گفت: «ای پسرم! برادرم! روزی رسول خدا(ص) کنار آبی به نام خم ایستاد که میان مکه و مدینه قرار دارد، تا برای ما خطبه بخواند. پس از ستایش خداوند، اندرزهایی بیان کرد، سپس فرمود: اما بعد ای مردم! جز این نیست که من بشری هستم. زود است که فرستاده پروردگارم در رسد و من دعوت او را اجابت کنم(کنایه از وفات). من میان شما دو چیز گرانبها را باقی گذاشتهام؛ اول: کتاب خداوند که در آن هدایت و نور است. به این کتاب تمسک جویید و بدان چنگ زنید و دوم: اهل بیت من که شما را به یاد خدا میاندازند.»
حصین از وی پرسید: «ای زید، اهل بیت آن حضرت کیست؟ آیا زنان ایشان از اهل بیت نیستند؟» گفت: «زنان آن حضرت، از اهل بیت ایشانند ولی اهل بیت ایشان، آنانی هستند که بعد از رسول خدا(ص) صدقه بر آنها حرام شده است.» گفت: آنها چه کسانی هستند؟ گفت: «آنان فرزندان علیاند.» (کریمی، صص ۱۵-۱۶)
در آیهی ۲۳ سورهی شوری خداوند به پیامبرش میفرماید: «بگو ای محمد، من از شما در برابر دعوتم چیزی نمیطلبم جز دوستی نزدیکانم.» فخر رازی به نقل از زمخشری، ذیل این آیه مینویسد: «پیامبر اسلام در مورد اهمیت اهل بیت و نزدیکان خود فرمودند: «هر کس با دوستی آل محمد(ص) بمیرد، به درستی که شهید مرده است. بدان هر آن که بر دوستی آل محمد(ص) بمیرد، در حالی مرده است که گناهانش آمرزیده شده است. بدان هر آن که بر محبت آل محمد(ص) بمیرد، در حالی مرده است که توبهاش پذیرفته شده است. بدان هر آن که بر محبت آل محمد(ص) بمیرد، مومن و با ایمان کامل از دنیا رفته است. بدان هر آن که بر محبت آل محمد(ص) بمیرد، نخست فرشته مرگ و سپس نکیر و منکر به وی مژدهی بهشت میدهند. بدان هر آن که بر محبت آل محمد(ص) بمیرد، او را همانگونه به سوی بهشت میبرند که عروس را به خانهی بخت میبرند. بدان هر آن که بر محبت آل محمد(ص) بمیرد، به درستی که بر خط سنت و جماعت مرده است. بدان هر آن که بر محبت آل محمد(ص) بمیرد، خداوند قبرش را مزار فرشتگان رحمت قرار دهد. بدان هر آن که بر بغض آل محمد(ص) بمیرد، روز قیامت در حالی میآید که میان دو چشمش نوشته شده است: «ناامید از رحمت خداوند» بدان هر آن که بر بغض آل محمد(ص) بمیرد، کافر مرده است. بدان که هر آن که بر بغض آل محمد(ص) بمیرد، بویی از بهشت به مشامش نخواهد رسید.» (تفسیر کبیر رازی، ص ۲۸۵)
در مناقب و اوصاف اهل بیت(رض)، احادیث زیادی در کتب اهل سنت ذکر شده است؛ از جمله، رسول اکرم(ص) فرمود: «خداوند را به پاس نعمتهایش، و من را به دلیل دوستی خداوند و اهل بیتم را به علت دوستی من دوست بدارید.» (صحیح مسلم، ۲۴۰۸؛ فضائل صحابه ج۴، ص ۱۸۷۳؛ مسند احمد حنبل ص ۱۱۴؛ و المستدرک حاکم، ص ۱۰۹) ابوبکر(رض)، خلیفه اول میگوید: «حرمت پیامبر را در اهل بیت آن حضرت حفظ و نگهداری کنید.» (همان) از خلیفه دوم عمربن خطاب(رض) نیز نقل شده است: «خوشا به حالت! ای فرزند ابوطالب، که صبح و شام میکنی، در حالی که مولای هر مرد و زن مسلمانی.» (همان) و نیز: «هیچ مرد و زنی را سراغ ندارم که نزد پیامبر، محبوبتر از علی(رض) و همسر وی باشد.» (سنن الدارمیج، ج ۳، ص ۴۳۱)
کردان شافعی مذهب و محبت اهل بیت(رض)
نود درصد جمعیت کرد در کشورهای مختلف، مسلمان شافعی هستند که ارادت زیادی به اهل بیت(رض) دارند. در ادب کردی، به ویژه در فولکور کردی، اشعار زیادی یافت میشود که نشان از ارادت قلبی کردها، به اهل بیت(رض) دارد. یکی از مهمترین عوامل درونی و ساختاری در مجموعهی عقاید کردهای شافعی مذهب، ارادت رئیس مذهب شافعی، حضرت شافعی به اهل بیت پیامبر(ص) است. سرودههای زیادی از شافعی در نعت و مناقب اهل بیت(رض) به یادگار مانده است. از جمله:
یا آل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القرآن انزله
ای خاندان پیامبر! محبت شما طبق دستوری که در قر آن آمده بر ما واجب است.
یکفیکم من عظیم الفخر انکم
من لم یصل علیکم، لا صلاة له
همین افتخار شما را بس که اگر کسی بر شما درود نفرستد، نمازش باطل است.
اذا فی مجلس ذکروا علیا
وسبطیه و فاطمة الزکیة
قال: تجاوزوا یا قوم هذا
فهذا من حدیث الرافضیة
برئت الی المهیمن من اناس
یرون الرفض حب الفاطمیة
(زرندی الحنفی، ص ۱۱۱)
یعنی «هر گاه در مجلسی از علی(رض) و دو فرزندش و فاطمه(س) پاک یاد کنیم، گفته شود: «ای مردم، از این فرد، دوری کنید. چون این سخن رافضیان است!» من از دست مردمی که محبت فاطمه(س) و فرزندان او را رافضی بودن میدانند، به خدا پناه میبرم!»
مهمترین عامل بیرونی در مودت اهل بیت(رض) مهاجرت تاریخی امامزادگان و سلالهی اهل بیت(رض) به سرزمین کردستان و اقامت در مناطقی هم چون اورامان و نقاطی از کردستان اردلان است. در عهد خلیفههای اموی و عباسی بر اثر جور و تعدی حکام و ظلمه آن عصر، تنی چند از زادگان مجبور شدند شهر و دیار خویش را ترک کنند، از این رو، به دیگر بلاد اسلامی رهسپار شدند. از جمله تنی از فرزندان موسیبن جعفر(رض) از عراق به ایران شتافتند تا به اورامان کردستان رسیدند، آنها به علت صعبالعبور بودن راهها و امن بودن آنجا از هجوم لشکریان خلیفه و مأموران و حکام وابسته به آنها، در همین منطقه رحل اقامت افکندند و به جهت برخورداری از فضایل، مناقب و جاذبههای معنوی، توجه مردم این نواحی را به خویش جلب کردند. بدینسان، برکات انفاس قدسی فرزندان موسیبن جعفر(رض) به اطراف و اکناف گسترش یافت، در حدی که به قرابتهای سببی منجر شد. از این رو، میتوان نتیجه گرفت که خاندانهای سادات حسنی و حسینی کردستان، غالباً مولود همین رویداد هستند.
درک مظلومیت این خاندان از سوی اهل سنت، از دیگر مواردی است که باعث عشقورزی مردم این دیار به اهل بیت پیامبر(ص) شده است. از طلیعه اسلام تاکنون، همواره خلیفههای اموی و عباسی به خاندان اهل بیت(رض) بیمهری کردهاند. از آن جایی که مردم کرد نیز، از اقوام مظلوم خاورمیانه هستند و پیوسته بر اثر سیطره و جور و جفای سلاطین و حکمرانان تابع آنها، به آنها ستم شده است، هرگز از جباران حمایت نکرده، مظلوم را یاری کرده و به او پناه دادهاند.
ç مناقب اهل بیت(علیهم السلام)
پیامبر اسلام(ص) در شأن دخت گرامی خود، حضرت فاطمه(س) او را ام ابیها(مادر پدرش) خطاب میکرد و میفرمود: «دخترم فاطمه پاره تن من است. هر کس او را آزار دهد، مرا آزار داده است.» (حدیث مسلم، ج ۸، ص ۲) و نیز در حدیثی مفصل، به فاطمه(س) فرمود: «آیا خشنود نیستی سیده همه زنان مومن یا سیده زنان امت من باشی.» (همان)
در حدیثی دیگر آمده است که رسول گرامی(ص) فرمود: «دو چیز گرانبها را، میان شما گذاشتم، اگر به آنها چنگ زنید و تمسک کنید، هرگز گم نخواهید شد. یکی از آنها از دیگری بزرگتر است، کتابالله که حبلالمتین کشیده از آسمان به زمین است و دیگری عترت و خانواده من و این دو شیء گرانبها و ارزشمند از یکدیگر جدا نخواهند شد و با هم هستند تا روز قیامت در سر حوض کوثر. توجه داشته باشید که بعد از من در برابر این دو شیء قیمتی چه موضعی دارید. این مقام و فضیلت الهی را کسی منکر نیست، مگر حاسدان و زندیقان دین.» (تاج الاصول، ص ۲۵۸)
بر اساس احادیث دیگری، بزرگواری خاندان رسول خدا(ص) به صراحت بیان شده است و به ما مسلمانان تذکر داده شده است که این وارثان حقیقی رسول خدا(ص) را مورد احترام و تمجید قرار دهیم و همیشه بر آنها درود بفرستیم و ندای قرآنی لبیک گوییم (سنن ترمذی، ج ،۵ ص ۶۵۵).
ç اهل بیت در اشعار
در میان عارفان و شاعران اهل سنت نیز اشعار زیادی در وصف اهل بیت(رض) در دیوانهای شعری درج شده است. شیخ عبدالقادر، رئیس طریقت قادریه(۴۷۰-۵۶۱) که از اولاد حسنبن علی(رض) است، ضمن اظهار محبت به اهل بیت اشعاری را با عنوان «من محمدیام» سروده است:
غلام حلقه به گوش رسول ساداتم |
زهی نجات نمودن جبیب آیاتم |
|
کفایت است زروح رسول و اولادش |
همیشه در دو جهان جملهی مهماتم |
|
ز غیر آل نبی حاجتی اگر طلبم |
روا مدار یکی از هزار حاجاتم |
|
دلم زحب محمد پر است و آل مجید |
گواه حال من است این همه حکایاتم |
|
چو ذره شود این تنم با خاک لحد |
تو بشنوی صلوات از جمیع ذراتم |
|
کمینه خادم خدا و خاندان توأم |
ز خادمی تو دائم بود مباهاتم |
|
سلام گویم صلوات با تو هر نفسی |
قبول کن به کرم این سلام و صلواتم |
|
گناه بیحد من بین تو یا رسول الله |
شفاعتی بکن، محو کن خیالاتم |
(دیوان شیخ عبدالقادر گیلانی، ص ۲۸۱)
اهل بیت در آیهی تطهیر
ابن حجر، ذیل آیه اول از آیاتی که در شأن اهل بیت(رض) نازل شدهاند، میگوید: به حجت رسیده است که پیامبر آنها را زیر عبا قرار داد و فرمود: «اللهم هولاء اهل بیتی و حامتی» و در حدیث دوم: «اللهم ان هولاء آل محمد» (ابن حجر، صواعق، ص ۱۳۱) همچنین در جای دیگری آمده است: رسول خدا(ص) عبا را بر سر علی(رض)، فاطمه(س) و حسن و حسین(رض) کشید و فرمود: «اللهم هولاء اهل بیتی» (ابو عیسی ترمذی، صحیح؛ کتاب المناقب، حدیث ۳۷۸۷) وقتی حضرت، عبا را بر سر آن چهار نفر کشید، فرمود: «اللهم هولاء اهل بیتی» (ابن کثیر، تفسیر کبیر، ص ۴۸۴) حضرت با اشاره به آن چهار نفر فرمودند: «اللهم هولاء اهل بیتی.» (خازن بغدادی، تفسیر قرآن، ص ۴۹۹)
مولوی تایجوزی، از شاعران، عارفان و مفسران نامی کرد، در کتاب خود مینویسد: «خداوند سبحان به این دلیل نگذاشت که ابراهیم(ص)، اسماعیل(ص) را قربانی کند، تا او باقی بماند و از سلاله پاکش پیامبر اسلام(ص) ظهور کند و از سلاله پیامبر مکرم(ص) نیز حسین(رض) به وجود آید، تا قربانی شدن واقعی که همان فوز عظیم شهادت است، نصیب حسین(رض) شود.» (مولوی تایجوزی، العقیدة المرضیه، ص ۲۹۱)
ç حضرت جعفر صادق(رض)
جعفربن محمدبن علیبن حسینبن علیبن ابیطالب(رض)، با لقب «صادق» است که کنیه او ابوعبدالله است. آن حضرت از بزرگان اهل بیت(رض) و در فن حدیث از جایگاه والایی برخوردار بوده است. او از پدران گرامی خویش، حدیث روایت کرده است و ائمه اعلام حدیث مانند یحییبن سعید، ابن جریح، مالکبن انس، ثوری، ابن عیینه و ابوحنیفه، از ایشان حدیث روایت کردهاند که این امر نشانهی تبحر و وثوق ایشان در فن حدیث است.
دکتر تقیالدین ندوی مظاهری، در کتاب خود مینویسد: «یکی از استادان مشهور مالک(رضیالله عنه)، حضرت جعفر صادق(رض) است. او، فرزند محمدبن علیبن حسینبن علیبن ابیطالب مدنی و از سادات اهل بیت و از عابدان تبع تابعین و از دانشمندان مدینه است. مالک(ره) حدیث را از محضر وی آموخت و در کتابش (الموطأ) نه حدیث از او روایت کرد. پنج حدیث از آنها متصلاند و اصل آنها یک حدیث است و چهار حدیث دیگر منقطعاند.» (ندوی مظاهری، ص ۶۱۱) در کتابی چون الموطأ، که شافعی آن را، صحیحترین کتاب، بعد از قرآن میداند، دانش گسترده آن حضرت ذکر شده است. از این رو تمامی نقل کنندگان و ائمه حدیث، ایشان را فردی ثقه و معتمد میدانند.
علامه ذهبی که از عالمان برجستهی علم حدیث است، مینویسد: «حضرت جعفر صادق، فردی ثقه و مورد اعتماد است. بخاری به قول او احتجاج کرده است و سایر ائمه حدیث نیز به قول او استناد ورزیدهاند.»
در کتاب کشف الغمه آمده است: «قاسم، فرزند محمدبن ابی بکر، شوهر اسماء، دختر عبدالرحمنبن ابی بکر صدیق است که از آن دو همسر، دختری به نام قریبه معروف به ام فروه، مادر حضرت جعفر صادق(رض) متولد شد که به عقیدهی برادران شیعه، امام ششم است. بدین ترتیب خلیفهی اول ابوبکر صدیق، جد هفت تن از ائمه و واجبالاحترام است، زیرا حضرت صادق(رض) فرمودند که ابوبکر(رضیالله عنه) از هر دو راه، جد مادری من است.» (کشف الغمه، ص ۳۷۳)
عطار نیشابوری در کتاب تذکرهالاولیاء، بیش از هر کس به ذکر و مناقب صادق(رض) پرداخته است. وی در آغاز معرفی او مینویسد: «آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجت نبوی، آن عامل صدیق، آن عالم تحقیق، آن میوه دل اولیاء، آن جگر گوشهی انبیاء، آن ناقد علی، آن وارث نبی، آن عارف و عاشق، جعفر صادق(ع).» (تذکرة الحفاظ فی ترجمة ال جعفر، ص ۸۹۱)
در همین کتاب نقل شده است که صادق(رض) از ابوحنیفه پرسید: «عاقل کیست؟» گفت: «آن که تمیز کند میان خیر و شر.» صادق(رض) گفت: «بهائم نیز تمیز توانند کرد میان آن که او را بزند و آن که او را علف دهد.» ابوحنیفه گفت: «نزد شما عاقل کیست؟» گفت: «آن که تمیز کند میان دو خیر و دو شر تا از دو خیر، خیرالخیرین اختیار کند و از دو شر، خیرالشرین برگزیند.» (عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء، ص ۲)
همچنین نقل شده است که «صادق(رض) روزی تنها در راهی میرفت و الله الله میگفت. سوختهای بر عقب او میرفت و بر موافقت او الله الله میگفت. صادق گفت: الله! جبه ندارم. الله جامه ندارم! در حال دستی جامه زیبا حاضر شد و جعفر در پوشید. آن سوخته پیش رفت و گفت: ای خواجه در الله گفتن با تو شریک بودم، آن کهنه خود را به من بده. صادق را خوش آمد و آن کهنه به وی داد.» (همان، ص ۲۳)
در کتاب خرایج، از مفضلبن عمر روایت کرده است که در منا در خدمت جعفر صادق(رض) بودم، گذرش به پیرزنی افتاد که با دو طفل خردسال میگریستند و ماده گاوی نزدیک ایشان افتاده بود. آن حضرت پرسید: «ای ضعیفه چرا میگریی؟» گفت: «چگونه نگریم که معاش من و اطفال من از این گاو بود و اکنون در کار خود حیرانم» آن حضرت فرمود: «میخواهی گاوت زنده شود؟ ضعیفه گفت: «ای بندهی خدا، مرا این مصیبت بس نیست که با ما تمسخر میکنی؟» فرمود: «حاشا که من از روی تمسخر بگویم» در حال لب مبارک خود را جنباند و پا بر آن گاو زد، فی الحال گاو برجست و به پا ایستاد. آن زن از خوشحالی گفت: «به رب کعبه! که این شخص عیسای پیغمبر است» آن حضرت خود را میان مردم انداخت و رفت که مبادا کسی بر آن مطلع شود. (کشف الغمه، ص ۴۹۱)
ç محمد مهدی(ع) از دیدگاه اهل سنت
میان اهل سنت و جماعت، دو نظریه وجود دارد. یک نظریه این است که مهدی در آخرالزمان به دنیا میآید و هنوز به دنیا نیامده است. اما عدهای دیگر معتقدند که ایشان به دنیا آمده است و در غیبت به سر میبرد، عالمان اهل سنتی که بر این اعتقاد هستند عبارتند از:
۱. شیخ عبدالوهاب شعرانی در کتاب یواقیت و جواهر.
۲. مورخ ابن وردی در کتاب تاریخ خود به روایت از نورالابصار
۳. شیخ محمدبن یوسف گنجی در کتاب بیان در اخبار صاحب الزمان
۴. شیخبن حجر هیثمی در کتاب صواعق المحرقه
۵. سبطبن جوزی در کتاب تذکرة الائمه
۶. شیخ محمدبن طلحه در کتاب مطالب السوال
۷. شیخ نور الدین علی در کتاب فصول المهمه
۸. سیدشریف ابوعبدالله محمد سراجالدین در صحاح الاخبار
۹. مورخ شهیر ابن خلکان در کتاب وفیات الاعیان
۱۰. ابن ازرق در تاریخ خود
۱۱. شیخ عارف سیدحسن عراقی در کتاب یواقیت و جواهر
۱۲. شیخ عارف سیدعلی خواس به نقل از کتاب یواقیت
۱۳. شیخ عارف شیخ محمد خواجه در کتاب فصل الخطاب
۱۴. سید مؤمنبن حسن مؤمن شبلنجی در کتاب نورالابصار
۱۵. شیخ عارف متتبع در کتاب ینابیع الموده
۱۶. فاضل نسایه ابوالفور محمدبن بغدادی مؤیدی در کتاب سبائک ذهب.
۱۷. سند متتبع نسابهی عصر خود، سید حسن رفاعی، یکی از استادان جامع الازهر.
۱۸. شیخ احمد جامی
۱۹. شیخ عطار نیشابوری
۲۰. شیخ جلالالدین رومی، به نقل از کتاب ینابیع
ابن ماجه نقل کرده که پیغمبر خدا(ص) فرمود: «ما خاندانی هستیم که خداوند برای ما آخرت را بر دنیا برگزید، همانا خاندان من پس از من، با بلای سخت دور کنندهای روبرو خواهند شد تا این که قومی از مشرق بیایند که با ایشان پرچمهای سیاه بلند باشد و خیر و خوبی را میخواهند، به آنها داده نمی شود تا این که کارزار نمایند و پیروز میشوند. پس آنچه را خودشان میخواستند، میبخشند، آن را قبول نمیکنند تا اینکه به مردی از خاندانم میدهند که جهان را پر از عدل و داد میکند، چنانکه پر از ظلم و جور شده است.» (سنن ابن ماجه ج۲، ۱۹۵۳م، ح ۴۰۸۲)
وی در حدیث دیگری نقل میکند که رسول خدا(ص) فرمود: «مهدی در امت من خواهد بود، اگر مدتش کوتاه باشد، هفت سال، وگرنه ۹ سال، امت من به نعمتی خواهد رسید که هرگز مثل آن نرسیده است. زمین نعمتهایش را ارزانی میدارد و چیزی از آن ذخیره نمیکند. پس هر که برخیزد و به مهدی بگوید: به من بخششی کن، میگوید: بگیر.» (همان، ح ۴۰۸۳) در حدیث، پیامبر(ص) میگوید: «مهدی از اولاد فاطمه است.» (همان ح ۴۰۸۶) باز در حدیثی میگوید: «ما اولاد عبدالمطلب، بزرگان اهل بهشتیم، من هستم و حمزه و علی و جعفر و حسن و حسین و مهدی.» (همان، ح ۴۰۸۷)
ابوداود سجستانی، مینویسد که رسول خدا(ص) فرمود: «اگر دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند همین یک روز را طولانی میکند تا مردی از خاندان من برانگیخته شود. نامش نام من، و نام پدرش نام پدر من است. زمین را پر از عدل و داد کند، همانگونه که پر از ظلم و جور شده باشد و هفت سال پادشاهی میکند.» (سنن سجستانی، ج ۲، ۱۹۵۲م، ص ۴۲۲)
در صحیح تزمذی به نقل از پیامبر(ص) آمده است: «دنیا به پایان نمیرسد، تا این که مردی از خاندان من مالک عرب میشود، نامش مطابق نام من است. مردی از خاندان من میآید که نامش موافق نام من است. اگر از دنیا جز یک روز، باقی نماند، خداوند این روز را طولانی میکند تا اینکه وی زمامداری کند.» (صحیح ترمذی، ج ۹، ۱۹۳۴م، ص ۷۴)
مناوی در حدیثی مینویسد: «ای فاطمه، به تو مژدهای دهم که مهدی از اولاد تو است.» (منادی، کنوز الحقائق، ص۳)
ابومحمد از علی(رض) از رسول خدا(ص) روایت کرده است که فرمود: «مهدی از اهل بیت من است. خدای تعالی او را در یک شب اصلاح میکند.» (مسند احمد، ص ۶۴۵، جزء دوم) همچنین در اربعین، به اسناد خود، از ابوسعید روایت کرده است که رسول خدا(ص) فرمود: «شما را به مهدی بشارت دهم که میان امت من مبعوث میشود، وقتی میان آنها اختلاف باشد. زمین را از عدل و داد پر میکند، چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. به امامت او، ساکنان زمین و اهل آسمان راضی باشند و اموال را، میان مردم، مساوی قسمت میکند.» (همان، ص ۳۸)
احمد و ابن ماجه از ابوسعید خدری نقل کردهاند که رسول خدا(ص) فرمود: «بشارت میدهم شما را به مهدی(ع). در امت من برانگیخته میشود، وقتی مردم مختلف و مضطرب باشند، زمین را از عدل و داد پر میکند، چنانچه از ظلم و جور پر شده باشد. از او ساکنان آسمان و ساکنان زمین راضی باشند. میان مردم مال را مساوی قسمت میکند. خدای تعالی دلهای امت محمد(ص) را از غنا پر کند و عدالتش ایشان را فرا گیرد و منادی ندا کند که هر کس به مال احتیاج دارد، اظهار کند. مدت سلطنت حضرت مهدی(ع) هفت، هشت یا نه سال است. زندگی بعد از مهدی ارزش ندارد.» (همان، صص ۳۶-۵۲)
در بررسی کتب احادیث اهل سنت، بیش از پانصد حدیث از رسول مکرم اسلام(ص) دربارهی ظهور حضرت مهدی(ع) و اوصاف آخرالزمان آمده است.
مراجع | |||||||||||
|
نظرات شما عزیزان: