نیش مار و زنبور
![نقاشی مار و زنبور](http://www.yekibood.ir/images/%D9%86%DB%8C%D8%B4-%D9%85%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%B2%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%B1.jpg)
روزی زنبور و مار با هم بحثشان شد. مار گفت: «انسانها از ترس ظاهر خوفناک من میمیرند نه به خاطر نیش زدنم.»
اما زنبور قبول نکرد. مار برای اثبات حرفش با زنبور قراری گذاشت. آنها رفتند و رفتند تا رسیدند به چوپانی که در کنار درختی خوابیده بود. مار رو به زنبور کرد و گفت: «من او را میگزم و مخفی میشوم و تو در بالای سرش سر و صدا ایجاد کن و خود نمایی کن.»
مار نیش زد و زنبور شروع به پرواز کردن در بالای سر چوپان کرد. چوپان فورا از خواب پرید و گفت: «ای زنبور لعنتی» و شروع به مکیدن جای نیش و تخلیه زهر کرد. مقداری دارو بر روی زخمش قرار داد و بعد از چند روز بهبودی یافت.
مدتی بعد که باز چوپان در همان حالت بود، مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند. این بار زنبور نیش میزد و مار خودنمایی میکرد. این کار را کردند و چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید از ترس پا به فرار گذاشت و به خاطر وحشت از مار دیگر زهر را تخلیه نکرد و ضمادی هم استفاده نکرد. چند روز بعد چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد.
برخی بیماریها و کارها نیز همین گونه هستند. فقط به خاطر ترس از آنها، افراد نابود میشوند یا شکست میخورند. بیماری سرطان از جمله بیماریهایی است که دلیل عمده مرگ و میر بیمارانش باخت و تضعیف روحیه آنان است.