بنابراين، مؤمن بايد از بكار بردن الفاظ و عباراتي كه بر اشياء قبيح و مستهجن دلالت دارد اجتناب ورزد و در هنگام ضرورت نيز نبايد به آنها تصريح كند، بلكه بايد به صورت كنايه و رمز به آنها اشاره نمايد، چنان كه خداوند حتي به امور زناشويي تصريح ننموده، بلكه بصورت كنايه از آن به مس[1] و لمس[2] تعبير فرموده است.
اسباب فحش
الف) غضب: وقتي شخصي از فردي ناراحت و خشمگين ميشود و قصد آزار و اذيت او را داشته باشد به او ناسزا و دشنام ميدهد.
ب) عادت: وقتي شخصي با فساق و فجار، اراذل و اوباش، افراد پست و فرومايه، مجالست و همنشيني كند و با آنها رفيق و مأنوس گردد بتدريج روحيات، خلقيات و عبارات آنها در او اثر ميگذارد و از آنجا كه سخنان عادي آنها توام با هرزهگويي و فحاشي به يكديگر است به او هم سرايت ميكند و ابتدا گهگاهي آن الفاظ ركيك را بر زبان جاري ميسازد و به زشتي آن كلمات توجه دارد ولي بعد از مدتي قبح آن الفاظ از نظرش زائل شده و فحش دادن و فحش شنيدن برايش بصورت امري عادي در مي آيد و بجائي مي رسد كه در شرائط معمولي بطور ناخود آگاه اين الفاظ زشت بر زبانش جاري ميشود و كمتر سخني ميگويد كه چاشني آن فحش و ناسزا نباشد.
معالجة اين آفت به اين است كه:
1. انسان از مقدمات پيدايش غضب اجتناب كند تا نسبت به مؤمنان به خشم نيايد.
2. غضب خود را فرو نشاند و بر اعصاب خود مسلط شود.
3. از معاشرت با اهل فسق و فساد پرهيز نمايد تا بتواند زبان خود را از فحش باز دارد.
روايات
1ـ امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: « فحش دادن ظلم است و ظالم در آتش دوزخ قرار دارد.[3]»
2ـپيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: « خداوند بهشت را حرام كرده بر هر دشنام دهندة بيابروي بيحيائي كه از آنچه ميگويد و از آنچه به او گفته ميشود باكي ندارد و متاثر و ناراحت نميشود.[4]»
3ـ و نيز فرمود: « هر گاه شخصي را ديديد كه نسبت به آنچه ميگويد يا دربارة او گفته ميشود بيمبالات و بيتفاوت است پس همانا او يا زنازاده است و يا شيطان شريك او بوده است.[5]»
4ـ و نيز فرمود: « فحش به مؤمن مانند نزديك شدن به مرگ است.[6]»
5ـ همچنين فرمو.د، فحش به مؤمن فسق و جنگ با او كفر است.[7]»
چند نكته
1ـ اگر كسي پيامبر و ائمه معصومين و فاطمة زهرا، ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ را سب و لعن كند و به آنها دشنام و ناسزا بگويد كشتن او واجب است[8] و هر كسي كه دشنام و سب آنها را بشنود بر او واجب است كه دشنام دهنده را به قتل برساند و قتل او بر اذن ولي فقيه و حاكم شرع متوقف نيست البته به شرطي كه بر جان و مال و عرض خود و يا ساير مؤمنان از ناحية دشنام دهنده و طرفداران او خسارت جبران ناپذيري وارد نشود.
بايد توجه داشت كه سب يكي از ائمه به سب پيامبر، و سب پيامبر به سب خدا بر ميگردد و سب خدا شرك بخدا و سب به پيامبر كفر به خدا است، و پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود هر كسي كه علي را دشنام دهد مرا دشنام داده و هر كس مرا دشنام دهد خدا را دشنام داده است.[9]
همچنين سب مؤمن تعزير دارد، چنان كه از امام صادق ـ عليه السلام ـ سئوال شد دربارة كسي كه مؤمني را دشنام دهد (غير از دشنامهاي ناموسي) آيا بر او شلاق زده مي شود؟ حضرت فرمود: « تعزير دارد.[10]»
2ـ پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: «[11] مردگان را دشنام ندهيد، زيرا آنها به آنچه پيش فرستادهاند ميرسند پس اگر مؤمن باشند كه مثل زندگان دشنام به آنها جايز نيست و اگر فاسق باشند با اعمال بدي كه انجام دادهاند خود را گرفتار و محروم از رحمت الهي ساختهاند، بنابراين، شما به آنان دشنام ندهيد.»
3ـ فحش دادن و هرزهگوئي باعث ميشود كه خوبان و نيكان از فحش دهنده تنفر و انزجار پيدا كنند و در نتيجه از او دوري گزينند و در عوض بدان و پستان دور او را بگيرند و غرق در فساد و تباهي شوند. امير مؤمنان در اين رابطه ميفرمايد: از هر كلام زشت و سخن ناروا پرهيز كن زيرا با گفتن آن پستان و رذلان بتو روي ميآورند و كريمان از تو ميگريزند.[12]
4ـ دشنام دادن باعث كينهتوزي و دشمني ميشود، شخصي از قبيلة بني تميم بخدمت پيامبر رسيد و عرض كرد مرا موعظه كنيد در بين مواعظ حضرت اين جمله بود: به مردم فحش مده كه باعث دشمني آنها ميشود.[13]
5ـ كسي كه فحش دادن را شروع كرده از آن كه جواب فحش او را ميدهد ستمكارتر است و گناه فحش دهنده و پاسخ گوينده هر دو به عهدة ابتداء كنندة فحش است مگر در صورتيكه فحش دهنده از طرف مقابل پوزش بطلبد يا پاسخ دهنده از حد تجاوز كند.[14] علت اينكه گناه هر دو طرف دشنام بعهدة آغاز كننده است اينستكه اگر او شروع به فحاشي نميكرد طرف مقابل باو دشنام نميداد و در واقع او در مقام تلافي بوده و بعبارت ديگر عكس العمل عادي فحش جواب شنيدن است، البته باين معني نيست كه هر كس جواب دشنام را با دشنام بدهد ولي اگر نتوانست ناسزاهاي فحاش را تحمل كند و خواست جواب او را بدهد گرچه كار مذمومي مرتكب گشته ولي گناه بحساب آغاز كنندة فحش ميباشد.
6ـ جواب دشنام نبايد از حد تجاوز كند بلكه بايد به مثل آن[15] و يا ضعيفتر از آن باشد. تجاوز از حد دو صورت دارد:
الف) تكرار دشنام بلفظ يا مترادف آن
ب) دشنام به لفظ زشتتر و ركيكتر.
و لذا پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: «[16] دو نفر كه بيكديگر فحش و دشنام ميدهند پس گناه هر دو بر عهدة آغاز كننده است مگر اينكه جواب دهنده از حد تجاوز كند در اينصورت گناه هر يك بر عهدةخود او ميباشد.»
7ـ يكي از بزرگترين تعاليم اخلاقي اسلام محترم شمردن مقدسات جامعه است. هر فردي وقتي براي چيزي قداست خاصي قائل شد به آن احترام ميگذارد و از حريم آن دفاع ميكند و بهيچ وجه راضي نميشود كه ديگري به مقدسات او اهانت كند و آنها را به باد فحش بگيرد و كوچكترين توهيني به مقدسات او (هر چند پوچ و خرافي باشد) باعث ميشود كه او هم بخاطر تعصب جاهلي خود متقابلاً به مقدسات مؤمنين فحش و ناسزا بگويد و به ساحت قدس الهي اهانت كند.
قرآن براي حفظ مقدسات ديني از نيش زبان و گزند مشركان، مؤمنان را از دشنام دادن به بتها بشدت منع ميكند و ميفرمايد:[17] نبايد شما مؤمنان به بتهاي آنان دشنام بدهيد زيرا عكس العمل آنان نيز اين خواهد بود كه از روي جهالت و لجاجت معبود حقيقي و پروردگار شما را دشنام دهند.
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: « مراد از دشنام به خدا دشنام به اولياء خدا است» زيرا هر كس يكي از اولياء خدا را دشنام دهد خدا را دشنام داده است كه در نكتة اول به آن اشاره شد.
مسعده بن صدقه از امام صادق ـ عليه السلام ـ سئوال ميكند كه معني كلام پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ چيست كه فرمود: « شرك از حركت مورچه بر روي يك سنگ صاف در شب تاريك مخفيتر است؟!» امام ـ عليه السلام ـ فرمود: « مؤمنان به بتهاي مشركان دشنام ميدهند و در نتيجه مشركان هم به معبود مؤمنان ناسزا ميگويند پس خداوند از دشنام به بتها نهي فرموده تا كافران معبود مؤمنان را دشنام ندهند پس مؤمنان بواسطه دشنام به بتها، مشرك ميشوند در حاليكه خود نميدانند.[18]»
به همين جهت ملاحظه ميكنيم امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ هنگامي كه در جنگ صفين شنيد جمعي از اصحاب، معاويه و پيروان او را دشنام ميدهند فرمود: «[19] من دوست ندارم كه شما فحاش باشيد لكن اگر شما بجاي دشنام اعمال آنها را توصيه و احوال آنها را ذكر كنيد به حق نزديكنر و براي اتمام حجت بهتر است.»
8ـ يكي از بدترين موارد دشنام بعد از اولياء الهي، دشنام به پدر و مادر ميباشد و بدو صورت است.
الف) فرزند مستقيماً به پدر و مادرش دشنام دهد و به آنان ناسزا گويد كه در قرآن از آن نهي[20] شده است.
ب) فرزند به پدر و مادر ديگري فحش دهد هم هم متقابلاً به پدر و مادر او فحاشي كند، هنگامي كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: « كسي كه به پدر و مادرش دشنام بدهد ملعون و دور از رحمت الهي است از حضرت سئوال شد، چگونه انسان به پدر و مادرش دشنام ميدهد؟ فرمود: شخص به پدر ديگري فحش ميدهد او هم پدر او را دشنام ميگويد.[21]» و در جاي ديگر از حضرت سئوال ميشود آيا كسي پدر و مادرش را دشنام ميدهد؟ فرمود: « آري انسان پدر و مادر ديگران را دشنام ميدهد و ديگري هم در مقام پاسخگوئي به پدر و مادر او دشنام ميدهد.[22]»
در خاتمه بايد متذكر شد كه ملاك حرمت سب مؤمن حفظ كرامت انسان است بنابراين اگر انسان مرتكب اعمالي شود كه مغاير با كرامت و ارزشهاي والاي انساني باشد ديگر احترامي ندارد و سب او جايز ميشود كما اينكه لعن و غيبت او نيز جايز ميباشد مانند متجاهرين به كفر و فسق و ظلم، بدعت گزاران در دين و انسانهاي لاابالي و بيقيد و بند كه هر چه دربارة آنها گفته شود متاثر نميشوند و آن را براي خود عيب و عار نميدانند لذا پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: « هر گاه بعد از من با اهل بدعت مواجه شديد از آنها اظهار برائت كنيد و به آنها بسيار دشنام دهيد.[23]»
[1] . قالت ربي اني يكون لي ولد و لم يمسسني بشر. (آلعمران/47؛ مريم/20).
[2] . لامستم النساء. (نساء/43).
[3] . البداء من الجفاء و الجفاء في النار. (كافي، ج2، ص325؛ وسائل، ج11، ص330).
[4] . ان الله حرم الجنه علي كل فحاش بدي قليل الحياء لايبال ما قال و لا ما قيل له (كافي، ج2، ص323؛ وسائل، ج11، ص329؛ تحف العقول، ص416).
[5] . اذا رأيتم الرجل لايبالي ما قال او ما قيل له فانه لغيه او شرك شيطان. (كافي، ج2، ص323؛ وسائل، ج11، ص329؛ تحف العقول، ص43).
[6] . سباب المؤمن كالمشرف علي الهلكه. (كافي، ج2، ص359؛ وسائل، ج8، ص611).
[7] . سباب المؤمن فسوق و قتاله كفر. (كافي، ج2، ص360؛ وسائل
[8] . تحرير الوسيله، ج2، ص476؛ مختصر النافع، ص299.
[9] . من سب عليا فقد سبني و من سبني فقد سب الله عز و جل. (امالي، ص97؛ عيون اخبار الرضا، ب30).
[10] . عن رجل سب رجلاً بغير قذف يعرض به هل يجلد؟ قال:عليه تعزير. (فروع كافي، ج5، ص240).
[11] . لاتسبوا الاموات فانهم قد افضوا الي ماقدموا. (المحجة اليبضاء، ج5، ص224).
[12] . اياك و ما يستهجن من الكلام فانه يحبس عليك اللئام و ينفر عنك الكرام. (غرر و درر، ف 5، ح91).
[13] . لاتسبوا الناس فتكسبوا العدواه لهم او بينهم. (كافي، ج2، ص360؛ وسائل، ج8، ص610).
[14] . في رجلين يتسابان، قال: البادي منهما اظلم و وزره وزر صاحبه عليه ما لم يعتذر الي المظوم او ما لم يعتد المظلوم. (همان سند؛ تحف العقول،ص435).
[15] . فمن اعتدي عليكم فاعتدوا عليه بمثل ما اعتدي عليكم. (بقره/194).
[16] . المتسابان ما قلا فعلي البادي حتي يعتدي المظلوم. (المحجة البيضاء، ج5، ص217).
[17] . ولاتسبوا الذين يدعون من دون الله فيسبوا الله عدوا بغير علم. (انعام/108).
[18] . وسائل الشيعه، ج11، ص498.
[19] . اني اكره لكم ان تكونوا سبابين و لكنكم لو وصفتم اعمالهم و ذكرتم حالهم كان اصوب في القول و ابلغ من العذر. (نهج البلاغه، خطبه 199).
[20] . فلاتقل لهما اف ولا تنهرهما. (بنياسرائيل/23).
[21] . ملعون من سب و الديه: قالوا: يا رسول اله و كيف يسب و الديه؟ فقال يسب الرجل فيسب اباه فيسب الاخر اباه. (المحجةالبيضاء، ج5، ص218).
[22] . هل من احد يسب ابويه؟ فقال نعم يسب ابوي غيره فيسبون ابويه (المحجة البيضاء، ج3، ص377).
[23] . اذا رأيتم اهل الريب و البدع من بعدي فاظهروا البرائه منهم و اكثروا من سبهم. (كافي، ج2، ص375).
نظرات شما عزیزان: