تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3005
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 21842
بازدید ماه : 196231
بازدید کل : 1607910
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 25 / 12 / 1398

خانواده مقتول که ناپدید شدن او را به پلیس گزارش کرده بودند، مدعی شدند مادرشان روز حادثه در خانه کلاس درس برای بانوان داشته اما بعد از رفتن میهمانان وی نیز به طرز مرموزی ناپدید شده است.

در نخستین تحقیقات مشخص شد این زن همراه دو پسر و دو عروسش در ساختمان سه طبقه‌ای در شرق تهران زندگی می‌کرده است.

پس‌ از این شکایت بود که کارآگاهان پلیس تحقیقات خود را برای شناسایی این زن آغاز کردند. مأموران پلیس ردیابی‌های خود را ادامه دادند که خبر رسید مردی افغانستانی جسد یک زن میانسال را در خارج شهر پیدا کرده است.

مأموران پلیس وقتی در محل حاضر شدند، جسدی را دیدند که داخل پتو و نایلونی پیچیده شده بود. این زن، با اصابت ضربه به سرش کشته و جسدش به این مکان منتقل شده بود.

با شناسایی هویت وی، به دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی تهران تحقیقات برای شناسایی عامل یا عاملان جنایت آغاز شد.

مأموران در بازرسی از خانه مقتول رد خون را روی راه‌پله‌ها مشاهده کردند که از طبقه دوم تا پارکینگ کشیده شده بود. بررسی‌های بیشتر نشان داد مقتول در خانه پسرش به قتل رسیده و بعد جسدش به پارکینگ و از آنجا به دماوند منتقل شده است.

در حالی که در تحقیقات از خانواده مقتول مشخص شد تازه‌عروس روز حادثه با مادرشوهرش در خانه تنها بوده، مأموران دریافتند که این زن با مادرشوهرش اختلاف زیادی داشته است. همین دلایل کافی بود که کارآگاهان به عروس خانواده ظنین شوند و از او تحقیق کنند.

او که در بازجویی‌ها سعی در انکار این جنایت داشت، درنهایت به قتل اعتراف کرد و گفت: «٦ماه پیش ازدواج کردم. اما مادرشوهرم با ازدواج ما مخالف بود. بعد از آغاز زندگی مشترکمان، من و شوهرم در طبقه دوم خانه مادرشوهرم زندگی می‌کردیم. از آنجا که هر روز همدیگر را می‌دیدیم این اختلاف بیشتر می‌شد. ما چندین‌ بار با هم مشاجره داشتیم تا اینکه روز حادثه مادرشوهرم به خانه من آمد و دوباره با هم دعوا کردیم. من خیلی عصبانی شدم و با میله آهنی چند ضربه به سرش زدم. وقتی او جان خودش را از دست داد، با مردی که وکیل دادگستری و از دوستان قدیمی من بود تماس گرفتم و خواستم تا در انتقال جسد کمکم کند. دو نفری جسد را داخل پتویی گذاشتیم و در حوالی شهرستان دماوند رها کردیم.»

با اعتراف متهم، مأموران پلیس تحقیقات گسترده‌ای را برای شناسایی و دستگیری همدست متهم آغاز کردند و سرانجام در مخفیگاهش دستگیر شد و به جرم خود اعتراف کرد.

با اعترافات این دو متهم، زن جوان صحنه جنایت را بازسازی کرد و پرونده آنها برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

در ابتدای جلسه رسیدگی، دو پسر مقتول برای قاتل مادرشان تقاضای قصاص و به‌ خاطر ضرباتی که به مادرشان وارد شده بود، درخواست دیه کردند.

در ادامه، زن جوان در جایگاه ایستاد و گفت: همه اتهاماتم را قبول دارم اما من عصبانی شدم چون مادرشوهرم همیشه به من توهین می‌کرد. یک هفته قبل از حادثه به شوهرم گفتم خانه‌ای اجاره کنیم و از خانه او برویم اما وقتی مادرش فهمید، گفت که اجازه نمی‌دهد ما جای دیگری زندگی کنیم روز حادثه هم سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و با میله‌ چندین ضربه به سرش زدم.

بعد از گفته‌های متهم، قضات وارد شور شده و او را به قصاص محکوم کردند. این حکم در دیوان عالی کشور مورد تأیید قرار گرفت. اما زمانی که زن جوان برای اجرای حکم پای چوبه دار برده شد، فرزندان مقتول گذشت کردند و وی از مرگ نجات یافت.

با توجه به این موضوع، وی به‌ لحاظ جنبه عمومی جرم نیز محاکمه و به حبس محکوم شد. او بعد از تسلیم به رأی و دریافت تخفیف در مجازات و پس از گذراندن دوران حبس، با حکم دادگاه آزاد شد تا شب عید در زندان نباشد.

کد خبر 492810

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط:
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی