پند های نهج البلاغه
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3411
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22248
بازدید ماه : 196637
بازدید کل : 1608316
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 11 / 10 / 1394

ترجمه:

و نيز گواهى مى دهم كه محمد (ص) بنده و فرستاده اوست، او را با دين و آيين آشكار، و نشانه روشن، و كتاب نوشته شده، و نور درخشان و روشنايى تابنده، و امر و فرمان قاطع و بى پرده، فرستاد تا شبهات را از ميان بردارد و با دلايل و منطق روشن استدلال كند و به وسيله آيات الهى مردم را از مخالفت خدا برحذر دارد و از كيفرهايى كه به دنبال مخالفت، دامنگيرشان مى شود بترساند.(خداوند پيامبرش را در زمانى فرستاد كه) مردم در فتنه ها گرفتار بودند، فتنه هايى كه رشته دين در آن گسسته و ستونهاى بى ايمان و يقين متزلزل شده بود.اصول اساس فطرت و ارزشها دگرگون گشته و امور مردم پراكنده و متشتت، راههاى فرار از فتنه ها بسته و پناهگاه و مرجع، ناپيدا بود.(در چنين محيطى) هدايت، فراموش شده و گمراهى و نابينايى، همه را فرا گرفته بود.(در چنين شرايطى) خداوند رحمان معصيت مى شد و شيطان يارى مى گرديد و ايمان، بدون يار و ياور مانده بود.اركان ايمان فرو ريخته و نشانه هاى آن ناشناخته مانده و طرق آن ويران و شاهراههايش ناپيدا بود.مردم پيروى شيطان مى كردند و در مسير خواسته هاى او گام برمى داشتند.در آبشخور شيطان وارد شده و به وسيله آنها (مردمى كه در دام شيطان گرفتار بودند) نشانه هاى او آشكار و پرچم وى به اهتزاز درآمده بود.اين در حالى بود كه مردم در فتنه هايى گرفتار بودند كه با پاى خويش آنان را لگدمال نموده و با سم خود، آنها را له نموده بود (و همچنان اين هيولاى فتنه) بر روى پاى خود ايستاده بود.به همين دليل آنها در ميان فتنه ها گم گشته و سرگردان و جاهل و فريب خورده بودند (و اينها همه در حالى بود كه مردم آن زمان) در كنار بهترين خانه (خانه خدا) زندگى داشتند (ولى) با همسايگانى كه بدترين همسايگان بودند، خوابشان بى خوابى و سرمه چشمهايشان اشكها بود.در سرزمينى كه دانشمندش به حكم اجبار، لب فرو بسته و جاهلش گرامى بود.

خطبه در يك نگاه:

اين خطبه در واقع داراى پنج فراز است (كه در ضمن چهار بخش مورد بحث و بررسى قرار مى گيرد): فراز اول درباره حمد و ثناى الهى و پناه بردن به فضل و كرم و رحمت او و فراز دوم درباره شهادت به توحيد پروردگار و آثار پربار ايمان به توحيد و فراز سوم شهادت و گواهى به نبوت، به اضافه بخش مهمى از فضايل پيغمبر اكرم (ص) و اوضاع و احوال عصر جاهليت، و گرفتاريهاى عظيم جامعه اسلامى در آن زمان و اشاره به زحماتى كه پيامبر اسلام براى دگرگون ساختن اين وضع تحمل فرموده و بالاخره در فراز چهارم اشارات پرمعنايى درباره موقعيت اهل بيت و عظمت مقام آنها و لزوم پناه بردن مردم در مشكلات دينى به آنان آمده است.در فراز پنجم همين معنى را به شكل ديگرى ادامه مى دهد و مردم را از مقايسه كردن آل محمد با ديگران برحذر مى دارد و با بيان اين كه هيچ يك از افراد اين امت همتاى آنان نيستند امتيازات آنان را بر مى شمرد و از بازگشت حق به اهلش اظهار رضايت و خشنودى مى كند.شرايط و زمان صدور اين خطبه: همانگونه كه در آغاز خطبه خوانديم مرحوم سيدرضى تصريح مى كند كه اين خطبه بعد از بازگشت امام (ع) از صفين ايراد شده است.حال و هواى خطبه نيز تناسب با اين معنى دارد زيرا شرح احوال مردم در عصر جاهليت، بازگوكننده اين حقيقت است كه از تكرار جاهليت دوم برحذر باشند و اجازه ندهند بازماندگان عصر جاهليت كه عمدتا لشكر شام را در ميان صفين تشكيل مى دادند، در رسيدن به نيات سوء خود موفق شوند.و نيز تاكيد مى كند كه دست به دامان اهل بيت پيامبر بزنند تا از خطراتى كه اسلام را در آن زمان تهديد مى كرد رهايى يابند، چرا كه خود پيامبر بارها فرمود: من در ميان شما دو چيز گرانمايه به يادگار مى گذارم كه اگر به آنها تمسك جوييد هرگز گمراه نخواهيد شد: قرآن و اهل بيت.از اينجا روشن مى شود كه آنچه ابن ابى الحديد در يك داورى عجولانه درباره زمان صدور خطبه گفته است، صحيح به نظر نمى رسد.او مى گويد حال و هواى آخر خطبه متناسب با زمان بازگشت از صفين نيست چرا كه آن زمان بر اثر حادثه حكميت و نيرنگ عمرو بن عاص و تقويت معاويه و مشكلات ديگرى كه در لشكر آن حضرت ظاهر گشت مناسب چنين سخنى نبود، بلكه تناسبى با آغاز خلافت آن حضرت دارد و اگر سيدرضى زمان صدور آن را بعد از بازگشت از صفين دانسته، اشتباهى از او نيست، او آنچه را در كلمات پيشينيان يافته، بازگو كرده است و چه بسا اشتباه از سابقين باشد.به گفته بعضى از دانشمندان اين سخن را درباره كسى بايد گفت كه كوه علم و درياى وقار و اسطوره مقاومت و جهاد نباشد.شخصى با سعه صدر على (ع) هرگز در برابر چنين حادثه اى خودش را نمى بازد و روح بلند و فكر گسترده او اجازه نمى دهد كه پريشان حال و مضطرب و مشوش گردد، بلكه به عكس، همانگونه كه گفتيم اين خطبه به مردم هشدار مى دهد كه تسليم تبليغات مسموم و تلاشهاى شيطانى حاكمان شام نشوند و از بازگشت به عصر جاهليت بپرهيزند و آنگونه كه حق به اهلش بازگشته، دست از آن برندارند و محكم، تا آخر بايستند.اين كه ابن ابى الحديد معتقد است پيروزى در اين ميدان از آن معاويه بود و با جمله: الان اذ رجع الحق الى اهله، اكنون حق به اهلش بازگشته تناسبى ندارد صحيح به نظر نمى رسد، زيرا: اولا: معاويه هرگز در اين ميدان پيروز نشد، تنها از يك شكست قطعى بر اثر نيرنگ عمرو بن عاص نجات يافت و على (ع) همچنان حق را در اهلش (خودش و اهل بيت) مى بيند و به مردم هشدار مى دهد، مراقب باشند كه حق از اهلش گرفته نشود.ثانيا: داستان حكميت و داورى زشت و ظالمانه عمرو بن عاص- بر خلاف آنچه بسيارى فكر مى كنند- به هنگام حضور امام در صفين واقع نشد بلكه چند ماه بعد از آن صورت گرفت و جالب اين كه خود ابن ابى الحديد در جاى ديگر به اين معنى تصريح كرده است.بنابراين اگر ابن ابى الحديد مى خواهد جمله اخير خطبه را دليل بر اين بگيرد كه اين خطبه بعد از جنگ صفين نبوده، دليل نادرست و شاهد باطلى است.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: پند های نهج البلاغه
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی