شروع بیت با حرف پ
پرتو عمر چراغی ست که در بزم وجود به نسیم مژه بر هم زدنی، خاموش است
سایر مشهدی
پدرم گفت و چه خوش گفت که در مکتب عشق هر کسی لایق آن نیست که بردار شود
شالبافان
پرخاش که از هر دهنی تلخ چو زهر است چون از لب شیرین تو افتاد شکر شد
ابوالحسن ورزی
پدر، آن تیشه که بر خاک تو زد دست اجل شیشه ای بود که شد باعث ویرانی من
پروین اعتصامی
پروانه صفت دیده به او دوخته بودم وقتی که خبر دار شدم سوخته بودم
عاشق اصفهانی
پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع بیچاره دل ماست که در سوز و گدازست
وصال شیرازی
پرواز من به بال و پر توست، زینهار مشکن مرا که میشکنی بال خویش را
صائب شیرازی
پروانه سوخت، شمع فرو مرد، شب گذشت ای وای من که قصه ی دل ناتمام ماند
مهدی سهیلی
پیری به رخ ما خط از آن روی کشیده است تا خوانی از این خط که ز دنیا چه کشیدم
امیری فیروزکوهی
پیوستگی به حق ز دو عالم بریدن است دیدار دوست، هستی خود را ندیدن است
بیدل دهلوی
نظرات شما عزیزان: