اهل بیت «ع» برای ایجاد وحدت چه می کردند؟
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3970
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 22807
بازدید ماه : 197196
بازدید کل : 1608875
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 20 / 8 / 1398

ج ) معاشرت نیکو و مدارا با مخالفان

آن بزرگان اگرچه با دیگران در فهم شریعت اختلاف داشتند، اخلاق و ادب برادرى و مسلمانى را زیر پا نمى گذاشتند و در سلوک اجتماعى آنان از تنگ نظرى، سخت گیرى، درشت خویى و ناسزاگویى هیچ خبرى نبود.

بنابر سندى صحیح هنگامى که معاویة بن وهب از امام صادق(ع) درباره چگونگى رفتار با مخالفان پرسید، امام در پاسخ وى فرمود: به امامان خویش که خود را پیرو آنان مى دانید نگاه کنید. به هر شکل که آنان رفتار کردند، عمل کنید. به خدا سوگند که آنان از مریضشان عیادت مى کنند و بر جنازه هایشان حاضر مى گردند و در میان آنان به حقّ گواهى مى دهند و امانتشان را به آنان باز مى گردانند»(6)

محبت، راهکار ائمه برای جذب مخالفین

در روایات مدارا و خوش رفتارى با مخالفان مذهبى، نه تنها زینت و آرایش رفتارى و کردارى شیعه دانسته شده، بلکه از عوامل مهم جلب توجه به مکتب اهل بیت شمرده شده است( 7) به عنوان نمونه مردى از اهل شام، که تحت تأثیر تبلیغات معاویه قرار گرفته بود، به مدینه آمد و با امام حسن مجتبى(ع) برخورد کرد و تا آن جا که توانست به آن حضرت ناسزا گفت. هنگامى که ساکت شد امام رو به او کرد و پس از سلام و تبسم فرمود: «اى پیرمرد! گمان مى کنم در شهر ما غریبى و در مورد ما به اشتباه افتاده اى. هر نیاز و حاجتى که در این جا دارى ما برایت برآورده مى کنیم، از خوراک و پوشاک گرفته تا جا و مکان و غیره. تا در این شهر هستى مهمان ما باش». آن مرد وقتى چنین رفتار بزرگوارانه اى از امام مشاهده کرد، با شرمندگى گفت: گواهى مى دهم که تو شایسته امامتى و خدا آگاه است که نمایندگى اش را در کجا قرار دهد. تا این ساعت تو و پدرت نزد من از همه مبغوض تر بودید و اینک کسى از شما نزد من محبوب تر نیست» (8)

امامان شیعه در روزگار حیات خویش با گروه هاى غیر شیعى آمد و شد داشتند و در برخورد با همه آنها معامله مسلمانى مى کردند. آنان نه تنها در ازدواج متقابل با اقسام مخالفان مذهبى هیچ حساسیتى نداشتند، (9) بلکه بدان نیز دستور مى دادند (10)

دوری از پرخاش و ناسزاگویی

ائمه(ع) همواره تلاش مى کردند در برخورد هدایت گرایانه با دیگران از پرخاشگرى و ناسزاگویى، حتى نسبت به دشمنان آشکار اسلام بپرهیزند. از طرف دیگر اصحاب خود را نیز از هرگونه خشونت در گفتار و سب و لعن که طبعاً موجب شعله ورشدن تنازعات و تعصبات مذهبى مى شد بر حذر مى داشتند. هیچ موردى از ناسزاگویى و فحش توسط ائمه (ع) حتى نسبت به سرسخت ترین مخالفان گزارش نشده است. در کتاب جامع احادیث الشیعه بابى با عنوان تحریم سبّ و فحش و بى مبالاتى در سخن باز شده و در آن ده ها حدیث نبوى و ولوى در نهى و مذمت از این عمل گزارش شده است.(11)

امامان شیعه در تبیین تعالیم اسلامى و دفاع از آموزه هاى خویش و هدایت دیگران به راه صحیح، اصل اولى را بر برخورد اخلاق مدارانه گذاشته بودند. اساساً خوشرویى، مجادله احسن، تحمل وسعه صدر امامان و اصحاب آنها با مخالفان مختلف، ابزارى براى اجراى بهتر امر به معروف و تبیین صریح دین و دفاع از آن بود نه سست کردن پایه هاى عقیدتى اسلام. در باب نهى از مخاصمه فکرى و جدال هاى مذهبى با مخالفان و پیامدهاى زیان بار فکرى، اجتماعى و تربیتى و اخلاقى آن نیز روایات فراوان از اهل بیت رسیده است. بر پایه این روایات، خصومت هاى کلامى نه تنها تأثیرى در هدایت دیگران نیز ندارد، بلکه اسباب اختلاف، دشمنى و کینه متقابل و جسارت آنان در تکذیب حق را فراهم مى سازد. علاوه بر آن مخاصمه کننده را از مسیر اصلى باز مى دارد (12). بنابر حدیثى از امام باقر(ع) ستیزه جویى موجب از بین رفتن دین و حبط اعمال بوده و نتیجه مستقیم آن ایجاد شک و تردید است. (13)

خوارج سرسخت ترین گروه دینى مخالف امام على(ع) بودند. اما بنابر فرمایش امام باقر(ع) آن حضرت هیچ گاه آنان را به کفر و شرک و نفاق متهم نکرد، بلکه فرمود «هم اخواننا بغوا علینا» (14). ایشان این سخن را درباره ناکثان و اصحاب جمل نیز ابراز کردند)

احترام به مقدسات طرف مقابل

امامان ملاحظات عاطفى و مذهبى دیگران را مد نظر داشته به اصحاب خود نیز درباره موضع گیرى علیه خلفا سفارش به سنجیده گویى مى کردند و بر احترام به اصحاب پیامبر(ص) تأکید داشتند. امام حسن (ع) و امام حسین (ع) اگر چه به نامهربانى هاى گذشتگان نسبت به آل محمد اشاره مى کنند اما از ذکر جایگاه، سابقه و و فضایل خلفاى نخستین نسبت به دیگر خلفا تحاشى نداشته و حتى به سابقه آنها در اسلام و فضایل آنها اشاره و براى آنها طلب رحمت مى کنند (15)

عدم تکفیر مخالفین

بنابه گزارش کلینى زراره از شاگردان برجسته امام باقر(ع) و امام صادق(ع) انسان ها را از جهت دینى تنها به دو گروه کافر و مومن تقسیم و با پیش فرض خود سخن از تقسیم مسلمانان به خودى و غیرخودى به میان می آورد. اما امام صادق (ع) با اشاره به گونه هاى دیگرى از مردم نظیر «مستضعفین فکرى» و «اهل اعراف» که بر اساس آموزه قرآن واسطه بین ایمان و کفرند، دیدگاه وى را رد کرد. جالب توجه این که امام تنگ نظرى و افراط زراره در تعمیم کفر به تمامى جاهلان و منکران امامت را ناشى از جوانى و جهل و کینه وى نسبت به مخالفان دانسته و یادآورى مى کند که «ان کبرت رجعت و تحلّلت عنک عقدک» (16)

هیچ گاه ائمه ما نمى گفتند کسى که امامت ما را قائل نیست از دین خارج است. هشتاد درصد روایاتى که در زمینه عقیده ولایت است و در مقدمات جامع احادیث الشیعه جمع شده، مربوط به مسئله محبت اهل بیت است، آن هم در مقابل بنى امیه و برخى از خوارج که به جد دشمن اهل بیت بودند. مفاد آنها این است که هر کس دوستدار ما باشد اهل نجات است. البته بعضى از آن روایات ناظر به ولایت به همان معناى شیعى است، ولى اگر آن اکثریت حاکم شود. نتیجه این مى شود که هر کس محب اهل بیت است، اهل نجات است. بنابراین، نود درصد همه سنى ها و حتى سلفى ها را نیز در برمى گیرد. همین سلفى ها مقیدند که بگویند «صلى الله على سیدنا محمد و آله و صحبه». آنان بیش از سایر اهل سنت این نوع صلوات را باب کردند. بنابراین، آنان دشمن اهل بیت نیستند، بلکه منکر برخى از عقاید ما درباره ایشانند.

در زمان امام حسن (ع) تا حضرت سجاد(ع)، دشمنان على(ع) فعال بودند و تبلیغات آنان شیوع داشت. در مقابل این تبلیغات ائمه این حرف ها را مى گفتند و عمده نظر آنان به مخالفان (دشمنان) اهل بیت بود. به طور کلى آن روایاتى که در باب ولایت داریم، عمدتاً ناظر به مسئله محبت و نفى عداوت اهل بیت است. مابقى نیز در حقیقت مى خواهد شیعه کامل را وصف کند، و روشن است که اگر کسى ولایت به آن دو معنا را قبول نداشته باشد یا شیعه کامل نیست یا اصلاً شیعه نیست. و اگر بغض على در دلش باشد حتى مسلمان هم نیست. در هر حال، شما به مقدارى که بتوانید دیگران را مسلمان و اهل نجات بدانید، دلیل دارید. براى این که همه در سه اصل از اصول خمسه که ملاک اسلامیت است مشترکند. اهل انصاف نمى گویند که اگر سُنى محب اهل بیت بود اما شیعه نشد، کافر یا فاسق است. (17)

از نگاه ائمه، امامت از آن دسته اصولى نبود که انکار آن به انکار اسلام بینجامد یا غیر امامى نتواند از محسنین باشد. با این همه، از ضرورى بودن این اصل در مذهب شیعه نمى توان چشم پوشید، زیرا بنابر فرمایش فقیه ولایى و دلباخته مکتب اهل بیت، ماهیت اسلام، چیزى جز گواهى دادن به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر و اعتقاد به معاد نیست و غیر از این امور، هیچ چیز دیگر، از جمله اعتقاد به ولایت ائمه، در ماهیت اسلام دخالت ندارند. بنابراین، امامت از اصول مذهب است، نه دین (18)

در روایت بلندى به نقل از هاشم بن البرید امام صادق(ع) از دیدگاه برخى از اصحاب برجسته خود مبنى بر تکفیر مخالفان امامت ائمه تعجب کرده و ضمن ردّ باور آنها به آنان هشدار مى دهد که بسیار بد است براى شما که چیزى را که از ما نشنیده اید از پیش خود بگوئید (19)

بین واکنش به عقیده و صاحب عقیده تفاوت بگذاریم

در واقع باید میان مدارا و برخورد اخلاقى که در آن سخن از شیوه هاى مواجهه حقوقى و تربیتى است، با بیزارى و واکنش نسبت به عقاید انحرافى و ارزش دادن به آنها که در واقع نوعى عکس العمل فرهنگى است، تفاوت قائل شویم. با توجه به این مهم، جمع بین احترام صاحبان عقاید در رفتار اجتماعى و فردى و برخورد حقوقى مناسب با تفکرات مختلف و اثبات بطلان آنها و بیان مواضع فکرى کار مشکلى نیست. قرآن مجید در حالى که شدیدترین تعابیر را علیه عقاید انحرافى اظهار مى کند، به پیامبر(ص) نیز دستور نرمى و ملاطفت در برخورد داده و نرم خویى آن حضرت را اسباب جذب بیشتر پیروان مى داند (ولو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک)

پانوشت:

1-معزی، جامع احادیث الشیعه ، ج1، صص266و271

2-معزى، همان، ج7، ص297

3-همان، ص383، حدیث 10

4-امام خمینى، کتاب الطهاره، ج3، ص316

5-معزی، جامع احادیث الشیعه ، صص254ـ255 و 274; حرّ عاملى، همان، ج8، ص15

6-کلینى، الکافى، ج2، ص636

7-حرّ عاملى، همان، ج8، ص400ـ401

8-بحار الانوار، ج43، ص344

9-حرّ عاملى، همان، ج14، صص423ـ433

10-بحارالانوار، ج72، ص166

11-معزى، همان، ج16، ص559ـ572

12-رک: رى شهرى، میزان الحکمه، ج3، صص44ـ46

13-همان، ص44

14-حرّ عاملى، همان، ج11، ص22

15-مقاتل الطالبین، ص65ـ73; شرح ابن ابى الحدید، ج16، ص24، 34; نجم الدین طبسى، امام حسین در مکه مکرمه، ترجمه عبدالحسین بینش، ج2، ص23

16-کلینى، الکافى، ج2 ص402

17-رک: مجله هفت آسمان، ش11و12، مصاحبه با آیت الله واعظ زاده خراسانى، ص18 و 35ـ36امام خمینى، کتاب الطهارة، ج3، صص327و330

18-کلینى، الکافى، ج2، ص399

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی