رسول اکرم (ع) فرمودند:
* شیطان تا زمانى که مردم به نمازهاى واجب یومیّه و ادایش در وقت اهمیت مى دهند ترسناک است و آه و ناله دارد ، اما زمانى که نماز را ضایع کنند آنان را به راحتى در بدبختى هاى بزرگ مى کشاند .
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود :
لا حَظَّ فِى الاِسْلامَ لِمَنْ لاصَلوةَ لَهُ(1)
1 ـ اصرار الصلوة تهرانى : 33 ـ 34 .
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: حدیث نماز
حدیث امام صادق علیه السلام :
لا تَغتَرّوا بِصَلاتِهِم وَ لا بِصیامِهِم، فَإِنَّ الرَّجُلَ رُبَما لَهِجَ بِالصَّلاةِ و َالصَّومِ حَتّى لَو تَرَکَهُ استَوحَشَ ، وَ لکِنِ اختَبِروهُم عِندَ صِدقِ الحَدیثِ و َأداءُ الأمانَةِ؛
فریب نماز و روزه مردم را نخورید، زیرا آدمى گاه چنان به نماز و روزه خو مى کند که اگر آنها را ترک گوید، احساس ترس مى کند، بلکه آنها را به راستگویى و امانتدارى بیازمایید.
کافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص 104، ح2
حدیث امام على علیه السلام :
اَلنَّظیفُ مِنَ الثِّیابِ یُذهِبُ الهَمَّ وَ الحُزنَ و َهُوَ طَهورٌ لِلصَّلاةِ؛
لباس پاکیزه غم و اندوه را مى برد و موجب پاکیزگى نماز است.
کافى(ط-الاسلامیه) ج6 ، ص 444، ح 14
حدیث امام صادق علیه السلام :
ما یَمنَعُ اَحَدَکُم اِذا دَخَل عَلَیهِ غَمٌّ مِن غُمُومِ الدُّنیا اَن یَتَوَضَّاَ ثُمَّ یَدخُلَ مَسجِدَهُ وَ یَرکَعَ رَکعَتَینِ فَیَدعُوَ اللّه فیهِما؟ اَما سَمِعتَ اللّه یَقُولُ: «و َاستَعینوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ»؟
چه چیز مانع مى شود که هر گاه بر یکى از شما غم و اندوه دنیایى رسید، وضو بگیرد و به سجده گاه خود رود و دو رکعت نماز گزارد و در آن دعا کند؟ مگر نشنیده اى که خداوند مى فرماید: «از صبر و نماز مدد بگیرید»؟
تفسیر عیاشى ج 1، ص 43، ح 39
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: 3 حدیث درباره نماز
حسن بن قارن میگوید: از امام رضا(ع) در مورد شخصی پرسیدند که پسر نوجوانش را به انجام نماز وادار میکند و این فرزند گاهی نماز را ترک میکند. امام فرمود: این پسر چند سال دارد؟ گفتند: آقا، 8 ساله است. حضرت رضا(ع) با تعجب فرمود: سبحان اللّه! 8 ساله است و نمازش را ترک میکند؟! گفته شد! بچه است گاهی خسته و ناراحت میشود. امام فرمود: هر طوری که راحت است نمازش را بخواند.(1)
1. وسائل الشیعه، ج 4، ص 20.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نماز نوجوانان
امام رضا(ع) در مورد آداب نماز فرمود: اگر برای نماز ایستادی تلاش کن با حالت کسالت و خواب آلودگی و سستی و تنبلی نباشد. بلکه با آرامش و وقار نماز را بجای آور و بر تو باد که در نماز خاشع و خاضع باشی و برای خدا تواضع کنی و خشوع و خوف را برخود هموار سازی در آن حال که بین بیم و امید ایستادهای و پیوسته با طمأنینه و نگران باشی. همانند بنده گریخته و گنهکار که در محضر مولایش ایستاده و در پیشگاه خدای عالمیان بایست. پاهای خود را کنار هم بگذار و قامتت را راست نگهدار و به راست و چپ توجه نکن! و چنان باش که گوئی خدا را میبینی، که اگر تو او را نمیبینی او تو را میبیند.(1)
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: آداب نماز
امام رضا(ع) در مورد علل نماز جماعت فرمود: خداوند متعال نماز جماعت را قرار داده است که شعائر اسلامی و معارف الهی همانند اخلاص، توحید، ارزشهای اسلامی، عبادت و نیایش برای خدا آشکار و ظاهر و مشهور شود زیرا در اظهار این اعمال و علنی بودن آن حجت خداوند بر مردم شرق و غرب عالم تمام میشود.
همچنین مسلمانان دوچهره و منافق و کسانی که نماز را سبک میشمارند مشخص شوند و وادار به انجام دستورات الهی باشند. همچنین گواهی افراد نسبت به عدالت و صلاح همدیگر جائز باشد. افزون بر این نماز جماعت نیکوکاری و ترویج فضیلتها را به همراه دارد و خیلیها را از گناه و فساد باز میدارد.(1)
1. وسائل الشیعه (20 جلدی)، ج 5، ص 372.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: فلسفه نماز جماعت
پیراهن متبرک
از منظر حضرت رضا(ع) نه تنها نماز و نمازگزاران ارزشمند هستند بلکه لباسهائی هم که با آن نماز خوانده میشود امتیاز ویژهای دارد. اسماعیل بن علی برادر دعبل خزاعی میگوید: آن حضرت به برادر دعبل پیراهنی را هدیه داده و فرمود: دعبل! این پیراهن را قدر بدان و خوب محافظت کن! که من در آن هزار شب و هر شبی هزار رکعت نماز خواندهام و در آن هزار ختم قرآن به جای آوردهام. احتفظ بهذا القمیص فقد صلیت فیه الف لیلة کل لیلة الف رکعة و ختمت فیه القرآن الف ختمة.(1)
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: پیراهن متبرک
نماز بهترین عمل برای بازسازی اعمال زشت
قرآن میفرماید: «أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَی النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ؛ در دو طرف روز و پاسی از شب، نماز را به جا بیاور.»( هود / 114) سپس قاعده کلی را میفرماید: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ؛ کارهای خوب کارهای بد را از بین میبرد.»
مسلّم است که یکی از کارهای خوبی که، اعمال بد را از بین میبرد، نماز است. در روایتی از امام معصوم (ع) آمده است اگر به گناهی مبتلا شدید، تلاش کنید پس از آن، دو رکعت نماز بخوانید. چرا که نور نماز دل تاریک انسان را روشن نموده و زمینه توبه را فراهم کرده و او را از عمل زشت در حضور خداوند، پشیمان و شرمگین میگرداند ، این پشیمانی باعث پذیرش توبه میشود:«کَفَی بِالنَّدَمِ تَوْبَةً».
( الکافی، ج 2، ص 426، باب «الاعتراف بالذنوب و الندم علیها»)
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نماز بهترین عمل برای بازسازی اعمال زشت
چرا خداوند در همة نمازها امر کرده تا سورة حمد خوانده شود.
از حضرت رضا (ع) نقل شده: اگر بپرسند: چرا خداوند در همة نمازها امر کرده تا سورة حمد خوانده شود.
در پاسخ میگوئیم: برای اینکه قرآن مهجور و متروک نگردد همواره نمازگزاران با قرآن ارتباط داشته باشند و آن را از یاد نبرند و انتخاب این سوره از این روست که همة معارف و مفاهیم قرآن در سوره حمد جمع است، و سوره حمد با محتوای بلند و وسیعی که دارد همه اصول و ارکان قرآن را درون خود جای داده است.
«فقد اجتمع فیه جوامع الخیر و الحکمة فی امر الآخرة و الدنیا ما لایجمعه شییء من الاشیاء».
در سوره حمد، همه برنامههای کلّی نیک و حکمت، در امور دنیا و آخرت جمع شده «و این سوره کانون همه ابعاد قرآن شده است» ولی در سورههای دیگر، چنین جامعیّتی وجود ندارد
منبع:
بحار: ج 85، ص 54 و علل الشّرایع: ج 1، ص 247، عیون الاخبار: ج2، ص
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: چرا خداوند در همة نمازها امر کرده تا سورة حمد خوانده شود
چرا در نماز، قنوت مستحب است؟ آیا این حکم مستند قرآنى دارد؟
پاسخ:
مستند و دلیل وجوب یا استحباب احکام شرعى، فقط قرآن نیست بلکه روایات اهلبیت و... نیز مستند احکام شرعى هستند. قنوت در لغت به معنى دعا و عبادات با خضوع و خشوع است.
خداوند در قرآن مىفرماید: «حافِظوا عَلَى الصَّلَوتِ والصَّلوةِ الوُسطى وقوموا لِلّهِ قـانِتین»(بقره،238) در انجام همه نمازها، به خصوص نماز وُسطى کوشا باشید و با حالت قنوت (خضوع و خشوع) براى خدا قیام کنید. برخى قنوت در این آیه را به معنى همان قنوت در نماز مىدانند ولى غالب مفسران و فقیهان معتقدند، قنوت در این آیه به همان معنى لغوى (خضوع و خشوع) مىباشد.[1] در هر صورت حتى اگر به این آیه یا آیه 43 سوره آلعمران بر استحباب قنوت استدلال نشود تردیدى نیست که قنوت یکى از اجزاى مستحب نماز است که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و امامان معصوم(علیهم السلام) بسیار به آن توجه داشتند. در بعضى روایتها اشاره شده که چون در محضر خدا براى نماز مىایستیم، دعا مىکنیم. جا داشت که در پایان رکعت دوّم نیز که ایستادن در محضر خدا تمام مىشود و به رکوع مىرویم خدا را ستایش کنیم و او را بخوانیم.[2]
[1] ر.ک: بحارالانوار، علامه طباطبایى، ج 82، ص 195ـ194.
[2]. ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص260.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: چرا در نماز، قنوت مستحب است؟ آیا این حکم مستند قرآنى دارد؟
* چرا در نمازها یک رکوع و دو سجده انجام مىدهیم؟
* روایات اسلامى به نکتههایى در همین زمینه اشاره کردهاند که به نمونهاىاز آنها اشاره مىکنیم:
1. از امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به همین پرسش، نقل شده است که فرمودند: چون نماز عبارت است از رکوع و سجود و تفاوتى میان این دو نیست، لکن چون رکوع عمل شخص ایستاده و سجده عمل شخص نشسته مىباشد و نماز نشسته نصف نماز ایستاده است، از این رو مىبایست عمل نشسته دو چندان شود تا با عمل ایستاده برابر گردد، لذا سجده تکرار مىشود تا با تعداد رکوع برابر شود.[1]
2. هنگامى که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به معراج تشریف بردند، بادیدن عظمت پروردگار، به سجده رفتند. هنگامى که سر از سجده برداشتند بار دیگر عظمت پروردگار را دیدند و به سجده رفتند، از این جهت دو سجده در نماز واجب شد.[2]
3. فردى از امیرالمؤمنین على(علیه السلام) پرسید: معناى دو سجده چیست؟ حضرت فرمودند: سجده اوّلى تأویلش این است که وقتى سر برخاک مىگذارى یعنى خدایا! از همین خاک مرا خلق کردى و چنانچه سربرداشتى یعنى از همین خاک مرابیرون آورى، وقتى براى بار دوم سر بر خاک نهادى معنایش این است که خداوندا! مرا به همین خاک دوباره باز خواهى گرداند و چون سربرآورى یعنى از همین خاک دوباره خارج خواهى ساخت.[3] قرآن نیز به همین مطلب اشاره دارد(طه، آیه 55).
* به چه دلیل خواندن قرآن در رکوع و سجود مکروه است؟
*کراهت خواندن قرآن در رکوع و سجود به علت این است که در روایات از آن نهى شده از جمله: حضرت على(علیه السلام) مىفرماید: چند نفر نباید قرآن بخوانند، رکوع کننده و سجده کننده در نماز، کسى که در دستشویى و حمام است،کسى که جنب است ]و[، زنانى که عذر شرعى دارند.[4]
[1]. ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، ج1، ص262.
[2]. ر.ک: شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج4، ص680; عبدالله جوادى آملى، اسرار الصلاة، ص61.
[3]. ر.ک: همان، علل الشرایع، ج2، ص336.
[4]. ر.ک: همان، وسائل الشیعه، ج6، ص246 و شیخ صدوق، خصال، ص357.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: فلسفه یک رکوع و دو سجده
چراشیعیانبرخاک سجده مىکنند؟ فلسفه استفادهازمهر چیست؟ آیا درقرآن آیهاى در این باره وجود دارد؟
* (وَ للَّهِ یَسجُدُ مَن فى السمَوَتِ وَ الأَرْضِ طوْعاً وَ کَرْهاً وَ ظِـلــلُهُم بِالْغُدُوِّ وَ الاَصالِ)[1]؛ تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند -از روى اطاعت یا اکراه- و همچنین سایههایشان، هر صبح و عصر براى خدا سجده مىکنند.
همه مسلمانان اتفاق نظر دارند بر این که سجده بر زمین و آن چه از آن مىروید ]به استثناى خوردنىها و پوشیدنىها[ جایز است، اما آن چه در آراى فقهاى مذاهب پنجگانه مورد اختلاف واقع شده، سجده بر اشیاى دیگرى علاوه بر زمین و روییدنىها است؛[2] بنابراین چه شیعه و چه اهل سنت زمین را محل سجده مىدانند، لکن شیعه معتقد است که در حال نماز باید بر زمین یا آن چه که از آن مىروید (مشروط به آن که خوردنى یا پوشیدنىنباشد) سجده کرد و سجده بر غیر این دو در حال اختیار صحیح نیست. مستند شیعه روایتهایى است که فقها به آنها استناد کردهاند.[3]
در میان اهل سنت نیز روایتهاى بسیارى به چشم مىخورد که بر وجوب سجده بر زمین دلالت دارند،[4]ولىدر این میان روایتهایى وجود دارد که بر جواز سجده بر غیر زمین نیز دلالت دارد و شیعه آنها را بر موارد ضرورت و موارد خاصى همچون ناتوانى، سرما، گرما و مانند آن حمل مىکنند، ولى اهل سنت آن را به نحو مطلق و در همه موارد مىدانند.[5]در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمودند: (جُعِلَتْ لى الأرض مسجداً و طهوراً)؛ زمین براى من محل سجده و طهارت (تیمم) قرار داده شده.[6]از امام صادق(علیه السلام) نیز روایتى در این زمینه وارد شده است.[7]
سیره مسلمانان نیز در زمان حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) سجده بر زمین مسجد بود که از سنگ ریزهها مفروش شده بود. آنان هنگام گرمى هوا کهسجده بر سنگهاى داغ مشکل بود. سنگ ریزهها را به دست مىگرفتند تا خنک شود و به هنگام نماز بر آن سجده کنند.[8]
این احادیث همگى گواه آن است که مسلمانان در ابتدا بر سنگ و خاک سجده مىکردند و آنان هرگز بر فرش و لباس و گوشه عمامه سجده نمىکردند، ولى بعدها به پیامبر ابلاغ شد که بر حصیر و بوریا نیز مىتوان سجده کرد. روایتهاى متعددى از سجده پیامبر بر حصیر و بوریا حکایت مىکند.[9]بر این اساس، شیعه امامیه پیوسته بدین اصل مقید بوده که تنها فقط مىتوان بر زمین و یا روییدنىهاى غیر خوردنى و... سجده کرد؛ افزون براین بىتردید وقتى مسلمانان بالاترین قسمت بدن خود یعنى پیشانى را بر پستترین اشیاى زمین قرار مىدهند، نهایت تواضع و فروتنى و عبودیت را در برابر خداوند یکتابه نمایش مىگذارند. در روایات نیز آمده است که «سجده» بر خاک نهایت تواضعرا مىرساند.[10]
بنابراین براى ابراز نهایت عبودیت و بندگى در مرحله نخست هیچ چیز سزاوارتراز سجده بر زمین نیست و پس از آن آنچه در زمین مىروید، اما پوشیدنىها وخوردنىها چون مربوط به امور دنیوىاند و در واقع معبود دنیاپرستان هستند نمىتوانند بیانگر عبودیت و بندگى در برابر خداوند یکتا باشند.از این روست که شیعه سجده را تنها بر زمین و آنچه بر آن مىروید جایز دانسته و روییدنىها، پوشیدنىها و خوراکىها را استثنا کرده است و علت این که مهر را براى سجده انتخاب کرده، این است که اولا: مهر، موضوعیت ندارد واز آن جا که پیدا کردن زمین پاک و آماده براى سجده گاهى مشکل است، مهرى از خاک ساختهمىشود، تا همیشه در دسترس انسان باشد.
ثانیاً: تربت امام حسین(علیه السلام) از میان آنچه سجده بر آن صحیح است، داراى خصوصیت بوده و بر اساس روایات و سیره عملى اهلبیت(علیهم السلام)بر دیگر خاکها، سنگ، چوب و مانند آن، ترجیح داده شده است.[11]در روایتى در استحباب سجده مىخوانیم: (لایسجد الاّ على تربة الحسین(علیه السلام))؛ امام صادق(علیه السلام) سجده نمىکرد مگر بر تربت امام حسین(علیهالسلام).[12] آن چه گفته شد، در روایات آمده بود، در قرآن کریم آیهاى که درباره سجده بر خاک نازل شده باشد وجود ندارد، و پاسخ این پرسش و امثال آن بر اساس روایتهاى اسلامى و سیره عملى پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) به دست مىآید.
اگر چه کتاب هر دو فرقه (شیعه و سنى) قرآن است، ولى همانطور که مىدانید در قرآن غالباً به کلیات مسایل پرداخته شده و تفسیر قرآن و شرح جزییات احکام به عهده پیامبر(صلى الله علیه وآله) و... گذاشته است. از آنجا که منابع و طریق حدیثى اهلسنّت با ما تا حدود زیادى متفاوت است، آنان تنها ازرسول خدا و صحابه روایت مىکنند، ولى شیعه از رسول خدا و امامان(علیهم السلام) حدیث نقل مىکنند. لذا گاهى اختلافهایى در جزئیات احکام و تفسیر آیات پیش مىآید که بررسى بطلان یا صحت گفتار و روش آنها، مجال دیگرى را مىطلبد.
پی نوشت ها:
1. رعد، آیه15.
2. ر.ک: محمد جواد مغنیه، الفقه على المذاهب الخمسة، ص 99.
3. ر.ک: همان، وسایل الشیعة، ص343; محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج82، ص147.
4. ر.ک: هندى، کنز العمال، ج7، ص459 و سنن بیهقى، ج1، ص104 ـ 106 و... .
5. ر.ک: نجفى، جواهرالکلام، ج8، ص37 ـ 411.
6. صحیح بخارى، ج1، ص91، کتاب تیمم، حدیث 2.
7. وسائل الشیعة، ج3، باب1، از ابواب «ما یسجد علیه»، حدیث 1.
8. مسند احمد، ج3، ص327، حدیث جابر.
9. مسند احمد، ج6، ص179 و... .
10. ر.ک: همان، وسایل الشیعة، ج5، ص344.
11. ر.ک: همان، وسایلالشیعة، ج3، ص6ـ7; شیخ عباس قمى، سفینةالبحار، ج1، باب تاء، ص121ـ122.
12. همان، وسائل الشیعة، ج5، ص366، ح6809.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: چراشیعیانبرخاک سجده مىکنند؟ فلسفه استفادهازمهر چیست؟ آیا درقرآن آیهاى در این باره وجود دارد؟
* چرا وقتى انسان، نماز مىخواند، باید سر خود را بر مهر بگذارد؟ در صورتىکه مهر، همانند بت است؟ چرا خداوند شىء مخصوصى را براى سجده کردن خویش، قرار نداده است؟
*با توجه به آیه 15 رعد، معیار در تشخیص اینکه سجده، براى خدا یا غیرخدا (مانند بت و امثال آن) است، نیت و انگیزه شخص سَجده کننده است. این موضوع با آنچه بر آن سجده مىکنند هیچ ارتباطى ندارد؛ در صورتى که این عمل به انگیزه عبادت و کرنش در برابر خداوند، انجام شود (رعد، آیه15 و حج، آیه77) سجده براى خدا است. ممکن است شخصى بر خاک پیشانى بساید، ولى چون نیتش غیرخدا بوده، عملش چیزى جز شرک و بتپرستى نیست.[1]
سجده بر زمین است؛ یعنى بر سنگ و خاک. از آنجا که در همه جا، خاک تمیز و پاک یافت نمىشود، مقدارى خاک به صورت مهر ساخته شده است.
سنگ و خاک «مسجود علیه» است نه «مسجود له» (بر آن سجده مىشود، به آن سجدهنمىشود). گاه به غلط تصور مىشود که شیعه براى سنگ سجده مىکند! در حالى که او، بسان همه مسلمانان، تنها براى خدا سجده کرده و به عنوان اظهار خضوع وتذلل در پیشگاه الهى، پیشانى به خاک مىساید.[2]
در پایان لازم به یادآورى است، مهر باید ساده ساخته شود، بنابراین کسانى که مهرهایى را به صورت مجسمه و مانند آن مىسازند، کارشان از روى نادانى است و مستند شرعى ندارد.
[1]. ر.ک: جعفر سبحانى، الاعتصام بالکتاب و السنة، ص6ـ75; سید محمد حسین طباطبایى، تفسیر المیزان، ج11، ص320 و 324 و 332.
[2]. ر.ک: جعفر سبحانى، منشور عقاید امامیه، ص271.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: سجده بر خاک نهایت عبودیت
* آن چه در فلسفه ایستادن در نماز مىتوان بیان کرد این است که:
ایستادن، اشاره به توحید افعالى دارد؛ یعنى «عبد» در برابر حقِّ مطلق و مقام قیّومیّت، قیام کرده است؛ به گونهاى که نمازگزار خود را در محضر حق، حاضر مىبیند و در عالمى که محضر ربوبیت خداوند است خود را از حضّار مجلس واز کسانى که در پیشگاه خداوند مؤدبانه ایستادهاند، مىداند؛ نمازگزار با تمام وجود چنین احساسى داشته و اهمیت مناجات با حقتعالى را کاملا درک مىکند. امام باقر(علیه السلام)مىفرماید: پدرم (امام سجّاد(علیه السلام)) وقتى به نماز مىایستاد گویى شاخه درخت بود که جز آن چه باد از او به حرکت درآورد چیزى از او تکان نمىخورد.[1]
امام زینالعابدین(علیه السلام) مىفرماید: از حقوق نماز ][2]
آنچه در بیان فلسفه نشستن در نماز ]که همان تشهد است [مىتوان گفت این است که: نمازگزار هنگام ورود به نماز در اذان و اقامه، شهادت به وحدانیت و رسالت و امامت مىدهد و در تشهد ـ هنگام خروج از نماز که در واقع خروج از فنا به بقا و از خودخواهى به خداخواهى است ـ در واقع یادآورى این حقیقت را دارد که نمازْ رسیدن به توحید حقیقى و شهادت به وحدانیت خداوند است و سرّ «اولیت» نماز که همان ایستادن در پیشگاه خداوند و سرّ نشستن که همان رسیدن به خداوند (تقرب به پروردگار) و شهادت به یکتایى او است، همهاش براى او است، چون همه چیز او است: (هُوَ الاَْوَّلُ وَالاَْخِرُ وَالظَّـهِرُ وَالْبَاطِن)[3]؛ اول و آخر و پیدا و پنهان او است. ایستادن آغاز، سفر براى خدا و نشستن اوج تعظیم و کرنش براى حرکت به سوى او است: (کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ)[4]؛همانگونه که در آغاز شما را آفرید باز مىگردید. پس در همه حالات (ایستادن یا نشستن) شایسته است، مقصد فراموش نشود و حقیقت وحدانیت و الوهیتحق تمام وجود نمازگزار را بگیرد و قلبش را در این سفر معراجى، خدایى کند، تا شهادتش حقیقت پیدا کند و از نفاق و شرک منزه گردد. شهادتى که در حال ایستادن هنگام اذان و اقامه گفته مىشود، شهادت قبل از سفر است و شهادتى کهدر حال نشستن در تشهد گفته مىشود، شهادت پس از سفر است. پس خوب است انسانبر این حالت خویش که مقام قرب الهى است مواظبت کند، تا همیشگى باشد.
امام صادق(علیه السلام) مىفرماید: تشهد، ستایش خداوند بلند مرتبه است.[5]
آن چه از فلسفه ایستادن و نشستن در نماز گفته شد، تنها بخش بسیار کوچکى از آن است.[6]
پی نوشت ها:
1. وسائل الشیعه، ج5، ص474.
2. محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج4، ص93.
3. حدید، آیه3.
4. اعراف، آیه29.
5. همان، ج5، ص17.
6. ر.ک: امام خمینى، آداب نماز، ص146ـ154 و ص362ـ363; عباس عزیزى، جامع آیات و احادیث نماز، ص171ـ192.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: فلسفه نشستن و برخاستن در نماز
* مخاطب سه سلام آخر نماز چه کسانى مىباشند؟
* جمله: (السلام علیک ایها النبى...) خطاب به پیامبر گرامىاسلام مىباشد. همچنان که قرآن به آن سفارش کرده است (احزاب،56).
جمله: السلام علینا... خطاب به خود ما (به ویژه در نماز جماعت) و بندگان نیکوکار خدا است؛ مسلمانان، در هر نمازى پیوند دوستى با همه بندگان نیکوکارخدا را به خود تلقین مىکنند و درود صلح را بر بندگان نیکوکار مىفرستند.
و جمله: السلام علیکم و رحمةالله... بنابر یک نقلْ خطاب به انبیا، ملائکهو امامان معصوم مىباشد که نمازگزار آنان را در ذهنش مجسم مىنماید و بر آنان درود مىفرستند.[1] یا خطاب به جمیع مؤمنان است؛ یعنى سلام و رحمت و برکات خداوند برشما مؤمنان.[2]
پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: شرح لمعه، ج1، ص82; شهید بهشتى، سرود یکتاپرستى، ص29.
[2]. ر.ک: میرزا جواد تبریزى، صراط النجاة، ج3، ص317; امام خمینى، توضیح المسائل، ص153، ط9.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: مخاطب سه سلام آخر نماز
* منظور از «به پا داشتن نماز» در قرآن کریم چیست؟
*قرآن کریم، درباره «اقامه نماز» بسیار تأکید کرده است؛ تا آن جا که 46 بار، نماز را با واژه «اقامه» در تعبیرهاى گوناگون، تکرار کرده است.
عبارت: (أقیموا الصلوة) نماز را به پا دارید؛ بارها در قرآن بیان شده است؛ مانند:(وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلاَةِ...)[1]؛انجام دادن کارهاى نیک و برپاداشتن نماز را به آنها وحى کردیم؛ چنان که ملاحظه مىشود، کارهاى نیک با تعبیر «فعل» (انجام دادن) ذکر شده، ولى در میان کارهاى نیکو، نماز با تعبیر «اقامه» (برپایى)
مطرح شده است.
براى اقامه نماز چند تفسیر ارائه کردهاند:
1. منظور از «اقامه» این است که تنها خودتان نمازخوان نباشید؛ بلکه چنان کنید که آیین نماز در جامعه انسانى برپا شود و مردم با عشق و علاقه، به آن روى آورند.
2. به گفته بعضى مفسران، تعبیر «اقامه نماز» به جاى «خواندن» یا «بهجاآوردن نماز»، بیانگر این نکته است که نماز شما تنهایک سرى از وردها اذکار و حرکات نیست، بلکهباید آن را به طور کامل بپا دارید؛ آن گونه که آثار نماز در چهره و زندگى شما دیده شود؛ تنها لقلقه زبان و راست و خم شدن نباشد، بلکه روح نماز ـ که همان تسلیم مطلق در برابر خدا در همه امور است ـدر زندگى شما جلوه کند و حضور دل و توجّه قلبى به خدا ـ که روح نماز است ـدر نماز حاصل شود.[2]
3. اقامه نماز آن است که با حدود و فرائضش انجام شود.
4. برخى «اقامه» را به معناى ادامه دادن مىدانند؛ یعنى کسى نماز را به درستى بر پا مىدارد که همیشه آن را ادامه دهد نه گهگاهى نماز بخواند: (فَوَیْلٌ لِّلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ)[3]؛ پس واى بر نمازگزارانى که در نماز خود سهلانگارى مىکنند.
با مرورى به آیههاى قرآن مىتوان همه این معانى را در اقامه منظور کرد، زیرا اقامه نماز ـ که بدان مأموریم ـ مىتواند معناى جامعى داشته باشد و همه این معانى را فراگیرد و آن این که نماز کامل، پیوسته و با خشوع و اثر گذار در جامعه باشد. (الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ دَآئِمُونَ)[4]؛ (الَّذِینَ هُمْ فِى صَلاَتِهِمْ خَـشِعُونَ)[5] از لوازم متقى بودن و برپا کردن نماز این است که نمازگزاران علاوه بر خواندننماز، براى برپا داشتن آن در جامعه نیز تلاش کند.[6]
پی نوشت ها:
1. امام خمینى، توضیحالمسائل، مسئله 1093، ص125.
2. سیدمحمدکاظم یزدى، عروةالوثقى، ص226.
3. شیخ حرّ عاملى، وسائلالشیعه، ج4، ص880، باب42، حدیث2.
4. ر.ک: بنىهاشمى، توضیحالمسائل مراجع، ج1، ص615، مسئله 1093، رساله امام خمینى.
5. ر.ک: امام خمینى، رساله توضیحالمسائل، مسئله 1098.
6. بنىهاشمى، توضیحالمسائل مراجع، 1093، ص 615، فتاواى امام خمینى.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: معناى اقامه نماز
چه کارکنیم تا نمازمان قبول باشد؟
قبولی عبادات به خصوص نماز مراحل بلکه شرایطی دارد زیراگاهی عبادت صحیح است ولی رشد آور نیست مثل دارویی که شفابخش نیست.
در آیات و روایات شرایط و مراحل قبولی عبادات شش چیز ذکر شده که عبارتند از:
1- شرط اعتقادی; 2 - شرط ولائی; 3 - شرط اخلاقی; 4 - شرط اقتصادی; 5 - شرط اجتماعی; 6 - شرط بهداشتی.
1- شرط اعتقادی: نمازگزار باید ایمان به خدا داشته باشد. قرآن مجیدمیفرماید ((عمل صالح از زن و مرد با ایمان است که موجب زندگی پاک میشود)).(1) و در جای دیگر میفرماید: ((نداشتن ایمان مایه بی ثباتی اعمال است)).(2)
2 - شرط ولائی: یعنی برخورداری ازولایت و رهبری صحیح و آسمانی همچون امام علی بن ابی طالب(ع) و فرزندان آن حضرت که همه بندگان خدا یند.بندگیها، نماز، حج و جهاد را در مسیر الهی قرار میدهد و به آنها جهت شایسته میبخشد. امام باقر(ع) فرمود: ((کسی که به خدا ایمان دارد وعبادتهای طاقت فرسا انجام میدهد ولی امام لایقی از طرف خدا ندارد تلاش بیفایده است)).(3)
3 - شرط اخلاقی(تقوا): خدا تنها از اهل تقوا میپذیرد مثل داستان فرزندان حضرت آدم که هر دو قربانی کردند; ولی قربانی یکی پذیرفته شد .
4 - شرط اقتصادی: ادای حق مردم; ادای حقوق محرومان در درجهای از اهمیت است که گاهی قبولی عبادت بستگی به آن دارد. پرداختن زکات با داشتن درآمد مشروع از این نمونههاست. امام رضا(ع) فرمود: «هر کسی نماز بخواند ولی زکات نپردازد نمازش قبول نمیشود». (4)
5 - شرط اجتماعی: خیرخواهی نسبت به دیگران، حفظ پیوندهای اجتماعی و اخوت میان مسلمانان و روابط شایسته و نیکو میان پیروان اسلام با اهمیت است.
6 - شرط خانوادگی: خوشرفتاری در امور خانوادگی و رعایت حقوق متقابل زن و شوهر، فرزند و پدر و نیز همسایگان را چنان مهم دانسته که بیتوجهی به آنها گاهی باعث بطلان عبادات میگردد. در این زمینه امام صادق(ع) فرمود: «نماز فرزندانی که با خشم به پدر و مادر خود نگاه میکنند قبول نمیشود گرچه والدین، نسبت به آنان کوتاهی و ظلمی کرده باشند»(5)
همچنین پیامبر اسلام(ص) فرمود:« هر کس زن بد رفتار و اذیت کنندهای داشته باشد، خداوند نماز و کارهای نیک آن زن را نمیپذیرد، مرد نیز چنین است».(6)
وقتی ما از نردبان نماز به معراج میرویم که پایههای آن روی زمین محکمی باشد; ولی اگر روی یخ لغزنده یا زمین سست قرار داده شود بالا رفتن را مشکل یا غیر ممکن میسازد. پس قبولی عبادات به خصوص نماز با شرایط ومراحل ذکر شده امکانپذیر است.
7- حضور قلب در نماز:
از آیات و روایات استفاده می شود که نماز کامل و حقیقی نمازی است که با حضور قلب و خلوص نیت و همراه با یقین باشد. از امام رضا (ع) نقل شده است : "لا صلاة الا باسباغ الوضوء و احضار النیة و خلوص الیقین و افراغ القلب و ترک الاشتغال و هو قوله"فاذا فرغت فانصب و الی ربک فارغب"؛(7)
نماز کامل باید با وضوی کامل ، با حضور قلب و خلوص، یقین و خالی بودن فکر و ذهن و قلب از توجه به دنیا باشد، همان طور که خطاب به پیامبر آمده است : "هنگامی که فارغ شدی، به نماز بایست و به سوی پروردگارت بشتاب".
اما این بدان معنا نیست که اگر نماز با این ویژگی ها نبود، باطل است ، بلکه می توان مراتب متعددی برای نماز و نمازگزار تصور کرد. هر چه درجه و مرتبة کمال معنوی بالاتر باشد، نماز بهتر و از درجه ای بالا برخوردار خواهد بود.
نشان قبولی: امام صادق(ع) فرمود: هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه، پس هر قدر که نمازش او را از گناه بازداشته به همان اندازه نمازش قبول شده است. (8)
پی نوشت ها :
1- نحل(16) آیه 97
2- مائده(5) آیه 93
3- وسائل ،ج 1، ص 90
4- بحار ،ج 96 ،ص 12
5- اصول کافی، ج 2 ،ص 349
6- وسائل ،ج 14، ص 116
7-بحار ،ج 82، ص 198
8- اصول کافی، ج 1، ص 46.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: چه کارکنیم تا نمازمان قبول باشد؟
فلسفه آهسته خواندن نماز ظهر چیست؟
فلسفه و حکمت بیشتر احکام و مقرارت اسلام براى ما مشخص نیست و تنها از باب تعبّد آن ها راپذیرفته ایم ,و چون خداوند متعال و نبى گرامى اسلام (ص) و ائمه اطهار(ع) فرموده اند یقین داریم تمام دستورهای آن ها مبتنى بر مصالح و مفاسد واقعی است ;از این رو با جان و دل از آن ها اطاعت مى کنیم اگر چه علت گفتارشان را ندانیم . از دستور دکتر که مى گوید: فلان دارو را بخور, فلان آمپول را تزریق کن و از خوردن فلان غذا خوددارى کن و..., پیروی می کنیم با این که نمى دانیم خاصیت فلان دارو و آمپول چیست .
جهر و اخفات در نماز نیز تعبدى است و ما فلسفه آن را به طور کامل نمى دانیم . البته وقتى به روایات مراجعه مى کنیم ،به اشاراتی از ناحیه ائمه معصومین (ع) و شخص پیامبر اکرم (ص) برخورد مى کنیم , لکن نمى توان آن راعلت حقیقى و فلسفه واقعى جهر و اخفات دانست . به این معنا که تمام فلسفه و حکمت در آن خلاصه شود و چیز دیگری نباشد.
محمد بن حمران یا محمد بن عمران از امام صادق علیه السّلام علت بلند خواندن حمد و سوره را در بعضى نمازها وآهسته خواندن آن را در بعض دیگر پرسید. حضرت فرمود: وقتى که پیامبر (ص) را به آسمان بردند, اولین نمازى که خداوند بر او واجب نمود, نماز ظهر روز جمعه بود و فرشتگان به او اقتدا کردند. خداوند براى این که عظمت نماز ظهر روز جمعه را به ملائکه نشان دهد ،به پیامبر (ص) فرمان داد حمد و سوره را بلند بخواند. دومین نمازى که بر او واجب نمود نماز عصر بود, ولى چون کسى بر پیامبر (ص) اقتدا نکرده بود، دستور رسید که آهسته بخواند. بعد نماز مغرب و همین طور عشا را بر او واجب نمود و گروهى ازفرشتگان نیز به او اقتدا کردند. باز دستور رسید که بلند بخواند و سپس وقتى به زمین رسید ،موقع صبح بود و براى این که عظمت نماز صبح را براى مردم تبیین کند، به پیامبر (ص) امر فرمود که حمد و سوره را بلندبخواند.... (1).
بنا براین بلند خواندن حمد و سوره در نمازهاى مغرب و عشا و صبح بر اساس روایات است که فقهاى عظام به آن ها استدلال کرده اند و علما بر این عقیده اند, ولى تعدادى از فقها مانند سیدمرتضى به واجب نبودن قرائت جهریه(بلند خواندن) فتوا داده اند . برخی از علما نیز به این حکم گرایش دارند و آن روایات صحیح را نیز حمل بر استحباب جهر(بلند خواندن)کرده اند، نه وجوب آن .
احتمال دیگر این است که با توجه به این که درصدر اسلام ،مساجد فاقد وسیله روشنایی بود، مسلمانان موظف بودند نمازهایی را که درتاریکی خوانده می شد(نماز صبح ومغرب وعشا بلند بخوانند ،تا دیگر مسلمانان متوجه آنان باشند ،و به صف جماعت ملحق شوند ، ولی نسبت به نماز ظهر وعصر نیازی به این کار نبود. پس از آن که مساجد به وسائل روشنایی مجهز شد، سنت مذکور به حال خود باقی ماند. (2)
بنابراین با وجود احتمالات مختلف ، بلند خواندن حمد و سوره در نمازهاى صبح و مغرب وعشا وجه کاملاً مشخصى ندارد و تعبدی است (3).
پـی نوشت:
(1) صدوق , علل الشرائع , ج 2 ،ص 17و 18
2 . آیت الله مکارم ،بخشی از مسائل کثیر الابتلا ،مسئله 20.
(3) آیة الله حکیم , مستمسک العروة الوثقى , ج 6 ،ص 198با تلخیص
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: فلسفه آهسته خواندن نماز ظهر چیست؟
به برخی عوامل حواس پرتی اشاره میشود:
1- خیالپردازی:
برخی دائماً در خیال و توهم هستند. تخیلها انسان را به جاهای مختلف میبرد و در هنگام عبادت ذهن را مشغول میدارد، به طوری که در یک نماز دو رکعتی به مسایل و جاهای مختلف رفته، تنها جایی که حواسش نبوده، نماز است.
راه مبارزه با حواس پرتی ریشه کنی خیالپردازیها است. مبارزه با خیالپردازی آن است که قبل از نماز، تمرین و ممارست در حفظ قوه خیال و متمرکز کردن آن صورت میگیرد، به این صورت که در ابتدا تمرین کنیم تا فکر و خیال خود را به امور خاصی مثل پرستش و نیایش تمرکز دهیم و دائماً مواظبت نماییم خیال به جای دیگر نرود.(1)
در نماز نیز باید با خیالپردازیها مبارزه شود، بدین معنا که انسان تصمیم بگیرد خیال خود را در نماز یا معنای نماز متمرکز نماید و هر وقت کنترل آن از اراده انسان خارج شد، دوباره برگرداند. امام راحل(س) مینویسد: "طریقه رام نمودن آن (خیال) عمل نمودن بر خلاف است و آن چنان است که انسان در وقت نماز خود را مهیا کند که حفظ خیال در نماز کند و آن را حبس در عمل نماید... در هر یک از حرکات و سکنات و اذکار و اعمال نماز ملتفت حال آن (قوه خیال) باشد...".(2)
2- دنیا پرستی:
یکی از عوامل مهم حواسپرتی در نماز دنیا پرستی است. متأسفانه این آفت دامنگیر خیلی شده و آنان را از معنویت و حضور قلب در نماز دور کرده است. برخی چنان جذب دنیا شدهاند که حتی هنگام نماز خواندن به فکر مال دنیا و زرق و برقهای آن هستند.
دنیا گرایی موجب میشود که انسان نتواند حواس خود را جمع کند و فکر خویش را متمرکز عبادت نماید.
امام راحل یکی از عوامل حواسپرتی در نماز را دنیا گرایی دانسته و ضرورت مبارزه با آن را سفارش نموده است: "طالبان غیر حق، که در نظر اهل معرفت، همه طالب دنیا هستند... آنان که حُبّ مال و ریاست در دل آنها است، در خواب نیز مطلوب خود را میبینند و در بیداری به فکر محبوب خود به سر میبرند و مادامی که در اشتغال به سر میبرند، با محبوب خود هم آغوشند. و چون وقت نماز شود... فوراً متعلق به محبوب خود (دنیا) میشود، گویی تکبیرة الاحرام کلید در دکان، رافع حجاب بین او و محبوب خود است.
یک وقت به خود میآید که سلام نماز را گفته، در صورتی هیچ توجه به آن نداشته و همهاش را با فکر دنیا هم آغوش بوده، این است که چهل، پنجاه سال نماز، ما را در دل اثری جز ظلمت و کدورت نیست".(3)
3- عوامل بیرونی:
یکی دیگر از عوامل حواس پرتی جذب شدن به عوامل بیرونی و ظاهری است. اگر نماز گزار در جایی قرار گیرد که منظره جالب قرار دارد و یا چیزی را میشنود که مجذوب آن میشود، از خدا غافل شده و تمرکز حواس ندارد. مگر ممکن است کسی هنگام نماز به رادیو گوش دهد و یا به تصویر تلویزیون نگاه کند و تمرکز حواس داشته باشد؟! شاید بر همین اساس باشد که در اسلام سفارش شده است نماز گزار مکان خلوت را گزینش نماید. نمازگزار برای این که هیچ چیز او را به خود جلب نکند، باید مکان خلوت و بی منظرهای را انتخاب کند. یکی از فقیهان مینویسد: "از برای شخص ضعیف که به اندک چیزی که چشمش میبیند یا گوشش میشنود، فکرش متفرق میشود، علاج آن است... که در اتاق تاریکی نماز بخواند و یا آن که در مقابل خود چیزی نگذارد که نظر او را جلب کند...".(4)
4- تعجیل در نماز:
یکی از عوامل حواسپرتی، تند خوانی و تعجیل در تمام نمودن نماز است. علت سریع خواندن عدم اهتمام به نماز است؛ زیرا چنین افرادی تنها نماز را برای رفع تکلیف میخوانند، از این رو با کراهت و بی میلی عبادت را انجام میدهند.
برای مبارزه با این آفت باید نماز با آرامش اقامه گردد. نمازگزار از نظر جسمی و روانی باید بی حرکت و کاملاً آرام باشد. پیامبر وقتی بر نماز میایستاد، آرام و بی حرکت بود، چنان که گویی بنایی ثابت یا عمودی قائم است.(5)
آن چه در حضور قلب مؤثر است، تلقین میباشد، یعنی نمازگزار از ابتدا به خود تلقین کند که با توجه نماز بخواند و همواره آن را در ذهن خود مرور نماید.
نکته دیگر دقت در معانی اذکار و الفاظ نماز و مرور آن ابتدا در ذهن و سپس در قلب و جان است.
پینوشتها:
1. علی اصغر عزیزی، علل و درمان حواسپرتی، ص 31 - 32.
2. امام خمینی، آداب الصلوة، ص 44.
3. همان، ص 48.
4. التنبیهات العلیه علی وظایف الصلوة القلبیة، ص 110، با اقتباس از علل و درمان حواس پرتی در نماز، ص 53.
5. بحارالانوار، ج 81، ص 265.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: برخی ازعوامل حواس پرتی در نماز
خواندن نماز به زبان عربی ؟
در این باره باید گفت :
1- خواندن نماز به صورت عربی و با الفاظ و کلماتی که پیامبر ودیگر مسلمانان صدر اسلام می خواندند، دلائل مختلفی دارد که به برخی اشاره می کنیم:
اول: تعبدى و توفیقى بودن خواندن نماز به لفظ عربى، به این معنا که شریعت اسلام دستور به عربى خواندن نماز داده است.
با توجه به این که روح عبادت بر تسلیم و تعبد است، انسانی که می خواهد عبادت خدا کند، چیزی را انجام می دهد که خداوند خواسته است و طبق آیات و روایات و سیره پیامبر ،نماز ، این واجب و تکلیف دینی به این شکل واجب شده است، اگر چه انسان می تواند در غیر نماز با هر زبانی با خداوند سخن گوید.
دوم: جهت ایجاد زبانى مشترک میان همه پیروان اسلام و فراهم سازى وحدت و پیوند بین المللى دینى .
سوم: قرائت و اذکاری که در نماز است ،به صورت دقیق در هیچ زبانی ترجمه ندارد؛ یعنی نمی توان مفاهیمی را که در اذکار نماز است ،به صورت دقیق ترجمه کرد و آن را بیان نمود. چه بسا برخی از کلمات یا جملات،معانی بسیاری در خود جای داده که با یک یا چند جمله نتوان همه آن ها را بیان نمود.(1) به عنوان مثال از سوره حمد نام مىبریم که هیچ ترجمهاى که بتواند تمام مفاهیم آن را به زبان دیگر بیان کند، نیست. حتى کلمه الله، هیچ معادلى در زبان دیگر ندارد (اگر چه در قالب جمله ای بتوان ترجمه کرد). کلمه خدا در زبان فارسى نیز معادل معناى الله نیست.
در ضمن تجربه زندگی انسانها نشان داده آن جا که دست ها ی انسانی در کارهای مختلف دخالت کرده است، آن را به صورتهای مختلف در آورده که گاهی با اصل و حقیقت خود فاصله بسیار دارد. در مورد احکام و تکالیف دینی نیز ما این مسئله را در ادیان دیگر مشاهده می کنیم که دست بردن انسانها در احکام و دستورهای دینی آن ها را به چه وضعی در آورده و گاهی آن را به صورت کلی پاک کرده و از بین برده است.
شاید یکی از رموز خواندن نماز به زبان عربی و با دیگر شرایط و آداب ،حفظ نماز بعد از قرنها است ،در حالی که در ادیان دیگر اثری از آن نمی بینیم و چه بسا اگر به همان صورت خود که پیامبران گفته بودند عمل می کردند و به خواست خود با آن برخورد نمیکردند، آن ها نیز چیزی به عنوان نماز میداشتند.
اگر چه با توجه به اسبابی که ذکر کردیم، نماز باید به زبان عربی خوانده شود، اما بدان معنی نیست که انسان نتواند به هیچ زبان دیگری با خداوند سخن بگوید.
انسان می تواند با هر زبانی که خواست در غیر نماز با خدا سخن گفته و با او راز و نیاز کند و درد ها و نیاز های خود را با او در میان گذارد و به تعبیر دیگر دعا بخواند.
2فلسفه کامل تر بودن زبان عربی آن است که:
غنای زبان عربی از جهت واژگان، مفاهیم وساختار معنایی، به ویژه درحوزه معارف دینی، با دیگر زبان ها قیاس پذیر نیست، زیرا زبان عربی دارای واژه ها و کلماتی است که محتوای بسیار بلند را می رساند . با لفظ کم معنای زیادی را می فهماند . این خصوصیت در واژه های دیگر زبان ها کم تر وجود دارد.
در زبان عربی تمام ریزکاری ها با قانون مندی خاصی بیان شده است . به گفته برخی از دانشمندان:
«مفردات و تکواژه های قرآن به گونه ای به هم پیوند یافته اند که با گذر از هر بخشی از این تراکیب به بخش دیگر معنی بدیع تر و دقیق تری را یکی پس از دیگری القا می کنند.» به همین جهت فصاحت و بلاغتی که در قالب زبان عربی قابل بیان و تفهیم است ، در هیچ زبانی دیگری ممکن نیست. به همین جهت قران با زبان عربی نازل شده است . علاوه بر آن ، خصوصیت و ویژگی های منحصر به خود را دارد که در هیچ کلام دیگری یابیده نمی شود.
اگر به جای لغتی که در قرآن کریم، آمده، از لغات دیگری استفاده شود ، آن معنای ظریف قرانی را نمی دهد .
در قرآن کریم واژه های «خالق»، «بارئ»، «فاطر» در جایگاه های مختلفی آمده که نمی توان خصوصیات آن ها را با تعبیر «آفریدگار» القا کرد. از آن جا که خداوند متعال بر همه لغات از نظر آگاهی احاطه کامل دارد ،بهترین آن ها را در جای مناسب آورده که این کار از عهده توانایی بشر بیرون است.
پی نوشت:
1. استاد محمد تقى مصباح یزدى، قرآنشناسى، ص 102 - 92، با اقتباس و تلخیص، چاپ مؤسسه آموزش و پژوهشى امام خمینى، 1380 ه' ش.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار
نماز شکر ؟
نماز شکر دو رکعت است. در رکعت اوّل حمد و توحید و در رکعت دوم حمد وسوره جحد(کافرون) خوانده می شود. در رکعت اول در رکوع مىگویى (الحمد للّه شکرا) یعنى حمد الهى مىکنیم از جهت شکر نعمت او. در سجود (شکرا للّه و حمدا) مىگویى، یعنى شکر مىکنم خدا را و او را حمد مىکنم و در رکعت دوم در رکوع و سجود مىگویى: «الحمد للّه الّذى استجاب دعائی و اعطانى مسألتی؛ حمد مخصوص خداوندی است که حاجت مرا برآورد و آن چه طلبیده بودم، به من عطا فرمود».
نماز شکر را شیخ کلینی و شیخ طوسی در کافى و تهذیب روایت کردهاند، از حضرت امام جعفر صادق لیکن در ذکر رکوع و سجود در رکعت اوّل مىگویى :الحمد للّه شکرا شکرا و حمدا. در رکعت دوم در رکوع و سجود مىگویی: «الحمد للّه الّذى استجاب دعائی و اعطانى مسألتی» (1)
پی نوشت :
1. لوامع صاحبقرانی، ج5، ص: 396.
موضوعات مرتبط: نماز
برچسبها: نمار