تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 57443
بازدید دیروز : 29882
بازدید هفته : 188093
بازدید ماه : 57443
بازدید کل : 2705466
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 5 / 1395

قرار گرفتن در فضاي اينترنت و کشف مسائلي که ذهن کودک را به هم مي ريزد و منشاء سوالات ريز و درشت مي شود هم معمولا بلوغ زودرس را در پي دارد.

پذيرفتن اين نکته که در زندگي امروزي، تکنولوژي فرد سوم هر رابطه اي است باعث مي شود به دنبال راهکارهايي براي مواجه شدن با اين موضوع و مديريتش باشيم. اين که گاهي تلويزيون و گاهي تلفن همراه و تبلت نفرسوم ارتباط ما با فرزندمان مي شود نشان دهنده اين است که مسلما بايد منتظر شکايت‌ها و درخواست هاي غير معقولانه کودک يا نوجوانمان باشيم.

 والدين بايد بتوانند با بيان درست و کشيدن فرزند به پاي ميز مذاکره با خواسته هايش روبه رو شوند. متاسفانه اين روزها اشتباه ترين روش به رايج ترين روش تبديل شده است. اگر فرزند شما هم با اين بهانه که تمام همسالان من در مدرسه يا کلاس زبان تبلت و تلفن همراه دارند از شما اين ابزارها را طلب مي‌کند و به عبارتي با تکرار خواسته اش کلافه تان مي کند بهتر است حتما فرصتي را براي حرف زدن با او کنار بگذاريد.

خيلي از پدر و مادرها تصور مي کنند چون فرزندشان بچه است پس نمي شود او را با صحبت کردن قانع کرد در حالي که اولين کار در گروي مطالبات اين چنيني کودکان، صحبت کردن و توضيح قوانين خانه است. سعي کنيد با آرامش و منطق به فرزندتان توضيح دهيد که هر خانه اي قانون مخصوص خود را دارد و اين که دوستش در مدرسه تبلت دارد پس او هم بايد داشته باشد دليل محکمي براي خواسته اش نيست.

حتما براي اين موضوع با همسرتان قانوني وضع کنيد و آن را به فرزندتان توضيح بدهيد که مثلا تا اين سن و يا تا اين شرايط نمي تواند صاحب تلفن همراه يا تبلت باشد. بسياري از پدر و مادرهايي که با چندبار اصرار فرزندشان اين ابزارها را براي آن ها فراهم مي کنند توجيه شان اين است که "اگر اين کار را نمي کرديم بچه عقده اي مي شد." سوال من اين است دقيقا منظورتان از عقده چيست؟ اگر از بين رفتن اعتماد به نفس و سرخوردگي منظور است بايد بگويم" کودکي که با داشتن يا نداشتن يک وسيله الکترونيکي اعتماد به نفسش از بين برود حتما نقصي در روش تربيتي اش وجود دارد."

شما بايد تلاش کنيد فرزندتان اعتماد به نفس و ارزش هاي فردي را در چيزهاي ديگري ببيند نه اين که از همين ابتداي راه، با چشم و هم چشمي و به رخ کشيدن وسايلش اعتماد به نفس پيدا کند. پذيرفتن فوري و تهيه موبايل و تبلت در سنين پايين براي فرزند نه تنها باعث مي شود که ديگر نتوانيد به او نه بگوييد بلکه پايه راه افتادن همين چشم و هم‌چشمي ها خواهد شد.

بعضي از والدين با قهر و خشونت کودک مواجه مي شوند و تصور مي کنند ديگر کاري از دست شان ساخته نيست مگر اين که به خواسته اش پاسخ بدهند وگرنه اين ماجراي قهر و خشونت و به اصطلاح عقده اش ادامه مي يابد. اما بايد گفت با اين کار کودک تان ياد مي گيرد بعد از اين براي هر مطالبه‌اي يک نمود بيروني پيدا کند و دليلش اين باشد "چون فلاني اين کار را کرد من هم مي خواهم" و اگر نتيجه نگرفت راه ديگرش اين باشد که گريه و زاري راه بيندازد و قهر کند.

آسيب هاي فراوان تکنولوژي براي کودک
اين روزها فيلم ها و بازي هاي کامپيوتري پر شده اند از اقدام و عمل. در حالي که کار روان‌شناس ها مدت هاست آموزش حرف زدن درباره مسئله است. ما در تلاشيم بگوييم براي هر اتفاق بيروني بايد نشست و صحبت کرد و به يک تصميم گيري رسيد در حالي که در اين فيلم ها و بازي ها تا يک نفر باعث خشم ديگري مي شود با شمشير و مشت و لگد روبه رو مي شود.

 کودک مدام در مواجهه با اقدام عملي است. حالا اين کودک اگر در مدرسه هم با دوستش دعوايش شود اولين راهکار ذهني اش درگيري و مشت است. از طرفي زماني که مي تواند صرف يادگيري هاي مختلف بشود مدام پاي تبلت و چت و بازي مي گذرد. افزايش وزني که در اثر يک جا نشستن کودک رخ مي دهد هم غير قابل انکار است. ضعف بدني هم يکي ديگر از عواقب اين سرگرمي ها و تکنولوژي هاي زودتر از موعد براي کودکان است.

قرار گرفتن در فضاي اينترنت و کشف مسائلي که ذهن کودک را به هم مي ريزد و منشاء سوالات ريز و درشت مي شود هم معمولا بلوغ زودرس را در پي دارد. سنين کودکي هميشه با شور و نشاط و پر تحرکي عجين بوده در حالي که امروز حتي شهربازي هاي مدرن و بزرگمان هم اغلب 3 يا 4 تا وسيله حرکتي دارند و بقيه شان بازي هاي کامپيوتري است. کودکي که حتي در شهربازي هم بايد پاي يک سيستم بنشيند و با تکان دادن دو "دسته" بازي يا لمس مانيتور خودش را در مقام قهرمان بازي تصور کند و تحرکي مجازي را تجربه کند.

 

موضوعات مرتبط: تربیتی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 8 / 5 / 1395

اکثر والدین از این شکایت دارند که فرزندانشان ، با وجود اینکه از هیچگونه رسیدگی در تربیت وی قصوری به عمل نمی آید، درغگو بار آمده یا مغلطه و اغراق می کنند.

آنان از این بابت ناراحتند که آدمهای متدینی هستند، پرهیزگارند، دروغ نمی گویند. لقمه حرام نمی خورند و برای تربیت صحیح کودکان حتی المقدور از تمام امکانات تربیتی استفاده می کنند، او را از بچه های درغگو و کم تربیت دور نگه می دارند، برای راستگویی تشویق می کنند، ولی با این وصف چرا باید درغگو از آب درآید.
ریشه خالی بندی کجاست؟
بنابراین اگر ریشه های خالی بندی و دروغگویی را دنبال کنید، آن را در حقارتها، کمبود محبتهای بی قید و شرط و عدم تشویق خواهید یافت. لذا اگر می خواهید با این بیماری روانی مبارزه کنید، باید فرد بیمار را بدون قید و شرط دوست داشته باشید. نقاط مثبتش را پیدا کنید و مورد تحسین و تمجید قرار دهید. باید به او بفهمانید که خودش همان طوری که هست محترم و با ارزش است. به او نشان دهید که فردی مفید و گرامی است. فرد دروغگو اگر یاد بگیرد به همان چیزهای راستی که دارد افتخار کند و به خودش همان طوری که هست ببالد، دست از دروغگویی برخواهد داشت.
مشکل اصلی خیلی از والدینی که فرزندان دروغگو  بار می آورند، در نوع نگاهی است که به مسائل پیرامون خود دارند. مثلا ممکن است یک پدر از شغل خودش شرمنده باشد و این احساس شرمندگی را به همسر و فرزندانش هم منتقل کند و باعث احساس حقارت آنها هم بشود. حال اگر این پدر نگاه ظاهر بینانه ی خود را عوض می کرد و از شغلش به خاطر شرایط پایین اجتماعی اش گله مند نبود بلکه به اجر معنوی و ارزش واقعی آن اهمیت می داد و همیشه از آن با افتخار یاد می کرد، همسر و فرزندش هم دچار بیماری مسری او نمی شدند.
ناتوانی یکی از علل دروغگویی
دروغگویی مثل سایر انحرافات اخلاقی و عاطفی علل و انگیزه هایی دارد که یکی از آنها ناتوانی می باشد. وقتی که شما کودک را ترس مسایل موهوم ، در منزل در حال اسارت و به صورت زندانی نگه داشته اید و آزادیهای او را ندانسته از دستش می گیرید و همراه خشونتهایی که از خود بروز می دهید او را در احساس عجز و ناتوانی غوطه ور می سازید ناچار است که از دست شما و ستمکاریهایی که مسبت به وی روا می دارید بگریزد و امیال و غرایز خود را به نوعی و به هر نحو ممکن ارضا نماید و برای این کار ناگزیر است که در مقابل شما به دروغ متوسل شود.
مادر می گوید با "الف" بازی نکن زیرا "الف" کودک بی تربیتی است. اما کودک وقتی از منزل خارج می شود و در کوچه "الف" می بیند. بنابه نیازهای غریزی و عاطفی ، یا با او صحبت می کند. به بازی مشغول می شود و بعد که زمان برگشتن به منزل فرا رسید به محض ورود به خانه ، مادر می پرسد: در کوچه با چه کسی بازی می کردی؟ جواب می دهد با "ج" زیرا اولا دلش می خواهد مادر را راضی نگهدارد و خود را حرف شنو نشان دهد. ثانیا دلش نمی خواهد که مادر با علم و اطلاع از اصل قضیه به ممانعت خشونت آمیزی دست بزند لذا به حربه ای که در نظر او راحت ترین و کارآترین حربه هاست یعنی به دروغ متوسل می شود.
ترس از والدین به عنوان یکی از علل دروغگویی
بعضی از والدین رفتار خشونت بارتری با فرزندان خود دارند. به کوچکترین بهانه آنها را کتک می زنند در مقابل دیگران پرخاش و تحقیرشان می کنند به خیال اینکه با خشونت و پرخاش و تنبیه و نیش زبان خواهند توانست جلو انحرافات روانی کودک را بگیرند. اینگونه خانواده ها علاوه بر اینکه نمی توانند کار مثبتی به عنوان کامل بازدارنده از انحرافات در تربیت کودک خود انجام دهند بلکه یا باعث می شوند که ترس کودک به تدریج ریخته و کارهای خلاف خود را با جرات و جسارت بیشتری انجام دهد.
یا اینکه والدین را مثل دژخیم چاق به دست بالاتر خود احساس کرده و از ترس آنان بنابه مختصات زمانی و مکانی متوسل به دروغ گردد و کودکی که از ترس و اجبار فرامین والدین را می پذیرد و در این فرمان پذیری هیچگونه علایق عاطفی از خود بروز نمی دهد پایه های اخلاقی سست و نااستواری خواهد داشت و در غیاب والدین ، چون دیگر حضور ندارند برخلاف آنچه را که میل آنها بوده انجام خواهد داد و رفته رفته به طرف فساد اخلاقی که دروغ نیز یکی از آنهاست کشیده شده و به درجات پایین تر انسانی نزول پیدا خواهد کرد. بنابراین بهتر است والدین برای انجام کاری که از فرزندشان می خواهند قبل از آن که متوسل به جبر و خشونت شوند میل انجام کار را در دل کودک برانگیزانند تا در چنین صورتی لزوم خشونت نیز از بین رود.
کودک به خاطر ترس از کتک خوردن و خشونتهای والدین ، کم کم از آنان فاصله گرفته و خود را جدا احساس می کند و گاه گاه در بعضی از موارد توسل به دروغ می گردد زیرا احساس می کند که اگر راست بگوید والدین در اثر عصبانیت کتکش خواهند زد چوب اجبار و خشونت را کنار نهید و بگذارید کودکتان با داشتن کمی آزادی عمل و احساس استقلال خود را فرد محترمی در اجتماع خانوادگی به حساب آورد. دیگر در این صورت لزومی ندارد که او با دروغ گفتن به خانواده خود خیانت کرده باشد.

,دروغگویی در کودکان, علل دروغگویی در کودکان, بچه های درغگو,روانشناسی کودک - روان شناسی کودکان و نوجوان

خودنمایی یکی از علل دروغگویی

خودنمایی یکی از علل دروغگویی
بعضی از کودکان به خاطر خودنمایی متوسل به دروغ می شوند اینان کودکانی هستند که مورد توجه والدین و اطرافیان قرار نمی گیرند، هر کاری می کنند کسی ، نیست که مشوقشان باشد و به حسابشان بیاورد و یا لااقل بفهمد که آنان چه کاری می کنند و چه می گویند و چه می خواهند. پدر یا مادر به علت گرفتاری های شغلی یا مشکلات خانوادگی کاری به کار آنان ندارند و گوششان به حزف آنان بدهکار نیست و اطرافیان نیز به خاطر اینکه در کار دیگران مداخله ای نکرده باشند و یه به خاطر سایر ملاحظات و محصولات ، کاری کودکان دیگر نداشند.
بالاخره خیال می کند که حرفها یا کارهایش مورد پسند والدین یا اطرافیان نیست و به ناچار برای خودنمایی هرچه بیشتر متوسل به دروغ و مغلطه و اغراق شود. گاه دروغگوهای چنان شاخداری می گویند که موجب تحریکات منفی عصبی والدین می شود و گاه ، کارهایی را به دروغ به خود نسبت می دهد که از خود قهرمانی بسازد تا بدین وسیله بتواند توجه اطرافیان را به خود جلب نماید و گاه واقعا دست به کارهای خطرناکی می زند که با جثه و سن و سالش جور درنمی آید.
آنچه که مسلم است اینها همه به خاطر خودنمایی و جلب توجه والدین و اطرافیانی است که اعتنایی به کودک ندارند بنابراین بهتر است کودکان را محترم بدانیم، به حرفهای آنها هرچند که بیجا و بی موقع هم باشد گوش فرا دهیم کارهایی را که هر چند به ظاهر کوچک انجام می دهند به دیده تحسین و تکریم بنگریم. مشوقشان باشیم تا بعدها کارهای بزرگتر و بهتری انجام دهند، هر از چندگاه و به مناسبتهای مختلف در پیش دیگران تعریف و تمجید تشویق آمیزی از آنها نیابیم.
بگویید به تو افتخار می کنم
هر کودکی نیاز به افتخار کردن دارد. هر کودکی نیاز دارد تا به خودش به تواناییهایش به والدینش و ... افتخار کند. باید به کودکان کمک کنیم تا بتوانند دلایلی برای افتخار کردن به خودشان داشته باشند. باید طوری با آنها رفتار کنیم که احساس حقارت و ضعف و زبونی نداشته باشند. اگر کودکی دائم از سوی والدین یا معلم تنبیه  و سرکوب شود اگر چه این تنبیه فقط ملامت کردن باشد، احساس حقارت خواهد کرد و چیزی برای افتخار کردن پیدا نخواهد کرد. چنین کودکی به خیالاتش پناه می برد و امتیازهای خیالی برای خودش در نظر می گیرد و تحت تاثیر فشارهای روانی آن خیالات را به زبان می آورد.


وقتی جلب توجه لازم است
اگر در خانواده ای کودکی کمتر از خواهر یا برادرش مورد توجه والدین قرار گیرد، احتمال دروغ پردازی و خالی بندی اش بیشتر خواهد بود. چرا که این کودک مثل خواهر یا برادرش نمی تواند به خودش افتخار کند و مثل او در خودش چیزی پیدا نمی کند که با آن توجه والدینش را جلب کند. چنین کودکی کم کم به دنیای ذهن و درون پناه می برد و سعی می کند با کمک فضایل نداشته اش جلب توجه کند.
یا کودکی که در مدرسه از هم کلاسی هایش به لحاظ درسی یا مالی کم می آورد و نمی تواند لااقل در حد معمول جلوه کند و دائم تحقیر می شود، ممکن است به زودی به هواپیمای نداشته ی پدرش افتخار کند.
از او تعریف کنید
اگر فرزندتان دچار دروغگویی و خالی بندی شده است، احتیاج به محبت بی قید و شرط دارد. باید باور کند که خوب و نازنین است باید باور کند که همین طوری که هست هزار تا امتیاز ارزشمند برای افتخار کردن دارد. از جنبه ها مثبت رفتار و اخلاقش بسیار تعریف کنید. او را مورد نوازش و محبت بیشتری قرار دهید. او را بستایید تا نیازی به افتخارهای واهی نداشته باشد. در حضور او از زندگی و خودتان طوری حرف بزنید تا احساس کند همه چیزش و پدر و مادرش افتخار برانگیزند.

 

موضوعات مرتبط: تربیتی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 7 / 5 / 1395

برگ سبز گیاهان

 همه ما به غذا احتیاج داریم، بدون غذا، نمی‌توانیم زنده بمانیم و کار کنیم، درختان و گیاهان برای ما غذا درست می‌کنند؛ برگ سبز گیاهان، کارخانه‌های کوچک غذاسازی هستند، کار می‌کنند و برای ما غذا درست می‌کنند.

گیاهان- مانند درخت سیب- آب و مواد معدنی را به وسیله ریشه، از زمین می‌گیرند و از راه ساقه به برگ‌ها می‌رسانند.

گاز کربنیک هم- که در هوا موجود است- از سوراخ‌های بسیار ریز برگ‌ها داخل می‌شود، نور و انرژی خورشید هم به برگ‌ها می‌تابد.

آن‌گاه کارخانه برگ‌های سبز، به کار می‌افتد و به کمک نور خورشید، غذا درست می‌کند.

گیاهان، بیشتر از مصرف خودشان غذا درست می‌کنند، مقداری از آن را خودشان مصرف می‌کنند تا زنده بمانند و بزرگ شوند و مقدار اضافی را برای ما، ذخیره می‌کنند.

گوسفندها و گاوها نیز به غذا احتیاج دارند، آنها دانه‌ها و علف‌های سبز را می‌خورند و به ما شیر و کره و پنیر و ماست و گوشت می‌دهند. مرغ‌ها هم دانه

می‌خورند و برای ما گوشت و تخم مرغ درست می‌کنند.

همه حیوانات و جانوران به گیاهان احتیاج دارند، غذای همه آنها به وسیله گیاهان سبز، ساخته می‌شود. هیچ انسان و هیچ حیوانی نمی‌تواند، غذای خودش را- بدون کمک گیاهان- درست کند؛ بلکه همه به گیاهان احتیاج دارند.

انسان‌ها به گیاهان و حیوان‌ها احتیاج دارند، و حیوان‌ها به گیاهان نیازمندند و گیاهان، برای درست کردن غذا به آب و خاک و گازکربنیک و نور خورشید محتاج‌اند.

اکنون ببینیم چه کسی خورشید را طوری آفریده که بر جهان بتابد و نور و انرژی پخش کند تا گیاهان بتوانند برای ما غذا درست کنند؟ چه شخصی درختان و گیاهان را این چنین منظم و هماهنگ آفریده و به برگ‌های سبز و زیبای آنها نیروی «غذا درست كردن» داده است؟

آن شخص دانا و آن نیروی توانا «خداست» که به هر چیزی آگاه است و به هر کاری تواناست.

آن آفریدگار دانا و توانا ما را دوست دارد که همه نیازهای‌مان را پیش‌بینی کرده و آفریده است. ما هم او را دوست داریم، نعمت‌هایش را شکر می‌گوییم، راهنمایی‌هایش را می‌پذیریم و به کار می‌بندیم. چه کسی- بهتر از خدا- می‌تواند، راهنمای زندگی ما، باشد؟

امينى، ابراهيم، خداشناسى، 1جلد، بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388

 

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: برگ سبز گیاهان
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 7 / 5 / 1395

گردش آب

 توزیع آب در بین موجودات، بسیار جالب و شگفت‌انگیز است. منبع اصلی آب، اقیانوس‌ها و دریاها و دریاچه‌ها هستند. از این منابع پر برکت و غنی است که آب در زمین توزیع می‌شود.

آب اقیانوس‌ها، دریاها و دریاچه‌ها در اثر تابش خورشید به تدریج بخار می‌شود و به آسمان بالا می‌رود، بخارها با وزش بادها به این سو و آن سو می‌روند. وقتی که دما و فشار به حدِّ معینی برسد به صورت ابر، یعنی بخار متراکم در می‌آیند و با وزش بادهای تند یا کند حرکت می‌کنند و بر روی قسمت‌های گوناگون زمین گرد آمده آماده بارش می‌شوند و گیاهان و درختان را در قله‌های کوه‌های بلند و در داخل جنگل‌های دوردست سیراب می‌سازند. آب باران تدریجاً در زمین فرو می‌رود و در زمین برای روزهای احتیاج ذخیره می‌گردد. آب‌های ذخیره شده گاهی به صورت چشمه، از دامنه کوه می‌جوشد و گاهی انسان‌ها با کار و کوشش و زحمت، قنات یا چاه ایجاد می‌کنند و از منابع حیات‌بخش آب‌های زیرزمینی بهره‌مند می‌گردند.

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: گردش آب
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 7 / 5 / 1395

نظم و هم‌آهنگی در جهان

 یک کتاب را در نظر بگیرید. آن کتاب از هزاران حرف و هزاران کلمه و جمله ترکیب یافته است این حروف و کلمات چه ارتباطی با هم دارند؟ آیا درهم و برهم و بی‌ربط، کنار هم قرار گرفته‌اند؟ یا این که با نظم و ربط خاصی در پی هم آمده‌اند؟

بعد از این که کتاب را خواندید پی می‌برید که تمام حروف و کلمات و جمله‌ها و بخش‌های مختلف آن کاملًا مربوط و متناسب هستند و هدف واحدی را تعقیب می‌نمایند. تمام این حروف و کلمات با نظم و ترتیب مخصوصی کنار هم قرار گرفته‌اند و هر یک جایگاهی ویژه دارند. به خوبی درک می‌کنید که در تنظیم و تألیف این حروف و کلمات، منظور و هدفی در نظر بوده است. پی می‌برید که نگارنده کتاب، عقل و شعور داشته و قبلًا از کار خود آگاه بوده و با پیش‌بینی و هدف‌گیری، حروف و کلمات را این چنین تنظیم کرده است و در این کار توانایی و مهارت داشته است. در یک مجموعه منظم همه اجزا به هم پیوسته و مربوطند و هدف واحدی را تعقیب می‌نمایند.

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 6 / 5 / 1395

برهان‌های اثبات وجود خدا

خداشناسی در قرآن کریم

قرآن کریم برای اثبات وجود خدا، از راه‌های گوناگون و گاه از ساده‌ترین راه‌ها استفاده کرده است؛ راهی که هم زیباست و هم برای همگان قابل فهم می‌باشد. این شیوه همانند برهان‌های فلسفی پیچیده و دشوار نیست تا برای همگان قابل فهم و درک نباشد. این ساده‌ترین راه، نیاز چندانی به تهیه مقدمات و تحصیل علوم فراوان ندارد؛ هر کس به مقدار آگاهی و علوم و اطلاعات خویش می‌تواند از آن بهره گیرد، آن راه ساده و زیبا، همان «برهان نظم» است که فطرت خداجویی را بیدار می‌سازد. بنابراین مطالعه و دقت و تفکر در اسرار و شگفتی‌های جهان آفرینش یکی از بهترین راه‌های خداشناسی است.

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 6 / 5 / 1395

خداجویی

 تا آن جا که تاریخ نشان می‌دهد و در حفاری‌ها و تحقیقات باستان‌شناسی به دست آمده است انسان‌های گذشته و حتی انسان‌های قبل از تاریخ نیز با ذاتی برتر (به نام خدا یا هر نام دیگر) آشنا بوده و در برابر او کرنش و عبادت می‌کرده‌اند و برای رضای او مراسمی را انجام می‌داده‌اند.

اکنون این سؤال پیش می‌آید که بشر در آغاز چگونه متوجه خدا شد؟ چه انگیزه‌ای او را به فکر خداپرستی انداخت؟ چه عاملی او را رهنمون شد که برای جهان آفریدگاری جست‌جو کند؟ منشأ و ریشه این اندیشه چیست؟

اصولًا چه عاملی باعث شد که انسان به فکر خدا و خداپرستی بیفتد و در این باره بیندیشد؟

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
برچسب‌ها: خداجویی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 6 / 5 / 1395

ضرورت انتخاب یک جهان‌بینی صحیح

دوران نوجوانی و بلوغ دوران بسیار حساس و سرنوشت سازی است، در این دوران گویی زندگی از نو آغاز می‌شود. در این مرحله، نیروی تعقل و تفکر انسان شکوفا می‌گردد و آینده انسان پایه‌گذاری می‌شود و جوان باید در این دوران حساس برای آینده‌اش تصمیم بگیرد و برنامه‌ریزی کند.

از دست دادن چنین فرصت گران‌بهایی، زیان‌های غیر قابل جبرانی به دنبال دارد، زیرا فرصت می‌گذرد و عمر رفته دوباره باز نمی‌گردد.

انسان موجودی عاقل و اندیشمند است و نمی‌تواند همانند حیوانات صرفاً پیرو غرائز و خواسته‌های نفسانی باشد، باید از نیروی عقل استفاده کند و وظیفه خویش را در این جهان مشخص سازد، باید راه انسانیت و نیل به سعادت حقیقی خویش را بیابد و دنبال کند. انسان عاقل و اندیشمند فرصت گران بهای عمر را بیهوده از دست نمی‌دهد بلکه دو چیز را برای خود ضروری‌ترین نیازها می‌شمارد و برای به دست آوردن آنها می‌کوشد: سیستم فکری صحیح و برنامه منسجم و حساب شده.

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 5 / 5 / 1395

ثمرات ایمان در زندگی

 ایمان به آفریدگار عظیم جهان، خدای خوب و مهربان و ایمان به معاد و زندگی جاودانه در جهان آخرت، بعد از مرگ و ایمان به نبوت و صدق پیامبران الهی، به زندگی مؤمنان طراوت و زیبایی و صفا و نورانیت و آرامشی مخصوصی می‌بخشد. در این جا به برخی از ثمرات ایمان اشاره می‌کنیم:

1. امید

انسان مؤمن، بر اساس ایمانی که به خدای بزرگ و صدق وعده‌های او دارد، دلش همواره لبریز از امید و نشاط است، به الطاف و مهربانی‌ها و رحمت‌های بی‌دریغ او پیوسته امیدوار می‌باشد. انسان مؤمن، خدا را قادر و توانا و مهربان می‌داند و به همین جهت به هنگام مشکلات و گرفتاری‌ها به او پناه می‌برد و دست نیاز به سویش می‌گشاید و به امدادهای غیبی پروردگارش چشم امید می‌دوزد. انسان مؤمن برای حلّ مشکلات تلاش می‌کند و اطمینان دارد که خدا یار و مددکار مؤمنین است. انسان مؤمن خودش را در جهان تنها و بی مددکار نمی‌داند، بلکه همواره به امدادهای الهی دل گرم و امیدوار می‌باشد. یأس و ناامیدی که از دردناک‌ترین حالت‌های زندگی است در قلب مؤمن جایگاهی ندارد، چرا مأیوس باشد؟ او به خدای قادر و دانا و مهربانی ایمان دارد که مالک تمام جهان هستی است. چرا ناامید باشد؟ او به خدایی ایمان دارد و با خدایی در ارتباط است که منبع همه قدرت‌ها و تمام کمالات و همه خوبی‌ها است. او چنین خدایی را حامی مردمی می‌داند که در راه حق و درستی و عدالت و خیرخواهی تلاش می‌کنند و به پیروزی نهایی آنان یقین کامل دارد و همواره در انتظار شوق‌آمیزی به سر می‌برد. انسان مؤمن چون به مهربانی و رحمت بی‌پایان الهی ایمان دارد، یأس و ناامیدی از رحمت و مغفرت او را هیچ‌گاه به دل راه نمی‌دهد و نور زیبای امید همیشه دلش را گرم و روشن نگاه می‌دارد.

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 5 / 5 / 1395

جهان از دیدگاه کافران


من کیستم؟ چه مسئولیتی دارم؟ از کجا آمده‌ام و چه کسی مرا به وجود آورده است؟ در کجا هستم و هدف از آمدنم چه بوده است؟ به کجا می‌روم و سرانجام زندگی‌ام چه خواهد شد؟ ...؟

همان‌گونه که گفتیم این قبیل سؤال‌ها برای هر انسانی مطرح می‌شود و هر انسان صاحب عقل و خردی با تلاش فکری و کنجکاوی خود می‌خواهد پاسخ درست آنها را بیابد و وجدان خود را آرام سازد. یقیناً این سؤال‌ها برای کافران هم مطرح می‌شود. لیکن آنها در این باره درست فکر نمی‌کنند، عقل و اندیشه خود را درباره این مسائل اساسی به خوبی به کار نمی‌گیرند. علاقه به امور دنیا و هواپرستی پرده بر بصیرت و عقلشان افکنده است لذت‌جویی‌های بی‌حساب سرگرم و غافلشان ساخته است. از تفکر و اندیشه در این باره می‌گریزند و گاهی هم که فراغتی پیدا می‌کنند و ندای وجدان خود را می‌شنوند، فوراً خود را منصرف می‌سازند و حتی خود را فریب می‌دهند و با ظن و گمان، خویشتن را دل گرم می‌سازند. کافر، پاسخی از روی یقین و اطمینان ندارد، بلکه بر پندار خویش چنین می‌گوید:

من کیستم؟

... حیوانی هستم به نام انسان و همانند سایر حیوانات می‌خورم و می‌آشامم و برای ارضای تمایلات و خواسته‌ها و نیازهایم به این طرف و آن طرف می‌روم. در تأمین خواسته‌هایم از هر قید و حدی رها هستم.

در مقابل وجودی برتر مسئولیت و تعهدی ندارم.

از کجا آمده‌ام؟

کافر در پاسخ این سؤال به پندار خویش چنین می‌گوید: یک موجود مادی هستم، کسی مرا نیافریده است، از سوی خالقی آگاه، آفریده نشده‌ام، بر حسب تصادف به وجود آمده‌ام. چنان نیست که آفریدگاری دانا و توانا و برتر، با حکمت و هدف مرا آفریده باشد، در آفرینش من هدف و آینده‌نگری در کار نیست.

در کجا هستم؟

در جهانی صرفاً مادی و بی‌هدف و ناآگاه و در کنار موجودات و حیوانات و انسان‌هایی که آنها هم ناآگاهانه پدید آمده‌اند و همه چون من بی‌هدف و سرگردانند نه در آفرینش من و نه در آفرینش جهان، آگاهی و هدف در کار نبوده است.

به کجا می‌روم؟

به سوی بیماری و پیری و رنجوری و ناتوانی و در نهایت به سوی

نابودی و نیستی.

زندگی در دیدگاه فرد کافر چنین سیری دارد:

از نیستی آغاز می‌شود، ناآگاهانه رشد می‌کند و بالا و بالاتر می‌رود تا دوران کودکی را پشت سر می‌گذارد، به هنگام جوانی نشاط و توانایی به اوج می‌رسد و جوان بر بلندترین قله زندگی می‌نشیند. اما افسوس که این نشاط و توانایی زود سپری می‌شود و انسان پس از مدتی کوتاه به سوی پایین حرکت می‌کند و در مسیر فرود و سقوط ضربه‌ها می‌خورد و رنج‌ها می‌کشد، بیماری‌ها، گرفتاری‌ها به او هجوم می‌آورند، نیروی جوانی به تدریج کاسته می‌شود و قوای جسمی و بدنی رو به افول می‌رود. چشم و گوش و دست و پا ضعیف می‌شوند و اندک اندک از کار می‌افتند، دوران نشاط و هوس‌رانی تمام می‌شود و دوران ضعف و فرسودگی فرا می‌رسد، فرزندان و دوستان بی‌مهر و بی‌وفایی می‌کنند و او را با مشکلات تنها می‌گذارند ... و سرانجام به دره نیستی سقوط می‌کند و زیر سنگ و خاک مدفون می‌گردد ....

سرانجامِ زندگی در پندار کافر، چنین بیهوده، وحشتناک و دردآور است.

وه که چه سرانجام تاریکی است. کافر گمان می‌کند که پایان کارش سقوط در دره هولناک نیستی است. به همین جهت در ایام زندگی از یاد مرگ می‌گریزد و به هنگام هجوم پرسش‌ها و مخصوصاً درباره آینده زندگی و مرگ، با هر وسیله‌ای می‌خواهد خود را منصرف کند.

با لهو و لعب و هوسرانی‌های زشت و بی‌حساب می‌کوشد تا عقل و هوشیاری وجدان خویش را خاموش سازد و حتی اگر مدت کوتاهی هم شده اعصابش را آرامش بخشد. اما مگر وجدان پرسش‌گر انسان و عقل کنج‌کاو او از پاسخ خواهی دست بر می‌دارند؟

تصور بیهودگی و نابودی و نیستی برای کافر، بسیار تلخ و دردناک و رنج‌آور است. این فکر و تصور همانند مار زهرآگین به باطن جانش مرتباً نیش می‌زند و زهر می‌ریزد و در رنج و عذابش قرار می‌دهد. چه بهتر که عقل خویش را به کار گیرد و پاسخ‌های درست و قانع کننده‌ای بیابد.

امينى، ابراهيم، خداشناسى، 1جلد، بوستان كتاب (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم) - قم، چاپ: سوم، 1388
 

 

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 5 / 5 / 1395

من کیستم؟ از کجا آمده‌ام؟ آیا خود به خود آمده‌ام و خود به خود می‌روم؟

یا دیگری مرا آورده است و او نیز مرا می‌برد؟ آینده‌ام چیست و به کجا می‌روم؟ ...؟ آیا با مرگ زندگی من پایان می‌یابد؟ یا بعد از مردن هم زندگی من هم‌چنان ادامه خواهد داشت؟ ...؟ آیا این جهان عظیم خود به خود و اتفاقی به وجود آمده یا آفریدگاری دارد؟ و آیا ...؟

این قبیل سؤال‌ها برای هر انسان خردمندی- به ویژه هنگام نوجوانی و بلوغ- مطرح می‌شود و می‌کوشد که پاسخ درستی برای آنها بیابد و نفس کنج‌کاو خویش را قانع کند.

مؤمنان و کافران، برای سؤال‌های فوق، جواب‌هایی دارند که در این‌جا می‌آوریم:

جهان از دیدگاه مؤمنان

انسان مؤمن، جهان را مجموعه‌ای پیوسته و منظم و هم‌آهنگ می‌داند که خود به خود به وجود نیامده است، بلکه آفریدگاری دانا و توانا و حکیم آن را

آفریده و اداره می‌کند. جهان با یک سلسله قوانین دقیق و نظامی استوار، که از مشیت و اراده خدای بزرگ سرچشمه می‌گیرند، نگهداری و اداره می‌شود و اگر افاضات و الطاف الهی نباشد، لحظه‌ای باقی نمی‌ماند، مؤمن عقیده دارد که جهان یک واحد منظم و هدفداری است که با خواست حکیمانه الهی به وجود آمده است و هر چیزی به جای خویش نیکوست و این نظام دقیق و هم‌آهنگ به سوی یک هدف عالی در حرکت است.

در بینش انسان مؤمن، موجودات جهان در وجود و بقای خویش نیازمند آفریدگار جهان‌اند: اگر لطف خدا نبود، موجودی آفریده نمی‌شد و اگر احسان او نباشد موجودی باقی نمی‌ماند. بر این اساس، مؤمن هر یک از موجودات را آیه و نشانه‌ای از لطف و قدرت و عظمت پروردگار جهان می‌داند.

سرانجام زندگی

مؤمن، مرگ را نیستی و بطلان و پایان زندگی نمی‌داند، بلکه مرگ را انتقال به سرای جاویدان آخرت و سرآغاز زندگی جدید می‌داند. انسان مؤمن بر این عقیده است که زندگی در این جهان پوچ و بی‌هدف نیست بلکه دوران آمادگی و پرورش نفس و زمان تحصیلِ زاد و توشه برای آخرت است، انسان مؤمن بر این عقیده است که افراد نیکوکار با افراد بدکار یکسان نیستند و هر دو دسته جزای اعمالشان را حتماً خواهند دید: خدا به افراد نیکوکار در جهان آخرت، پاداش اعمال نیکشان را خواهد داد و نیکوکاران در آن سرای زیبا و جاویدان در کمال خوشی و آسایش زندگی خواهند کرد. افراد بدکردار نیز به کیفر اعمال بدشان خواهند رسید و در آن جهان، زندگیِ سخت و دشواری خواهند داشت.

مؤمن، سعادت آینده خویش را در گرو اعمال و کردار و گفتار و اخلاق نیک می‌داند و همواره در تلاش است که اسباب سعادت اخروی خود را فراهم سازد و از زشتی‌ها و بدی‌ها دوری جوید.

 

موضوعات مرتبط: اعقاید شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 4 / 5 / 1395

نازنينا! نفَسى اسبِ تجلّى زين كن 

كه زمين، گوش به زنگ ست و زمان، چشم به راه 


آفتابا! دمى از ابر برون آ، كه بُوَد 

بى تو منظومه امكان، نگران، چشم به را
ه

همچون من هرگز نباشـد بردرت پیمان شکن
لیـک با الطاف غــیر از تو، شـها !بیگانه ام

انتـــظارت بیش از حـد شد، تحمل تا به کی؟
آفتـــابـا! بـهر دیـدار رخـت پروانــه ا
م

مرا شوق لقایت دربدر کرد
نصیب من همه خون جگر کرد

اگر بردم ضرر از کردۀ خویش
تولّای تو جبران ضرر کر
د
یا مهدی ادرکنی

دلبرم السلام یا مهدی 
ای به جان التیام یا مهدی

ما و عمری به زیر سایه تو 
سایه ات مستدام یا مهدی

یا این دل شکستة ما را صبور کن
یا لا أقل به خاطر زینب ظهور کن
دیگر بتاب از افق مکه ، ماه من!

این جاده های شب زده را غرق نور کن

 

ناگهان از پشت یک دریا تلاطم میرسی
بی خبر، یکباره، دور از چشم مردم میرسی

تو وفور نعمت عشقی و ایمان عاقبت
از میان خوشه زار سبز گندم میرس
ی

يک عمر چه ديدي؟! چه نديدي؟! چه کشيدي؟!
از اين همه بي عرضه ی بي همّتِ بي عار


گِل باد دهانم، چه بگويم که بگويند:
دست از سر اين مردم بي حوصله بردا
ر

روشن ترین ستاره ی این آسمان تار
بر دخمه های تیره دل روشنی ببار

من زنده ام به یمن نفس های گرم تو
ای پیک سبز پوش و مسیحا دم بها 
ر

روزها گردی اگر بر روی دل ها می نشست
شب که می شد سنت خانه تکانی داشتیم

مثل شیر مادران ما حلال و پاک بود 
در میان سفره ها گر لقمه نانی داشتی
م

ما بدون او غريب و او ميان ماست تنها
آن امام قرن ها مثل علي ، تنها نيامد

عمر ما با ناله ی يابن الحسن طي شد دريغا
منجي ما، صاحب ما، رهنماي ما نيام
د

در اضطراب چه شب ها که صبح شان گم شد
چه روزها که گرفتار روز هفتم شد 

چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسید 
و جـمـعــه روز تـفــرّج بــرای مـــردم شـد! 


 

موضوعات مرتبط: مشاعره
برچسب‌ها: مشاعره
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 4 / 5 / 1395

 

 زلزال [لرزش و زلزله]

در آيه اول وقوع زمين لرزه مهيب را هنگام ظهور قيامت بيان مى‏كند.
زلزله‏اى كه در پى آن بر انگيختن مردم براى روز دادرسى عمومى در محشر و پاداش خوبيها و كيفر بدى‏ها است. 
نام ديگر این سوره، «زلزله‏» است.
این سوره نود و سومین سوره قرآن مجید است که در مدینه نازل شده است و 8 آيه دارد.

فضیلت و خواص قرآئت سوره زلزال:
رفع زلزله –نمردن با بلایای دنیایی –خارج شدن اسان روح از بدن –رسیدن به منزلگاه بهشتی –همراهی فرشتگان –رسیدن به پاداش تلاوت ربع قرآن –رسوا کردن دزد –رهایی از ترس –دفع لرزش بدن

 

عاديات [دوندگان]


عاديات، اسبهاى تيزتک و تندرو مى‏باشد كه هنگام دويدن، همهمه صدايش بگوش مى‏رسد. 
خداوند در نخستين آيه، به چنين اسبها و اسب‏ سواران چابک كه از سم اسبان آتش مى‏پرد و سحرگاهان بر سر دشمن هجوم مى‏آورند، سوگند مى‏خورد و برخى نكات تربيتى و انسان ‏شناسى و كفران انسان نسبت به نعمتها و مال دوستی شديد انسان، در پى آن مطرح مى‏شود و با اشاره‏اى به رستاخيز و قيامت، پايان مى‏گيرد.
در روايات آمده كه اين سوره درباره امیرالمؤمنین على(ع) و گروه پارتيزانى ایشان كه در جنگ «ذات السلاسل‏» به دشمن شبيخون زدند، نازل شده است كه گروههاى اعزامى سابق ناموفق بودند ولى اين گروه توانستند ضربه خود را بزنند. 
اين سوره چهاردهمین سوره قرآن‌ مجید است که در مکه نازل شده است و11 آيه دارد.

فضیلت و خواص قرآئت سوره عادیات:
مبعوث و همنشین شدن همراه حضرت علی-رسیدن به پاداش تلاوت کل قرآن –ادای سریع قرض –رفع بیماری ترس و تشنگی

قارعه [كوبنده]

از نام‏ هاى قيامت است كه در سه آيه اول آمده است. 
قيامت، كوبنده دلهاست با ترس. و كوبنده دشمنان خداست، با عذاب. 
در اين سوره از قيامت و حالت ‏خوشى و ناراحتى نيكوكاران و بدكاران سخن گفته شده است. این سوره سی امین سوره قرآن مجید است که در مكه نازل شده و 11 آيه دارد.

فضیلت و خواص قرآئت سوره قارعه:
در امان ماندن از دجال و آتش جهنم –سنگین گشتن ترازوی احسان –گشوده شدن در رحمت –فزونی رزق-آسان گشتن کار برای انسان محروم –نیکو گشتن تجارت

تكاثر [افتخار به زيادى ثروت و عزت]

در دو آيه اول از تكاثر نكوهش شده، يعنى افزون طلبى در ثروت و قدرت، و افتخار كردن به كثرت اموال و قوم و قبيله و عزت اجتماعى.
مشركين براى اثبات عظمت‏ خود از جهت نفرات، حتى مرده‏هاى خود را هم در گورستان به حساب مى‏آوردند. چه بازيچه و مشغوليتى!...
در بعضى تفاسير، به قومى از يهود تفسير شده و در بعضى به دو قبيله از قريش و در بعضى هم به دو گروه از انصار. 
اين سوره شانزدهمین سوره قرآن‌ مجید است که در مکه نازل شده است و 9 آيه دارد.

فضیلت و خواص قرآئت سوره تکاثر:
رفع عذاب قبر –مقرر داشتن ثواب صد شهید –ایستادن چهل ردیف فرشته در نماز با وی –رفع بازخواست –بخشوده شدن گناهان –در پناه خدا بودن
 

عصر [زمان، بعد از ظهر، فشار، و ...]

در اولين آيه، خداوند به عصر قسم ياد كرده است. 
مفسرين، عصر را به معانى گوناگونى بيان كرده‏اند، از قبيل: عصر نبوت، عصر نزول قرآن، عصر قيامت، عصر دولت مهدى، نماز عصر، روزگار، و معانى ديگر... 
در جواب اين سه قسم، سوره به بيان خلاصه‏اى از معارف قرآن اشاره مى‏كند و آن عبارت است از: «ايمان‏»، «عمل صالح‏»، «حق‏»، «صبر». در بيانى خلاصه و مختصر، مفاهيم بلند و فراوانى بيان شده است. 
اين سوره سیزدهمین سوره قرآن مجید است که در مکه نازل شده است و3 آيه دارد.

فضیلت و خواص قرآئت سوره عصر:
برانگیخته شدن با چهره خندان و درخشان در قیامت-اعطای حسنات –عاقبت به خیر شدن –از جمله پیروان حق و حقیقت شدن –حافظ اشیاء مدفون

همزه [عيبجو و طعنه زن]

در اين سوره از كسانى كه از ديگران عيجبوئى كرده و با حركات چشم و ابر و مسخره‏شان مى‏كنند و به ثروتهاى جمع شده خود مغرورند نكوهش شده است و وعده آتش به آنها داده شده و آيات تنذیر(ترساندن از عذاب) اين سوره مربوط به آغاز دعوت و دوران درگيرى با اشراف است. 
این سوره سی و دومین سوره قرآن مجید است که در مکه نازل شده است و 9 آيه دارد.

فضیلت و خواص قرآئت سوره همزه:
دفع فقر –فزونی رزق-دفع مرگ بد –اعطای پاداش-درمان درد چشم

فيل

در اين سوره داستان فيل سواران ابرهه را كه براى ويران كردن خانه توحيد، كعبه، هجوم آورده بودند و با قدرت خداوند نابود شدند بطور خلاصه بيان كرده است.
خود اين واقعه، كه قبل از اسلام رخ داده بود مبدء تاريخ شد و آن سال به «عام الفيل‏» مشهور گشت. 
بنا به نقل مورخين، در همان سال هم پيامبر متولد شد و 40 سال بعد از آن ماجرا به رسالت مبعوث گشت.
اين تاريخچه و يادآورى آن در قرآن، هشدارى است به كسانى كه از در جنگ و ستيز با خدا و آئين او وارد مى‏شوند. 
بعضى اين سوره را با سوره «قریش» (ایلاف) يكى دانسته‏اند، چون مطالبشان بهم مربوط است.
اين سوره نوزدهمین سوره قرآن مجید است که بعد از سوره «کافرون» در مكه نازل شده و 5 آيه دارد.

فضیلت و خواص قرآئت سوره فیل:
شهادت دشت ها بیابان ها و کوهها به نماز گزار بودن او در قیامت –بازخواست نشدن در قیامت –درامان ماندن از عذاب و مسخ نشدن در دنیا- توان اینکه هدفش را خود سازد –به لرزه افتادن لشکر دشمن –قلب را قوت می دهد

ايلاف [الفت دادن]

نام ديگر این سوره «قريش‏» است. 
در رابطه با سوره قبلى، كه دشمنان حبشى مهاجم به كعبه نابود شدند، اين كار، بخاطر تجمع خاطر و انس و الفت و ايمنى «قريش‏» در كوچ‏هاى تابستانى و زمستانى انجام گرفت و در مقابل، از آنان انتظار است كه خدا را پرستش كنند.
به جهت پيوستگى مطالبش با سوره فيل، بعضى‏ها اين دو را يك سوره حساب كرده‏اند. 
این سوره بیست و نهمین سوره قرآن مجید است که در مکه نازل شده است و5 آيه دارد.

فضیلت و خواص قرآئت سوره ایلاف (قریش):
سوار بر مرکب بهشتی برانگیخته شدن –اعطای پاداشی چون طواف خانه خدا و اعتکاف در مسجدالحرام

ماعون [ظرف غذا]

در آخرين آيه، از نمازگزاران سهل‏انگار و رياكار كه از اطعام و سير كردن گرسنگان با ظرفهاى پر از غذا جلوگيرى مى‏كنند نكوهش شده است و اينها همه در رديف تكذيب‏ كنندگان دين محسوب شده‏اند به اين مناسبت، اين سوره بنام سوره «دين‏» هم گفته شده است. 
نقل شده كه نزول سوره درباره ابوجهل و كفار قريش بوده است. 
اين سوره هفدهمین سوره قرآن‌ مجید است که بعد از سوره «تكاثر» در مكه نازل شده است و7 آيه دارد.

فضیلت و خواص قرآئت سوره ماعون:
همانند کسی شدن که نماز و روزه اش مورد قبول خدا قرار گرفته-محاسبه نشدن در قیامت –بخشوده شدن گناهان –محافظت

كوثر [خير فراوان]

در اينكه منظور از كوثر، نهرى است در بهشت، يا حوضى در محشر، يا ذريه و فرزندان زياد، يا علماى امت، يا نبوت و قرآن، يا علم و حكمت ‏يا ... نظريه‏هاى گوناگونى وجود دارد. 
منظور هر كدام باشد، اين خير كثير را خداوند به پيامبر اعطا كرده است. (آيه 1) 
اين سوره از اعجازهاى قرآن است و در جواب عيبجوئى‏هاى مشركين نازل شده كه بخاطر نداشتن فرزند پسر، پيامبر را مقطوع النسل و «ابتر» مى‏گفتند. 
این سوره پانزدهمین سوره قرآن مجید است که بعد از سوره «عاديات‏» در مكه نازل شده است و3 آيه دارد.

فضیلت و خواص قرآئت سوره کوثر:
از حوض کوثر سیراب شدن –هم صحبتی با رسول خدا –اعطای پاداش –دیدن پیامبر(ص) در خواب

كافرون [كافرها]

در اين سوره، خداوند به پيامبر فرمان برائت از خدايان مشركين و عقايد باطل آنها را مى‏دهد. 
چرا كه ميان توحيد و شرك، هرگز سازشى نيست.
نزول اين سوره در پى آن بود كه بعضى از مشركين، از پيامبر مى‏خواستند كه مدتى بت‏ هاى آن را عبادت كنند تا آنها هم خداى محمد را بپرستند. 
این سوره، مسلمانان را از سازش بر سر اصول اعتقادى و مبانى بنيادى مكتب بر حذر مى‏دارد. 
نام دیگر این سوره «جحد» است. بنام سوره «عبادات‏» هم گفته شده است.
این سوره هجدمین سوره قرآن مجید است که در مکه نازل شده است و6 آيه دارد.

فضیلت و خواص قرآئت سوره کافرون:
رسیدن به ثواب تلاوت ربع قرآن –از شرک مبّرا شدن –بخشیده شدن گناهان او پدر و مادر و فرزندانش –سعادتمند شدن شهید مردن و شهید بر انگیخته شدن دور ماندن از گزند شیطان –در امان ماندن از وحشت قیامت –حفظ در هنگام در خواب –بر اورده شدن حاجات

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 3 / 5 / 1395

سیستم خود دفاعی مورچه کشف معجزه ای جدید 
در قرآن کریم

در کنار معجزات کلامی قرآن، که محمد صل الله علیه و آله به واسطه آن مشرکان را به مبارزه طلبید و از آن ها خواست که یک آیه مانند آن بیاورند و آن ها نتوانستند، قرآن کریم دربرگیرنده معجزات علمی زیادی است که خداوند برای محمد آن ها را بیش از هزار سال پیش آشکار کرد.این معجزات امروزه کشف شده اند و باعث تقویت ایمان ایمان آورندگان شده است و اثباتی برای الهی بودن قرآن کریم است. خانم Wadea Omranyکشف جدیدی علمی در قرآن کرده است. ایشان می گویند که ما در سوره نمل آیه 18کشف جدید علمی کرده ایم. این معجزه جدید چیزی است که مورچه در آیه 18 گفت و علم امروز نحوه ارتباط مورچه ها با یکدیگر را کشف کرد خصوصا زمانی که یک خطر محل زندگی مورچه ها را تهدید می کند.
ما تلاش می کنیم جملاتی که مورچه در قرآن کریم به زبان آورد را توضیح دهیم و سعی می کنیم آنچه را که او گفت با کشفیات جدید علمی ربط دهیم و مدرک پیشی گرفتن قرآن کریم به علم امروزی را رو می کنیم که این حقایق را بیش از هزار سال پیش بیان کرد.

خداوند در سوره نمل آیه 18 می فرماید:} حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِی النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ{ "تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه هایتان وارد شوید‌، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان کنند و خود آگاه نباشند."
در آیه بالا مورچه خطر قریب الوقوعی که در کمین مورچه ها است را در طی چهار مرحله متوالی به شرح زیر می گوید:
1- "
ای مورچه ها" این اولین اعلام خطری است که توسط مورچه داده می شود تا توجه دیگر مورچه ها را به سرعت جلب کند. مورچه های دیگر با گرفتن این پیام صبر می کنند تا دیگر پیام ها را توسط همان مورچه دریافت کنند.
2- "
به لانه ایتان وارد شوید‌" در این جا گوینده پیام، جملاتش را با دیگر پیام ها ادامه می دهد و به مورچه های دیگر می کوید که چه کار باید بکنند. ما این رابطه را که توسط علم امروزی کشف شده در قسمت دوم این نوشته می بینیم ( که در ارتباطات بین مورچه ها است.)

موضوعات مرتبط:
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 3 / 5 / 1395

خورشید


خورشید، گوی غول پیکر درخشانی در وسط منظومه شمسی و تامین کننده نور، گرما و انرژی های دیگر زمین است. این ستاره به طور کامل از گاز تشکیل شده است. بخش بشتر این گاز از نوعی می باشد که به نیروی مغناطیسی حساس است. این نوع از گاز به خاطر همین حساسیت، بسیار خاص می باشد. دانشمندان به آن پلاسما می گویند. 
8 سیاره و قمرهایشان، ده ها هزار خرده سیاره و چندین تریلیون شهاب سنگ به دور خورشید در گردشند. خورشید و همه این اجرام در منظومه شمسی می باشند. زمین با میانگین فاصله تقریبی 149.600.000 کیلومتر از خورشید در حرکت است.

شعاع خورشید (فاصله بین مرکز تا سطح آن) حدود 695.500 کیلومتر، تقریبا 109 برابر شعاع زمین است.

قسمتی از خورشید که ما می بینیم دمایی حدود 5500 درجه سانتیگراد دارد. ستاره شناسان دمای ستارگان را با واحدی به نام کلوین (Kelvin) اندازه گیری می کنند و به طور خلاصه آن را K می نویسند.  یک کلوین دقیقا برابر با 1 درجه سلسیوس یا 1.8 درجه فارنهایت است، اما تفاوت واحد کلوین با واحد سلسیوس در  نقطه شروع آنهاست. مقیاس واحد کلوین از صفر مطلق که برابر است با 273.15 – درجه سانتیگراد آغاز می شود. بنابراین دمای سطح خورشید 5800K و دمای هسته خورشید بیش از  15میلیونK می باشد.

انرژی خورشید به واسطه واکنش های ترکیبی اتمی در اعماق هسته آن تامین می شود. در یک واکنش ترکیبی دو هسته اتم با یکدیگر همراه شده و هسته ای جدید را به وجود می آورند.

این ترکیب با تبدیل اجزای هسته به انرژی، تولید انرژی می کند. خورشید مانند زمین مغناطیسی است. دانشمندان با در نظر گرفتن میدان مغناطیسی یک جرم، خاصیت مغناطیسی آن جرم را تشریح می کنند. میدان مغناطیسی محدوده ای است که از همه فضای اشغال شده توسط یک جرم و بیشتر فضای پیرامون آن شامل می شود.

دانشمندان محدوده ای که در آن نیروهای مغناطیسی شناسایی می شوند(مثلا به وسیله قطب نما) را میدان مغناطیسی می نامند. فیزیکدانان خاصیت مغناطیسی یک جرم را بر اساس قدرت میدان مغناطیسی آن توصیف می کنند. این قدرت برابر است با نیرویی که یک میدان مغناطیسی بر یک جسم مغناطیسی مانند سوزن قطب نما اعمال می کند. قدرت میدان مغناطیسی عمومی خورشید تنها دو برابر قدرت میدان مغناطیسی زمین می باشد. ولی میدان مغناطیسی خورشید در مناطق کوچکی به شدت متمرکز است، با قدرتی معادل 3000 بار بیشتر از اندازه میدان مغناطیسی عمومی آن.  این مناطق شکل دهنده ساختمان خورشید و به وجود آورنده ترکیبات سطح و اتمسفر آن یعنی منطقه ای که ما می بینیم می باشند. مناطق نسبتا سرد و لکه های خورشیدی، فوران های بسیار دیدنی که به آنها زبانه های خورشیدی می گویند و شعله های تاج خورشید، شکل کلی سطح خورشید را ایجاد می نمایند.

زبانه های خورشیدی شدیدترین انفجار و فوران در منظومه شمسی می باشند. سپس شعله های تاج خورشید که دارای شدتی کمتر از زبانه ها و محتوی مقدار بسیار زیادی ماده می باشند. تنها یک فوران در تاج خورشید می تواند حدود 20 بیلیون تن ماده را در فضا پخش کند. یک مکعب از جنس سرب که هر ضلع آن برابر با 1.2 کیلومتر است می تواند چنین جرمی داشته باشد.

خورشید 4.6 بیلیون سال پیش متولد شد و سوخت لازم برای اینکه تا 5 بیلیون سال دیگر به همین صورت باقی بماند را دارد.  پس از آن اندازه خورشید آنقدر بزرگ می شود تا اینکه به نوعی از ستاره به نام غول سرخ تبدیل می شود. در آن هنگام  لایه های بیرونی خود را با فراافکنی از دست می دهد. با فرو ریختن آنچه از خورشید باقی می ماند، به جرمی با نام کوتوله سفید تبدیل می شود و آرام آرام روشنایی خود را از دست می دهد و سرانجام وارد دوره جدید زندگی خود، به شکل یک جرم کم نور و سرد که گاهی به آن کوتوله سیاه می گویند، می شود.

وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ

و خورشید (نیز براى آنها آیتى است) که پیوسته بسوى قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند قادر و داناست.

وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالْعُرْجُونِ الْقَدِیمِ

و براى ماه منزلگاه‏هایى قرار دادیم، (و هنگامى که این منازل را طى کردسرانجام بصورت «شاخه کهنه قوسى شکل و زرد رنگ خرما» در مى‏آید.

لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ

نه خورشید را سزاست که به ماه رسد، و نه شب بر روز پیشى مى‏گیرد؛ و هر کدام در مسیر خود شناورند.(38-40 یس)

 

موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خورشید
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 3 / 5 / 1395

هندسه دوجینی و کریستال های برف

 

شکل فوق عکس یک کریستال برف را نشان می‌دهد ، شاید شکل فوق برای ما زیاد جالب نباشد ولی این تصویر برای علاقمندان به هنرهای زیبا ، طراحی و گرافیک فوق‌العاده جالب است ، کافی است که محل گذر خطوط موازی را از هر شش جهت به دقت برسی کنید و به شگفتی‌های این انطباق دست یابید . کریستال‌های برف در ساختار کریستالی خود ، کاملا از این رسم هندسی تبعیت می‌کنند و این موضوع مربوط به زاویه پیوند شیمیایی عناصر اکسیژن و هیدروژن و پیوندهای ملکولی ( یا هیدروژنی ) آب در داخل شبکه کریستالی یخ میشود . یکی از شگفتی‌های خلقت خداوند متعال این است که از اول آفرینش تا آخر خلقت ، هیچ دو کریستال برف منجمد شده شبیه به هم و یکسانی را نمی‌توان یافت ، در واقع شکل این کریستال‌ها انحصاری بوده و هیچ وقت تکرار نمی‌شوند و بینهایت شکل میتوان برای کریستال برف تصور نمود .

 

 

در شکل فوق محل تقاطع و مسیر گذر خطوط را برسی کنید .

 

 

به هر تعداد از کریستال‌های برف را که مشاهده و برسی کنیم در نهایت به نتیجه مشابه قبلی می‌رسیم . فقط این موضوع را همواره باید به یاد داشته باشیم که با جزیی‌ترین حرارت محیطی بالای صفر درجه این کریستال‌ها تغییر شکل داده و ذوب میشوند .

 

موضوعات مرتبط:
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 2 / 5 / 1395

ءأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا ـ رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا
(
آيا خلقت شما سخت‌تر است يا آفرينش آسمان كه خدايش بنا و سقف آن را بالا برده و آن را منظم ساخته است)
نازعات ـ 27 -28

چكيده:
 

قرآن كريم، معجزه ي آخرين پيامبر الهي، حضرت محمد(ص) است كه با هدف تربيت و هدايت انسانها، نازل شده و هر چه در اين زمينه لازم بوده، در اين كتاب گرانقدر آمده است. در تعقيب هدفهاي هدايتي و به منظور نشان دادن آثار قدرت پروردگار متعال، يك سلسله آيات قرآني به مطالبي پيرامون چگونگي خلقت كائنات و پديده‌هاي جهان هستي پرداخته و درباره ي آفرينش آسمانها، كهكشانها، ستارگان، زمين، خورشيد و ماه و حركتهاي منظم آنها در مدارهاي خودشان و در زمان‌هاي معيني كه براي آنها در نظر گرفته شده است و ساير امور طبيعي مانند آنها، سخن گفته و از اين گونه امور به عنوان نشانه‌ها و آيات الهي ياد كرده و مردم را به تدبّر، تفكّر و تعقّل در آن‌ها فرا خوانده است
در اين آيات كه مربوط به پديده‌هاي طبيعي جهان آفرينش هستند، قرآن كريم مطالبي را بيان فرموده و از چيزهايي خبر داده است كه مردم جهان معاصر، نزول اين آيه‌ها و قرن‌هاي پس از آن، از تفسير آنها اطّلاعي نداشتند و بنابراين به نحوي آنها را تعبير و توجيه مي‌كردند. ولي امروزه با پيشرفتهاي علمي كه نصيب بشر شده است، اعجاز قرآن از نظر آيات مربوط به علوم تجربي، در خصوص مطالبي كه از نظر علمي قطعيّت يافته، همانند ساير ابعاد اعجاز اين كتاب الهي، از قبيل فصاحت، بلاغت، محتوا، اخبار غيبي و ... محرز شده است
از اين روست كه مي توان گفت، هر چه علم بشر بيشتر رشد يابد و عقل و تفكّر او قوي‌تر و عميق‌تر شود، بهتر مي تواند اسرار الفاظ، معاني و نظم قرآن را دريابد و بر اعجاب او نسبت به اين كتاب گرانقدر آسماني، افزوده مي شود
ما در اين مقاله، ضمن بيان عظمت خلقت جهان از نظر قرآن و علم فيزيك و به بحث پيرامون سه سؤال اساسي بشر در زمينه ي جهان هستي، هم از ديدگاه قرآن و هم با توجه به آخرين كشفيات و نظرات كيهان‌شناسان و فيزيكدانان مي‌پردازيم:
1.
چگونگي آغاز خلقت جهان و انفجار بزرگBig Bang با عنايت به آيه 30 سوره انبياء؛
2.
انبساط جهان و دور شدن خوشه‌هاي كهكشانهاي عالم از يكديگر و فرموده قرآن كريم در آيه 47 سوره ذاريات در اين باره؛
3.
سرانجام جهان هستي و موضوع انقباض بزرگ عالم با توجه به آيه 104 سوره انبياء
بديهي است، پرداختن به همه آيات قرآن در خصوص فيزيك ستارگان و كهكشانها و فيزيك ذرات اتمي در حدّ چند جلد كتاب مي باشد و جالب است كه حتي دانشمندان غير مسلمان معاصر نيز به اعجاز علمي قرآن در مورد خلقت جهان پي برده و كتابهايي در اين زمينه به رشته تحرير در آورده‌اند

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 2 / 5 / 1395

فيزيك جهان هستي در قرآن (2)

فاصله‌هاي نجومي: 
 

در مقياس كيهاني فاصله محدوده ي شناخته شده 1024 كيلومتر است.(يعني يك ميليون ميليارد ميليارد كيلومتر. !)
براي شناخت بيشتر فاصله‌هاي نجومي و كيهاني چند مثال مي‌زنيم. شعاع زمين 6400 كيلومتر است و يك هواپيماي جت تجاري مي تواند، در مدت حدود 40 ساعت زمين را دور بزند. نزديك‌ترين جسم كيهاني به زمين، كره ي ماه است كه با فاصله‌اي در حدود چهارصد هزار كيلومتري قرار دارد
آپولوي11 ـ كه بشر را براي اولين بار به ماه برد، چهار روز در راه بود تا اين فاصله را طي كرد. فاصله زمين تا خورشيد حدود 150 ميليون كيلومتر است اگر آپولو 11 ـ مي‌خواست اين فاصله را طي كند، تقريباً پنج سال طول مي‌كشيد. براي فاصله‌هاي كيهاني از واحد سال نوري استفاده مي‌كنند كه با توجه به سرعت نور كه در هر ثانيه 300 هزار كيلومتر مي باشد، مسافت طي شده توسط نور در يك سال حدود 1013 كيلومتر است.(ده هزار ميليارد كيلومتر) يك پرتوي نور، فاصله خورشيد تا زمين را در حدود 5 /8 دقيقه و كل منظومه شمسي را در مدت 11 ساعت مي‌پيمايد. نزديك‌ترين ستاره كهكشان راه شيري به ما در صورت فلكي قنطورس قرار دارد كه فاصله‌اش تا ما حدود 4 سال نوري مي باشد. اگر قرار باشد با سفينه‌اي مثل آپولو 11 ـ به نزديك‌ترين ستاره كه همسايه خورشيد است، مسافرت كنيم يك ميليون سال طول مي‌كشد. شعراي يماني، درخشان‌ترين ستاره آسمان است که تقريباً در فاصله هشت سال نوري از ما قرار دارد.[9]
حالا ببينيد قطر كهكشان راه شيري خودمان كه حدود 100 هزار سال نوري است چقدر وسعت دارد؟ و يا كهكشاني كه در فاصله يك ميليارد سال نوري از ما قرار دارد چقدر دور مي باشد!!؟(الله اكبر
ملاحظه مي‌فرمائيد كه چقدر بجاست كه خداوند تبارك تعالي از ما سئوال بفرمايد
أَوَلَمْ يَنظُرُواْ فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضِ وَ مَا خَلَقَ اللّهُ مِن شَيْءٍ” “اعراف ـ 185
(
آيا فكر و نظر در ملكوت و قواي آسمانها و زمين نمي‌كنند و در هر چه خدا آفريده نمي‌نگرند؟ [تا به قدرت و حكمت خدا و عاقبت عالم قيامت بينا و دانا شوند]).
همچنين اين آيات را مرور مي‌كنيم كه مي‌فرمايند: “لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ”(غافر ـ 57)
أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا ـ رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا”(نازعات 27 و 28)

 

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 2 / 5 / 1395

فيزيك جهان هستي در قرآن (3)

آينده عالم: (انقباض بزرگ)
 

يكي ديگر از سؤالات اساسي بشر، در مورد جهاني كه در آن زندگي مي‌كند، هميشه اين بوده كه سرنوشت اين زمين و خورشيد و آسمان چه خواهد شد؟ اول پاسخ قرآن مجيد را مي‌آوريم و سپس بحث علمي آن را به طور مختصر اشاره مي‌كنيم: 
قرآن در آيات مختلفي به موضوع محو و نابود شدن آسمان و خورشيد و ديگر ستارگان اشاره مي‌نمايد به طور مثال: 
“إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ. وَ إِذَا النُّجُومُ انكَدَرَتْ” (تكوير، 2 و 1)
(زماني كه خورشيد در هم پيچيده مي شود و آن روز كه ستارگان سقوط مي‌كنند)
و يا “إِذَا السَّمَاء انشَقَّتْ” (انشقاق، 1) (وقتي آسمان بشكافد)؛ 
“فَإِذَا النُّجُومُ طُمِسَتْ. وَ إِذَا السَّمَاء فُرِجَتْ”(مرسلات 8 و 9)(وقتي كه ستارگان بي نور و محو شوند و آسمان شكافته مي شود) إِذَا السَّمَاء انفَطَرَتْ. وَ إِذَا الْكَوَاكِبُ انتَثَرَتْ”(انفطار، 2 و 1)؛(وقتي كه آسمان بشكافد و روزي كه ستارگان هر يك مدار خود را رها مي‌كند و در هم و برهم مي‌شوند) 
“... يَوْمَ الْقِيَامَهْ وَالسَّماوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ سُبْحَانَهُ ...”(زمر، 67)؛ 
(...و اوست كه روز قيامت، زمين در قبضه قدرت او و آسمانها در پيچيده به دست سلطنت اوست ...) 
و اما در آيه 104 همان سوره انبياء كه به آغاز آفرينش اشاره فرموده بود، سرنوشت نهايي اين دنيا را نيز معلوم مي فرمايد: 



موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 1 / 5 / 1395

 

پسر جون، نرو جبهه، صد تومنت می دم


✿ ۞  دفــــاع مــــقــــدس ۞  ✿ بــــدون شـــرح !



"عبدالرحمان دزفولی" از بچه های با صفای سپاه اندیمشک ، خاطره ای بسیار زیبا و جالب از اعزام نیرو از شهر اندیمشک – در حالی که با وجود بمباران هوایی و موشک های مرگ بار بعث عراق، چیزی کم تر از خطوط مقدم جنگ نداشت، ولی با همان حال نیروهای جوان خود را داوطلبانه و عاشقانه به جبهه های نبرد علیه متجاوزین می فرستاد – برایم تعریف کرد:


اتوبوس ها و مینی بوس ها پشت همدیگر صف بسته و آماده ‌ی حرکت بودند. خانواده ها که اکثرا از روستاهای اطراف بودند ، آمده بودند تا فرزندان شان را بدرقه کنند و به جبهه بفرستند.
در آن میان، متوجه شدم اکثر مردم دور مینی بوسی جمع شده اند. رفتم جلو تا ببینم چه خبر است. نزدیک که شدم ، دیدم نوجوانی حدود 17 ساله که لباس بسیجی بر تن داشت و جزو نیروهای اعزامی بود، داخل مینی بوس نشسته و پدرش با همان لباس محلی روستایی، پایین ایستاده بود و به او التماس می کرد تا به جبهه نرود. التماس پدر و ناز کردن های پسر، خیلی قشنگ بود. من هم ایستادم به تماشا تا ببینم بین آن دو چه می گذرد. 

پدر با زبان محلی به پسرش التماس می کرد و پسر هم از همان پنجره ‌ی مینی بوس جوابش را می داد:

- ببین پسر جون، تو نرو جبهه، من صد تومنت می دم.

- نمی خوام.

- می گم ... تو نرو، من دویست تومنت می دم.

- پونصد تومنم بدی، نمی خوام.

- خب باشه. به درک . هزار تومنت می دم.

- دو هزار تومنم که بدی، نمی خوام. 

- دیوونه، تو نرو جبهه، من واست یه دوچرخه ‌ی قشنگ می خرم.

- من دیگه بزرگ شدم، دوچرخه نمی خوام.

- خب باشه. هر چی تو بگی. تو فقط نرو جنگ، من یه دونه از این موتور گازیا برات می خرم.

- دنده ای هم بخری، من نمی خوام.

- خره ... تو نرو جبهه، بمون این جا ، ننه ات رو می فرستم برات یه دختر خوب پیدا کنه. خودم برات زن می گیرم ها.

- زنم که برام بگیری، نمی خوام. من فقط می خوام برم جبهه.

که پدر عصبانی شد و گفت:


- خب باشه می خوای بری جبهه، خب زودتر برو دیگه. وایسادی این جا که چی بشه؟!!!!


موضوعات مرتبط: دفاع مقدس
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 1 / 5 / 1395

به کجا چنین شتابان ؟ 



✿ ۞  دفــــاع مــــقــــدس ۞  ✿ بــــدون شـــرح !




برادر کجا می روی ؟
گفت:جبهه
پرسیدم:جبهه کجاست؟
گفت:جائی که عاشقان جمعند .
گفتم:عاشق کیست؟ 
گفت:کسی که رفتن را انتخاب می کند تا دیگران بمانند و می سوزد تا شمع محفل دیگران باشد .
پرسیدم: آنجا چگونه جایی است؟
گفت جایی که معجزه ها می بینی آنجا که اشگهایت ناخود آگاه سرازیر می شوند . جایی که شبها بیدار می مانی وآرزویت شهادت است و لقای یار
جایی که عاشق پرواز می کند .
پرسیدم :پرواز دیگر چیست ؟
گفت :پرواز حرکت آسمانی عاشقی است که به سوی معبودش می شتابد .
گفتم آیا پرواز آسان است ؟ 
گفت : اگر خودخواهی آری 
گفتم : چگونه ؟
گفت : شب مخواب ، اشک بریز ، ضجه زن ، ناله کن تا قلبت را از سیاهی ها پاک کنی . 
گفتم : با چه ؟ 
گفت : ایمان ، ایمان و رفت ... 



✿ ۞  دفــــاع مــــقــــدس ۞  ✿ بــــدون شـــرح !

و اینگونه بود که دوستان رفتند ، رفتند تا نوری در دل تاریکی ما باشند تا با رفتنشان زندگی را معنا بخشند و سکوت را ویرانگر باشند ، رفتند تا به یاران دیگر بپیوندند .
جاده نور را امتداد بخشند و در انتها با عبور از شط خون به معبودش و " معبودشان " برسند . 


شادی روح شهدا و پیر و مرادشان صلوات

 

موضوعات مرتبط: لحظه ای تامل
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 1 / 5 / 1395

 

پرستارانی که فراموش شدند 


✿ ۞  دفــــاع مــــقــــدس ۞  ✿ بــــدون شـــرح !



گرامی داشت ولادت حضرت زینب (س) /همسران جانبازان ، زنانی به بلندای آسمان

در تاریخ هشت سال دفاع مقدس شاهد ظهور انسان های بالنده ای بودیم که یک شبه ره صد ساله پیمودند و در این میان زنان ایران به پیروی از پیام آور کربلا با پرستاری از تن و جان خسته ی رادمردان بازگشته از نبردی سخت امید را در دل آن ها کاشتند .

به گزارش خبرنگار مهر، در تاریخ هشت سال دفاع مقدس نام بلند زنان ایرانی آنچنان درخشان است که می توان کتاب ها، فیلم ها و مستند های زیادی از زندگی آن ها نوشت و ساخت. در میان آن ها می توان دختران نوجوان تا زنان جوان و میانسال و کهنسالی یافت که در نقش خواهر، مادر و همسر در طول جنگ خدمات بیشماری را ارائه کردند و از سلاح به دست گرفتن و مبارزه در خط مقدم تا پرستاری و پزشکی و امداد رسانی و خدمات دیگر همپای مردان رزم در دفاع از میهن چیزی فروگذار نکردند.

فراموش نکنیم که در کنار نام هر جانباز، فداکاری و ایثار زنانی موج می زند که به عنوان همسر، مادر و یا خواهر سال ها فرشته وار به خدمت بی منت جانبازان افتخار می کنند همان هایی که نمونه های کامل ایثار و فداکاری و اسوه های ممتازی برای همه زنان جامعه ما و بلکه زنان عالم هستند و جز خشنودی خداوند مزدی طلب نکردند .
هر چند در هشت سال دفاع مقدس کم نبودند مردان قد خمیده از داغ فرزند در این جنگ خونبار که ناله به کوه بردند و شکوه به ماه کردند، اما سپیدی یکباره گیسوان مادر حکایتی دیگر است از فراغ شوهر یا پسر نو رسیده. در پس آن نگاه امیدوار مادر و لبخند همیشگی اش می توانی رد اشک های شبانه را در چین های چهره اش دنبال کنی اما این اندوه شیرین زمانی به غمی سنگین بدل می شود که آنان از فراموشی لاله ها دلتنگ می شوند.



کم نبودند زنان جوان شوهر از دست داده که فراق یار ، و بار سنگین سرپرستی کودکان نوزاد و خردسال آن ها را زود هنگام به مرز میانسالی بدرقه کرد و کم نبودند دختران جوان ایران زمین که به پاس جان فشانی رادمردان این سرزمین به همسری جانبازان جوان درآمدند و افتخارشان تیمارداری شهیدان زنده بود و هست.
زنانی که در طول زندگی مشترک دست ها و پاها و چشم های همسرانشان شدند و گاه مظلومیت جانبازان اعصاب و روان که نشانی از درد جانکاه خود بر بدن نداشتند این زنان را نیز به گوشه عزلت کشاند چراکه نمی خواستند تصویر قهرمانان دیروز جهاد و شهادت در نظر جوانان و مردم امروز خدشه دار شود


به همین دلیل خود بار سنگین این غم ناگفتنی را در حالیکه کمترین توجهی به جایگاه اجتماعی و درمانی آن ها از سوی مسئولین نمی شد به جان خریدند تا نسبت به کسانی که روزگاری روان و جوانی خود را برای حفظ این ملت و آرمان هایش فدا کردند ، دین خود را ادا کنند.بر همگان آشکار است که موفقیت‌ فعلی ایران بیش از هر چیز مرهون ایثارگری و جانبازی رزمندگان اسلام به ویژه جانبازان و خانواده ی شهدایی است که سرمایه‌ های معنوی ملت و نظام اسلامی محسوب می شوند و حفظ منزلت و کرامت آنان تضمینی بر امنیت ملی ماست که شاید نتوان این امنیت را با میلیاردها پول و تجهیزات دفاعی بدست آورد.

منبع : تبیان

✿ ۞  دفــــاع مــــقــــدس ۞  ✿ بــــدون شـــرح !

موضوعات مرتبط: دفاع مقدس
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 1 / 5 / 1395

در مسیر کمال



دانه جوانه می زند، زمین را می شکافد، می روید، می شکفد
میوه می شود و باز هم دانه ای دیگر و رویشی دیگر. 

عالم همه این چنین در تکاپو است؛ 
در رویش،در مسیر شکفتن و رو به کمال. 


خاک و آب و زمین و آسمان و همه خلق رو به سوی 
کمال می روند رو به سوی اوج. 

سیرِ عالم هستی با همه مخلوقات ریز و درشتش 
سیری است رو به بالا، رو به کمال. 

حتی جسم خاکی تو از آغاز که از هیچ نبودنت با بودنی تازه آغاز شد
تا آخرین دم حیات در مسیر کمال است و اگر حتی نقصی هست، در مسیرِ کمالِ 
کلِ عالم هستی است و در این میان، این روح توست که مختار است سر به پایین گذارد
یا رو به بالا کند، راه کمال بپوید یا پای در ضلالت کشد، بلندی را برگزیند یا پستی را. 

دریغ است در این حرکت عظیم شتابنده رو به بالا، تنها تو با آن 
شگفتی روح و با آن شرف و برتری رو به پستی گذاری و به کمال پشت کنی.



باوری محال



زمین خلق می شود، باکوه و دریا و جنگل و با همه موجودات کوچک و 
بزرگش، و آسمان در اطراف آن، در میان منظومه ای پر از ستاره و 
سیاره و در میان کهکشانی که گویا بی انتهاست.


میلیون ها سال می گذرد و گردونه هستی می گردد و در هر لحظه از این
زمان دراز، همه ذرات عالم هستی، هر یک به کاری و وظیفه ای در تکاپوی بودن
سر به کار خود نهاده و مدار هستی خود را می پوید.

همه در نظمی معیّن و قدری مشخص؛ 
نه ذره ای نا همگونی و نه اندکی بی نظمی. 

تو هیچ باورت می شود که این گذر با عظمت و این حرکتِ شگرفِ 
همگون، رو به سوی هدفی نباشد و مقصدی را نجوید؟

باورت می شود که تصادفی، جرقه ای و برخوردی این همه
را چنین همگون و بی هیچ خدشه پدید آورد و سالیانی به تصادف در
پی تصادفبگذراند و رو به کمال بکشاند و پس از آن دیگر هیچ؟


کیست که باور کند هستی، بازیچه ای است بیهوده و بی هدف
کهبه تصادف پدید آمده؛ 

کاش چشم دل باز می کردیم!


هدف خلقت



پدیدار شدن این خلقت با عظمت را، با آن همه افلاک بی انتها، با آن همه
ذرات بی شمار، با آن وسعت و آن همگونی و آن همه شگفتیِ در ذهن
نگنجیدنی اشکدام هدف می تواند باعث شود؟

چه دلیلی می تواند چنین هیاهویی با چنین وسعتی درگذر زمان پدید آورد؟
کدام انگیزه می تواند مایه آفرینشی چنین سترگ شود؟ 
این آفرینش هرچند برای خالقش ساده باشد و به گفتن کلامی، هست شود؛ 


اما باز هم بودنش را بی هیچ هدفی نمی توان باور کرد.
این گذر بی پایانِ تک تک موجودات عالم، این آمد و شد بی نهایت با این نظم و قرار 
و قاعده بی نظیر، این تکاپوی بی پایان درشت ترین اجرام فلکی تا ریزترین ذرات
میکروبی، این رویش هماره زمین، بارش هماره آسمان ،تابش هماره خورشید 
و فرسایش هماره خاک، همه در پی هدفی است.

گردش این گردونه شگفت برای انگیزه ای است و
حالا بنگر که این کدام هدف است که می تواند چنین هیاهویی برافکند؛ 

آیا تو آن هدف نیستی؟

خدای یگانه من



اگر نظم بی حد و همگونی بی نظیر عالم خلقت، مرا به یگانگی خدایم رهنمون نکند، 
اگر باورم نرسد به آن جا که حضور خدایی جز خدای یگانه اساس هستی را فنا می کند،
اگردر خیال باطل خود بتوانم در کار خدای واحد بی همتا، جایی برای معبود دیگری بیابم، 
اما دلم هرگز خدایی جز خدای یگانه را باور نخواهد کرد. 

در تنهایی ها، سختی ها و حیرانی ها، دلم جز او را صدا 
نخواهد زد و مهربانیِ غیرِ او در دلم راه نخواهد یافت.

سایه ای جز سایه لطف او را بر سرم نخواهم دید 
و به درگاهی جز درگاه او رشته امید نخواهم بست. 

من از آغاز بودنم حضورش را، مهرش را و لطفش را در دلم حس
کرده ام و جز جاری زلال مهربانی او را در زندگی ام نیافته ام. 


پس تنها او را می پرستم و تنها او را عبادت می کنم 
که خدایی جز او را شایسته سپاس نمی بینم. 


موضوعات مرتبط: لحظه ای تامل
برچسب‌ها: لحظه ای تامل!!!
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 31 / 4 / 1395

بسم الله الرحمن الرحیم:

شرح دروس معرفت نفس درس اول جلسۀ ششم:

إقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَق0 خَلَقَ الاِنسانَ مِن عَلَق0 إقرَأ وَ رَبُّکَ الاَکرَم0 اَلَّذی عَلَّمَ بِالقَلَم0 عَلَّمَ الاِنسانَ مالَم یَعلَم0 هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمّیینَ رَسُولاً مِّنهُم یَتلُوا عَلَیهِم ایاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِمَهُمَ الکِتابَ وَ الحِکمَةِ وَ اِن کانُوا مِن قَبلُ لَفی ضَلالٍ مُّبین.
در ابتدای معرفت نفس جهت تبرّک، این چند آیۀ شریفه که آیات سورۀ مبارکۀ علق و آیۀ پایانی آن مربوط به سورۀ مبارکۀ جمعه آورده اند. اولین آیه ای که بر پیغمبر نازل شده همین آیۀ شریفۀ إقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَق0 خَلَقَ الاِنسانَ مِن عَلَق است که این بحث با معرفت نفس هم هماهنگ است.
معلوم می شود اولین خطابی که به جناب رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم شده این است که خودت را بخوان. الله ی که (خَلَق) است و خلق می کند. این خدا را بخوان و خدایی را که خَلَقَ الاِنسانَ مِن عَلَق بخوان. در حقیقت در همین یک جملۀ اولیۀ این آیه هم معرفت ربّ مطرح است و هم معرفت نفس مطرح است و در هر دو جا هم با لفظِ شریفِ إقرَأ آمد که بخوان و قرائت را هم درجات و مراتب است. اعم از قرائت و خواندن ظاهر که با لفظ و لب و لپ و دندان و زبان و امثال اینها در نشئه طبیعت پیاده می شود و قرائت در عالم مثال و قرائت عقلی و قرائت قلبی و قرائت روحی و قرائت سِرّی که اینها همه مراتب قرائت است که خداوند به پیغمبر خطاب می فرماید که مرا در همۀ مراتبِ وجودِ نظامِ هستی بخوان إقرَأ بِاسمِ رَبِّک، در هر کجا هستی و در هر مرتبه ای در همان مرتبه مرا بخوان که به اسم ربت دائما اهلِ قرائت باش. اینجا الان وارد بحثِ تفصیلی آیه نمی شویم.

موضوعات مرتبط: معرفت شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 31 / 4 / 1395

بسم الله الرّحمن الرّحیم:

شرح دروس معرفت نفس علامه حسن حسن زاده آملی درس اول جلسۀ پنجم:سیرِ شهودی غایتِ آن معرفتِ شهودی است که «لَم أَعبُد رَبًّ لَّم أَرَه» و سیرِ آفاقی نهایتِ آن معرفتِ فکری که «اُلئِکَ یُنادُونَ مِن مَّکانٍ بَعید». تا از مباحثی که در بحثهای آینده به لطفِ خدا مطرح می شود معرفتِ شهودی و معرفتِ فکری است، آنچه  را که انسان از ناحیۀ عقل و یا قوایی که تحتِ نظرِ عقلند از قوّۀ وهم و خیال و قوای پنجگانۀ حسِّ ظاهری بدست می آورد معرفتِ فکری است و آنچه را انسان می بیند معرفتِ شهودی است. مثلاً می شنود شناختِ فکری است و یا می بوید و می چشد و لمس می کند و تخیل می کند و توهّم می کند و یا تعقّل می کند اینها همه معرفتِ فکری است؛ اگر تعقّل مقدّمه برای معرفتِ شهودی باشد بسیار نردبان خوبی است و نه تنها خوب است بلکه لازم است چون قوایی که حق در انسان خلق کرده است از حواسِ پنج گانه و دو قوّۀ وهم و خیال و بالاتر از اینها قوۀ عقل، اینها همه غذا می خواهند که غذای اینها تعقّل و تفکّر است، و همین ادراکاتِ ظاهریست اینها باید مقدمه قرار بگیرد برای معرفتِ شهودی که مربوط به قلب است «لَم أَعبُد رَبًّا لَم أَرَه». حالا اگر کسی سئوال کند که پایانِ کارِ معرفتِ شهودی چیست؟ حدیثِ شریفِ امیرالمؤمنین علیه السلام هست که می فرماید: دیدنِ حق نهایتِ آن راهست. در روایت آمده که سیرِ انفسی غایتِ آن معرفتِ شهودی است، «لَم اَعبُد رَبًّا لَم اَرَه» و معرفتِ شهودی تنها از یک راه حاصل می شود و آنهم از ناحیۀ سیرِ انفسی است، که انسان به مقامات شهودی قلبی راه می یابد. و درجات تعقّل و فکر اگر چه راهِ رسیدنِ به حق است اما راهی است که از دور حق را ندا می دهد. «اُولئِکَ یُنادَونَ مِن مَّکانٍ بَعید»، اینها کسانی هستند که از راه دور خدا خدا می

موضوعات مرتبط: معرفت شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 31 / 4 / 1395


بسم الله الرحمن الرحیم:

شرح دروس معرفت نفس علامه حسن حسن زاده آملی درس اول جلسۀ چهارم:  نزدیکترین راه کسب معرفت نفس انسانی است که راه مستقیمِ حق است و نزدیکترین راه به ماوراء طبیعت است در نماز اگر سخن از «اهدناالصراط المستقیم» داریم در حقیقت معنای این آیۀ شریفۀ سورۀ حمد این است که خدایا ما را به خودمان هدایت کن خودمان را بفهمیم بیابیم، که هستیم چه هستیم؟ و می بینید در نهایتِ راه به این حقیقت می رسیم که: 
مرا به هیچ کتابی مکن حواله دگر   که من حقیقتِ خود را کتاب می بینم
چه کتابی از کتابِ وجودیِ انسان بالاتر؟ همۀ موجودات در صدد این هستند که به شکارِ انسان دربیایند و چرا انسان بخواهد از ناحیۀ عالم به حقیقت عالم برسد؟ چرا از عالم خودش به حقیقت عالم اِله راه پیدا نکند؟ در ریاضیات می فرمایند: نزدیکترین خط بین دو نقطه خط مستقیم است که اگر بخواهید نقطۀ الف را به نقطۀ ب اتصال دهید نزدیکترین خط تنها یک خط است و آن خط مستقیم است. چرا بین عبد که نقطه ای است در طرفِ عالم و حق که نقطۀ دیگریست خودِ عبد فاصله نباشد؟ چرا غیر عبد فاصله باشد؟ بینِ جنابعالی که عبدی و خالقِ تو که حق است چرا خودت مستقیماً اتصال نباشد؟ که بگوئی من از ناحیه عالم پی به او ببرم؟ البته طریقِ عالم نیز یک طریق است و این طرق فراوانند اما یک راه مستقیم است که آنهم خودمانیم به این علت در نماز در سورۀ حمد می گوئیم: «اهدناالصراط المستقیم» جنابعالی بزرگترین جدول بحر وجود و دریای حق هستی و جامعترین دفترِ غیب و شهودی و تمامِ حقایق در دفترِ وجودیِ تو بصورتِ اجمال نوشته شده است. نطفۀ انسان عصارۀ عالم است که خداوند حقایق کلِ عالم را مشک زنی کرد و خلاصۀ آن را نطفۀ انسان می بینید که نطفۀ حیوانات تا یک مقدار می آید رشدشان تمام می شود. نطفۀ درختها بوته ها تا حدی رشد می کند بعد می خشکد. گندم تا یک حدی بالا می آید دفترِ وجودیِ گندم تا حدی بر او نوشته شده است. و حتی ملائکة الله نیز دفترِ حقند. اما جامعترین دفترِ الهی، دفترِ انسان است و آنکه غیب و شهود و ظاهر و باطن؛تمام اسماء الله؛ تمام حقایقِ عالم را در ذاتِ او در جانِ او در متنِ ذاتِ او نوشته اند؛ آن نطفۀ انسان است که می بینید شروع می کند به حرکت جوهری و همینجور دم بدم قوی می شود اول جماد است بعد نبات می شود و بعد حیوان می شود بعد انسان می شود و بعد هم در مسیرِ انسانی تا به بی منتها می رود، لذا جامعترین دفتر غیب و شهود و کاملترین مظهر واجب الوجود است.

 

موضوعات مرتبط: معرفت شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 31 / 4 / 1395




پیـــام های آسمــانی 

جزء بیستم

(برگرفته از تفسیر نور)



1. فَتَوَكَّل‏ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ‏ الْمُبِينِ

پس بر خدا توكل كن كه تو همراه با حقيقتى روشن هستى.

توکل بر خداوند تنها در مسیر حق معنا دارد، نه در مسیر باطل 

«فَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقّ‏ الْمُبِينِ» 

(نمل، 79)

2. قَالَ رَبِّ‏ إِنّى‏ ظَلَمْتُ نَفْسِى فَاغْفِرْ لِى فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

گفت: اى پروردگار من، من به خود ستم كردم، مرا بيامرز. 
و خدايش بيامرزيد. زيرا آمرزنده و مهربان است.


در دعا، خداوند را با كلمه مباركه ‏ى «رب» بخوانيم.

2. قَالَ رَبِّ‏ إِنّى‏ ظَلَمْتُ نَفْسِى فَاغْفِرْ لِى فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

گفت: اى پروردگار من، من به خود ستم كردم، مرا بيامرز. 
و خدايش بيامرزيد. زيرا آمرزنده و مهربان است.


در دعا، خداوند را با كلمه مباركه ‏ى «رب» بخوانيم.

«قالَ رَبِّ» 

(قصص، 16)

3. فَخَرَجَ مِنْهَا خَائفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ‏ نَجِّنِى مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ

ترسان و نگران از شهر بيرون شد. گفت: اى پروردگار من،
مرا از ستمكاران رهايى بخش.

زندگى أنبياء غالباً با آوارگى و سختى همراه بوده است. 

«فَخَرَجَ»

سعى و همّت خود را به كار بريم، ولى نتيجه را از خداوند بخواهيم.


«فَخَرَج» 

(قصص، 21)

4. قُلْ فَأْتُواْ بِكِتَابٍ مِّنْ عِندِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى‏ مِنهْمَا أَتَّبِعْهُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ

بگو: اگر راست مى‏ گوييد، از جانب خداوند كتابى بياوريد كه از 
اين دو بهتر راه بنمايد تا من هم از آن پيروى كنم.
در گزينش مربّى، 

دوست و كتاب، هدايت‏بخش بودن، معيار است. 

«أَهْدى‏ مِنْهُما أَتَّبِعْهُ»

(قصص، 49) 

5. مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِّنْهَا وَ مَن جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ 
فَلَا يُجزَى الَّذِينَ عَمِلُواْ السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كاَنُواْ يَعْمَلُونَ 


هر كس كه كار نيكى به جاى آرد، بهتر از آن را پاداش يابد و هر كه
مرتكب گناهى شود،پس آنان كه مرتكب گناه مى‏ شوند جز
به اندازه عملشان مجازات نشوند.


كار نيك، مطلوب و پسنديده است، از هر كس و به هر مقدار كه باشد. 

«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ»

(قصص، 84)






6. وَ مَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِىٌّ عَنِ الْعَالَمِين

هر كه جهاد كند به سود خود كرده است، زيرا خدا 
از همه جهانيان بى ‏نياز است.


خداوند به تلاش ما نياز ندارد. 

«وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ»

خداوند، هم از انسان‏ها بى نياز است و هم از
فرشتگان و هم ديگر موجودات 


«لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ»

(عنکبوت، 6)



7. وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ

و قطعاً خدا كسانى را كه ايمان آورده مى ‏شناسد، 
و منافقان را (نيز) مى ‏شناسد.


مؤمنان واقعى و دروغين را تنها خدا مى‏ شناسد. 

«وَ لَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْمُنافِقِينَ»

(عنکبوت، 11)



8. فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قَالَ إِنّى‏ مُهَاجِرٌ إِلَى‏ رَبّى ‏إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

پس لوط به او (ابراهيم) ايمان آورد، و گفت: همانا من به سوى 
پروردگارم روى آورده ‏ام كه او عزيز و حكيم است.


گاهى در يك زمان چند پيامبر بوده، ولى امامت و رهبرى 
بر عهده‏ ى يكى از آنان بوده است.


«فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ» 

(عنکبوت، 26)



9. إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ مِن شَى‏ءٍ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيم

خداى يكتا مى‏ داند كه چه چيزهايى را سواى او به خدايى 
مى‏ خوانند، و اوست پيروزمند و حكيم.


به جاى تكيه بر غير خدا كه مانند خانه عنكبوت سست و بى‏ اساس
است،به خداوند قوى و شكست‏ ناپذير توكّل كنيم.


«وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»

(عنکبوت، 42)


 



10. خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقّ‏ إِنَّ فِى ذَالِكَ لاَيَةً لِّلْمُؤْمِنِين

خداوند آسمان‏ها و زمين را به حقّ آفريد، همانا در اين آفرينش، 
براى اهل ايمان نشانه‏ ى قطعى است.


آفرينش جهان، هدفدار است 

«بِالْحَقِّ»
 

نگاه ما به جهان نيز بايد هدفدار باشد.

(عنکبوت، 44)






10. خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقّ‏ إِنَّ فِى ذَالِكَ لاَيَةً لِّلْمُؤْمِنِين

خداوند آسمان‏ها و زمين را به حقّ آفريد، همانا در اين آفرينش، 
براى اهل ايمان نشانه‏ ى قطعى است.


آفرينش جهان، هدفدار است 

«بِالْحَقِّ»
 

نگاه ما به جهان نيز بايد هدفدار باشد.

(عنکبوت، 44)






10. خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقّ‏ إِنَّ فِى ذَالِكَ لاَيَةً لِّلْمُؤْمِنِين

خداوند آسمان‏ها و زمين را به حقّ آفريد، همانا در اين آفرينش، 
براى اهل ايمان نشانه‏ ى قطعى است.


آفرينش جهان، هدفدار است 

«بِالْحَقِّ»
 

نگاه ما به جهان نيز بايد هدفدار باشد.

(عنکبوت، 44)



 

 

موضوعات مرتبط: پیام های وحی آسمانی
برچسب‌ها: پیام های آسمانی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 30 / 4 / 1395

کاربردهای لیزر

کاربرد لیزر

وقتی لیزر کشف شد هیچ کس نمی دانست فایده و کاربرد آن چیست. در روزهای نخستین کشف لیزر این جمله خیلی مشهور بود:" راه حلی در انتظار یک مسئله". زمان زیادی لازم است تا یک کشف جدید بتواند به طور ملموس و کاربردی مورد استفاده قرار گیرد.

بله ممکن است 30 سال و یا بیشتر طول بکشد تا مردم اهمیت واقعی یک اکتشاف را دریابند. امروزه لیزر در زمینه های مختلفی نظیر تحقیقات و پژوهش ها، ارتباطات، صنعت، پزشکی و حفاظت از محیط زیست به کار گرفته می شود.

 

کاربردهای صنعتی لیزر

امروزه لیزر در گستره وسیعی از کاربردها در صنعت یافت می شود، مثلاً در ابزارهایی نظیر وسایل نشانه گیری یا اندازه گیری در صنعت کارخانه ای. لیزر برای اندازه گیری دقت گردی گلوله یاطاقان ها مورد استفاده قرار می گیرد. به این شکل که پراکندگی یک نور لیزری هنگام بازتاب از سطح گلوله مورد مشاهده و بررسی واقع می شود.

دیگر استفاده آن اندازه گیری نوارهای فولادی با استفاده از نور لیزری برای بررسی ضخامت نوار است. در صنعت آسیاب کردن خمیر کاغذ، غلظت آب قلیایی با مشاهده چگونگی بازتاب پرتو لیزری از آن اندازه گیری می شود.

در ضمن لیزرمی تواند نقش یک تراز حبابدار را هم داشته باشد و یک پرتو لیزری با جارو کردن یک سطح می تواند هموار بودن سطح را نشان دهد. برای مثال، این روش برای ساختن دیوار زمین های در حال ساخت مورد استفاده قرار می گیرد. در صنعت معدن لیزر جهت حفاری را نشان می دهد.

 

کاربردهای زیست محیطی

فن آوری لیزر حتی در زمینه محیط زیست هم کاربرد دارد. یک نمونه اش، قابلیت تعیین میزان سم وارد شده به محیط از یک محفظه مملو از دود، آن هم از فاصله دور است.

نمونه های دیگر شامل قابلیت پیش بینی و اندازه گیری اوزون و دود و مه فتوشیمیایی، چه در سطح زمین – که مورد نیاز نیست – و چه در لایه های بالاتر جو – که به آن نیاز است – می شود. ضمن این که لیزر نقش عمده ای در تصفیه آب فاضلاب ها دارد.

 

ارتباطات

لیزر به عنوان یک منبع نوری در تمامی فیبرهای نوری مورد استفاده قرار می گیرد. پهنای باند این فیبرها 100 هزار برابر بیشتر از یک کابل مسی معمولی است. لیزر نسبت به تداخل میدان های الکتریکی و مغناطیسی خارجی حساس نیست و شنیدن مکالمه تلفنی دیگری به ندرت اتفاق می افتد.

فیبرهای نوری در انتقال داده ها و مخابرات در سراسر دنیا به وفور یافت می شوند.

 

تحقیقات

لیزر به مهم ترین ابزار پژوهشی در زمینه های فیزیک، شیمی، زیست شناسی و پزشکی در سراسر دنیا تبدیل شده است و در موارد زیر استفاده قرار می گیرد:

• ثبت فرآیندهای شیمیایی فراسریع ( بسیار سریع ) نظیر تشکیل پیوندهای شیمیایی اتم ها برای تشکیل مولکول ها.

• مطالعه شکاف سلولی ( دو نیم شدن سلول ها ) و یا ورود ویروس ها به سلول.

• کاهش بسیار زیاد دمای مولکول ها.

• انتقال بیشترین انرژی ممکن به مواد مختلف در یک بازه زمانی کوتاه برای دریافت انواع گسیل های مختلف.

 

پزشکی

لیزر در پزشکی برای پیشرفت کارهای دقیقی مانند جراحی ها استفاده می شود. جراحی مغز نمونه ای از یک جراحی دقیق و ظریف است که جراح نیاز دارد ناحیه مورد نظرش را با دقت بسیار زیاد مورد بررسی قرار دهد. برای اطمینان بیشتر، لیزرها هم به منظور اندازه گیری و هم به منظور نشانه گیری ناحیه تحت درمان کاربرد دارند. ماه گرفتگی، زگیل و تغییر پوست به سادگی با یک لیزر غیر متمرکز از میان می روند. این جراحی ها هم با سرعت بیشتری انجام می گیرد و هم سریع تر بهبود می یابد و بهتر از همه آن که نسبت به جراحی های معمولی که با تیغ جراحی صورت می گیرند، درد کمتری دارد .

 

 

 

مترجم: بدری سید جلالی

موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسب‌ها: کاربردهای لیزر
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 30 / 4 / 1395

کاربردهای روزمره لیزر

زندگی روزمره ما کم و بیش با کاربردهای لیزر احاطه شده است. امروزه نجارها به جای تراز از لیزر استفاده می کنند و شکارچیان نیز لیزر را جایگزین تلسکوپ های معمولی نشانه گیریشان کرده اند و احتمالا کاربرد لیزر بیش از هر چیزی هنگام گوش کردن به موسیقی اهمیت پیدا می کند.

 

DVD

dvd

دستگاه DVD player لیزری دارد که فقط برای ایجاد پرتوهای موازی نیست، بلکه بیشتر به این منظور کاربرد دارد که از یک نقطه بسیار کوچک نوری ساطع می کند که می تواند روی لایه های مختلف دیسک متمرکز شود. با حرکت جانبی لنز دسترسی به عمق های مختلف دیسک را فراهم می شود. اطلاعات، یعنی صفرها و یک ها، در چندین لایه روی دیسک ذخیره شده اند و در یک زمان واحد تنها یکی از لایه ها قابل خواندن است هر نقطه روی یک لایه مشخص طی هر گردش دیسک خوانده می شود.

برای این که فضای لازم برای ذخیره ساختن اطلاعات فراوان روی یک دیسک به وجود آید، پرتو تابشی باید تا آن جا که ممکن است دقیقاً به اندازه  آن نواحی کوچک متمرکز شود و این امر با هیچ منبع نوری دیگری غیراز لیزر نمی تواند صورت گیرد.

امروزه اندازه این نواحی کو چک به حدود نصف میکرومتر مربع کاهش یافته است که هر میلی متر آن جای 20 مگابیت (mgabit) مگابایت (MByte) اطلاعات است.

 

نشانگر های لیزری

نشانگرهای لیزری از لیزرهای نیمه رسانای کم قیمتی ساخته شده اند که همراه با یک لنز پرتو های نور موازی تولید می کند. این پرتوها برای ساختن یک نقطه نورانی برای نشانه دادن آن است.

گستره این پرتوها (لیزر) خیلی وسیع است. اگر نقطه ای در فاصله 200 متری را در تاریکی با نشانگر روشن کنیم، کسی که در نزدیکی شی نشانه گیری شده (هدف) ایستاده باشد، به راحتی می تواند نقطه ای نورانی را مشاهده کند. البته یک فرد دیگر باید لیزر را نگه دارد. از طرف دیگر شخصی که لیزر را نگه می دارد به دشواری می تواند نقطه نورانی را ببیند.

 

نشانه گیر لیزری تفنگ (مگسک لیزری تفنگ)

نشانه گیر لیزری تفنگ ها بر اصل متفاوتی استوار است. برخی پرتوهای لیزری موازی با مسیر گلوله فرستاده می شوند تا نقطه ی اصابت گلوله را بررسی و قابل رؤیت کنند. این روش ویژه ی تیراندازان ماهر و نشانه گیر های حرفه ای است.

بعضی دیگر داخل کادر نشانه گیری اسلحه، به جای خط صلیبی شکل داخل دوربین اسلحه نقطه ای قرمز  دارند. در هر دو مورد، ممکن است در اطراف نقطه یک حلقه باشد.

 

اندازه گیری سرعت با استفاده از لیزر

روش پلیس برای اندازه گیری سرعت اتومبیل ها بر اساس یک سیگنال لیزری است که به سوی هدف فرستاده می شود. این پرتو پس از برخورد با هدف بازگشته و با نوری که هنوز با اتومبیل برخود نکرده، ترکیب می شود.

حاصل این ترکیب یک نوسان است که هرچقدر هدف سریعتر حرکت کند، فرکانس بالاتری پیدا می کند یا زیرتر می شود. سرعت باید مستقیماً از مقابل یا از پشت سر اندازه گیری شود اگر جهت اندازه گیری زاویه دار باشد سرعت اندازه گیری شده از مقدار واقعی سرعت کمتر خواهد بود.

این بدان معنی است که امکان اندازه گیری ارقام اشتباه خیلی بزرگ وجود ندارد. موفقیت این نوع اندازه گیری بستگی به این دارد که اتومبیل بخش یا قسمت مناسبی برای بازتاب داشته باشد. پلاک اتومبیل برای این منظور بسیار مناسب است چون ممکن است از گونه های مختلف اشیاء بازتاب دهنده ساخته شده باشد. سطوح کدر نیز قابل قبولند اما بیشینه مسافت را کاهش می دهند.

 

مسافت پیمای لیزری

امروزه عمده ترین کاربران مسافت پیمای لیزری، نقشه برداران و ساختمان سازها هستند.

اما صنعت اتومبیل سازی نیز به این مهم دست یافته است. استفاده نه چندان چشم گیر این وسیله در چیزی به نام کمک پارک دیده می شود که به راننده کمک می کند تا هنگام پارک کردن فاصله ی خود را با اتومبیل پشت سرش تخمین بزند.

موضوعات مرتبط: گونان گون
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 30 / 4 / 1395

تاریخچه لیزر

خط زمانی پدید آمدن لیزر:

گسیل

 

گسیل القایی - 1947

آلبرت انیشتن فرآیندی را که امکان تشکیل لیزر را فراهم می کرد، برای اولین بار پیشنهاد کرد. این فرآیند گسیل القایی نام داشت.

هولوگرافی - 1947 

گابور  نظریه هولوگرافی را که برای فهمش نیاز به نور لیزری داشت، توسعه داد. او در سال 1971 برای این کارش برنده جایزه نوبل فیزیک شد.

 

میزر - 1954

اولین مقالات مربوط به میزر درسال 1954 به چاپ رسید که نتیجه پژوهش های همزمان و البته مستقل تاونز و همکارانش در دانشگاه کلمبیای نیویورک و بازف و پروخوروف در موسسه لبدف مسکو بود. فعالیت های آن ها در سراسر دهه های 60 و70 ادامه داشت. آن ها برای این کار، در سال 1964 برنده جایزه نوبل فیزیک شدند.

 

لیزر - 1958

لیزر

تاریخ استفاده ازمیزر نوری و یا لیزر به سال 1958 باز می گردد. در آن زمان امکان به کارگیری اصول میزر در ناحیه نوری توسط شالو و تاونز همانند موسسه لبدف به خوبی مورد تحلیل و بررسی قرارگرفت. طیف نمایی لیزر توسط شالو و همکارانش در دانشگاه استانفورد گسترش یافت و بلومبرگن و همکارانش نور شناخت غیر خطی را که کاربرد ویژه ای در طیف نمایی لیزر دارد، توسعه دادند. به همین منظور جایزه نوبل فیزیک در سال 1981 به آنها تعلق گرفت.

 

لیزر یاقوت -1960

اولین لیزر در سال 1960 به کار برده شد و لیزر یاقوتی رنگی بود که از پالس های (تپ های) پر قدرت نور قرمز نشات می گرفت.

نیمه رسانا -1963

آلفروف و کرامر مستقلا در سال 1963 اصل نیمه رسانای با ساختار غیر هم شکل را پیشنهاد دادند که بعد ها در لیزر نیمه رسانا مورد استفاده قرار گرفت. لیزر نیمه رسانا امروزه از عمده ترین لیزرهاست. برای این کار آن ها در سال 2000 برنده جایزه نوبل شدند.

 

الیاف شیشه - 1980

فیبر نوری که از الیاف شیشه ای ساخته شده است، تلفات خیلی کمی دارد. تا جایی مکالمات تلفنی و مخابرات می تواند کیلومترها با کمک نور لیزری منتقل شود.

 

سرد کردن لیزری - 1980

در دهه 80 چو، کوهن و تانوجی روی سرد کردن اتم ها کار کردند. به همین منظور درسال 1997 جایزه نوبل فیزیک به آنها اهدا شد.

آلبرت انیشتن از سال 1917 نظریه ی گسیل القایی را تشریح کرد اما 30 سال طول کشید تا مهندسین توانستند این اصل را برای اهداف کاربردی مورد استفاده قرار دهند دانشمندان از این کشف فنی جدید و مهم شگفت زده شدند اما فن آوری لیزری به خودی خود در واقع هیچ هدفی نداشت این امر تنها در مورد لیزر استثنا نیست اکتشافات برای آن که از مورد استفاده قرار گیرند نیاز به زمان دارند امروزه لیزر در مخابرات صنعت، پزشکی، حفاظت از محیط زیست و پژوهش ها به کار گرفته می شود لیزر در سراسر دنیا به یکی از قدرتمندترین ابزارهای دانشمندان در رشته های فیزیک شیمی زیست شناسی و پزشکی تبدیل شده است یکی از مباحثی که خیلی جالب به نظر می رسد روش متفاوت در سرد کردن و به دام انداختن اتم ها با استفاده از لیزر است ما هنوز نمی دانیم که این دانش و فن آوری در آینده چه کار برد خواهد داشت، اما یقین داریم که کاربردهای آینده ی آن بر مبنای پژوهش های امروز خواهد بود.

 

موضوعات مرتبط: گونان گون
برچسب‌ها: تاریخچه لیزر
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی