خواب ديدن از جمله شگفتيهاي زندگي انسان است. رؤيا، تجربهاي عمومي براي آحاد بشر است. به گونهاي که شايد نتوان فردي را يافت که در طول زندگي خود با اين پديدهي شگفتانگيز و پيچيده روبرو نشده باشد.
از همين رو همواره در ذهن آدميان، ابهامات فراواني پيرامون اين رخداد مبهم پديد آمده و در پي آن پرسشهاي فراواني مطرح شده و ذهن دانشمندان و اهل نظر را به خود معطوف کرده است.
پرسشهايي همانند اين که:
* چرا خواب ميبينيم؟
* رابطه روياها با زندگي روزمره چيست؟
* در برابر رؤياها چه کنيم؟
* تفسير و تعبير رؤياها چيست؟
* چه کساني ميتوانند رؤياها را تعبير کنند؟
* آيا همه رؤياها يکسانند يا بين آنها تفاوتهايي وجود دارد؟
و دهها سؤال ديگر.
براي هر يک از اين موارد، دانشمندان بر طبق اصول و مباني خود، پاسخهايي دادهاند که در موارد بسياري با يکديگر متفاوت و در برخي موارد متناقض هستند.
«فرويد» تمامي رؤياها را براساس جنسيت و سرکوب شدن غريزه جنسي تحليل ميکند روانشناسان ديگر هم با توجه به مباني خود آراء گوناگوني را ارائه کردهاند. حتي برخي از پژوهشگران خوابها را با کمبود مواد مختلف در بدن مرتبط داشته و بر اين اساس، درمانهاي خاصي را به افراد توصيه ميکنند.
روشن است که بررسي و نقد اين نظريهها، مجال خود را ميطلبد. آنچه در اين نوشتار دنبال ميشود ارائه ديدگاه قرآن مجيد در اين باره است، چرا که قرآن، گفتار پايانبخش سرگردانيها است. قرآن مجيد، جام جهاننماي آفرينش است؛ از اين رو بدون ترديد و با قاطعيت به ابهامات اين موضوع پاسخ داده و راه را بر هر گونه انديشه سست، مسدود کرده است.
حقيقت رؤيا از ديدگاه قرآن
«رؤيا» در زمان خوابيدن اتفاق ميافتد؛ بنابراين حقيقت «رؤيا» زماني آشکار ميشود که حقيقت «خوابيدن» روشن شود.
قرآن مجيد، پديده «خوابيدن» را مفارقت روح از بدن ميداند و اين روشنترين توضيح براي اين موضوع است. قرآن مجيد ميفرمايد: اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حينَ مَوْتِها وَ الَّتي لَمْ تَمُتْ في مَنامِها فَيُمْسِکُ الَّتي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ في ذلِکَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَکَّرُونَ [1]؛ «خدا است که جانها را به هنگام مرگ ميستاند و جان آنان که نمردهاند را به هنگام خواب ميگيرد. پس هر يک که مرگش فرا رسيده نگه ميدارد و آن ديگري (که هنوز اجلش فرا نرسيده) را تا زمان معين باز ميگرداند، همانا در اين جريان براي کساني که انديشه ميکنند نشانههاست».
علامه طباطبايي رحمه الله عليه درباره اين آيه مينويسد:
از جمله فَيُمْسِکُ الَّتي قَضى عَلَيْهَا الْمَوْتَ دو نکته استفاده ميشود.
1. نفس آدمي غير از بدن اوست، براي اينکه در هنگام خواب از بدن جدا ميشود و مستقل از بدن و جداي از آن زندگي ميکند.
2. مردن و خوابيدن، هر دو توفي و قبض روح است. بله، اين فرق بين آن دو هست که مرگ، قبض روح است که ديگر برگشتي برايش نيست، و خواب قبض روحي است که ممکن است دوباره بازگردد.»[2]
فخر رازي نيز در تفسير اين آيه مينويسد:
«مرگ و خواب از يک جنس هستند، البته مرگ، قطع کامل ارتباط است و خواب، قطع ناقص اين ارتباط از برخي بخشها است.»[3]
حاصل آن که براساس آيه قرآن و ديدگاه مفسران بزرگ، روح انسان به هنگام خواب از او فاصله ميگيرد و طبعاً شرايط ديگري پيدا ميکند ودر محيط ديگري عرض وجود و سير ميکند.
همچنين روح از «امر رب» است: «يسئلونک عن الروح قل الروح من امر ربي»؛ «از تو درباره روح ميپرسند، بگو روح از امر پروردگار من است» از اين آيه چنين بر ميآيد که حساب روح و مسائل آن را از ديگر پديدهها بايد جدا کرد. چون اتصال روح به عالم «امر» است و با آن عالم، تناسب و سنخيت دارد؛ اين کارکرد آن نيز با عالم ماده و آنچه براي ما قابل درک است، متفاوت ميباشد. از روح، کارها و برنامههايي ساخته است که در محدوده جسم، امکانناپذير است که از جمله اين موارد، رؤيا است.
البته رؤيا انواع و اقسامي دارد که بايد از يکديگر بازشناخته شوند تا با يکديگر اشتباه نشده و منزلت هر يک در جاي خود محفوظ باشد.
به ياري خداوند در شمارههاي آينده اين بحث را ادامه خواهيم داد تا جايگاه رؤياهايي که از معصومين عليهم السلام و بويژه حضرت بقيه الله عجل الله تعالي فرجه الشريف مشاهده ميشود معلوم گردد.
امان :: آذر و دي 1386، شماره 8
*.استاد حوزه ودانشگاه.
1. سوره زمر،آيه42.
[2]. ترجمه تفسير الميزان، ج 17، ص 407.
[3]. مفاتيح الغيب، ج 26، ص 456.
نظرات شما عزیزان: