سرگذشت و اسامی برخی از معمّرین
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5857
بازدید دیروز : 7590
بازدید هفته : 14306
بازدید ماه : 67584
بازدید کل : 10459339
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 21 / 7 / 1400
پیرامون شخصیّت، زندگانی، غیبت و ظهور حضرت ولی‌عصر(عج) | ۲۳

سرگذشت و  اسامی برخی از  معمّرین

السلام علیک یا اباصالح المهدی ادرکنی (عج)
این‌همه نقل‌های تاریخی بی‌مأخذ و مجهول نمی‌باشد و برای عمر بشر حدّ و مرز معیّنی نیست و تاریخ طولانی و پر از عجایب زندگی بشر معمّرین بی‌شمار دیده و در روی این زمین خیلی افراد بیش از حضرت ولیّ عصر‌(ع) عمر کرده‌اند.

بخش سوّم؛ پیرامون طول عمر حضرت ولی عصر(ع)| ۷

سرگذشت معمّرین در تاریخ

اگرچه راجع به امکان عمرِ بسیار طولانی درضمن مطالب گذشته، توضیحات کافی داده شد لیکن برای آنکه خوانندگان ارجمند بدانند این موضوع ازنظر تاریخ هم همواره مورد قبول بشر بوده، خوانندگان را به کتاب‌های معتبر تاریخ و تراجم و اعلام ارجاع می‌دهیم و یادآور می‌شویم که علاوه بر اینکه درضمن این کتب شرح احوال بسیاری از معمّرین درج شده کتاب‌هایی نیز به‌خصوص در ترجمه معمّرین تألیف شده مانند المعمّرون ابی‌حاتم سجستانی، متوفّای ٢٤٨ یا ٢٥٠ هجری قمری، که نخست به ضمیمه ترجمه انگلیسی آن در سال ١٨٩٩میلادی در لندن طبع و اخیراً نیز طبع آن تجدید شده و در کتاب‌هایی نیز مانند کمال‌الدین شیخ صدوق[١] و الغیبه شیخ طوسی[٢] و امالی شریف مرتضی،[٣] یک باب یا فصل به این موضوع اختصاص داده شده است.
هرکس به این کتاب‌ها مراجعه نماید می‌فهمد که (بیهوده سخن به این درازی نبود) و برایش یقین حاصل می‌شود که این‌همه نقل‌های تاریخی بی‌مأخذ و مجهول نمی‌باشد و برای عمر بشر حدّ و مرز معیّنی نیست و تاریخ طولانی و پر از عجایب زندگی بشر معمّرین بی‌شمار دیده و در روی این زمین خیلی افراد بیش از حضرت ولیّ عصر‌(ع) عمر کرده‌اند.
بدیهی است آنچه ما از تاریخ معمّرین می‌دانیم و در کتب تراجمی که در دسترس ماست، ضبط شده تاریخ یک قسمت کوچک از این دنیای بزرگ است و اگر تواریخ ملل دیگر در دست ما بود و اگر از آغاز به حفظ سرگذشت معمّرین به اندازه‌ سرگذشت پادشاهان اهمّیت داده شده بود، اکنون تواریخ سرگذشت معمّرین از تواریخ دیگر مفصّل‌تر بود.
مع‌ذلک ما می‌خواستیم جدولی از اسامی معمّرین از روی کتب و مآخذی که در دسترس داریم به خوانندگان تقدیم نماییم ولی چون ملاحظه شد آمارگیری از عموم معمّرین در تاریخ، در گذشته و حال حتّی در حدود همین تواریخ و مصادری که در دسترس است، وقت و فرصت زیاد لازم دارد، فقط به ذکر نام عدّه‌ای از آنها به‌عنوان نمونه و به‌حکم مثل معروف «حُکْمُ الأَمْثَالِ فِیمَا یَجُوزُ وَفِیمَا لا یَجُوزُ سَوَاءٌ» اکتفا کردیم.


اسامی ‌برخی از معمّرین


١. آدم، ٩٣٠ سال.
٢. شیث، ٩١٢ سال.
٣. انوش، ٩٠٥ سال.
٤. قینان، ٩١٠ سال.
٥. مهللئیل، ٨٩٥ سال.
٦. یارد، ٩٦٢ سال.
۷. اخنوخ، ٣٦٥ سال.
٨. متوشالح، ٩٦٩ سال.
٩. لامک، ٧٧٧ سال.
١٠. نوح، ٩٥٠ سال.[٤]
١١. سام، ٦٠٠ سال.
١٢. ارفکشاد، ٤٣٨ سال.
١٣. شالح، ٤٣٣ سال.
١٤. عابر، ٤٦٤ سال.
١٥. ابراهیم، ١٧٥ سال.
١٦. اسماعیل، ١٣٧ سال.
مدّت اعمار این افراد همه طبق تورات نوشته شد که علاوه بر این جمعی دیگر را نیز مانند فالح و رعو و سروج و ناحور و غیره ذکر کرده،[٥] و ظاهراً اخنوخ همان ایلیا است که یهود و نصاری معتقدند سه هزار و سیصد و هشتاد و دو سال پیش از میلاد زنده به آسمان برده شد و الم مرگ نچشید.[٦]
۱۷. ربیعة بن ضبیع فزاری، ٣٨٠ سال.[٧]
١٨. اوس بن حارثه، ٢٢٠ سال.[٨]
١٩. عبید بن شرید جرهمی، ٣٥٠ سال.[٩]
٢٠. برد، ٩٦٢ سال.[١٠]
٢١. ایوب بن حداد عبدی، ٢٠٠ سال.[١١]
٢٢. ثعلبة بن کعب، ٣٠٠ سال.[١٢]
٢٣. تیم‌الله بن ثعلبه، ٥٠٠ سال.[١٣]
٢٤. ثوب بن تلده اسدی، ٢٢٠ سال.[١٤]
٢٥. جعفر بن قرط عامری، ٣٠٠ سال.[١٥]
٢٦. جلهمة بن ادد بن زید، ٥٠٠ سال.[١٦]
۲۷. یحابر بن مالک بن ادد، ٥٠٠ سال.[١٧]
٢٨. زهیر بن عتاب کلبی، ٣٠٠ سال.[١٨]
٢٩. جلیلة بن کعب، ١٩٠ سال.[١٩]
٣٠. حادثة بن صحر، ١٨٠ سال.[٢٠]
٣١. حادثة بن عبید کلبی، ٥٠٠ سال.[٢١]
٣٢. حامل بن حادثه، ٢٣٠ سال.[٢٢]
٣٣. حبابه والبیه که از عصر خلافت امام‌علی‌(ع) تا زمان امامت حضرت امام‌رضا‌(ع) عمر کرد، (کتاب‌های معتبر حدیث).
٣٤. حارث بن مضاض جرهمی، ٤٠٠ سال.[٢٣]
٣٥. ذوالاصبع العدوانی، ٣٠٠ سال.[٢٤]
٣٦. حنظلة بن شرقی، ٢٠٠ سال.[٢٥]
۳۷. درید بن زید، ٤٥٠ سال.[٢٦]
٣٨. ذوجدن حمیری، ٣٠٠ سال.[٢٧]
٣٩. درید بن صمت، ٢٠٠ سال.[٢٨]
٤٠. ذوالقرنین، ٣٠٠٠ سال.[٢٩]
٤١. ربیعه بجلی، ١٩٠ سال.[٣٠]
٤٢. رداد بن کعب نخعی، ٣٠٠ سال.[٣١]
٤٣. زهیر بن خباب، ٤٢٠ سال.[٣٢]
٤٤. سطیح کاهن، ٣٠ قرن.[٣٣]
٤٥. سیف بن وهب، ٣٠٠ سال.[٣٤]
٤٦. شریة بن عبدالله جعفی، ٣٠٠ سال.[٣٥]
۴۷. شق کاهن، ٣٠٠ سال.[٣٦]
٤٨. صیفی بن ریاح، ٢٧٠ سال.[٣٧]
٤٩. ضبیرة بن سعید، ٢٢٠ سال.[٣٨]
٥٠. عباد بن سعید، ٣٠٠ سال.[٣٩]
٥١. عوف بن کنانه کلبی، ٣٠٠ سال.[٤٠]
٥٢. عبدالمسیح بن عمرو غسانی، ٣٥٠ سال.[٤١]
٥٣. اوس بن ربیعة اسلمی، ٢١٤ سال.[٤٢]
٥٤. عبید بن شرید (شریه) جرهمی، ٣٥٠ سال.[٤٣]
٥٥. عمرو بن حممة الدوسی، ٤٠٠ سال.[٤٤]
٥٦. عمرو بن لحی، ٣٤٥ سال.[٤٥]
۵۷. قس بن ساعده، ٦٠٠ سال.[٤٦]
٥٨. کعب بن حمة الدوسی، ٣٩٠ سال.[٤٧]
٥٩. کعب بن رادة نخعی، ٣٠٠ سال.[٤٨]
٦٠. محصن بن عتبان زبیدی، ٢٥٠ سال.[٤٩]
٦١. مرداس بن صبیح، ٢٣٠ سال.[٥٠]
٦٢. مستوغر بن ربیعة بن کعب، ٣٣٠ سال.[٥١]
٦٣. هبل بن عبدالله کلبی جدّ زهیر بن خباب، ٧٠٠ سال.[٥٢]
٦٤. نفیل بن عبدالله، ٧٠٠ سال.[٥٣]
مخفی نماند که یادداشت‌ کردن نام معمّرینی که شرح حالاتشان در کتاب المعمّرین ابوحاتم سجستانی و الغیبه شیخ طوسی و کمال‌الدین صدوق و کنزالفوائد کراجکی و کتاب‌های تاریخ حفظ شده، سبب اطاله مقاله می‌گردد؛ لذا به همین قدر قناعت کردیم و بر آن اسامی معمّرین دیگر را از کتاب‌هایی که اخیراً تألیف شده اضافه می‌نماییم و همچنین بعضی از معمّرین معاصر را که اتّفاقاً و بدون اینکه در مقام فحص باشیم در روزنامه‌ها به شرح احوال آنها برخوردیم.
٦٥. هنری جنکس، ١٦٩ سال، این مرد در سن ١١٢ سالگی در جنگ فلورفید شرکت داشت.
٦٦. جون بافن بولندی، ١٧٥ سال داشت و سه نفر از اولاد خود را که متجاوز از صد سال داشتند دید.
٦٧. یوحنا سورتنغتون نروژی (م. ١٧٩٧م.)، ١٦٠ سال.
٦٨. طوز مابار، ١٥٢ سال.
٦٩. کورتوال، ١٤٤ سال.
٧٠. یک فرد زنگباری، ٢٠٠ سال.
نام این چند نفر در تفسیر الجواهر، ذکر شده است.[٥٤]
٧١. ماتوسالم، ٩٦٩ سال.
٧٢. ملک جزیره «لوکمبانز»، ٨٠٢ سال.
٧٣. چند نفر پنجابی، ٢٠٠ سال.
٧٤. مارکوس ابونیوس، بیش از ١٥٠ سال.
۷۵. اهالی جبل آتوس، هریک ١٣٠ سال.
٧٦. دودون، ٥٠٠ سال.
٧٧. سنجرین پادشاه قبرس، ١٦٠ سال.
٧٨. قدیس سیمون، ١٠٧ سال.
٧٩. قدیس تاکریس، ١٦٥ سال.
٨٠. قدیس انطوان، ١٠٥ سال.
٨١. البومامطران حبشه، ١٥٠ سال.
٨٢. توماس بار، ١٥٢ سال.
٨٣. معمّر دیگری که در هنگام مرگ فرزندش ١٤٠ سال داشت.
٨٤. برنوکوتریم، ١٥٠ سال.
٨٥. یک نفر معمّر اهل سربیا، ١٣٥ سال.
٨٦. یک نفر دیگر از اهل سربیا، ١٢٥ سال.
٨٧. معمّر دیگر از اهل سربیا، ٢٩٠ سال.
٨٨. یک نفر معمّر از اهل لیفونیا، ١٦٨ سال.
٨٩. معمّر دیگر که در لوسرون مرد، ١٨٦ سال.
٩٠. یک نفر کشاورز ایقاسی، ١٨٥ سال.
٩١. معمّر مصری، ١٥٤ سال.
٩٢. زار و معمّر ترکی، ١٥٦ سال.
نام این افراد در مقاله‌ای در روزنامه الاهرام، تحت عنوان «الخلود و طول العمر حوادث مدهشة عن طول الاعمار» ضبط شده است.[٥٥]
٩٣. شیخ محمد سمحان، ١٧٠ سال.[٥٦]
٩٤. سیّد میرزا کاشانی، ١٥٤ سال.[٥٧]
٩٥. جمعه، ١٤٠ سال.[٥٨]
٩٦. محمود باقر عیوض‌اف، جشن صدوپنجاه سالگی خود را گرفت و وزارت پست و تلگراف شوروی تمبر یادبودی که عکس عیوض‌اف بر روی آن نقش شده چاپ نمود.[٥٩]
٩٧. دهقان صربستانی از اهل یوگسلاوی به نام اوچکوویچ متولّد ١٧٩٨میلادی که تا سال ١٣٣٥ شمسی زندگی داشت.[٦٠]
٩٨. شیر علی مسلم‌اف ١٦٤ ساله، در سال ١٣٤٦ شمسی ١٦٢ سالگی خود را جشن گرفت، این مرد در این سنّ سرزنده و شاداب است و لب به مشروب و الکل در عمرش نزده است، بارها جراید جهان از طول عمرش سخن گفته و شرح‌حالش را انتشار داده‌اند.[٦١]
٩٩. حاجی محمد بدوئی ابوالشامات، ١٢٥ سال.[٦٢]
١٠٠. شیخ علی بن عبدالله، حکمران سابق قطر، ١٥٠ سال.[٦٣]
١٠١. سیّد محمد الفجال، ١٣٦ سال در حفر کانال سوئز شرکت داشت.[٦٤]
١٠٢. نوذر باباتا مصطفی‌یف اهل آذربایجان شوروی چندی پیش صدوچهلمین سال خود را جشن گرفت.[٦٥]
١٠٣. محمد انباتوف، ١٤٩ سال، پیرترین کاندیدای انتخابات آذربایجان شوروی که بالغ بر صد نفر اولاد و نوه و نتیجه و نبیره دارد.[٦٦]
١٠٤. کدخدا قنبر علی رستم‌آبادی، ١٥٦ سال.[٦٧]
١٠٥. یک زن اهل ترکیه به نام ‌هاجر، ١٦٩ سال، که یک برادر ١١٣ ساله هم داشت.[٦٨]
١٠٦. حسین پیرسلامی فارسی، ١٤٦ سال.[٦٩]
١٠٧. مردی که در زمان ناپلئون به دنیا آمده و در سال ١٣٤٢ شمسی، ١٦٣ سال داشت و دارای ١٥٠ نوه و یک پسر ١١٠ ساله است و تابه‌حال لب به مشروب و سیگار نزده است، نام این مرد هادی محمد است و اکنون در کازابلانکا زندگی می‌کند.[٧٠]
١٠٨. سیّد حسین قرانی، ١٣٥ سال.[٧١]
١٠٩. محمد ولیّ مسلمی مراغه‌ای، ١٤٠ سال.[٧٢]
١١٠. ناوارز زن آرژانتینی، ١٤٨ سال.[٧٣]
١١١. پیرمرد اتریشی به نام فرانزواینر، یکصدوچهلمین سال ولادت خود را جشن گرفت و گفت! تاکنون به یاد ندارم حتّی یک بار بیمار شده باشم و هنوز هم در مزرعه اجدادی خود کار می‌کنم.[٧٤]
۱۱۲. مردی به نام اشانکر اهل گرجستان، ١٤٧ سال.[٧٥]
١١٣. عایشه دختر حاج اسماعیل تونسی، ١٣٠ سال.[٧٦]
١١٤. بانو گوموکا ساکن دهکده گالون قفقاز، صدوچهل‌وهفتمین سال تولّد خود را جشن گرفت و هنوز نشاط خود را از دست نداده و در حسّ شنوایی و بینایی او هیچ‌گونه ضعفی حاصل نشده است.[٧٧]
١١٥. دیوید فرباندز آمریکایی، ١٣٣ سال.[٧٨]
١١٦. پیرمرد صدوهشتادوپنج ساله که وقت ولادت ناصرالدّین‌شاه پنجاه‌ساله و زمان آغامحمدخان قاجار دوازده‌ساله بوده است.[٧٩]
١١٧. کردیف قفقازی، ١٤٧ سال.[٨٠]
١١٨. یک فرد چینی، ١٥٥ سال.[٨١]
١١٩. یک نفر از اهالی آلبانی به نام «خوده» ١٧٠سال.[٨٢]
١٢٠. خدیجه ننه اهل ترکیه، ١٦٨ سال، که پزشکان هم این سن و سال او را تصدیق کرده‌اند، این زن در دوران ناپلئون و فتحعلی‌شاه حیات داشته و پس از مرگ روبسپیر (١٧٩٤م.) به دنیا آمده است.[٨٣]
١٢١. شخصی به نام «راسیا رام» اهل پنجاب هند، ١٤٠ سال.[٨٤]
١٢٢. بانو «کومروبمیرنین» اهل ترکیه ١٧٣ سال.[٨٥]
١٢٣. سیّد حبیب بن معاطی مراکشی، ١٤٧ سال، وی در این سن و سال به تمام مشاغل خود اشتغال داشت و سن پسرش سال‌ها است که از صد، تجاوز کرده است.[٨٦]
١٢٤. یک فرد چینی موسوم به دلی چینک، ٢٥٣ سال.[٨٧]
١٢٥. احمد آداموف، ١٦١ سال، وی با همسرش صدمین سال ازدواج خود را جشن گرفت.[٨٨]
١٢٦. محمود باقر اوغلو، صدوهشتادوچهارمین سال ولادت خود را جشن گرفت.[٨٩]
۱۲۷. پی ریرارا یاجاویر پیریراپیر، ١٦٧ ساله از سرخ پوستان آمریکای جنوبی.[٩٠]
١٢٨. سیّد ابوطالب موسوی فارسی معروف به ذی‌القرنین، ١٩١ ساله که ریاست یک ایل چندصد نفری را که همه فرزندان و نوه و نتیجه وی هستند دارد و آخرین همسرش ١٠٥ ساله است و مدّعی است که پیش از ناصرالدّین‌شاه زن گرفته و دو مرتبه دندان در آورده است.[٩١]
١٢٩. شیرسوار، مرد ١٤٠ ساله فومنی.[٩٢]
١٣٠. کربلائی آقا باطنی کرمانشاهی، ١٤٠ سال.[٩٣]
١٣١. سیّد علی فریدنی ١٨٥ سال و دو فرزند او که بیش از صد سال عمر کرده و سی سال قبل یعنی در سن صدوپنجاه‌وپنج سالگی دندان درآورده و هیئت پزشکی رسمی دولتی او را معاینه کرده و شرح‌حالش و گزارش هیئت پزشکی و نامه وزیر بهداری ایران در اطّلاعات درج شد.[٩٤]
۱۳۲. ایکورکرویف ١٥٧ ساله که در جنگ‌های ناپلئون اوّل، علیه ژنران الکسی میرمولف روسی، آشپز این ژنرال بود، «ایکور» از استعمال مشروبات الکی و دخانیات سخت احتراز داشت.[٩٥]
١٣٣. مردی که در صدوپنجاه‌وهشت سالگی آپاندیس او را در یکی از بیمارستان‌های «نایروبی» پایتخت کنیا عمل کردند، این پیرمرد که در معنی از جوان‌ترین جوانان جوان‌تر است، بین ١٢٠ تا ١٣٠ سالگی صاحب پنج فرزند از زن جوانش شد و بزرگ‌ترین فرزند وی هم‌اکنون ١٢٥ سال دارد و پیر و خموده است درحالی‌که خود پدر «پیل‌افکن» است و به مانند پهلوانان اساطیری ستبر و نیرومند. این پیرمرد، فرزند ارشد رئیس قبیله‌‌ی است که به هنگام حیات ٣٩ زن گرفت و صاحب ١٧٣ فرزند شد و آگاهی به احوال این خانواده طویل‌العمر و کثیرالاولاد ضرب‌المثل شیرین خودمان را یادآور است که «دود از کنده برخیزد».[٩٦]
١٣٤. به‌موجب یک آمار رسمی در گرجستان بیش از دوهزار و یک‌صد نفر متجاوز از یک‌صد سال سن دارند.[٩٧]
١٣٥. طبق یک آمار در شوروی حدود دویست‌نفر زن و مرد که سنّ آنها از ١١٠ تا ١٥٠ است زندگی دارند و پس از رسیدگی معلوم شد اغلب آنها به تربیت زنبور عسل اشتغال داشته و قسمت مهمّی از غذایشان عسل بوده و بدین‌جهت نتیجه گرفته شد که عسل در طول عمر اثر بسزایی دارد.[٩٨]
١٣٦. تعداد اشخاصی که در آمریکا عمرشان متجاوز از صد سال است به سه‌هزاروپانصد نفر تخمین زده شده است.[٩٩]
١٣٧. در چین، ٣٣٨٤ نفر بیش از صد سال عمر دارند که افراد متجاوز از صدو‌پنجاه سال هم در بین آنها هست.[١٠٠]
١٣٨. در اتّحاد جماهیر شوروی، تعداد افرادی که دوّمین قرن زندگی خود را می‌گذرانند تقریباً سی‌هزار نفرند.[١٠١]
١٣٩. یک نفر دهقان مجاری در سال ١٧٢٤ در سنّ ١٨٥ سالگی درگذشت. نامبرده تا روزهای آخر عمرش مانند جوانان کار می‌کرد.[١٠٢]
١٤٠. شخص دیگری به نام «جان راول»، به هنگام مرگ ١٧٠ سال داشت و همسرش در آن هنگام ١٦٤ ساله بود، آنها صدوسی سال باهم زندگی کرده بودند.[١٠٣]
١٤١. زنی به نام آشرا اوماروا ١٥٩ ساله.[١٠٤]
١٤٢. چند سال پیش روزنامه‌ها خبر دادند: یک مرد ٢٠٧ ساله در آمریکای جنوبی فوت شده است.[١٠٥]
در اینجا این مقاله را پایان می‌دهیم و متذکّر می‌شویم که اگر کسی تواریخ ملل و جراید و مجلّات تمام کشورهای دنیا را در اختیار داشته باشد، به آمارهای جالب و اطّلاعات مهمّی دست خواهد یافت.
و از همین مختصر که نگارش یافت معلوم می‌شود ازنظر تاریخ و بررسی احوال معمّرین قدما و معاصرین، برای عمر بشر حدّ و اندازه‌ای که از آن تجاوز ننماید معلوم نیست و همان‌طور که سیّد بن ‌طاووس(قدس سره)، در کشف‌المحجه، درضمن آن مثال معروف توضیح داده،[١٠٦] نباید از عمر بسیار طولانی تعجّب کرد و آن را بعید شمرد زیرا با تکرار و کثرت وقوع آن وجهی برای تعجّب باقی نمی‌ماند.
در پایان این مقالات یک‌بار دیگر نیز یادآور می‌شویم که آنچه ما پیرامون موضوع طول عمر و نواحی مختلف آن شرح دادیم برای این است که معلوم شود استبعاد عمر بسیار طولانی ناشی از قلّت اطّلاع از تاریخ و احوال معمّرین و جهل به علوم طبیعی و ضعف ایمان به خدا و یا عناد و لجاج و سرپیچی از پذیرفتن حقّ است.
و اگر این شواهد و دلایل هم در بین نبود و مسئله عمر طولانی بی‌سابقه بود و علوم طبیعی هم امکان طبیعی طول عمر را تأیید نمی‌کرد، طول عمر حضرت ولیّ عصر‌(ع) یک موضوع خردپسند و باورکردنی و ثابت بود زیرا بااین‌همه اخبار و بشارات پیامبر اعظم‌(ص) و ائمّه طاهرین(ع) و باآن‌همه معجزات و خوارق عاداتی که از آن حضرت در عصر حیات پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری‌(ع) و در غیبت صغری و غیبت کبری صادر شده و بااینکه جمعی بسیار از بزرگان که در صداقت و تقوا و ورع آنها هیچ شبهه‌ای نیست از شرفیابی خود به حضور ولیّ عصر‌(ع) خبر داده‌اند و گروه‌هایی که بیش از حدّ تواتر است به سعادت دیدار ایشان نایل شده‌اند، طول عمر و زندگی آن رهبر عدالت‌گستر جهان ثابت و محرز است، همان‌طور که معجزات انبیا بااینکه خارق عادت است با اتّکای به تواتر خبردهندگان و قدرت مطلق الهی ثابت و مسلّم است.
«اَللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْكَ فِی دَوْلَةِ کَرِیمَةِ تُعِزُّ بِهَا اْلإِسْلَامَ وَأَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَأَهْلَهُ، وَتَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَی طَاعَتِكَ وَالْقَادَةِ إِلَی سَبِیلِكَ وَتَرْزُقُنَا بِهَا کَرَامَةَ الدُّنْیَا وَاْلآخِرَةِ».[١٠٧]


خودآزمایی


١- اسامی ‌سه نفر از معمّرین که در تورات آمده است را بیان کنید.
٢- چرا اگر علوم طبیعی هم امکان طبیعی طول عمر را تأیید نمی‌کرد، طول عمر حضرت ولیّ عصر‌(ع) یک موضوع خردپسند و باورکردنی و ثابت بود؟
٣- سه کتاب درباره شرح حال معمرین نام ببرید.
 

پی‌نوشت‌ها


[١]. صدوق، کمال‌الدین، ص٥٥٥ – ٥٧٧.
[٢]. طوسی، الغیبه، ص ١٠٩ـ١٢٦.
[٣]. سید مرتضی، امالی، ج١، ص١٦٧ – ١٩٠.
[٤]. بنا بر تواریخ و کتب حدیث مجموع مدّت عمر او پیش از بعثت و بعد از طوفان ٢٥٠٠ سال شد.
[٥]. ر.ک: ترجمه عربی تورات، بیروت، ١٨٧٠میلادی؛ نگارنده، منتخب‌الاثر، ص٢٧٦ – ٢٧٧.
[٦]. ر.ک: هندی، اظهار‌الحق، ج٢، ص١٢٤.
[٧]. صدوق، کمال‌الدین، ص٥٤٩ – ٥٥٠.
[٨]. ابوحاتم سجستانی، المعمرین، ص٣٦.
[٩]. صدوق، کمال‌الدین، ص٥٤٧.
[١٠]. کراجکی، کنزالفوائد، ص٢٤٥.
[١١]. صدوق، کمال‌الدین، ج٢، ص١٤٢.
[١٢]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٦٤.
[١٣]. سبط ابن‌جوزی، تذکرة‌الخواص، ص٣٢٦؛ ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٣١.
[١٤]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٥٩.
[١٥]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٤٣.
[١٦]. طوسی، الغیبه، ص١٢٤.
[١٧]. طوسی، الغیبه، ص١٢٤.
[١٨]. کمال الدین، ص٢٤٦.
[١٩]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٦٥.
[٢٠]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٤٩.
[٢١]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٦٧.
[٢٢]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٦٩.
[٢٣]. طوسی، الغیبه، ص٧٥؛ المعمرین، ص٤٢.
[٢٤]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٨٢.
[٢٥]. ابوحاتم سجستانی، االمعمّرین، ص٤٩.
[٢٦]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٢٠.
[٢٧]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٣٣.
[٢٨]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٢٢.
[٢٩]. سبط ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ص٣٢٥، نقل از تورات.
[٣٠]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٦٨.
[٣١]. صدوق، کمال‌الدین، ص٥٥٦.
[٣٢]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٢٥.
[٣٣]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص ٥.
[٣٤]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٤١.
[٣٥]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٣٩.
[٣٦]. صدوق، کمال‌الدین، ص٥٥١.
[٣٧]. طوسی، الغیبه، ص١١٦.
[٣٨]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٢٠.
[٣٩]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٧٠.
[٤٠]. صدوق، کمال‌الدین، ص٥٦٧.
[٤١]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٣٨.
[٤٢]. ابوحاتم سجستانی، المعمرین، ص٣٦.
[٤٣]. صدوق، کمال‌الدین، ص٥٤٧.
[٤٤]. طوسی، الغیبه، ص١١٧.
[٤٥]. طوسی، الغیبه، ص١٢٥.
[٤٦]. کراجکی، کنزالفوائد، ص٢٥٤.
[٤٧]. سبط ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ص٣٢٦؛ ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٢٢.
[٤٨]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٦٦.
[٤٩]. صدوق، کمال‌الدین، ص٥٦٧؛ ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٢١.
[٥٠]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٣٥.
[٥١]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٩. و ابن‌هشام، ج١، ص٥٧.
[٥٢]. ابوحاتم سجستانی، المعمّرین، ص٢٩.
[٥٣]. سبط ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ص٣٢٦.
[٥٤]. طنطاوی، الجواهر، ج ١٧، ص ٢٢٦.
[٥٥]. روزنامه «الاهرام»، ش ٣، دسامبر ١٩٣٠ میلادی؛ طنطاوی، الجواهر، ج٢٤، ص٨٦ - ٨٨.
[٥٦]. مجله صبا، شماره ٢٩، سال٣، از مجله الاثنین قاهره.
[٥٧]. پرچم اسلام، شماره٣، سال٢.
[٥٨]. کیهان، شماره ٧٢٥٣.
[٥٩]. اطلاعات، شماره ٩٦٠٣.
[٦٠]. اطلاعات، شماره٩٢١٥.
[٦١]. کیهان، شماره ٧١٥١ و شماره ٧٧٤٦؛ اطلاعات، شماره ١١٧٤٤، ١١٧٥٠، ١١٨٧١، ١١٩٠٤، ١١٩٦٥، ١٢٨٨٢، ١٢٨٩٣.
[٦٢]. اطلاعات، شماره ٩٠٧٢.
[٦٣]. اطلاعات، شماره ٩٣٠٣.
[٦٤]. اطلاعات، شماره ٩٠٩٣.
[٦٥]. طلاعات، شماره ١١٦٢٢.
[٦٦]. اطلاعات، شماره ٩٤٣١.
[٦٧]. اطلاعات، شماره ٩٧٦٣ و ٩٨٧٣.
[٦٨]. اطلاعات، شماره ١١٣٤٧.
[٦٩]. اطلاعات، شماره ٩٧٤٦ و ٩٧٤٨.
[٧٠]. کیهان، شماره ٥٩٩١.
[٧١]. اطلاعات، شماره ١١٩٢٤.
[٧٢]. اطلاعات، شماره ١٠٠٠٠.
[٧٣]. اطلاعات، شماره ٨٧٣١.
[٧٤]. اطلاعات، شماره ٨٧٣٩.
[٧٥]. اطلاعات، شماره ١١١٨٧.
[٧٦]. اطلاعات، شماره ٨٦٤٦.
[٧٧]. اطلاعات، شماره ٨٩٧٢.
[٧٨]. اطلاعات، شماره ٨٩٧٢.
[٧٩]. کیهان، شماره ٦٠٦٣.
[٨٠]. اطلاعات، شماره ٩٠٢٣.
[٨١]. اطلاعات، شماره ١١، آبان ماه ١٣٣٣ش.
[٨٢]. مجله دانشمند، شماره ٦١.
[٨٣]. اطلاعات، شماره ١١١٠٥.
[٨٤]. اطلاعات، شماره ٨٩٢٨.
[٨٥]. اطلاعات، شماره ٨٧٤٥.
[٨٦]. مظفری، الامالی‌المنتخبه، ج ١، ص٧٩ ـ  ٨٠، نقل از روزنامه الاخاء الوطنی، بغداد، شماره ٧٥٧، سال٤، ١٩٣٤م.
[٨٧]. مظفری، الامالی‌المنتخبه، ج١، ص٧٩، نقل از سالنامه پارس.
[٨٨]. اطلاعات، شماره ٨٩٦٣.
[٨٩]. اطلاعات، شماره ٨٩٦٣.
[٩٠]. شرح احوالش به‌طور مفصّل در شماره ٩٢٣٦ و به‌طور مختصر در شماره ٩١٢١ و ٩٥٧٤ و ٩٥٧٥ اطّلاعات درج است.
[٩١]. اطلاعات، شماره ١١١٧٩ و ١١١٨٠.
[٩٢]. اطلاعات، شماره ٩٧٤١ و ٩٧٤٢.
[٩٣]. اطلاعات، شماره ٩٧٨٠.
[٩٤]. اطلاعات، شماره‌های ٩٧٤١ و ٩٧٤٤ و ٩٧٦٥ و شماره ٢٦ مهر ١٣٣٧.
[٩٥]. اطلاعات، شماره ٩٣٣٧.
[٩٦]. اطلاعات، شماره ١٢٦٧٢.
[٩٧]. اطلاعات، شماره ١١١٧٨.
[٩٨]. اطلاعات، شماره ٨٩٠٤.
[٩٩]. اطلاعات، شماره ٩٤٣٧.
[١٠٠]. اطلاعات، شماره ١١، آبان ١٣٣٣ﻫ . ش.
[١٠١]. مجله دانشمند، شماره ٦١.
[١٠٢]. دانشمند، شماره ٦١.
[١٠٣]. دانشمند، شماره ٦١.
[١٠٤]. اطلاعات، شماره ١٢٨٨٢، ص٢١.
[١٠٥]. دانشمند، شماره ٦١.
[١٠٦]. ابن‌طاووس، کشف‌المحجه، ص٥٥ ـ ٥٦ (فصل ٧٩).
[١٠٧]. طوسی، مصباح‌المتهجد، ص٥٨١؛ همو، تهذیب‌الاحکام، ج٣، ص١١١؛ ابن‌طاووس، اقبال‌الاعمال، ج١، ص١٤٢؛ کفعمی، المصباح، ص٥٨١.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی
 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: مهدویت (عج)
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی