تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9914
بازدید دیروز : 1059
بازدید هفته : 343771
بازدید ماه : 666052
بازدید کل : 11057807
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 10 / 8 / 1396

 

آنچه دارى قدر بدان

و حفظ ما فى یدیک احب الى من طلب ما فى یدى غیرک.

نامه/ 31

ترجمه: نگهدارى از آنچه خود، در دست دارى، در نظر من، از خواستن و جستجوى آنچه در دست دیگرى است، بهتر و دوست داشتنى‏تر است.

شرح: کسانى هستند که هیچگاه به آنچه دارند، راضى و قانع نمى‏شوند، دائما در فکر بدست آوردن مال و ثروت بیشتر هستند، و تمام نیروى آنها، بجاى آنکه صرف خود سازى و پیشرفت به سوى ایمان و تقوى شود، صرف کسب مال مى‏شود. اینگونه افراد، تازه هر چقدر هم که بیشتر بدست مى‏آورند، باز چشم و دلشان سیر نمى‏شود و نگاهشان به مال دیگران است. و گاهى، کار را به جایى مى‏رسانند که شخصیت و عزت نفس خود را زیر پا مى‏گذارند، تا براى مدتى کوتاه از آنچه دیگران دارند، استفاده کنند.

شاید شما هم دیده‏اید که: بعضى افراد، وقتى مى‏خواهند به مهمانى بروند، با آن که خودشان لباس تمیز و قابل استفاده دارند، چون پارچه و دوخت آن ساده و معمولى است، به سراغ همسایه می ‏روند و لباس گرانقیمت او را قرض می ‏گیرند، تا در مهمانى، بیشتر خودنمایى کنند.

یا وقتى مهمان در خانه دارند، کاسه و بشقاب معمولى و ارزان قیمت خود را کنار می ‏گذارند، و در عوض، ظروف چینى و بلور گرانقیمت همسایه را قرض مى‏گیرند و جلوى مهمان می ‏آورند.این دسته از افراد، براى شخصیت انسانى و عزت نفس خود ارزش قائل نیستند و کارى هم که مى‏کنند، بر خلاف دستورات اسلام است.

امام علیه‏السلام نیز، در همین مورد توضیح داده و این چند نکته را، در یک جمله کوتاه، بیان فرموده است:

1- قناعت: به آنچه دارى اکتفا کن و چشم طمع به مال دیگران نداشته باش.

2- عزت نفس: شخصیت انسانى و عزت نفس خود را حفظ کن، و از آنچه دارى خشنود باش، تا از رنج خواهش و تمنا و ذلت درخواست و تقاضا از دیگران، آسوده باشى.

3- حفظ آبرو: بادورى کردن از زیاده طلبى و چشم حسرت دوختن به مال دیگران، آبروى خود را به باد مده.

4- شکر نعمت: نسبت به آنچه خداوند به تو داده است، کفران نعمت مکن، بلکه شکر نعمت خداوندى را- به هر اندازه که باشد- بجاى آور، تا به آنچه دارى راضى باشى و در حفظ نگهدارى آن بکوشى. نه آن که مال خود را، بخاطر ناچیز و کم قیمت بودن، خوب حفظ نکنى و آن را از بین ببرى، و بعد، محتاج دیگران بشوى.

تنگدستى و پاکدامنى یا ثروت و زشتکارى

و الحرفه مع العفه خیر من الغنى مع الفجور.

نامه/ 31

ترجمه: کارگرى، همراه با پاکدامنى، بهتر از داشتن ثروتى است که با گناهکارى به دست آمده باشد.

شرح: بسیارى از ثروتمندان هستند، که به خاطر داشتن مال و دارایى فراوان، ظاهرا همه گونه وسایل راحت و آسایش را در اختیار دارند. اما در حقیقت، آنها، نه تنها آسوده و راحت نیستند، نه تنها در خوشى و خوشبختى به سر نمى‏برند، بلکه روز و شب خود را، با رنج و اضطراب مى‏گذرانند، و عمرشان در دلهره و نگرانى طى مى‏شود. زیرا بیشتر ثروتمندان، مال و دارایى خود را، از راههاى حرام و آلوده به گناه، به دست آورده‏اند. امام علیه‏السلام، در جایى دیگر فرموده است: «هر جا ثروتى هنگفت انباشته شده باشد، حتما در کنار آن، حق پایمال شده گروهى از محرومان جامعه، دفن شده است».

معنى این سخن آن است که: کمتر ممکن است ثروتى پیدا شود که تمام آن، از راه حلال بدست آمده باشد. بیشتر کسانى که به ثروت‏هاى هنگفت مى‏رسند، حق مردم محروم و مستضعف را پایمال کرده و مال دیگران را خورده‏اند یعنى از راههایى مانند دزدى، کم فروشى، گران فروشى، احتکار (یعنى: انبار کردن و مخفى نگاه داشتن اجناس مورد نیاز مردم، و به وجود آوردن قحطى، و سپس فروختن آن اجناس به چند برابر قیمت)، یا خوردن مال افراد ضعیف، بیوه زنان، یتیمان و امثال آنها، و خیانت کردن به افراد ملت و مملکت به مال و دارایى رسیده‏اند.

چنین ثروتى، که از راههاى ناپاک و نادرست به دست آمده، آلوده به گناه است و کسى که چنین ثروتى دارد، اگر هم در ظاهر، راحت و آسوده زندگى مى‏کند، در باطن، آرامش و آسایش ندارد و تمام ساعات روز و شبش، در وحشت و اضطراب مى‏گذرد. از یک طرف، ترس از خدا، و حساب و کتاب روز قیامت او را مى‏ترساند و آرامشش را بهم مى‏زند، و از طرف دیگر، دائما وحشت آن را دارد، که مبادا مردم محروم و ستمدیده، راز دزدى و مال مردم خورى و خیانت او را بفهمند، و براى گرفتن حق خود، بر سرش بتازند و حکم عدالت اسلامى را، درباره‏اش اجراء کنند.

اما کسى که کار کم درآمدى دارد، ولى با تقوى و پاکدامنى آنرا انجام می ‏دهد، و به خیانت و ظلم آلوده نمی ‏شود، دل راحت و فکر آسوده دارد. چنین کسى، چون درآمدش حلال و پاک است، حقى را پایمال نکرده و مال کسى را نخورده است، کمترین نگرانى و دلهره و وحشتى هم ندارد. اگر سفره‏اش رنگین نیست ولى در عوض با وجدان پاک و فکر آسوده بر سر آن مى‏نشیند، و شب که به بستر می ‏رود، دچار کابوسهاى وحشت‏آور نمى‏شود و راحت و آسوده می ‏خوابد، و سحرگاه، آرام و سبکبار بیدار مى‏شود، و خوشبختى واقعى را با تمام وجودش حس می ‏کند. بخاطر همین است که امام علیه‏السلام نیز، کار کم درآمد، ولى همراه با پاکدامنى را از ثروتى که همراه با گناه باشد، بهتر شمرده‏اند.

همه کاره، هیچکاره

من اوما الى متفاوت خذلته الحیل.

ح/ 403

ترجمه: کسى که به کارهاى پراکنده بپردازد، از یافتن راه حل صحیح براى آنها ناتوان می ‏ماند.

شرح: یک ضرب المثل فارسى، که به پیروى از کلام امام علیه‏السلام، در زبان ما، پیدا شده است، می ‏گوید: «همه کاره‏ها، هیچکاره‏اند!».

ولى متاسفانه، این عیب در بعضى از افراد وجود دارد، که خود را «همه کاره» مى‏دانند. یعنى، در آن واحد، به چند کار مختلف مى‏پردازند، و انتظار هم دارند که در تمام آن کارها، موفق و سربلند باشند. در حالیکه، چنین افرادى، نه تنها در کار خود موفق نمى‏شوند، بلکه به دهها مشکل و ناراحتى برخورد مى‏کنند که از چاره‏جویى و یافتن راه حل آنها عاجز مى‏مانند، علاوه باعث مى‏شوند که چرخ امور جامعه نیز بخوابد و به افراد اجتماعى هم لطمه بخورد. زیرا در جامعه بشرى، کارهاى مردم، به یکدیگر مربوط و پیوسته است، طورى که اگر در یک گوشه از جامعه، کارى معطل بماند و به خوبى انجام نشود، کارهاى دیگران هم، بر اثر آن، معطل خواهد ماند.

از قدیم گفته‏اند: «شکارچى طمع کارى که در آن واحد دنبال دو خرگوش بدود، هیچکدام را نمى‏تواند شکار کند».

انسانى هم که بخواهد در آن واحد، دنبال چند کار برود، هیچکدام از آن کارها را، یاد نمى‏گیرد و در هیچ رشته‏یى، نمى‏تواند مهارت لازم را به دست آورد. بدون شک، اگر کسى بگوید: «من هم پزشکى مى‏دانم، هم معمارى مى‏کنم، هم نان مى‏پزم، هم قالیباف هستم، هم در نجارى و در و پنجره سازى مهارت دارم و هم رادیو و تلویزیون تعمیر مى‏کنم» مطمئن باشید که هیچکدام از این کارها را بلد نیست. و اگر هم، از هر یک از این کارها، اطلاعى داشته باشد، اطلاع او آن قدر کم و ناچیز است که هیچگاه موفق نخواهد شد یکى از این کارها را به درستى انجام دهد. پس، انسان عاقل کسى است که: بجاى آن که فکر و وقت خود را تلف کند و از هر کارى، مقدار کمى یاد بگیرد، نیروى خود را صرف یادگیرى و انجام یک کار کند تا هم در زندگى شخصى موفق شود، و هم وجودش براى جامعه فایده بیشترى داشته باشد.

بنیاد نهج البلاغه هیات تحریریه



برگرفته شده از پایگاه تخصصی نهج البلاغه (nahjolbalaghe.blog.ir )


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: پند های نهج البلاغه
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی