقر ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «روز قيامت قرآن ميگويد: خدايا بعضي از بندگانت حرمت مرا نگه داشته و مرا حفظ نموده و چيزي از مرا ضايع نكرد. و بعضي ديگر مرا ضايع كرد و حق مرا خوار شمرد و مرا تكذيب نمود.»
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: بيحرمتي به مقدسات و ارزشها
بيهوده گويي
گاهي انسان سخني ميگويد كه ضرري به خود يا مؤمن ديگري وارد نميسازد لكن هيچ فائده و ثمرة دنيوي و اخروي نيز ندارد، اينگونه سخن گفتن اگر چه مباح و جايز است ولي از جهتي مذموم و مكروه ميباشد، زيرا بيفائده و عبث است و شخص عاقل مرتكب فعل عبث و عمل بيفائده نميشود و مهمتر اينكه انجام كار بيفائده در صورت امكان انتفاع خود ضرر است چون در نزد عقلاء دفع منفعت ضرر و دفع ضرر منفعت بمشار ميآيد.
انسان به منزلة تاجري ميباشد كه عمر او سرماية او است پس بايد در هر لحظهاي فائدهاي متوجه خود سازد و اقوات گرانبها و سرماية عزيزش را بسادگي از دست ندهد بلكه بكوشد تا از اين سرمايهآي كه در مدت كوتاهي در اختيار او گذاشته شده حداكثر استفاده را بنمايد و براي آخرت خود زاد و توشه ذخيره كند، در حاليكه تكلم بيفائده حتي براي يك لحظه تضييع سرمايه است.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: بيهوده گويي
پرخوري و شكم پرستي
شكمپرستى طرف افراط قوه شهويه مي باشد و آن عبارت است از: متابعت كردن آدمى قوه شهويه خود را در هر چيزى كه ميل به آن مىكند و آدمى را به آن مىخواند، از: شهوت شكم و فرج و حرص مال و جاه و زينت و امثال اينها.
بسيارى از علماى اخلاق تخصيص دادهاند آن را به متابعت شهوت شكم و فرج و حرص بر اكل و جماع.
و تفسير اول اگر چه به منشأيّت اين صفت از براى جميع رذايل، كه در طرف افراط قوه شهويه است انسب است و ليكن چون اكثر در مقام بيان آن اكتفا به معنى دوم كردهاند ما نيز به اين طريق بيان مىكنيم و مىگوييم: كه شكى نيست كه اين صفت، اعظم مهلكات بنى آدم است.
از اين جهت سيد كائنات پيامبر اسلام- صلّى اللّه عليه و آله - فرمود كه: «هر كه از شرّ شكم و زبان و فرج خود محفوظ ماند از همه بديها محفوظ است». و فرمود كه: «واى بر امت من از حلقوم و فرجشان». و نيز فرمودند كه: «بيشتر چيزى كه امت من به واسطه آن داخل جهنم خواهند شد شكم و فرج است». و مخفى نماند كه همچنان كه آن سرور خبر داده، هلاكت اكثر مردمان به واسطه اين دو چيز است:
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: پرخوري و شكم پرستي
نتيجه نهايي
يك نگاه اجمالي به آيات گذشته كه اشباه و نظاير ديگري نيز در قرآن مجيد دارد اين حقيقت را اثبات ميكند كه از مهمترين موانع معرفت و شناخت، تقليدهاي كوركورانهاي است كه از تعصب و لجاجت و وابستگي بي قيد و شرط سبتبه اموري كه با تمايلات نفساني و هوا و هوسهاي انسان ميسازد ناشي ميشود.
ضايعات و آثار زيانبار اين رذيله اخلاقي صفحات تاريخ بشريت را سياه كرده و پيامبران الهي را با مشكلترين موانع رو به رو ساخته، و خونهاي زيادي بر خاك ريخته است و همين معني براي پي بردن به آثار زيانبار آن كافي است.
اگر اين رذيله اخلاقي در درون جان انسانها نبود، تاريخ بشريت چهره ديگري داشت و پيشرفت تكامل تمدنها شتاب ديگري پيدا ميكرد، و نيروهاي خلاق در مسير سعادت انسانها به كار ميافتاد، و به جاي اينكه به صورت سيل ويرانگري در آيد، نهرهاي منظمي از معارف الهيه را تشكيل ميداد كه همه جا مايه عمران و آبادي قلوب بود.
تعصب و لجاجت در احاديث اسلامي
پيش از آنكه به تحليل معني تعصب و سرچشمه و انگيزهها و آثار زيانبار آن بپردازيم لازم است نگاهي به احاديث اسلامي كه در اين زمينه وارد شده استبيفكنيم، چرا كه بسياري از مسايل مورد نظر در لا به لاي اين احاديثبه صورت اجمالي مطرح شده است.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: تعصب و لجاجت
نتيجه لجاجت و تعصب خشك و تقليد غلط!
در چهارمين آيه، سخن از پيامدهاي شوم اين رذايل اخلاقي درباره «نمرود» و نمروديان است، ميفرمايد: «هنگامي كه ابراهيم به پدرش(عمويش آزر) و قوم او گفت اين مجسمههاي بيروحي را كه شما همواره پرستش ميكنيد چيست»؟ (اذ قال لابيه و قومه ما هذه التماثيل التي انتم لها عاكفون) [4]
ولي آنها جوابي نداشتند جز اينكه «گفتند: ما پدران خود را ديديم كه آنها را عبادت ميكنند»، (قالوا وجدنا آبائنا لها عابدين) [5]
و هنگامي كه ابراهيم- عليه السلام - با صراحتبه آنها گفت كه هم خودتان و هم نياكانتان در گمراهي آشكاري بودهايد بيدار نشدند، ابراهيم- عليه السلام - بي اعتبار بودن اين خدايان ساختگي و بي ارزش را از طريق بتشكني به آنها نشان داد، باز هم بر سر عقل نيامدند، بلكه ابراهيم بيدارگر و پاره كننده پردههاي جهل و تعصب و لجاجت را به سوزاندن در آتش تهديد كردند، و به تهديد خود جامه عمل پوشاندند و او را در ميان دريايي از آتش پرتاب كردند، و هنگامي كه آتش بر ابراهيم- عليه السلام - سرد و خاموش و گلستان شد، و بزرگترين معجزه الهي در برابر چشمانشان به وقوع پيوستباز هم اين اسيران زنجيرهاي جهل و تعصب و لجاج به بهانههاي ديگري همچون سحر به راه خود ادامه دادند.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: تعصب و لجاجت
اشاره
بي ترديد اساسيترين پايه عبوديت و بندگي خدا تسليم و تواضع در برابر حق است و به عكس هرگونه تعصب و لجاجت مايه دوري از حق و محروم شدن از سعادت است.
تعصب به معني «وابستگي غير منطقي به چيزي» تا آنجا كه انسان حق را فداي آن كند و لجاجتبه معني اصرار بر چيزي استبه گونهاي كه منطق و عقل را زير پا بگذرار، ثمره اين دو شجره خبيثه نيز «تقليد كوركورانه» است كه سد راه پيشرفت و تكامل انسانهاست.
هنگامي كه به تاريخ انبياي بزرگ بازميگرديم و علل انحراف و گمراهي اقوام پيشين را مورد بررسي قرار ميدهيم به خوبي ميتوان دريافت كه اين سه امر(تعصب و لجاجت و تقليد كوركورانه) نقش اصلي را در انحراف آنها داشته است و يك برنامه عام براي همه اقوام زشتكار پيشين بوده است، آنها به خاطر وابستگي شديد به افكار و برنامههاي خرافي، و لجاجت و اصرار بر آنها، چشم و گوش بسته به پيروي نياكانشان ادامه ميدادند و به اين طريق، خرافات بياساس از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشد، وصداي دلنشين مردان الهي كه براي هدايت آنها آمده بودند، در ميان نعرههاي جاهلانه آنان گم ميشد.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: تعصب و لجاجت
تكبر و غرور
تكبّر عبارت است از حالتي كه انسان خود را بالاتر از ديگري ببيند و اعتقاد برتري خود را بر غير داشته باشد. و فرق اين با عجب، آن است كه: انسان خود را شخصي بداند، و خود پسند باشد، اگر چه پاي كسي ديگر در ميان نباشد، ولي در كبر، بايد پاي غير نيز در ميان آيد تا خود را از آن برتر داند و بالاتر بيند. و اين كبر، صفتي است در نفس و باطن. و از براي اين صفت، در ظاهر، آثار و ثمراتي است كه اظهار آن آثار را تكبّر گويند.
و آن آثاري است كه باعث حقير شمردن ديگري و برتري بر آن گردد، مانند:
خود داري كردن از همنشيني با او، يا هم خوراكي با او، يا امتناع در پهلو نشستن با او، يا رفاقت او، و انتظار سلام كردن و توقّع ايستادن او، و پيش افتادن از او در راه رفتن، و تقدّم بر او در نشستن، و توجهي با او در سخن گفتن، و به حقارت با او سخن گفتن، و پند و موعظه او را ارزش دانستن، و امثال اينها.
و از جمله آثار كبر است با ناز و آهسته و دامن كشان راه رفتن. و بعضي از اين افعال گاهي از حسد و كينه و ريا نيز نسبت به بعضي صادر ميشود، اگر چه انسان خود را از او بالاتر هم نداند.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: تكبر و غرور
حب جاه و شهرت
آيات و روايات وارده در مذمّت حبّ جاه و شهرت
بدان كه حبّ جاه و شهرت، از مهلكات عظيمه، و طالب آن، طالب آفات دنيويّه و اخرويّه است و كسى كه اسم او مشهور و آوازه او بلند شد، كم مىشود كه دنيا و آخرت او سالم بماند، مگر كسى را كه خداوند عالم به حكمت كامله خود به جهت نشر احكام دين برگزيده باشد.
در شاهراه جاه و بزرگى خطر بسىست آن به كزين «گريوه» سبكبار بگذرى
و از اين جهت است كه اخبار و آيات در مذمّت آن بىشمار وارد گرديده. خداوند عالم - جلّ شأنه - مىفرمايد:
« تِلْكَ الدَّارُ الْأخِرَه نَجْعَلَها لِلْذينَ لا يُريدُونَ عُلُوّا فِى الْأرْضِ وَ لا فَسادا »[1] يعنى: «آن خانه آخرت را كه وصف آن را شنيدهاى قرار داديم از براى آنان كه نمىخواهند در دنيا بزرگى و برترى را در زمين، و نه فساد و تباهكارى را» و ديگر مىفرمايد: « مَنْ كانَ يُريدُ الْحَيوه الدَّنْيا وَ زينَتَها نُوَفِّ الَيْهِمْ اعْمالَهُمْ فيها وَ هُمْ فيها لا يُبْخَسُونَ اوُلئِكَ الَّذينَ لَيْسَ لَهُمْ فِى الْأخِرَه الا النَّارُ »[2] خلاصه معنى آنكه: «هر كه بوده باشد كه طالب باشد زندگانى دنيا را و آرايش و زينت آن را، كه از آن جمله جاه و منصب است، به ايشان مىرسانيم در دنيا پاداش سعيهاى ايشان را و ايشاناند كه نيست در آخرت از براى ايشان مگر آتش» و از آفتاب فلك سرورى، و والى ولايت پيغمبرى مروى است كه: «دوستى جاه و مال، نفاق را در دل مىروياند چنانكه آب، گياه را مىروياند» و نيز از آن سرور منقول است كه: «دو گرگ درنده در جايگاه گوسفندان رها كرده باشند اين قدر آن گوسفندان را فاسد نمىكند كه دوستى مال و جاه در دين مسلمان مىكند» و نيز از آن جناب مروى است كه: «بس است مرد را از بدى، اينكه انگشتنماى مردم باشد». از امام همام جعفر بن محمد الصادق - عليه السّلام - مروى است كه: «زنهار، حذر كنيد از اين رؤسايى كه رياست مىكنند، به خدا قسم كه آواز نعل در عقب كسى بلند نشد مگر اينكه هلاك شد و ديگران را هلاك ساخت» و هم از آن حضرت مروى است كه: «ملعون است هر كه قبول رياست كند و ملعون است كسى كه آن را به خاطر گذراند» و فرمود: «آيا مرا چنان مىبينيد كه خوبان شما را از بدان شما نمىشناسم و امتياز نمىدهم؟ بلى به خدا قسم كه مىشناسم، به درستى كه: بدان شما كسانى هستند كه دوست دارند در عقب ايشان كسى راه رود» و مجملا در اين باب اخبار و آثار بسيار ورود يافته و قطع نظر از آن، بر هر كه فى الجمله از شعور، نصيبى داشته باشد ظاهر است كه: امر رياست و منصب، مورث بسى مفاسد عظيمه و منتج بسيارى از خسارتهاى دنيويّه و اخرويّه است. هر طالب منصب و جاهى بجز ابتلاى دنيا و آخرت خود را طالب نيست.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: حب جاه و شهرت
بدان كه انسان چون مولود همين عالم طبيعت است و مادر او همين دنياست و اولاد اين آب و خاك است، حب اين دنيا در قلبش از همان اول قرار ميگيرد و هر چه بزرگتر شود، اين محبت در دل او رشد مي كند. و به واسطه اين قواي شهويه و آلات التذاذيه كه خداوند به او مرحمت فرموده براي حفظ شخص و نوع، محبت او روزافزون شود و چون اين عالم را محل لذتها و خوشيهاي خود مي پندارد و مردن را اسباب انقطاع و جدايي از آنها مي داند لذا دلبستگاش به دنيا رو به ازدياد ميباشد. و اگر بر حسب اخبار انبيا و ائمه اطهار - صلوات الله عليهم- و برهان حكما معتقد به عالم آخرت نشده باشد و به كيفيات و حيات و كمالات آخرت، قلبش روشن نشده و قبول ننموده باشد، به مقام اطمينان نرسيده و حُبش به اين عالم خيلي زياد مي شود.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: حب دنيا
از صفات رذيله متعلقه به قوه شهويه مال حرام خوردن و از آن اجتناب نكردن است و آن از نتايج حب دنيا و حرص بر آن است. و از مهمترين هلاک کننده ها و بزرگ ترين موانع رسيدن به سعادات است. بيشتر كساني كه به هلاكت رسيدهاند سببش آن بوده. و اكثر مردم كه از فيوضات و سعادات محروم ماندهاند به واسطه آن محروم شده اند مانعي از اين محكمتر در راه توفيق نيست. و پردهاي از اين مانعتر بر ياري خدا نيست. و كسي كه تأمل كند ميداند كه: خوردن حرام، بزرگ ترين حجاب است براي بندگان از رسيدن به درجه نيکان و مانعي است بسيار قوي جهت اتصال به عالم انوار. زيرا دل را از آن تيرگي و ظلمت و خباثت و غفلت حاصل، و نفس انساني به واسطه آن به پايين ترين درجات هلاكت و ضلالت واصل ميگردد.
«و هو الّذي انساها عهود الحمي و هو الّذي أ هواها في مهاوي الضّلالة و الردي» يعني:
«عهد پروردگار به واسطه آن فراموش، و در چاههاي گمراهي و سرگرداني با شياطين به سبب آن هم آغوش».
آري: دلي كه از لقمه حرام روئيده شده باشد كجا و قابليت انوار عالم قدس كجا؟ و نطفه را كه از مال مردم هم رسيده باشد با مرتبه عالي انس با پروردگار چه كار؟ چگونه پرتو اشعه هاي عالم نور، به دلي تابد كه بخار غذاي حرام، آن را تاريك كرده؟ و كي پاكيزگي و صفا از براي نفس حاصل ميشود در حالي كه كثافات مال مشتبه آن را آلوده و چرك نموده باشد؟ و به همين جهت رهبران دين و احكام، و امناي وحي خداوند تبارک و تعالي، از آن بر حذر داشته و به شدّت هر چه تمامتر از او منع نمودند.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: حرام خواري
حرص صفتى است نفسانيّه، كه آدمى را وامىدارد بر جمع نمودن زايد از آنچه احتياج به آن دارد. و اين صفت، يكى از شعبه هاي حبّ دنيا، و از جمله صفات مهلكه، واخلاق مضلّه است. بلكه اين صفت خبيثه، بيابانى است كران ناپيدا كه از هر طرف روى به جايى نرسى و وادئى است بىانتها، كه هر چند در آن فرو روى عمق آن را نيابى.
بيچارهاى كه بر آن گرفتار شد گمراه و هلاك شد. و مسكينى كه به اين وادى افتاد ديگر روى خلاصى نديد، زيرا كه: حريص، هرگز حرص او به جائى منتهى نمىشود و به حدى نمىايستد. اگر بيشتر اموال دنيا را جمع كند باز در فكر تحصيل باقى است. و هر چه به دست او آيد باز مىطلبد. و آن بيچاره مريض است و نمىفهمد. و احمق است و نمىداند. چگونه چنين نباشد و حال آنكه مىبينيم حريصى را كه هشتاد سال عمر كرده است و فرزندى ندارد و اين قدر از اموال و املاك و خانه و مستغلات دارد كه اگر به فراغت بگذراند صد سال ديگر او را كفايت مىكند، و خود يقين دارد كه: بيست سال ديگر عمر او نيست، باز در صدد زياد كردن مال است. و تأمل نمىكند كه: فايده آن چيست؟ و چه ثمره دارد؟ اگر از براى خرج است، آنچه دارد گاهى است كه منافع آن وفا به خرج مدت العمر او مىكند. و اگر از براى احتياط است، اگر آنچه دارد احتمال تلف مىرود هر چه تحصيل كند چنين خواهد بود. پس اگر اين مرض، يا حمق نيست پس چه بلاست؟ و هر كه به اين مرض مبتلا شد خلاصى از آن مرض نهايت اشكال دارد.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: حرص و طمع
فطري بودن فضايل و رذايل
آيا فضايل و رذايل ـ كه مسائل مورد نظر در اخلاق اند ـ فطري انسان است يا اين كه تابع افكار اجتماعي و فردي و خير و مصلحت اجتماعي و فردي هست؟
پاسخ به سؤال فوق، نسبت به ديدي كه مي توان از انسان داشت، متفاوت است. اگر انسان را از حقيقت ثابت برخوردار ندانيم و تمام تحوّلات حاصل در وجودش را تابع عوامل خارجي بدانيم، نتيجة حاصل از چنين ديدي اين خواهد بود كه فضايل و رذايل، تابع شرايط موجود است، و سخن گفتن از فطري يا غير فطري بودن اخلاق، بي اثر و پوچ خواهد بود. امّا اگر انسان را داراي حقيقت ثابت بدانيم و آنچه در او ظهور فعلي مي يابد عبارت از قوا و استعدادها، غرايز و فطرتهاي نهفته در او باشد، نتيجة حاصل از اين ديدگاه اين است كه انسان مي تواند برخوردار از ابزار ادراكي اي باشد كه شخص حق و باطل و خوب و بد باشد فضايل و رذايلي كه در پرتو اختيار و اراده، ظهور فعلي پيدا مي كنند. بر اساس اين بينش، هرگز عوامل خارجي و اجتماعي، چيزي را در انسان ايجاد نمي كنند، بلكه احياناً زمينة شكوفايي آنها را فراهم مي آورند. بينش ما دربارة انسان اين است كه او از حقيقت مجرّد و ثابتي برخوردار مي باشد كه در جاي خودش به اثبات رسيده است. آن حقيقت ثابت از ديدگاه قرآن،«روح الهي» است كه در انسان دميده شده است.
«فإذا سَوَّيْتُهُ و نَفَخْتُ فيهِ مِنْ روحي ...»[1](آن گاه كه او را به خلقت كامل آراستم و از روح خود در او دميدم...) فضايل و رذايل به اين حقيقت ثابت الهام شده است.
موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسبها: فطري بودن فضايل و رذايل