عدهای جوانان این دوره و زمانه را مقصر برگزاری این جشنها میدانند اما این جشنها نه ربطی به دهه هفتاد و هشتادیها دارد و نه ربطی به بالای شهر و پایین شهر. این روزها جشنهایی مثل هالووین، طلاق، ولنتاین، تعیین جنسیت، گودبای پنپرز و...
بهانهای برای شادی در میان برخی از مردم ایران شده است! این درحالی است که برگزاری برخی از این جشنها که به تقلید از غرب گرفته شده است حتی در آن کشورها هم ریشه در خرافت مردم دارد.
جشنهایی از بارداری تا گرفتن از پوشک!
برای خیلی از پدر و مادرهای امروزی دیگر جشنهای تولد و حمام زایمان و... قدیمی شده است و آنها دست به خلاقیت زدهاند و جشنهایی را راه انداختهاند که کمی تا قسمتی عجیب و غریب است. این جشنها از زمانی که مادر متوجه بارداریاش میشود شروع میشود و تا هر زمانی که دلشان بخواهد به بهانههای مختلف این جشنها را ادامه میدهند.
یک زمانی زوجها از اینکه حتی به دیگران بگویند که بچه دار شدهاند هم شرم و حیا داشتند و تا مدتها این مسئله را حتی از والدین خود پنهان میکردند اما امروز دیگر نه تنها بچه دار شدنشان را پنهان نمیکنند بلکه برای تعیین جنسیت فرزندشان جشن هم میگیرند و با ترکاندن بادکنک یا بریدن کیک، راز جنسیت فرزندشان برای بقیه روشن میشود.
بعد از به دنیا آمدن بچه، جشن ها همچنان ادامه می یابد؛ از زمانی که بچه دندان در میآورد تا زمانی که از پوشک گرفته میشود، جشن هایی تدارک دیده می شود که تمام تم های آن مطابق با آن مراسم است.
جشن طلاق!
این جشن حتماً تا به حال به گوشتان خورده است؛ جشنی که بیان کننده مجرد شدن برگزار کننده مراسم است.
در رابطه با اینکه اولین کشوربرگزار کننده جشن طلاق کدام کشور است اختلاف نظر وجود دارد. عدهای معتقدند جشن طلاق برای اولین بار در کشور انگلستان برگزار شد به طوری که زوجهای انگلیسی پس از طلاق و جدایی از هم به مناسبت این حادثه تلخ یا شیرین دوستان و آشنایان خود را به مهمانی دعوت میکردند و برای این مجلس کیک بزرگی را که عروسکهایی از زن و شوهری که از هم جدا میشوند روی آن قرار داشت، سفارش میدادند.
عدهای دیگر معتقدند جشن طلاق ابتدا از آمریکا وارد شده است؛ چنانچه روانشناسان آمریکایی اعتقاد داشتند این جشن، زهر جدایی و تلخیاش را میگیرد و تحمل رنج زندگی پس از طلاق را میکاهد.
عدهای هم ژاپنی ها را از طرفداران پر و پا قرص جشن طلاق میدانند و می گویند: ژاپنیها در پایان جشن طلاق، حلقههای ازدواج خود را با پتک خورد کرده و در دهان قورباغهای که در فرهنگ ژاپنی نماد شادی و رهایی است میاندازند و عروس هم دسته گل طلاق را در میان جمع مهمانان پرتاب میکند و دسته گل به دست هر کسی برسد، طلاق بعدی از آن اوست. به هر ترتیب جشن طلاق از هر کشوری که وارد شده باشد اکنون به یکی از پدیدههای شوم کشور ما هم بدل شده است که خبر رسمی برگزاری این مراسم در ایران در سال 88 در یکی از روزنامهها کار شد.
جشن هالووین!
هالووین یکی از جشنهای مسیحیت غرب است که درشب 31 اکتبر (9 آبان) برگزار میشود. برای آماده شدن در این جشن چهرهها باید ترسناک باشد و به همین منظور افراد چهره یشان را با نقاشی ترسناک میکنند و لباسهای عجیب میپوشند. همچنین کدو تنبل از نمادهای این جشن است که داخل آن را خالی میکنند و با درست کردن چشم و ابرو آن را به شکل ترسناکی در میآورند. این جشن چند سالی است که به تقلید از غرب در ایران رواج یافته است و این مسئله زمانی جلوه ناراحت کنندهای به خود میگیرد که از سوی مدارس که مکانی جهت تربیت دانش آموزان که همان آیندگان جامعه هستند ترویج میشود.
سنگ بنای ظهور جشنهای غربی
فرهنگ داشتههای ماست و تمدن آن چیزی است که بر ما وارد میشود لذا این جشنهای غربی، تمدن کشورهای مختلفی از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه و... است که بر ما وارد شده است و این فرهنگ وارداتی بر فرهنگ ملی ما تأثیر منفی میگذارد. همچنین مسئله فرهنگ به قدری پیچیده است که اگر با خلأ مواجه شود، عناصر دیگری جایگزین آن خواهند شد؛ چنانچه ما در ایران باستان حداقل در هر ماهی یک روز جشن داشتیم اما به مرور زمان از تعداد این جشنها کاسته شد و با خالی شدن عناصر فرهنگی عناصر دیگری از تمدنهای بیگانه وارد کشورمان شد. مثل جشنهای کریسمس، ولنتاین و هالووین و ...
جوانان نیاز به شادی دارند و ما باید با برگزاری جشنهای ملی شرایطی را برای آنان فراهم کنیم تا شاهد غرب زدگی جوانان نباشیم.
علت گرایش به برگزاری جشنهاي غربی
کم لطفی به هویت ملی و گسترش فضای مجازی باعث شده است که جشنهای ملی کم کم کمرنگ شود و جشنهایی مثل هالووین مورد توجه جوانان قرار بگیرد.
بزرگرار کنندگان این گونه جشنها 2 دسته هستند؛ دستهٔ اول افرادی هستند که به تقلید از دیگران و بخاطر عقب نماندن از دوستان خود به اینگونه مسائل تظاهر میکنند گروه دوم افرادی هستند که یا در غرب زندگی میکنند و یا با بعضی از افراد حاضر در غرب ارتباط فامیلی دارند و به پیروی از آنها تن به این کارها میدهند. همچنین در این مورد باید به نقش برخی از فروشگاهها اشاره کرد که در زمانهای خاصی همچون ولنتاین و کریسمس و... دکوراسیون خود را تغییر میدهند و هدایای مناسب جشنهای غربی را حتی با تخفیفات ویژه در مغازه خود میچینند و به فروش میرسانند.
راه پیشگیری از این مسائل برخوردهای سلبی نیست چرا که با چنین برخوردهایی تنها راه را برای زیرزمینی شدن این جشنها فراهم میکنیم که همین موضوع زیانهای سنگینی را به جامعه و فرهنگ ما وارد میکند لذا تنها راه پیشگیری از این مسئله این است که خانوادهها و مسئولان در مناسبتهای مذهبی جشنهایی برگزار کنند و اجازه ندهند که هویت فرهنگی و ملی ما جای خود را به هویت غربی و مناسبتهای مختلفی دهد که حتی در میان جوانان غربی هم مورد توجه نیست.
مقبولیت جشنهای بیگانه!
مردم ایران هر چیزی را که ببینند، بخوانند و مورد تأیید قرار دهند، بیچونوچرا آن را قبول میکنند اما متاسفانه ما گوش و چشم مردمان را بر روی یکسری از مسائل بسته ایم و در این راه غرب موفق تر عمل کرده است چنانچه میبینیم غرب با تبلیغ و بازگو کردن تاریخچهٔ جشنها، آن را در دید مردم جذاب جلوه داده است به گونه ای که مردم جامعه از جشنهای بیگانه بهتر و بیشتر از جشنها داخلی اطلاعات دارند و آن را میپذیرند! علت آنهم میتواند این باشد که یا مردم ما از تاریخچهٔ جشنهای داخلی اطلاعات لازم را ندارند و به همین دلیل هم برای آنها مراسمی در نظر نمیگیرند و یا شور و نشاط برگزاری جشنهای داخلی را بهاندازهٔ جشنهای بیگانه نمیدانند لذا لازم است که در این زمینه تدبیری اندیشیده شود تا جامعه فرهنگ ایرانی و ملی خود را همچنان حفظ کند.
نظرات شما عزیزان: