تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1057
بازدید دیروز : 7590
بازدید هفته : 9506
بازدید ماه : 62784
بازدید کل : 10454539
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 7 / 1398

حسن آبشناسان

که در مهر ۱۳۶۴ آسمانی شد باید مثل ابراهیم به دل آتش زد

نامه شهید آبشناسان به صدام: «اگر جناب صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب می‌داند و نظریه‌پرداز جنگی است، پس به راحتی می‌تواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ‌آورم ملاقات کند و با هر شیوه‌ای که می‌پسندد، بجنگد، نه اینکه با بمب‌افکن‌های اهدایی شوروی محله‌های مسکونی و بی‌دفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.»

 

تا شهدا؛ شهید حسن آبشناسان چهره‌ای آشنا، اما نامی گمنام در تاریخ دفاع مقدس است. خیلی از ما تصاویر کماندوی پا به سن گذاشته‌ای را دیده‌ایم که با محاسن سفید در کنار چهره‌هایی، چون شهید بروجردی، شهید صیاد شیرازی، محسن رضایی و... دیده می‌شود. نوع جای‌گیری وی در عکس‌ها نشان می‌دهد که رتبه و درجه بالایی دارد، اما کمتر کسی از مردم عادی، خصوصاً نسل جوان، نام این چریک پیر را می‌داند. او حسن آبشناسان فرمانده لشکر ۲۳ نوهد است که گفته می‌شد صدام را شخصاً به مبارزه طلبیده بود؛ رزمنده کهنه‌کاری که به شیر صحرا شهرت داشت و شنیدن نامش، ترس بر اندام هر دشمنی می‌انداخت.

تحت تأثیر بروجردی
حسن آبشناسان متولد سال ۱۳۱۵ در محله نازی‌آباد تهران بود. هشتم مهرماه ۱۳۶۴ که در جریان عملیات قادر به شهادت رسید، ۴۹ سال از عمرش و ۲۸ سال از ورودش به ارتش می‌گذشت. نظامی پیشکسوتی بود که سابقه خدمتی بالایی داشت، اما آبشناسان کسی نبود که به این چیز‌ها توجه کند و بهترین همکاری‌ها را حتی با نیرو‌های جوان پاسدار داشت، چنانکه رابطه آبشناسان و شهید محمد بروجردی، از جلوه‌های بارز وحدت ارتش و سپاه در دفاع مقدس بود.

موضوعات مرتبط: دفاع مقدس
برچسب‌ها: تاشهداء
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 21 / 7 / 1398

Image result for ‫تصویر نوشته های بسم الله‬‎

آقا اجازه! دوست دارم شهید شوم

آن دانش‌آموزی که در زنگ انشا می‌خواست در آینده شهید شود، عاقبت به آرزویش رسید و آسمانی شد. عبدالله در اولین روز از تیر ۱۳۹۵ در روستای یوسف‌آباد بخش فهرج کرمان حین تعقیب و گریز خودروی حامل بار قاچاق سوخت دچار حادثه شد و به شهادت رسید

 

تا شهدا؛ میان همکلاسی‌های عبدالله، او تنها کسی بود که در پاسخ سؤال معلم که از بچه‌ها پرسیده بود دوست دارید در آینده چه کاره شوید؟! گفته بود: «دوست دارم شهید شوم». شاید آن روز معلم عبدالله تصورش را هم نمی‌کرد که در میان همه آرزو‌های کودکانه بچه‌ها برای خلبان، دکتر، مهندس و معلم شدن کسی هم باشد که آرزوی شهادت داشته باشد. کاش معلم عبدالله بداند که دانش‌آموز او توانست صراط منیری را که به شهادت ختم می‌شد طی کند و به آرزویش یعنی شهادت برسد. شهید عبدالله رشیدی بلمیری در اولین روز از تیرماه ۱۳۹۵ حین تعقیب و گریز قاچاقچی‌ها در فهرج کرمان به شهادت رسید. این نوشتار روایتی مختصر است از زندگی تا شهادت عبدالله رشیدی.

آرزوی کودکی
عبدالله متولد ۷ مهر ۱۳۷۵ در روستای گل‌امیر داران استان اصفهان بود. یکی از دوستان دوران ابتدایی‌اش می‌گفت: «در همان عالم بچگی هم از عبدالله بدی ندیدیم. به کسی آزار نمی‌رساند. با همان سن کم، حال و هوایش با دیگر هم سن و سالان متفاوت بود. به گلزار شهدا می‌رفت و برای شهدا فاتحه می‌خواند. انگار بذر عشق و علاقه‌اش به شهادت از همان بچگی در دلش کاشته شده بود.»
یک روز معلم در کلاس از دانش‌آموزان پرسیده بود دوست دارید چه کاره شوید؟ هر کس جوابی داده بود. یکی گفته بود دوست دارد ماشین بخرد و راننده بشود. یکی گفته بود دکتر شدن را دوست دارد. آن یکی مهندسی را. بعضی‌ها هم گفته بودند دوست دارند خلبان شوند. در بین تمام بچه‌ها تنها یک نفر گفته بود: «من دوست دارم شهید شوم!» آن دانش‌آموز عبدالله رشیدی بود.

موضوعات مرتبط: دفاع مقدس
برچسب‌ها: تاشهداء
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی