می‌روم در کربلا
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6443
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 25280
بازدید ماه : 199669
بازدید کل : 1611348
تعداد مطالب : 16947
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 26 / 7 / 1394

می‌روم در کربلا تا نهضتی بر پا کنم   ***   مکتب اسلام ناب احمدی احیا کنم
می‌روم در کربلا با زینب و زین العباد   ***   تا جنایات یزید دون صفت افشا کنم
می‌روم در کربلا با کودک و پیر و جوان   ***   جملگی در راه ذات ایزدی اهدا کنم
می‌روم در کربلا بر پا نمایم نهضتی   ***   باز بر پا پرچم احمد شهِ بطحا کنم
می‌روم در کربلا همچون علی شیر خدا   ***   تا که از دیوار کعبه سرنگون بت‌ها کنم
می‌روم در کربلا با عاشقان کوی دوست   ***   باز احیا راه و رسم مادرم زهرا کنم
می‌روم در کربلا با نوجوانان رشید   ***   جملگی قربان به راه حضرت یکتا کنم
می‌روم در کربلا با اکبر و عباس و عون  ***   تا که منشور فضیلت را به خون امضا کنم
می‌روم در کربلا با انقلابی خون فشان   ***   تا که طاغوت جنایتکار را رسوا کنم
می‌روم در کربلا با اصغر شیرین زبان   ***   تا که خونین کربلا همچون دل صهبا کنم
می‌روم در کربلا با نهضت خون‌بار خویش   ***   روز روشن بهر دشمن چون شب یلدا کنم
می‌روم در کربلا با اکبر رعنا جوان   ***   تا که قربان در ره حق زاده لیلا کنم
می‌روم در کربلا تا دفتر عشق و شرف  ***  سطر سطرش را به خون خویشتن امضا کنم
می‌روم در کربلا در جبهه‌های عشق و خون   ***  لاله‌گون از خون پاکم دامن صحرا کنم
می‌روم در کربلا با سالکان کوی عشق   ***   رزم در آن سرزمین با لشکر اعدا کنم
می‌روم در کربلا با شیر مردانی دلیر   ***   جان فدای راه حق در روز عاشورا کنم
می‌روم در کربلا تا «باقر» دیوانه را     ***   همچو دیگر عاشقانم واله و شیدا کنم
هلال ماه محرم
* احمد باقریان

«تضمینی از شعرایت الله صافی گلپایگانی»
شروع گفته به نام عظیم یکتا شد   ***   سخن به نام خداوند پاک املا شد
ببین شروعِ قیامی سترگ و عظما شد   ***  «هلال ماه محرم ز نو هویدا شد
بیا که رایت سلطانِ عشق بر پا شد»   ***   بیا که سرّ قیام حسین افشا شد
قیام پاک حسین اسوه بهرِ فردا شد  ***  بیا که جان به ره پاک دوست اهدا شد
«بیا که رایت سلطان عشق بر پا شد   ***   بیا که ایت فتح و ظفر هویدا شد»
بیا بیا تو بشو عبد حضرت باری   ***   بیا و مکتب اسلام را نما یاری
ز بهر مکتب دین کن بسی تو غمخواری   ***  «درآ به مکتب حرّیت و فداکاری
بیا که دین ز قیام حسین بر پا شد»   ***   ببین که کاخ ستمکارِ دون شده معدوم
ببین که عاقبتِ ظلم و جور شد بس شوم   ***  زوال دولت ظلم و ستم بود مختوم
«شعار باطل و ظلم و ستم شده محکوم  ***  بیا که جلوه توحید عالم آرا شد»
اگر که پیرو اسلام و دین و قرآنی   ***  اگر که خصم طواغیت و ظلم و شیطانی
اگر که عبد خداوند پاک و سبحانی   ***   «اگر که حامی حقی و یار قرآنی
بیا که پرچم دین و جهاد برپا شد»   ***   نمای ترک خور و خواب و عیش و راحت و بزم
برای حفظ فضایل شده است موسم رزم   ***   برو به رزم ددان ای پسر به عزمی جزم
«به ملک غیرت و جانبازی و اراده و عزم   ***    شهید کرب و بلا قهرمان دنیا شد»
سعید گشت هر آن کس شنید پند حسین(علیه السلام)   ***  شهید راه خدا هست پای‌بند حسین(علیه السلام) 
یزیدیان زمان از پی گزند حسین(علیه السلام)    ***   «به دشت ماریه از همت بلند حسین(علیه السلام)
کتاب همّت و ایمان و صبر معنا شد»   ***   زوال دولت طاغوت شد، نما شادی
ز انقلاب حسین هر زمان نما یادی   ***   دوباره مکتب و دین یافت عزّ و آبادی
«حسینِ عدل و فضیلت، حسینِ آزادی   ***   فدای دین خدا در هجوم اعدا شد»
فدای مکتب پاک حسین شود جان ها   ***   گدای درگه اویند بس سلیمان‌ها
نموده نهضت او طرد راه شیطان‌ها   ***   «بزرگ‌تر سند افتخار انسان‌ها
از این مجاهده بی‌نظیر انشا شد»   ***   ز انقلاب حسین شامِ دین شده چون روز
گذشت فصل زمستان دین، شده نوروز   ***  شنیدم این سخن نغز از دلی پرسوز
«در این جهان مقدس حسین شد پیروز   ***  یزید ننگ بشر گشت و خوار و رسوا شد»
ز انقلاب حسین زنده شد ز نو ایین   ***  ببین که مکتب ظلم و فساد شد تدفین
به ظهر عشق به درگاه حق نهاد جبین   ***   «فدای رهبر لب تشنه‌ای که در ره دین
غریب و بی‌کس و تنها به سوی هیجا شد»   ***   فدای مکتب دین کرده او تمامِ یلان
فدایی ره حق ساخت طفل و پیر و جوان   ***   به راه دین الهی فدا نموده جان
«دریغ و درد که در کربلا ز جور خسان   ***   جدا سر از تن پاک عزیز زهرا شد»
به ظلم و ظالم و جبار و اهل کین شورید   ***  ببین که ریشه ظلم از قیام او پوسید
ز خاک پاک حسین بس گل شرف روئید   ***  نگشت تابع ظالم که ظلم را کوبید
«اگر چه رنج و بلایش فزون ز اِحصا شد»   ***  فدا نمود حسین، جان به راه پاک خدا
نمود اکبر و اصغر به راه حق اهدا   ***   سرود «باقر» بیچاره ایت عظما
«بنال (لطفی صافی) که روز عاشورا   ***   ز خون پاک شهیدان چو عید اضحی شد».
***

یا اباالفضل العباس
* مهری حسینی
کاش دستم تا زمین کربلا پر می‌کشید   ***   تا کنار دشت سرسبز خدا پر می‌کشید
گفتم احساس دلم را نذر دستش می‌کنم   ***   نذر دستانی که از دنیا رها پر می‌کشید
دست‌ها در خون شناور بود و باران عطش   ***   بر فراز لاله‌زار کربلا پر می‌کشید
دست‌ها جاری شد و در زیر نعش مشک او   ***  عطر دستانش به کام خیمه‌ها پر می‌کشید
تشنگی هم با تمام گرمی احساس خود   ***   دل به دریا داد و اشکش بی‌صدا پر می‌کشید
وقتی از ذهن عطش احساس دریا پر کشید   ***   کاش باران از زمین بی‌اعتنا پر می‌کشید
ماه سرخ حسین(علیه السلام)
* غلامرضا عبداللهی
ماه سرخ حسین است و لاله   ***ماتم دست عباس دارد
ظهر هر روز صحرای خورشید   ***   بوی عطر گل یاس دارد
***
زیر این تاق پاک مقدس   ***  مجلس ماتم شاه دین است
بوی پیغمبر از منبر اید   ***  جلوه نور حق المبین است
***
باد و بیرق چه زیبا حدیثی   ***  باز گویند از ماندگاران
از کسانی که جاوید ماندند   ***   در شرفخانه روزگاران
***
آری اینجا عزای حسین است   ***  جان و دل‌ها همه کربلایی
روی پیشانی گنبد غم    ***   دست گلدسته‌های طلایی
***
در سیه چادر مکتب عشق   ***  صفحه سرخ تاریخ باز است
راه شام بلا تا مدینه   ***  سخت سنگین و دور و دراز است
***
مات و مبهوت رود فرات است   ***   ساحل ابری چشم دریا
دجله و نیل و کارون خروشان   ***  شاهد عینی خشم دریا
***
کوفه شرمنده بی‌وفایی   ***   کربلا وه چه شایستگی‌ها
کار زیبای حرّ ریاحی   ***  حد والای وارستگی‌ها
***
شهر من غرق اندوه دیرین   ***   هر چه دیوار دارد سیاه است
این چنار کهنسال غمگین   ***   قصه پردازِ خورشید و ماه است
***
هر چراغی که اینجا فرو مرد   ***   گر به یاد حسین خدا خفت
صبح فردای شام غریبان   ***   آفتاب تو با کربلا گفت
***
صبحدم با غروب ستاره    ***   در گلوی سحر بغض ترْکید
از تن یاس گل هر چه درد است  ***   دست مهتاب آهسته برچید
***
باد دیشب به گوش اقاقی   ***   رفتن باغبان را خبر داد
در بلندای این آشیانه    ***   مرغ آهنگ بدرود سر داد
*** 
با نوایی که از ساقه برخاست   ***   برگ از مرگِ ریشه خبر شد
دید پونه دل نسترن سوخت   ***   چشم نیلوفر از اشک تر شد
***
زانوی غم به دامان بنفشه   ***   اطلسی سر در آغوشِ شب بو
سنگِ دلسنگ آخر نیاورد   ***   از غم مرگِ گل خم به ابرو
***
نم نم اشک در چشم نسرین   ***   روی گلگونه باران شبنم
بین مینا و مینو اشاره   ***  ماجرا را به گل گفت کم کم
***
باغ بی باغبان سرد و نالان   ***   اشک ریزان به سر خاک پاشید
پنجه آه و افسوس و حسرت   ***   صورت ارغوان را خراشید
***
لادن و کوکب و یاس گریان   ***   یاسمن همچنان زار می‌زد
پیچک بی‌قرار هراسان    ***   بی‌امان سر به دیوار می‌زد

* احمد باقریان



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه محرم94
برچسب‌ها: می‌روم در کربلا
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی