تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 24419
بازدید دیروز : 69547
بازدید هفته : 24419
بازدید ماه : 445029
بازدید کل : 2054227
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 8 / 1396

هديه الهى

 
 

در پانزدهم رمضان سال دوم و يا سوم هجرت خداوند سبحان‏ بالاترين هديه خويش را به بيت نبوت وامامت اهدا كرد.

مولود سعيدى كه صورت و سيرتش آيينه تمام‏ نماى سيماى نبوى و علوى ‏بود و امتيازات فاطمى نيز در اندامش درخشش داشت.
اين هديه الهى از بالاترين خيرات و بركات ماه رمضان بعد از هجرت بشمار مى‏رفت.
ولادتش نويدى بر مهاجران سخت‏كوش و موحد و معتمد بر خدا شد.
تسبيح و تهليل سبط اكبر رسول خدا(ص) و ثمره رسالت و امامت‏به هنگام ولادت درنيمه رمضان و قرائت قرآن او برترين تحفه رمضانيه بر روزه‏داران عصر پيامبرخدا(ص) و نسل‏هاى آينده گشت.


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: هديه الهى
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 8 / 1396

اخلاق امام حسن مجتبی علیه السلام

 
 

مرحوم شيخ صدوق در كتاب امالى به سند خود از امام صادق(ع)روايت كرده كه آن حضرت فرمود:
حسن بن على(ع)عابدترين مردم زمان خود و زاهدترين آنها و برترين آنها بود، و چنان بود كه وقتى حج‏به جاى مى‏آورد، پياده به حج مى‏رفت و گاهى نيز پاى برهنه راه مى‏رفت. (1)

 

و چنان بود كه وقتى ياد مرگ مى‏كرد مى‏گريست، و چون ياد قبر مى‏كرد مى‏گريست، و چون از قيامت و بعث و نشور ياد مى‏كرد مى‏گريست، و چون متذكر عبور و گذشت از صراط-در قيامت-مى‏شد مى‏گريست.
و هر گاه به ياد توقف در پيشگاه خداى تعالى در محشر مى‏افتاد، فريادى مى‏زد و روى زمين مى ‏افتاد...
و چون به نماز مى‏ايستاد بندهاى بدنش مى‏لرزيد، و چون نام بهشت و جهنم نزد او برده مى‏شد مضطرب و نگران مى‏شد و از خداى تعالى رسيدن به بهشت و دورى از جهنم را درخواست مى‏كرد...و هر گاه در وقت‏خواندن قرآن به جمله‏«يا ايها الذين آمنوا»مى‏رسيد مى‏گفت: «لبيك اللهم لبيك‏»...


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 8 / 1396

سوال هایی خواندنی و جواب هایی خواندنی تر

 
 

روزى یك نفر از بلاد روم خدمت امیرالمؤمنین امام علىّ علیه السلام وارد شد و اظهار داشت : من یك نفر از رعیّت تو و از اهالى این شهر هستم . حضرت فرمود: خیر، تو از رعیّت من و از اهالى این شهر نیستى؛ بلكه تو از سوى پادشاه روم آمده اى و او چند سؤال براى معاویه فرستاده است و چون معاویه جواب آنها را نمى دانست به من ارجاع شده است. آن شخص اظهار داشت : بلى ، صحیح فرمودى ، معاویه مرا به طور محرمانه نزد شما فرستاد تا جواب مسائلم را از شما دریافت دارم ؛

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 8 / 1396







غریب شهر خود





آخر، غربت هم اندازه ای دارد، صبر هم حدی دارد
غم هم... آه! چه بگویم از غم های بی کران تو ای پیشوای غریب!؟


گفتم: غریب؟
چه کنم که حروف، غیر از این توانی برای
بیان حال تو ندارد؛


وگرنه کجا با یک کلمه می شود به عمق غربت تو رسید؟
حال تو را چه کسی جز خدای تو می داند؟

تو حتی در میان اهل خانه خود غریب بودی و
نگاه غمگینت را حتی از همسرت می پوشاندی.


دلت شده بود خانه دردهای نگفتنی.
جز به خواهرت، به چه کسی می توانستی اعتماد کنی؛

آن گاه که ظرف طلب کردی برای فوران درد این سال ها؟
سال ها بود زهر در کام داشتی و دم برنمی آوردی.

سال ها بود به هر بهانه ای راه خانه مخفی مادر را پیش
می گرفتی و زائر شبانه اش بودی، دردت را به خاک او که
نمی گفتی دیگر چه کسی می توانست مرهم زخم هایت باشد؟


سال ها بود حتی برای زیارت مزار جدت باید از
ازدحام نگاه های مرموز و پرکینه ای عبور می کردی
و خود می دانستی معنی آن نگاه ها را.


سال ها بود پشت صبر را به خاک رسانده بودی
و طاقت برایت شده بود لهجه هر مصیبتی.


با این حال، هر که از هر کجا بی نصیب می ماند، راه خانه تو
احاطه اش می کرد و ناگاه، خود را جلوی دروازه کرامت تو
می دید و بی پروا طلب می کرد حاجتش را.


آخر می دانست کریمی و به این صفت از همه به جدت
شبیه تری؛ حتی چهره نورانی ات، همه را مسافر
روزهای خوش مدینه با رسول می کرد.

از کوچه که می گذشتی، هر کس به بهانه ای در مسیر راهت
می ایستاد تا لحظه ای، جلوه ای از بهشت را در سیمای ملکوتی تو
ببیند و تو با آن لبخند بی ریا و مهربانت به او سلام کنی؛

درست مثل جد بزرگوارت.
با این همه، تو در شهر خودت هم غریب
بودی و در خانه ات و در میان دوستان.


حالا چگونه می شود این همه غربت را با یک کلمه تصویر کرد
امام مظلوم و غریب ما، امام حسن مجتبی علیه السلام .




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 26 / 8 / 1396




نیستان اندوه
ویژه نامه شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام







صبورانه



در سوگ کیست که زمین ـ مادر دلتنگی های عالم ـ سیاه پوشیده است؟

دریاها، زیستن کدام مرد را این گونه می گریند؟
زیستنی غریب و پروازی غریبانه جز صفت مردان
خدا، صفت که می تواند باشد؟!


مدینه، ناظر تشییع غریبانه فرزند علی علیه السلام
فرزند فاطمه علیهاالسلام ، فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله است.


گلوی کوچه ها گرفته است. می دانند که نباید فریاد بزنند.
می دانند که باید بنشینند و تماشا کنند.


باید این داغ را شانه به شانه به دوش کشیده
و صبورانه، بغض در گلو خفه کنند.


غریبی اش را سال ها پیش مادرش دیده بود که می فرمود:
«هر کس برای حسنم گریه کند، در قیامت چشمانش گریان نخواهد بود»؛


اما افسوس که آن روز به جای اشک، باران تیر بر
تابوت داغ سنگین مدینه می بارید.

این سنت نامردان تاریخ است که همواره مردانگی را تحمل
نمی توانند کرد. عهدشکنی را به مثابه عهدی استوار، به دوش
می کشند و خانه بر شانه باد ساخته اند.


اکنون نوبت امام حسن علیه السلام است که تنهایی و
غربت مدینه را به ارث ببرد.


چرا باید فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله
شهر پیامبر را با خاطرات تلخش بشناسند؟


شهری که روزی پایکوب آمدن پیامبر بود، اینک خفقانی شده است
که حتی مانع به خاک سپردن فرزند پیامبر می شود!


کاش می شد سوگ سروده های زمین را شنید!
کاش صدای به هم خوردن پنجره ها را از بهت این
وقایع عظیم می شد از سطور دلتنگ تاریخ شنید!


فرزند پیامبر، فرزند علی علیه السلام و فرزند فاطمه علیهاالسلام دارد
تشییع می شود و زمین ـ مادر دلتنگی های عالم ـ سیاه پوشیده است.







موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 25 / 8 / 1396


 

 

اخلاق خانوادگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

 

 

 

رهبران اسلام در همه زمینه‌های زندگی، راهنمایی‌های لازم را بیان كردند تا هر عضو جامعه اسلامی از هر جهت فردی و اجتماعی كامل باشد.

مشاهده سیره عملی "اسوه‌های حسنه" از سخنان آنان نقش بیشتری در زندگی نسل جوان دارد، سیره هر شخصیت بیشتر از سخنش گویای هویت واقعی اوست. اگر سخن از زبان شخص بیرون میآید، سیره از مركز دل آن شخصیت برمی خیزد. و سیره عملی پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و خاندان پاكش در تمامی زمینه‌ها بهترین تابلو و الگو برای تاسیس مدینه فاضله و جامعه نمونه اسلامی است.

یافتن و داشتن اسوه و چهار چوب‌های فكری، كرداری و گفتاری در روابط خانوادگی برای هر انسانی توفیقی در جهت تكامل هر چه بهتر اوست. از سویی محك اخلاق انسان در خانواده است زیرا اشخاص در بیرون قدرت بر انجام رفتار ضداخلاقی ندارند یا به دلیل پاره‌ای ملاحظات، بد اخلاقی نمیكنند. آن كس كه در منزل كه زن و فرزندانش تحت نظر اویند خوش رفتاری كرد، خوش اخلاق است.

 

نمایی كلی از اخلاق خانوادگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ـ كه سرمشق اعلا و بالاترین اسوه و نمونه برجسته اخلاق الهی است و برای تكمیل اخلاق مبعوث شد ـ به تصویر میكشیم تا با الهام گیری از سیره والای ایشان زندگی خداپسندانه‌ای داشته باشیم و به گونه‌ای كه آن بزرگوار با اعضای خانواده رفتار میكرد معاشرت كنیم، به گونه‌ای سخن بگوییم كه آن حضرت سخن میگفت، آن جایی غضب كنیم كه آن عزیز خشمگین میشد، و جایی عفو كنیم كه آن جناب میبخشید.

در این مقاله نمایی كلی از اخلاق خانوادگی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را ـ كه سرمشق اعلا و بالاترین اسوه(1) و نمونه برجسته اخلاق الهی است و برای تكمیل اخلاق مبعوث شد ـ (2) به تصویر میكشیم تا با الهام گیری از سیره والای ایشان زندگی خداپسندانه‌ای داشته باشیم و به گونه‌ای كه آن بزرگوار با اعضای خانواده رفتار میكرد معاشرت كنیم، به گونه‌ای سخن بگوییم كه آن حضرت سخن میگفت، آن جایی غضب كنیم كه آن عزیز خشمگین میشد، و جایی عفو كنیم كه آن جناب میبخشید.(3)


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 25 / 8 / 1396

 

 

شوخ طبعی‌ های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم

 

پیامبر (ص‌) فردی شوخ طبع بود و هیچ حالت خشم و عصبانیت در او دیده نشد. در حدیث آمده است‌: كان بالنبی دعابة‌، یعنی مزاحا. اما این تبسم به معنای قهقهه زدن نبوده بلكه فقط متبسم بود: ما رأیت النبی‌ضاحكا ما كان الا یتبسم‌.

این شوخ طبعی هم خود او را سرحال نگاه می‌داشت و هم مردم را آرام و راضی نگاه می‌داشت‌. آن حضرت به دیگران هم فرصت شوخ طبعی می‌داد، چنان كه یك اعرابی هدیه آورده بود، بعد كه پیامبر استفاده كرد، آمد و پولش را می خواست و می‌گفت‌: پول هدیه ما را بدهید. بعدها هر وقت پیامبر دلگیر می‌شد، می‌فرمود این اعرابی كجاست بیاید و ما را از گرفتگی در آورد.

البته پیغمبر از شوخی بی‌مورد خوشش نمی‌آمد. یكی از شوخ طبع‌های آن زمان عبدالله بن حذافه بود كه پیغمبر او را رهبر سریه‌ای كرد. در آنجا از سپاهش خواست آتش روشن كنند. سپس گفت‌: همه شما در آتش بپرید. آنها گفتند: ما ایمان به پیغمر آوردیم تا از آتش مصون باشیم‌. (در نقل دیگری دارد كه آنها خواستند خود را در آتش بیندازند كه او نگذاشت و گفت‌: شوخی كردم‌.) وقتی نزد پیامبر آمدند و داستان را گفتند، حضرت كار آنها را تأیید كرد و فرمود: لاطاعة لمخلوق فی مصعیة الخالق (امتاع 10.63) در کارهایی که معصیت خالق است، نباید از مخلوق پیروی کرد.

بعد از رسیدن رسول خدا (ص‌) از بدر مردم به استقبال آمدند. سلمة بن سلامه كه پیامبر به خاطر یك‌شوخی نادرست‌، سبب قهر آن حضرت با خود شده بود، خطاب به مردم گفت‌: این كه تبریك ندارد، ما مشتی پیر و كچل را كشتیم‌. رسول‌خدا(ص‌) از سخن او خندید و فرمود: آنان ملاء قریش بودند، كسانی كه‌با دیدنشان وحشت پدید می‌آمد و اگر دستوری می‌دادند، به سختی اطاعت می‌كردید. در این وقت سلمه از فرصت استفاده كرده علت قهر پیامبر را پرسید. حضرت فرمودند زمانی كه در «روحاء» عازم بدر بودیم‌، یك اعرابی نزد من آمد و پرسید: اگر پیامبری‌، بگو بدانم كه شتر حامله من‌، چه می‌زاید؟ تو گفتی كه‌، خودت ‌با او جماع كردی و از تو حامله شده‌؛ و تو البته برخورد زشتی كردی‌! سلمه از رسول خدا (ص) عذر خواست و پیامبر عذرش را پذیرفت‌.


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 25 / 8 / 1396

تا همیشه وام دار پیامبرى ات هستیم

 
 

سیاه پوش بیست وهشتمین روز صفر، شانه به شانه آسمان فشرده در ابر مدینه مى گریم.
دست هایم فصل کوچت را چگونه تحریر کند، اى پیام آور زیباترین روزهاى جهان!

دیوارهاى حرا، هنوز طنین نیایش هایت را جار مى زند. خشت خشت کعبه از تو مى گوید؛ از تو که دسیسه هاى کفار را به هیچ گرفتى و مصمم و پرشور، ایمانت را فریاد کردى. آفتاب تا ابد چشمان پیامبرى ات را وام
دار است.
خاتم عشق
یا محمد صلى الله علیه و آله ! پنجره در پنجره، باران سوگوارى توست که هواى این حوالى را مى آشوبد.
اى خاتم مهربانى و عشق! اعجاز نگاهت را بر افق هاى پرستاره بسیار دیده ایم و ستاره به دامن، بازگشته ایم.
نامت، بت هاى زمین را به خاک مى افکند. از تو که مى گویم، بادهاى کافر، کلمات روشنت را مسلمان مى شوند.
سلام بر تو که گام هاى مهتابى ات شب هاى جهل بشر را به جاده هاى راستى کشاند!
در طوفان اندوه
رفته اى و کوچه هاى مدینه، سر بر شانه هاى هم مویه مى کنند. تویى که چشمه هاى بى شمار، از رد قدم هایت سر برآورده اند. تویى که آیه هاى پیغمبرى ات را هیچ کلامى تشبیه نمى تواند.
بزرگوارى ات، زبان زد عابران تاریخ است.
اى امین دل هاى دردمند! حالا که رفته اى، تاروپودمان را طوفان اندوه در هم مى پیچد.

معصومه داوودآبادى


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 25 / 8 / 1396

سوگواره

 
 

ملائک، بر سر و سینه زنان، در اطراف حجره محقر رسول خدا صلى الله علیه و آله طواف مى کنند و به فاطمه که غریبانه در گوشه اى اشک مى ریزد، تسلیت مى گویند.
حسن و حسین علیهماالسلام ، صورت بر سینه رسول خدا صلى الله علیه و آله گذارده، بى اختیار اشک مى ریزند.

آن سوتر، على مرتضى علیه السلام با چشمانى پر اشک، سر رسول خدا صلى الله علیه و آله را به دامن گرفته، زیر لب مى گوید: «اِنّا للّه ِ وَ اِنّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»؛ اى حبیب قلب هاى ما! با رفتنت مصیبتى بر ما وارد شده و چه عظیم است مصیبت تو...!
کوبنده در کیست؟
عربى هستم و مى خواهم با رسول خدا صلى الله علیه و آله ملاقات کنم... و این سومین بار بود که همین جواب از پس در، در پاسخ پرسش فاطمه علیه السلام که با حزن مى پرسید «کیست در را مى کوبد؟» به گوش مى رسید. زهرا علیه السلام مى خواست این بار نیز بیمارى رسول خدا صلى الله علیه و آله و حال ناگوارش را یادآور شود و از باز کردن در، امتناع کند؛ صداى رسول خدا صلى الله علیه و آله ، لرزه بر اندامش افکند: «زهرا جان! این کوبنده در، برادرم عزرائیل است که براى قبض روح من آمده و او جز این خانه، بر در هیچ خانه اى اذن ورود نمى گیرد...» اشک هاى زهرا علیه السلام بى اختیار جارى مى شود؛ در گوشه اى مى نشیند... .
لرزش شانه هاى او کافى است تا حسن و حسین علیهماالسلام ، اندوه مادر را دریابند. خود را روى سینه پیامبر مى اندازند و سخت مى گریند.
ـ نه على جان! ایشان را از روى سینه ام برندار که با بودنشان، راحت تر کوچ خواهم کرد.
و چیزى نگذشت که دیگر کلامى از آن دردانه هستى به گوش نرسید.
روح الله حبیبیان


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: سوگواره
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 25 / 8 / 1396

مدینه؛ غم زده اى ناگزیر در این داغ

 
 

رنگ سوگ، لحظات را احاطه کرده است.
دامن قصاید عربى اشک آلود است. این داغ کجا و طاقت تنگ ایام کجا؟
از مدینه مپرس که غم زده و جامه چاک، در گوشه اى نشسته است و ناگزیر است در این اندوه. مدینه، با همه دقیقه هایش، به سمت شب مرثیه چرخیده است. امان از قدرت بازوى چرخ! چاره چیست؟ تا بوده همین بوده که بر خاک تیره، رنگ و بوى سفر را نگاشته اند و این راهى است که ادامه دارد.

چهمراه با منش صبح
کتاب یاد، ورق مى خورد و فصلى پیش رو مى آید که کوچه هاى درد و فقر را، التیام عطر تو آرامش مى بخشید.
درخت یاد، برگ هایش چه سبزند که از سرشاخه هاى آن، بوى وحى و قرآنى که تو آوردى، برمى خیزد.
مجموعه عشق، همان گفتار و رفتارى است که آوردى. به راستى انسان از خودش هیچ نداشته است و همه آراستگى و وقار بشر، در سایه اقتدا به تو، جان گرفت.
دل اگر با شهد گفتار و رفتارت نیامیزد، بى شک ساکن همیشگى پاییز است.
واژه هاى «نهج الفصاحه»ات، از قبیله خورشید نازل شده است تا دل هاى ما را دسته دسته به مهمان خانه ملکوت بکشاند.
اینک این تنهایى ما و غمگنانه ترین تصویر انسان در کنار پرسشى دردناک.
چگونه با این غم کنار بیاییم؟!
گلاب صلوات
نام تو فراتر از همه زمان ها ایستاده است.
محفل هاى درخشان، صلوات مى فرستند و فضا را با رحمت خرم از نامت، عطرآگین مى کنند.
درود بر تو، شعله هاى عشقى است که از قلب ما برمى آید. یا محمد صلى الله علیه و آله ! براى انسان این اندازه عمر، کم است که از تو بگوید.
محمدکاظم بدرالدین


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 25 / 8 / 1396






برگ زرد گناه



پیامبر دستش را به شاخه خشکیده درخت گرفته
بود و آن را تکان می داد.

برگ های زرد شاخه، مثل باران بر زمین می ریخت.
یکی از یاران پیامبر به نام سلمان، با تعجب به ایشان نگاه کرد، با خود گفت:

چرا پیامبر با شاخه درخت بازی می کند؟
از پیامبر شنیده بود که نباید وقت را به کارهای بیهوده گذراند؛

به همین دلیل، از روی کنجکاوی از پیامبر پرسید:
ای رسول خدا! چرا این شاخه رو تکون تکون می دید؟


پیامبر مثل همیشه با تبسمی شیرین، مثل یک دوست
او را نگاه کردند و فرمودند:

برگ های این درخت، مثل گناه های آدم مؤمنه که وضومی گیره
و نماز رو آن طور که خدا دوست داره، می خوانه.


سلمان، به یک عالمه برگ زرد و خشک شده ای که
پای درخت جمع شده بود، نگاهی کرد و در حالی که دلش هوای
نماز خواندن کرده بود، رفت تا وضو بگیرد و نماز بخواند.



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: برگ زرد گناه
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 25 / 8 / 1396







گریه کودک

صدای اذان در کوچه های شهر پیچید و مردم برای خواندن
نماز به طرف مسجد راه افتادند.


پس از مدتی، عده زیادی زن و مرد در مسجد جمع شدند.
حضرت محمّد صلی الله علیه و آله آماده خواندن نماز شدند.

مردم پشت سر ایشان به صف ایستادند و پیامبر نماز را شروع
کردند ایشان رکعت اوّل و دوم نماز را به آرامی خواندند

اما رکعت سوم را تند و سریع خواندند. مردم نگران شدند
و فکر کردند چه پیش آمده است که پیامبر نماز را تند می خواند.

به همین دلیل، این مطلب را پس از نماز از پیامبر پرسیدند.
پیامبر به آن ها نگاه کرد، سپس لبخندی زد و با مهربانی جواب داد:

مگر شما در رکعت سوم نماز، صدای گریه کودکی را نشنیدید؟
من به خاطر آن کودک، نماز را تند خواندم
تا مادرش زودتر برود و او را آرام کند.

مردم نمازگزار به یکدیگر نگاه کردند و از توجه و مهربانی
پیامبر صلی الله علیه و آله به کودکان، شاد شدند.


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: گریه کودک
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 25 / 8 / 1396







از کودکی تا رحلت



حضرت محمد صلی الله علیه و آله هنوز به دنیا نیومده بود که
پدرش، عبداللّه از دنیا رفت.

او هنوز خردسال بود که مادرش آمنه رو هم از دست داد
و تنها شد. پدر بزرگ مهربان او عبدالمطّلب، سرپرستی او
رو پذیرفت و بزرگش کرد.


محمد صلی الله علیه و آله به سن جوانی رسیده بود و
همه مردم از راستگویی و صداقت او حرف می زدن
و او را محمد امین می نامیدن.

حضرت محمّد صلی الله علیه و آله هر روز به غار حَرا می رفت
و اون جا عبادت می کرد، تا این که یک روز فرشته خدا، پیام خدا
را برای او آورد و گفت که از سوی خدا، به عنوان پیامبر انتخاب
شده و باید مردم را به سوی خدا دعوت کنه.


از فردای اون روز، پیامبر کار خود رو شروع کرد و از مردم
خواست که خداپرست بشن. به اون ها گفت که خدا، فقط خدای
خوب و مهربونه که همه آدم ها و زمین و آسمان رو آفریده
و غیر از او خدایی نیست.

پیامبر سال های طولانی برای هدایت مردم زحمت کشید
و در این راه، خیلی اذیت ها و آزارها رو تحمل کرد تا این که
تعداد مسلمون ها خیلی خیلی زیاد شد و اون ها قوی و قدرتمند شدن.


پیامبر، مأموریت خودش رو خیلی خوب انجام داده بود.
او می دونست که کم کم باید آماده سفر آخرت باشه و
به دیدار خدا بشتابه

بله، دوستای خوبم. پیامبر از دنیا رفت و ما هرسال،
در روز بیست و هشتم صفر، عزادار رحلت پیامبر بزرگمون هستیم.




موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: از کودکی تا رحلت
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 25 / 8 / 1396






غم بزرگ




امروز، مادربزرگ آروم آروم گریه می کنه، پدر ناراحته
مادر لباس سیاه پوشیده و بچه ها غمگینَن.

امروز همه عزادارن. در عزای یک انسان مهربون
یک دوست بزرگ، یک نجات دهنده، یک پیامبر خدا که آخرین
پیامبر خدا بود؛حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله .


روز رحلت پیامبر بزرگ اسلام رو، به همه شما کوچولوهای عزیزم
که پیرو او هستید و حضرت محمد صلی الله علیه و آله
رو دوست دارید، تسلیت می گم.





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: غم بزرگ
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 25 / 8 / 1396



------------------


ويژه نامه وفات نبي مکرم اسلام ٬ خاتم الانبياء
و المرسلين ٬ حبيب قلوب العالمين ابوالقاسم
محمد مصطفي صلوات الله عليه وآله








قال رسول الله صلى الله عليه وآله :
لايقبل الله صلاة امرى ء لايحضر فيها قلبه ؛
خداوند نمازى را كه در آن حضور قلب نباشد نمى پذيرد.
(مستدرك الوسائل ، ج 3، ص 59)



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 24 / 8 / 1396

 
ابرار


 
سوال
منظور از ابرار که در قرآن ذکر شده، چه کسانی هستند؟

 

 

پاسخ

کلمه ابرار که در قرآن مجید، 6 بار تکرار شده است جمع کلمه بر ـ به فتحه باء ـ است و کلمه بر صفت مشبهه از مصدر بر ـ به کسره باء ـ است، که به معنای احسان است، و این معنا در مورد کسی صادق است که عمل خود را نیکو بسازد و در نیکو ساختن آن هیچ نفعی که عاید خودش شود، در نظر نگرفته باشد نه جزایی که در مقابل عملش به او بدهند و نه حتی تشکری را. و خلاصه کلمه بر ـ به فتحه باء ـ به معنای کسی است که خیر را بدان جهت که خیر است می خواهد نه بدان جهت که اگر انجام دهد نفعی عایدش می شود.

حال با در نظر گرفتن اینکه هیچ خیر و صلاحی در هیچ عملی نیست مگر با ایمان به خدا و رسولش، و ایمان به روز جزا، لذا ابرار کسانی هستند که عمل خیر را به خاطر ایمان به خدا و رسولش و روز جزا انجام می دهند. و مراد از “ابرار” در آیه 5 سوره انسان (76) طبق روایات معتبر (حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام) و شیعیان آنها می باشد. [i]

 


[i]  تفسیر المیزان، ترجمه فارسی، ج 20، ص199 به بعد، ذیل آیات سوره انسان




طبقه بندی:
معلومات قرآنی،
برچسب ها:
ابرار، معنی ابرار، قرآن،

موضوعات مرتبط: معلومات قرآنی
برچسب‌ها: ابرار
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 24 / 8 / 1396

 

آفرینش

 

 


سوال
چرا در آیه 29 سوره بقره ابتدا گفته شده موجودات به وجود آمده سپس آسمان ها؟

 

 

پاسخ

در آیه 29 سوره بقره، چنین آمده است: « هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی اْلأَرْضِ جَمیعًا ثُمَّ اسْتَوی‏ إِلَی السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلّ‏ِ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ   او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.» [1]

در ابتدای این آیه ارزش وجودی انسان و سروری او را نسبت به همه موجودات زمینی بیان می­کند و اینکه خداوند انسان را برای امر بسیار با ارزشی آفرید و همه چیز را برای او آفریده است.

این نکته در آیات دیگری از قرآن مجید هم آمده است: « ..وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ.. » [2] یعنی: آسمان را مسخر شما گردانید، «..وَ سَخَّرَ لَکُمُ اْلأَنْهارَ» [3] یعنی: رودها را به تسخیر شما درآورد، «...وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» [4] یعنی: شب و روز را به تسخیر شما درآورد، «..سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ...» [5] یعنی: دریا را مسخر شما کرد، «وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ» [6] یعنی: خورشید و ماه را مسخر شما گردانید.

تمامی این آیات اشاره است به مقام عالی انسان و سر آمد بودن او بر تمامی موجودات.

اما ادامه آیه که فرموده: «... ثُمَّ اسْتَوی‏ إِلَی السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلّ‏ِ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ » [7] این قسمت آیه استدلال دیگری است بر توحید، زیرا در آیه قبل (28 بقره) صحبت از توحید و استدلال بر آن بود، که فرمود: « کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتًا فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمیتُکُمْ ثُمَّ یُحْییکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» [8] یعنی: چگونه به خداوند کافر می­شوید؟ در حالیکه شما مردگان (و اجسام بی روحی) بودید و او شما را زنده کرد، سپس شما را می میراند، و بار دیگر شما را زنده می کند، سپس به سوی او بازگردانیده می­شوید (بنابراین نه حیات و زندگی شما از شماست و نه مرگتان، آنچه دارید از خداست.) در این آیه، در اثبات خداوند متعال و توحید، به نعمت حیات که بالاترین نعمت ماست، اشاره و بدان استدلال شده است. (به عنوان یکی از ادله توحید) سپس به نعمت­های گسترده خداوند اشاره می­کند و می­فرماید: « هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی اْلأَرْضِ جَمیعًا.. » [9] و پس از ذکر این نعمت­ها، مجدداً به بیان دیگر ادله توحید می­پردازد که: « ..ثُمَّ اسْتَوی‏ إِلَی السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلّ‏ِ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ» [10]

کلمه « ثُمَّ » در این آیه الزاماً به معنی تاخیر زمانی نیست، بلکه می­تواند به معنی تاخیر در بیان و ذکر حقایقی پشت سر هم باشد. [11] مخصوصا که در این آیه، از دو جهت صحبت شده است، 1- ذکر نعمت های الهی 2- بیان ادله توحید.

 


[1] - سوره بقره آیه 29، ترجمه آیة الله مکارم .

[2] - سوره ابراهیم، آیه32.  اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقًا لَکُمْ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اْلأَنْهارَ *  خداوند همان کسی است که آسمانها و زمین را آفرید؛ و از آسمان، آبی نازل کرد؛ و با آن، میوه‏ها(ی مختلف) را برای روزی شما (از زمین) بیرون آورد؛ و کشتی‏ها را مسخّر شما گردانید، تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند؛ و نهرها را (نیز) مسخّر شما نمود.

[3] - سوره ابراهیم، آیه32.  اللّهُ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقًا لَکُمْ وَ سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْکَ لِتَجْرِیَ فِی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اْلأَنْهارَ *  خداوند همان کسی است که آسمانها و زمین را آفرید؛ و از آسمان، آبی نازل کرد؛ و با آن، میوه‏ها(ی مختلف) را برای روزی شما (از زمین) بیرون آورد؛ و کشتی‏ها را مسخّر شما گردانید، تا بر صفحه دریا به فرمان او حرکت کنند؛ و نهرها را (نیز) مسخّر شما نمود.

[4] - سوره ابراهیم، آیه 33.  وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ و خورشید و ماه را -که با برنامه منظّمی درکارند- به تسخیر شما درآورد؛ و شب و روز را (نیز) مسخّر شما ساخت.

[5] - سوره جاثیه، آیه 12. اللّهُ الَّذی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فیهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ  خداوند همان کسی است که دریا را مسخّر شما کرد تا کشتیها بفرمانش در آن حرکت کنند و بتوانند از فضل او بهره گیرید، و شاید شکر نعمتهایش را بجا آورید!        

[6] - سوره ابراهیم، آیه 33. وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ(33)*  و خورشید و ماه را -که با برنامه منظّمی درکارند- به تسخیر شما درآورد؛ و شب و روز را (نیز) مسخّر شما ساخت.

[7] - سوره بقره آیه 29. هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی اْلأَرْضِ جَمیعًا ثُمَّ اسْتَوی‏ إِلَی السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِکُلّ‏ِ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ  او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.

[8] - سوره بقره، آیه 28- ترجمه آیة الله مکارم .

[9] - سوره بقره آیه 29.

[10] - سوره بقره آیه 29.

[11] - تفسیر نمونه، ج 1، آیه 29 سوره بقره.

موضوعات مرتبط: معلومات قرآنی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 24 / 8 / 1396

 
نظریه داروین

 


سوال
لطفا نظر خود را در مورد نظریه ی داروین پیرامون تکامل بفرمایید، چون من شنیده ام که آقای مشکینی آن را قبول دارند ، آیا این نظر بر خلاف قرآن نیست؟

 

 

پاسخ

بررسی و نقد هر مسأله و گزاره علمی باید با متد و شیوه‏های خاص آن علم صورت بگیرد مثلا مسائل شناختی را نمی‏شود با علوم نقلی تحقیق کرد چنان چه علوم نقلی را با علوم زیست شناسی نمی‏توان بررسی نمود مثلا حوادث تاریخی را نمی‏شود با ادله فلسفی و براهین عقلی ثابت نمود پس هر علمی را باید با شیوه و متد آن نفی یا اثبات نمود. در مورد نظریه تکامل انواع (ترانسفورمیسم) یا اصالت انواع (فیکسیسم) باید گفت که اینها نظریه‏های زیست شناختی هستند و جز با متد آن قابل پاسخگویی نیستند اما بررسی نظر قرآن با دو پیش فرض در این زمینه می‏تواند مقبول و مطلوب باشد:

الف: قرآن وحی و کلام الهی است.

ب: در قرآن باطل راه ندارد و آن چه گفته است مطابق با واقع است.

با این دو مقدمه می‏توان با نظر قرآن در مورد این اصل زیست‏ شناسی قضاوت نمود.

البته نباید از نظر دور داشت که تصویر عامیانه از تطور انواع با تصویر عالمانه آن بسیار متفاوت است و این جا گنجایش پرداختن به آن را ندارد.

موضوعات مرتبط: معلومات قرآنی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 23 / 8 / 1396

علی رغم پیشرفت های خیره کننده و رمز گشایی از بسیاری از رموز هستی اما در این کره ی خاکی هنوز هم مسائل ناشناخته ای وجود دارند که در صورت کشف شدن انسان را شگفت زده خواهند کرد. این مسائل ناشناخته در مورد بسیاری از گونه های جانوری نیز صدق می کند و هر چند وقت یک بار دانشمندان و محققان زیست جانوری در مورد رفتارها و ویژگی های ذاتی و اکتسابی این موجودات چیزهایی را کشف می کنند که نه تنها انسان های معمولی بلکه خود آن ها را شگفت زده می کنند. مهم تر این که به سختی می توان تصور کرد که دانشمندان چگونه به چنین کشف های جالبی دست پیدا می کنند.

در ادامه می خواهیم شما را با واقعیاتی جالب و خیره کننده در مورد گونه های جانوری مختلف آشنا کنیم که بدون شک دهانتان از تعجب باز خواهد ماند.

۱- بزها هم مانند انسان لهجه دارند

14212660-goats-49172_1920-1493908017-650-c2ac257f94-1494232807-w700

مطالعات نشان داده است که در حیوانات نیز مانند انسان ها و با توجه به شرایط و محیط و همچنین مدت زمانی که در کنار همنوعان خود می گذرانند صدای آن ها نیز تغییر می کند.

۲- گرگ ها تنها یک بار ازدواج می کنند

14212710-4294586131_2458720d02_b-1493909463-650-41590f32da-1494232807

هر گله ی گرگ معمولا از یک گرگ نر و ماده ی اصلی که رهبری گله را بر عهده دارند و فرزندان آن ها در نسل های مختلف تشکیل شده است. توله های بالغ تر نیز از برادران و خواهران کوچک تر خود مواظبت می کنند.

۳- نوعی عروس دریایی وجود دارد که هرگز نمی میرد

14212760-pexels-photo-67209-1493910128-650-2554406a58-1494232807-w700

این جانور دریایی می تواند با استفاده از سلول های بنیادی بدن خود اعضای از بین رفته یا نقص شده ی خود را ترمیم کند به نحوی که انگار عضو تازه به وجود آمده است.

۴-پنگوئن ها از یکدیگر خواستگاری می کنند

14212860-penguin-2204569_1920-1493988547-650-86a503cbbe-1494232807-w700

پنگوئن ها نیز تنها یک بار ازدواج می کنند و وقتی پنگوئن نر یک همنوع ماده را برای ازدواج انتخاب می کند با دادن یک سنگریزه از او خواستگاری خواهد کرد.

 

۵- فیل ها عادات اجتماعی جالبی دارند

14212910-pexels-photo-65566-1493989192-650-86a503cbbe-1494232807-w700

فیل ها می توانند بخندند یا گریه کنند. همچنین آن ها برای عضوی از خانواده که مدتی از جمع خانوادگی دور بوده است جشن استقبال تشکیل می دهند و برای فیل های درگذشته نیز مراسم سوگواری برگزار می کنند.

۶- گاوها نیز با هم دوست می شوند

14212960-cow-1955406_1920-1493989433-650-ede85ac3bb-1494232807-w700

مطالعات نشان داده است که گاوها بسیار اجتماعی هستند و حتی می توانند دوستی عمیق تری با یکی از گاوهای گله داشته باشند. اگر آن ها به هر دلیلی از بهترین دوستشان جدا شوند دچار استرس و افسردگی خواهند شد.

۷- گاوهای دریایی الهام بخش افسانه های مربوط به پری دریایی بوده اند

14213010-manatee-387195_1920-1493989957-650-1850a0a2bf-1494232807-w700

وقتی که گاوهای دریایی د رکف اقیانوس مشغول تغذیه هستند ممکن است گیاهان دریایی دور سر آن ها پیچیده شود که به موی بلند شباهت خواهد داشت. ترکیب این منظره با نمای دم این حیوان باعث شده که برخی ملوانان فکر کنند پری دریایی دیده اند.

۸- آهنگ های وال ها نیز مانند انسان ها منتشر می شوند

14213060-killer-whales-1945411_1280-1493990534-650-3582876fc4-1494232807-w700

هنگامی که چند وال با هم در یک مکان حضور دارند همه با هم یک آهنگ مشترک را خواهند خواند بدین ترتیب ممکن است آهنگ دنباله دار شود . نکته ی جالب این که اگر آهنگ اجرا شده به اندازه ی کافی جالب و گیرا باشد به دیگر مناطق نیز سرایت کرده و وال های دیگر نیز آن را یاد گرفته و از آن لذت خواهند برد.

۹- صدف ها می توانند تغییر جنسیت دهند

14213110-oysterpearl-957039-1493991057-650-7103ef94ce-1494232807-w700

صدف ها بسته به این که در فصل جفتگیری حاضر کدام جنس مفیدتر خواهد بود جنسیت خود را تغییر می دهند.

۱۰- شیرهای ماده در تمام طول زندگی در کنار دیگر شیرهای ماده گروه خواهند ماند

14213160-pexels-photo-54514-1493991497-650-7e14938b1c-1494232807-w700

شیرهای ماده خواهر تمام طول زندگی را در کنار هم خواهند ماند. همچنین شیرهای ماده در صورت بچه دار شدن نیز در کنار مادران و خاله های خود خواهند ماند در صورتی که شیرهای نر جوان برای رسیدن به رویاهای خود گله را ترک می کنند.

۱۱- اسب های دریایی نر مسئول به دنیا آوردن بچه ها هستند

14213210-sea-1493991898-650-d734ae19df-1494232807-w700

اسب های دریایی زندگی تک همسری دارند. وقتی که زمان جفتگیری فرا می رسد اسب آبی نر تخم های بارور شده را در یک کیسه در بدن خود نگهداری خواهد کرد تا زمانی که نوزادان به دنیا بیایند. همچنین اسب های دریای نر و ماده در هنگام شنا دم های یکدیگر را می گیرند درست مانند انسان ها که دست در دست هم قدم می زنند.


موضوعات مرتبط: عجایب خلقت
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 23 / 8 / 1396

از دید تمامی دوستداران دنیای علم، طبیعت بسیار شگفت انگیز و الهام بخش است اما در بسیاری از موارد دستیابی و یا حتی درک توانایی ها و حرکاتی که در طبیعت انجام می گیرد برای انسان مقدور نیست. برخی از این حرکات چنان سریع و شگفت انگیز هستند که بدون استفاده از تصاویر آهسته نمی توان عظمت آن ها را درک نمود. در ادامه قصد داریم ۵ حرکت فوق العاده در طبیعت را به صورت تصویر متحرک برای شما به تصویر بکشیم تا درک آن ها برای شما ساده تر و جذاب تر باشد.

۱- تسلط هوایی

اگر فکر می کنید که انسان ها توانمندی های بالایی در ناوبری دارند شاید با دیدن توانایی های پرندگان در این زمینه و به ویژه شاهین ها در ارائه ی مانورهای هوایی خارق العاده و از میدان به در کردن حریفان خود با چنگال های تیزشان در شرایط دشوار نظرتان تغییر کند. شاهین ها نیز مانند دیگر پرندگان شکارچی رده ی عقاب ها به دلیل داشتن پرهای بلند و دم کوتاه قدرت خارق العاده ای در مانورهای هوایی دارند. همچنین آن ها روش های عجیبی در شکار و مبارزه دارند.

Aerial-Dexterity-of-Birds-GIF

۲- قطره ی شاهزاده روپرت

این پدیده متاسفانه به اندازه ی کافی شناخته شده نیست. به معنای ساده، قطره ی شاهزاده روپرت در نتیجه ی انداختن شیشه ی ذوب شده در داخل آب سرد به وجود می آید. در چنین  شرایطی اتفاق عجیبی می افتد بدین ترتیب که شیشه ذوب شده بلافاصله به یک قطره ی جامد تبدیل می شود. با این وجود با فشار دادن دم این قطره تمامی آن به یکباره از هم پاشیده می شود که می توانید این فرآیند جالب را در قالب تصویر متحرک ببینید.

NxA9txq

۳- همزمانی حرکات

همزمانی و هماهنگی در حرکات پدیده ای است که در آن دو یا چند شیء یا موجود چنان هماهنگی در حرکت دارند که کاملاً چسبیده به هم متصور می شوند. برای درک این موضوع به هماهنگی نوازندگان سازهای مختلف در یک ارکستر توجه کنید. اگر چه هر کدام از این آلات موسیقی صدای خاص و مجزایی دارند اما در آخر همه طول موج یکسانی خواهند داشت. البته مثال های دیگری نیز وجود دارد مانند چند نفر که هماهنگ با هم شنا می کنند یا حتی ضربان قلب انسان. در طبیعت می توان این هماهنگی را به شکل پرواز هماهنگ پرندگان دید.

SkyWonder_1

۴- درد زایمان ماه

امروزه ستاره شناسان و محققان فضایی بر این باورند که میلیاردها سال قبل یک شی ء آسمانی به اندازه ی ماه به زمین برخورد کرده که باعث پرتاب شدن موادی از هر دو در فضا شده است. بعد از این واقعه و در طول میلیون ها سال، این ذرات به هم پیوسته و ماه را تشکیل داده اند که در نزدیکی زمین قرار دارد. در این تصویر متحرک می توانید این فرآیند را با سرعت زیاد تماشا کنید و ببینید که چطور جاذبه قطعات سنگ را به هم نزدیک کرده و ماه را تشکیل داده اند. به دلیل بالا بودن حجم این تصویر متحرک می توانید آن را از طریق این لینک مشاهده کنید.

۵- فلز مایع در داخل یک لیوان شیشه ای

فلز مایع (ferrofluid) در واقع ماده ای است که خاصیت سیالی مثل مایعات و خاصیت مغناطیسی مانند جامدات دارد. بدین ترتیب وقتی که در معرض میدان مغناطیسی قرار گیرد از خود واکنش جالبی نشان می دهد. وقتی که یک آهنربا را روی لیوان شیشه ای که مقداری فلز مایع در داخل آن قرار دارد می گیریم، فلز مایع عکس العمل نشان داده و به سمت آهنربا جذب می شود.

KXjIeq

 
منبع: futurism


موضوعات مرتبط: عجایب خلقت
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 23 / 8 / 1396

2_CATERS_ONE_EYED_GOAT_01-768x433-w700

دو هفته پیش یک بزغاله ی یک چشم در ایالات آسام هند به دنیا آمد و از آن روز تاکنون این موضوع ساده توجه بسیاری را در سراسر جهان به خود جلب کرده است. صاحب این بزغاله موخوری داس نام دارد و در این باره چنین می گوید:” من اعتقاد دارم که این بزغاله با خود شانس را به خانه ی من آورده است”. بر اساس شواهد موجود، مردم روستاهای اطراف محل زندگی این شخص دسته دسته به مزرعه ی او می آیند تا این موجود عجیب الخلقه را از نزدیک ببینند.

بر اساس گزارش نشریه ی نشنال جیاگرافیک، دامپزشکان محلی نیز همچنان مبهوت مانده اند که چه دلیلی برای شکل گیری چنین ظاهر غیرمعمولی در حیوانات وجود دارد. یک چشمی (Cyclopia) زمانی به وجود می آید که کاسه های چشم در درون رحم مادر به صورت طبیعی شکل نمی گیرند که این موضوع در نتیجه ی ناهنجاری های رشدی یا صدمات و آسیب های وارده به مادر یا نوزاد به وجود آمده و معمولا با بدشکلی های دیگری در بدن نوزاد همراه خواهد بود، برای مثال بزغاله ی مذکور تنها یک گوش سالم دارد. در انسان، نوزادانی که با این شرایط جسمانی به دنیا می آیند معمولا بعد از مدت کمی از تولد می میرند.
 

قبلا نیز حیواناتی با اختلال یک چشمی به دنیا آمده بودند که از آن ها می توان به یک کوسه ی یک چشم اشاره کرد که جسدش در سال ۲۰۱۱ پیدا شد. چند سال بعد دانشمندان نمونه ی دیگری از یک بزغاله ی یک چشم به دنیا آمد که دانشمندان می توانستند تحقیقاتی را روی بدن آن انجام دهند اما متاسفانه این بزغاله تنها ۱۰ ساعت بعد از تولد زنده ماند.

داس در مورد بزغاله ی یک چشم خود می گوید:” مردم بسیاری برای دیدن این بزغاله به مزرعه ی من می آیند. خوشحالیم که این بزغاله ما را مشهور کرده است”.

موضوعات مرتبط: عجایب خلقت
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 22 / 8 / 1396

قرآن از قیامت به روز رستاخیز (یوم البعث) یاد کرده و در پرسش و پاسخی که در قیامت میان بدکاران و درست کرداران رد و بدل می شود، می فرماید: "و یوم تقوم الساعة یقسم المجرمون ما لبثوا غیر ساعة کذلک کانوا یؤفکون * و قال الذین أوتوا العلم و الإیمان لقد لبثتم فی کتاب الله إلی یوم البعث فهذا یوم البعث و لـکنـکم کنتم لاتعلمون" سوره ی روم، آیات 55 ـ 56؛ روزی که ساعت قیامت بر پا شود بدکاران سوگند یاد کنند که ساعتی بیش درنگ نکردند همین گونه از راستی و حقیقت به ناراستی و دروغ پردازند و آنان که به مقام علم و ایمان رسیده اند به آن گروه بدکار گویند: شما تا روز رستاخیز که هم امروز است مهلت یافتید، ولی از جهل، بر آن آگاه نبودید. مؤمنان به آخرت یقین دارند و از روز حساب بیمناکند و در تلاش و کوشش اند که خود را از عذاب پروردگارشان در امان نگاه دارند. پس هرگز قیامت آنان را غافلگیر نخواهد کرد و چون مسافرى که مى داند در فلان روز سفر مى کند زاد و توشه راه را فراهم مى آورند.
شاید منظور از علم در این آیه، علم به قیامت باشد به دلیل آخر آیه که گوید «این روز قیامت است و شما نمى دانسته اید». اما ایمان تصدیق به چیزى است که علم بدان رسیده است یا سخن راست و عمل صالح. «لقد لبثتم فی کتاب الله إلى یوم البعث- شما بر وفق کتاب خدا تا روز قیامت در گور آرمیده اید.» مهم نیست که چه مدت آرمیده اید، کم یا زیاد. مهم این است که آنچه را که از آن مى ترسیدید با آن رو به رو شده اید. شاید تعبیر به «فى کتاب الله» مانند این سخن ما باشد که مى گوییم: (در واقع) یعنى بر خلاف آرزوهاى شما که قیامت نمى آید یا فاصله میان شما و قیامت فاصله اى بس دراز است، این خواست شما تحقق پیدا نکرد بلکه آنچه خدا خواست و در کتاب خود آورده و همان ملاک و معیار حق است، وقوع یافت نه هوسها و آرزوها و خواستهاى نفسانى شما. چیزى که انسان باید نیکو دریابد این است که جهانى که محیط بر اوست از هوا و هوس او پیروى نمى کند و بر حسب احلام و آرزوهاى او گام بر نمى دارد. بلکه هر چه مى کند بر حسب فرمان خداوند است.
«فهذا یوم البعث- این روز قیامت است.»؛ روزى که آن را انکار مى کردید ولى انکارش به سود شما نبود. آرى انکار شما یک نتیجه داد آن هم غافل شدن شما از تهیه زاد و توشه آخرت. «و لکنکم کنتم لا تعلمون- و شما نمى دانستید». از این آیه و همچنین آیه ی قبل (و روزى که رستاخیز بر پا شود، مجرمان سوگند خورند که جز ساعتى توقف نکرده اند. [در دنیا هم ] این گونه به انحراف کشیده مى شدند. )، چنین حاصل مى شود که کافر زمان را نمى شناسد و به پایان کار اعتقاد ندارد و به وقت خود که به سوى این نهایت دردناک سوقش مى دهد احترام نمى گذارد. ولى مؤمن حقیقت زمان را مى شناسد و مى داند که فرصتش اندک است گذشت زمان را حس مى کند و براى طى راه دراز آخرت زاد و توشه خود را بر مى دارد. آرى در آن روز «نه مال سود مى دهد و نه فرزندان. مگر کسى که با دل پاک و سلیم آید». بلى، منطق مؤمن نسبت به زمان را امام سجاد على بن الحسین (ع) چه خوب بیان مى فرماید: «بر خود مى گریم به سبب عمرى که از دست داده ام و آرزوهایى که عمرم را انباشته بود. اکنون در مکان مأیوسان جاى گرفته ام». «چرا نگریم و حال آن که نمى دانم سرنوشت من چه خواهد بود و مى بینم که نفس من مرا فریب مى دهد و من صداى بالهاى مرگ را بر فراز سرم احساس مى کنم».
سپس آن ساعات هولناک را که باید همه در انتظارش باشیم و با زاد و توشه به سوى آن حرکت کنیم، مجسم مى سازد: «چرا نگریم. براى جان دادنم مى گریم. براى تاریکى قبرم مى گریم، براى تنگى گورگاهم مى گریم. براى سؤال نکیر و منکر از خود مى گریم، سپس به اوج تضرع مى رسد و صحنه هاى هولناک قیامت را تصویر مى کند: «مى گریم براى بیرون آمدن از قبرم برهنه ذلیل، در حالى که بار گناه خود بر پشت دارم. گاه به راست مى نگرم و گاه به چپ. زیرا مردم هر یک به کار خود مشغولند. چهره هایى شادمان است و چهره هایى گرفته و درهم»
نیز فرمود: "یوم یبعثهم الله جمیعا" سوره ی مجادله، آیات 6 و 18؛ روزی که خدا همگی را برانگیزد.
در مفردات راغب چنین گوید قوله تعالى یوم یبعثهم الله جمیعا بعث دو قسم است: یکى (بعث بشرى) مثل بعث البعیر و بعث الانسان فى حاجته، و دیگر بعث الهى، و بعث الهى دو قسم است: یکى ایجاد اشیاء از اعیان و اجناس و انواع از نیستى بهستى و این مختص است بذات بارى عز و جل و کسى قدرت بر چنین عملى ندارد، دوم زنده کردن مردگان و این قسم را اختصاص داده ببعض اولیاء خود مثل حضرت عیسى علیه السلام و امثال او- و قوله تعالى یوم یبعثهم الله جمیعا یعنى (یخرجهم و یسیرهم الى القیامة)، ایزد متعال در این آیه ی مبارک به دو چیزخبر می دهد، یکى آنکه تمام مردم در قیامت مبعوث می گردند و در ارض قیامت حاضر می شوند و از لفظ جمیعا که براى تأکید آورده ارائه می دهد که نفرى از افراد بشر باقى نمی ماند مگر آنکه در آن روز حاضر می گردد و دیگر هر کسى آنچه کرده از گفتار و کردار و اعمال نیک یا شر تماما نزد وى حاضر می گردد پس از آنکه فراموش نموده، به طورى که صفحه اعمال خود را به عیان مشاهده می نماید و گوید ما لهذا الکتاب لا یغادر صغیرة و لا کبیرة إلا أحصاها و وجدوا ما عملوا حاضرا؛ این چه کارنامه اى است که هیچ [کار] کوچک و بزرگى را وانگذاشته مگر این که آن را برشمرده است! و آنان کرده هاى خویش را آماده مى یابند، و پروردگار تو به کسى ظلم نمى کند. " سوره ی کهف آیه ی 49.
خداوند در جایى دیگر پس از بیان چگونگى آفریشن انسان و عظمت و شکوه خلقت او براى اینکه این تصور پیش نیاید که با مردن انسان همه چیز پایان مى گیرد، مى افزاید: " ثم إنکم بعد ذالک لمیتون * ثم إنکم یوم القیمة تبعثون؛ سپس شما بعد از این [مراحل ] قطعا خواهید مرد. * آن گاه شما روز رستاخیز برانگیخته مى شوید. " سوره ی مؤمنون، آیه ی 16-15؛ خداوند خبر داد که این ساختمان عجیب وجود انسان سر انجام بمرگ متلاشى میشود. زیرا هدف صحیحى در کار است که عبارت است از زنده شدن و بازگشتن. این زنده شدن و بازگشتن در روز قیامت، منافاتى با زنده شدن در قبر ندارد. زیرا اثبات زنده شدن انسان در روز قیامت، منافاتى با زنده شدن در مواقع دیگر ندارد. همانطورى که خداوند قوم موسى را بر کوه و افراد دیگرى را در جاهاى دیگر زنده کرده است. این آیه نشان میدهد که عقیده نظام که انسان را همان روح میداند و عقیده معمر که انسان را چیزى غیر قابل تقسیم و غیر مادى میداند، باطل است.


پایگاه نور پورتال

موضوعات مرتبط: فرجام شناسی
برچسب‌ها: روز رستاخیز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 22 / 8 / 1396


از نظر مذهب شیعه، (یعنی آنچه که از کتاب و سنت، مطابق نقل و روایت از طریق اهل بیت پیامبر علیهم السلام) رابطه توحید، معاد و امامت بدین صورت تبیین می شود که:

1- ورای عالم ماده و طبیعت و پس پرده غیب، حقایق اصیلی است که انسان دیر یا زود و بالاخره در دم مرگ و روز رستاخیز، از آنها اطلاع یافته، برای وی مشهود و مکشوف خواهد افتاد.

2- با این که انسان خواه و ناخواه و به طور ضرورت و جبر، در مسیر زندگی مخصوص خود، حقیقت عالم هستی را بالعیان درک خواهد نمود و بالاخره روزی فرا خواهد رسید (معاد) که هرگونه شبهه و شک از ادراک او رخت بربندد، در عین حال برای انسان، یک راه اختیاری و اکتسابی نیز وجود دارد که با پیمودن آن در همین نشأه دنیا، حق و حقیقت امر را کشف و مشاهده نماید.
3- این راه، همان راه اخلاص در بندگی حق است.
4- نظر به این که حق متعال با تشریع شریعت مقدسه اسلام، آن را تنها راه خود معرفی نموده و بدین ترتیب، به اعتبار سایر شرایع و ادیان خاتمه داده است، راه وصول به حق و حقیقت و طریق منحصر برای حیازت سعادت حقیقی، اتباع کامل از شریعت اسلامی می باشد. در نتیجه راهی که از غیر مواد شرع، ترتیب داده شده باشد، انسان را به کمال و سعادت حقیقی نخواهد رسانید و همچنین سیر و سلوکی که از طریق شرایع دیگر انجام گیرد، سعادت حقیقی را به انسان نشان نخواهد داد. نکته کوچکی که در این جا مطرح و در عین حال بسیار قابل توجه است، این است که اسلام، جهالت انسان را در صورتی که ناشی از عجز و ناتوانی بوده، مستند به تقصیر نباشد، به عنوان "عذر" می پذیرد و اشخاصی را که حق برای آنها به واسطه یک عامل اضطراری مجهول بماند، به هلاکت ابدی محکوم نمی کند و آنها را از رحمت بی پایان خدای مهربان، مأیوس نمی سازد. چه بسا اشخاصی که بخشی از معارف حقه برای آنان مجهول بوده، به واسطه داشتن روحیه تبعیت از حق و تسلیم و فروتنی در برابر واقعیات، خدای متعال از آنها دستگیری فرموده، به راه راست هدایتشان کرده است و بالاخره در صف ارباب کمال قرار گرفته و به احراز سعادت واقعی و ابدی مفتخر شده اند.
خدای متعال در کلام خود می فرماید: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا و ان الله لمع المحسنین؛ آنان که در خصوص ما مجاهدت نمایند، البته آنها را به راههای خود هدایت می کنیم و البته خداوند با نیکوکاران است» (عنکبوت/69) و پیغمبر اکرم در کلام معجزه آسای خود می فرماید: «هر کس به آنچه که می داند عمل کند، خداوند علم آنچه را که نمی داند، به وی روزی می دهد».

موضوعات مرتبط: فرجام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 22 / 8 / 1396
بعد از پايان يافتن مرحله رستاخيز (ويرانى جهان) مرحله دوم آغاز مى شود و براى رسيدگى به اعمال انسان ها كه همه در پرونده اعمال آنها ثبت شده، دادگاه عدل خداوند تشكيل و به تمام آنها رسيدگى مى شود.
باد ومه

نفخ، در لغت به معناى «دميدن» و صور به معناى «شيپور» و «شاخ» ميان تهى است كه معمولا براى حركت قافله يا لشكر، يا براى توقف آنها به صدا در مى آورند، ولى در اصطلاح قرآن، «نفخ صور» تعبير كنايى زيبايى از حوادث ناگهانى و هم زمان است كه درباره مسئله قيامت آمده است. پيش از برپايى قيامت، صداى مهيب و هولناكى به گوش همه موجودات خواهد رسيد و اين صدا، سبب مرگ همه جان داران خواهد شد و نظام كيهانى به هم خواهد خورد و آسمان ها و زمين دگرگون خواهند شد و خورشيد و ماه و ستارگان خاموش و سرد خواهند گرديد و...
قرآن در اين باره مى فرمايد: (وَ يَوْمَ يُنفَخُ فِى الصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِى السَّمَـوَ تِ وَ مَن فِى الاَْرْض)[1]; و ]به خاطر آوريد [روزى را كه در «صور» دميده مى شود و تمام كسانى كه در آسمان ها و زمين هستند در وحشت فرو مى روند.

خداوند متعال، مى فرمايد: (وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِى السَّمَـوَ تِ وَ مَن فِى الاَْرْضِ إِلاَّ مَن شَآءَ اللَّهُ ثُمَّ نُفِخَ فِيهِ أُخْرَى فَإِذَا هُمْ قِيَامٌ يَنظُرُونَ)[2]; و در صور دميده مى شود، پس هر كه در آسمان ها و هر كه در زمين است، بى هوش در مى افتد، مگر كسى كه خدا بخواهد; پس بار ديگر در آن دميده مى شود و به ناگاه، آنان بر پاى ايستاده، مى نگرند.

از اين آيه و مانند آن چند مطلب استفاده مى شود:

1. بعد از نفخ صور اول، نفخ صور دوم تحقق مى يابد و انسان ها و موجودات ديگر، در صحنه محشر حاضر مى گردند و در انتظار حساب و كيفر پاداش خود به سر مى برند; ناگهان، همه مردم ]از خواب مرگ[ برخاسته، ]در صحنه محشر[ در انتظار سرنوشت خود خواهند بود.

2. در قرآن، مطلبى كه فاصله زمانى دو نفخ را برساند، وجود ندارد. امام سجاد(عليه السلام)در بيان فاصله دو نفخ مى فرمايد: ماشاء الله; آن چه خدا بخواهد، ]همان است[.[3]

موضوعات مرتبط: فرجام شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 8 / 1396

 انعام آیه 95  إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِ‏ وَ النَّوى‏ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ  خدا شكافنده دانه و هسته است. زنده را از مرده، و مرده را از زنده بيرون مى ‏آورد. چنين است خداى شما؛ پس چگونه [از حق‏] منحرف مى‏شويد؟

پیام های آسمانی جزء بیست و دوم (برگرفته از تفسیر نور)

 

 

 

این پیام ها با هدف استفاده در جلسات جزء خوانی استخراج شده است، لذا خواهشمند است استفاده و منتشر نمایید.

1. تَحِيَّتُهُمْ يَوْمَ يَلْقَوْنَهُ سَلَامٌ وَ أَعَدَّ لَهُمْ أَجْرًا كَرِيمًا

تحيّت آنان در روزى كه خدا را ملاقات كنند سلام است و خداوند براى آنان پاداشى نيكو فراهم كرده است.

  • سلام، درودِ بهشتى و بهشتيان است. «تَحِيَّتُهُمْ ... سَلامٌ»
  • پاداش‏هاى الهى، هم بزرگوارانه است، هم بزرگ و گرانقدر. «أَجْراً كَرِيماً»، «أَجْراً عَظِيماً»( احزاب، 44)

2. يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِى الْأَرْضِ وَ مَا يخْرُجُ مِنْهَا وَ مَا يَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَ مَا يَعْرُجُ فِيهَا وَ هُوَ الرَّحِيمُ الْغَفُور
هر چه را كه در زمين فرو شود و هر چه را كه از زمين بيرون آيد و هر چه را كه از آسمان فرود آيد و هر چه را كه بر آسمان بالا رود، مى ‏داند. و او مهربان و آمرزنده است.

  • با آن كه خداوند همه چيز را مى ‏داند ولى كسى را رسوا نمى‏ كند. «الرَّحِيمُ الْغَفُورُ» (سبأ، 2)

3. لِّيَجْزِىَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَاتِ أُوْلَئكَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ
تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده ‏اند پاداش دهد آنانند كه برايشان آمرزش و روزى نيكو مقرّر است.

  • پاداش‏هاى الهى، هم معنوى است «مَغْفِرَةٌ» و هم مادّى. «رِزْقٌ كَرِيمٌ» (سبأ، 4)

4. ذَالِكَ جَزَيْنَاهُم بِمَا كَفَرُواْ وَ هَلْ نُجَازِى إِلَّا الْكَفُور
اين (كيفر) را به خاطر كفرانشان به آنان جزا داديم و آيا جز ناسپاسان را كيفر مى‏ دهيم.

  • سرچشمه‏ ى بدبختى‏ ها، عملكرد منفى خود ماست. «ذلِكَ جَزَيْناهُمْ بِما كَفَرُوا»(سبأ، 17)

5. يَأَيُّها النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمِيدُ
اى مردم! اين شماييد كه به خداوند نياز داريد و (تنها) خداوند، بى ‏نياز و ستوده است.

  • هيچ كس از خدا بى نياز نيست. «يا أَيُّهَا النَّاسُ»  (فاطر، 15)

6. وَ لَا الظُّلُمَاتُ وَ لَا النُّورُ
تاريكى و روشنايى (نيز يكسان نيستند).

  • راه حقّ يكى بيش نيست. «النُّورُ» به صورت مفرد آمده ولى راه‏هاى انحرافى زياد است. «الظُّلُماتُ»(فاطر، 20)

7. لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ يَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُور
خداوند پاداش آنان را به طور كامل عطا كند و از فضل خويش به آنان بيفزايد، چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.

  • خداوند از تلاش‏ها قدردانى كرده و لغزشها را مى ‏پوشاند، ما نيز در برابر خدمات ديگران قدرشناس باشيم و از لغزش‏هاى آنان بگذريم. «إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ»(فاطر، 30)

8. إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَيْبِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ
همانا خداوند به غيب آسمان‏ها و زمين آگاه است، بدون شك او به راز دل‏ها داناست.

  • كسانى كه فرصت‏هاى دنيا را از دست داده و عمل صالحى انجام نداده‏ اند و در آخرت ناله مى ‏زنند كه ما را از دوزخ نجات بده تا عمل صالح انجام دهيم، در سخن خود صداقت ندارند. «إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ»  (فاطر، 38)

9. وَ اضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصحْابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءَهَا الْمُرْسَلُونَ
براى آنها اصحاب قريه را مثال بزن كه فرستادگان خدا به سوى آنها آمدند.

  • در بيان داستان، عبرت‏ها مهم است، نام قريه، نژاد، زبان و تعداد افراد مهم نيست. «أَصْحابَ الْقَرْيَةِ»
  • انبيا به سراغ مردم مى ‏رفتند و منتظر نبودند تا مردم به سراغ آنان بيايند. «جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ» (  یس، 13)

10. قَالُواْ إِنَّا تَطَيَّرنَا بِكُمْ لَئن لَّمْ تَنتَهُواْ لَنَرجُمَنَّكُم وَ لَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ
گفتند: ما شما را به فال بد گرفته‏ ايم. اگر بس نكنيد سنگسارتان خواهيم كرد و شما را از ما شكنجه ‏اى سخت خواهد رسيد.

  • فالگيرى و فال زدن، از آداب و رسوم جاهلى است. «تَطَيَّرْنا بِكُمْ»
  • كسى كه منطق ندارد به خرافات متوسّل مى ‏شود. «تَطَيَّرْنا بِكُمْ»  (یس، 18)

 

سـوال: چــه کســانـی در سخــن خـــود صــداقـت نـدارنـد؟

موضوعات مرتبط: اعجاز قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 8 / 1396

آل عمران آیه147  وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا في‏ أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرينَ  سخنشان تنها اين بود كه: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندرويهاى ما در كارها، چشم‏پوشى كن! قدمهاى ما را استوار بدار! و ما را بر جمعيّت كافران، پيروز گردان!

پیام های آسمانی جزء بیست و یکم (برگرفته از تفسیر نور)

 

 

 

این پیام ها با هدف استفاده در جلسات جزء خوانی استخراج شده است، لذا خواهشمند است استفاده و منتشر نمایید.

1 كُلُّ‏ نَفْسٍ ذَائقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ‏ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ
هر نفسى، چشنده‏ ى مرگ است سپس به سوى ما باز گردانده مى ‏شويد.

  • مرگ، استثنا ندارد و براى همه است. «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ»
  • مرگ، پايان كار نيست، بازگشت به مبدأ است. «إِلَيْنا تُرْجَعُونَ»(عنکبوت، 57)

2 .وَ الَّذِينَ جَاهَدُواْ فِينَا لَنَهدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِين
 كسانى را كه در راه ما مجاهدت كنند، به راه‏ هاى خويش هدايتشان مى‏ كنيم، و خدا با نيكوكاران است.
خداوند، هم راه قرب را به ما نشان مى ‏دهد و هم تا رسيدن به مقصد، دست ما را مى‏ گيرد. «لَنَهْدِيَنَّهُمْ ... لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» (عنکبوت، 69)
3غُلِبَتِ الرُّوم فِى أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ
روميان مغلوبِ (ايرانيان) شدند. (اين شكست) در نزديك‏ترين سرزمين (رخ داد) ولى آنان بعد از مغلوب شدن، در آينده‏ ى نزديكى پيروز خواهند شد.

  • با يك شكست، مأيوس نشويد. «غُلِبَتِ ... سَيَغْلِبُونَ» (روم، 3)

4 .وَعْدَ اللَّهِ لَا يُخلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لَكِنَّ أَكْثرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُون
(اين پيروزى) وعده‏ى الهى است. خداوند وعده ‏اش را تخلّف نمى ‏كند ولى بيشتر مردم نمى ‏دانند.
اكثر مردم در وفا كردن خداوند به وعده ‏هايش ترديد دارند. «لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»(روم، 6)
5 . وَ مِنْ ءَايَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنتُم بَشَرٌ تَنتَشِرُونَ
و از نشانه ‏هاى الهى آن است كه شما را از خاكى (پست) آفريد، پس (به صورت) بشرى به هر سوى پراكنده شدي.

  • بهترين راه خداشناسى، تفكّر در آفرينش است. «وَ مِنْ آياتِهِ» . (روم، 20)

6 .  لِيَجْزِىَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ مِن فَضْلِهِ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِين
تا كسانى را كه ايمان آورده ‏اند و كارهاى شايسته كرده ‏اند از فضل خود پاداش دهد. زيرا خدا كافران را دوست ندارد.

  • ايمان و عمل صالح، شمارا مغرور نكند، زيرا كه دريافت هرنعمتى از فضل خداست. «لِيَجْزِيَ...فَضْلِهِ»(روم، 45)

7 .فَيَوْمَئذٍ لَّا يَنفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَا هُمْ يُسْتَعْتَبُونَ
پس در چنين روزى، پوزش كسانى كه ستم كردند سودى ندارد، و توبه‏ ى آنان نيز پذيرفته نمى ‏شود.

  • توبه و عذرخواهى تنها در دنيا كارساز است و در قيامت هيچ كارايى ندارد. «فَيَوْمَئِذٍ لا يَنْفَعُ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَعْذِرَتُهُمْ» (روم، 57)

8 .فَاصْبِر إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ
پس صبر كن كه وعده خدا حق است. مباد آنان كه به مرحله يقين نرسيده‏ اند، تو را بى ‏ثبات وسبكسر گردانند.

  • ايمان به وعده‏هاى الهى، عامل صبورى است. «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ»
  • كسى كه صبر نكند، خفيف مى ‏شود. «فَاصْبِرْ ... لا يَسْتَخِفَّنَّكَ ...» ( روم، 60)

9.وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَىَّ ‏لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ
و لقمان به پسرش گفت- و او را پند مى‏ داد- كه: اى پسرك من، به خدا شرك مياور، زيرا شرك ستمى است بزرگ.

  • يكى از شرايط تأثير موعظه، احترام و شخصيّت دادن به طرف مقابل است. «يا بُنَیَّ»(لقمان، 13)

10 . وَ اقْصِدْ فِى مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ
و در راه رفتن (و رفتارت)، ميانه‏رو باش و از صدايت بكاه، زيرا كه ناخوش‏ترين صداها، آواز خران است.

  • صداى خود را كوتاه كنيم. از فرياد بيهوده بپرهيزيم و بيانى نرم و آرام داشته باشيم. «وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ»
  • فرياد كشيدن و بلند كردن صدا، امرى ناپسند و نكوهيده است. «وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ»( لقمان، 19)

 

سـوال: بهتــریـن راه خــداشـناسـی چـیست؟

موضوعات مرتبط: اعجاز قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 8 / 1396

khoda-office-photokade-2

پیام های آسمانی جزء بیستم (برگرفته از تفسیر نور)

 

این پیام ها با هدف استفاده در جلسات جزء خوانی استخراج شده است، لذا خواهشمند است استفاده و منتشر نمایید.

1. فَتَوَكَّل‏ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ‏ الْمُبِينِ
پس بر خدا توكل كن كه تو همراه با حقيقتى روشن هستى.

  • توکل بر خداوند تنها در مسیر حق معنا دارد، نه در مسیر باطل «فَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقّ‏ الْمُبِينِ» (نمل، 79)

2. قَالَ رَبِّ‏ إِنّى‏ ظَلَمْتُ نَفْسِى فَاغْفِرْ لِى فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ
گفت: اى پروردگار من، من به خود ستم كردم، مرا بيامرز. و خدايش بيامرزيد. زيرا آمرزنده و مهربان است.

  •   در دعا، خداوند را با كلمه مباركه‏ى «رب» بخوانيم. «قالَ رَبِّ»  (قصص، 16)

3. فَخَرَجَ مِنْهَا خَائفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ‏ نَجِّنِى مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ
ترسان و نگران از شهر بيرون شد. گفت: اى پروردگار من، مرا از ستمكاران رهايى بخش.

  • زندگى أنبياء غالباً با آوارگى و سختى همراه بوده است. «فَخَرَجَ»
  • سعى و همّت خود را به كار بريم، ولى نتيجه را از خداوند بخواهيم. «فَخَرَج» (قصص، 21)

4. قُلْ فَأْتُواْ بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى‏ مِنهْمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ
بگو: اگر راست مى‏ گوييد، از جانب خداوند كتابى بياوريد كه از اين دو بهتر راه بنمايد تا من هم از آن پيروى كنم.
در گزينش مربّى، دوست و كتاب، هدايت‏بخش بودن، معيار است. «أَهْدى‏ مِنْهُما أَتَّبِعْهُ» (قصص، 49) 

5. مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَ مَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجزَى الَّذِينَ عَمِلُواْ السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كاَنُواْ يَعْمَلُونَ

هر كس كه كار نيكى به جاى آرد، بهتر از آن را پاداش يابد و هر كه مرتكب گناهى شود، پس آنان كه مرتكب گناه مى‏ شوند جز به اندازه عملشان مجازات نشوند.

  • كار نيك، مطلوب و پسنديده است، از هر كس و به هر مقدار كه باشد. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ» (قصص، 84)

6. وَ مَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِىٌّ عَنِ الْعَالَمِين
هر كه جهاد كند به سود خود كرده است، زيرا خدا از همه جهانيان بى ‏نياز است.

  • خداوند به تلاش ما نياز ندارد. «وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ»
  • خداوند، هم از انسان‏ها بى نياز است و هم از فرشتگان و هم ديگر موجودات «لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ»(عنکبوت، 6)

7. وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ
و قطعاً خدا كسانى را كه ايمان آورده مى ‏شناسد، و منافقان را (نيز) مى ‏شناسد.

  • مؤمنان واقعى و دروغين را تنها خدا مى‏شناسد. «وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِينَ» (عنکبوت، 11)

8. فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قَالَ إِنّى‏ مُهَاجِرٌ إِلَى‏ رَبّى ‏إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
پس لوط به او (ابراهيم) ايمان آورد، و گفت: همانا من به سوى پروردگارم روى آورده‏ام كه او عزيز و حكيم است.

  • گاهى در يك زمان چند پيامبر بوده، ولى امامت و رهبرى بر عهده‏ ى يكى از آنان بوده است. «فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ» (عنکبوت، 26)

9. إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ مِن شَى‏ءٍ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم
خداى يكتا مى‏ داند كه چه چيزهايى را سواى او به خدايى مى‏خوانند، و اوست پيروزمند و حكيم.

  • به جاى تكيه بر غير خدا كه مانند خانه عنكبوت سست و بى‏ اساس است، به خداوند قوى و شكست‏ ناپذير توكّل كنيم. «وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»  (عنکبوت، 42)

10.  خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقّ‏ إِنَّ فِى ذَالِكَ لاَيَةً لِّلْمُؤْمِنِين
خداوند آسمان‏ها و زمين را به حقّ آفريد، همانا در اين آفرينش، براى اهل ايمان نشانه‏ ى قطعى است.

  • آفرينش جهان، هدفدار است «بِالْحَقِّ» نگاه ما به جهان نيز بايد هدفدار باشد.(  عنکبوت، 44)

سـوال: معیــــار در انتخــاب مـربی و دوسـت و کتــاب چــیست؟

تهیه و تدوین: اتحادیه تشکل های قرآنی شهرستان خمینی شهر

موضوعات مرتبط: اعجاز قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 8 / 1396

*آنجا که فروغی یافت ، از پرتو رخسارت

زشت است سخن گفتن ، از تابش کوکبها   (روشن اردستانی)

 

*اگر چه هست به وصل تو ، دسترس ما را

  همانکه طالب وصل توئیم ، بس ما را .                 (کاهی کابلی)

 

*از آن دارد دل درد آشنا ، آهنگ این صحرا

  که همرنگست با گلهای ، آتش رنگ این صحرا.            (یاور همدانی)

 

*ای بسا زشت ، که در دیدۀ عاشق زیباست

 عشق فرقی نکند زشتی و زیبائی را.                          (سر خوش تفرشی)

 

*آنروزکه تعلیم تو می کرد معلم

 بر لوح تو ننوشت مگر ، حرف وفا را؟                            (هلالی جغتانی)

 

*انتقام هرزه گویان را ، بخاموشی گذار

  تیغ می گوید جواب مرغ بی هنگام را.                      (صائب تبریزی)

 

*ابروباران و من و یار ، ستاده به وداع

 من جدا گریه کنم ، ابر جدا ، یار جدا.                   (امیر خسرو دهلوی)

 

*از ضعف چنان شدم ، که بر بالینم

صد بار اجل آمد و نشناخت مرا !(ذوقی تبریزی)

*از درد ننالید که ، مردانِ ره عشق

  با درد بسازند و نخواهند دوا را .                              (وحدت)

 

*اشک را قاصد کویش کنم ، ای ناله بمان

 زانکه صد بار تو رفتی ، اثری نیست مرا .                    (فتحعلیشاه)

 

*اتحاد عاشق و معشوق را نازم که شمع

  سوخت از یک هیمه ، هم خود را و هم پروانه را .        (آتش اصفهانی)

 

*اگر در خواب می دیدم شبی ، روز جدائی را

  به دل هرگز نمی کردم ، خیال آشنائی را .                 ؟

 

*ایا باد صبا رحمی ، مرنجان نیم جانم را

 بکَن بال و پرم ، اما مسوزانآشیانم را .                        (ابوالقاسم لاهوتی)

 

*ازتو گر مادرِ تو نیست رضا

  دان که راضی نبود ، از تو خدا .                             (ملک الشعراء بهار)

 

*آسایش دو گیتی ، تفسیر این دو حرف است

  با دوستان مروّت ، با دشمنان مدارا .                                  ( حافظ)

 

*احتراز از عشق می کردم ، ولی بیحاصل است

  هر که از اوّل تصور می کند فرجام را .                      ( خواجوی کرمانی)      

 

*ای صاحب کرامت ، شکرانۀ سلامت

  روزی تفقّدی کن ، درویش بینوا را .( حافظ)     

 

*اگر تو فارغی از حال دوستان یارا

  فراغت از تو میسّر نمی شود ما را .                          (سعدی)

*از بسکه غم ، به سینۀ من بسته راه را

دیگر مجال آمد و شد ، نیست آه را .                          (شوریدۀ شیرازی)

 

*آنکه نهاده بر دلم ، حسرت یک نظاره را

  بر لب من کجا نهد ، لعل شرابخواره را ؟          (فروغی بسطامی)

*آشنا خواهی گر ای دل ، با خود  آن بیگانه را

  اول از بیگانه باید کرد ، خالی خانه را .                      ( فروغی بسطامی)

 

* ای زلف تو، بر هم زن فرزانگی ما

  وین سلسله ، سرمایۀ دیوانگی ما . ( فروغی بسطامی)

*اغلبم ، جا به سر کوچۀ بی سامانی است

 با چنین جا ، چه خوردم غصّۀ بی جائی را؟ (عارف)

 

*ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عمر

  پیرانه سر مکن به هوس ننگ و نام را .                   (حافظ)

*اگر به باغ بوَد منزلم و گر به قفس

 همیشه موسم گل ، وقت شیون است مرا .             (عاشق اصفهانی)

 

*از این دیار گذشتی و سالها بگذشت

 هنوز بوی تو می آید ، از منازل ما .                 (عماد فقیه)

 

*اسرار غمش گفتم ، در سینه نهان دارم

 رسوای جهانم کرد ، این رنگ پریدنها .                                                                                                                                          (یغمای جندقی)

*آمدی جانم به قربانت ، ولی حالا چرا ؟

 بی وفاحالاکه من افتاده ام از پا چرا؟                         ( محمد حسین شهریار)

*آنکه داده است به تو ، اینهمه زیبائی را

  کاش می داد بما تاب شکیبائی را

  آنکه در دایرۀ عشق ، مرا رنجه کند

بر خود آسان کند ، اندیشۀ رسوائی را

  ای بسا اشک فشاندم ز فراقت شب و روز

  قیمتی نیست صدف ، مردم دریائی را .                        ( سید اسماعیل طاهری)

* این همه زیب ، ز رخسار تو زیبائی را

  وین همه جلوه ، ز بالای تو رعنائی را .                      (دولتشاه قاجار)

 

*از رشک جان سپرد به پای اجل حسود

  بر گردن تو دید حمایل ، چو دست ما .                     (روشن اردستانی)

 

*ای حیرت صفات تو ، بند زبان ما

  انگشت حیرت است زبان ، در دهان ما .                    (اهلی شیرازی)

 

*آرمیدی به رقیبان و رمیدی از ما

 ما چه کردیم و چه گفتیم و چه دیدی از ما؟               (نرگسی)

*ای آنکه طلبکار خدائی ، به خود آ

 از خود بطلب ، کز تو ، خدا نیست جدا

 اول به خود آ ، چون به خود آئی ، به خدا

 اقرارنمائی ، به خدائی خدا .                                   (شاه نعمت الله ولی)

موضوعات مرتبط: مشاعره
برچسب‌ها: مشاعره
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 8 / 1396


به چه دلایلی موسیقی حرام است

به چه دلایلی موسیقی حرام است

از چند منظر می توان به تاثیرات موسیقی پرداخت اما از منظر دین که برای سعادت انسان در دنیا و آخرت برنامه ای جامع دارد دقیقتر به این مهم پرداخته شده و موسیقی  لهوی را حرام دانسته است. شاخصه اصلی هر آهنگی تاثیر گذاری آن است که نیازی به اثبات آنچنانی ندارد. در دوران کنونی بیشتر تاثیرات بد و انحرافی موسیقی یعنی فساد و بی بند و باری مورد استفاده قرار می گیرد و هیچ کس نمی تواند منکر این شود که اهل گناه برای فحشا از موسیقی بهره می برند، از همین رو دین و فطرت سالم الهی نمی تواند اجازه دهد که هر موسیقی ترویج و استفاده شود و همه را با یک چشم ببیند و همه آنها را بدون اشکال و مجاز بداند!. علاوه بر تاثیرات اخلاقی، موسیقی حرام تاثیرات مخربی بر سیستم اعصاب و روان و جسم می گذارد. این نوع موسیقی ها سبب تنزل عقلانیت و گونه ای از مستی است و در نبود عقل هر امر قبیحی روا و رواج خواهد یافت همان هدفی که شیطان برای نابودی انسان بر عهده دارد.

موضوعات مرتبط: موسیقی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 8 / 1396

 

نظري اجمالي به موسيقي از نگاه قرآن و حديث

 

نظري اجمالي به موسيقي از نگاه قرآن و حديث
نظري اجمالي به موسيقي از نگاه قرآن و حديث
سر گرمي انسان به موسيقي و استفاده از آن براي طرب وشادي و هوس راني در مجالس عيش و عشرت و همچنين تشجيع و برانگيختن سربازان در جنگ ها و براي تهييجات غم انگيز در مجالس تاريخ ممتدي در حيات انسان روي كره زمين داشته است.
موسيقي :
واژه اي يوناني است كه در اصطلاح و فرهنگ و لغت معادل مفهوم غنا دانسته شده و در چند معنا به كار مي رود :
الف:اصوات و نغمه هاي موزون و متناسب كه از طبيعت برخي اشيا و از حنجره حيوانات شنيده مي شود ؛ مانند صداي آهسته برگ ها و درختان هنگام وزيدن باد و يا آواز خوش بعضي پرندگان.
ب: آواز خوش كه از حنجره آدمي بيرون آيد.
ج: صدايي كه از نواختن آلات موسيقي توليد مي شود.

 

غنا " از ديدگاه فقه :
 

راجع به تفسير لفظ غنا در كلام فقها اختلاف زيادي به چشم مي خورد بعضي آن را آوازه گويند كه در آن ترجيع و چعچع زدن
باشد و بعضي آن را كه مطرب و طرب انداز است گويند و بعضي آن را كه مناسب اهل فسوق است و ... /> و "موسيقي" از ديدگاه فقه عبارت است : از صوت و آهنگي كه از آلات موسيقي پديد آيد.


منبع:
راسخون ( http://rasekhoon.net/article/show/189225/ )


موضوعات مرتبط: موسیقی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی