تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20899
بازدید دیروز : 6227
بازدید هفته : 20899
بازدید ماه : 933918
بازدید کل : 2543116
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 10 / 1396

 

حضرت معصومه ؛ زينب ثانى

 

 

حضرت معصومه ؛ زينب ثانى


نويسنده: زهرا خراسانى


تاريخ گوياى اين حقيقت تلخ است كه حكومت بنى اميه و بنى عباس،هر دو از دشمنان قسم خورده نبوت و ولايت بودند و اين كينه توزى با اسلام ناب را با جنايات مختلفى نشان مى دادند;با اين تفاوت كه اين نظام جبار بنى اميه به شكلى علنى،شمشير برهنه اى شده بود و قلوب خاندان ولايت را مى شكافت و در نشان دادن اين جنايات آن چنان اصرار مىورزيد كه ديگر حتى پدر،جرأت نداشت به فرزند خود بگويد كه از نسل اولاد على(ع) است.
اما شيوه حكومت بنى عباس،ظاهرى آرام و باطنى كينه توز وخصمانه داشت و بعضى اوقات مردم نيز تحت تأثير اين گونه رفتارهاى منافقانه قرار مى گرفتند.
مردم ايران درآن روزگار علاقه وافرى به خاندان ولايت و اهل بيت داشتند و حتى با وجود حاكميت استبداد عباسى در قلمرو اسلامى، از ابراز علاقه خود به آنان خوددارى نمى كردند. در اين ميان عده اى بر اين باورند كه اين علاقه به دليل ازدواج امام حسين(ع) با دختر يزدگرد سوم است، اما شواهد تاريخى نشان مى دهند كه اين علاقه ريشه الهى دارد.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 10 / 1396

ويژگيهاى حضرت معصومه (سلام الله عليها)

 
 

تعداد امامزادگان شايسته تعظيم و تجليل در «دار الايمان قم‏»كه بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سايبان هست‏به چهارصد نفرمی‏رسد.
در ميان اين چهار صد اختر تابناكی كه در آسمان قم نورافشانی ‏می‏كنند، ماه تابانی كه همه آنها را تحت الشعاع انوار درخشان‏ خود قرار داده، تربت پاك شفيعه محشر، كريمه اهل‏بيت‏ پيمبر(عليهم السلام)، دخت گرامی موسی بن جعفر، حضرت معصومه(سلام الله علیها)می‏باشد.
پژوهشگر معاصر، علامه بزرگوار، حاج محمدتقی تستری، مولف قاموس ‏الرجال می‏نويسد: «درميان فرزندان امام كاظم(علیه السلام) با آن همه كثرتشان بعد از امام ‏رضا(علیه السلام)، كسی همسنگ حضرت معصومه(سلام الله علیها) نمی‏باشد.» محدث گرانقدرحاج شيخ عباس قمی به هنگام بحث از دختران حضرت موسی بن‏ جعفر(علیه السلام)، می‏نويسد: «برحسب آنچه به ما رسيده، افضل آنها سيده جليله معظمه، فاطمه ‏بنت امام موسی(علیه السلام)، معروف به حضرت معصومه(سلام الله علیها) است.» بررسی‏ شخصيت ‏برجسته و فضايل گسترده حضرت معصومه(سلام الله علیها) در اين صفحات‏ نمی‏گنجد. در اين نوشته به برخی از ويژگی های آن خاتون دوسرا اشاره می‏كنيم:

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 10 / 1396

کسی که اولین گنبد را بر فراز قبر فاطمه ثانی بنا کرد

 
 

در میان فرزندان امام کاظم (علیه السلام) بعد از امام رضا (علیه السلام) کسی در شرافت و فضیلت همسنگ و همتای فاطمه معصومه (سلام الله علیها) نمی باشد. در شان و جلالت و فضیلت او همین بس که امام صادق (علیه السلام) درباره این بانوی بزرگوار فرمود: " ... بانویی از فرزندان من در آن جا دفن خواهد شد که فاطمه دختر موسی نام دارد و با شفاعت وی همه شیعیان وارد بهشت می شوند."

 

 

 

 

فاطمه ثانی چه کسی است؟
فاطمه ثانی، دخت گرامی امام موسی بن جعفر(علیهما السلام)، حضرت معصومه (سلام الله علیها) که تحت عنوان «کریمه اهل بیت (سلام الله علیها)» در میان شیعیان مشهور است، دارای القاب شریفی چون؛ طاهره، حمیده، بره، رشیده، تقیه، نقیه، مرضیه، سیده، رضیه، اخت الرضا، صدیقه، شفیعه روز محشر است که نام مادر گرامی اش نجمه و در اول ذیقعده سال 173 هجری در مدینه به دنیا آمد.
حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) 10 ساله بود که پدر گرامی اش حضرت موسی ابن جعفر(علیهما السلام) به شهادت رسید و از آن پس به وصیت پدر، سرپرستی این بانوی بزرگوار و دیگر فرزندان امام هفتم بر عهده امام رضا(علیه السلام) قرار گرفت.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 10 / 1396

غریبانه های بيت النّور

 
 

 

 

دهم ربیع الثانی سال 201 ه ق؛ سالروز رحلت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)
غم، غربت، خستگى، توان از دل و آرامش از جانش گرفته بود. گویی در بیت الاحزان مادر پا نهاده است؛ «بیت النّور» زخمه به غریبانه های دلش می زد! گویی غربت، همزاد ازلی این خاندان است! غربتی که گاهی در «مدینه» گاهی در «طوس» و این بار در «قم» تجسّم یافته بود.
از روز 23 ربیع الاول که بانو وارد شهر «قم» شده بود، دردهای توأمان رهایش نمی ساختند: گاه به دیدار نافرجام «برادر» می اندیشید و گاه برای «شهادت» یاران و همراهانش می گریست!
17 روز، چه روزهای تلخ و شیرینی که، شیرینی اش از شور و شوق نگاه شیعیان قم می تراوید و تلخی اش از رنج و بیماری بانو، آکنده بود. 17 روز، شکیبایی زهرایی اش (سلام الله علیها) را به تماشا نشست و برای دیدار تبارش، ثانیه شماری کرد!
اینکه دهم بیع الثانی سال 201 ه ق است! و بهار جوانی حضرت معصومه (سلام الله علیها) را خزانی نابهنگام فراگرفته است! گویی سکوت بیت الاحزان به فضای عارفانه ی بیت النّور، سرایت کرده است!

دیگر از صدای تسبیح وصلوات فرشتگان و عطر حضور «معصومه آل الله (علیهم السلام)» خبری نیست؛ شهر در اندوهی سنگین جابجا می شود و آسمان چتر غم را برگلدسته های شهر می گستراند...
چه زود، زمانه از تو تهی گشته است ای کوثر جاری در نگاه قم! ای بانوی کرامت! دل به صفای حرمت می سپارم و غرق در شکوه گلدسته هایت به اشک های عاشقانه ام می بالم! اینک زمان، زمان راز دل با تو گفتن است! زمان نجواهای عارفانه است و چشیدن طعم آسمانی اجابت: «اللهم و رضاک و الدار الاخرة، یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة، فان لک عند الله شأنا من الشأن.»
سلام بر تو و زائران دردمندت! سلم بر تو و همجواران با فضیلتت! بانو! ما را در این اندوه بشکوه، همراهی کن تا از عهده وظیفه بر آمده باشیم.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 10 / 1396






وفات شهادت گونه خورشید نجابت و عفاف

اخت الرضا٬کریمه اهل بیت٬بي بي دو عالم

حضـرت فـاطمـه معصـومه ســلام الله عليهـا

برعزاداران وسوگوارن حضرتش تسلیت باد




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 10 / 1396





چه شده است که کبوتران اینچنین بیقراری می کنند
و آسمان شهر را با صدای ضحه خود به باران اشک می نشانند

آه! کبوتران خبر از کوچ دوباره ای تو میدهند
و این بار نه از دیاری به دیاری به جستجوی برادر

که از قفس تنگ دنیا به کهکشان عشق ، به ملکوت خدا ,
و این بار نه کوی به کوی به جستجوی برادر

که به صحن و سرای امن برادر
در جوار قرب الی الله

تو به معشوق رسیدی و قم به ماتم ,
خورشید درخشنده قم بودی بانو ,
چه زود افول کردی

چه زود شیفتگان خسته دل را
در برهوت بهت رفتنت به سوگ نشاندی

هنوزم که هنوز است جای قدم های روحانیت
در شهر قم بیادگار مانده

و هنوز هم کوچه های این شهر
عطر حضورت را مشتاقانه تنفس می کنند

هنوزهم قم سپاس بزرگواری تو را دارد
که هرچند روحت را به پروازی عاشقانه سپردی

اما تن خسته ات را به مردمانی سپردی
که خاک پای تو را توتیای چشم خود کرده اند

و هنوز هم پروانه وار
دور شمع مزارت می گردند و ترا می جویند

و برای آلام دردهایشان
گره بر ضریح همیشه سبزت می بندند،

تو رفتی اما قم از وجود تو هرگز تهی نشد ,
قم همچنان پر است از نجوای عاشقانه زائرانی که
شمیم یاد ت را در لحظه لحظه های این شهر تکرار می کنند

کوچ غریبانه فاطمه ی معصومه سلام الله علیها تسلیت باد


" هدیه فاطمی"



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 10 / 1396








llı. ۩✿۩.ıll در سوگ چشمه خورشید llı. ۩✿۩.ıll

{ویژه نامه وفات حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام


قال الصادق علیه السلام :

«و سَتُدْفَنُ فيها اِمرأةٌ من اَولادى تُسمّى‏ فاطمةُ فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ له الجَّنةُ»؛

امام صادق علیه السلام فرموده اند :

به زودى در قم بانويى از فرزندان من به نام فاطمه دفن مى ‏شود،
كسى كه مرقد او را زيارت كند بهشت بر او واجب مى ‏گردد».

بحار، ج 60، ص 216.



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 7 / 10 / 1396

 

حاج آقا توسلی درباره  ی تهجد و شب زنده داری در ایام 

جوانی رهبر عزیز انقلاب اسلامی می گوید:

در مدرسه ی حجتیه، با ایشان هم حجره بودم. تهجد و شب

زنده داری معظم له در ایام جوانی، یک عبادت خاصی بود. هر 

روز، هنگام اذان صبح، ایشان جلوی در مدرسه ی حجتیه با 

صدای بلند اذان می گفتند.

هرگاه همراه ایشان به جمکران رفتم، معظم له را مردی استثنایی 

دیدم. ایشان توجهات خاصی به حضرت امام زمان(عج) داشتند.

شاید خیلی ها فکر نمیکردند که بعد از امام (ره) رهبری به ایشان

منتقل شود، "اما ایشان ذخیره ی الهی برای این ایام بود".


- پرتوی از خورشید، ص71.

موضوعات مرتبط: امام خامنه ای امام عشق
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 7 / 10 / 1396

قبل از تو دلم گلی که نیکوست نداشت

                              همچون تو پدر که فاطمی خوست نداشت

           از بس که  تو ماهی پدرم "سیدعلی"

                    ولله نمیشود تورا دوست نداشت...


جانم فدای امام خامنه ای...

سلامتی رهبرمون صلوات

موضوعات مرتبط: امام خامنه ای امام عشق
برچسب‌ها: گل نیکو
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 7 / 10 / 1396

مقام معظم رهبری به صورت منظم به خانواده های شهدا سرمیزنند. 

روزی به اتفاق ایشان به منزل یکی از شهدا رفتیم، برخلاف مرسوم عده ی 

زیادی به استقبال آقا آمدند. آیت الله خامنه ای فرمودند:

چه کسی این جمعیت را مطلع کرده است؟ قرار نبود مزاحمت برای کسی 

فراهم شود. معظم له وارد اتاق شدند و نشستند. چای برای ایشان آوردند، 

آقا چای را میل نکردند. ناراحتی در چهره ی ایشان مشهود بود. آقا خیلی 

مقیدند که در این دیدارها برای کسی مزاحمت به وجود نیاورند.

پدرشهید به آقا گفت: شما نگران نباشید! از دفتر شما کسی مارا مطلع

نکرده است. من دیشب حضرت امام(ره) و فرزند شهیدم "علی رضا" را در 

خواب دیدم. آن دونفر خبر آمدن حضرتعالی را به من دادند. امام به من 

فرمودند: فردا شب مهمان عزیزی داری! به خوبی از مهمانت پذیرایی کن! 

گفتم: آن مهمان کیست؟

امام فرمودند: رهبر شما!.


       - حجت الاسلام رسولی محلانی (کتاب خاطرات سبز)

موضوعات مرتبط: امام خامنه ای امام عشق
برچسب‌ها: خاطرات سبز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 6 / 10 / 1396



 

جلوه درخشان حقيقت

با تمام دشمنيها و كينه توزيهايى كه درباريان عباسى نسبت به امام عسكرى عليه السلام داشتند، عظمت معنوى و فروغ كمالات او گاه آنان را چنان تحت تأثير قرار مى‏داد كه ناگزير در برابر آن حضرت سر تعظيم فرود مى‏آوردند و زبان به مدح و ستايش آن بزرگوار مى ‏گشودند.

«عبيد الله بن خاقان» از درباريان و رجال مهمّ حكومت عباسى بود و پسرش «احمد» متصدى اراضى «قم» و مأمور اخذ ماليات اين شهر و از ناصبيان (دشمنان امامان) شمرده مى ‏شد. حسن بن محمد اشعرى و محمد بن يحيى و ديگران آورده‏اند كه روزى در مجلس او سخن از علويان و عقايدشان به ميان آمد. «احمد» گفت:

من در «سامرّأ» كسى از علويان را از نظر روش و وقار و عفت و نجابت و فضيلت و عظمت در ميان خانواده خويش و تمامى بنى هاشم مانند حسن بن على بن محمد (امام عسكرى) نديدم. خاندانش او را بر بزرگسالان و سران خود مقدم مى‏داشتند. در نزد سران سپاه و وزيران و عموم مردم نيز همين وضع را داشت.

به ياد دارم روزى نزد پدرم بودم، دربانان خبر آوردند: ابو محمد، ابن الرضا (88) (امام حسن عسكرى - عليه السلام -) مى ‏خواهد وارد شود، پدرم با صداى بلند گفت: بگذاريد وارد شود. من از اينكه در بانان نزد پدرم از او با كنيه و با احترام ياد كردند، شگفت زده شدم، زيرا نزد پدرم جز خليفه يا وليعهد يا كسى را كه خليفه دستور داده بود او را به كنيه (89) ياد كنند، اين گونه ياد نمى ‏كردند. آنگاه مردى گندم گون، خوش قامت، خوشرو، نيكو اندام، جوان و داراى هيبت و جلالت وارد شد. چون چشم پدرم به او افتاد، از جا برخاست و چند گام به استقبال او رفت.

به ياد نداشتم پدرم نسبت به كسى از بنى هاشم يا فرماندهان سپاه چنين احترامى ابراز كرده باشد. پدرم دست در گردن او انداخت و صورت و سينه او را بوسيد و دست او را گرفت و بر جاى نماز خود كه در آنجا نشسته بود، نشانيد، و خود، رو بروى او نشست و با او به صحبت پرداخت، و در ضمن صحبت، به او «فدايت شوم» مى ‏گفت.

من از آنچه مى‏ ديدم در شگفت بودم. ناگاه دربانى آمد و گفت «موفق» عباسى (برادر خليفه) آمده است و مى‏خواهد وارد شود. معمول اين بود كه هرگاه «موفق» مى ‏آمد، پيش از او دربانانان و نيز فرماندهان ويژه سپاه او مى‏آمدند و در فاصله در ورودى قصر تا مجلس پدرم در دو صف مى‏ايستادند و به همى حال مى ‏ماندند و «موفق» از ميان آنها عبود مى ‏كرد.


بارى، پدرم پيوسته متوجه «ابو محمد» (امام عسكرى - عليه السلام) بود و با او گفتگو مى ‏كرد تا آنگاه كه چشمش به غلامان مخصوص «موفق» افتاد، در اين موقع به او گفت: فدايت شوم اگر مايليد، تشريف ببريد، و به دربانان خود دستور داد او را از پشت صف ببرند تا «موفق» او را نبيند. ابومحمد برخاست و پدرم نيز برخاست و دست در گردن او انداخت و با او خداحافظى كرد و او بيرون رفت.




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 6 / 10 / 1396


پيشگويى غيبت مهدى (عج)

«احمد بن اسحاق»، يكى از ياران خاص و گرانقدر امام عسكرى عليه السلام ، مى ‏گويد: به حضور امام عسكرى عليه السلام رسيدم مى ‏خواستم درباره امام بعد از او بپرسم، حضرت پيش از سؤال من فرمود:

اى «احمد بن اسحاق»! خداوند از زمانى كه آدم را آفريده تا روز رستاخيز، هرگز زمين را از «حجت» خالى نگذاشته و نمى‏ گذارد. خداوند از بركت وجود «حجت» خود در زمين، بلا را از مردم جهان دفع مى ‏كند و باران مى‏ فرستد و بركات نهفته در دل زمين را آشكار مى ‏سازد.

عرض كردم: پيشوا و امام بعد از شما كيست؟ حضرت بسرعت برخاست و به اطاق ديگر رفت و طولى نكشيد كه برگشت، در حالى كه پسر بچه‏اى را كه حدود سه سال داشت و رخسارش همچون ماه شب چهارده مى ‏درخشيد به دوش گرفته بود.

فرمود: «احمد بن اسحاق»! اگر پيش خدا و امامان محترم نبودى، اين پسرم را به تو نشان نمى ‏دادم، او همنام و هم كنيه رسول خداست، زمين را پر از عدل و داد مى ‏كند چنانكه از ظلم و جور پر شده باشد. او در ميان اين امت (از نظر طول غيبت) همچون «خضر» و «ذوالقرنين» است، او غيبتى خواهد داشت كه (در اثر طولانى بودن آن) بسيارى به شك خواهند افتاد و تنها كسانى كه خداوند آنان را در اعتقاد به امامت او ثابت نگه داشته و توفيق دعا جهت تعجيل قيام و ظهور او مى ‏بخشد، از گمراهى نجات مى ‏يابند... (87).


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 6 / 10 / 1396





پيك ها و نامه ها

علاوه بر شبكه ارتباطى وكالت، امام از طريق اعزام پيكها نيز با شيعيان و پيروان خود ارتباط برقرار مى‏ساخت و از اين رهگذر مشكلات آنان را برطرف مى‏كرد. در اين زمينه، به عنوان نمونه، مى‏ توان از فعاليتهاى «ابوالأديان»، يكى از نزديكترين ياران امام ياد كرد(46). او نامه‏ ها و پيامهاى امام را به پيروان آن حضرت مى‏رساند، و متقابلاً نامه‏ها، و سؤالها، مشكلات، خمس و ديگر وجوه ارسالى شيعيان را دريافت نموده و در سامرّأ به محضرامام عسكرى مى‏رساند. آخرين مأموريت او را كه در روزهاى آخر حيات امام عسكرى رخ داد، در بخش جريان شهادت آن حضرت توضيح خواهيم داد/

گذشته از پيكها، امام از طريق مكاتبه نيز باشيعيان ارتباط برقرار مى‏ساخت و از اين رهگذر آنان را زير چتر هدايت خويش قرار مى‏داد. نامه‏اى كه امام به «ابن بابويه» نوشته - و در بخش تقويت و توجيه سياسى عناصر مهم شيعه از آن ياد خواهيم كرد - نمونه‏اى از اين نامه‏ها است(47). از اين گذشته، امام دو نامه به شيعيان قم و آبه (آوه) نوشته است كه متن آنها در كتابهاى ما مضبوط است(48).
نامه‏هاى ديكرى نيز به مناسبتهاى ديگر از امام در دست است(49) بر اساس روايتى، امام عسكرى بامداد روز هشتم ربيع الأول سال 260 ه'، اندكى پيش از رحلت، نامه‏هاى فراوانى به مردم مدينه نوشت(50)

 



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: پيك ها و نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 6 / 10 / 1396




الف - اشتباه فيلسوف!

«ابن شهر آشوب» مى‏نويسد: «اسحاق كِندى» كه از فلاسفه اسلام و عرب به شمار مى‏رفت و در عراق اقامت داشت(30)، كتابى تأليف نمود به نام «تناقضهاى قرآن»! او مدتهاى زيادى در منزل نشسته و گوشه نشينى اختيار كرده و خود را به نگارش آن كتاب مشغول ساخته بود. روزى يكى از شاگردان او به محضر امام عسكرى - عليه السلام شرفياب شد. هنگامى كه چشم حضرت به او افتاد، فرمود:

آيا در ميان شما مردى رشيد وجود ندارد كه گفته‏هاى استادتان «كندى» را پاسخ گويد؟

شاگرد عرض كرد: ما همگى از شاگردان او هستيم و نمى‏ توانيم به اشتباه استاد اعتراض كنيم.

امام فرمود: اگر مطالبى به شما تلقين و تفهيم شود مى ‏توانيد آن را براى استاد نقل كنيد؟

شاگرد گفت: آرى، امام فرمود:

از اينجا كه برگشتى به حضور استاد برو و با او به گرمى و محبت رفتار نما و سعى كن با او انس و الفت پيدا كنى. هنگامى كه كاملاً انس و آشنايى به عمل آمد، به او بگو: مسئله‏اى براى من پيش آمده است كه غير از شما كسى شايستگى پاسخ آن را ندارد و آن مسئله اين است كه: آيا ممكن است گوينده قرآن از گفتار خود معانى اى غير از آنچه شما حدس مى‏ زنيد اراده كرده باشد؟

او در پاسخ خواهد گفت: بلى، ممكن است چنين منظورى داشته باشد. در اين هنگام بگو شما چه مى‏دانيد، شايد گوينده قرآن معانى ديگرى غير از آنچه شما حدس مى ‏زنيد، اراده كرده باشد و شما الفاظ او را در غير معناى خود به كار برده‏ايد؟ امام در اينجا اضافه كرد: او آدم باهوشى است، طرح اين نكته كافى است كه او را متوجه اشتباه خود كند.

شاگرد به حضور استاد رسيد و طبق دستور امام رفتار نمود تا آنكه زمينه براى طرح مطلب مساعد گرديد. سپس سؤال امام را به اين نحو مطرح ساخت:

آيا ممكن است گوينده‏اى سخنى بگويد و از آن مطلبى اراده كند كه به ذهن خواننده نيايد؟ و به ديگر سخن: مقصود گوينده چيزى باشد مغاير با آنچه در ذهن مخاطب است؟

فيلسوف عراقى با كمال دقت به سؤال شاگرد گوش داد و گفت: سؤال خود را تكرار كن. شاگرد سؤال را تكرار نمود. استاد تأملى كرد و گفت: آرى، هيچ بعيد نيست امكان دارد كه چيزى در ذهن گوينده سخن باشد كه به ذهن مخاطب نيايد و شنونده از ظاهر كلام گوينده چيزى بفهمد كه وى خلاف آن را اراده كرده باشد.

استاد كه مى‏دانست شاگرد او چنين سؤالى را از پيش خود نمى‏تواند مطرح نمايد و در حدّ انديشه او نيست، رو به شاگرد كرد و گفت: تو را قسم مى‏دهم كه حقيقت را به من بگويى، چنين سؤالى از كجا به فكر تو خطور كرد؟

شاگرد: چه ايرادى دارد كه چنين سؤالى به ذهن خود من آمده باشد؟استاد: نه، تو هنوز زود است كه به چنين مسائلى رسيده باشى، به من بگو اين سؤال را از كجا ياد گرفته‏اى؟

شاگرد: حقيقت اين است كه، «ابو محمد» (امام حسن عسكرى عليه السلام ) مرا با اين سؤال آشنا نمود.

استاد: اكنون واقع امر را گفتى. سپس افزود: چنين سؤالهايى تنها زيبنده اين خاندان است (آنان هستند كه مى‏توانند حقيقت را آشكار سازند)(31).

آنگاه استاد با درك واقعيت و توجه به اشتباه خود، دستور داد آتشى روشن كردند و آنچه را كه به عقيده خود درباره «تناقضهاى قرآن» نوشته بود تماماً سوزاند!(32)




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 6 / 10 / 1396






آمدي و رودخانه هاي صداقت، از رد قدم هايت جاري شدند .
نگاهت، نور مي پاشيد، پنجره هاي بي شمار را .


آسمان، چرخي زد و آبي چشمانت را خيره ماند.
تو، يازدهمين ستاره منظومه عشقي.


کلامت، دل هاي کويري و جاهل را باران هدايت بود
و لب هاي متبرکت، نور را زمزمه مي کرد.


آمدي، تو يازدهمين چراغ پر فروغ ولايت باشي
روشنايي انديشه ات را هيچ خورشيدي تفسير نمي تواند.


تو آمدي و کوچه هاي مدينه را باران شکوفه پوشاند؛
آمدي و آيينه ها، به پابوسي ات، آب هاي جهان را به انعکاس برخاستند.


آمدي، تا امانت را به دست آخرين حجت بسپاري
زمين عدالت را دستان با کفايتت به بار نشاند.


حضورت، برکت افشان سفره هاي مهرورزي و راستي بود .
بال هايت، ميله هاي قفس را تجربه کردند،
تا ما پرواز را از خاطر نبريم وآسمان،
همچنان شکوه آزادي را به تصوير بنشيند.


نفس هايت مروج دين محمد بود؛ آن هنگام که
زمستان تفکر عباسي، جهان اسلام را قبضه کرده بود.

ايستادي تا امانت خداوند را به دست آخرين حجتش بسپاري.
کوران ستم را تاب آوردي؛

به پاسداري کرامت انسان؛
که سوره عشق، اين چنين تلاوت مي شود.
عزيزت مي داريم


به آفتاب مي انديشم که جهان،
قرن هاست انتظارش را تاب آورده است؛




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 6 / 10 / 1396


 


ابعاد هفتگانه فعاليتهای امام حسن عسكرى علیه السلام

امام عسكرى، با وجود همه اين فشارها و كنترل ها و مراقبت هاى بى وقفه حكومت عباسى، يك سلسله فعاليتهاى سياسى و اجتماعى و علمى در جهت حفظ اسلام و مبارزه با افكار ضد اسلامى انجام مى ‏داد كه مى ‏توان آنها را بدين گونه خلاصه كرد:

1 - كوششهاى علمى در دفاع از آيين اسلام و ردّ اشكالها و شبهات مخالفان، و نيز تبيين انديشه صحيح اسلامى

2 - ايجاد شبكه ارتباطى با شيعيان مناطق مختلف از طريق نمايندگان و اعزام پيك ها و ارسال پيام ها

3 - فعاليتهاى سرّى سياسى بر رغم تمامى كنترل ها و مراقبت هاى حكومت عباسى

4 - حمايت و پشتيبانى مالى از شيعيان، بويژه ياران خاص خود

5 - تقويت و توجيه سياسى رجال و عناصر مهم شيعه در برابر مشكلات

6 - استفاده گسترده از آگاهى غيبى براى جلب منكران امامت و دلگرمى شيعيان

7 - آماده سازى شيعيان براى دوران غيبت فرزند خود امام دوازدهم

اينك هر كدام از اين فعاليتها، را جداگانه توضيح مى ‏دهيم:



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 6 / 10 / 1396

سحرگهان كه نسیم حیات چون دم عیسی
وزید صور صفت بر بساط پهنه خضرا

بشارت آمد از قدسیان به عالم امكان
كه فیض می‌رسد از مصدر عنایت یكتا

امیدها شود افزون غمین مباش زگردون
رسیده مژده بگوش دل از عوالم بالا

مه ربیع دوم بود و صبح عاشر آن مه
كه فصل دی همه خوش‌تر شد از ربیع مصفّا

حدیث مام و حسن نام و عسكری لقب آمد
قدم نهاد و سحرگه به ارض اقدس بطحا

حسن به حُسن شمایل حسن به حُسن خصائل
حسن به كلّ مسایل حسن به صورت و معنا

جمال وی همه احمد جلال وی همه حیدر
زخاندان ولایت گلی زگلشن طاها

شه سریر عدالت مه منیر امامت
امیر ملك ولایت ولیّ والی والا

به خاك برتری‌اش رو نهاده عالم و دانی
به راه رهبری‌اش سر نهاده اسفل و اعلا

پی هلاكت فرعونیان دهر چو موسی
خداش یار و معین و عصاش در ید بیضا

پسر به حضرت هادی پدر به مهدی قائم
امام عسكری آن حجت خدای تعالی

بگو به آن ارنی گوی طور حسن كه اینك
به طور خطّه بطحا نگر به گاه تجلّی

ز صلب این به وجود آید آن كه بعد ظهورش
امید نوح و خلیل است و مقتدای مسیحا

همان كه عالم سازد زعدل و داد چو گلشن
ز بعد آنكه جهان را گرفته ظلم سراپا

همان كه نصر من الله نقش بر علم او
همان كه تیغ دو دم باشدش به دست توانا

خوشا زمان ظهورش كه جان خسته چو (واصل)
نثار خاك قدومش كنم ز راه تولاّ



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 6 / 10 / 1396






آفتاب مهر

ویژه نامه ولادت فرخنده امام حسن عسکری علیه السلام




نمی از یم بیکران علم امام :


قال الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري (علیه السلام):

لا يَعْرِفُ النِّعْمَةَ إلاَّ الشّاكِرُ، وَلا يَشْكُرُ النِّعْمَةَ إلاَّ الْعارِفُ.

امام حسن عسگری علیه السلام می فرمایند :

كسي قدر نعمتي را نمي داند مگر آن كه شكرگزار باشد

و كسي نمي تواند شكر نعمتي را انجام دهد مگر آن كه اهل معرفت باشد.

(بحارالأنوار، ج 75، ص 378)




 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 5 / 10 / 1396

نماز روح بندگی

 
 

ساختار فطری انسان به گونه ای تشکیل یافته است که انسان در همه حالات نیاز به پرستش و عبادت دارد.عبودیت و بندگی انسان از طرفی خلاء موجود در نهان انسان را پر می کند و از طرف دیگر باعث رشد و تکامل و رسیدن به مقام قرب الهی می شود . بهترین راه پرستش و بندگی انسان ها به جای آوردن نماز است.
نماز رابطه انسان با خداست  و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز ار گناهان است. طبق روایات وارده در کتب حدیثی ما مهمترین عبادت بندگان نماز می باشد که اگر مورد قبول درگاه الهی واقع شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد[1] . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:کسی که نمازهای پنج گانه را انجام میدهد از گناهان پاک می شود همانگونه که اگر شبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند[2]. به همین خاطر در آیات و روایات بر آن تاکید بسیار شده است و ترک آن را از بزرگترین گناهان کبیره به شمار می آورند[3].

موضوعات مرتبط: نماز
برچسب‌ها: نماز روح بندگی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 5 / 10 / 1396

نماز ، حل المشاکل

 
 

ساختار فطری انسان به گونه ای تشکیل یافته است که انسان در همه حالات نیاز به پرستش و عبادت دارد.عبودیت و بندگی انسان از طرفی خلاء موجود در نهان انسان را پر می کند و از طرف دیگر باعث رشد و تکامل و رسیدن به مقام قرب الهی می شود . بهترین راه پرستش و بندگی انسان ها به جای آوردن نماز است.
نماز رابطه انسان با خداست  و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز ار گناهان است. طبق روایات وارده در کتب حدیثی ما مهمترین عبادت بندگان نماز می باشد که اگر مورد قبول درگاه الهی واقع شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد[1] . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند:کسی که نمازهای پنج گانه را انجام میدهد از گناهان پاک می شود همانگونه که اگر شبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند[2]. به همین خاطر در آیات و روایات بر آن تاکید بسیار شده است و ترک آن را از بزرگترین گناهان کبیره به شمار می آورند[3].

موضوعات مرتبط: نماز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 5 / 10 / 1396

شرايط امام جماعت از ديدگاه اهل‏ سنت

 
 

آیا صحیح است كه نظر احناف این است: اگر چند امام جماعت حاضر بودند ترجیح با كسى است كه همسرش زیباتر و یا آلت مردانگى او كوتاه تر باشد؟ چنانچه شرنبلالى حنفى متوفاى «691» در كتاب خود این فتوى را داده است. راستى در یك چنین موقعیتى وظیفه مأمومین كشف عورت هر دو امام جماعت براى اطمینان از كوتاه بودن عورت آنان است؟ و یا فقط به گفته خود امام جماعت اكتفا مى شود؟ و آیا دو امام جماعت باید همسران خود را به مردم نشان بدهند تا خودشان تشخیص بدهند كدام یك برترى در جمال و زیبایى دارد؟ و یا باز هم، گفته خود دو امام جماعت كافى است؟ و آیا راه علم دو امام جماعت از كجاست؟ آیا خودشان به عورت یكدیگر نگاه مى كنند و یا اندازه تقریبى كافى است؟ و یا باید از متر و واحد اندازه گیرى استفاده كرد؟

شرنبلالى حنفى مى گوید: «اذا اجتمع قوم ولم یكن بین الحاضرین صاحب منزل اجتمعوا فیه.. فالأحسن زوجة لشدة عفته، فأكبرهم رأساً، وأصغرهم عضواً، فأكثرهم مالا فأكبرهم جاهاً...». مراقی الفلاح شرح نور الایضاح ص 7 دار الإیمان تاریخ 814تألیف حسن بن عمار بن على الشرنبلالى شیخ «عیسی بن صالح» مفتی سرشناس سعودی در جدید ترین فتوای خود اعلام کرد:

موضوعات مرتبط: نماز
 بخل
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 4 / 10 / 1396

http://www.samamos.com/wp-content/uploads/2017/03/samamos-1.jpg

بخل

بخل عبارت است از خسيس بودن در جايي كه بايد خرج كرد و ندادن آنچه را كه بايد داد و آن طرف تفريط است و افراط آن، اسراف است، كه عبارت است از:
خرج كردن آنچه نبايد خرج كرد و اين دو طرف، مذموم است و وسط آنها، كه صفت جود و سخا بوده باشد پسنديده و محمود است.
مخفي نماند كه صفت بخل، نتيجه محبت دنيا و ثمره آن است و اين، از جمله صفات خبيثه و اخلاق رذيله است.
و خداي تعالي مي‏فرمايد: «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ يَبْخَلُونَ بِما اتيهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيرا لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرُّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيمَه»
[1] خلاصه معني آنكه: «گمان نكنند كساني كه بخل مي‏ورزند به آنچه خدا از فضل خود به ايشان عطا فرموده، كه اين خير ايشان است بلكه اين شرّ است از براي ايشان و زود باشد كه در روز قيامت آنچه را بخل كرده‏اند طوق شود و به گردن ايشان افتد» و حضرت رسول - صلّي اللّه عليه و آله - فرمود كه: اصلاً و ابداً دور بخل نگرديد كه آن هلاك كرد كساني را كه پيش از شما بودند و ايشان را بر اين داشت كه خون يكديگر را ريختند و آنچه بر ايشان حرام بود حلال شمردند» و از آن حضرت روايت شده است كه: «بخل، دور است از بهشت و نزديك است به آتش و جاهل سخي محبوب‏تر است نزد خدا، از عالم بخيل» و فرمود كه: «بخل، درختي است كه: ريشه آن به درخت زقّوم فرو رفته و بعضي از شاخهاي خود را به دنيا آويخته است. پس هر كه به شاخي از آن چنگ زند او را داخل آتش مي‏كند. آگاه باشيد كه بخل، ناشي از كفر است و عاقبت كفر آتش است» و نيز از آن سرور روايت شده است كه اگر كسي از شما بگويد كه بخيل بهتر است از ظالم. جوابش اين است كه چه ظلمي بدتر است در نزد خدا از بخل. قسم ياد نموده است خدا به عزّت و عظمت و جلال خود كه بخيل را داخل بهشت نكند». «شخصي در جهاد در خدمت آن حضرت كشته شد زني بر او مي‏گريست و مي‏گفت: «وا شهيداه» حضرت فرمود كه: چه مي‏داني كه او شهيد است؟ شايد كه او سخن بي‏فايده مي‏گفته يا بخيل بوده». روزي آن بزرگوار مردي را ديد كه پرده كعبه را گرفته مي‏گويد: «خدايا به حرمت اين خانه، گناه مرا بيامرز. حضرت فرمود: بگو ببينم چه گناه كرده‏اي؟ عرض كرد كه:

موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسب‌ها: بخل
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 4 / 10 / 1396

بد اخلاق

بداخلاقي و کج خلقي

بداخلاقي نزديك به غلظت و بدخوئى است و ظاهر آن است كه: غلظت و درشتى از ثمرات كج خلقى باشد. همچنان كه انقباض روى و دلتنگى و بد كلامى نيز از آثار آن است. و اين صفت از نتايج قوه غضبيه است. و اين از جمله صفاتى است كه آدمى را از خالق و خلق دور مى‏كند، و از نظر مردم مى‏افكند، و طبعها را از او متنفر مى‏كند.
و هر كج خلقى اغلب مسخره مردمان و مضحكه ايشان مى‏شود، و لحظه‏اى از حزن و الم و اندوه و غم خالى نيست.
و از اين جهت حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - فرمودند كه: «هر كه بد خلق است خود را معذب دارد». و بسيار مى‏شود كه به واسطه كج خلقى ضررهاى عظيم به آدمى مى‏رسد، و از نفعهاى بزرگ محروم مى‏شود، و عاقبت هم آدمى را به عذاب اخروى مى‏افكند.
مروى است كه: روزى به حضرت رسول - صلّى اللّه عليه و آله - عرض كردند كه:
«فلان زن روزها روزه مى‏گيرد و شبها را به عبادت به پاى مى‏دارد و ليكن بد خلق است و از كج خلقى به همسايگان خود آزار مى‏رساند. آن حضرت فرمودند: هيچ خيرى در او نيست، و او از اهل جهنم است». و آن حضرت فرمودند كه: «بد خلقى بنده را مى‏رساند تا اسفل درك جهنم». و باز آن حضرت فرمودند كه: «خدا منع كرده است قبول توبه بد خلق را. عرض كردند كه: چرا يا رسول اللّه؟ فرمودند: به علت اينكه هر وقت از گناهى توبه كرد در گناهى بدتر مى‏افتد». و فرمودند كه: «بد خلقى گناهى است كه آمرزيده نمى‏شود». و بعضى از بزرگان گفته‏اند كه: «اگر مصاحبت و همنشينى كنم با فاسق فاجر خوش خلقى، دوست‏تر دارم كه با عابد كج خلقى بنشينم».

موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 4 / 10 / 1396

ஜஜ طراحی پوستر قرآنی با آیات درخواستی شما ஜஜ

بذله گويي و مزاح

بذله گويي و مزاح يكي از موارد حسن رفتار است ولي بايد توجه داشت كه از جمله آفات زبان كه مانند ديگر آفات آن آثار سوء و عواقب خطرناكي را به دنبال دارد مزاح و شوخي است. به همين جهت، در آداب ديني براي مزاح و شوخ طبعي حدّ و مرزي مشخص شده است كه اگر از آن حد تجاوز كنند آثار نا مطلوبي به بار خواهد آورد. بنابر اين، انسان بايد مالك زبان خود باشد و هنگام مزاح و شوخي بعد مثبت و منفي آن را در نظر بگيرد و حتي الامكان از بذله گويي بپرهيزد، كه هر سخن جايي و هر نكته مقامي دارد. زيرا اگر كسي زندگي خود را با شوخي و بذله گويي سپري كند و در مزاح كردن به حدّ افراط كشيده شود به تدريج در اثر عادت به مزاح در برخورد با مسائل جدّي نيز جدّي نخواهد بود و كسي كه در زندگي و در برابر وظايف خود احساس مسئوليت نكند نمي‏تواند به حال خود و اجتماع مفيد باشد. بديهي است كسي كه روح شوخي و مزاح بر او غلبه كند حسّ واقع بيني را از دست مي‏دهد و آن گونه كه بايد حقايق را درك نمي‏كند و ديگران نيز مطالب او را جدّي تلقّي نمي‏كنند.

موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 3 / 10 / 1396

کاتالیزورهای نفوذ در صدر اسلام

جریان‌های صدر اسلام را از یک زاویه می‌‌توان به هشت جریان تقسیم کرد که در سه جبهه قرار می‌گیرند. جبهه اول، جبهه مقاومت در راه حق است که ما آن را «جبهه رهروان اهل بیت(علیهم‌السلام)» می‌نامیم.

مقدمه

صدای شیعه: جریان‌های صدر اسلام را از یک زاویه می‌‌توان به هشت جریان تقسیم کرد که در سه جبهه قرار می‌گیرند. جبهه اول، جبهه مقاومت در راه حق است که ما آن را «جبهه رهروان اهل بیت(علیهم‌السلام)» می‌نامیم. جبهه دوم «جبهه معارضان اهل بیت (علیهم‌السلام)» است که مخالف حق‌اند. جبهه سوم هم «جبهه اعتزال» و به تعبیر دیگر «جبهه جداشده از حق و باطل» است.

جبهه اول، یعنی رهروان اهل بیت(ع) دو دسته می‌شدند؛ یک‌دسته «رهروان بابصیرت» و یک‌‌دسته «رهروان فاقد بصیرت». جبهه معارضان هم چهار دسته می‌شدند: «جریان خواص تجدیدنظر‌طلب»، «جریان زرسالاران برانداز»،  «جریان صدارت‌طلبان بیعت‌شکن» و سرانجام «جریان متحجران آشوبگر». جریان اعتزال هم به دو دسته تقسیم می‌شد: «جریان اعتزال عافیت‌طلب» که پایگاهش در مدینه بود و «جریان اعتزال قدرت‌طلب» که پایگاهش در کوفه قرار داشت


موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 3 / 10 / 1396

آثار محبّت اهل بیت (ع) در قرآن

مودّت ذی‌القربای رسول خدا(ص)، تداوم برنامه رسالت و رهبری آن پیامبر است و به تعبیر دیگر، برای ادامه راه پیامبر و هدایت و رهبری او، باید دست به دامن ذوی‌القربی زد و از رهبری آنها استمداد جست.

صدای شیعه: مودّت ذی‌القربای رسول خدا(ص)، تداوم برنامه رسالت و رهبری آن پیامبر است و به تعبیر دیگر، برای ادامه راه پیامبر و هدایت و رهبری او، باید دست به دامن ذوی‌القربی زد و از رهبری آنها استمداد جست. این همان چیزی است که شیعه در مسئله امامت، از آن جانبداری می‌کند و معتقد است رشته رهبری بعد از پیامبر نه در شکل نبوّت که در شکل امامت، برای همیشه ادامه خواهد داشت. پس در نهایت، این مودّت و همراه آن، ولایت، به سود انسان و از نتایج و آثارش هدایت اوست.


مقدّمه
الدِّینُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّین‏؛1
دین همان محبّت و محبّت همان دین است
انسان موجودی کمال‌طلب است. از این‌رو اگر مطلوب خود را که همان کمال است در شیئی یا شخصی ببیند، محبّت و علاقه به آن در دلش جای می‌گیرد و تلاش می‌کند که خود را شبیه او سازد.2
در روایات، مودّت و ولایت به عنوان یک فرض الهی و ملاک قبول اعمال و عبادات است
«
أَنَّ مَوَدَّةَ أَهْلِ بَيْتِی مَفْرُوضَةٌ وَاجِبَةٌ عَلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَه؛3
همانا مودّت اهل بیت من، بر هر مرد و زن مؤمنی واجب است
شرط اوّل در ایجاد محبّت، معرفت و شناخت است. اینکه «قرآن» تأکید بسیاری بر محبّت اهل بیت(ع) دارد، مرادش محبّت صرف نیست؛ زیرا محبّت مقدّمه و مؤخّره‌ای دارد. مقدّمه آن، کسب معرفت نسبت به اهل بیت(ع) و مؤخّره آن اطاعت و تبعیّت از ایشان است. بنابراین مراد قرآن از محبّت اهل بیت(ع)، محبّتی است که سرچشمه‌اش، معرفت باشد و منجر به اطاعت و تبعیت از آن بزرگواران شود.


موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 3 / 10 / 1396

خبرهای غیبی در نهج البلاغه

ارائه اخبار آينده و بيان امور غيبي، يکي از ابعاد وسيع نهج البلاغه را تشکيل مي دهد. مجموعاً در اين کتاب بيش از 75 بار خبر غيبي آمده است که بيشتر آنها تحقق يافته اند...

صدای شیعه: ارائه اخبار آينده و بيان امور غيبي، يکي از ابعاد وسيع نهج البلاغه را تشکيل مي دهد. مجموعاً در اين کتاب بيش از 75 بار خبر غيبي آمده است که بيشتر آنها تحقق يافته اند.
عالم به غيب ذاتاً کسي جز خداوند نيست؛ امّا پيامبر و امامان عليهم السلام با اِذن الهي مي توانند از علم غيبي برخوردار شوند.

مرحوم طبرسي در اين باره مي گويد: "به عقيده شيعه کسي را مي توان بالجمله عالم به غيب توصيف کرد که همه غيبها را بداند و علم او ذاتي باشد و هيچ کس جز خدا اين چنين نيست.
و امّا خبرهاي غيبي فراواني که دانشمندان شيعه و سنّي از علي عليه السلام و ساير امامان نقل کرده اند، همه از رسول خداصلي الله عليه وآله و رسول خدا نيز از خداوند آموخته است." (1)

منبع علم امام
از نظر شيعه، امام معصوم عليه السلام داناترين فرد زمانش مي باشد و به تمام احکام شريعت احاطه کامل داشته، از حوادث آينده اطلاع و آگاهي دارد؛ منتهي اين علوم را از طريق مکتب و کلاسهاي رسمي به دست نياورده؛ بلکه علوم وي به يکي از سه طريق ذيل حاصل مي شود:


موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 2 / 10 / 1396

تندخویى دیوانگى است

الحده ضرب من الجنون لان صاحبها یندم فان لم یندم فجنونه مستحکم. ح/ 255

ترجمه: تندخوئى یک نوع دیوانگى است، زیرا تندخو پشیمان می شود، و اگر پشیمان نشود، دیوانگیش پا برجا و پایدار شده است.

شرح: شخص تندخو، کسى است که زود به خشم مى ‏آید، و در حالت خشم، نمى‏تواند بر اعصاب خود مسلط باشد، و رفتار و اعمال خود را مهار کند. در نتیجه، هنگام خشم و تندخوئى، دست به کارهائى مى‏زند که عقل سالم انجام آنها را نمى ‏پذیرد: زبان به بى‏ادبى و فحاشى مى‏گشاید، دست به شکستن و پاره کردن و دور ریختن چیزهاى مختلف مى ‏زند، با دیگران نزاع و کتک کارى مى ‏کند و باعث زخم و جراحت خود یا دیگران مى ‏شود. چه بسا دیده شده که خشم و تندخوئى یک نفر، باعث نزاع دسته جمعى خانواده و دوستانش شده، و سرانجام در میان آنها جنایت و فاجعه‏ئى رخ داده، یا زیان و خسارت جبران ناپذیر دیگرى پیش آمده است.

وقتى شخص تندخو، در حالت خشم به سر مى‏برد و باعث ایجاد چنین مشکلات و مصیبتهائى مى ‏شود، حالت او شبیه نوعى دیوانگى است. زیرا او هم، در آن لحظات، مانند دیوانگان، بر اعصاب خود تسلط ندارد و متوجه نیست که مرتکب چه کارهائى مى‏ شود.البته شخص تندخو، پس از فرو نشستن خشم، از کارهایى که انجام داده پشیمان مى‏شود. و همین پشیمانى، نشان مى ‏دهد که وى، سر عقل آمده و متوجه زشتى آن کارهاى دیوانه‏ وار خود شده است. یعنى خود او هم متوجه مى‏شود که در آن لحظات خشم، نوعى دیوانگى زودگذر گریبانش را گرفته و سپس رهایش کرده است.

اما اگر کسى باشد که پس از فرو نشستن خشم نیز، از انجام آن کارهاى زشت پشیمان نشود، معلوم مى ‏شود که آن حالت دیوانگیش زود گذر و موقتى نیست، بلکه دیوانگى براى همیشه، در وجود او، باقى و پا برجا مانده است.



موضوعات مرتبط: پند های نهج البلاغه
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 2 / 10 / 1396

ستیزه‏جویى

لا تدعون الى مبارزه، و ان دعیت الیها فاجب، فان الداعى باغ و الباغى مصروع.

ح/ 233

ترجمه: کسى را به ستیز دعوت مکن، اما اگر تو را به مبارزه‏اى دعوت کردند، براى دفاع از خود، جنگ را قبول کن. زیرا شخص ستیزه‏جو، ستمگر است، و ستمگر بر خاک مى‏افتد و مغلوب مى ‏شود.

شرح: یکى از افتخارات فراوان اسلام، این است که در دستورات آن هیچگاه دعوت به ستیزه وجود ندارد. زیرا اسلام، دین صلح و صفا و آشتى است، و قادر است که تمام مسائل را با منطق قوى و دلایل روشن و محکم خود حل کند. و به خاطر همین برخوردارى از منطق و دلیل است که هیچگاه پیغمبر (ص) و ائمه معصوم (ع) لازم نمى‏دیدند کارها را با زور پیش ببرند، و رفتار جنگ طلبانه داشته باشند و جنگى را شروع کنند.

در جنگهاى صدر اسلام، هیچگاه حضرت محمد (ص) و مسلمانان براى جنگ پیشقدم نمى‏شدند و به جنگ کسى نمى ‏رفتند. بلکه این دشمنان اسلام بودند که یا بطرف مسلمانان لشکرکشى مى‏کردند، یا آنقدر به آزار و اذیت و شکنجه مسلمین مى‏پرداختند که آنها هم براى دفاع از خود ناچار از جنگیدن مى ‏شدند.

دلیل اینکه اسلام، پیشقدم شدن در جنگ و جنگ طلب بودن را جایز نمى‏داند، این است که هر کس جنگ طلب باشد، و با برپا کردن جنگ به کشتار و تجاوز دست بزند، «ستمگر» است. و ستمگر نیز، سرانجام بر خاک مى‏افتد و مغلوب مى‏شود. پس اسلام، هرگز دستور جنگ طلبى نمى‏دهد، چون هرگز نمى‏خواهد پیروانش ستمگر باشند.اما، همان اندازه که اسلام، مسلمانان را از جنگ طلبى بر حذر مى‏دارد، به همان اندازه هم، هر مسلمانى را موظف مى‏سازد که در برابر جنگ طلبها، از خود دفاع کند. زیرا دفاع نکردن در برابر جنگ طلبها، دلیل خوارى و زبونى است، و اسلام هرگز نمى‏خواهد که پیروانش خوار و زبون باشند و به دیگران، اجازه کشتار و تجاوز بدهند.

به همین دلیل است که امام علیه‏السلام نیز مى‏فرماید که مسلمانان نباید جنگ طلب باشند، اما اگر جنگى به آنها تحمیل شد، باید بهر قیمتى که هست از خود دفاع کنند و حتى «با چنگ و دندان به جهاد برخیزند و به زمزمه‏هاى شوم صلح و سازش اعتنا نکنند».



موضوعات مرتبط: پند های نهج البلاغه
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 2 / 10 / 1396

چرا بنده دیگران؟

و لا تکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا.

نامه/ 31

ترجمه: بنده دیگرى مباش، که خدا، تو را آزاد آفریده است.

شرح: خداوند، انسان را به صورت موجودى «آزاد»، و داراى شخصیت و عزت نفس آفریده است. و به او عقل و شعور، و نیروى درک و دریافت، و قدرت اراده بخشیده است، تا اندیشه خود را به کار اندازد، از نیروى بدنى خود استفاده کند، و با قدرت فکر، و تن دادن به کار و تلاش، در کمال آزادى و سربلندى، زندگى شرافتمندانه‏یى را دنبال کند. در آفرینش خدا، هیچ انسانى از دیگرى برتر و با ارزش‏تر، یا کمتر و بى‏مقدارتر نیست. بنابراین، هیچ انسانى حق ندارد که دیگران را بنده خود سازد، و هیچ انسانى هم حق ندارد و خود را به صورت بنده دیگران درآورد. زیرا بندگى، تنها در برابر خداوند متعال شایسته است، و جز خدا، هیچکس شایسته آن نیست که انسانى، در برابرش، خود را دچار ذلت و زبونى کند و مانند بنده ناتوان و بیمقدارى ظاهر شود.

البته کسى که عزت نفس داشته باشد، و ارزش انسانى خود را بشناسد، به آزادى گرانقیمتى که خداوند به او ارزانى داشته، احترام خواهد گذاشت. چنین فردى، همیشه به نیروى فکر و قدرت کار و تلاش خود متکى خواهد بود، به آنچه در یک زندگى شرافتمندانه نصیبش مى‏شود قناعت خواهد کرد، و در نتیجه، همواره سر بلند و آزاد خواهد زیست.

اما افراد ذلیل و بى‏شخصیتى هم پیدا مى‏شوند، که به خاطر مال دنیا، در برابر ثروتمندان یا صاحبان مقام و قدرت، به زانو مى‏افتند، سر تعظیم فرود مى‏آورند، و به صورت بنده‏یى ذلیل و بى‏ارزش ظاهر مى‏شوند، تا شاید از ثروت و مقام آن افراد بهره‏یى ببرند و بیش از حد لیاقت خود، مال و مقامى بدست آورند.

امام علیه‏السلام، اینگونه افراد را نکوهش مى‏کند و به همه مسلمانان هشدار مى‏دهد که: مبادا آزادى و ارزش انسانى خود را، که خداوند به شما ارزانى داشته است، پایمال کنید و به طمع مال و مقام، در برابر انسانى همچون خودتان، بندگى کنید، زیرا خداوند، همه انسانها را آزاد و یکسان آفریده است.


موضوعات مرتبط: پند های نهج البلاغه
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی