تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1146
بازدید دیروز : 368
بازدید هفته : 1855
بازدید ماه : 46690
بازدید کل : 10373616
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 5 / 12 / 1398

همه ما تحت تکفل امام زمان(عج) هستیم/ در همه ابتلائات به در خانه حضرت بروید

پیامبر اسلام صلی الله عیه و آله و سلم دارند از تو یه قبرستونی رد میشند یه وقت دیدند  صدای نعره ای از داخل یه قبر میاد ، اومدند کنار این قبر ایستادند فرمودند :  «قم یا عبدالله باذن الله» ، ای بنده ی خدا پاشو بایست ، قبر شکافته شد، یه جوونی از تو قبر اومد بیرون ، تمام بدنش پر از آتش ، فرمود جوان تو از امت کدوم پیغمبری؟ عرض کرد: یا رسول الله از امت شما ،  تو از امت من داری اینجوری عذاب می کیشی؟ تارک الصلاه بودی؟ نه یا رسول الله ،جهاد نرفتی؟چرا جانباز جنگ های شمام ، حج نرفتی؟مستطیع نبودم ؛ سر رو گرفت بالا خدایا من نمی تونم عذاب کشیدن امتم رو ببینم ، به من بگو این بنده چرا انقدر عذاب می کشه ؟ خطاب رسید ای پیغمبر این جوان عاق مادر شده ، حضرت فرمود اباذر برید بگردید سلمان مقداد برید بگردید مادر این جوون رو پیدا کنید ، رفتند گشتند آوردند این پیرزن ضعیف و نحیف و رنجور و مریض؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ای زن ببین بچت چجوری داره عذاب میکشه ، به خاطر منِ پیغمبر ازش بگذر ، سر رو گرفت بالا خدایا تو رو به حق پیغمبر رحمتت قسم می دم لحظه به لحظه عذاب پسرم رو زیاد کن کم نکن!تمام بدنش آتیش زد بیرون ، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود ای زن مگه ای چیکار کرده؟عرض کرد یا رسول الله من با زنش تو خونه تنها بودم با هم مشاجرمون شد ، پسرم که اومد زنش وقتی شکایت کرد ، از من سوال نکرد یه دونه زد تو سینه ی من ، پشت سرم تنور بود افتادم تو تنور آتیش لباسم آتیش گرفت ، زنا اومدن کمکم کردند ، سینم سوخت ف موهام سوخت ، دستم رو به سینه ی سوختم گرفتم و نفرینش کردم ، سه روز بعد پسرم مرد ، حلالش نمی کنم ، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود : سلمان ، برو در خونه بگو زهرا بیاید علی رو هم همراهش بیاره حسن رو هم بیاره ، حسین رو هم بیاره ، سریع زهرای مرضیه سلام الله علیه اومد ، فاطمه جان برو بین می تونی بابا کاری بکنی؟ ، زهرای مرضیه اومد ، ای زن تو می دونی من فاطمه ام حبیبه ی خدام ، به خاطر من بیا از سر تقصیر جوونت بگذر ، سر رو  گرفت بالا خدایا به حبیبه ات زهرا تو رو قسمت میدم عذاب پسرم رو زیاد کن کم نکن نمیگذرم ازش ، امیرالمومنین علیه السلام اومد ، ای زن من علیم ولی خدا ، به خاطر من علی بییا ازش بگذر ، خدایا به این ولیت تو رو قسمت می دم عذاب پسرم رو زیاد کن ،نمی گذرم ، امام حسن علیه السلام اومد ، ای زن من کریم اهل بیتم ، بیا به خاطر من ، طفل بوده کودک بوده بگذر ، خدایا به این غریب عذابش رو زیاد کن نمیگذم از پسرم ، نوبت رسید به امام حسین علیه السلام ، دامن این زن رو گرفت ، من حسینم به خاطر من بگذر ، تا زنه سرش رو گرفت بالا ، رنگ از رخسار زنه پرید افتاد به دست و پای حسین علیه السلام ، گفت یا رسول الله جوونم رو به حسین بخشیدم ، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود چی شد؟منو تحویل نگرفتنی زهرا و علی و حسن و حسین ، سرم رو گرفتم بالا یا رسول الله جوونم رو نفرین کنم دیدم ملائکه تو عرش ملتمسانه به من میگن ای زن مبادا دل حسین رو بشکنیا .


برگرفته شده از وبلاگ روزنوشته های یک طلبه www.islamtalabeh.blog.ir
موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
برچسب‌ها: منبر،وعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 5 / 12 / 1398

گفتاری از استاد عالی: چرا افطاری ساده؟

تو یه نقلی هست که حضرت یوسف (علی نبینا و آله و علیه السلام) اون موقعی که دیگه رسیده بود مثلا به عنوان عزیز مصر شده بود و بزرگی شده بود بالای اون محل اقامتش ایستاده بود رو اون ایوان و داشت بیرون رو نگاه می کرد ، دید یه جوان کهنه پوشی داره مثلا فرض کنید کنار کوچه داره میره یه لباس مندرسی داشت جبرئیل همونجا کنار حضرت یوسف(ع) نازل شد ، گفت یا یوسف میشناسی این کیه؟ ، این جوان رو میشناسی کیه؟ حضرت یوسف (ع) گفت نه ، گفت این جوان همونی هستش که وقتی که زلیخا تو اون کاخش دنبال تو دوید که تو رو بگیره ، و به هر حال از پشت گرفت لباستو پاره کرده و همون موقع در که باز شد ، عزیز مصر اومد ، شوهر زلیخا ، یه مرتبه یه صحنه ی اینجوری اونوقت زلیخا فوری گفتش که یوسف به من قصد خیانت داشت برای اینکه خودش رو تبرئه کنه ، بعد تو گفتی نه من مقصر نبودم ولی خوب گیر افتادی بودی دیگه ، اون زن عزیز مصر بود اینجور نبود که حرف یه غلام رو مثلا بخرند ، یه بچه ی قنداقی ای بود اونجا که به اذن خدا به حرف در اومد ،(که تو قرآن هم هست :«شَهِدَ شاهد...» ، شهادت داد ، گفتش که اگه پیراهن یوسف از جلو پاره شده معلومه که یوسف قصد خیانت داشته ، اگه از پشت پاره شده معلومه که دنبالش کردند ، یه کسی دیگه دنبال او بوده و می خواسته او رو بگیره ، یوسف صادقه کاری نکرده یه استدلال خیلی قوی از زیان یه بچه قنداقی و تو اونجا تبرئه شدی تو اونجا خلاص شدی ، یوسف یادته اون صحنه رو؟ حضرت یوسف گفت بله ، گفت اون بچه ای که شهادت داد این جوونی است که الان داره تو کوچه میره و لباس کهنه و مندرس تنشه ، این همون بچه هست ، حضرت یوسف(ع) فوری گفت برید بیاریدش ، به این خدمتکاراش گفت برید بیارید این جوون رو ، وقتی که این جوون رو آوردند حسابی بهش رسید ، لباس های خیلی فاخری بهش داد و بعدشم گفت هر ماه یه مقرری و یه حقوقی براش قرار بدند ، چون به هر حال فقیر بود دیگه تو مملکت کسی که ولی خدا هست قرار نیست یه فقیری اینجوری باشه ، حالا یوسف(ع) پیدا کرده این رو یه آدم صادقی که کمک به حقم کرده بوده ، حضرت یوسف ماهیانه یه حقوقیم براش قرار داد، حضرت یوسف(ع) به این تبسم کرد ، حالا الان جاش نیست تو بعض روایات خنده ی ملائکه گفته شده که تو یه جاهایی می خندند ، حضرت جبرئیل تبسم کرد خندید، حضرت یوسف(ع) گفت این خنده ات برای چی بود؟ کم چون بهش رسیدم خندیدی؟ ، جبرئیل گفت نه ، من خندم از این بود که یک بنده ی خدایی مثل تو بالاخره بنده خدایی ، اینقد لطف کردی به کسی که یک بار شهادت داد به حق ، اونوقت خدای ارحم الراحمین به بنده هاش که هر روز میگن اشهد ان لا اله الا الله ، چه میکنه ، خدا با این بنده هاش که هر روز شهادت می دن به وحدانیت خدا چه میخواد بکنه ، تویی که یه یوسف بودی اینجوری کردی ، یک بار شهادت داد دیگه ، ولی این بنده ها هر روز دارن میگن خدایا ما تو رو قبولت داریم ، اشهد ان لا اله الا الله ، ما قبولت داریم ، نماز می خونن ، سرشون رو فرود میارن ، خدا با اینا می خواد چکار بکنه و چی بهشون بده ، ببینید یه همچین خدای اینجوری است که بی نهایت مهربانه ، کینه ای از کسی نداره ، و این خدایی که این چهار صفت رو داره ، بی نهایت بخشنده هم هست.


برگرفته شده از وبلاگ روزنوشته های یک طلبه www.islamtalabeh.blog.ir
موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
برچسب‌ها: منبر،وعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 5 / 12 / 1398

شرکت در انتخابات قدمی برای به امنیت رسیدن جامعه است

نزدیکی های مکّه یا جدّه ، من الان یادم نیست ، نزدیکی های مکّه یا جدّه ، یه مردی یه جوانی رو از این کاروانی که داشت می رفت مکه صدا زد بیرون ، یه جوانی ، بهش گفت

بیا کارت دارم ، نمی شناختند همدیگرو ، بردش یه گوشه ای با انگشتش اشاره کرد ، گفت این آقایی که تو کاروان شماس می شناسیش؟ ، گفت نه ، گفت کیه ، گفت خوب من

که میگم نمی شناسمش ،گفت با کاروان شما همراه بوده به هر حال ، گفت بله ما نمی دونم مال کجاییم مال مدینه و اونجاها نیستیم ، این جوان اومد پیش ما گفت شماها می

خواین برین مکه منم با خودتو ببرین ، ما دیدیم جوان مؤدب و منظمیه گفتیم بیا ، از وقت که با ما راه افتاده لباس برامون شسته ، چادر زده ، چادر جمع کرده، دشک پهن کرده

،ظرفای غذامون رو شسته ، غذا درست کرده ، هرچیم بهش میگیم بابا مال کجایی ؟ تهل کجایی؟ چقدر پول می خوای؟ هیچی حرف نمی زنه! گفت راس راسی نشناختینش

کیه؟ گفت نه ، گفت من بگم کیه این آقا؟ گفت بگو کیه ، گفت این زین العابدینه ، جوانه گفتش که دیوانه ای مگه ، گفت نه والا من دیوانه نیستم من خودمم حاجیم ، از مدینه

اومدم برم مکه به خدا این حضرت سجاد پسر حسین ابن علیه ، گفت بریم از خودش بپرسیم، جوانکه هم اومد بزرگای کاروان رو جمع کرد یواشکی گفتش که این آقا که برای ما

لباس می شوره پیرهن می شوره، دشک پهن می کنه ، غذا می پزه ظرفامون رو می شوره ، زین العابدینه ، چجوریه؟ ریختند دور حضرت(علیه السلام) به گریه کردن ، امامم

بخچه شو برداشت زیر بغلش گذاشت ، گفت خداحافظ ، گفتند آقا جون بمونید ، فرمودند حالا که من رو شما شناختین نه می زارین کاری بکنم ، همشم م خواسن به من احترام

بگذارین ، من دیگه با شما نمیام ، من از ثواب محروم میشم.



موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
برچسب‌ها: منبر،وعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 5 / 12 / 1398

پایان بیستمین گردهمایی هیئت‌های رزمندگان اسلام سراسر کشور در مشهد

آقای قاضی می فرمودند در عالم مکاشفه دیدم رحمت الله الواسعه حسین است و باب رحمت الله الواسعه قمر بنی هاشم ابالفضل العباسه ، همه ی امامان ما مظاهر رحمت حضرت حق هستند ، اما رحمت الله الواسعه چرا حسینه؟ به تعداد تیرهایی که به بدن حسین اصابت کرد و محکم ایستاد ، خدا هی به حسینش فرمود حسینم دیگه هر چی تو بگی ، یه روز حسین وایستاد صدا زد خدا هر چی تو بگی ، بریم کربلا ... محل عمله ، کربلا محل عمله ، لااله الا الله ، یا اباعبدالله آقا برامون راحت نیست این حرفا رو می زنیم ، کربلا محل کتک خوردن زینبه ، کربلا محل شرمندگی رباب مقابل علی اصغر خودشه ، کربلا محل تشنگی ، العطشه ،کربلا


برگرفته شده از وبلاگ روزنوشته های یک طلبه www.islamtalabeh.blog.ir
موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
برچسب‌ها: منبر،وعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 21 / 11 / 1398
حضرت زهرا سلام الله علیها
حضرت زهرا علیها السلام هم به لحاظ نسب و خانواده و هم به جهت رفتار و منش شخصی و اوصاف فردی در اوج قله عظمت و بزرگی قرار دارد. او در عظمت و بزرگی نسب خانوادگی شهره جهان است؛ زیرا پدری چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله...

قطره ‏ای از دریای فضائل زهرای مرضیه علیهاالسلام

نویسنده:سیدجواد حسینی

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 21 / 11 / 1398
حضرت زهرا سلام الله علیها
امام فخر رازى مفسّر بزرگ و متعصّب اهل سنّت نیز می نویسد: «مراد از کوثر، فرزندان پیامبر صلی الله علیه وآله است؛ چون این سوره در رد کسى که بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله طعن زد و گفت: او فرزند ندارد، نازل شد. پس معناى کوثر آن است که خداوند نسلى به او ...

اسماء و صفات فاطمه زهراسلام الله علیها

نویسنده: الف . آشوری
براى فاطمه سلام الله علیها نزد خداى متعال نُه اسم است: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا. آنگاه فرمود: معنى و تفسیر فاطمه را می دانى؟ گفتم: آقاى من! شما بفرمایید. فرمود: فاطمه سلام الله علیها را از آن جهت فاطمه گویند که از شر به دور است.»

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 21 / 11 / 1398
نویسنده/ سخنران: حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
 
حضرت زهرا سلام علیها
یکی از مراجع بزرگ می فرمود: این خطبه را کسی به غیر از فاطمه نمی توانست ایراد کند؛ چون امیرالمؤمنین از نظر آنها مورد اتهام بود و نمی گذاشتند آقا صحبت کند. سلمان، اباذر، مقداد و دیگران نیز اگر می خواستند آن را بیان کنند...

سیره و رفتار سیاسی حضرت زهرا (علیها السلام)
 

«قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا.»[1]

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 21 / 11 / 1398

اصول حاکم بر زندگی خانوادگی و مشترک حضرت زهرا سلام الله علیها

نویسنده/ سخنران: حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
 
حضرت زهرا سلام الله علیها
ما بُنِيَ في الإسلامِ بِناءٌ أحَبَّ إلى اللّه ِعزّوجلّ، وأعَزَّ مِنَ التَّزويجِ؛ هیچ بنائی تو اسلام از نسبت به سایر بناها محبوب‌تر نیست پیش خدا از ازدواج این کانون امروز در معرض خطر است چرا ما مسلمان‌ها که فاطمه داریم، خانواده‌ای داریم که حداقل حدود...

اصول حاکم بر زندگی خانوادگی و مشترک حضرت زهرا سلام الله علیها

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
برچسب‌ها: منبر،وعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 17 / 9 / 1398

القاب پیامبر گرامی اسلام

پیامبر گرامی اسلام
چرا خداوند پیامبر را با واژه عبد خطاب می‌کند؟ اگر به ما عبد به همان مفهوم رایج در زمان نبی‌اکرم (ص) بگویند غرور ما جریحه‌دار نمی‌شود؟ این موضوع قابل تعمق و بررسی است. مرحوم علامه طباطبایی در کتاب سنن‌النبی روایت معتبری را در حالات و اخلاق پیامبر نقل ...

القاب پیامبر گرامی اسلام

الف) عبد بودن

از القاب و عناوینی که در قرآن به پیامبر نسبت داده شده است عبد بودن است.

(سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله)

عبد به چه مفهوم است؟ در زمان حیات پیامبر (ص) عبد به چه کسانی اطلاق می‌شد؟

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 17 / 9 / 1398
ولادت پیامبر(ص)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که آمده بشر را زنده و إحیاء کند، اگر حضرت عیسی (علیه السلام) با دعایش یک مرده را زنده می‌‌کرد، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بشریت را زنده کرده است...

بسم الله الرحمن الرحیم

حوادث ولادت حضرت ختمی مرتبت

با میلاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، خاتم پیامبران (علیهم السلام)، پرونده نبوت برای همیشه مختومه شد و سلسله أنبیاء (علیهم السلام) برای همیشه بسته شد. تمام أنبیاء (علیهم السلام)، از حضرت آدم (علیه السلام) تا حضرت عیسی (علیه السلام)، بشارت آمدن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را به پیروان‌شان داده بودند و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در هم‌چنین ایامی قدم به عرصه گیتی نهاد.

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 17 / 9 / 1398
پیامبر صل الله علیه و آله وسلم
حضرت رسول «صلی الله علیه و آله» بسیار با هیبت بودند، چهره ایشان همچون ماه شب چهاردهم می‏درخشید، با قدّی بلندتر از افراد متوسّط القامه و کوتاه‌تر از افراد لاغر و بلند قامت، و دارای سری بزرگ بود، موهای آن حضرت نه خیلی مجعّد بود و نه کاملا صاف و نرم...

نویسنده:  طاهر زاده

رسول اکرم (1)

 هرکس که پیامبر«صلی الله علیه و آله»  را بخواهد و نظر به آن حضرت بکند، حضرت را می‌یابد چون حقیقت وجود مقدس پیامبر«صلی الله علیه و آله»  در جان هر انسانی کاشته شده است و در واقع با توجه به پیامبر و فضائل آن حضرت یک نحوه یادآوری برای ما پیش می‌آید. به گفتة حافظ:

 آشنایی نه غریب است که دل‌سوز من است             چون‌من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
برچسب‌ها: رسول اکرم (1)
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 17 / 9 / 1398
برخی از پیامبران پس از تبلیغ دین خود و سرکشی قوم خود آنان را نفرین کردند و قوم خود را با نفرین معذب به عذاب الهی نمودند مانند حضرت نوح ، حضرت لوط ، حضرت هود ، حضرت صالح ، و ... علیهم السلام

خصوصیات منحصر به فرد رسول اکرم منبر چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم

1- تنها پیامبری که نفرین عمومی به قوم و امت خود نکرد:

برخی از پیامبران پس از تبلیغ دین خود و سرکشی قوم خود آنان را نفرین کردند و قوم خود را با نفرین معذب به عذاب الهی نمودند مانند حضرت نوح ، حضرت لوط ، حضرت هود ، حضرت صالح ، و ... علیهم السلام

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 17 / 9 / 1398
پیامبر اکرم(ص)
1- تنها پیامبری که همه جا بزرگها و باعظمت ها را خدا به او داده است :

خصوصیات منحصر به فرد پیامبر اکرم (منبر سوم)

بسم الله الرحمن الرحیم

1- تنها پیامبری که همه جا بزرگها و باعظمت ها را خدا به او داده است :

اول : خلق عظیم : انک لعلی خلق عظیم(قلم /4)

دوم : فضل عظیم: «کانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظیماً» (نساء/113)،

سوم: کتاب عظیم: ولقد آتیناک سبعا من المثانی و القران العظیم(حجر/87)

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 17 / 9 / 1398
پیامبر (ص)
در قرآن سه مرتبه تکرار شده است. «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه‏» (توبه/33) این کلمه در قرآن سه بار تکرار شده است. بسوزید، بمیرید، دشمنان دین. قرآن قول داده اسلام کره‌ی زمین را خواهد گرفت. «وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا» (مائده/9) خدا وعده داده

خصوصیات منحصر به فرد پیامبر اکرم (منبر دوم)

 حجت الاسلام و المسلمین قرائتی

بسم الله الرحمن الرحیم

1- کوثر، هدیه خداوند به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)

 قرآن میفرماید:

«إِنَّا أَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ» (کوثر/1)

نگفته: «آتیناه» با الف و ت.

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 17 / 9 / 1398
پیامبر(ص)
«مَکْتُوباً» پیغمبر ما مکتوب است، یعنی نوشته شده. «فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیل‏» (اعراف/157)، نام و نشان پیغمبر ما در تورات و انجیل هست. خب انجیل و تورات عوض شده. یک کسی، ممکن است یک مسیحی بیاید بگوید: آقا در انجیل ما نیست. یهودی بیاید بگوید این تورا

خصوصیات منحصر به فرد پیامبر (1)

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏»

1- نام پیامبر اسلام در تورات و انجیل

1- قرآن می‌فرماید :

«مَکْتُوباً» پیغمبر ما مکتوب است، یعنی نوشته شده.

«فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیل‏» (اعراف/157)، نام و نشان پیغمبر ما در تورات و انجیل هست.

خب انجیل و تورات  عوض شده. یک کسی، ممکن است یک مسیحی بیاید بگوید: آقا در انجیل ما نیست. یهودی بیاید بگوید این تورات ما است، در آن نیست. ما می‌گوییم: بوده است، برداشته‌اند. می‌گوید: نه، از اول نبوده است. اینجا باید چه کنیم؟ قرآن می‌گوید: مکتوب است، یعنی نوشته شده. آنها هم الآن تورات و انجیل را می‌آورند و می‌گویند. محمد نیست، احمد هم نیست. چه کنیم؟ جواب ما این است.

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 15 / 7 / 1398

7

مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان گردان‌های بسیج در تاریخ ۴/۹/۹۴ برای درخت تنومندِ بسیج؛ ۳ آفت بر شمردند. ایشان فرمودند:مراقب باشید این درخت تنومندِ [بسیج] دچار آفت نشود. … [سومین آفت] ورود در مسابقهی زرق و برق زندگی است؛

توضیح:

خداوند در قرآن بارها و بارها خطر دنیا طلبی را گوشزد می کند و می فرماید : وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ (حدید/۲۰)و در روایات نیز دنیاطلبی ، به مهمترین عامل گناهان ؛ تعبیر شده است: «حُبُّ الدُّنْیَا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَهٍ وَ مِفْتَاحُ کُلِّ سَیِّئَ» [إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏۱، ص: ۲۱]داستانک:عبدالملک بن مروان فرزند مروان بن حکم دومین خلیفه مروانی و پنجمین خلیفه ی اموی است او پیش از رسیدن به قدرت، یکى از فقهاى مدینه به شمار مى‏ رفت.(۱) و به زهد و عبادت و دیندارى شهرت داشت و اوقات خود را در مسجد با عبادت سپرى مى‏ کرد به طورى که به او «حمامه المسجد» (کبوتر مسجد) مى‏ گفتند!(۲) گویند: پس از مرگ پدرش مروان، هنگامى که خلافت به او رسید، سرگرم خواندن قرآن بود، اما با شنیدن این خبر، قرآن را بست و گفت: «اینک بین من و تو جدایى افتاد! و دیگر با تو کارى ندارم»!.(۳)او براستى از قرآن جدا شد و در اثر دنیاطلبی، چنان دستخوش مسخ شخصیت گردید که مورخان از کارنامه سیاه حکومت او به تلخى یاد مى‏ کنند. «سیوطى» و «ابن اثیر» مى‏ نویسند: در طى تاریخ اسلام عبدالملک نخستین کسى بود که غدر و خیانت ورزید (عمرو بن سعید بن العاص را پس از امان دادن کشت) و نخستین کسى بود که مردم را از سخن گفتن در حضور خلیفه منع کرد و نخستین کسى بود که از امر به معروف جلوگیرى کرد.(۴)عبدالملک در مدت حکومت طولانى خود، آن چنان با ظلم و فساد و بیدادگرى خو گرفت که نور ایمان در دل او به کلى خاموش گشت. وى روزى خود به این امر اعتراف کرد و به «سعید بن مسیّب» چنین گفت: «چنان شده‏ ام که اگر کار نیکى انجام دهم خوشحال نمى ‏شوم، و اگر کار بدى از من سر زند، ناراحت نمى‏ گردم»! سعید بن مسیب گفت: مرگ دل در تو کامل شده است!(۵)عبدالملک غالبا با زنى به نام «ام الدردا» گفتگو مى‏ کرد. روزى «ام الدردا» به وى گفت: «اى امیر المؤمنین! شنیده‏ ام پس از عبادت و تهجد، شراب نوشیده ‏اى»؟! و او پاسخ داد: «نه تنها شراب که خون مردم را نیز نوشیده ‏ام»!!(۶)او که روزى از لشکر کشى یزید به مکه (جهت سرکوبى عبدالله بن زبیر) به خدا پناه مى‏ برد و ابراز نفرت مى‏ کرد، پس از رسیدن به حکومت، نه تنها این عملیات را ادامه داد، بلکه شخص سفاکى چون حجاج را مأمور این کار کرد و او مسجد الحرام و کعبه را (که پسر زبیر در آنجا متحصن شده بود) با منجنیق سنگباران کرد!(۷) نمایندگان عبدالملک نیز در مناطق مختلف کشور اسلامى، به پیروى از او، حکومت وحشت و اختناق به وجود آورده بودند و با زور و قلدرى با مردم رفتار مى‏ کردند.

«مسعودى» مى‏ نویسد: «عبدالملک فردى خونریز بود. عمال او ماند «حجاج» حاکم عراق، «مهلب» حاکم خراسان، و «هشام بن اسماعیل» حاکم مدینه نیز همچون خود وى سفاک و بی رحم بودند».(۸) هشام بن اسماعیل که حاکم مدینه بود، چندان بر مردم سخت گرفت و آن چنان خاندان پیامبر را آزار داد که وقتى ولید بعد از مرگ پدرش به حکومت رسید، ناچار شد او را از کار برکنار نماید.(۹) بدتر از همه آنان حجاج بود که جنایات او در تارخ اسلام مشهوراست. عبدالملک پس از شکست عبدالله بن زبیر توسط حجاج، او را به مدت دو سال به استاندارى حجاز (مکه و مدینه و طائف) منصوب کرد.(۱۰)، (۱۱)

پی نوشت:

(۱) ابن طقطقا، الفخرى، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۶ ه.ق، ص ۱۲۲-سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، ۱۳۸۳ ه.ق، ص ۲۱۶.

(۲) هندوشاه، همان کتاب، ص ۷۶.

(۳) سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، ۱۳۸۳ ه.ق، ص ۲۱۷؛ ابن طقطقا، الفخرى، بیروت، دارصادر، ۱۳۸۶ ه.ق، ص ۱۲۲؛ابو العباس المبرد، الکامل فى اللغه و الادب، تحقیق: نعیم زر زور (و) تغارید بیضون، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۹۸۵ م، ج ۲، ص ۱۹۲؛ هندوشاه، همان کتاب، ص ۷۶؛ جرجى زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه على جواهر کلام، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۶ ه.ق، ج ۴، ص ۱۰۰.

(۴) سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، ۱۳۸۳ ه.ق، ص ۲۱۸؛ ابن اثیر، همان کتاب، ج ۴، ص ۵۲۲؛ بعضى از این کارها را معاویه نیز قبلاً کرده بود.

(۵) ابن طقطقا،الفخرى، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۶ ه. ص ۱۲۲؛ ابن اثیر، ج ۴، ص ۵۲۱؛ هندوشاه، همان کتاب، ص ۷۶.

(۶) سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، ۱۳۸۳ ه.ق، ص، ۲۱۶.

(۷) سیوطى، تاریخ الخلفأ، تحقیق: محمد محیى الدین عبدالحمید، الطبعه الثالثه، قاهره، مطبعه المدنى، ۱۳۸۳ ه.ق، ص ۲۱۷؛ هندوشاه، همان کتاب، ص ۷۶.

(۸) مروج الذهب و معادن الجوهر، بیروت، دارالاندلس، ج ۳، ص ۹۱.

(۹) ابن واضح، تاریخ یعقوبى، تعلیق: سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۳۸۴ ه.ق، ج ۳، ص ۲۷ و ۲۹؛ محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارصادر، ج ۵، ص ۲۲۰.

(۱۰) ابن قتیبه دینورى، الامامه و السیاسه، الطبعه الثالثه، قاهره، مکتبه مصطفى البابى الحلبى، ۱۳۲۸ ه.ق، ج ۲، ص ۳۱.

(۱۱) گردآوری از کتاب: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، ۱۳۹۰هـ.ش، ص ۲۴۵.

 

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 15 / 7 / 1398

6

مقام معظم رهبری:

 فرمودند:مراقب باشید این درخت تنومندِ [بسیج] دچار آفت نشود. [اولین آفت] ، غرور است…

توضیح:

یکی خصلتهایی که انسان را جهنمی می کند تکبر و غرور است امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:لَا یَدْخُلُ الْجَنَّهَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ‏ ذَرَّهٍ مِنْ‏ کِبْرٍ. داخل بهشت نمی شود ، کسی که در قلبش ذره ای از کبر و غرور باشد [وسائل الشیعه ؛ جلد ‏۱۵ ، صفحه ۳۷۵]ما نباید خود را از دیگران بهتر ببینیم ؛ چه بسا آن شخص گنه کار بعدا توبه کند و عاقبت به خیر شود و ما – خدای ناکرده- عاقبت به شر شویم

داستانک :

در شب هفدهم ماه مبارک رمضان که پیغمبر صلى الله علیه و آله به معراج تشریف برد و همه جا را دید و در همان شب مراجعت فرمود. صبح آن شب ، شیطان خدمت آن سرور مشرف شد و عرض کرد: یا رسول الله ! شب گذشته که به معراج تشریف بردید، در آسمان چهارم طرف چپ ((بیت المعمور)) منبرى بود، شکسته و سوخته و به رو افتاده آیا شناختى آن منبر را و متوجه شدید که از کیست ؟آن حضرت فرمودند: خیر؛ آن منبر از کیست ؟ شیطان عرض کرد: آن منبر از من است و صاحب آن بودم ! بالاى آن مى نشستم و ملائکه پاى منبر من حاضر مى شدند، از براى آنها راه بندگى حضرت منان را مى گفتم . ملائکه از عبادت و بندگى من تعجب مى کردند! هر وقت که تسبیح از دستم مى افتاد، چندین هزار ملک بر مى خاستند، تسبیح را مى بوسیدند و به دست من مى دادند. اعتقاد من این بود که خداوند از من بهتر چیزى را خلق نفرموده ؛ ولى یک بار دیدم امر به عکس شد و رانده درگاه او شدم . و الان کسى از من بدتر و ملعون تر در درگاه احدیت نیست . اى محمد صلى الله علیه و آله وسلم ! مبادا مغرور شوى و تکبر نمایى ، چون هیچ کس از کارهاى الهى آگاه نیست .

در ملاقات خود با حضرت یحیى عرض کرد: من جزو ملائکه بودم و چهار هزار سال سرم را از یک سجده بر نداشتم ؛ ولى عاقبتم این شد که از صفوف ملائکه بیرون شدم و مطرود و مردود و ملعون درگاه حق تعالى گردیدم [داستانهایی از ابلیس صفحه ۴۰ به نقل از خزینه الجواهر ۶۴۶]

لطیفه :

شخصی متکبر که برای خود جایگاه مهمی میدید ، در حرم حضرت رضا (علیه السلام) به فکر فرو رفت که من در پیشگاه حضرت چه مقامی دارم، با خود گفت: اولین کلمه‏ای که یک نفر به من بگوید، نشان دهنده مقام من باشد. همین طور که ایستاده بودم زنی از کنارم عبور کرد به خیال این که همسر خود من است، گفتم بایست با هم برویم خانه، زن برگشت و به من گفت: خیلی خری. باز شک کردم که همین کلمه نشان دهنده مقام من است، زن برگشت، گفت: شک نکن، خیلی خری!

مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان گردان‌های بسیج در تاریخ ۴/۹/۹۴ برای درخت تنومندِ بسیج؛ ۳ آفت بر

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
برچسب‌ها: غرور
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 15 / 7 / 1398

5

هر وقت که ما میخوابیم ؛ آقا دشمنه بیداره!!!

مقام معظم رهبری در دیدار فرماندهان گردان‌های بسیج در تاریخ ۴/۹/۹۴ برای درخت تنومندِ بسیج؛ ۳ آفت بر شمردند. ایشان فرمودند:مراقب باشید این درخت تنومندِ [بسیج] دچار آفت نشود. … آفت دوّم، غفلت است…توضیح:دشمن منتظر غفلت ماست . فکر نکنیم ،حال که ما غافلیم دشمن نیز غافل است حضرت علی علیه السلام در آخرین خط نامه ای که همراه مالک اشتر در سال ۳۸ هجرى به مردم مصر، نوشته اند؛ می آورند: وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ [هر آن کس که به خواب رود، دشمن او نخواهد خوابید] (نامه ۶۲)دشمن همیشه مردم را از اصول غافل می کند و آنگاه ضربه اش را می زندبه عنوان مثال : بسیاری از رویدادهای شوم مانند جنگها؛ در همین دورانها غفلت مردم و سرگرم بودن به غیر اهم ها بوده است بوده است. مانند :المپیک ۱۹۴۸ = اعلام موجودیت اسرائیل - جام جهانی ۱۹۸۲ = حمله رژیم صهیونیستی به لبنان - جام ملت های اروپا ۱۹۹۲ = قتل عام مردم بوسنی توسط اروپا- جام جهانی ۲۰۰۶ = جنگ ۳۳ رژیم صهیونیستی علیه لبنان - المپیک ۲۰۰۸ = حمله روسیه به گرجستان رژیم صهیونیستی و بازهم غزه - جام جهانی ۲۰۱۰ = محاصره غزه و حمله به کاروان آزادی - المپیک ۲۰۱۲ = جنگ سوریه -جام جهانی ۲۰۱۴ = حمله داعش

مواظب باشیم …

امام حسین علیه السلام به سمت کربلا در حرکت بود اما مردم چه؟! در حال حج گزاری؛ و این غفلت است.

داستانک:

در سال ۱۳۳۰ قمری، زمانی که عالم بزرگ شیعه، شهید ثقه الاسلام میرزا علی آقای تبریزی توسط روس ها در تبریز به دار آویخته شد،روز عاشورا بود. در همین هنگام، با فاصله ای نه چندان دور، دسته ها و گروه هایی به قمه زنی و عزاداری، به سبک خود مشغول بودند. تعدادی از حامیان ثقه الاسلام، به طلب یاری نزد عزاداران شتافتند و گفتند: شما بر مظلومیت امام اشک می ریزید و حتی از فرط ناراحتی قمه می زنید و می گویید ای کاش در کربلا بودیم و از امام دفاع می کردیم و در رکاب امام به شهادت می رسیدیم. حال موقعیتی پیش آمده، بیایید و نگذارید گلویی دیگر را به ناحق خفه کنند. شما بیش از دو سه هزار نفر هستید درحالی که تعداد روس ها از صد نفر تجاوز نمی کند، حتما بر آنها غلبه خواهید کرد. اما سر گروه قمه زنان به درخواست حامیان ثقه الاسلام پاسخ منفی داد و گفت: آنها تفنگ دارند و آدم را می کشند… [قمه زنی سنت یا بدعت: ص ۱۲۶]

مواظب باشیم … دشمن منتظر غفلتِ ماست …

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 16 / 1 / 1397

شهادت امام رضا (علیه السلام)

نویسنده/ سخنران: 
امام رضا علیه السلام
ایشان می‌فرمایند که من از پدرم نقل می‌کنم، پس راوی روایت حضرت رضاست. سند روایت هم ائمه طاهرین قبل از امام هشتم تا پیغمبر هستند و پیغمبر هم می‌فرمایند من از خدا نقل می‌کنم که چه؟ «کلمة لا اله الا الله حصنی»

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

«الحمدلله رب العالمین الصلاة والسلام علی سید الانبیاء والمرسلین حبیب الهنا وطبیب نفوسنا ابوالقاسم محمد صلی الله علیه وعلی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین».

 

 

سند روایات

قوی‌ترین روایات ما روایاتی است که با سند و از مهم‌ترین کتاب‌ها به نوشته عالی‌ترین عالم واجد شرایط شیعه است. یکی از کتاب‌های روایتی مهم کتاب پرارزش «عیون و اخبار رضا» است که یک جلد است و ترجمه‌ آن دو جلد است. فقط روایات امام هشتم در این کتاب جمع‌آوری شده است. مؤلف کتاب، پدرش وکیل امام عسکری در شهر قم بوده و نامه وکالتش هم هست. فرصتی برایم نبود و در مجلس هم فرصتی نیست که آن نامه را بیاورم و برایتان بخوانم تا ببینید یک انسانی که در حد گنجایش خودش شیعه است، در نگاه قرآن و ائمه طاهرین  از چه ارزشی برخوردار است.

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 16 / 1 / 1397

درک عظمت روز شهادت امام رضا علیه السلام

نویسنده/ سخنران:آیت الله وحید خراسانی
انبیاء مرسلین قوای تربیت‌کنندة قوا و اعضای نطفة روح‌اند برای حیات عالم ابد کسی می‌فهمد پیام امام را که این حقیقت را درک کند حالا در دنیا به این نطفه یعنی نطفة روح آدمی دستور می‌دهد که عقل را بپرورد به علم اراده را تربیت کن...

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

درک عظمت امام رضا علیه السلام

این روزی که در پیش هست و صاحب این روز درک عظمت هر دو هم اون زمان و هم اون واقعه‌ای که در اون زمان اتفاق افتاده از حوصلة درک همة‌ افکار بالاتر هست نه کسی به حقیقت این مذهب را شناخته و نه صاحب این مذهب را یک جملة او یک کلمة او دوای درد تمام بشریت است یک حدیث کافی است که تمام انسانیت را از محالک دنیوی و از محالک اخروی برهاند و به اعلی درجات ملأ اعلی برساند وقتی امام جعفر صادق شناخته میشه که کل کلمات اون حضرت درک بشه حالا چون پیش آمد یک حدیث از او نقل شده است که شیخ الطائفه در امالی نقل می‌کند فرض می‌کنیم اون حدیث اینه بر شما باد به ورع صدق حدیث ادای امانت عفت شکم و دامن تا با ما باشید در رفیع اعلی این جمله‌هایی کوتاهی اما هر کلمه‌ای کتابی ژرف می‌خواهد مقدمة فهم این حدیث توجه به این جهت است در قرآن مجید به این نکته بسیار اهمیت داده شده که انسان برگردد به گذشته و ببیند که بوده و چه شده اگر این مطلب فهمیده بشه اونوقت عظمت این چند کلمه روشن میشه همان‌طوری که دوران رحم مادر مقدمه‌ای بود که نطفة این بدن در اون ظلمات شکم و رحم و مسمه خَلْقًا مِن بَعْدِ خَلْقٍ؛ تکمیل بشه و تمام قوا و اعضایی که سرمایة حیات این دنیاست به این نطفه داده بشه همچنین دنیا و آخرت نسبتش نسبت رحم مادر هست به نشأی دنیا هَلْ أَتَي عَلَي الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ يَکن شَيْئًا مَّذْکورًا (1) إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعًا بَصِيرًا؛ (انسان: 1 ـ 2) هَلْ أَتَي عَلَي الْإِنسَانِ حِينٌ مِّنَ الدَّهْرِ؛ اصلاً کیفیت بیان در کلام خدا محیرُ الأمول هست به صورت استفهام افکار بشر را بیدار می‌کنه

موضوعات مرتبط: منبر ووعظ
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی