تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4486
بازدید دیروز : 69547
بازدید هفته : 4486
بازدید ماه : 425096
بازدید کل : 2034294
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 20 / 8 / 1396

موسیقی حرام در قرآن

غنا چیست؟

در پاسخ به این سوال که آیا آیات و روایات منصوص و معتبر در حرمت غنا و موسیقی وجود دارد؟ باید گفت:

آن‌چه از مجموع كلمات فقها و سخنان دانشمندان اسلامی در این زمینه می‌توان استفاده كرد، این است كه غناء، آهنگ‌های طرب‌انگیز و لهو باطل است و به عبارت دیگر: غنا آهنگ‌هایی است كه متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد می‌باشد كه قوای شهوانی را در انسان تحریك می‌كند و گاه یك آهنگ هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتوای آن، به این ترتیب كه اشعار عشقی و فساد‌انگیز را با آهنگ‌های مطرب بخوانند. و گاه تنها آهنگ، غنا است، به این ترتیب كه اشعار پرمحتوا یا آیات قرآن و دعا و مناجات را به آهنگی بخوانند كه مناسب مجالس لهو لعب است، و در هر دو صورت حرام می‌باشد.

در خصوص «غنا» و موسیقی حرام، قرآن كریم در برخی آیات به آن پرداخته و مخالفت خود را با غنا و این نوع موسیقی اعلام فرموده است  

و در یك بررسی كوتاه، برخی از مفاسد غنا عبارتند از:

الف ـ تشویق به فساد اخلاق: مجالس غنا معمولاً مركز انواع مفاسد است و آن‌چه به این مفاسد دامن می‌زند همان غنا است.

ب ـ غافل شدن از یاد خدا: تعبیر به «لهو» كه در تفسیر «غنا» در برخی از روایات اسلامی آمده، اشاره به همین حقیقت است كه غنا انسان را آن چنان مست شهوات می‌كند كه از یاد خدا غافل می سازد.

ج ـ غنا آثار زیانباری را بر اعصاب و روان می گذارد؛ غنا و موسیقی لهو در حقیقت یكی از عوامل مهمّ تخدیر اعصاب و روان است و آثار زیانبار غنا و این گونه موسیقی بر اعصاب تا سرحدّ تولید جنون و بر قلب و فشار خون، و تحریكات نامطلوب پیش می‌رود.[1]

موضوعات مرتبط: موسیقی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 19 / 8 / 1396

چرا همسرم،حلقه ازدواجمان را دست نمی کند؟

مدتی است که من ازدواج کرده ام و با همسرم مشکل خاصی نداریم. اما یک مشکل کوچک مرا به شدت آزار می دهد. اینکه شوهرم حلقه ازدواجمان را دست نمی کند. البته این را دیده ام که سه چهارم مردهای متاهل حلقه دستشان نمی کنند همچنین می‌دانم که در فرهنگ و مذهب ما استفاده از طلا برای آقایان مناسب نیست اما...

 

خیانت، حلقه ازدواج، همسر،بی وفایی، مجردی، خانواده، جوان و ازدواج، وبلاگ خانواده سبز

برایم سوال است که چرا همسرم با وجود اینکه کارش، یک کار یدی نیست حلقه ازدواجمان را دست نمی کند؟ شاید با این کارش می‌خواهد به همه نشان دهد که هنوز مجرد است. شاید هم یکی از نشانه های خیانت و بی وفایی به همسر باشد.

خانم منر مشاور خانواده و مدیر بخش مشاوره سایت ام اس ان پاسخ می دهد:
ابتدا این را بگویم که دلایلی را که گفتی شامل همه مردان نمی شود و همه مردهای متاهلی که حلقه شان را دست نمی کنند بی وفا، و خیانت کار نیستند و نمی خواهند به اطرافیان نشان دهند که هنوز مجرد هستند.

به نظر من، چقدر خوب است افراد را با توجه به قابلیت ها و شایستگی هایشان بسنجیم نه با یک حلقه ازدواج. به خاطر داشته باش که حلقه ازدواج یک نماد است نه یک وسیله برای اعلام کردن ازدواج به اطرافیان. حلقه ازدواج به راحتی قابل درآوردن و افتادن است بنابراین برای آقایان که در بیرون از منزل کار می کنند و دقتشان به میزان دقت خانم ها نمی رسد، قدرت نگه داری و محافظت از آن کمی سخت است.


منبع : وبلاگ خانواده سبز

موضوعات مرتبط: ازدواج
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 19 / 8 / 1396

همدیگر را بهشتی کنید!

ازدواج و اختیار همسر، گاهی در سرنوشت انسان مؤثر است. خیلی از زن‌ها هستند که شوهرانشان را بهشتی می‌کنند. خیلی از مردها هم هستند که زن‌هایشان را بهشتی می‌کنند. عکس آن هم هست. اگر زن و شوهر این کانون خانوادگی را قدر بدانند و برای آن اهمّیت قائل باشند، زندگی، امن و آسوده خواهد شد و کمال بشری برای زن و شوهر در سایه‌ی ازدواج خوب ممکن خواهد شد. (خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 10/2/1375)

 

ازدواج، عقد، زن و شوهر، امنیت، صداقت، فعالیت های زندگی، خانواده ایرانی ، ازدواج و خاناوده، عشاق موفق

گاهی هست که مرد در فعالیت‌های زندگی سر دو راهی می‌رسد. انتخاب باید بکند یا دنیا را و یا راه صحیح و امانت و صداقت را، یکی از این دو تا را باید انتخاب کند؛ این جاست که زن می‌تواند او را به راه اول یا به راه دوم بکشاند. متقابلاً، طرف عکس آن هم هست. شوهرها هم در مورد همسرانشان می‌توانند این طور تأثیرات را داشته باشند. سعی کنید باهم این طور باشید. هر دو کوشش کنید که متدیّن، در راه خدا، در راه اسلام، در راه حقیقت، در راه امانت و صداقت، نگه‌دارید و مانع از انحراف و لغزش شوید.2 (خطبه‌ی عقد مورخه‌ی 21/12/1379)


منبع: دفتر حفظ و نشر حضرت آیة‌الله‌العظمی خامنه‌ای / افق خانواده

موضوعات مرتبط: ازدواج
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 19 / 8 / 1396

نمایی دور از زندگی مشترک!

زن يا مردي كه بعد از هر مشاجره، اصرار بر عذرخواهي دارد، هميشه برنده است و كسي كه مهر و محبت همسر خود را انكار مي‌كند و اصرار دارد حتماً طرف مقابل از او عذرخواهي كند، بازنده!

 

زندگی مشتر، ازدواج، محبت، مشاجره، همسر، پدر و مادر، عوض کردن همسر، زوج های جوان، خانواده ایرانی، ازدواج و خانواده، جوان و ازدوج

زوج‌هاي جوان شباهت زيادي به دانشجوهاي سال اولي دانشگاه دارند، چون تازه مشغول فراگيري پيچ و خم زندگي مشترك شده‌اند و آگاهي از اشتباهات معمول در اوايل ازدواج به آن‌ها كمك مي‌كند كمتر در زندگي زناشويي خطا كنند و در پيچ وخم دلدادگي و حرف‌هاي ناگفته جواني، واقعيت‌هاي يك عمر زندگي در كنار يكديگر را بياموزند و تجربه عبور از حوادث تلخ و شيرين را فراگيرند و مهارت‌هاي لازم را برابر شناخت و تجزيه و تحليل مشكلات زندگي به دست آورند.

يادآوري چند نكته در اين رابطه، به زوج‌هاي جوان كمك مي‌كند تا مسافتي دورتر از شروع زندگي مشترك و رويا‌پردازي‌هاي عاشقانه را ببينند و با فراز و فرودهاي زندگي مشترك بهتر آشنا شوند.


موضوعات مرتبط: ازدواج
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 18 / 8 / 1396

شهید قاضی طباطبائی و اربعین‌

شهید محراب مرحوم حاج سید محمدعلی قاضی طباطبائی(ره)‌، کتاب‌ مفصلی با نام «تحقیق در باره اولین اربعین حضرت سید الشهداء» در باره اربعین ‌نوشت‌ که اخیرا هم به شکل تازه و زیبایی چاپ شده است. هدف ایشان از نگارش این اثر آن بود تا ثابت کند، آمدن اسرای از شام‌ به کربلا در نخستین اربعین‌، بعید نیست‌. این کتاب که ضمن نهصد صفحه‌ چاپ شده‌، مشتمل بر تحقیقات حاشیه‌ای فراوانی درباره کربلاست که بسیار مفید و جالب است‌. اما به نظر می‌رسد در اثبات نکته مورد نظر با همه زحمتی که مؤلف محترم کشیده، چندان موفق‌ نبوده است‌.
ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه‌، از آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرت‎ها و مسیرها و زمان‎هایی که برای این راه در تاریخ آمده را به تفصیل نقل کرده‌اند. در این نمونه‌ها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده دوازده ‌روز طی می‌شده و بنابر این‌، ممکن است که در یک چهل روز، چنین مسیر رفت و برگشتی طی شده باشد. اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین(علیه‎السلام) روز اول صفر وارد دمشق شده‌، می‌توان اظهار کرد که بیست ‌روز بعد، اسرا می‌توانستند در کربلا باشند.
باید به اجمال گفت‌: بر فرض که طی این مسیر برای یک کاروان‌، در چنین زمان ‌کوتاهی‌، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، باید توجه داشت که آیا اصل این ‌خبر در کتاب‎های معتبر تاریخ آمده است یا نه‌. تا آنجا که می‌دانیم‌، نقل این خبر در منابع ‌تاریخی‌، از قرن هفتم به آن سوی تجاوز نمی‌کند. به علاوه‌، علمای بزرگ شیعه‌، مانند شیخ مفید و شیخ طوسی‌، نه تنها به آن اشاره نکرده‌اند، بلکه به عکس‌ِ آن تصریح کرده و نوشته‌اند: روز اربعین روزی است که حرم امام حسین(علیه‎السلام) وارد مدینه شده یا از شام به سوی مدینه خارج شده است‌.
آنچه می‌ماند این است که نخستین زیارت امام حسین(علیه‎السلام) در نخستین اربعین، توسط جابر بن عبدالله انصاری صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار(علیهم‎السلام) که از هر فرصتی برای رواج زیارت امام حسین(علیه‎السلام) بهره می‌گرفتند، آن ‌روز را که نخستین زیارت در آن انجام شده‌، به عنوان روزی که زیارت امام‌حسین(علیه‎السلام) در آن مستحب است‌، اعلام فرمودند.
متن زیارت اربعین هم از سوی امام صادق(علیه‎السلام) انشاء شده و با داشتن آن مضامین عالی‌، شیعیان را از زیارت ‌آن حضرت در این روز برخوردار می‌کند.
اهمیت خواندن زیارت اربعین تا جایی است که از علائم شیعه دانسته شده است‌، درست آنگونه که بلند خواندن بسم الله در نماز و خواندن پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز در روایات بیشماری‌، از علائم شیعه بودن عنوان شده است‌.
زیارت اربعین در «مصباح المتهجد» شیخ طوسی و نیز «تهذیب الاحکام» وی به نقل از صفوان بن مهران جمال آمده است‌. وی گفت که مولایم صادق(علیه‎السلام) فرمود: زیارت اربعین که باید وقت برآمدن روز خوانده شود چنین است ...(17) این زیارت‌، به جهاتی مشابه برخی از زیارات دیگر است‌، اما از آن روی که ‌مشتمل بر برخی از تعابیر جالب در زمینه هدف امام حسین از این قیام است‌، دارای اهمیت ویژه می‌باشد. در بخشی از این زیارت درباره هدف امام حسین‌(علیه‎السلام) از این نهضت آمده است‌: «... و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة ‌و حیرة الضلالة‌... و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الادنی.»؛ خدایا، امام حسین(علیه‎السلام) همه چیزش را برای نجات بندگانت، از نابخردی و سرگشتگی و ضلالت در راه تو داده در حالی که مشتی فریب خورده که انسانیت‌ خود را به دنیای پست فروخته‌اند بر ضد وی شوریده آن حضرت را به‌ شهادت رساندند.

دو نکته کوتاه:

 

نخست آن که برخی از روایاتی که در باب زیارت امام حسین(علیه‎السلام) در کتاب کامل الزیارات‌ ابن قولویه آمده‌، گریه چهل روزه آسمان و زمین و خورشید و ملائکه را بر امام‌ حسین(علیه‎السلام) یادآور شده است‌.(18) دوم این که ابن طاوس یک اشکال تاریخی هم نسبت به اربعین بودن روز بیستم صفر مطرح کرده و آن این که اگر امام حسین(علیه‎السلام) روز دهم محرم به شهادت رسیده ‌باشد، اربعین آن حضرت نوزدهم صفر می‌شود نه بیستم‌. در پاسخ گفته شده ‌است، به احتمالی ماه محرمی که در دهم آن امام حسین(علیه‎السلام) به شهادت رسیده‌، بیست و نه روز بوده است‌. اگر ماه کامل بوده‌، باید گفت که روز شهادت را به ‌شمارش نیاورده‌اند.(19)

 

پی نوشت ها:
1- مجموعه ورام‌، ص 35.
2- مستدرک وسائل، ج 9، ص 329.
3- الاحتجاج‌، ص 84 .
4- بحارالانوار، ج 53، ص 200 .
5- مستدرک وسائل‌، ج 5، ص 217.
6- مصباح المتهجد، ص 787 .
7- نزهة‌الزاهد، ص 241.
8- الفتوح ابن اعثم‌، تصحیح مجد طباطبائی‌، ص‌916.
9- لؤلؤ و مرجان‌، ص 154.
10- بحارالانوار، ج 101، ص 334 ـ 335 .
11- نفس المهموم ترجمه شعرانی‌، ص 269 .
12- آلاثارالباقیه‌، ص 422.
13- لؤلؤ و مرجان‌، ص 152 .
14- اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 101 .
15- منتهی الامال‌، ج 1، صص 817 ـ 818 .
16- بررسی تاریخ ‌عاشورا، صص 148 ـ 149 .
17- مصباح المتهجد، ص 788، تهذیب الاحکام‌، ج 6،ص 113، اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 101، مزار مشهدی‌، ص 514 (تحقیق قیومی‌)، مزار شهید اول (تحقیق‌ مدرسة الامام المهدی‌، قم 1410، ص 185 ـ 186 .
18- اربعین شهید قاضی‌، ص 386 .
19- بحارالانوار، ج 98، ص 335 .
منبع: سایت خبری بازتاب، رسول جعفریان
موضوعات مرتبط: ویژه نامه محرم94
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 18 / 8 / 1396

میرزا حسین نوری و اربعین‌

علامه میرزا حسین نوری از علمای برجسته شیعه‌، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزیابی برخی از روضه‌ها و نقل‎هایی پرداخته که به مرور در جامعه شیعه رواج یافته و به نظر وی ‌از اساس‌، نادرست بوده است‌. ظاهرا وی در دوره اخیر نخستین کسی است که به نقد این روایت پرداخته و دلایل متعددی در نادرستی آن اقامه کرده است. ایشان این عبارت سید بن طاوس در لهوف را نقل کرده ‌است که اسرا در بازگشت از شام‌، از راهنمای خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن پرداخته است‌.(13) داستان از این قرار است که سید بن طاوس در «لهوف» خبر بازگشت اسراء را به ‌کربلا در اربعین نقل کرده است‌. در آنجا منبع این خبر نقل نشده و گفته می‌شود که وی در این کتاب مشهورات میان شیعه را که در مجالس سوگواری بوده‌، در آن مطرح کرده است‌.
اما همین سید بن طاوس در «اقبال الاعمال» با اشاره به این که شیخ طوسی در مصباح‌ می‌گوید اسرار روز اربعین از شام به سوی مدینه حرکت کردند و خبر نقل شده ‌در غیر آن که بازگشت آنان را در اربعین به کربلا دانسته‌اند، در هر دو مورد تردید می‌کند. تردید او از این ناحیه است که ابن زیاد مدتی اسراء را در کوفه ‌نگه داشت. با توجه به این مطلب و زمانی که در این نگه داشته صرف شده و زمانی که در مسیر رفت به شام و اقامت یک ماهه در آنجا و بازگشت مورد نیاز است‌، بعید است که آنان در اربعین به ‌مدینه یا کربلا رسیده باشند. ابن طاوس می‌گوید: این که اجازه بازگشت به کربلا به آنها داده باشد، ممکن است‌، اما نمی‌توانسته در اربعین باشد. در خبر مربوط به‌ بازگشت آنان به کربلا گفته شده است که همزمان با ورود جابر به کربلا بوده و با او برخورد کرده‎اند. ابن طاوس در این که جابر هم روز اربعین به کربلا رسیده باشد، تردید می‌کند.(14)
ایشان در باره این اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه‌، از آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرت‎ها و مسیرها و زمان‎هایی که برای این راه در تاریخ آمده را به تفصیل نقل کرده‌اند. در این نمونه‌ها آمده است که مسیر کوفه تا شام و به عکس از یک هفته تا ده دوازده ‌روز طی می‌شده و بنابر این‌، ممکن است که در یک چهل روز، چنین مسیر رفت و برگشتی طی شده باشد. اگر این سخن بیرونی هم درست باشد که سر امام حسین(علیه‎السلام) روز اول صفر وارد دمشق شده‌، می‌توان اظهار کرد که بیست ‌روز بعد، اسرا می‌توانستند در کربلا باشند.

 

این ممکن است که ابن طاوس لهوف را در جوانی و اقبال را در دوران بلوغ فکری تألیف کرده باشد. در عین حال ممکن است دلیل آن این باشد که آن کتاب را برای محافل روضه خوانی و این اثر را به عنوان یک اثر علمی نوشته باشد. دلیلی ندارد که ما تردیدهای او را در آمدن جابر به کربلا در روز اربعین بپذیریم. به نظر می‎رسد منطقی‎ترین چیزی که برای اعتبار اربعین در دست است همین زیارت جابر در نخستین اربعین به عنوان اولین زایر است.
اما در باره اعتبار اربعین به بازگشت اسرا به کربلا توجه به این نکته هم اهمیت دارد که شیخ مفید در کتاب مهم خود در باب زندگی امامان و در بخش خاص به امام حسین(علیه‎السلام) از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشاره‌ای به این که‌ اسرا به عراق بازگشتند ندارد. همین طور ابومخنف راوی مهم شیعه هم‌ اشاره‌ای در مقتل الحسین خود به این مطلب ندارد. در منابع کهن تاریخ کربلا هم مانند انساب الاشراف‌، اخبارالطوال‌، و طبقات الکبری اثری از این خبر دیده نمی‌شود.
روشن است که حذف عمدی آن معنا ندارد؛ زیرا برای چنین ‌حذف و تحریفی‌، دلیلی وجود ندارد.
خبر زیارت جابر، در کتاب بشارة المصطفی آمده‌، اما به ملاقات وی با اسرا اشاره نشده است‌.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی هم‌، به تبع استاد خود نوری‌، داستان آمدن‌ اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا نادرست دانسته است‌.(15) در دهه‌های اخیر مرحوم محمدابراهیم آیتی هم در کتاب ‌بررسی تاریخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است‌.(16) همین طور آقای مطهری که متأثر از مرحوم آیتی است. اما این جماعت یک مخالف جدی دارند که شهید قاضی طباطبائی است.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه محرم94
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 18 / 8 / 1396

 

 بازگشت اسیران به مدینه یا کربلا

 

اشاره کردیم که شیخ طوسی‌، بیستم صفر یا اربعین را، زمان بازگشت اسرای‌ کربلا از شام به مدینه دانسته است‌. باید افزود که نقلی دیگر، اربعین را بازگشت اسرا از شام را به «کربلا» تعیین کرده است‌. تا اینجا، از لحاظ منابع کهن‌، باید گفت اعتبار سخن نخست بیش از سخن دوم است‌. با این حال‌، علامه مجلسی پس از نقل هر دو اینها، اظهار می‌دارد: احتمال صحت هر دوی اینها(به لحاظ زمانی‌) بعید می‌نماید.(10) ایشان این ‌تردید را در کتاب دعایی خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است‌. با این حال‌، در متون بالنسبه قدیمی‌، مانند «لهوف» و «مثیرالاحزان» آمده است که اربعین‌، مربوط ‌به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلاست‌. اسیران‌، از راهنمایان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند. باید توجه داشت که این دو کتاب‌، در عین حال که مطالب مفیدی دارند، از جهاتی‌، اخبار ضعیف و داستانی هم دارند که برای شناخت آنها باید با متون‌ کهن‌تر مقایسه شده و اخبار آنها ارزیابی شود. این نکته را هم باید افزود که ‌منابعی که پس از لهوف‌، به نقل از آن کتاب این خبر را نقل کرده‌اند، نباید به‌ عنوان یک منبع مستند و مستقل‌، یاد شوند. کتاب‎هایی مانند «حبیب السیر» که به ‌نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده‌اند،(11) نمی‌توانند مورد استناد قرار گیرند.
در اینجا مناسب است دو نقل را در باره تاریخ ورود اسرا به دمشق یاد کنیم‌. نخست نقل ابوریحان بیرونی است که نوشته است‌:
در نخستین روز ماه صفر، أدخل رأس الحسین(علیه‎السلام) مدینه دمشق‌، فوضعه یزید لعنة الله بین یدیه‌ و نقر ثنایاه بقضیب کان فی یده و هو یقول‌:

 

لست من خندف ان لم أنتقم‌ من بنی أحمد، ما کان فَعَل‌
لیْت‌َ أشیاخی ببدرٍ شهدوا جَزَع الخزرج من وقع الاسل‌
فأهلّوا و استهلّوا فرحا ثم قالوا: یا یزید لاتشل‌
قد قتلنا القرن من أشیاخهم‌ و عدلناه ببدر، فاعتدل(12)
وی روز اول ماه صفر را روزی می‎داند که سر امام حسین(علیه‎السلام) را وارد دمشق کرده و یزید هم در حالی که اشعار ابن زبعری را می‎خواند و بیتی هم بر آن افزوده بود، با چوبی که در دست داشت بر لبان امام حسین(علیه‎السلام) می‎زد.
دوم سخن عمادالدین طبری در «کامل بهائی» است که رسیدن اسرا به دمشق را در 16ربیع الاول دانسته ـ یعنی 66 روز پس از عاشورا ـ می‎داند که طبیعی‌تر می‌نماید.
موضوعات مرتبط: ویژه نامه محرم94
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 18 / 8 / 1396







ويژه نامه اربعين حسيني









«یک اربعین با چلچله ها»





قدیمی ترها می گفتند که اگر چهل روز غربت بر جنازه مظلومی
بگذرد، یک چلچله از راه های دور، خودش را به روز اربعین او
می رساند تا وارث غم جاویدان او شود!

اما تا به حال بر عزای هیچ مظلومی چون حسین علیه السلام
این همه چلچله با هم زیارت اربعین نخوانده بودند.

شنیده بودم که اگر کسی بتواند در چهلمین روز اندوه عاشقی
با جرعه ای آب، لب چلچله از راه رسیده را تر کند
و خستگی را از بال و پرش برباید،چهل روز بر او
نمی گذرد که حاجتش روا می شود!

اما گویا این چلچله های ماتم گرفته دور فرات، روزه عطش
گرفته اند که حتی لب فرو بسته اند از آب چشمان شان.


چلچله ها را از آن جهت این گونه نامیدند که الفتی دیرینه
با فراق های چهل روزه دارند و از این چله غم به آن چله
غربت سر می کشند و اندوه باز ماندگانِ عزیز از
دست داده را با خود می برند!

اما این بار، غم غربت چلّه، آن قدر سنگین است که از
صبر و توان دل چهل چلچله هم بر نمی آید و هیچ چلچله ای
نمی تواند اندکی از غصه های چهل روزه
زینب علیهاالسلام را با خود ببرد!


داغی که قد زینب علیهاالسلام را که عصاره صبر و
بردباری است، به خمیدگی نشاند، با چلچله های
دل سوخته چه خواهد کرد؟!


گوش کن که چگونه چلچله ها در کنار آن قبر کوچکِ
پشت خیمه های نیم سوخته، هم صدا شده اند؛


با مویه های مادرانه ای که تلاش می کند کودکش
را به بهانه آبی که سوغات اسارت چهل روزه اش است،
از خوابی که با لالایی تیر سه شعبه حاصل شده، بیدار کند!


کمی آن سوتر را نگاه کن، که چگونه چلچله ها، پا به پای
دختر بچه های یتیم، از این سو به آن سو می دوند
تا شاید نشانه ای کوچک از گمشده هایشان بیایند!


نشانی از آن عبایی که جنازه تکه تکه شده علی اکبر علیه السلام
را در آن پیچیدند و بر شانه های خسته جوانان بنی هاشم
به سوی خیام آورده شد، نشانی از آن مشک
پاره ای که هرگز باز نگشت

نشانی از آن نیزه ای که عمو از پهلوی قاسم علیه السلام
بیرون کشید، نشانی از آن عمو و خیمه ای که شکست
نشانی از آن قنداقه خونینی که در آتش خیمه ها سوخت


نشانی از آن آستین خونین عبداللّه علیه السلام که بر
دست بریده اش باقی ماند، نشانی از آن انگشتری
که با انگشت بریده به غنیمت رفت و ... .


صبر کن و طاقت بیاور! این قصه اربعین
چلچله های کربلا، سرِ دراز دارد!


تو که هنوز چلچله های جان داده در گودال را ندیده ای
که چگونه سر سودایی خویش بر خنجر خونین افتاده
بر زمین می کشیدند!

تو که هنوز با چلچله های بازگشته از علقمه حرف
نزدی که بدانی چه چیزی میان دست ساقی
و مشک آب فاصله انداخت!


تو که هنوز با چلچله های عزادار خیام آتش گرفته
همراه نشده ای که بفهمی تاول دست های سوخته ای
که با تازیانه به خون می نشیند، چه رنگی دارد!


می بینی که چه اربعین سختی در پیش است!
حتی برای چلچله هایی که عاشورا را ندیده اند و در این
چلّه اسارت، با سر بریده و سنگ و خرابه و لب خونین آشنا نشده اند!


نزهت بادی








موضوعات مرتبط: ویژه نامه محرم94
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 17 / 8 / 1396

کلاسهای جبرانی راهی برای تقویت آموخته های دانش آموزان


کلاسهای جبرانی راهی برای تقویت آموخته های دانش آموزان
بدون شك توجه به نیازهای علمی دانش آموزان ودراولویت قراردادن آنها ازاهم امورات هرآموزشگاهـــی می باشد.یكی از اهداف هر تعلیم وتربیتی مشخص نمودن هدف وجایگاهی است كه قراراست بااستفاده از تمامی امكانات وبهره مندی و مقصد چه بسا ممكن است كه دربین راه ازآن فاصله زیادی بگیریم كه جبران آن غیر ممكـــن خواهد بود .یكی ازشیوه های برترتدریس كه تضمینی برای موفقیت درآن بیشتراست ارزشیابی ستمــــرازاندوختهاوآموزشهایی است كه به دانش آموزان ارائه می دهیم یعنی بدون ارزشیابی نمی توانیم از موفقیــت خودوازمیزان یادگیری دانش آموزان اطلاع چندان بدست آوریم هر چندكه خودارزشیابی صرفاً نیزنمی تواندنمودواقعی ازیادگیری دانش آموزان ارائه دهد بلكه عملكردوكاربردآموخته هاوتصمیم آنها در امورواقعــی زندگی بزرگترین معیاربرای اندازه گیری عمیق یادگیری دانش آموزان بحساب می آیند با این حال مجبــورهستیم كه مراحل تدریس را وبطور كلی تعلیم وتربیت بصورت پله پله وتدریجی وازسطحی آسان به دشوار طی كنیم در این راستا دانستن این مطلب بسیارمهم است كه مثلاً پس از ۶ماه تدریس واستفاده از همه امكانـــات آموزشی وطی شدن۳/۲مدت تحصیلی در یك سال وتدریس تقریباً همه كتابها تاچه اندازه دانش آمـوزان در یادگیری موفق بوده اندولذابامشخص نمودن این مسئله در بسیاری اوقات تشكیل كلاسهای جبرانی از اهمیـت بسیارویژه ای برخورداراست چرا كه اولاً دراین

موضوعات مرتبط: مربیان ببینند
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 17 / 8 / 1396

عوامل موثر دررشد و پرورش شخصیت اجتماعی دانش آموزان


عوامل موثر دررشد و پرورش شخصیت اجتماعی دانش آموزان
معلم از دیر باز نقش مهمی درپرورش شخصیت اجتماعی و اجتماعی شدن دانش آموزان داشته است، اما قبل از این که به نقش معلمین عزیز در اجتماعی کردن کودکان بپردازیم، تعریفی از شخصیت ارائه دهیم.
کلمه شخصیت برابر معادل کلمه Personality درحقیقت از ریشه لاتین persona گرفته شده که به معنای «نقاب یا ماسکی» بود که در یونان و روم قدیم بازیگران تئاتر پرچهره می گذاشتند. این تعبیر تلویحاً اشاره دارد بر این مطلب که شخصیت هر کس ماسکی است که او برچهره خود می زند تا وجه تمیز او از دیگران باشد، پس نباید این تعریف شخصیت از دیدگاه روان شناسان چنین است.
▪ شخصیت:
عبارتست از مجموعه ویژگی های جسمی، روان، و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می سازد.
معلمین عزیز باید به این نکته توجه کافی داشته باشند که رشد اجتماعی دانش آموزان از جنبه های مهم و قابل توجه درفرایند اجتماعی شدن و شکل گیری شخصیت اجتماعی است،البته جنبه های بدنی، ذهنی، عاطفی، اخلاقی و معنوی نیز در جریان رشد مهم هستند. مقاله موجود به معلمین عزیز کمک می کند تا درشناسایی استعدادهای اجتماعی شدن دانش آموزان موفق باشند.
● دانش آموزان رشد یافته اجتماعی دارای چه ویژگی هایی هستند؟
۱) selfconspek (اعتماد به نفس) بالایی برخوردارند.
۲) برای خود و دیگران احترام قائل اند.
۳) مسئولیت کارهای خود را می پذیرند.
۴) در فعالیت های گروهی شرکت می کنند.
۵) دچار ترس و اضطراب های اجتماعی نیستند. مثل: ترس از حضور درجمع، مثل ترس از

موضوعات مرتبط: مربیان ببینند
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 17 / 8 / 1396

جملات آموزنده درباره تعلیم و تربیت


جملات آموزنده درباره تعلیم و تربیت
▪ در طبیعت و اخلاق انسانی هیچ ضعف و انحرافی نیست که با تعلیم مناسب اصلاح نشود.
▪ دلهایی که روی آن کلمه تقوا و محبت نوشته شده به هرجایی که بخواهند پرواز می‌کنند و کائنات در مقابل آنها سرتعظیم فرود می‌آورند.
▪ از دانش آموزی که فکر روشن دارد، ناامید مشو.
▪ اطفال بیشتر به دستور و سرمشق محتاجند تا انتقاد و عیبجویی.
▪ معلم پرورنده روان است و پدر و مادر پرورش دهنده جان
▪ علم بزرگترین هدیه‌ای است که مردم نیکوکار می‌توانند به گدایان و بینوایان بدهند.
▪ آن که از دست روزگار به خشم می‌آید هرچه آموخته بیهوده بوده است.
▪ آینده کودکان بسته به تربیت آنهاست.
▪ قرض پدر و مادر به فرزندان علم و ثروت نیست، تربیت واخلاق است.
▪ آموزش و پرورش بدون تجربه بی فایده است.
▪ بهترین زمان برای تربیت اراده، ایام جوانی است.
▪ استعداد چیزی است که در جوانی پیدا می‌شود، اگر آن را تربیت کردید و درصدد تقویت آن برآمدید مانند بذری که در مزرعه خوب کاشته شده باشد، محصول خواهد داد و اگر آن را به حال خود گذاشتید و آن را تربیت نکردید مانند تخمی که در زمین شوره‌زار افتاده باشد، از بین می‌رود و محصول نمی‌دهد.

 

موضوعات مرتبط: مربیان ببینند
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 16 / 8 / 1396

هر چیزی را دوست داشته باشی کوچکتر آن می‌شوی و هر چه شدیدتر دوستش داشته باشی، بیشتر شبیه آن می‌شوی. ش

معرفت خدا از راه معرفت نفس پیدا مى شود، منظور از معرفت نفس چیست و چگونه به دست مى آید؟

 

پاسخ :
این پرسش ناظر به روایت مشهورى از حضرت على علیه
السلام است که فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه»1؛ «هر که خود را شناخت، خداى خویش را شناخته است». این حدیث شریف و روایات دیگر ـ که بیانگر ملازمه اکید میان شناخت انسان و معرفت خداوند است ـ تفسیرهاى فراوانى را در بر داشته و بحث هاى دامنه دارى را فراروى اندیشمندان نهاده است.
در یک نگاه کلّى، شناخت انسان نسبت به خداوند سبحان دو گونه است:
1. شناخت حصولى
مقصود از آن شناخت از راه عقل، تفکّر، اندیشه و استدلال و برهان است.
2. شناخت حضورى
منظور از شناخت حضورى درک مستقیم و بى واسطه وجود خداوند است. علم حضورى نسبت به خداوند، درجات و مراتبى دارد؛ از جمله:
2-1. علم حضورى غیر اکتسابى؛ این گونه خداشناسى درکى فطرى و ذاتى در نهاد انسان است و در بیشتر انسان ها، استعدادى نهفته است که تنها با تلاش خود، مى توان آن را از استعداد به فعلیّت و از حالت
ابهام به مرحله درک حضورى آگاهانه رساند. دو آیه زیر به این نوع معرفت ناظر است:
«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها»2؛
«پس روى خود را با گرایش تمام به حق به سوى این دین کن؛ با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است».
«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا
یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنّا کُنّا عَنْ هذا غافِلِینَ. أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ»3؛
«و چون پروردگارت فرزندان بنى آدم را از پشت هاى ایشان برگرفت و آنان را بر
خودشان گواه گرفت [و پرسید:] آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا شهادت مى دهیم تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [حقیقت] بى خبر بودیم؛ یا مبادا بگویید: همانا پدران ما در گذشته شرک آورده بودند و ما فرزندانى از پى ایشان بودیم، آیا ما را به خاطر کارى که باطل اندیشان کردند، هلاک مى کنى».

 

موضوعات مرتبط: معرفت شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 16 / 8 / 1396

استاد صمدی آملی

راه رسيدن به معرفت النفس و معرفت الله چيست؟
اين پرسش ناظر به روايت مشهورى از حضرت على‏(عليه‏السلام) است كه فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربّه»1؛ «هر كه خود را شناخت، خداى خويش را شناخته است». منظور از معرفت نفس، شناخت شخصيت و انسانيت انسان است؛ يعنى، آدمى بايد «نفس»، يا «روح» و يا «حقيقت» خود را بشناسد تا بداند كه چه بوده و چه شده و چه مى‏تواند باشد؟2 خداوند متعال با لحنى تأمل‏برانگيز به اين معرفت تأكيد فرموده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»3؛ «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! به خود و حقيقت خويش توجه كنيد و خود و حقيقت خويش را بيابيد. اگر شما به صراط مستقيم هدايت يافتيد، انحراف ديگران به شما ضرر نمى‏رساند و برگشت همه شما به سوى اللَّه است و در آن روز خداوند متعال شما را از اعمال و راه و روشتان آگاه خواهد كرد». با توجه به اينكه آخر آيه، از برگشتِ همه به سوى حضرت حق و نايل گشتن همه به نتايج حركات و اعمالشان در روز لقاى پروردگار خبر مى‏دهد، توصيه به معرفت نفس و شناخت حقيقت خود، معناى ژرف‏ترى مى‏يابد. با اين ديدگاه معناى روايت «من عرف نفسه فقد عرف ربه» اين خواهد شد: هر كس خود را آن چنان كه هست و مظهر و جلوه‏گاه وجه حق

موضوعات مرتبط: معرفت شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 16 / 8 / 1396

 

حمدمردم معمولا میگن خدایا شکرت یا میگن شکر خدا. یا وقتی از کلمه «حمد» استفاده میکنن میگن: «الحمدلله». ما هم وقتی اونو توی فارسی ترجمه میکنیم هم حمد و هم شکر رو ،به یک معنا ترجمه میکنیم و مثلا میگیم الحمدلله یعنی شکر خدا. یا مثلا شکراً لله رو ترجمه میکنیم شکر خدا! اما جالبه که بدونین یه تفاوت خیلی ریز توی این دوتا کلمه،یعنی «حمد» و «شکر» وجود داره.حمد یعنی اینکه سپاس خدا رو به همون اندازه ای که لایق و شایسته ی اون هست بجا بیاری.یعنی اینکه شکر خدا رو همون جوری که بهت لطف کرده و انواع و اقسام نعمت ها رو بهت داده و حتی لطف و محبت هایی در حقت کرده که خودتم ازشون خبر نداری به جا بیاری.

 

اما شکر یعنی:

  اینکه خدا رو به اندازه ای که در توانت هست، مورد سپاس قرار بدی.یعنی هرقدری که به فکرت میرسه و اون نعمت هایی که به ذهنت میرسه که خدا بهت داده و در حد توانایی جسمی و زبانی و فکریت، خدا رو مورد سپاس و شکر قرار بدی.

خب حالا آیا کسی پیدا میشه که بتونه «خدا رو در حد خدایی خودش» مورد سپاس قرار بده؟ نه. هیچکس نمیتونه . چون خدا وجودی بی نهایت هست با کرامت و لطف و محبت هایی بی نهایت و ازطرفی انسان موجودی محدود هست و ضعیف. بنابراین نمیتونه خدا رو در حد خدایی خودش شکر کنه.

لذا توی قرآن هیچ جا از انسان خواسته نشده که حمد خدا رو بجا بیاره چون انسان قادر بر این کار نیست اما در عوض از انسان خواسته شده که شکر خدا رو بجا بیاره(یا مستقیما یا غیر مستقیم). مثلا خدا توی قرآن میگه: «ْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ »ابراهیم-7   یعنی:«اگر شکر کنید حتما(نعمت را)بر شما زیاد میکنم.». توی آیه نگفته اگه حمد خدا رو به جا بیارید بلکه گفته اگه شکر خدا رو به جا بیارید....

چون کسی نمیتونه حمد خدا رو به جا بیاره مگه به زبون.

خدا هم همین شکر رو از مسلمونها خواسته نه حمد رو.


والسلام علی من اتبع الهدی


برگرفته شده از http://mohaymen-fa.blogsky.com-هر گونه کپی برداری تنها با ذکر منبع جایز می باشد.

 
موضوعات مرتبط: معرفت شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 15 / 8 / 1396

حاج آقا توسلی درباره  ی تهجد و شب زنده داری در ایام 

جوانی رهبر عزیز انقلاب اسلامی می گوید:

در مدرسه ی حجتیه، با ایشان هم حجره بودم. تهجد و شب

زنده داری معظم له در ایام جوانی، یک عبادت خاصی بود. هر 

روز، هنگام اذان صبح، ایشان جلوی در مدرسه ی حجتیه با 

صدای بلند اذان می گفتند.

هرگاه همراه ایشان به جمکران رفتم، معظم له را مردی استثنایی 

دیدم. ایشان توجهات خاصی به حضرت امام زمان(عج) داشتند.

شاید خیلی ها فکر نمیکردند که بعد از امام (ره) رهبری به ایشان

منتقل شود، "اما ایشان ذخیره ی الهی برای این ایام بود".

- پرتوی از خورشید، ص71.

                                     

موضوعات مرتبط: امام خامنه ای امام عشق
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 15 / 8 / 1396

 

 


مقام معظم رهبری به صورت منظم به خانواده های شهدا سرمیزنند. 

روزی به اتفاق ایشان به منزل یکی از شهدا رفتیم، برخلاف مرسوم عده ی 

زیادی به استقبال آقا آمدند. آیت الله خامنه ای فرمودند:

چه کسی این جمعیت را مطلع کرده است؟ قرار نبود مزاحمت برای کسی 

فراهم شود. معظم له وارد اتاق شدند و نشستند. چای برای ایشان آوردند، 

آقا چای را میل نکردند. ناراحتی در چهره ی ایشان مشهود بود. آقا خیلی 

مقیدند که در این دیدارها برای کسی مزاحمت به وجود نیاورند.

پدرشهید به آقا گفت: شما نگران نباشید! از دفتر شما کسی مارا مطلع

نکرده است. من دیشب حضرت امام(ره) و فرزند شهیدم "علی رضا" را در 

خواب دیدم. آن دونفر خبر آمدن حضرتعالی را به من دادند. امام به من 

فرمودند: فردا شب مهمان عزیزی داری! به خوبی از مهمانت پذیرایی کن! 

گفتم: آن مهمان کیست؟

امام فرمودند: رهبر شما!.


       - حجت الاسلام رسولی محلانی (کتاب خاطرات سبز)

موضوعات مرتبط: امام خامنه ای امام عشق
برچسب‌ها: خاطرات سبز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 15 / 8 / 1396

بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری ارتش

 

در دانشگاه افسری امام علی علیه‌السلام (۱)

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
والحمدلله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.

 دیدار با شما جوانان عزیز در این مراسم، یک دیدار شیرین و امیدبخش است؛ همیشه همین‌جور است و هر سال احساس میشود که به توفیق الهی، مجموعه‌ی دانشجویان دانشگاه‌های افسری در نیروهای چندگانه‌ی ارتش، پیشرفتهای معنوی و مادّی بیشتری دارند. این برای ما جای خرسندی بسیار و به‌معنای حقیقی کلمه، یک مژده است.

 بارها عرض کرده‌ایم که ثروت واقعی کشور، شما جوانها هستید؛ در هرجا که هستید، ذخیره‌ای هستید برای عزّت کشور و بقا و استقلال کشور و پیشرفت کشور. البتّه برخی از بخشها اهمّیّت بیشتری دارند، ازجمله بخش حفظ امنیّت کشور که این به عهده‌ی شما است. شما جوانهای نیروهای مسلّح، یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین مسئولیّتهای کشور را بر دوش میگیرید. آنهایی که امروز سردوشی گرفتند و آنهایی که امروز درجه گرفتند، در واقع گامهای بلندی را آغاز کردند در یک راهی که حقیقتاً یک راه پُرافتخار است؛ راه حفظ امنیّت و عزّت کشور. اینکه میگوییم امنیّت یکی از مهم‌ترین بخشها است، به‌خاطر این است که هر پیشرفت دیگری متوقّف به امنیّت است. اگر امنیّت نباشد پیشرفت علمی هم نیست، پیشرفت صنعتی و اقتصادی هم نیست؛ اگر امنیّت نباشد، آرامش و اطمینان و سکینه‌ی روحی در مردم وجود ندارد. در فضای ناامن، آرزوهای بزرگ و آرمانهای درخشان، در ذهنها فراموش میشود؛ همه به فکرِ حفظِ امنیّتِ جانِ خود هستند. وقتی در کشور امنیّت هست، آن‌وقت این یک عرصه‌ای است، یک بستری است برای رشدِ همه‌ی عناصرِ رشدِ یک کشور و عناصر پیشرفت یک کشور؛ شما یک‌ چنین مسئولیّتی به ‌عهده دارید.

موضوعات مرتبط: امام خامنه ای امام عشق
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 14 / 8 / 1396

اقتدا به امام جماعت فاسق!

 
 

سوال : نظر فقهای اهل سنت درباره شرط عدالت در امام جماعت چیست؟
پاسخ : بسیاری از محدثان اهل سنت نقل کرده اند که رسول خدا (ص) فرموده است: «صلّوا خلف کل برّ و فاجر»؛ (نماز بخوانید پشت سر هر نیک و بدی).(1)
و ازهمین رو فقهای عامه طبق این روایت فتوا داده اند که عدالت در امام جماعت شرط نیست.(2)

لذا ما در اینجا به نقل بعضی از اقوال علمای اهل سنت اشاره می کنیم:
اسحاق بن محمد سمرقندی می گوید: «نماز پشت سر هر نیک و بدی می شود خواند، زیرا پیامبر اکرم (ص) فرموده است: «صلوّآ خلف کل بّر و فاجر». اگر چه آن کس زناکار یا می خواره باشد».(3)
البته باید گفت: فقهای ‌حنفی ‌و شیعه‌ و برخی‌ شافعیان ‌بر این ‌شرط‌ (عدالت) بسیار تأکید کرده ‌و صریحاً نماز جماعت‌ با امام ‌فاسق ‌را باطل ‌دانسته‌اند؛ ولی فقهای ‌دیگر مذاهب ‌اهل ‌سنّت ‌بیشتر بر اصل‌ اقامه‌ نماز جماعت ‌تأکید کرده‌اند و امامت ‌شخص ‌فاسق ‌را، به‌ ویژه ‌در نماز جمعه ‌و نماز عید، جایز می‌دانند.(4)
و حتی ‌به ‌گفته ‌شافعی‌ جایز است‌ که‌ مسافر به ‌فردی ‌اقتدا کند که ‌در اصلِ مسلمان ‌بودنِ او تردید دارد.(5) البته ‌اگر مسافر بعداً از مسلمان ‌نبودن ‌او اطمینان ‌یابد، باید دوباره ‌نمازش ‌را به جای‌ آورد(6).
مالکیان ‌هم معتقدند امام‌ نباید مرتکب ‌فسقی‌ شود که ‌به صحت ‌نماز خلل ‌وارد کند، مثلاً نباید نمازش‌ را بدون‌ وضو یا بدون ‌قرائت‌ سوره‌ حمد به‌ جای‌ آورد؛ ولی ارتکاب ‌فسق های ‌خارج از ‌نماز؛ مانند شرابخواری ‌یا زنا، موجب ‌بطلان ‌امامت ‌او نمی‌شود‌.(7)
***************************
(1). کنزالعمال، ج 5، ص 54، ح 14815؛ تاریخ بغداد، ج 6، ص 403؛ طبقات ابن سعد، ج 4،ص 149؛ عوالی اللئالی، ج 1، ص 28؛ ومحاضرات الأدباء ومحاورات الشعراء والبلغاء، ج‏2، ص461.
(2). الفقه علی المذاهب الاربعه، ج1، ص 409-428.
(3). السوادالاعظم، سمرقندی، تصحیح عبدالحی حبیبی، کابل، چاپ بنیاد فرهنگ ایران، ص 34.
(4). ابن‌ قدامه‌، ج‌2، ص‌22؛ ‌زحیلی‌، ج‌2، ص‌1200؛ شافعی‌، ج‌1،ص‌193.
(5). رجوع کنید به کتاب شافعی، ج‌1، ص‌190.
(6). خطیب‌ شربینی‌، ج‌1، ص‌241.
(7). ‌زحیلی‌، ج‌2، ص‌1200.


موضوعات مرتبط: نماز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 14 / 8 / 1396

فضیلت نماز جماعت

 
 

 

 

دین مقدس اسلام به اتحاد و اجتماع مسلمانان اهمیت زیادی داده است چنان كه قرآن می خواهد مردم اتحاد داشته باشند و از پراكندگی بپرهیزند(1). رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «یدالله مع الجماعة»(2)دست (= قدرت و عنایت) خداوند با جماعت است. بنابر بعضی از روایات، وقتی عده ای جمع شوند و دعا كنند دعایشان به اجابت می رسد.(3) طبق روایت معتبری، اگر چهل مؤمن بر جنازه مؤمنی حاضر شوند و به خوبی او شهادت دهند. خداوند متعال شهادت آنان را می پذیرد و گناهان او را می آمرزد.(4) و بالاخره اینكه نماز جماعت از اموری است كه فراوان روی آن تأكید شده است، و خواندن نمازهای واجب، خصوصاً نمازهای یومیه به صورت جماعت از مستحبات مؤكده (مورد تأكید) می باشد. و به قدری در فضل آن و در مذمت ترك كننده آن تأكید شده است كه نزدیك است آن را به واجبات ملحق كند.(5)در ذیل بعضی از آموزه های دینی در این رابطه با استفاده از منابع معتبر ذكر می گردد: قرآن كریم می فرماید: وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِینَ(6)، و نماز را بپا دارید و زكات را بپردازید، و همراه ركوع كنندگان ركوع كنید و نماز را جماعت بگزارید.» در بعضی از تفاسیر، قسمت پایانی این آیه، ناظر به نماز جماعت دانسته شده است.(7) چنان كه آیت الله جوادی آملی در ذیل این آیه می فرماید: «... به اهل ایمان دستور داده شد كه اولاً، هر یك اهل نماز و ركوع باشند، و ثانیاً، نماز را با هم بخوانند. معیار این معیت همان و حدت نماز است. این وحدت اعتباری فقط در جماعت (اعم از جمعه و غیر آن) متبلور است.»(8)

موضوعات مرتبط: نماز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 14 / 8 / 1396


چرا در شبانه روز پنج نوبت نماز میخوانیم ؟

 
 

پاسخ:
در ابتدا ببینیم آیا ما می توانیم فلسفه احكام را درك كنیم یا نه؟ و آیا ما چنین حقی داریم كه از فلسفه احكام الهی سوال كنیم یا نه؟
بحث از فلسفه احكام و قوانین و مقررات اسلامى، از مهمترین بحثهایى است كه امروز با آن سروكار داریم و قسمت قابل توجهى از پرسشها و پاسخهاى ما را تشكیل میدهد.
هركس از خود می‏پرسد ما چرا باید نماز بخوانیم، به زیارت خانه خدا برویم، چرا رباخوارى در اسلام حرام است، تحریم خوردن گوشت خوك چه فلسفه ‏اى دارد، جواز تعدد زوجات در اسلام براى چیست و علت تحریم ظروف طلا و نقره و مانند اینها چه می‏باشد؟
ما چنین حقى را هم داریم و هم نداریم.
توضیح این كه : مطالعه متون اسلامى - قرآن و احادیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) و گفتگوهاى اصحاب و یاران آنها - نشان می‏دهد كه همواره بحث از فلسفه احكام در میان آنها رایج بوده است و باید هم چنین باشد؛ زیرا روش قرآن را یك روش استدلالى و منطقى آزاد می‏دیدند و به خود حق میدادند در مباحث مربوط به احكام نیز از این روش استفاده كرده و سؤال از فلسفه حكم كنند.

موضوعات مرتبط: نماز
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 13 / 8 / 1396

موضع گیری‌های افراد و گروه‌ها در جریان تسخیر لانه جاسوسی


مدتی پس از تسخیر لانه جاسوسی، دولت آمریكا با بسیج تمامی نیروها و امكانات خود، از شورای امنیت سازمان ملل تقاضای تشكیل جلسه فوق‌العاده كرد. او از ایران نیز خواست تا وزیر خارجه یا نماینده‌ای را برای پاسخگویی و تشریح مواضع به این جلسه بفرستند. امّا امام چنین كاری را نپذیرفتند.


در حالی‌ كه بخشی از اعضای شورای انقلاب كه به جناح لیبرال تعلق داشتند و برخی دیگر از ارسال نماینده به شورای امنیت دفاع می‌كردند، امّا امام با یك استدلال ساده ــ كه بعدا درستی آن ثابت شد ـ با این حركت مخالفت كردند. زیرا معتقد بودند: «رأی علیه شما خواهند داد.»7

بنی‌صدر در آن زمان گستاخانه با نظر امام مخالفت می‌كند و اولین برخورد شدید امام با او صورت می‌گیرد. او كه برای شركت در جلسه شورای امنیت آماده شده بود، با این موضعگیری تند حضرت امام مواجه می‌شود كه «اگر بنی‌صدر برود، اعلام می‌كنم كه سمتی ندارد.»8



«اندكی پیش از این آمریكا در اولین گام تلاش كرده بود تا رمزی كلارك، وزیر دادگستری سابق این كشور را كه به موضعگیری ضد هیأت حاكمه آمریكا و مخالفت با شاه شهرت داشت، به ایران بفرستد. كارتر امیدوار بود تا با این ترفند و فرستادن فردی میانه‌رو امام را به مذاكره و دست برداشتن از مواضع خود راضی كند. امّا امام با این كار مخالفت كرد و مذاكره با كلارك را رد كرد، این كار وی را مجبور كرد تا از تركیه به آمریكا برگردد. كلارك قصد داشت تا نامه‌ای را نیز از جانب كارتر برای امام بیاورد.»9



در پیام امام در این زمینه ـ كه تا مدت‌ها نصب‌العین نیروهای طرفدار انقلاب محسوب می‌شد ـ چنین آمده بود: «دولت آمریكا با نگهداری شاه، اعلام مخالفت آشكار با ایران نموده است و از طرفی دیگر آن‌طور كه گفته شده است، سفارت آمریكا در ایران محل جاسوسی دشمنان ما علیه نهضت مقدس اسلامی است. لذا ملاقات با من به هیچ وجه برای نمایندگان ویژه ممكن نیست و علاوه بر این:


1ـ اعضای شورای انقلاب به هیچ وجه نباید با آنها ملاقات كنند.
2ـ هیچ یك از مقامات مسوول حق ملاقات با آنان را ندارند.
3ـ اگر چنانچه آمریكا شاه مخلوع، این دشمن شماره یك ملت عزیز ما را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسی بر ضد نهضت ما بردارد، راه مذاكره در مورد برخی روابطی كه به نفع ملت است، باز می‌باشد.»10
سه نهاد دولت موقت، شورای انقلاب و مجلس، به ترتیب مسوولیت رسیدگی و برخورد با این جریان را از سوی دولت جمهوری اسلامی به عهده داشتند و در واقع دیدگاه‌های رسمی ایران را در آن زمان بازتاب می‌دادند. هر چند در جریان این واقعه و نیز در امور مملكت، كلام نهایی از سوی امام بیان می‌شد، اما انجام امور اجرایی و قانونگذاری، از سوی این سه نهاد صورت می‌گرفت.

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 13 / 8 / 1396

سیر توصیفی تسخیر لانه جاسوسی

 

مجموعه عواملی كه ذكر شد، دانشجویان ارزشی و اصولگرای طرفدار انقلاب و امام را به این نتیجه رساند كه باید برای حفظ انقلاب و نیز رابطه سازمان‌یافته با امام به منظور تشكیل یك تشكل دانشجویی اقدام كنند.


مهندس ضرغامی درباره شاكله تشكیلاتی اولیه دانشجویان پیرو خط امام می‌گوید: «شاكله اصلی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام را اعضای انجمن‌های اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران، صنعتی‌شریف و پلی‌تكنیك(امیركبیر) تشكیل می‌دادند.

دانشجویان مسلمان دانشگاه صنعتی‌شریف، پلی‌تكنیك، دانشكده فنی دانشگاه تهران تقریبا از اول انقلاب جلسات هماهنگی با هم داشتند و سعی می‌كردند در قبال مسائل انقلاب مواضع مشتركی اتخاذ كنند، تصمیم برای تسخیر لانه جاسوسی هم در همین جلسات اتخاذ شد. البته ابتدا در یك جمع محدودتر و بعد هم به طور عمومی‌تر در انجمن‌های اسلامی هر سه دانشگاه. سپس دانشجویان مسلمان دانشگاه شهیدبهشتی به این سه دانشگاه اضافه شدند.»1



« در این میان، حجت‌الاسلام موسوی خوئینی‌ها، حلقه وصل و عامل كلیدی ارتباط دانشجویان و امام شد. پس از برگزاری چندین جلسه در مورد چگونگی تسخیر سفارت آمریكا بین دانشجویان بحث و تصمیم‌گیری شد. یكی از این مسائل، انجام دادن فعالیت‌های شناسایی برای اشغال سفارت آمریكا بود.»2


سرانجام، هسته مركزی دانشجویان پیرو خط امام، طرح برنامه‌ریزی‌شده زیر را برای حمله و اشغال 3 روزه سفارت آمریكا پیاده كرد. خانم ابتكار می‌نویسد: «به بهانه تظاهرات روز 13 آبان از مقابل سفارت عبور كردیم، وقتی جمعیت از جلوی در سفارت رد شد، حساسیت پلیس برطرف می‌شود و تصور می‌كند كه جمعیت كاری با سفارت ندارد. در آن لحظه با دستوری كه یك نفر می‌دهد، بچه‌ها به سمت در سفارت حمله می‌كنند، عده‌ای از در بالا می‌روند و عده‌ای هم زنجیر را پاره می‌كنند و وارد محوطه سفارت می‌شوند. در داخل هم جمعیت به 2گروه تقسیم می‌شوند. یك گروه، به سمت ساختمان‌های اطراف محوطه می‌رود و یك گروه هم ساختمان اصلی را كه ما شناسایی كرده بودیم، محاصره می‌كند. همه حرف‌مان هم با آمریكایی‌ها این است كه ما كاری با شما نداریم و برای این‌كه حساسیت‌شان تحریك نشود و خدای‌ناكرده تیراندازی نكنند یا كارهای خشن انجام ندهند، تاكید می‌كنیم كه فقط می‌خواهیم در داخل ساختمان یك تحصن موقت داشته باشیم و برویم. به این ترتیب به آنها نزدیك می‌شویم و اگر توانستیم به داخل ساختمان نفوذ كنیم آنها را به گروگان می‌گیریم و همان زمان معینی كه بین 48 تا 72 ساعت بود، در آنجا می‌مانیم و بعد آنجا را ترك می‌كنیم.»3


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 13 / 8 / 1396


آثار ماندگار تسخیر لانه جاسوسی

با گذشت 30 سال از پیروزی انقلاب اسلامی واقعه تسخیر لانه جاسوسی همچنان در كانون توجه بسیاری از كارشناسان و علاقه‌مندان به نهضت‌های ضد استكباری و ضد استعماری قرار دارد.

تسخیر لانه جاسوسی ـ كه از سوی امام راحل «انقلاب دوم» لقب گرفت ـ جایگاهی رفیع در تاریخ معاصر ایران دارد، زیرا این رویداد در قطع ریشه‌های امپریالیسم از ایران و پایان سلطه قدرتمندانه آن از سرزمین‌مان نقش مهمی داشت.

در واقع اشغال 444 روزه سفارت آمریكا در تهران باعث شد تا یكی از اهداف اولیه انقلاب اسلامی، یعنی مقابله با گسترش نفوذ آمریكا در كشور هر چه بیشتر تحقق یابد،

بنابراین می‌توان گفت انقلاب اسلامی كه خود ریشه وابستگی به آمریكا را ـ با سرنگونی رژیم ‌طاغوت ـ از بن كنده بود، با انقلاب دوم، پرچم استقلال سیاسی خود را بلندتر برافراشت و مبارزه‌طلبی با آمریكا را یك گام دیگر جلو برد.

به تعبیری دیگر با پیروزی انقلاب اسلامی، استبداد و با تسخیر سفارت آمریكا، استعمار از ایران ریشه‌كن شد.



موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 13 / 8 / 1396

انقلاب دوم

يكي از آثار مهم و سرنوشت ساز انقلاب اسلامي ، تسخير لانه‌جاسوسي آمريكا توسط دانشجويان پيرو خط امام(ره) در سيزدهم آبان ‪۱۳۵۸است كه به دليل بعد گسترده آن در داخل و خارج كشور به نام " انقلاب دوم " نام گرفت .

امام خميني (ره‌) در پيامي ، تسخير لانه جاسوسي آمريکا به دست دانشجويان پيرو خط امام (ره) را "انقلاب دوم" و انقلابي بزرگتر از انقلاب اول برشمردند.



براي درك اين تعبير لازم است ابعاد پيچيده اين حركت از جنبه‌هاي مختلف سياسي‌، امنيتي‌، حقوقي‌، اقتصادي و فرهنگي مورد توجه قرار گيرد. حركت دانشجويان تداوم حركتي بود كه از 15 خرداد 1342 آغاز شده و در 22 بهمن 1357 به پيروزي رسيده بود؛ اما انقلاب اسلامي نمي‌توانست بدون خشكاندن ريشه‌هاي استعمار به حيات خود ادامه دهد و مردم ايران بايد مبارزه خود را براي جلوگيري از تكرار تجربه تاريخي 28 مرداد 1332 در داخل كشور ادامه مي‌دادند.

هنگامي كه اسناد موجود در سفارت به دست آمد و گزارش‌هاي مستندِ دخالت امريكا در امور داخلي ايران و طراحي توطئه‌هاي مختلف ـ قبل و بعد از پيروزي انقلاب ـ آشكار شد; امام (ره‌) رهبري حركت دانشجويان را شخصاً برعهده گرفت و مبارزه عليه ريشه‌هاي نفوذ امريكا در ايران به اوج رسيد. پس از تصرف لانه جاسوسي ، نظر امام خميني درباره مبارزه همزمان عليه استبداد سلطنتي و سلطه استعماري‌، به اثبات رسيد.

با افشاي اسناد لانه جاسوسي‌، در عمل مشخص شد كه اگر مبارزه تنها با سقوط نظام استبدادي پايان يافته تلقي شود، باز هم امكان توطئه دشمنان و تكرار حوادث تلخ گذشته فراهم خواهد بود و آنچه اين نظريه را تكامل مي‌بخشد، تحقيق عميق در اسناد لانه جاسوسي امريكاست‌. علاوه بر اين‌، حركت دانشجويان و رهبري صحيح امام‌(ره‌)، اُبهت ظاهري و هيمنه خودساخته امريكايي‌ها را در جهان فرو ريخت‌.




اين حركت دانشجويان خشم آمريكايي‌ها را برانگيخت و آنها كه ناتوان از درك ملتي استقلال‌طلب و آزاديخواه بودند، بر ضد جمهوري اسلامي ايران ، به اقداماتي نظير فشار آوردن به مجامع بين‌المللي مانند سازمان ملل، سازمان كنفرانس اسلامي، شوراي امنيت و ...، ايجاد جو منفي تبليغاتي عليه دانشجويان مسلمان و برخي اقدامات ديگر دست زدند ؛ اما پس از بي‌ثمر بودن اين اقدامات به اقدامات جدي‌تري روي آوردند؛ از جمله:

قطع كامل روابط سياسي در 20 مهر 1359، حمله نظامي به ايران و تجاوز به خاك كشورمان كه به شكست مفتضحانه آنها در صحراي طبس انجاميد و نيز محاصره اقتصادي و بلوكه كردن دارايي‌ها و اموال ايران ودر حال حاضراعمال فشارهاي سياسي و اقتصادي به بهانه موضوع هسته‌اي ؛ كه هيچ‌كدام تاكنون در عزم ملت ايران براي مقابله با ظلم و بي‌عدالتي جهاني و منشا اصلي آن در جهان يعني استكبار جهاني ( آمريكا) خللي وارد نكرده است.


موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
برچسب‌ها: انقلاب دوم
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 13 / 8 / 1396






ويژه نامه گراميداشت سالروز سیزدهم آبان




 






سیزدهم آبان به همه ی مستضعفان آموخت که می توانند
چپاول گران را به زباله دان تاریخ بسپارند.

سیزده آبان به مسلمانان آموخت که در معبد انسانیت
آزادنه و آگاهانه در برابر والایی های ارجمند مکتب توحید
به نماز بایستند، تنها در برابر «اللّه » به کرنش و
سجود بنشینند و جز او، همه را طرد کنند.

واقعه ی سیزده آبان به دل های مؤمنان قوت بخشید
و غروری مقدس و حماسه آفرین را در آنان زنده کرد.

پرتوی تابناک از انوار الهی بر آنان تابانید و درس هایی
بزرگ از شهادت و رشادت و دلیری به آنان آموخت.


در سیزدهم آبان، مردم سرافراز ایران به همه ی
مستضعفان جهان نشان داد که دیوار ستم، شکستنی است
.




 

موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 12 / 8 / 1396

احادیث,حدیث تصویری,احادیث تصویری ائمه

بي توجهي به واجبات

يكي از مهمترين نقاط آغاز، اداء فرايض و اهتمام به واجبات است به ويژه نماز، روزه، زكات، حج، جهاد، امر به معروف و نهي از منكر. مؤمن سالك بايد نماز را در وقت بخواند، نه تنها در وقت كه در اول وقت و هميشه بايد پيش از وقت خود را آماده كند تا در اول وقت به نماز برخيزد، كه امام صادق ـ عليه السّلام ـ فرمود:
«أوَّل الْوقْتِ رِضْوانُ اللهِ و اخرُهُ عَفْوُاللهِ و الْعفْوُ لا يكونُ إلا منْ ذَنبٍ.»
[1]
نماز اول وقت سرشار از خشنودي خدا و در پايان وقت مشمول عفو و بخشش خداوند مي شود. بديهي است عفو و بخشش جز در مورد گناه صدق نمي كند.
[2]
اهتمام به فرايض، كاشف از روح انقياد و موجب تقويت اساس تقوا و ايمان و اخلاق است.
رسول خدا ـ صل الله عليه و آله و سلم ـ فرمود:
«إعْمل بِفَرائِض اللهِ تَكُن اَتْقَي النّاسِ.»
[3]
به آنچه خدا واجب كرده عمل كن تا باتقواترين مردم باشي.
ابوحمزة ثمالي از امام سجّاد ـ عليه السّلام ـ نقل مي كند كه فرمود:
«مَن ْعمِلَ بمَا افْتَرَضَ الله عَلَيْهِ فَهُو مِنْ خيرِ النّاس.»
[4]
هر كس عمل كند به آنچه خدا بر او واجب كرده از بهترينِ مردم است.

موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 12 / 8 / 1396

بی غیرت سیب زمینی مرد زن حجاب

بي غيرتي «غيرت» به معناي رَشك و حسد مردانه و سرشار از صفات آن است و در تداول فارسي زبانان به معناي حميّت و محافظت عصمت و آبرو و ناموس ونگهداري عزّت و شرف آمده است.[1]
علماي اخلاق نيز غيرت را چنين تعريف كرده اند، غيرت و حميّت، يعني تلاش در نگهداري آنچه كه حفظش ضروري است، اين صفت در قالب مطلوبش از شجاعت، بزرگ منشي و قوت نفس انسان سرچشمه مي گيرد و يكي از ملكه هاي نفساني انسان و سبب مردانگي است و مردِ بي غيرت از زمره مردان خارج است.
[2]
اگر غيرت بري با درد باشي وگر بي غيرتي نامرد باشي
[3]

موضوعات مرتبط: خط قرمز های قرآنی
برچسب‌ها: بي غيرتي
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 11 / 8 / 1396

صحت خبر ولادت امیرالمومنین (علیه السلام) در کعبه از منظر علمای اهل سنت

آیا علمای اهل سنت نیز به صحت خبر ولادت امیرالمومنین (علیه السلام) در کعبه معترفند؟...

صدای شیعه:

سوال: آیا علمای اهل سنت نیز به صحت خبر ولادت امیرالمومنین (علیه السلام) در کعبه معترفند؟

پاسخ: آری، نه تنها علمای بزرگ شيعه بلکه علما و دانشمندان بزرگ اهل سنت نیز در اين که ولادت امیرالمومنین (عليه السلام) در خانه کعبه واقع شده است، اتفاق نظر داشته و معترفند که این کرامت شامل حال هیچ انسانی نشده است و تنها مختص به آن حضرت می باشد.

اینک نظر برخى از علماى اهل سنت که اقرار به ولادت امیرالمومنین (علیه السلام) در خانه کعبه کرده اند، در پی می‌آید:

حافظ، ابوعبداللّه محمدبن عبداللّه مشهور به "حاکم نیشابوری" در کتاب «مستدرک صحیحین» می‌نویسد:

... قَالَ الْحَاکِمُ: «وَهَمُّ مُصْعَبٍ فِي الْحَرْفِ الْأَخِيرِ، فَقَدْ تَوَاتَرَتِ الْأَخْبَارِ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ أَسَدٍ وَلَدَتْ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ کَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ فِي جَوْفِ الْکَعْبَةِ» [1]

به تواتر رسیده است که فاطمه بنت اسد، امیر مؤمنان (کرّم اللّه وجهه) را در خانه کعبه به دنیا آورد.

حافظ گنجى شافعى نیز در کفاية الطالب در داستان ولادت امير مؤمنان (عليه السلام) مى‌نويسد:

فلمّا کان الليلة التي ولد فيها علي قد أشرقت الأرض، فخرج أبوطالب وهو يقول: أيّها الناس ولد في الکعبة وليّ اللّه فلمّا أصبح دخل الکعبة وهو يقول:

موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 11 / 8 / 1396

آیت الله کریمی جهرمی تشریح کرد شباهت های امام حسین (ع) با کتاب خدا

در ميان امامان معصوم و حجت‌هاي بالغه الهي، پيشواي عزّت و آزادي و رهبر جهاد و شهادت و فداکاري، حضرت سيّدالشهدا، حسين بن علي(عليه السلام) امتيازي ويژه دارد. پيوند امام حسين با قرآن کريم، بسيار ريشه‌دار است.

صدای شیعه: آيت الله کريمي جهرمي در مقاله ای با عنوان «امام حسين(عليه السلام) آينه آيه‌هاي قرآن» به تبیین شباهت های این امام همام با کتاب قرآن پرداخته‌اند.

 رابطه تنگاتنگ و به هم تنيده قرآن کريم و اهل‌بيت عصمت و طهارت(عليهم السلام)آن‌قدر عميق و ريشه‌دار است که قلم و بيان از عهده ترسيم آن برنمي‌آيند. حديث مشهور و متواتر ثقلين، اين حقيقت را به گونه کامل، آشکار مي‌سازد. رسول‌اکرم(صلي الله عليه وآله) در آن حديث شريف فرموده‌اند: من مي‌روم و دو متاع سنگين، گران‌بها و ارزشمند در ميان شما مي‌گذارم: يکي‌کتاب‌خدا، قرآن کريم و ديگري عترت اهل‌بيتم و اين دو، هرگز از هم جدا‌نمي‌شوند تا در کنار حوض کوثر، بر من وارد شوند.[1]

در ميان امامان معصوم و حجت‌هاي بالغه الهي، پيشواي عزّت و آزادي و رهبر جهاد و شهادت و فداکاري، حضرت سيّدالشهدا، حسين بن علي(عليه السلام) امتيازي ويژه دارد. پيوند امام حسين با قرآن کريم، بسيار ريشه‌دار است; چنان‌که عبارت‌هاي زيارت‌نامه‌هاي آن حضرت و غير آن، به روشني گوياي اين حقيقت انکارناپذير است. در زيارت آن حضرت در عيد فطر و قربان مي‌خوانيم:

اشهد انّک التّالي لکتاب الله.[2] من شهادت مي‌دهم که تو[ اي امام حسين!] تلاوت‌کننده کتاب خداوند بودي.

موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 11 / 8 / 1396

آيت‌الله‌ حسين مظاهري فضيلت انتظار فرج

«انتظار فرج» يک فضيلت فراموش‌شده است! در حالي که راجع به انتظار فرج، پيغمبر اکرم(ص) و ائمه طاهرين(ع) خيلي پافشاري داشتند...

صدای شیعه: «انتظار فرج» يک فضيلت فراموش‌شده است! در حالي که راجع به انتظار فرج، پيغمبر اکرم(ص) و ائمه طاهرين(ع) خيلي پافشاري داشتند. مخصوصاً پيغمبر اکرم(ص) در هر فرصتي راجع به مهدي(عج)، راجع به اينکه او مي‌آيد و پرچم اسلام را روي کره زمين افراشته مي‌کند و قوانين و عدالت اسلام، سراسر جهان را مي‌­گيرد و بايد انتظار چنين فرجي را داشت، صحبت مي‌کردند. از سنّي و شيعه، روايت‌هاي زيادي از پيغمبر(ص) داريم و علاوه بر اين، ايشان بر عبارت «انتظار فرج» و اينکه بايد منتظر چنين روزي باشيم و به قول قرآن به دست ما و به رهبري امام زمان، پرچم اسلام روي زمين افراشته شود، خيلي اصرار داشتند و گوشزد مي‌کردند؛ مي‌­فرمودند: «اگر کسي منتظر فرزندم مهدي باشد، ثوابش مثل اين است که هميشه در خدمت مهدي باشد.» يک کسي هميشه خادم حضرت ولي عصر(عج) باشد، چقدر ثواب دارد؟ مي­‌فرمودند انتظار فرج اينقدر ثواب دارد
مي­‌فرمودند: اگر کسي منتظر فرزندم مهدي باشد، بيايد يا نيايد، ثوابش به اندازه‌اي است که مثل اينکه در مقابل من شهيد بشود و در خون خود غوطه‌ور باشد. همه مي­‌دانيم که بالاترين ثواب، شهادت در راه اسلام است، آن‌هم شهادتي که فرمانده‌اش پيغمبر اکرم(ص) باشد. شهادتي که پيغمبر در آن جنگ شرکت کرده باشند. يک کسي پيش روي پيغمبر(ص) در آن جبهه شهيد بشود، چقدر ثواب دارد؟ مي­­‌فرمودند انتظار فرج مهدي اينقدر ثواب دارد
انتقاد براي عدم انتظار فرج هم زياد شده است: کسي که مهدي را فراموش کند، مثل اين است که مرا فراموش کرده باشد؛ کسي که به ياد مهدي نباشد، بي‌توجه به اسلام است. يک کسي راجع به اسلام بي‌اعتنا باشد، چقدر گناه دارد؟ کسي که بي‌توجه به انتظار فرج باشد، اينقدر گناه دارد؛ لذا پيغمبر و ائمه(ع) اصرار داشتند که ما بايد منتظر مهدي(عج) باشيم، بايد مهيا باشيم براي اينکه بيايد و به دست ما و به رهبري ايشان، پرچم اسلام روي کره زمين افراشته شود. اين يک فضيلت فراموش‌شده است!
هرچه پيغمبر(ص) آن را فضيلت مي­‌دانستند، ما اين فضيلت را فراموش کرده‌­ايم. براي اينکه انتظار فرج، فقط اين نيست که ما بخواهيم حضرت بيايد، معلوم است هرکس ولو مسلمان هم نباشد، هرکس ولو معاند اسلام باشد، مي‌خواهد که عالم گلستان شود و عدالت سرتاسر جهان را بگيرد و مي‌خواهد قوانين عادلانه‌­اي در جهان حکمفرما باشد و بالاخره ريشه ظلم کنده شود و درخت عدالت، ريشه‌دار و پرميوه شود. فقط به خواست که نيست


موضوعات مرتبط: دریچه ای به سوی مذهب
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی