تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3331
بازدید دیروز : 152822
بازدید هفته : 303937
بازدید ماه : 301866
بازدید کل : 1911064
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 29 / 3 / 1394

بسمه تعالی

"خودسازی"

خشم

ماه رمضان، فرصتی برای پالایش روح و جان است پس در این ماه باید بیماریهای نفس را شناسایی کرده، به مداوای آنها پرداخت. اگرچه امر خودسازی مختص به ماه رمضان نمی باشد اما این ماه بهانه ای است تا بیشتر به این مسئله فکر کنیم.

انسان زمانی از دیگر موجودات متمایز می شود که بتواند در جهت تکامل جنبه معنوی خویش اهتمام ورزد و صرفاً در جهت مادیات گام برندارد.

انسان برای تصفیه خود نیاز به آگاهی و معرفت دارد؛ بر آن شدیم تا با الهام گرفتن از آموزشهای ره یافته گان این مسیر سخت و ناهموار، گامی در جهت رشد و تعالی انسانیت خویش برداریم.

حضرت امام خمینی (ره) هفتمین حدیث از کتاب چهل حدیث را به خشم، پیامدها و درمان علمی و عملی آن اختصاص می دهد و دریچه سخن را در این خصوص با روایتی از امام صادق علیه السلام می گشاید که:

"خشم کلید همه بدیها است."

"ابن مسکویه" در تعریف خشم، مطلبی به این مضمون دارد:

"خشم در حقیقت حرکتی نفسانی است که به واسطه آن جوششی در خون قلب به منظور گرفتن انتقام ایجاد می گردد. در این حال آتش خشم شعله می کشد و عقل تحت تأثیر قرار می گیرد. انسان در چنین شرایطی – به گفته حکمیان – مانند غاری می گردد که در آن آتشی افروخته باشند، دودی خفه کننده آن را پوشانده باشد و امکان خاموش کردن آتش میسر نباشد."

همو می افزاید: بقراط می گوید: "من از کشتی ای که در دریا دچار طوفان و موج های سهمگین شده باشد، امیدوارتر هستم تا کسیکه خشم او برافروخته شده باشد، زیرا ناخدای کشتی به هر طریق ممکن کشتی را نجات خواهد داد، اما نجات کسی که آتش خشم او شعله ور شده باشد ممکن نیست. برای او موعظه، پند و اندرز هم کارگر نخواهد افتاد و چه بسا بر خشم او بیفزاید."

مزایای خشم

نمی توان گفت که در کل، خشم منفی است چرا که قوه خشم از نعمتهای خداوند است که بقای شخص وابسته به آن می باشد. اگر این قوه در حیوان وجود نداشت از خود دفاع نمی کرد، و اگر در انسان نبود علاوه بر این که از بسیاری کمالات باز می ماند، اخلاق وی از اعتدال خارج می شد و به سستی، تنبلی، بی غیرتی و ظلم پذیری مبتلا می گردید. بر این اساس، تصور برخی افراد که قائل به از بین بردن این قوه اند، خطاست. چراکه خدای متعال آن قوه را بیهوده در انسان قرار نداده است. امر به معروف و نهی از منکر، نبرد با دشمنان دین و جهاد با دشمن درون، یعنی نفس سرکش، با این قوه انجام می گیرد: حتی برخی از حکما برای جلوگیری از سست شدن این قوه راه حلهای علمی و عملی مطرح کرده اند، از جمله رفتن به میدان جنگ.

معایب خشم

حال که مزایای این قوه مشخص شد باید به معایب آن هم نگاهی داشت.

امام صادق علیه السلام فرمود: "خشم، ایمان را فاسد می کند، چنان که سرکه عسل را." چه بسا شخص در حال خشم از دین خدا برگردد، نور ایمان در دلش خاموش و نهایتاً هلاک گردد و پشیمانی هم به حالش سودی نداشته باشد.

امام باقر علیه السلام فرمود: "همانا این خشم، جرقه آتشی از شیطان است که در قلب آدم برافروخته می شود." و همچنین از آن حضرت چنین نقل شده است: "در تورات، ضمن اسراری که خداوند متعال با موسی داشت، آمده است که ای موسی! خشم خود را از کسیکه تو را بر او مسلط کرده ام نگهدار، تا خشم خود را از تو نگه بدارم."

بدان که آتشی از آتش غضب الهی سخت تر نیست، چنانکه حواریون حضرت عیسی علیه السلام از آن حضرت درخصوص سخت ترین چیز سؤال کردند. آن حضرت فرمود: "سخت ترین چیزها خشم خداست". پرسیدند: «با چه چیز خود را از آن حفظ کنیم؟» حضرت فرمود: "به اینکه خشم نگیرید".

 

راه رهایی

برای رها شدن از خشم، راه حل هایی نیز ذکر گردیده است:

1- اندیشیدن در پیامدها، دستاوردها و مفاسد خشم

2- منصرف کردن نفس از اینکه در ورطه خشم بیافتد. در منابع اهل سنت آمده است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله هرگاه به خشم می آمد، اگر ایستاده بود، می نشست و اگر نشسته بود به پشت می خوابید پیامبر(ص) می فرمایند: در هنگام خشم، سکوت نمائید.

3- از بین بردن اسباب خشم؛ یکی از این اسباب، حب نفس است، که دوستی مال، جاه، شرف، مقام و .... از آن حاصل می شود. انسان به دلیل محبتی که به اینها دارد، و قتی مزاحمتی برای این موارد احساس کند، یا احتمال مزاحمتی برای این امور بدهد، خشمگین می شود.

اما آنچه مسلم است انسان باید بیندیشد و مراقب باشد تا این قوه را که خداوند برای بقای او در وجودش به امانت نهاده است، برخلاف منظور پروردگار به کار نبرد و اگر چنین کند مستحق سرزنش و عذاب خواهد بود.

موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسب‌ها: "خودسازی"
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 29 / 3 / 1394

رمضان ؛ ماه خودسازى

خودسازى از خودشناسى آغاز مى‏شود. نخست ‏باید خود را شناخت تا بتوان خود را ساخت، چرا كه با خودشناسى، خداشناسى ‏تحقق مى‏یابد و اگر خدا را شناختیم، خود را ساخته‏ایم.

در آغاز باید دید چرا پدید آمده‏ایم؟ و هدف از پیدایش و خلقت ما چیست؟ خداوند در قرآن كریم تصریح كرده ‏است كه:« و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون، من جن و انس را نیافریدم، جز براى این‏ كه عبادت كنند.»

در تفاسیر زیادى «لیعبدون‏» به معناى «لیعرفون‏» آمده‏است، یعنى هدف از خلقت ‏شناخت است وگرنه عبادت فقط نماز و روزه و در سجاده نشستن و خدا را نیایش كردن‏ نیست. نماز و روزه و ...، شعبه‏اى ازعبادت است كه عبادت اجتماعى اهمیتش‏ كم‏تر از آنها نیست ، زیرا درآن جا انسان فقط به خود مى‏اندیشد، وعبادت در معناى ‏گسترده‏تر با دیگران و به دیگران اندیشیدن است. عبادت، دردشناسى و دردزدایى است.

چگونه خلیفة الله شویم ؟

عبادت، در جمع زیستن و براى جمع زیستن است. این كه عبادت بیش‏تر به صورت جمعى مطرح مى‏شود و بر مسجد و جمعه و جماعت تاكید مى‏شود، براى این است كه شناخت انسان به خویش منحصر نشود و به دیگران نیز سرایت ‏كند. ما آفریده نشده‏ایم كه تنها گلیم خود را ازآب بیرون بكشیم بلكه باید درمتن قرار بگیریم نه در حاشیه. در جمع زندگى كنیم نه در دیر. به فكر چاره‏جویى ازدیگران باشیم نه تنها چاره‏جویى از خویشتن . به هرحال، بحث ما درباره شناخت نیست ‏كه بحثى است طولانى و از آن مى‏گذریم. اما آن‏ چه گفتنى است، این است كه انسان‏ چگونه باید خود را بسازد و چگونه باید خود را آماده كند تا انسانى الهى گردد، تا قابلیت ‏خلیفة الله شدن پیدا كند. خودسازى به این است كه منش خود را به ‏گونه‏اى تغییر دهیم كه پروردگار مى‏خواهد، و به عبارت دیگر: اگر هم طبیعت ما مایل ‏به تكبر و خودخواهى است، باید نفس خویشتن را چنان ریاضت دهیم كه از فراز كبر و نخوت فرود آید و به تواضع و فروتنى گراید. اگر طبیعت ما، به بخل تمایل بیشترى ‏دارد، چون این صفت مورد نكوهش خداوند و تمام پیامبران و اولیاء و خردمندان‏ مى‏باشد، پس باید از آن دست‏ برداشت و سخاوتمند شد. خلاصه باید صفات سلبیه (منفى) را از قلب زدود، چنان كه صفات ثبوتیه را چون جامه‏اى تمیز و زیبا در بر كرد.

چه باید كرد ؟

باید قلب را از آن چه در نظر مولا و پروردگارمان ناخوشایند و مكروه است، پاك‏ كرد و باید تمام اعضاء و جوارح را در راه رضایش به كار گرفت.

خویشتن را باید به حلم و بردبارى عادت داد كه آن درجه و مقام آدمى را والا برد ودر میان مردم مایه شرف و عزت باشد و با نیكان و بزرگان هم صحبت ‏شود و از هرچه ‏مایه پستى و تن ‏پرورى و تنبلى است دور سازد و آن چه كه انسان را به خدایش نزدیك‏ و مقرب مى‏كند، به آن سوى سوق دهد و عاقبت‏ خیر و نیك فرجامى، ثمره و نتیجه‏اش ‏باشد.

باید به عفت و پاكدامنى روى آورد و از آن‏ چه مایه نفرت و خجلت ‏باشد و شخصیت ‏انسان را لكه‏دار و ننگ بار سازد، دورى جست. باید صبر را پیشه خود ساخت تا به ‏یقین و رضا برسد و تسلیم در برابر اوامر حق باشد و تنگناها و محنت‏ها و رنج‏ها وسختى‏ها و تنگدستى‏ها و رویدادهاى تلخ روزگار، او را از پاى درنیاورد.

باید به سوى تكامل عقل و روح گام برداشت و با تكیه بر دو بال تقوا و عمل، به‏ اوج عزت و عظمت و خدا خواهى رسید. باید در مقابل لذات زودگذر دنیایى به سلاح‏ تقوا، ورع، پارسایى و زهد مسلح شد تا رستگار شویم و به بهشت رضوان نایل آییم كه:« و رضوان من الله اكبر.»

باید آن چنان بر خویشتن مسلط بود و نفس سركش را مهار كرد كه نه مدح و درود دیگران، و نه فحش و ناسزاى آنها در روحیه فولادین و با صلابتش تاثیر گذارد.

باید خود نگهدار بود از آن‏ چه نارضایتى حق در بردارد، نه آن ‏چه خویشتن بخواهد یا نخواهد كه در برابر امر مولا خودى نیست كه مطرح باشد. باید از شر و بدى و رذایل اخلاقى و عادت‏هاى ناپسند و منش‏هاى زشت و كارهاى قبیح، دور شد چنان‏ كه به‏ خیرخواهى ، راستگویى ، امانت ، فضیلت ، اخلاق نیكو و خصال پسندیده، متخلق شد.

باید به فكر امروز و فرداى خود بود و براى فردا كه دیرهم نیست آماده شد و براى جهان جاویدان و ابدى، توشه برداشت.

باید با استقامت و پایدارى، نه ازحوادث و رویدادهاى تلخ ترسید و نه از ملامت ‏ملامت كنندگان و سرزنش نادانان، خم به ابرو آورد؛ بلكه فقط خدا را در نظر داشت و راه خدا را دنبال كرد و پیوسته از او خواست كه توفیق هدایت در صراط مستقیمش به‏ وى بخشد: «اهدنا الصراط المستقیم‏».

باید محبت، دوستى، همكارى، غم‏خوارى، ایثار، گذشت، بخشش و نرمش را جایگزین ‏نفرت، خشم، كینه، خودپسندى، خودمحورى، آز و تندخویى نمود.

باید از زندگى دیگران عبرت گرفت، نه خود عبرت دیگران شد. و ده‏ها باید و نباید در این جا خودنمایى مى‏كند كه اگر انسان به فطرت و سرشت‏ خویش بنگرد، به آنها پى‏خواهد برد، و ماه رمضان، هنگام آن است كه انسان را متوجه خویشتن كند و فطرت‏ خفته‏اش را بیدار سازد و از راه تفكر و اندیشیدن كه برترین عبادت است او را به خودسازى وادارد.

لحظه های ماه رمضان را غنیمت شماریم

 برادران ! خواهران ! ماه خدا فرا رسیده است، جا دارد كه ‏بیش‏ترین استفاده را ازآن بنماییم. نگذارید ساعتى، بلكه لحظه‏اى از این ماه‏ مبارك به هدر رود. در این ماه، سرنوشت ‏یك ساله، بلكه سرنوشت تمام عمر تعیین ‏مى‏شود.

هشیار باشیم، مبادا ساعتى بى‏انگیزه، بى‏توجه و بى‏هدف بگذرد و از عیدى و جایزه ‏الهى در روزعید فطر خداى نخواسته بى‏بهره و محروم بمانیم كه هیچ زیانى از آن ‏سخت‏تر و زیان ‏بارتر نیست! در روایت آمده است كه رسول خدا صلى‏الله علیه و آله وسلم قبل از ماه رمضان خطبه‏اى خواند و در آن خطبه فرمود:

«اى مردم! جبرئیل به دیدار من آمد و گفت: یا محمد! هركه نام تو را بشنود وبر تو صلوات نفرستد، از رحمت‏ خدا دور باشد. یا محمد! هر كه ماه رمضان را دریابد و مورد مغفرت و آمرزش پروردگار قرار نگیرد و از دنیا برود، خداوند او را ازرحمتش دور خواهد كرد. اى پیامبر آمین بگو. من هم آمین گفتم‏ .» (1)

دراین ماه خودسازى، درهاى بهشت ‏بر روى مومنان گشوده مى‏شود و درهاى جهنم بسته‏ مى‏شود، نباید كارى كرد كه در اثر آن كار، درهاى بهشت ‏بر رویمان بسته و درهاى ‏دوزخ گشوده شود.

در این ماه پربركت چنان كه از روایات استفاده مى شود بهشت را زینت مى‏دهند و پاداش كارهاى خیر و عبادت ها و راز و نیازها دو برابر مى‏گردد.

رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود: «شهر رمضان شهرالله عز و جل و هو شهر یضاعف الله فیه الحسنات و یمحو فیه السیئات، و هو شهر البركة، و هو شهرالانابة، و هو شهر التوبة، و هو شهرالمغفرة ، و هو شهرالعتق من النار و الفوز بالجنة.

الا فاجتنبوا فیه كل حرام و اكثروا فیه من تلاوة القرآن و سلوا فیه حوائجكم واشتغلوا فیه بذكر ربكم و لا یكونن شهر رمضان عندكم كغیره من الشهور فان له ‏عندالله حرمه و فضلا على سائر الشهور، ولا یكونن شهر رمضان، یوم صومكم كیوم ‏فطركم .‏» (2)

ماه رمضان، ماه خداى عزوجل است كه در آن پاداش كارهاى نیك دو برابر مى‏شود و گناهان زدوده مى‏شود.

ماه رمضان، ماه بركت و افزایش است.

ماه رمضان، ماه بازگشت و انابه است.

ماه رمضان، ماه توبه است.

ماه رمضان، ماه آمرزش گناهان و مغفرت است.

ماه رمضان، ماه آزادى و رهایى از جهنم و دستیابى به بهشت است.

پس اى مردم! درماه رمضان از هر كار بد و حرامى دورى كنید و درآن بسیار قرآن بخوانید و تمام ‏اوقاتش را به یاد و ذكر پروردگارتان مشغول شوید. مبادا ماه رمضان نزد شما مانند دیگر ماهها باشد، چرا كه بر دیگر ماهها حرمت و برترى دارد. حضرت امیرالمومنین ‏علیه‏السلام مى‏فرماید: "علیكم فى شهر رمضان بكثرة الاستغفار والدعاء، فاما الدعاء فیدفع البلاء عنكم و اما الاستغفار فتمحى به ذنوبكم ." (3) ; بر شما باد، در ماه ‏رمضان، به بسیار دعا كردن و استغفار نمودن چرا كه دعا بلا را از شما دور مى‏سازد و استغفار، گناهانتان را مى‏زداید .» به ‏هر حال، ماه رمضان ماه خودسازى است و كمترین خودسازى به این است كه انسان خودى را براى خویشتن نشناسد و خدا را مالك ‏خود بداند كه اگر چنین بود، خدا را خواهد شناخت و حق عبودیت پروردگار را ادا خواهد كرد و از هر چه رنگ ضد خدایى دارد، دور خواهد شد. خودسازى و جدا شدن از تعلقات و هواهاى نفسانى، منشا تمام كمالات و ملكات و فضائل انسانى است و اگر كسى ‏توانست ‏خود را از تعلقات مادى برهاند، و به ظواهر زود گذر دنیا بى‏اعتنا باشد، بى‏گمان به خدا توجه خواهد كرد و به سوى تكامل روانه خواهد شد و این بالاترین ‏پیروزى و سرفرازى انسان است. خدا مى‏داند تمام مفاسد جهان و ظلم‏ها و تعدى‏ها و تجاوزها و گردن كشى‏ها در اثر خودبینى و هوا پرستى است، لذا در قرآن كریم همواره‏ تزكیه و تربیت مقدم بر تعلیم وآموزش ذكر شده ‏است و خودسازى، یعنى تزكیه نفس و ماه‏ رمضان به حق ماه تزكیه و تطهیر نفس است. پس بیایید باهم در این ماه بزرگ ‏آهنگ تقرب به خدا را بجوییم تا در درگاهش ره یابیم و در روز رستاخیز سفید روى گردیم.

فرازی از نیایش های امام سجاد علیه السلام

در پایان فرازى زیبا از نیایش‏هاى امام سجاد (ع) را یادآور مى‏شویم، باشد كه صحیفه سجادیه همواره الگوى ما در زندگى باشد:

" اللهم و انت جعلت من صفایا تلك الوظائف، و خصائص تلك الفروض شهر رمضان، الذى اختصصته من سائر الشهور و تخیرته من جمیع الازمنه و الدهور، و آثرته على كل‏ اوقات السنه بما انزلت فیه من القرآن و النور و ضاعفت فیه من الایمان، و فرضت ‏فیه من الصیام، و رغبت فیه من القیام، و اجللت فیه من لیله القدر التى هى خیر من الف شهر، ثم آثرتنا به على سائر الامم و اصطفیتنا بفضله دون اهل الملل، فصمنا بامرك نهاره، و قمنا بعونك لیله، متعرضین بصیامه و قیامه لما عرضتنا له من ‏رحمتك و نسبتنا الیه من مثوبتك و انت الملى بما رغب فیه الیك، الجواد بما سئلت ‏من فضلك القریب الى من حاول قربك. " (4) .

«خداوندا! از كارهاى برگزیده و واجبات ویژه ، ماه رمضان را قرار دادى ؛ ماهى كه آن را از میان دیگر ماهها برگزیدى، و از میان ‏تمام زمان‏ها و روزگاران، آن را انتخاب نمودى، و بر جمیع اوقات سال برتریش ‏بخشیدى و انتخاب آن به دلیل قرآن و نورى است كه درآن ماه فرو فرستادى، و ایمان ‏را درآن دو برابر ساختى و روزه‏اش را واجب، و شب زنده‏دارى را براى عبادت در آن‏ ترغیب فرمودى و شب قدر را كه از هزار شب برتر است در آن عظمت‏ بخشیدى و گرامى ‏داشتى، سپس ما را به وسیله آن ماه برتمام امتها برگزیدى و به سبب فضیلتش ما را به دیگر پیروان ادیان برترى بخشیدى، پس به فرمان تو روزش را روزه مى‏داریم‏ و به یارى تو شبش را به عبادت مى‏پردازیم، در حالى كه با صیام و قیامش، خویش را مشمول دعوتى كه ما را در معرض آن قرار داده‏اى، مى‏سازیم، و آن را سبب دریافت‏ پاداش تو مى‏سازیم و تو برآن چه از درگاهت درخواست ‏شود، توانایى و به آن چه كه ‏از فضل و احسانت مسالت گردد بخشاینده‏اى و به كسى كه آهنگ تقرب به تو جوید نزدیكى .‏»

 آخرین سخن این كه امیدواریم خداوند ما را توفیق عبادت خصوصا در این ‏ماه مبارك بخشد و مستوجب مغفرت و آمرزش درگاهش قرار دهد.

سید محمد جواد مهرى

پى‏نوشتها:

1- المقنعه، ص 308 .

2- فضائل الاشهر الثلاثه، ص‏95 .

3- وسائل الشیعه، ج‏7، ص‏220 .

4- صحیفه سجادیه، دعاى 45.

موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 29 / 3 / 1394

چگونه در پناه قرآن باشیم؟

 

چکیده

دو سوره ناس و فلق" معوذتان یا معوذتین" نامیده می شوند. زیرا از ویژگی های این دو سوره، این است که با خواندن این دو سوره می توان خود یا کس دیگری را " تعویذ" کرد.

تعویذ یعنی در پناه قراردادن، دفع شر کردن و حفظ نمودن. به عبارت دیگر، خواندن این دو سوره باعث دفع بعضی از شرور و آفات خواهد شد. و مُعوذ، اسم فاعل تعویذ و به معنای تعویذ کننده، در پناه قرار دهنده و حفظ کننده است.

کلید واژه ها:

کلمه"رب" به معنای" مالک و صاحب اختیار" است. مثل" رب البیت"؛ یعنی صاحب و مالک خانه و لزوماً به معنای" پرورش دهنده" است.

" خناس" یعنی " آن که خود را بسیار عقب می کشد و پنهان می شود." در روایت آمده است که: شیطان بینی خود را بر قلب انسان می گذارد ( به سراغ انسان می آید)، ولی وقتی این انسان به یاد خدا افتاد، خود را عقب می کشد و مخفی می شود" فاذا ذکر الله خَنسَ"(علل الشرایع/ ص 526). لذا شیطان، خناس نامیده شده است. یعنی بسیار عقب نشینی کننده و پنهان شونده.

آشنایی با کلمات و نیز الگوهای زبانی به کار رفته در قرآن کریم، در فهم معانی ظاهری این کتاب مقدس، نقش بسیار مهمی دارد، ولی متأسفانه عربی آموختگان کشور ما، از زبان عربی، بیشتر با قواعد آن، اعم از صرف یا نحو، آشنایی دارند و از لغت و نیز" الگوهای جمله" (SENTENCE STRUCTURE) عموماً غافلند.

در این مقاله سعی خواهد شد، به خواست خداوند متعال مختصری درباره ریشه یابی لغات سخن گفته شود.

بحث را از سوره مبارکه" ناس" شروع می کنیم . البته در آغاز و پیش از شروع توضیح واژه ها و مفردات این سوره، بی مناسبت نیست درباره نام دیگر سوره ناس که در واقع نام مشترک دو سوره ناس و فلق است توضیح مختصری بدهیم.

دو سوره ناس و فلق، معوذتین یا معوذتان- با کسر واو(رازی/461)- نیز نامیده می شوند. معوذ اسم فاعل از تعویذ است. تعویذ یعنی" چیزی را در پناه چیز دیگر قرار دادن". عوذه: وقاه (راغب/352) و این دو سوره از این جهت، معوذتین نامیده شده اند که با " قل اعوذ" آغاز می شوند ( ابن منظور3/499، زبیدی5/382) یعنی انسان با خواندن این دو سوره، خود را- یا کس دیگر را- در پناه خداوند قرار می دهد. از جمله ویژگی هایی که برای این دو سوره، در روایت ذکر شده است، دفع بعضی از شرور و آفات است. برای مثال در روایتی از امام باقر علیه السلام، چنین نقل شده است:

رسول اکرم صلی الله علیه و آله به بیماری سختی مبتلا شده بودند و از درد شدیدی رنج می بردند، جبرائیل و میکائیل علیهماالسلام، به خدمت ایشان آمدند. جبرائیل بالای سر آن حضرت و میکائیل پایین پای ایشان نشستند. آن گاه جبرائیل با " قل اعوذ برب الفلق" و میکائیل با" قل اعوذ برب الناس" آن حضرت را تعویذ کردند.(طبرسی10/560) یعنی برای دفع شر از آن حضرت، این دو سوره را برایشان خواندند.

و نیز نقل کرده اند که رسول اکرم (ص) بعد از این که، کسی درصدد سحر کردن ایشان برمی آمد، خود را با این دو سوره" تعویذ" می کردند و نیز دو فرزند دلبند خود، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را نیز با این دو سوره تعویذ می نمودند.( ابن منظور 3/499)

واژه های سوره ناس

از بین کلمات این سوره، سه واژه"رب"، " وسواس و وسوسه" و" خناس" را توضیح می دهیم.

رب

" رب" را معمولاً مربی و پرورش دهنده معنی می کنیم. ولی باید در نظر داشت که در عربی قدیم، این کلمه بیش تر معنای" مالک" و " صاحب اختیار" را می رسانده است. برای مثال:

الرب: المالک ( زمخشری1/10)

رب کل شیء: مالکه ( رازی، 228)

الرب هو الله عزوجل، هو رب کل شیء ای مالکه ( ابن منظور1/399).

رب کل شیء مالکه و مستحقه و قیل: صاحبه و یقال: فلان رب هذا الشیء ای ملکه له و کل من ملک شیئاً فهو ربه.(همان)

ربه یربه ربا: ملکه ... و انه لمربروب بین الربوبة ای لمملوک. و العباد مربوبون الله- عزوجل- ای مملوکون. (همان/400)

و نیز گفته می شود:

لان یربنی فلان احب الی من ان یربنی فلان. یعنی اگر فلانی مالک من بشود و من برده او گردم، برایم محبوب تر است تا فلانی مرا مالک گردد و مرا برده خود کند.( ابن منظور 1/400، زمخشری1/10).

یا در داستان اصحاب فیل آمده است که وقتی ابرهه به اطراف مکه رسید و آنجا اردو زد. مردم از ترس، به کوه های اطراف گریختند و سپاهیان او 200 شتر عبدالمطلب را غارت و تصاحب کردند. جناب عبدالمطلب به نزد او رفت و درباره شتران خود از وی پرسید. ابرهه گفت: فکر می کردم تو مرد بزرگی هستی، ولی الان از چشمم افتادی. من آمده ام این خانه را که دین و آیین و شرافت آباء و اجدادی شما به آن بستگی دارد، نابود کنم، ولی تو به دنبال تعدادی شتر هستی که از تو گرفته اند!

فقال:انا رب الابل و للبیت رب سیمنعه. (زمخشری4/798)، یعنی گفت: من مالک شتران هستم و این خانه هم مالکی دارد که آن را حفظ خواهد کرد.

پر واضح است که منظور جناب عبدالمطلب این نبوده است که: من پرورش دهنده شتر هستم یا شتر چرانم! و یا این خانه پرورش دهنده ای دارد!!

پس به هر حال معنای اصلی رب،- همان طور که در مثال های فوق روشن شد، عبارتست از: مالک و صاحب اختیار. پس " رب الناس" یعنی " مالک و صاحب اختیار مردم"

بی مناسبت نیست در این جا به این نکته اشاره کنیم که: با توجه به این معنی" رب"، " عبد" بودن، مردم و نیز تمامی آنچه در جهان است، بهتر روشن می شود. زیرا" عبد" یعنی" برده"، و" مملوک".

ما عادت کرده ایم" عبد" را به معنای" بنده" ترجمه کنیم، حال آن که" عبد" یعنی" برده"، " آن که در مالکیت کسی قرار می گیرد و مالک و صاحب اختیاری دارد."

خداوند رب است و هر چه در آسمان ها و زمین است" عبد" و" مملوک" است." ان کل من فی السموات و الارض الا اتی الرحمن عبدا"( مریم:93) و لذا وقتی انسان سر به سجده می گذارد و می گوید: سبحان ربی الاعلی و بحمده، چه زیبا است که در نظر آورد، در واقع در مقابل مالک و صاحب اختیار خود، و نه پرورش دهنده خود، سر به خاک تسلیم می ساید و اظهار ذلت، کوچکی و بردگی می کند و می گوید:پاک و منزه و بی عیب است، مالک و صاحب اختیار من، این برده بی مقدار، و به حمد و ستایش او مشغولم.

وسواس، یوسوس

نخست توضیحی درباره وزن این کلمه می دهیم: " وسواس" اسم مصدر است، ولی به خاطر مبالغه، به معنای وصفی به کار رفته است. ولی وسواس با کسر واو، مصدر است ( زمخشری4/823). به کار بردن مصدر یا اسم مصدر به جای صفت در عربی شایع است، مثل " زید عدل" به جای" زید عادل".

اما معنای آن:

" وسوسة" یعنی سخن گفتن پنهانی. وسوسه: کلمه کلاماً خفیا. و نیز الوسواس: همس الصائد و الکلاب و هوالصوت الخفی

( زبیدی9/31). وسواس یعنی صدای آهسته صیاد و سگ های[او] و آن عبارتست از صدای پنهان و آهسته. مخفی نماند که " همس" یعنی صدای آهسته؛ صدای ظریف زیور آلات را نیز" وسواس" گویند(همان).

پس " وسواس" در معنای وصفی یعنی کسی که آهسته سخن می گوید و بی سر و صدا حرف می زند.

گویی شیطان بی سرو صدا و آرام به سراغ طعمه خود می رود و آهسته و مخفیانه با او سخن می گوید. و " یوسوس" نیز یعنی آهسته و بی سر و صدا سخن می گوید.

خناس

" خناس" صیغه مبالغه از ماده " خُنوس" است. خنوس یعنی پنهان شدن بعد از آشکار بودن. الاختفاء بعدالظهور،( طبرسی10/559) و نیز به معنای عقب رفتن و کناره گیری کردن است." خنس" تأخر و انقبض،( زبیدی 8/268) برای این که به معنای ماده " خنس" بهتر پی ببریم، خوب است به آیه شریفه " فلا اقسم بالخنس" (تکویر: 15) نیز اشاره کنیم . خداوند در این آیه به " خنس" قسم یاده کرده است. " خنس" جمع مکسر بر وزن" فُعّل، و مفرد آن:" خانس" است. مثل: ساجد و سُجّد، راکع و رُکع.

صرف نظر از گفته های مفسران درباره " خنس" و این که مراد از این کلمه در آیه مورد بحث چیست، اگر به آیه بعدی مراجعه کنیم، درمی یابیم که " خنس" یعنی چیزهایی که حرکت می کنند و سپس پنهان می شوند ( الجواری الکنس). " جواری" جمع جاری، به معنای چیزهایی است که حرکت و جریان دارند. و" کنس" جمع کانس، به معنای آهوانی است که در کِناس خود مخفی می شوند. " کناس" یعنی مکان و مأوایی لابه لای درختان که آهو خود را در آن جا پنهان می کند ( محمود شلتوت و دیگران2/501). پس خنس، هر چه و هر که باشند، یکی از ویژگی هایشان پنهان شدن بعد از آشکار شدن است.

بعضی از مفسران خنس را در این جا به معنای سیاره های خاص دانسته اند که پس از طلوع و سیر و حرکت در فلک خود، مجدداً غروب می کنند و پنهان می شوند (طباطبائی 20/239). پس کاملاً روشن می شود که : خناس یعنی" بسیار کناره گیری کننده و عقب رونده یا بسیار مخفی شونده و" وسواس خناس" یعنی" آن که آهسته و بی سر و صدا و بدون جلب توجه به سراغ انسان می آید و با او سخن می گوید و بسیار مخفی می شود و عقب می نشیند."

در روایتی از پیامبراکرم(ص) چنین آمده است:

" ان الشیطان واضع خطمه علی قلب ابن آدم فاذا ذکرالله سبحانه خنس"( طبرسی10/561) شیطان بینی(منقار) خود را بر قلب انسان می گذارد. وقتی او به یاد خدا بیفتد شیطان عقب نشینی می کند و پنهان می شود.

و ظاهراً به همین خاطر، خداوند، شیطان را" خناس" نامیده است.

منابع:

1. قرآن کریم.

2. تاج العروس من جواهرالقاموس. محمد مرتضی الزبیدی، دارالفکر، بیروت، 1414ه، 1994م.

3. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل. محمودبن عمرالزمخشری، دارالکتاب العربی، بیروت، بدون تاریخ.

4. لسان العرب، محمدبن مکرم، ابن منظور افریقی، نشر ادب الحوزة، قم، 1405ه.ق، 1363 ه.ش.

5. مجمع البیان علوم القرآن. ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی، رابطة الثقافة الاسلامیة، تهران1417ه، 1997م.

6. مختار الصحاح. محمدبن ابی بکر الرازی، مؤسسة الرسالة بیروت، 1413ه. 1992م.

7. معجم الفاظ القرآن الکریم، مجمع اللغة العربیة قاهره. محمود شلتوت و دیگران، انتشارات ناصرخسرو، قم، 1363ه.ش.

8. المیزان فی تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبائی، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت، 1417ه. 1997م.

9. المفردات. ابوالقاسم الحسین بن محمد الراغب الاصفهانی، المکتبة المرتضویه، تهران، بدون تاریخ.

"دکتر حمیدرضا مستفید"، مجله گلستان قرآن.

موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 28 / 3 / 1394

استمناء، جماع، باقى ماندن بر جنابت و حیض

استمناء چیست؟
سؤال1358. آیا استمناء یعنى آن که انسان با خود کارى کند که منى بیرون بیاید و یا اگر به تصویرى یا فیلمى نگاه کند و یا با تخیّل، منى از او خارج شود نیز استمناء است و روزه را باطل مى‏کند؟
پاسخ: فرقی نمی کند
استمناء بدون خروج منى
سؤال1359. اگر به قصد بیرون آمدن منى، استمناء کند ولى منى خارج نشود، آیا روزه‏اش باطل است؟
پاسخ: روزه‏اش باطل است، ولى کفّاره ندارد.
جهل به باطل شدن روزه با استمناء
سؤال1360. آیا روزه‏دارى که استمناء کرده و نمى‏دانسته استمناء روزه را باطل مى‏کند، روزه‏اش باطل است؟ و در صورت بطلان، آیا کفّاره هم دارد؟
پاسخ: روزه باطل است و بنابر احتیاط واجب، کفّاره جمع دارد؛ مگر در صورتى که جاهل قاصر و غیر ملتفت به سؤال باشد که خصوص قضاى بعد از رفع قصور واجب است.
ملاعبه با همسر بدون انزال
سؤال1361. آیا بازى و شوخى کردن با همسر، بدون این که منى خارج شود، روزه را باطل مى‏کند؟
پاسخ: خیر، باطل نمى‏کند.
ملاعبه‏ى با خود
سؤال1362. شخصى در ماه رمضان با خود بازى مى‏کند؛ ولى منى خارج نمى‏شود و علایم جنب هم در او نیست، بعد از ساعتى بول مى‏کند و مایع سفید رنگى خارج مى‏شود که شک دارد منى هست یا نه، حکم روزه‏ى این شخص در صورت قصد انزال یا عدم انزال چیست؟
پاسخ: با قصد انزال، روزه‏اش باطل است.
ملاعبه با همسر همراه با انزال
سؤال1363. حکم روزه‏ى شخصى که در ماه مبارک رمضان در حال بازى با همسرش جنب شده چیست؟
پاسخ: اگر قصد انزال داشته یا عادت او در این کار این بوده که به انزال منجر مى‏شده، روزه وى باطل است.

انجام ندادن غسل بعد از جنب شدن
سؤال1364. روزه کسى که جنب شده و بدون غسل و تیمم روزه گرفته، چگونه است؟
پاسخ: روزه‏اش باطل است.
جهل به حکم جنابت
سؤال1365. به علت ندانستن حکم جنابت در زمان جوانى و مجرّدى، نسبت به صحت نمازها و روزه‏هایم شک دارم، چه کنم؟
پاسخ: با شک، تکلیفى ندارید.
سؤال1366. از ابتداى بلوغ مدت شش سال بر اثر نادانى و بدون عذر شرعى روزه نمى‏گرفتم، یک سال را هم بدون این که بدانم جنب هستم، روزه گرفته‏ام، وظیفه من چیست؟
پاسخ: تمام آن روزه‏ها قضا دارد و آن شش سال اگر جاهل مقصر بودید، کفاره هم دارد و کفاره‏ى تأخیر هم دارند.
غسل نکردن به علت کم‏رویى
سؤال1367. شبى به علت کم‏رویى نتوانستم غسل جنابت کنم، لذا عمدا یک روز ماه رمضان را روزه نگرفتم، اکنون وظیفه‏ى من چیست؟
پاسخ: مى‏توانستید نزدیک طلوع فجر تیمّم کنید، ولى چون با جنابت وارد صبح شده و عمدا روزه آن روز را نگرفته‏اید، قضا و کفاره بر شما واجب است.
استبراء پس از جنابت یا احتلام
سؤال1368. آیا استبراء یا بول ـ با این که مى‏داند بقایاى منى همراه بول خارج مى‏شود ـ روزه را باطل مى‏کند؟
پاسخ: خیر، باطل نمى‏کند.
تأخیر انداختن غسل جنابت
سؤال1369. اگر در ماه رمضان کسى بعد از اذان بیدار شود و متوجه گردد که جنب است و غسل را تا عصر تأخیر بیندازد، روزه‏اش صحیح است؟
پاسخ: بله، صحیح است.
غسل جنابت هنگام اذان صبح
سؤال1370. آیا روزه‏دار مى‏تواند در هنگام اذان صبح، غسل جنابت کند؟
پاسخ: اگر قبل از اذان تیمم کرده است، مانعى ندارد.
خیال جنابت و غسل نکردن براى آن
سؤال1371. شخصى در ماه رمضان قبل از طلوع فجر، مایعى از خود دیده و خیال کرده که محتلم شده، اما عملاً غسل نکرده است، ولى قبل از ظهر فهیمده که جنب نبوده و آن مایع منى نبوده و مفطرى هم انجام نداده، آیا مى‏تواند آن روز را روزه بگیرد؟ و در صورت بطلان حکم این شخص در روزه و کفاره و قضا چیست؟
پاسخ: جایز نیست مفطرى را انجام دهد و اگر اطمینان به جنابت داشته با علم به مسأله، به طورى که نیّت از او متمشّى نشده، فقط قضا دارد.
احتلام در طول روز
سؤال1372. شخصى در روز ماه رمضان محتلم شده است، آیا فورا باید غسل کند، یا مى‏تواند تا غروب غسل نکند؟
پاسخ: لازم نیست فورا غسل کند.
اجبار زن به جماع
سؤال1373. اگر مردى زن خود را مجبور به جماع نماید، وظیفه زن به لحاظ قضا و کفاره چیست؟
پاسخ: کفاره روزه خودش و روزه زنش را باید بدهد، ولى اگر زن در بین جماع راضى شود، بنابر احتیاط واجب مرد دو کفاره بدهد و زن یک کفاره و در هر صورت زن باید قضاى روزه آن روز را به جا آورد.
ترشح پس از ملاعبه
سؤال1374. اگر خانمى با همسر خود در ماه مبارک رمضان شوخى و ملاعبه کند، سپس ترشّحى در خود ببیند، پاسخ: اگر منى انزال نشده و قصد انزال هم نداشته، اشکال ندارد.
میزان در تعدّد خواب
سؤال1375. آیا کسى که دچار خواب‏هاى کوتاه مدّت ـ مثلاً یک ربع ـ مى‏باشد و زود به زود بیدار مى‏شود، آیا هر کدام در حکم یک خواب محسوب گردیده و اگر غسل واجب نکرده، کفّاره روزه هم به گردنش خوهد آمد؟
پاسخ: اگر واقعا خواب برود، کم بودن زمان دخالتى ندارد.
فراموشى تیمّم
سؤال1376. شبى در ماه مبارک رمضان جنب شدم و چون امکان حمام کردن برایم نبوده، تصمیم گرفتم بعد از خوردن سحرى و قبل از اذان صبح تیمّم بدل از غسل نمایم. ولى متأسفانه پس از خوردن سحرى یادم رفت که تیمّم نمایم و هنگام اذان یادم افتاد و سریعا تیمّم کردم. آیا روزه‏اى که گرفتم صحیح بوده است؟
پاسخ: روزه‏ى آن روز باطل است.
غسل کردن روزه‏دار هنگام اذان
سؤال1377. شخص جُنُبى قبل از اذان بیدار شده و مشغول غسل مى‏شود و در حین غسل، اذان مى‏گویند. آیا روزه‏ى او صحیح است؟
پاسخ: اگر هنوز یقین به طلوع فجر ندارد، سریعا غسل را تمام کند و صحیح است.
تعارض بین خوردن سحرى و غسل
سؤال1378. شخص جنبى، ده دقیقه به اذان صبح بیدار شده و مدّت باقى مانده تا اذان را نمى‏تواند صرف خوردن سحرى و غسل کند، وظیفه‏ى او چیست؟ با توجّه به این که اگر سحرى نخورد، به ضعف شدید منجرّ مى‏شود.
پاسخ: اگر سحرى نخوردن، سبب ضعف و مشقّت غیر قابل تحمّل عادةً مى‏شود، زود سحرى بخورد و به جاى غسل، تیمّم نماید.
جاهل به وجوب غسل
سؤال1379. روزه دارى که به وجوب غسل جنابت یا اصل جنابت جهل دارد (جاهل مقصّر)، آیا باید کفاره روزه‏هایى را که در حال جنابت گرفته بدهد؟
پاسخ: وجوب آن مبنى بر احتیاط است
تعدّد غسل در ماه رمضان و باطل بودن یکى از آن‏ها
سؤال1380. کسى در ماه مبارک رمضان چند غسل کرده، در روزهاى متعدد، بعد یقین کند یکى از این غسل‏ها باطل بوده حکم روزه‏هاى این شخص چه مى‏باشد؟
پاسخ: به مقدارى که یقین به بطلان روزه‏ها دارد، روزه‏ها را قضا کند.
غسل با خیال وسعت وقت
سؤال1381. فردى در سحرگاه ماه مبارک رمضان گمان مى‏کند وقت براى غسل وجود دارد و شروع به غسل جنابت مى‏کند؛ اما در اثناى غسل، وقت صبح داخل مى‏شود.آیا روزه‏اش صحیح است یا قضا و کفاره دارد؟
پاسخ: روزه‏اش صحیح است و قضا و کفّاره ندارد.
مفطر نبودن احتلام بعد از طلوع فجر
سؤال1382. فردى که پس از طلوع صبح محتلم مى‏شود، آیا روزه‏اش باطل است؟ چه وظیفه‏اى دارد؟
پاسخ: کسى که پس از طلوع فجر محتلم شده، تا قبل از ظهر مى‏تواند نیّت روزه کند، زیرا احتلام مفطر نیست.
آشکار شدن بطلان غسل بعد از اذان
سؤال1383. روزه دارى پس از اذان صبح متوجه مى‏شود که غسل او باطل بوده است، آیاروزه‏اش صحیح است یا قضا و کفاره دارد؟
پاسخ: در روزه‏ى ماه رمضان روزه‏ى او صحیح است و قضا و کفاره ندارد و در روزه‏ى واجب معین هم همین طور است و در واجب غیر معین، روزه‏اش باطل است.
غلط بودن تیمّم روزه دار
سؤال1384. فردى روزه دار به علت تنگى وقت، تیمّم بدل از غسل کرده است، امّا در وسط روز متوجّه مى‏شود، به علت فراموشى ـ با وجود این که تیمّم صحیح را از روى رساله عملیّه بلد بوده ـ تیمّم را غلط انجام داده است. آیا روزه‏اش صحیح است؟
پاسخ: روزه‏اش صحیح است و قضا ندارد، زیرا تعمّد، صادق نیست.
روزه گرفتن با غسل باطل
سؤال1385. اگر غسل فرد جنب، به دلیل جهل به مسأله، داراى خللى بوده که مبطل بوده است و با همان غسل، روزه گرفته باشد، آیا کفاره دارد؟
پاسخ: عمل او تعمّد بر صبح کردن با جنابت نیست تا موجب قضا یا کفاره شود و این غیر از جهل به اصل وجوب غسل است که تعمّد صادق است.
جنابت اختیارى در شب ماه رمضان
سؤال1386. فردى که در شب ماه مبارک رمضان به آب دسترسى ندارد، آیا مى‏تواند به صورت اختیارى خود را جنب کند؟
پاسخ: جواز جنب نمودن اختیارى او مورد تأمل است. گرچه اگر خود را جنب نماید، روزه‏اش با تیمم صحیح است.

قضاى روزه‏هاى در حال عادت
سؤال1387. خانمى هر سال پیش از ماه مبارک رمضان، عدد روزهاى عادتش را مى‏دانسته، لذا زودتر از ماه مبارک رمضان، روزه آن روزها را مى‏گرفته است. حکم روزه‏هایش چگونه است؟
پاسخ: هر وقتى که روزه مى‏گرفته، براى سال قبل که قضا شده حساب مى‏شود و فقط روزه‏ى سال آخر بر ذمّه‏اش است.

گرفتن جلوى عادت با استفاده از قرص
سؤال1388. آیا اگر با قرص جلوى عادت گرفته شود، براى روزه اشکال دارد؟
پاسخ: خیر.
به هم خوردن عادت در رمضان
سؤال1389. اگر کسى عادت وقتیه و عددیه داشته و طبق عادت قبلى پاک شده و پس از غسل روزه‏هایش را گرفته است، ولى پس از یکى دو روز دوباره لکه‏هایى را مشاهده نموده است، آیا این لکه‏ها حکم حیض را داشته و روزه‏هاى دو روز قبل را نیز باید دوباره قضا کند یا حکم استحاضه دارد و مى‏تواند بقیه روزها را نیز روزه بگیرد؟
پاسخ: اگر آن لکه‏ها در قبل از ده روز کامل باشد، حکم حیض را دارد و روزه‏هاى آن دو روز را هم باید دوباره قضا کند
**************************************************

نیت روزه

عدول از روزه  ى مستحبّى به واجب

سؤال:  آيا مى  توان از روزه  ى مستحبّى به روزه  ى واجب عدول كرد؟

 پاسخ: كسى كه روزه ى قضا دارد، از او روزه ى مستحبى صحيح نيست؛ پس اگر قبل از زوال متوجه شد، مى  تواند نيّت روزه  ى واجب كند. بله، اگر در آخر شعبان به نيّت استحباب روزه گرفته، چنان چه در بين روز فهميد كه رمضان است، بايد به رمضان عدول كند و تجديد نيّت براى آن مى كند؛ هر چند بعد از زوال باشد، بنابر احوط.

نيّت روزه مردّد بين واجب و مستحبّ

سؤال: كسى كه نمى  داند روزه  ى قضا دارد يا نه اگر روزه بگيرد، به نيّت اين كه اگر قضا دارد قضاى واجب و گرنه مستحبّ باشد، آيا اين گونه نيّت كردن صحيح است؟

پاسخ: بله، صحيح است.

سؤال: آيا مى  شود روزه اى به نيّت روزه  ى قضاى احتياطى پدر و مادر گرفت كه اگر بر ذمّه  ى آن ها روزه ى قضا است ادا بشود و اگر نيست، روزه  ى مستحبّى خود انسان باشد؟

 پاسخ: بله، مى  شود.

 نيّت روزه  ى استيجارى قبل از ظهر

سؤال: آيا مى  توان قبل از ظهر، نيّت روزه استيجارى كرد؟

 پاسخ: اگر باطل  كنندهاى روزه به جا نياورده و يا با جنابت وارد صبح نشده باشد، مى  تواند تا قبل از ظهر نيّت روزه استيجارى نمايد.

 انصراف از روزه و تجديد نيت

سؤال:  كسى غير ماه رمضان قصد روزه كرده و بعد منصرف شده، ولى چيزى نخورده است. آيا مى  تواند دوباره قبل از ظهر نيّت روزه قضاى ماه رمضان يا استيجارى كند؟

پاسخ: مانعى ندارد.

نيّت روزه براى جُنُبى كه قبل از ظهر غسل كرده

سؤال:  شخصى قبل از طلوع فجر يا بعد از آن محتلم شده و قبل از ظهر غسل كرده و چيزى نخورده است، آيا مى  تواند نيّت روزه ى قضاى ماه رمضان يا استيجارى كند؟

پاسخ: اگر قبل از فجر محتلم شده است، نمى  تواند و اگر بعد از فجر محتلم شده است، مى تواند.

تعارض بين روزه  ى نذرى و قضا

سؤال: كسى كه، هم روزه ى قضا و هم روزه ى نذرى دارد، كدام را بايد اوّل به جا بياورد؟

پاسخ: اگر وقت يكى تنگ است، اوّل آن را به جا آورد و اگر وقت هر دو وسيع است، مخيّر است كه هر يك را خواست انجام دهد.

نذر به جا آوردن قضاى روزه  ى رمضان در سفر

سؤال:  آيا انسان مى  تواند نذر كند كه روزه  ى قضاى ماه رمضان خود را در سفر بگيرد؟

پاسخ: صحيح نيست.

عدول از روزه  ى مدت  دار به روزه مدت  دار ديگر

 سؤال: عدول از روزه  ى واجب مدت دار ـ مثل روزه قضا ـ به روزه  ى واجب مدت دار ديگر ـ مثل روزه نذرى ـ جايز است يا نه؟

 پاسخ: در قبل از ظهر اشكال ندارد.

جهل به زمان روزه  ى قضا

سؤال:  اگر شخصى نداند كه قضاى ماه رمضان را بايد تا رمضان بعد گرفت و گرنه كفّاره  ى تأخير دارد، در اين صورت (ندانستن حكم)، اگر شخصى تا رمضان بعد روزه  ى قضا را نگرفت، آيا كفاره  ى تأخير واجب مى شود؟

پاسخ: علم و جهل در اين مسأله فرقى ندارد.

باطل كردن سهوى روزه

سؤال:  اگر در روزه  ى واجب يا مستحبّ سهوا مُبطلى به جا آورده شود، روزه چه حكمى دارد و آيا فرقى بين روزه ماه رمضان و غير آن هست يا نه؟ و آيا فرقى در روزه اى كه وقتش وسيع است يا غير آن وجود دارد؟

پاسخ: در غير بقاى بر جنابت، فرقى در عدم ابطال نيست و در آن مورد به مسأله  ى 1317 رساله رجوع شود.

 قصد روزه نبودن

سؤال: اگر روزه  دارى قصد كند كه روزه نباشد ولى تا غروب افطار نكند و مبطلى انجام ندهد، آيا روزه اش باطل است و در صورت بطلان آيا كفاره دارد؟

 پاسخ: اگر روزه  ى واجب معين باشد، روزه اش باطل است و عدم وجوب كفّاره، محلّ تأمّل است. (مسأله  ى 1270 رساله).

 نيّت روزه يوم الشّك

سؤال:  تكليف روزه  دار در مورد نيّت روزه  ى يوم الشّك چيست؟

 پاسخ: روزى را كه انسان شك دارد آخر شعبان است يا اوّل رمضان، واجب نيست روزه بگيرد، و اگر بخواهد روزه بگيرد، نمى تواند نيّت روزه رمضان نمايد؛ بلكه بايد نيّت روزه قضا و مانند آن بنمايد و چنان چه بعدا معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب مى شود و در صورتى كه قصد كند آن چه را كه فعلاً خدا از او خواسته است انجام دهد و بعد معلوم شود رمضان بوده نيز كافى است و چنان چه در چنين روزى به نيّت روزه قضا يا روزه مستحبى و مانند آن روزه بگيرد و در بين روز بفهمد كه رمضان است، بايد نيّت روزه رمضان كند.

تبديل نيّت از مستحبى به قضا

 سؤال: شخصى نيّت روزه مستحبى كرده؛ ولى قبل از ظهر مى فهمد كه روزه ى قضا بر ذمّه اش مى باشد، آيا مى تواند نيّت روزه قضا بكند و اگر نيّت كند، آيا ثواب روزه ى مستحبى را هم مى برد؟

 پاسخ: بله، مى تواند نيّت روزه قضا كند و ثواب روزه ى مستحبى را هم مى برد.

 زمان نيّت روزه

سؤال: شخصى در روزه ماه رمضان تا طلوع آفتاب خوابيده و نيّت روزه آن روز را نكرده، آيا مى  تواند از آن هنگام نيّت روزه كند؟

 پاسخ: اگر از شب قبل از خوابيدن نيّت داشته، همان كافى است.

  ترديد در بطلان روزه

سؤال:  اگر به گمان شخصى در روزه اش خلل ايجاد شده و شك دارد كه روزه اش باطل شده يا نه و اين ترديد بين بطلان و عدم بطلان چند ساعت طول مى  كشد و بعد ترديدش برطرف شده و مى  فهمد كه مبطل روزه انجام نداده است، آيا روزه اش صحيح است، در اين مورد چه فرقى بين روزه  ى واجب و غير واجب وجود دارد؟

پاسخ: روزه اش صحيح است و فرقى بين اقسام آن نيست.

يوم الشّك

سؤال: مى  دانيم اگر در يوم الشّك ـ كه نمى  داند آخر شعبان است يا اوّل ماه رمضان ـ نيّت رمضان كند، روزه ى آن روز باطل است. آيا در مسأله ى فوق تفاوتى بين اين كه قبل از ظهر يا بعد از ظهر بفهمند وجود دارد به اين كه اگر ساعت 9 صبح فهميده باشد كه ماه رمضان است و تجديد نيّت كرد، آيا باز هم روزه  ى آن روز باطل است و اگر باطل است، آيا مى  تواند افطار كند؟

 پاسخ: اگر قصد قربت متمشّى شد ـ مثل اين كه جاهل به مسأله بوده ـ اشكال ندارد و در صورت بطلان، نمى  تواند افطار كند.

روزه در عيد فطر

سؤال: اگر كسى از روى بى  اطلاعى در روز عيد فطر روزه بگيرد، چه حكمى دارد؟

پاسخ: اشكالى ندارد.

*********************************************

 

مبطلات روز

خوردن وآشامیدن

خوردن داروهايى كه جنبه  ى غذايى ندارند

سؤال: آيا خوردن داروهاى خوراكى كه هيچ جنبه ى غذايى نداشته باشد و جهت تسكين دردهاى بيمارى به كار مى رود، باطل كننده روزه مى باشد؟

پاسخ: به حسب ظاهر، مثل خوردن ريگ است و در خوردنى هايى كه موجب بطلان روزه مى شود، چيزهاى معمول و غير معمول فرقى نمى كند. بله، ممكن است اگر محتاج به خوردن آن باشد، مضطرّ به افطار باشد.

داخل شدن خون  دماغ در حلق

سؤال: اگر روزه  دار خون  دماغ شود، اگر سر را بالا بگيرد و خون  دماغ داخل حلق شود، آيا روزه اش باطل است؟

 پاسخ: مثل ترشّحات بينى است كه اگر به فضاى دهن نرسد و داخل حلق شود و در حال غير روزه هم اين كار معمول باشد، قطع نظر از عناوين ديگر مبطل روزه نيست.

چرك و خلط گلو

سؤال: آيا چرك و خلط گلو، روزه را باطل مى كند يا نه؟

 پاسخ: اگر به فضاى دهان نرسد، باطل نمى  كند.

جمع شدن اخلاط در دهان در حال نماز

سؤال:  اگر بين نماز در دهان روزه دار اخلاط سر و سينه جمع شود، به صورتى كه اگر فرو دهد، روزه اش باطل مى  شود و اگر بخواهد بريزد، بايد نماز را قطع كند. وظيفه  اش چيست؟

پاسخ: اگر گرفتن آن به دستمال و مانند آن ممكن نباشد، قطع نماز براى ضرورت و عذر جايز است.

مسواك زدن

سؤال:  آيا مسواك كردن با خمير دندان در حال روزه، اشكال دارد؟

 پاسخ: اگر چيزى به حلق نرسد، اشكال ندارد.

 تنفّس بخار آب در مواقع روزه  دارى

 سؤال: تنفّس بخار آب غليظ در حمام براى روزه دار چه حكمى دارد؟

 پاسخ: اگر مشكوك است كه به حدّ غبار غليظ مبطل رسيده است يا نه، اشكال ندارد.

 فرو بردن آب دهان مخلوط به خون

سؤال:  اگر روزه دارى به دستور پزشك، آب دهان مخلوط به خون را فرو ببرد، روزه اش باطل است؟ در صورت بطلان، آيا قضاى روزه كافى است يا كفّاره هم دارد؟

پاسخ: اگر خون را عمدا فرو دهد، روزه اش باطل مى شود و فرقى بين ضرورت و عدم آن نيست. بلى، در مورد ضرورت كفّاره ندارد؛ ولى دستور پزشك به تنهايى ضرورت آور نيست.

افطار كردن بعد از خوردن سهوى غذا

سؤال: اگر انسان در روزه ى واجب سهوا چيزى بخورد و به خيال اين كه روزه اش باطل شده است افطار كند، آيا غير از قضا، كفّاره هم بر او واجب است؟

پاسخ: اگر جاهل قاصر و غير ملتفت به سوال از اين مسأله بوده، كفاره ندارد.

 روزه  دارى كه هميشه از لثه  اش خون مى  آيد

سؤال: تكليف روزه  دارى كه از لثه  اش هميشه خون مى  آيد چيست؟

 پاسخ: تا ممكن و ميسور است بايد خون را خارج كند و اگر ممكن نشد و ضرورت بر فرو بردن داشت؛ چون ضرورت، مفطر را از ابطال ساقط نمى  كند، او از مصاديق مضطرّ به افطار است.

فرو بردن خلط سينه بدون اختيار

 سؤال: روزه  دارى كه خلط سينه به فضاى دهانش آمده، آن را نگه مى  دارد تا پس از مدّت كوتاه ى به بيرون دهان بريزد. امّا ناگهان بدون اختيار آن را فرو مى  دهد، آيا روزه اش صحيح است؟

پاسخ: صحيح است.

افطار با مالى كه خمس آن داده نشده است

سؤال:  روزه  دار با مالى كه متعلّق خمس است و خمس آن را نداده است، در ماه مبارك رمضان افطار مى نمايد، آيا كفّاره ى جمع دارد؟

پاسخ: كفّاره  ى جمع ندارد، مگر در بعض موارد كه در هر صورت به حكم خوردن چيز غصبى است، مثل اين كه در تمام عين متعلّق خمس تصرّف شده باشد و او نيز قصد اداى از مال ديگر را نداشته باشد.

خوردن سهوى

سؤال: اگر در هنگام روزه چيزى سهوا از گلو پايين رود، آيا روزه باطل است؟

 پاسخ: باطل نمى شود.

معيار خوردن در بطلان روزه

سؤال:  معيار در خوردن و آشاميدن چيست؟ آيا به محض رسيدن به حلق، روزه را باطل مى كند يا فرو بردن اشيا روزه را باطل مى كند؟

پاسخ: معيار، داخل شدن در حلق است.

استعمال ناس

سؤال:  مادّه  اى است به نام ناس كه اعتيادآور است. درهر نوبت مقدار دو گرم يا بيشتر از آن را زير زبان مى  گذارند و از اين طريق تأثير كامل آن ظاهر مى  شود و بعد از دهان خارج مى  كنند. آيا اين عمل در ماه رمضان باعث بطلان روزه مى  شود؟

پاسخ: اگر چيزى به حلق نرسد، از جهت روزه اشكال ندارد.

فرو دادن پوست هاى خشكيده لب

سؤال:  آيا فرو بردن پوست هايى كه گاهى اوقات از لب جدا مى  شود و خشك است، روزه را باطل مى كند؟

پاسخ: بله، باطل مى  كند.

افطار با اذان افق محل ديگر

سؤال:  اگر با شنيدن صداى اذان تهران گمان كند كه اذان اصفهان شده و افطار كند، چه حكمى دارد؟

 پاسخ: اگر غروب خورشيد (غايب شدن قرص خورشيد در زمين مسطح) به افق اصفهان شده بوده، اشكالى ندارد.

گرد و غبار گچ و سيمان

سؤال: آيا گرد و غبار اشيايى مانند آرد و گچ و سيمان، روزه را باطل مى كند؟

 پاسخ: اگر عمدا فرد رود، موجب بطلان روزه مى  شود.

 زمان افطار كردن

 سؤال: در ماه مبارك رمضان چه وقت مى توان افطار كرد؟

پاسخ: در وقت مغرب شرعى كه بنابر اظهر همان استتار (پنهان شدن) قرص خورشيد در افق مستوى (زمين مسطح) است.

استمناء چيست؟

سؤال: آيا استمناء يعنى آن كه انسان با خود كارى كند كه منى بيرون بيايد و يا اگر به تصويرى يا فيلمى نگاه كند و يا با تخيّل، منى از او خارج شود نيز استمناء است و روزه را باطل مى  كند؟

 پاسخ: فرقى نمى  كند.

افطار كردن قبل از اذان مغرب

سؤال: يك روز اشتباها اذان مغرب كمى زودتر گفته شد و ما افطار كرديم، آيا روزه آن روز صحيح است؟

 پاسخ: اگر بعد از غروب آفتاب بوده صحيح است، هر چند قبل از زوال حُمره مشرقيّه بوده است.

 عدم اعتماد به اذان راديو و تلويزيون

 سؤال: اگر كسى به اذان راديو و تلويزيون اعتماد نداشته باشد و يقين به دخول فجر صادق ننمايد، آيا مى تواند پس از پخش اذان از راديو و تلويزيون باز هم غذا بخورد؟

پاسخ: خلاف احتياط است.

**************************************

 

استمناء، جماع، باقى ماندن بر جنابت و حيض

استمناء بدون خروج منى

سؤال: اگر به قصد بيرون آمدن منى، استمناء كند ولى منى خارج نشود، آيا روزه اش باطل است؟

 پاسخ: روزه  اش باطل است، ولى كفّاره ندارد.

جهل به باطل شدن روزه با استمناء

سؤال: آيا روزه دارى كه استمناء كرده و نمى  دانسته استمناء روزه را باطل مى  كند، روزه اش باطل است؟ و در صورت بطلان، آيا كفّاره هم دارد؟

پاسخ: روزه باطل است و بنابر احتياط واجب، كفّاره جمع دارد؛ مگر در صورتى كه جاهل قاصر و غير ملتفت به سؤال باشد كه خصوص قضاى بعد از رفع قصور واجب است.

ملاعبه با همسر بدون انزال

 سؤال:  آيا بازى و شوخى كردن با همسر، بدون اين كه منى خارج شود، روزه را باطل مى كند؟

پاسخ: خير، باطل نمى كند.

ملاعبه  ى با خود

سؤال:  شخصى در ماه رمضان با خود بازى مى  كند؛ ولى منى خارج نمى  شود و علايم جنب هم در او نيست، بعد از ساعتى بول مى  كند و مايع سفيد رنگى خارج مى  شود كه شك دارد منى هست يا نه، حكم روزه  ى اين شخص در صورت قصد انزال يا عدم انزال چيست؟

 پاسخ: با قصد انزال، روزه اش باطل است.

 ملاعبه با همسر همراه با انزال

سؤال: حكم روزه  ى شخصى كه در ماه مبارك رمضان در حال بازى با همسرش جنب شده چيست؟

پاسخ: اگر قصد انزال داشته يا عادت او در اين كار اين بوده كه به انزال منجر مى  شده، روزه وى باطل است.

انجام ندادن غسل بعد از جنب شدن

سؤال:  روزه كسى كه جنب شده و بدون غسل و تيمم روزه گرفته، چگونه است؟

پاسخ: روزه اش باطل است.

جهل به حكم جنابت

 سؤال: به علت ندانستن حكم جنابت در زمان جوانى و مجرّدى، نسبت به صحت نمازها و روزه  هايم شك دارم، چه كنم؟

پاسخ: با شك، تكليفى نداريد.

سؤال:  از ابتداى بلوغ مدت شش سال بر اثر نادانى و بدون عذر شرعى روزه نمى  گرفتم، يك سال را هم بدون اين كه بدانم جنب هستم، روزه گرفته  ام، وظيفه من چيست؟

پاسخ: تمام آن روزه  ها قضا دارد و آن شش سال اگر جاهل مقصر بوديد، كفاره هم دارد و كفاره  ى تأخير هم دارند.

 غسل نكردن به علت كم رويى

سؤال: شبى به علت كم رويى نتوانستم غسل جنابت كنم، لذا عمدا يك روز ماه رمضان را روزه نگرفتم، اكنون وظيفه  ى من چيست؟

پاسخ: مى  توانستيد نزديك طلوع فجر تيمّم كنيد، ولى چون با جنابت وارد صبح شده و عمدا روزه آن روز را نگرفته  ايد، قضا و كفاره بر شما واجب است.

استبراء پس از جنابت يا احتلام

سؤال: آيا استبراء يا بول ـ با اين كه مى داند بقاياى منى همراه بول خارج مى  شود ـ روزه را باطل مى  كند؟

پاسخ: خير، باطل نمى  كند.

تأخير انداختن غسل جنابت

سؤال:  اگر در ماه رمضان كسى بعد از اذان بيدار شود و متوجه گردد كه جنب است و غسل را تا عصر تأخير بيندازد، روزه اش صحيح است؟

 پاسخ: بله، صحيح است.

غسل جنابت هنگام اذان صبح

سؤال:  يا روزه دار مى تواند در هنگام اذان صبح، غسل جنابت كند؟

پاسخ: اگر قبل از اذان تيمم كرده است، مانعى ندارد.

خيال جنابت و غسل نكردن براى آن

سؤال:شخصى در ماه رمضان قبل از طلوع فجر، مايعى از خود ديده و خيال كرده كه محتلم شده، اما عملاً غسل نكرده است، ولى قبل از ظهر فهيمده كه جنب نبوده و آن مايع منى نبوده و مفطرى هم انجام نداده، آيا مى  تواند آن روز را روزه بگيرد؟ و در صورت بطلان حكم اين شخص در روزه و كفاره و قضا چيست؟

پاسخ: جايز نيست مفطرى را انجام دهد و اگر اطمينان به جنابت داشته با علم به مسأله، به طورى كه نيّت از او متمشّى نشده، فقط قضا دارد.

احتلام در طول روز

سؤال:شخصى در روز ماه رمضان محتلم شده است، آيا فورا بايد غسل كند، يا مى تواند تا غروب غسل نكند؟

پاسخ: لازم نيست فورا غسل كند.

اجبار زن به جماع

 سؤال: اگر مردى زن خود را مجبور به جماع نمايد، وظيفه زن به لحاظ قضا و كفاره چيست؟

 پاسخ: كفاره روزه خودش و روزه زنش را بايد بدهد، ولى اگر زن در بين جماع راضى شود، بنابر احتياط واجب مرد دو كفاره بدهد و زن يك كفاره و در هر صورت زن بايد قضاى روزه آن روز را به جا آورد.

ترشح پس از ملاعبه

سؤال: اگر خانمى با همسر خود در ماه مبارك رمضان شوخى و ملاعبه كند، سپس ترشّحى در خود ببيند، وظيفه چيست؟

پاسخ: اگر منى انزال نشده و قصد انزال هم نداشته، اشكال ندارد.

 ميزان در تعدّد خواب

 سؤال: آيا كسى كه دچار خواب هاى كوتاه مدّت ـ مثلاً يك ربع ـ مى  باشد و زود به زود بيدار مى  شود، آيا هر كدام در حكم يك خواب محسوب گرديده و اگر غسل واجب نكرده، كفّاره روزه هم به گردنش خوهد آمد؟

پاسخ: اگر واقعا خواب برود، كم بودن زمان دخالتى ندارد.

فراموشى تيمّم

سؤال: شبى در ماه مبارك رمضان جنب شدم و چون امكان حمام كردن برايم نبوده، تصميم گرفتم بعد از خوردن سحرى و قبل از اذان صبح تيمّم بدل از غسل نمايم. ولى متأسفانه پس از خوردن سحرى يادم رفت كه تيمّم نمايم و هنگام اذان يادم افتاد و سريعا تيمّم كردم. آيا روزه اى كه گرفتم صحيح بوده است؟

پاسخ: روزه  ى آن روز باطل است.

غسل كردن روزه  دار هنگام اذان

 سؤال: شخص جُنُبى قبل از اذان بيدار شده و مشغول غسل مى  شود و در حين غسل، اذان مى  گويند. آيا روزه ى او صحيح است؟

 پاسخ: اگر هنوز يقين به طلوع فجر ندارد، سريعا غسل را تمام كند و صحيح است.

 تعارض بين خوردن سحرى و غسل

سؤال: شخص جنبى، ده دقيقه به اذان صبح بيدار شده و مدّت باقى مانده تا اذان را نمى  تواند صرف خوردن سحرى و غسل كند، وظيفه  ى او چيست؟ با توجّه به اين كه اگر سحرى نخورد، به ضعف شديد منجرّ مى  شود.

 پاسخ: اگر سحرى نخوردن، سبب ضعف و مشقّت غير قابل تحمّل عادةً مى  شود، زود سحرى بخورد و به جاى غسل، تيمّم نمايد.

جاهل به وجوب غسل

سؤال: روزه دارى كه به وجوب غسل جنابت يا اصل جنابت جهل دارد (جاهل مقصّر)، آيا بايد كفاره روزه هايى را كه در حال جنابت گرفته بدهد؟

 پاسخ: وجوب آن مبنى بر احتياط است.

 تعدّد غسل در ماه رمضان و باطل بودن يكى از آن ها

 سؤال: كسى در ماه مبارك رمضان چند غسل كرده، در روزهاى متعدد، بعد يقين كند يكى از اين غسل ها باطل بوده حكم روزه هاى اين شخص چه مى  باشد؟

 پاسخ: به مقدارى كه يقين به بطلان روزه  ها دارد، روزه  ها را قضا كند.

غسل با خيال وسعت وقت

سؤال:  فردى در سحرگاه ماه مبارك رمضان گمان مى كند وقت براى غسل وجود دارد و شروع به غسل جنابت مى كند؛ اما در اثناى غسل، وقت صبح داخل مى شود.آيا روزه اش صحيح است يا قضا و كفاره دارد؟

 پاسخ: روزه اش صحيح است و قضا و كفّاره ندارد.

 مفطر نبودن احتلام بعد از طلوع فجر

سؤال:  فردى كه پس از طلوع صبح محتلم مى شود، آيا روزه اش باطل است؟ چه وظيفه اى دارد؟

 پاسخ: كسى كه پس از طلوع فجر محتلم شده، تا قبل از ظهر مى تواند نيّت روزه كند، زيرا احتلام مفطر نيست.

آشكار شدن بطلان غسل بعد از اذان

سؤال: روزه دارى پس از اذان صبح متوجه مى شود كه غسل او باطل بوده است، آياروزه اش صحيح است يا قضا و كفاره دارد؟

 پاسخ: در روزه ى ماه رمضان روزه  ى او صحيح است و قضا و كفاره ندارد و در روزه ى واجب معين هم همين طور است و در واجب غير معين، روزه اش باطل است.

غلط بودن تيمّم روزه دار

سؤال: فردى روزه دار به علت تنگى وقت، تيمّم بدل از غسل كرده است، امّا در وسط روز متوجّه مى شود، به علت فراموشى ـ با وجود اين كه تيمّم صحيح را از روى رساله عمليّه بلد بوده ـ تيمّم را غلط انجام داده است. آيا روزه اش صحيح است؟

پاسخ: روزه اش صحيح است و قضا ندارد، زيرا تعمّد، صادق نيست.

روزه گرفتن با غسل باطل

سؤال: اگر غسل فرد جنب، به دليل جهل به مسأله، داراى خللى بوده كه مبطل بوده است و با همان غسل، روزه گرفته باشد، آيا كفاره دارد؟

پاسخ: عمل او تعمّد بر صبح كردن با جنابت نيست تا موجب قضا يا كفاره شود و اين غير از جهل به اصل وجوب غسل است كه تعمّد صادق است.

جنابت اختيارى در شب ماه رمضان

سؤال: فردى كه در شب ماه مبارك رمضان به آب دسترسى ندارد، آيا مى تواند به صورت اختيارى خود را جنب كند؟

پاسخ: جواز جنب نمودن اختيارى او مورد تأمل است. گرچه اگر خود را جنب نمايد، روزه اش با تيمم صحيح است.

قضاى روزه  هاى در حال عادت

سؤال: خانمى هر سال پيش از ماه مبارك رمضان، عدد روزهاى عادتش را مى دانسته، لذا زودتر از ماه مبارك رمضان، روزه آن روزها را مى گرفته است. حكم روزه هايش چگونه است؟

پاسخ: هر وقتى كه روزه مى گرفته، براى سال قبل كه قضا شده حساب مى شود و فقط روزه ى سال آخر بر ذمّه اش است.

گرفتن جلوى عادت با استفاده از قرص

سؤال: آيا اگر با قرص جلوى عادت گرفته شود، براى روزه اشكال دارد؟

پاسخ: خير.

به هم خوردن عادت در رمضان

سؤال: اگر كسى عادت وقتيه و عدديه داشته و طبق عادت قبلى پاك شده و پس از غسل روزه هايش را گرفته است، ولى پس از يكى دو روز دوباره لكه هايى را مشاهده نموده است، آيا اين لكه ها حكم حيض را داشته و روزه هاى دو روز قبل را نيز بايد دوباره قضا كند يا حكم استحاضه دارد و مى تواند بقيه روزها را نيز روزه بگيرد؟

پاسخ: اگر آن لكه ها در قبل از ده روز كامل باشد، حكم حيض را دارد و روزه هاى آن دو روز را هم بايد دوباره قضا كند.

 

 

موضوعات مرتبط:
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 28 / 3 / 1394
جامع المسائل ج 1:
سؤال 607 :آیا با محاسبات منجمان مخصوصاً در حال حاضر که امکانات دقیقى در اختیار دارند، اول ماه ثابت مى شود؟
پاسخ: هرکس از گفته آنها یقین یا اطمینان پیدا کند، باید به آن عمل کند.
سؤال 608 :اگر ماه در کشورهاى شرقى رؤیت شود، آیا براى کشورهاى غربى حجت است؟
پاسخ: بلى، رؤیت هلال در مشرق زمین، براى مغرب زمین حجت است و خودبخود ثابت مى شود. ولى رؤیت هلال در مغرب براى شهرهاى مشرق حجت نیست.
سؤال 609 :اگر در جمهورى اسلامى هلال رؤیت شود، با توجه به اینکه افغانستان در شرق ایران قرار گرفته، در بعضى از مناطق آن که تقریباً یک ساعت از نظر طلوع و غروب آفتاب با تهران اختلاف دارند، رؤیت ثابت مى شود یا نه؟ و در صورت عدم ثبوت، اگر تاکنون برطبق رادیو ایران افطار کرده باشند،آیا موجب قضا و کفاره یا قضاى تنها مى شود؟
پاسخ: بطور کلى اگر درشهرى اول ماه ثابت شود براى مردم شهر دیگر که با آن هم افق یا نزدیک به هم باشندنیز ثابت مى شود و نیز وقتى اول ماه در تهران ثابت شد براى شهرهایى که در قسمت غربت تهران واقع شده اند حجت است. ولى براى شهرهایى که در قسمت شرق تهران واقع هستند حجت نیست و اگربرخلاف عمل کرده اندباید روزه خود را قضا کنند و اگر در یاد گرفتن کوتاهى کرده اند، کفاره هم دارد.
سؤال 610 :آیا متطوّق و مرتفع بودن هلال دلالت بر شب دوم مى کند؟
پاسخ: شرعاً دلالت نمى کند.
سؤال 611 :آیا رؤیت هلال در بلاد بعیده کفایت از سایر بلاد مى کند؟
پاسخ: اگر قریب الافق باشندکافى است.
سؤال 612 :در صورتى که عید فطر مشکوک باشد و معلوم نیست ماه مبارک 29 روز مى باشد یا 30 روز، حکم حاکم هم دیر مى رسد،وظیفه چیست؟
پاسخ: اول ماه به چند چیز ثابت مى شود، که درتوضیح المسائل مسأله 1780 بیان شده و روزى را که نمى داند آخر رمضان است یا اوّل شوّال، واجب است روزه بگیرد.
سؤال 613 :روزى که در ایران عید فطر اعلام مى شود، آیا مردم افغانستان مى توانند عید بگیرند؟ اگرنمى شود، چطور با عید در تهران، مردم خرمشهر و آبادان و بندرعباس مى توانند عیدبگیرند، ولى افغانستان نمى توانند؟
پاسخ: حکم حاکم شرع در مورداول ماه در شهر محل اعلام و شهرهایى که با آن شهر هم افق یا قریب الافق هستند یا درغرب آن شهر واقع شده اند مجزى است و حتى براى مقلدین همان حاکم که در شهرهاى شرقى ساکن هستند ثابت نمى شود. لذا با اعلام رؤیت هلال در تهران، در بندرعباس و بوشهر وآبادان اول ماه ثابت مى شود. ولى در شرق ایران، مثل مشهد و افغانستان ثابت نمى شود.
سؤال 614 :اگر در ایران هلال رؤیت شد،آیا در افغانستان هم اول ماه ثابت مى شود یا خیر؟
پاسخ: اگر رؤیت هلال در ایران باشد براى افغانستان ثابت نمى شود. بلى اگر رؤیت هلال در شرق ایرانباشد، در شهرهاى غربى افغانستان که هم افق شهرهاىشرقى ایران یاقریب الافق با آنها باشد، ثابت مى شود.
سؤال 615 :شخص معتبرى تلفن مى کند که فردا عید فطر است، آیا قبول مى شود؟
پاسخ: اگر موجب اطمینان بشود، ترتیب اثر داده شود.
جامع المسائل ج 2:
سؤال 404 ـچنانچه براى مرجع تقلید ثابت شود که رؤیت هلال شده و عید فطر است و همین که از او سوال شود بفرماید: اول ماه براى من ثابت شده ولى حکم نکند، مقلّد او به محض سوال و اطلاع آیا مى تواند افطار کند؟
پاسخ: ملاک، حصول علم یا اطمینان است لذا در فرض سوال اگر علم یا اطمینان حاصل شود (که عادتاً چنین است) افطار کند، و در غیر این صورت باید همچنان روزه باشد تا اینکه اول ماه به یکى از طرق مذکوره در توضیح المسائل مسأله 1795 ثابت شود
************************************

نیت روزه

سؤال 535 :آیا نیت در اوّل ماه مبارک رمضان کافى است؟
پاسخ: بلى، اگر در شب اوّل ماهرمضان نیت کند که براى امتثال امر الهى این یک ماه را روزه مى گیرم کفایت مى کند. ولى احوط آن است که هرشب هم نیت روزه فردا را بکند.
سؤال 536 :کسى که در ماه مبارک رمضان براى گرفتن یک ماه روزه نیت مى کند، اما نمى تواند همه آن را بگیرد، چه حکمى دارد؟
پاسخ:مانعى ندارد.
سؤال 537 :آیا قصد افطار و روزه خوردن مبطل روزه مى شود و قضا و کفّاره دارد؟
پاسخ: نیّت افطار وخوردن موجب بطلان روزه نمى شود. ولى اگر نیت کند که روزه نباشد روزه او باطل است وفقط قضاى آن روز بر او واجب است و کفاره ندارد، چون کفّاره وقتى واجب مى شود که یکى از مفطرات را مرتکب شود.
سؤال 538 :اگر کسى قبل از طلوع فجر، عمداً قصد روزه نکند، ولى در روز هیچ یک از مفطرات روزه را مرتکب نشود، آیا قضا و کفّاره بر او واجب است؟
پاسخ: فقط قضا بر او واجب است، همانگونه که در مسأله قبل بیان شد.
سؤال 539 :آیامى توان قبل از ظهر نیت روزه استیجارى کرد؟
پاسخ: در صورتى که مفطرى انجام نداده باشد، مانعى ندارد.
سؤال 540 :شخصى بعد از طلوع فجر محتلم شده و قبل از ظهر غسل کرده و چیزى نخورده است،آیا مى تواند نیت روزه استیجارى کند؟
پاسخ: اگر قبل از ظهر نیت کند، صحیح است.
سؤال 541 :شخصى در غیر ماه رمضان قصد روزه کرد، بعد منصرف شد ولى چیزى نخورده است، آیا مى تواند دوباره قبل ازظهر نیت روزه قضاى ماه رمضان کند؟
پاسخ: اگر پیش از ظهر نیّت کند،روزه صحیح است.
سؤال 542 :شخصى احتمال مى دهدکه روزه قضایى داشته باشد و روزه گرفته است، به این نیت که اگر قضا بر ذمّه او استقضاى واجب باشد و گرنه مستحب باشد، آیا این روزه صحیح است؟
پاسخ:اگر قصد ما فى الذمّه کند، بى اشکال است
*********************************

مبطلات روزه

جامع المسائل ج1:

سؤال 543:اگر در روزه واجب یا مستحب سهواًمبطلى بجا آورده شود، روزه چه صورت دارد؟ و آیا فرقى بین روزه ماه رمضان و غیر آن هست یا نه؟ و آیا فرقى در روزه اى که وقتش موسّع است با غیر آن وجود دارد؟

پاسخ: مفطر سهوى در هیچ روزه اى مبطل نیست و روزه صحیح است.

سؤال 544:آیا مسواک کردن در روز ماه رمضان، اشکال دارد؟

پاسخ:اشکال ندارد، ولى باید پس از مسواک،کاملا آب دهان را جمع کرده بیرون بریزد که آب مسواک فرو نرود.

سؤال 545:آیا فرو بردن خلط گلو باعث بطلان روزه مى شود؟

پاسخ: اگر خلط وارد فضاى دهان نشود، فرو بردن آن موجب بطلان نیست.

سؤال 546:شخصى در ماه رمضان یک ربع به اذان صبح بیدار شده و جنب است و این مدت براى خوردن سحرى وغسل کفایت نمى کند، وظیفه او چیست؟

پاسخ: اگر مى تواند بدون سحرىروزه بگیرد، غسل کند. ولى اگر بدون سحرى نمى تواند روزه بگیرد و خوف ضرر دارد، سحرى بخورد و قبل از اذان تیمم کند.

سؤال 547:درروزه استیجارى شخص بیدار شد و معلوم شد پیش از طلوع فجر محتلم بوده، آیا روزه اوصحیح است؟

پاسخ:بلى صحیح است.

سؤال548:آیا غلط خواندن قرآن، در ماه مبارک رمضان روزه را باطل مى کند یاخیر؟

پاسخ:خیر، روزه باطل نمى شود. ولى سعى کند قرآن را صحیح بخواند.

سؤال 549:روضه که بعنوان زبان حال خوانده مى شود، یا اشعار که معمولا زبان حال است، آیا مبطل روزه است؟

پاسخ:اگر مناسبت داشته باشد و به امام (علیه السلام) نسبت ندهند مبطل نیست و اگر اطمینان به صحت آنها ندارند، نام کتابى که آنها را نقل کرده ببرند و از آن کتاب نقل کنند.

سؤال550: شخصى مبتلا به «آسم» و نفس تنگى شدید است و نوعى داروى طبّى استعمال مى کند و آن دارو به صورت پودر گازاز راه دهان به ریه ها مى رسد و باعث تسکین مى گردد، و گاهى روزانه چندین بار، ازآن استفاده مى کند، و بدون آن نمى تواند براحتى تنفس کند، آیا روزه اش باطل مى شود؟

پاسخ:داروى نامبرده در فرض سوال، که بر استعمال آن اکل وشُرب صدق نمى کند مبطل روزه نیست.

سؤال 551:مقصود از بخار غلیظ که در رساله فرموده اید مبطل روزه است، چه بخارى است؟

پاسخ:مقصود بخارى است که مانند دود است و از نزدیک دیده مى شود و مشتمل بر ذرّات آب است، مانند بخارسماور در حال جوش و امثال آن، و امّا بخار داخل حمام معمولى مانعى ندارد.

سؤال 552:اینجانب مى توانم روزه بگیرم،ولى براى تنفس از وسیله اى استفاده مى کنم که بصورت بخار به حلقم مى رسد، آیاروزه ام صحیح است؟

پاسخ: بلى، در فرض سوال که ناچار از استعمال آن هستید، روزه صحیح است.

سؤال 553:آیا وارد کردن دستگاه آندوسکوپى در معده براى عکسبردارى ـ بدون این که چیزى که مبطل روزه است همراه آن داخل معده شود ـ روزه را باطل مى کند؟

پاسخ:مبطل نیست. بلى اگر وارد کردن دستگاه آندوسکوپى مستلزم ارتکاب یکى از مبطلات روزه باشد روزه راباطل مى کند مثلاً به لوله آن آب دهان و خلق بچسبد و بعد از خروج از دهان مجدداً باهمان رطوبت وارد حلق شود.

سؤال 554:اخلاط سر وسینه وقتى وارد محوطه دهان مى شود، اگر قهراً فرو داده شود، روزه را باطل مى کند؟

پاسخ: اگر بى اختیار فرو داده شود، روزه را باطلنمى کند.

سؤال 555:آیا موزیک زدن در ماه مبارک رمضان با کیفیتى که در پایین مى آید روزه را باطل مى کند و قضا و کفاره دارد؟

الف ـ تعدادى از سازها زیر زبان رفته و درآورده مى شود و مجدّداً به داخل دهان مى رود و فرصتى براى پاک کردن رطوبت یا بیرون ریختن آب دهان نیست.

ب ـ دسته دیگر سازها روى لب گذاشته و مدام باید زبان زد و بعد از برداشتن از لب و گذاشتن مجدد بر لب آب داخل لوله آنها در نتیجه دم و بازدم به داخل دهان آمده و فرو بردن آن اجتناب ناپذیر است و امکان دور انداختن نیست.

پاسخ:بطور کلى اگرساز با آب دهان تر شود و پس از درآوردن، مجدّداً داخل دهان برده شود و رطوبت آن رافرو برند، روزه باطل مى شود و در صورتى که از روى عمد و بااختیار این کار را انجام دهند قضا و کفاره دارد. ولى اگر اجبار باشد کفاره ندارد،فقط قضا دارد. بلى اگر رطوبت بطورى با آب دهان مخلوط و در آب دهان از بین برود که رطوبت خارج به آن گفته نشود مبطل نیست و روزه صحیح است و قضاو کفاره ندارد.

سؤال 556:در صورت اجبار فرماندهان ارتش به زدن موزیک، تکلیف دانش آموزان و پرسنل موزیک چه مى باشد؟

پاسخ:در فرض سوال، سعى کنند آب دهان را که مجدّداً به دهان برمى گردد در آب دهان مستهلک و مخلوط کنند که رطوبت خارجى به آن گفته نشود، در این صورت روزه صحیح است و در غیراین صورت قضا دارد، هرچند که کفاره ندارد.

جامع المسائل ج2:

سؤال 387 ـبین مسأله1644 رساله توضیح المسائل با استفتائى که در جامع المسائل از آن حضرت نقل شده تناقضى وجود دارد و آن اینکه در جامع المسائل نیت خوردن روزه را مبطل دانسته اید وحال آنکه در رسالهچنین چیزى نیست، لطفاً بفرمایید کدامیک از دو فتوا را صحیح مى دانید؟

پاسخ:با اندکى تأمل منافات از بین مى رود و منظور این است که چنانچه روزه دار نیت کند مفطرى را بجا آورد تازمانى که مفطر را انجام نداده روزه او باطل نمى شود ولى اگر روزه دار نیت کند که دیگر روزه نباشد با چنین نیتى روزه اش باطل مى شود اگرچه مفطرى بجانیاورد.

سؤال 388 ـدر اثناى نماز در دهان روزه دار اخلاط سر و سینه جمع شده است اگر فرو دهد روزه اش باطل مى شود و اگربخواهد بیرون بریزد باید نماز را قطع کند، وظیفه چیست؟

پاسخ:اگر ممکن باشد بدون قطع نماز، اخلاط را از دهان خارج کند و یا در دهان نگه دارد ونماز را تمام کند باید نماز را ادامه دهد. و در صورت عدم امکان، اگر به مقدارى وقتدارد که اگر نماز را قطع کند و از اول شروع کند، لااقل یک رکعت از نماز داخل وقت واقع شود، باید نماز را قطع کرده و اخلاط را از دهان خارج کند و بعد نماز رابخواند. اما اگر به این مقدار هم وقت ندارد لازم است فرو برد و نماز را تمام کند. وبعداً قضاى روزه را بگیرد.

سؤال 389 ـشخصى که مى داند قرآن را غلط مى خواند آیا جایز است بخواند و چنانچه روزه باشد، موجب بطلان روزه او مى شود یا خیر؟

پاسخ:غلط خواندن قرآن فى نفسه حرام نیست و موجب بطلان روزه نمى شود (گرچه لازم است مؤمنین سعى کنند قرآن را صحیح بخوانند) بلى چنانچه شخصى علم اجمالى دارد قسمتى را که مى خواهد بخواند، به طورى غلط مى خواند که معناى آن تغییر کرده و برخلاف واقع مى شود و قصدش هم این باشد که معناى خلاف واقع و کذب را بخدا نسبت دهد، در این صورت خواندن حرام است و اگربداند کذب بر خدا مبطل روزه است، روزه او نیز باطل مى شود و علاوه بر قضا، بنابراحتیاط کفاره هم بر او واجب مى شود. بلکه اگر بداند کلمه و عبارتى را غلط مى خواند،گرچه غلط به گونه اى نباشد که معنا تغییر کند ولى قصد کند که آن را خداوند آن گونه نازل فرموده است، در این فرض هم خواندن حرام است و از جهت روزه نیز حکم فرض سابق رادارد.

سؤال 390 ـحکم کشیدن دندان یا جراحى لثه ودندان که باعث خونریزى مى شود در حال روزه چیست؟

پاسخ:اگرچیزى به حلق فرو نرود براى روزه ضررى ندارد.

سؤال 391 ـدر ترمیم دندان یا قالب گیرى دندان از موادى استفاده مى شود که در آب دهان حل مى شود و آب دهان مزه آن را مى گیرد، حکم آن را در مورد روزه بیان کنید.

پاسخ:چنانچه آن مواد در آب دهان مستهلک شود به طورىکه صدق اکل نکند اشکال ندارد، هر چند مزه آن را بچشد.

سؤال 392 ـاستفاده از پماد که روى پوست مى مالند در هنگام روزه چه حکمى دارد؟ و آیا بین پماد ویتامینى و غیر آن تفاوتى وجود دارد؟

پاسخ:چنانچه روى پوست بدن مالیده شود، موجب بطلان روزه نیست و فرقى بین ویتامینى و غیرویتامینى وجود ندارد.

سؤال 393 ـآیا تزریق خون براى روزه دار اشکال دارد؟

پاسخ:بلى به طور کلى هر چیزى که تزریق آن موجب تقویت و حکم غذا را داشته باشد، اشکال دارد واگر ناچار از تزریق شدند مى توانند روزه را بگیرند و قضاى آن را هم بگیرند.

سؤال 394 ـاگربه قصد بیرون آمدن منى استمناء کند ولى منى خارج نشود، آیا روزه اش باطل مى شود؟

پاسخ: روزه او باطل نمى شود.

موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: هلال ماه
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 28 / 3 / 1394

رمضان، ماه عبادت و بندگی و راز و نیاز با معبود جهان است در روایات اسلامی تاکید شده که در این ماه با توجه و خضوع بیشتر، نمازها را بجا آورند و از نمازهای مستحبی در شب و روز غفلت نورزند و بدین ترتیب با یک تمرین یک ماهه همه مومنین به عبادت خالصتری موفق می شوند و جانها به خدا نزدیک تر می گردد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در این زمینه می فرماید: و هر کس در این ماه رمضان نماز مستحبی بجا آورد خداوند، برائت او را از اتش دوزخ خواهد نوشت.
و نیز از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده: «هر کس از شما در این ماه دو رکعت نماز برای خدای عز و جل و بزرگ بخواند خوداوند او ار خواهد آمرزید.» (امالی شیخ صدوق، ص33)
حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «همواره پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چون ماه رمضان فرا می رسید نمازهای بیشتری بجا می آورد و من نیز در ماه رمضان ، افزونتر می خوانم و شما نیز افزونتر بخوانید» (وافی، ج2، ص66)

افطاری دادن

موضوع افطاری دادن به روزه داران و تقدیر از این بندگان صالح و پاک از سنت های سابقه دار اسلامی است که در تمامی اعصار و قرون مورد اهتمام مسلمانان بوده و نه نتها در اعصار پیامبر و امام علیهم السلام رایج بوده بلکه در عصرهای دیگر نیز همچنان به قوت خود باقی بوده و می باشد.
روزه داران با پیروزی بر هوای نفس قلب هایشان را از هر گونه کینه و تفرقه پاک می کنند و کدورتهایی را که ممنشاء شیطانی دارد مبدل به صفا و صمیمیت می سازند و ماه رمضان بهترین فرصت برای این دگرگونی و عالی ترین فصل برای وحدت در قلب های موحدین است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به این نکته مهم توجهی خاص فرموده و به مسلمین دستور می فرماید که برای ایجاد اتحاد و انسجام میان همه اقشار جامعه همدیگر را به بهانه افطار دعوت کنید تا در سایه ماه رمضان اتحاد و اتفاق هر چه بیشتر میان مسلمانان ریشه بدواند. در این باره آن حضرت می فرماید:
«ای مردم! هر کس از شما مومن روزه داری را در این ماه افطاری دهد، برای او است در مقابل این عمل، ثواب آزاد کردن بنده، و آمرزش گناهان گذشته اش.
عرض کردند: یا رسول الله برای همه ما مقدور نیست که به یک صائم و روزه دار افطاری بدهیم.
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: بترسید از آتش جهنم(بهانه جویی نکنید) و اگر چه به یک نصفه خرمایی و یا یک جرعه آب به روزه داری بدهید و روزه او را باز کنید به این ثواب بزرگ نائل می آیید.

رسیدگی به مستمندان

   
از نتایج بارز روزه برانگیختن حس همدردی نسبت به مستمندان و هم نوعان تنگدست است انانکه زندگی آسوده ای دارند و رنج فقر و طعم گرسنگی و تشنگی را نچشیده اند ممکن است از حال مستمندان غافل بمانند و روزه وسیله ای است که انان را از غفلت می رهاند و رنج مستمندان را به یاد آنان می آورد تا به دستگیری فقیران همت گمارند و به دردل انان برسند.
به همین جهت است که به احسان و اطعام و انفاق به مستمندان در ماه مبارک رمضان بسیار سفارش شده است و نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم یکی از موارد برنامه پربار رمضان را صدقه و انفاق بر مستمندان قرار داده و فرموده اند: بر فقرا و مسکینان خود صدقه بدهید.
امام صادق علیه السلام نیز در این زمینه می فرماید: کسی که در ماه رمضان صدقه ای بدهد خداوند هفتاد نوع بلا و گرفتاری را از او دفع خواهد فرمود.(بحار، ج93، ص319)
 
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسب‌ها: عبادت و بندگی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 28 / 3 / 1394

تلاوت قرآن

در این ماه به قرائت قرآن، بسیار سفارش شده است و مرسوم مسلمین است که در ماه رمضان بیشتر از ماههای دیگر قرآن می خوانند و این خود وسیله ای است که جامعه اسلامی با قرآن و معارف ان آشنایی بیشتری پیدا کنند و برای پیشرفت در صراط خدا و اسلام از کلام خدای متعال آموزش بگیرند.
قران، سفره نعمت الهی است که همه نیازهای دنیا و اخرت و ظاهر و باطن انسان به بهترین صورت ممکن، برای سفره چیده شده است.
قرآن کتاب رمضان و ره آورد ماه خداست کتاب زندگی سازی که ارمغان این ماه بزرگ برای بندگان صالح خدا به شمار می رود. طائران بلند پرواز رمضان، در خلال این ماه شریف، با قرائت قرآن نغمه خوانی می کنند و عاشقان خدا با تلاوت آیات روحبخش قرانی، سرود عشق را سر می دهند، شبستان تنگ و تاریک زندگی بوسیله قران مجید، نورانی و نشاط انگیز می شود.
این که خداوند قرآن را در ماه رمضان بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرو فرستاده از طرفی عظمت ایام این ماه را بیان می دارد و از طرف دیگر این حقیقت را می گوید که قرآن کتاب هدایت است، اما تنها برای آنها که از وابستگیهای غیر خدایی بریده باشند و یکی از راههای مهم بریدن از وابستگی ها روزه گرفتن است.
رسول خدا صلی الله علیه و اله وسلم می فرمایند: اگر کسی در این ماه یک آیه از قرآن را تلاوت نماید ثوابش مثل کسی است که در غیر رمضان یک ختم قرآن نموده باشد.(خطبه شعبانیه)
هم چنین می فرمایند: ماه رمضان ماه خدای عز و جل است...، هان ای مردم در این ماه از هر حرامی دوری جویید و در این ماه بسیار قرآن بخوانید.
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسب‌ها: تلاوت قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 27 / 3 / 1394

 دعا و مناجات
دعا یعنی خواندن خدای بزرگ و از او یاری خواستن، دعا یعنی پیوند با آفریدگار توانا و حکیم، در غم و شادی ، راحتی و گرفتاری و در لحظه لحظه زندگی.
در فرهنگ اسلام دعا کردن به درگاه خداوند کی از مشخصاتی است که ویژه موحدان و مومنان است چنانکه می فرماید: «قل ما یَعْبَؤُ بِکسم ربی لو لا دُعاؤکم» ای پیامبر بگو اگر دعا نکنید و خدا را نخوانید پروردگار من به شما هیچ اعتنایی نخواهد کرد. (فرقان، 77)
و آنگاه که پروردگار به کسی اعتنایی نگند خسران دنیا و و آخرت و ضلالت و هلاکت او حتمی خواهد بود. در مقابل کسانی که خدا را بخوانند و به راستی از او یاری بخواهند آفریدگار مهربان بدون شک فریادشان را پاسخ می دهد زیرا خود فرموده است: ادعونی استجب لکم؛ بخوانید مرا تا استجابت کنم شما را.
بنابراین دعا کردن و نیازهای خود را از خدا خواستن یکی از صفات ضروری همه خدا پرستان و مومنان است و هر موحد باید در همه لحظات زندگی و در همه موقعیت ها خدا را بخواند و سلاح دعا را همراه داشته باشد.
رمضان، ماه دعا است پیشوایان گرامی فرموده اند مومنان در این ماه و بویژه در شب های مبارک قدر در دعا و نیایش مبالغه کنند و با توجه به اثرات سازنده دعا و نیایش روزه داران می توانند در پیوند معنوی خویش، با خدای متعال تحولی بوجود اورند و بیش از پیش به ذات متعال هستی بخش او نزدیک شوند و کسب فیض کنند.
رمضان، بهار دعا است و لحظاتی که روزه دار به دعا می پردازد از پرشکوهترین لحظات زندگی اوست.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم درباره دعا کردن در ماه رمضان چنین می فرماید:
«هان ای مردم، در ماه رمضان و به هنگام نماز دستهایتان را به دعا بسوی پروردگار متعال بلند کنید که چنین لحظاتی ، با فضیلت ترین لحظات زندگی شماست که در آن هنگام خداوند ، با دیده محبت به بندگان نظر می افکند.»
و نیز در روایتی دیگر می فرماید: دعای چهار نفر مستجاب است و رد نمی شود و درهای آسمان از برای ایشان گشوده شده دعوت آنها تا به عرش اعلاء می رسد یعنی دیگر حاجبی و مانعی در استجابت نماند:
1- دعای پدر در حق فرزند؛
2- نفرین مظلوم بر ظالم؛
3- دعای کسی که حج عمره انجام می دهد تا برگردد؛
4- روزه دار تا وقت افطار.
هم چنین امام علی علیه السلام در این زمینه می فرماید: بر شما باد در ماه رمضان به استغفار و دعای زیاد، اما دعای شما دافع بلای شماست و استغفار شما از بین برنده گناهان است.
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسب‌ها: دعا و مناجات
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 27 / 3 / 1394

روزه حقیقی
از نظرقرآن قبولی اعمال بندگان مشروط به وجود خلوص در آن هاست عملی که به انگیزه تقرب به خداوند انجام شود، اگر با خلوص همراه باشد پذیرفته است خداوند در قران کریم می فرماید:
«ای کسانی که ایمان اورده اید صدقه های خویش را با منت نهادن و آزار رسانیدن باطل نکنید مانند کسی که اموال را از روی ریا و خودنمایی انفاق می کند و به خداوند و روز قیامت ایمان ندارد.» (بقره، 264)
قران در این آیه کریمه هشدار می دهد که خدمت های خود را با منت باطل نکنید و در اعمال خود ریا و تظاهر نداشته باشید. اگر تظاهر و خودنمایی در عملی باشد علاوه بر اینکه آن عمل باطل است گناه آن در حد کفر به خداوند و بی ایمانی نسبت به جهان اخرت است. بنابراین چنانچه در روزه خلوص وجود نداشته باشد جز تشنگی و گرسنگی فایده ای برای روزه دار نخواهد داشت اگر شخصی برای ستایش مردم و خودنمایی و ریا روزه بگیرد، روزه او نه تنها باطل است بلکه گناه ان در حد کفر به پروردگار عالمیان است.
امیرمومنان می فرمایند: «چه بسا روزه داری که از روزه اش جز تشنگی نصیبی ندارد و چه بسا شب زنده داری که جز رنج و سختی بهره ای نمی برد چه خوس است خواب هوشمندان و افطار انان.» (مستدرک الوسائل، ج7، ص367)
اگر انسان بتواند به گفتار و کردار خود رنگ خدایی بدهد عمل او با ارزش می شود و نزد خداوند ارج و بها پیدا می کند. چنانچه روزه دار با خلوص نیت و تنها به خاطر خشنودی پروردگار روزه گرفت می تواند در وقت افطار بگوید:
«اللهم لک صمت و علی رزقک افطرت و علیک توکلت»
آدمی با پرو بال اخلاص می تواند به عالم ملکوت پرواز کند وبه جایی برسد که جز خدا نبیند. وقتی همه افکار و اعمال انسان نور خدایی داشته باشد شیطان نمی تواند او را فریب دهد همان گونه که در قرآن کریم آمده است:
«شیطان را بر کسانی که ایمان آورده اند و بر خدا توکل می کنند تسلطی نیست.» (نحل،99)
انسانهای مخلص در معرض خطر شیطان قرار می گیرند شیطان با وسوسه پیوسته خود می کوشد تا با وارد کردن نوعی ریا و تظاهر، ارزش اعمال مومنان مخلص را از بین ببرد. ارزش یک ماه روزه، تلاوت قرآن و نماز شب، اگر با غروز ؛ ریا و خود نمایی همراه شود از میان می رود.
بندگان مخلص کسانی هستند که خداوند متعال بر قلب و روح آنان حاکم است و عبادت های آنان فقط برای تقرب به حق تعالی و لقای پروردگار است.
کسی که خداوند بر دلش حاکم شده باشد دیگر هوی و هوس به قلب او راه نمی یابد افکار و خواطر شیطانی به ذهن او وارد نمی شود و در خطر وسوسه های شیطان قرار نمی گیرد.زیرا که:
«قلب المومن عرش الرحمان؛ قلب مومن عرش خدای رحمان است.»(بحار، ج55، ص39)
روزه سلوک پرهیزگاران، آیت الله مظاهری مدظله العالی
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسب‌ها: روزه حقیقی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 27 / 3 / 1394

مراتب روزه
روزه از نظر فقهای اسلام و علمای اخلاق دارای مراتب مختلفی است:
* مرتبه نخست:روزه فقهی است و آن روزه است که مطابق دستورهای فقهی گرفته شود بدین معنا که روزه دار قبل از اذان صبح نیت روزه کند و تا مغرب از مبطلات روزه پرهیز نماید. از نظر فقهای اسلام چنین روزه ای صحیح است و مسقط قضا و کفاره. این روزه انسان را از سقوط و گمراهی نجات می دهد ولی لزوما موجب تقرب انسان به درگاه الهی نمی شود. علمای اخلاق به چنین روزه ای «روزه عامه» می گویند زیرا عموم مردم بدین صورت روزه می گیرند.
* مرتبه دوم:«روزه خواص» است در این مرتبه روزه دار علاوه بر اینکه از مبطلات روزه پرهیز می کند از گناهان کبیره و صغیره نیز اجتناب می ورزد به عبارت دیگر ، چشم ، گوش، زبان و اعضای بدن او هم روزه هستند.
* مرتبه سوم:«روزه دل و باطن» است در این مرتبه روزه دار علاوه بر پرهیز از مبطلات روزه و اجتناب از گناهان و حفظ اعضا و جوارح ، دل و باطن خود را نیز متوجه حق می کند و از شائبه غیر خدا محفوظ نگه می دارد.
چنین روزه ای از صبح تا مغرب ، دلش در محضر ربوبی است و خود را در پیشگاه خداوند متعال احساس می کند، روزه دل به گونه ای دیگر نیز تعبیر شده است و آن اینکه گناهان قلبی از قبیل کبر، حسد، ریا، کینه و غرور و ... در دل روزه دار راه نمی یابد و قلب او از اندیشه های باطل و صفات ناپسند مبری است.
روزه قلب که در برخی از متون عرفانی از آن به «روزه خاص الخواص» تعبیر شده است دارای این ویژگی است که روزه دار در حالی که روزه است هیچگونه اندیشه غیر خدایی به دل خود راه نمی دهد زیرا توجه به غیر خدا واندیشیدن درباره امور دنیوی و حتی اخروی موجب بطلان این روزه است.
روزه دل و باطن از روزه اعضاء و جوارح مهم تر و روزه اعضا و جوارح نیز از خوردن و آشامیدن مهم تر است. اگر روزه دل و قلب میسر نشد روزه دار باید بکوشد با گرفتن روزه خواص، دادن صدقه، اطعام روزه داران، توسل به اهل بیت علیهم السلام و کمک به مستمندان، زمینه قبولی روزه های خود را در درگاه ربوبی فراهم سازد.
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسب‌ها: مراتب روزه
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 27 / 3 / 1394

آثار و فواید روزه

فلسفه ی عالی و فاید مهم روزه گرفتن همان است که در قرآن آمده: «روزه باعث ایجاد تقوا در انسان می شود»
ولی در کنار آن فوائد دیگری نیز برای روزه داری وجود دارد که آن هم به نوبه خود اهمیت دارند بعضی از آنها عبارتند از:
1- آثار معنوی و تربیتی
روزه، با کیفیتی که دارد در حقیقت روح معنوی و ایمانی انسان را تقویت و اراده او را در اجتناب از معاصی و گناه قوی و نیرومند می گرداند و رمضان ماه خودسازی و تزکیه است.
در این باره امام علی علیه السلام چنین توصیه می فرماید: «علیکم بصیام شهر رمضان فان صیامه جنة حصینة» (امالی طوسی، ص 136)
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ارزش معنوی عبادات و فرائض را مشخص فرمود و از نظر مراتب و درجات برای هر یک از آنها ارزشهای به خصوصی ذکر کرده و از باب انکه اهمیت روزه و خود سازی بوسیله آن از یک امتیاز خاصی برخوردار است او را باب و دروازه عبادات قرار می دهد:
«لکل شی باب و باب العباده الصوم»
برای هر چیزی بابد و دریست و درِ عبادات، روزه است.(محجة البیضاء، ج2، ص122)
و کمتر عبادتی است که داری شرایط خاصی باشد که در حین خواب ثواب عبادت و طاعت برای شخص ثبت گردد که فرمود: «نوم الصائم عبادة» «خواب روزه دار عبادت است».(همان)
روزه عبادتی نسبتا شاق و مشکل است که باید بنده خدا به این عبادت مهم تن در دهد که تا از این باب و دروازه وارد عبادات دیگر شود.
بنابراین روزه دروازه عبادات است به معنای اینکه خودسازی و مقاومت در انجام عبادات را از روز باید شروع نمود.
در حدیث قدسی آمده است: «کُلُّ حَسَنَةٍ بِعَسْرِ اَمثالِها الی سَبْعِمَأةِ ضِعْفٍ الّا الصِّیامَ فَانَّهُ لی و انا اَجْزی بِهِ» (همان)
«هر حسنه و عمل نیکی به ده برابر تا هفتصد برابر پاداش دارد مگر روزه، زیرا براستی روزه متعلق به من است و من مستقیما ثواب و جزای روزه را می دهم.»
2- آثار اجتماعی
روزه موجب تهذیب جامعه، و تداوم روح تعادل و همبستگی و برادری بین مسلمین و همدردی و همنواز، و استحکام پایه های فضایل اخلاقی و منهدم ساختن رذایل اخلاقی از قبیل فسق و فجور، فحشاء و جنایت می باشد.
از نتایج بارز روزه، برانگیختن حس همدردی نسبت به مستمندان و همنوعان تنگدست است، آنانکه زندگی آسوده ای دارند و رنج فقر و طعم گرسنگی و تشنگی را نچشیده اند . ممکن است از حال مستمندان غافل بمانند و روزه وسیله ای است که آنان را از غفلت می رهاند و رنج مستمندان را به یاد آنان می آورد تا به دستگیری فقیران همت گمارند و به درد دل آنان برسند.
از سویی به احسان و اطعام و انفاق به مستمندان در ماه مبارک رمضان بسیار سفارش شده است و از سوی دیگر گرسنگی و تشنگی روزه موجب درک رنج مستمند می گردد. و بدین ترتیب ثروتمندبه فقیر نزدیک می شود و احساس رقت می یابد و احسان و انفاق فزونی می گیرد و جامعه کمک به همنوع را می آموزد.
تا به مسلمانان به احسان نسبت به هم بپردازد و با تمرین براین صفت ازنده انسانی ، جامعه را از کینه برهانند و برادر وار، درکنار هم از نعمت های الهی بگیرند؛ و شایسته است که روزه داران به همه این نکات انسانی روزه توجه کنند و بکوشند واقعا فریضه روزه را آنچنان که باید بجا آورند و ماه مبارک رمضان را آنچنان که سزاوار این ماه است به سر آورند تا همگان از برنامه های سازنده اسلامی بهره مند شوند.
از حضرت امام حسن عسکری علیه السلام پرسیدند:  چرا روزه واجب شده است؟
فرمودند: تا ثرومتمند درد گرسنگی را دریابد و به فقیر توجه کند. (کافی، ج4، ص181)
و هشام از امام صادق علیه السلام علت روزه را پرسید فرمود: «خداوند روزه را واجب کرد تا غنی و فقیر با هم مساوی باشند. و بدان جهت که غنی رنج و گرسنگی را لمس نکرده تا به فقیر رحم کند و هر وقت چیزی خواسته قدرت بدست آوردن آن را داشته است خدا خواسته است که میان بندگانش یکنواختی بوجود آورد و خواسته است ثروتمند طعم گرسنگی را بچشد، و اگر جز این بود ثروتمند بر مستمند و گرسنه ترحم نمی کرد.» (وافی، ج2، ص8)
3- آثار اقتصادی
روزه، سدی در مقابل اسراف و تبذیر بوده و باعث عدم تبعیض و شکاف طبقاتی از نظر اقتصادی است زیرا بوسیله بذل و بخشش و انفاق مالی، هیچ گاه فردی در اجتماع مسلمین گرفتار فقر و تنگدستی نخواهد شد.
امیرمومنان علی علیه السلام می فرماید: فقر و تنگدستی ، مرگ بسیار بزرگ و فجیع است.(میزان الحکه ج7، ص504)
زیرا سختی مرگ یک بار است اما سختی فقر و تنگدستی بی شمار است. روزه فریضه ای است که مسلمان را از غرقه شدن در مادی گرایی و حرص و آز برای لذت های مادی، و مسابقه برای مصرف و تن پروری می رهاند، و به او می آمزود که به فکر دیگران باشد و بر خواهشهای جسمانی خویش مسلط گردد و به مصرف به قدر نیاز قناعت ورزد و از اسراف و تبذیر بپرهیزد.
روزه به مسلمان قناعت و مناعت را می آموزد و ارزش این صفات و تاثیر آن در ایجاد صفت برجسته دیگر همچون زهد و بخشش بسیار است. قانع از دیگران بی نیاز است و تن به ذلت و خواری نمی دهد، جامعه ای که روح قناعت را در خود بپرورد بر خود متکی خواهد بود و بیا دوری از مصرف بی رویه می تواند بر پای خویش بایستد و از بیگانه بی نیاز باشد.
4- آثار بهداشتی
روزه از نظر بهداشت جسم و سلامت بدن مخصوصا در سلامت معده و پاکسازی آن از انواع غذاها که موجب بیماریهاست اثرات فوق العاده دارد.
معده و دستگاه گوارش از اعضا پرکار اندام آدمی است و با سه وعده غذا که معمول مردم است تقریبا در همه ساعات دستگاه گوارش به هضم و تحلیل و جذب و دفع مشغول است.
روزه باعث می شود که از یک سو این اعضا استراحت کنند و از فرسودگی مصون بمانند و نیروی تازه ای بگیرند و از سوی دیگر ذخایر چربی که زیانهای مهلکی دارند تحلیل رفته و کاسته شوند.
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: روزه بگیرید تا سالم بمانید.(سفینة البحار، ج2، ص78)
از نظر روانی و اخلاقی ، مردمی که همیشه سیر می خورند تدریجا یک حالت طغیان و غرور بر ایشان دست می دهد و در نتیجه به کارهای ناپسندی دست می زنند و علاوه بر این از بسیاری کمالات معنوی باز می مانند پر واضح است که انسان وقتی همیشه سیر خورد کم کم شهوات بر او غالب می شود و چه بسا او را به نافرمانی از خدا وادار می کند، مخصوصا اگر جوان و عزب باشد و نیز پس از گذشت مقداری از زمان تغذیه خواب بر او مستولی می شود و هر اندازه معده از غذا پرتر باشد تسلط خواب بر انسان بیشتر است و قهرا انسان را از کسب کمالات و فضایل زیادی از قبیل تحصیل علوم و عبادات و... باز می دارد.
لذا رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: «بپرهیزید از پرخوری و امتلاء معده، زیرا پرخوری موجب فساد بدن و سوء هاضمه و باعث انواع بیماریها و عامل کسالت بدن از اجرای عبادات الهی خواهد شد»
و یا در جای دیگر، حضرت می فرمایند: « آن کس که عادت به پرخوری داشته و زیاد می نوشد قلب او سیاه می گردد (یعنی آمادگی بیشتری برای جنایت و کارهای زشت پیدا می نماید و نمی تواند مخلصانه و با حال بندگی عبادت خدا کند»
آثار و برکات روزه داری در دنیا؛ قبر و قیامت، محمدجواد مهری
یکی از مهم ترین فواید گرفتن روزه؛ صفای دل می باشد زیرا سیری باعث می شود که بخار مغز زیاد شده و حالتی شبیه حالت مستی در انسان وجود بیاید. و همین امر سبب می شود که مغز نتواند به خوبی فکر کند و سرعت انتقالش کم می گردد و سیری باعث کوردلی می شود؛ اما گرسنگی ؛ باعث می شودکه انسان صفای قلب پیدا کرده و دل نازک شود. گرسنگی دل را برای تفکری پیوسته که به شناخت و معرفت منجر می گردد آماده می سازد و دل، صاحب نوری آشکار و نمایان می گردد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر کس شکم خویش را گرسنه نگاهدارد اندیشه و فکر او، بزرگ تر می شود.
گرسنگی و روزه، باعث ایجاد صفت تواضع و فروتنی در انسان می گردد و سبب می شود که روح سرمستی و ناسپاسی که سرمنشأ سرکشی و طغیان است در انسان از بین برود. هنگامی که در نفس انسان ، حالت تواضع و فروتنی ایجاد شود، نفس، خود به خود خوار و زبون شده و در برابر پروردگارش آرام و خاشع می گردد.
گرسنگی و روزه، باعث شکسته شدن شهوات و امیال نفسانی و نیروهایی می گردد که همین ها مسبب گناهان کبیره هستند؛ زیرا شهوت کلام و شهوت جنسی ، منشا بیشتر گناهان کبیره می باشند و کم کردن این دو شهوت، باعث ایمنی از گناهان کبیره و نجات از مهلکه ها می گردد.
یکی دیگر از فواید گرسنگی و روزه، این است که خواب انسان کم می شود و خواب ، همان عاملی است که عمر انسان را تباه می کند و سرمایه تجارت اخروی انسان را به باد می هد . گرسنگی موجب بیداری می شود و بیداری، منشا تمامی خیرات می باشد و هم چنین انسان روزه دار را برای شب زنده داری و تهجد یاری می دهد که همین امر، سبب رسیدن به «مقام محمود» می گردد.
فایده دیگر گرسنگی این است که انجام تمامی عبادات برای انسان میسر می گردد زیرا انسان در حالت روزه داری، کمتر احتیاج به قضای حاجت دارد و نیز انسان روزه دار، در حال روزه، دیگر در پی به دست آوردن غذا نیست.
دیگر فایده روزه گرفتن این است که شخص روزه دار، به علت کمتر خوردن، کمتر بیمار می شود، زیرا همانگونه که در روایات گوناگون هم آمده: معده انسان، خانه تمام بیماری هاست و پرهیز و کم خوردن سرآمد تمامی دواهاست.
روزه باعث می شود که انسان به مشکلاتی که از غذا خوردن به وجود می آیند گرفتار نشود، مشکلاتی که انسان به خاطر آن، محتاج دارایی و مقامات دنیایی می شود و همین ها هستند که باعث هلاکت و نابودی انسان می گردند.
روزه، باعث تمکن برای بخشیدن مال و دادن غذا به درماندگان و بیچارگان و پیوستن به خویشان و احسان و زیارت بیت الله الحرام و عتبات عالیات و خلاصه تمامی عبادت های مالی می گردد.
اینها بخشی از فواید روزه بود که انسان با عقل بشری اش، قادر به درک روشنی از انها نیست. به خصوص نخستین فایده روزه، که همان تفکر و اندیشیدن است، زیرا اندیشیدن در اعمال، مثل نتیجه ان و غیر فکر، به منزله مقدمات است.در روایت آمده: یک ساعت تفکر و اندیشیدن، بهتر از هفتاد سال عبادت است.»
ترجمه المراقبات شیخ صدوق، محمودی گلپایگانی
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسب‌ها: آثار و فواید روزه
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 26 / 3 / 1394

ماه مبارک رمضان و اهمیت آن
رمضان در مکتب پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم ماه ضیافت خداست، در این مهمانی بزرگ الهی میزبان خداوند است و بندگان مومن او مهمان این دعوت الهی و ریاضت و زهد و مجاهده نفسانی و تقوا، وسائل پذیرایی آن.
و این سخن از پیام آور مکتب الهی است: «دعیتم الی ضیافة الله» رمضان ماهی است که شما را در آن به سوی ضیافت خدا خوانده اند.
یکی از تفاوتهای عمده ضیافت الهی با ضیافت مردمی در این است که در ضیافتی که از جانب مردم صورت می گیرد محور؛ دعوت بسوی طعام است و بهره بردن از آنچه هست. اما در ضیافت الهی محور، تقوی و ریاضت و مبارزه نفسانی با شهوات و امیال شیطانی است که از جمله ویژگیهای ان، بودن و نخوردن و قدرت داشتن و گناه نکردن و بر خواهشای دل «نه» گفتن است که تسلط بر نفس را تقویت می کند و بدون این هم نمی توان به وارستگی از خود و رسیدن به قرب الی الله رسید.
آری رمضان، ماه قرب است ماه گریز از خویشتن خویش و التجاء به پروردگار.
این مقام قرب حق تعالی است که تمامی انبیاء الهی و هم بندگان مخلص خداوند آرزوی رسیدن به آن را داشتند:
«وَ اَنِر اَبْصارَ قُلُوبِنا بِضیاء نَظَرِها اِلیکَ حتی تَخْرَقَ اَبْصارُ القلوب حُجُبَ النّورِ فَتَصِلَ الی مَعْدِنِ الَظَمَة...»
«و چشمان دلمان را جلوه ای از عنایت خود روشن فرمای تا پرده های نور را بدرد و به سرچشمه عظمت برسد»
این فرازی از مناجات تمامی ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین است که با آن پروردگار خود را می خواندند و در مقام معرفة الله فانی می گشتند لذا وارد شدن در وادی فیض الهی لیاقت و شایستگی می خواهد.
رمضان، هجرت درونی است برای سیر در دنیای باطن. برای مرور نفسانیات و اخلاقیات.
اگر دل را در اختیار صالحات گذاشتی اگر مشوق به خیر و تقوا و عشق به الله را، در دل مشعل ساختی، دیگر حسنات و صالحات جریان زلالی می شود که خود به خود از ان چشمه می جوشد و از درون به بیرون سرایت می کند و از قلب به اندام می رسد و از دل بر دیده تاثیر می گذارد اگر به دیدار رمضان می روی که لقاء خداوند نیز می باشد باید چهره جان را هم بیارایی و جمال باطن را هم داشته باشی.
رمضان، دوره تزکیه و تهذیب و تربیت و ساختن و مقاومت کردن و تحمل نمودن و چشیدن است ایام عفاف و کنترل و امساک و توجه به خدا و تقرب به پروردگار است.
دریغ... که این فرصت بگذرد و کاری نکنی که خدا را از خویش راضی کنی.
بنابراین محور ضیافت خدای تبارک و تعالی دعوت و لذات معنوی و روحانی و وارستگی کامل از بتهای درونی می باشد که رسیدن به این مقامات عالیه مقدمه ورود به معدن عظمت الهی است.
لذا باید تمامی حجابهای ظلمانی به حجابهای نورانی تبدیل گردد تا لیاقت ورود به بهشت الهی نصیب سالک الی الله شود اما کسی که هنوز نتوانسته است زنجیرهای وابستگی درونی و این حجابهای تاریک نفسانی را کنار بزند و توجهش را از عالم طبیعت به عالم روحانیت منعطف گرداند و حتی هیچ گاه توان خود را در جهت تهذیب نس بکار نینداخته است در اسفل السافلین که اخرین درجه حجب ظلمانیست قرار می گیرد؛ در حال که خداوند انسان را در عالیترین مقام آفریده است.«لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم»
رمضان دعوتی است معنوی و تو مهمان عرش خدایی. مگر نه اینکه مهمان باید به دلخواه صاحبخانه رفتار کند؟
مگر نه اینکه هر چه میزبان آورد باید تناول کرد و هر جا که او گفت آرمید؟
آثار و برکات روزه داری در دنیا، قبرو قیامت، محمد جواد مهری
برای رسیدن به مقام قرب الهی، توجه به این نکته ضروری است که تنها اجتناب از مبطلات فقهی کافی نیست انچه در رساله های عملیه مراجع معظم تقلید آمده، شرایط صحت روزه است و روزه صحیح با روزه مقبول فاصله زیادی دارد . روزه صحیح ان است که قضا و کفاره را ساقط می کند اما روزه مقبول علاوه بر شرایط صحت روزه، به امور دیگری نیز نیازمند است. از جمله اینکه تمامی اعضا و جوارح انسان باید روزه باشند چشم او به نامحرم نگاه نکند. گوش او شنونده غنا و غیبت نباشند. زبان او گوینده غیبت و تهمت نباشد. روزه داری که با این امور همراه است اگر چه قضا و کفاره ندارد اما روزه ای نیست که پروردگار عالم آن را بپذیرد روزه نیست که که وقتی روزه دار هنگام افطار می گوید: اللهم لک صمت. ملائکه گفته او را تصدیق کنند.
علاوه برا ین انسان باید به جایی برسد که دل او نیز روزه باشد؛ یعنی غیر خدا را وارد آن نکند و تمام توجه انسان به ذات باری تعالی باشد.
بهشت برای چنین روزه ای کم است؛ پاداش این روزه ذات خداوند متعال است و چه سعادتی بالاتر از این که چنین پاداشی نتیجه عمل انسان باشد و در تمام عالم وجود، تنها قلب انسان مومن است که ظرفیت چنین پاداشی را دارد.
در حدیث قدسی چنین آمده: «زمین و آسمان وسعت مرا ندارند تنها قلب بنده مومنم است که می تواند مرا در خود جای دهد.»
و معنای میهمانی خداوند تبارک و تعالی همین است انسان نباید در این میهمانی به  کمتر از این راضی شود وگرنه باخته است.

روزه سلوک پرهیزگاران، آیت الله مظاهری مدظله العالی

موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 26 / 3 / 1394

روزه در احادیث و روایات معصومین علیهم السلام
1) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: اسلام بر پنج یز استوار شده 1- شهادت به خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد صلی الله علیه و اله وسلم پیغمبر خداست. 2- بپا داشتن نماز 3- ادای زکات 4- زیارت خانه خدا 5- روزه رمضان (نهج الفصاحه، ح1095)
2) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: همانا ماه رمضان ماه مبارکی است که خداوند واجب فرموده است که در این ماه روزه بگیرید؛ پس در این ماه، تمام درهای بهشت گشوده و تمام شیاطین در بند و زنجیر کشیده شده و در این ماه ؛ شب قدری است که از هزار ماه بهتر است پس هر کس از (فیض های) آن بی بهره بماند به راستی که بی بهره و محروم مانده است و این سخن را حضرت سه بار تکرار فرمود.(بحار، ج93، ص366)
3) امام صادق علیه السلام فرمودند: که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: خداوند از میان روزها روز جمعه را و از میان ماهها ، مه رمضان و از میان شب ها، شب قدر را و از میان انبیاء مرا انتخاب فرموده و علی را از بنده انتخاب کرد و بر همه اوصیاء برتری دارد. (وسائل الشیعه، ج5، ص67)
4) امام صادق علیه السلام فرمودند: اولین چیزی که در روز قیامت سوال می شود از نمازها ، روزه ها و حج واجب و از ولایت ما اهل بیت است.
5) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: پنج چیز بر امت من در ماه رمضان عطا شده است که به امت هیچ پیغمبری پیش از من عطا نشده است.
1- چون شب اول ماه رمضان شود خدای عز و جل به آنان نظر کند و هر کس مورد توجه خدای شد هرگز او را عذاب نخواهد فرمود.
2- آنکه بوی دهانشان به هنگام عصر نزد خدای عز و جل از مشک خوشبوتر باشد.
3- انکه فرشتگان شبانه روز برای آنان طلب آمرزش کنند.
4- آنکه خدای عز و جل بهشت را مامور فرماید که برای بندگانم آمرزش بطلب و خود را برای آنان بیارای؛ تا خستگی و آزار دنیا از جانشان بدر آید و به بهشت و پذیرایی من درآیند.
5- آنکه چون شب آخر فرا رسد همگی آنان آمرزیده شوند مردی عرض کرد یا رسول الله در شب قدر آمرزیده شوند؟ فرمود: کارگران را نمی بینی که چون از کار فارغ شوند مزد خویش دریافت کنند.(خصال صدوق، ج1، ص353)
6) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: هیچ مومنی نیست که ماه رمضان را فقط بحساب خدا روزه بگیرد مگر آنکه خداوند تبارک و تعالی هفت صفت را برای او ثاببت و لازم فرماید:
1- آنکه هر چه حرام در پیکرش باشد گداخته شود.
2- به رحمت خدای عز و جل نزدیک می شود.
3- کفاره گناه پدرش آدم را پرداخت نموده است.
4- خداوند لحظات جان کندن را بر وی آسان گرداند.
5- از گرسنگی و تشنگی روز قیامت در امان خواهد بود.
6- خدای عز و جل از خوراکیهای لذیذ بهشتی او را نصیب دهد.
7- خدای عز و جل بیزار ی از آتش دوزخ به او عطا فرماید: علی علیه السلام فرمود ای محمد راست فرمودی. (خصال صدوق، ج1، ص 3563 )
7) امام باقر علیه السلام فرمودند: خداوند ملائکه ای دارد که موکل به روزه داران هستند و برای آنان در هر روز ماه رمضان تا اخر ماه رمضان طلب آمرزش می کنند و هر شب ، وقت افطار روزه داران را ندا می کنند که ای بندگان خدا بشارت باد شما را که گرسنگی کمی تحمل کردید و سیری بسیار در پیش دارید و چون شب آخر ماه رمضان فرا رسد، روزه داران را ندا می کنند که ای بندگان بشارت باد شما را که خداوند گناهان شما را امرزید و توبه شما را قبول کرد: ببینید در آینده چگونه عمل خواهید کرد.(وسایل الشیعه،ج7، ص176)
8) رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: بدانید ماه رمضان ماه بزرگی است خداوند حسنات و نیکی ها را در این ماه مضاعف می کند، گناهان و بدیها را محو می فرماید، و درجات روزه داران را بالا می برد، هر کس در این ماه رمضان صدقه ا ی بدهد خداوند او را می آمرزد و هر کس به مملوکان و کارگران خود احسان کند پروردگارش او را می آمرزد، هر کس خوش رفتاری و خوش اخلاقی کند خداوند او را می آمرزد، هر کس خشم خود را فرو برد خداوند او را می آمرزد، هر کس صله رحم کند خدا او را می آمرزد. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: این ماه شما مانند ماههای دیگر نیست زیرا چون به شما رو آورد با برکت و رحمت رو کند و چون بر شما پشت کند و برود، با آمرزش گناهان می رود... بدبخت واقعی کسی است که این ماه تمام بگذرد از او، و گناهانش آمرزیده نشود و موقعی که نیکوکاران به دریافت پاداش پروردگار کریم موفق شوند او زیانکار و متاسف باشد. (امالی شیخ صدوق، م 13)
9) رسول خدا صلی الله علیه و آْله وسلم فرمود: اگر بنده خدا می دانست که در ماه رمضان چیست(چه برکتی وجود دارد) دوست می داشت که تمام سال ، رمضان باشد. (بحار، ج93، ص346)
10) رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود: رمضان ماهی است که ابتدایش رحمت است و میانه اش مغفرت و پایانش آزادی از آتش جهنم. (بحار، ج93، ص342)
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 26 / 3 / 1394

روزه در قرآن
احکام روزه ماه رمضان خلال آیاتی در سوره بقره به اجمال تعیین شده و در چند آیه از سوره های دیگر ، به اقسام روزه اشاره ای رفته است.
آیات دال بر روزه ماه رمضان همه در سوره بقره نزدیک به یکدیگر تربیت یافته است که عبارتند از:
آیه اول) «یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون» (سوره بقره، 183)
«ای افرادی که ایمان آورده اید روزه بر شما واجب شده است همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شده بود تا پرهیزگار شوید.»
به نظر مفسران و دانشمندان علوم قرآنی ، آیاتی که با خطاب «یا ایها الذین آمنوا» هستند در مدینه نازل شده اند و جز آیات و سوره های مدنی می باشند. فرمان روزه نیز همچون دستور جهاد و پرداخت زکات، در سال دوم هجری صادر شد. (تفسیر نور،ج1، ص364)
در آیه مورد بحث، به بیان یکی دیگر از احکام الهی که از مهمترین عبادات محسوب می شود می شود می پردازد و آن روزه است. برای اینکه احساسات مومنان را به نفع این حکم تحریک کند و انها را آماده پذیرش آن قرار دهد در آغاز مومنان را با این خطاب مفتخر می سازد.«ای کسانی که ایمان آورده اید»
و به تعبیر امام صادق علیه السلام لذت این خطاب، سختی روزه گرفتن را از بین می برد سپس تشریح حکم روزه را اعلام می دارد انگاه جهت کاستن از سختی ان، اظهار می دارد که روزه گرفتن بر امت های پیشین هم واجب بود.
طبق تحقیق، روزه در میان تمام امت های گذشته به نحوی وجود داشته و حتی بت پرستان نیز برای تقرب به بت های خود گاهی روزه می گرفتند و هم اکنون در میان بت پرستان هندوستانی روزه گرفتن در مواقع خاصی موسوم است.
یهود و نصاری و صائبین نیز برای خود نوعی روزه داشته اند در تورات و انجیل کنونی در مواردی روزه داری تحسین شده و از روزه گرفتن موسی و عیسی سخن به میان امده است و در قرآن داستان نذر حضرت مریم آمده که نذر کرده روزه بگیرد:
«فقولی انّی نذرت للرحمن صوماً فلن اکلم صوما الیوم انسیاً»
پس بگو من برای خدا روزه نذر کرده ام پس امروز با هیچ کس حرف نمی زنم.»
البته روزه مریم روزه «صمت» یعنی روزه سکوت بود که از حرف زدن با مردم امساک کرده بود ولی به هر حال، ان هم نوعی روزه داری است ولی آنچه در تورات و انجیل آمده روزه داری به معنای امساک از خوردن و آشامیدن است.
در پایان آیه با یک عبارت کوتاه فلسفه مهم روزه داری را بیان می کند و آن اینکه روزه باعث ایجاد تقوا در انسان می شود انسان روزه دار با امساک از لذت های جسمی که به خاطر خدا خود را از آن ها محروم می کند نوعی تمرین برای تسلط بر نفس و خواهشهای آن انجام می دهد و چون یک ماه این تمرین ها را تکرار کرد و در وجودش ملکه تقوا و خویشتن داری ایجاد می شود و او دیگر به آسانی می تواند از ارتکاب گناه و خوردن مال دیگران و تجاوز به حقوق مردم هر چند که به نفع او باشد پرهیز کند و بر نفس خود تسلط یابد و در جهت حفظ خود از معصیت اراده ی نیرومند داشته باشد.
آیه دوم) «ایاما معدودات فمن کان منکم مریضا او علی سفر فعده من ایام اخر و علی الذین یطیقونه فدیه طعام مسکین فمن تطوع خیرا فهو خیر له و ان تصوموا خیر لکم ان کنتم تعلمون.» (سوره بقره، 184)
چند روز معدودی را (باید روزه بدارید) و کسانی که از شما بیمار یا در سفر باشد پس (به همان تعدا) از روزه های دیگر (ی را بجای آن روزه بگیرد) و بر کسانی که قدرت انجام آن را ندارند (همچون بیماران مزمن و پیرمردان و پیرزنان) لازم است کفاره بدهندع مسکینی را اطعام کنند، و کسی که کار خیر کند، (بیش از مقدار، طعام مسکین بدهد) برای او بهتر است روزه گرفتن برایتان بهتر است اگر بدانید.
توضیح:
پس از بیان حکم و فلسفه روزه در آیه قبل، برای کاستن از سنگینی روزه چند دستور دیگر را در این زمینه بیان می فرماید:
1- چنان نیست که مجبور باشید تمام سال یا قسمت مهمی از آن را روزه بگیرید بلکه چند روز معدودی را باید روزه بدارید.
2- هر کس از شا مریض یا مسافر بود از این حکم معاف است و روزه بر او نیست و باید بعد از ماه رمضان به تعداد ایامی که روزه نبوده قضا کند.
3- کسانی که توانایی و طاقت روزه گرفتن را ندارند مانند بیماران و سالمندان و زنان باردار و شیردهع چنین افرادی روزه خود را بخورند ولی در مقابل آن فدیه و کفاره بدهند میزان فدیه ای که باید بدهند سیر کردن یک فقیر به جای یک روز است اما اگر کسی بخواهد در عوض یک روز، عده ای بیش از یک نفر گرسنه را سیر کند بهتر است.
4- در پایان آیه باز یادآوری می شود که روزه گرفتن بای شما بهتر است و اگر میزان و اندازه این خیر و خوبی دانسته شود هیچ کس آرزو نمی کند که ای کاش من هم سالمند بودم و به جای روزه گرسنه ای را سیر می کردم.
آیه سوم) «شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن هدی للناس و بینات من الهدی و الفرقان فمن شهد منکم الشهر فلیصمه و من کان مریضا او علی سفر فعده من ایام اخر یدید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر و لتکلموا العده و لتکبرو الله علی ما هدکم و لعلکم تشکرون.»(بقره، 185)
(آن چند روز معدود) ماه رمضان است ، ماهی است که قرآن برای راهنمایی مردم، همراه با دلائل روشن از هدایت و جدا کننده حق از باطل در آن نازل شده است پس هر کس این ماه را دریابد باید روزه بگیرد و ان کس که مریض و یا مسافر باشد روزهای دیگری را به جای ان روزه بگیردع خداوند راحتی برای شما می خواهد نه زحمت و سختی راع هدف این است که شما، تعداد این روزها را تکمیل کنید و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده بزرگ بدارید شاید شکر گذاری کنید.
توضیح:
پس از بیان حکم و فلسفه روزه و اینکه روزه گرفتن در چند روز معین استع اینک آن روزها را تعیین می کند و می فرماید: ان روزهای معدود عبارتند از ایام ماه رمضان که دارای امتیاز ویژه ای است. ماه رمضان ماه خداست و دارای فضیلتی است که ماههای دیگر،آن فضیلت را ندارند.
زمان وو مکان به خودی خود، دارای هیچ فضیلتی نیست بلکه این حوادث مهم است که به زمان و مکان امتیاز می دهد در این آیه خداوند علت فضیلت ماه رمضان را بیان می کند و ان اینکه قران کریم در این ماه نازل شده است و ضمنا چند صفت از اوصاف برجسته قرآن را بیان می کند.
یکی اینکه قران هدایتگر است و انسانها را، به راه راست و درست رهنمون می شود و دیگر اینکه نشانه های روشنی از هدایت و فرمان در ان است یعنی قرآن ضمن اینکه بشر را هدایت می کند به او قدرت تشخیص هم می دهد و انسان بوسیله قرآن می تواند حق را از باطل و راه را از چاه تشخیص بدهد و به حقیقت دست یابد.
در پایان آیه شریفه به سه مطلب اشاره می کند و اشعار می دارد که خداوند احکام روزه را برای شما بیان نمود تا شما چند کار را انجام دهید:
1- اینکه تعداد روزهای روزه داری را تکمیل کنید و اگر به علت بیماری و سفر، روزه خود را خورده اید به تعداد آن روزها در ایام دیگر، روزه بگیرید.
2- خدا را به خاطر هدایتی که کرد تکبیر بگویید و بزرگ بدارید و شاید این اشاره به تکبیرهای نماز عید فطر باشد که پس از پایان ماه رمضان خوانده می شود و نیز تکبیرهایی که مستحب است بعد از نمازهای واجب در روز عید فطر گفته شود.
3- اینکه خدا را سپاسگزار باشید که این حکم مهم را به شما بیان کرد و شما از این نعمت استفاده خواهید نمود.
موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
برچسب‌ها: روزه در قرآن
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 26 / 3 / 1394





 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

السلام علیک یا شهر الله الاکبر و یا عید اولیائه
درهای آسمان در شب اول ماه رمضان گشوده می شود وتا آخرین شب این ماه بسته نمی شود.

 

پیامبر اکرم (ص)

 

بدبخت واقعی کسی است که این ماه را پشت سر گذارد و گناهانش آمرزیده نشود .

 

پیامبر اکرم (ص)

 

رمضان ، رمضان نامیده شد ؛ زیرا گناهان را می سو زاند .

 

پیامبر اکرم (ص)

 

خداوند ماه رمضان را میدان مسابقه ای برای آفریدگان خود قرار داده تا با طاعتش برای خشنودی او از یکدیگر پیشی گیرند .

 

امام حسن (ع )

 

۱-« در هر شب ماه رمضان خدا را در موقع افطار هفتاد هزار آزاد کرده از آتش است که همگی مستوجب آتش بوده اند و چون آخرین شب رمضان شود در آن شب معادل آنچه در تمام ماه آزاد شده اند آزاد خواهد فرمود.»

 

۲ – در روایت دیگر:« چون نخستین شب ماه رمضان فرا رسد خداوند هر کس را بخواهد می‌آمرزد و در شب بعد از آن آنها را دو برابر فرماید و درشب بعد دو برابر شبهای پیش «آزاد» می فرماید تا آخرین شب ماه رمضان به قدر دو برابر آنچه در هر شب آزاد فرموده است آزاد خواهد فرمود.»

 

۳- و از جمله سیّ (قَدَّسَ الله نَفْسَهُ الزَّکِیَّهْ) در اقبال از کتاب (بِشارَهُ الْمُصْطفی لِشیعَهِ الْمُرْتَضی) به اسناد خود تا حسن بن علی بن فضال از رضا صلوات الله علیه از پدرانش از امیرالمؤمنین علیهم الصلوه والسلام روایت کرده است که فرمود رسول خدا صلی الله علیه واله و سلم روزی برای ما، خطبه نمود و فرمود:
هر کس در آن ماه آیه‌ای از قرآن تلاوت کند اجر او مانند کسی است که در غیر آن ماه قرآنی ختم کرده است.
هر کس در آن ماه نماز مستحبی و به دل خواه خود بجای آورد خداوند برات بیزاری او را از آتش به او دهد و هر کس در آن ماه واجبی ادا کند برای او ثواب کسی است که هفتاد فریضه در ماههای دیگر ادا کرده باشد.
هر کس در آن ماه بر من بسیار درود و صلوات فرستد خداوند در روزیکه میزانها سبک است میزان او را سنگین کرده‌اند .
«ای مردم ماه خدا به سوی شما پیش آمد با برکت و رحمت و مغفرت به شما اقبال نمود- آن ماهی است که نزد خدا افضل از سایر ماه‌ها است روزهای آن بهترین روزها، شبهای آن با فضیلت‌ترین شبها و ساعتهای ان بهترین ساعتها است، ماهی است که شما به مهمانی خدا دعوت شده اید و در آن ماه از اهل کرامت «خدا» قرار گرفاته اید نفسهای شما درآن ماه تسبیح است و خوابتان در آن عبادت و عملتان در آن مقبول و دعایتان در آن مستجاب است پس بخواهید از خداوند پروردگارتان با نیّات راست و دلهای پاک که شما را به روزه در آن ماه و تلاوت کتاب خودش موفق فرماید زیرا بدبخت کسی است که در این ماه بزرگ از آمرزش خدای نومید محروم شود به گرسنگی و تشنگی خودتان در این ماه گرسنگی و تشنگی روز قیامت را بیاد آورید و بر فقرای خودتان و بینوایان خودتان تصدق بدهید و در آن ماه برگان خودتان را توقیر و احترام کنید به کوچکتران رحم نمائید و ارحام خود را صله کنید و زبانهایتان را نگاهدارید و چشمها را از آنچه نگاه به آن حلال نیست بپوشید و گوشهاتان را ازآنچه شنیدن آن نارواست ببندید و بر یتیمان مردم ترحم و مهربانی نمائید تا بر یتیمان شما ترحم شود و از گناهان خودتان به سوی خدا بازگشت نمائید و دستهایتان را در اوقا نمازهاتان به دعا بردارید زیرا وقت نماز افضل ساعاتیست که خدای عز و جل به بندگانش به نطر رحمت می نگرد و چون چیزی بخواهند و با او مناجات کنند جوابشان را میدهد و چون ندا کنند لبیک فرماید و دعایشان را مستجاب نماید.
ای مردم جانهای شما در گرو کردارهای شماست پس آنها را به طلب آمرزش و استغفار از گرو در آورید و پشتهای شما از بار گناهانتان گران است به طول سجده‌هاتان آنها را سبک سازید و بدانید که خداوند به عزت خود سوگند یاد فرموده است که نماز‌گزاران و سجده‌کنندگان را با آتش عذاب نفرماید و نترساند روزیکه مردم در برابر پروردگار عالمیان بر پا خیزند.
ای مردم هر کس از شما روزه دار مؤمنی را دراین ماه افطار دهد در برابر این عمل به نزد خدا برای او ثواب آزاد کردن بنده ایست و آمرزشی نسبت به گناهان گذشته اوست- عرض کردند با رسول الله همگی ما را توان آن نیست که چنین کنیم آن حضرت صلی الله علیه واله فرمود خود را از آتنش نگاه داردی هر چند به بخشی از خرما باشد و ازآتش بپرهیزید هر چند به جرعه آبی باشد .
ای مردم هرکس از شما در این ماه خلق خود را نیکو سازد به او پروانه عبور از صراط میدهند در روزیکه در آن روز قدمها می لغزد و هر کس از شما با رغلام و کنیز خود را سبک گرداند و هر کس شر خود ار نگهدارد خداوند غصب او را در روز ملاقات از او باز دارد و هر کس در آن ماه یتیمی را گرامی دارد خداوند در روز ملاقات او را گرامی دارد و هر کس در آن ماه قطع رحم کند خداوند رحمت خود را در روز ملاقات از او قطع نماید .

 

ای مردم درهای بهشت در این ماه باز است از پروردگار خو بخواهید که آنها را بر روی شما نبندد و درهای دوزخ بسته است از خدا مسئلت کنید که آنها را بر شما نگشاید- و شیاطین در زنجیراند از پروردگار خود بخواهید که آنها را بر شما تسلط ندهد امیرالمؤمنین علیه السلام فرماید که من برخاستم و عرض کرد یا رسول الله صلی الله علیه واله با فضیلت‌ترین اعمال در این ماه کدامست؟ فرمود یا اباالحسن افضل‌ترین اعمال در این ماه پارسائی و دوری است از آنچه خدای عز و جل حرام فرموده است- سپس رسول خدا بگریست عرض کردم یا رسول‌الله چه چیز شمار ار به گریه آورده است فرمود یا علی آنچه که در ین ماه از تو حلال می گردد گویا تورا می بینم که در برابر پروردگار خود نماز می‌گذاری و بدبخت‌ترین اولین وآخرین همدوش و هم قطار پی کننده ناقه صالح برانگیخته می‌شود و ضربتی بر فرق تو میزند و محاسن تو را به خون سرت خضاب می کند- امیرالمؤمنین (ع) فرماید – عرض کردم یا رسول الله صلی الله علیه واله در ان حال دین من در حال سلامت است؟!!- فرمود: آری در سلامت دین خواهی بود- سپس فرمود یا علی- هر کس ترا بکشد مرا کشته است و هر کس به تو کینه بورزد به من کینه ورزیده است و هر کس به تو دشنام دهد مرا دشنام داده است زیرا تو برای من به منزله جان منی روح تو از روح من است و گل تو از گل من چه خدای عزوجل مرا آفریده و ترا آفرید و مرا بر‌گزید و ترا برگزید و مرا برای نبوت و پیمبری اختیار کرد و ترا برای امامت و پیشوائی پس هر کس امامت ترا منکر شود منکر نبوت من شده است-یا علی-تو وصیّ من میباشی و پدر فرزندان من هستی و شوهر دختر منی و جانشین و خلیفه من بر امت من در زندگانی و بعد از مرگ من میباشی فرمان تو فرمان منست و نهی تو نهی من است به آن کسیکه مرا به نبوت برگزید و مرا بهترین خلق قرار داد قسم میخورم که تو حجّت خدا بر خلق او هستی و امین او بر راز او و خلیفه او در بندگان او میباشی.»
و از «رساترین» چیزی که در مژده برای ماه رمضان وارد شده است دعای پیغمبر صلی الله علیه واله است برای کسیکه در آن ماه گناهانش آمرزیده نشده باشد آنجا که آن حضرت صلی الله علیه واله فرماید:
«هرکس ماه رمضان بر او بگذرد و آمرزیده نشده باشد خدا اورا نیامرزد» و این دعا به لحاظ اینکه او صلی الله علیه واله برا یرحمت عالمیان مبعوث گردیده است بشارت برگی برای وسعت رحمت و عام بودن غفران در این ماه است و الاّ با اینکه او رحمه للعالمین است برای مسلمانان دعا می کند هر چند گناهکار باشد و بدین جهت در این باب اخبار زیادی وارد شده است که شیاطین متمّرد در زنجیراند و درهای بهشت و ابواب رحمت خداوند باز است ودرهای دوزخ بسته است و خداوند شر دشمنان جنّی را باز میدارد و منادی خدای از اول ماه تا آخر آن ندا می کند و در ماهی از ماه های دیگر مانند آن در اخبار وارد نشده است و آنچه در باب منادی در سایر ماه ها وارد شده است آن است که در ثلث آخر شب ندا بلند است جز در شب های جمعه که از اول شب تا آخر شب منادی حق تعالی ندا میکند و همچنین در ماه رجب عموماً و اما ماه رمضان- ندآء از اول ماه تا آخر آن در شبها و روزهای آن وارد است ودر اختصاص ماه رمضان به اجابت دعاء آیه «ادعُوْنُی اَسْتَجْبَ لَکُمْ» وارد گشته است .
۴_مـرحـوم آیت الله قاضـى در ماه رمـضـان بـه مـردم مـى فـرمـود : "مــردم خـودبـیـن نباشید، خدا بین باشید" . از خودبینـى خـارج شدن کـافـى نیست باید خدا بین شد .
- در ماه مبارک رمضان از "خدایی" استعفا بدهیم.
- بیایید از خدائیمان استعفا بدهیم! ماه رمضان است بیایید دیگر خدا نباشیم؟!. یعنی چه؟ تو که می گویی: "خدا چرا این طور با من رفتار نکردی" یعنی تو هم خدا، من هم یک خدا. این فضولی ها خیلی زشت است. ما کار خودمان را بکنیم خدا هم کار خودش را. حافظ وظیفۀ تو دعا گفتن است و بس/ در بند آن مباش که نشنید یا شنید.

 

- به آقای قاضی گفته بودند ماه رمضان روزه می گیرید؟ گفته بود تا ببینیم تکلیف چیست. این درس است . طرف می گوید اگر بمیرم روزه ام را می گیرم . خب روزه را برای که می گیری؟!

 

- ما باید در ماه رمضان عبدالله شویم. اگر کسی سبوعیت در او غلبه کند عبدالکلب است. اگر کسی شهوت در او غلبه کند عبدالخنزیر است. اگر کسی شیطنت در او غلبه کند عبد الشیطان است. عبد الله آن کسی است که سبوعیت و…( شهوت و شیطنت در او غلبه نداشته باشد.)

 

- این چه میهمانی است که همه اش گرسنگی و تشنگی است؟! پس معلوم می شود غذاهای دیگری هست؛ نوشیدنی های دیگری هست؛ما غافلیم. ذکر های مخصوصی هست.
- تا خودمان را پیدا نکنیم خدا را پیدا نمی کنیم. ماه رمضان، ماه پیدا کردن خود است. ما قرآن را گم کردیم؛ خدا را گم کردیم؛ اهل بیت را گم کردیم؛ چرا؟!. اول ماه رمضان گفتیم نبّهنا عن نومه الغافلین (ما را از خواب غافلان بیدار کن)، ولی گفتیم و رفتیم؛ واقعا نخواستیم. آدم اگر بیدار باشد درد را می بیند از کجا می آید؛ آفت را می بیند. ولی خواب اگر بودی نه درد را می بینی… سیل می آید، درنده می آید.

 

- وقتی شیطان درون تسلیم شود، آن شیطان بیرون کاری نمی تواند بکند. در ماه رمضان، آن شیطان بیرون بسته است تا ما با خودمان ور رویم(و این شیطان درون را مهار کنیم).

 

 

 

موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 26 / 3 / 1394


صدایی می آید!
صدایی آسمانی
گویی صدای دف های فرشتگان است
خبری هست !!
در آسمان شوری برپا شده است ...
عروس زمان
ماه خدا میاید ...
هیاهویی بپا شده است
مجلس جشن ملائک در اسمان برپاست
میلیاردها موجود در سراسر جهان
متوجه اتفاقی شده اند
آری ،ماه میهمانی خدااست
دلها یادش کرده اند صدایش میکنند
درمیخانه اسمانی را گشوده اند
نور را نشان همه میدهند
در خانه خدا باز است
وخوان الهی گسترده
نعمت فراوان و رحمت بی شمار
چه مهمانی باشکوهی !
چه میزبان کریم و دست و دلبازی !
30روز عاشقی و عشق بازی در راه است
اما در این طریق آیا
همه حرمت میزبان را نگه خواهند داشت؟
فطر خواهد امد
آیا ما مست می دوست خواهیم ماند؟
یا سبوی خدا را بار دیگر
مثل هر سال خواهیم شکست؟!!
خدایا به همه ما لیاقت حضور در این میهمانی
و سعادت درک برکات وفیوضات ماه خودت را عنایت کن
و آنچنان بر معنویات و ظرف وجودی ما بیافزای
که پایان رمضان آغاز دلداگی ماباشد

موضوعات مرتبط: lماه ضیافت خدا
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 25 / 3 / 1394

براي درمان پوست آفتاب‌سوخته خود كه اكنون دچار خارش، دردناك و حساس مي‌باشد، مي‌توانيد روش‌هاي زير را امتحان كنيد:


1- از كمپرس شيرخنك استفاده كنيد. پروتئين موجود در شير پوشش محافظت‌كننده‌اي بر روي پوست ايجاد مي‌كند و آن را مرطوب نگه مي‌دارد. از آنجا كه آنزيم‌هاي درمانگر بر روي پوست مرطوب بهتر عمل مي‌كنند، پوست براي درمان بهتر به رطوبت نياز دارد. با اين روش پوست تسكين يافته و احساس سوزش و خارش آن كمتر مي‌شود.


2- روش ديگر براي تسكين آفتاب‌سوختگي، استفاده از مواد غذايي است كه خاصيت ضدالتهابي دارند. نوشيدن چاي سبز و يا آب انار به تسكين پوست كمك مي‌كند. هر دوي اين مواد خاصيت ضدالتهابي و تسكين‌دهنده دارند و هر دو داراي آنتي‌اكسيدان‌هاي قوي مي‌باشند و مي‌توانند در تسكين آفتاب‌سوختگي ناشي از اشعه‌هاي UV موثر باشند.


3- زماني كه پوست در برابر تابش شديد اشعه‌هاي UV خورشيد كوفته شده و صدمه ديده است، بدن به آنتي‌ اكسيدان فراواني نياز دارد كه اين آنتي‌اكسيدان‌ها را مي‌توان با خوردن روزانه چندين واحد ميوه و سبزي تامين كرد. اين آنتي‌اكسيدان‌ها سبب ترميم هر چه سريع‌تر پوست مي‌شوند.

 

آفتاب سوختگی , راه‌هاي درمان آفتاب‌سوختگي

 
4- استفاده از آنتي‌اكسيدان‌هاي موضعي يكي ديگر از راه‌هاي درمان آفتاب‌سوختگي است. براي صورت خود از آنتي‌اكسيدان‌هايي استفاده كنيد كه مرطوب‌كننده نيز باشند.
5- براي روزهاي اول كه پوست آفتاب‌سوخته درد و سوزش شديدي دارد، مي‌توان از محصولاتي كه داراي گياه «آلوئه‌ورا» هستند، استفاده كرد. اين ماده گياهي براي تسكين و خنك كردن پوست موثر است.


6- اما نكته بسيار مهم: زماني كه پس از چند روز پوست سوخته شروع به كنده شدن مي‌كند، حتما آن را مرطوب نگه داريد و حداقل روزي سه بار آن را با كرم‌ها و پمادهاي مرطوب‌كننده مرطوب كنيد.


7- هرگز وسوسه نشويد پوست‌هاي سوخته را كه پس از چند روز به شكل بافت مرده و شاخي‌شده درمي‌آيند بكنيد. اجازه دهيد خود پوست، خشك شده و ريخته شود، زيرا كندن آنها سبب آسيب بيشتر، پوست مي‌گردد.


8- همچنين تا زماني كه مراحل پوست‌اندازي پوست‌هاي سوخته شما تمام نشده از محصولاتي مانند رتينوئيد، اسيد گليكوليك و اسيد ساليسيك استفاده نكنيد، زيرا پوست در مرحله‌اي است كه بسيار حساس شده و اين محصولات موجب حساسيت بيش از حد آن مي‌شود.


9- و اما نكته آخر و مهم‌تر اينكه پس از بهبودي، ديگر اجازه ندهيد پوست‌تان مجددا دچار آفتاب‌سوختگي شود. با استفاده از ضدآفتابي كه بتواند پوست شما را در برابر هر دو اشعه مضر نور خوشيد (UVA و UVB) محافظت كند، از آفتاب‌سوختگي پوست خود جلوگيري كرده و فراموش نكنيد كه هر دو ساعت يكبار ضدآفتاب را تجديد كنيد؛ به‌خصوص اگر زياد عرق مي‌كنيد و يا اهل شنا كردن هستيد، حتما اين نكته را به خاطر بسپاريد.

منبع : pezeshkienovin.blogfa.com

موضوعات مرتبط: پزشکی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 25 / 3 / 1394

بهار از راه می‌رسد و باز کردن در و پنجره‌ها هر فردی را وسوسه می‌کند تا از هوای لطیف بهاری و تنفس هوای آزاد لذت ببرد اما این فصل هر اندازه هم به خاطر هوای بهاری‌اش روح و جسم را نوازش دهد، به خاطر وجود آلرژن‌ها، ممکن است برای افراد مستعد ابتلا به آلرژی زیاد هم خوشایند نباشد البته این بدان معنا نیست که برای در امان ماندن از گرده‌ها و آلرژن‌های فضای بیرون از خانه مدام از ماسک استفاده کنید در واقع گذاشتن ماسک در داخل و خارج از خانه خسته‌کننده است اما با استراتژی‌های ساده می‌توانید علائم آلرژی مانند، گرفتگی و آبریزش بینی، عطسه و خارش را به نقطه دوری برانید.


 غلتیدن و خوابیدن روی فرش مانند گرده گل‌ها موجب عطسه و خارش می‌شود. خوابیدن روی فرش اتاق خواب درست مانند آن است که هشت ساعت روی یک پناهگاه پر از غبار استراحت می‌کنید و این بیش از هر چیزی آلرژی را تشدید می‌کند.


افزایش دمای هوا در بهار، رطوبت بتن یا سرامیک کف خانه را تبخیر می‌کنند، این رطوبت با غبار فرش ترکیب شده و یک سطح مطلوب را برای رشد آلرژی‌های شایع فراهم می‌کند. برای تضعیف اثر آلرژی‌زایی فرش بهتر است در این فصل از تماس مستقیم بدن با فرش جلوگیری کنید.


نگهداری گیاهان خانگی هم از عوامل ایجاد گرفتگی و آبریزش بینی، عطسه و خارش است همان‌طور که خانم‌های خانه‌دار به نگهداری گل و گیاه خانگی در زمستان تشویق می‌شوند اما باید بگوییم بهار زمان مناسبی برای گذاشتن گلدان‌ها در داخل خانه نیست زیرا گل‌ها و گیاهان تحریک‌کننده‌های شگفت‌انگیز مخاط، ریه و پوست هستند و این به‌خاطر رشد اسپور قارچ‌هایی است که در خاک گرم و مرطوب زندگی می‌کنند.


«آلن» استاد بیماری‌های گوش و حلق بینی از دانشگاه سینسینتی ایالت اوهایو می‌گوید: گیاهانی مانند «صلح لیلی» را حتماً با شروع فصل بهار از فضای داخل خانه دور کنید. نگهداری این گیاهان در خانه باعث تشدید حساسیت فصلی می‌شود. گل‌ها و گیاهان مصنوعی جایگزین خوبی هستند.


نصب تهویه مطبوع در خانه از ورود گرده گل‌ها و گیاهان در اوایل فصل رویش، یک روش فوق‌العاده برای جلوگیری از ایجاد حساسیت و آلرژی است.


سیستم تهویه مطبوع با کاهش رطوبت در خانه برای افراد مبتلا به آلرژی مفید است. اگر از سیستم تهویه مطبوع در خانه استفاده نمی‌کنید قبل از ظهر پنجره‌های خانه را باز نکنید زیرا هنگام صبح مقدار گرده‌ها در هوا در بالاترین میزان قرار دارد .


همچنین «تانیا التمن» متخصص اطفال در لس آنجلس می‌گوید: یکی از روش‌های هوشمند برای مبارزه با آلرژی تغییر ساعت ورزش و پیاده روی است.


گیاهان گلدار و درختان، صبح زود یعنی بین ساعت 5 تا 10 صبح بیشترین مقدار گرده را در هوا آزاد می‌کنند، این گرده‌ها باعث ایجاد خارش، آبریزش و گرفتگی بینی می‌شوند. این متخصص توصیه می‌کند: برای گشت و گذار، ورزش و پیاده روی بعد از ظهر فرصت خوبی است تا از حساسیت فصلی فرار کنید.

 

منبع : iran-newspaper.com

موضوعات مرتبط: پزشکی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 25 / 3 / 1394


 تری گلیسرید بالا,راهکارهای مبارزه با تری گلیسرید بالا

تری گلیسرید ترازوی خوبی برای سنجش میزان سلامتی قلب است . در مقاله زیر می توانید درباره اهمیت تری گلیسرید بخوانید و راهکارهای مبارزه با تری گلیسرید بالا را بیاموزید . 

اگر به طور مرتب فشار خون خود را چک کرده و کلسترول خونتان را آزمایش می کنید، بدانید که باید تری گلیسرید خود را نیز مرتباً زیر نظر بگیرید. تری گلیسرید ( نوعی چربی خون ) بالا، خطر بیماریهای قلبی و عروقی را بالا می برد . تغییر شیوه زندگی و تغذیه مناسب در پایین آمدن آن به شما کمک می کند. 


تری گلیسرید نوعی چربی است
تری گلیسرید نوعی چربی خون است. زمان خوردن غذا ، بدن شما میزان کالری اضافی را، به تری گلیسرید تبدیل می کند. تری گلیسرید در سلولهای چربی شما ذخیره می شوند. برای انرژی میان وعده ای، هورمون ها تری گلیسرید آزاد می کنند. اگر بیشتر از میزان کالری که می سوزانید، غذا بخورید حتما تری گلیسرید تان بالا است . 


چه میزان تری گلیسرید نرمال محسوب می شود؟ 

با یک آزمایش خون ساده می توانید میزان تری گلیسرید خود را اندازه بگیرید: 

تری گلیسیرید نرمال :  کمتر از ١٥٠ میلی گرم در دسی لیتر و یا کمتر از ١.٧ میل مول در لیتر
تری گلیسیرید در مرز رو به بالا :  ١٥٠ تا ١٩٩ میلی گرم در دسی لیتر و یا ١.٨ تا ٢٠٢ میلی مول در لیتر 
تری گلیسیرید بالا : ٢٠٠ تا ٤٩٩ میلی گرم در دسی لیتر و یا ٢.٣ تا ٥.٦ میلی مول در لیتر
تری گلیسیرید خیلی بالا :  ٥٠٠ میلی گرم در دسی لیتر یا بالاتر و یا ٥.٧ میلی مول در لیتر یا بالاتر

موضوعات مرتبط: پزشکی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 25 / 3 / 1394

1. معرفي الگو

روش الگويي از مهم ترين و رايج ترين روش هاي تريتي است که در قرآن کريم بارها به آن اشاره شده است . الگو يا همان اسوه ، به معناي پيشوا و نمونه و سرمشق است. برخي از اين آيه ها چنين است:
1. لقد کان لکم في رسول الله اسوه حسنه لمن کان يرجوا لقاء الله و اليوم الاخر(احزاب: 21)
بدون شک، براي شما در (اقتدا به) رسول خدا سرمشقي نيکوست ، براي آن که به خدا و روز بازپسين اميد دارد .
2. قد کانت لکم اسوه حسنه في ابراهيم والذين معه (ممتحنه :4)
بي گمان براي شما در (پيروي از) ابراهيم و کساني که با اويند ، سرمشقي نيکوست .
3. لقد کان لکم فيهم اسوه حسنه؛ قطعاً براي شما در (پيروي از) آنان سرمشقي نيکوست» .(ممتحنه: 6)
وجود الگو هاي بزرگ و راستين ، همواره عاملي موثر در تربيت انسان است. هم از اين روست که پاکي و عصمت، در همه پيامبران و امامان شرط است تا سخن ، عمل و سکوتشان همه راهنما و حجت باشد و الگوهايي در همه زمينه ها باشند.(1)
همچنين در قرآن کريم به جز پيامبران الهي، مؤمنان نيز در رديف الگو معرفي شده اند. براي نمونه، درباره کساني که نمونه کامل عبادت و بندگي اند چنين آمده است:
کانوا قليلاً من الليل ما يهجعون و بالاسحارهم يستغفرون و في اموالهم حق للسائل و المحروم (ذاريات: 17-19)
از شب اندکي را مي غنودند و در سحرگاهان از خدا آمرزش مي خواستند و در اموالشان براي سائل و محروم حقي معين بود.
يا آنکه نمونه ايثار و انفاق در راه خدايند، چنين توصيف شده اند:
ويؤثرون علي انفسهم و لو کان بهم خصاصه. (حشر9)
و ديگران را بر خويش مقدم مي دارند ، هر چند خود بدان نيازمند باشند.
پيام متن: 
شناساندن الگوهاي شايسته ديني ، يکي از مهم ترين و مؤثر ترين شيوه هاي تربيت عملي است که راه دست يابي به هدف هاي والا را نزديک تر و آسان تر مي کند.

2. تشويق 

از ديگر روش هاي اثرگذاري تربيتي ، تشويق است که در قرآن کريم از آن با لفظ « تبشيرو بشارت» ياد شده است . درعلم روان شناسي امروز نيز اين بر شيوه ، بسيار تأکيد مي شود.
روش تشويق، عبارست است از ارائه يک محرک مطلوب پس از انجام دادن رفتار مطلوب ، براي افزايش ، تکرار و تثبيت آن رفتار، براي نمونه، پس از سلام کردن متربي ، هديه اي به او تقديم يا او را با کلامي تشويق مي کنيم .(2)
تشويق ، رغبت هاي دروني فرد را براي انجام دادن کار مورد نظر بي مي انگيرد و روحيه او را براي در پيش گرفتن رفتار شايسته تقويت مي کند.
پيامبران الهي و معصومين عليهم السلام براي اساسي ترين هدف خود، يعني شکوفا ساختن فطرت الهي در انسان ها ، از عامل مهم تشويق بهره مي بردند.
در قرآن نيز خداوند بارها انسان ها را به دادن پاداش در مقابل نيکي ها بشارت داده است . 
اميرالمؤمنين علي عليه السلام درباره نقش تشويق و تنبيه الهي در تربيت آدمي مي فرمايد: 
خداي مهربان پاداش را بر طاعت و کيفر را بر گناه خود قرار داده است تا بندگانش را از عذاب خويش باز دارد و به سوي بهشت روانه سازد.(3)
برخي از نمونه هاي ظاهري تشويق بنا بر آنچه در قرآن آمده است عبارتند از شکل گفتاري و کلامي، مالي، عاطفي و رواني ، معنوي و ارزشي ، علمي و فعلي.
در سيره پيامبر خدا و معصومين عليهم السلام استفاده از شيوه تربيتي تشويق بسيار به چشم مي خورد .
براي نمونه ، در روايت است : نوجواني که هنوز به سن بلوغ نرسيده بود، عطسه زد و پس از آن بنا بر سيره و سنت مسلمان گفت : «الحمد لله رب العالمين» در اين هنگام که پيامبر شاهد اين جريان بود ، به او فرمود : «بارک الله فيک؛ آفرين بر تو باد » و با اين گفتار خويش ، او را تشويق کرد.(4)
همچنين نقل مي کنند : روزي کميت بن زيد اسدي، شاعر بزرگ شيعي به حضور امام باقر عليه السلام شرف ياب شد و اشعاري را برايشان خواند. امام باقر عليه السلام هديه اي به همراه جامه اي به او داد . کميت گفت : به خدا سوگند ، من شما را براي مسائل دنيوي برنگزيدم . اگر چنين مي خواستم، به کساني روي مي آوردم که دنيا را در چنگ خود دارند. شما را براي ارزش هاي عالي انساني و ديني برگزيده ام . از اين رو، لباس هاي شما را که نمونه اي از معيار انتخاب شماست ، برمي گزينم .(5)
پيام متن: 
اگر با نيکوکار و بدکار يکسان رفتار شود، نظام تربيت ناکار آمد و ميل به بدي و بي ميلي به خوبي افزون مي شود. بنابراين بايد نيکوکار را تشويق کرد تا زمينه براي انجام دادن کارهاي شايسته ، آماده تر و از تمايل او به انجام دادن کارهاي ناروا کاسته شود.

3. هشدار(انذار)

انسان همواره در معرض خطا و اشتباه است و نفس سرکش، همواره او را به سوي بدي ها فرا مي خواند، همان گونه که در قرآن کريم مي خوانيم « ان النفس لاماره بالسوء؛ آدمي را به گناه و بدي فرمان مي دهد » (يوسف 53)
به سبب خطرناک بودن نفس اماره ، خداوند گاهي شيوه انذار و هشدار را در پيش مي گيرد تا بدين گونه خواسته هاي او را تعديل و از طغيانش کاسته شود .
بر اين اساس در برخي شرايط ، انذار، بهترين راه نجات آدمي از تباهي و مايه حيات بخشي وي است .
خداوند همان گونه که بارها از شيوه تربيتي تشويق براي انگيزه دادن به بندگانش در راه عمل تبه دستورهاي ديني استفاده کرده ، انذار را نيز براي بيداري و تربيت انسان ها لازم دانسته است . به تعبير زيباي سعدي:
درشتي و نرمي به هم در ، به است 
چو رگ زن که جراح و مرهم نه است
از نمونه هاي تنبيه و ترساندن در قرآن ، رفتار نادرست و ناپسند قوم يهود و واکنش تنبيه گونه خداوند در برابر رفتار ناشايست آنهاست . خداوند در قرآن مي فرمايد:
فبظلم من الذين هادو حرمنا عليهم طيبات احلت لهم و بصدهم عن سبيل اله کثيرا.(نسا 160)
پس به سزاي ستمي که از يهوديان سر زد و به سبب آنکه مردم بسياري را از راه خدا باز داشتند چيزهاي پاکيزه اي که بر آنان حلال شده بود ، حرام کرد.
علي عليه السلام نيز نسبت دهندگان ناروا را تنبيه مي گرد، بدين گونه که نقل مي کنند، روزي دو مرد با هم نزاع مي کردند . يکي از آنان به فرد مقابل دشنام داد و گفت: پدرت ديوانه است . ديگري نيز همان نسبت را به او داد. آنان را نزد علي عليه السلام آوردند . حضرت تازيانه اي به دست اولي داد و گفت : بيست ضربه به او بزن . سپس تازيانه را از دستش گرفت و به دومي داد و گفت : تو نيز بيست ضربه به او بزن و بدين ترتيب ، هر دو را تنبيه کرد.(6)
پيام متن: 
براي اصلاح کساني که با مدارا و رفتار نرم اصلاح نمي شوند ، شيوه انذاز، مجازاتي نيکو است .
لطف حق با تو مداراها کند 
چون که از حد بگذرد، رسوا کند
(مولوي)

موضوعات مرتبط: تربیتی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 25 / 3 / 1394

چکيده :

سلام يکي از واژه هايي است که به علت وجود آن در24 آيه از قرآن و درروايات و احاديث معصومين (ع ) قداست ويژه اي يافته است و يکي از سنت هاي دين مبين اسلام قرار گرفته است . سلام نشانه سلامت و مهرباني و عطوفت است و مرزهاي جغرافيايي و زبان و نژادهاي مختلف با الوان و گويش ها را درهم مي نورد و پيوندي عميق و زيبا برجاي مي گذارد. ازآيات قرآن مشخص مي شود که سلام درآيين و مذاهب ديگرنيز وجود داشته است و چون اين عمل پسنديده و نيکو بوده است در زمان رسول الله (ص )تقويت و امضاء شده است . باشد تا ما نيزازاين واژه هاي زيبا و پر معنا و سنت حسنه درجاي خود استفاده کنيم و فرهنگ آن را بيش از پيش در بين مردم بخصوص نسل جوان جاري سازيم و همچون پيامبراعظم (ص ) دراين امرواجب و مهم نسبت به کوچک تا بزرگ پيش قدم باشيم تا بتوانيم ديگران را تشويق به سلام کردن کنيم و بر نقش تربيتي سلام تاکيد نمائيم. با توجه به اينکه امروزه واژه سلام جاي خود را به کلمات ديگرو متاسفانه دربعضي موارد کلمات وارداتي داده است . لازم است عظمت اين کلمه ي پرمعنا و جايگاه هاي آن در قرآن و احاديث معصومين (س ) مشخص شود . در اين مقاله با استفاده ازکتب تفسيري و روايي و همچنين منابع وزين ديگر اهميت و جايگاه سلام درقرآن و روايات و نقش تربيتي آن مطرح گرديده است . 

کليد واژه :

سلام درقرآن و روايات،سلام ملکوتيان، نقش تربيتي سلام دراسلام و اديان 

مقدمه :

سلام درلغت به معناي گوناگون آمده است يکي از معاني تحيت است و يکي از اسماء الله سلام است زيرا سلام يعني امنيت از هرگونه نقص و عيب و فناست و به معناي درود گفتن هم مي باشد . سلام کردن ازاموري نيست که بعد از ظهوراسلام وضع شده باشد بلکه نمونه هاي آن در ميان اقوام و ملل گذشته سابقه دارد که اين مسئله درآيات قرآن به خوبي مشخص است .دين اسلام دربسياري موارد عادات پسنديده ي مرسوم درميان امتهاي پيش ازخود را امضاء نموده است و با اصلاحات و تغييرات به آن سنن و آداب کمال بخشيده است و مواردي که کاستيهايي در آنها وجود داشته است را جبران نموده است.سنت پسنديده سلام و تحيت هنگام ديدار و ورود به خانه و آغاز تکلم ،نيزازمواردي است که دين اسلام آن را تاييد نموده و دستورات خاصي نيزبراي آن داده است .

سلام يک تحيت بزرگ اسلامي :

تا آنجا که مي دانيم تمام اقوام جهان هنگامي که بهم مي رسند براي اظهار محبت به يکديگر نوعي تحيت دارند که گاهي جنبه لفظي دارد و گاهي به صورت عملي است که رمز تحيت مي باشد دراسلام نيزسلام يکي از روشن ترين تحيتها است بنابراين طبق آيه 86 سوره نساء همه مسلمانان موظفند که سلام را به طور عاليتر و يا لااقل مساوي جواب گويند.سلام کردن يک نوع اعلام دوستي و صلح و ترک مخاصمه و جنگ محسوب مي شود . (تفسير نمونه ،ج 4 ،ص 43 ).
معني سلام را اين گونه نوشته است :(مصدر ) اسم ازتسليم / تحيت /پيروي و اطاعت / و درآيه ( السلام علي من اتبع الهدي ) يعني کسي که پيروي کند خدا با هدايت او را سالم مي دارد از عذاب و غضبش / سلام از اسماء خدا است زيرا سلامت است خدا ازهرنقص و عيب ونابودي /دارالسلام يعني بهشت ( المنجد،ص 347 ) 
درمورد معني سلام آمده است که :سلام مصدر است به معني بي گزنند شدن از عيب يا آفت رهيدن و نجات يافتن پاکي و رهايي ازعيب .( فرهنگ عميد، ص 1220 )

سلام در قرآن :

در قرآن 42مرتبه اين کلمه در آيات آمده است که معاني گوناگون دارند.

سلام يکي از نام هاي خدا:

(هو الله الذي لا اله الا هو الملک القدوس السلام ... )(حشر22 ) . اوست خداي يکتا که معبودي جزاو نيست فرمانروا منزه ازهرعيب سلامت بخش ... دراين آيه منظورازسلام اين است که کسي که با سلام و عافيت برخورد مي کند نه با جنگ و ستيز و يا شر و ضرر و خداوند هيچگونه ضرري به خلق نمي زند چون سلام است . 

سلام ازطرف خدا :

سلام سخن خداست (سلام قول من رب الرحيم )(يس - 85 )درچندين آيه خداوند به پيامبران سلام نموده است :
(سلام علي نوح في العالمين )
درميان جهانيان برنوح سلام باد . ( صافات - 97 ) .
(سلام علي ابراهيم ) درود و سلام برابراهيم 
(صافات - 109 ) . 
(سلام علي موسي و هارون ) 
درود و سلام برموسي و هارون (صافات- 021 ) .
(سلام علي آل ياسين )
سلام و درود برآل ياسين (صافات - 031 ). 
البته آل ياسين منظور اهل بيت عصمت مي باشد با توجه به اين آيه از سوره يس که مي فرمايد :
(يس و القرآن الکريم انک لمن المرسلين ) چون ياسين نام پيامبراست پس آل ياسين اهل بيت پيامبرمحسوب مي شود .(باقري ،1382،ص 13 ) .
(وسلام علي المرسلين ) 
سلام برهمه فرستادگان (صافات -181 ).
(وسلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيا ) 
(و سلامي شايسته بر او باد روزي که متولد شد و روزي که مي ميرد و روزي که زنده برانگيخته مي شود (مريم - 15 ). 
اين سلام خدا به حضرت يحيي (ع ) است . از اين آيه مشخص مي شود که سلام و درود فرستادن براولياي خدا مخصوص زمان حيات آنان نيست و سلام کردن نشانه ي کوچکي نيست زيرا خداي بزرگ هم سلام مي کند .(تفسيرنور/ 24 ). 
(قل الحمدلله و سلام علي عباده الذين اصطفي الله خيرا ما يشکرون )(نمل -59 ) 
بگو سپاس براي خداست و سلام بر آن بندگانش که آنان را برگزيد. 

دستورسلام کردن پيامبر :

(و اذا جائک الذين يومنون باياتنا فقل سلام عليکم )(انعام -54 )
وهرگاه کساني که به ما ايمان دارند نزد تو آيند پس بگو سلام برشما . 

موضوعات مرتبط: تربیتی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 25 / 3 / 1394

الگو درقرآن و سيره معصومين عليهم السلام 

درقرآن کريم استفاده ازالگو و اسوه به عنوان يکي از مهمترين روش هاي تربيتي مطرح است.قرآن نمونه ها ومثال هاي زيادي را بيان کرده که بيانگر تأثيرفراوان اين روش در يادگيري و شکل گيري شخصيت انسان ها است. به عنوان مثال آنجا که داستان قابيل را نقل مي کند که برادرش هابيل را کشت اما نمي دانست با جسد برادرچه کند؟ دراينجا خداوند کلاغي را فرستاد که مشغول کندن زمين شود وکلاغ مرده را دفن کند.قابيل ازکلاغ آموخت که چگونه برادر را زير زمين پنهان سازد.
خداوند درقرآن کريم صراحتاً رسول گرامي اسلام (ص) را به عنوان الگو معرفي مي کند و مي فرمايد:
«البته شما دراقتداي به رسول خدا چه درصبر و مقاومت با دشمن و چه ديگر اوصاف و افعال نيکو،خير و سعادت بسيار است براي آن کسي که به ثواب خدا و روز قيامت اميدوار باشد و ياد خدا را بسيارکند». (احزاب، 23)
حضرت علي (ع) مي فرمايد:«به سيرت پيامبرتان اقتدا کنيد که برترين سيرت است و به سنت او بگرويد که راهنماترين سنت است». (نهج البلاغه، خطبه 116) 
پيامبر گرامي اسلام (ص) به عنوان الگويي شايسته براي اصحاب بود که چگونگي عبادت ها را ازاين روش به آنها مي آموخت.از ابي حازم روايت شده است که يک بارپيامبر (ص) برروي منبرنمازخواند،وقتي نمازش تمام شد رو به مردم کرد و فرمود:اي مردم، من اين کار را بدين خاطر انجام دادم که شما ازمن پيروي کنيد و کيفيت خواندن نماز را از من ياد بگيريد.امام کاظم (ع) مي فرمايد:«يحفظ الاطفال بصلاح آبائهم»؛(مجلسي،ج 5، ص 178) 
رفتارکودکان دراثرخوبي هاي رفتار والدين حفظ مي شود. 
بنابراين الگو هاي پاک و با فضيلت،انگيزه و ميل به پاکي و آراستگي به فضايل را درجوامع ايجاد مد و الگوهاي ناپاک و بي فضيلت،جوامع را به سوي ناپاکي و رذايل برمي انگيزند. آن همه تأکيدي که برنقش الگوها شده است بدين خاطراست که الگوها،چون مقبول واقع شوند ديگران را مطابق خود مي سازند؛چنانکه هرهنري که استادي داشته باشد،جان شاگردش بدان هنرمتصف مي شود.
هرهنرکه استاد بدان معروف شد 
جان شاگردش بدان موصوف شد (5)

موضوعات مرتبط: تربیتی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 25 / 3 / 1394

چکيده

تربيت ديني فرزند يک ضرورت است کساني که تربيت کودکان ونوجوانان خود را از وظايف خويش به حساب نمي آورند و بيشتربه امور روزمره ي خود مي پردازند،بايد منتظر پيامدهاي اين بي توجهي ها باشند. 
عمق بخشيدن به آموزه هاي ديني درکودکان و نوجوانان، آنان را ازآسيب هاي اخلاقي و اجتماعي مصون مي دارد؛چرا که بسياري ازشرارت هاي افراد ناشي از نداشتن تربيت ديني و اخلاقي مي باشد و دروني شدن ارزش هاي ديني باعث مي شود آنان دربرابر اين انحرافات مقاومت بيشتري داشته باشند. والدين و مربيان اگر بخواهند کودکان را با معارف ديني آشنا کنند و اين امررا درآنان نهادينه سازند،بايد از سنين کودکي و نوجواني شروع کنند،زيرا فردا ديراست. درنظام تربيتي اسلامي آغازتعليم و تربيت با استفاده از روش شناسي و بررسي شيوه هاي صحيح تربيتي جايگاه ويژه اي دارد.درخت پرثمرتربيت آنگاه به بارمي نشيند که نظريه هاي تربيتي در قالب شيوه هاي صحيح و درست به اجرا درآيد.روش هاي الگوآفريني،محبت؛تشويق،بصيرت بخشي و روش قصه گويي مؤثرترين روش هاي قرآني هستند که والدين و مربيان را در دروني کردن آموزه هاي ديني درکودکان و نوجوانان ياري مي دهند. 
کليد واژه ها:کودک و نوجوان،نهادينه کردن، روش شناسي، تربيت.

مقدمه 

پيامبراکرم (ص) وقتي به بعضي ازکودکان نظر افکند فرمود: «واي به فرزندان آخرالزمان، از روش ناپسند پدرانشان. عرض شد يا رسول الله از پدران مشرک؟ فرمود نه از پدران مسلمان که به فرزندان خود هيچ يک از فرايض ديني را نمي آموزند و به ناچيزي از امورمادي درباره ي آنان قانع هستند؛ من ازاين مردم بري و بيزارم و آنان نيزازمن بيزار. (نوري طبرسي، 1408، ج 2، ص 625) 
تربيت ديني فرزند يک ضرورت است،کساني که تربيت کودکان و نوجوانان خود را از وظايف خويش به حساب نمي آورندو بيشتربه امور روزمره ي خود مي پردازند،منتظر پيامدهاي اين بي توجهي ها باشند.حضرت علي عليه السلام دراين باره مي فرمايد:
«و لاتکونوا کجفاه الجاهليه لا في الدين يتفقهون و لا عن الله يعقولن کقيض بيض في اداح يکون کسرها وزرا و يخرج حضانها شرا»؛(نهج البلاغه،خطبه 166) مانند ستم پيشگان دوران جاهليت نباشيد که نه در پي آگاهي ديني بودند و نه در شناسايي خدا انديشه مي کردند،مثل تخم افعي در لانه پرندگان که شکستن آن گناه است،زيرا گمان مي رود تخم پرنده باشد، اماجوجه آن شر و زيانبار است.يعني ظاهر شما به حکم محيط اسلامي ايمان است،ولي درباطن صفات جاهليت را داريد. 
براين اساس مي توان گفت يکي از دلايل مهم آسيب هاي فردي و اجتماعي که درآينده درافراد به وجود مي آيد بي توجهي و غلفت درتربيت ديني دردوره ي کودکي و نوجواني است. با اين استدلال که حضرت علي عليه السلام درباره ي تربيت پذيربودن کودک و نوجوان به امام حسن عليه السلام مي فرمايد:«إنّما قلب الحدث کالارض الخاليه ما ألقي فيها من شيئ قبلته»؛(نهج البلاغه، نامه 31) قلب نونهال مانند زمين خالي است که هرتخمي درآن افشانده شود مي پذيرد. 
امام صادق عليه السلام درباره ي ضرورت و اهميت تربيت ديني کودکان و نوجوانان مي فرمايد:«بادروا أولادکم بالحديث قبل أن يسبقکم إليهم المرجئه»؛(کليني، ج 6، ص 47) به اين معنا که «هرچه زودتر معارف اسلامي را به فرزندان خود بياموزيد پيش ازآنکه منافقان با آموزش هاي انحرافي بر شما سبقت گيرند.»
بنابراين «... کودک درخطراخلاقي را بايد در رديف انحرافات جواني قرارداد،زيرا اگرازآن جلوگيري نشود سقوط درتبهکاري او فراهم مي شود».(ژان پياژه، 1369، ص 119)
مولوي راجع به اينکه هرچه انسان بزرگ تر مي شود صفات او قوي تر و ريشه دارتر مي گردد مثلي مي آورد آنجا که مي گويد:مردي خاري درمعبرکاشت و مردم ازاين بوته خار در رنج بودند.او قول داد که سال ديگر آن را بکند و سال ديگر نيز کاررا به سال بعد موکول کرد و سال هاي بعد نيزبه همين ترتيب عمل کرد.ازطرفي،درخت، سال به سال ريشه دارتر مي شد و خارکن ضعيف تر مي گرديد. يعني ميان رشد درخت و قوت او نسبت معکوس برقرار بود.حالات انسان نيز مانند خاربُن و خارکن است.روز به روز صفات درانسان ريشه هاي عميق تري پيدا مي کند و اراده ي انسان را ضعيف تر مي کند،بنابراين قدرت يک جوان دراصلاح نفس خود،از يک پير بيشتراست. (مرتضي مطهري،1371، ص 79-80) 
سعدي نيزمي گويد:
هرکه درخورديش ادب نکنند،در بزرگي ادب از او برخاست 
چوب تر را چنان که خواهي پيچ، نشود خشک جز به آتش راست 
مولوي و سعدي نيزبراين عقيده هستند که آموختن فضايل و تربيت فرزندان بايد از سنين کودکي و نوجواني آغاز شود زيرا دراين سنين آمادگي و صلاحيت هاي لازم براي امرتربيت در آنان به ميزان کافي وجود دارد. 
وقتي محورتربيت،عمق بخشي ديانت و تقواي ديني در کودکان و نوجوانان بايد از سنين کودکي و نوجواني آغاز شود زيرا دراين سنين آمادگي و صلاحيت هاي لازم براي امر تربيت درآنان به ميزان کافي وجود دارد. 
وقتي محورتربيت،عمق بخشي ديانتي و تقوي ديني درکودکان و نوجوانان باشد،مسلماً فرزندان ازهرنوع آسيب هاي اخلاق و اجتماعي مصون مي مانند زيرا که بسياري از شرارت هاي افراد ناشي از نداشتن تربيت ديني و اخلاقي مي باشد و دروني شدن ارزش هاي ديني باعث مي شود آنان دربرابر اين انحرافات مقاومت بيشتري داشته باشند. والدين و مربيان اگر بخواهند کودکان را با معارف ديني آشنا کنند و اين امر را در آنان دروني سازند،بايد از سنين کودکي و نوجواني شروع کنند،چرا که فردا ديراست. 
اما براي شروع چه بايد کرد؟ از چه روش هايي استفاده کنيم؟ مؤثرترين روش ها و عوامل کدامند؟
پاسخ به اين سؤالات موضوع و محتواي اين مقاله مي باشد. اميد است که موردتوجه والدين و مربيان محترم قرارگيرد.

 

موضوعات مرتبط: تربیتی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 25 / 3 / 1394

 

ارزش و مقام معلم
 

سخنی زیبا از امام صادق علیه السلام ارزش و مقام معلم خوب را روشن می سازد. حضرت می فرماید: «تمامی جنبندگان روی زمین و ماهی های دریا و هر کوچک و بزرگ در زمین و آسمان خدا، برای آموزگار خوب طلب آمرزش می کنند». معلم، شاگردانش، این امانت های الاهی را از آلودگی ها و تباهی ها حفظ کرده و سعی می کند با تعلیمات خود و تربیت آنان، زمینه رشد و کمالشان را فراهم آورد. انتظار جامعه از افراد به اندازه ارزش و مقام آنان است و بنابراین، معلمی که این چنین مقامی دارد، هیچ گاه مرتکب اعمال ناشایست نمی شود. 

سوز و گداز معلم
 

نخستین و اساسی ترین نشانه معلم نمونه، برخورداری او از سوز و گداز «انسان سازی» است. تنها عده معدودی از انسان ها هستند که همه وجودشان سرشار از سوز و گداز سازندگی است. این افراد عاشق تربیت هستند. قوی ترین انگیزه در آنها، سوز و شوق انسان سازی است. این افراد، از هدایت فردی به شادی و خرسندی دست می یابند. سوز و گداز، اساسی ترین و ضروری ترین ویژگی معلم نمونه است. چنین معلمی به مدرسه و کلاس عشق می ورزد؛ زیرا او در چنین محیطی بهتر و کامل تر می تواند به هدف انسان سازی خود برسد. یکی از ویژگی های یگانه معلم نمونه انسان، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، سوز و عشق به هدایت و ارشاد انسان ها بود.

هنرمندی معلم
 

معلم بودن، تنها در انحصار معلومات نیست، بلکه افزون بر معلومات و تخصص، هر معلم باید با هنر معلمی آشنا باشد؛ یعنی بداند چگونه از معلومات خود بهره بگیرد و به عبارت دیگر، با چه زبانی با شاگردان سخن بگوید، چه شیوه هایی را در ارتباط با شاگردان در نظر بگیرد و چگونه با شاگردان ارتباط برقرار سازد. معلم نمونه با بهره گیری از فنون روان شناسی، با قدرت و مهارت، امواج متلاطم کلاس را آرام کرده، تسلط و توانایی اداره کلاس را عملاً عرضه می دارد. این روان شناسی معلم برای اداره هر کلاس، شیوه خاصی را در نظر می گیرد ؛ چنان که در خصوص تک تک شاگردان نیز رفتار خاصی را انتخاب می کند. به رعایت همه این اصول، «هنر معلمی» می گویند.

اخلاق معلم
 

انسان ها به طور فطری عاشق کمال هستند و بی اختیار در برابر کمال به خضوع درآمده، جذب آن می گردد. وقتی شاگردی جذب کمالی از کمالات معلم شود، به سوی آن کمال و صاحب کمال کشیده خواهد شد. تغییرات اخلاقی، با گفتار و پند و اندرز صورت نمی پذیرد، بلکه کردار و رفتار انسان هاست که موجب دگرگونی در دیگران می گردد. 
امام صادق علیه السلام در سخنی ارزشمند می فرماید: «مردم را با اعمال و رفتار خود به خوبی ها دعوت نمایید و توجه داشته باشید که دعوت زبانی، فاقد ارزش و بها است». هر معلمی «مربی» است و بر این اساس، اخلاق و خوی معلم انسان را می سازد و درس و بحث علمی، بهانه ای بیش نیست. 

فروتنی معلم 
 

سزاوار است که معلم خوش خلق و فروتن باشد و با رفق و مدارا با شاگردان ارتباط برقرار سازد. از امام صادق علیه السلام نقل شده که امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «دانشمندان واقعی سه ویژگی دارند: دانش و بینش، حلم و بردباری، سکوت و آرامش و وقار». کسانی که عقل و خرد بیشتری دارند، قدرت کنترل نفس آنان در مقایسه با دیگران زیادتر است. وقتی بین دو انسان رابطه عاطفی و صمیمی نباشد، خود به خود جدایی بینشان به وجود خواهد آمد؛ زیرا نزدیکی و صمیمیت، بسیاری از توهمات و پیش داوری ها را از بین می برد. معلم متواضع با فروتنی خود، راه ارتباطی را به روی شاگرد می گشاید و شاگرد از این فرصت استفاده کرده، بسیاری از دشواری های فکری و روحی خود را حل خواهد کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در این زمینه می فرماید: «به شاگردانی که درس می دهید و با آنان که از آن ها درس می آموزید، با نرمی و ملایمت رفتار کنید».

موضوعات مرتبط: تربیتی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 24 / 3 / 1394

 

معمای تخم مرغ های زن روستایی: یک زن روستائی یک سبد تخم مرغ به میدان می برد که بفروشد. هنوز هیچ نفروخته بود که پای اسب یک سوار به سبد تخم مرغ زن خورد و بیشتر تخم مرغ ها شکست. اسب سوار از زن روستائی پوزش خواست و حاضر شد پول همه آنها را بپردازد. اسب سوار: مادر جان چند تا تخم مرغ داشتی؟ زن روستائی: نمی دانم ! ، اما وقتی آنها را دوتا دوتا بر میداشتم یکی باقی می ماند ، وقتی سه تا سه تا بر میداشتم یکی باقی می ماند ، وقتی چهارتا چهارتا بر میداشتم یکی باقی می ماند ، وقتی پنج تا پنج تا بر میداشتم یکی باقی می ماند ، وقتی شش تا شش تا بر میداشتم یکی باقی می ماند ، اما وقتیکه هفت تا هفت تا بر میداشتم هیچی باقی نمی ماند. اسب سوار حساب کرد و پول تخم مرغ های زن روستائی را داد. سوال: کمترین تعداد تخم مرغی که زن روستائی میتوانست در سبد داشته باشد چند تا بود؟


جواب

وقتی آنها را دو تا دو تا برمیداشته یکی باقی می مانده ، پس می فهمیم تعداد تخم مرغ ها فرد است. وقتی ۷ تا ۷ تا برمیداشته هیچی باقی نمی ما نده می فهمیم تعداد تخم مرغ ها مضربی از عدد ۷ (هفت) است … لطفا کمی فکر کنید و با استفاده از راهنمائی های بالا جواب را حدس بزنید ، اگر موفق نشدید به پایین تر بروید . . . . . . . . مرغها برداشته شود حاصل مضربی از اعداد ۲،۳،۴،۵،۶ و چون کوچکترین مضرب مشترک ۲،۳،۴،۵،۶ عدد ۶۰ (شصت) است. تعداد کل تخم مرغها مضربی از ۶۰ (شصت) به اضافه عدد یک خواهد بود … با بررسی اعداد ۲۴۰،۱۸۰،۱۲۰،۶۰ و ۳۰۰ به عدد ۳۰۱ (سیصدو یک) میرسیم. . . مشاهده جواب کامل جواب ۳۰۱ (سیصدو یک) عدد تخم مرغ میباشد. زیرا وقتی آنها را دو تا دو تا برمیداشته یکی باقی می مانده ، پس می فهمیم تعداد تخم مرغ ها فرد است. و وقتی ۷ تا ۷ تا برمیداشته هیچی باقی نمی ما نده می فهمیم تعداد تخم مرغ ها مضربی از عدد ۷ (هفت) است. اگر یکی از کل تخم مرغها برداشته شود حاصل مضربی از اعداد ۲،۳،۴،۵،۶ و چون کوچکترین مضرب مشترک ۲،۳،۴،۵،۶ عدد ۶۰ (شصت) است. تعداد کل تخم مرغها مضربی از ۶۰ (شصت) به اضافه عدد یک خواهد بود … با بررسی اعداد ۲۴۰،۱۸۰،۱۲۰،۶۰ و ۳۰۰ به عدد ۳۰۱ (سیصدو یک) میرسیم.

معماهاي شخصيت ها
1. او كسيت كه همچون خورشيد نسبت به ستاره ها برتري دارد؟ 
2. او كيست كه وارث انبياء مي باشد؟ 
3. شخصيتي كه در اصفهان مسجدي معروف و نيز دو منارة متحرك به يادگار ساخت؟ 
4. كسي كه در تعبير خواب مشهور است و خداوند اين علم را در اثر ترك گناه به او عطا نمود؟ 
5. او كيست كه مقامش نزد امام علي ـ عليه السّلام ـ چون مقام حضرت نزد رسول خدا بود؟ 
6. كساني كه زبانشان در راه اسلام بريده شده؟ 
7. كسي كه مؤسس حوزه علميه نجف بود؟ 
8. او كيست كه كتاب نهج البلاغه را تدوين و تأليف نمود؟ 
9. كسي كه به عنوان ابوذر زمان لقب گرفت؟ 
10. شخصيتي كه روز شهادتش را روز معلم ناميدند؟ 
11. كيست آن كسي كه به عنوان راستگوترين مرد جهان شهرت يافت؟ 
12. بُكّائين عالم چه كساني هستند؟ 
13. اولين شهيد راه اسلام كه بود؟ 
14. اولين زائر قبر امام حسين ـ عليه السّلام ـ كه بود؟ 
15. اولين ايراني كه مسلمان شد چه نام دارد؟ 
16. اولين فرد از خاندان رسول خدا ـ عليه السّلام ـ كه بعد از ايشان به شهادت رسيد؟ 
17. منتقم خون شهداي كربلا كه بود؟ 
18. فردي از اصحاب رسول خدا ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ كه پيامبر او را از اهل بيت دانست؟ 
19. مؤسس حوزة علميه نجف كيست؟ 
20. مؤسس حوزة علميه قم كيست؟ 
21. دانشمند مسلماني كه الكل را كشف كرد كه بود؟ 
22. شاعر ايراني كه صاحب كتاب گلستان و بوستان است؟ 
23. شاعر معروفي كه حافظ و مفسّر قرآن بود؟ 
24. فقيه و عالمي كه با دعاي امام زمان ـ عليه السّلام ـ متولد شد؟ 
25. اولين دانشمندي كه خود را فيلسوف (فيلاسوفيا) ناميد؟ 
26. دانشمند مسلماني كه حاذق ترين طبيب و حكيم ترين فيلسوف بود؟ 
27. دانشمندي كه پي به قانون جاذبه زمين برد؟ 
28. مؤلّف كتاب تفسير الميزان كيست؟ 
29. مؤلّف نهج البلاغه كيست؟ 
30. مؤلّف كتاب مفاتيح الجنان كيست؟ 
31. اولين زن مجتهدة ايراني است؟ 
32. روحاني مبارزي كه روز شهادتش روز مجلس ناميده شد؟ 
33. مرجع تقليدي كه فتواي تحريم تنباكو را صادر كرد؟ 
34. عالم مجاهدي كه به دليل برخورد با زن و دختر رضاشاه كه بي حجاب وارد حرم حضرت معصومه ـ عليها السّلام ـ شده بودند مورد ضرب و شتم قرار گرفت؟ 
35. شخصيتي كه در عصر غيبت كبري جانشين امام زمان (عج) است؟ 
36. نوجوان 13 ساله اي كه حضرت امام (ره) او را رهبر همة مردم لقب دادند؟ 
37. شخصيتي كه يكي از مهمترين ادعية شيعه به نام اوست؟ 
38. چه كسي دين بهائيت را به وجود آورد؟ 
39. مؤسس فرقة وهابيّت چه كسي بود؟ 
40. اولين شخصي كه سر راه امام حسين ـ عليه السّلام ـ قرار گرفت و مطابق نقلي اولين شهيد بود؟ 

جواب معماهاي شخصيت ها 
1. علماي دين و فقهاي علوم آل محمد ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ هستند. كه امام كاظم ـ عليه السّلام ـ فرمود: «ارزش و فضيلت فقيه بر عابد، همانند فضيلت خورشيد بر ستاره ها است». 
2. رسول خدا ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: «العلماءُ وَرثة الانبياء» يعني علما و فقها و ارث انبياء هستند. 
3. شيخ بهائي (ره) مي باشد كه در زمان شاه عباس و به معماري آن شيخ بزرگوار ساخته شد. 
4. محمد بن سيرين. 
5. مالك اشتر (ره). 
6. ميثم تمّار (ره) به دستور معاويه، رشيد هجري به دستور عبيدالله، و ابن سكيت به دستور متوكل بودند. 
7. شيخ طوسي (ره). 
8. سيد رضي (ره). 
9. مرحوم آية الله طالقاني (ره). 
10. شهيد مرتضي مطهري (ره). 
11. ابوذر غفاري، صحابه بزرگوار پيامبر ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ مي باشد. 
12. حضرت آدم ـ عليه السّلام ـ، حضرت يعقوب ـ عليه السّلام ـ، حضرت فاطمه ـ عليها السّلام ـ و حضرت امام سجّاد ـ عليه السّلام ـ. 
13. ياسر و سميه پدر و مادر عمّار صحابي معروف رسول خدا ـ‌ صلّي الله عليه و آله ـ. 
14. جابر بن عبدالله انصاري (ره). 
15. سلمان فارسي (ره). 
16. حضرت فاطمه ـ عليها السّلام ـ. 
17. مختار تقفي (ره). 
18. سلمان فارسي (ره). 
19. شيخ طوسي (ره). 
20. شيخ عبدالكريم حائري (ره). 
21. زكريّا رازي. 
22. سعدي. 
23. حافظ شيرازي. 
24. شيخ صدوق (ره). 
25. سقراط حكيم، كه فيلسوف در زبان يوناني به معناي دوستدار دانش است. 
26. ابو علي سينا (ره). 
27. نيوتن. 
28. علامة طباطبائي (ره). 
29. سيّد رضي (ره). 
30. شيخ عباس قمي (ره). 
31. بانو مجتهدة امين (ره). 
32. مرحوم مدرّس (ره). 
33. ميرزاي شيرازي (ره). 
34. شيخ محمدتقي بافقي (ره). 
35. فقيه جامع الشرائط، كه به فرمودة امام زمان، فقهاء جانشين ائمه در زمان غيبت هستند. 
36. شهيد حسين فهميده. 
37. كميل بن زياد نخعي (ره)، صحابي معروف حضرت علي ـ عليه السّلام ـ. 
38. محمّد علي باب. 
39. محمد بن عبدالوّهاب. 
40. حرّ بن يزيد رياحي (رضوان الله تعالي عليه) بود.

موضوعات مرتبط: معما
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 24 / 3 / 1394

شصتمین سوره قرآن کریم ممتحنه ونام های دیگر آن «الامتحان، الموده» (۱) می باشد. این سوره شریفه در مکه نازل شده و ۱۳ آیه دارد.
در فضیلت این سوره از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است: هر کس سوره ممتحنه را قرائت نماید تمام مؤمنان از زن و مرد، از او شفاعت می کنند. (۲)

امام سجاد علیه السلام نیز در این باره فرمودند: کسی که این سوره را در نمازهای واجب و مستحب خود قرائت کند خداوند قلب او را برای ایمان اماده می کند و چشمان اورا نورانی کرده و هیچ گاه به فقر و نیازمندی مبتلا نمی کند و قاری این سوره و فرزندان او به بیماری جنون مبتلا نمی شوند.(۳)
از رسول اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده: هر کس این سوره را قرائت نماید فرشتگان بر او درود فرستاده و برای او طلب بخشش می کنند و اگردر همان روز قرائت سوره ممتحنه، از دنیا برود شهید از دنیا رفته است و مؤمنان در روز قیامت شفیع او خواهند بود.(۴)

آثار و برکات سوره

۱) درمان بیماری طحال و جلوگیری از بیماری
هر کس این سوره را بنویسد و پس از شستن، سه روز پی در پی از آب آن بنوشد، اگر بیماری طحال داشته باشد بهبود می یابد و از درد و زیادشدن بیماری جلوگیری می کند. (۵)
از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده: اگر سوره ممتحنه را بنویسد و پس از شستن سه روز متوالی از آب آن بنوشد به اذن خداوند آن بیماری از او دفع می شود.(۶)
۲) جهت تحبیب و عشق
دو رکعت نماز گزارد و در هر رکعت بعد از «حمد»، هفت مرتبه آیه شریفه(۷ سوره ممتحنه) را بخواند و پس از سلام ابتدا هفت مرتبه بگوید: «اللهمَ لَیِّنْ قَلْبَ فلان بن فلان کما لَیَّنْتَ الحَدیدَ لِداود.» و بعد سیصد مرتبه بگوید: «یا حبیبَ المُدَّبِرین حَبِّب مَحَبَّتی علی قلب فلان بن فلان». (۷)
_________________
پی نوشت:
(۱) درمان با قرآن ص۱۱۶
(۲) مجمع البیان، ج۹، ص ۴۴۳
(۳) ثواب الاعمال، ص۱۱۸
(۴) تفسیرالبرهان، ج۵، ص ۳۵۱
(۵) همان
(۶) همان
(۷) قرآن درمانی روحی و جسمی، ص ۲۵۰ به نقل از عشق و محبت ص ۷۵
منابع:«قرآن درمانی روحی و جسمی، محسن آشتیانی، سید محسن موسوی ، درمان با قرآن، محمدرضا کریمی»

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 24 / 3 / 1394

شرايط و آداب تلاوت قرآن‏

رمضان ماه قرآن و بهره مندی از معانی و مفاهیم بلند و عمیق آن است . و بی شک دانستن این مفاهیم در رسیدن انسان به کمال موثر است.
چکیده‌ای از آداب تلاوت قرآن را از معراج‌السعادة مرحوم نراقی نقل می‌کند.
ثواب تلاوت قرآن و قدر فضيلت آن از حدّ بيان افزون است. 
از حضرت پيغمبر - صلّى اللّه عليه و آله - مروى است كه: «هيچ شفيعى در روز قيامت بلند مرتبه ‏تر از قرآن نيست، نه پيغمبرى و نه ملكى و نه غير اين‏ها».
 و فرمود كه: «خداى - تعالى - هزار سال پيش از آنكه عالم را خلق كند سوره طه و يس را خواند، چون ملائكه آن را شنيدند گفتند: خوشا به حال امّتى كه اين آیات بر آنها  نازل شود. و خوشا به حال سينه‏هايى كه اين‏ها را حفظ كند. و خوشا به حال زبانهايى كه اين‏ها را بخواند».

جلای قلب با قرآن

و نيز از آن حضرت روایت شده است كه: «دلها زنگ مى‏گيرد همچنان كه آهن زنگ مى‏گيرد. شخصى عرض كرد: يا رسول اللّه جلاى آن با  چه چيز است؟ فرمود: تلاوت قرآن و ياد مرگ». 
احاديث ثواب قرائت قرآن  بى‏حدّ و حصر است. چراکه قرآن كلام پروردگار است كه حضرت روح الأمين حامل آن بوده ، و بر سيّد المرسلين نازل شده است.

تاملی در قرآن –توصیه ای از مرحوم نراقی 
دركلامى كه بلا واسطه از خدا صادر شده باشد، و لفظ آن از غايت  وفصاحت به حدّ اعجاز رسيده باشد تأمّل و تفکر كن . معنای قرآن  مشتمل بر اصول حقايق معارف و مواعظ و احكام، و متضمّن مفاهیم دقیق تربیتی است .
كسى كه از اهل ايمان باشد و مواظبت بر تلاوت آن  نماید و آداب و شرايط تلاوت را رعایت کند  آثار و فواید معنوی آن به او خواهد رسید.

 آداب ظاهريّه قرائت قرآن‏

نخست اینکه با وضو باشد. و به طريق ادب، با سكون و وقار نشسته باشد، و پاى خود را در نزد قرآن دراز نکرده باشد . بلكه مانند كسى باشد كه  در نزد  فرد جليل الشّأن مى‏نشيند، يا مى‏ايستد. وباید قرآن را شمرده و به تأنّى بخواند. 
و از اين جهت است كه: در احاديث رسيده است كه: «هرگاه كسى در كمتر از سه روز، قرآن را ختم كند دانا نيست». در حديث ديگر است كه: «خوش ندارم كه كسى در كمتر از يك ماه، يك ختم قرآن كند». بلى در ماه مبارك رمضان، احاديث وارد است كه: «در هر سه روز، يك ختم بكند».
و از جمله آداب، آن است كه: گريه كند. 
اگر از ريا كردن ايمن باشد اندكى بلند بخواند،. و حقّ آيات را مراعات كند، بدين نحو كه: چون به آيه سجده رسد سجده كند. و چون به آيه عذاب رسد پناه به خدا ببرد. 
چون به آيه رحمت و ذكر نعيم بهشت رسید، آن را از خدا مسئلت نمايد. و چون به آيه‏اى رسیدی كه: مشتمل بر تسبيح يا تكبير پروردگار باشد تسبيح و تكبير او نماید. و چون به آيه دعا و استغفار رسد دعا و استغفار کند.

ذکر ابتدا و دعای پایانی قرآن

و در ابتداى قرائت بگويد: «أعوذ باللّه السّميع العليم من الشّيطان الرّجيم». و از هر سوره كه فارغ شود بگويد: «صدق اللّه العلىّ العظيم و بلغ رسوله الكريم اللّهم انفعنا به و بارك لنا فيه الحمد للّه ربّ العالمين».

آداب باطنيّه قرائت قرآن‏

اوّل: متذكّر شدن به  عظمت كلام و علوّ مرتبه قرآن  و ياد آوردی فضل الهى و لطف اوبه  خلق خود، كه چنين كلامى را از عرش ، نازل نموده  و آن را به فهم بندگان خود نزديك ساخته و كلام خود را لباس حروف پوشانيده تا مخلوقان را طاقت شنيدن آنها باشد.  
و اگر حقيقت جمال كمال كلام خود را به لباس حروف نمی پوشانید  نه عرش را توانايى شنيدن آن بود و نه ما تحت الثّرى راتوان  درک آن را داشت . بلكه اجزاء دنیا  متلاشى می شد. 
«لَوْ أَنْزَلْنا ه ذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعا مُتَصَدِّعا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ 59: 21». يعنى: «اگر ما اين قرآن را بر كوهى فرو مى‏فرستاديم مى‏ديدى آن را كه ذليل مى‏شد و از هم شكافته مى‏گرديد». 
انسان چون از حمل كلام الهى قاصر و عاجز بود، لذا كلام او از عرش عظمت و جلال به درجه فهم انسان نزول كرد. و در حروف و اصوات تجلّى نمود. و صورت حروف به واسطه آن کلام  مشرّف گرديد. چنان كه بدن انسانى به واسطه تعلّق روح مجرّد به آن به مرتبه شرافت رسيد. 
دوّم: در وقت قرآن خواندن، متذكّر تعظيم صاحب كلام گردد و به یاد داشته باشد که : 
آنچه مى‏خواند كلام بشر نيست بلكه كلام خداوند علام و خالق شمس و قمر است.. و همچنان كه سزاوار نيست كه بى‏ طهارت دست بر جلد و ورق و كلمات آن بمالند، همچنين زبانهاى ناپاك كه كلمات ناشايست بر آنان جاری می شود  سزاوار نيست كه آن را بخوانند. وشایسته نیست که  دلهاى ملوّث به رذايل اخلاق به گرد  معانى آن بگردند. 
يكى از اكابر دين، چون قرآن را براى تلاوت  می گشود می گفت : «هذا كلام ربّى هذا كلام ربّى». يعنى: اين كلام پروردگار من است. اين كلام پروردگار من است، و بيهوش می شد. 
سوّم: با حزن و رقّت قلب تلاوت نمايد 
از حضرت امام جعفر صادق - عليه السّلام - مروى است كه: «قارى قرآن، محتاج به سه چيز است: دلى خاشع، و بدنى فارغ، و مكانى خلوت، زيرا هرگاه دل او خاشع باشد شيطان از او مى‏گريزد. و چون بدن او از مشاغل فارغ باشد دل او متوجّه قرآن خواندن مى‏شود و امری عارض نمى‏شود تا او را از نور قرآن و فوايد آن محروم سازد. 
و چون در مكان خلوتى باشد و از خلق كناره گرفته باشد، باطن او با خدا انس مى‏گيرد و حلاوت خطابهاى الهى را كه با بندگان صالحين خود كرده مى‏يابد، و لطف او را به ايشان مى‏داند. و چون از اين مشرب جامى نوشيد هيچ حالتى را بر اين حال اختيار نمى‏كند. و هيچ وقتى را از اين وقت  خوشتر نمى‏داند، زيرا در آن وقت بى‏واسطه در مناجات با پروردگار است».
 چهارم: حضور قلب و ترك افكار دنيويّه و وسوسه های باطله در وقت تلاوت قرآن . 
پنجم: تدبّر در معانى قرآن. 
خداى - تعالى - مى‏فرمايد: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ امْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها 47: 24». يعنى: «آيا تفكّر و تدبّر در معانى قرآن نمى‏كنند يا بر دلهاى ايشان قفلها زده‏اند؟». 
اگر نمی تواند در قرآن  تدبّر كند مگر اينكه آيه راتکرار كند سزاوار آن است كه آیات را چندین بار تکرار  نمايد. 
و بزرگان دین چه بسا  هنگام تلاوت قرآن در يك آيه، مدّتى توقّف مى‏كرده‏اند. 
ششم: به  فهم معنى ظاهر اكتفا نكند، بلكه سعى كند تا حقيقت معنى بر او روشن شود. پس چون به آيه‏اى رسد كه مشتمل بر صفات الهى است مثل: 
«وَ هُوَ السَّميعُ الْبَصيرُ 42: 11». [1] مثل: «هُوَ اللَّهُ الَّذى‏ لا الهَ الا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ 59: 23». [2] در معانى اين اسماء و صفات نيكو تأمّل كند و شايد كه اسرار آنها بر او آشکار  گردد. 
و چون به آياتى رسد كه  افعال الهى در آنها  ذکر شده  از خلقت آسمان‏ها و زمين و ملائكه و ستارگان و كوهها و حيوانات و نباتات و ابر و باد و باران و غير اين‏ها پس از اين‏امور ، عظمت و جلال الهى را ياد آورد. و در هر فعلى، فاعل آن را ملاحظه كند. 
و چون به آيه‏اى برسد كه  مشتمل بر وصف بهشت يا دوزخ و احوال آخرت باشد، متذكّر اين مطلب گردد كه  آنچه در اين عالم است از نعمتها و بلاها در پيش نعمت و بلاى آخرت ارزش و جایگاهی  ندارد. پس از آن به عظمت خدا پى ببرد. و در دل، متوجه خدا  شود، تا او را از عقوبات آن عالم نجات بخشد. و به نعيم و لذّات آن برساند. 
و چون به آيه‏اى رسد كه: بيان نصرت و يارى اهل حقّ در آن است متذكّر قدرت الهى و علوّ حقّ او گردد. 
هفتم: خود را از آنچه مانع فهم معانى قرآن است نگاهدارد که  آن چند امر است: 
و از آن جمله: جمود بر تفسير ظاهر قرآن به  گونه ای که معتقد باشد  كه غير از اين تفسيرى براى قرآن  نيست. و از اين رو در اخبار از آن منع شده است. 
بیش از اندازه  همّت و ذهن و فهم خود را در تحقيق حروف و مخارج آن و ساير امورى كه متداول ميان قاريان است صرف نکند، زيرا اکتفا بر اين  امر، مانع از فهميدن معانى آن است. 
اصرار بر گناهان ظاهريّه و باطنيّه و پيروى شهوات، كه باعث تاريكى دل و محروم شدن  از كشف اسرار حقايق و تابيدن انوار معارف حقّه است در آن پرهیز کند. 
هشتم: هر خطابى كه در قرآن ملاحظه كند چنان تصوّر كند كه: خطاب به اوست و او مقصود از آن خطاب است. و هر قصّه از قصص انبياى سابقين را مشاهده نمايد یقین كند كه مقصود از آن، عبرت گرفتن اوست نه محض قصّه خوانى و حكايات، زيرا كه  جميع قرآن، هدايت و ارشاد و رحمت و شفا و موعظه و نور و راهنمايى عالميان است. 
جامع السعادات –مرحوم نراقی

منبع : خبرگزاری حوزه

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 24 / 3 / 1394

به عنوان مقدمه باید گفت که در روایات مختلفی عترت، همتا، همطراز و شریک قرآن معرفی شده است.
پیامبر(ص) در این باره فرموده است: «إنی قد ترکت فیکم الثقلین کتاب الله و أهل بیتی فنحن أهل بیته»؛ من کتاب خدا و اهل بیتم را دو میراث در نزد شما مى‏ نهم.[1]
در یکی از زیارت‌های امام حسین (ع) در خطاب به آن امام آمده است: "السلام علیک یا امین الرحمن، السلام علیک یا شریک القرآن، السلام علیک یا عمود الدین،...".[2]
ظاهر این گونه احادیث آن است که این دو یک حقیقت هستند و هیچ کدام بر دیگرى برترى ندارند.
این درحالی است که در برخی متون روایی دیگر از قرآن با عنوان ثقل اکبر و از عترت با عنوان ثقل اصغر یاد شده است مانند این که در روایتی آمده است: ««إِنِّی قَدْ تَرَکْتُ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی وَ أَحَدُهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الْآخَرِ کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»؛ من کتاب خدا و عترتم را دو میراث در نزد شما مى‏ نهم، اگر به این دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد. یکى از آن دو بزرگ تر از دیگرى است. آن دو، یکى کتاب خدا است که (مانند) ریسمانى است آویخته از آسمان (از نزد خدا) به سوى زمین (شما)، و دومى خاندان؛ یعنی اهل بیتم هستند. با خبر باشید که این دو هرگز از یک دیگر جدا نمى‏ شوند، تا در کنار حوض کوثر (میعادگاه بزرگ قیامت)، به نزد من آیند.[3]
امام على (ع) نیز مى‏ فرماید: «به ثقل أکبر، یعنی قرآن عمل کردم و ثقل أصغر را در میان شما گذاردم».[4] آیا این تعبیرات دلیل برترى قرآن بر عترت نیست؟ و آیا این گونه روایت با همتایی قرآن و عترت منافات ندارد؟
در برخورد با این سؤال برخی از بزرگان گفته اند: اگرچه امام «قرآن ناطق» است و بر ظاهر قرآن برتری و تفوق دارد، اما چنین تفوقی، صرفا نسبت به قرآن ظاهری و در دست مردم است، ولی امام نسبت به قرآن حقیقی و آنچه که کلام الاهی است، خاضع بوده و معلم و مروّج آن است؛ یعنی قرآن از آن جهت که کلام و پیام الاهی است بر اهل بیت(ع) تقدم دارد.
به عبارت دیگر؛ قرآن بر دو امر اطلاق می شود: نخست، نسخه چاپ شده یا خطی موجود در دست مردم؛ و دیگری آنچه به واسطه جبرئیل (ع) بر پیامبر اسلام (ص) نازل شده است و نسخ چاپی یا خطی از آن حکایت می کنند. این همان است که ائمه جان خویش را برای بقای آن و عمل به آن قربانی نموده اند. و این همان ثقل اکبر است و با بقای بعضی نسخ آن نیز باقی می ماند. اهل بیت (ع) ثقل اصغر هستند. اما نمی توان قرآن را در معنای نخست که بر هر نسخه ای اطلاق می شود، با منزلت اهل بیت (ع) مقایسه کرد؛ بلکه امام قرآن ناطق است و این قرآن صامت و اگر بین حفظ امام (ع) و یا عمل به دستور او از طرفی و حفظ برخی نسخ چاپی یا خطی قرآن از طرف دیگر مردد بود، پس حتما می بایست بر حفظ امام اقدام نموده و دستور او را مقدم بر حفظ نسخه هایی از قرآن کرد و نباید به بهانه رعایت احترام قرآن، از فرمان امام سرباز زد، موضوعی که متأسفانه در قضیه صفین اتفاق افتاد.[5]
برخی بر آنند: قرآن، ثقل اکبر است؛ چون کلام خدا است و همه انبیا و اولیا مبعوث شده اند که پیام هاى خدا را به مردم برسانند و احکام عملى آن را اجرا کنند؛ قهراً حجت اکبر خواهد بود. اگر در روایتى، ثقلین به دو انگشت تشبیه شده است، مقصود آن است که بین آن دو جدایى نیست.[6]
برخی نیز گفته اند: قرآن بدون عترت و عترت بدون قرآن انسان را به مقصد نمی رساند. قرآن و عترت، دو تعبیر از یک عنوان هستند، در واقع یک حقیقتند که به دو شکل تجلى یافته‏اند. قرآن و عترت هر دو وحی و سخن الاهی اند که روز و شب با مردم سخن مى‏ گویند؛ یعنی عترت قرآن متمثل است. به همین جهت همان گونه که سخن قرآن حجت و معتبر است، ‏سخن عترت نیز حجت و معتبر است.[7] هر دو یک عروة الوثقى، یک صراط مستقیم و هر دو حق محور[8]، هستند.
به عبارت دیگر؛ این تعبیر در صدد بیان برترى قرآن بر عترت نیست؛ زیرا قرآن و عترت هر دو منبع معارف الاهى هستند و هر دو از ویژگى‏ هاى همطراز بهره‏ ورند، بلکه این تعبیر که قرآن را ثقل اکبر مى‏ نامد در مورد سند و اعتبار روایات مأثور از عترت است. قرآن چون کلام خدا است اعتبارش بالذات است، نیاز به تایید دیگرى ندارد، اما اعتبار سخن دیگران نیازمند تایید معتبر بالذات مانند قرآن است؛ یعنی در مقام اثبات، اعتبار سخنان عترت مستند به اعتبار قرآن است؛ زیرا قرآن است که سخن رسول الله (ص) را اعتبار مى‏ دهد و مى‏ فرماید: «ما آتیکم الرسول فخذوه و ما نهیکم عنه فانتهوا»؛ آنچه رسول بدان امر مى‏کند، برگیرید و از آنچه شما را بر حذر مى‏ دارد، دورى کنید. [9]
قرآن با این بیان سخن رسول الله (ص) را اعتبار داد و رسول الله (ص) فرمود: «انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى». از این دو مقدمه این نتیجه حاصل مى‏ شود که عترت همانند و همتاى قرآن معتبر است. گرچه اعتبار سخن رسول الله (ص) به تایید قرآن است. به همین جهت قرآن ثقل اکبر و عترت ثقل اصغر عنوان شده است، لیکن این تعبیر با همطرازى قرآن و عترت در فضایل ناسازگارى ندارد.[10]
اما به نظر می آید که برای فهم روایاتی که در این زمینه وجود دارد باید چند نکته مورد توجه قرار گیرد:
1. بدون تردید حقیقت قرآن و اهل بیت در نزد خداوند بوده و از نوعی اتحاد برخوردارند. این حقیقت در وجود پیامبر(ص) به ودیعت گذاشته شده و در دو قالب به ظاهر متفاوت تجلی یافته است که از یکی به قرآن و از دیگری به اهل بیت (ع) تعبیر آورده می شود و به عنوان ماترک پیامبر(ص) اعلام شده اند. در برخی از روایات وارده آمده است که پیامبر (ص) در جریان معرفی ثقلین فرمود:
«أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ کَإِصْبَعَیَّ هَاتَیْنِ وَ جَمَعَ بَیْنَ سَبَّابَتَیْهِ وَ لَا أَقُولُ کَهَاتَیْنِ وَ جَمَعَ بَیْنَ سَبَّابَتِهِ وَ الْوُسْطَى فَتَفْضُلُ هَذِهِ عَلَى هَذِهِ» خداوند به من خبر داده که آن دو از هم جدا نخواهند شد تا در حوض بر من وارد شوند چون این دو انگشت من (هر دو انگشت سبابه را بهم نزدیک نمود). نمی گویم مانند این دو انگشت (اشاره بانگشت سبابه و وسطى کرد) که یکى از دیگرى برتر باشد .[11]
2. اگر چه ممکن است برخی از روایات به نکته اول اشاره داشته باشد، اما در برخی دیگر که به اکبر بودن قرآن تصریح شده، شواهد و قراینی وجود دارد که در ای جا مقایسه ای بین حقیقت قرآن و حقیقت انسان کامل یعنی حقیقت ولایت[12]، صورت نگرفته است و همچنین روایت نخواسته است مقایسه ای بین وجود عنصری اهل بیت و وجود کتبی (قرآنی که بر روی کاغذ نوشته شده است و از مفاهیم و حقایق قرآنی حکایت می کند) و لفظی (قرآنی که قرائت می شود) قرآن کند؛ زیرا از این دو یکی بر دیگری برتری ندارد، علاوه روایت خواسته ماترک پیامبر را به مردمی که در محضر پیامبر(ص) بودند معرفی کند. به یقین اگرچه حقیقت قرآن و حقیقت ولایت و همچنین وجود لفظی قرآن و وجود عنصری اهل بیت به یک معنا ماترک آن حضرت به حساب می آیند، اما خیلی بعید است که مراد پیامبر(ص) در چنین جمعی بیان این معنای عمیق باشد، بلکه پیامبر(ص) خواستند به این نکات اشاره نمایند:
الف. آموزه های قرآنی که قرآن لفظی حکایت کننده از آن است و اهل بیت مفسران آنند؛ ب. از آموزه های اهل بیت، فاصله نگیرید. روشن است که در این مقایسه نیز سخن قرآن با سخن اهل بیت در یک رتبه هستند و هر دو مانند آنند که از یک متکلم صادر می شوند[13]، اما از آن جایی که سخنان اهل بیت اعتبارش را از قرآن می گیرد، ثقل اصغر محسوب می شود؛ یعنی در مقام اثبات، این قرآن است که معصومان(ع) معرفی می کند و به سخنان آنان حجیت می دهد و از سویی دیگر مستندی برای کلمات معصومان (ع) قرار می گیرد. از این جهت می توان از قرآن به ثقل اکبر تعبیر کرد.
3. اگر مقایسه ای بین قرآن کتبی یا لفظی و اهل بیت (ع) صورت گیرد، بر اساس آموزه های دینی به یقین معصومان نسبت به وجود لفظی و کتبی قرآن، برتری دارند و ثقل اکبر محسوب می شوند؛ زیرا آنان باید حقایق نهفته در قرآن کتبی یا لفظی را شرح دهند که اگر آنان نبودند حقایق قرآن به دست مردم نمی رسید. و این است سرّ این برخورد حضرت علی (ع) با قرآن هایی که در جنگ صفین بالای نیزه شد.[14]
________________________________________
[1]. صفار، محمد بن حسن بن فروخ، بصائرالدرجات ص : 414، یک جلد، انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشى قم، 1404 هجرى قمری.
[2] نک: ابن طاووس، اقبال الاعمال، تحقیق جواد القیومی الاصفهانی، ج 3، ص 341، قم، مکتب الإعلام الإسلامی، محرم الحرام 1416.
[3] مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج 23 ، ص 106، مؤسسة الوفاء، بیروت، لبنان‏، 1404 هـ ق؛ در روایت دیگری امام صادق(ع) فرمود: پیامبر(ص) در آخرین خطبه خود، فرمان داد که به قرآن و به آل محمد اقتدا شود و فرمود: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ الثَّقَلَ الْأَکْبَرَ وَ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ فَأَمَّا الْأَکْبَرُ فَکِتَابُ رَبِّی وَ أَمَّا الْأَصْغَرُ فَعِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی فَاحْفَظُونِی فِیهِمَا فَلَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا»؛ عیاشی، ابى نصر محمّد بن‏مسعود، تفسیرالعیاشی، ج1، ص5، ، تحقیق: سید هاشم رسولى محلاتى‏، چاپخانه علمیه‏، تهران‏، 1380 هـ ق‏. در این باره نک: طبرسى‏، الاحتجاج على أهل اللجاج، ج1، ص60، چاپ اول‏، مرتضى‏، مشهد، 1403 هـ ق؛ شیخ مفید، الأمالی، ص135، یک جلد، انتشارات کنگره جهانى شیخ مفید قم، 1413 هـ ق؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص43، یک جلد، مکتبة الصدوق، تهران، 1397 هـ ق؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج‏74، ص277.
[4]. «أَنَا أَ لَمْ أَعْمَلْ فِیکُمْ بِالثَّقَلِ الْأَکْبَرِ وَ أَتْرُکْ فِیکُمُ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ...»؛ نهج البلاغة، خطبه 87، ص120. 
[5] نک: تعلیقه آیت الله تبریزی بر کتاب: صراط النجاة فی أجوبة الاستفتاءات، ج 2، ص 566‌و 567، قم، دار الاعتصام للطباعة و النشر، 1417 ه ق ؛ نک: مجله انتظار موعود، شماره 19 : مهدویت در قرآن – سرمقاله.
[6]. سبحانی، جعفر، مقصود از ثقل اکبر و اصغر .
[7] «ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى یوحى» نجم،4.
[8]. همان گونه که قرآن حق محور است و باطل در آن راه ندارد: «لا یاتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه» (فصلت،42)، عترت نیز حق محور است ‏باطل در گفتار و رفتار و موضع‏گیرى عترت راه ندارد: « عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ مَعَهُ حَیْثُ مَا دَار» مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج28، ص369. «الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ وَ عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ ، لَا یَفْتَرِقَانِ حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ»؛ همان، ج29، ص17.» همچنین نک: امینى، علامه عبد الحسین، الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب،،ج 3،ص 177، چاپ اول‏، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیة‏، قم، 1416 هـ ق.‏
[9] .حشر،7.
[10]. نک: احمدى، حبیب الله، امام على (ع) الگوى زندگى، ص 73، انتشارات فاطیما، قم ، تاریخ نشر: چاپ اول، 1378 ه ش.
[11]. بحارالأنوار ج : 23 ص : 130
[12]. در باره حقیقت انسان کامل و آگاهی از این حقیقت، نک: ترخان، قاسم، مهر ماه، چاپ اول، انتشارات چلچراغ، 1389 ه ش.
[13]. ما معتقدیم که علم و دانش معصومان‏ به مراد جدى کلام خداوند در قرآن و حقایق دین از ناحیه خود خداوند و بدون واسطه الفاظ حاصل شده است؛ یعنی علم آنها علم لدنى است و از این جهت سنت معصومان و آیات قرآن به منزله کلام متکلم واحدی هستند که برای فهم دین می¬توان به آنها استناد کرد. برای آگاهی بیشتر، نک: ترخان، قاسم، شخصیت و قیام امام حسین(ع)، ص 150 ، چاپ اول، انتشارات چلچراغ، 1388ه ش.
[14]. حضرت علی (ع) در هنگامی که معاویه دستور داد مصاحف قرآن را بالای نیزه کنند، فرمود: «إِنَّهُمْ لَمْ یُرِیدُوا الْقُرْآنَ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ امْضُوا عَلَى بَصَائِرِکُمْ إِنْ لَمْ تَفْعَلُوا تَفَرَّقَتْ بِکُمُ السُّبُلُ وَ نَدَمْتُمْ حَیْثُ لَا تَنْفَعُکُمُ النَّدَامَه»؛ آنان طالب قرآن نیستند، از خدا بترسید و چشمتان را باز کنید و اگر آگاه نشوید؛ پراکنده خواهید شد و راه را گم مى‏کنید و پشیمان مى‏شوید، ولى پشیمانى برایتان سودى ندارد. دیلمى، شیخ حسن، إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏2، ص: 225، ناشر: شریف رضى، مکان چاپ: قم، سال چاپ: 1412 ق، نوبت چاپ: اول.
منبع : شفقنا

موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی