«علی و محمد را ول کنید. به خودمان افتخار کنیم نه اینها. من خودم قبلا درباره علی آهنگ ساختهام اما الان مثل سگ پشیمانم. کسی که فقط در یک روز به یک روایت هفتصد و خردهای آدم را میکشد چه انسانی است؟ واقعا جای افتخار دارد؟ »
اینها بخشی از صحبتهای عارف عارفکیا خواننده پاپ خارجنشین در کنسرت اخیرش است. امیرمومنان را به خشونت متهم کرده و سپس نتیجه گرفته به دلیل ارتکاب این کارها او انسان قابل افتخاری نیست. بهتر است ایشان و همفکرانش قبل از قضاوت درباره شخصیتی چون علی (ع) درباره ایشان اطلاعات کاملی داشته باشند. جناب عارف کیا! خوب است این فرازها را از نظر بگذرانید و بدانید درباره چه کسی چنین میگویید.
1. بعد از وفات پیامبر اسلام، وقتی دید قیامش باعث فروپاشی دین میشود از حق آشکار خود چشم پوشید و بر جنایت وحشیانه حمله به خانه و کشتار همسرش چشم بست؛ مبادا درخت هدایت مردم که با تلاش پیامبر قد برافراشته بود سر خم کند.
2. در دوره سکوت 25 ساله، به خاطر برپایی دین خدا و هدایت مردم زمانش، با قاتلان همسرش گاه از در همکاری وارد شد و آن جا که راه را خطا تشخیص داده بودند به یاریشان شتافت تا بلکه از شدت انحراف بکاهد.
3. در دوران خلافتش، هر شب تنها و به صورت ناشناس غذا به خانه فقرا میبرد. بعد از شهادتش بود که فقرای کوفه فهمیدند آن ناشناس نیمه شب که بوده است.
4. گاه به خانه کشتگان جنگها میرفت و برای بچههایشان صدای حیوان درمیآورد و آنها را به پشت خود مینشاند تا کمی از درد فراق پدر را فراموش کنند.
5. وقتی برادرش از او درخواست سهم بیشتری از بیتالمال کرد گرمای آتش را نزدیک دستش آورد و او را از چنین مطالبه ناحقی برحذر داشت.
6. منتقدان در دوران حکومتش هر چه میخواستند میگفتند و معترضان آن چه دوست داشتند انجام میدادند. حتی خوارج را هم تنها زمانی سرکوب کرد که شمشیر کشیدند و زنی حامله و شوهرش را به طرز فجیعی کشتند.
7. وقتی برای کار شخصی پیش او آمدند شمعی که با پول بیت المال خریده بود را خاموش و شمع شخصی را روشن کرد. میگفت: جایز نیست با پول بیت المال کارهای شخصی را انجام بدهم.
8. بعد از خلافت، هر چه از او خواستند معاویه را برای زمان کوتاهی، ابقاء و سپس عزل کند زیر بار نرفت. میگفت: حکومت او نامشروع است و من نامشروع را حتی برای یک لحظه تایید نخواهم کرد.
9. به خلاف معاویه و عمروعاص حاضر نبود برای قدرت هر کاری بکند. میگفت لازم باشد از معاویه سیاستمدارترم اما ما مجاز نیستیم با زیر پا گذاشتن دین، هر کاری دلمان میخواهد انجام دهیم.
10. در زمان خلافتش، با یک غیر مسلمان بر سر زرهای اختلاف پیدا کرد و به دادگاه رفتند. وقتی قاضی به او که خلیفه بود احترام بیشتری گذاشت به قاضی اشکال گرفت و او را به انصاف و عدالت دعوت کرد. عاقبت در همان دادگاه، چون علی (ع) شاهد و بینهای نداشت رای به نفع آن غیر مسلمان صادر شد. به رای دادگاه احترام گذاشت و چیزی نگفت. هر چند آن نامسلمان با دیدن این عدالتورزی به دروغش اعتراف کرد، مال را به او واگذار نمود و مسلمان شد!
11. در صفین وقتی معاویه و یارانش بر آب مسلط شدند آن را از او و یارانش دریغ کردند اما وقتی علی (ع) به آب رسید به اصحاب گفت اجازه دهید هر چه میخواهند آب بردارند.
12. هیچ گاه مشکلات حکومتداری و کمکاری قبلیها را مانعی برای خدمترسانیاش به مردم به شمار نیاورد. چهار سال و نه ماه بیشتر خلافت نکرد و در همین مدت هم درگیر سه جنگ بزرگ جمل، صفین و نهروان بود اما میگفت کاری کردم که فقیرترین افراد کوفه، آب گوارا بنوشند، نان گندم بخورند و سایبانی برای زندگی داشته باشند.
13. به مردم میگفت هیچ چیز را از شما پنهان نکردم مگر اسرار جنگی آن هم در زمان جنگ. اهل حکومت پشت پرده و دور از چشم مردم نبود.
14. مردم را به خودی و ناخودی تقسیم نمیکرد و حتی سهم شدیدترین مخالفینش را از بیتالمال مانند عاشقان و سینهچاکانش پرداخت میکرد.
15. با آن که میتوانست به برخی صحابه باسابقه پُست و مقام بدهد و دهان اعتراضشان را ببندد اما چون آنان را شایسته هیچ مسئولیتی نمیدانست مقاومت کرد. عاقبت هم علیه عدالتگستریاش شوریدند و جنگ جمل را بر او تحمیل کردند.
16. حتی خوارج که بویی از انسانیت و تعقل نبرده بودند را با چوب بیانصافی نمینواخت و میگفت اینها برادران ما هستند که علیه ما شوریدهاند.
17. در صفین وقتی برخی صحابهاش به معاویه فحش میدادند آنان را از این کار نهی و به گفتگو، استدلال و احتجاج دعوت کرد.
18. با آن که دین غذای خوشمزه و گران را حلال میداند اما هیچ گاه از آن نخورد. به نان جو، نمک و شیر اکتفاء میکرد و میگفت وقتی مردم فقیر ببینند رهبرشان مانند آنها زندگی میکند تحمل درد و رنج فقر برایشان راحتتر خواهد بود.
19. در هیچ کدام از جنگها آغازگر نبود. تا جایی که میشد با موعظه و سخنرانی میکوشید از وقوع جنگ جلوگیری کند. همین روش او باعث شد در نهروان، بسیاری از سپاه خوارج پیش از شروع جنگ متوجه خطایشان بشوند و از راه رفته بازگردند.
از علی بن ابیطالب بسیار بیشتر میتوان گفت و نوشت. همچنان که دانشمندان در گذشته گفتهاند و در آینده هم خواهند نوشت. آیا واقعا به چنین شخصی نمیتوان افتخار کرد؟ آقای عارفکیا! امیدوارم متوجه قضاوت نابجایت شده باشی و کملطفی اخیرت را جبران کنی. علی(ع) بزرگوار است. مطمئن باش عذرخواهی کنی میپذیرد، دستت را میگیرد و به رویت هم نمیآورد.
نظرات شما عزیزان: