جامعه یادآور خدا هستند،قطعاً در همین دنیا گرفتار ذلّت و نکبت خواهند شد.)
مشرق و مغرب از آن خداست،پس به هر سو روکنید،آنجا روی خداست، همانا خداوند(به همه جا)محیط و(به هر چیز)داناست.
نکته ها:
* یهود بعد از تغییر قبله ی مسلمانان از بیت المقدّس به کعبه،با ایجاد سؤال،القای شبهه می کردند که به چه دلیلی قبله تغییر یافته است.هرچند در آیه قبل(106)به اجمال و سربسته،خداوند پاسخ این گونه اعتراضات را بیان فرمود،ولی این آیه نیز بر این حقیقت تکیه می کند که مشرق و مغرب از آن خداست و به هرسو رو کنید،خدا آنجاست.اگر کعبه نیز به عنوان قبله قرار داده شده است، برای تجلّی وحدت مسلمانان و تجدید خاطرات ایثارگری و شرک ستیزی ابراهیم علیه السلام است و بدین سبب دارای قداست و احترام می باشد.
* چنانکه در رساله های احکام مراجع آمده است،در نمازهای مستحبی،قبله شرط نیست و حتّی می توان در حال راه رفتن یا سواره بجا آورد.برخی روایات نیز در ذیل این آیه،به این مطلب اشاره نموده اند. [11]
* جهت قبله به شرق یا غرب باشد،موضوعی تربیتی و سیاسی است،اصل و مقصود،یاد
خدا و ارتباط با او می باشد.قرآن در ستایش گروهی از بندگان می فرماید: «یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ» [12]آنان خدارا به حال ایستاده و نشسته و خوابیده یاد می کنند.
و یا در پاسخ هیاهویی که برای تغییر قبله درست شد،می فرماید: «لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ»[13]یعنی:ای مردم! نیکی این نیست که رو به سوی شرق یا غرب در حال عبادت بکنید،بلکه نیکی در ایمان واقعی شما به خدا و انجام کارهای خداپسندانه است.
* هرچند در آیه قبل،از بزرگترین ظلم یعنی تخریب مساجد یا منع از مساجد،سخن به میان آمد و یا اینکه در جای دیگر می فرماید:اگر جهاد نبود صوامع و بیع و مساجد ویران می شدند. [14]ولی آیه بشارت به این است که مبادا مأیوس شوید و یا احساس ناامیدی و بی پناهی بکنید،تمام جهان،محل عبادت و همه جای هستی قبله گاه است.
پیام ها:
1-هرکاری که به فرمان خداوند بوده و رنگ الهی داشته باشد،وجه اللّه و عبادت است. «فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ»
2-خداوند در همه جا حاضر و بر هر چیز ناظر است. «إِنَّ اللّهَ واسِعٌ عَلِیمٌ»
و(برخی از اهل کتاب و مشرکان)گفتند:خداوند فرزندی برای خود اختیار کرده است.منزّه است او،بلکه آنچه در آسمان ها و زمین است از آن اوست و همه در برابر او فرمان برند.
نکته ها:
* اهل کتاب و مشرکان،هرکدام به نوعی برای خداوند فرزندی می پنداشتند؛یهودیان می گفت:عُزَیر فرزند خداست. «وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللّهِ»[15] مسیحیان نیز حضرت عیسی را فرزند خدا معرّفی می کردند، «وَ قالَتِ النَّصاری الْمَسِیحُ ابْنُ اللّهِ»[16]و مشرکان، فرشتگان را فرزندان خدا می دانستند. «یَجْعَلُونَ لِلّهِ الْبَناتِ»[17]این آیه ردّی است بر این توهّم غلط ونابجا،وذات خداوند را از چنین نسبتی هایی منزّه می داند.
* خدا را با خود مقایسه نکنیم.اگر انسان نیاز به فرزند دارد بخاطر موارد ذیل است:
1.عمرش محدود است و میل به بقای خویش و نسل خویش دارد.
2.قدرتش محدود است و به معاون و کمک کننده نیاز دارد.
3.نیازمند محبّت و عاطفه است و لازم است مونسی داشته باشد.
ولی خداوند از همه ی این کمبودها و نیازها منزّه است،بلکه هرچه در آسمان ها و زمین است،همه در برابر او متواضعند.
پیام ها:
1-خدایی که همه آسمان ها و زمین در برابر او تسلیم هستند،چه کمبودی دارد تا از طریق فرزند گرفتن آنرا جبران کند؟! «بَلْ لَهُ ما فِی السَّماواتِ»
2-خشوع وتواضع،در برابر کسی سزاوار است که تمام هستی از آن اوست،نه بت ها و طاغوت هایی که از آفریدن حتّی یک مگس نیز عاجزند و قدرت نفع و ضرری ندارند. «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ»
پدید آورنده آسمان ها وزمین اوست وهنگامی که فرمان(وجود)چیزی را صادر کند،فقط می گوید:باش! پس(فوراً)موجود می شود.
نکته ها:
* او نه تنها مالک همه ی موجودات است،بلکه خالق آنها نیز هست،آن هم بطور بدیع و بدون نقشه قبلی.پس او چه نیازی به فرزند دارد؟!
هرگاه وجود چیزی را اراده کند،به او می گوید:باش! وفوراً خلق می شود.
به تعبیر امام رضا علیه السلام:«فاراده الله الفعل لا غیر ذلک یقول له کن فیکون بلا لفظ و لا نطق و لا همه و لا تفکر»خداوند در کار خویش حتّی نیازمند گفتن کلمه «کُن» نیست، اراده ی او همان و آفریدن همان.[18]
* در این چند آیه،با قدرت الهی آشنا شدیم:
- «لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ» مشرق و مغرب برای اوست.
- «لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» آسمان ها وزمین برای اوست.
- «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ» همه برای او متواضع وفرمان بردار هستند.
- «بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» پدید آورنده ابتکاری آسمان ها وزمین اوست.
- «کُنْ فَیَکُونُ» به فرمان او هر چیز موجود می شود.
همان گونه که خداوند در یک آن می آفریند،در مقام قهّاریّت نیز می تواند در یک آن همه چیز را از بین ببرد.چنانکه در آیه 19 سوره ابراهیم می فرماید: «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ»
ایمان به چنین قدرتی،که وجود و عدم همه چیز بدست اوست،به انسان توانایی فوق العاده می دهد و او را از یأس و ناامیدی باز می دارد.
پیام ها:
1-آفرینش خداوند،همواره بدیع وابتکاری است. «بَدِیعُ»
2-خداوند می تواند در یک لحظه همه هستی را بیافریند؛ «کُنْ فَیَکُونُ» هرچند حکمتش اقتضا می کند که سلسله علل در کار باشد وبه تدریج خلق شوند.
نظرات شما عزیزان: