زندگى پر بار امام جعفر صادق علیه السلام مصادف بود با خلافت پنج نفر از بنى امیه ( هشام بن عبدالملك - ولید بن یزید - یزید بن ولید - ابراهیم بن ولید - مروان حمار ) كه هر یك به نحوى موجب تألم و تأثر و كدورت روح بلند امام معصوم را فراهم مى كرده اند، و دو نفر از خلفاى عباسى ( سفاح و منصور ) نیز در زمان امام علیه السلام مسند خلافت را تصاحب كردند و نشان دادند كه در بیداد و ستم بر امویان پیشى گرفته اند، چنانكه امام صادق علیه السلام در 10 سال آخر عمر شریفش در ناامنى و ناراحتى بیشترى بسر مى برد . آنكه در اخبار فقه شیعه تتبع كند خواهد دید روایتهاى رسیده از امام صادق (علیه السلام) در مسائل مختلف فقهى و كلامى مجموعهاى گسترده و متنوع است و براى همین است كه مذهب شیعه را «مذهب جعفرى» خواندهاند. گشایشى كه در آغاز دهه سوم سده دوم هجرى پدید آمد موجب شد مردم آزادانهتر به امام صادق (علیه السلام) روى آورند و گشودن مشكلات فقهى و غیر فقهى را از او بخواهند. ایشان مانند پدران بزرگوار خود در كلیه صفات نیكو و سجایاى اخلاقى سرآمد روزگار بودند . داراى قلبى روشن به نور الهى و در احسان و انفاق به نیازمندان مانند اجداد خود؛ و همچنین داراى حكمت و علم وسیع و نفوذ كلام و قدرت بیان بودند . با كمال تواضع و در عین حال با نهایت مناعت طبع كارهاى خود را شخصا انجام مىداد ، و در برابر آفتاب سوزان حجاز بیل به دست گرفته ، در مزرعه خود كشاورزى مى كرد و مى فرمود : اگر در این حال پروردگار خود را ملاقات كنم خوشوقت خواهم بود ، زیرا با تلاش دستان و عرق پیشانی، آذوقه و معیشت خود و خانواده ام را تأمین مىنمایم . او بخشى از درآمد خود را براى رفع اختلاف وحل مشاجره ى دو برادر مسلمان تعیین كرده بود كه غالبا بر اساس امور مالى منازعه مى كنند و سفارش كرده بود این امر از دیگران پوشیده و مخفى نگه داشته شود ابن خلكان مىنویسد : امام صادق (علیه السلام) یكى از ائمه دوازدهگانه مذهب امامیه و از سادات اهل بیت (علیهم السلام) رسالت است . از این جهت به وى صادق مى گفتند كه هر چه مى گفت راست و درست بود و فضیلت او مشهورتر از آن است كه گفته شود . مالك مىگوید : با ایشان سفرى به حج رفتم ، چون شترش به محل احرام رسید، حالش تغییر كرد ، نزدیك بود از مركب بیفتد و هر چه مى خواست لبیك بگوید ، صدا در گلویش گیر مى كرد . به او گفتم : اى پسر پیغمبر ، ناچار باید بگویى لبیك ، در جوابم فرمود : چگونه جسارت كنم و بگویم لبیك ، مىترسم خداوند در جوابم بگوید : لا لبیك و لا سعدیك . در سخاوت و ایثار خلف و یادگار راستین و صادق امام على بن ابیطالب (علیه السلام) بود . او بخشى از درآمد خود را براى رفع اختلاف وحل مشاجره ى دو برادر مسلمان تعیین كرده بود كه غالبا بر اساس امور مالى منازعه مى كنند و سفارش كرده بود این امر از دیگران پوشیده و مخفى نگه داشته شود . او معتقد بود كه كمال احسان در سه چیز نهفته است : 1. در سرعت و تعجیل در خیرات، 2 . كوچك شمردن و تصغیر خیرات خویش، 3 . در پنهان داشتن و سرّى نمودن آن . از اینرو بیشتر اوقات احسانها و نیكوكاریهاى خود را مخفى از نظر مردم انجام مى داد مگر آنكه در افشاى آن خیر و مصلحت والاترى وجود داشته باشد . سخاوت و بذل او بهترین دلیل شعور اجتماعى او بوده و پنهان داشتن آن دلیل قوت وجدان دینى و احساسات عمیق مذهبى اوست.مذهب جعفرى
خلق و خوى امام
سخاوت امام
فرآوری: آمنه اسفندیاری
نظرات شما عزیزان: