خودسازی

بسیج مملو از جوان هایی است که حاضرند خود را برای آرمان های انقلاب فدا کنند. جوانی فرصتی مناسب برای خودسازی است. و «قشر جوان قشری است که می شود از آن همه جور استفاده را کرد؛ قشر جوان قشری است که اقتصاد ما را می تواند اداره کند. می تواند که مجهز کند خودش را در مقابل جهاتِ مثلاً فرهنگی، جهات نظامی، جهات سیاسی. همۀ اینها به دوش قشر جوان است. پیرمردها مثل من کنار افتاده اند. آن که کار ازش می آید این قشر است.» (موسوی خمینی [امام]، 1389، ج 11: 427)

نیروی جوان هنگامی می تواند توان خویش را برای آرمان های انقلاب و اهداف اسلامی بگذارد که خود را ساخته باشد، چنان که رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) فرمود:

جوانی که در نیروی مقاومت بسیج به عنوان یک نیروی بسیجی، خود را خدمتگزار اهداف انقلاب و آرمان های اسلامی می داند، باید چنان خود را بسازد که مثل شمعی پروانه ها را به دور خود جمع کند و سازندگی علمی، اخلاقی، معنوی، فکری و سیاسی داشته باشد. (21/ 8/ 1380)

این همان معنایی است که حضرت علی (علیه السلام) بدان صراحت دارد و می فرماید: «کیفَ یصْلِحُ غَیْرَهُ مَنْ لَا یُصْلِحُ نَفْسَهُ؛ چگونه اصلاح می کند غیر خود را کسی که اصلاح نمی کند نفس خود را؟» (آقاجمال خوانساری 1365: ج 4، ص 564)

بسیجی با خودسازی است که راه صدساله را یک شبه می پیماید و کاری می کند که پیر مرادش به حال او غبطه می خورد:

این جانب هنگامی که این جوانان عزیزِ در عنفوان شباب را، که با گریه از منِ عقب مانده تقاضای دعا برای شهادت می کنند، مشاهده می کنم از خود مأیوس و از آنان شرمنده می شوم و هنگامی که عکس های متعدد این شهیدان نورس نورانی را می نگرم و ارزش های انسانی و مقامات الهی آنان، که خود از آنها به مرحله هایی دور هستم، غبطه می خورم. (موسوی خمینی [امام]، 1389، ج 17: 305)

جوانان بسیجی که در بستر تربیتی نظام اسلامی و در ذیل سایۀ مکتب حضرت روح الله (قدس سرّه) و امام خامنه ای (مدظله العالی) تربیت یافته اند باید بایسته ها و ضرورت ها در حوزۀ معنوی خویش را بدانند. امام خامنه ای (مدظله العالی) ادای مسئولیت سنگین بسیجی را با خودسازی و حفظ نفس میسر می داند و می فرماید:

من می خواهم به شما بسیجی ها... عرض کنم که عزیزان من! بارِ سنگینِ حفظِ این امانتِ الهی که امانت پیغمبران است بر دوش شماست. جمهوری اسلامی امانتِ تاریخی انبیای عظام الهی است. آرزوی موسی و عیسی و آرزوی همۀ اولیا و ائمّه بزرگوار ماست که امروز تحقق پیدا کرده است... اینْ بارِ خیلی سنگین و محمولۀ پرارزشی است. این را شما باید حفظ کنید و این میسّر نیست مگر با حفظ نفس. (15/ 3/ 1373)

ایشان، در جای دیگر، تهذیب نفس را فریضه ای برای همگان می داند و خطاب به جوانان می فرماید:

جوانان عزیز! از تهذیب و تزکیه روحی و قلبی غافل نشوید... خودخواهی ها، خودپرستی ها، خودمحوری ها، عمده کردن خود و خواست ها و تمایلات و شهوات و سود و منفعت خود، اینهاست که منشأ اغلب مفاسد زندگی است. لذا، به سمت تهذیب نفس حرکت کنید. این حرکت های عمده چه حرکت های در جهت سازندگی فضای کشور، سازندگی محیط های گوناگون، سازندگی درون دل امروز فریضه ای است که بر دوش همۀ ماست. (10 / 6/ 1378)

راهکارها:

 افزایش شناخت و آگاهی از آموزه های دینی با مطالعۀ کتاب های معتبر (موسوی خمینی [امام]، 1389، ج 19: 119 [در ترغیب مطالعۀ کتاب «آداب الصلوۀ»])؛

 استفادۀ بهینه از مناسبت های مذهبی، به ویژه ماه مبارک رمضان، ایام اعتکاف و روز عرفه (همان، ج 18: 480-481 [بهره گیری از ماه رمضان])؛

 الگوگیری از سبک زندگی اسوه های ایثار و شهادت (13/ 2/ 1391)؛

 تقویت روحیۀ شهادت طلبی در خویشتن و برقراری ارتباط معنوی با شهدا و مددگیری از روح بلند ایشان برای اعتلای معنوی (5/ 4/ 1395)؛

 شرکت در اردوهای جهادی (13/ 2/ 1391)، اردوهای راهیان نور (18/ 1/ 1378)، مراسم پیاده روی اربعین (9/ 9/ 1394).

علم آموزی و بصیرت افزایی

خداوند سبحان در نخستین آیاتی که بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاد از دو نعمت بزرگ به فرزندان آدم یعنی قلم و دانش آموزی یاد کرده است (ر.ک. علق: 15) بنابر آموزه های قرآنی، انبیا (علیهم السلام) با هدف آموختن کتاب و حکمت، در کنار تلاوت آیات الهی و تزکیه، به سوی انسان ها آمده اند. (ر.ک. جمعه: 2) همچنین، معرفت خدای بزرگ هدف آفرینش آسمان ها و زمین است. (ر.ک. طلاق: 12) با اندکی اندیشه در این دسته از آیات می‎توان دریافت که فراگیری دانش و معرفت دینی راه رستگاری و راه رسیدن به جایگاه حقیقی انسان ها در هستی است.

امام خمینی(قدس سرّه) در خصوص اهمیت تحصیل علم می فرماید:

علم یک حقیقت غیرمتناهی است، و انسان اگر در تمام عمر هم تحصیل علم را بکند، باز به آخر نرسانده است. و لهذا، سزاوار است که انسان در تمام مراحل عمر مشغول تحصیل علم باشد. یعنی همه محتاجیم به اینکه از یکدیگر چیز یاد بگیریم. همه محتاج به تعلیم و تربیت علمی هستیم.... (موسوی خمینی [امام]، 1389، ج 16، ص 496)

امام خامنه ای (مد ظله العالی) یکی از عرصه های حضور بسیجیان را عرصۀ علم و دانش می داند و با توجه به نیاز نظام اسلامی به نوآوری و پیشرفت علمی، حضور بسیجیان فداکار را در این عرصه ضروری می شمارد. از جمله، دراین باره، می فرماید:

بسیج باید جلوتر از همه وارد عرصۀ علم بشود. شما باید بروید و عرصه های علمی را، عرصه های فنّاوری را، نوآوری های علمی وآفاق شناخته نشدۀ علم را تصرف کنید. البته، درس نخوانده و کارنکرده نمی شود.. (3 / 2/ 1386)

بسیجی باید همواره در گسترش و تعمیق معلومات دینی خود از منابع درست و قابل اطمینان بکوشد و در کسب دانش های سودمند تلاش کند و نیازهای پیش روندۀ انقلاب اسلامی را برآورده سازد. هویت بسیجی ریشه در اندیشۀ اسلامی دارد و با آن جان می گیرد، بارور می‎شود و برکاتش را در جهان آشکار می سازد. امام خامنه ای (مدظله العالی) با این نگاه، بر عمق بخشیدن به دانش دینی در بسیج تأکید دارند:

سطحی نگری ضربه می زند... عمق باید داد، ریشه باید داد اعتقادات را... اصل تشکیل مجموعه های «صالحین» براساس همین دید به وجود آمد، که از لحاظ معنوی، از لحاظ تربیتی، از لحاظ تعلیمی، عمق بخشیده بشود به فکر و به روحیۀ جوانان بسیجی ما در بخش های مختلف. (1/ 9/ 1391)

مؤلفۀ دیگر بسیجی آن است که اهل فهم و صاحب بصیرت است، به معنای آنکه وضعیت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود را می شناسد و با تکیه بر شاخص ها و آموزه های اسلامی، می تواند پدیده های سیاسی- اجتماعی را فهم کند و مورد ارزیابی قرار دهد. بصیرتِ مطلوب بسیج از ایمان وی حاصل شده است و بسیجی، نخست، در امر دین و شناخت صفات الهی و آگاهی نسبت به احوال دنیا و آخرت و در آگاهی به زمان بصیرت دارد. چنین بصیرت و شناختی تنها در پرتو ایمان و تقوای الهی به وجود می آید. (ر.ک. انفال: 29) وقتی بسیجی وجودش را خدایی کرد، خداوند بصیرت را روزی اش می کند تا با هدایت او از راه مستقیم خارج نشود. بسیجی بصیر راه به بیراهه نمی برد، در مقابل حربۀ شیطان، دشمن و فتنه اش را شناسایی می کند و رسالت روشنگری و بیان حق برای دیگران را بر دوش می کشد.

یکی از توصیه های مهم رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) به بسیجیان افزایش بصیرت است:

 جوانان عزیز! بسیجیان عزیز! هر جای کشور که هستید، این بصیرت را روزبه روز زیاد کنید. نگذارید بعضی از نیازهای مادی و مسائل کوچک جلوِ بصیرت ها را بگیرد. بصیرت تان را حفظ کنید و دشمن تان را بشناسید. دشمنْ ترفندهای گوناگون دارد، و آن ملتی موفق می شود که فریب نخورد. (27/ 8/ 1371).

 نداشتن بصیرت مثل نداشتن چشم است؛ راه را انسان نمی بیند. بله، عزم هم دارید، اراده هم دارید، امّا [بدون بصیرت] نمی دانید کجا باید بروید. (19/ 10/ 1392)

بصیرت سبب حضور بسیجیان در مواقع حساس و تعیین کنندۀ انقلاب مانند عرصه های جهاد، شهادت، نوع دوستی و شرکت در انتخابات می شود، تا این گونه بتوانند انقلاب را در رسیدن به اهدافش یاری کنند. امام خامنه ای (مدظله العالی) در این خصوص می فرماید:

آنچه مانع از توطئه، جنگ و غلبۀ دشمن می شود، ایستادگی و بیداری و حاضربودن در میدان مقاومت است و شما عزیزان سپاه و بسیج یکی از برجسته ترین مظهرهای این ایستادگی و مقاومت هستید. این مقاومت به برکت ایمان است؛ ایمان تان را هرچه می توانید تقویت کنید. به برکت بصیرت است؛ بصیرت و خودآگاهی را هرچه می توانید بیشتر کنید. (29/ 6/ 1382)

راهکارها:

 تبیین عالمانۀ اصول و شاخص های بصیرت افزایی، مانند امید به آینده (4/ 6/ 1388)، پرهیز از تندروی (4/ 6/ 1388)، دشمن شناسی و پرهیز از دوستی با دشمن (12/ 8/ 1388)، حرکت برخلاف حرکت دشمن و حفظ وحدت (5/ 7/ 1388)؛

 تشکیل هیئت های اندیشه ورز برای تقویت بصیرت در نیروهای شاخص و استوانه های مهم بسیج از فرماندهان و مربیان سرگروه های صالحین؛[1] (موسوی خمینی [امام]، 1389، ج 18: 426؛ 3/ 9/ 1395).

امربه معروف و نهی ازمنکر

کسی که می خواهد دیگران را به خیر دعوت کند و از زشتی بازدارد، حتماً با موانع و مشکلات و احیاناً مقاومت طرف مقابل و گاهی بدرفتاری او روبرو می شود. ازاین رو، بسیجی که در پی تحقق آثار و برکات این دو فریضه است، باید صبورانه و پیگیرانه به کار خود ادامه دهد و اگر نتیجۀ کارش نیز ظاهر نشد، نومید نگردد. «هیچ منافاتی وجود ندارد بین پایبندی دقیق و عمیق به اصول و رعایت جهت گیری دقیق، در عین حال، داشتن شرح صدر و برخورد غیرپرخاشگرانه با کسانی که با فکر انسان همراه نیستند.» (16/ 5/ 1391)

امربه معروف یک وظیفۀ همگانی است که هرکسی در هر سمت و موقعیت باید با وجود شرایط به آن اقدام نماید و ترک آن سبب از میان رفتن ارزش های اسلام و انقلاب می شود:

 امربه معروف و نهی ازمنکر از اموری است که بر همه کس واجب است؛ یک چیزی نیست که بر یکی واجب باشد، بر دیگری نه. همۀ ما مکلف ایم، که همان طور که مکلف ایم که خودمان را حفظ کنیم و خارج کنیم از ظلمت به نور. من که خطیب نیستم، من که اهل منبر نیستم، من که اهل محراب نیستم. شما اهل این هستید که در خانواده تان با آن پسرتان و با دختران و با اولیای تان با آن کسی که رفیق شما هست می توانید حرف را بزنید. همین مقدار شما مکلف اید. اگر انسان دید معصیت خدا می شود، باید جلویش را بگیرد. نگذارد معصیت خدا بشود. (موسوی خمینی [امام]، 1389، ج 11: 387)

 بسیجی باید در وسط میدان باشد تا فضیلت های اصلی انقلاب زنده بماند. (22/ 4/ 1371)

 امربه معروف و نهی ازمنکر یک واجب عمومی است، اما در این میدان هم شما [بسیجیان] باید پیشقدم باشید و [این] وظیفۀ بزرگ را بر دوش بگیرید؛ «وَ لتَکُن مِنکُم اُمَّةٌ یَدعونَ اِلَی الخَیرِ وَیَأمُرونَ بالمَعروفِ وَینهَونَ عنِ المُنکَر». آن امت در میان جامعۀ اسلامی شما هستید. (8/ 5/ 1372)

از نگاه رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی)، در زمینۀ مسائل اجتماعی، شاید هیچ خطابی به مردم شدیدتر، غلیظ تر، زنده تر و پُرهیجان تر از خطاب امربه معروف و نهی ازمنکر نیست (25/ 9/ 1379) و حتی از جهاد بالاتر است، چون پایۀ دین را محکم می کند (22/ 4/ 1371) و تضمین کنندۀ حیات طیبه در نظام اسلامی است (19 / 10 / 1368) و گناه را در جامعه کم خواهد کرد و گناه را به ضعف و انزوا خواهد برد (19/ 10/ 1368) و قوام و رشد و کمال و صلاح وابستۀ به آن است و نظام را همیشه جوان نگه می دارد (19 / 4/ 1379) و از حاکمیت افراد ناباب جلوگیری می کند (25/ 09/ 1379) و بر خودِ داعیان نیز نشانۀ نیک برجای می گذارد و از دو سو راه صلاح را هموار می سازد (23/ 8/ 1379).

راهکارها:

 امر به معروف و نهی از منکر از روی خیرخواهی و مهرورزی و با رفتاری سنجیده و منطقی (موسوی خمینی [امام]، 1378: 237)؛

 استفاده از روش ها و وسایل مناسب (19/ 4/ 1379)؛

 ضرورت مخاطب شناسی (14/ 2/ 1394)؛

 موقعیت شناسی (19 / 3/ 1374)؛

 رفق و مدارا (موسوی خمینی [امام]، 1388: 317؛ 23/ 1/ 1378)؛

 انجام این دو فریضه به سبک امر و نهی نه تقاضا و تضرع (19/ 4/ 1394)؛

 امر و نهی را به صورت تدریجی پیش بردن (موسوی خمینی [امام]، 1389، ج 14: ص 401) و (14/ 12/ 1370)؛

 تکرار امر و نهی (موسوی خمینی[امام]، 1387، ج 9: 153)، (15/ 8/ 1370)؛

دشمن شناسی

رویکرد دشمن شناسانۀ بسیجیان است که بسیج را به خاری در چشم دشمن بدل ساخته است: «دانشجوی بسیجی کسی است که دشمنِ کمین گرفته را از یاد نمی برد و غافلانه، خود و دانشگاه و کشورش را به دست تطاول دشمن نمی سپرد.» (14/ 7/ 1377)

این وصف دشمن شناسی صف ممتاز بسیج را «به مجموعه ای تبدیل کرده که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطرجمع می کند.» (5/ 9/ 1376)

بسیجی باید هوشیار باشد و راه نفوذ دشمن را بشناسد، چراکه «دشمن، برای ضربه زدن به انقلاب و اسلام، از یک راه نمی آید، از راه های مختلف می آید» (7/ 9/ 1369). و بسیجی باید بداند اقتدار و ایستادگی تنها راه مقابله با دشمنان است و «آنچه برای نظام جمهوری اسلامی به عنوان یک تجربۀ دائمی... وجود دارد، این است که تنها عامل برطرف کردن مزاحمت دشمن عبارت است از اقتدار ملت و ایستادگی ملت؛ این تنها عاملی است که می تواند دشمن را عقب بزند» (29 / 8/ 1392).

راهکارها:

 به کارگیری تمام ظرفیت ها (23 / 11 / 1392)؛

 رصد دشمنان و غافل نشدن از دشمنان داخلی (30/ 8/ 1370)؛

 استمرار هوشیاری در شناسایی دشمن (5/ 9/ 1376).

روحیۀ جهادی و انقلابی

«روحیۀ جهادی یعنی کار را برای خدا انجام دادن، کار را وظیفۀ خود دانستن، همۀ نیروها را در راهِ کارِ درست به میدان آوردن» (22/ 7/ 1394)؛ «یعنی اعتقاد به اینکه «ما می توانیم»؛ «و کارِ بی وقفه و خستگی ناپذیر و استفاده از همۀ ظرفیت وجودی و ذهنی و اعتماد به جوان ها» (14/ 10/ 1384)؛ «یعنی از موانع عبور کردن، موانع کوچک را بزرگ ندیدن، آرمان ها را فراموش نکردن، جهت را فراموش نکردن، شوق به کار» (6/ 6/ 1392).

روحیۀ جهادی از برکات انقلاب اسلامی و روحیۀ بسیجِ دوران دفاع مقدّس است:

آنچه انقلاب اسلامی به مردم ما داد فرهنگ جهادی بود. فرهنگ جهادی در همۀ صحنه ها و عرصه ها به کارمی آید... در دفاعِ هشت ساله، بسیج و تحرّک مردم را دیدید. در میدان کار و سازندگی و پیشرفت روحیۀ جهادی را دیدید... این روحیۀ حرکت عمومی، این دلسوزی، این ورود در صحنۀ کار و ابتکار، این کمک رسانی انبوه، مخصوص ملتی است که دل او از حرکت جهادی گرم است و جوشش جهادی در دل او وجود دارد. این همان روحیۀ بسیجِ دوران دفاع مقدّس است؛ این همان روحیۀ سنگرسازان بی سنگرِ جهاد سازندگی است که غسل شهادت می کردند، روی بولدوزر می نشستند تا خاکریز بزنند. ما این روحیه را باید حفظ کنیم. این روحیه با کار علمی و نظم تشکیلاتی هیچ منافاتی ندارد؛ بلکه اتفاقاً کار علمی را هم همین روحیۀ جهادی بهتر می کند. (14/ 10/ 1382)

راهکارها:

 شرکت در اردوهای جهادی (22/ 7/ 1394)؛

 الگوگیری از الگوهای عینی دفاع مقدس (21/ 2/ 1370).

آتش به اختیار

آتش به اختیار تعبیری نظامی است و وقتی این تعبیر در فضای فرهنگی و عمومی جامعه مطرح می شود معنایی استعاری می یابد و نشانگر وضعیتی است که در نظام هماهنگی و کنش فرهنگی جامعه، از لایۀ مسئولان تا فعالان فرهنگی در سطح جامعه، اختلال به وجود آمده است. در چنین وضعیتی، همۀ افراد در مقابل مسائل و نیازمندی های جامعه پاسخگو هستند:

 آنجایی که احساس می کنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمی تواند درست مدیریّت کند، آنجا آتش به اختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید. (17/ 3/ 1396)

آتش به اختیار» به معنای کار فرهنگی خودجوش و تمیز است؛ آنچه ما گفتیم معنایش این است که در تمام کشور، جوان ها و صاحبان اندیشه و فکر، صاحبان همّت، خودشان با ابتکار خودشان، کار را کارهای فرهنگی را پیش ببرند، منافذ فرهنگی را بشناسند و، در مقابل آنها، کار انجام بدهند. (5/ 4/ 1396)

بنابر دستور آتش به اختیار، فعالیت های خودجوش فرهنگی جوانان بسیجی باید با جدیت بیشتری ادامه پیدا کنند:

آن جوان هایی که در تهران، در شهرهای گوناگون، در استان های گوناگون، در خود مشهد، در بسیاری از شهرهای دیگر کار فرهنگی می کنند، با ارادۀ خودشان، با انگیزۀ خودشان کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده است.. کار را هرچه می توانند به طور جدّی دنبال کنند و ادامه بدهند... همین گسترش کار فرهنگی در بین جوان های مؤمن و انقلابی نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملت ایفا کرده است. (1/ 1/ 1393)

راهکارها:

 داشتن بصیرت برای ورود در کار فرهنگی (23/ 10 / 1396)؛

 تفکیک مسائل اصلی از فرعی (04/ 6/ 1386)؛

 قانونمندی در آتش به اختیار (5/ 4/ 1396)؛

 هدفمندی کار فرهنگی (9/ 7/ 1375).

مردم داری

یکی از ضرورت های اخلاق مسلمانی و معاشرت مکتبی «مردم داری» است، یعنی با مردم بودن، برای مردم بودن، در خدمت دیگران بودن، شریک درد و رنج و راحت و غم دیگران بودن. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «أَمَرَنی رَبّی بِمُداراةِ النّاسِ کما أَمَرَنی بِأَداءِ الفَرائِضِ؛ پروردگارم، همان گونه که مرا به انجام واجبات فرمان داده، به مدارا کردن و مهربانی با مردم نیز فرمان داده است.» (کلینی، 1407ق، ج 2: 117)

ازاین رو، یکی از مهم ترین شاخص های تفکر و فرهنگ بسیجْ مردمی بودن آن است، چون بسیج از جنس مردم، در مردم و با مردم می باشد: «رفتار یکایک عزیزان بسیجی... با آحاد مردم باید جوری باشد که بگویند اینها پرورش یافتگان نظام اسلامی اند؛ مایۀ جلب محبت، مایۀ جلب احترام برای نظام اسلامی و برای جمهوری اسلامی.» (29/ 8/ 1392)

راهکارها:

 شرکت دادن بسیج در فعالیت های مردمی (22 / 7/ 1394)؛

 تقویت روحیۀ دغدغه مندی و مسئولیت پذیری (7/ 9/ 1384).

تبعیت از روحانیت انقلابی

شور انقلابی در بسیج نباید کم شود و مهم تر از آن این است که بایستی به درستی هدایت شود تا دچار جوزدگی و حرکت های هیجانی نشود: «این شور انقلابی باید هر روز افزایش یابد اما باید مراقب بود که در جای خود استفاده شود.» (2/ 8/ 1389) لذا، حضور روحانیت انقلابی برای سر و سامان دادن به موضع های سیاسی و کارهای فرهنگی ضروری است:

من سفارش می کنم که کانون های فرهنگی هنری مساجد را فراموش نکنید؛ البته، با همکاری بسیج. بد است که بین روحانی مسجد و بسیج مسجد اختلاف به وجود بیاید. نه، با همکاری بسیج، این کانون های فرهنگی هنری مساجد را مؤثر کنید، برایش کار کنید. بنشینید فکر کنید، مطالعه کنید و سخنی که متناسب با نیاز آن جوانی است که آنجا حضور پیدا می کند، فراهم کنید. (19/ 7/ 1391)

از طرفی، باید بسیجی از روحانیت در اصول مباحث تبعیت نماید. بسیجی باور دارد به این نکته که یک روحانی انقلابی بایستی در جمع پرشورشان باشد تا راه به بیراهه نبرند؛ دور شدن از روحانیون و استثنا کردن آنها از جمع خویش به بهانه های نظامی گری یا به روز بودن عواقبی دهشتناک دارد، چنان که امام خمینی (قدس سرّه) فرمود: «اگر شما آخوند را استثنا کنید از جمعیت خودتان، هیچ کاری نمی توانید انجام دهید.... اینها مظهر اسلام اند؛ اینها مبین قرآن اند؛ اینها مظهر نبی اکرم اند.» (موسوی خمینی [امام]، 1389، ج 5: 279-280)

راهکارها:

 تبیین بطلان تز اسلام منهای روحانیت (موسوی خمینی [امام]، 1387، ج 3: 246؛ همان، ج 8،: 45)؛

 الگوگیری از حضور و فعالیت روحانیت در دفاع مقدس (1/ 10/ 1368)؛

 تداوم حضور روحانیت در جمهوری اسلامی (25/ 2/ 1395)؛

 بازخوانی نقش روحانیت در حوادث تاریخ انقلاب (سیدروح الله موسوی خمینی [امام]، 1387، ج 21: 275).

کتابنامه

بیانات امام خامنه ای برگرفته از پایگاه حفظ و نشر آثار آیت الله العظمی خامنه ای، khamenei.ir.

سیدروح الله موسوی خمینی [امام]، آداب الصلوۀ، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی (قدس سرّه)، 1378ش.

سیدروح الله موسوی خمینی [امام]، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی (قدس سرّه)، 1388 ش.

سیدروح الله موسوی خمینی [امام]، صحیفۀ امام، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی (قدس سرّه)، 1387ش.

محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیۀ، 1407ق.

پی نوشت

 

[1] «بسیج احتیاج دارد به مجموعه های اندیشه ورز... در دو نقطه: یکی در رأس، یکی در لایه ها» (3/ 9/ 1395)؛ «هر عملی اولش فکر است. هر کاری اولش تفکر و تأمل در اطراف کار است» (موسوی خمینی [امام]، 1387، ج 18: 426).