تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 38259
بازدید دیروز : 52941
بازدید هفته : 170426
بازدید ماه : 223704
بازدید کل : 10615459
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 17 / 11 / 1400

عکسنوشته دهه فجر

چرا انقلاب ایران به پیروزی رسید؟ نخست باید گفت، نوع انقلابی که در ایران اتفاق افتاد، با انقلاب هایی که در نقاط دیگر جهان اتفاق افتاده اند، بسیار تفاوت دارد. برای مثال در مورد انقلاب 1789 فرانسه، آن انقلاب صرفا سبک و اسلوب دولت را تغییر داد نه طریقه معنوی (زندگی) مردم را. به بیان دیگر، یک فرانسوی در علایق و عاداتش فرانسوی باقی ماند و شیوه زندگانیش دست نخورده (بدون تغییر) باقی ماند. این موضوع در مورد آنچه که بعد از انقلاب در ایران رخ داد، صدق نمی کند. جنگ های استقلال آمریکا که در قرن هجدهم توسط جرج واشینگتن رهبری شد درصدد برآمد که آزادی سیاسی را که توسط قدرت استعمارگر "بریتانیا" از بین رفته بود، به سفید پوستان آمریکا برگرداند اما بزرگ بینی آمریکایی تغییر نکرد. انقلاب 1917 روسیه که بلشویک ها را بعد از برکنار کردن تزار به قدرت رسانید; آنکه انقلابی عمیق بود ولی صرفا یک شیوه رهبری را به دیگری تغییر داد. نظام امپراتوری سلطنتی به یک نظام کمونیستی آرمانگرایانه تغییر یافت. به بیان دیگر آن انقلابی بود که تنها مخاطب خود را، حوزه های سیاسی و اقتصادی روسیه قرار داد و نه چیز دیگر و آن صرفا انقلاب نظری و کاملا خالی از هرگونه واقعیات زندگی بود و در صدد برآمد که بهشتی بر روی زمین فقط بر مبنای فرضیات و امید ایجاد کند. و مردمش را با ایده های خاصی که توسط لنین و همدستان خیالبافش طرح می شد - جهت ایجاد مدینه فاضله اقتصادی سیاسی بر روی زمین - تغذیه کند. و شگفت نیست که دقیقا پس از 74 سال، تمام رویاهای دروغین (کمونیزم) به خاکروبه ریخته می شود! روسها امروز خود را در معرض مرحمت های نه چندان ملایم دشمن قدیمی اشان - آمریکا - یافته اند. انقلابی که در ایران به وقوع پیوست، در تاریخ به عنوان تنها انقلابی که در صدد برآمد که طرز تفکر یک ملت را صرفا از دیدگاه معنوی تغییر دهد، ثبت خواهد شد. این انقلاب از یک مذهب الهام گرفته است و کاملا از نقطه نظر مذهب - یعنی اسلام - اجرا شده است. و فقط به همین دلیل، این انقلاب در رتبه ای بالاتر از دیگر انقلابهایی که در نقاط دیگر اتفاق افتاده اند، قرار می گیرد. طرح ریزی انقلاب (اسلامی) به طرف روح بشر نشانه رفته است نه عقل او! هنگامی که ندای امام برای انقلاب (اسلامی) رسید، این پیام با غیرت مذهبی مردم آمیخته شد و هیچ قدرتی بر روی زمین نتوانست آنرا متوقف کند. این بزرگترین سلاح برای انقلاب بود. رویه قاطع (انقلاب) کمترین مقاومت و بیشترین پذیرش را توسط توده مردم، تضمین کرد موفقیت انقلاب تنها در این حقیقت نهفته است که (انقلاب) فطری و کاملا بر مبنای اصول اسلامی بود. انقلاب هیچ اهمیتی برای عقاید غرب و اصول شرق قایل نیست - که معمولا بر نظریات ساده اندیشانه انسانی بنیان نهاده شده اند - تئوریهایی که معمولا عمیق نیستند و کاملا با نوسانات روشنفکری و ملاحظات مادی آمیخته شده اند. تئوریهایی که قدرت را متمرکز کرده اند و یک طبقه حاکم برخوردار از امتیاز را از میان گروه اندکی ایجاد کرده اند، که بر اکثریت بدبخت اعمال قدرت می کنند. نظریاتی که انسان را از جامعه جدا کرده است و فرد را با کوشش های خودخواهانه اش در زندگی شخصی - از همنوعانش جدا کرده ست بنابراین انقلاب (اسلامی) ، قدرت را اسطوره زدایی و غیر متمرکز کرد و به مردم سپرد و این هرگز در هیچ جای تاریخ جهان اتفاق نیفتاده بود! برای اولین بار، افراد معمولی و تا بحال غیر متمایز و مستضعف جامعه توانستند به اربابان قدرت تنه بزنند! طبیعتا انقلاب مجبور بود که با مخالفان هم از درون و هم از بیرون مواجه بشود. مخالفتها از درون عمدتا از معدودی طبقه مرفه ناشی می شد که بیم داشتند که ثروتهای مادیشان را که اغلب آنها را با ابزارهای مشکوک به دست آورده بودند - از دست بدهند. مخالفت ها از خارج و عمدتا هم از غرب و هم از شرق ناشی می شد و اقمارشان در داخل نیز بسیار زیاد احساس خطر می کردند از آنجا که اربابانشان احساس خطر می کردند و آنها نیز به دلیل مجاورت فیزیکی با ایران، بیشتر این احساس خطر را داشتند. جریان پیوند شرق و غرب (علیه انقلاب اسلامی) ، فلسفه روشن انقلاب را تصریح کرد. تفکر اروپا - مدار به کفایت احساس خطر کرد و به همین جهت به کوشش های خرابکارانه نامحدود برای از بین بردن انقلاب و تمامی ارزشهای آن، دست یازید. ایران می بایستی با هر وسیله ضروری و ممکن متوقف می شد! شکست غرب در قدردانی از اشتیاق هم نوعان بشر، برای تغییر و کرامت شخصی، در ذهن انسان غربی وحشت و ترسی را موجب شد که پیامد آن اینست که غرب خود اولین قربانی است و این خسارت غرب خیلی بیشتر از خساراتی است که آنها به انقلاب اسلامی وارد آورده اند. خوشبختی برای انقلاب و معمار اصلی آن (امام) . آنست که رهیافت ساده ولی یقینا الهی انقلاب موفق شد که دشمن را در میان امیدهای باطل برای شکست انقلاب ذلیل نماید. رهبر تسلیم ناپذیر انقلاب سالهای زندگی خود را صرف نقش بر آب کردن امیدهای باطل دشمن کرد و از اینرو موفقیت برای انقلاب، از همه جهات حاصل شد و مبارزه و جنبش از آغاز هرگز متزلزل نشد. اهداف رهبری انقلاب کاملا روشن بود، امام، رهبری مصمم بود. او بطور الهی الهام بخشیده می شد. او نترس بود. او درستکار بود. او کاملا وقف اسلام شده بود، او استوار بود و تباهی ناپذیر و مطلقا تحت تاثیر قدرت نفوذ و زراد خانه نظامی دشمن قرار نگرفت. او دشمن را به مبارزه طلبید ولی هرگز از او نترسید. او با عزم راسخ و تصمیم مطلق درصدد غافلگیر کردن دشمن برآمد. او دشمن را می شناخت، او نیرومندی ها و ضعف های (دشمن) را می شناخت. او از همه اینها برای رسیدن به حقوق کامل بهره برد. موفقیت همچنین در این اقعیت بود که رهبری انقلاب، به همان اندازه امام، نه علاقه ای به قدرت مرکزی داشت و نه در پی آن بود. هیچکدام از دور و بر انقلاب در جستجوی قدرتمند کردن خود نبود، آنگونه که در سایر انقلابات معمول است. امام خمینی از جنبه معنوی، انسان بسیار بزرگی بود. بزرگ نمایی شخصی هرگز جزیی از دستور کار (او) نبود، در حقیقت آن هرگز وجود نداشت. رهبری انقلاب خود را با طبقه مستضعف یکسان می پنداشت و هرگز در جستجوی امتیازات ویژه برای خود نبود. این موضوع سبب حمایت بیشتر (مردم) از انقلاب شد. رهبری بی همتای (انقلاب) سبب پیدایش انگیزه "فدا کردن خود به خاطر اسلام" در میان توده ها شدند. خود امام هر جائیکه می زیست بسادگی زندگی می کرد. او هرگز در هیچ زمانی در برابر لذات دنیوی تسلیم نفس نشد. او کم می خورد، کم می خوابید، خیلی سخت کار می کرد، بسیار نماز می خواند، بسیار تفکر می کرد، بسیار مطالعه می کرد; هر دوی مردان و زنان ملتش را خیلی دوست داشت او مخاطبین خود را تمام مستضعفان جهان - صرف نظر از تمایلات دینی که داشتند - قرار داد. او خدماتش را در دسترس تمام مستضعفان جهان - هر جائیکه آنها زندگی می کردند - قرار داد. او به اختلافات شیعه و سنی خاتمه بخشید. قرآن کریم تنها راهنما و منبع معرفت و الهام امام بود فراگیری او از قرآن کریم، به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای شخصی و فردی در تاریخ ثبت خواهد شد. موفقیت برای انقلاب همچنین در این واقعیت است که قدرت زنان شناخته شد و آنان نقش صحیح خود را ایفا کردند. (امام) خمینی همانند معدودی از هم عصران خود، زن را به عنوان یک عضو کامل جامعه می دید. نقش زنان هرگز برای او در ابهام نبود و (آن نقش) هرگز در چارچوب زیستی آن، که معمولا نقش زن را در غرب و دیگر جوامع عقب مانده تعیین می کند، نبود. نقش زن، بخصوص در انقلاب، برحسب توانائیهای انسانی، عقلایی و فیزیکی مشاهده شده بود. (امام) یکبار گفت: بطور آشکار، زنان با مردان برابر نیستند اما هیچ کدام از مردان نیز، برابر زنان نمی باشند. بدین ترتیب انقلاب هیچ کس را بی نصیب نگذاشت. انقلاب یک طریقه کاملا جدید از زندگی را مطرح کرد که به خدمت خدا و بندگانش، اختصاص می یافت. انقلاب، بازگشت به ارزشهای اخلاقی را اعلام داشت که پیش از این، بوسیله ارزشهای منفی و قوی غربی و تاثیراتی که یک طریقه زندگی در ایران شده بود، فرسوده گشته بود. بنابراین اسلام مجبور بود که مقام مرکزی را بپذیرد، آنرا بنیادگرایی بخوانید یا هر چه دلتان می خواهد، اما یک جنبش آغاز شده بود و هیچ چیزی کمتر از پیروزی مطلق نمی توانست آنرا فرو بنشاند. انقلاب با مهارت، ترتیب یافته بود و پیروزمندانه اجرا شده بود. هرگز تا قبل از این زمان، در تاریخ انقلابات، هیچ جنبشی، منحصرا توسط نیروی معنوی حرکت داده نشده بود. این همان چیزی است که بسیاری از دشمنان از فهم آن عاجز ماندند. آنها یا باید می فهمیدند یا می مردند. امام خمینی و معنویت او پیامی را الهام بخشیدند که هیچ چیزی تا قبل از آن، به روح درونی اکثر ایرانیان نفوذ نکرده بود. امام با مردم هم زبان بود. او همان سرکوفتی را در دستان شاه و طرفدارانش تجربه کرده بود که مردم از آن رنج می بردند. امام با زندان آشنا بود، با شکنجه آشنا بود; او ساواک وحشت انگیز را می شناخت; او با تبعید آشنا بود; با گرسنگی آشنا بود. او با خودبینی و تکبر شرق و غرب آشنا بود. او با سلطه جویی و دسیسه کاریهای آنها آشنا بود. او نیات شیطانی آنها را در خلیج فارس و جاهای دیگر می دانست. مجهز با این شناخت، امام آماده نبرد بود. امام با صلابت ملتش را بدون سلاح و مهمات به طرف تله های مین گذاری شده، رهبری کرد و با دشمنی که تا دندان مسلح بود، مواجه شد. شاه که از طرف قویترین کشورهای روی زمین یعنی آمریکا و شوروی حمایت می شد، دیگر بهتر از آن نمی توانست احساس ایمنی بکند. دعوت امام، از تمام مستضعفان و سرکوب شدگان جهان بود که بپاخیزند و حقوق حقه طبیعی خود را مطالبه کنند. امام به جای دوری نمی نگریست چرا که مردمان زیادی در نزدیکی او یعنی در ایران بودند. تمام جهان، سوق داده شده بودند که باور کنند که ایران در زمان حکومت شاه - بهشتی بر روی زمین - بود. معدودی افراد که در ایران نبوده اند، می توانستند از جهات دیگر باور کرده باشند. بخصوص، رسانه های تبلیغاتی غرب در زمان رژیم پهلوی، یقین حاصل کرده بودند که بهترین اخبار فقط از تهران خارج می شود. بطور محرمانه، غرب توطئه چیده بود تا ایران را به "سگ نگهبان دایمی" خود در خاورمیانه تبدیل کند. سازمان سیا (CIA) ، همانگونه که بعدا خواهیم دید، کارش را با دقت و ظرافت انجام داده بود; اما (سازمان سیا) برای "نیروی معنوی" سرمایه گذاری نکرده بود! آنچه که در پایان، پیروزی انقلاب اسلامی که در ایران به وقوع پیوست را تضمین کرد، نیروی معنوی بود. اگرچه (پیروزی) به بهای گرانی تمام شد. توده مردم خودشان را به خواست خداوند تسلیم کرده بودند. آنها نگرانی های خود را رها کرده بودند و بطور کلی به خدا توکل می کردند. اگر آنها در حین مبارزه کردن کشته می شدند، همانند امام حسین شهید بودند. اگر آنها مجروح و زخمی می شدند، بخاطر آرمان گرانبهای اسلامی بود و اثر زخم ها بر بدنهایشان، همواره یادآور آن بود که آنان سربازان خداوند برای عدالت بوده اند و هنگامیکه دعوت برای مبارزه به خاطر آرمان اصیل اسلام آمد، آنها به آن جواب دادند; همانند یاری رساندن به حسین در کربلا! (مردم ایران) آماده و مشتاق بوده اند تا گرانبهاترین ثروت خودشان - یعنی زندگیشان - را نثار کنند تا ایران بتواند آزاد باشد. شهادت، در این زمان، نشان اختصاصی و علامتی از انقلاب اسلامی در ایران شده است تا پیش از این زمان - در حیات بشری هرگز چنین جانفشانی هایی که مردان و زنان و شهیدان ایرانی به خاطر آرمانشان انجام داده اند; انجام نشده است. جوان و پیر، روشنفکران و عوام، روحانیون و معلمان، دکترها و کارمندان، کارگران کارخانه و دانش آموزان و دانشجویان، توده های معمولی و نظامی. . . همه خون گرانبهایشان را به خاطر اسلام و عدالت نثار کردند. این است علت موفقیت انقلاب اسلامی در ایران!
- آنچه که امام خمینی می خواست نهایتا امام خمینی چه چیزهای دیگری می خواست؟ امام خمینی می خواست که اقتصاد ایران دگرگون شود. شاه ایران را به وثیقه شرق و غرب گذاشته بود. علیرغم ثروت افسانه ای کشور، ایران هیچ چیزی جز یک کشور دایما در حال رشد نبود. امام خمینی می خواست که ایران جزیی از دوران تکنولوژی و علمی بشود. "یک روز چاههای نفت خشک خواهد شد، در آنوقت ما چه باید بکنیم؟ "، او (امام) یکبار به ملتش هشدار داده بود. او می خواست ایرانیها در جستجوی تکنولوژی اختراع و تولید کالاهای مصرفی باشند که در بازارهای جهانی به فروش می روند - به عنوان تنها راهی که (ایرانیان) بوسیله آن نه تنها اقتصادشان را تحکیم کنند بلکه شهرت جهانی را به دست آورند - مانند ژاپن -. ذهنیت مصرف گرای نو استعماری محصولات غربی، که بسیاری از کشورهای به اصطلاح در حال توسعه را پریشان نموده است - اصلا برای امام جالب نبود. امام همچنین مورد استدلال قرار داد که تقویت اقتصاد از راه تکنولوژی، تنها راهی است که ایران (بوسیله آن) می تواند، نه تنها آزادی بسختی کسب شده اش - را محفوظ نگاه دارد بلکه ارزشهای فرهنگی غنی اش را نیز حفظ کند. بنابراین، انقلاب (اسلامی) تنها شعارهای خالی و وعده های ساخته شده از افکار واهی و پوچ نبود; آن هم در کاربرد و هم در دورنما، عملی بود. امام می خواست که ایران بر مبنای فایده متقابل با جهان تجارت کند ولی نمی خواست که ایرانیان در روند کار مقلد بیگانگان باشند. امام، بخصوص انحطاط اخلاقی غرب را به عنوان بزرگترین تهدید برای فرهنگ های ملل ضعیف تر می دید. امام خمینی استدلال کرد که فقط عالیترین معیارهای اخلاقی که بر مبنای تعلمیات قرآن کریم استوار هستند، می توانند با این تهدید مقابله کنند. پی نوشت ها: 1. وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی (ره) 2. منشور روحانیت به پیام حضرت امام به روحانیون سراسر کشور (در سال 67)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی